موضوع: "سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری"

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری11

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

روز شنبه 95/09/20 یازدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در

سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد

موضوع این جلسه تعدد زوجات:

1. سابقه چند همسری

● مصادیق( کمونیسم جنسی،چند شوهری،چند زنی)

●دلایل (علاقه پدر به پدر بودن خود،علاقه زن به تسخیر قلب مرد،

میل مرد به انحصار طلبی درباره زن،عدم تامین مالی زن)

●نظرات مستشرقین درباره تعدد زوجات( عامل زور،اقتصادی،جغرافیایی،عدد و عشیره،

محدودیت فرزند آوری،ایام خاص زنان،فزونی تعداد زنان بر مردان “نظر درست")

●تحلیل(واهی،موثر،واقعی) تعدد زوجات در اسلام:

1.پیش مقدمه:

●اسلام دین خاتم و اکمل

●ادعا و وظیفه اسلام

●گزینه های محتمل تعداد زن و مرد

2.مقدمه

●وجود حق تاهل

●علت فزونی زنان بر مردان

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری10

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

روز شنبه 95/09/13 دهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد .

موضوع این جلسه ادامه عقد موقت

1. نسبت عقد موقت و دائم(شباهت ها و تفاوت ها)

2. شبهات:

_ لزوم دوام ازدواج.

_ منفور بودن ازدواج موقت میان زنان شیعه علاوه بر اهل سنت.

_ شباهت ازدواج موقت با تعدد زوجات و در نتیجه بد بودن آن.

_ عقد موقت کرایه دادن خود است.

_ تفاوت عقد موقت و فحشا در چند کلمه.

_عدم توجه به نیاز بچه به پدر و مادر در عقد موقت.

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری9

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

روز شنبه 95/09/06 نهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد

 

موضوع این جلسه


ازدواج موقت


مستند:


۱.نقلی: آیات و روایات(وضع خاص حاکم و ضرورت نگاه سیستمی برای تحلیل)


۲. عقلی: پاسخ به غرائز :۱- راه کار اصلی ۲-راه کار ثانوی ۳-بیراهه


۳. کارکرد:


۱-حلیت ارتباط دوران نامزدی


۲- مردان و زنان محروم از ازدواج دائم


۳- موارد خاص

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری8

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

روز شنبه 95/08/22 هشتمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه نفقه
شبهات ( کشتن ،قیمت و ارزش )
مقدمه ( انواع قتل: عمدی و غیر عمدی)
پاسخ شبه اول:قتل عمد: قصاص
پاسخ شبه دوم :قتل غیر عمد : دیه،قیمت و ارزش انسان نیست و ماهیت واقعی دیه.
قتل روح یا جسم
و چند نکته دیگر

جلسه دوم سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری توسط استادآقای دکتر هوشنگی

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

ادامه اخلاق جنسی در غرب :

سه اصل آزادی ، تربیت ،اخلاقی که قبلا بحث شد


فلسفه ازدواج : طبق گفته های اندیشمندان غرب، تداوم نسل است

1- کامیابی زن و مرد:

علت اینکه مرد ،زن را فقط برای خودش بخواهد حسادت است و حسادت باید کنار گذاشته شود اگر فلسفه ازدواج فقط تداوم نسل باشد زن و مرد می توانند در محیط اجتماع آزادانه کامیابی داشته باشند و این مانعی در رابطه زن در بیرون از خانواده ندارد و خانم قول می دهد فقط از همسر خودش بار دار شود.

2- مسئله خانواده در غرب :

الف – در غرب یک روند موجهای فمنیسم وجود دارد که سه موج را طی کرده و الان در موج سوم است. موج اول : برابری زن و مرد ، موج دوم : تفاضل زن و مرد ، موج سوم: باید همه فضایل اجتماعی را دو جنسیتی کرد

این نوع نگاه به خانواده ،مثل همه مجموعه هایی که در اجتماع فعالیت می کنند نگاه می کند و زن و مرد مثل شریک تجاری با هم رفتار می کنند و اگر شریکی کار کردنش ناقص شود دولت به عهده می گیرد و فرزند ی که نا مشروع و از نگاه آنان غیر قانونی باشد دولت پدرش می شود اینجا ازدواج حق دو نفراست و در اسلام ازدواج تکلیف است و حق اجتماع است.

3- خانواده تک جنسیتی :

ازدواج زن با زن و مرد با مرد را به رسمیت شناخته و حتی می توانند فرزندی را بیاورند و بزرگ کنند و با این کار خلاف فلسفه تداوم نسل عمل می کنند.


تاریخچه :

درغرب یک برهه ای انسان بودن زن نادیده گرفته شده تا انقلاب صنعتی. در انقلاب صنعتی غرب نیازمند کارگر ارزان و تبلیغات بود و جنس مرد کارگر ارزان نیست و برای تبلیغات برای خیلی ها آنقدر جذابیت ندارد و به خاطر اینکه چرخهای انقلاب صنعتی بچرخد، زن را وارد عرصه اجتماع می کنند و اولین کار که کردند به زن حق مالکیت پول را دادند (1882). (ویل دورانت می گوید حق مالکیت (آزادی) مادرانمان را مدیون انقلاب صنعتی هستیم .) و زن به عنوان کارگر ارزان استخدام شد،به عنوان ابزار تبلیغات و حتی خود کالا استفاده شد.

به عبارت دیگر در غرب یک دوره افراط بود یک دوره تفریط .در افراط انسان بودن زن نادیده گرفته شد و در تفریط زن بودن زن نادیده گرفته شد.

اخلاق جنسی در اسلام :

یکی از مسائلی که در اسلام به عنوان شبهه مطرح می کنند می گویند اسلام دین مرد سالاری است بنابراین نگاه دسته چندمی به زن دارد و زن را حقیر می داند به طبع، در نگاه اسلامی چیزی به نام تساوی حقوق زن و مرد نداریم .

اسلام معتقد به تساوی است یا تشابه ؟

1 - اثبات ادعای اسلام ( نوع نگاه اسلام به زن )

1 – مقام خلق :

در حوزه خلق قرآن بدون توجه به زن و مرد بودن به طور کل همه انسان ها را می فرماید : «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍواحِدَةٍ» منشا همه ما یکی است و زن و مرد ندارد پس نگاه اسلام به زن در مقام خلق تحقیر آمیز نیست

2 – مقام نهی :

خداوند وقتی میخواهد در قرآن حضرت آدم و حوا را نهی کند ، تمام نهی ها و امر ها را دوتایی بیان می کند .« و لاتقربا وکلاهماو… .»

3 – مقام انحراف :

خداوند در قرآن می فرماید شیطان هر دوی آنها ( آدم و حوا ) را وسوسه کرد یعنی در هر دو امکان انحراف وجود دارد و این نیست که بگوییم ضمینه انحراف زن بیشتر است .

4 – امکانات خلق

:«خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِجَميعًا»: منظور زن و مرد است . در ادبیات ما سه نوع زبان داریم از بابا تعامل با جنسیت : 1 – بعضی زبان ها مثل آلمانی سه جنسیتی هستند ( زن ، مرد ، خنثی ) .2 – بعضی از زبان ها مثل عرب دو جنسیتی هستند ( زن و مرد ) اگر بخواهند ترکیب باشند باید یکی از آنها به کاربرده شود و اگر نشانه نداشته باشیم نمی توانیم حمل بر این کنیم و راهش این است که یکی را معیار قرار دهیم و برای اینکه بفهمانیم که این مجموعه زن است یا مرد یا هر دو نیازمند اماره است و اینکه اینجا منظورش مرد ها است نیاز به دلیل دارد که اثبات شود که منظور مرد است در صورتی که دلیلی بر اینکه « کم » فقط مرد ها هستند وجود ندارد . 3 – زبان تک جنسیتی مثل فارسی . این ضعف زبان نیست بلکه ترکیب زبان این گونه است .

