مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
دوشنبه 97/07/30
مراسم سالگرد ارتحال آیت الله حاج سید احمد میرخانی عضو هیئت موسس مدرسه علمیه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، روز دوشنبه ،مورخ۹۷/۷/۳۰ در مکتب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برگزار گردید.در این مراسم آقای دکتر مدامی ایراد سخن فرمودند و سپس آقای نوش آبادی به ذکر مصیبت اهل بیت پرداختند
جلسه با برپایی نماز جماعت ظهر و پذیرایی از طلاب پایان یافت.
معاون فرهنگی، خانم قربانی
سه شنبه 96/07/18
قرآن و فرهنگ زمانه
نوشتار حاضر، به تبیین چگونگی برخورد قرآن با فرهنگ زمانه و مصادیق مبارزه قرآن کریم با فرهنگ و آداب و رسوم غلط میپردازد.
قرآن كريم در دوران جاهليت عربستان نازل شد و هدف از نزول آن هدایت مردم بود. لازمه هدایتگری ارتباط با مجموعه باورها و رفتار فرد و جامعه و نقادی آنها است. از اين رو، قرآن کریم به منظور هدايت و راهبرى مردم و نجات آنان از گمراهىها و ضلالتها و نماياندن راه درست، متعرض آداب و رسوم و فرهنگ حاكم بر مردم شد و به رد يا اصلاح آنها پرداخت.
خداوند، عصر قبل از نزول قرآن را به نام «عصر جاهلیت» معرفی کرده است. این کلمه اولین بار در قرآن برای اعراب قبل از اسلام به کار برده شده است و نشانه بارز و آشکاریست بر مخالفت قرآن با فرهنگ، عقائد، افکار و رفتار آن زمان. یعنی همین یک کلمه (جاهلیت) در نشان دادن مخالفت قرآن با آن زمان كافي است.
ادامه »یکشنبه 96/02/24
فقر و فقیری، بینوایی و نداری است که توانایی ایستادن و ایستادگی را از مردم و جامعه میگیرد و آسایش و آرامش را از آنان سلب میکند؛ زیرا اقتصاد، ستون اصلی و چادر جامعه و به تعبیر قرآن «قوام جامعه» است. از همین رو به تعبیر روایات فقر ریشه بسیاری از نابهنجاریها و انحرافات در جامعه است؛ و بسترهای رشد و پیشرفت، کرامت و عزت را از جامعه سلب میکند. بر همین اساس باید، علل و عوامل فقر را شناسایی و با آنها مبارزه کرد و فقر را از جامعه زدود. نویسنده در این مطلب با استفاده از آموزههای قرآن عوامل و علل فقر را معرفی و راهکارهای مبارزه و برونرفت از این مشکل و معضل را بیان کرده است.
***
نداری دارای مراتبی است؛ یکی از مراتب آن مسکنت است؛
شخص مسکین به کسی گفته میشود که هیچ منبع درآمدی ندارد به طوری که از حرکت به سکون رسیده است. مسکین به یک معنا بازنشسته است؛ چون هیچ چیزی را در اختیار ندارد که او را به حرکت آورد. مرتبه دیگر از نداری، فقر است؛ فقیر کسی است که ستون فقراتی ندارد تا بدان تکیه کرده و خود بر سر پا بایستد؛ بلکه همانند درخت انگور است که نیازمند داربست است تا بدان تکیه کند.
در حقیقت فقیر شخصی نیازمند است که اگر کمک دیگری نباشد نمیتواند سر پا بایستد. فقیر خود درآمدی دارد ولی این درآمد او را به اندازهای نیست که کفاف هزینههای او را بدهد؛ بلکه نیازمند یک کمک مالی است تا دخل و خرج وی برابر شود. از همین میان مسکین و فقیر در اصطلاح فقهی و قرآنی فرق است. در اصطلاح فقهی و قرآنی، فقیر به كسى گفته مى شود كه هزينه يك سال را بالفعل و بالقوه نداشته باشد. ( زبده البيان، محقق اردبیلی، ص 262.)
