موضوع: "مقام معظم رهبری"

در ازدواج و مهریه و جهیزیه‌ از خاندان پیامبر‌(ص) تقلید کنید

اسرافکاری و زیاده روی و… این کارها را نکنید، به مصلحت نیست. شارع مقدّس هم راضی نیست. شما هم یک زحمت بیخودی به خودت می‌دهی. عوض این همه خرج کردن، یک دهمش را به یک مستحقی بده، یک عالم ثواب ببر. مگر دیوانه‌اند اینهایی که اینهمه خرج می‌کنند بدون ثواب، بدون اَجر، بدون رضای الهی. حتّی بدون رضای مردم. مردم همه راضی نمی‌شوند از آدم…خدا را راضی کنید.(1)
اگر چنانچه در میهمانیها، در فلان هتل ریخت و پاش کنید، میوه‌ نوبر بیاورید و…آیا میهمانی شما سر و صورت و رونقی پیدا می‌کند؟ البته اجر الهی هم هیچ ندارد. این را بدانید هیچ اجر الهی ندارد. اسراف کردن اگر گناه نباشد که گناه است، البته اگر صورتی باشد که گناه ندارد، قطعاً ثواب ندارد. اما صدها دختر و پسر جوان دیگر را از داشتن مهمانیِ عروسی محروم می‌کنید؛ چون نگاه می‌کنند و می‌خواهند با شما چشم و هم‌چشمی بکنند، نمی‌توانند، کار عقب می‌افتد.(2)
از خاندان پیامبر(ص)تقلید کنید
بهترین دخترهای عالم، حضرت زهرا (س) بود. بهترین پسرهای عالم و بهترین دامادها هم، حضرت امیرالمؤمنین (ع)بود. ببینید اینها چگونه ازدواج کردند؟
هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب، به یک تار موی علی‌بن‌ابیطالب(ع) نمی‌ارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا(س) نمی‌ارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر(صلی‌الله‌علیه و‌آله )بود. رئیس ‌جامعه اسلامی. حاکم مطلق. او هم که سردار درجه‌ یک اسلام بود، ببینید چطوری ازدواج کردند؟ چه جور مِهریه‌ کم، چه جور جهیزیّه‌ کم. همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّه‌ دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا این‌ها از دختر پیامبر بالاتر بودند؟ از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبرتقلید کنید، از امیرالمؤمنین تقلید کنید(3)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۱۹/۲/۱۳۷۴
2. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۲۲/۸/۱۳۷۶
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۱۷/۲/۱۳۷۵
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

انتخاب نام نیکو و زیبا اولین هدیه پدر و مادر به فرزند

شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب:

عن امیرالمومنین(ع) عن رسول‌الله(ص) انه قال:

ان اول ما ینحل به احدکم ولده الاسم الحسن فلیحسن احدکم اسم ولده.(1)


«امیرالمومنین(ع) از قول رسول خدا نقل می‌کنند که فرمود:

اولین هدیه‌ای که شما به فرزند خود می‌دهید، نام نیکو است؛ پس اسم زیبا برای فرزندتان بگذارید.»


- ان اول ما ینحل به احدکم ولده الاسم الحسن؛ ]امیرالمومنین(ع):

از قول پیامبر(ص) می‌فرماید:[ اولین هدیه‌ای که شما در این دنیا به فرزند خود می‌دهید، نام نیکویی است که روی او می‌گذارید.
- فلیحسن احدکم اسم ولده؛ ]پس[ اسم زیبا بگذارید. خب، یکی زیبا ]بودن اسم‌[ از جهت معنا است که یک معنای درست و حسابی و خوبی داشته باشد؛ غالبا اسمائی که متضمن عبودیت خدا است یا اسماء ائمه اطهار و از این قبیل معانی خوبی دارد؛ یا از باب انطباق بر شخصیت‌های بزرگ ]است[؛ مثل اسمهایی که اسامی انبیا است و معنایش را هم انسان نمی‌داند لکن چون اسم آن پیغمبر است- مثلا فرض کنید اسم یوسف است، اسم عیسی است، اسم ابراهیم است، اسم موسی است؛ حالا موسی که اسم امام کاظم(ع) هم هست- و یادآور آن شخصیت عظیم، آن پیامبر و آن بنده بزرگ خدا است، از این جهت مثلا خوب است.

اما بعضی هیچ کدام از اینها را ندارد؛ اینها اسمهایی است که هیچ وجهی ندارد جز بی‌اطلاعی و عدم آشنایی به حقیقت این اسم. زیبا بودن خود اسم هم یک چیز ]دیگری[ است- غیر از آن جنبه معنا- که آن جنبه ظاهر لفظ را هم انسان ]در نظر بگیرد[. البته سلایق مختلف است. غرض، این را رعایت باید کرد برای فرزند.


* شرح حدیث در ابتدای درس خارج؛ 1383/10/13 به نقل از کتاب نسیم سحر.
ــــــــــــــــــــــــ
(1) نوادر راوندی ص 96

فرزندان را به یک چشم ببینیم

شرح حدیث معصومین در کلام مقام معظم رهبری

عن امیرالمؤمنین:

ابصر رسول الله(ص) رجلاله ولدان فقبل احدهما وترک الاخر، فقال رسول الله(ص) فهلا واسیت بینهما؟


«امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کنند:

که رسول خدا(ص) مردی را دید که دو فرزند دارد و یکی از آنها را بوسید و دیگری را نبوسید. پیامبر فرمود: چرا با آن دو، رفتار یکسان نداشتی؟»
- ابصر رسول الله(ص) رجلاله ولدان؛ حضرت ]علی(ع)[ نقل می‌کند که پیغمبر اکرم(ص) دید مردی دو کودک یا دو فرزند دارد که همراهش هستند.


- فقبل احدهما و ترک الاخر؛

یکی از دو بچه را بوسید و دیگری را نبوسید و تبعیض قائل شد بین بچه‌ها.


- فقال رسول الله(ص):

فهلا واسیت بینهما؟؛ ]پیامبر اکرم فرمودند:[ چرا مساوات نکردی بین اینها؟

چرا تبعیض قائل شدی بین این دو بچه؟

این نکته تربیتی در اداره داخل خانه و اداره فرزندان است؛ در دستور پیغمبر و ائمه(ع) به این نکات ریز هم توجه شده است که در داخل خانه جوری روابط عاطفی را پدر و مادر با فرزندان برقرار بکنند که از ناحیه آنها مشکلی بین بچه‌ها پیش نیاید، ]از قبیل[ حسادت و مانند اینها- که بعضی‌ها در خانه پسر را بر دختر ترجیح می‌دهند، بعضی دخترها را بر پسرها ترجیح می‌دهند، بعضی یکی از فرزندان را بر دیگری- اینها همه مختل کننده روابط خانوادگی و پیوندهای درون خانواده است و اسلام می‌خواهد که این ]تبعیض‌ها[ نباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 83/9/29 به نقل از کتاب نسیم سحر(1)
(1) نوادر راوندی، ص 96

اهل تجمّل، حسابشان خیلی سخت است

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری

من به همه‌ مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضی‌ها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریّه‌های گران و جهیزیّه‌های سنگین، ازدواج را مشکل می‌کند…

خانواده‌ پسرها توقّع جهیزیّه‌های سنگین بکنند؟

خانواده‌ دخترها برای چشم هم چشمی دیگران جهیزیّه‌ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین‌تر بکنند؟ چرا؟

اثر این را می‌دانید چیست؟

اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود.(1)


مگر کسانی که با تجمّل، عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟

چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟

این کارها جز اینکه یک عدّه جوان را ، یک عدّه دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن جور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست… تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند در خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متأهل بماند.(2)


من گمان می‌کنم آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین، کار را بردیگران مشکل می‌کنند، حسابشان پیش خدا خیلی سخت است. نمی‌شود بگویند که آقا ما پول داریم، می‌خواهیم بکنیم، چون داریم. این از آن حرف‌های غلطِ روزگار است. داریم که دلیل نشد. انسان وقتی «دارد»، کاری بکند که دیگران نتوانند هیچ اقدامی بکنند، این درست است؟

جوان‌ها جرئت نکنند بروند طرف ازدواج. نباید کاری بشود افرادی که نمی‌توانند، افرادی که دلشان نمی‌خواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نیّتشان هست، نتوانند ازدواج کنند.­
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 1373/9/2
2. خطبه‌ عقد مورخه‌1373/9/23
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 1374/5/24
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

خاطراتی از رهبر معظم انقلاب

خاطره قرآنی کریم منصوری از آقا


من سه خاطره‌ قرآنی با رهبر انقلاب دارم؛ مختصر اما شیرین و ماندگار.


خاطره‌ اول

مربوط به زمانی ‌است که سرباز کمیته‌ انقلاب اسلامی بودم و در مراسمی تلاوت می‌کردم که آقا حضور داشتند. ایشان آن‌ وقت رئیس‌جمهور بودند. بعدها از دوستان شنیدم که فرموده‌ بودند چه کسی دارد قرآن می‌خواند؟ اطرافیان گفته بودند یکی از سربازهاست. ایشان فرموده بودند: «قدر این سرباز را بدانید که قاری خوبی خواهد شد.»


خاطره‌ دوم

مربوط به سال هفتاد و یک است که بعد از مسابقات عربستان و به اتفاق آقای پرهیزکار خدمت حضرت آقا رسیده بودیم. ایشان برای تشویق به من گفتند: «حالا وقت آن است که کل قرآن را مثل آقای پرهیزکار حفظ کنید؛ چون قاری بین‌المللی هستید.» بعد از مدتی موفق به حفظ کل قرآن شدم و ایشان هم من را مورد تشویق قرار دادند.


خاطره‌ سوم

هم همین‌ اخیراً بود که ایشان به بنده فرمودند: «آقای منصوری شما مردمی می‌خوانید؛ استقبال مردم از خواندن شما یک نعمت است. همین‌ طور ادامه دهید و مردم را با خواندن قرآن منقلب کنید.»


* آقای کریم منصوری - پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

فرزند دختر، «ریحانه» است

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

قال علی: کان رسول الله(ص) اذا بشر بجاریهًْ قال ریحانهًْ و رزقها علی الله.(1)
«امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید

که رسول خدا(ص) این گونه بود که هرگاه خبر تولد دختری به او داده می‌شد می‌فرمود: گل است و روزی او هم به عهده خدا است.»
***
- اذا بشر بجاریه قال ریحانهًْ؛

این در آن فرهنگ جاهلی آن روز یک چیز مهمی است که امروز هم متأسفانه انسان می‌بیند که بعضی‌ها همین حالت را دارند؛ که هنوز فرزند پسر برایشان مطلوب است، فرزنددختر نامطلوب است؛ آدم بعضی‌ها را می‌بیند یا می‌شنویم که بعضی متأسفانه این جور هستند. آن وقت در یک چنین فضایی پیغمبر برای اینکه این فضا را و آن حقیقت ]تلخ آن جامعه[ را بشکند، می‌فرماید که «ریحانهًْ». وقتی که خدا دختری به او می‌داد و خبرش را می‌آوردند، حضرت می‌فرمود به‌به! این «ریحانه» است، یعنی این یک گل است که بنده یک وقتی شرح نسبتاً مبسوطی درباره حدیث «المراهًْ ریحانهًْ و لیست بقهرمانهًْ»(2) در یک صحبتی عرض کرده‌ام.(3)


- ورزقها علی‌الله؛

آن بی‌عقل‌ها خیال می‌کردند که اگر پسر باشد، روزی خودش را در می‌آورد اما وقتی دختر است، دیگر نمی‌تواند روزی خودش را در بیاورد و کل (سربار) بر ما است. اینجوری در آن فضای جاهلی ]فکر می‌کردند[. حضرت می‌فرمایند نه، روزی او هم به عهده خدا است.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج: 1383/10/13 به نقل از کتاب نسیم سحر
__________________
1- نوادر راوندی ص 96 2. تحف العقول، ص 87
3. از جمله، بیانات در جمع مدیران و برنامه‌سازان صدا و سیما؛ 1375/5/9

با شادی و میهمانی موافقیم، با اسراف نه

تجمّلات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجمّلات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجمّلات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همین طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حدّ خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.(1)


برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می‌پاشند.
در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بی‌خود است. هر کس بکند خلاف است.(2)


بعضی از مردم با این کاری که می‌شود با آن ثواب برد، گناه می‌برند. با اسراف‌هایی که می‌کنند، با خلاف‌هایی که انجام می‌دهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام می‌دهند. حرام همه‌اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، امّا ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیاده‌روی کردن،‌ حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیه‌ دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.(3)


بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.(4)


چقدر دخترها و پسرها که اگر ازدواج هم می‌کنند به خاطر بی‌بندوباری پولدارها، احساس کمبود می‌کنند، احساس غُصه می‌کنند، فکر می‌کنند چیزی کم دارند، احساس سرکوفت می‌کنند.(5)
____________________
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۲۰/۴/۱۳۷۰ 2. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۱۱/۶/۱۳۷۲
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۹/۱۱/۱۳۷۶ 4. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۲۴/۵/۱۳۷۴
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۵/۱۰/۱۳۷۵
*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

 

عقد اسلامی یا عقد جاهلی

در ازدواج، شرع مقدس اسلام، قیود جاهلی و شرایط مرسوم بین جهّال را برطرف کرد و یک سلسله حرف‌ها و شرایط جدید و سنّتهای تازه‌ای را پایه‌گذاری کرد.

اگر ما کاری کنیم که عقد و ازدواج ما از آن چیزهایی که اسلام اِزاله کرده، دور و پاک باشد و به آن سنّت‌هایی که اسلام بنیان‌گذاری کرده است آراسته و مزین باشد، عقد و ازدواج ما اسلامی خواهد شد و عقد بر اساس رضای پیامبر اسلام (ص) و رهبر عظیم الشأن بشریت خواهد شد. اگر خدای ناکرده آن چیزهایی را که اسلام اِزاله کرد و ریخت بیرون، اینها را ما در عقد ازدواج بیاوریم، آن وقت عقد ما، عقد جاهلی خواهد شد. خودمان مسلمانیم، اسممان مسلمان است اما کارمان کار جاهلیّت خواهد شد.
یا اگر آن چیزهایی را که اسلام بنا گذاشت در کار ازدواج، این را رعایت نکنیم، باز عقد، عقد اسلامیِ کامل نخواهد بود.
اگر عقد، اسلامی بود، به سبک سنّتهای قرآنی و بنیانگذاری شده‌ به وسیله‌ اسلام، زندگی شیرین می‌شود و زن و شوهر با هم خوب زندگی می‌کنند(1)


تشریفات ساده‌ ازدواج اسلامی
شما اگر نگاه کنید به تشریفات ازدواج در میان اقوام مختلف،‌خواهید دید در اسلام تشریفات ازدواج ساده است. البته جشن و سرور و اینها عیبی ندارد،‌هر کس هر مقداری که مایل است،‌اما اینها جزو دین و جزو تشریفات رسمی و دینی ازدواج نیست. هر کس خواست می‌تواند انجام بدهد،‌ هر کس نخواست، ‌نه. اینکه حتماً بایستی بروند در یک معبد زانو بزنند جلوی کسی و چه بکنند و مراسمی که در جاهای دیگر وجود دارد، در اسلام نیست.

در اسلام، یک صیغه‌ای است شرعی که باید خوانده شود. البته در اسلام برای معاملات گوناگون، معاملاتی که اهمیتش کمتر از ازدواج است، شاهد می‌گیرند… حالا هم که مقررات ثبت است و درج در محاکم. مراکز ثبت رسمی است و هیچ تشریفاتی ندارد؛ می‌توانند خیلی راحت و بدون تشریفات این ازدواج را انجام دهند.(2)
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۲۲/۱/۱۳۷۴ 2. خطبه‌ عقد مورخه‌ ۲۸/۶/۱۳۷۹

 

وعده خداوند برای ازدواج آسان

جوانها وقتی صحبت می‌شود می‌گویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟

اینها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد.

فرمود: «اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛

و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد کرد.» (نور، آیه‌ ۳۲)

یعنی خدای متعال اینها را کفایت خواهد کرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آنها دشواری خاصی بوجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غنی هم می‌کند. این را خدای متعال فرموده است.

بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست می‌کنیم. اضافه‌های زندگی و نیازهای کاذب به‌وجود می‌آوریم. بله، البته مشکل پیش می‌آید. تقصیر کیست؟

در درجه‌ اول تقصیر متمکّن است. آن کسانی که امکانات دارند، سطوح را بالا می‌برند. بعد هم تقصیر بعضی از مسئولین است، که بالاخره باید بگویند. باید وسایل را فراهم کنند، فراهم نمی‌کنند، نمی‌خواهیم بگوییم که دولت‌ها برای جوانها و برای ازدواجشان وظایفی ندارند. امّا این باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج یک ضرورت است، باید انجام بگیرد. باید تحقّق پیدا کند.

اینکه دخترها بگویند ما هنوز آماده‌ ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرف‌های منطقی آنچنانی نیست. در خیلی از مسائلِ زندگی، ما می‌بینیم که نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند، می‌فهمند. منتهی این ازدواج یک مسئولیت‌پذیری هم هست. این حسّ‌گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از اینکه این کار انجام شود.(1)
___________________
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 1379/6/28
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

دعای پدر تیزتر از شمشیر

عن امیرالمومنین(ع) عن رسول‌الله (ص) انه قال: ایاکم و دعوهًْ الوالد فانها ترفع فوق السحاب حتی ینظرالله تعالی علیها فیقول الله تعالی ارفعوها الی حتی استجیب له فایاکم و دعوهًْ الوالد فانها احد من السیف.(1)


«امیرالمومنین (ع) از قول پیامبر(ص) نقل می‌کند که می‌فرماید: مراقب دعای پدر باشید که دعایی مقبول است و مردود نمی‌شود؛ دعایی است که خدا به آن توجه می‌کند و می‌فرماید که آن را نزد من آورید تا مستجاب گردانم. پس مراقب دعای پدر باشید که تاثیر آن از شمشیر در برندگی بیشتر است.»
- ایاکم و دعوهًْ الوالد؛ [امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر (ص) می‌فرماید:]

از دعای پدر برحذر باشید. حالا معنای «ایاکم» که ما «برحذر باشید» معنا می‌کنم، همیشه این نیست که حذر باشید، دوری کنید، خودتان را برحذر بدارید؛ می‌خواهد بگوید مراقب باشید که دعای پدر در حق فرزند،‌ خیلی مهم است.
-فانها ترفع فوق السحاب حتی ینظر الله تعالی علیها فیقول الله تعالی ارفعوها الی حتی استجیب له؛ فوق‌السحاب،

یک تعبیر شاعرانه عرفی است؛ می‌گویند فلان کس بر فراز ابرها پرواز می‌کند، یعنی در فضای لایتناهی؛ مراد این است که این دعا مقبول قرار می‌گیرد؛ دعای پدر در حق فرزندان دعای مردود نیست، دعای مقبول است.
- فایاکم و دعوهًْ الوالد فانها احد من السیف؛ [مراقب باشید که دعای پدر] از شمشیر تیزتر است در برندگی و تاثیر؛ بنابراین این دعا هر جا علیه فرزند باشد گیرا است، هر جا به سود فرزند و برای فرزند هم باشد گیرا است. قدر دعای پدر را باید دانست.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 83/9/22 به نقل از کتاب: نسیم سحر
ـــــــــــــــــــــــــ
(1) نوادر راوندی، ص 92

تاثیر صدقه در افزایش روزی مادی و معنوی

شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

عن امیرالمومنین (ع) قال رسول‌الله (ص):

استنزلوا الرزق بالصدقهًْ .
قال: قال‌ رسول‌الله (ص):

اجر السائل فی حق له کاجر المتصدق علیه. (1)


«امیرالمومنین (ع) از قول پیامبر(ص) نقل می‌کنند که فرمود:

به وسیله صدقه دادن، رزق خود را افزون نمایید.»
«امیرالمومنین (ع) از قول پیامبر(ص) نقل می‌کنند که فرمود:

اجر کسی که حق خود را طلب می‌کند، به اندازه همان کسی است که این حق را به او می‌دهد.»


- استنزلوا الرزق بالصدقه:ً خاصیت صدقه را به طور معمول و رایج، دفع بلا می‌دانند- که همین جور هم هست لکن در این روایت یک چیز دیگری را هم (امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر (ص)) اضافه می‌فرماید که یکی دیگر از خاصیت‌های صدقه عبارت است از: «استنزال الرزق»؛ رزق را زیاد می‌کند.

حالا توجه هم داشته باشید که رزق فقط پول نیست. بعضی خیال می‌کنند که اگر رزق کسی زیاد شد، یعنی پول گیرش می‌آید؛ نه، انسان بعضی اوقات پول هم زیاد دارد، در خانه‌اش برنج، روغن، میوه و همه چیز با کمال وفور می‌آید اما نه برنج می‌تواند بخورد، نه روغن می‌تواند بخورد،‌ نه قند می‌تواند بخورد، عوض قند یک دانه از آن قرص‌ها می‌خورد، عوض نان نان سوخته می‌خورد؛ رزق این (فرد) بسته است، گشایش رزق ندارد. یک نفر هم هست که پول کمتری گیرش می‌آید،‌ با همان پول، نان، پنیر، برنج، قند می‌خرد و می‌خورد؛ رزق این (شخص) واسع است. غرض، رزق مادی که می‌گویند (این جور است)؛ حالا رزق معنوی که دایره خیلی وسیع‌تری دارد علم و رحمت الهی و تفضلات الهی اما در همین رزق مادی هم وسعت رزق فقط این نیست که پولی گیر انسان بیاید و آدم ثروتمندی باشد. خیلی از این ثروتمند‌هایی که شما می‌بینید، این بیچاره‌ها وسعت رزق ندارند؛ هیچ نمی‌توانند از این پولی که دارند استفاده کنند. این یک روایت.


(حدیث دیگر) روایت آخر در باب صدقه. باز امیرالمومنین (ع) از قول پیامبر(ص) فرمود: 

اجر السائل فی حق‌ له کاجر المتصدق علیه؛
این هم از آن امتیازات و اختصاصات تعالیم و معارف اسلامی است: اجر کسی که حقی را که متعلق به او است می‌طلبد، به اندازه اجر همان کسی است که این حق را به او می‌دهد. معنای این طلب حق و اینکه می‌گویند حق، گرفتنی است نه دادنی البته حق، هم گرفتنی است، هم دادنی این است که کسی که حقی دارد، این حق را باید مطالبه کند و بخواهد و پاداش خواستن این حق از پاداش آن کسی که این حق را به او می‌دهد، کمتر نیست.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 83/9/9 به نقل از کتاب نسیم سحر
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نوادر راوندی ص 87

معارفی از کیهان

(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)

دقت‌نظر در سند نوحه‌ها
بعد از پذیرش قطعنامه، من در مصلای اهواز مشغول خواندن نوحه حضرت قاسم بودم. در همین هنگام، رهبر معظم انقلاب با لباس سپاه وارد شدند. جمعیت حاضر در مصلی با دیدن ایشان که در آن زمان رئيس‌جمهور بودند، با شور و عشق، به طرف معظم‌له رفتند. بنده هم برنامه را به احترام آقا، قطع کردم. آیت‌الله خامنه‌ای بلافاصله روی پله‌های منبر ایستادند و مشغول سینه‌زنی شدند و فرمودند: مراسم را ادامه دهید!

به برکت حضور آقا، آن روز مجلس، حسابی گرم شد. فردای آن روز، مداحان در پادگان گلف، جلسه‌ای را در خدمت آقا بودند. معظم‌له در آن نشست، از نوحه دیروز من- که آقای معلمی آن را سروده بود- تجلیل کردند. سپس یکی از برادران به سبک محلی دزفولی، نوحه‌ای را خواند. آیت‌الله خامنه‌ای رو به وی کردند و فرمودند: من دوست دارم به هر کجا که می‌روم، نوحه‌ها را به سبک محلی بخوانند! بعد از وی، یکی از مداحان شروع به خواندن مصیبت وداع حضرت زینب با امام حسین(ع) کرد، ایشان نکاتی را از مصیبت اشاره کرد که بی‌سند بود؛‌ چون مصیبت تمام شد، آقا بسیار خودمانی و خیلی گرم رو به وی کرد و فرمود:‌

این قسمت «مهلا مهلا» را که شما خواندید، بنده در هیچ جا ندیده‌ام!

دقت رهبر انقلاب در این مسائل و توجه ایشان به شعرها، سبک‌ها و سندها، برای من بسیار جالب و درس‌آموز بود.
* سردار صادق آهنگران- کتاب پرتوی از خورشید ص 187- چ 8

معارفی از کیهان

سازگاری از نگاه رهبری یعنی چه؟

سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی، بخصوص سالهای اوّل، این چهار پنج سال اوّل، باهم سازگاری داشته باشید. این طور نباشد که یکی اندکی ناسازگاری نشان داد، آن دیگری هم حتماً در مقابل او ناسازگاری نشان بدهد. نه! هر دو با هم سازگاری نشان بدهید و اگر دیدید همسرتان ناسازگاری کرد، شما سازگاری نشان دهید. این از آن جاهایی است که سازش و کوتاه آمدن خوب است.(1)


معنای سازگاری چیست؟ معنایش این است که زن ببیند این مرد، درست ایده‌آل اوست تا با او سازگار باشد؟ یا مرد ببیند که این زن، کاملاً ایده‌آل اوست و همان فرد مطلوب عالی است، تا با او سازگاری داشته باشد؟ اگر یک ذرّه این گوشه یا آن گوشه‌اش کج بود، قبول نیست. معنای سازگاری این است؟ نه! اگر سازگاری این باشد که این خودش به طور طبیعی انجام می‌گیرد و اراده‌ شما را نمی‌خواهد.

اینکه می‌گویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است. یعنی چیزهایی در زندگی پیش می‌آید. خب دو نفرند با هم تا حالا آشنایی نداشتند، زندگی نکردند، ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اوّل ممکن است یک ناسازگاریهایی ببینند، حالا اوّل ازدواج که آدم هیچ متوجّه نیست. بعد از یک خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاریهایی حسّ کند، آیا باید اینجا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی‌خورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاری‌اش نمی‌شود کرد، با او بسازید.(2)


سازشکاری در محیط خانواده جزء واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود. آنچه خودشان می‌پسندند و آنچه راحتی آنها را تأمین می‌کند همان بشود. نه، این طور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که باهم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی‌شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید.(3)


سازگاری در زندگی، اساسِ بقایِ زندگی است و همین است که محبّت می‌آفریند. همین است که موجب برکات الهی می‌شود. همین است که دلها را به هم نزدیک کرده و پیوندها را مستحکم می‌کند.(4)


هیچ‌ انسانی بی‌عیب نیست!
اگر دیدید که همسرتان یک نقطه عیبی دارد ـ هیچ انسانی بی‌عیب نیست ـ و مجبورید او را تحمل کنید، تحمّل کنید، که او هم همزمان، دارد یک عیبی را از شما تحمّل می‌کند. آدم عیب خودش را که نمی‌فهمد، عیب دیگری را می‌فهمد. پس بنا بگذارید بر تحمّل.
اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید. اگر دیدید کاری نمی‌شود کرد، با او بسازید.(5)


*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
1.خطبه عقد مورخه‌ 31/4/1376 2.خطبه‌ عقد مورخه‌ 16/1/1379
3.خطبه‌ عقد مورخه‌ 9/4/1378 4.خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/11/1377
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 9/4/1378

اولویت حق مومن حتی در طواف واجب

 
عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ کُنْتُ أَطُوفُ مَعَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (ع)،

فَعَرَضَ لِی رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا کَانَ سَأَلَنِی الذَّهَابَ مَعَهُ فِی حَاجَهًٍْ فَأَشَارَ إِلَیَّ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ أَبَا عَبْداللهِ وَ أَذْهَبَ إِلَیْهِ ،فَبَیْنَا أَنَا أَطُوفُ إِذْ أَشَارَ إِلَیَّ أَیْضاً فَرَآهُ أَبُو عَبْدِاللَه(ع) فَقَالَ یَا أَبَانُ!

