بازدید از کتابخانه دانشگاه علوم و حدیث

روز یکشنبه 96/09/19 به مناسبت هفته پژوهش طلاب به همراه معاون پژوهش مدرسه از کتابخانه دانشگاه علوم و حدیث شهرری بازدید کردند

مخزن های این کتابخانه، کتابهای جدید و نابی را در خود جای داده بودند وطلاب توانستند برای کارهای تحقیقی خود از این کتاب ها استفاده کنند وبعد از زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی و صرف ناهار به این بازدید پایان دادند…

نظر علامه طباطبایی درباره رژیم اسرائیل

آنچه می‌خوانید نوشتاری است کوتاه به قلم مرحوم علامه طباطبایی که در آن پیرامون مساله فلسطین و ماهیت رژیم جعلی و غاصب اسرائیل سخن گفته‌اند.

علامه طباطبایی(ره)، فرد سیاسی به معنای رایج کلمه نبود اما هر جا نهال نهضت اسلامی در تهاجم بادهای ویرانگر بیداد و اختناق قرار می‌گرفت، به حمایت از این جریان می‌پرداخت. به عنوان مثال، یکی از موضوعاتی که رژیم پهلوی به شدت نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کرد، جلوگیری از هرگونه مخالفت با اسرائیل از طرف ایرانیان بود. در چنین فضای آلوده‌ ای که حق سخن گفتن علیه اسرائیل نیز وجود ندارد، علامه طباطبایی از لحاظ نظری اسرائیل را «دولت پوشالی و دست نشانده» خطاب می کنند.[1]

آنچه می‌خوانید نوشتاری است کوتاه به قلم مرحوم علامه طباطبایی که در آن پیرامون مساله فلسطین و ماهیت رژیم جعلی و غاصب اسرائیل سخن گفته‌اند.

خدای متعال پس از شمردن مظالم و جنایت های یهود و خیانت ها و ماجراجویی ها و پیمان شکنی هایی که با اسلام و مسلمین کرده اند، می فرماید: «یهود دچار غضب پروردگار شده اند و برای همیشه در حقشان خواری و پستی نوشته شد و نخواهد توانست کار قابل توجهی علیه مسلمانان انجام دهند، مگر به واسطه سببی که به مردم و سببی که به خدا پیوند داشته باشند»
«بخش کوچکی از فلسطین یک بندر دریایی و پایگاه نظامی برای دول معظمه انگلیس و فرانسه و آمریکا می باشد و دولت پوشالی و دست نشانده ای به نام دولت اسرائیل در آن جا حکومت می کند و در این مدت کوتاه هر چه توانسته اند به تقویت و تجهیزش پرداخته اند و با تمام نیرو نگذاشته اند که دول اسلامی علیه ایشان متحد شوند. (چنان که همه این حقایق را جریان های چند سال اخیر آفتابی ساخت.

این فکر غلط که «دولت یهود دولتی است مستقل و مترقّی و علی رغم احادیثی که در اسلام وارد شده و وعده داده که یهود هیچ گاه کشور مستقلی نخواهد داشت رشد کرده است» اثر نفوذ سیاست هایی است که در گذشته و هم اکنون می خواهد مردم این قسمت از جهان را در جهل و نفاق و دشمنی و بدبینی به آیین مقدس اسلام نگه دارند، زیرا این فکر مربوط به روایت نیست تا بگوییم مجهول است، بلکه مربوط به قرآن کریم است و آنچه در قرآن کریم است نه به این نحو است که ذکر شده، بلکه به نحوی است که باید یکی از پیش گویی‌های قرآن شمرده شود.

