موضوع: "ارتباط کلامی همسران،ازمنظراسلام و روان شناسی، استاد خانم کرات"

مصا دیق ابراز عشق

وجود عشق و محبت در زندگي زوجین اثرات زيادي بر جاي مي گذارد كه هر كدام از اين اثرات نقش مهمي در ايجاد روابط سالم کلامی در خانواده ايفا مي كند كه به چند مورد از آن ها اشاره مي كنيم .

الف)عفو و گذشت
گذشت و چشم پوشي از خطاهاي يكديگر، نشانه وجود عشق در خانواده است عملي كه جنبه هاي مثبت همسر را برجسته مي كند و نقاط ضعف، محدوديت ها و كمبود هاي او را كم رنگ جلوه مي دهد . جمله ” هيچ كس كامل نيست ” عبارتي آرام بخش و تسلّي دهنده است .[1]

امام سجاد(علیه‌السلام) در رساله حقوق خود بزرگ منشي و گذشت را در بخشش و عفو قرار داده اند : ” حق آن كسي كه به تو بدي كرده است ؛ اين است كه از او بگذري و مشمول عفو قرار دهي ."[2]  

با وجود عشق، اختلاف سليقه هاي موجود بين همسران موجب نا خرسندي و آزردگي آن ها نمي شود بلكه هر يك از آن دو را در چشم ديگري به خير كثير تبديل مي سازد .

وبه دلیل گذشت وترجیح مصلحت خانواده برخواسته‌های شخصی‌، خداوند کریم دریچه‌ای از خیر و برکات را به سوی آنان می‌گشاید،

چنان چه در سوره نساء بعد از تأکید برخوش رفتاری نسبت به همسران می‌فرماید:

” فان كرهتموهن فعسي ان تكره شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا؛[3]

 اشاره به اینکه اگر به جهاتی از همسران و زنان خود رضایت کامل ندارید ونسبت به ایشان کراهت و ناخوشایندی در دل شماست، از ابراز آن و به کدورت کشاندن کانون گرم خانواده بپرهیزید. که پروردگار شما به جبران این عمل ارزشمند، خیرات و برکات و سود فراوان را نصیب شما می‌گردند که از آن جمله،‌اعطای فرزند صالح و حکمت و برکات دیگری است .

پند و اندرز همه بزرگان بر اين است كه بخشش، راهي براي دست يابي به خرسندي و شادي است؛ اگر ما قادر نباشيم شخصي را از درون ببخشيم؛ خود را از بين مي بريم و مطمئناً زندگي پر از نشاط و صميميت نخواهيم داشت .

پیامبر اکرم (ص) فرمود : ِ “تَجَاوَزُوا عَنْ‏ عَثَرَاتِ‏ الْخَاطِئِينَ يقيكم [يَقِكُمُ‏] اللَّهُ بِذَلِكَ سُوءَ الْأَقْدَار"[4]

“از لغزشهای خطاکاران در گذر تا خدا هم شما را از مقدرات ناگوار حفظ کند".

همسرانی كه عاشق يكديگرند، بيش از توجه به نيازهاي خود به خواسته هاي ديگري توجه مي كنند؛ هيچ گاه براي ارضاي تمايلات خود دست به عملي نمي زنند كه معشوق خود راخواروذليل نمايند و رنجش او را فراهم آورند.

پیامبر اکرم (ص) فرمود:” علَيْكُمْ‏ بِالْعَفْوِ فَإِنَ‏ الْعَفْوَ لَا يَزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا يُعِزَّكُمُ اللَّهُ."[5]

“بر شما باد به عفو، عفو و گذشت زیاد نمی کند مگر عزت را، پس گذشت کنید تا عزیز شوید".

ادامه »

ابراز عشق و محبت

 

اعضاي خانواده كه ركن مهم آن زن و شوهر هستند، گذشته از ضرورت‌هايي كه آن ها را دور هم جمع مي‌كند بايد از پيوندي مقدس و دروني كه همان محبت و احساس علاقه به يكديگر است برخوردار باشند.

. در هنگام ساختن يك بنا، ميان آجرها هرگز علاقه در كار نيست، فقط به حكم ضرورت در كنار هم قرار گرفته‌اند. ولي در كانون خانواده، محبت عنصر اصلي و اساسي براي زندگي به حساب مي‌آيد.

ابراز محبت و مهرباني نسبت به همگان سفارش شده است، اما از آنجا كه حفظ و دوام زندگي زناشويي بر پايه محبت استوار است، در كانون خانواده مورد تأكيد بيشتر واقع شده است.

رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: « لم يرللمتحا بيّن مثل الزّواج»؛[1]

عميق‌ترين محبت‌ها در ميان همسران مي‌رويد.

اسلام به قدري زن و شوهر را به محبت و مهرباني دعوت نموده كه وجود مهر را مايه فزوني ايمان بيان كرده است.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: « العَبْد كُلّما ازداد لِلنّسا، حُباً ازدادُ في الايمان فَضْلاً»؛[2]

هرچه محبت همسر در قلب شوهر بيشتر اوج گيرد، فضليت و ارزش ايمانش افزون مي‌گردد.