إِیَّاکَ یُرِیدُ هَذَا؟ قُلْتُ نَعَمْ ،قَالَ فَمَنْ هُو؟َ

قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، قَالَ هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ: فَاذْهَبْ إِلَیْهِ، قُلْتُ فَأَقْطَعُ الطَّوَاف؟ قَالَ نَعَمْ، قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ طَوَافَ الْفَرِیضَهًِْ؟

قَالَ نَعَمْ ،قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ بَعْدُ ،فَسَأَلْتُهُ فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ، فَقَالَ: یَا أَبَانُ، دَعْهُ لَا تَرِدْهُ قُلْتُ بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ(1)


]ابان بن تغلب مى‌گويد:با امام صادق(ع) طواف مى‌كردم، مردى از اصحاب جلوى مرا گرفت، او از من خواسته بود به همراه او براى كارى بروم و به من ‌اشاره كرد،من بد داشتم كه طواف با امام صادق(ع) را رها كنم و با او بروم، در اين ميان كه طواف مى‌كردم، ناگهان باز به من ‌اشاره كرد، امام صادق او را ديد و گفت: اى أبان، اين مرد تو را مى‌خواهد؟ گفتم: آرى، فرمود: اوكيست‌؟ گفتم:

از ياران است، فرمود:

ادامه »

عوامل ایجاد محبت و اعتماد اعتماد سازی

نگه داشتن محبّت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبّت، پایدار می‌شود و اُنس به وجود می‌آید.(1)


اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت، آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید.(2)


اگر می‌خواهید محبّت طرف مقابلتان به شما زیاد باشد، وفاداری کنید، حسّ اعتماد او را جلب کنید. یکی از چیزهایی که محبّت را در خانواده به کلی به هم می‌ریزد، بی‌اعتمادیِ زن و شوهر به همدیگر است…(3)


محبّت یک امری است که باید زمینه آن را فراهم کرد و زمینه‌اش این است که دختر سعی کند اعتماد شوهرش را به خود جلب کند، پسر هم سعی کند اعتماد زنش را به خود جلب کند. وقتی اعتماد طرفین وجود داشت، هر دو به وفاداری هم اطمینان پیدا کردند، محبّت زیاد می‌شود…(4)


وفاداری، خیلی مهم است. اگر زن احساس کند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است، این خود به وجود آورنده‌ محبّت است. محبّت که به وجود آمد، آن وقت خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سال‌های متمادی ادامه پیدا می‌کند…(5)


اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گرو جای دیگر است، اگر احساس کند به او راست نمی‌گوید، اگر احساس کند با دورویی برخورد می‌کند، اگر احساس کند صمیمیّتی در بین نیست، هر چه هم محبّت داشته باشد این محبّت ضعیف خواهد شد…(6)


وفاداری کن تا جلب اعتماد کنی!
محبّت ورزیدن، یک امری است که در اوّل کار خدای متعال این را به شما می‌دهد، سرمایه‌ای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه می‌کند. به یکدیگر محبّت پیدا می‌کنند. این را باید نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. حالا معلوم است که انسان چه کار باید بکند تا محبّتش معلوم شود. بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد می‌کند. هر دو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبّت در زندگی باید باشد. همکاری باشد، ایراد گیری و زیاده طلبی نباشد.(7)


اعتماد، قراردادی نیست
اعتماد، یک امر قرار دادی نیست که بیا من به تو اعتماد کنم، تو به من اعتماد کن. این طوری نیست. اعتماد را باید جلب کرد. با خوبیِ عمل، با رعایتِ اخلاق، با رعایتِ آداب، با رعایتِ حدود و ثغور و موازین شرعی…(8)
بی‌اعتمادی پایه‌ محبّت را از بین می‌برد. نگذارید این بی‌اعتمادی به وجود بیاید. احساس بی‌وفایی محبّت را مثل خوره می‌خورد و از بین می‌برد.(9)


اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ می‌گوید یا مرد احساس کرد که زنش به او دروغ می‌گوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبّت صادق نیست، این دیگر پایه‌های محبّت را سست خواهد کرد. اگر می‌خواهید محبّت باقی بماند، اعتماد را حفظ کنید و اگر می‌خواهید زندگی پایدار بماند باید محبّت را نگه‌دارید.(10)

*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
1.خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/9/1374 2.خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/1/1377
3.خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/7/1379 4. خطبه‌ عقد مورخه‌ 22/9/1379
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 30/7/1376 6. خطبه‌ عقد مورخه‌ 21/12/1379
7. خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/12/1376 8. خطبه‌ عقد مورخه‌ 10/2/1375
9. خطبه‌ عقد مورخه‌ 16/11/1379 10. خطبه‌ عقد مورخه‌ 6/6/1381

معارفی از کیهان

استفتاء از رهبر معظم انقلاب اسلامی

سرمایه‌گذاری در بانک

س) گذاشتن پول در بانک‌های جمهوری اسلامی به منظور گرفتن سود بانکی چه حکمی دارد؟

ج)عملیات بانکی که بانک‌ها بر اساس قوانین مصوّب مجلس شورای اسلامی و مورد تأیید شورای محترم نگهبان انجام می‌دهند، بی‌اشکال است.


توسعه نیت نماز وحشت
س. آیا می‌توان نماز وحشت شب اول قبر را به نیت همه مومنینی که در آن روز دفن شده‌اند خواند؟
ج. به قصد رجاء مانع ندارد.


شک در خواندن صیغه نذر
س. اگر کسی شک کند که صیغه نذر را خوانده یا نه، عمل به آن واجب است؟
ج. در فرض شک وظیفه‌ای ندارد.


تماشای مسابقه کشتی برای زنان
س. آیا نگاه کردن مسابقه کشتی برای زنان از تلویزیون اشکال دارد؟
ج. اگر به طور زنده و مستقیم از تلویزیون ببینند بنابر احتیاط جایز نیست و همچنین اگر نگاه به قصد لذت و ریبه بوده یا در آن خوف ارتکاب گناه و فساد وجود داشته باشد، جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد


أمر به معروف و نهی از منکر
س) بعضی اوقات که داخل ماشین نشستیم یا داخل خانه، آهنگ‌های حرامی پخش می‌شود؛ آیا می‌توانیم در آنجا حضور داشته باشیم ولی گوش ندهیم، یا حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟
ج) با تحقّق شرایط نهی از منکر، بر شما نهی زبانی از منکر واجب است؛ و به علاوه حضور در مجلس غنا و موسیقی لهوی مناسب با مجالس لهو و گناه در صورتی که منجر به گوش ‌دادن یا تأیید آن شود جایز نیست، ولی اگر مجبور به حضور در آن مکان هستید، واجب است که از گوش‌دادن به غنا و موسیقی حرام اجتناب کنید و اگر به‌ طور غیر ارادی صدای موسیقی حرام و غنا به گوش شما برسد، وظیفه‌ای ندارید.


قسم دروغ در معامله
س) اگر شخصی در معامله قسم دروغ بخورد، آیا معامله انجام شده و سود حاصله هم حرام است؟
ج) قسم دروغ خوردن حرام است ولی اگر شرایط معامله رعایت شده باشد معامله صحیح و سود حاصله حلال است.

معارفی از کیهان

استفتاء از رهبر معظم انقلاب اسلامی

وضعیت انگشتان در سجده
س) آیا در سجده، انگشتان نیز جزئی از کف دست محسوب می‌شود و لازم است بر زمین قرار گیرند؟
ج) انگشتان جزئی از کف دست است و در سجده بنابر احتیاط واجب باید کف دست به گونه‌ای بر روی زمین گذاشته شود که عرفاً صدق کند تمامی کف دست روی زمین است.


رعایت قبله در نماز مستحب
س. آیا در خواندن نمازهای مستحب واجب است که رو به قبله باشیم؟
ج. در نمازهای مستحبی نیز باید رو به قبله بود؛ مگر اینکه نمازگزار در حال حرکت باشد، مثل اینکه در حال راه رفتن یا در حال حرکت ماشین نماز بخواند.


دوچرخه‌سواری بانوان
س) حکم دوچرخه‌سواری برای بانوان چیست؟
ج) دوچرخه‌سواری زنان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم است، جایز نیست.


تطهیر موکت
س) کیفیت تطهیر موکت چسبیده به زمین چگونه است؟
ج) بعد از زوال عین نجاست، آب لوله را به جای نجس وصل کند به‌گونه‌ای که همه آن محل را فرا گیرد و بنا بر احتیاط واجب با جابه‌جا شدن آب در حین اتصال به کر هرچند با فشار آب و یا دست کشیدن، پاک می‌شود.


حضور کودکان در مسجد
س) آیا بردن بچه‌های کوچک به مسجد کراهت دارد؟
ج) راه دادن بچه به مسجد اگر به گونه‌ای باشد که موجب مزاحمت برای نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را نجس کند مکروه است و در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه‌مندی آنان به مسجد و نماز شود مستحسن و نیکو است.


عدم تخلیه ملک پس از پایان اجاره
س) اگر کسی ملکی را اجاره کرد و پس از مدت تعیین شده تخلیه نکرد، چه حکمی دارد؟
ج) بدون اجازه مالک، بعد از مدّت اجاره، حکم غصب را دارد.

معارفی از کیهان

استفاده از گوشت یخ‌زده و برنج کوپنی


با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)


اوایل ریاست‌جمهوری رهبر معظم انقلاب بود که خدمت ایشان رسیدم، دو نکته برای من بسیار قابل توجه بود، اول اینکه ایشان اظهار داشتند که از همان گوشت یخ‌زده و برنج کوپنی که سایر مردم استفاده می‌کنند، می‌خرند و نکته دیگر اینکه تنها در یکی از اتاق‌هایشان قالی نخ‌نمایی پهن بود که آن هم جهیزیه همسرشان بود و حتی پیشنهاد خانواده همسرشان مبنی بر تعویض فرش را نپذیرفته بودند، در حالی که خانواده همسرشان از تجار فرش بودند.
___________________
* آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در جمع همسران کارمندان و دانش‌پژوهان این موسسه، رجانیوز سه‌شنبه، 2 اردیبهشت 1393، 15:30.

‼️بازی با ورق و حضور در مجالس آن

 

استفتائات_امام_خامنه‌ای_مدظله_العالی

س 177: آیا اگر افراد بدون شرط‌ بندی و قصد قمار و بُرد و باخت و کسب درآمد بلکه فقط برای سرگرمی و مشغول بودن، مبادرت به بازی با ورق کنند، آن افراد مرتکب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازی با ورق برای تفریح چه حکمی دارد؟

ج: بازی با ورقی که عرفاً از آلات قمار محسوب می شود، به‌طور مطلق حرام است و جایز نیست انسان با اختیار در مجلس قمار یا بازی با آلات قمار شرکت کند.

آقا تنها نیست :

?درد دل رهبر عزیزمان امام خامنه ای با من و شما که مدعی انقلابی بودنیم.

?ایشان با حزنی عجیب ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :

❗️… ﻏﺼّﻪ‌ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﻣﻦ اصلا نمی ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﺼّﻪ ‌ﻫﺎ ﻭ ﻏﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﻢ . ??

❗️ﺑﺤﻤﺪﺍلله ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺍﻭ ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭانند !!

❗️ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ‌ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ … ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ‌ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ !!…

❗️ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ، ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ‌ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ‌ ﺷﮑﻨﺪ ﺑﻪ ‌ﺧﺎﻃﺮ ﺍینکه ﭼﺮﺍ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ …

❗️ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍئمه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺣﺎﻻ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﺸﯽ می ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺳﯿﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ …

❗️ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ ﺑﺰﻧﻨﺪ … !!

❗️ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﻋﻘﺪﻩ ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮐﯿﻨﻪ ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮔﻠﻪ‌ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻪ ‌ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻭ ﯾﮏ ﮐﯿﻨﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ مسئوﻟﯿﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ مثلا ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ‌ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﻣﯽ ‌ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ‌ﺯﻧﻨﺪ ، ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ، ﻣﻮﺿﻌﯽ ﻣﯽ‌ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ?

b.tollab@

زن، گُل است نه کارپرداز

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری


ما دیده‌ بودیم که گاهی مرد، زن را موجود درجه‌ دو حساب می‌کرد! امّا موجود درجه‌ دو نداریم. هر دو مثل هم هستند، هر دو از حقوق برابری در زمینه امور زندگی ـ مگر در جاهایی که خدای متعال بین زن و مرد فرقی گذاشته که آن هم روی مصلحتی است و به نفع مرد و به ضرر زن هم نیست ـ برخوردارند. باید مثل دو نفر شریک، مثل دو نفر رفیق، در خانه با هم زندگی کنند…(1)


مرد قوّام است و زن ریحان
اسلام مرد را قوّام (2) و زن را ریحان(3) می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی، محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم و این جنس مدیریت و کارکرد و محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه‌گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن. (4)


جابه‌جایی نقش‌ها ممنوع!
بعضی از مسلک‌های غلط که مخصوص زن‌ها هم نیست ـ مردها هم گاهی همان مسلک‌ها را دنبال می‌کنند ـ دنبال این هستند که بگویند: نه! بیاییم اجناس این ترازو (نقش‌های زن و مرد) را جابه‌جا کنیم. حالا اگر این کار را بکنیم چه می‌شود؟ جز اینکه ‌اشتباه می‌کنید و جز اینکه بوستان به زیبایی و نیکی پرداخته شده را خراب می‌کنید؟ غیر از این، کار دیگری نمی‌کنید. فواید همدیگر را می‌برید، محیط خانواده را هم بی‌اعتنا می‌کنید. زن و مرد را نسبت به هم دچار تردید و دو دلی می‌کنید. آن محبّت و عشقی را که مایه اصلی کار است، از دست می‌دهید.
گاهی اتفاق می‌افتد مرد در خانه نقش زن را پیدا می‌کند. زن حاکم مطلق می‌شود و به مرد دستور می‌دهد این کار را بکن، آن کار را نکن. مرد هم دست بسته تسلیم است. خب چنین مردی دیگر نمی‌تواند تکیه‌گاه زن باشد. زن یک تکیه گاه خوب را دوست می‌دارد.
گاهی اوقات از این طرف مرد چیزهایی را به زن تحمیل می‌کند؛ فرض کنید که تمام خرید و کار و سر و کله زدن با مراجعان با خانم است. چرا؟ چون من کار دارم، وقت ندارم. مبنا وقت نداشتن است! می‌گوید باید بروم اداره، کارها را باید خانم انجام دهد. یعنی کارهای بی‌جاذبه و سنگین برای زن. البته ممکن است چند صباحی سرگرمش کند، اما کار او نیست.(5)


زن، گُل است نه کار پرداز شما
در روایات داریم «‌المراهًْ ریحانهًْ‌»، زن گل است. حالا شما ببینید، اگر مردی با یک گُلی با خشونت و بی‌اعتنایی رفتار کند و پاسِ گُل بودن او را ندارد، چقدر ظالم و بد است. مثل تحمیل کردن، زیاده‌روی کردن، زیاده‌خواهی کردن مردها از زن‌ها، توقّعات بیجا و زیادی.
«المراهًْ رَیحانهًٌْ و لَیسَتْ بقَهْرِمانَهًٍْ » قهرمان، یعنی همین کارپرداز امروز زندگی… این زن، کار پرداز شما نیست که همه‌ کارهای زندگی‌تان را روی دوش او بگذارید و بعد هم از او مؤاخذه کنید. نه! این یک گُلی است در دست شما… حتی اگر دانشمند یا سیاستمدار باشد، در بحث معاشرت خانوادگی، او گُل است.(6)


مرد باید برود کار کند
قرآن می‌فرماید: «‌الرجال قوّامونَ علی النساء»؛ یعنی سرپرستی امور خانواده به عهده‌ مرد است. مرد باید برود کار کند. معیشتِ خانواده به عهده‌ اوست. زن هرچه ثروت دارد مال خودش است. امّا معیشتِ خانواده بر دوش او نیست.(7)


نه مرد‌سالاری و نه زن‌سالاری
این طور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند؛ نخیر. چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع. « الرّجالُ قَوّامونَ علی النّساءِ» معنایش این نیست که زن بایستی در همه‌ امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل برخی از این اروپا ندیده‌های بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم که زن بایستی همه‌کاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید. یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید. یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید.(8)


*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
1.خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/3/1372
2. ‌اشاره به آیه‌ کریمه‌ : الرجال قوامون علی النساء (نساء، 34).
3. ‌اشاره به حدیث معروف علی(ع): المراهًْ ریحانهًْ و لیست بقهرمانهًْ،(بحار‌الانوار، ج 100، ص 253).
4.خطبه‌ عقد مورخه‌ 22/12/1378
5.خطبه‌ عقد مورخه‌ 22/12/1378

6.خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/6/1379
7.خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/6/1379
8.خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/1/1377

معارفی از کیهان

عبرت گرفتن؛ راز خوشبختی

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

وَ مِن أَلفَاظِ رَسُولِ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) المُوجِزَه:

أَلسَّعِیدُ مَن وُعِظَ بِغَیرِه(1)


[رسول خدا(ص)] فرمود:

خوشبخت کسی است که به‌وسیله‌ دیگری موعظه بشود.


همه‌ زندگی سرشار از عبرت‌ها است. انسان اگر چشم عبرت را باز بکند و به دیگران نگاه کند، خیلی از حقایق عالم برای او روشن می‌شود؛ مراد از روشن شدن حقایق مثل فراگیری معلومات نیست که انسان چیزی را نمی‌داند و بعد آن را با تعلم به دست می‌آورد؛ این یک‌جور فهمیدن است. از این مهم‌تر این است که چیزهایی برای انسان روشن است، جلوی چشم انسان است، انسان، تأمل و ژرف‌اندیشی درباره‌ اینها نمی‌کند و درس از اینها نمی‌گیرد.


اینها آن عبرت‌ها است. فرض بفرمایید یکی‌اش همین مردن است،همه‌ آحاد انسان این مرحله را طی می‌کنند. یعنی از این حیات مادی و نشئه‌ مادی و جسمانی عبور می‌کنند و می‌روند در یک عالمی که ما از کیفیات آن عالم خبری نداریم و عالم دشواری است، عالم غربت است، عالم حساب است، عالم مشکلات گوناگون است. اینها را همه فی‌الجمله می‌دانیم. هر کسی هم در مدت عمر خود افراد زیادی را می‌بیند از پیر و جوان و کودک و مرد و زن و همه‌جور، که رفتند. این برای ما یک چیز عادی می‌شود. تنبه به اینکه این مسیری که همه دارند می‌روند برای ما هم هست؛ ما هم باید از همین‌جا عبور کنیم. کجا وارد می‌شویم؟ چه دستاویزی برای حیات سعادتمندانه در آنجا داریم؟ چه کار می‌شود در آنجا کرد؟ غربت نشئه‌ آخرت را، نشئه‌ برزخ را، تا برسد به قیامت چه جوری باید برطرف کرد؟


اینها نکات مهمی است. اگر چنانچه به این چیزها فکر کنیم ممکن است در رفتار ما، در عملکرد ما، در مسیر زندگی ما، در تصمیم‌گیری‌های کلان زندگی ما اثر بگذارد. غالباً توجه نداریم.

این موعظه شدن و فراگیری و عبرت این است. لذا شما ملاحظه می‌کنید خدای متعال در قرآن کریم بسیاری از واضحات را -چیزهایی که واضح است- اینها را به یک شکلی برجسته می‌کند، بعد که برجسته کرد، انسان می‌بیند که عجب! این چه چیز مهمی است:

«وَالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا»(2)

ما همین‌طور عادت کرده‌ایم که این [خورشید و ماه] همین‌طور می‌آیند و می‌روند. یک تأملی باید کرد. این رفت و آمد طبق چه قانونی است؟ چه قاعده‌ لا یتخلفی بر اینها حاکم است؟ این قاعده‌ لایتخلف از کجا ناشی شده؟ اینها همه‌اش نکات است. حکمت و مصادیق حکمت که خدای متعال در قرآن ذکر می‌کند، اینها همه از این قبیل است. چیزهایی است که به نظر انسان واضحات است.
فرمود خوشبخت آن کسی است که به‌وسیله‌ دیگری موعظه بشود؛ یعنی عبرت بگیرد.

ما می‌بینیم چیزهایی را که در زندگی برای افراد پیش می‌آید. چه‌جور در مرحله‌ امتحان قرار می‌گیرند، چطور بعضی در امتحان پیروز می‌شوند، چطور بعضی در امتحان مردود می‌شوند، چطور بعضی از موقعیت‌ها استفاده‌ درست می‌کنند. چطور بعضی موقعیت‌ها و فرصت‌ها را از دست می‌دهند. اینها را نگاه کنیم. با دید باز این را برای خودمان وسیله‌ موعظه قرار بدهیم. یعنی از این درس بگیریم. به جای اینکه وقتی کسی زمین خورد، دلمان خنک بشود و بر روی احساسات خودمان [قرار بگیریم]؛ نه، به جای این توجه بکنیم که عامل چه بود؟ عامل این زمین خوردن؛ عامل این اعتلا و اوج چه بود؟ چگونه شد؟ و ما چقدر می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم. این مضمون حاصل این کلام است.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج؛1392/11/10
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
[1.بحار الأنوار ، ج‏74 ،ص135]
2) آیه‌های ۱ و ۲ سوره‌ شمس؛به خورشید و گسترش نور آن سوگند * و به ماه هنگامی که بعد از آن درآید.

معارفی از کیهان

سقوط اخلاقی غرب

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری

عشق مصنوعی
در بعضی از کشورهای دنیا که پیشرفت علم و تمدن هم خیلی سریع است، زندگی بر آنها این طور تحمیل کرده که اعضای خانواده به هم چندان کاری ندارند. پدر یک جا مشغول، مادر یک جا مشغول؛ نه همدیگر را می‌بینند، نه برای هم غذا می‌پزند، نه برای هم محبّتی و عاطفه‌ای نثار می‌کنند، نه از هم دلجویی می‌کنند، نه با هم کار واقعی دارند. آن وقت برای اینکه به سفارش روانشناسانِ امور کودکان عمل کرده باشند، با هم قرار می‌گذارند یک ساعت معینی را، پدر و مادر بیایند خانه و یک محفل خانوادگی داشته باشند. برای اینکه بتوانند این اجتماع خانوادگی را که در یک خانواده‌ سالم به طور طبیعی وجود دارد، اینها به صورت تصنعی برای خود به وجود بیاورند. آن وقت این خانم یا آقا مرتب ساعتش را نگاه می‌کند که ببیند این ساعت کی تمام می‌شود، چون مثلاً ساعت 6 یک جای دیگر قرار دارد. این طوری محفل خانوادگی درست نمی‌شود و بچه‌ها هم احساس اُنس نمی‌کنند.(1)


خانواده‌ها، آنجا گرم نیستند. خانواده اصلاً آنجا واقعیّت ندارند. یک مرد و زن باهم در یک فضایی زندگی می‌کنند اما از هم جدایند. آن نشست و برخاست‌های خانوادگی، آن محبت‌های خانوادگی، آن اُنس‌های فراوان به هم، اینکه مرد خودش را محتاج به زنش ببیند و زن خودش را محتاج شوهرش ببیند، اینها دیگر نیست. دو نفرند به صورت قراردادی که فقط در یک خانه‌ای زندگی می‌کنند. اسمش هم هست که با عشق شروع می‌شود!(2)


پیامدهای ازدواج به سبک غربی
در جوامع غربی جوان‌ها، دوره‌ نشاطِ جوانی و تُندی احساسات و غرایز را آزادانه می‌گذرانند و وقتی به خانواده و به ازدواج می‌رسند که در واقع بخش زیادی از میل طبیعی آنها و غرایز آنها فرو نشسته است. آن شوق و محبّت و عشقی که باید در اعماق روح زن و شوهر جایگزین شود، در اینها نیست یا کم است.(3)


اینکه بعضی سن ازدواج را برای سال‌های میانیِ اعم از اینکه در غرب و تمدّن غرب معمول است، می‌گذارند مثل اغلب چیزهایشان، غلط و برخلاف فطرت و مصلحت بشر و ناشی از این است که به شهوترانی و بی‌بندوباری اقبال دارند. می‌خواهند جوانی خود را به اصطلاحِ خودشان، با خوشی سپری کنند، هوسرانی‌هایشان را بکنند، بعد که از کار افتاده شدند و آتش‌هایشان فرو نشست، حالا سراغ خانواده بروند. ملاحظه می‌کنید که در غرب زندگی خانوادگی این طوری است. طلاق‌های زیاد، ازدواج‌های ناموفق، مرد و زن‌های بی‌وفا، تخطّی‌های جنسیِ فراوان، غیرتِ کم، زندگی خانوادگی به این معناست.(4)


غرب، در سراشیبی سقوط
اگر شما امروز به بعضی از جوامع غربی نگاه کنید، بخصوص آنهایی که بیشتر آمیخته به مسائل صنعت و ارتباطاتِ صنعتی و ماشینی هستند، خواهید دید که روزبه‌روز آلودگی‌ها در آنجا زیاد خواهد شد. آلودگیِ اخلاقی و فساد هم که در جامعه‌ای رایج شود، آن جامعه را از هم خواهد پاشاند. حالا اینها مثل زلزله و سیل، بلایای دفعی نیست. بلکه اینها بلایای تدریجی است؛ منتها بی‌علاج. بلایایی است که وقتی بر جامعه‌ای نازل شد، بزودی نمی‌فهمند، بتدریج می‌فهمند.
آن وقتی که بیماری ضربه خودش را تا اعماق فرود آورد، آن وقت می‌فهمند. آن وقت هم دیگر هیچ علاجی نخواهد داشت. الآن، جوامع غربی دارند به این سمت حرکت می‌کنند، آن هم به سرعت. یعنی، حقیقتاً به نقطه‌های بسیار خطرناکِ سراشیبی رسیده‌اند… این همه‌اش به این خاطر است که دخترها و پسرها در سنین مناسب، ازدواج‌های کامیاب و ماندگار انجام نمی‌دهند. بعد هم محیط‌های خانوادگی که آنجا تشکیل می‌شود، محیط‌های محبّت نیست.(5)


در دنیای غرب، بنیان خانواده متزلزل شده است، خانواده‌ها دیر تشکیل می‌شوند، زود هم منهدم می‌شوند. فساد و فحشاء روز به روز بیشتر می‌شود، اگر این اتفاق به‌طور کامل بیفتد، آن جامعه به بلیّات عظیمی دچار خواهد شد، البته این طور بیماریها و گرفتاری‌ها، چیزهایی نیست که ظرف 5 سال یا 10 سال خودش را نشان بدهد، لکن بعد از گذشت سال‌های متمادی وقتی که اثر گذاشت، یک جامعه را به کلی منهدم و نابود می‌کند، ثروت‌های علمی و فکری و مادی و همه چیز را از بین می‌برد. این آینده در انتظار بسیاری از کشورهای غربی است.(6)


*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 22/4/1379 2.خطبه‌ عقد مورخه‌ 2/9/1373
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 17/11/1379 4. خطبه‌ عقد مورخه‌ 26/1/1377
5.خطبه‌ عقد مورخه‌ 23/12/1379 6.خطبه‌ عقد مورخه‌ 3/8/1379

معارفی از کیهان

غروب عشق و قحطی عاطفه در غرب

نسل بی‌هویّت
امروز آنچه در کشورهای غربی مشاهده می‌شود عبارت است از نسلهای بی‌هویت، نسلهای در مانده و سرگشته، پدر و مادرهایی که از فرزندانشان سالها خبر ندارند؛ در یک شهر هم زندگی می‌کنند چه برسد به اینکه در شهر دیگری باشند. خانواده‌های متلاشی شده، انسانهای تنها…. (1)
در کشورهای اروپایی و آمریکایی… از زنهای بی‌شوهر، مردهای بی‌زن، آمارهای بسیار بالا وجود دارد که تبعاً بچه‌های بی‌پدر و مادر، بچه‌های ولگرد، بچه‌های جنایتکار حاصل آن است، در آنجا فضا، فضای جنایت است. همین حرفهایی که در خبرها می‌شنوید: یک بچه ناگهان در مدرسه، خیابان، توی قطار قتل انجام می‌دهد، تعدادی را می‌کشد. یکبار و دوبار و یکی دو تا هم نیست. همین طور سطح جنایتکارها از لحاظ سنّی دارد پایین می‌آید. جوانهای بیست ساله بودند، شدند جوانهای شانزده ساله- هفده ساله، حالا بچه‌های سیزده- چهارده ساله در آمریکا جنایت می‌‌کنند. راحت آدم می‌کشند. این جامعه وقتی به اینجا می‌رسد، دیگر تقریباً غیر قابل جمع کردن است.(2)


گناه کبیره‌ غرب
یکی از مشکلات دنیای غرب که بتدریج پایه‌های تمدن غرب را مثل موریانه می‌خورد و علیرغم پیشرفت‌های صنعتی و علمی‌اش مشرف به سقوط و هلاکت است – البته در بلندمدت – همین قضیه‌ بی‌توجهی به خانواده است. نتوانستند خانواده را حفظ کنند. در غرب، خانواده، غریب، مورد بی‌اعتنایی و تحقیر شده است.(3)
یکی از گناهان کبیره تمدن غرب نسبت به بشریت این است که ازدواج را در چشم مردم سبک کرد. تشکیل خانواده را کوچک کرد. مثل لباس که عوض می‌کنند… قضیه‌ زن و شوهری را این طور کردند.(4)
آن کشورهایی که در آن خانواده دارد ضایع می‌شود، در واقع پایه‌های مدنیّت آنها دارد می‌لرزد و نهایتاً فروخواهد ریخت.(5)


نه اُنسی، نه همسری،…
در دنیای غرب با اینکه بسیاری از آنها از علم و ثروت و سیاستهای قوی در صدر حکومتها برخوردار هستند، لیکن زندگی آحاد مردم در مقیاس خانواده، زندگی بسیار رقّت باری است. این اجتماعات فامیلی، اینکه بزرگترهای فامیل دور هم جمع شوند، به هم محبّت ورزند، با هم تبادل عاطفی داشته باشند، به هم کمک کنند، به هم برسند، همدیگر را از خود بدانند، برادر با برادر، خانواده‌ها با هم یگانه و یکی باشند، این طور چیزهایی که الآن بین ماها رایج و معمولی است، در غرب از این چیزها خبری نیست. چقدر زنها تنها زندگی می‌کنند. زنی که تنهاست، از خانواده بریده و در یک آپارتمان زندگی می‌کند. شب برمی‌گردد، در خانه تنهاست، صبح برمی‌خیزد تنهاست. نه انسی، نه همسری، نه فرزندی، نه نوه‌ای، نه خویشاوندی که با او گرم بگیرد. انسانها در آن محیط اجتماعی، تک زندگی می‌کنند. غالباً تنها هستند. چرا؟ چون محیط خانوادگی در آن جوامع فراموش شده است.(6)
امروز متأسفانه در غرب، انسان مشاهده می‌کند که کم‌کم کانونهای خانواده یکی پس از دیگری دارد از هم می‌پاشد و از بین می‌رود. آثارش هم همین بی‌هویّتیِ فرهنگی و فسادی است که امروز دچارش شده‌اند. روز به روز هم دارد بیشتر می‌شود و بقایای آنچه را که داشته‌اند دارد از بین می‌رود.(7)


آزادی جنسی، فروپاشی خانواده
در دنیای غرب و بخصوص در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپای شمالی معروف است که بنیان خانواده خیلی متزلزل است. چرا؟ علت این است که در آنجاها آزادی جنسی و بی‌بند و باری جنسی زیادتر است. وقتی بی‌عفتی رایج شد، یعنی مرد و زن این نیاز غریزی را در جایی دیگر غیر از خانواده، غیر از کانون خانواده، تأمین کردند، این کانون خانواده در واقع یک چیز بی‌معناست: یک چیز تحمیلی و تشریفاتی است. لذا از نظر عاطفی از هم جدا می‌شوند. حالا ظاهراً جدایی، بینشان نیست اما به هم علاقه و دلبستگی ندارند.(8)
اگر انسانها رها بودند که غریزه‌ جنسی را هر طور می‌خواهند‌اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد یا یک چیز سُست و پوچ و تهدید پذیر و ویرانی‌پذیری می‌شد و هر نسیمی آن را به هم می‌زد. لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادیهای جنسی هست، به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای‌اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آنجاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، همه چیز برای مرد و زن هست، لذا این کانون خانواده حفظ و نگهداشته می‌شود.(9)
*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/2/1374 2. خطبه‌ عقد مورخه‌ 9/11/1376
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 1/12/1374 4. خطبه‌ عقد مورخه‌ 24/1/1378
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 9/11/1376 6. خطبه‌ عقد مورخه‌ 5/8/1375
7. خطبه‌ عقد مورخه‌ 18/4/1377 8. خطبه‌ عقد مورخه‌ 9/12/1380
9. خطبه‌ عقد مورخه‌ 20/4/1370

ماه ذخیره‌گیری معنوی

توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره استفاده از فرصت ماه رجب

آنچه در پی می‌آید مجموعه‌ای از توصیه‌های رهبر معظم انقلاب درخصوص ضرورت بهره‌گیری حداکثری از معنویات ماه رجب است که درمناسبت‌های مختلف بیان شده است. خبرگزاری ایکنا آن را به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای منتشر کرده و ما آن را تقدیم خوانندگان عزیز می‌کنیم.