یکشنبه 96/02/03
بسمه تعالی
دوستان خوبم سلام ، امیدوارم برای صبر کردن وقت گذاشته باشید و تا اینجا کار را دنبال کرده باشید. در بحث امروز در دنبالهی مطلب، انسانهای صبور باید بدانند چه میخواهند ،مطلب به شناخت مسیر رسید.
شناخت مسیر
لازمهی هر مسیری وجود مبدأ و مقصد است، اگر هدف را شناخته باشیم در مرتبهی بعدش باید مسیر رسیدن به این هدف را بررسی کنیم پس مقصد رسیدن به هدف است که این هدف با علاقههای ما همخوانی دارد، اما مبدأ از کجاست؟ این مسألهای است که باید دقیق بررسی شود، این مسألهای است که وابستگی صد در صد با شناخت انسان از خود را میطلبد، این مسألهای است که اگر درست و آشکار پردازش شود انسان میتواند مطمئن باشد که در هنگام حرکت به طرف هدف و مقصد هر چه به جلو پیش میرود لذت رسیدن و نزدیک شدن به هدف را بیشتر میچشد!!!
چه میشود بر ما که ادعای رسیدن به خدا را داریم، تمام عمر میخواهیم به بهشت وارد شویم، تلاش مضاعفی داریم تا امام زمان عج را از خود راضی و خشنود کنیم، در آرزوی موفقیتهای اجتماعی سرخوشیم، برای یک ارتباط مناسب با همسر و فرزند هر کار درست و غلط را تجربه میکنیم، برای عالم شدن و مدرک گرفتن و باسواد شدن به هر دری میزنیم و کلاسهای مختلف را با هزینههای گزاف تحمل میکنیم و هزاران تصمیم جور و واجور که روزانه به سراغ ما میآیند و دمی ما را شاد میکنند و نوید رسیدن به مقصد را به ما میدهند و پر انرژی حرکتی ضربتی به طرف هدف را در ما زنده میکنند و بعد از یک مدت کوتاه … خستگی و کسالت عارض میشود، دیگر هیچ نشاطی برای ادامهی کار و انجام برنامهای که برای خود ترسیم کردهایم وجود ندارد، انسان میماند و یک کار نیمه کاره که شروع شده اما الان حتی نمیداند برای چه شروع شده و این کار به چه دردش میخورد!!!
پس دوباره ذهن مشغول میشود و به دنبال یه راهی میگردد تا او را به مقصد برساند و از این بلا تکلیفی و از این بی هدفی نجاتش بخشد و دوباره همان مسیر گذشته تکرار میشود به یک کار دیگر مشغول میشود و فکر میکند آن کار قبلی غلط بود این کار دیگر همان کار نجات بخش است و باز برای مدتی مشغول میشود و بعد زمانی کوتاه خستگی و رها کردن کار و دچار افسردگی شدن و ناله و نفرین به دنیا و به گردن اطرافیان انداختن ناکامیها و خلاصه احساس تنهایی و کسی مرا دوست ندارد و چه زندگی مرگباری و شکست در زندگی و افسوس و افسوس و افسوس که اگر که و که و که با من همراه بودند و اگر شرایط بر وفق مراد بود و … من موفق میشدم!!!!!!
دوستان واقعا این چه نحو حرکت به طرف خواستهها است!؟ واقعا کسانی که در زندگی پیروز شدهاند هم همینگونه رفتار کردهاند؟ این همه بی فکر و باری به هر جهت و متنوع و متشتت!!!