خدای متعال پس از شمردن مظالم و جنایت های یهود و خیانت ها و ماجراجویی ها و پیمان شکنی هایی که با اسلام و مسلمین کرده اند و پس از آن که مسلمانان را پند می دهد که اتفاق کلمه داشته باشند و قوانین دینی را حفظ کنند و با بیگانگان طرح دوستی نریزند و از ایشان اطاعت نکنند می فرماید: «یهود دچار غضب پروردگار شده اند و برای همیشه در حقشان خواری و پستی نوشته شد و نخواهد توانست کار قابل توجهی علیه مسلمانان انجام دهند، مگر به واسطه سببی که به مردم و سببی که به خدا پیوند داشته باشند»[2] 

و در آیه دیگر این سبب مربوط به مردم و مربوط به خدا بیان شده است. می فرماید: «با یهود و نصاری طرح دوستی  مریزید و سرسپرده مشوید و کسانی که از شما سرسپرده ایشان شوند از سرسپردگی خدا و جانبداری وی برکنارند و خداوند شما را از خشم خود در صورت تخلف از این امر برحذر می دارد»[3]

و نیز می فرماید:

«امروز کفار از این که استقلال دینی شما را از بین برند مأیوس شدند از این پس دیگر از ایشان مترسید و تنها از من بترسید»[4]

چنان که ملاحظه می کنید، خدای متعال پیشرفت اسلام و سرکوبی یهود را به مسلمانانی وعده می دهد که قوانین اسلام و اتفاق کلمه را حفظ کنند، نه کشورهایی که جز اسم اسلام چیزی در دست ندارند و هم چنین آیات دلالت دارند بر این که اسلام در معرض این قراردارد که روزی با اجانب طرح دوستی بریزند و سرسپرده ایشان شوند و در این صورت معامله خدایی با ایشان معکوس خواهد شد و سلطه و غلبه را از دست خواهند داد و عزّت و سیادتشان نصیب دیگران خواهد گردید.

و اما این که احادیث و اخبار ممکن است در میانشان مجعول و ساخته وجود داشته باشد، این مسئله را علمای اسلام به خوبی می دانند و در ثبوت آن نیازی به این گونه مدرک های بی اساس نیست، بلکه مسلم است در صدر اسلام عده ای از منافقین و یهود در کسوت مسلمین درآمده و اخبار دروغی جعل و روایت می کرده اند. و از این روی علمای اسلام هر خبری را هر طور باشد اخذ نمی کنند بلکه با به کار انداختن ممیزات فنی خبر قابل وثوق را تشخیص داده، می پذیرند. در پیش بینی همین وضع (چنان که در روایات زیاد است) رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «پس از من چیزهایی بسیار از من نقل خواهند کرد از آنها آنچه با قرآن مطابق است بپذیرید و آنچه مخالف است رد کنید.»[5]

پی‌نوشت‌ها:
1. عصر اندیشه، شماره ۹، صفحه ۱۳۵

2.خلاصه آیه 112 آل عمران و قبل از آن

3. آل عمران، آیه 12

4.مائده، آیه 3

5. بررسی‌های اسلامی،ج2، ص279

فرآوری: شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان

بیستم آذرماه سالگرد شهادت معلم اخلاق آیت الله دستغیب(ره)

بیستم آذرماه، یادآور شهادت عالم مبارز و پرهیزکار، حضرت آیةاللّه سید عبدالحسین دستغیب قدس سره در سال 1360 است که به دست منافقین کوردل صورت گرفت. عالم بزرگواری که امام خمینی(ره) از او تعبیر به معلم اخلاق، مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی کردند و رهبر معظم انقلاب درباره ایشان گفتند: شهید دستغیب از نخستین کسانی بود که پرچم تبلیغ انقلاب اسلامی را در سخت ترین شرایط در استان فارس برافراشت.

زندگینامه حضرت آیت الله دستغیب(ره)
حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب(ره)، دومین شهید محراب انقلاب اسلامی و ازخاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله شیراز می باشد و با سی واسطه نسبت ایشان به حضرت سجاد علیه السلام می رسد.