اولین چیزی که باید  در ماه رجب مورد توجه قرار گیرد
ایام ماه مبارک رجب است. اولین چیزى که در این ایام و بعد در ایام ماه مبارک شعبان، بالاخره در پله‌ سوم و بالاتر در ماه مبارک رمضان باید مورد توجه یکایک ما قرار بگیرد - هر جا هستیم - اصلاح خود و زدودن غفلت‌ها و ظلمت‌ها از دل خود باید باشد؛ اصل این است. همه‌ این ماجراها و کشمکش‌هایى که در زندگى بشر، در بعثت انبیاء، در مبارزات اجتماعى و سیاسى و نظامى‌اى که پیغمبران الهى با دشمنان خدا داشتند - رنجها، محنتها، شادى‌ها، پیروزى‌ها، شکستها، همه و همه - مقدمه‌ این است که انسان بتواند در هنگام عبور از این مرزى که ناگزیر باید از آن عبور کرد - یعنى مرز زندگى مادى و حیات اخروى و دائمى - شادمان باشد، خرسند باشد، حسرت‌زده نباشد؛ همه‌ حرفها براى این است. اگر گفته‌اند اخلاق خوب داشته باشید، اگر گفته‌اند عمل به این مقررات داشته باشید، اگر گفته‌اند مبارزه کنید، اگر گفته‌اند عبادت کنید، همه براى این است که این ماده‌ خامى را که به ما سپرده شده است، به کیفیت مطلوب و محصول بهینه برسانیم و از این دروازه خارج کنیم؛ براى این است که این صفحه‌ سفیدى که به ما سپردند تا آن را با اعمال خود منقش کنیم، با نقش زیبائى، با نقش مطلوبى از آب در بیاوریم و روى دست بگیریم و برویم. همه چیز آنجاست، سرنوشت آنجاست؛ اینها مقدمه است. در این اردوگاهى که ما امروز در آن مشغول تمرین هستیم، براى اینکه تا یک جائى این تمرین به کار ما بیاید، باید سعی‌مان بر این باشد که در این اردوگاه از حداکثر فرصتها استفاده کنیم؛ نگذاریم غنیمتى از دست برود، سرمایه‌اى سوخت و سوز بشود و چیزى در مقابل آن عائد نشود.


اینى که فرمودند: «انّ الانسان لفى خسر»، خسر یعنى همین؛ یعنى سرمایه‌سوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همه‌ ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست می‌دهیم. امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگرى از سرمایه را باز از دست داده‌ایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. در مقابل او چه به دست مى‌آوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر». اگر ایمان بود، عمل صالح بود - که بخشى از عمل صالح هم که مهم‌تر است، این است که تواصى به حق بود، تواصى به صبر بود - آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهترى جاى آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمی‌دارید، می‌روید بازار؛ از بازار که مى‌آئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توى جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالى برنگشته باشید.
* بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى03/۰۴/۱۳۸۸

ماه رجب، ماه استغفار است این فرصت را مغتنم بشماریم
ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا می‌فرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار می‌کرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه می‌کند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم.
* بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى03/۰۴/۱۳۸۸

شستشوئى کن و آنگه به خرابات خرام
لازم می‌دانم برادران و خواهران عزیز را، مخصوصاً جوانها را توجه بدهم به اهمیت ماه رجب. از این مناسبتها و از این خصوصیاتِ مربوط به ایام و شهور نمی‌شود به‌آسانى صرفنظر کرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوک، ماه رجب را مقدمه‌ ماه رمضان دانسته‌اند. ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهى است براى اینکه انسان در ماه مبارک رمضان - که ماه ضیافت الهى است - بتواند با آمادگى وارد شود. آمادگى به چیست؟ در درجه‌ اول، آمادگى به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهى دانستن، در محضر خدا دانستن«سبحان من احصی کل شی علمه» همه‌ حالات خود را، حرکات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبى خود را در معرض و محضر علم الهى دانستن؛ در درجه‌ اول، این مهم است؛ و اگر این حاصل شد، آن وقت توجه ما به کارهایمان، به حرفهایمان، به رفت‌وآمدهایمان، به سکوتمان، به گفتنمان بیشتر خواهد شد؛ توجه می‌کنیم که چه می‌گوئیم، کجا می‌رویم، چه اقدامى می‌کنیم، علیه چه‌کسى حرف می‌زنیم، به نفع چه‌کسى حرف می‌زنیم. وقتى انسان خود را در محضر الهى دانست، بیشتر متوجه کارها و حرکات و رفتار خود می‌شود. عمده‌‌اشکالات ما به خاطر غفلتى است که از رفتار و اعمالِ خودمان می‌کنیم. وقتى انسان از حال غفلت خارج شود، توجه کند که دارد دیده می‌شود، محاسبه می‌شود:«انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون» همه‌ حرکات او، کارهاى او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات می‌کند. با این حالت، با یک طهارتى، با یک نزاهت و پاکیزگى‌اى، انسان وارد ماه رمضان شود - «شستشوئى کن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوکرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضیافت الهى حداکثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با این چشم نگاه کنید.
* بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 25/۰۲/۱۳۹۲

توجه به توحید و عظمت الهی
در دعاهاى ماه رجب که از ائمه (علیهم‌السّلام) مأثور است، انسان وقتى نگاه می‌کند، مى‌بیند بیشتر این دعاها ناظر به جهات توحیدى است؛ پرداختن به عظمت الهى، به صفات الهى، خود را در مقابل این عظمت مشاهده کردن، راه روشن را به سوى پروردگار شناختن، دانستن و به آن میل و رغبت پیدا کردن. یکى از خصوصیات دعاهاى ماه رجب این است: توجه دادن به توحید، توجه دادن به خدا، به اسماء و صفات الهى. این ماه را باید قدر دانست. اول این ماه، متبرک است به ولادت امام باقر(ع)؛ آخر این ماه، متبرک است به بزرگترین حادثه‌ تاریخ؛ یعنى بعثت پیغمبر(ص).
* بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۲۵/۰۲/۱۳۹۲

از فرصت اعتکاف استفاده کنید
در نیمه‌ این ماه (ماه رجب)، جوانان ما سال‌هایى است که این سنت حسنه را در کشور رایج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ زیبا و معطّرى است که جمع کثیرى از جوان‌هاى ما برخلاف سیره‌ متعارف جوان‌هاى دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانى هستند، روزها و شب‌هایى را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدى بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهى و شنیدن احکام و مذاکره‌ علم حقیقى - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلى چیز مهمى است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه‌ ماه رجب ندیده بودیم یا خیلى به‌ندرت می‌دیدیم که کسانى بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ ماها، همه‌ مردم غافل بودیم از این روزنه‌ رحمت الهى. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودى، یک چند نفر طلبه در مسجد امام می‌رفتند و ایام نیمه‌ ماه رجب اعتکاف می‌کردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ کشور، در همه‌ شهرها، در همه‌ مساجد، جوان‌هاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما می‌روند صف می‌کشند، اسم می‌نویسند، براى اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلى براى یک ملت حائز ارزش است، این خیلى مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصت‌ها استفاده کنید. جوان‌ها ! شما بیشتر استفاده کنید. دل‌هاى پاک شما، جان‌هاى باصفا و نورانى شما آماده‌ تلألؤات و تشعشعات رحمت الهى و توجهات الهى است؛ این را قدر بدانید.
* بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌25/۰۲/۱۳۹۲

دعاهای ماه رجب را با آگاهی از معنابر دل و زبان جاری کنید
دل غافل در معرض هجوم شیطان قرار مى‌گیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا به‌وجود مى‌آید. راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دل‌هاى انسان‌هایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمى‌شد، دنیا روى آرامش به خود مى‌دید و انسان‌ها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همه‌ بدبختی‌هاى بشر ناشى از دورى از خداست. لذا در اسلام فرصت‌هایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصت‌ها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همه‌ دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقه‌ زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آنها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطه‌ خود را با خداى متعال روان و نزدیکتر کند، با آمادگى به ماه رمضان مى‌رسد. آنگاه ماه رمضان ضیافت الهى مى‌شود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد. «شستشویى کن و آنگه به خرابات خرام».
انسان باید این شستشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفره الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد.
* دیدار با خانواده‌هاى شهداى نیروهاى مسلح 04/۰۷/۱۳۸۰

ماه رجب، ماه نماز
رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آنچه مى‌توانید براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و ‌تر و تازه است.
* دیدار با وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات 13/۰۷/۱۳۸۳

بهار عبادت و تضرع و توسل الی الله
ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الى اللَّه است. این ایام عبادت را - این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را - دست کم نباید گرفت.
* بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت على (ع) 26/۰۴/۱۳۸۷

فرصتی برای خودسازی در طول سال
خوب است از فرصت این ایام متبرک ماه رجب براى توجه به لزوم تلاش در هر مرحله‌اى که هستیم و به هر کارى که مشغولیم، استفاده کنیم. به‌طورى که از ادعیه‌ ماه رجب به دست مى‌آید، بنده گمانم این است که این ماه، مقدمه‌اى براى ماه شعبان و بعد ماه رمضان است، اینکه این سه ماه، فرصتى براى خودسازى در طول سال و تأمین ذخیره و نیروى لازم براى حرکت عظیم زندگى و سرنوشت است: «اللهم اهدنى هدى المهتدین، و ارزقنى اجتهاد المجتهدین.» چنانکه در این ماه مى‌خوانیم، دعا‌کننده از خداى متعال به وسیله‌ این دعاها درخواست مى‌کند که به او نور هدایت بتاباند؛ او را تلاش و اجتهاد و کوشش بیاموزد و توفیق آن را به او بدهد - «و لا تجعل لى من الغافلین المبعدین» - و او را از غفلت برحذر دارد. یا در دعاى دیگر این ماه مى‌خوانیم: «اللهم انى اسئلک صبر الشاکرین لک و عمل الخائفین منک و یقین العابدین لک» اینها بال‌هایى است که یک انسان با آنها مى‌تواند پرواز کند. صبر شکرگزاران، تلاش و عمل خائفان و یقین عبادتگران، ویژگی‌هایى است که هم در این ماه از خدا آنها را مى‌طلبیم و درخواست مى‌کنیم و هم از این ادعیه درس مى‌گیریم که در این ماه باید اینها را در خودمان فراهم کنیم.
* بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى23/۱۰/‌۱۳۷۱

محکم کردن دل‌های محتاج به لطف و فضل الهی
دهه‌ سوم ماه رجب را پشت سر مى‌گذاریم و این روزها، روزهاى پایانى ماه رجب است. ماه رجب، ماه مبارکى است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دل‌هاى محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهى است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتى از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، مى‌تواند چیزى را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ نعمت‌هاى دنیا پوچ است؛ یعنى مى‌تواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهى را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! اى صاحبان دل‌هاى بیدار و مخصوصاً اى جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت براى وصل کردن و منور نمودن دل‌ها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.
* خطبه‌هاى نماز جمعه‌ تهران 19/۱۱/۱۳۶۹

استفاده از خصوصیات ماه رجب
ایام، مصادف است با ماه مبارک رجب؛ ماه دعا، ماه توسل، ماه تضرع، ماه آماده شدن دلها ان‌شاءاللَّه براى ورود به ساحت رمضان. اینکه در این ماه این دعاها توصیه شده است، این اعمال توصیه شده است، این استغفار توصیه شده است، بى‌جهت نیست. دعا همیشه خوب است، هر دعائى را همیشه می‌شود خواند؛ اما این دعا را براى روزهاى ماه رجب، یا براى ایام خاصى از ماه رجب به ما توصیه کرده‌اند؛ پیداست خصوصیتى در این ماه هست، خصوصیتى در این ایام هست؛ از این خصوصیات باید استفاده کرد. ان‌شاءاللَّه به خداى متعال متوسل بود، متضرع بود، کمک خواست، تکیه کرد، اعتماد کرد؛ خداوند متعال هم ان‌شاءاللَّه کمک خواهد کرد.
* بیانات در دیدار رئیس‌و مسئولان قوه‌ قضائیه 07/۰۴/‌۱۳۸۹

آمادگی برای ورود بر سفره ضیافت الهی
عزیزان من! رابطه خودتان را با خدا، هرچه مى‌توانید مستحکم‌تر کنید؛ بخصوص در این ماههاى مبارک - ماه رجب و ماه شعبان - که ماههاى دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقى هر انسان است. در این ماهها، خود را براى ورود بر سرِ سفره ضیافت الهى - در ماه رمضان - آماده کنید.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان 05/۰۹/۱۳۷6

معارفی از کیهان

سودمندترین ورع و خویشتن داری


جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الصادق (علیه‌السلام) قال لحِمران بن أِعین… وِ اعلَم أنّ العملَ الدائمَ القلیل علی الیقین أفضلُ عندالله تعالی من العمل الکثیر علی غیر یقین، و اعلَم أنهّ لاوَرعَ أنفعَ منِ تجنبِّ محارم الله، و الکفّ عن أذی المؤمنین و اغتیابهِم.[1]


[بدان که در پیشگاه خداوند عمل پیوسته اندک که بر پایه یقین استوار باشد، بهتر از عمل بسیاری است که بر مبنای یقین نباشد. و بدان که هیچ پارسایی سودمندتر از پرهیز کردن از حرام‌های الهی و خویشتن داری از آزار مومنان و غیبت کردن آنان نیست.]


دِنبالۀ روایت حمران از امام صادق(ع) است، حضرتِ می‌فرماید: عمل کم ولی مستمرّ و همراه با یقین، بهتر است از عمل انبوهی که انسان آن را بدون یقین انجام بدهد. یقین یعنی یقینِ به حقیقتِ توحید ،یقینِ به حضور در مقابل پروردگار عالم، یقین به اینکه خدای متعال عمل ما را می‌بیند، سخن ما را می‌شنود و به ما جزا می‌دهد آنچنانکه خودش وعده فرموده است. البته یقین مراتبی دارد، هم از لحاظ سعۀ دایرۀ متیقَن، هم از جهت عمق یقین و روشن و نورانیِ بودن آن. به هر حال، آن مقداری که واضح است، یقین به خدای متعال، یقین به وعدۀ او، یقین به سمع و بصر او است.
استمرار در عمل را هم در روایاتِ زیادی تأکید کردند. اینطور نباشد که انسان یک احساس و هیجانی پیدا کند و عمل نیکی را انجام بدهد، بعد فراموش بکند! می‌فرمایند: عمل ولو کم ولی باید مستمرّ باشد.


ورع یعنی: حالت خویشتن‌داری و پرهیز، خویشتن داری و پرهیز فی نفسه حالتِ خوبی برای انسان است، که انسان رفتار و عملِ عادیِ زندگی‌اش تابع هوی و هوس نباشد، بتواند در مقابل خواهش‌ها و هوس‌ها خویشتن‌داری کند؛ در مقابلِ خشمِ خودش خویشتن داری کند، در مقابل محبتّ زیاد خویشتن داری کند.
نفس این خویشتن داری یک صفت محموده‌ای است، لکن یک خویشتن‌داری‌ای وجود دارد که از همۀ خویشتن‌داری‌ها بالاتر است و در این حدیث شریف دو مصداق برای آن ذکر می‌فرمایند، یکی: تجنبّ از محارمِ الله، انسان در مقابل محرّمات الهی خویشتن‌داری بکند. این، از همۀ خویشتن‌داری‌ها انفع است. علت هم این است که اگر تجنبّ از محارم الله در ما نباشد، بسیاری از کارهای نیک ما هم آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید. علاوه‌بر اینکه کار بد و محارم الله، انسان را ساقط می‌کند و انحطاط درجه بوجود می‌آورد، از علوّ درجه و ارتقاء مقام معنوی بوسیلۀ خیرات هم مانع می‌شود.
مثل این است که در یک استخری، چندین لولۀ قطورِ باز می‌کنید و آب وارد استخر می‌شود، اماّ می‌بینید استخر پر نمی‌شود! این همه آب وارد استخر می‌شود اماّ همچنان اسِتخر خالی است! بعد که دقت می‌کنید، می‌بینید استخر ترَک دارد! آب آن هرز می‌رود! هر چه آب می‌ریزید، فایده‌ای نخواهد داشت، پر نخواهد شد. گاهی ما اینطور می‌شویم، به خاطر وارد شدن در حیطۀ گناه، وضعیت ما طوری می‌شود که نافله می‌خوانیم، قرآن می‌خوانیم، خیرات و احسان می‌کنیم ،لکن می‌بینیم هیچ علوّی در روان ما، در دل ما به‌وجود نمی‌آید، هیچ حالتِ نورانیتی در خودمان احساس نمی‌کنیم! بنابراین، نفعِ ورع، هم از این جهت است که ورع موجب می‌شود انسان دچار ظلمات ناشی از گناه نشود و هم دچار محرومیت و محجوب شدن از برکات و خیراتِ عبادات نشود.


نوع دیگری از ورع هم وجود دارد که حضرت می‌فرمایند از همۀ ورع‌ها انفع است و آن اینکه: انسان خودداری کند از آزار مؤمنین، غیبت مؤمنین را نکند. غیبت هم یک نوع آزاردادن است اماّ تخصیصِ به ذکر آن، بخاطر اهمیت آن است و به‌خاطر اینکه رائج و دمِ دست است! ما خیلی اوقات دستمان نمی‌رسد کسی را اذیت کنیم، لکن دستمان می‌رسد که از او بدگویی کنیم، بنشینیم پشت سر او حرف بزنیم، غیبت کنیم، علاوه که گناه بزرگی است، لذا آن را بطور خاص ذکر فرمودند.
*شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 24/2/92 به نقل از مشرق
[1] - الشافی، ص 851

معارفی از کیهان

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری


ازدواج؛ نعمتی بزرگ

در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه‌ زمینه‌ها معین کرده است. در زمینه‌ اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها همه‌اش احکام شرع است، اینها همه‌اش دستورات است(1).


و البته از لحاظ شرایط مادی سهل‌ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایت‌های بشری و انسانی است. رعایت‌های اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.(2)


شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرارداده است. یکی از شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه‌ انسانی به یک معامله‌ تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمی‌دارد. البته این شرایط، شرایط کمالند نه صحت، اما واقعاً شرطند.(3)


کُفوْ بودن از نظر اسلام
در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند و عمده‌ مسئله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزکاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند؛ اینکه تأمین شد، بقیه‌ چیزها اهمیتی ندارد… وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین می‌فرماید.
در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیت است، عبارت است از دین و تقوی که: «المؤمن کفو المؤمنهًْ و المسلم کفو المسلمهًْ»(4).

این ملاک دینی است.
البته در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدم‌تر، فداکارتر، آگاه‌تر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافعتر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد بقدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.(5)


هشیارِ عاقل یا مستِ غافل
یک وقت انسان ازدواج می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من ازدواج می‌کنم ، یا روحیه‌اش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذراند، با این روحیه، یک نیاز طبیعی خودم را برآورده می‌کنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل یک خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. می‌گوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده می‌کنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی می‌کنم که آن طور که تو می‌خواهی عمل کنم. این یک جور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج می‌کند، نه قدر خدا را می‌داند، نه قدر آن همسر را می‌داند، نه قدر این فرصتی را که برایشان پیش آمده می‌داند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم پایدار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود.(6)


شُکر نعمت ازدواج
این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مزدوج می‌شوید و تشکیل خانواده می‌دهید، یکی از نعمت‌های بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. همه‌ آنچه که ما داریم از خداست: «ما بنا مِنْ نِعْمَهًْ فَمِنَ اللهِ»(7)،

اما توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعم را انسان توجه ندارد. بعضیها ازدواج می‌کنند، همه نوع خوبی هم گیرشان می‌آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می‌گذرانند، ولی نمی‌فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه‌ تعیین‌کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شکر آن را هم به جا نمی‌آورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می‌شود، محروم می‌مانند. لذا باید انسان توجه کند به اینکه این چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟ یک وقت انسان در شکر، فقط به زبان می‌گوید که خدایا شکر و در دل او خبری نمی‌شود. این لقلقه‌ زبان است و ارزشی ندارد… اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است.

این خیلی ارزش دارد. می‌فهمد که خدای متعال نعمتی به او داده و حقیقتاً ابراز تشکر می‌کند. این همان شکر خوب است. منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضعگیری هم بر اساس این تشکر لازم می‌آید که انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکرده‌اند… توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت خوب رفتار کنیم… این رفتار خوب را در اسلام معین کرده‌اند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. اینکه در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.(8)
______________________
1و2. خطبه‌ عقد مورخه‌ 6/10/1372
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 4/9/1375
4. وسائل الشیعه، ج20، ص67.
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 11/6/1372
6. خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/11/1378
7. بحارالانوار، ج49، ص269.
8. خطبه‌ عقد مورخه‌29/3/1381

معارفی از کیهان

حقوق حیوان در اسلام

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فى الكافي، عن الصِادق (علیه‌السلام) : للدّابهًْ علي صاحبهِا ستةُّ حقوِق لايحَمِّلَها فوقَ طاقَتهَا و لايتَخَّذُ ظَهرَها مجلساً يتَحدَّثُ عليها و يبَدَاُ بعَلَفِها اذا نزَل و لايسَمُها و لايضَربِهُا في وجههِا و يعَرضَ عليها الماء إذا مَرَّ به.[1]


[امام صادق(ع) فرمود:

حيوان بر صاحبش، شش حق دارد: بيش از توانايي‌اش بر او بار نكند، پشت او را مجلسى براى سخن گفتن قرار ندهد (بلكه هنگامى كه به ديگرى مى‏رسد و مى‏خواهد با او سخن بگويد پياده شود و پس از اتمام سخن سوار شود)، در هر منزلى وارد مى‏شود، نخست علف او را آماده كند، علامت داغ در صورت او نگذارد و او را نزند، چرا كه تسبيح خدا مى‏گويد و هنگامى كه بر چشمه آب و مانند آن مى‏گذرد، او را به كنار آب برد. (تا اگر تشنه است بنوشد)]


اين ادّعاي گزافه‌اي که غربي‌ها در مورد حقوق حيوانات مي‌کنند، اگر مقايسه بشود با آنچه در اسلام هست، معلوم خواهد شد که چقدر تفاوت وجود دارد و اين از آن زوايايي است که ما کمتر به آن پرداختيم ،کمتر گفتيم، کمتر فهميدند، کمتر در دنيا منتشر شده است. خوب است که اين حقايقِ معرفتيِ اسِلام و دستورات اسلام در همۀ اين زمينه‌ها روشن بشود. مي‌فرمايند: مرکب سواري شش حق بر صاحبش دارد:


1. بيش از طاقت و تحمّل بر او بار نکني!
2. وقتي سوار اسبت شدي، شما را از يک جايي به يک جايي رساند، مبادا زينِ اسب را محل نشيمن قرار دهي در حالي که اين حيوان زير بار باشد و شما هم بنا کني به صحبت کردن با ديگران از همان بالا! حيوان را بيخودي خسته نکنيد! مي خواهي حرف بزني، بنشين روي زمين حرف بزن، چرا پشتِ اين حيوان نشستي؟ تا اين حدّ، با اين ظرافت.
3. وقتي که از اين اسب يا الاغ يا شتر پياده شديد، اوّل خوراک او را بدهيد بعد برويد سراغ حوائج خودتان.
4. او را داغ نزنيد! ظاهراً مراد همين است که داغش نکند. الوَسم ،داغ کردن است.
5. وقتي مي خواهد حيوان را بزند، به صورت حيوان نزند. در يک روايت ديگر هم بخصوص روي اين تأکيد شده: فإنهّا تسُبحِّ، او ذکر خدا می‌کند، تسبيح مي کند.
6. وقتي از کنار آبي عبور مي کند، آب را بر او عرضه کند. ممکن است تشنه باشد، اگر آب مي‌خواهد، آب بنوشد.


اين حقوقي است که حيواني که شما سوارش مي شويد بر گردن شما دارد. شکار حيوانات بدون نياز، جزو ممنوعات است. سفرِ صيد، صيدي که براي حاجت نباشد، جزو سفرهاي محرّم است که نماز در آن تمام است. اين آقايان (طرفداران حمايت از حقوق حيوانات) مي روند در بيابان‌ها حيوانات را بيخودي براي گردش و تفريح و لذّت خودشان شکار مي کنند، آنوقت ادّعاي حمايت از حيوانات مي کنند!
آن گاوبازي‌هاي وحشيانه‌اي که در بعضي از کشورهاي اروپايي معمول است، انجام مي دهند آن‌وقت ادّعاي حمايت از حيوانات مي کنند! اگر کسي جرأت کند در کشورهاي اروپايي يک مرغ را براي طبخ ذبح کند، غوغايي مي شود که: اينها حيوانات را کشتند! خودش دارد هزار هزار در آن مسلخ مي کشد، ضابطه دستشان نيست. اينجا ضابطه‌ها چقدر روشن و مشخص است.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 11/7/91 به نقل از مشرق
ـــــــــــــــــــــــــــ
[1] - الشافی، ص 792

معارفی از کیهان

سلمان چرا عزیز محمد (ص) شد؟

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

 عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع):مَا أَکْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْکَ سَیِّدِی ذِکْرَ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ، فَقَالَ: لَا تَقُلْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ وَ لَکِنْ قُلْ سَلْمَانَ الْمُحَمَّدِیَّ ،أَتَدْرِی مَا کَثْرَهًْ ذِکْرِی لَهُ؟ قُلْتُ لَا ؛قَالَ: لِثَلَاثِ خِلَالٍ، إِحْدَاهَا إِیثَارُهُ هَوَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) عَلَی هَوَی نَفْسِهِ وَ الثَّانِیَهًْ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَ اخْتِیَارُهُ إِیَّاهُمْ عَلَی أَهْلِ الثَّرْوَهًْ وَ الْعُدَدِ وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ، إِنَّ سَلْمَانَ کَانَ عَبْداً صَالِحاً حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین‌؛ (بحارالانوار، ج22، ص32 )


یکی از یاران امام صادق (ع) از ایشان پرسید:

چقدر از شما می شنوم که سلمان فارسی را نام می برید؟

حضرت فرمود :نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی. می دانی چرا سلمان، اینقدر نزد ما عزیز و گرامی است؟


عرض کردم‌: نه نمی دانم مولای من!


فرمود: سلمان، به خاطر سه ویژگی نزد ما عزیز و گرامی است:

1-خواستة امیر المؤمنین را بر خواستة خود مقدم می داشت. 2- محرومان و فقرا را دوست داشته و بر ثروتمندان ترجیح می‌داد. 3-علم و عالمان را گرامی می داشت.
سلمان، عبد صالح خدا ، حق گرا و مسلمان بود و از مشرکین نبود.


«عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق (علیه‌السلام): ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»،

راوی می‌گوید ]به امام صادق(ع) عرض کردم

[چقدر من زیاد می‌شنوم از شما که نام سلمان را می‌برید و از او یاد می‌کنید. معلوم می‌شود که حضرت مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبی را می‌فرموده‌اند.

این شخص تعجّب می‌کند که چیست که اینقدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل.

«فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»،

یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این البتّه به هیچ‌وجه، طعن به قوم فارس نیست؛ پیغمبر اکرم و ائمّه (علیهم‌السلام) از فارس - مردم ایران- تمجید کردند، تعریف کردند؛ در اینکه تردیدی نیست. می‌خواهد بفرماید که این شخص، فراتر و بالاتر از این است که به نسبتِ قومی شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقیده و دین و پیامبر است؛ او کأنّه -مثلاً- فرزند پیغمبر است.


«أَ تَدری ما کَثرَهًُْ ذِکری لَه؟»

[حضرت فرمود] می‌دانی چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصیت در سلمان بود که این موجب می‌شود که من او را زیاد یاد کنم و نام او را ببرم -لابد مثلاً- اجلال کنم او را، تعظیم کنم او را یا محبّت به او بورزم.


«أَحَدُها: ایثارُه هَوی أَمیرِالمُؤمِنین (ع)عَلی هَوی نَفسِه»،

چیست آن سه خصلت؟

یکی‌اش

این است: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه می‌داد. از این معلوم می‌شود که بیش از یک بار چنین چیزی اتّفاق افتاده که حضرت چیزی را اراده کردند، سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود می‌خواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را - «هَوی» یعنی میل- بر میل خود ترجیح داده است. ببینید مقام امیرالمؤمنین را؛ حالا البتّه اینها که گوشه‌وکنارهای آن عظمت و آن جلالت الهی و ملکوتی و جبروتی است ولی اینها همه، هرکدام یک نشانه است.