5 – هدف خلقت :

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّوَ الْإِنْسَإِلاَّ لِيَعْبُدُونِ » منظور از انس یعنی هم مرد و هم زن

6 – حرکت به قرب :

اسلام حرکت به قرب را تک جنسیتی نکرد و نگفت فقط مرد ها به قرب می رسند ملاک نزدیک شدن انسان به قرب تقوا است ،«إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم»

2 - مبنای نظر اسلام

الف : مبنای حق :

اگر بخواهیم ببینیم نگاه اسلام به زن و مرد عادلانه هست یا نه باید ببینیم حقشان« لعدل اعطاءکل ذیحقحقه» چیست ؟ و آیا این حق داده می شود یا نه ؟

به طور کل دو مدل حق داریم

1 – اکتسابی که با تلاش به دست می آید .

2 – طبیعی و فطری که خدادادی است که به واسطه خلقت به ما داده شده است .

و اینکه زن است یا مرد حقوقشان متفاوت می شود . برای تشخیص اینکه حق طبیعی ما چیست باید به خلقت انسان مراجعه کنیم . به خلقت زن و مرد که نگاه می کنیم می بینیم جاهایی شبیه به هم هست و جاهایی شبیه به هم نیست ، آنجایی که شبیه به هم هستند حقوق مساوی دارند مثل انسانیت و جاهایی که شبیه به هم نیستند حقوق متفاوتی دارند مثل جنسیت .

اگر به چیزی که با هم تفاوت دارند حقوق مساوی بدهیم عین ظلم است ، یعنی اسلام دو انسانی را که استعداد مشترک و مساوی دارند را مساوی می داند . تفاوت نه به معنای نقص می دهد و نه به معنای کمال .تفاوت، یعنی کارکرد ها و استعدادها و نحوه ی به کارگیریشان متفاوت است . این تفاوت هم در جسم و هم در روح است و همین باعث تفاوت حقوق می شود .

از نگاه اسلام تشابه عین ظلم است ، تشابه یعنی نادیده گرفتن تساوی ها ، شباهت ها ، حقوق مساوی برای استعداد های مساوی و متفاوت .

پس اسلام به تساوی معتقد است .


فلسفه ازدواج از نظر اسلام

1 – مشخص بودن نسل .

2 – نیازمندی انسان به صفا و وحدت روحی ( تعدد زوجات حق نیست بلکه تکلیف بعضی در شرایط خاص است ).

3 – تاسیس کانون ( خانواده ) برای تربیت نسل آینده .

4 – نیازمند یک کانون آرامش روحی برای مرد ( در برابر آن فرسایشی که در بیرون از خانه اتفاق افتاده )

نتیجه ی فلسفه ازدواج :

1 – تمتع جنسی باید فقط محدود در محیط خانواده باشد .

2 – در اسلام فرد ، خانواده ، جامعه هر سه اهمیت دارد. در اسلام حق جامعه است که خانواده تشکیل شود و تکلیف آدم ها است که خانواده تشکیل دهند ، خانواده جایگاه خاص و بلندی در جامعه دارد و هویتی است که با توجه به آن تصمیم گیری و عمل می شود .

نکات :

1 - باید در خانواده به تفاوت جنسیت زن و مرد توجه شود ، زن و مرد، ظرافت های هم را بشناسند .

2 – اسلام به شخصیت روحی زن توجه بسیار دارد و برایش موضوعیت دارد.

3 – باید حقوق و تکالیف زن و مرد در چهار چوب خانواده مشخص شود .

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری7

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

روز شنبه 95/08/15 هفتمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه


نفقه :
1. ضرورت (نگاه سیستمی)،
2. مصادیق
3. شبهه ( نفقه عامل مالکیت مرد بر زن است)

ارث :
1. سابقه
2. حکم اسلامی
3. شبهه (ارث مساوی و مهریه و نفقه قطع شود)
4. شبهه ( زن بیشتر و زن و مرد مساوی ارث بگیرند را در احکام داریم)….

95/07/03 جلسه بیست و دوم

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

 

مباحث زنان(حقوق زنان)

مقدمه

1. باید بین مفهوم و مصداق تعارض قائل شویم : وقتی می گوییم اسلام این را می گوید ممکن است در عالم 5 نفر را هم پیدا نکنید این کار را انجام دهد، این ربطی به اسلام ندارد. ما اینجا نگاه اسلام را تبیین می کنیم رفتار مسلمین را توجیه نمی کنیم.

2. در زندگی ،اخلاق بر حقوق تقدم دارد : حقوق آن مرزهاست که از آن مرزها نباید عبور کرد و گرنه زندگی اصلش براخلاق است و زندگی بر مبنای حقوق یک زندگی مکانیکی می شود و تداوم پیدا نمی کند و اصلا هم زندگی واقعی اسلامی نیست.حقوقمان را یاد میگیریم تا تا بدانیم وظایفمان چیست.

3. قوانین همیشه جنبه عام بودن دارند : نمی توانیم برای استثناء قانون بگذاریم (اصلا امکان ندارد) قانون را باید برای عموم گذاشت ،استثنائات فرع موضوع هستند.

4. باز خوانی ارزشها : ارزشهای اسلامی در حوزه خانواده متاسفانه در جامعه ما از بین رفته ،نگوییم کاملا ،بعضا به ضد ارزش تبدیل شده .

ارزشهایی که در نهاد خانواده توسط دین گنجانده شده یک هدف غایی دارد و آن هدف غایی این است که از امیرالمومنین پرسیدند که حضرت زهرا را چگونه یافتی ،ایشان فرمودند : “نعم العون علی طاعة اللَّه، او بهترین یاور است بر اطاعت خدا.” هدف زندگی همه ما عبادت خداست بنابراین ازدواج هم جزئی از این زندگی است و هدفش عبودیت است.در نظام خانواده می شود خانواده را به نظام منظبت و مسئولیت آفرین تبدیل کرد، حفظ نسل ناشی از میل فطری والدین است رشد نسل باعث می شود نهاد خانواده نهاد استراتژیک و نهاد مهم تربیتی شود ، این ارزش است . آنچیزی که نهاد خانواده رابه سمت کمال برساند ارزش است، و آنچیزی که نهاد خانواده را به سمت کمال سوق ندهد تبدیل به ضد ارزش می شود .این ملاک دین است و ارزشها کهنه نمی شوند چون فطری هستند.

5. یکی از ایراداتی که در نگاه مباحث زنان وجود دارد نگاه جزئی نگرانه است .یعنی به اسلام جزء به جزء نگاه می کنند . در صورتی که این احکام به هم پیوسته است . نگاه اسلام به مسائل زنان ،نگاه سیستمی است . نطام حقوق زن در اسلام یک کل به هم پیوسته است و اینها همدیگر را کامل می کنند.

6. در نگاه اسلام حق و تکلیف دو روی یک سکه است یعنی هر کسی که حقی دارد تکلیفی هم دارد و هر کس تکلیفی دارد حقی دارد.

7. در مباحث دو نگاه وجود دارد که هر دو غلط است:افراط و تفریط.

تفریط در غالب تحجر نمود پیدا می کند و افراط در غالب فمینیسم اسلامی مطرح می شود.

اخلاق جنسی درغرب و اسلام

منظور از اخلاق جنسی، باید ها و نباید هایی است که در مسائل و تعاملات جنسی مطرح است و چه نظام و مبانی ای در این تعاملات و مسائل از نگاه اسلام و غرب مطرح است. شهید مطهری اول نگاه غرب را نقد می کند.

اخلاق جنسی در غرب:

در غرب در خصوص مسائل جنسی افراط و تفریط وجود داشته و دارد .چون ریشه افراط و تفریط جهل است امکان اتفاق همزمان وجود دارد کسی که اهل تفریط است اهل افراط هم است و بالعکس.

1. تفریط : یعنی زن به عنوان موجودی دسته چندم،فساد انگیز و مشکل دار باید در پستو ها بماند.مورد اعتنا قرار نگیرند و حتی حق مالکیت نداشتند.مبنا و ریشه این نگاه از اینجا نشات می گیرد در تاریخ مسیحیت برخی از بزرگان مثل حضرت مریم، حضرت عیسی و حضرت یحیی مجرد بودند.و میگویند اگر ازدواج خوب بود این بزرگان ازدواج می کردند.