واقعا باید پیگیر، دنبال یک کار را گرفت و بی وقفه و بدون خستگی عمل کرد و سختیها را بر خود هموار نمود، تا به نتیجه رسید!!!`
با شما دوست عزیز میگویم: برای رسیدن به مقصد، بعد از مشخص کردن هدف، هدفی که مورد علاقه باشد و نبود این هدف در زندگی یک کمبود اساسی و باور نکردنی در زندگی ایجاد کند هدفی که بدون آن نتوان زندگی را سر کرد! بعد از پیدا کردن این هدف باید مسیر رسیدن به این هدف را مطابق شرایطی که وجود دارد پیدا نمود و ترسیم کردد، در ذهن برای خود راه بچینیم و با خیال پردازی تا ته مسیر را برویم و به هدف برسیم خیلی خوش باوری است، اگر مسیر با واقعیت موجود هماهنگی نداشته باشد در ذهن، انسان به خواستهاش رسیده است اما در واقعیت خارجی، چون مسیری که انتخاب کرده با شرایطی که دارد هماهنگی ندارد به مقصود نمیرسد و دچار پارادکس و تناقضی کشنده میشود از یک طرف به چیزی که میخواهد رسیده و از یک طرف نرسیده، از یک طرف خوشحال است و از یک طرف ناراحت این ضد و نقیض بودن درون و بیرون روح انسان را خسته میکند و کاری را که شروع کرده رها مینماید!!!! اما چون انسان کمال طلب است به خاطر این ناکامی دست از تلاشش بر نمیدارد و دوباره و دوباره همین مسیر خسته کننده و کشنده را ادامه میهد!!!
راه حل ساده است باید بعد از بدست آوردن هدف مورد علاقه، مسیر حرکت و نقشهی راه برای عمل اعم از مقدمه چینی کردن، آماده کردن وسایل، تعیین زمان و مکان، نوع ارتباطات، بر طرف کردن مانعها و خلاصه هر چیزی که کمک میکند به پیروزی و رسیدن به هدف و هر چیزی که مانع است و انسان را از رسیدن به مقصد باز میدارد کاملا واضح، مشخص شود و مطابق این واقعیت کاری انجام گیرد و حرکتی صورت پذیرد؛ فقط در این صورت است که انسان با هر حرکتی متوجه میشود که به مقصود نزدیکتر شده، و اگر در این مسیر دچار خستگی بشود باز آن انگیزهای که او را وادار به حرکت کرده بود، به حرکتش میاندازد و از خستگی و دل زدگی دور میماند و از آفت تغییر مدام کارها ایمن میشود، در این صورت هماهنگی عمل با واقعیت است که ولو آهسته اما پیوسته بالاخره به مقصود میرسد و میتواند اعتماد به نفس خود را بالا ببرد.
دوستان سخن به درازا کشید جمع بندی بکنم، انتخاب مسیر باید هماهنگ با هدفی باشد که مورد علاقه و نیاز انسان است و از طرف دیگر انتخاب مسیر باید هماهنگ با واقعیت موجود در زندگی و شرایط انسان باشد مطابق باشد با وضعیتی که در آن زندگی میکند از شرایط خوب و بد، هماهنگی این دو عنصر باعث میشود انسان مقدمات صحیحی را فراهم کند و خسته نشود و چیزهایی را که مورد نیاز نیست را مورد توجه قرار ندهد.
موفق و شاد و پیروز باشید.
سه شنبه 95/11/12
مسئله بازگشت امام خمينى به ايران، از ابتداى اقامت او در پاريس مورد بحث محافل سياسى و مطبوعات بود، ولى پس از رفتن شاه اين سئوال در بيشتر مصاحبه ها عنوان مى شد، و پاسخ امام به همه مصاحبه كنندگان اين بود: «در اولين فرصت».
در روزهاى آخر دى 1357 خبر بازگشت قريب الوقوع امام خمينى در رسانه هاى خبرى انتشار يافت. روز 2 بهمن يگانهاى گارد شاهنشاهى، براى نمايش قدرت خود، در حضور خبرنگاران خارجى رژه رفتند. فرداى آن روز دولت و ارتش فرودگاههاى كشور را بستند و پرواز تمامى هواپيماها به ايران و از ايران به خارج متوقف شد. از همين موقع تظاهرات مردم تهران و شهرستانها در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها شدت يافت و روز 4 بهمن جمعيت كثيرى به سوى فرودگاه مهرآباد روى آوردند و خواهان بازگشت امام خمينى به وطن شدند.
ادامه »
سه شنبه 95/10/21
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
بسمه تعالی
سلام دوستان وقت بخیر، یادتون هست برای موفق شدن باید چند کار انجام داد، اولین کار خواستن بود، انسان اگر در سدد خواستن برآید باید در قدم اول خود را بشناسد.
برای خودشناسی نیاز هست ابعاد وجودی انسان بازبینی شود و مطابق هر کدام از آنها نیازش برآورده گردد.