«وَ الثّانیَة:

حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختیارُه اِیّاهُم عَلی أَهلِ الثَّروَهًْ وَ العَدَد»، [دوّم:] فقرا را دوست می‌داشت. بعضی‌ها از طبقه‌ مستضعف جامعه اصلاً بدشان می‌آید؛ حاضر نیستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها می‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست می‌داشت، آنها را بر اهل ثروت ترجیح می‌داد. اگر فرض بفرمایید در یک جایی امر دایر بود بین یک سرمایه‌دارِ محترمِ خیلی پولداری یا یک فقیری، یا باید مثلاً خانه‌ این برود یا خانه‌ آن برود، یا باید به این سلام کند یا باید به آن سلام کند، این فقیر را بر آن غنی ترجیح می‌داد؛ اینها درس است. ما طلبه‌ها، ما جامعه‌ روحانیت و علمی، یکی از خصوصیاتمان از اوّل همین بوده است که با ضعفا و طبقه‌ ضِعاف نزدیک بوده‌ایم؛ این خیلی امتیاز بزرگی است. بله، گاهی پولدارها ممکن بود سراغ یک عالمی هم بیایند، او هم یک احترامی بکند امّا معاشرت روحانیون ما، علمای ما، مراجع ما، ائمّه‌‌ جماعت ما -علمائی که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقیر و زیر متوسّط بوده است؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ این را باید نگه بداریم. حالا که علما و روحانیت، به یک موقعیتی در عالم سیاست دست پیدا کرده‌اند، نباید آنچه را تاریخچه‌ ما و سنّت کهن ما است از دست بدهیم. اینکه در یک شهری یک عالمی مثلاً باشد، ]ولی] بین مردم معروف باشد که ایشان با تجّار و با پولدارها و با باغدارها و مانند اینها [اُنس دارد] - مهمانی خانه‌ این؛ مهمانی در باغ آن- امّا با فقرا نه، اُنسی ندارد؛ این چیز خوبی نیست. این هم یک خصوصیت.


«وَ الثّالِثَهًْ:

حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، یکی هم این [سوّمی]: جناب سلمان علم را دوست می‌داشت، علما را دوست می‌داشت. این سه خصوصیت در این بزرگوار، موجب می‌شود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند. «إِنَّ سَلمانَ کانَ عَبداً صالِحاً حَنیفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکین»،]می‌فرمایند: سلمان بنده‌ صالحِ حنیفِ مسلمان است و از مشرکین نیست.


* شرح حدیث در ابتدای درس خارج‌، 2/11/96
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب

معارفی از کیهان

 

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری

جوانان ما خوب می‌دانند که هدف اصلی در «ازدواج» و نتیجه‌ عالی این پیوند مقدّس «تشکیل خانواده» است.
جوانان ما خوب می‌دانند که هدف اصلی در «ازدواج» و نتیجه‌ عالی این پیوند مقدّس «تشکیل خانواده» است.


در روزگار ما همه از خانواده می‌گویند و دغدغه‌ خانواده را دارند. جامعه‌شناسان اولین حلقه‌ شکل‌گیری بنیان جامعه را خانواده می‌دانند. روانشناسان ریشه‌ حالات روانی انسانها را در خانواده جست‌وجو می‌کنند. دانشمندان تربیت، نقطه‌ عزیمت تربیت را خانواده می‌دانند و مصلحان اجتماعی هر نوع تحول صلاح‌گرایانه را منوط به خانواده می‌دانند و…
براستی ازدواج خانواده چقدر اهمیت دارد؟ نظر اسلام در این باره چیست؟و…
شنیدن سخنان رهبر عزیز به عنوان یک دانشمند برجسته‌ اسلامی و متفکر زمان شناس درتبیین اهمیت ازدواج و ترسیم جایگاه خانواده و نقشهای گوناگون آن برای جوانانی که قصد پیمودن این راه را دارند راهگشا خواهد بود ، از این رو در ستون پیش رو گزیده‌ای از دیدگاه‌های معظم‌له درباره این مقوله مهم از نظر خوانندگان عزیز خواهد گذشت.


***
ازدواج، یک ارزش اسلامی
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می‌کند، یکی از نعمتها و اسرار الهی و یکی از پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است. می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی‌کند خود را از این ارزش محروم نموده است.(1)
خداوند اصرار دارد
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در زمره‌ واجبات ذکر نشده، اما بقدری تحریض و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه‌ ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریض کرده و جدایی را مذمت نموده است.(2)
خداوند از زن و مرد تنها، خوشش نمی‌آید
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.(3)
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه‌ عمر را به تنهایی می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره‌ انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه‌ پیکره‌ جامعه باشد نه فرد تنها.(4)
سنت پیامبر؛ ازدواج به موقع
روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: نکاح ،سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده‌اند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می‌کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده ،در این مکاتب اجتماعی و فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده‌اند ازدواج نمایند.(5)
نکاح، علاوه‌بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 6/10/1372
2. خطبه‌ عقد مورخه‌ 11/12/1377
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 20/11/1375
4. خطبه‌ عقد مورخه‌ 5/10/1375
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 28/6/1379
6. خطبه‌عقد مورخه‌ 9/11/1376
*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

معارفی از کیهان

حوادث و گردش روزگار مایه عبرت و تجربه

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الثمّالی، قال:… واللهِ انّ لکم ممّا فیها علیهِا لدَلیلاً و تنبیهاً و مَثلاتهِا و تلاعبهِا بأهلهِا من تصریفِ أیاّمها و تغیرّ انقلابهِا[1]
به خدا سوگند كه در خود اين دنيا چيزهائى است كه شما را به بى ‏اعتبارى آن راهنمائى كرده و آگاه می‌سازد، از گردش روزهاى آن وتغییر یافتن دگرگونى‌های آن.
***
دنبالۀ بیان شریف امام سجاد (ع) و آن مکتوبی که ابی حِمزۀ ثمالی از ایشان نقل می‌کند. حضرت سوگند می‌خورند که از خود حوادث دنیا می‌توانید بر ضدّ دنیا ادّعانامه صادر کنید!
آنچه در حوادث دنیا مشاهده می‌کنید، از میان آنها می‌توانید دلائلی را علیه دنیا پیدا کنید. دگرگونیِ روزها؛ یومٌ لک و یومٌ علیک. دگرگونی‌هایی در دنیا مشاهدِه می‌کنید، از بیماری و صحّت، ذلتّ و عزّت، فقر و غنا، اینها تغییرّات دنیاست، پس نمیِ‌شود به آن اطمینان کرد.
از جملۀ آن چیزهایی که در دنیا هست، مثلات دنیاست. مثلات جمع مثله است، به معنای حوادث تلخ و بلایا و مشکلاتی که اتفاق افتاده است و از آنها مطلع می‌شوید [و قد خَلت منِ قبلهِم المثلات][2]حوادثی که اتفاق افتاده، مایۀ عبرت و تجربه است.
امیرالمؤمنین در خطبۀ نهج‌البلاغه می‌فرماید:

انَّ مَن صَرّحت له ِالعبرَ عمّا بین یدَیه من المَثلُات حَجَزته التقّوی عن تقحّم الشبهات،

هر که عبرت بگیرد، مثلات و حوادث گوناگونی را که اتفاق افتاده ببیند، تقوا و خودنگهداری و هوشیاری موجب می‌شود که در جاهای شبهه‌ناک پا نگذارد تا دچار آن حوادث نشود. اینها همه‌اش درس است.


بی‌اعتمادیِ به حوادث دنیا، به پیشامدهای دنیا به دلیل خود آنچه در دنیا اتفاق افتاده است. حضرت می‌خواهد غرور را در ما از بین ببرد، می‌خواهد رکونِ الی الدنیا را در ما از بین ببرد. عرض کردیم مثل چکشی که فیل‌بان دست گرفته، مرتب بر سرِ فیل می‌کوبد تا او را از تعرّض و تجاوز حفظ کند. این فیلِ مستی که در درون ماست، احتیاجِ به این چکشِ دائمی دارد.
*شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 8/2/92 به نقل از مشرق
______________
[1] - الشافی، ص 845
[2] - رعد، آیه 6

حسن خلق یعنی کمک به مردم

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فى الكافي، عن الباقر: قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم):… طوبي لمَن حَسُن مع الناس خُلقُه و بذَل لهم معونتَه و عدل عنهم شرّه.[1]


]امام باقر(ع)به نقل از رسول خدا (ص) فرمود:خوشا به حال کسی که اخلاقش را با مردم نیکو گرداند و توان (و نیروی) خویش را برای آنان بذل کند و شرارتش را از آنان باز دارد[.


خُلق در اينجا طبعا به معناي اخلاقِ رفتاري است، يعني برخورد او با مردم، برخوردِ ناشي از حُسن اخلاق باشد؛ تندي، تلخي، جفا، بي‌اعتنايي نسبت به امر مردم در او وجود نداشته باشد.
حُسن خلق فقط لبخند زدن نيست اگرچه لبخند زدن هم يکي از اجزاء حُسن خلق است. علاوه‌بر اين، کمک هم به مردم بکند؛ چه کمکِ مالي، چه کمکِ آبروئي، چه احياناً کمک بدني و جسمي.


درِ احوال مرحوم آقاي حاج ميرزا علي آقاي قاضي (رضوان الله عليه)، اين مرد بزرگ، ديدم که ايشان، بعد از ظهر گرم تابستان در يکي از کوچه‌هاي نجف ايستاده بودند. کسي که اين را نقل مي‌کند، مي‌گويد: من ديدم ايشان ايستاده و يک بچه اي دو مشک بزرگ آب را سوار الاغ مي‌آورد. آن وقت در نجف آب کم بود، از بيرون، از کوفه، جاي ديگر آب مي‌آوردند. ريسمان مشک‌ها باز شد، هر دو روي زمين افتاد. اين بچه که نمي‌توانست هر دو مشک آب را بردارد و سوارِ الاغ کند، ببندد، آن راوي که يکي از علماست مي‌گويد: چشم آقا که به من افتاد، فرمود: بياييد به اين بچه کمک کنيم! گفتم: اينجا اين مشک به اين سنگيني روي زمين افتاده، گل‌آلود، لباسهايمان گِلي مي‌شود! خصوصاً لباس ايشان؛ چون مرحوم آقا ميرزا علي آقا لباسِ سفيد مي‌پوشيدند. مي‌گويد من حاضر نبودم. آنقدر اصرار کردند که من قبول کردم. سپس آمديم و مشک را با زحمت روي الاغ گذاشتيم و بستيم و به بچه گفتيم بردار ببر!
آن عالم، حاج ميرزا علي آقاي قاضي را نشناخته بود، بعد نشانه‌هاي او را از بعضي از دوستانش پرسيده بود، آنها گفته بودند بله، اين شخص، حاج ميرزا علي آقاي قاضي است.

 


خدمت به مردم يکي از امهّات کارِ بزرگانِ عالم، فقيهِ عارفي مثل مرحوم قاضي طباطبايي بوده است، يکي از مهم‌ترين ارکان سلوکشان همين بوده که در هواي گرم نجف، بعد از ظهر، در کوچه پس کوچه، کمک به يک پسر بچه‌اي که آنجا در مانده، اين برايش از همه چيز مهم‌تر است، حتيّ در کمک جسمي مثل اين مورد.
کمکِ آبروئي آسان‌تر است، کمک مالي آسان‌تر است. خوشا به حال کسي که شرّش را هم از آنها باز بدارد. چون هر انساني يک شرّي هم دارد، ماها منشأ شرور هم هستيم، ممکن است منشأ خيرات هم باشيم، اخلاقمان بد است، غضب غلبه مي‌کند، اميال گوناگون غلبه مي‌کند، خودخواهي‌ها غلبه مي‌کند. اينها در رفتار بيروني ما بروز و ظهور پيدا مي کند. اين بروز و ظهور را از مؤمنين، از مردم باز بداريم، نگذاريم آنچه از شرور نفس برمي‌خيزد، از برخي از اغراض غلط ما، از بعضي از صفات و ضعف‌هاي اخلاقيِ ما بر‌می‌خیزد، نگذاريم که اين روي مردم سرريز بشود و به آنها ضرر برساند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 8/8/91 به نقل از مشرق
___________________
[1] - الشافی، ص 821

معارفی از کیهان

کدام تقوا به درد می‌خورد ؟

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الثمّالی، قال:… انهّا لتَرفعُ الخَمیل و تضَع الشریفِ و توُردِ اقواماً الی النار غداً فَفی هذا مُعتبَرٌ و مُختبَر و زَواجِرُ لمِنتبَهِ.[1]


[دنیا] انسان پست را بلندمرتبه کرده و انسان شریف را خوار می‌گرداند و اقوامی را در آینده به جهنم وارد می‌سازد. در این مطلب، عبرتی و آزمونی و بازدارنده‌ای برای اهل بصیرت و خرد است.


دنباله فرمایش مکتوب امام سجاد (ع) است که ابی‌حمزۀ ثمالی نقل می‌کند. ضمیر آنها به دنیا برمی‌گردد، خمیل یعنی آدمِ غیرمعروف منزوی، خامل الذکر یعنی: کسی که شناخته نمی‌شود، او را نمی‌شناسند، ناگهان می‌بینید یک انسان گمنام را حوادث دنیا و صروف دهر[گردش روزگار] بالا می‌آورد! گاهی به عکس، یک انسان شریف را که در جامعه شرافتی دارد، احترامی دارد، او را پایین می‌آورد! همه این‌ها خلاف قواعد متعارفی است که انسان در ذهن خود برای امور جاری فرض می‌کند، اما دنیا این کار را می‌کند، طبیعت دنیا این است. از این‌ها بالاتر این است که یک مردمی را، گروه‌هایی را فردا به سمت آتش می‌کشاند!


جاذبه‌های چرب و شیرین دنیا، افرادی را چنان گرفتار می‌کند که سرنوشتشان آتش است. نتیجه این است که ما اگر موقعیتی داریم، مقام و جایگاهی داریم، اسمی و اعتباری داریم، تصور نکنیم این یک امر دائمی و تضمین شده است. وقتی که این تصور را نکردیم، چکار می‌کنیم؟ آنجا هر قدمی که می‌خواهیم برداریم، مراقبت می‌کنیم که درست برداریم. وقتی انسان خاطرش جمع بود، همین طور چشمش را روی هم می‌گذارد، فرض کنید یک جاده آسفالته اتوبان عریضی است، شما هم پشت فرمان نشسته اید، اصلاً احتیاج به نگاه‌کردن نیست. چون جاده صاف است، اما اگر احتمال دادید که جاده هموار نیست، بی‌مانع نیست، طبعا چشم را باز می‌کنید، مراقبت می‌کنید.


این، یعنی تقوا، تقوا یعنی بازکردن چشم، جمع کردن حواس، مراقب بودن پیش پا که ناگهان لغزشی پیدا نکنید، ناگهان ضربه‌ای نخورید! نکته مهم اینجاست. حال که می‌خواهیم مراقب باشیم، از چه حیث مراقبت بکنیم؟ گاهی انسان مراقب کارهایش است که مبادا خلاف نظر زید باشد، مبادا امر زید زمین بماند. گاهی تقوای انسان یا آن مراقبتی که انسان می‌کند، به ملاحظۀ هوس‌ها و شهوات نفسیِ خودش است؛ مبادا طوری عمل بکنم که درآمدم کم بشود! یا دوستی که به من اطمینان کرده، پولش را در اختیار من گذاشته، نسبت به من بدبین بشود! این تقواها به درد نمی‌خورد، این‌ها همه‌اش مظاهر دنیاست.
آنچه لازم است، تقوَی الله است، تقوَی الله یعنی: انسان در همۀ امور مراقبت کند در هر قدمی که می‌خواهد بردارد، ببیند واقعا این کار مورد رضای خدا هست یا نیست؟ البته به ما دستور ندادند وسواس به خرج بدهیم، شبهه‌های کوچک را قوی بگیریم، جای جریان اصول و عمل به امارات عقلائی و این حرف‌هاست، یعنی شرع مقدس زندگی را بر انسان سخت نکرده است. عرض کردیم بزرگی به ما نوشته بود: مراقب باشید کار حرام انجام ندهید، کار واجب انجام بدهید. مراقبت یعنی همین، آنچه از ما خواستند، این است. این چیزهایی که گفتیم، از صروف دهر و حوادث دنیا و ثابت نبودنِ جریان زندگی در این عالم و این تغییر و تبدیل‌ها، در این‌ها اعتباری است برای انسان که انسان عبرت بگیرد، جای آزمایش است و هشدارهایی هست، نه برای غافل، بلکه برای کسی که بیدار باشد، حواسش جمع باشد، یک اشاره کوچک، او را متوجه می‌کند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 10/2/92 به نقل از مشرق
[1]. الشافی، ص 845.

معارفی از کیهان

تاکید امام سجاد(ع) بر ضرورت مرزبندی با دشمنان

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الثمّالی، قال:… و ایاّکم و صُحبهًْ العاصین و معونهًْ الظالمین و مُجاورهًْ الفاسقین إحذَروا فتنتَهم و تبَاعَدوا عن ساحَتهِم و اعلَمِوا أنهّ مَن خالفَ اولٍیاءَ الله و دانَ بغیر دینِ الله و استبَدَّ بأمرهِ دونَ أمر ولیِّ الله کان فی نار تلَتهَبِ تأَکُل أبداناً قد غابتَ عنها أرواحُها و غَلبتَ علیها شَقوَتهُا فهم موتی لایجَدون حَرَّ الناّر.[1]


مبادا با گناهكاران همنشينى كنيد و به ستمكاران كمك دهيد و با بزهكاران نزديك شويد، از فتنه ايشان حذر كنيد و از حدود و ناحيه آنان دورى كنيد و بدانيد كه هر كس با دوستان خدا مخالفت كند و بجز دين خدا به دين ديگرى ديندار شود و به دستور خود جز دستور ولى خدا از روى خودسرى رفتار كند در آتش سوزانى درافتد كه مي‌خورد بدن‌هائى را كه ارواحشان از آنها دور گشته و بدبختى بر آنها چيره شده، اينان (گرچه در دنيا به صورت زنده‏اند ولى) مردگانى هستند كه حرارت آتش را درك نكنند و اگر (به راستى) زنده بودند درد حرارت آتش را درك مي‌كردند.
***
ادامۀ مکتوبِ شریف حضرت سجاد (علیه‌السلام) خطاب به شیعیان است. با تدبرّ و تأملّ در این گونه روایات، نقش ائمه در یک ِرهبری کامل و دقیق بیشتر روشن می‌شود. مانند یک دیده‌بان مسلطّی، تمام صحنه را ملاحظه می‌کنند؛ جریان معرفت اهل بیت و اسلام اهل بیت این جریان باریکی که در لابه‌لای طوفان‌هِا و جریان‌های گوناگون، ِخوف اضمحلالش وجود دارد، این را حفظ و تقویت می‌کنند، تمهید می‌کنند و پیش می‌برَند. آنچه تا امروز این فکر و مکتب را زنده نگه‌داشته و روز به روز توسعه داده است.


می‌فرماید:

با گناهکاران همنشینی نکنید! به ستمگران کمک نکنید! با فسّاق همراهی نکنید! این دستور، در آن فضای اختناقی که در زمان امام سجاد(ع) وجود داشته است، معنای خاصی می‌دهد.


بعضی از فسّاق خدمت حضرت می‌آمدند، سؤال می‌کردند، حضرت هم جواب مسئله آنها را می‌دادند. در این تردیدی نیست. مراد این است که در آن‌ جامعه اختناق، در آن فضِای فشار و محاصره همه‌جانبه شیعه و پیروان اهل بیت، شیعه باید راه خود را بشناسد، مرزبندی خودش را گم نکند، مسألۀ مرزبندی همیشه هست.
در یک جامعۀ اختناقی، مرزبندی به نحوی است، در یک جامعۀ یدِ عُلیا و سلطۀ گفتمان دین مثل جامعۀ ما، مرزبندی به نحو دیگری است. می‌خواهد بفرماید:

مرزبندی را فراموش نکنید! راه را گم نکنید! اگر مرزِ خودتان را با مخالفانتان، با دشمنانتان نشناختید، این مرز کم‌رنگ شد، دو ‌اشکال به وجود می‌آید: یکی اینکه آنها وارد منطقۀ شما می‌شوند، یعنی نفوذ. دوّم اینکه شما وارد منطقۀ آنها می‌شوید، یعنی انحلال.


این توصیه‌ای که ما همیشه در این سال‌های بعد از انقلاب، به خصوص بعد از رحلت امام (رضوان‌الله علیه) به همۀ افرادی که در عرصۀ فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی حضور دارند و فعالند، همیشه به اینها توصیه می‌کردیم، این بوده:

همه نوع فعالیت بکنید، همه نوع تلاش بکنید، همه جا سر بزنید، ولی مرزبندی را فراموش نکنید! غفلت از مرزها نکنید! مثل مرزهای جغرافیایی،

در مرزهای جغرافیایی یک دیوار بتونی که نکشیدند که کسی از این طرف نتواند آن طرف برود، از آن طرف نتواند بیاید. گاهی کسانی هم آن طرف می‌روند، کسانی هم از آن طرف اینجا می‌آیند، لکن با حساب و کتاب. اگر علائم مرزی از بین رفت، نابود شد، شما غفلتا خود را در سرزمین دشمن یا بیگانه مشاهده می‌کنید، حضور در آنجا پیدا می‌کنید بدون اینکه خودتان بخواهید!

یا بیگانه یا دشمن داخل سرزمین شما می‌شود، بدون اینکه اجازه گرفته باشد. مرزهای عقیدتی، مرزهای نظری، مرزهای سیاسی، از این قبیل است. فقرۀ بعدی حدیث، ‌اشاره به کسانی است که تسلطّ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همه‌جانبه بر جامعه داشتند. می‌فرماید:

آن کسی که از فرمان امام و ولیّ خدا سر باز می‌زند، قبل از اینکه به آتش دوزخ گرفتار بشود، در همین جا در یک آتشی است؛ فی نارٍ تلَتهِب، آتش دارد او را می‌سوزاند، لکن حس نمی‌کند! این آتش جسم‌های بی‌جان را، جسم‌های بی‌تعقّل را، انسان‌های مرُده را می‌سوزاند. مرُده‌اند، سوزندگیِ آتش را حس نمی‌کنند! در حالی که به ظاهر زنده‌اند، راه می‌روند. این، همان آتشی است که تجسّمش در آن نشئۀ دیگر، به آن شکلِ معروفی که قرآن کریم و روایات، ناطق هستند، درمی‌آید.


* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 16/2/92 به نقل از مشرق
——————
[1] - الشافی، ص 847

معارفی از کیهان

نحوه تربیت فرزندان در خانواده از دیدگاه امام‌صادق(ع)

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن مِسعدهًْ بن صدقة قال: و قال ابوعبدالله (علیه‌السلام): إنَّ خیرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأبنائهم الأدب لا المال، قال مسعدهًْ: یعنی بالأدب، العلم.[1]


دنبالۀ روایتِ مسعدهًْ بن صدقه است، حضرت [امام صادق(ع)] می‌فرماید:

بهترین ارثی که پدران برای فرزندان می‌گذارند، ادب است نه ملک، خانه، زمین و سایر مملوکات. مسعدهًْ بن صدقه در ذیل روایت، می‌گوید: مراد حضرت از ادب، علم است. شاید مقصود، همین انتقال فرهنگ است که در عرفِ ادبیاتِ امروز، می‌گوییم انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر.


فرض بفرمایید پدری صدق را به فرزندش تعلیم می‌دهد، شجاعت را، همّتِ را، کارکردن را، شرف را، اینها ادب است. تعبیر علم بر اینها تعبیر مجازی نیست، ِتعبیر حقیقی است. اینها علم است، علم فقط نوشتن فرمول ریاضی و فیزیک و غیره نیست، علم حقیقی همین ارزش‌هاست که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. بنابراین، مراد از ادب، یک چنین چیزی خواهد بود.


نکتۀ اساسی در این روایت این است که فرهنگ پذیری انسان در درجۀ اوّل از ناحیۀ خانواده است که ‌اشباع می‌شود، حضرت واقعیتی را بیان می‌کنند که بدانیم هر حرکت و هر رفتار و مشی ما با فرزندانمان در شخصیت و شکل دهیِ ذهنیتِ آنها تأثیر می‌گذارد؛ در واقع، نظام ارزشیِ اسلام را، اهمیت این تعلیم و آموزش را، این انتقال فرهنگ صحیح را به فرزندان نشان می‌دهد که این، وظیفۀ پدران است. البته به فرزندان هم این نکته را می‌گوید که: بدانید! آنچه از این ناحیه گیرتان می‌آید، قیمتی‌تر است از مال و مَنال دنیوی که از پدران بدست می‌آورید. تقوا را، پرهیزکاری را، دوری از گناه را، انس با خدا را، انس با قرآن را، تسلیم در مقابل اوامر الهی را، توجّه دادن به معنویت را، اینها را ما باید به بچه‌هایمان یاد بدهیم.


اولین جایی که فرزند این چیزها را می‌چشد، داخل خانواده است، اینها را می‌بایست به بچه‌ها یاد داد؛ جلوی بچه‌ها قرآن بخوانید! جلوی بچه‌ها دعا بخوانید! در مقابل چشم بچه‌ها از خدای متعال بخواهید! دعا کردن و حرف زدنِ با خدا را عملاً یاد بدهید! جلوی بچه‌ها دروغ نگویید! غیبت نکنید! اظهار ذلتّ در پیش غیر خدا نکنید!

طمع به مال را نشان ندهید! اگر اینطور شد، فرزند ما هم اینطوری بار می‌آید. چنانچه ما غیبت کنیم، بداخلاقی کنیم، اهانت به این و آن کنیم، جلوی بچه‌هایمان خودمان را در مقابل مقامات دنیوی کوچک کنیم، با خدای متعال اصلاً انسی پیدا نکنیم، این بچه هم در این محیط پرِورش پیدا می‌کند، از این حقایقی که باید فرا بگیرد غافل می‌ماند و ذهن او و روح او با همین کارهایی که ما می‌کنیم آشنا می‌شود. سپس می‌فرمایند. فإنّ المالَ یذَهب و الأدبَ یبَقی، مال از بین می‌رود، اماّ این ادبی که به این بچه یاد دادید، تا آخر عمر با او هست، چون شخصیتِ او را شکل می‌دهد، به این بایستی اهمیت داد.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 6/3/92 به نقل از مشرق
————————-
[1] - الشافی، 851

معارفی از کیهان

چرا به مرگ یقین نداریم؟

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فى الكافي، عن الباقر (علیه‌السلام): سَمعتُ جابرَ بنَ عبدالله يقوِل: انّ رسولَ الله (صلی‌الله علیه و آله) مرّ بِنا ذِاتَ يوم و نحن في نادينا و هو علي ناقَته و ذلک حينَ رجَع مِن حَجّهًْ الوداع فَوَقَف علينا فسَلٍّم فرَدَدنا عليه سلامَه ثمّ قال: ما لي أري حُبَّ الدنيا قد غَلب علي کثير من الناس حتيّ کأنّ الموتَ في هذه الدنيا علي غيرهِم کُتبِ و کأنّ الحقَّ في هذه الدنيا علي غيرهِم وَجب و حتيّ کأن لم يسَمَعوا و يرَوا منِ خَبرِ الامواتِ قبلَهم سبيلُهم سبيلُ قوم سَفرٍ عَمّا قليلٍ إليهم راجعون يبُوَّئونهَم اجداثهَم و يأکُلون ترُاثهَم فيظُنوّن أنهّم مَخلَّدون بعدَهم هيهاتَ هيهات أ ما يتَعَّظُ آخِرُهم بأوّلهٍم! لقد جَهلِوا و نسُوا کلَّ واعظٍ فِيِ کتاب الله و أمنِوا شَرَّ کلِّ عاقبهًْ سَوء و لم يخَافوا نزُولَ فادحهًْ و بوَائق حادثهًْ.[1]


امام باقر(ع)فرمودند:

از جابر بن عبد اللَّه شنيدم كه مي‌گفت: روزى رسول خدا (ص) همچنانكه سوار شتر بود از كنار انجمن ما گذر كرد و اين جريان وقتى بود كه از سفر حجهًْ الوداع باز مي‌گشت، پس در نزد ما كه رسيد توقف كرده بر ما سلام كرد، آنگاه فرمود: چه شده كه مى‏بينم دوستى دنيا بر بيشتر مردم چيره شده بحدى كه گويا مرگ در اين دنيا به نام ديگران ثبت شده؟ و گويا حق و حقيقت در اين جهان بر جز اينها واجب گشته، و تا اينكه گويا سرگذشت مردگان پيش از خود را نشنيده و نديده‏اند، (با اينكه) راه ايشان همان راه مردم مسافر است و بزودى‏ بسوى آنان (يعنى مردگان) بازگردند،

خانه‏‌هاى آن مردگان گورشان باشد و اينان ميراث آنان را خورند، اينها پندارند پس از آن مردگان، هميشه خواهند ماند! هرگز هرگز! [آيا] دنبال آیندگان از جلو رفتگان پند نگيرند؟ براستى كه از ياد برده و فراموش كردند هر پند دهنده‏اى را در كتاب خدا و از شر هر سرانجام بدى ايمن و آسوده خاطر گشته و از نزول بلاهاى سخت و پيشامدهاى ناگوار ترس ندارند.


حِضرت‌باقر(ع) روايت مي‌کنند از جابربن‌عبدالله

، سند روايت سند معتبري است. مي‌گويد جمع شده بوديم، مشغول گفت‌وگو بوديم، حضرت رسول(ص) سوار شترشان بودند، از کنار ما عبور کردند - فرمايش پيغمبر اکرم، خطاب به ماهاست، دربارۀ ما اين حرف گفته شده - مي‌فرمايند: چگونه است که مي‌بينم محبتّ دنيا بر بسياري از مردم غالب شده! گويا مرگ براي آنها نيست و فقط براي ديگران، مرگ مقدّر و معينّ شده است، اينها بنا نيست بميرند! اينطور مکِبّ [روی آورنده] بر دنيا و محبتّ دنيايند، کأنهّ بنا نيست از دنيا جدا بشوند. اين حقوقي که مردم دارند، مسلمان‌ها دارند، گويا اين حقوق بر اينها واجب نشده است و بر ديگران اين حقوق واجب شده است! گويا اصلاً اطلاعي ندارند از مردمي که قبل از اينها وارد عالمَ اموات شدند و مرُدند. کلمۀ سَفر جمع سافرِ است.