ریشه های نگاه تفریطی غرب :

1- این نگاه اعتقاد به ذاتی بودن پلیدی روابط جنسی است

2- این است که مرد مالک زن محسوب می شود (این نگاه در کشور های غیر غربی هم وجود داشته)

3- مرد از پدر بودن خودش اطمینان داشته باشد برای همین روابط جنسی همسر خود را محدود می کند.

4- وابستگی اقتصادی زن به مرد ، در غرب تا زمان انقلاب صنعتی مالکیتی برای زن متصور نبوده است.وقتی زن از نظر اقتصادی وابسته به مرد باشد این نوع ظلم قابل اجرا است و زن راهی ندارد جز اینکه در سیطره مرد باشد.(مجازات های زنان در تاریخ ایران و یهود هم داریم.)

5- برخی از اندیشمندان غربی معتقدند ریشه اخلاق جنسی قدیم ،حسادت مردان است (آنچیزی که در اسلام غیرت گفته می شود) .نتیجه این نگاه این می شد که برای زن یکسری محدودیت های غیر منطقی بار شد. این نوع فرهنگ و تمدن غرب به تعبیر شهید مطهری از انقلاب صنعتی موثر تر بود.این نگاه ،غرب را به سمت افراط برد.برای اینکه زنان از آن وضع فرار کنند به این وضع کشیده شدند و اخلاق جنسی نوین مطرح شد.و این در واقع همان افراطی است که غرب رقم زده شد.مبنای اخلاق جنسی نوین انسان محوری و لذت محوری است . به تعبیر شهید مطهری اخلاق جنسی قدیم، اگر انسان بودن زن را فراموش کرد در اخلاق جنسی نوین زن بودن زن فراموش شد.زن هم انسان است هم زن که هم باید به ویژگی های انسانی او توجه کرد هم ویژگی های زنانگی او.

ریشه های نگاه افراطی غرب :

1- فلسفی :

آن ریشه فلسفی ،آزادی است ، نگاه غرب در خصوص آزادی این است که تا جایی آزادی ،که آزادی دیگران را محدود نکنی و در بحث جنسی هم همین است ،بر اساس این تعریف نمی توان آزادی جنسی فرد را محدود به خانواده کرد. در نگاه غرب زن و مرد تا جایی آزادی جنسی دارند که آزادی جنسی همسر خود را محدود نکنند . زمانی این اتفاق درست رقم می خورد که همه جامعه با هم مساوی باشند پس زمانی می توانیم صحبت از آزادی جنسی بکنیم که کسی نتواند با اعمال زور آزادی دیگران را محدود کند بدون اینکه آزادی خودش محدود شود . آزادی جنسی بی قید و بند برای یک نفر ضرر بسیار بزرگی دارد چون خود فرد را از مسیر رشد باز می دارد . تعریف اسلام از آزادی ،نبود مانع برای رشد است و نگاه فلسفی غرب به جامعه باعث میشود که در این جامعه تک تک آدم هایش نتوانند در مسیر رشد قدم بردارند ،چون ارضاء بی قید و بند هر غریزه ای از جمله غریزه جنسی مانع رشد انسان می شود پس باید در چهار چوب ، به غرایز پاسخ داد . اسلام به کرامت ذاتی انسانی انسان معتقد است .

سوال :غربی ها می گویند شما مقوله ای به نام عفت را مطرح می کنید تا پدر از پدر بودن خودش اطمینان پیدا کند یعنی ساز و کار عفت فقط برای این کاراست که ما برای این کار روش های دیگری داریم ( مثلا روش های جلوگیری ، DNA ) پس چرا شما مقوله عفت را می گذارید که از نگاه غربی متعارض آزادی جنسی است ، پس عفت منتفی است .

پاسخ : عفت فقط برای اطمینان پدر از پدر بودنش نیست بلکه این کاربرد را هم دارد ، به تعبیر دیگر این دلیل حکم و موضوع نیست و کارکرد هایی در مورد خانواده هم دارد .

1- خانواده محل اتحاد عواطف و روح است ، محل سکونت و آرامش . در نگاه دینی فلسفه عفت این است که خانواده از لحاظ روحی و عاطفی به یک اتحاد برسد در صورتی که پیروی از شهوت چنین نتیجه ای ندارد . مبنای خانواده فقط روابط جنسی نیست ، عفت کمک می کند وحدت عاطفه و روح در خانواده حاکم شود .

2- کاربرد دیگر عفت این است که اگر جامعه را رها کنیم و قید و بند نداشته باشد عملا نیروهای اجتماعی هدر می رود . بعضا برخی پیروان غرب در کشور ما با این نگاه که حجاب نصف نیروی اجتماعی را از میدان به در می کند حجاب را کنار می گذارند تا کل جامعه نیروهای فعال جامعه شوند و اگر این حالت باشد نصف جامعه که مرد ها بودند و فعال بودند با این کار همان نصف دیگر هم فعال نیستند .

3- یکی دیگر از کاربرد های عفت این است که خانواده محل رشد و تربیت نسل بعد است ، غرب دولت را جایگزین پدر و مادر ( خانواده ) کرده است .

2- تربیتی :

سوال : غربی ها می گویند آیا قبول دارید سعادت بشر در گرو پرورش همه استعداد هایش است ؟ ( از مقدمه درست نتیجه غلط می گیرند ) پس استعداد جنسی را باید در خودمان رشد دهیم و رهایش کنیم .

پاسخ : آیا پرورش دادن یک استعداد به معنای رها کردن آن است ؟

وقتی اسلام می گوید پرورش همه استعداد ها ، مخالف حذف بقیه استعداد ها نیست و به خاطر همین در اسلام تعریف انسان کامل ، انسانی است که همه استعداد هایش به طور متوازن با هم رشد کنند ، است. آیا نیاز های جنسی هم باید رشد کنند ؟ بله باید رشد کنند . امام (ره ) در چهل حدیث می فرمایند : “غریزه شریفه شهوت ” . شهوت تا زمانی شریف است که در چهار چوب و با منطق اسلامی رشد کند و همین عامل رشد انسان است و اگر نبود ازدواج عامل رشد نبود . در اسلام چیزی به نام نفس کشی و غریزه کشی نداریم و وقتی می گویند میراندن نفس منظور نفس اماره است چون امر به کار بد می کند که اگر مدیریت شود و آن را بکشی ، پیروز هستی و بقیه نفوس راحت تر رشد می کنند . در اسلام مدیریت غرایز و استعداد ها را داریم در صورتی که سرکوب غرایز باعث طغیان است . اسلام در روابط جنسی نه افراط را قبول دارد نه تفریط را .

3 – اخلاقی :

سوال : غربی ها می گویند و ما در ادبیات عرب هم بیان می کنیم «الانسان حريص علي ما منع» نتیجه اینکه اگر انسان را از مسائل جنسی منع کنیم ، حریص می شود .

پاسخ : اولا: روایت نیست و یک ضرب المثل است . دوما : آیا انسان از چیزی که منع می شود حریص آن می شود ؟ منع ممکن است یک جاهایی حرص بیاورد ولی لزوما حرص آور نیست . منع زمانی حرص آور است که تحریک کننده ای باشد .

میل جنسی دو بعد دارد ،

1 - جسمی : که از این لحاظ میل جنسی اشباع می شود

2 – روحی : که از این لحاظ میل جنسی اشباع نمی شود . بهترین دلیل برای اینکه اگر میل جنسی را باز بزاری انسان ها حریص نمی شوند عملکرد غرب است «ادل الدلیل علی امکانشیئ وقوعه». منع همراه با توجیه و توضیح مسئله مهمی است . حرص لزوما چیز بدی نیست .

 

95/01/31 جلسه نوزدهم

 

کتاب ده گفتار

تقوا وقایه

معنای لغوی :

برداشت غلط : بردا شتی که عموما رایج است و در ترجمه قرآن هم بعضی استفاده کرده اند،"ترس و پرهیزکاری “است،در صورتی که پرهیزکاری لازمه تقواست نه معنی آن.وقتی می خواهیم متقی باشیم، بخشی از آن این است که از گناهان دور باشیم ولی همه تقوا نیست.