انسان دو بعد ظاهر و باطن دارد،
باطن وجود انسان دارای مراتب مختلف است که به عبارتی میتوان به خیال، احساسات، عقل و جنبهای که فقط با خدا ارتباط برقرار میکند، تقسیم کرد که هر کدام از آنها را باید شناخت، نیازهایشان را تشخیص داد و برای بدست آوردن آن نیازها تلاش نمود
و اما ظاهر وجود انسان دارای ۵ حس است که هر کدام از آنها ضعفها و قدرتهای مخصوص به خود را دارند باید برای هر کدام برنامه ریزی کرد و مقدمات خاص خودش را فراهم نمود تا بتوان در کنار صبر و مراقبت مداوم این ۵ حس را سالم و مقاوم نگه داشت و در مسیر حرکت اصلی انسان قرار داد. پس انسان یک حرکت اصلی دارد و حرکتهای مختلف که در طول حرکت اصلی قرار میگیرند،
هر کدام از این حرکتها به دو شکل میتوانند کامل شوند
۱ـ برای رسیدن به یک زندگی مادی و طبیعی خوب و عالی که هر چیزی را که میخواهیم و دوست داریم را بتوانیم بدست بیاوریم (خواستن برطرف شدن نیازهای ظاهری و باطنی، مادی و معنوی خواستهی همهی انسانها است، فرقی بین کوچک و بزرگ، فقیر و غنی و پیر و جوان ندارد، اما در برطرف کردن این نیازها برخوردهای مختلفی وجود دارد بعضیها به هر شکلی راضی هستند تا به خواستههای خود برسند فقط بدست آوردن آن خواسته مهم است از چه راه و به چه شکل اهمیتی ندارد، مطابق قوانین باشد یا نه! در نظر این گروه برای (به دست آوردن آنچه میخواهم) باید تلاش کرد و به خواسته رسید و معمولا هم به خواسته هایشان میرسند،
اما بعضی دیگر میخواهند به خواستهها و برطرف شدن نیازها برسند اما از هر راهی را نمیپذیرند، این نوع انسانها قوانین را در نظر میگیرند،
اینان خود انواع مختلفی دارند
گروهی فقط قوانین اجتماعی را میپذیرند،
گروهی وجدان شخصی و فردی را قبول دارند همان که خودم تشخیص میدهم درست است یا غلط فقط مطابق همان عمل میکنم
و گروهی قوانین دینی و مذهبی را در انتخاب خود دخیل میدانند
که این گروه خود به دو دستهی الهی و غیر الهی تقسیم میشوند؛
ما در این مطلب بر مبنای قوانین الهی راهکار برای صبر کردن را توضیح میدهیم.
۲ـ رسیدن به خواستهها تحت پوشش یک آرمان و هدف در آید که در این نوع اصلا رسیدن به خواسته مهم نیست بلکه رسیدن به هدف مهم است، پس گاهی ممکن است از بعضی خواستهها گذشت و به آنها اعتنا نکرد تا آن هدفی که انتخاب شده محقق گردد، حتی ممکن است از بدست نیاوردن آن خواستهها دچار مشکل هم بشود ولی با طیب خاطر آن سختی را میپذیرد تا از هدف و خواستهاش دور نماند.
دوستان خوبم شما برای رسیدن به خواستههایتان از کدام گروه هستید برای خودتان معلوم کنید تا در طی مراحل صبر کردنی که توضیح داده میشود شما هم شاکله و خمیرهی وجودی خود را پیدا کنید تا در صبر کردن دچار مشکل نشوید و هیچگاه به این تجربه نرسید که ای بابا چرا میگویند بعد از صبر نوبت ظفر آید ما صبر کردیم و هیچ اتفاقی نیافتاد.
شاد و موفق و پیروز باشید
یکشنبه 95/08/16
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روز شنبه 95/08/15 هفتمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه
نفقه :
1. ضرورت (نگاه سیستمی)،
2. مصادیق
3. شبهه ( نفقه عامل مالکیت مرد بر زن است)
ارث :
1. سابقه
2. حکم اسلامی
3. شبهه (ارث مساوی و مهریه و نفقه قطع شود)
4. شبهه ( زن بیشتر و زن و مرد مساوی ارث بگیرند را در احکام داریم)….