گويا اينها خيال مي کنند که اين مرُده هايي که رفتند، اين مرُده‌ها مسافراني هستند که بزودي به طرف اينها برمي گردند. کأنهّ اصلاً مرگ به معناي واقعي‌اش براي اينها جا نيفتاده! مرُده‌ها را در قبرها جا مي‌دهند، ميراث آنها را مي‌خورند، خيال مي کنند که خودشان بعد از اين مرُده‌ها تا ابد بناست در دنيا بمانند! کأنهّ باورشان اين است.
ممکن است ما بگوييم: ما که مرگ را قبول داريم. بله، در ذهنمان قبول داريم، اماّ در باطنِ دلمان کأنهّ قبول نداريم که روزي بايد از اين عالم به عالمَ برزخ برويم و وارد در يک عالمَ عجيب ناشناخته‌اي شويم که انسان قادر بر کوچکترين عملي براي نجات خودش نيست.


در اينجا [در دنیا] هزار کار مي‌توانيم براي نجات خودمان انجام بدهيم؛ توسّل کنيم، خدمت کنيم، تلاش کنيم، مجاهدت کنيم، همه کار مي‌توانيم بکنيم اماّ آنجا که رفتيم، دستها بسته است، براي نجات خودمان از مشکلاتي که آنجا ممکن است پيش بيايد، راهي وجود ندارد. اين را بايد از عُمق جان باور کرد، صِرف باورِ عقلي و ذهني کافي نيست (فادِحَة به معناي حوادث سخت و دشوار است).
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 17/7/91 به نقل از مشرق
———————
1 - الشافی، ص 821

پیام تسلیت رهبرانقلاب درپی جان باختن کارکنان کشتی نفت‌کش

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی حادثه تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفت‌کش را تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر معظم انقلاب سلامی به شرح زیر است:

بسمه‌تعالی

حادثه‌ی تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفت‌کش بر اثر آتش‌سوزی و غرق را، که حقاً مصیبت‌بار و تأثرانگیز است به خانواده‌های عزادار و بازماندگان آن عزیزان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و تسلی و آرامش دلهای غمگین آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم. آن عزیزان در راه انجام وظیفه و خدمت به کشورِ خود جان باخته‌اند و این افتخار بزرگی است که شاید بتواند سنگینی بار این غم را کاهش دهد و دلهای مصیبت‌دیدگان را آرامش بخشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت بر آنان و صبر و اجر برای بازماندگان مسألت میکنم.

سید علی خامنه‌ای

منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

اهمیت ذکر در حال وضو

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب


و کان فی وصیتّه (صلی‌الله علیه و آله) لعلیٍّ (علیه‌السلام):

و علیکَ برَفعِ یدَیک فی صلاتکِ و تقلّبهُما، و علیک بالسؤال عند کلّ وضوء.[1]


در وصیت پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) آمده است:

بر تو باد که در نماز دستهایت را بلند کنی و بعد پایین بیاوری و بر تو باد که در تمام مدت وضو نیز دعا کنی و از خدا مسئلت بجویی.


از جمله وصایای نبیّ مکرّم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) این است که:

در نماز، دستت را بلند نموده و دعا کن! یعنی این قنوتی که در نماز جزو مستحباّت است، این را حضرت توصیه می‌کنند که انجام بگیرد؛ به سبب اینکه این کار، توجه انسان را در نماز تضمین می‌کند.

از حالت یک عملِ عادیِ معمولی‌ای که انسان به حسب عادت انجام می‌دهد، قنوت، نماز را از این حالت می‌تواند خارج کند، که در وسط نماز، انسان توجه می‌کند به خدای متعال، در قنوت یا تحمید و تسبیح و تهلیل است، یا دعا و طلب حاجت است. عبارت «تقلبّهما»، ظاهرا ناظر به این است که در حال قنوت، انسان وقتی دستش را تکان می‌دهد، بالا می‌برد، پایین می‌آورد، این، دعا را در نماز تقویت و تأکید می‌کند. این جمله اهمیت دعا را نشان می‌دهد.


وضو هم مقدمۀ نماز است، نماز ذکرِ خالص است، ذکر بدون شائبۀ هیچ چیز دیگری، اوّل تا آخر نماز ذکر است. وضو را هم داخل در همین گسترۀ ذکر الهی قرار بدهید! با غفلت وضو نگیرید!

در حال وضو هم از خدای متعال سؤال بکنید! یعنی دعا بخوانید! با خدای متعال حرف بزنید! تلاوت قرآن بکنید! بدیهی است مهم‌ترین و کارآمدترینِ توصیه‌ها، در این کلام شریف و نورانی وجود دارد. همۀ اینها انسان را به خدا متوجه می‌کند: اللهم ارزُقنی ذِکرَک و شُکرَک و الانابهَ و الرغبهَ إلیک، این حالتِ انابه و رغبت و توجه به خدا، روحِ عمل در زندگی انسان است که انسان، قلبش با خدای متعال مرتبط باشد، متذکر خدای متعال باشد، از خدای متعال بخواهد، به خدای متعال پناه ببرد، از خدای متعال کمک بخواهد.


این تعبیرات گوناگونی که در دعاهای مختلف هست، این دعاها هم واقعاً جزو نعِم بزرگ الهی در حق ما است، گمان نمی‌کنم در هیچ مذهبی، در هیچ نحِله‌ای از نحله‌های الهی این همه دعا وجود داشته باشد که در شیعه وجود دارد، دعاهای مأثوری که از ائمه رسیده، این صحیفۀ سجادیه، دعاهای گوناگون دیگر از ائمه، به مناسبت‌های مختلف، بدون مناسبت، اینها نعمت‌های بزرگی است که خالص ذکر الهی را به انسان تعلیم می‌دهد.
__________________
[1] - الشافی، ص 829
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 20/1/92 به نقل از مشرق

معارفی از کیهان

ضرورت التزام به قرائت قرآن در هر شرایط

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

کان فی وصیه النبی (صلی‌الله علیه و آله) لعلی (علیه‌السلام): و علیک بتلاوه القرآن على کلّ حال[1]


در وصیت پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع):

علی بر تو باد قرائت قرآن در هر حال.


حضرت به تلاوت قرآن توصیه می‌فرمایند. با قرآن باید مأنوس شد. اگر در جامعۀ اسلامی، در کشور ما، یک جمع قابل توجّهی از مردم با قرآن انس پیدا بکنند، به طوری که مفاهیمِ قرآنی در ذهن اینها زنده باشد، به نظر بنده حرکت اسلامی جامعه تضمین شده است.
نمی‌‌گوییم همۀ مردم، اگرچه این مطلوبتر است، لکن یک جمع قابل توجّهی، چند میلیون از جمعیت کشور طوری باشند که با قرآن مأنوس باشند، این هم نمی‌شود مگر با تلاوت دائمیِ قرآن، نه فقط ایاّم ماه مبارک رمضان، بطور دائم انسان با قرٍآن مأنوس باشد. لذا می‌فرماید: و علیک بتلاوه القرآن علی کلّ حال، در همه حال، تلاوت قرآن بکن! در سفر، در حضر، در خانه، در بیرون از خانه، هر وقتی که می‌توانی، قرآن را تلاوت کن!
البته کسی که حافظ قرآن است، برای او آسان‌تر است، برای امثال ماها که حافظ قرآن نیستیم، راهش این است که بر خودمان وظیفه قرار بدهیم که هر روزی یک مقداری از قرآن را بخوانیم.


به گمان من خوب است که انسان از اوّل قرآن شروع کند، همانطور که معمول بین مردم است که قرآن را ختم می‌کنند، علاوۀ بر این، بخشی از آیات یا سُوَر قرآنی را به طور مرتبّ تکرار بکند، این، موجب می‌شود که انسان با بخش‌هایی از قرآن انس بیشتری پیدا کند، یکی، از آیات سورۀ یونس خوشش می‌آید، سورۀ یونس را مرتباً بخواند تا حفظ کند. یکی از سورۀ احزاب خوشش می‌آید، یکی سُوَر مسبحّات را که مضامین عالی و مهمی دارد، اهل معنا و اهل سلوک هم به تلاوت مسبحّات توصیه می‌کنند ،سوری که با «سبحّ لله»، «یسبحّ لله» شروع می‌شود، یا سور حَوامیم، که آنها هم مطالب مهم دارد، البته همه جای قرآن مهم است، هیچ نقطه‌ای از قرآن نیست که حامل مطالب اساسی و معارف مهم نباشد، اماّ افراد مختلفند، همان چیزی را که بیشتر خوشتان می‌آید، هر روز بخوانید! تکرار کنید!


قرآن را باید با خشوع خواند، اگر انسان قرآن را بدون خشوع، با غفلت بخواند، چیز زیادی گیرش نمی‌آید، گاهی هیچ چیز گیرش نمی‌آید! گاهی هم خدای نکرده اثرات عکس می‌بخشد.
قرآن را با توجه، با خشوع، با اعتماد به بیان الهی، با این احساس که خدای متعال با انسان حرف می‌زند، بخواند تا لذّت قرآن بر جان شما بنشیند. اگر ما لذّت تلاوت قرآن را بچشیم، هیچ زمان از آن دست برنمی داریم. مهم این است که آن لذّاتی که در خواندن قرآن و تدبرّ در آیات و کلمات قرآن وجود دارد، این لذّت را انسان در جان خودش احساس کند. اگر بخواهیم این، حاصل بشود، باید قرآن را با خشوع خواند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 92/01/19به نقل از مشرق
___________________
[1] - الشافی، ص 829

نگاه به پایین‌تر از خود رمز آرامش

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب


فی‌الکافی، عن‌الصادق (علیه‌السلام) قال لحِمران بن أعین،

یَا حُمْرَانُ! انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ فِی الْمَقْدُرَهًْ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ فِی الْمَقْدُرَهًْ

فَإِنَّ ذَلِكَ أَقْنَعُ لَكَ بِمَا قُسِمَ لَكَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّكَ عَزَّ وَ جَلَّ[1]


امام صادق(ع) [به حمران بن اعین (برادر بزرگ جناب زراره) فرمود]: اى حمران به كسانى كه پایین‏‌تر از تو هستند و توانائى آنها از شما كمتر می‌باشد توجه كنید و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باشید، اگر چنان كنى به آنچه در دست دارى قناعت خواهى كرد. در این صورت شایستگى زیادی از سوی خداوند، پیدا خواهى كرد.


این روایت معروفی است، در آن، کم تدبّر می‌شود! بهتر است بگوییم به آن، کم عمل می‌شود!
فرمود:‌ ای حمران! به کسی که در امکانات دنیوی پایین‌تراز توست، نگاه کن! اگر نگاه ما به کسانی باشد که از ما برتر، بالاتر، راحت‌تر، مرفّه‌تر و برخوردارتر و سالم‌ترند، اوّلاً: زندگی تلخ خواهد شد؛ ثانیاً: انسان تشویق خواهد شد به اینکه بر زخارف دنیاییِ خودش بیفزاید.
این یک دستور حکیمانه‌ای است که تودۀ مردم به آن توجه نمی‌کنند! فرد نگاه می‌کند، می‌بیند فلان کس اینطور خانه‌ای، اینطور امکاناتی، اینطور خودروئی دارد، دل او هم به دنبال چنین وضعی است، قناعت به وضعِ خودش از او گرفته می‌شود.
این، آفتِ بزرگی است، علاجش همین است که نگاه کنید به کسی که پایین‌تر از شماست. اگر می‌بینید کسانی درآمدشان چند برابرِ شماست، شما نگاه کنید به آن کسی که درآمد او بسیار کمتر از شماست؛ شما خانه دارید، خودرو دارید، وسائل زندگی دارید، براحتی از مهمان پذیرائی می‌کنید، او چنین امکاناتی ندارد، حتّی توانائی پذیرائی از مهمان نیز برایش نیست.
عین همین دیدگاه، در مورد مسائل جسمی، سلامت و بیماری وجود دارد، تا انسان بیماری جزئی‌ای پیدا می‌کند، اعتراض می‌کند، گاهی ناشکری می‌کند!


ببینید کسانی را که از شما ناتوان‌ترند، مریض‌ترند، شما نسبت به آنها خوبید؛ به آن کسی که کمتر از تو دارد، به او نگاه کن! اگر جملۀ دوم را حضرت نمی‌فرمود، شاید از مفاد جملۀ اوّل این معنا فهمیده می‌شد، لکن تأکیداً ذکر فرمود برای اینکه در ذهن من و شما جابگیرد؛ به پایینِ دست خودت نگاه کن و به بالادستِ خودت نگاه نکن! نظر به بالادست، هوس تو را، حرص تو را بیشتر می‌کند، قناعت تو را کم می‌کند، تو را وادار به ناشکری و ناسپاسی خدای متعال می‌کند. اگر نگاه تو به مادون بود نه به مافوق، این، نافع‌تر است برای اینکه به آنچه قسمت تو شده است، قانع باشی.


قناعت که کَنزٌ لایَفنَی، واقعاً چیز خوبی است، وقتی قناعت کردی، به آنچه داری شکر کردی، خود این موجب می‌شود که مستوجب لطف و زیادۀ از جانب پروردگار باشید: لإن شکرتم لأزیدنّکم، خود شکر موجب افزایش نعمت الهی است.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 92/02/23به نقل از مشرق
___________________
[1] - الشافی، ص 850

معارفی از کیهان

رسیدگی به خانواده مستأصل

با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)

در سال 1374، خانمی به مطب من مراجعه کرد. کودک خردسالش نیز با وی بود. هر دو آنان بیماری سل داشتند. ناراحتی خانم بقدری بود که از حلقوم وی خون بیرون می‌آمد.
من هر دو آنها را معاینه کردم و برایشان نسخه نوشتم. چون نسخه را به دست آن خانم دادم، با کمال ناامیدی اظهار داشت: نسخه قبلی شما را هم دارم! من قبلاً هم به شما مراجعه کرده‌ام. به علت عدم توانایی مالی، قدرت تهیه دارو را ندارم! من چهار فرزند دارم که همگی بجز یک دختر ده ساله، همین بیماری را دارند. همسرم نیز فلج و خانه‌نشین است. تنها نان‌آور ما دختر ده ساله‌ام است که با قالی‌بافی، مبلغ اندکی برای خانه می‌آورد که آن هم کفاف خرید نان ما را نمی‌دهد.
من به وی گفتم: من موضوع را با دوستانم در میان می‌گذارم تا بلکه چاره‌ای بیندیشیم و مشکل تو و خانواده‌ات را حل کنیم.
آن خانم از مطب من خارج شد. من همچنان در فکر چاره‌جویی بودم که پس از گذشت ساعتی، دیدم دوباره به من مراجعه کرد، اما این بار با دفعه قبل خیلی تفاوت داشت؛ از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید.
به من گفت: دیگر نیازی به تلاش شما نیست!
علت را پرسیدم، در جوابم گفت: وقتی که به منزل رسیدم، هیئتی به خانه ما آمدند. وضعیت ما را بررسی کردند و قرار شد فردا صبح، همه ما را برای درمان به بیمارستان ببرند!
گفتم: این هیئت از طرف چه کسی آمده بود؟
گفت: از طرف رهبر معظم انقلاب!
گفتم: چگونه از موضوع با خبر شده بودند؟
گفت: این روزها آقا به قم تشریف آورده‌اند. من ماجرای زندگی‌ام را طی نامه‌ای، خدمت ایشان توضیح دادم. نامه من به دفتر معظم له سپرده شد. نامه افراد اورژانسی در اولویت قرار گرفت و من نیز چون چنین وضعی داشتم. مورد لطف قرار گرفتم!
این برخورد برای من خیلی شیرین بود. انسان با این رفتارها به یاد اولیای الهی می‌افتد.
* دکتر وحیدی
(کتاب پرتوی از خورشید، علی شیرازی، چ 8، ص 118)

با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)


واکنش در برابر سؤالات و اشکالات

نوع تدریس رهبر انقلاب جالب توجه است. بالاخره ممکن است که در میانه درس کسی سوالی بپرسد که چه بسا بی‌ربط و نابجا باشد. این موضوع همیشه در درس‌های حوزوی اتفاق می‌افتد. اتفاقا یکی از جذاب‌ترین بخش‌های درس نیز همینجا است که استاد چه واکنشی از خود نشان می‌دهد.

اولا ایشان با سعه صدر کامل با نظر مخالف برخورد می‌کردند و با آرامش ویژه‌ای به سوال‌کننده توجه می‌کردند که خود این موضوع جرات سوال کردن و انتقاد کردن در درس را به انسان می‌داد. البته در این گفت و شنودهای طلبگی از مطایبه‌ها و شوخی‌هایی که در میان علما مرسوم است، زیاد صورت می‌گرفت و این خودش درس را با طراوت، شنیدنی و جذاب می‌کرد. یادم هست که یکی از دوستان در درس حاضر می‌شد اما معمولا مطالعه نکرده سوالاتی مطرح می‌کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به سوالات پاسخ می‌دادند. چند بار که سوالات رد و بدل می‌شد، به عنوان مزاح می‌گفتند:

«حالا شما اجازه بدهید من آنچه را مطالعه کردم بگویم و شما چیزی را که مطالعه نکردید باشد برای جلسه بعد.» یا به خاطره دارم که در موردی به یک نفر گفتند:

«حالا شما به حرف‌هایی که من زدم فکر کنید، شاید خدا به دلتان انداخت که حرف حق را بپذیرید.»

یا مثلا کسی اگر یک حرف خیلی عجیب و غریبی پای درس می‌گفت که تا به حال فقها نگفته بودند و با موازین فقهی خیلی سازگار نبود، ایشان می‌گفتند: «اجماع همه فقها با فرمایشی که آقای فلانی داشتند، شکسته شد» و این‌طور درس را شیرین و جذاب‌تر می‌کنند.


(خاطراتی از جلسات درس خارج رهبر انقلاب به روایت دکتر محسن اسماعیلی، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای)

معارفی از کیهان

ورزشهای مورد علاقه رهبر انقلاب

با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)


آقا خودشان هم به ورزش علاقه دارند و هم اهل ورزش هستند. می‌گفتند که والیبال بازی می‌کردند و والیبالشان هم خیلی خوب بود. می‌گفتند در نوجوانی و حتی با همان لباس طلبگی، والیبال بازی می‌کردند. به ورزش باستانی هم علاقه داشتند و کار می‌کردند. ایشان در مراسم مختلف ورزش باستانی که دعوت می‌شدند، حضور می‌یافتند. به کوهنوردی هم بسیار علاقه دارند.

یادم می‌آید در اوایل انقلاب یک روز به من گفتند من نذری دارم و می‌خواهم به امامزاده داوود(ع) بروم. ما هم برنامه‌ریزی کردیم و همراه چند تن از محافظ‌ها و آقای راشد یزدی به سمت امامزاده داوود حرکت کردیم. ایشان لباس پاسداری پوشیدند و صورتشان را با چفیه بستند. آقای راشد هم با لباس عادی روحانیت آمده بود. جالب اینکه در راه همه فکر می‌کردند ایشان محافظ آقای راشد است، چون ما با لباس کوهنوردی و تجهیزات آمده بودیم. من به سبب تخصصم در کوهنوردی، سنگ‌نوردی و صخره‌نوردی، خوب می‌دانستم که راهپیمایی یک کوهنورد حرفه‌ای به چه شکل است و می‌دیدم که آقا کاملاً حرفه‌ای و خیلی راحت، مسیر را به سمت بالا طی می‌کردندو بدنشان بسیار روی فرم بود.

ورزش دیگری که حضرت آقا بسیار انجام می‌دهند، پیاده‌روی است؛ پیاده‌روی تند، بین نیم ساعت تا سه ربع. من صبح‌های زود که سر کار می‌آمدم، می‌دیدم ایشان در حال پیاده‌روی هستند. حتی این پیاده‌روی در سفرهای خارج از کشور ایشان هم قطع نمی‌شد.


اگر در زمان ریاست جمهوری به مراسم ورزشی هم دعوت می‌شدند، معمولاً شرکت می‌کردند؛ مثلاً مراسم ورزشی آموزش و پرورش یا سازمان تربیت‌بدنی. بیشتر مراسم سالن 12 هزار نفری آزادی را می‌رفتند. با نشاط هم می‌رفتند. یک بار ایشان را برای برگزاری مسابقاتی در سالن شهید افراسیابی دعوت کرده بودیم، اصلاً باورمان نمی‌شد، اما آمدند. در زمان ریاست جمهوری بارها بچه‌های تیم جانبازان به ملاقات ایشان می‌آمدند.


تداوم این دیدارها در زمان رهبری
در زمان رهبری هم هر تیمی که از مسابقات برمی‌گشت، ایشان اظهار محبت داشتند. در سال 1372 که از انگلیس برگشتیم، آقای گلپایگانی را به استقبال ما فرستادند. بعد هم آن سخنان معروف «فتح‌الفتوح» را بیان کردند. در آن پیام اشاره کردند علی‌رغم اینکه می‌گویند بچه‌های مسلمان نمی‌توانند کار کنند، بچه‌ها فتح‌الفتوح می‌کنند. فردای استقبال هم دیداری با ایشان داشتیم که گفتند: من می‌خواستم خودم بیایم فرودگاه، اما بچه‌های حفاظت صلاح ندانستند. لذا آقای گلپایگانی را به نمایندگی فرستادم.
(خاطرات ورزشی آقای خسروی‌وفا- رئیس کمیته ملی پارالمپیک- به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای)

معارفی از کیهان

شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

نشانه غافل‌ترین مردم

قالْ وَ أَغفَلُ‌النّاس مَن لَم یَتَّعِظ بِتَغَیُّرِالدُّنیا مِن حالٍ إِلی حال (۱)


[امام صادق(ع) فرمود:]

غافل‌ترین مردم آن کسی است که از این تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود و در میان انسان‌ها بالخصوص به وجود می‌آید موعظه نگیرد، پند نگیرد، این [شخص] غافل است. چون پُر است این دنیا از موجبات پند.


وَ سَکَنتُم فی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم(2)

این آیات کریمه‌ قرآن به کسانی که به دولت و مقامی رسیدند تذکر می‌دهد که این‌جایی که شما امروز نشسته‌اید، قبل از شما یک عده‌ دیگری نشسته بودند، آنها رفتند، شما آمدید. این تبدّل حالات است.
انسان باید از این تغییر مسیر تاریخ بشر، بالا رفتن‌ها و پایین آمدن‌ها در عالم پند بگیرد. پند هم انواع و اقسامی دارد؛ یعنی فقط این نیست که انسان احساس کند که این نعمت زوال‌پذیر است - این یکی از پندها است - اگر من و شما امروز نعمتی داریم، دیگرانی هم قبل از ما بودند که این نعمت را داشتند و از آنها گرفته شد.
در سطح دنیا هم همین‌جور است؛ از من و شما هم این نعمت ممکن است گرفته بشود؛ تصور نکنیم [این نعمت] ابدی است، تصور نکنیم امضاشده و تضمین‌شده و قطعی است؛ این نعمت را بایستی با شکر الهی و ادای وظیفه‌ نعمت حفظ کرد.
*شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 18/2/94
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب
——————-
۱) الامالی شیخ صدوق، ص ۷۲
۲) بخشی از آیه‌ ۴۵ سوره‌ ابراهیم؛ و در خانه‌‌هاى کسانى که بر خود ستم کردند ساکن شدید؛ و براى شما روشن گردید که با آنها چگونه معامله کردیم؛ و مثل‌‌ها براى شما زدیم؛ [باز هم بیدار نشدید].

معارفی از کیهان

پاسخ رهبر انقلاب به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش

پاسخ رهبر انقلاب به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش
 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌‌ی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره‌‌ی پایان سیطره‌ی شجره‌ی خبیثه‌‌ی داعش تأکید کردند: شما با متلاشی ساختن توده‌ی سرطانی و مهلک داعش نه‌فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه‌ی ملتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید.

متن کامل پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه‌ی سردار سلیمانی به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار پر افتخار اسلام و مجاهد فی سبیل‌الله آقای سرلشکر حاج قاسم سلیمانی (دام توفیقه)خدای بزرگ را با همه‌ی وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانه‌ی شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجره‌ی خبیثه‌ای را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح، در کشور سوریه و عراق ریشه‌کن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛ ضربه‌ی سخت‌تر به سیاست خباثت‌آلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولتهای مستقل را به وسیله‌ی رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و رژیمهای وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همه‌گونه پشتیبانی کردند تا سلطه‌ی نحس خود را در منطقه‌ی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلّط سازند. شما با متلاشی ساختن این توده‌ی سرطانی و مهلک، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه‌ی ملّتها و به بشریّت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لٰکِنَّ اللهَ رَمیٰ»  بود که به‌خاطر مجاهدت شبانه‌روزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.
اینجانب صمیمانه به شما تبریک میگویم و با این حال تأکید میکنم که از کید دشمن غفلت نشود. آنهایی که با سرمایه‌گذاری سنگین، این توطئه‌ی شوم را تدارک دیده بودند آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر دوباره به جریان افکنند. حفظ انگیزه، حفظ هوشیاری، حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک، کار فرهنگی بصیرت‌افزا و خلاصه، آمادگی‌های همه‌جانبه نباید فراموش شود. شما را و همه‌ی برادران مجاهد از کشورهای عراق و سوریه و دیگران را به خدای بزرگ می‌سپارم و به همه‌ی شما سلام و دعا میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۳۰ آبانماه ۱۳۹۶      
سیّدعلی خامنه‌ای 

khamenei.ir

متن نامه‌ی سردار سلیمانی به رهبر انقلاب اسلامی

سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی نامه‌ای به محضر رهبر انقلاب اسلامی، پایان سیطره‌ی شجره‌ی خبیثه‌ی داعش را اعلام و این پیروزی بزرگ را به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جهان اسلام تبریک گفته بود.
متن نامه‌ی سردار سلیمانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انّافَتَحنا لَکَ فتحاً مُبینا
محضر مبارک رهبر عزیز و شجاع انقلاب اسلامی
حضرت آیت‌الله‌ العظمی امام خامنه‌ای مدظله‌العالی


سلام علیکم
شش سال قبل فتنه‌ای خطرناک شبیه فتنه‌های زمان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) که فرصت و حلاوت درک حقیقی اسلام ناب محمدی(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را از مسلمانان سلب نمود این بار پیچیده و آغشته به سمّ صهیونیسم و استکبار همچون طوفانی ویرانگر، عالم اسلامی را درنوردید.
این فتنه‌ی خطرناک و مسموم با هدف آتش‌افروزی وسیع در عالم اسلامی و درگیر نمودن مسلمانان با یکدیگر، توسط دشمنان اسلام ایجاد گردید. حرکت خبیثانه‌ای که تحت نام “حکومت اسلامی عراق و شام” در همان ماه‌های اولیه موفق شد با اغفال ده‌ها هزار جوان مسلمان، دو کشور بسیار اثرگذار و سرنوشت‌ساز عالم اسلامی “عراق” و “سوریه” را دچار بحران بسیار خطرناکی کند و صدها هزار کیلومتر مربع از اراضی این کشورها را همراه با هزاران روستا، شهر و مراکز مهم استانی به تصرف درآورد و هزاران کارگاه و کارخانه و زیرساخت‌های مهم این کشورها از جمله، راه‌ها، پل‌ها، پالایشگاه‌ها، چاه‌ها و خطوط نفت و گاز و نیروگاه‌های برق و موارد دیگری از این نوع را تخریب نمودند و شهرهای مهمی همراه با آثار گران‌بهای تاریخی و تمدن ملی آنها را با بمب‌گذاری از بین برده و یا سوزاندند.
اگرچه آمار خسارت‌های وارده قابل احصاء نیست اما بررسی‌های اولیه حاکی از پانصد میلیارد دلار می‌باشد.
در این حادثه، جنایات بسیار دردناکی که غیر قابل نمایش است رخ داد؛ از جمله: سربریدن کودکان یا پوست کندن زنده‌زنده‌ی مردان در مقابل خانواده‌های خود، به اسارت گرفتن دختران و زن‌های بی‌گناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زنده‌زنده‌ی افراد و ذبح دسته‌جمعی صدها جوان.
مردم مسلمان این کشورها متحیر از این طوفان مسموم، بخشی گرفتار خنجرهای برنده‌ی جنایتکاران تکفیری گردیدند و میلیون‌ها نفر دیگر خانه و کاشانه‌ی خود را رها کرده و آواره‌ی شهرها و کشورهای دیگر شدند.
در این فتنه‌ی سیاه، هزاران مسجد و مراکز مقدس مسلمانان تخریب و یا ویران گردید و بعضاً مسجد را به همراه امام جماعت و نمازگزاران آن با هم منفجر نمودند.
بیش از شش هزار جوان فریب‌خورده‌ به نام دفاع از اسلام به‌صورت انتحاری با خودروهای پر از مواد منفجره خود را در میادین، مساجد، مدارس، حتی بیمارستان‌ها و مراکز عمومی مسلمان‌ها منفجر کردند؛ که در نتیجه‌ی این اعمال جنایتکارانه ده‌ها هزار مرد، زن و کودک بی‌گناه به شهادت رسیدند.
تمامی این جنایت‌ها بنا به اعتراف عالی‌ترین مقام رسمی آمریکا که هم‌اکنون ریاست جمهوری این کشور را بر عهده دارد توسط رهبران و سازمان‌های مرتبط با آمریکا طراحی و اجرا گردیده است کما اینکه همچنان این روش توسط رهبران کنونی آمریکا در حال طراحی و اجرا است.
آنچه پس از لطف خداوند سبحان و عنایت خاص رسول معظم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و اهل‌بیت گرانقدرش باعث شکست این توطئه‌ی سیاه و خطرناک گردید، رهبری خردمندانه و هدایت‌های حکیمانه‌ی حضرت مستطاب عالی و مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله‌ العظمی سیستانی بود که موجب بسیج کلیه‌ی امکانات برای مقابله با این طوفان مسموم گردید.
یقیناً پایداری دولت‌های عراق و سوریه و پایمردی ارتش‌ها و جوانان این دو کشور خصوصاً حشدالشعبی‌ مقدس و دیگر جوانان مسلمان سایر کشورها با حضور مقتدرانه و محوری حزب‌الله به رهبری سید پر افتخار آن، جناب سید حسن نصرالله (حفظه‌الله‌تعالی) نقش تعیین‌کننده‌ای در به شکست کشاندن این حادثه‌ی خطرناک داشتند.
قطعاً نقش ارزشمند ملت و دولت خدمتگزار جمهوری اسلامی خصوصاً ریاست محترم جمهوری اسلامی، مجلس، وزارت دفاع و سازمان‌های نظامی و انتظامی و امنیتی کشورمان در حمایت از دولت‌ها و ملت‌های کشورهای فوق‌الذکر قابل تقدیر است.
حقیر به‌عنوان سرباز مکلف‌شده از جانب حضرت‌عالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه‌ی داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره‌ی این شجره‌ی خبیثه‌ی ملعونه را اعلام می‌کنم و به نمایندگی از کلیه‌ی فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریه‌ای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند، این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشت‌ساز را به حضرت‌عالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملت‌های مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانه‌ی این پیروزی بزرگ بر زمین می‌سایم.
و مَا النَّصرالّا مِن عِندِالله العَزِیزِ الحَکِیم
فرزند و سربازتان
قاسم سلیمانی

khamenei.ir

آسیب شناسی مجالس عزاداری از دیدگاه رهبر معظم انقلاب


مجالس سوگواری برای سالار شهیدان(ع) در کنار کارکردهای فراوانی که دارد، در طول زمان آمیخته با آسیب‌هایی شده که همین امر موجب کاسته شدن از تاثیرگذاری آن می‌شود. در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی بزرگان تلاش زیادی کرده‌اند تا با روشنگری و آگاهی‌بخشی از این آسیب‌ها بکاهند و این مجالس را به سمت پیراستگی از انواع خرافات و اعمال وهن‌آلود سوق دهند. در مطلب حاضر که در دو بخش تقدیم می‌شود، آسیب‌شناسی مجالس و آئین‌های عزاداری از دیدگاه رهبر انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است که از نظرتان می‌گذرد.