برداشت درست : معنی درست تقوا که ریشه اش در وقایه است به معنای “حفظ و خود نگهداری” است.

معنای اصطلاحی :

برای رسیدن به هدف باید خودمان را از اموری حفظ کنیم تا ما را از مسیرمان دور نکند و یا مانع از رسیدن به آن هدف نشود.

تقوا اقتضا می کند راهی را انتخاب کنیم ، که نه تنها مانع حرکتمان به سمت هدف نشود بلکه کمک کند در این مسیر درست قدم برداریم.

تقوا لازمه انسان مسلکی (کسی که بر اساس اصول رفتار می کند) است. مسلکی بودن به معنای مسلمان بودن نیست ممکن است کسی مسلمان نباشد ولی مسلکی باشد ، پس تقوا به معنای عام لازمه انسانیت است . هر چند تقوا بر اساس مبنای دین یک پایه مستحکم پیدا می کند ولی دین لازمه تقوا نیست . در قرآن آمده ” هُدًى لِّلْمُتَّقِين” و نیامده “هدی للمومنین” ، یعنی یک نفر ممکن است مومن نباشد ولی در مسلک خود متقی باشد.

صفحات: 1· 2

95/01/24 جلسه هجدهم سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری

 

تحریفات
معنای تحریف
معنای لغوی : از ماده حَرَفَ ، به معنی خارج کردن چیزی از مسیر اصلی.
معنای اصطلاحی : خارج کردن مطلبی ،پدیده ای یا هدفی ازمسیری که باید در آن قرار بگیرد.در قرآن آمده ” الَّذينَ هادُو يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِ ، بعضى از يهود كلمات را از معنى‏هاى خود برمى‏گردانند “
اهمیت تحریف :
1- هر چه موضوع مهمتر باشد خطر تحریف در آن بزرگتر است.
2- تحریف مانند نفاق خود را پشت سپری پنهان می کند و غیر مستقیم است و به راحتی قابل تشخیص نیست.
3- تحریف مانند بیماریه روحی خیلی مواقع علائم ندارد و عموم مردم دچار تحریف در زندگی ، تحریف در مسائل مهم ،تحریف در حماسه شدند .ولی نمی دانند در قبال حماسه دچار تحریف شدند و نه تنها با تحریف مقابله نمی کنند بلکه به آن دامن هم می زنند.و برای همین مقابله با تحریف کار سختی است .
مدل های تحریف :
1- لفظی (مادی) : کلمه ای را جا به جا یا حذف کنند ویا ظاهر جمله ای را تغییر دهند.تقریبا قابل شناسایی است
2- معنوی : لفظ تغییر نمی کند بلکه منظور گوینده از آن حرف را به گونه ای دیگر تفسیر می کنند که مخالف نظر او می باشد.
در عاشورا :
چرا شهادت = امام حسین (علیه السلام) با قیام دنبال امر به معروف و نهی از منکر بود .در حالی که تحریف کرده و می گویند امام حسین (علیه السلام) دستور خصوصی داشته و خدا می خواهد او را کشته ببیند ویا برای کفاره گناهان ما شهید شده است.
چرا عزاداری = فلسفه عزاداری از نظر ائمه این است که عزاداری ،ما را به امام حسین (علیه السلام) پیوند بدهد و قیام را برای ما زنده کند.ولی از نظر دیگران فلسفه عزاداری برای تسلای حضرت زهرا (سلام الله) و مظلومیت امام حسین (علیه السلام) است و اگر اینگونه فکر کنیم عزاداری ما را به امام حسین (علیه السلام) پیوند نمی دهد و این تحریف است.
موضوع تحریف :
1- سخن یا کتاب یا پدیده ی عادی تحریف شود.خیلی مهم نیست.
2- موضوع بزرگ اجتماعی تحریف شود : هر چه موضوع یا سند بزرگتر باشد تحریف آن خطرناکتر است. تحریف یک مسئله تاریخی با حماسه حسینی بسیار متفاوت است.حماسه مقدمه ای برای ظهور است و این خیلی مهم است .
زمینه تحریف :
چه زمینه هایی باعث شکل گیری تحریف می شود؟
الف- عوامل عمومی :
1. عداوت و بغض نسبت به افراد : وقتی حضرت زینب در مهمانی یزید بود ، یزید با بغض و عداوتی که با ائمه داشت به حضرت زینب (سلام الله) گفت دیدی خداوند چطور شما را ذلیل و ما را عزیز کرد و این تحریف است ولی موفق نبود و این عامل نتوانست باعث تحریف حماسه شود چون سند در مورد چیستی و چگونگی قیام امام حسین (علیه السلام) زیاد بود.
2. میل به اسطوره سازی : فقط مختص شرقی ها نیست و غربی ها هم دست کمی از شرقی ها در اسطوره سازی ندارند.این اسطوره سازی ها نه تنها ائمه و بزرگان وامام حسین (علیه السلام) و حضرت ابالفضل را در کربلا بزرگ نکرد بلکه به طوری ذلیل و عامل تمسخر کرد.و مقداری عامل تحریف است.
3. دوستی و تمایل به فرد : یک پله از اسطوره سازی پایینتر است.نقطه مقابل عداوت.

ب- عوامل اختصاصی :
1- ثواب عزاداری و گریه : گریه برای امام حسین (علیه السلام) ثواب زیادی دارد ولی وقتی همه حماسه را متمرکز در عزاداری کنیم دیگر از قیام امام حسین (علیه السلام) درسی نمی گیریم و نتیجه این می شود که گریه موضوعیت پیدا می کند. در صورتی که گریه وسیله ای برای آشنایی ما با امام حسین (علیه السلام) است.و اگر موضوعیت پیدا کند آدم ها از هر راهی که ممکن است می خواهند گریه بگیرند.در صورتی که ابزار گریه گرفتن و عزاداری باید مشروع باشد.و نمی توانیم روضه دروغ بخوانیم تا مردم بیشتر گریه کنند.هدف حماسی شدن است نه گریه کردن.

عامل تحریف :
تصور غلط :
- خواص می گویند عامل تحریف ،مردم هستند. چون مردم جاهل هستند و دنبال شنیدن حرف حق نیستند برای همین ما مجبوریم آنطور که آنها می خواهند حرف بزنیم.
- عموم مردم می گویند خواص مقصر هستند(ماهی از سرش می گندد نه از دم) اگر خواص جامعه به علل مختلف تحریف نمی کردند مردم هم تبعیت نمی کردند.
تصور صحیح : هم خواص وهم مردم در تحریفات نقش هستند
- خواص تحریفات را می بینند ولی سکوت می کنند چرا که شاید می ترسند منافعشان به خطر بیفتد و یا می ترسد پیروانشان را از دست بدهند ویا می ترسد مورد هجمه قرار بگیرند، سکوت می کنند و هزینه نمی دهند و میدان را خالی می کنند. شهید مطهری با این که چندین سال از شهادتش می گذرد هنوز دارد هزینه تحریفات را می دهد.
- عموم خودشان خرافات را ترجیح می دهند و ملاک سنجش بخش زیادی از مردم واویلا شدن مراسم است

بستر تحریف :
در شکل عزاداری تحریف ایجاد شده، سنج وطبل و علم و جدیدا موسیقی هم اضافه شده و عزاداری ها به شکل منظم و با اسلوب نیست.
در محتوای عزاداری ، مداحان به عنوان این که شرح حال می گویند حرفشان کاملا با هدف امام حسین (علیه السلام) متفاوت است.
وظیفه :
وظیفه عامه مردم :
1- دنبال واویلا شدن مجلس نباشند.
2- در مجالسی که با استاندارد های دینی سازگار نیست شرکت نکنند و اگر شرکت می کنند امر به معروف و نهی از منکر کنند.
وظیفه خواص : مصلحت مردم را مطرح کند ،نه اینکه ذائقه مردم را ببیند چیست و بر اساس آن رفتار کند.
نکات :
نکته 1: سه دوره مقتل :
1- دوره های اولیه (سده های اول)بعد از حماسه امام حسین (علیه السلام) که تقریبا از لحاظ اتقان کتاب های متقنی هستند هر چند ممکن است مشکلاتی داشته باشند ولی عموما در آنها تحریف کم است
مانند :ارشاد شیخ مفید و لحوف سید بن طاووس.
2- در سده های میانی شاهد تحریفات هستیم .
مانند کتاب روضة الشهدا که ملا حسین کاشفی نوشته است که تماما تحریف است و اسرار شهادت ملا آقا در بندی.
3- دوره های الان که درحال برگشت به سده های اولیه است که هنوز فاصله زیاد است.
نکته2- یکی دیگر ازروش های تحریف ، تحریف پیچیده است که مثل تحریف معنوی هدف را تحریف نمی کند بلکه وزن اهداف را جا به جا می کند.یعنی اگر بگویید هدف امام حسین (علیه السلام) از شهادتش درس خصوصی بود راحتتر می فهمید. اما اگر بیایند به نحوه ای قیام امام حسین (علیه السلام) را ترسیم کند که امر به معروف و نهی از منکر در تبلیغ دین ، در دسته سوم بنشیند، این خیلی خطر ناک است و تبلیغ تک بعدی مولفه هاست و این وزن دهی، غلط است. در دوره های ما بیشتر دیده می شود.
نکته3- آهنگی که مداح بر اساس آن شعر می خواند. آهنگ ها اگر غیر مجاز باشد که بحثی نداریم ما نمی توانیم آهنگ های غیر مجاز را بیاوریم روی شعر اهل بیت بگذاریم چه عزاداری و چه شادی فرقی نمی کند.و یک مدل از آهنگ ها مجاز است ولی نامناسب است .
نکته4- شهید مطهری میگوید امام حسین (علیه السلام) در چند مرحله شهید شد.
- شهادت تن توسط بنی امیه
- شهادت نام توسط بنی عباس
- شهادت هدف توسط شیعیان

نکته5- هدف عزاداری از نظر مقام معظم رهبری :
- محبت اهل بیت را زیاد کند.
- معرفت ما را به اصل عاشورا افزایش دهد.
- معرفت دینی ما را افزایش دهد.

نکته 6- آسیب های عزاداری از نظر مقام معظم رهبری :
- تمجید و مدح بی معنا
- استفاده از آهنگ های نامناسب
- تاکید به گریه بدون عمل
- شعر های ضعیف و کم محتوا

 

 

برگزاری بیستمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری

بیستمین یا دومین جلسه سطح 2 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری روز سه شنبه 95/02/07 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد . این جلسه کتاب ده گفتار استاد قسمت امر به معروف ونهی از منکر واجتهاد در تقلید به بحث گذاشته شدعناوین اجتهادوتقلید:ریشه،اهمیت از لحاظ نظری و عملی،مراحل،شرایط، دلایل بی اعتنایی مردم……….

95/01/17 جلسه هفدهم سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری

ادامه کتاب حماسه حسینی : مبحث تبلیغ

مقوله تبلیغ یک مقوله بسیار مهم است که باید خوب بشناسیم اولین نکته درمورد مسئله تبلیغ مفهوم آن است که تعبیر صحیح و نا صحیح از آن می شود. تبلیغ ناصحیح این است که تلویزیون کالایی را طوری تبلیغ می کند که آنگونه نیست، تا مردم بخرند .در ادبیات بازاریابی عرببه این تبلیغ “پروپاگاندا” می گویند . ذهنیت منفی مردم به امر تبلیغ دقیقا این نوع تصور است. ریشه این برداشت از مقوله تبلیغ به فعالیت کلیسا های مسیحی در تبلیغ مسیحیت در جهان بر می گردد. اگر ما هم دین اسلام را مثل کلیسای مسیح تبلیغ کنیم طوری که مردم خوششان بیاید این تبلیغ نادرست است.در ادبیات عرب وقتی می خواهیم چیزی را به کسی تحویل دهیم اگر آن جنس مادی باشد می گوییم ایصال و وصال ،اما در مسائل غیر مادی میگوییم ابلاغ و مسئله تبلیغ در امور معنوی و غیر مادی اتفاق می افتد.وقتی می گوییم تبلیغ دین یعنی پیام دین را به مخاطبان برسانیم.

چرا مسئله تبلیغ مهم است

به طور کلی مسئله تبلیغ عملا راهش شناساندن یک پدیده است. اگر یک کتاب را چاپ کنیم و در قفسه بگذاریم هیچ کس به سراغش نمی رود ولی اگر ازهمین کتاب فیلم ساخته شود یا در یک روزنامه تبلیغی در موردش نوشته شود، شناسانده می شود.تبلیغ از این نظر مهم است که زمینه شناساندن یک پدیده ، پیام و یا موضوع برای عموم مردم را فراهم می کند.با حذف دین ،دین از بین نمی رود.بلکه پیروانش از بین می رود و دیگر پیروی پیدا نمی کند.به همین خاطر یکی از وظایف پیامبران ابلاغ است.اما چرا در زمان امام حسین (علیه السلام ) تبلیغ مهم بوده.چرا امام حسین (علیه السلام ) فرمود “اسیر بسیرة جدی و ابی ” و به دنبال تبلیغ بود.زیرا عملا چیزی از اسلام باقی نمانده همانطور که امام علی (علیه السلام ) پیش بینی کرده بود.اسلام نبوی 180 درجه با اسلام اموی متفاوت است و مردم فکر می کنند اسلام اموی همان اسلام نبوی است. پس امام حسین (علیه السلام ) قبل از اینکه بگوید چنین نیست،اولا : امر به معروف و نهی از منکر کند . دوما ، بگوید اسلام اموی ،نه و اسلام نبوی، اری.و برای شناساندن اسلام نبوی باید تبلیغ کند.مردم با اسلام نبوی بیگانه اند و به نوعی می توان گفت امام حسین (علیه السلام ) پیغمبر عصر خودش هم هست ،نه پیغمبر به آن معنای معصمومش که از طرف خدا آمده به این معنا که عملا دین پیغمبرکه در عصر جاهلیت آورد امام حسین (علیه السلام ) در عصر اموی یکبار دیگر آورد. آنقدر انحراف ایجاد شده بود که دین پنهان شده بود.اما سوالی در اینجا مطرح است که رابطه امر به معروف و نهی از منکر با تبلیغ چیست ؟ اینها دو مقوله جدا از هم هستند، مسئه امر به معروف و نهی از منکرحوزه اجرا و عمل است. اما تبلیغ، مرحله معرفت و شناساندن دین است مقوله تبلیغ مانند امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگانی و واجب است

مقوله تبلیغ با یکسری انحرافات مواجه شده که 2 تا از مهمترین انحرافات این است که :

1- جریان باطل هم از این ابزار استفاده می کند و مسئله تبلیغ مختص به جبهه حق نیست و اتفاقا جریان باطل به خوبی ازاین ابزار استفاده می کند ،یعنی حرفی را به گونه ای بیان می کنند که حق جلوه کند.مانند داستان عبیدالله و یزید (لعنة الله علیه) وقتی می خواستند داستان کربلا را در ذهن مردم توجیه کنند گفتند خدا می خواهد، یعنی جبر گرایی را وسط کشاندند.و امام سجاد (علیه السلام ) و حضرت زینب (سلام الله) با این موضوع مقابله کردند. نمونه واضح وشفاف امروزی تبلیغ جبهه باطل این است که تبلیغاتی از اسلام میکنند که اسلام واقعی نیست،.و پدیده ای را رسانه ای می کنند و به جای اسلام جا می زنند که اسلام نیست. مثل داعش .

2- بی توجهی اهل حق به مسئله تبلیغ است در صورتی که تبلیغ وضیفه همگانی است و مختص روحانیون و مختص روزهای ماه مبارک رمضان و محرم نیست و این نیست که دین را فقط به زبان بگوییم.

شرایط یک تبلیغ موفق :

1- ماهیت پیام :پیام غنی و دارای حقانیت باشد: پیام اگر غنی و دارای حقانیت باشد می تواند یک گامی از موفقیت بردارد.منظور از غنی و دارای حقانیت بودن این است که :

الف . پیام منطبق باعقل باشد:.پیام ضد عقلی یا پیامی که ضد عقل نشان داده شود نمی تواند موفق باشد.یکی از دلایلی که حرف پیغمبران علی رغم همه فشارها تا امروز باقی مانده است عقلانی بودن آن است.یکی از کارهایی که در مقابل دین می کنند این است که دین را مخالف عقل نشان می دهند.چیزی از دین را در می آوردند که در چهار چوب دین معنی دارد ولی اگر جدا کنند و به کسی که با دین آشنا نیست عرضه کنند مخالف عقل به نظر می رسد.

ب . پیام منطبق بر احساسات باشد .

ج . پیام قدرت معنوی داشته باشد: پیام باید وقتی به مخاطب منتقل شود ،مخاطب در درونش احساس قدرت کند. یک دانشمند خارجی معتقد است که یکی از دلایل موفقیت اسلام این است که قدرت معنوی دارد.یعنی به مخاطبانش قدرت روحی می دهد.اگر تفسیر درستی از کربلا شود به انسان قدر معنوی می دهد و اگر قدرت معنوی ندهد پیام درستی ابلاغ نشده.

د . برانگیخته کردن: پیام غنی باید فرد را به حرکت وادارد. اسلام در شبه جزیره عربستان ظهور می کند،13سال در مکه است و از مکه که خارج می شود.در بازه زمانی بسیار کوتاه اسلام نه تنها در شبه جزیره بلکه خیلی از کشورهای دنیا نفوذ پیدا می کند و سرعتش خیلی بالاست چون کسی که مسلمان می شود به مسلمان شدن خودش کفایت نمی کند.انگیزه پیدا می کند که این پیام را به دیگران هم برساند. کربلا عملا تجسم عملی اسلام محسوب می شود چون در صحنه کربلا ،توحید ،عرفان،اخلاق،حماسه و غیره وجود دارد کربلا یک جریان تک بعدی نیست و در صحنه کربلا همه جور آدم را می بینیم و این یک پیام است.

2- وسایل پیام رسانی:

الف . مشروع بودن:از ابزار نا مشروع نمی توان استفاده کرد.

ب . متناسب با روز بودن:مشروع بودن کافی نیست و باید متناسب با روز باشد و نمی شود همیشه از ابزار های قدیمی استفاده کرد و باید ابزار های قدیمی با ابزار های جدید با هم باشند.یکی از اشتباهات نسل ها در قبال همدیگر این است که پدر و مادر ها می خواهند فرزندانشان را مثل خودشان تربیت کنند.کسی که با امکانات روز آشنا نباشد و از فرزند خود عقب باشد قافیه را باخته است پس باید فرزندان خود را با توجه به امکانات روز و در چهار چوب دین تربیت کرد.

3- کیفیت روشهای پیام رسانی:به چه روشهایی تبلیغ موثر است؟

الف .بلاغ مبین: قرآن به پیغمبر به عنوان مبلغ میگوید که چکاری انجام دهد.این اسلوب، اسلوب دقیقی است.در قرآن می فرماید پیغمبر وقتی ابلاغ می کنی بلاغ مبین داشته باش،بلاغ مبین یعنی شفاف و ساده بگو و در لفافه حرف نزن.،طوری که مخاطب بفهمد.

ب .نصح: به معنی خیر خواهی و خلوص.

قرآن می فرماید: “قل لا أسألُکُم علیهِ أَجراً،هیچ اجری را از شما درخواست نمی کنم” . اجر نخواستن پیامبر از مردم یعنی من انگیزه ای در امر تبلیغ جز هدایت ندارم و این یعنی اخلاص،اخلاص یعنی جز خدا چیزی برای شما نمی خواهم و دنبال ثروت و جاه و مقام و غیره نیستم.این در امر تبلیغ خیلی مهم است.

ج .عدم تکلف : الفاظ ثقیل نباید به کار برده شود . بحث علمی که مخاطبانی فرهیخته و عالم دارد فرق می کند.

د .تواضع : مبلغ دینی به این معنی نیست که از دیگران جلوتر باشد بلکه ممکن است از مخاطبانش پایین تر هم باشد.مردم تواضع ساختگی را پس می زنند. اگر کسی واقعا تواضع داشته باشد در رفتارش نشان می دهد و مردم به این تواضع واکنش مثبت نشان می دهند.

ذ . مدارا و پرهیز از تندی:به تعبیر پیامبر در ذات دین باید محکم و خشن بود. همان پیغمبری که در اجرا دین سفت و محکم بودند در امور شخصی سخت گیری نمی کردند و در رفتار با مردم تندی نمی کردند.روایات زیادی داریم که پیامبر اهل مدارا بود و از تندی پرهیز می کرد. قرآن می فرماید که اگر اینگونه نبودی مردم از دورت پخش می شدند.اینگونه رفتار نه تنها با هم کیشان باید باشد بلکه با دیگران هم باید رفتار لین داشت.وقتی خداوند به حضرت موسی میگوید با برادرت نزد فرعون برو، می فرماید : “اذهبا إلی فرعون إنه طغی* فقولا له قولا لینا “. در امر تبلیغ نه باید فقط مدارا کرد و نه فقط تندی ،هر دو اشتباه است.امیرالمومنین پیامبر را وصف کرد و فرمود : “طبیب دوار بطبه” یک جا مردم دوا است و درمان می کند و جایی نیاز دارد که داغ بگذارد.

ر . صلابت و شجاعت :مبلغ از غیر خدا نباید بترسد"لَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ” چون کسی که از غیر خدا نترسد در مسیرش ذائقه دیگران را در امر تبلیغ تاثیر نمی گذارد، این مبلغ شجاع وظیفه اش را انجام می دهد و به منافع خودش نگاه نمی کند.

ز.نقشی جز رسالت قائل نبودن :کسی که امر پیام رسانی را انجام می دهد ، نقشی جز رسالت برای خودش نباید قائل باشد. مسیحیان دقیقا خلاف این را عمل کردند. کشیش مسیحی غیر از رسالت برای خود تعریف کرد و قسیم النار و الجنه شد و بهشت می فروخت.مبلغ نمی تواند بهشت و یا جهنم و یا عاقبت به خیری و غیره را برای کسی تضمین کند. ما در امر تبلیغ با آدم های مختار مواجه هستیم که با توجه به اختیاری که دارند تکلیف دارند یعنی آزموده می شوند.ما وظیفه خو را انجام دهیم و اینکه مردم چه مسیری را می روند دیگر گردن ما نیست.

ه . عدم تبعیض : اگر مخاطب مخصوصا نسل جوان حس کند که کسی به عنوان مبلغ بین مخاطبان تبعیض و تفاوت قائل می شود ،این سم تبلیغ است و آن فرد دیگر به سمت آن مبلغ نمی آید و حتی ممکن است دیگر نزدیک دین هم نرود.امام حسین (علیه السلام) همان کاری که برای غلامش جونبن حَوّی کرد برای فرزندش علی اکبر هم کرد. تبعیض در امر تبلیغ مخرب است.

ی. صبر و استقامت : امیر المومنینمی فرماید"لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر؛ باید بصیرت پیدا کرد، باید در این راه صبور بود."نمی توان انتظار داشت یک شبه کسی را که راهی را سالیان سال رفته را بر گرداند.

4- شخصیت پیام رسان :

شرایط و ویژگی پیام رسان:

الف . شناخت پیام به نحو مجموعی :یعنی شناختی جامع داشته باشد.لازمه مبلغ بودن این است که خودش دین را درست بشناسد و به شنیده ها اکتفا نکند و خودش برای شناخت دین تلاش کند.