شنبه 95/06/27
روز شنبه 95/06/27 مراسم عید ولایت عید غدیر در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد این مراسم با تلاوتی چند از آیات کلام ا… مجید آغاز شد سپس آیت ا… میرخان راجع به علم و دستیابی به علم مخصوصا توی فضای مکتب صحبت کردند بعد از سخنرانی مراسم مولودی خوانی توسط طلاب برگزار شد و در انتها این مراسم با پذیرایی و برگزاری نماز جماعت پایان پذیرفت
سه شنبه 95/06/09
امر به معروف و نهی از منکر
ریشه : حب و وداد دینی
رابطه محبت آمیز و وداد گونه آحاد مومنین و مومنات نسبت به همدیگر آنها را وا می دارد که امر به معروف و نهی از منکر
کنند.
وقتی خداوند می خواهد صحبت از ارسال پیامبران برای هدایت جامعه انجام دهد می فرماید: “و ارسلنا الیهم اخاه … ” لفظ اخاه را می آورد یعنی رابطه محبت آمیز است. و این خیلی در نحوه امر به معروف و نهی از منکر و خروجی آن موثر است.
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر :
نظری
الف- آیات :
در آیات داریم “كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ ، شما بهترین امتید” به شرط اینکه “أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ
،امر به معروف و نهی از منکر کنند". شرط اینکه امت ما ،امت خیر وسط و مطلوب باشد این است که امر به معروف و نهی از منکر کنیم .
میزان و ملاک سنجش اقوام ،جوامع و ملل در این است که چقدر پایبند امر به معروف و نهی از منکر هستند.
ب- روایات :
- “سعادت امت ها در گرو امر به معروف و نهی از منکر است” یعنی اگر امتی می خواهد به سعادت برسد لاجرم باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر امتی امر به معروف و نهی از منکر نکند دچار شقاوت می شود. در مثال تاریخی : قوم لوط ،ثمود و بقیه قوم هایی که دچار عذاب شدند، همه مردم گناه کار نبودند بلکه تعدادی از آنها گناهکار بودند و آنهایی که گنهکار نبودند هم عذاب می شدند چون آنها یا سکوت کردند یا راضی بودند.
- در روایتی دیگر است که “اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید بَدان امت بر شما مسلط می شوند و دعای خوبان امت ،دیگر مستجاب نمی شود” امر به معروف و نهی از منکر در واقع سنت الهی است.
- از این دست روایات زیاد داریم که امر به معروف و نهی از منکر عامل امنیت کسب و کار حلال است.
ج- عقل :
عقل حکم می کند برای اینکه ارزشها پا برجا باشد و ضد ارزشها اجرا نشود و ارزشها و ضد ارزشها جایشان با هم عوض نشود باید امر به معروف و نهی از منکر اتفاق بیافتد و این از آن جهت است که امر به معروف و نهی از منکر یک امر درون دینی نیست.درست است که دین امر به معروف و نهی از منکر را سازمان و ساختار داده ولی امر به معروف و نهی از منکر امری فراتر از دین است.نویسنده امریکایی به نام مایکل هوک کتابی دارد به نام امر به معروف و نهی از منکر.او دلیل نوشتن این کتاب را در مقدمه اینطور نوشته که یک روز در مترو فردی به یک زن تعرض می کند ولی کسی چیزی نگفت ومن به فکر فرو رفتم که چرا جامعه ما این طور شده و چه کار می شود کرد و رفتم دنبال جواب و دیدم آنچیزی که در اسلام به عنوان امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است، این دوا و راه حل چیزی است که دیدم . و این خیلی مسئله مهمی است که در جامعه غیر دینی امر به معروف و نهی از منکر جایگاه دارد.
صفحات: 1· 2
سه شنبه 92/04/11
زیارت جامعه از زیارات ماثوره است .
متن این زیارت مملو از ذکر کمالات و فضائل ائمه اطهار علیهم السلام که هدایت امت به فهم آن کمالات مشروط است زیرا انسانهای کامل و خلفای الهی آیینه تمام نمای جمال و جلال الهی و آیه های بزرگ خدا وندند .