فرهنگ عاشورا از دیر باز به دلیل ارزش واهمیت آن همیشه مورد توجه دوست ودشمن بوده است. در طول تاریخ ظالمان و مستکبران همیشه به دلیل ماهیت ظلم ستیزی عاشورا با آن مخالف بوده‌اند. ارزش معنوی و انسان‌ساز و اصلاح‌گر عاشورا موجب شده که آسیب‌های زیادی از دوست و دشمن به آن وارد شود. عاشورا دارای بعد شکلی و بعد ماهیتی است.


این آسیب‌ها هم جنبه ماهیتی و محتوایی حادثه عاشورا و هم جنبه شکلی آن را مورد هجوم قرار داده است. جنبه عاطفی و تراژدیک حادثه عاشورا به بعد ملکوتی ، عاشقانه و عقلانی آن غلبه پیدا کرده است. در شرایط امروز دسیسه دشمنان هم برای تغییر مفاهیم و ماهیت ارزش‌های متعالی مثل عاشورا بیشتر شده است.
البته این دسیسه‌ها برای بد معرفی کردن چهره دین سابقه طولانی دارد. در زمان اتحاد جماهیر شوروی در مناطق شیعه‌نشین دستور داده بودند مساجد تعطیل شده و مردم، نماز جماعت برگزار نکنند و عزاداری ممنوع بود ولی قمه زنی که یک امر خرافی بود و چهره نورانی مکتب شیعه را مخدوش می‌کرد ،آزاد بود. دلیلش هم این بود که کمونیست‌ها آن عمل خرافی را بهترین راه دین‌گریزی می‌دانستند. البته در کنار دسیسه‌های دشمنان افراد جاهل که مغزشان تعطیل است در ترویج و گسترش این خرافه‌ها وآسیب‌ها نقش زیادی داشته‌اند.
البته علمای دین به تناسب توان خود و زمینه‌های پذیرش، با این عوامل خرافات مبارزات مستمری داشته‌اند. اما بعد از انقلاب اسلامی، هم دسیسه هابیشتر شده وهم مبارزات با این دسیسه‌ها و خرافات از طرف علما و مراجع معظم و بویژه رهبر معظم انقلاب به شکل جدی‌تری برای زدودن چهره مذهب شیعه از خرافات صورت پذیرفته است.

ادامه »

بهترین راه مقابله با حسودان

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب


عَن الصّادِقِ جعفرِ بنِ محمدٍ (علیهماالسلام) قالْ: اِصْبِرْ عَلی أَعْدَاءِ النِّعَمِ ، فانک لن تکافی من عصی الله فیک بأفضل من أن تطیع الله فیه(1)


امام صادق(ع) فرمود:

بر دشمنان نعمت (یعنی حسودان) صبر کن، زیرا در مقابل کسی که خدا را درباره تو معصیت کرده (و نسبت به تو حسادت ورزیده) نمی‌توانی تلافی کنی به چیزی که بهتر باشد از اطاعت خدا درباره او (یعنی صبر کردن بر آزار او.)


«اعداء النعم» مراد آن کسانی هستند که با نعمت‌هایی که خدای متعال به شما داده، آنها با این نعمت‌ها دشمنند. شما نعمت علم پیدا کردید، نعمت آبرو و حیثیت بین مردم پیدا کردید، مالی خدای متعال به شما داده است، نعمت‌های گوناگونی که خدا به شما می‌دهد، بعضی‌ها با این نعمت‌هایی که خدا به شما داده دشمنند؛ یعنی حسودند، حسودی می‌کنند. در واقع آن کسی که حسادت می‌کند و دشمنی می‌کند با شما به خاطر لطفی که خدا به شما کرده، او با شما دشمن نیست، با آن نعمت‌ها، با آن امتیازاتی که شما دارید، با آنها دشمن است.


می‌فرماید که اِصْبِرْ عَلی أَعْدَاءِ النِّعَمِ؛ صبر کن، مقابله به مثل نکن اگرچنانچه آنها علیه شما حرفی می‌زنند، توطئه‌ای می‌کنند، کاری می‌کنند، شما پاسخ دشمنی آنها را با صبر بده نه با عمل متقابل؛ چرا؟
فَإِنَّکَ لَنْ تُکَافِئَ مَنْ عَصَی اللهَ فِیکَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِیعَ اللهَ فِیهِ
عجب عبارت زیبا و پرمغزی؛ می‌فرمایند آن کسی که در مورد تو معصیت خدا را کرده است؛ یعنی بدی تو را گفته، علیه تو کار کرده، حرکتی کرده، اقدامی کرده، تو نمی‌توانی در مقابل این شخصی که با تو دشمنی کرده است، مقابله به مثلی بکنی، مجازاتی کنی، بهتر از آن مجازاتی که خدا می‌کند بر اثر اینکه تو اطاعت کنی خدا را درباره‌ او.


این مثل این می‌ماند که فرض کنید کسی دشمن شما است به خاطر اینکه شما بین یک گروهی از مردم آبرومندید، حیثیتی دارید؛ خب بهترین مجازات او این است که شما کاری کنید که آبرویتان بشود ده برابر. یعنی این بهترین مقابله‌ با او است. چرا؟ چون شما به خاطر این اطاعت الهی باز تفضلات بیشتری از خدا شامل حالتان می‌شود.
______________________
۱) الامالی شیخ صدوق، ص ۱۵۸
*شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 24/2/94
*پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب

معارفی از کیهان

 

فضیلت و ارزش جویندگان علم و عالمان

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب


عَن عَبدِاللهِ بنِ میمون عن الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ (علیهماالسلام) عن ابیهِ عن آبائِهِ (علیهم‌السلام) قالْ قالَ رسولُ الله(ص) :

مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اَللَّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى‏ اَلْجَنَّهًِْ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِكَهًْ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ مَنْ فِي اَلسَّمَاءِ وَ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ حَتَّى اَلْحُوتِ فِي اَلْبَحْرِ وَ فَضْلُ اَلْعَالِمِ عَلَى اَلْعَابِدِ كَفَضْلِ اَلْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ اَلنُّجُومِ‏ لَيْلَهًَْ اَلْبَدْرِ وَ إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَهًْ اَلْأَنْبِيَاءِ إِنَّ اَلْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لاَ دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا اَلْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ(1)


امام جعفر صادق(ع) روايت كرده‏ كه رسول خدا(ص) فرمود: هر كه در راهى رود كه در رفتن آن، علمى را طلب كند، خدا او را در راهى به سوى بهشت درآورد. و بدرستى كه فرشتگان از براى طالب علم از روى رضا و خشنودى به آن بال‏هاى خويش را بر زمين می‌گسترند و هر كه در آسمان و هر كه و هر چه در زمين است، طلب آمرزش مى‏نمايند از براى طالب علم؛ حتى ماهى در دريا. و فضيلت عالم بر عابد، چون فضيلت ماه است بر ساير ستارگان در شب چهارده. و بدرستى كه علما وارثان پيغمبرانند و پيغمبران، دينار و درهمى را به ارث نگذاشته‌اند، بلکه علم را به ارث گذاشته‌اند. پس هر كه از آن فرا گيرد، بهره تمامى را فرا گرفته است.
***
[رسول مکرم اسلام فرمود:]:

هر کس راهی را بپیماید برای اینکه علمی را فرا بگیرد، خدای متعال او را در راهی قرار می‌دهد به سوی بهشت، وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهًْ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ رِضًا بِهِ ، از بس [ملائک] از او خشنودند، بال‌هایشان را در زیر او فرش می‌کنند،


وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ مَنْ فِی اَلسَّمَاءِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ حَتَّى اَلْحُوتِ فِی اَلْبَحْرِ،

[براى طالب علم هر که در آسمان و در زمین است آمرزش خواهد تا برسد به ماهیان دریا] که حالا اینها را بایستی بیشتر دقت کرد. خیلی نکات گاهی در این هست که حالا ماهی دریا چه خصوصیتی دارد که دعا کند. اینها یک دقت‌هایی، یک ظرافت‌هایی درآن هست که ما بعضی‌ها را ملتفت نمی‌شویم. انسان با برخورد با معارف دنیایی گاهی به یک نکته‌ای برخورد می‌کند که می‌فهمد اینی که اینجا مثلاً کلمه‌ حوت را آورده‌اند این به خاطر این نکته است؛ که حالا فعلاً دست ما خالی است.


وَ فَضْلُ اَلْعَالِمِ عَلَى اَلْعَابِدِ کَفَضْلِ اَلْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ اَلنُّجُومِ‌ لَیْلَهًَْ اَلْبَدْرِ ،

آن شبی که ماه با ستاره فرق دارد -که ستاره کمکی نمی‌کند و نوری نمی‌دهد اما ماه نور می‌دهد- آن کی است؟ آن شب‌های بدر است؛ شب‌های ماه تمام است. فضل عالِم بر عابد این‌جور است؛ [یعنی عالم] مثل ماه تمام در شب‌های بدر [است] که نور می‌دهد و به دیگران کمک می‌کند و راه را روشن می‌کند. عالم این‌جوری است. ببینید تشبیه، تشبیه روشنِ زیبایی است.


وَ إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثهًُْ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ إِنَّ اَلْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَ لاَ دِرْهَماً ،

[علما که وارثان انبیا هستند] پول و ملک و زمین و سرمایه برای ورّاث خودشان نگذاشته‌اند، وَ لَکِنْ وَرَّثُوا اَلْعِلْمَ ،[بلکه] علم [به ارث] گذاشته‌اند،


این همان قرینه‌ای است که نشان می‌دهد مراد از علم، معارف الهی است
فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ ،

[و هر که از آن برگرفت بهره‌ فراوانى برد].
————–
۱) الامالی شیخ صدوق، ص۱۱۶
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 30/2/94
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب

معارفی از کیهان

مضرات بی‌حوصلگی و تنبلی

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله (ع):

وَ إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّکَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً.
از دو خصلت بپرهیز: کم‌حوصلگى و تنبلى؛ زیرا اگر کم‌حوصله شوى بر حق صبر نمی‌کنی و اگر تنبل شوی حق را ادا نمی‌کنی.
***
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بی‌حوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثه‌ای مثلاً - یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهده‌ او هست - ملول می‌شود، دلتنگ می‌شود. می فرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کم‌حوصلگی نشوی.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد به‌خاطر تنبلی؛ مطالعه‌ای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبال‌گیری‌ای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. می‌فرماید از این دو چیز پرهیز کن.

ادامه »

بیانات در مراسم اعطای حکم تنفیذ ریاست جمهوری به حجّت‌الاسلام حسن روحانی

مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری صبح (پنجشنبه 1396/05/12 ) در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) برگزار شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی با تنفیذ رأی ملت، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.

به خداوند توکّل کنید، وعده‌ی نصرت الهی را باور کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم. در آیه‌ی دیگر، وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ [آن‌هم] با تأکید! شما در راه اقامه‌ی دین، احیاء دین، ایجاد حاکمیّتِ دینِ خدا هستید، این نصرت الهی است، پس مطمئن باشید که خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد. در مقابل دین‌ستیزی‌ها و قانون‌شکنی‌ها آرام ننشینید، بی‌تفاوت نمانید و بدانید ان‌شاءالله آینده متعلّق به شما است.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الحمد للّه‌ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفی محمّد و على آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة ‌الله فى الارضین. اللهمّ صلّ على ولیّک علىّ‌ بن ‌موسى الرّضا المرتضى الامام التّقىّ النّقى و علی آبائه و اولاده المعصومین المطهّرین.

توحید پایه و اساس دین
جلسه‌ی بسیار مهمّی است و روزهای مهم و تعیین‌کننده‌ای است. تصادف و تقارن این مراسم و این جلسه با ولادت باسعادت حضرت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا (علیه آلاف التّحیّة و السّلام) برای دلهای مشتاق ملّت ایران و جمع حاضر مایه‌ی تفأّل و تبرّک است. امیدواریم همچنان‌که آن بزرگوار در همین کشور خود ما و در شهرهای نزدیک به طوس، [یعنی] در نیشابور، آن حدیث معروف سلسلةالذّهب را بیان فرمود و کلمه‌ی توحید را پایه و اساس دین معرّفی فرمود - کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللهِ حِصنی وَ مَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی[1] - ما هم بتوانیم کلمه‌ی توحید را و حقیقت توحید را در زندگی خود، چه زندگی شخصی، چه زندگی اجتماعی، و چه در پایه‌های حکومت جمهوری اسلامی، ان‌شاءالله استقرار ببخشیم.

اهمیت مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری
اهمّیّت این جلسه از دو نظر است. یکی اینکه آغاز یک دوره‌ی مدیریّت جدید کشور است و این امیدواری وجود دارد که ان‌شاءالله مسئولانی که همراه با رئیس‌جمهور محترم و منتخب وارد میدان عمل خواهند شد، با ابتکارات جدید، با توانمندی‌های بیش از گذشته، ملّت را خرسند کنند، خوشحال کنند و همین خواسته‌ها و مطالبی را که رئیس‌جمهور محترم در بیانات مشروح خودشان بیان کردند، برآورده کنند.

جهت دوّم این است که این جلسه نماد مردم‌سالاری است. این دوازدهمین جلسه‌ی ازاین‌قبیل - از اوّل انقلاب تا امروز - است؛ یعنی ملّت ایران دوازده مرتبه از آغاز انقلاب، در انتخاب مدیران طراز اوّل کشور نقش‌آفرینی کرده‌اند؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است. انتخابات مردم و گزینش‌های مردمی، دَه مجلس شورای اسلامی هم به ‌وجود آورده است؛ پنج شورای شهر و روستا را تشکیل داده است؛ پنج مجلس خبرگان را به ‌وجود آورده؛ اینها همه از برکت انقلاب است. نسل جدید ما فراموش نکند، ما دوره‌ی قبل از انقلاب را با همه‌ی وجودمان لمس کردیم؛ دیکتاتوری را، در حاشیه بودن مردم را، بی‌اعتنائی به مردم در امر حکومت را با همه‌ی وجودمان دیده‌ایم؛ جوانهای ما ندیده‌اند. مردم، قبل از پیروزی انقلاب هیچ نقشی در مدیریّت کشور و تعیین مدیران نداشته‌اند؛ رؤسا، سلاطین، پادشاهان و اطرافیانشان، می‌آمدند، میرفتند، [امّا] مردم فقط تماشاچی بودند؛ هیچ نقشی نداشتند. انقلاب اسلامی آمد و مردم را از حاشیه به متن آورد؛ مردم شدند صاحب اختیار. از اوّل انقلاب، این دوازدهمین باری است که نتیجه‌ی گزینش مردم برای مدیریّت قوّه‌ی مجریّه مشخّص میشود؛ لذا [این] مجلس، جلسه‌ی مهمّی است.

ادامه »

خطبه‌های نماز عید فطر در مصلای امام خمینی (رحمه‌الله)

خطبه‌ی اوّل

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدییّن المعصومین سیّما بقیّة ‌الله فی الارضین و السّلام علی ائمّة المسلمین و هداة المستضعفین و حماة المؤمنین.

تبریک عرض میکنم عید سعید فطر را، به همه‌ی شما نمازگزاران عزیز، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌ی امّت اسلامی؛ همچنان که باید تبریک عرض کرد به همه‌ی آحاد مسلمان، توفیق روزه‌داری ماه رمضان و سربلند بیرون آمدن از این آزمایشِ الهیِ دارای فضیلت و موجب اهتزاز(۱) روح انسانی. خداوند ان‌شاءالله این عبادات را، و این توجّهات را از شما قبول کند و مشمول لطف و عنایت ویژه‌ی خود قرار بدهد.

امسال ماه رمضان بحمدالله به‌معنای واقعی کلمه، برای ملّت عزیز ما ماه مبارکی بود. آنچه ما از نزدیک دیدیم: مردم ما نشانه‌های توسّل و تقرّب را در رفتار خودشان و مراسمی که داشتند، و مجموعه‌هایی که کارهای عبادی و خدماتی را انجام میدادند، نشان دادند؛ فضا، فضای معنوی، فضای تقرّب، فضای توسّل و به‌معنای واقعی کلمه، فضای ماه رمضان بود.
اوّلاً خود این روزه‌داری در روزهای گرم و در بلندترین روزهای سال، فی‌نفسه، یک نشانه‌ی معنویّت، یک نشانه‌ی اهتزاز روحی است و این در همه‌ی بخشهای کشور، در نقاطی که حرارت هوا بسیار بالا هم بود، محسوس بود، ملموس بود؛ همه میدانستند، همه میدیدند جوانهای روزه‌دار، مردان و زنان روزه‌دار را.

ادامه »

دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (چهارشنبه) در نشستی با صدها نفر از استادان، اعضای هیأت های علمی، پژوهشگران و نخبگان دانشگاهی که بیش از دو ساعت به طول انجامید، با تشریح نقش بی بدیل استادان دانشگاهها در پرورش دانشجویان و شکل دهی به جایگاه ایران در جهانِ بسیار پر مسأله و پر تحول آینده، روز جهانی قدس را بسیار مهم خواندند و تأکید کردند: این روز گرامی، صرفاً اعلام حمایت از یک ملت مظلوم نیست، بلکه نماد مبارزه با استکبار و سلطه گران جهانی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به در پیش بودن روز جهانی قدس، افزودند: بزرگداشت روز قدس صرفاً به معنای دفاع از یک ملت مظلوم که از میهن و خانه خود رانده ‌شده نیست، بلکه امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقتی بسیار گسترده‌تر از مسئله فلسطین است.

ایشان تأکید کردند: امروز مبارزه با رژیم صهیونیستی، مبارزه با استکبار و نظام سلطه است و به همین علت، سیاستمداران آمریکا از این حرکت، احساس ضربه و دشمنی می‌کند.

ادامه »

نباید به دشمن اعتماد کرد /جاهایی کوتاه آمدیم و ضربه هم خوردیم

رهبر انقلاب در جمع مسئولان نظام:

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز (دوشنبه) در دیدار سران قوا، مسئولان و کارگزاران نظام و جمعی از مدیران کشور، اعتماد همه رأی دهندگان به صندوق انتخابات نظام اسلامی را مهمترین واقعیت انتخابات ۲۹ اردیبهشت خواندند و با تأکید بر ضرورت ایجاد فضایی جدید از همکاری و کار و تلاش برای پیشرفت ایران و اعتلای نظام افزودند: برای اداره درست کشور و مدیریت فرصتها و تهدیدها باید ضمن استفاده از تجربیات که مهمترین آنها وحدت ملی و اعتماد نکردن به آمریکاست، به ملاکهای درست تصمیم‌گیری اتکا کرد که اصلی‌ترین این ملاکها، «تأمین منافع ملیِ حقیقی» یعنی منافعی است که با هویت ملی و انقلابی ملت در تعارض نباشد.


حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای سخنان خود، ماه مبارک رمضان را فرصتی طلایی و مغتنم برای «تضرع به درگاه خداوند متعال»، و «نورانی کردن دلها» خواندند و خاطرنشان کردند: دستیابی به اهداف و خواسته‌های والا در گرو ارتباط با خداوند و تلاش صادقانه و مؤمنانه است و اگر جامعه اسلامی و انقلابی از ذکر و تضرع به درگاه پروردگار غافل شود، ضربه خواهد خورد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس در نگاهی به مسائل روز، درخصوص «انتخابات ۲۹ اردیبهشت» گفتند: انتخابات کار بزرگی بود و قدرت انقلاب و عمق نفوذ نظام اسلامی را در دلهای مردم نشان داد، اگرچه رسانه‌های جهانی در تبلیغات پر حجم خود هیچ اشاره‌ای به این مسئله مهم نمی‌کنند.
ایشان، کار با ارزش همه مشارکت‌کنندگان در انتخابات را «ابراز اعتماد به نظام اسلامی» خواندند و افزودند: کار مشترک مردم فارغ از اینکه به چه کسی رأی دادند، این بود که به صندوق رأیِ جمهوری اسلامی و به حرکت عظیم مقرر شده در قانون اساسی یعنی انتخابات، «اعتماد» کردند.
حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با انتقاد از برخی افراد که با تفسیرهای غلط به دنبال تقسیم کردن مردم هستند، افزودند: نباید با بگومگوها و تقسیم کردن مردم، کار بزرگ ملت در انتخابات را خراب و ضایع کرد.

ادامه »

بیانات رهبری در آستانه‌ی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.

 خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز! و در این ایّام مهم و مبارک، فضای حسینیّه‌ی ما را با حضور خودتان، با اخلاص خودتان و با لطف خودتان مزیّن و نورانی کردید.

 این ایّام از این جهت که روزهای آخر ماه مبارک شعبان است، روزهای بسیار مغتنمی است. این را همیشه باید به یاد داشته باشیم که از فرصتهایی که خدای متعال در اختیار ما قرار میدهد حدّاکثر استفاده را بکنیم؛ یکی از این فرصتها، ماه مبارک شعبان است که ماه دعا است، ماه مناجات است، ماه توسّل است، ماه انتظار است. یک نعمت بزرگ دیگر، ماه مبارک رمضان است که نزدیک است و خیلی مناسب است که ما در ماه شعبان، خودمان را آماده کنیم برای ماه رمضان. ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است؛ ورود در عرصه‌ی ضیافت الهی احتیاج به آمادگی‌هایی دارد، این آمادگی‌ها را در خودمان به وجود بیاوریم.

 کار شما جوانهای عزیز آسان‌تر از ما است. جوانها با دلهای پاکشان، با دلهای صافشان، با عدم آلودگی‌هایی که در طول زمان برای انسان به وجود می‌آید، بیشتر آمادگی دارند؛ و قدر بدانند این آمادگی را، این دعاهای ماه مبارک شعبان را، بخصوص این مناجات [شعبانیّه] را؛ مناجات معروفی که از ائمّه (علیهم‌السّلام) نقل شده است. بنده یک‌وقتی از امام بزرگوار سؤال کردم که در بین این دعاهای مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، شما بیشتر دلبسته‌ی کدام دعا هستید و به آن اُنس دارید؛ فرمودند مناجات شعبانیّه و دعای کمیل. ایشان، این مرد عارفِ پخته‌ی عمل‌کننده‌ی در راه خدا، به این دو دعا توجّه داشتند. ان‌شاءالله که در این ایّام باقی‌مانده همه‌مان بتوانیم از این روزها استفاده کنیم و خودمان را در این وادی رحمت الهی به معنویّت وارد کنیم و بهره ببریم؛ اصل این است.

ادامه »

توصیه‌های مهم رهبر انقلاب درباره ماه‌های رجب و شعبان

پایگاه‌ اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در خصوص اهمیت ماه‌های رجب و شعبان، گزیده‌ای از توصیه‌های عملی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای این دو ماه بافضیلت را منتشر کرده است که در ادامه از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد.
***
توصیه‌های ماه رجب:
«ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهی است برای اینکه انسان در ماه مبارک رمضان - که ماه ضیافت الهی است- بتواند با آمادگی وارد شود. آمادگی به چیست؟ در درجه‌ اول، آمادگی به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهی دانستن، در محضر خدا دانستن، همه‌ حالات خود را، حرکات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبی خود را در معرض و محضر علم الهی دانستن؛ در درجه‌ اول، این مهم است».
1392/2/25

ادامه »

بازخوانی توصیه‌های رهبر انقلاب در سالی‌که گذشت

کیهان بررسی می‌کند

سرویس سیاسی - نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب در سالی که گذشت به خوبی نشان می‌دهد که دغدغه حل مشکلات مردم و معیشت آنان مهم‌ترین نگرانی ایشان بوده است، تکرار برخی واژگان در بیانات معظم‌له و نیز خواسته‌هایی که از سوی مردم در نامه‌ها و شکوائیه‌ها منتقل شده و رهبر انقلاب در بیاناتشان این خواسته‌ها را به مسئولین منتقل کرده‌اند این واقعیت را نشان می‌دهد.
بررسی محتوایی 49 سخنرانی رسمی منتشر شده در پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب نشان دهنده این واقعیت است که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای لحظه‌ای از حل مشکلات مردم و انتقال این مشکلات به مسئولین برای حل آن‌ها غافل نبوده‌اند، در این گزارش تلاش خواهیم کرد به بخشی از خواست‌های رهبر انقلاب که در بیانات ایشان انعکاس داشته است بپردازیم.
دولت باید در پایان این سال گزارش دهد


رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود سال جاری را سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامیدند و تاکید کردند: به گمان من مسئله اقتصاد در اولویت اول است. در مسئله‌ اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله‌ تولید داخلی است؛ مسئله‌ ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله‌ تحرک و رونق اقتصادی و مقابله‌ با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهایی است که مردم آنها را حس می‌کنند و مطالبه می‌کنند؛ و آمارها و اظهارات خود مسئولین هم نشان می‌دهد که این مطالبات مردم و این خواسته‌های مردم بجا و به‌مورد است.
ایشان افزودند: اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسئله‌ بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه‌ اینها در مجموعه‌ مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است. اقتصاد مقاومتی شامل همه‌ اینها است. می‌شود با اقتصاد مقاومتی به جنگ بیکاری رفت؛ می‌شود به جنگ رکود رفت؛ می‌شود گرانی را مهار کرد؛ می‌شود در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد؛ می‌شود فرصت‌های بسیاری را برای کشور ایجاد کرد و از فرصت‌ها استفاده کرد؛ شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی کار و تلاش انجام بگیرد.
رهبر انقلاب در نخستین روز سال جاری در حرم مطهر رضوی(ع) و در جمع زائرین آن حضرت خواسته‌ای از دولت را مطرح کردند که تحقق آن را می‌توان این روزها راستی‌آزمایی کرد: «امیدواریم در پرتو اقدام و عمل برای تحقق اقتصاد مقاومتی، دولت بتواند در پایان سال جاری از احیاء چند هزار کارخانه و کارگاه «صنعتی، تولیدی و کشاورزی» گزارشی عینی به مردم بدهد و مردم هم این اقدامات را احساس کنند و اعتماد و اطمینان یابند.»
از هر اقدامی در جهت منافع و حل مشکلات مردم حمایت خواهم کرد

ادامه »

1395/12/30 پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۶

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۶، سال جدید را سال «اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال» نام‌گذاری کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
یا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها.(۱)

میلاد مبارک حضرت فاطمه‌ی زهرا، صدّیقه‌ی کبریٰ (سلام‌الله‌علیها) را و عید نوروز را به همه‌ی شما هم‌میهنان عزیز تبریک عرض میکنم. عیدتان مبارک باشد هم‌میهنان عزیز، ملّت بزرگ ایران، جوانان عزیز، قشرهای گوناگون مردم! و بویژه تبریک عرض میکنم به خانواده‌های عزیز شهیدان و جانبازان و ایثارگران و همچنین به همه‌ی ملّتهایی که با عید نوروز آشنا هستند و آن را گرامی میدارند.

خدای متعال را بر این فرصت سپاس میگویم که یک بارِ دیگر توفیق داد عید نوروز را به شما ملّت عزیز ایران تبریک عرض کنم؛ امیدواریم که سالِ بسیار خوب و مبارک و بابرکتی و همراه با امنیّت و رفاهی در انتظار ملّت ایران باشد و سال ۹۶، ان‌شاءالله سال خوشی برای همه‌ی ملّت ایران و برای مسلمانان جهان باشد؛ همه‌ی خانواده‌های ایرانی، همه‌ی ایرانیان عزیز ان‌شاءالله در این سالی که در این لحظه آغاز شد، مشمول لطف و رحمت و برکت الهی باشند.

اگر بخواهیم یک ارزیابی‌ای بکنیم از سالی که گذشت -سال ۹۵- باید بگوییم آن سال هم مثل همه‌ی سالهای دیگر شادی‌ها و غمهایی داشت، تلخی‌ها و شیرینی‌هایی داشت؛ منظور تلخی‌ها و شیرینی‌های مربوط به ملّت است، مسائل شخصی مورد نظر نیست. هم شیرینی داشتیم در سال گذشته، شادی داشتیم که این شادی‌ها مربوط است به عزّت ملّی، امنیّت ملّی، همّت جوانانه در میان ملّت ایران و حرکات مؤمنانه‌ی فراگیر در همه جای کشور؛ هم تلخی‌هایی داشتیم که عمدتاً مربوط به مسائل اقتصادی و اجتماعی است که اشاره‌ای به آنها خواهم کرد.