تحصیلات مقدماتی را نزد اساتید مشهور آنزمان همچون ملا احمد دارابی و آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی بپایان آورد و نزد اساتید بزرگ نجف اشرف مانند شیخ محمدکاظم شیرازی و ضیاء الدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بپایان آورد و به درجه اجتهاد نائل گردید.

آیت الله دستغیب(ره) مسجد جامع عتیق شیراز را که خرابه ای بیش نبود مرمت کرد و دراین کار مأمونین را بخدمت و حتی خود در این خدمات شرکت می کرد تا این بنا که سابقه هزارساله دارد دوباره آباد شد و وی تا مرز شهادت دراین مجلس نه تنها نماز جماعت داشت بلکه درتمام شبها به وعظ و اندرز مردم می پرداخت حتی زمانیکه از ناحیه طاغوت منبر رفتن او ممنوع بود بعد از نماز عشا روی برطرف مامونین می کرد و مطالبی آموزنده می فرمود. وی با پیروی انقلاب به امام جمعه شیراز منصوب شد وسپس به نمایندگی مجلس خبرگان ازطرف مردم شیراز منصوب گردید و در تصویب و تدوین قانون اسلامی جمهوری اسلامی و تصویب اصل ولایت فقیه نقش بسزایی داشت.

در روز جمعه 20 آذر ماه 1360 هنگام عزیمت برای اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهید محمد تقی دستغیب و هشت نفر از یاران با وفا بشهادت رسید.

مرقد ایشان در حرم مطهر سید میرمحمد بن موسی بن الکاظم می باشد که مورد توجه و زیارتگاه مردم شیراز است. (برگرفته از پایگاه اینترنتی حضرت شاهچراغ علیه السلام)

ادامه »

در جستجوی آرامش و جاودانگی

واقعا این گونه نیست که روز ها و شب ها همه فکر ما این باشد که از کجا آمده ایم و آمدنمان بهر چه بوده است. چون ما با افراد متعددی روبرو می شویم که چنین دغدغه ای اصلا برایشان مطرح نشده است. هر چند این، دغدغه افراد خاصی می تواند باشد. آن چه که در درون اغلب ما هست وجود برخی گرایش هاست که گاهی هم در قالب آرزوهای ما به زبان آورده می شود. میل به آرامش، میل به کامل بودن و بی نقص بودن و یا به عبارتی نامحدود بودن آن هم در ابعاد مختلف مانند توانایی ها و داشته ها و….

در طول زندگی هم تمام تلاش انسان برای رسیدن به همین خواسته ها و گرایش ها و یا پیدا کردن راهی برای رسیدن به این آرزوها و خواسته هاست. در نظر همه مرگ چیزی است که برای همه پیش خواهد آمد ولی آن چه که در درون انسان هاست میل به جاودانگی است و نه تمام شدن. برای همین به دنبال راهی برای روبرو نشدن با مرگ و یا به تاخیر انداختن آن است و در شرایط عادی با هر آن چه که زنده بودن وی را به خطر می اندازد مقابله خواهد کرد چه تهدید هم نوعان خود باشد یا تهدید از جانب سایر موجودات.

حس آرامش و راحتی که انسان در ابتدا آن را به صورت جسمی (به واسطه جسم) تجربه می کند از جمله حس هایی است که مطلوب انسان است و البته نسبت به حفظ زندگی در مرتبه دوم قرار دارد چرا که افراد حاضرند آرامش خود را فدای حفظ زندگی بکنند ولی زندگی را فدای آرامش نه.