که زائر پس از ذکر کمالات آنان به توحید ناب باز می گردد و شهادت به وحدانیت و یگانگی خدا می دهد .
آیا این ایمان مطلوب خداوند نیست ؟؟
بهتر است بدانیم زیارت جامعه منشور بلند امامت و هدایت است که سیل گونه از کوهسار وجودی هادی امت حضرت ابوالحسن علی بن محمدالنقی علیه السلام سرازیر شده است .
اگر بخواهیم برای زیارت جامعه هم وزنی در نظر بگیریم باید بگوییم که این زیارت هم وزن دعای جوشن کبیر است .
تورا چنان که تویی هر قطره کجا بیند به قدر بینش خود هر کسی کند ادراک
شنبه 92/04/08
مجلس اول
زیارت به معنای دیداری عاشقانه و از روی معرفت و سراسر محبت به محبوب است که در آن نوعی بیعت و سرسپردگی خوابیده است .
و حتی فرصتی است برای عرضه خویشتن بر ترازوی عقل محض.
زیارت به نوعی ایستادن در برابر آیینه است.
که موجبات قرب را فراهم می کند .
زیارت گاهی به حضور است
گاهی در حرم
گاهی با ذکر مناقب و فضائل آل طاها و یاسین
و یا احساس شادمانی و سرور در موالید
و تالم و اندوه در مصائب
چون در همه اینها یک نوع ارتباط قلبی و عقلی بوجود می آید .
پس زیارت مطلق توجه است.
و می شنویم که پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: كسي كه من يا يكي از فرزندانم را زيارت كند، روز قيامت به زيارت و ديدار او خواهم رفت و از هراسها و وحشتهاي آن نجاتش خواهم داد؛ «من زارنى أو زار أحداً من ذريتى زرته يوم القيامة فأنقذته من أهوالها»[ وسائل، كتاب الحج، ابواب المزار، باب 2، ح23، ج14، ص332].
حضور پيدا كردن در مقابل امام معصوم يا مرقد مطهر او فيضي است كه مرحلهاي از زيارت با آن تحقق مييابد، ولی در هر زيارتي اينگونه است كه بعد از ديدار ظاهري و تعارف متداول به گفتگو با مزور و معشوق مينشينند تا ديدار را طولانيتر و لذت وصال را بيشتر كنند.بهترين عامل براي اطاله گفتگو، اظهار عشق و ارادت به معشوق و ذكر كمالات و نيكوييهاي اوست.
زائر، گاهي با بيانات خود كمالات مزور را ترنّم ميكند كه اينگونه ثناخواني فقط بيانگر ميزان ارادت زائر، اعلام تولي نسبت به وي و تبري از دشمنان او، ابراز احساسات و تعيين موضع وي است.
اما گاهي از زبان معصوم ثنا ميخواند كه اصطلاحاً اينگونه زيارتنامهها را زيارت مأثور مينامند.
چنين زيارتنامه هايي نه تنها كيفيت اظهار ارادت و ابراز تولّي و تبرّي را ميآموزد، بلكه متني است براي شناخت مزور و آگاهي از منزلت او.
منبع : ادب فناي مقربان حضرت آیه الله جوادی آملی جلد1
آسمان بآزادی کوس خیرمقدم زد زهره با دوصد شادی نغمه دمادم زد
عشرت خدا دادی ساز عیسوی دم زد صورت پریزادی راه نسل آدم زد
فتنه رخش بر باد نقد دین و ایمان داد
شمع شاهد وحدت باز در تجلی شد نقش باطل کثرت محو «لا» و «الا» شد
تا که رایت نصرت زیب دوش مولا شد ساز نغمه عشرت تا بعرش اعلی شد
عیش و کامرانی را شاه عشق فرمان داد
شاد باش ای مجنون صبح شام غم آمد با قدی بسی موزون لیلی قدم آمد
اسم اعظم مکنون مظهر اتم آمد گنج گوهر مخزون معدن کرم آمد
ای حجاب ربانی تا بچند پنهانی جلوه کن بآسانی همچو صبح نورانی
ديوان كمپاني