ب . مهارت در به کار گیری از وسایل : امام حسین (علیه السلام) از ابزار مکه استفاده می کند،اولا:مکه محل اجتماع مسلمین است آن لحظه امام حسین (علیه السلام)در مکه حضور داشت و پیامش را منتقل کرد . دوما : پیامش را عملی نشان می دهد روزی که همه به سمت مکه می روند امام حسین (علیه السلام) از مکه خارج می شود.بکارگیری امام حسین (علیه السلام) از این ابزار بسیار دقیق است.

برگزاری نوزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری

بعد از هجده جلسه سیر مطالعاتی، نوزدهمین یا اولین جلسه سطح 2 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری روز سه شنبه 95/01/31 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد .این دوره با کتاب ده گفتار استاد شروع شد قسمت اول :تقوا ،با عناوین:معنای لغوی و اصطلاحی،انواع،رابطه ازادی،آثار دنیوی و اخروی تقوا…

94/12/18 جلسه شانزدهم علل خارجی قیام امام حسین علیه السلام

 

علل خارجی قیام امام حسین (علیه السلام)
عوامل ایجابی : 1. عملی 2. نظری
امام حسین (علیه السلام) در دو بعد عوامل ایجابی را برای قیامشان در نظر گرفتند. یکی از آن عوامل ایجابی از جنس عمل ودیگری در حوزه نظر است.
زمانی که امام حسین (علیه السلام) می خواست از مدینه خارج شود به برادرش محمد حنفیه فرمود : « اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِي امّة جدّي اُرِيدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهي عَنِ المُنكَرِ وَ أَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَ أبي علي بن ابي‏طالب» . این سخن ابا عبدالله دو بخش دارد : 1- اصلاح امت جدشان که امر به معروف و نهی از منکر است. 2- عمل کردن به سیره جد و پدرشان.خارج شدن امام حسین (علیه السلام) از مدینه از جنبه عملی، امر به معروف و نهی از منکر است اما فقط این نیست بلکه امام حسین (علیه السلام) می خواست در حوزه نظر، تبلیغ دین را انجام دهد.ودلیل اینکه امام حسین (علیه السلام) می فرماید : « أَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَ أبي » و ابی را هم به کارمی برد این است که خیلی ها سیره پیامبر راگرفنه و تغییر ماهیت داده بودند و اگر فقط می گفت « بِسيرَةِ جَدّي » ممکن بود برداشت از سیره پیامبر ،سیره خلفای اول و دوم و سوم باشد در صورتی که آنها سیره پیامبر را عمل نکرده بودند.و بنابراین امام حسین (علیه السلام) می گوید : « أَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَ أبي » که این در واقع نافی بقیه سیره هایی بود که بعد از پیامبر در جامعه رواج پیدا کرده بود.امیرالمومنین فرمود اگر بنی امیه بر سر کار بیاید اسلام می شود لبس مغلوبه یعنی چیزی از دین باقی نمی ماند.پس امام حسین (علیه السلام) علاوه بر اینکه باید بیاید اصلاح کند باید اسلام را هم معرفی کند.
اگر بخواهیم عوامل قیام را وزن دهی کنیم این سوال مطرح می شود که اگر از امام بیعت نمی خواستند و دعوت کوفیان هم نبود باز هم امام قیام می کرد؟ بله. زیرا حرکت امام حسین (علیه السلام) بر پایه اصلاح امت جدش و معرفی دین ، بویژه در اولی مورد تاکید قرار گرفته است.هم در لحظه شروع قیام در خروج از مدینه وهم درمسیری که اباعبدالله دنبال اصلاح آن است ، مسیری را که توسط معاویه و بعد از او یزید ،اسلام منحرف شده بود. را به مسیر خودش بر گرداند و این اصلی ترین عامل قیام است.اگر این عامل را حذف کنیم امام حسین (علیه السلام) قیام نمی کرد.کما اینکه امام حسین (علیه السلام) 10 سال در دوره معاویه دست به قیام نزد که عوامل متعددی موثر بوده است و یکی از عوامل اصلی این بود که آن انحراف اصلی از اسلام ، که اگر امام حسین (علیه السلام) سکوت می کرد اسلام منحرف شده و هیچی از اسلام باقی نمی ماند ، اتفاق نیافتاده بود . معاویه ظاهر السلام بود اما یزید به عنوان خلیفه مسلمین ظاهر السلام نبود و عملا هیچ راهی بجز اینکه امام حسین (علیه السلام) امر به معروف و نهی از منکر کند نبود. (پس اصلی ترین عامل قیام این است).
امر به معروف و نهی از منکر در قیام امام حسین (علیه السلام) یک مفهوم کلان است که ابزار و اقتضائاتش را ،شرایط زمانی مشخص می کند.تشکیل حکومت یکی از بهترین روش های امر به معروف و نهی از منکر است و یک مدل کوچک از اسلام ناب ایجاد می کند و امر به معروف و نهی از منکر یک مفهوم خاص به معنای اینکه به یزید بگوید شراب نخور و او هم بگوید شراب نمی خورم نیست بلکه یک مفهوم بسیار گسترده است که آن مدل جزئی هم شاملش می شود.
«امر به معروف و نهی از منکر»
1- چرا امر به معروف و نهی از منکر مهم است.
الف- با نگاه به ادبیات دینی بویژه قرآن و روایات می بینیم که اقتضائش بر این است که هر ملتی امر به معروف و نهی از منکر نکند بدبخت می شود. یعنی بدبختی و خوشبختی ملتها در گرو توجه و عدم توجه به امر به معروف و نهی از منکر است و این نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر یک واجب معمولی نیست ،واجبی است که اگر ملتها به آن توجه کنند آن مجموعه، رو به صلاح و رستگاری خواهد رفت. امیر المومنین علی (علیه السلام) می فرماید : «اگر ملتی امر به معروف و نهی از منکر نکند، بدان امت بر آن جامعه مسلط می شود و دعای خوبان مستجاب نمی شود».چه چیزی برای انحطاط یک جامعه لازم است جز اینکه کسانی بر آن جامعه مسلط شوند که جزء بدان آن امتند.
ب- اسلام برتری امت را در امر به معروف و نهی از منکر می داند.« كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ، شما بهترين امتی هستيد از ميان مردم پديد آمده ، که امر به معروف و نهی از منکر می کنيد». چرا اسلام پیروان خود را بهترین امت معرفی می کند؟مگر پیروان پیغمبر خاتم چه ویژگی نسبت به پیروان پیامبران دیگر داشته اند ؟آن به خاطر این است که پیروان پیامبر آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند.
ج- جدای از این مباحث وقتی به ادبیات روایات می نگریم حتی بقای اسلام را در امر به معروف و نهی از منکر می داند. به این معنی که بقای یک فکر به عمل شدن به آن فکر است. میگوییم فلان فکر زنده است ،چطوری؟وقتی به دستورات آن فکر عمل شود ، و زمانی دستورات اسلام عمل می شود که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه زنده باشد.
در روایت است که به واسطه امر به معروف و نهی از منکر است که فرائض به پا داشته می شود و راهها در آن امن می شود.اگر جامعه امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد امن می شود. امر به معروف و نهی از منکر مسئولیت عمومی است و هیچ کس نمی تواند بگویید که من شرایط امر به معروف و نهی از منکر را ندارم و باید شرایط را کسب کند.
2- شرایط امر به معروف و نهی از منکر :
الف- رشد و آگاهی : انسان باید نسبت به دو چیز بصیرت داشته باشد.
1 - معروف و منکر: مردم در زمان امام حسین(علیه السلام) به روی کار آمدن یزید را منکر نمی دانستند ولی امام منکر می دانست و منکر هم بود. و امام می فرماید : «وَ عَلَى الاِسْلامِ، السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ ، هنگامى که امّت اسلامى به زمامدارى مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند! » یعنی حضور یزید در مسند خلافت رسول الله منکر است و مردم زمانی فهمیدند که امام حسین(علیه السلام) شهید شده بود و بزرگان مدینه رفتند شام و فساد یزید را دیدند و تازه فهمیدند یزید منکر است.
2 - آمر و ناهی باید شرایط زمان را بداندو از اوضاع و احوال جامعه آگاه باشد : یکی از آثار و تبعات آگاهی نسبت به شرایط جامعه،روش ورود به امر به معروف و نهی از منکر است.امام حسین (علیه السلام) ناظر بر شرایط زمان خودش طراحی می کند برای اینکه امر به معروف و نهی از منکرکند.و در آن زمان امام نمی رود بالای منبر و فقط یزید را نصیحت کند و برای این کار عِده و عُده جمع می کند خانواده را می برد و از ابزار حج استفاده می کند و این یعنی آگاه به زمانه بودن.نبض جامعه باید در دست کسی باشد که امر به معروف و نهی از منکر می کند.
ب- احتمال تاثیر : برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر انجام دهید باید مطمئن باشید تاثیر می گذارد.(شرط وجود)
ج- قدرت : قدرت بیان. (شرط وجود)
(شرط وجوب : شرطی که به واسطه آن یک امری بر ما واجب می شود. مانند : استطاعت برای حج.
شرط وجود : برای انجام واجب باید آنرا به وجود بیاورد. مانند: برای نماز باید وضو گرفت)
د- برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر را به وجود آوریم باید تاثیر گذار عمل کنیم
امام حسین (علیه السلام) برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر کند تاثیر گذار عمل می کند،خانواده همراه خود می برد قدرتش را افزایش می دهد و یارانش را جمع می کند.
“امر به معروف و نهی از منکر به راحتی از گردن ساقط نمی شود و باید شرایط را محقق کنیم".
3- امر به معروف و نهی از منکرنباید مفسده داشته باشد:
اگر نباید مفسده داشته باشد پس چرا امام حسین (علیه السلام)جان خودش و زن و فرزندانش را به خطر می اندازد؟ در اینجا عدم مفسده ، مطلق نیست.اصطلاحا معروف و منکر هر چه قدر بزرگتر باشد، مفسده ای بزرگتر برای آن فرض می گیریم و می گوییم اشکال ندارد اگر مفسده داشته باشد.مثلا اگر به خاطر تذکر حجابی ، کشته شوید این مفسده به حساب می آید. اما اگر با این تذکر، فرد تذکر دهنده را مسخره کنند این مفسده نیست.امام حسین چرا جانش را به خطر می اندازد؟ چون این مفسده در برابر منکرِ حذف و نابودی اسلام است.اباعبدالله ممکن است در جایی دیگر خودش را به کشتن ندهد چرا که لازم نباشد این مفسده در آنجا رخ بدهد و همسطح آن منکریست که نه مردن و کشته شدن مطلوب است و نه نمردن،مطلوب آن است که آیا با انجام آن عمل هدف نهایی محقق می شود یا نه ،این بهترین مسیر است.
بعضی لفظ قدرت را به غلط اینگونه تفسیر می کنند و امر به معروف و نهی از منکر را امر کردن می دانند و از موضع بالا به پایین نگاه می کنند.
قدرت یعنی امر به معروف و نهی از منکر ، حرف اسلام را به کرسی بنشاند. سوال ، آیا می توان برای به کرسی نشاندن حرف دین خواهش کرد؟ و امر به معروف و نهی از منکر می تواند با خواهش اتفاق بیافتد؟ بله می شود.
هدف امر به معروف و نهی از منکر از بین بردن منکر و بروز معروف است.ممکن است در این حالت امر به معروف و نهی از منکر باعث شود بعضی ها از ترس منکراتی را انجام ندهند و کارشان ریا کارانه شود،اشکال ندارد ،و آن یک درمان دیگری می طلبد و این ریا کاری اگر به منزله این باشد که من در فضای جامعه نتوانم منکری را علنی انجام دهم ،اشکال ندارد.
هدف امر به معروف و نهی از منکر این نیست که فرد اصلاح شود البته که هدف نهایی این است که بالاخره این فرد خودش در مسیر صلاح قرار بگیرد ولی اصل امر به معروف و نهی از منکر این است که جامعه در مسیر صلاح قرار بگیرد با حذف منکر و اجرای معروف. اصلاح فرد، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر منکر نیست و هدایت فرد توسط تبلیغ دین و دعوت به خیر است.
4- مراتب امر به معروف و نهی از منکر :
1- قلبی : انسان قلبا از منکر انزجار و به معروف علاقه داشته باشد ، یعنی وقتی یک منکر را بیرون ببیند از درون ناراحت شود.و این شخص به تعبیر امیرالمومنین یک سوم ،زنده است .چون قلبش ناراحت می شود.
2- زبان : در زبان جایی لازم است خشونت به کار گرفته شود و جایی لازم است ملایم و آرام گفته شود و مطلق نمی شود گفت که با چه لحنی باید گفت و امر به معروف و نهی از منکر واقعا به تعداد انسانها و مصادیق و شرایط با هم متفاوت است و نمی شود پیش بینی کرد چه عکس العملی باید نشان داد.به تعبیر شهید مطهری ما از زبان بیش از حد توقع داریم یعنی فکر می کنیم فقط با زبان بگوییم کافیست.زبان هم ظرفیتی دارد، تکرار یکی از روشهای تاثیر گزار زبانی است.
3- عملی : به دو معنا است
الف – قدرت و فشار :با ضرب و زور امر به معروف و نهی از منکر کردن.اگر حکومت اسلامی نباشد با نظر مجتهد می توان خیلی کارها را کرد اما در جامعه و حکومت اسلامی این سنخ عمل که حذف منکر و برقراری معروف است، جنبه عملی از حوزه وظایف حکومت اسلامی است و ما در دوره حکومت اسلامی نمی توانیم امر به معروف و نهی از منکر عملی به معنای قدرت و زور کنیم.زمانی که حکومت اسلامی هم نباشد ما نمی توانیم مستقلا عمل کنیم ،فتوای یک مجتهد باید باشد.
ب – دعوت عملی :امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، مردم را با غير زبان خود [به مذهب خويش] دعوت كنيد». امر به معروف و نهی از منکر با زبان لازم است ،اما جاهایی ممکن است امر به معروف و نهی از منکر عملی انجام شود.
یکی از جدی ترین آسیب ها در امر به معروف و نهی از منکر این است که مردم از زبان ما می شنوند ولی در عمل برعکس آن را در زندگیمان می بینند.اگر می خواهیم جامعه را در مسیر صلاح قرار دهیم مهمتر از همه این است که خودمان در مسیر صلاح قرار بگیریم و الگو باشیم.
5- کارنامه ما :
اهمیتی به امر به معروف و نهی از منکر نمی دهیم و آنهایی که اهمیت می دهند کارنامه خوبی به جا نگذاشته اند، شرایط را نداریم و نرفتیم کسب کنیم و الان تا گفته می شود امر به معروف و نهی از منکر اولین چیزی که به ذهن عموم مردم جامعه میرسد گیر دادن است در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر ریشه اش در محبت و دلسوزی است.
امر به معروف و نهی از منکر انقدر مهم است که هم امر به معروف و نهی از منکر به قیام اباعبدالله اجر و قرب می دهد و هم حماسه امام حسین (علیه السلام) امر به معروف و نهی از منکر را در نزد جامعه بالا می برد.
یکی از آسیب هایی که در جامعه داریم این است که امر به معروف و نهی از منکررا تقلیل داده ایم به گیر دادن های شخصی در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر خیلی فراتر از این حرفها است. انقدر فراتر که اباعبدالله هدف اصلی قیامش را و امام خمینی (ره) مبنای قیامش را امر به معروف و نهی از منکر قرار داد.

 

 

برگزاری سیزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری درمدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج)

 

سیزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری روز سه شنبه 94/11/13 در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) توسط آقای دکتر هوشنگی برگزار شد. ایشان به بحث درباره کتاب حماسه حسینی پرداختند وفرمودند تا مردم با امام حسین آشنا نشوند ظهور اتفاق نمی افتد قیام امام حسین مقدمه ظهور است واین اهمیت شناخت قیام امام حسین را می رساند.

ادامه »