عزّت ایران و ملّت عزیزمان در سال ۹۵ در سراسر سال مشهود بود؛ از آغاز سال تا پایان سال. دشمنان ما در همه جای دنیا اعتراف کردند به اقتدار ملّت ایران، به عظمت ملّت ایران؛ هویّت ملّت ایران خودش را در سراسر قضایای گوناگونِ این سال نشان داد. با یک بی‌احترامی‌ای که از سوی رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران شد، مردم، پُرشور و با حمیّت و غیرت در روز بیست و دوّم بهمن پاسخ آن را دادند؛ در روز قدس، در ماه مبارک رمضان، اجتماع عظیم مردم، هویّت و هدفهای این کشور را به همه‌ی دنیا نشان داد.

امنیّت کشور در این محیط پُرتلاطم منطقه‌ای بلکه بین‌المللی، یک شاخص بسیار عمده و بزرگی برای ملّت ایران بود. امروز اطراف ما، کشورهایی که همسایگان ما هستند: از شرق کشور و جنوب شرقی کشور، تا شمال غربی کشور، کشورها دچار ناامنی هستند، منطقه دچار ناامنی است، ملّت ایران بحمدالله در طول سال یک امنیّت پایدار را تجربه کرد.

همّت جوانانه‌ای که من اشاره کردم، ناشی از مشاهده و اطّلاع از فعّالیّتهای هزاران گروه جوان در سرتاسر کشور است، که به فعّالیّتهای پُرشور خود، چه در زمینه‌های علمی، چه در زمینه‌های فرهنگی، چه در زمینه‌های ورزشی، چه در زمینه‌های تولیدی، سرگرم هستند و اشتغال دارند، کارهای نو و ابتکارهای نوی را دارند ارائه میدهند و برای آینده‌ی کشور ذخیره فراهم میکنند.

حرکات مؤمنانه‌ای که اشاره کردم، مراد، جلسات دینی پُرشور و گرم و گیرایی است که در سرتاسر سال وجود داشت؛ مربوط به مسائل ائمّه (علیهم‌السّلام)، مربوط به مسائل مهمّ دینی، از اعتکافها و عبادتها و ماه رمضان و پیاده‌روی اربعین و جلسات مهمّ عاشورا و دهه‌ی محرّم؛ اینها نقاط مثبت و شادی‌آفرین کشور ما و برای ملّت ما است.

تلخی‌ها و سختی‌‌ها عمدتاً مربوط به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است؛ طبقات متوسّط و ضعیف در طول سال درگیر این مشکلات بودند و همچنان هستند؛ چون از وضع مردم مطّلع هستم، لذا تلخی را با همه‌ی وجود حس میکنم؛ تلخی کامِ مردم، بخصوص مردمِ ضعیف و فرودست و طبقات ضعیف که مربوط به مسائل اقتصادی و مشکلات اقتصادی است، مثل گرانی، مثل بیکاری، مثل آسیب‌های اجتماعی که آنها هم عمدتاً منشأ اقتصادی دارند؛ مثل تبعیض‌ها و نابرابری‌ها.

خب، همه‌ی ما مسئولیم؛ هم پیش خدای متعال، هم پیش ملّت بایستی پاسخگو باشیم. من در سال «اقدام وعمل» -که سال ۹۵ بود- از مسئولین محترم خواستم که ستادی برای اقدام و عمل تشکیل بدهند و تشکیل دادند؛ کارهای خوبی هم خوشبختانه انجام گرفت که گزارش آن را به ما دادند؛ لکن آنچه انجام گرفته است، با آنچه مورد انتظار مردم و مورد انتظار ما است، فاصله‌ی زیادی دارد. در سخنرانی(۲) توضیح خواهم داد که بعضی از شاخصها و آمارهایی که ارائه میشود از مقامات مسئول، آمارهای مثبتی است؛ بعضی هم که از طرف خود مسئولین ارائه میشود، آمارهای منفی است؛ اینها را در مجموع بایستی مشاهده کرد.

اقتصاد مقاومتی یک مجموعه است؛ این مجموعه اگر فقط در زیر نام اقتصاد مقاومتی مورد توجّه قرار بگیرد، ممکن است چندان منشأ اثر نباشد؛ من علاج را در این میبینم که این مجموعه را به نقاط مهم تقسیم کنیم و برای هر نقطه‌ی کلیدی و مهمّی یک فصلی از زمان را قرار بدهیم، و از مسئولین و افراد شاخص و از آحاد مردم بخواهیم که همه‌ی همّت خود را بر روی آن نقاط کلیدی متمرکز کنند؛ به نظر من علاج در این است که این نقطه‌ی کلیدی را امسال درست شناسایی کنیم. به اعتقاد من این نقطه‌ی کلیدی عبارت است از تولید، تولید داخلی؛ و اشتغال و عمدتاً اشتغال جوانان؛ اینها آن نقاط کلیدی اصلی است. اگر ما توانستیم روی این دو نقطه متمرکز بشویم و کارها را بر این اساس برنامه‌ریزی و دسته‌بندی بکنیم، تصوّر این است که کار به‌میزان زیادی جلو خواهد رفت و موفّقیّتهای چشمگیر و محسوسی پیش خواهد آمد. من در سخنرانی ان‌شاءالله خصوصیّاتی را که بر این دو نقطه‌ی کلیدی و اساسی مترتّب است توضیح خواهم داد؛ لذا من شعار امسال را «اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال» قرار میدهم؛ یعنی اقتصاد مقاومتی عنوان کلّی است، بعد تولید و اشتغال؛ این مجموع نقاطی است که بایستی همه بر روی آن متمرکز بشوند. مطالبه‌ی من و مطالبه‌ی مردم از مسئولین عزیز و محترم این است که بر روی این دو نقطه متمرکز بشوند و کارها را با برنامه‌ریزی انجام بدهند و ان‌شاءالله در پایان سال نتایج آن را بتوانند به مردم گزارش کنند.

امیدواریم که همه‌ی شما در تحت عنایات حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) و با دعای ارواح مطهّر شهیدان و امام بزرگوار، سال شاد و خوش و همراه با امنیّت و رفاهی را برخوردار باشید و با خود داشته باشید.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) عوالم‌العلوم، ج ۱۱، ص ۱۴
۲) سخنرانی معظّمٌ‌له در روز اوّل سال نو در حرم مطهّر رضوی (ع)

اهمیت و جایگاه عید نوروز از دیدگاه رهبر معظم انقلاب


فلسفه «نوروز» و «روز نو»
آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای از نظرات و دیدگاه‌های عالمانه و تحلیلی رهبر معظم انقلاب در مورد جشن ملی نوروز و نگاه اسلام نسبت به آن است که در طی سال‌های اخیر توسط معظم‌له بیان شده است.
***


دگرگونیِ نوروز باستانی در نتیجه­ زیرکی ایرانیان
«ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده‌ خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتی برای سلاطین و حکّام مستبد بود؛ برای اینکه شکوه خود و عظمت ظاهری خود را به رخ ملّتها بکشانند و بنشینند از آنها هدیه بپذیرند. حتّی در زمان بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که نوروز به دربارهای خلافت اموی و عبّاسی وارد شد، همان رفتار و سیره‌ پادشاهان و کسرایان فارسی باستان در دربار آنها عمل می‌شد. امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را به‌نفع خود تغییر داد؛ اگرچه این تغییر به‌صورت دفعی انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرنها، مشاهده می‌کنید که نوروز بهانه‌ای و وسیله‌ای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری‌تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛

مردم به‌مناسبت نوروز با یکدگر با صفا و محبّت رفتار می‌کنند؛ به یکدیگر تبریک می‌گویند و هدیه می‌دهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سالها و قرنها، در نوروز وجود ندارد. در ایّام نوروز و تحویل سال نو، شلوغ‌ترین و پرازدحام‌ترین مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاه‌های مقدّس ائمّه و امام‌زادگان (سلام الله علیهم)….بنابراین این نوروزی که امروز ما داریم، نوروز باستانی نیست، نوروز ایرانی است؛ نوروز ملّت مسلمانی است که از قالب این مراسم کهن، توانسته است برای خود سرمایه‌ای فراهم کند و به سمت هدفهای خود پیش برود».
بیانات در حرم مطهر رضوی، 1394/1/1.

ادامه »

بیانات در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین


95/12/03
من قبل از آنکه سخنرانی خودم را شروع کنم، چون امروز سالروز شهادت مالکوم ایکس، رهبر سیاهان مسلمان آمریکاست، از حضّار محترم خواهش میکنم حمد و قل‌هواللّهی برای روح آن شهید بخوانید.

بِسمِ اللهِ الرّحمٰنِ الرَّحیم


الحمدلله ربّ العالمین و صلوات الله و تحیّاته علی سیّدالانام محمّدٍ المصطفی و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین
قال الله الحکیم فی الکتاب المبین:


«وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین»(۱) و قال عزّ مَن قائِل:
«فَلا تَهِنوا وَ تَدعوٓا اِلَى السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللَهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکم اَعمالَکُم»(۲).

 در آغاز لازم میدانم، به همه‌ی شما میهمانان عزیز، رؤسای محترم مجالس، رهبران گروه‌های مختلف فلسطینی، اندیشمندان، فرزانگان و شخصیّت‌های برجسته‌ی جهان اسلام و دیگر شخصیّت‌های آزادی‌خواه، خوشامد بگویم و حضورتان در این نشست ارزشمند را گرامی بدارم.

 قصّه‌ی پُرغصّه‌ی فلسطین و اندوه جان‌کاه مظلومیّت این ملّت صبور، بردبار و مقاوم، حقیقتاً هر انسان آزادی‌خواه و حق‌طلب و عدالت‌جو را می‌‌آزارد و درد و رنجی انبوه بر دل می‌نشاند. تاریخ فلسطین و اشغال ظالمانه‌‌ی آن و آواره کردن میلیون‌ها انسان و مقاومت دلیرانه‌ی این ملّت قهرمان، پُر فرازونشیب است. کاوشی هوشمندانه در تاریخ نشان میدهد که در هیچ برهه‌ای از تاریخ، هیچ‌یک از ملّتهای جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه مواجه نبود‌ه‌اند که در یک توطئه‌ی فرامنطقه‌ای، کشوری به طور کامل اشغال شود و ملّتی از خانه و کاشانه‌ی خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدان‌جا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند، امّا این نیز یکی از صفحات ناپاک تاریخ است که همچون دیگر صفحات آلوده، با اذن خدای متعال و یاری او بسته خواهد شد؛چه آنکه‌‌:

إِنَّ‌ الْبَاطِلَ کانَ‌ زَهُوقًا.(۳)

وَ قال: اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبَادِیَ الصَّٰلِحُون.(۴)

 کنفرانس شما در یکی از سخت‌ترین شرایط جهانی و منطقه‌ای برگزار میشود. منطقه‌ی ما که همواره پشتیبان ملّت فلسطین در مبارزات آن علیه یک توطئه‌ی جهانی بوده است، این روزها دستخوش ناآرامی و بحرانهای متعدّد است. بحرانهای موجود در چندین کشور اسلامی منطقه موجب شده است تا حمایت از مسئله‌ی فلسطین و آرمان مقدّس آزادی قدس کم‌رنگ شود. توجّه به نتیجه‌ی این بحرانها، به ما تفهیم میکند که قدرتهای سودبرنده از آن کدامند.

آنانی که رژیم صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند تا از طریق تحمیل یک درگیری طولانی‌مدّت، مانع از ثبات و استقرار و پیشرفت منطقه شوند، اینک نیز در پسِ فتنه‌های موجود قرار دارند.

فتنه‌هایی که موجب شده است تا توانمندی‌های ملّتهای منطقه در درگیری‌های عبث و بیهوده به خنثی کردن یکدیگر مصروف شود و با فشل شدن همه، آنگاه فرصت برای قدرت‌گیری هرچه بیشتر رژیم غاصب صهیونیستی فراهم آید.

همچنان در این میان، شاهد تلاش خیرخواهان و عقلا و حکمای امّت اسلامی هستیم که دلسوزانه در پی حلِّ این اختلافات هستند؛ امّا متأسّفانه، توطئه‌های پیچیده‌ی دشمن، توانسته است با بهره‌گیری از غفلت برخی دولتها، جنگهای داخلی را بر ملّتها تحمیل کند و آنها را به جان یکدیگر بیندازد و تلاش این خیرخواهان امّت اسلامی را کم اثر کند. آنچه در این میان حائز اهمّیّت است، تضعیف جایگاه مسئله‌ی فلسطین و تلاش برای خروج آن از اولویّت است. باوجود اختلافاتی که کشورهای اسلامی با یکدیگر دارند که برخی از آنها طبیعی و برخی دیگر توطئه‌ی دشمن و برخی دیگر ناشی از غفلت است، لیکن همچنان عنوان فلسطین میتواند و باید، محور وحدت همه‌ی آنان باشد.

یکی از دستاوردهای این نشست ارزشمند، مطرح کردن اولویّت نخست جهان اسلام و آزادی‌خواهان جهان، یعنی موضوع فلسطین و ایجاد فضای همدلی برای تحقّق هدف والای حمایت از مردم فلسطین و مبارزات حق‌طلبانه و عدالت‌جویانه‌ی آنان است. هرگز نباید از اهمّیّت حمایت سیاسی از مردم فلسطین غافل بود که در جهان امروز از اولویّت ویژه‌ای برخوردار است. ملّتهای مسلمان و آزادی‌خواه با هر سلیقه و روش، امّا میتوانند در یک هدف گرد هم ‌آیند و آن فلسطین و ضرورت تلاش برای آزادی آن است.

با پدیدار شدن نشانه‌های افول رژیم صهیونیستی و ضعفی که بر متّحدان اصلی آن بویژه ایالات متّحده‌ی‌ آمریکا حاکم شده است، مشاهده میشود که اندک اندک، فضای جهانی نیز به سمت مقابله با اقدامات خصمانه و غیر قانونی و غیر انسانی رژیم صهیونیستی میل میکند، البتّه هنوز جامعه‌ی جهانی و کشورهای منطقه نتوانسته‌اند به مسئولیّت خود در برابر این مسئله‌ی انسانی عمل کنند.

 سرکوب وحشیانه‌ی ملّت فلسطین، دستگیری‌های گسترده، قتل و غارت، غصب سرزمین‌های این ملّت و بنای شهرک در آنها، تلاش برای تغییر چهره و هویّت شهر مقدّس قدس و مسجدالاقصی و دیگر اماکن مقدّس اسلامی و مسیحی در آن، سلب حقوق اوّلیّه‌ی شهروندان و بسیاری از مظالم دیگر همچنان ادامه دارد و از پشتیبانی همه‌جانبه‌ی ایالات متّحده‌ی آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی برخوردار است و متأسّفانه با عکس‌العمل شایسته‌ی جهانی مواجه نیست.

ملّت فلسطین مفتخر است که خدای متعال بر آنان منّت گذارده و رسالت عظیم دفاع از این سرزمین مقدّس و مسجدالاقصی را بر دوش آنان نهاده است. این ملّت، راهی جز این ندارد که با اتّکال به پروردگار متعال و اتّکاء به توانمندی‌های ذاتی خود، در صدد برآید تا شعله‌ی مبارزه را همچنان فروزان نگاه دارد و الحق که تاکنون چنین کرده‌ است.

انتفاضه‌ای که اینک در سرزمین‌های اشغالی برای سوّمین بار آغاز شده، مظلوم‌تر از دو انتفاضه‌ی گذشته، امّا درخشان و پُرامید در حرکت است و به‌ اذن الله خواهید دید که این انتفاضه، مرحله‌ی بسیار مهمّی از تاریخ مبارزات را رقم خواهد زد و شکستی دیگر بر رژیم غاصب تحمیل خواهد کرد.

این غدّه‌ی سرطانی، از هنگام آغاز، مرحله‌ای رشد کرده و به بلای کنونی تبدیل شده و درمان آن نیز باید مرحله‌ای باشد، که چند انتفاضه و مقاومت پیگیر و مستمر توانسته است اهداف مرحله‌ای بسیار مهمّی را محقّق سازد و همچنان توفنده به پیش میتازد تا دیگر اهداف خود را، تا زمان آزادی کامل فلسطین محقّق سازد.

 ملّت بزرگ فلسطین که بتنهایی، بار سنگین مقابله با صهیونیسم جهانی و حامیان قلدر آن را به دوش میکشد، صبور و بردبار، امّا مستحکم و استوار به‌ تمامی مدّعیان فرصت داده است تا ادّعای خود را به محک تجربه بسپارند. آن روز که با ادّعای نادرست واقع‌بینی و ضرورت پذیرش حداقل حقوق برای جلوگیری از ضایع شدن آن، طرحهای سازش به طور جدّی مطرح شد، ملّت فلسطین و حتّی همه‌ی جریانهایی که نادرستی این دیدگاه برایشان از پیش اثبات شده بود، به آن فرصت دادند. البتّه جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا بر نادرستی این نوع روشهای سازش‌کارانه تأکید کرد و آثار زیان‌بار و خسارتهای سنگین آن را گوشزد نمود. فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزه‌ی ملّت فلسطین به همراه داشت، امّا تنها فایده‌ی آن، اثبات نادرستی تصوّر واقع بینی در عمل بود.

اساساً روش و طریقه‌ی شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به ‌گونه‌ای است که نمیتواند از توسعه‌طلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقّه‌ی فلسطینیان دست بردارد؛ زیرا موجودیّت و هویّت آن در گروِ نابودی تدریجی هویّت و موجودیّت فلسطین است. چه، آنکه موجودیّت نامشروع رژیم صهیونیستی، در صورتی قابلیّت استمرار خواهد داشت که بر ویرانه‌های هویّت و موجودیّت فلسطین بنا شود. به همین دلیل است که حفاظت از هویّت فلسطینی و پاسداری از همه‌ی نشانه‌های این هویّتِ بر حق و طبیعی،‌ امری واجب، ضروری و یک جهاد مقدّس است. تا وقتی که نام فلسطین، یاد فلسطین و شعله‌ی فروزان مقاومت همه‌جانبه‌ی این ملّت برافراشته بماند، امکان ندارد که پایه‌های رژیم اشغالگر، مستحکم گردد.

 مشکل روند سازش فقط در این نیست که با کوتاه آمدن از حقّ یک ملّت، به رژیم غاصب مشروعیّت میدهد،که خود خطائی بزرگ و نابخشودنی است، بلکه مشکل در آن است که اساساً هیچ تناسبی با شرایط کنونی مسئله‌ی فلسطین ندارد و خصلتهای توسعه‌طلبانه و سرکوبگرانه و آزمندانه‌ی صهیونیست‌ها را در نظر نمیگیرد؛ امّا این ملّت، با اغتنام فرصت توانسته است نادرستی ادّعای مدّعیان سازش را به اثبات رساند و در نتیجه، نوعی اجماع ملّی در مورد روشهای درست مبارزه برای احقاق حقوق حقّه‌ی ملّت فلسطین شکل گرفته است.

 اینک مردم فلسطین در کارنامه‌ی سه دهه‌ی گذشته‌ی خود، دو الگوی متفاوت را تجربه کرده‌اند و میزان تناسب آن با شرایط خویش را دریافته‌اند. در مقابل روند سازش، الگوی مقاومت قهرمانانه و مستمرِ انتفاضه‌ی مقدّس قرار دارد که دستاوردهای عظیمی برای این ملّت داشته است. بی‌دلیل نیست که این روزها مشاهده میکنیم که از سوی مراکز معلوم‌الحال، «مقاومت»، مورد هجوم و یا «انتفاضه»، مورد سؤال قرار میگیرد.

از دشمن انتظاری جز این نیست؛ زیرا به‌درستیِ این راه و ثمربخش بودن آن وقوف کامل دارد؛ امّا گاه مشاهده میکنیم که برخی از جریانها و حتّی کشورهایی که در ظاهر ادّعای همراهی با مسئله‌ی فلسطین را دارند، ولی در حقیقت درصددند تا مسیر درست این ملّت را منحرف کنند، به مقاومت حمله میکنند.

ادّعای آنان این است که مقاومت در پی چند دهه از عمر خود، هنوز نتوانسته است آزادی فلسطین را محقّق سازد؛ پس این روش نیازمند بازنگری است! در پاسخ باید گفت: درست است که مقاومت هنوز نتوانسته به هدف غائی خود یعنی آزادی کلِّ فلسطین دست یابد، لیکن مقاومت توانسته است مسئله‌ی فلسطین را زنده نگه دارد. باید دید اگر مقاومت نبود، اینک در چه شرایطی به سر میبردیم؟ مهم‌ترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژه‌های صهیونیستی است. موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامه‌ی اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلِّ منطقه بود، به شکست بکشاند.

در این روند، باید بحق، از اصل مقاومت و سلحشورانی که در دوره‌های مختلف و از همان ابتدای اجرای پرده‌ی تأسیس رژیم صهیونیستی به مقاومت پرداختند و با تقدیم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل کردند، تجلیل شود. نقش مقاومت در دوره‌های بعد از اشغال بر کسی پوشیده نیست و یقیناً نمیتوان حتّی نقش مقاومت را در پیروزیِ ولو مختصرِ جنگ سال ۱۳۵۲ مصادف با ۱۹۷۳ میلادی نادیده انگاشت؛ و از سال ۱۳۶۱ مصادف با ۱۹۸۲ میلادی که عملاً بار مقاومت بر دوش مردم داخل فلسطین قرار گرفت، مقاومت اسلامی لبنان -حزبالله- از راه رسید تا یاریگر فلسطینیان در مسیر مبارزاتی‌شان باشد.

اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمین‌گیر نکرده بود، اینک شاهد دست‌اندازی آن به دیگر سرزمین‌های منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره؛ آری این دستاورد بسیار مهم است، امّا این تنها دستاورد مقاومت نیست و آزادی جنوب لبنان و آزادی غزّه، تحقّق دو هدف مرحله‌ای مهم در روند آزادی فلسطین به شمار میرود که توانسته است روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس گرداند. از اوایل دهه‌ی ۶۰ هجری شمسی مصادف با دهه‌ی ۸۰ میلادی به بعد، دیگر نه‌تنها رژیم صهیونیستی قادر نبوده است به سرزمین‌های جدیدی دست‌اندازی کند، بلکه عقب‌گرد آن با خروج ذلّت‌بار از جنوب لبنان آغاز شد و با خروج ذلّت‌بار دیگر از غزّه استمرار یافت.

هیچ‌کس نمیتواند منکر نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ی مقاومت در انتفاضه‌ی نخست باشد. در انتفاضه‌ی دوّم نیز نقش مقاومت، اساسی و برجسته بود. انتفاضه‌ای که در نهایت، رژیم صهیونیستی را وادار کرد تا از غزّه خارج شود.

جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان و جنگهای ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگی صفحات درخشانی از کارنامه‌ی مقاومت است که موجب ‌افتخار تمام ملّتهای منطقه، جهان اسلام و همه‌ی انسانهای آزادی‌خواه‌ جهان است.

در جنگ ۳۳ روزه، عملاً همه‌ی راه‌های امدادرسانی به ملّت لبنان و مقاومان سلحشور حزب‌الله بسته شده بود، امّا به یاری خداوند و اتّکاء به نیروی عظیم مردم مقاوم لبنان، رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی ایالات متّحده‌ی آمریکا، شکست مفتضحانه‌ای را متحمّل شدند که دیگر به‌آسانی جرئت حمله به آن دیار را نخواهند کرد. مقاومتهای پی در پی غزّه، که اینک به قلعه‌ی شکست‌ناپذیر مقاومت مبدّل شده است، در طی چند جنگ پیاپی نشان داد که این رژیم، ضعیف‌تر از آن است که در مقابل اراده‌ی یک ملّت، توان ایستادگی داشته باشد.

قهرمان اصلی جنگهای غزّه، ملّت سلحشور و مقاومی است که باوجود تحمّل چندین سال محاصره‌ی اقتصادی، امّا با اتّکاء به قدرت ایمان، همچنان از این قلعه دفاع میکند. جای آن دارد که از همه‌ی گروه‌های مقاومت فلسطین، سرایا القدس از جنبش جهاد اسلامی، کتائب عزّالدّین قسّام از حماس، کتائب شهداء الاقصی از فتح و کتائب ابوعلی مصطفی از جبهه‌ی خلق برای آزادی فلسطین که نقش ارزشمندی در این جنگها داشتند، تقدیر به عمل آید.

میهمانان گرامی!
خطرات ناشی از حضور رژیم صهیونیستی هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد و لذا مقاومت باید از همه‌ی ابزارهای لازم برای استمرار کار خود برخوردار باشد و در این مسیر، همه‌ی ملّتها و دولتهای منطقه و همه‌ی آزادی‌خواهان جهان وظیفه دارند نیازهای اساسی این ملّت مقاوم را تأمین کنند که بستر اصلی مقاومت،‌ ایستادگی و پایداری ملّت فلسطین است که خودْ فرزندان غیور و مقاوم را پرورش داده است. تأمین نیازهای مردم فلسطین و مقاومت فلسطین، وظیفه‌ای مهم و حیاتی است که همه باید به آن عمل کنیم. در این روند، نباید به نیازهای اساسی مقاومت در کرانه‌ی‌ِ باختری بی‌توجّه بود که اینک بار اصلی انتفاضه‌ی مظلوم را بر دوش میکشد. مقاومت فلسطین نیز باید با عبرت‌گیری از گذشته‌ی خود به این نکته‌ی مهم توجّه داشته باشد که «مقاومت» و «فلسطین»، ارزشمندتر و والاتر از آن است که در اختلافات میان کشورهای اسلامی و عربی و یا اختلافات داخلی کشورها و یا اختلافات قومی و مذهبی درگیر شود. فلسطینیان، بخصوص گروه‌های مقاومت باید قدر جایگاه ارزشمند خود را بدانند و به این اختلافات ورود نکنند. کشورهای اسلامی و عربی و همه‌ی جریانهای اسلامی و ملّی، موظّفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند. حمایت از مقاومت، وظیفه‌ی همه‌ی ما است و هیچ‌کس حق ندارد در برابر کمک، از آنان انتظار ویژه‌ای داشته باشد. آری، تنها شرط کمک این است که این کمکها در جهت تقویت بُنیه‌ی مردم فلسطین و ساختار مقاومت هزینه شود. پایبندی به اندیشه‌ی ایستادگی در برابر دشمن و مقاومت در همه‌ی ابعاد آن، ضامن استمرار این کمکها است. موضع ما نسبت به مقاومت یک موضع اصولی‌ است و ربطی به گروه خاصّی ندارد. هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است. عمق رابطه‌ی ما با گروه‌های مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.

 نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره شود، اختلاف میان گروه‌های مختلف فلسطینی است. تفاوت دیدگاه به دلیل تنوّع سلیقه در میان مجموعه‌ها امری طبیعی و قابل درک است و تا آنجا که در همین محدوده باقی بماند، چه بسا موجب هم‌افزایی و غِنای هرچه بیشتر مبارزات مردم فلسطین شود، لیکن مشکل از زمانی آغاز میشود که این اختلافات، به نزاع و خدای ناکرده درگیری بینجامد؛ که در این صورت جریانهای مختلف، با خنثی کردن قدرت و توان یکدیگر، عملاً در مسیری گام برمیدارند که خواست دشمن مشترک همه‌ی آنها است. مدیریّتِ اختلاف و تفاوت نگرش و سلیقه، هنری است که همه‌ی جریانهای اصلی باید آن را به کار گیرند و به‌ گونه‌‌ای برنامه‌های مختلف مبارزاتی خود را برنامه‌ریزی کنند که فقط به دشمن فشار آورد و موجب تقویت مبارزه شود. اتّحاد ملّی بر اساس برنامه‌ی جهادی، ضرورتی ملّی برای فلسطین است که انتظار میرود همه‌ی جریانهای مختلف در جهت عمل به خواست همه‌ی مردم فلسطین برای تحقّق آن بکوشند.

 مقاومت، این روزها با توطئه‌ی دیگری نیز دست به گریبان است و آن تلاش دوست‌نمایانی است که میکوشند مقاومت و انتفاضه‌ی مردم فلسطین را از مسیر خود منحرف ساخته و آن را هزینه‌ی معاملات سرّی خود با دشمنان ملّت فلسطین بنمایند. مقاومت هوشمندتر از آن است که در این دام فروافتد؛ بویژه آنکه ملّت فلسطین رهبر حقیقی مبارزات و مقاومت است و تجارب گذشته نشان میدهد که این ملّت با درک دقیق از شرایط، مانع از این‌گونه انحرافات میشود و اگر خدای ناکرده، جریانی از جریانهای مقاومت در این دام فروافتد، این ملّت همچون گذشته میتواند نیاز خود را بازتولید کند. اگر گروهی پرچم مقاومت را بر زمین بگذارد، یقیناً گروهی دیگر از دل ملّت فلسطین بر‌می‌آید و آن پرچم را در دست خواهد گرفت.

 مطمئناً شما حضّار محترم، در این نشست، فقط به فلسطین خواهید پرداخت که متأسّفانه در چند سال اخیر، کوتاهی‌هایی در توجّه لازم و ضروری نسبت به آن صورت پذیرفته است. یقیناً بحرانهای موجود در جای جای منطقه و امّت اسلامی شایسته‌ی توجّه است، لیکن آنچه موجب این گردهمایی است، مسئله‌ی فلسطین است. این اجلاس میتواند خود الگویی باشد تا با تأسّی به آن، رفته‌رفته همه‌ی مسلمانان و ملّتهای منطقه بتوانند با تکیه به اشتراکات خود، اختلافات را مهار کرده و با حلِّ تک‌تک آنها، موجبات تقویت هرچه بیشتر امّت محمّدی (صلوات‌الله‌علیه) را فراهم آورند.

 در پایان لازم میدانم بار دیگر از حضور ارزشمند همه‌ی شما میهمانان عالی‌قدر تشکّر کنم. همچنین از رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و همکارانشان در مجلس دهم به دلیل زحمتی که برای تشکیل این کنفرانس انجام دادند، تشکّر میکنم. توفیق همه‌ی شما را در خدمت به مسئله‌ی فلسطین به عنوان اصلی‌ترین مسئله‌ی جهان اسلام و محور وحدت همه‌ی مسلمانان و آزادگان جهان از درگاه ایزد منّان مسئلت دارم.