بر اساس همین حس، انسان تلاش می کند تا زمینه های راحتی و آرامش را برای خود فراهم کند مثلا اگر گرسنگی یا تشنگی این راحتی و آرامش وی را بر هم می زند به دنبال رفع گرسنگی و تشنگی خود خواهد رفت و یا اگر گرما و سرما راحتی و آرامش را از وی سلب کنند برای رفع آن ها خواهد کوشید. ولی آن چه که در این میان انسان را می آزارد موقت بودن نتایج این تلاش ها و محدود بودن آن است به این معنا که تلاش های انسان برای مدت محدود و میزان محدودی، گرسنگی و تشنگی و یا احساس گرما و سرمای وی را برطرف می کند و آن حس بی نیازی و استغنا که برای انسان لذت بخش هم هست، همیشه ماندگار نیست و نیازها برای همیشه برطرف نمی شوند. برای همین انسان مجبور است که مدام برای فراهم کردن اسبابی تلاش کند که این نیازها را برطرف کند. نیازهایی که مانع راحتی و آرامش وی هستند و حتی اگر برای مدتی بر آورده نشوند زندگی وی را با خطر مواجه می کنند.

اگر توجه کنیم می بینیم که در هر صورت انسان آرامش مطلق را تجربه نمی کند و آرامشی که انسان تجربه می کند هم موقت است و هم در همه ابعاد نیست مثلا تشنگی و گرسنگی را هر چند بر طرف می کند ولی جسم وی برای تهیه همین لوازم رفع گرسنگی و تشنگی باید حرکت کند و تلاش کند. در حالی که آن چه که مطلوب انسان است آرامش مطلق است که هم در همه ابعاد باشد و همیشگی باشد و نامحدود نباشد.

پس انسان هم جاودانگی و نامحدود بودن را هم برای خودش می خواهد و هم در مورد اسبابی که آرامش و راحتی وی را فراهم می کنند. به عبارت دیگر انسان می خواهد جاودانه باشد و اسباب آرامش وی همیشه و به صورت نامحدود مهیا باشند و یا اصلا جاودانه باشد و چنین نیازهایی هم نداشته باشد و مستغنی از اسبابی باشد که در حال حاضر از لوازم آرامش و راحتی وی شمرده می شوند.

منبع : پایگاه اندیشوران، hawzah.net

نقش رزق و روزی در آرامش زندگی

کار کردن، یکی از نیازهای روان شناختی انسان است. شاید تعجّب کنید و تصوّر نمایید که کار کردن، در زمره امور اقتصادی قرار می گیرد؛ اما واقعیت این است که کار، یکی از نیازهای روحی و روانی انسان نیز هست. اگر کار نباشد، نشاط و شادابی از میان خواهد رفت و زندگی، خسته کننده و ملال آور می گردد. اگر کار، یک نیاز باشد که هست، برآورده نساختن آن، موجب ناراحتی های روحی و روانی خواهد شد.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

اگر تمام نیازهای انسان، آماده بود، زندگی برایش گوارا نبود و از آن، هیچ لذّتی نمی برد.

مقدمه
کار و تأمین نیازها، گذشته از حکمت الهی در تأمین مواد لازم برای نیازهای بشر، نکته دیگر، طبقه بندی نیازها از جهت ضرورت آن برای بقای حیات است. هر چه نیاز انسان به چیزی، ضروری تر و حیاتی تر باشد، خداوند، دستیابی به آن را نیز آسان تر قرار داده است و هر چه از درجه ضرورت آن، کاسته شود، دستیابی به آن، نیاز به کار و تلاش دارد. تا انسان به خاطر بی کاری و بطالت، در مستی و فساد غوطه ور نشود.

همان گونه که کودک بی کار، به خود و خانواده اش آسیب می رساند، انسان بی کار نیز بر اثر سرمستی و خوش حالی، باعث زیان خود و نزدیکانش می گردد. این حقیقت را می توان در زندگی کسانی که در رفاه و خوشی و بی نیازی، بزرگ شده اند، دید.[1]

امام صادق علیه السلام در این باره به مفضل بن عمر می فرماید:

ای مفضل! از آفرینش و آماده سازی حکیمانه و مدبّرانه اشیا برای رفع نیاز انسان، درس عبرت بگیر. برای او غلّات، آفریده شده، ولی او باید آنها را آرد کند و آرد را خمیر سازد و با آن، نان بپزد.

برای پوشاکش پشم آفریده شده، ولی او باید آن را بزند و بریسد و ببافد. برای او درخت آفریده شده، ولی باید آن را بکارد و آبیاری کند و مراقب آن باشد. داروها برای درمان بشر پدید آمده اند، ولی او باید آنها را از زمین برگیرد و با مواد دیگر، مخلوط کند و داروی شفابخش بسازد. دیگر اشیا را نیز همین گونه می یابی.

حضرت، سپس تأکید می کند:

بنگر که چگونه تمام نیازهای ضروری انسان، آفریده شده، ولی انسان باید برای دسترسی به آنها تلاش و حرکت کند که صلاح وی در این است؛ زیرا اگر همه این نیازها را بدون تلاش و کوشش به دست می آورد، همواره در وادی سرمستی و طغیان سقوط می کرد و چه بسا دست به اعمالی می زد که خود را نیز هلاک کند.[2]

بی کاری، عاقبت خوبی ندارد. اگر یک زندگی در نهایت، به تباهی و بدعاقبتی ختم شود، نمی توان آن را زندگی موفّق دانست. زندگی موفّق، آن نیست که اکنون در راحتی و خوشی باشیم، ولی آینده ای تلخ را رقم زنیم. زندگی موفّق، آن است که آینده خود را تضمین کرده باشیم. کدام یک بهتر است: خوشی، راحتی و بی زحمتی امروز، در برابر بدعاقبتی فردا؟ یا زندگی توأم با تلاش، اما آتیه دار؟ کار و تلاش، برآورنده نیاز و پس انداز خوش بختی برای فرداست. پس زندگی بی زحمت، زندگی همراه با رضایت نیست.

ادامه »

شانزدهم آذر روز دانشجو را گرامی می داریم

از مهمترین حركتهای  سیاسی، اعتراض دانشجویان در16 آذر1332، به ورود معاون رئیس جمهورآمریكا بود ونقطه اوج آن  را می توان در اشغال لانه جاسوسی آمریكا در13 آبان 1358، مشاهده كرد.این حركت كه توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آغازشد و مورد تایید امام نیز قرارگرفت، نشانه طرد تفكرلیبرالی وماركسیستی در دانشگاههای كشور وغلبه گسترش   اسلام خواهی بود. جنبش دانشجویی را می توان در سه مرحله چنین تبیین  كرد :

مرحله اول
دراین مرحله جنبش دانشجویی با جریان  روشنفكری پیوند خورده، و ازاین منبع برخاسته و به آن وابسته است. البته حركت دانشجویی، درعین وابستگی و یا ارتباط  با جریان روشنفكری، ویژگیهای خاص خود را نیز داشت، ویژگیهایی كه برخاسته از شرایط و روحیات نسلی كه به واسطه جوانی، دارای التهابهای خاص خود بود و به خاطر روح پاك، از صداقت  بیشتری  برخوردار و ازخدعه ها و فریبهای سیاسی كاران  پیچیده  به دور بود. مقام معظم رهبری درباره این مرحله می فرمایند: روشنفكران، رهبرا ن گروهها و احزاب و حتی  دانشجویان، به شعار و مقابله سیاسی  و احیانا جنگ وگریز درمقابل نظام حاكم می پرداختند وعلی اختلاف مراتبهم، دانشجویان خیلی بیشتر، صمیمانه تر و صادقانه ترعمل  می كردند. اما رهبران احزاب و گروهها، نه  به این حد از صداقت و نه به این حد از پیگیری  مبارزه می كردند .

ادامه »

برگزاری جشن به مناسبت هفده ربیع الاول

روز سه شنبه 96/09/14 به مناسبت میلاد پیامبراکرم وامام جعفر صادق علیه السلام جشن باشکوهی با حضور طلاب در مدرسه حضرت ولی عصر(عج) برگزار شد در این مراسم ضمن مداحی اهل بیت(علیهم السلام) توسط خانم فرج الله، هدایایی جهت یادبود به تمامی طلاب اهدا ءگردید. و در پایان با برگزاری جشنواره غذا میان طلاب، به برگزیده گان جوایزنقدی اهدا ءشد…

 

 

ویژه نامۀ ولادت امام جعفر صادق علیه السلام

ششمین اخترتابناک آسمان امامت حضرت امام جعفر صادق(ع) درروز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. امام صادق(ع) مدت 12 تا 15 سال بنابر اختلاف با امام سجاد(ع) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت 19 سال با امام باقر(ع) زندگی کرد مدت امامت ایشان 34 سال به طول انجامید که 18 سال در دوره اموی و 16 سال در دوره عباسی بوده است.

شناسنامه امام جعفر صادق علیه السلام
جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق » است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل.

ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص) ، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت .مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.

نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است.

چنان که مشهور است فرزندان آن حضرت ده تن بوده اند، هفت پسر به نامهای اسماعیل، عبد الله، موسی، اسحاق، محمد، عباس و علی و سه دختر به نامهای ام فروه، اسماء و فاطمه.

 

ادامه »

17 ربیع الاول

علل کم‌رنگ شدن «صله رحم» در جامعه


در مطلب حاضر نویسنده با بررسی اهمیت صله رحم در اسلام، به برخی عوامل و علل ضعیف شدن پیوندهای خانوادگی و ارتباطات خویشاوندی در جامعه اشاره کرده است.

«صله رحم» هرچند در عرف سنتی و نظام عشیره‌ای به دلیل برخی خصوصیات و ویژگی‌ها به عنوان عادی‌ترین پدیده رفتاری در نظام تعاملات اجتماعی قلمداد می‌شود درحالی‌که از پشتوانه‌های فراوان تاریخی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار بوده، اما این سخن هیچگاه به معنای منحصر ساختن ارزش این پدیده اجتماعی به عنوان یکی از ضروری‌ترین اصول موردنیاز در حیات مشترک انسانی به جوامع، با ویژگی‌های فوق نیست. نظام اجتماعی موجود نیز هرچند به علت وقوع برخی تغییرات ساختاری و بنیادی امکان اجرای این ارزش مقدس اجتماعی را در سطح گسترده نظام سنتی پیشین ندارد، اما درعین حال با تمهید برخی زمینه‌ها و زیرساخت‌های معنوی و فرهنگی مناسب و تبیین آثار و کارکردهای این پدیده در زندگی می‌توان سطوحی از آن را همواره به عنوان یک ارزش اجتماعی در جامعه تثبیت کرد.


معنی و مفهوم صله رحم
«صله» ازنظر لغت‌شناسی به معنای پیوستن، احسان و عطاست. «ارحام» نیز جمع «رَحِم» و به معنای عضو خاصی از بدن زن است که محل استقرار فرزند و کانون نشو و نمای طبیعی اوست. خویشاوندان نیز به اعتبار انتساب به یک رحم، «ارحام» خوانده می‌شوند. یعنی رسیدگی و احسان به افرادی که مادر مشترک دارند مانند عمو، عمه، دایی، خاله و فرزندان آنها.
«صله ارحام» به معنی ارتباط با خویشاوندان است که از واجبات دینی شمرده می‌شود و قطع آن حرام است. صله رحم در اصطلاح عبارت است از هر کاری که موجب پیوند خویشان می‌شود، هرچند کار کوچکی مانند نیکو سلام کردن یا جواب دادن سلام یا دادن جرعه‌ای آب به خویشاوندان باشد. به طور کلی به هرگونه عملی که از روی لطف و احسان باشد و سبب تحکیم روابط عاطفی میان ایشان شود، صله رحم گفته می‌شود و درمقابل به هر نوع بی‌اعتنایی دربرابر خواسته‌های مشروع خویشاوندان و ادا نکردن حقوق آنان قطع رحم می‌گویند که به کدورت و ایجاد فاصله میان آنها می‌انجامد.

ادامه »