به اعتقاد فروم « نیاز به ریشه داشتن» و «مربوط بودن» از قطع پیوندهای نخستین ما با طبیعت ناشی می‌شود. به اعتقاد وی ارتباط با دیگران و صمیمت و عشق به اندازه‌ای مهم و ضروری است که سلامت روان بستگی به آن دارد[3].

اساساً زندگي كارآمد بر «عشق» استوار شده است. پس هر دو طرف بايد عاشق و معشوق هم باشند و عشق يك طرفه پايدار نخواهد بود.

همان طور كه امام صادق( عليه السلام) فرمود:« تواصلوا و تبارّوا و تراحموا و تعاطفوا»؛[4]

به يكديگر متصل شويد و پيوند محبت را محكم كنيد و به هم نيكي نماييد و نسبت به هم مهربان و عطوف باشيد.

 


[1] - سنن ا ابن ماجه ربعي قزويني، ابوعبدالله محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، بي‌جا، ، بي‌تا،ح1847
[2] - محمد بن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه، ج20، ص 24؛ شيخ طبرسي، مكارم الاخلاق، ص 197.
-[3] اریک، فروم، جامعه سالم،‌ترجمه اکبر تبریزی، بهجت، 1360، ص 37
[4] - محمدباقر، مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص 141؛ محمد بن حسن حرعاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 216.

تفاوت زنان و مردان در ایجاد روا بط کلامی

   

بیشتر مردان به دلیل ساختار زیستی متفاوت ونوع تربیت، مثل زنان ارتباط برقرار نمی کنند. به نظر آن ها صحبت، هنر به حساب نمی آید، بلکه ورزشی رقابت آمیز است. زنان اغلب شکایت می‌کنند که بسیاری از مردان نمی دانند چطور بدون این که چیزی را ثابت کنند به صحبت ادامه دهند. مردان به عنوان بخشی از جهت گیری کلی عقیده دارند، گفتگو مانند هرچیز دیگری باید هدفی ارزشمند داشته باشد. کلمات نباید بدون هدف ادا شوند بلکه باید کاری انجام دهند. مردان بیشتر اوقات می‌خواهند نظریات یا اعمال دیگران را تغییر دهند و بدون این هدف، صحبت کردن بیهوده و بی ثمر می‌باشد.[1]

 در حالی که زنان برای ایجاد ارتباط و بیان حالت های روحی خود از صحبت کردن استفاده می‌کنند؛ مردان از زبان برای انتقال و دریافت اطلاعات بهره می‌گیرند و زبان ابرازی برای حفظ استقلال آن هاست.[2]براي مردها گفتگو راهي براي استحکام بخشيدن به وضعيت و مقام خود در گروه و خانواده است. آن ها براي حفظ استقلال و آزادي خود گفتگو مي کنند ؛ لذا باید در گفتگو با آقایان، اقتدار و استقلال آنان حفظ شود تا ارتباط سالم و موثر صورت گیرد همان طور که قرآن کریم اقتدار مردان را بیان می‌کند.

از آنجا که مردان به طور معمول برای رقابت و کسب قدرت و استقلال، بزرگ می‌شوند و چه بسا در روابط خود از جمله روابط زناشویی، خواهان استقلال و قدرت باشند نه نزدیکی و صمیمیت بیشتر، تمایل کمتری برای صحبت کردن درباره ی احساسات خود دارند، به ویژه احساسات منفی مثل آزردگی، عصبانیت، سرخوردگی که بیان آن ها را نشانه ضعف می‌دانند. ولی زنان پس از تجربه احساسات منفی تمایل دارند درباره آن صحبت کنند و از این طریق احساس آرامش یابند.[3]

زنان فقط به گفتگو احتياج دارند و به نتيجه نمي انديشند در حالي که مردان توقع حل مشکلات را دارند. نياز حقيقي زنان در مواقع سختي و تنش، محبت و عشق است نه موعظه و امر و نهي، در حالي که مردان در چنين حالات بحراني به فرصت براي بررسي و سنجش عمل خويش نياز دارند.[4]

 زن ها با صداي بلند از مشکلاتشان شکايت مي کنند؛ وقتی زنان افکار و احساسات منفي خود را بیان می‌کنند مردان متوجه نمي شوند که این کار روشي براي تخليه روحي و رواني است که به دنبال حل مشکل مي گردند.[5]

 ازآن جا که زنان بيشتر عاطفي و احساساتي هستند و تنها نفس حرف زدن براي آن ها با معنا و لذت بخش است و نتيجه يا مقصود خاصي را دنبال نمي کنند؛ درحالی که مردان بدون داشتن موضوع قابل بحث برای صحبت کردن، صحبت نخواهند کرد. آن ها به جزئیات یک مسئله گوش نمی کنند مگر آن که بخواهند پیشنهاد خود را در خصوص ارائه راه حل ذکر کنند. آن ها فقط برای وقت گذرانی از صحبت کردن لذت نمی برند و نمی توانند با همسر خود درباره چیزی صحبت کنند که آن را هیچ می‌دانند؛ چرا که مردان احساسی نیستند؛ آن ها وقتی با موضوعی ضد و نقیض روبرو می‌شوند غالباً، واکنش آن ها این است که چگونه می‌توان این مسئله را از طریق عقل و منطق حل کرد.[6]به همین جهت مردان بيشتر به نتيجه و هدف منطقي و عقلاني مي انديشند.

مردان از واقعیت های عینی و خارجی حرف می‌زنند و زنان از ارتباطات عاطفی سخن می‌گویند و بیشتر از زندگی خصوصی خود حرف می‌زنند درحالی که مردان از زندگی خصوصی برای استراحت و تجدید قوا در سکوت بهره می‌گیرند ؛ هنگام حرف زدن با زنان اغلب به دنبال تأیید شدن هستند چون به دنبال قدرت طلبی هستند.[7]

 بنابر آنچه گفته شد، تفاوت هاي احساسي و عاطفي زنان و مردان، بسياري از تفاوت ها را در ارتباط کلامي زوجين پديد مي آورد که ناشي از ادراک و تصور متفاوت ايشان است به همين جهت شناخت اين امور و آشنايي با شيوه برخورد با اين اختلافات در ميان همسران راه را براي ارتباط موثر و بادوام هموار مي نمايد.


-[1]زهرا اسماعیل بگی و حمیدرضاغلامرضایی، همان،ج1،ص28.
-[2] همان، ص36.
[3]-فهیمه لواسانی ، مهارت های ارتباطی همسران، همان ،ص12.
[4]- جینا لمروزو، همان،ص85.
[5]-باربارا دي آنجلس، رازهايي درباره مردان،ترجمه هادي ابراهيمي، تهران، نسل نو انديش، چ7، 1383،ص 479
[6]-اسکات هالتزمن و ترزا فوی دی گرونیمو، رازهای زنان متأهل خوشبخت، تهران: نسل نواندیش، 1390،صص97و154
[7]- زهرا اسماعیل بگی و حمیدرضا غلامرضایی، همان، ص29.

تفاوت هاي اخلا قی –رفتاری زنان و مردان در ارتباط کلامي

تفاوت ساختار مغز زن و مرد و ترشح هورمون تستوسترون در مردان و استروژن در زنان سبب تفاوت هايي در رفتار زن و مرد خواهد شد،که به چند تفاوت می‌پردازیم.

الف)خشو نت و پر خا شگری
 يکي از ويژگي هايي که به واسطه هورمون مردانه در مردان بيشتر است؛ پرخاشگري مي باشد. مردان در عمل با شدت بيشتري رفتار مي نمايند؛ زن ها نسبت به مردها زماني که عصباني شده و حالت پرخاشگري به آن ها دست مي دهد بيشتر به دشنام دادن مي پردازند، زنان بيشتر از مردان در پرخاشگري احساس پشيماني و گناه مي کنند و همين امر باعث مي شود تا از اعمال و گفتار پرخاشگرانه به دور باشند.[1]

ب)عملکرد سطحی نگری و کلی نگری
 يکي ديگر از تفاوت هاآن است که زن ها به جزئيات علاقه زيادي دارند و تمامي جزئيات را می‌ببينند و به طور ناخودآگاه انتظار دارند که مردها نيز از همين نوع ادراک برخوردار باشند لذا همه چيز را با ذکر جزئيات مي خواهند. اما مردها تبادل اطلاعات را به حداقل ممکن کاهش مي دهند و تنها نتيجه نهايي را اعلام مي کنند، بنابراين از ذکر جزئيات خودداري مي کنند و ديد کلي و اجمالي ارائه مي دهند. منشاء اين تفاوت اين است که مردان هدف مدار و زن ها فرايند مدار مي باشند. براي مردها هدف از مکالمه و گفتگو تبادل اطلاعات است در حالي که هدف از گفتگو براي زنان صرفاً حرف زدن و صحبت کردن است.[2]

ج) اظهار نگرانی
علاقه و ميل غريزي زنان به صلح و آرامش سبب مي شود ناراحتي و نگراني خود را در گفتار و ارتباطشان کمتر از آنچه هست، نشان دهند، به همين جهت نارضايتي و عدم خوشبختي خود را نشان نمي دهند و خودشان را فراموش مي کنند؛ در مقابل، مردان به خاطر آن که مجبور نباشند با مشکلات همسرشان در گیر شوند، اظهارات همسر خود را کم اهميت تلقي مي کنند و به نوعي نگراني و ناراحتي زنان را انکار مي نمايند.[3]

د) قدرت شنوایی
از لحاظ مقايسه ادراک شنوايي، زنان توان بالايي در ادراک دارند که از هر صد محرک، تقريبا تمامي آن ها را مي شنوند و مردها تنها صداهاي انتخاب شده رامی شنوند وچون شنيدن زياد نيز، انسان را خسته مي کند؛ زن ها زودتر عصبي شده و در برابر سر و صداي زياد مردان يا بلند و زياد حرف زدن آن ها توان کمتري دارند و زودتر خسته مي شوند، اما مردها کمتر مي شنوند لذا کمتر انرژي مصرف مي کنند پس کمتر نيز، خسته مي شوند.[4]

بنابراین چون مردان در مقایسه با زنان دارای شنوایی هوشمندانه کمتر و توانایی آوایی و صدای قوی تری هستند، وقتی مردی در موقعیت مشاجره قرار گرفته فکر منطقی خود را از دست می‌دهد؛ ممکن است نگرش خود را با صدای بلند و فریاد کشیدن ادامه دهد، به همین جهت ممکن است برای بیان عقایدش، دستش را مشت کرده و روی میز بکوبد، در حالی که انتظار می‌رود که احساسات واقعی اش را از طریق کلام و زبان بیان کند.

برعکس، وقتی زنان در موقعیت مشاجره قرار گیرند، باعکس العمل عاطفی نسبت به موضوع واکنش نشان می‌دهند که بیشتر براحساسات و کمتر بر دلایل واقع بینانه تمرکز کنند..[5]

 حس شنوايي زنان براي درک تغييرات جزئي در قوت و ضعف و طنين صدا بسيار بهتر است و درک سريع زنانه را حاصل مي کند و اين امر يکي از دلايلي است که در حين گفتگو مي تواند ناگفته ها را درک کند و در مقابل مردان، براي درک واقعيت به توضيح و تفصيل بيشتري نياز دارند.[6]

 تفاوت هاي فيزيولوژيکي و ادراکي زن و مرد، تفاوت هايي را در رفتار نسبت به يکديگر در صحبت کردن و برقراري ارتباط ايجاد کند که براي تفاهم بيشتر، توجه به ساختارهای متفاوت در رسیدن به تفاهم و تعديل رفتارها از طرف زوجين ضروري مي نمايد.


[1] - زهره رئيسي، مقدمه ای بر روانشناسی ازدواج،تهران،مانی،1380،ص27
[2] -باربارا دي آنجلس، رازهايي درباره زنان، ص479
[3] - همان، ص490
-[4] زهره رئيسي، همان،ص13
-[5] اسکات هالزمن و ترزا فوی دی گرونیمو، همان، صص97-99.
-[6] آلن و باربارا پيس، همان،ص72

تکریم و حفظ شئون اعضای خانواده

اسلام برای حفظ تعادل و تعا لی خانواده، جایگاه مرد وزن را دقیقا معین کرده است و در قرآن کریم اشاره به قوا میت مردان شده است.

« الرِجالُ قوّامونَ علی النساءبِمافَضّلَ الله بعضهم علی بَعض »[1]مردان مسئوليت نگهداري و پابرجايي زنان و جامعه را بر عهده دارند،

 
تفسیر قوا میت
 قوّام در کلام عرب به معني کسي است که مي تواند بازوي ديگري را بگيرد و او را ايستاده در کنار خود نگه دارد.[2]و به معناي قيام کننده کامل به امور، اعمال، مدبر و تنظيم کننده زندگي است.که منظور از « بما فضل الله بعضهم علي بعض» فضیلت ها یی است که خداي تعالي به حسب طاقتي که مردان بر اعمال دشوار دارند به ايشان داده است. چون زندگي زنان يک زندگي احساسي و عاطفي است که اساس و سرمايه اش رقت و لطافت است.[3]

 يعني خداي سبحان در مقام تکوين و خلقت، خصوصياتي مانند: استقامت، صبر، تحمل شدائد، توانايي بدني، قدرت تفکر و تحليل به مردان بيشتر داده است و براي زن چنين توانايي و قدرتي از لحاظ نيروهاي بدني نيست.[4]

سبب قوام بودن همسر
خدای سبحان به دو جهت، قیم بودن نسبت به امور خانه را بر عهده‌ی شوهر خانواده قرار داده است:

1- توانایی، صلابت و مدیریت مرد.

2- عهده دار هزینه‌های اختصاصی زن و تأمین نیازهای منزل.

بنابر این اگر مردی این دو صفت را نداشت یا از دست داد یا به وظیفه‌اش عمل نکرد، ولایتش برخانواده، رخت بر می‌بندد و چنین مردی دیگر قیم منزل نخواهد بود.

اگر وضعیت خانواده،بر عکس باشد؛ یعنی هوش و قدرت تدبیر زنی بیش از شوهرش باشد و امور خانه با ثروت یا در آمد زن اداره شود؛ دلیلی ندارد که مرد فرمانروای خانواده باشد. زیرا «با» در «بما فضل الله… و بما انفقوا» برای سببیت است.

اگر مبنای قیمومیت مرد، آیه‌ی «للرجال علیهن درجة»[5]باشد در مقابلش تعبیرهای «ولهن مثل الذی علیهن» [6]یا «و عاشروهن بالمعروف»[7]وجود دارد .

بنا بر این،زن و شوهر هر یک حقوق و وظایفی دارند و کلمه‌ی «درجه» در آیه مزبور دلیل ارزش افزوده وجودی نیست؛ بلکه ناظر به امور اجرایی است. [8]

 چنان که بيان شد از عموميت « بما فضل الله بعضهم علي بعض» به دست مي آيد حکمي که مبتني بر علت است؛ يعني قيم بودن مردان براي زنان نيز عموميت دارد و منحصر به شوهر نسبت به همسر نيست. بلکه حکمي است که براي نوع مردان و زنان حاصل شده ست. البته در جهات عمومي که ارتباط با زندگي هر دو طايفه دارد که عبارت است از: حکومت، قضا، دفاع مسلحانه که حيات جامعه به آن ها بستگي دارد و قوام اين دو مسئوليت بر نيروي تعقل و نيروي بدني مناسب است که در مردان بالطبع بيشتر است.[9]

 بنابراين با تکيه بر تحليل حکم مديريت و تدبير مردان در خانواده و جامعه مي توان گفت از ديدگاه قرآن بين زن و مرد نوعي تفاوت ادراکي وجود دارد. در تبيين منشاء اين اختلاف بعضي اين تفاوت را از ضعف و کاستي در قدرت ادراکي زن مي دانند و برخي اين تبيين را مي پذيرند که تسلط بر خود و ضبط و مهار عواطف و احساسات شرط اول تفکر صحيح و سنجش و داوري درست است و زن در اين زمينه آسيب پذيرتر و ناتوان تر است. زيرا شدت عاطفه در زنان مانعي جدي از نگرش عقلاني به مسئله است، اما مرد چون عواطف ضعيف تري دارد؛ بهتر مي تواند بر خود تسلط يابد و با کنترل عواطف و احساسات، به روشني و وضوح واقعيات را ببيند و حکم و داوري کند.[10]

ریاست مردان
اگر چه «خانواده» کوچک‌ترین واحد اجتماعی است؛ ولی از نظر ارزشی و تأثیر گذاری در جامعه، از اهمیت خاصی برخوردار است. به این جهت، برای پیشبرد و پیشرفت آن، وجود مدیر و سرپرست ضرورت دارد.

اگر زن و مرد هر دو مدیریت نمایند، مطرود است؛ زیرا در بحث مدیریت ثابت شده «مدیریت مشترک» و یا «مدیریت متناوب»، نتیجه مطلوب نمی دهد.

اختلاف سلیقه، هرج و مرج، گریز از مسئولیت پذیری و ستم کردن همدیگر، از جمله پیامدهای چنین[11]مدیریتی به شمار می‌آیند.

اگر زن، سرپرست و مدیر خانواده باشد با طبیعت ظریف و لطیف خانم‌ها تنا سب ندارد.

 حضرت علی(علیه‌السلام)در مورد حقوق زنان می‌فرماید: زن که مرد میدان و قهرمان نیست؛ بلکه گل خوشبو و ریحان است. کارهای سنگین را بر او تحمیل نکنید؛ در آن صورت، زود می‌شکند و به درد شما و خودش نمی‌خورد. [12]

از طرف دیگر، ‌روحیه‌ی زنان و احساسات آنان نشان می‌دهد که زن علاقه دارد تحت نظر دیگری اداره شود و از‌ «مرئوس» بودن بیشتر خوشش می‌اید. [13]

چنان که قرآن می‌فرماید: مرد، سرپرست وخدمتگزار زن است؛ به جهت برتری و مزایایی که خداوند در وجود او قرار داده و نیز ا زاین جهت که تهیه هزینه زندگی خانواده، بر عهده‌ی اوست. [14]

قال رسول اله (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌): « كل نفس من بني‌آدم سيّد فالرجل  سيّد اهله و المرأة سيدة بيتها»؛[15]

هريك از فرزندان آدم فرمانروايي است. مرد فرمانرواي خانواده خويش است و زن فرمانرواي خانه خويش است.

 

 چنانچه مشخص شد قرآن کريم نيز تفاوت هاي فيزيولوژيکي، عاطفي -احساسي و رفتاري زن و مرد را تاييد کرده و به تناسب اين تفاوت ها، وظايفي را بر عهده آن ها گذاشته و توصيه هايي را به آن ها نموده است. از اين رو تأثير اين تفاوت ها را بر روابط کلامي همسران بررسي مي نماييم.

 


 -[1] نساء/34
[2]- حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ج4،ص270
[3]-محمدحسین طباطبایی، تفسیرالميزان، ترجمه ‌محمد باقر موسوی همدانی، ج4،ص544
[4]- حسن مصطفوی، تفسیر روشن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1380ش،ج5،ص361
[5]- بقرة، 228
[6]-همان
[7]-نساء، 19
[8]- عبدالله، جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج11، ص 552.
[9]- ‌محمدحسین طباطبایی،همان،ج4،ص544
[10]- محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، بخش حقوق، قم: موسسه آموزشي و پژهشي امام خميني،1378،ص92
[11]- قرآن مجید، به طور کلی اشتراک مدیریت را صحیح نمی داند،‌(انبیاء آیه 22؛ مؤمنون آیه 91)
[12]- محمد با قر مجلسی،‌ج 103، ص 253
[13]- مرتضی، مطهری، نظام حقوق زن، ص 183
[14]- نساء آیه 34.
[15]- المتقي ابن حسان الدين الهندي، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، ، ج16، ص 22.

عوامل موثر در ارتباط کلامی

ارتباط كلامي مؤثر به عوامل متعددي بستگي دارد همچون شخصيت فرستنده و گيرنده پيام، شيوه ارائه پيام، زمان و مكاني كه ارتباط كلامي در آن ايجاد مي شود، تركيب صحيح محتواي پيام، … .

الف)فرستنده پیام
تاثير سخن به گوينده سخن بستگي دارد. در مقدمه نهج الفصاحه آمده: وقتي گوينده به چيزي معتقد باشد چون ايمان، ملازم عمل است، طبعاً بدان عمل مي كند و از تكرار عمل عقيده ي وي راسخ تر مي شود و به مرحله ي يقين مي رسد و همين كه درباره آن چيز سخن گويد شعله اي از ايمان خود را در قالب الفاظ و عبارات در روح شنونده جاي داده و او را گرم و نوراني مي كند.[1]

از نظر روان شناسي نيز اين كه چه كسي پشت سر پيام قرار دارد به اندازه خود پيام اهميت دارد. ارسطو
مي گويد: ما گفتار نيك مردان را كامل تر و آسان تر از ديگران باور مي كنيم زیرا منبع پيام نقش مهمي رابه عهده دارد.[2]

بنابراين شخصيت فرستنده پيام در پذيرش آن بسيار مهم است و در تاريخ افرادي بوده اند كه صحبتشان اثر عجيبي در مخاطبان داشته تا حدي كه آنان را به گريه وادار كرده است. حضرت علي (عليه السلام)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به هنگام ايراد خطبه فدك، امام سجاد(عليه السلام) و حضرت زينب(سلام الله عليها) پس از قيام عاشورا در سخنراني هاي خود در كوفه و شام از جمله اين سخنوران قهار هستند.

ب) شیوه ارائه کلام
تاثير ارتباط كلامي به شيوه ارائه پيام بستگي دارد براي مثال: هيجان، لحن غمگين، و يا استفاده از عباراتي مبتكرانه در ارتباط كلامي موفق مؤثر است.

ج) محتوای مطلب
محتواي كلام از اين جهت كه حق يا باطل باشد نيز در شنونده اثر به سزايي مي گذارد.

معجزه قرآن و اثر فوق العاده اش به هنگام تلاوت به اندازه اي است كه مشركان در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله) شب هنگام در مكاني مخفي مي شدند و به آن گوش مي كردند و تا كنون نيز به خاطر حق بودن اين كلام الهي مردم را از اقصي نقاط جهان به خود جذب مي كند چرا كه حقايقي را كه به دنبالش هستند در اين كتاب مي يابند.

ه)شخصیت گیرنده پیام
تاثيرگذاري پيام تاحدودي به شخصيت گيرنده پيام نيز بستگي دارد.افراد در پذیرش پیام متفا وتند برخي به سرعت كلام فرد مقابل را مي پذيرند.

اين افراد بدون هيچ انديشه و تحليلي با كلام گوينده متقاعد شده و تصديق مي‌كنند ولي برخي ديگر با فكري پويا به تحليل صحبت هاي ديگران مي پردازند. از سوي ديگر بسياري از افراد جامعه پذيرنده ي پيام هايي هستند كه با باورهايشان هم سو و هم جهت است و توجه به پيام هاي خلاف ميل و اعتقادشان نمي كنند و بدون هيچ نقدي آن هارا مردود مي دانند.

بنا براین به هنگام صحبت كردن بايد به عوامل پذيرش پيام توجه داشت تا بتوان محيط و عوامل آن را كنترل كرده و زمان مناسبي را براي صحبت با يكديگر انتخاب كرد؛ اگر محيط شلوغ و يا بسيار گرم و يا سرد باشد كلام اثر موثر خود را از دست خواهد داد.[3]



 -[1] ابو القاسم، پاينده، نهج الفصاحه، انتشارات دنياي دانش، 1382،ص5.
[2]- اليوت، ارونسون، روان شناسي اجتماعي، ترجمه حسين شكركن، انتشارات رشد ،1369،ص66.
 -[3] سيدمحمد، دادگران،مباني ارتباطات جمعي، انتشارات فيروزه،1374، صص148-150.

انواع سبك هاي ارتباطي

انواع سبك هاي ارتباطي


ارتباطات به عنوان فرايندي آگاهانه يا ناآگاهانه كه احساسات و نظرات منبع پيام را به گيرنده انتقال مي دهد، ممكن است به صورت كلامي، غيركلامي، عاطفي و يا جنسي باشد.

ارتباط کلامی
ارتباط كلامي، تبادل معاني ميان افراد است كه از طريق زبان حاصل مي شود[1]. که شامل ار سال و در یافت پیام های کلامی است که کانال‌های مهم آن صحبت کردن و گوش دادن است.

 روابط كلامي
صحبت كردن مهم‌ترين شكل ارسال پيام است كه انسان‌ها با آن افكار و عقايد، احساسات و خواسته‌هاي خود را بيان مي‌كنند. استفاده‌ي مناسب از اين كانال ارتباطي نقش بسيار زيادي در بهبود روابط بين فردي دارد اما عدم آشنايي با اصول درست صحبت كردن، ايجاد سوء تفاهم و تعارض مي‌شود. [2]

در زندگي زناشويي نيز شيوه‌ي اصلي ارتباط زوج‌ها با هم صحبت كردن است. وقتي گفت‌و گوي بين آن ها دوست داشتني و رضايت‌بخش است، رابطه‌ نيز خوب احساس مي‌شود و وقتي گفت‌وگو سلطه جويانه، گستاخانه است، رابطه نيز ناخوشايند احساس مي‌شود. [3]

مولي اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «همانا اين دل‌ها همانند بدن‌ها افسرده مي‌شوند، پس براي شادابي دل‌ها، سخنان زيباي حكمت‌آميز را بجوييد.» [4]

لازم به ذکر است كه فشارهاي ناشي از كلمات نامناسب و سخنان روح‌آزار، امواج مغزي را به شدت تحت تأثيرقرار می‌دهد. اين امواج، آرامش فرد را مختل و رفتار وي را از حالت عادي خارج مي‌كند و اين آغازی برای تنش و اختلاف است.



 -[1] آر.پي، تانجلا، فرهنگ توصيفي علوم رفتاري، ترجمه فاطمه كريمي-موسي كافي، انتشارات جهاد دانشگاهي واحد استان گيلان، ص94.
-[2]  فهیمه، لواسانی، همان، ص 22.
[3] - هيتلر، سوزان، معجزه گفت و گوي، اكرم كرمي، صابرين، 1388، ص 11.
[4] - نهج البلاغه، حكمت 91، ص 459.

مولفه های ارتباط (اجزاي پيام)

ديويد برلو يكي از متخصصان علوم ارتباطات پيام را يك توليد علمي و فيزيكي از منبع كدگذار مي داند و معتقد است وقتي ما صحبت مي كنيم، كلام ما يك پيام است همان طور كه نوشته ي ما، اشاره اي كه مي كنيم، حالتي كه در صورت ما ديده مي‌شود، همه اين ها پيام هستند. [1]

همچنين ممكن است پيام به شكل جوهر روي كاغذ، امواج صوتي در هوا، تكان دادن دست يا پرچم يا هرنوع علائمي باشد كه قادر به تفهيم و استفاده معنا است.

دانشمندان علوم ارتباطات حداقل سه عامل را براي هر پيام ضروري مي دانند:

1)كدها يا رمزهاي پيام، 2)محتواي پيام، 3)نحوه ارائه پيام

ادامه »

آینه باطن

از كلام هر كسي حالت وي ظاهر مي شود. اگر صفاي باطن دارد، كلام او تنها ذكر الهي و هدايت مردم و نقل حديث و نشر مسائل علمي است و اگر كلام او لغو است، دليلِ قساوت قلب وي مي باشد و به همين ترتيب در مورد علم و جهل نيز چنين است[1].

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

«الكلام اظهار ما في قلب المرء من الصّفاء و الكدر، و العلم و الجهل[2]‏» «گويايي و تكلم ظاهر مي كند هرچه در باطن متکلم از صفا و كدورت، علم و جهل است».

در حقیقت بعد اجتماعي انسان ها ايجاب مي كند با يكديگر دائماً در ارتباط باشند و در اين میان ارتباط كلامي‌، سهم به سزايي در گرم بودن كانون خانواده، تربيت كودكان و مراودات اجتماعي و نحوه برخورد مردم در اجتماع دارد.

اين امردر روابط كلامي همسران نمود بيشتري دارد،چراكه در محيط خانواده معمولا افراد ساعات زيادتري را در كنار هم هستند؛ بنابراين ارتباط كلامي میان آن ها بيشتر است و همسران صفا و كدورت هاي قلبي خود را بيشتر ابراز مي كنند. بنابراين، اگر انسان صفاي باطن داشته باشد، در کلام وي اثر مي گذارد و لغو و هجو نمی گویدو آن چه براي شنيدن مفيد است بیان می‌کند.‏

امام صادق(علیه‌السلام)فرمود

;"رحِمَ‏ اللَّهُ‏ عَبْداً أَحْسَنَ‏ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ"[3]

رحمت خدا بر بنده ای که نیکوترین گزینه را در روابط بین خود و همسرش برگزیده است.



- [1]زين الدين بن على، شهيد ثانى، شرح مصباح الشريعة، ترجمه عبد الرزاق گيلانى، انتشارات پيام حق، تهران، 1377 ش، ، ص296.
2- محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار، بيروت: دار إحياء التراث العربي،چ دوم، 1403 ق،ج68،ص 285
[3] - محمد بن على ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه – قم: چاپ،دوم، 1413 ق. ج3، ص443

 

بهترین و شایع ترین ارتباط

توانایی برقراری ارتباط مناسب موجب می شود اطلاعات و پیام ها و علوم مختلف میان افراد در قرون متفاوت انتقال یابد و چه بسا وحی الهی و علوم پیامبران از همین طریق به انسانها منتقل شده است .

در این رابطه نویسنده کتاب (شرح مصباح الشریعه ) می نویسد:

شرافت مرتبه کلام از اینجا ظاهر می شود که به وسیله کلام مخزونات علم الهی به انبیای او می رسد و از ایشان به امتهای ایشان انتقال می یابد و از همین روی ثابت می شود کلام، برترین وسیله ها و لطیف ترین عبادتهاست ولی از سوی دیگر، به خاطر ملامت بر نفس سخت ترین معاصی است .

ملامت دنیوی ، مثل آن است که کسی در حضور جمعی حرف بزند که شنوندگان او را مسخره کنند و سبک شود و این خفت و ناراحتی از زمان گفتن تا پایان عمر، مستمر است که هرگاه به خاطر می آورد متاثر می شود و خود را ملامت می کند و ناراحتی کلام و اثر آن از ناراحتی کارهای دیگر زودتر به متکلم می رسد.

چرا که ناراحتی معاصی دیگر به حسب ظاهر منحصر به آخرت است ولی رنج و ناراحتی کلام هم در دنیاست و هم در آخرت(شهید ثانی، 1377،ص 297-299)

معنای لغوی واصطلاحی ارتباط و کلام

معنای لغوی ارتباط:

ارتباط در لغت به معنای ربط دادن، بستن، پیوند، پیوستگی و رابطه می باشد.ارتباط داشتن یعنی پیوستگی داشتن، مربوط بودن، رابطه داشتن، وابسته بودن و مراوده داشتن

(معین، 1363، ص189)

معنای لغوی کلام:

کلام نیز معنای سخن و قول را می دهد. سخنی که مفید معنای تام باشد(عمید، بی تا، ص 1644). و به وسیله ی ادای حروف خاص که دلالت بر معنی مخصوصی که در نفس متکلم است می کند ( معین، 1363، ص 3020)

معنای اصطلاحی ارتباط:

در فرهنگ علوم رفتاری، ارتباط به عنوان یک فرهنگ جدید چنین معنا شده است:

تبادل معنی بین افراد که از طریق زبانی یا به طور غیر کلامی صورت گیرد و با درجات متفاوتی از دانش، انگیزش و نگرش متنوع می شود.

ارتباط در ساده ترین مفهوم خود ارسال و دریافت پیام است، و فرایندی است که با آن افکار، عقاید، احساسات، و هیجانات خود را ابراز می کنیم و افکار و احساسات دیگران را دریافت می داریم. وقتی پیامی را می فرستیم و طرف مقابل آن را دریافت می کند، ارتباط برقرار شده است

انواع شخصیت ها از نظر کیفیت های حسی، افرادبصری

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

بصری ها، افرادی هستند که بیشتر به کیفیت های دیداری توجه دارند و تصاویر برای آن ها بیشتر جلب نظر می کند

و از آنچه که دیده اندبیشتر صحبت می کنند. سریع صحبت می کنند.

از حرکات دست، بسیار استفاده می کنندو سعی می کنند سخنان خود را با حرکات، به تصویر بکشند

.در مکالمات خود عبارات “به نظر می رسد” و “تصور می شود” و نظایر آن را به کار می برند.

لحن صدای آنها اغلب تیزاست.

کیفیت گفتگو با افراد بصری

با بصری ها باید پرشورتر و پرهیجان تر بود،

برای صحبت کردن با این افراد، حرکات مهمتر از کلام، یا تغییر لحن و طنین است.

بهتر است از حرکات دست و چهره، بهره ببریم.

با یک فرد بصری، باید سریعتر صحبت کنیم و مقصود خود را زودتر اعلام کنیم

 

انواع شخصیت ها از نظر کیفیت های حسی (افراد لمسی)

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

افراد لمسی

این افراد بیشتر به کیفیت های لمسی توجه می کنند از آنچه لمس کرده اند، بیشتر حرف می زنند،

هیجان شان خیلی کم است و خیلی آرامند حتی یک نوع رخوت و سستی را می توان در آنها دید،

احساس آنها از دیگران عمیق تر است.

افراد لمسی در گفتگوهایشان از کلمات: “احساس می شود"، “تماس می گیرم"و امثال آن زیاد استفاده می کنند،

آرام و سنگین صحبت می کنند.

کیفیت گفتگو با افراد لمسی

در برخورد با این افراد باید آنها را در آغوش گرفت، دستانشان را به گرمی فشرد و دست تحسین و صمیمیت بر پشتشان زد.

کیفیت گفتگو با افراد سمعی

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

 

سمعی ها به گفتار ما توجه دارند نه به تحسین ها ، تقدیرها، تشکرها.

آن ها به آنچه در موردشان گفته می شود اعم از( گفتار نغز) و (کلام شیرین)، ( کنایه ها)، ( طعنه ها)، ( گفتار مودبانه و محترمانه)، ( اظهار علاقه ی گفتاری) توجه خاص دارند.

با سمعی ها باید در گفتار، از خلاصه کردن بپرهیزیم اما شرح و تفسیر فراوان هم نیاز نیست، فصاحت و بلاغت را زیاد به کار ببریم، شمرده و متین صحبت شود، تشویق ها بیشتر کلامی باشد.

برای سمعی ها، احترام کلامی مهمتر از احترام رفتاری است.

ذکر این نکته ضروری است که انسان ها دارای هر سه حالت هستند، ظرافت کار ایجاد ارتباط، در این است که به هر سه اصل، توجه کنیم اما به عنصر غالب، توجه بیشتری داشته باشیم

انواع شخصیتهاازنظرکیفیت های حسی

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

افراد سمعی

این افراد بیشتر به کیفیت های شنیداری توجه دارند و از آنچه شنیده اند، بیشتر صحبت می کنند،

کلام و طنین وآهنگ را به خاطر می سپارند، هیجان آرامتری دارند. آهسته صحبت می کنند، سعی می کنند که بیان آنها شیوا و رسا باشد و به گفتار خود، توجه خاصی نشان می دهند.

افراد سمعی در گفتگوها، کلمات و عباراتی را به کار می برند که با صوت ارتباط دارد،

“به گوش می رسد” و “زنگ می زند” و طرز سخن گفتن آنها، متعادل و آهنگین و صدایشان پر طنین و لحن آهنگ کلامشان، معتدل است و به صورت واضح صحبت می کنند.