 درود و رحمت خداوند نثار روح پُرفتوح همه‌ی شهدای اسلام باد، بویژه شهدای والامقام مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و نیز همه‌ی رزمندگان صادق جبهه‌ی مقاومت و نیز روح مطهّر بنیان‌گذار جمهوری اسلامی که بیشترین اهتمام را به قضیّه‌ی فلسطین مبذول داشت. موفّق و پیروز باشید.

 والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 

۱) سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۳۹
۲) سوره‌ی محمّد، آیه‌ی ۳۵
۳) سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۱
۴) سوره‌ی انبیاء، بخشی از آیه‌ی ۱۰۵
 
 khamenei.ir

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

 

 

۱. مهریه سنگین
کسانی که مهریه‌ی بالا برای خانمشان قرار می‌دهند، به جامعه ضرر می‌زنند. خیلی از دخترها توی خانه می‌مانند، خیلی از پسرها بی‌زن می‌مانند، به‌خاطر این‌که این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای این‌که مهر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱

مهریه‌ی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از یک خانواده‌ی اعیانی است. خانواده‌ی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تقریباً اعیانی‌ترین خانواده‌ی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می‌خواهند ازدواج کنند، مهریه‌ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه‌ی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸

مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸

بعضی خیال می‌کنند مهریه‌ی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک می‌کند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریه‌ی سنگین هیچ معجزه‌ای نمی‌تواند بکند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱

بعضی از خانواده‌های طرف عروس می‌گویند که ما مهریه‌ی آن‌قدر بالا نمی‌خواهیم ولی خانواده‌ی داماد برای پز دادن و تفاخر می‌گویند نه نمی‌شود! چند میلیون یا فلان‌قدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریه‌ی بالا خوشبخت نشد. این‌هایی که خیال می‌کنند اگر مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، ‌ این‌ها اشتباه می‌کنند. ازدواج اگر چنان‌چه با محبت بود، ‌ با وضعیت درست بود، بی‌مهریه هم متزلزل نمی‌شود. ولی اگر چنان‌چه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۴

من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریه‌ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش این‌هاست و به‌خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این‌که همه‌ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواج‌ها را این‌طور مشکل کنند.
خطبه‌ی عقد۱۳۷۳/۹/۲

صفحات: 1· 2

واکنش رهبر انقلاب به برنامه قند پهلو

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

گفت وگو با شهرام شکیبا، شاعر و طنزپرداز

۱۴ سال پیش، رهبر انقلاب در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا، با اشاره به اهمیت و جایگاه تفریح و شادمانی در اسلام فرمودند:


«من قبول ندارم کسی چهره ی اسلام را یک چهره ی خشمگین واخمو و بد اخلاق تصور کند. به هیچ و جه، اسلام این نیست… بنابراین، شما همین طور که یک کار تفریحی را انجام می دهید، یک نمایش اجرا می کنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان می کنید، یک شعر اجرا می کنید و می خوانید یا یک مسابقه اجرا می کنید، در همان حال احساس کنید که یک عبادت انجام می دهید.»

برنامه ی «قند پهلو» یکی از برنامه های طنز صداوسیما در سال های اخیر است که با استقبال مخاطبین نیز همراه شده و رهبر انقلاب هم در حاشیه ی دیدار با شاعران سال ۱۳۹۳، از دست اندرکاران این برنامه تشکر کردند. از همین روی، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR گفت و گویی با جناب آقای شهرام شکیبا، شاعر، طنزپرداز و از دست اندرکاران برنامه ی قند پهلو ترتیب داده است.

* برنامه ی قندپهلو از جمله برنامه های موفق عرصه ی ادبیات بود که اتفاقاً رهبر انقلاب نیز از آن تشکر کرده اند. لطفاً بفرمایید ایده ی این برنامه از کجا آغاز شد و چگونه شکل گرفت؟

در حقیقت ایده ی برنامه ی قندپهلو برای من نیست. بنده و آقای فیض جزء آخرین نفراتی بودیم که به گروه اضافه شدیم. ایده از مدیر وقت شبکه ی آموزش، آقای دکتر قاسمی، بود و این طرح را داشتند که یک مسابقه ی مشاعره ی طنز برگزار شود. علی الظاهر این ایده مطرح می شود با تهیه کننده و آقای رفیع و این جمع به طرح چنین مسابقه ای می رسند. در حقیقت بنده هم فکر نمی کردم چنین کاری در تلویزیون مورد استقبال قرار بگیرد. حتی اگر نگاه کنید، دور اول برنامه، دکور ویژه ای نداشت و همه چیز دورهمی بود. ولی خوب این اتفاق افتاد و برنامه ی قندپهلو چهارده روز پخش شد، در شبکه ی آموزش که شاید شبکه ی پربیننده ای نبود در آن روزها و زمان پخش برنامه هم خیلی ویژه نبود.

پس از آن در دیدار شب ولادت امام حسن علیه السلام با آقا بود که ایشان واکنش نشان دادند به این برنامه. آقا در حال راه رفتن بودند و هنگامی که بنده را دیدند، ایستادند. من فکر کردم با دوستان بغل دستی من هستند. آقای میرشکاک بود، آقای انسانی بود، حسین جعفریان و رضا برجی بودند. چند نفر از رفقای دیگر بودند. من فکر کردم حتماً مخاطب آقا این بزرگان هستند و با من کاری ندارند. اما بعد آقا گفتند: ما برنامه را می بینیم و احسنت به شما. حالا شاید لفظ دقیق ایشان را به خاطر نیاورم، اما یک کلام ملاطفت آمیزی و لطفی این چنینی ابراز داشتند. من فهمیدم برنامه دیده شده است. اتفاقاً آرام آرام دیدیم واکنش ها خیلی جالب است و در جامعه هم مردم دارند می بینند.

ما هیچ وقت فکر نمی کردیم یک موضوع خنده آور که همراه با تفکر است تا این اندازه دیده شود. خب برنامه های دیگری وجود داشت و دارد که به هر طریقی می خواهند مردم را بخندانند. اما خنده ای که تفکر دارد، امری است که عارف و عامی از آن تمجید می کنند. هم مردم عادی و هم بزرگان در بالاترین مقام های فقاهتی پیرامون خنده ی موجه و با تفکر نظر داده اند. به هرحال استقبال از قندپهلو اتفاق شیرینی بود که برای من نیز غیرمنتظره بود.

صفحات: 1· 2

وظیفه‌ اصلی ولیّ فقیه در نظام جمهوری اسلامی چیست؟

سرمقاله‌ی نشریه‌ی خط حزب‌الله (شماره‌ی سی‌وچهارم)
آغاز به کار پنجمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری با پیام رهبر انقلاب اسلامی همراه بود. در این پیام کوتاه، معظم‌له به تبیین اهمیت و کارکرد خطیر این رکن مهم از ارکان نظام جمهوری اسلامی پرداختند و فرمودند: «اهمّیّت این مجلس عظیم‌الشّأن، ناشی از عظمت مسئولیّتی است که بر دوش منتخب آن نهاده شده است. این مسئولیّت در یک جمله: حراست دقیق و همه‌جانبه از هویّت اسلامی و انقلابی نظام حاکم بر کشور و هدایت دستگاه‌های درهم‌تنیده‌ی این نظام به سمت هدف‌های والا و عالی‌قدر آن است.»(۱۳۹۵/۰۳/۰۱) این جملات، بهانه‌ای است تا بار دیگر این موضوع مهم بازخوانی شود که «مأموریت و وظیفه‌ی اصلی ولی‌ فقیه در نظام جمهوری اسلامی چیست؟» پایه و زیرساخت حکومت اسلامی، باور مردم به حاکمیتِ «فقیه» جامع شرایط، «عدالت و تقوی» و «کارآمدی مدیریتی» است؛ و این «اعتقاد به ولایت فقیه، آن جورى که… در نظام جمهورى اسلامى قاعده‌ی همه‌ی امور هست، این یک اعتقادى است منطبق با متن قرآن، منطبق با لبّ اسلام و حق اصول اسلامى و منطبق با عقل سلیم.»(۱۳۶۶/۱۱/۱۶)

از طرفی به تعبیر حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه مشروعیت کلیه‌ی ارکان مدیریتی نظام، در گرو ولی فقیه است. از این رو «اشراف و نظارت ولى فقیه بر همه‌ی مراکز اساسى و حساس جامعه‌ی اسلامى، یک ضرورت است که قانون اساسى ما به این ضرورت پاسخ گفته است.»(۱۳۶۲/۰۲/۳۰) حال این سوال پیش می‌آید که این «اشراف» به معنی مدیریت مستقیم و دخالت در همه تصمیمات و اقدامات ارکان اجرایی نظام است، یا ماموریت ولی فقیه حراست از جهت‌گیری کلان نظام در مسیر تعریف شده اسلام است؟ به این سوال در بیانات رهبر فرزانه انقلاب پاسخ داده شده: «رهبرى مهم‌ترین کارش عبارت است از تعیین سیاست‌هاى کلان کشور؛ یعنى آن چیزهایى که جهت‌گیرى کشور را مشخص مى‌کند؛ که همه‌ی قوانین، همه‌ی مقررات، همه‌ی عملکردها باید در این جهت باشد. حضور رهبرى در همة بخش‌هاى کشور، به معناى حضور سیاست‌هاى رهبرى است که باید با دقت اجرا بشود.»(۱۳۸۰/۰۸/۰۸) تفکیک این دو حوزه (سیاستگذاری و اجرا) در کلام معظمٌ‌له بدین شرح تبیین شده است: «مسئولیت مدیریت انقلاب با مدیریت اجرایى کشور فرق دارد؛ این را توجه داشته باشید. رهبرى طبق قانون اساسى در کشور مسئولیت اجرایى ندارد؛ جز در زمینه نیروهاى مسلح. مسئولیت اجرایى به عهده‌ی قواى سه‌گانه ‌است، منتها مدیریت انقلاب - که همان رهبرى باشد - مسئولیت حفظ جهتگیرى انقلاب و نظام را دارد، باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمان‌ها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضى نرود؛ اینها مسئولیت‌هاى رهبرى است. مسئولیت اجرایى به عهده‌ی مسئولان اجرایى است و هر کس مسئولیتى دارد، باید طبق مسئولیت خود عمل کند.»(۱۳۸۲/۰۲/۲۲)

این برداشت روشن از متن قانون اساسی را می‌توان با مثال‌هایی برای مخاطب آشکارتر کرد و بطلان بسیاری از شبهات مطرح شده توسط برخی مغرضین - که به دنبال انداختن بار مسئولیت کاستی‌ها و خطاهای اجرایی کشور به عهده‌ی رهبری و صرف نظر از مسئولیت و تأثیر مدیران اجرایی در این زمینه هستند ـ را آشکار ساخت: «از رهبرى توقع نیست که ـ فرض بفرمایید ـ مشکلات شهردارى را حل بکند، یا مشکلات فلان وزارتخانه را درست بکند… در نظام اسلامى علاوه بر آن کارهایى که به صورت اجرایى انجام مى‌گیرد، مسائلى که دولت‌ها انجام مى‌دهند، وزراء انجام مى‌دهند، مسئولین گوناگون انجام مى‌دهند، قوه‌ی قضائیه انجام مى‌دهد، یک چیزى وجود دارد که او از همه‌ی اینها بالاتر است و او عبارت است از جهت دادن به این همه. ممکن است که آدم‌هاى خوبى هم در دستگاه قضایى باشند، اما جهتِ قضاء، جهت قضاء اسلامى و مرضىّ عندالله و مرضىّ لدى الفکر الاسلامى نباشد.

رهبرى باید این را تضمین بکند ولو حالا در یک گوشه‌اى هم ممکن است یک خطاى قضایى انجام بگیرد. مثل همین است در امور اجرایى؛ حتى مثل همین است در امر تفنین و قانون‌گذارى. مسائل فراوانى هست در حوزه‌ی رهبرى که عمده‌ی آنها بر مى‌گردد به جهت‌گیرى و احیاناً اتخاذ تصمیم‌هایى که مسئولین‌ذى ربط وکسانى که مستقیماً مسئول آن هستند، اینها به جهتى از جهات قادر نیستند به اتخاذ این تصمیم‌گیرى. آن وقت رهبرى باید بیاید آن کار را انجام بدهد و آن گره را باز کند.»(۱۳۷۲/۱۰/۰۸)

پس می‌توان اینطور جمع‌بندی کرد که رسالت و ماموریت اصلی ولی فقیه، «سیاستگذاری کلان» در مسیر تحقق اهداف والای اسلام و حاکمیت اسلامی و «صیانت از جهت‌گیری‌های کلان» نظام در مسیر حرکت تاریخی خود است؛ چرا که «اگر جهتگیری به سمت هدف‌ها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد.»(۱۳۸۹/۰۳/۱۴) خبرگان به‌عنوان نمایندگان تخصصی مردم بر وجود و استمرار شرایط ولی فقیه نظارت می‌کنند. شرایطی که در اصل ۱۰۹ قانون اساسی هم به آن تصریح شده است. از این رو، مجلس خبرگان، ضامن استمرار اهداف حاکمیت اسلامی در قالب سازوکار کلان مدیریتی نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.

بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

از خداوند متعال با همه‌ی وجود سپاسگزاریم به‌خاطر انتخابات خوبی که در سراسر کشور با استقبال وسیع مردم عزیزمان انجام گرفت(۲) و مجلس وزین و محترمی بحمدالله تشکیل شد. به همه‌ی برادران عزیز، آقایان محترم، علما و فضلای گرامی خوشامد عرض میکنم؛ بخصوص به تازه‌واردان و کسانی که اوّلین‌بار وارد این مجلس محترم شده‌اند که در میان آنها بحمدالله تعدادی جوانان پرنشاط، مجتهدان جوان و فعّال حضور دارند. امیدواریم که خداوند به همه‌ی شما و به ما توفیق بدهد تا بتوانیم وظایفمان را انجام بدهیم.
یاد درگذشتگان این مجلس را گرامی میداریم؛ عزیزانی، بزرگانی سالها در این مجلس حضور داشتند، کارهایی کردند، خدماتی کردند، خداوند ان‌شاءالله درجات آنها را عالی کند؛ آخرینشان برادر عزیزمان، مرحوم آقای طبسی (رضوان الله تعالی علیه) بود که ان‌شاءالله خداوند اجر زحمات آن مرد خدوم و زحمت‌کش را در این مرحله‌ی دشوار و پُرخطر به ایشان عنایت کند و مایه‌ی روشنی چشم ایشان بشود.
تشکیل این جلسه، با ماه شعبان که ماه اعیاد بزرگ و ماه تضرّع و خشوع و استغفار است همراه شد؛ این را هم به فال نیک میگیریم. ماه مهمّی بود که خب، رو به پایان است؛ امیدواریم که خداوند ما را بی‌بهره نگذاشته باشد از برکات این ماه که «اَلَّذی کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَدأَبُ فی صیامِهِ وَ قیامِهِ فی لَیالیهِ وَ اَیّامِه».(۳)

مطلبی که بنده آماده کرده‌ام که عرض بکنم، سه نکته است: یک نکته مربوط به هویّت این مجلس است؛ یک نکته مربوط است به مسیر این مجلس و وظایفی که متوجّه آن است، [یعنی‌] جهت‌گیری و مسیر این مجلس به نظر میرسد چگونه باشد؛ یک نکته هم که اگر وقت شد و خیلی مزاحمتْ طول نکشید و در پایان عرض میکنم، درباره‌ی وظایف عمومی‌ای که در این دوره برعهده‌ی همه است، از جمله بر عهده‌ی ما و شما و این مجلس و دیگران.
درباره‌ی هویّت این مجلس، بنده وقتی فکر میکنم، میبینم این یک موهبت الهی بود که خدای متعال به نظام جمهوری اسلامی عطا کرد؛ مجلس خبرگان یک موهبت است از طرف پروردگار، چیز عظیمی است. اگرچه این مجلس برای هدف خاصّی است که تصریح شده در قانون اساسی لکن با قطع نظر از آن هدف هم، این مجلس خیلی حادثه‌ی بزرگی است؛ پدیده‌ای است.

چرا؟ چون این یک مجموعه‌ای است از علما و صاحب‌نظران و خبرگان دینی و علمی از سراسر کشور که هر سال -حالا دو مرتبه، اگر اقتضا کند بیشتر- به‌مناسبت آن مسئولیّت، دُور یکدیگر جمع میشوند و ظرفیّت عظیمی را به وجود می‌آورند برای تبادل نظر، برای فکر کردن، برای هماهنگ شدن.

 

 

صفحات: 1· 2

نفوذ موریانه وار

نخستین شخصیتی که بر رهبر انقلاب تاثیر گذاشت

 

 نخستین شخصیتی که بر رهبر انقلاب تاثیر گذاشت

 

 ۲۷ دی ۱۳۳۴: شهادت سیدمجتبی نواب صفوی و یاران مجاهدش در گروه فدائیان اسلام

 

رهبر انقلاب «آن وقتی را که خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاکباز [فداییان اسلام] به مشهد رسید، فراموش نمی‌کنم. در بین طلاّب جوان حوزه مشهد، در آن مدرسه‌ای که ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علّت هم این بود که سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نواب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه - که اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسه نوّاب است - آمده و سخنرانی کرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به وجود آورده بود که تأثیرات او بر روحیه طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود.» بیانات در خطبه‌های نماز جمعه ۱۳۷۵/۱۰/۲۸

 

« آن کسی که در دوره جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه اوّل، مرحوم «نوّاب صفوی» بود. آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به‌شدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد.» بیانات در دیدار جمعی از جوانان،1377/02/07


۲۶ دی ۱۳۵۷: خروج بی‌بازگشت محمدرضا پهلوی از کشور

رژیم پادشاهی در ایران پوک شده بود!!

۲۶ دی ۱۳۵۷: خروج بی‌بازگشت محمدرضا پهلوی از کشور
رهبر انقلاب «به‌تدریج دستگاههای وابسته به دولت، اداری‌ها، نظامی‌ها و حتی مسؤولینِ وقت هم به مردم پیوستند. بدین‌ترتیب، نشانه‌های تلاشىِ (متلاشی شدن) رژیمِ پادشاهی آشکار شد و نهایتاً رژیم از هم پاشید. روزی که محمّدرضا از ایران فرار کرد، در واقع رژیم پادشاهی از بین رفته بود. او دید ماندنش دیگر فایده‌ای ندارد [فرار کرد]… نظام پادشاهی در ایران پوک شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضورمردم. مردم به چه خاطر به میدان آمدند؟ به خاطر دین. چون شعار، شعارِ اسلامی بود؛ چون پیشوایان، پیشوایانِ اسلامی و روحانیونِ مورد اعتمادِ مردم بودند. در بین مردم، کسان زیادی بودند که به روحانیون کمک می‌کردند و به آنها مشورت می‌دادند. حتّی در بعضی از شهرها، روحانیون را راهنمایی می‌کردند. اما عامه مردم و توده‌های میلیونی در سرتاسر کشور، چون می‌دیدند در رأسِ علمای بزرگ و روحانیون موجّه، امام بزرگوار قرار دارند، که هم مرجع تقلید و هم روحانی‌ای در سطح عالی دینی‌اند، به صحنه می‌آمدند. این انقلابِ استثنایی، این گونه پدید آمد و به پیروزی رسید. به تعبیری دیگر، انقلاب ما به برکت حضور مردم شکل گرفت؛ مردمی که حضورشان در صحنه، ناشی از اعتقادات دینی بود.» بیانات در نماز جمعه، ۱۳۷۳/۱۱/۱۴

سبک زندگی در باب مطالعه از زبان مقام معظم رهبری

رهبر فرزانه و ادیب انقلاب همواره بر نهضت کتابخوانی و گسترش فرهنگ مطالعه در میان ایرانیان تاکید دارند. در این مجال چند سخن کوتاه پیرامون سبک زندگی ایشان در باب مطالعه را با هم میخوانیم.

- نیم‌ساعت‌ها!

کتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکى عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مى‌خواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتى ایام فراغتى هست، روز جمعه‌اى هست که تفریح مى‌کنند، حتماً بخشى از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند.

 در تابستان‌ها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیل‌اند حتماً کتاب بخوانند. کتاب‌هایى را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادى که کار روزانه دارند مثلاً کارمند ادارى، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتى به خانه مى‌آیند، بخشى از زمان را گرچه نیم‌ساعت براى کتاب خواندن بگذارند.

 چقدر کتاب‌ها را در همین نیم‌ساعت‌ها مى‌شود خواند! بنده دوره‌هاى بیست جلدى و بیست و چند جلدى کتاب را در همین فاصله‌هاى ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خوانده‌ام. پشت این کتاب‌ها را هم یادداشت مى‌کنم که معلوم باشد.

شاید صدها جلد کتاب را همین‌طور در این فاصله‌هاى کوتاه ده دقیقه‌اى خوانده‌ام. بسیارى از افراد را هم مى‌شناسم که این گونه‌اند.

* مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب 69/2/19

 - پیش از خواب!

در منزل خود من، همه‌ى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌کنم، تا خوابم مى‌آید، کتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه‌ى افراد خانه‌ى ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مى‌کنم که همه‌ى خانواده‌‌هاى ایرانى باید این‌گونه باشند. توقع من، این است. باید پدر‌ها و مادر‌ها، بچه‌‌ها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتى بچه‌‌هاى کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.

* مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 74/2/26

 - می خواهم خواهشی از مردم بکنم!

 من مى‌خواهم خواهشى از مردم بکنم و آن این است: کسانى که وقت‌هاى ضایع ‌شوند‌ه‌اى دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسى سوار مى‌شوند، یا سوار وسیله‌ى نقلیه‌ى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مى‌راند، یا در جا‌هایى مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر مى‌برند و به‌ هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بى‌کارى مى‌گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانى لاى کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصت‌هاى بعدى آن را باز کنند و از همان‌جا بخوانند.

 بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بودم وضعیت و فضاى اتوبوس‌هاى آن روزگار براى ما خیلى آزار دهنده بود و نمى‌توانستیم تحمل کنیم.

 دلم مى‌خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کار بود. ساعتى را که به این حالت مى‌گذراندم احساس نمى‌کردم ضایع مى‌شود. آن وقت‌ها تقریباً یک‌ساعت طول مى‌کشید تا آدم با اتوبوس از جایى به جاى دیگر مى‌رفت. بعضى وقت‌ها این جابجایى کمتر یا بیشتر هم طول مى‌کشید. به‌هرحال چنین یک‌ساعت‌هایى را احساس نمى‌کردم که ضایع مى‌شود؛ چون کتاب مى‌خواندم.

 *مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بین‌المللى کتاب تهران/نقل از: جام نیوز

انتظار حرکت است، انتظار سکون نیست!

…انتظار يعني قانع نشدن به وضع موجود زندگي انسان و تلاش براي رسيدن به وضع مطلوب كه مسلم است كه اين وضع مطلوب با دست قدرتمند ولي خدا حضرت حجه بن الحسن مهدي صاحب الزمان (صلوات الله عليه) تحقق پيدا خواهد كرد.

بايد خود را به عنوان يك سرباز، به عنوان يك  انساني كه حاضراست براي آنچنان شرايطي مجاهدت بكند آماده كنيم.

انتظار فرج معنايش اين نيست كه انسان بنشيند دست به هيچ كاري نزند، هيچ اصلاحي را وجه ي همت خود نكند، صرفا دل خوش كند به اين كه ما منتظر امام زمان(صلوات الله عليهم) هستيم اينكه انتظار نيست، انتظار، انتظار چيست؟

انتظار دست قاهر قدرتمند الهي ملكوتي است،كه بايد بيايد به وسيله خود همين انسان ها، با كمك همين انسان ها، سيطره ي ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگي مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند و انسان ها را بنده ي واقعي خدا بكند.

آماده بايد بود براي اين كار، تشكيل نظام جمهوري اسلامي يكي از مقدمات اين حركت عظيم تاريخي است.

هر اقدامي در جهت استقرارعدالت، يك قدم به سمت آن هدف والا است، انتظار معنايش اين است، انتظار حركت است، انتظارسكون نيست!

انتظار رهاكردن و نشستن براي اينكه كار به خودي خود انجام بگيرد نيست.

انتظار حركت است،انتظار آمادگي است!

اين آمادگي را بايد حفظ كنيم دروجود خودمان، در محيط پيرامون خودمان،و خداي متعال نعمت داده است به ملت عزيز ما، ملت ايران كه توانسته اند اين قدم بزرگ را بردارند و فضاي انتظار را آماده كنند،اين معناي انتظار فرج است.

انتظار فرج يعني كمر بسته بودن آماده بودن، خود را از همه جهت آماده كردن براي آن هدفي كه امام زمان(صلوات الله عليهم) براي آن هدف قيام خواهند كرد.

و آن انقلاب بزرگ تاريخي براي  آن هدف انجام خواهد گرفت، و آن عبارت است از:

 عدل و داد،زندگي انساني،زندگي الهي، عبوديت خدا،اين معناي انتظار فرج است.

از بيانات مقام معظم رهبري درباره مسئله انتظار

گزيده اي از بيانات مقام معظم رهبري «مدّ ظلّه العالي» پيرامون انتخابات

 1. دشمنان تلاش دارند تا با فشارهاي اقتصادي، ميان مردم و نظام اسلامي فاصله ايجاد و مردم را مأيوس كنند.

 

2. رئيس جمهور بايد فردي باشد كه در درجه اول، ايمان و اعتقاد به خدا، مردم و قانون اساسي داشته باشد و در درجه دوم داراي روحيه مقاوم باشد.

صفحات: 1· 2

رهبر انقلاب در دیدار جمعی از شاعران و ذاکران اهل بیت(ع) بمناسبت روز ولادت حضرت زهرا(س):

 

اختلاف افکنی و تحریک عصبیت های مذهبی، مصداق بارز ضایع کردن فرصت شعر و ستایشگری/ حرکت تمدن مادی غرب در مواجهه با موضوع زن گناهی بزرگ و نابخشودنی است.

امروز اختلاف افکنی و تحریک تعصبات مذهبی اقدامی نادرست و به دور از مصلحت است، همانطور که در زمان ائمه معصومین علیهم السلام نیز آن بزرگواران، مانع چنین رفتارهایی می شدند.

(1۱/02/۱392-۱۴:۵۸)

پیام تسلیت در پی ارتحال آیت‌الله حاج شیخ عزیز الله خوشوقت

بسم‌ الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر رحلت عالم ربانی، سالک الی‌الله و عارف بالله مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ عزیز الله خوشوقت رضوان‌الله علیه را دریافت کردم. عمری با برکت، سرشار از معنویت و تهذیب، و گامهای پیوسته در سلوک الی الله، همراه با مجاهدتی کم نظیر در تربیت نفوس مستعد و دلهای مشتاق، خلاصه‌‌ئی از زندگینامه‌ی این روحانی مهذّب و این معلّم اخلاق و معرفت است. بی شک فقدان این شخصیت ممتاز، برای آشنایانِ رتبه‌ی معنوی آن بزرگوار مصیبتی اندوهبار و برای شاگردان و مستفیدان محضر پر فیض او ثلمه‌ئی بزرگ است. اینجانب تسلیت صمیمانه‌‌ی خود را به خانواده‌ی مکرّم و فرزندان محترم و دیگر وابستگان و به همه‌ی ارادتمندان ایشان معروض میدارم و علو درجات و شمول رحمت حق و حشر با اولیاء الله را برای روح مطهرشان از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنه‌ای
     2/12/1391

lمنبع: khamenei.ir

تقدير رهبر معظم انقلاب از بصيرت، شجاعت و موقع شناسی ملت در خلق حماسه عظيم مردمی و باشكوه ۲۲ بهمن

تقدير رهبر معظم انقلاب از بصيرت، شجاعت و موقع شناسی ملت در خلق حماسه عظيم مردمی و باشكوه ۲۲ بهمن

 حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در آغاز درس خارج فقه با تقدير و تشكر از بصيرت، شجاعت و موقع شناسي ملت ايران در خلق حماسه عظيم مردمي و باشكوه ۲۲ بهمن، اين حضور گسترده ي مردمي را حادثه اي بزرگ خواندند و تأكيد كردند: حضور همه ي اقشار از پير و جوان، زن و مرد در صحنه آن هم در شرايطي كه ۳۴سال از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است، بزرگترين نعمت الهي است كه بايد همه ي عمر را براي آن شكر گزاري كرد.

رهبر انقلاب اسلامي ضمن مقايسه ي برگزاري سالگرد جشن پيروزي انقلاب اسلامي در ايران با ساير كشورهايي كه در آن انقلاب رخ داده است افزودند: هنر بزرگ و برجسته اين است كه در ايران مردم خود، صاحبان انقلاب و كشور هستند و كار برگزاري جشن انقلاب بر دوش خود آنان است،‌ و به همين دليل مردم از اين ثروت عظيم، كه مايه ي عزت و استقلال آنهاست حمايت مي كنند و هرجا كه نياز باشد حضور خود را نشان مي دهند.

حضرت آيت الله خامنه اي با تشكر از يكايك مردم ايران براي حضور به موقع در صحنه افزودند: درست در لحظه اي كه دشمنان استقلال و عزت ملت ايران انتظار داشتند كه مردم به نداي انقلاب و نداي جمهوري اسلامي پاسخ ندهند، مردم با حضور خود دشمن را ناكام و مأيوس كردند.

ايشان با تأكيد بر اينكه دشمنان در تبليغات تلاش مي كنند كه اين صحنه هاي عظيم مردمي را كمرنگ جلوه دهند افزودند: البته آنان واقعيات صحنه را مي بينند و مي فهمند و آن را تحليل مي كنند و به اين نتيجه مي رسند كه نمي شود با اين ملت مواجه شد.








Normal
0




false
false
false

EN-US
X-NONE
AR-SA
























Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Normal">lse”
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>


















UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Title">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtitle">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Strong">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” Name="Table Grid">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="No Spacing">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 1″>

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="List Paragraph">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Quote">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Quote">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Book Title">





به گزارش 598 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری