موضوع: "مناسبت ها"

اعمال ماه رجب

اعمال ماه مبارک رجب

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد
.
و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است

كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ادامه »

مادر خوبی ها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا (ص) و خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود. فاطمه کوچک ترین دختر رسول خدا (ص) و محبوب ترین آنان در نزد وی بود. سلاله رسول خدا (ص) جز از فاطمه، از دیگر دخترانش منقطع شد. آن حضرت پنج سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادی الاخر، در شهر مکه پا به عرصه وجود گذاشت. سالروز میلاد ام ابیها و ام الائمه که مزین به نام روز مادر گردیده، بر همگان مبارک.

طلوع گل محمدی
این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت. شب در سحرگاهان پنهان شد.. و فجر صادق به سوی کرانه روزی زیبا روانه گشت.خانه نبوت در این روز فرخنده که روز آدینه و عید است و روز شادی منتظرمهمان است.. آن هم چه مهمانی! محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری می کنند که باردرخت نبوت را برگیرند. ناگهان گل های وجود شکوفا شده به عطر افشانی می پردازند. نسیم می وزد.. پرندگان هوا نغمه سرایی می کنند.. فرشتگان سپاسگزارانه سر به سجده می افکنند. در آن روز فرخنده و زیبا، همراه با هلهله ملائک، پرفروغ ترین شعاع نور محمد،طلوع می کند. و.. زهرا به دنیا به می آید..

صفات آسمانی ریحانه النبی صلی الله علیه و آله
ارزش انسانها مسلماً یکسان نیست، بعضی از مقربترین فرشتگان الهی برترند، و بعضی از درنده ترین حیوانات پائین تر، و آنچه به این انسان ارزش می دهد بر اساس معرفی قرآن و اسلام همان «علم و ایمان و تقوی و ملکات فاضله انسانی است.»

با توجه به این معیارها بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) برترین زنان جهان - در لسان پیامبر(ص) - معرفی شده است.  در روایات فراوانی که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان بود، آن سخنی است که پیغمبر اکرم (ص) آنرا به تعبیرات مختلف بیان فرموده است. در یک جا می فرماید: «ان افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بن محمد(ص) و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم؛ برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد(ص) و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم[همسر فرعون] است.»

hawzah.net

 

رویدادهای 12 بهمن

* امام خمینی پس از سال‌ها دوری و تبعید به كشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخی‌ترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم كه صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاكی از عشق و علاقه بی‌نظیر آنها به رهبر خویش بود. *

حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشكر از آنها خداحافظی كردند. *

امام خمینی پس از اقامه نماز در كف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود كه همه علاقمندان، دوستداران و نزدیكان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود كه همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود. *

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اكبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. مستقبلین با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشك‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری كردند. *

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر می‌كنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است كه نمی‌توانم جبران كنم. ایشان ضمن اشاره به اینكه طرد شاه از كشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت كلمه و ادامه مبارزه تا قطع كامل ریشه‌های فساد ترغیب كردند. ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند. *

ادامه »

13جمادی الاولی شهادت حضرت زهرا علیه السلام

ماه جمادی الاول

 

فضيلت و اعمال ماه جمادي الاول
بسم الله الرّحمن الرّحيم

جُمادی‌الاَوَّل یا جَمادی‌الاولی، پنجمین ماه سال هجری قمری است.

جمادی‌ از ریشه ‌جمادا (جَمُدَ) به ‌معنای ‌انجماد، سرمای ‌سخت ‌و یخ‌ زدن‌ است. این ‌ماه‌ را از آن ‌رو جمادی ‌نامیده‌اند كه در زمان نامگذاری، ‌آب ‌در این‌ ماه‌ منجمد می‌شده است.
مسعودی، ج۲، ص۱۸۹

در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس برای آغاز ماه جمادی الاول دعایی ذکر کرده است که فرازی از آن را می‎آوریم:

اللهمَّ اَنتَ اللهُ وَ اَنتَ الرَّحمانُ الرَّحیمُ، وَ انتَ المَلِکُ القُدوُسُ، وَ انتَ (اللهُ) السَّلامُ المُومنُ، وَ انتَ المُهَیمِنُ، و انتَ العَزیزُ و انتَ الجَبّارُ، و انتَ المُتَکَبِّر، و انتَ الخالِقُ، و انتَ البارِیءُ، و انتَ المُصَوِّرُ، و انتَ العَزیزُ الحَکیمُ، و انتَ الاَولُ و الآخِرُ، و الظّاهِرُ و الباطِنُ، لَکَ الاَسماءُ الحُسنی. اَسالُکَ یا رَبِّ بِحَقِّ هذِهِ الاَسماء، و بِحَقِّ اَسمائِکَ کُلِّها، اَن تُصَلّیَ عَلی مُحمدٍ و عَلی آلِ مُحمد، و آتِنا اللهُمََّ فِی الدُّنیا حَسَنَةً، وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَاختِم لَنا بِالسَّعادَةِ و الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ، و عَرِّفنا بَرَکَةَ شَهرِنا هذا و یُمنَهُ، وَارزُقنا خَیرَهُ، وَاصرِف عَنّا شَرَّهُ، وَ اجعَلنا فِیهِ مِنَ الفائِزِینَ، و قِنا بِرَحمَتِکَ عَذابَ النّار، یا اَرحَمَ الرّاحِمین، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر. …

برای قرائت ادامه دعا به کتاب اقبال الاعمال رجوع کنید.
اهمّيت / فضيلت :
دهه ي اوّل فاطميه در اين ماه است و اقامه ي عزاي سيده نساء عالمين حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام و ابراز همدردي با اهل بيت عليهم السّلام

لازم است.
…………………………………………………………………….
آداب و اعمال :
روز سيزدهم : به روايتي روز شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام مي باشد. زيارت و اقامه ي عزا : در روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه، زيارت حضرت فاطمه زهرا صلوات الله عليها و اقامه ي ماتم آن مظلومه مناسب است (مفاتيح الجنان . فصل دهم . در اعمال ماه جمادي الأوّل ).
…………………………………………………………………….

وقايع :
5 جمادي الأولي سال 5 ه.ق ؛ ولادت باسعادت و با برکت حضرت زينب عليها السّلام .
13 جمادي الأولي سال 11 ه.ق ؛ به روايتي شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام در سنّ 18 سالگي ؛ آغاز دهه ي اوّل فاطميه .

کتاب شريف (( مفاتيح الجنان )) تأليف محدّث بزرگ حاج شيخ عبّاس قمي رحمه الله مي باشد.

هشتم ربیع الثانی ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

خورشید یازدهم، ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

حضرت امام حسن عسگری(ع) به روایت مشهور در هشتم ربیع الثانی در سال 232 هجری قمری در مدینه متولد شدند. ایشان در سال 235 ه . ق که چهارساله بودند، با پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام به سکونت در سامرا مجبور شد و حدود نوزده سال با پدر خویش در این شهر ساکن بود. پس از شهادت پدر، به مدت شش سال امامت کرد و در این مدت به علت سخت گیری بیش از حد عباسیان، با تقیه بسیار رفتار می کرد و جز یاران نزدیک، کسی را برای ملاقات نمی پذیرفت.

برگی از دفتر آفتاب
هشتم ربیع الثانی سال 232 ه . ق، خورشید مدینه طلوع دیگرگونه ای داشت. خانه امام هادی علیه السلام غرق شادی و نور بود و فرشتگان برای طواف دور گهواره امام حسن عسکری علیه السلام صف کشیده بودند. آن امام والامقام، پس از پدربزرگوارش، در 22 سالگی به امامت رسید و پس از شش سال امامت، در 28 سالگی شربت شهادت نوشید. مادر امام حسن عسکری علیه السلام حُدَیث، حُدَیثه، سوسن و به قولی سلیل نام داشت. او از زنان پرهیزکار روزگار و دارای عالی ترین فضیلت ها بود. در روایت آمده است که وقتی مادر امام حسن عسکری علیه السلام نزد امام هادی علیه السلام آمد، ایشان فرمود: «سلیل، از آفت ها، پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است.» سپس رو به او کرد و ادامه داد: «به همین زودی، خداوند حجت خود را به تو عطا می کند».

hawzah.net

 

نگاهی به زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی

زندگینامه
عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .


پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس .


ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام ، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام ، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است .


اين فرزند حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است .
حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه معصومين عليهم السّلام و از چهره هاي بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بيت عصمت عليهم السّلام و پيروان آنان بود و در مسايل دين آگاه و به معارف مذهبي و احكام قرآن ، شناخت و معرفتي وافر داشت .

زمينه هاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از مدينه به ري و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو كرد؛

خلفاي عبّاسي نسبت به خاندان حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم و شيعيان ائمه عليه السّلام بسيار سختگيري مي كردند، يكي از بدرفتارترين اين خلفاء متوكّل بود كه خصومت شديدي با اهل بيت عليهم السّلام داشت، و تنها در دورۀ او چندين بار مزار حضرت امام حسين عليه السّلام را در كربلا تخريب و با خاك يكسان ساختند و از زيارت آن بزرگوار جلوگيري به عمل آوردند.

حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس ، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّة الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت . او در زيرزمين آن خانه به سر مي برد و كمتر خارج مي شد ، روزها را روزه مي گرفت و شبها به عبادت و تهجّد مي پرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را مي شناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش مي شتافتند، امّا مي كوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند .

روزهاي پاياني عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با بيماري او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت در آستانه محروميّت از وجود پربركت اين سيّد كريم قرار گرفته بودند، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردي جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك روياي صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد: يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول صلّي الله عليه وآله و سلّم را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به او فرمود: فردا يكي از فرزندانم در محلّه سكّة المولي چشم از جهان فرو مي بندد، شيعيان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار مي برند و نزديك درخت سيب به خاك مي سپارند.

ادامه »

فضیلت و اعمال ماه ربیع الثانی

ماه پر برکت ربیع الاول را پشت سر گذاشتیم ، و اکنون وارد یک ماه دیگر از ماه های خوب خدا می شویم ،این گذشت ایام و رفتن و آمدن روزه ها و ماه ها گذر عمر ما را نشان می دهد و چه خوب است که  در این گذران عمر از هر فرصتی بهره ها ببریم . هر زمانی را با یاد خداوند متعال و کوشش در جلب رضایت ربوبیش آباد کنیم تا إن شاء الله با دستانی پر راهی دیار باقی شویم
وارد ماه ربیع الثانی (ربیع الآخر) شده ایم مهمترین واقعه در این ماه ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السّلام پدر بزرگوار حضرت بقیه الله عجّل الله تعالی فرجه الشّریف می باشد.

1- دو خصوصیت در روز ولادت امام :

هر چند برای روز ولادت امام یازدهم علیه السّلام حقّ مخصوصی به خود آن حضرت علیه السّلام می باشد، این روز را خصوصیت دیگری است از این جهت که آن بزرگوار، پدر بزرگوار امام ما ارواحنا و ارواح العالمین فداه می باشد…

روزه : مستحب است به شکرانه ی این نعمت عظمی روزه بدارد. (مفاتیح الجنان . فصل دهم . در اعمال ماه ربیع الثّانی )

2- خصوصیت امام حسن عسکری علیه السّلام در بر آمدن حوائج : برای صاحب ولادت یعنی امام حسن عسکری علیه السّلام خصوصیتی در بر آمدن حوائج اخروی می باشد. چه ائمّه ی معصومین علیهم السّلام هر چند که هر یک از آنها در تمامی حوائج بندگان خدا وسیله اند ولی هر یک از آنها را خصوصیتی برای پاره ای از حوائج بالأخص می باشد؛ چنان که دعای توسّل گواه این مدّعا است. خصوصیت این امام همام توسل جهت رفع حوایج اخروی می باشد. (المراقبات . ص 89 و90 ).

 وقایع ماه ربیع الثانی  
روز هشتم:

طبق مشهور، روز ولادت امام حسن عسكرى(علیه السلام)روز هشتم ربیع الثانی در سال 232 است.( بحارالانوار، جلد 50، صفحه 237)

روز دهم:

روز رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) در سال 201 (مطابق روایتى) است.( فروغى از كوثر (زندگى نامه حضرت فاطمه معصومه) انتشارات زائر، صفحه 32)

روز شانزدهم:

بنا بر نقلى، آغاز قیام مختار در كوفه، به خونخواهى شهیدان كربلا در سال 66 مى باشد(بحارالانوار، جلد 45، صفحه 333، حدیث 2) و برخى آغاز قیام او را چهاردهم ربیع الاوّل ذكر كرده اند.( تاریخ طبرى، جلد 4، صفحه 496)

گرچه حوادث مهمّ تاریخى این ماه كم است، ولى همین سه حادثه از یكسو یادآور یك روز سرور و شادى است كه مایه خیر و بركت مى باشد و از سوى دیگر، روز اندوه، به خاطر رحلت كریمه اهل بیت، در سرزمین مقدّس قم است، و از سوى سوم یادآور یك روز عبرت انگیز است كه با قیامى خونین، جنایتكاران حادثه كربلا، در مدّت بسیار كوتاهى تار و مار شدند، و نام ننگین آنان، براى همیشه همراه با نفرت و لعن و نفرین در صفحات تاریخ باقى ماند. 

در روایات اسلامى و كتب دعا، اعمال زیادى براى این ماه ذكر نشده، فقط مرحوم سید بن طاووس، براى روز اوّل این ماه دعایى را ذكر كرده است كه مى توانید در كتاب اقبال آن را بخوانید.( اقبال، صفحه 616) 

          

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

منابع :

سایت دارالقرآن کریم

پایگاه اینترنتی روایتگران نور

سایت حوزه

سایت پرسمان

شانزدهم آذر روز دانشجو

بعد از کودتای 28 مرداد، رژیم پهلوی با کمک آمریکا به قدرت برگشت و درصدد برآمد تا پایه های حکومت خود را محکم کند. بدین منظور نیکسون امریکایی به ایران آمد. اما با مخالفت و تظاهرات دانشجویان مواجه شد. رژیم تعدادی از دانشجویان را شهید کرد. روز ۱۶ آذر به عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت گردیده است.

علت نامگذاری “روز دانشجو”
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، رژیم وابسته پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان امریکایی بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایه های حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از اینکه مقاومت مردم بطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت خشم و انزجار خویش را نشان خواهد داد.

نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا در سال 1332، راهی ایران گردید. در حقیقت او می آمد تا نتیجه سرمایه گذاری بیست و یک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی امریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگی و از نفاق و تفرقه ای که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.

رهبری نهضت مقاومت، قصد رساندن صدای اعتراض مردم را به گوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که می خواست با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام بدست آورد، خنثی کند. اجرای این برنامه به عهده کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود.

تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز 14 آذر 1332، آغاز گردید…

شهید چمران: وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم، صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.

hawzah.net

پنجم ربیع الاول،وفات حضرت سکینه علیهاالسلام

اشاره
پنجم ربیع الاول، یادآور وفات حضرت سکینه علیهاالسلام یکی از بانوان بافضیلت، و از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب و عفت می باشد. او پرورش یافته پدری چون امام حسین علیه السلام و مادری فداکار چون رباب، و تحت حمایت و تربیت عمه ای چون زینب کبری علیهاالسلام و برادر بزرگواری همانند امام سجاد علیه السلام بود و توانست از برترین زنان عصر خویش گردد.

حضرت سکینه در طول زندگی خویش، حوادث و تحولات گوناگون سیاسی و اجتماعی، از جمله واقعه عظیم عاشورا را به چشم دید و به عنوان یکی از بازماندگان خاندان امامت، پیام رسان اهداف و احکام والای اسلام به شمار می آمد. وی با برگزاری محافل و مجالس علمی و ادبی، و نیز تبیین معارف بلند دینی در قالب اشعار نغز و فصیح و کم نظیر خویش، خدمت بسیار ارزشمندی به عالم اسلام نمود و الگوی بسیار خوبی برای همه بانوان جهان گردید.

ولادت حضرت سکینه
در تاریخ درباره سال ولادت حضرت سکینه علیهاالسلام خبر دقیقی نیامده است، ولی با توجه به سال وفات آن حضرت (سال 117ق) که همه تاریخ نگاران بر آن اتفاق نظر دارند، وی در سال 47 ق چشم به جهان گشوده است.

پدر بزرگوارش امام حسین علیه السلام از خاندان امامت و مادرش رباب دختر امرء القیس بن عدی (شاعر معروف و بزرگ عرب) بود که از زنان فاضل و شاعر زمان خویش به شمار می آمد. وی در جریان کربلا حضور داشت و یک سال بعد از آن حادثه، در مدینه از شدت حزن جان باخت.

علاقه و محبت امام حسین علیه السلام به سکینه
امام حسین علیه السلام علاقه بسیار زیادی به دخترش سکینه علیهاالسلام داشت، به طوری که این محبت و دوستی را در قالب شعری به این مضمون ابراز می نمود: «خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب من در آن خانه باشند. من آن ها را خیلی دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آن ها می کنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند، خواه در حیات یا در ممات من».

سکینه و شکایت از مردم کوفه
حضرت سکینه علیهاالسلام هیچ گاه بی وفایی مردم کوفه و وعده های دروغینی را که به پدرش امام حسین علیه السلام داده بودند، فراموش نکرد. زمانی عده ای از مردم کوفه نزد آن حضرت آمدند تا بر او سلام نمایند. او در کمال نارضایتی و حزن و اندوه به آن ها چنین فرمود: «خدا می داند که من از شما خشمگینم. شما جدم علی علیه السلام را به قتل رساندید؛ عمویم حسن و پدرم حسین و برادرم علی و همسرم مُصعب را کشتید. شما مرا در کودکی یتیم کردید و در بزرگسالی بیوه نمودید».

ادامه »

حلول ماه ربیع الاول

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

یکی از مبارزات تاریخساز و پیروز، که به رغم تواناییهای غیر قابل انکار استکبار، پیروزی از آن جبهه مستضعفین گردید انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بود، و در تکمیل و تعمیق این پیروزی اشغال لانه جاسوسی در سیزدهم آبانماه 1358 بود…

صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان گروه گروه وارد دانشگاه می شوند، آنها مدارس را تعطیل کرده و رو به سوی دانشگاه تهران نهاده اند تا بار دیگر اطاعت از رهبر خود امام خمینی(ره) را نشان دهند و اعتراض خود را از حکومت دیکتاتوری شاه و اربابش آمریکا به گوش جهانیان برسانند.

دستگیری امام خمینی (ره)
شب 13 آبانماه 1343 صدها کماندو و چتر باز مسلح خانه قائد بزرگ را در قم محاصره کرده از بام و دیوار وارد منزل شدند و جهت دستگیری ایشان به جستجوی و ضرب و شتم خدام منزل پرداختند. امام خمینی که در آن ساعت در یکی از اطاقهای اندرون به نماز و دعا مشغول بود از سر و صداها و جست وخیزها دریافت که چکمه پوشان رژیم به منزل یورش آورده اند که بی درنگ لباس بر تن کرده خواست از در اندرون به بیرونی برود لیکن دری که اندرون را به بیرونی متصل می ساخت بسته و کلید آن که در مضر خود ایشان بود در آن لحظه گم شده بود.

دژخیمان شاه پس از پرس و جو در بیرونی از آنجا که دریافتند امام خمینی در اندرون به سر می برد به درب اندرون یورش برده چون در را بسته یافتند با مشت و لگد به جان آن افتادند! امام خمینی چندین بار بانگ زد که «وحشیگری در نیارید الان در را باز می کنم» لیکن مزدوران شاه بی توجه به تذکر ایشان به مشت کوفتن و لگد زدن خود ادامه می دادند تا سرانجام قسمتی از در را شکستند!

امام خمینی که از پیدا کردن کلید ناامید شده بود از در دیگر اندرون که به کوچه باز می شد خارج شد و در وقت بیرون رفتن مهر امضای خود را به رسم امانت به «بانو خمینی» سپرد و فرمود «شما را به خدا می سپارم». کماندوها و دژخیمان شاه که سراسر کوچه را اشغال کرده بودند به محض خارج شدن قائد بزرگ از منزل ایشان را محاصره کرده به ماشینی که در درب منزل آورده بودند سوار کردند و ماشین با شتاب هر چه بیشتر به حرکت در آمد.

روز دانش آموز
صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان گروه گروه وارد دانشگاه می شوند، آنها مدارس را تعطیل کرده و رو به سوی دانشگاه تهران نهاده اند تا بار دیگر اطاعت از رهبر خود امام خمینی(ره) را نشان دهند و اعتراض خود را از حکومت دیکتاتوری شاه و اربابش آمریکا به گوش جهانیان برسانند.

دانش آموزان، دانشجویان و گروهی دیگر از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کرده اند، برخی به تماشای نمایشگاه عکس مشغولند و برخی نیز به سخنرانی گوش می دهند. مأموران شاه دانشگاه رادر محاصره خود در آورده اند تا هر گونه فریاد به حق و حرکتی ازاین موج جوشان را سرکوب سازند. فریاد مقدس «اللّه اکبر» دانش آموزان فضا را می شکافد و در پاسخ به این فریاد گلوله های گاز اشک آور مأموران شاه بین جمعیت پرتاب می شود. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشند، صدای خود را رساتر می کنند تا فریاد اللّه اکبر تا فاصله های دور طنین انداز شود و لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه بیفکند.

بالاخره تیراندازی آغاز می شود، اجتماع کنندگان سراسیمه به سوی درب ورودی دانشگاه می دوند ولی به هر سو می روند با تیراندازی سربازان مواجه می شوند. در این صحنه جنگ و گریز دانش آموزان بسیاری بر زمین می افتند و در خون خود می غلتند

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
تاریخ دویست ساله اخیر مشحون از مبارزات مستمر و پیگیر و موثر مستضعفین علیه مستکبرین بوده است، این مبارزات که از افت و خیزهای فراوانی برخوردار بوده است اغلب به نامرادی و ناکامی مستکبرین انجامیده است. این وضعیت تا پیدایش سلاحهای مدرن امروزین ادامه داشت، ولی پس از تکمیل سلاحهای کلاسیک و کشتار جمعی، این معادله تا حد زیادی به هم خورد و جبهه کفر تقویت گردید.

یکی از مبارزات تاریخساز و پیروز، که به رغم تواناییهای غیر قابل انکار استکبار، پیروزی از آن جبهه مستضعفین گردید انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بود، و در تکمیل و تعمیق این پیروزی اشغال لانه جاسوسی در سیزدهم آبانماه 1358 بود.

اشغال لانه جاسوسی امریکا از ابعاد مختلف حایز اهمیت است، ولی به نظر می رسد که اهمیت این کار عظیم از نظر سیاسی بیشتر قابل توجه باشد.

hawzah.net

ماه صفرواعمال آن



علت نامگذاری ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری است که برای آغاز آن اعمالی ذکر شده از جمله نماز، روزه و خواندن قرآن .

در نامگذاری این ماه دو جهت ذکر شده است، یکی اینکه از "صُفْرَة(زردی)” گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.

دلیل دیگر اینکه از "صِفْر(خالی)” گرفته شده، زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، روانه جنگ می‌شدند و شهرها خالی می‌شد.

ادامه »

25محرم شهادت امام سجاد علیه السلام بروایتی

امام سجاد علیه السلام در ماجرای کربلا، مصیبت جانگداز امام حسین علیه السلام و اصحاب با وفای آن حضرت را دید و بعد از آن رنج اسارت حرم اهل بیت علیهم السلام را تحمل نمود. اما با افشاگری در طول اسارت و گریه در مدینه در طول عمر گهربار خویش، پیام امام حسین علیه السلام را جاودانه ساخت. سرانجام در محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید.

شناسنامه امام زین العابدین علیه السلام
حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام در روز 5 شعبان یا 15 جمادی الاولی سال 38 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در 12 یا 18 و بنابر مشهور در 25 محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید، آن حضرت در واقعه کربلا 23 سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی علیه السلام است.

دوران امامت او که 35 سال بود، مصادف با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان (از یزید تا ولید بن عبدالملک) گذشت.

امام سجاد علیه السلام در دوران زندگی، رنجها و ناراحتیهای بسیار دید، در ماجرای کربلا، سخت ترین شکنجه ها و ستمها به او وارد آمد، و بعد که به مدینه بازگشت در طول 35 سال عمر خود، همواره از مصائب کربلا یاد می کرد و می گریست.

مادر امام زین العابدین علیه السلام
دفتر گشوده تاریخ همواره مزین به زرینه ترین برگهای بهشتی است؛ انسانهای وارسته ای که بر بلندای اندیشه آنها حقیقتهای هستی رویش می یابد و سعادت و کمال در ماهتاب نگاه آنها می درخشد. انسانهایی که در دامان خویش تاریخ را پرورش دادند و در گوش نسلهای فردا زمزمه توحید را نجوا کردند و لالایی آنها «لا اِله الاّ اللّه » بود.

اینک مادری با نام «شهربانو» که بانویِ شهر نیایش بود و گلهای عبودیت و نیاز در دامان او شکفته شد و مادری که نظاره گر شکفتن غنچه وجودش نبود و بالنده شدن او را به سرزمین رؤیاهای سبز وانهاد برگ زرّینی از این دفتر است.

شهربانو، شاهزاده ای ایرانی است که انگشت حکمت حق بر او نشانه رفت و برای مادریِ حجت خدا و زینت نیایشگران، امام سجاد(ع)، انتخاب شد.

hawzah.net

حضور زنان در دفاع مقدس

 

وجوب دفاع زن و مرد از میهن از نظر فقها
حضور زنان در عرصه های گوناگونِ جنگ تحمیلی دارای جلوه های متفاوتی بود که هر کدام از آنان حکایتی شنیدنی و به یاد ماندنی از آن دوران پرخاطره است. در میان تمامی فقها این مسأله جاری است که در برابر تهاجم دشمن، بر همه واجب است که به دفاع برخیزند و احدی در این مسأله نظر مخالفی را ابراز نکرده است. حضرت امام خمینی (ره) در کتاب «تحریرالوسیله» می نویسد: «هرگاه دشمنی بر سرزمین های مسلمین و یا به مرزهای آن ها حمله آورد که ترس از بین بردن اصل اسلام و جامعه اسلامی از آن برود، بر همه ی مسلمین (زن و مرد) واجب است با هر وسیله ی ممکن به دفاع برخیزند و در این راه از بذل مال و جان دریغ نکنند» (تحریرالوسیله، ج 1، ص 485).

علمای قبل از امام (ره) نیز بر این مهم صحه گذاشته اند، مثلاً علامه حلی (ره) در کتاب «قواعد» خود در آغاز بحث جهاد می فرماید: «و چنان چه کفار بر سرزمین اسلام حمله ور شوند، بر هر فرد نیرومندی واجب است که با آن ها جنگ کند حتی بردگان و زنان و ممنوعیت از بردگان در صورت نیاز به آنان برداشته می شود.» زنان مسلمان ما در برابر تسلیم شدن مقابل این فتاوا بی صبرانه در انتظار خدمت گذاری لحظه شماری می کردند و در راه خود هرگز درنگ نمی کرند.

ادامه »

هفته دفاع مقدس

هشت سال دفاع مقدس، آزمونی بزرگ برای اثبات قدرت ایمان، حقانیت و پایداری پیروز ملت ایران است.

روزهای حساس و سرنوشت ساز دفاع مقدس، سرشار از حماسه آفرینی ها و سلحشوری های بهترین و دلاورترین فرزندان این امت است. دفاع مقدس یکی از مهم ترین مولفه های عینی است که مفهوم عینی - عملی مقاومت را شکل داده است.

نظام جمهوری اسلامی زمانی توانست قدرت غالب عراق صدام را از بین ببرد که «مقاومت» را به عنوان مدل عملی سیاست ورزی خود تعریف کرد. اگر تمام جنگ تحمیلی در یک خرده گفتمان خلاصه شود، آن خرده گفتمان «مقاومت» است. هفته دفاع مقدس گرامی باد.

هفته دفاع مقدس
وقتی در تیرماه سال 1358 صدام حسین پس از برکناری حسن البکر رئیس جمهور عراق شد وی تحت تأثیر استکبار جهانی در همین سال به بهانه های واهی 84 بار مرزهای ایران اسلامی را مورد تعرّض قرار می دهد. در اوّلین تعرض، نیروهای بعثی عراق به دو دهکده در سردشت یورش برده و شش نفر را به قتل رساندند.

پس از تسخیر لانه جاسوسی، در آبان ماه 1358 نیروهای عراقی پاسگاه های مرزی ایران در پیشگان، تلخاب و کانی شیخ را مورد حمله قرار دادند. هم چنین در تیرماه سال 1359 آشکار شد که دولت عراق مشوّق یک توطئه کودتای نظامی به رهبری شاپور بختیار بوده است. علاوه بر این دولت عراق به منظور وارد ساختن فشار بیشتر به ایران دست به اخراج دسته جمعی ایرانیان مقیم آن کشور زد.

هم چنین بررسی ها نشان می دهد که در شش ماه اول سال 1359، نیروهای عراق حدود 552 بار به مرزهای مقدس جمهوری اسلامی تجاوز کردند.

دولت عراق در 26 شهریورماه 1359، عهدنامه مرزی 1975 الجزایر را به طور یک جانبه لغو کرد و پنج روز بعد از آن، یعنی در 31 شهریورماه 1359، پس از کسب موافقت واشنگتن تهاجم گسترده ای را از طریق زمین و هوا و دریا به خاک مقدّس جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود.

در این روز صدام در مقابل دوربین های تلویزیونی جهان قرارداد 1975 را مغرورانه پاره کرد و با توطئه ای مشترک و از پیش برنامه ریزی شده به جنگ با ایران برخاست.

hawzah.net

شهادت امام سجاد علیه السلام

فلسفه قیام امام حسین(ع)

قال‌الامام الحسین(ع):

«اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی‌سلطان ولا التماس شیئ من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک، و یا من المظلومون من عبادک، و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک»


امام حسین(ع) فرمود:

بارالها تو آگاهی بر اینکه حرکت ما برای رسیدن به قدرت و سلطنت دنیا نیست، و نه برای دستیابی به چیزی از زیادتی چرب و شیرین دنیا، ولکن قیام ما برای بازگرداندن نشانه‌های دین تو به جامعه است، و برای آشکارسازی اصلاحات در سرزمین‌های تو است، و برای امنیت‌بخشی به بندگان مظلوم و بی‌پناه تو است، و برای آنکه به واجبات و مستحبات و احکام دین تو عمل شود (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تحف‌العقول، ص 170.

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

علی اصغر یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس است و در مدینه متولد شد.از این کودک با عنوانهای شیرخواره، ششماهه، باب الحوایج، طفل رضیع یاد می ‏شود. در روز عاشورا کوچکترین قربانی بود. قبر مطهر او نزدیک قبر امام حسین در کنار شهدای دیگر کربلا است.

تاریخ شهادت: 10 محرم سال 61 هجری

شناسنامه حضرت علی اصغر علیه السلام
عبدالله بن حسین علیه السلام که به علی اصغر معروف است فرزند امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس و خواهرش سکینه می ‏باشد. عبداللّه‏ در مدینه متولد شد.

در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: «السلام علی عبدالله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه‏ های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به» از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و…یاد می ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می ‏شود.

باب الحوائج بزرگترین سند مظلومیت
«علی اصغر، یعنی درخشانترین چهره کربلا، بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت …چشم تاریخ، هیچ وزنه ‏ای را در تاریخ شهادت، به چنین سنگینی ندیده است.» علی اصغر را «باب الحوائج» می ‏دانند، گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست.

چگونگی شهادت
علی اصغر یکی از فرزندان امام حسین«ع» است که شیر خوار بود و از تشنگی، روز عاشورا بی تاب شده بود امام، خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمی ‏بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل» در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید. امام حسین«ع» خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. مرقد مطهر حضرت علی اصغر در کربلا نزدیک قبر امام حسین علیه السلام در کنار شهدای دیگر کربلا است.

hawzah.net

اعمال ماه محرم الحرام

اعمال ماه محرّم

بدانکه این ماه ، ماه حُزن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ایشان است و از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت است که چون ماه محرّم داخل مى شد پدرم را کسى خندان نمى دید و اندوه و حُزن پیوسته بر او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و مى فرمود امروز روزى است که حسین علیه السلام شهید شده است .

 

اعمال شب و روز اول محرم

شب اوّل سید در اقبال براى این شب چند نماز ذکر فرموده :

اوّل : صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند .

دوّم : دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یس .

سوّم : دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود .

و نیز سید براى هلال این ماه دعاء مَبْسُوطى ذکر فرموده و اگر ممکن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل .

بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است :

اوّل : روزه است و در روایت رَیان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریا را مستجاب نمود .

ادامه »

بیستم ذی الحجه

عید غدیر افضل اعیاد

سخن از غدیر است، و از قدر دریایی که در غدیر، بر تمامی سرزمین های تفته و خسته، جاری شد و در دل کویر، گلبوته ها رویانید، و باور سرخ خاک را تا سبزنای افلاک، وسعت بخشید. در غدیر، خطّ روشن رسالت نبوی به طغرای ولایت علوی کمال یافت و اسلام، دین برگزیده خدا گردید: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا: امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و رضا دادم که آئینتان، اسلام باشد. غدیر، روز تجلّی توحید و نبوت محمد(ص)؛ ولایت علی(ع) است و ذکر دوازده معصوم(ع).

جغرافیای غدیر
منطقه غدیر خم در مسیر سیلاب هایی واقع شده که پس از عبور از غدیر به «جُحْفه» می رسد و سپس تا دریای سُرخ ادامه پیدا می کند و آب سیل ها را به دریا می ریزد. چنین مسیرهایی را به زبان عربی «وادی» می گویند. وادی جُحْفِه مسیر سیلی است که به دریا می ریزد. در این مسیر آبگیری طبیعی به وجود آمده که پس از عبور سیل، آب های باقیمانده در آن جمع می شود. به چنین گودال ها و آبگیرهایی در عربی غدیر می گویند. در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود دارد که با نام گذاری از یکدیگر شناخته می شوند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر، به نام «خم» نامگذاری شده است. نام غدیر خم در طول چهارده قرن تغییر نیافته و در کتاب های جغرافیایی و تاریخی و لغتِ مربوط به قرون مختلف همین نام را برای این مکان معین می بینیم که موقعیت دقیق آن را تعیین کرده اند و فواصل آن را از چهار جهت مشخص کرده اند.

خطبه غدیر
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود…اقرار می کنم برای خداوند بر نفس خود بعنوان بندگی او، و شهادت می دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آنرا دفع کند هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشد. نیست خدایی جز او، زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی برمن نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است. خداوند به من چنین وحی کرده است:«بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالب و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند»…

پیام غدیر
یک بُعد قضیه و حدیث غدیر، مسئله ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» آن وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او به کار می برد و ولایت او را به ولایت خود مقترن می کند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حائز اهمیت است؛ یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان هاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت، قائل نیست. آن کسی که ولی و حاکم مردم است، سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف، ملاحظه نمی شود؛ از بعد این که او، هر کاری که می خواهد، می تواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او و این که ولی مؤمنین یا ولی امور مسلمین است، این حق یا شغل یا سمت، مورد توجه قرار می گیرد. قضیه حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است.

آداب و اعمال عید غدیر
یکی دیگر از جلوه های ویژه روز عید غدیر، احسان و نیکی به دیگران، از جمله به خانواده و برادران دینی است. در این خصوص، امیر بیان حضرت علی علیه السلام چنین سفارش کرده است: «معاش خانواده تان را توسعه دهید! به برادرانتان نیکی کنید! شکر گزار نعمتهای الهی باشید! با خوشحالی و چهره شاداب همدیگر را ملاقات کنید! انفاق یک درهم در این روز، مساوی است با دویست هزار درهم. هر که در این روز مؤمنی را افطاری دهد، مانند کسی است که ده «فئام» را افطار داده باشد. شخصی از امیرالمؤمنین پرسید «فئام» چیست؟ حضرت فرمود: هر فئام عبارت است از دویست هزار نبی، صدیق و شهید. پس اگر فردی چند نفر از اهل ایمان را افطار دهد، چه پاداشی خواهد داشت! برای چنین فردی من از جانب خدا ضامن می شوم که دُچار فقر و کفر نشود.»

hawzah.net

هجدهم ذی الحجه

پانزدهم ذی الحجه

برآورده شدن دعای حضرت امام هادی(ع)

منصوری از عموی پدرش روایت می کند که گفت:

به زیارت حضرت امام علی هادی علیه السّلام رفتم و به آن حضرت عرضه داشتم:

مولای من، این مرد- متوکل- مرا از کار برکنار کرده و رزق و روزی مرا قطع نموده و مرا به مشقّت انداخته است و تنها اتّهامی که در این رابطه به من وارد کرده است این است که می داند من با شما در ارتباط هستم.

وی از امام هادی علیه السّلام خواست تا در نزد متوکل از او وساطت کند. امام هادی علیه السّلام در پاسخ او فرمودند:

ان شاء اللّه به حاجت خود می رسی،

چون شب فرا رسید فرستادگان متوکل به در خانه او آمده و او را طلب کردند. وی به همراه آنان به سرعت به سمت متوکل روانه شد. هنگامی که به در قصر متوکل رسید دید فتح بن خاقان، وزیر متوکل، در جلوی در قصر منتظر اوست. فتح وی را استقبال کرد و از تأخیرش در آمدن گله کرد. سپس او را نزد متوکل برد. متوکل با قیافه ای که تبسّم از آن می بارید و برای آن مرد نشانه بشارت بود با او روبرو شد و به او گفت:

ای ابا موسی، چرا از ما کناره گیری می کنی و ما را فراموش کرده ای؟! حال بگو چه مبلغ از ما طلب داری؟

مرد حوائج خود را به متوکل گفت و حقوق و عطایایی که از او قطع شده بود برشمرد. متوکل دستور داد دو برابر آن مبلغ را به او بپردازند و آن مرد در حالت سرور و شادمانی از نزد متوکل خارج شد. هنگامی که آن مرد از قصر متوکل خارج شد، فتح به دنبال او آمد و به او گفت من شک ندارم که تو از او- یعنی از امام هادی علیه السّلام- خواستی برای تو دعا کند. بنابراین به نزد او برو و از او بخواه برای من هم دعایی بکند.

مرد رو به سوی خانه امام هادی علیه السّلام آمد و هنگامی که به محضر مبارک آن حضرت مشرّف شد و در برابر آن حضرت ایستاد. امام هادی نگاهی به او انداخته فرمودند:

ای ابا موسی، چهره اکنون تو چهره رضایت است.

مرد با کمال خضوع و احترام عرضه داشت:

آری، به برکت شما ای سید و مولای من، امّا آنان به من گفتند: که شما نه به سمت متوکل رفته اید و نه از او در این رابطه خواهشی کرده اید.

امام علیه السّلام با چهره ای آکنده از خوشروئی و تبسّم در جواب او فرمودند:

خداوند متعال می داند که ما در مصائب و مشکلات جز به او پناه نمی بریم و در ناملایمات جز بر او توکل نمی کنیم. به همین دلیل است که هرگاه از او چیزی بخواهیم به ما عنایت و عطا می کند. ما نیز بیم آن داریم که اگر از این رویه عدول کنیم خداوند نیز از آن رویه عدول نماید.

مرد دریافت که امام علیه السّلام در نهان برای او دعا کرده است، در این هنگام سخن فتح به یادش آمد و به امام عرض کرد: ای سید و مولای من، فتح نیز از شما التماس دعا داشت.

امام خواسته مرد را اجابت نکرد و به او فرمود:

فتح در ظاهر خود را از دوستان ما به حساب می آورد، امّا در باطن از ما دوری می گزیند، دعا فقط درباره شخصی مستجاب می شود که در اطاعت خداوند متعال اخلاص بورزد و به رسالت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله همچنین به حقّ ما اهل بیت اعتراف داشته باشد[1].

پی نوشت

 [1] امالى طوسى/ 285 ح 555، و به نقل از آن در بحار الانوار 50/ 127، المناقب 4/ 442.

منبع : پیشوایان هدایت، ج 12، ص: 44

پانزدهم ذی الحجه میلاد امام هادی علیه السلام

شناسنامه امام هادی علیه السلام
حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه، سال 212 هجری در «صریا» متولد شد. نام مبارکش «علی »، کنیه اش «ابوالحسن »، و القابش: «نجیب »، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «مؤتمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» می باشد و مشهورتر از همه «هادی» و «نقی» است. پدر آن گرامی، پیشوای نهم، حضرت جواد علیه السلام و مادرش بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام «سمانه مغربیه » است که به «سیده ام الفضل » معروف بود.

عمر آن حضرت اندکی کمتر از چهل سال یا 41 سال و شش و یا هفت ماه بوده است. از این مدت، شش سال و پنج ماه با پدرش و 33 سال و چند ماه، به قولی نه ماه، پس از وی زیسته که این مدت را دوران امامت و خلافت آن حضرت محسوب کرده اند.

مادر امام هادی علیه السلام
مادر آن حضرت کنیزی بود به نام سمانه مغربیه، و در مناقب است که مادرش معروف به سیده ام الفضل بود. سمانه مغربیه، مادر امام دهم علیه السلام ، بانویی بزرگوار و باتقوا بود. او در زهد و تقوا و دینداری، درمیان زنان زمان خود، همتایی نداشت.

فرزندان امام هادی علیه السلام
آن حضرت چهار پسر به نامهای: ابو محمد حسن، حسین، محمد و جعفر داشت. از این میان، حسن علیه السلام پس از وی به امامت رسید و حسین و محمد در زمان حیات آن امام از دنیا رفتند و جعفر نیز همان کسی است که بعد از وفات برادرش، امام عسکری علیه السلام، ادعای امامت کرد و به جعفر کذاب شهرت یافت. همچنین یک دختر از آن حضرت بر جای ماند که نامش عایشه یا علیه بود.

امام هادی علیه السلام و عهدِ الهیِ امامت
امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد علیه السلام به سال 220 ق. در حالی عهده دار رهبری شیعه گشت که تنها هشت بهار از عمر شریفش را پشت سر گذاشته بود. از آنجا که شیعیان، آغاز امامت امام جواد علیه السلام در سنّ نه سالگی را مشاهده کرده بودند، پذیرفتن امامت امام هادی علیه السلام برایشان چندان دشوار نمی نمود.

امام هادی علیه السلام و طاغوتهای زمان
امام هادی علیه السلام در دوران چندین خلیفه، امامت شیعیان را عهده دار بود. خلفای معاصر ایشان معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بودند. در بیشتر این دوران، متوکل عباسی (خلافت از 232 تا 247) در مسند خلافت بود.

نخستین برخورد متوکل با امام هادی علیه السلام آن بود که در همان آغاز دوران خلافتش، یعنی سال 233 حضرت را از مدینه به سامرا آورد. آن زمان، سامرا، به جای بغداد، مرکز خلافت عباسی بود. هدف وی، تحت نظر گرفتن امام و رفت و شد شیعیان با آن حضرت بود. متوکل مانند خلفای پیشین، خطر شورش های علویان را به خوبی احساس می کرد و با آوردن امام به سامرا، بنای جلوگیری از قیام شیعیان را داشت.

hawzah.net

نهم ذی الحجه روز عرفه

 

هشتم ذی الحجه یوم الترویه (روز ترویه)

 

هشتم ذی الحجه یوم الترویه (روز ترویه)

هشتم ذی الحجه روز ترویه است و این روزی است که حجاج نیت حج تمتع می نمایند و محرم شده از مکه سمت منی حرکت می نمایند و شب را در آنجا بیتوته می کنند و صبح عرفه به جانب عرفات رهسپار می گردند.

علت نامگذاری:
ترویه در لغت به معانی زیر آمده است :
سیراب کردن ، سیراب گردانیدن ، کسی را بر روایت شعر داشتن ، در کاری اندیشه کردن اندیشیدن ، در کار و نگریستن پایان آن را و تعجیل نکردن در جواب (لغت نامه دهخدا)
در علل الشرایع در سر نامیدن این روز به ترویه حدیثی از امام صادق علیه السلام که راوی می گوید: از حضرت پرسیدم چرا روز ترویه را روز ترویه نامیده اند؟
حضرت فرمود: زیرا در عرفات آب نبود و حاجی ها روز هشتم ذی حجه از مکه آب برمی داشتند و به عرفات می بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می گفتند: تروّیتم، تروّیتم (سیراب شدید، سیراب شدید) لذا به خاطر هیمن، روز هشتم را روز ترویه نامیدند. (1)


باز نقلی دیگر آمده است که زمانی که ابراهیم علیه السلام مأمور شد خانه کعبه را بسازد مکان آنرا نمی دانست در نتیجه خداوند جبرئیل سلام الله علیه را نازل کرد تا مکان خانه را برای ابراهیم مشخص کند و خداوند تعالی پایه های کعبه را از بهشت نازل فرمود و حجرالاسود نیز نازل شد. سپس ابراهیم برای کعبه دو در قرار داد، دری در سمت مشرق و دری در سمت مغرب که مستجار نامیده می شود. وقتی ساخت کعبه به اتمام رسید ابراهیم و اسماعیل حج بجا آوردند و جبرئیل در روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) بر آن دو نازل شد و گفت برخیزید و آب جمع آوری کنید، چون در زمین عرفات آبی وجود ندارد. بهمین دلیل این روز، روز ترویه (یعنی ذخیره کردن آب) نامیده شد. سپس ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را محلی امن قرار بده و اهل آن را از میوه ها بهره مند کن…(سوره ابراهیم/35)


امام صادق (علیه السلام) فرمود: منظور از بهره مندی از ثمرات، ثمره قلوب یعنی محبت مردم و تمایل آنها نسبت به مکه است تا بسوی آن بروند.(2)


همانطور که آشکار گردید وجه تسمیه یوم الترویه یا روز ترویه در کلام امامان معصوم برداشتن و ذخیره نمودن آب در روز هشتم ذی حجه می باشد.


از ابن عباس نقل شده که حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزندش را سر می برند. فأصبح بروی یومه أجمع «پس صبح بیدار شده و همه آن روز را می اندیشید» که آیا خواب او امری است از جانب خدا یا نه؟ از این رو آن روز ترویه نامیده شد، پس لز آن در شب دوم در خواب دید فلّما أصبح عرف أنّه من الله «چون صبح شد دانست که آن از جانب خداست» از این رو آن روز عرفه نامیده شد.(3)

ادامه »

هفتم ذی الحجه شهادت امام باقر علیه السلام

مسجد مدینه و حرم رسول(ص)، هنوز طنین صدای باقرالعلوم(ع) را در خود دارد که به نشر علوم و احادیث اهل بیت می پرداخت. فخر ما این است که شیعه حضرت باقر و پیرو مرام عترتیم. اینک در عصر «چراها» و در روزگار شبهه های ایمان سوز، زمزم کلام و پیام الهی اوست که در دل و جان دین باوران، صفا می پرورد. شهادت فرزند فاطمه ـ وارث سجاد ـ را تسلیت می گوییم

شناسنامه امام محمد باقر علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، مامت شیعیان را عهده دار بوده است. امام باقر )ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت.

فرزندان امام باقر علیه السلام
شیخ مفید در ارشاد می نویسد: امام باقر (ع) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ایشان]، کنیه امام باقر (ع) را به همین علت ابو جعفر می گفتند. فرزند دیگرش عبد الله نام داشت که مادر این دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر بود. دو فرزند دیگر آن حضرت ابراهیم و عبید الله نام داشتند که از مادری به نام ام حکیم، دختر اسد بن مغیره ثقفی زاده شدند. از این دو پسر نسلی به وجود نیامده. علی و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند که از مادری کنیز به دنیا آمده اند. ام سلمه هم فرزند دیگر امام بود که او هم از مادری کنیز متولد شده بود. برخی گفته اند: زینب همان ام سلمه بوده است. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده است. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، اولاد امام باقر (ع)، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شیخ مفید برشمرده است مگر با این تفاوت که عبد الله افطح را نیز جزو فرزندان امام باقر (ع) محسوب کرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (ع)، اولاد امام باقر (ع) همگی از دنیا رفتند و نسلی از پس خود به یادگار نگذاشتند.

دوران امامت امام محمد باقر علیه السلام
در دوران امام باقر علیه السلام، حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی آن حضرت غافل بودند، ولی این به معنای در امان بودن آن امام نیست; بلکه حجم وسیعی از روایات گویای اوضاع خشونت آمیز آن دوره، و ظلم و تجاوز حاکمان وقت نسبت به دین، مسلمانان و امام آنان است، به گونه ای که امام علیه السلام بارها تقیه می کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید.

hawzah.net

یا امام رئوف

اعمال ماه ذی الحجه

اعمال دهه اوّل
1ـ امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: پدرم حضرت امام باقر(عليه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه(از شب اول ماه تا شب عيد قربان) هر شب ميان نماز مغرب و عشا اين دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن آيه 142 سوره اعراف را  بخوان :
وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ. (اعراف/142)
اگر چنين کنى، در ثواب حاجيان، و اعمال حجّ آنها شريک مى شوى.( اقبال، ص 317)


2ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روايتى از امام موسى کاظم(عليه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نويسد.( زاد المعاد، ص 240)


3ـ ابوحمزه ثمالى از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب اين دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْيّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْيّامِ وَشَرَّفْتَها و …. وَ صَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدوَآلِهِ اَجْمَعينَ، وَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ تَسْليماً.( مصباح المتهجّد، ص 672 و اقبال، ص 322 (با اندکى تفاوت) ، مفاتيح الجنان)


4ـ آن پنج دعايى را بخواند که به فرموده امام باقر(عليه السلام) خداوند آن را بوسيله جبرئيل براى حضرت عيسى(عليه السلام) هديه فرستاد، تا در ايّام اين دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنين است:
 
(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَديرٌ.
(2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لاشَريکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً.
(3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ، وَلَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ.
(4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَديرٌ.
(5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَيْسَ وَرآءَ اللهِ مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.
در بعضى از روايات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و ليال عشر» به آن سوگند ياد کرده است، شب هاى دهه اوّل اين ماه شريف است،و اين سوگند به خاطر عظمت آن است
سپس حضرت عيسى(عليه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ اين پنج دعا ذکر فرمود.( اقبال، ص 323)
مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر يک از اين پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روايت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعايى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(زادالمعاد، ص 245)


5ـ در هر روز از اين دهه، اين تهليلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَيالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ،
لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَالشَّجَرِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّيْلِ اِذاعَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ،
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّياحِ فِى الْبَرارى وَالصُّخُـورِ،
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْيَـوْمِ اِلـى يَـوْمِ يُنْفَخُ فِى الصُّورِ.( اقبال، ص 324)
 

ادامه »

نماز دهه اول ذی الحجه

اول ذی الحجه سالروز روشن ترین تلاقی آب و آیینه

روز اول ذي الحجه سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام وحضرت فاطمه عليهاالسلام :
 
همه آنچه درباره ازدواج امام علي و حضرت زهرا مي خواهيد بدانيد
زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسيد، پيامبر اکرم حضرت زهرا را به حضور طلبيد. زهرا(س) درحالي که عرق شرم از چهره اش مي ريخت، به حضور پيامبر رسيد و از کثرت شرم پاي او لغزيد و نزديک بود به زمين بيفتد…
عقيق: آنچه مي خوانيد مطالبي جذاب به بهانه سالروز ازدواج حضرت علي  و حضرت فاطمه است. اميد است که اين پيوند آسماني سرلوحه همه پيوندها قرار گيرد.

نخستين روز از آخرين ماه سال قمري، سالروز پيوندي آسماني است که ديگر هيچ گاه مانند آن در تاريخ تکرار نشد. علي عليه السلام، با فاطمه سلام الله عليها، برترين بانوي جهان پيمان عشق بست و خدا، آخرين فرستاده خويش را بر اين پيمان گواه گرفت.اول ذيحجه، روزي مبارک براي همه ما شعيان است.


 بهترين بانو
 به نه سالگي رسيده بود. رشد جسماني مناسب آن حضرت و رشد و کمال عقلي بانوي فضيلت ها، سبب شده بود که با وجود کمي سن، گوي سبقت را  از همه بربايد و يکه تاز ميدان فضيلت ها گردد و ميان همه دختران ممتاز شود. توجه و مهرورزي بي پايان رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز بر امتيازات او افزوده بود. کمالات بي شمار فاطمه، باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم ديرين عرب او را از پيامبر خواستگاري کنند.
خواستگاران حضرت زهرا (س) که بودند؟
پيش از حضرت علي - عليه السلام افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر يک پاسخ شنيده بودند و آن اينکه در باره ازدواج زهرا منتظر وحي الهي است. آن دو که از ازدواج با حضرت زهرا نوميد شده بودند با سعد معاذ رئيس قبيله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند که جز حضرت علي - عليه السلام کسي شايستگي ازدواج با حضرت زهرا - عليها السلام - را ندارد.

ادامه »

شهادت امام جواد علیه السلام

امام محمّد تقى (ع): نهمين امام شيعيان‌ نام مباركش على و يازدهمين تن از چهارده معصوم (ع) است. به سال 195 ه. در مدينه زاده شد و در بيست و پنج سالگى به شهادت رسيد. پدر ارجمندش امام رضا (ع) هشتمين امام معصوم و مادرش خيزران (سَبيكه) است.

كنيه و القاب امام جواد(ع)
از لقب‌هاى مشهور او است: جواد و تقى و كنيه گرامى‌اش ابو جعفر ثانى است. به ‌دلیل ‌اشتراک‌ کنیه ‌آن‌ حضرت‌ با کنیه‌ امام‌ محمدباقر علیه‌السلام‌، در منابع ‌ رجال ‌ و حدیث ‌ شیعه ‌ از وی ‌با کنیه ‌ ابوجعفر ثانی‌ یاد شده‌ است‌. کنیه ‌خاص‌ آن‌ حضرت‌ ابوعلی‌ است‌.

همسران امام جواد(ع)
سمانه مغربیه همسر امام جواد(ع)، زنی است که در عصر خود همه او را بانویی باتقوا، مؤمن، هوشمند و خردمند می دانستند. امام هادی(ع) بخشی از دانش مادر خود را این چنین بیان می داشت: «امی عارفة بحقی؛ مادرم عارف به حق من در امامت است.»

مأمون ‌پس‌ از ولایتعهدی ‌ امام‌رضا علیه‌السلام‌، دخترش ‌ام‌حبیب ‌را به‌عقد وی ‌و دختر دیگرش‌، ام‌فضل‌، را به‌ عقد امام‌جواد علیه‌السلام‌ درآورد.

در اینکه ‌ازدواج‌ حضرت ‌با ام‌فضل‌، پیش‌ یا پس‌ از وفات‌ امام‌رضا بوده‌، اختلاف‌ هست‌.

فرزندان امام جواد(ع)
در همه‌ منابع‌ از دو پسر امام‌ به ‌نامهای‌ علی‌الهادی‌ (امام‌دهم ‌شیعیان‌) و موسی‌ مُبَرقَع‌ یاد شده ‌است‌ که ‌نسل ‌امام ‌از طریق‌ این ‌دو ادامه ‌یافت‌. در برخی‌ کتابهای ‌انساب‌، با اختلاف‌، پسران ‌دیگری ‌به ‌امام نسبت ‌داده‌ شده‌ است‌. که ‌در منابع ‌کهن ‌ذکری ‌از آنان‌ نیست‌. نامهای ‌دختران‌ گوناگون ‌ذکر شده ‌است‌؛ شیخ‌مفید از دو دختر وی ‌به‌ نامهای ‌فاطمه‌ و اَمامه ‌یاد کرده‌است‌، اما در دلائل‌الامامه‌ نام‌ دختران‌امام‌، خدیجه‌، حکیمه ‌و ام‌کلثوم‌ ضبط ‌شده ‌است‌.

فخر رازی‌ نامهای‌ بهجت‌ و بَریهه ‌را نیز بر آن‌ها افزوده‌ و یادآور شده‌ که‌ از هیچ‌یک ‌از دختران‌ نسلی ‌نمانده ‌است‌. ظاهراً مادر همگی‌ فرزندان ‌امام‌، سمانه‌ بوده ‌است‌.

امام جواد(ع) از ولادت تا شهادت
امام‌ جواد علیه‌السلام ‌هفت ‌سال ‌و اندی‌ از عمر پدرش‌، امام ‌رضا علیه‌السلام‌، را درک ‌کرد و با دو خلیفه‌ عباسی‌، مأمون ‌ و معتصم‌، معاصر بود. آگاهیهای‌ تاریخی‌ درباره‌ وقایع‌ زندگی‌ امام‌جواد علیه‌السلام ‌اندک ‌است‌.

افزون ‌بر محدودیتهای ‌سیاسی‌، که‌ مانع‌ نشر اخبار راجع‌ به ‌امامان‌ می‌شد، کوتاهی‌ عمر آن‌ حضرت ‌نیز عامل ‌مؤثری ‌در نبود اخبار در منابع ‌تاریخی‌ است‌. به ‌علاوه‌، امام ‌بیش‌تر عمر خود را در مدینه‌، دور از مرکز خلافت‌، به‌ سر آورده‌ است‌.

hawzah.net

بیست وپنجم ذی القعده روز دحوالارض

? اعمال روز بیست و پنجم ذی القعده
(روز دحوالارض)

چهارشنبه ۱۷ مرداد ، ۲۵ ذی القعده می‌باشد

یا امام رئوف

کسانی که هیچ امید و خیری در آنها نیست!


قال‌الامام الرضا (ع):

«خمس من لم تکن فیه فلا ترجوه لشی من الدنیا و الاخره: من لم تعرف الوثاقه فی ارومته، والکرم فی طباعه، و الرصانه فی خلقه،‌و النبل فی نفسه، و المخافهًْ لربّه»


امام رضا(ع) فرمود:

پنج صفت است که در هر کس نباشد، در هیچ کاری از دنیا و آخرت به او امیدی نیست، و به وی امیدوار نباشید:


1- اصالت و ریشه محکم

2- طبع کریم و بخشنده

3- خلق و خوی متین

4- نجابت و نفس شریف

5- ترس و خوف از خدا.

هرکس این پنج صفت را نداشته باشد هیچ امید و خیری در او نیست. (1)
____________________
1- تحف‌العقول، ص 480

دهه پر برکت کرامت و مشق کرامت

سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه و وجود مبارک امام هشتم (سلام الله علیهما) این دهه، دهه کرامت است؛

یعنی در این دهه می توان فرشته شد،

چون کرامت در شناسنامه ملائکه است. وقتی ذات اقدس الهی فرشته ها را معرفی می کند در سوره مبارکه «انبیاء» می فرماید:

﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾[1]

فرشته را بندگان کریم می داند و معرّفی این کرامت را به این دو عنصر محوری قرار می دهد که نه اهل افراط اند نه اهل تفریط اند. این جمله ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ این به منزله حدّ تامّ کرامت است؛ ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ﴾ چرا؟ چون ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ نه جلو می‎افتند نه دنبال، این اصل اوّل که ذات اقدس الهی در سوره «انبیاء» فرشته ها را به عنوان بندگان مکرّم معرفی می کند.

اصل دوم اینکه:

در زیارت «جامعه» وجود مبارک امام هادی (سلام الله علیهم اجمعین) ائمه اهل بیت را به عنوان عباد مُکرم معرفی می کند. وجود مبارک امام دهم در زیارت «جامعه» که در هر مشهدی از مشاهد مشرّفه می شود این زیارت ها را قرائت کرد، به بارگاه ملکوتی ائمه (علیهم السلام) عرض می کنیم «السلام علیک یا عبادِ» خدا! ای کسانی که بندگان مکرّم الهی هستید. این عباد مکرّم در زیارت «جامعه» وصف ائمه(علیهم السلام) است؛[2]

یعنی اینها هم ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾.

اصل سوم آن است که:

این زیارت ها درس کرامت به ما می دهد؛ یعنی می توان به مقام کرامت رسید، به مقام فرشتگان رسید؛ البته فرشته ها درجاتی دارند، برخی حاملان عرش الهی اند، بعضی در قلب پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثّناء) جای دارند ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمین * عَلی قَلْبِک﴾[3]

برخی هم جزء مدبّرات امرند، این طور نیست که همه ملائکه در یک رشته باشند.

اصل چهارم آن است که:

ذات اقدس الهی انسان ها را به عنوان بندگان کریم معرفی کرد ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم﴾[4]

اگر کسی فرزند آدم بود، فرزند خلیفةالله بود و خلافت را به ارث برد، او هم سهمی از کرامت دارد. اینکه خدای سبحان می فرماید: ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم ﴾ برای آن است که انسان ذاتاً کریم نیست ﴿أَ لَمْ یک نُطْفَةً مِنْ مَنِی یمْنی﴾[5]

چنین موجودی نمی تواند کریم باشد؛ ولی وقتی ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً﴾[6]

شد ائمه(علیهم السلام) بالاصاله، شاگردان آنها بالتبع خلیفه الله شدند، هر خلیفه ای حرف مستخلف عنه را می زند اوّلاً؛ حوزه استخلافی خود را در می یابد ثانیاً؛ چون حرف مستخلف عنه را می زند نه حرف خود را، حرف کریمانهٴ کریم را می زند و چون حوزه استخلافی خود را در می یابد کار کریمانه می کند، می شود کریم. اگر خدا در قرآن کریم انسان ها را، جامعه انسانی و دینی را، جامعه کریم معرفی کرد فرمود: ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم﴾؛ چون این کریم این انسان، خلیفه الله است یک؛ الله هم ذاتاً کریم است دو؛ هر خلیفه ای باید حرف مستخلف عنه را بزند، سه؛ حرف او را در حوزه استخلافی خود پیاده کند، چهار؛ می شود کریم ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم ﴾. اگر ـ معاذ الله ـ این امور اربعه را رعایت نکرد ﴿إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعام ﴾[7]

اگر کسی نان خلافت را خورد، حرف خودش را زد، امضای از طرف او را محترم شمرد، ولی کار خودش را انجام داد، این خود را می پرستد نه الله را، بنابراین راه برای فرشته شدن باز است.

پی نوشت ها

[1] سوره انبياء، آيات26 و 27.

[2] المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص525.

[3] سوره شعراء، آيات193 و 194.

[4] سوره اسراء، آيه70

[5] سوره قيامة ، آيه37.

[6] سوره بقره، آيه30.

[7] سوره فرقان، آيه44.

hawzah.net

سومین حرم اهل بیت علیهم السلام (بزرگداشت حضرت شاه چراغ علیه السلام)

ﺑﯽ درﻧﮓ ﺷﻬﺮ ﻣﻘﺪس ﺷﯿﺮاز ﮐﻪ ﺑﺎ دم ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﯾﯽ رﻫﺒﺮ ﻣﻌﻈﻢ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺣﻀﺮت آﯾﺖ ﷲ اﻟﻌﻈﻤﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪ ای ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺣﺮم اﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻋﻠﯿﻬﻢ اﻟﺴﻼم ﻧﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، در ﮔﺮاﻣﯿﺪاﺷﺖ اﯾﻦ اﯾﺎم ﷲ ﺳﻬﻢ ﺑﺴﺰاﯾﯽ دارد.

حرم نورانی حضرت شاه چراغ در روز ششم ذی القعده که روز گرامیداشت ایشان نام نهاده شده، حال و هوای دیگری دارد که صدها هزار عاشق علاقمند را به خود جلب می نماید.

26تیرماه سالروز تاسیس نهاد شورای نگهبان

شورای نگهبان نهادی است متشکل از چند فقیه و حقوقدان، که نقش خطیری در نظارت انتخابات کشور و قوانین مجلس شورای اسلامی داشته و دارای وظایف و اختیاراتی از جمله تفسیر قانون اساسی، و… است. حضرت امام و مقام معظم رهبری درباره شورای نگهبان و جایگاه مهم آن بیاناتی در مناسبتهای مختلف بیان نموده اند.

جایگاه شورای نگهبان
حفظ و استمرار نظام ها و نهضت ها در گرو وجود و کارکرد صحیح مرجع یا مراجع پایش گر آنهاست.

تأسیس نهاد بسیار مهم شورای نگهبان ثمره شیرین خاطره تلخ به شهادت رسیدن شیخ فضل اللّه نوری و نهضت ناکام مشروطیت است. اصل دوم متمم قانون اساسی مشهور به اصل تراز به دلیل فقدان ضمانت اجرا متروک ماند و این امر باعث شد که اعتبار مجلس شورای اسلامی را طبق اصل 93 قانون اساسی بر وجود شورای نگهبان متوقف سازند.

hawzah.net

شخصيت حضرت معصومه (س)

از مقام عصمت كه (تنها مخصوص چهارده تن مي‌باشد و اززنان تنها حضرت فاطمه(س) داراي اين مقام مي‌باشد) بگذريم، حضرت معصومه(س) از جمله زناني است كه مي‌توان ادعا كرد كه تالي‌تلو معصوم است؛ زنان اندكي ظرفيت آن را داشتند كه بيشترين بهره را از فروغ جاودان الهي و نور ولايت، دريافت كنند و بتوانند خود را در كمالات معنوي اندكي پايين‌تر از معصومان (عليهم السّلام) بسازند، بسان حضرت زينب كبري و حضرت معصومه (عليهما السّلام)[1]

بنا به مقتضاي ضرب المثل معروف «اهل البيت ادري بما في البيت» اهل خانه از آنچه كه در خانه مي‌گذرد، بيشتر از ديگران مي‌دانند، بهتر است آن بانوي بزرگ را از زبان امامان معصوم(ع) بشناسيم.
امام صادق(ع) فرمود: خدا حرمي دارد و آن مكه است، پيامبر(ص) حرمي دارد و آن مدينه است، اميرالمومنين(ع) حرمي دارد و آن كوفه است… بهشت هشت در دارد كه سه تاي آن از قم است؛ در اين شهر زني از فرزندان من از دنيا مي‌رود، نام او فاطمه دختر موسي(ع) است و با شفاعت او همه شيعيان من روانه بهشت مي‌شوند.[2]


شهر قم مدفن تعداد زيادي از امامزادگان است و هر كدام داراي مقامات بس والايي هستند، اما ائمه (عليهم السّلام) تنها از اهميت شخصيت و زيارت دختر موسي بن جعفر ـ س ـ سخن گفته‌اند، اين خود نشانگر عظمت معنوي اين بانوي بزرگ است.
يكي ديگر از نشانه‌هاي شخصيت آن حضرت داشتن زيارت نامه مخصوص بسان پيامبر(ص)و امامان (ع) است، در حالي كه در آرامگاه‌هاي ديگر امامزادگان به طور معمول خواندن فاتحه مرسوم است. چند نكته در زمينه شخصيت آن بانوي بزرگ در خورد توجه است:
1. مسافرت ايشان به سمت ايران به جهت ديدار با برادر پس از هجرت اجباري برادر بزرگوارش امام رضا(ع) به مرو، ، اما آن‌گونه كه مورخان نوشته‌اند اين مسافرت به سرانجام نرسيد و حضرت معصومه با رسيدن به ساوه بيمار شد و دستور داد او را به قم ببرند و در همين شهر بود كه جان را به جان آفرين تسليم كرد.[3]


حركت آن حضرت از مدينه به سمت ايران با اين مسير طولاني و به جان خريدن همه سختي‌هاي مسافرت مخصوصاً خطراتي كه از ناحيه حكومت مامون آن حضرت را تهديد مي‌كرد حاكي از شخصيت سياسي و اجتماعي اين بانوي بزرگ است.
2. در اين مسافرت آنگاه كه مريض شد و از دستيابي به امام رضا(ع) مايوس شد، با توجه به آگاهي او از موقعيت آينده قم و مركزيت فرهنگي آن دستور داد او را به قم ببرند تا پس از پرواز روح بلندش به سوي ملكوت، حرم بهشت گونه‌اش مامن عاشقان اهل بيت(ع) قرار گيرد.
اين تصميم يعني دستور براي رسيدن به قم، حاكي از داشتن ديد فرهنگي دختر موسي‌بن‌جعفر(س) است. در اين راستا وقتي زندگي‌نامه آن حضرت را مطالعه كنيم در مي‌يابيم كه يكي از القاب مشهور آن حضرت «محدثه»[4]

است، وي رواياتي را از اجداد طاهرينش نقل كرده، همچنين جمعي از ارباب علم حديث از او نقل حديث كرده‌اند؛ از آن جمله مي‌توان به روايتي كه آن حضرت در سلسله سند هست و به خبر مسلسل به فواطم[5]

مشهور شده‌اشاره كرد:
بكر بن احمد قصري از فاطمه دختر امام‌رضا(ع) و او از فاطمه (حضرت معصومه) و زينب و ام كلثوم دختران امام كاظم(ع) و آنان از فاطمه دختر امام صادق(ع) روايت كرده‌اند و سند اين حديث به حضرت فاطمه زهرا (س) مي‌رسد كه فرمود: آيا فراموش كرده‌ايد فرمايش رسول‌خدا(ص) را در روز عيد غدير كه فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه».[6]


و همچنين روايت ديگري با همين سلسله سند كه به حديث معراج مربوط است.[7]


* مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
پی نوشت ها:
[1] .حكيمي، محمد،‌حضرت معصومه و شهر قم، معاصر، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، چاپ دوم، 1376، ص 41.
[2] .قمي، عباس، سفينهًْ‌البحار، ج 2، ص 376.
3] .قمي‌، عباس، همان، ص 376.
[4] .محمدحسون؛ ام علي مشكور، اعلام النساء المومنات، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1411ه‍ -ق، ص 577.
[5] .قمي، عباس، همان، واژه شيع و فطم.
[6] .شافعي، شمس‌الدين محمد، اسني المطالب، مكتبه الامام اميرالمومنين، اصفهان، ص 50.
[7] .مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 65، ص 76، ح 136.

معارفی از کیهان

حلول ماه ذی القعده

ماه ذی قعده نخستین ماه از ماه های حرام بوده و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است خردمند می فهمد که منظور از این جنگ جنگ با خداوند، و مخالفت با فرامین و دستورهای الهی می باشد. بنابراین ای نفس تلاش کن تا در این ماههای حرام بیش از سایر ماهها دل و بدنت را نگهداری و عملی خلاف احکام الهی انجام مده بلکه به قضای خداوند راضی و خشنود باش و با اطاعت از دستورهای الهی و با اطاعت از دستورات الهی حرمت این ماه را نگاه دار.
 
اعمال اين ماه:
 
1-    كيفيت نماز يكشنبه در ماه ذى القعده
و سيّد بن طاوس روايتى نقل كرده كه ماه ذى القعده محلّ اجابت دعا است. و در روز يكشنبه اين ماه نمازى با فضيلت بسيار از رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت كرده كه مجملش آن است كه هر كه آن را بجا آورد توبه اش مقبول و گناهش آمرزيده شود و خصماء او در روز قيامت از او راضى شوند و با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود و قبرش ‍ گشاده و نورانى گردد و والدينش ازاو راضى گردند و مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد و توسعه رزق پيدا كند و ملك الموت با او دروقت مردن مداراكند وبه آسانى جان او بيرون شود و كيفيّت آن چنان است كه در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گذارد در هر ركعت حمد يك مرتبه و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه و مُعَوَّذَتَيْن يك مرتبه پس استغفار كند هفتاد مرتبه و ختم استغفار كند و بعد از آن بگوید
 
 لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ پس بگويد: يا عَزيزُ يا غَفّارُ
جنبش و نيروئى نيست جز به خداى والاى بزرگ * * * اى نيرومند اى بسيار آمرزنده
 
اغْفِرْ لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَميعِ المُؤ مِنينَ وَالْمُؤ مِناتِ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ
بيامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤ من و زنان با ايمان را كه نيامرزد كسى
 
الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ 
گناهان را جز تو
 
فقير گويد ظاهر آن است كه اين استغفار مذكور و دعاى بعد را بعد از نماز بايد بجا آورد.


 
2-     فضیلت روزه در ماههای حرام
 
 و بدانكه روايت شده كه هر كه در يكى از ماههاى حرام سه روز متوالى كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد ثواب نهصد سال عبادت براى او نوشته شود و شيخ اَجَلّ علىّ بن ابراهيم قمّى فرموده كه در ماههاى حرام گناهان مضاعف مى شودو همچنين حسنات.
 
3-     ولادت با سعادت امام رضا (عليه السلام)
 
 روز يازدهم سنه صدوچهل وهشت روز ولادت با سعادت حضرت امام رضاعليه السلام است شب پانزدهم شب مباركى است خداوند نظر رحمت بر بندگان مؤ من خود مى فرمايد و كسى كه در اين شب به طاعت حق تعالى مشغول باشد اجر صد نفر  روزه دار ملازم مسجد كه معصيت نكرده باشد  را عظا می کند .
پس اين شب را مغتنم شمار و  خود را به طاعت و عبادت و نماز و طلب حاجات از خدا مشغول کن. همانا روايت شده كه هر كه سؤ ال كند در اين شب حاجتى از خداوند تعالى به او عطا خواهد شد.
 
ثواب زیارت امام رضا(ع) در ماه ذی القعده
 

 قالَ السَّيِّدُ بْنُ طاوُس: فِى الاِْقْبالِ وَرَاَيْتُ فى بَعْضِ تَصانيفِ اَصْحابِنا الْعَجَمِ
سيد بن طاوس در كتاب اقبال فرموده من در برخى از كتابهاى علماى شيعه غير عرب
 
رِضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَنَّهُ يُسْتَحَبُّ اَنْ يُزارَ مَوْلينا الرِّضا عَلَيْه السَّلامُ
رضوان الله عليهم ديدم كه نوشته بود مستحب است زيارت مولاى ما حضرت رضا عليه السلام
 
يَوْمَ ثالِثٍ وَعِشْرينَ مِنْ ذِى الْقَعْدَةِ مِنْ قُرْبٍ اَوْ بُعْدٍ بِبَعْضِ
در روز بيست و سوم ماه ذى قعده از دور و نزديك بوسيله برخى از
 
زياراتِهِ الْمَعْرُوفَةِ اَوْ بِما يَكُونُ كَالزِّيارَةِ مِنَ الرِّوايَةِ بِذلِكَ
زيارتهاى معروف آن حضرت يا بدان چه مانند زيارت باشد از رواياتى كه در اين باره رسيده
 
4-     شب دَحْوُالاْرْض و اعمالش
 
بيست و پنجم شب دَحْوُالاْرْض است (يعنى پهن شدن زمين از زير خانه كعبه بر روى آب ) و از ليالى شريفه است كه رحمت خدا در آن نازل مى شود و قيام به عبادت در آن اجر بسيار دارد و از حَسَن بن على وَشّا روايت است كه گفت من كودك بودم كه با پدرم در خدمت امام رضاعليه السلام شام خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذى القعده پس فرمود كه امشب حضرت ابراهيم عليه السلام و حضرت عيسى عليه السلام متولّد شده اند و زمين از زير كعبه پهن شده است پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه را روزه داشته باشد و به روايت ديگر است كه فرمود در اين روز حضرت قائم عليه السلام قيام خواهد نمود.
 

ادامه »

21تیرماه روز عفاف و حجاب

روز عفاف و حجاب

25شوال شهادت امام جعفرصادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام که ششمین امام معصوم است و مذهب شیعه را با نام او به عنوان مذهب جعفری می شناسند، در سال 80 یا 83 قمری در مدینه به دنیا آمد و پس از رحلت پدر، رهبری فکری و سیاسی شیعیان اصیل پیرو مذهب امامیه را بر عهده گرفت. آن حضرت تا سال 148 قمری در قید حیات بود. در این مدت هزاران شاگرد در محفل درسش حاضر می شدند و مورد ستایش تمامی عالمان عصر خویش بود. در متون دینی شیعه، چندین هزار روایت از آن حضرت در تفسیر، اخلاق و به ویژه فقه، رسیده که باعث عظمت حدیث شیعه و موجب تقویت بنیه علمی آن است.

شهادت امام صادق علیه السلام
در فصول المهمه و مصباح کفعمی (به نقل مجلسی در بحار) نیز در کتابهای دیگری آمده است: امام را زهر خوراندند.

ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانید، زیرا با کینه ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست.

ابن فضال روایت کند:

نزد ام حمیده رفتم تا او را به رحلت امام تعزیت دهم. گریست و من از گریه او به گریه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ می دیدی چیزی شگفت مشاهدت می کردی. چشم خود را گشود و گفت: هر کس را با من خویشاوندی دارد گرد آورید. همه را گرد آوردیم. بدانها نگریست و گفت: شفاعت ما به کسی نمی رسد که نماز را سبک بدارد.

کلینی به روایت خود از امام موسی بن جعفر روایت کند:

من پدرم را در دو جامه شطوی کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه ای از جامه هایش و عمامه ای که از علی بن الحسین بود برای آنکه آن را به چهل دینار خریده بود.

مسعودی در مروج الذهب می نویسد:

در سال 148 هجری ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبد الله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب وفات یافت وی در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات 65 سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند.

hawzah.net

11 تیرماه شهادت آیت ا...صدوقی چهارمین شهید محراب

شهید صدوقی، در یزد متولد شد. در 22 سالگی به قم هجرت کرد و پس سالها تحصیل، از اساتید برجسته حوزه علمیه گردید. در پیروزی انفلاب نقش بسزایی داشت و پس از انقلاب، به امامت جمعه یزد منصوب گردید. در سال 1360بعد از نماز جمعه، توسط منافقین به شهادت رسید و در ردیف شهدای محراب قرار گرفت.

زندگینامه شهید آیت الله صدوقی(ره)
آ یت الله صدوقی، در هشتم صفر 1327 (ه . ق) در شهر یزد متولد شد. پدرش میرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدی بود. آیت الله صدوقی در سن هفت‏ سالگی، پدر و در نه سالگی، مادرش را از دست داد و از آن پس تحت ‏سرپرستی پسرعمویش، میرزا محمد کرمانشاهی قرار گرفت.

به اعتقاد همگان این خاندان پاسداران شریعت ‏بودند و ملامحمد مهدی که در عصر فتحعلی شاه می ‏زیست، به دلیل ظلم ستیزی ‏اش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از کرمانشاه به یزد تبعید شد. آیت الله صدوقی، دروس ابتدایی را در مکتب خانه، به پایان رساند و در 13 سالگی وارد مدرسه عبدالرحیم ‏خان شد.

پس از اتمام جامع المقدمات و قوانین راهی مدرسه چهارباغ اصفهان شد و یک سال بعد به یزد بازگشت. وی در 22 سالگی (1349) به قم هجرت کرد و به دلیل فضایل اخلاقی و امانتداری به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در قم از محضر آیات عظام؛ عبدالکریم یزدی، سید صدرالدین صدر، محمد تقی خوانساری، محمد حجت کوه کمره ‏ای بهره برد. معظم له امر تحصیل و تدریس را در اولویت قرار داد و لذا به یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم مبدل گردید.

از جمله بزرگانی که از محضر او خوشه ‏چینی کردند می‏توان از آیات عظام و بزرگانی چون فاضل لنکرانی، شهید قدوسی، شهید مطهری، محمد تقی جعفری، احمد جنتی و سیدهاشم رسولی محلاتی یاد کرد.

در سنگر جهاد
شهید صدوقی رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز کرد؛ عصری که شاه عزم خود را برای نابودی حوزه علمیه قم جزم کرده بود . با ورود امام خمینی رحمه الله به صحنه، مبارزات شهید صدوقی هم شدت بیشتری یافت . او از فدائیان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسی صدر حمایت می‏کرد .

در بهمن ماه سال 1330 همزمان با رحلت آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، با درخواست مردم و توصیه امام رحمه الله، به یزد رفت و دامنه مبارزاتش را گسترش داد . این امر باعث ‏شد تا مردم یزد و شهرهای مجاور به صحنه مبارزه علیه حکومت پهلوی کشانده شوند و در وقایع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربی، کشف حجاب، تبدیل تاریخ شمسی به شاهنشاهی، جشنهای هنر و . . . حضوری موثر داشته باشند . شهید صدوقی هر از چند گاهی به تبعیدیان سر می‏زد و از آنها دلجویی می‏نمود.

پس از پیروزی انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه یزد منصوب گردید . ایشان به اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی دست زد که می‏توان به تعمیر 18 مسجد، تاسیس و تعمیر 19 مدرسه علوم دینی، تاسیس سازمانهای خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و . . . اشاره نمود .

وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت . سرانجام در رمضان سال 1360 (ه . ش) بعد از نماز پرشکوه جمعه، مورد حمله منافقی سیاه دل قرار گرفت و در سن 75 سالگی شربت وصال محبوب را سرکشید.

hawzah.net

آبروی ری، رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

حضرت عبدالعظیم حسنی قدس سره از مشهورترین امامزادگان مدفون در ایران است؛ عصر امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درک نمود و ایمان خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه کرد.

مقام معظم رهبری در سخنی جالب، او را «آبروی ری» می‏ خوانند و می‏ فرماید:

«..جناب عبدالعظیم ـ با اینکه اهل ری نیست، اما حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حقّ عظیمی به گردن همه‌ تهرانی‏ ها و اهل ری دارد.» صاحب الذریعه می فرماید: از برخی کتاب ها نقل شده است که وفات او در نیمه شوال سال 252 هجری قمری است.

زندگی نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
حضرت عبدالعظیم حسنی معروف به «سیدالکریم» فرزند عبدالله، فرزند علی بن حسن، فرزند حسن بن زید، فرزند زید بن حسن، فرزند علی ابن ابی طالب است که با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام و با پنج واسطه به حضرت علی علیه السلام می رسد.

پدر بزرگوارش عبدالله و مادرش گرامی اش فاطمه دختر «عقبة بن قیس» است.ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شد و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم، یعنی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمّد تقی و امام علی النّقی علیهم السلام مقارن بود. آن حضرت محضر مبارک امام رضا، امام محمّد تقی و امام هادی علیهم السلام را درک و احادیث فراوانی از آنان رویت کرد.

زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السلام از مدینه به ری و سکونت در دیار غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ در چینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد که این داستان معروف، خود به تنهایی بیانگر ایمان و تدّین والای اوست.

دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السلام، به خلیفه گزارش داده و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر شد، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان داشت و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به شهرستان «ری» رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد.

hawzah.net

 

حمزه، مظهر رشادت و جهاد

محبوب پیامبر
بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزه بگذار».

ویژگی های حمزه
نام حمزه که به معنای شیر ژیان است، به حق آینه تمام نمای خصلت ها و منش های والای شخصیت حضرت حمزه می باشد. او قامتی افراشته، قدی رسا، اعضایی در حد اعلای تناسب و اندامی چهارشانه داشت. ابن سعد درباره او می نویسد: «او مردی میان قامت بود؛ نه بسیار بلند قد و نه کوتاه».

حمزه در میان جوانان قریش در دلاوری و ارجمندی بی نظیر و در راست قامتی، آزادمنشی و ظلم ستیزی سرآمد همگان بود. حمزه در عین زیبایی اندام در درون سینه اش قلبی تپنده از شهامت و سلحشوری داشت.

زیارت مرقد حمزه
زیارت مرقد شهیدان همواره یاد آنها را زنده می کند و روحیه از خود گذشتگی و جهاد را در بین انسان ها تعالی می بخشد. از این رو، پیشوایان دینی ما همواره مسلمانان را به زیارت شهیدان و بزرگان تشویق می کردند. پس از جنگ احد که جمع زیادی از مسلمانان، از جمله حضرت حمزه به شهادت رسیدند، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نه تنها خود شخصا همه ساله برای زیارت شهدا به عزم احد از مدینه خارج می شد و در برابر مرقد مطهر آنان، به ویژه عموی گرامیش می ایستاد و سلام می داد، بلکه همواره مسلمانان را به این امر سفارش می کرد، از آن جمله می فرمود: «کسی که مرا زیارت کند، ولی (مرقد) عمویم حمزه را زیارت نکند، به من جفا و بی مهری کرده است». همچنین در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله هفته ای دو بار به کنار قبور شهدای احد می رفت و در آنجا دعا و نماز می خواند. نیز ایشان از خاک قبر حضرت حمزه تسبیحی درست کرده بود و با آن ذکر می گفت.

hawzah.net

شهادت دکتربهشتی و 72یارامام خمینی(ره)

شهید بهشتی در اصفهان متولد شد. در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏ شورای انقلاب را تشکیل داد و در تدوین قانون اساسی نقش داشت. در هفتم تیر 1360 به همراه 72 نفر از یاران به شهادت رسید.

زندگینامه شهید آیت الله دکتر بهشتی(ره)
شهید مظلوم آیت الله بهشتی در سال 1307 در یک خانواده روحانی در اصفهان دیده بدنیا گشود. تحصیلات ابتدائی و سطح را در حوزه علمیه اصفهان گذراند و پس از آن رهسپار قم شد. در قم از محضر اساتید بزرگی چون آیت الله بروجردی، آیة الله محقق داماد، امام خمینی و علامه طباطبائی در رشته های فقه، اصول، فلسفه و عرفان کسب فیض کرد. علاوه بر فلسفه اسلامی، فلسفه های مکتبهای فلسفی شرق و غرب را نیز مطالعه کرد تا از این رهگذر علاوه بر اینکه نسبت به آن مکاتب آگاهی و بینش کسب کند به حقانیت فلسفه و عرفان اسلامی نیز پی برد. آشنایی و تسلط او به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی باعث شد که مستقیما متون اصلی کتب اسلامی و منابع مکتبهای شرقی و غربی را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد.

شهید مظلوم آیت الله بهشتی بزودی در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، معارف قرآن، علم حدیث، علم رجال، ادیان، روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ و کتبهای اقتصادی جهان صاحب نظری اندیشمند و توانا شد. یکی از مهمترین و پرثمرترین فعالیتهای شهید بهشتی را باید حرکت او به اروپا و تلاشهای خستگی ناپذیرش برای هدایت نسل جوان مسلمان ایرانی که برای تحصیل به خارج عزیمت کرده بودند نام برد.

شهید بهشتی بنا بر ضرورت و با اصرار مراجع تقلید به هامبورگ سفر نمود تا در مسجدی که توسط مرحوم آیت الله بروجردی بنیان گذارده شده بود و محل تجمع مسلمانان هامبورگ بود، به فعالیت و هدایت و ارشاد پردازد.

شهید بهشتی بیش از پنج سال در آلمان بسر برد و در سال 1349 به ایران آمد و ساواک بازگشت مجدد او را به آلمان ممنوع کرد…

hawzah.net

آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی

قهرمان علم و جهاد (31خردادسال روز شهادت دکتر مصطفی چمران)

شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 متولد شد. ایشان دارای مدرک دکترا در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود. در سال 1349 به دعوت امام موسی صدر و مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه «امل» را تأسیس نمود. وی بعد از انقلاب از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب گشت و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت نمود و با همکاری مقام معظم رهبری ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. سرانجام در 31 خرداد 1360 در دهلاویه شربت شهادت نوشید.

زندگینامه شهید چمران
دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 چشم به روی دنیا گشود. او پنج برادر داشت که همراه پدر و مادرش در یکی از محله‏های قدیمی تهران به نام سر پولک زندگی می‏کردند. پدر او کارگر ساده و زحمت‏کشی بود که در حلال و حرام دقت زیادی داشت. او با شغل جوراب‏بافی، هزینه زندگی را تأمین می‏کرد؛ در حالی که همواره پول کمتری از مشتری‏ها می‏گرفت تا مطمئن باشد حق دیگران در روزی او آمیخته نیست. مادر مصطفی زن آگاهی بود که افزون بر رسیدگی به امور خانواده و تربیت فرزندان، از رشد علمی و سیاسی خود نیز غافل نبود. او اهل مطالعه و بحث درباره مسائل روز جامعه بود و همواره از اخبار و پیشامدهای کشورش خبر داشت.

هوش و نبوغ چمران، زبانزد دوست و آشنا بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه‏اش را در مدارس انصاریه، دارالفنون و البرز تهران گذراند و در سال 1332، موفق شد برای ادامه تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشکده فنی تهران شود. چمران، سه سال بعد با رتبه دانشجوی ممتاز، دانش آموخته گردید و با استفاده از بورس تحصیلی، عازم آمریکا شد. شهید چمران دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تگزاس گذراند و مدرک دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا دریافت نمود. او که با نمره‏های عالی تحصیلات خود را به پایان رسانده بود، مدتی را در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام زمان خود، در یکی از مراکز تحقیقاتی به کار پرداخت.

در لبنان
پس از قیام خونین پانزده خرداد 1342، پیشگامان مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی، به این نتیجه رسیدند که برای توسعه و تشدید ابعاد مبارزه بر ضد رژیم، به یک مبارزه سازمان‏دهی شده نیاز می‏باشد. از این رو، دکتر چمران به همراه بعضی دوستان مؤمن و هم‏فکر خود، به مصر می‏روند و سخت‏ترین دوره‏های جنگ‏های چریکی و پارتیزانی را که هم‏زمان با حکومت جمال عبدالناصر بود، فرا می‏گیرند.

دکتر چمران پس از بازگشت از مصر، برای مدتی به امریکا رفت و سپس به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از آمریکا به سوی لبنان هجرت کرد. ایشان درباره سفر خود به لبنان می‏گوید: «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم واز همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم». شهید چمران در لبنان با فراهم ساختن فعالیت‏های چریکی و تربیت جوانان جنوب لبنان، کوشید توانایی رزمی برادران لبنانی خود را برای مقابله با اشغالگران صهیونیست بالا برد.

وجود سرداری چون چمرانِ عارف و مجاهد و برخورداری او از خلوص و ایثار، امام موسی صدر را بر آن داشت که حرکت مسلمانان مبارز لبنان را سازمان‏دهی کند و به جوانان محروم و مستضعف آن دیار، هویتی تازه بخشد تا مبارزات آنان، رنگ تازه‏ای به خود گیرد.

حماسه پاوه
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏ وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏ اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏ تر مسئله کردستان را فیصله دهد؛ تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان، ارادة آهنینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد. در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‏ عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندی‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزدیک‏تر می‏شد. باران گلوله می‏بارید و می‏رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت، شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‏مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‏ زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام‏ خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.

 

حماسه سوسنگرد
پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین ‏بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‏های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند. دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‏الله خامنه‏ ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین ‏بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‏‏ آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جادة اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‏شتافت که در محاصرة تانک‏های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة محاصرة دشمن انداخت؛

هرچه تنور جنگ گرم‏تر می‏شد و آتش حمله بیشتر زبانه می‏کشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر می‏شد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید.

دهلاویه، حماسه آخر
آن شب، آخرین شبی بود که نوازش نسیم بهار برگونه های گلهای دشت بوسه می کاشت و برای سبزه ها غزل وداع می سرود و می رفت تا آمدنی دیگر. و اهواز زیر سایه سکوت شب، رؤیاهای شیرین پیروزی می دید. کسی چه می دانست فردا در «دهلاویه» چه خواهد گذشت؟ فقط خدا می دانست و شاید هم خاکریزهای دهلاویه! شب آبستن حادثه ای تلخ بود و گویی در سکوتی مرگبار منتظر خبری از نسیم صبح. و او بی اعتنا به تمام سیاهیها، اشکهایش را برای بارها و بارها پای ضریح سجاده به قربانگاه راز و نیاز می برد و می رفت تا آخرین نیایشهایش را بر صفحه صحیفه عشق، جاودانه سازد:

«خدایا! تو را شکر که مرا در آتش عشق گداختی. احساس می کنم این دنیا دیگر جای من نیست. خدایا! به سوی تو می آیم و از عالم و عالمیان می گریزم. تو مرا در جوار رحمت خود سُکنی ده».

ویژگی های شخصیتی شهید چمران
شهید دکتر مصطفی چمران که همه زندگی، درس و دانشگاه را رها کرده و آمده بود جبهه، تا به عشق خدا و کشور، با دشمن بجنگد، در یکی از عملیات ها، در شبی مهتابی، همراه دوستان خود داشتند به دشمن شبیخون می زدند. در حین رفتن، ناگهان چمران می ایستد و رو به همراهان می گوید: به زیر پاهای خود نگاه کنید. آن ها نگاه می کنند، زمین پوشیده از گل های شقایق است. شهید چمران آن دشت را دور می زند و همراه یاران، از نقطه ای دیگر به دشمن حمله می کند. شهید چمران آن روز به دوستان خود چنین می گوید: ما نباید آن گل ها را زیر پای مان له کنیم. حال آن که عراقی ها آن جا را با تیر و خمپاره شخم می زدند. وقتی این ماجرا به گوش امام خمینی(ره) می رسد، امام می فرماید: «من چمران را دوست داشتم، اما الآن بیشتر دوست دارم.» (رسانیوز)

پرتوهایی از کلام شهید چمران
خدایا می ‏خواهم فقیر بی ‏نیاز باشم که جاذبه‏ های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند، خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.

خسته شده ‏ام، پیر شده ‏ام، دل شکسته ‏ام.

ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

خدایا به سوی تو می ‏آیم از عالم و عالمیان می ‏گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.

(بخشی از نیایش شهید دکتر مصطفی چمران)

hawzah.net

عید سعید فطر

عید قبولی طاعات و عبادات

قال الامام علی (ع): «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه، و کل یوم لایعصی الله فیه فهو عید»
امام علی (ع) فرمود: امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‌اش را پذیرفته و شب‌زنده‌داری‌اش را سپاس گزارده است.
و هر روز که خدا را در آن نافرمانی نکنند، آن روز عید است. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهج‌البلاغه- حکمت 428

معارفی از کیهان

21رمضان شهادت حضرت عای علیه السلام

سالروز قیام خونین 15 خرداد

بیمه یک ساله از عذاب(چراغ راه)

قال‌النبی(ص): «من احیا لیلهًْالقدر، حول عنه العذاب الی السنهًْ القابله»
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: کسی که شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روی می‌گرداند. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 95، ص 145

کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام

امام دوم شیعیان واولین فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بنا بر مشهور در پانزدهم رمضان سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به دستور خداوند، ایشان را حسن نام نهاد و گوسفندی قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد. آن حضرت در ۳۷ سالگی به امامت و خلافت رسید و در سال ۴۱ه‍.ق. مجبور به صلح با معاویه شد. دوره حکومت آن حضرت شش ماه و سه روز طول کشید. امام حسن پس از صلح، به مدینه رفت و ده سال تا هنگام شهادت در مدینه بود.

شناسنامه امام حسن مجتبی علیه السلام
در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیه السلام اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود. هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پربار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بود. پدر گرامی اش امام علی بن ابیطالب علیه السلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست.

پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بی همتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: «این نوزاد را حسن بنامید.» آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام «خَلوق» به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و…

تنها کنیه امام مجتبی علیه السلام «ابومحمّد» است. ولی در القاب حضرت تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ. در نقش نگین انگشتری اش نیز اختلاف است. سیره نگاران، عبارات زیر را نقش نگین حضرت دانسته اند: «العزّة للّه وحده»؛ «العزّة للّه»؛ «اللّه اکبر»؛ «به نستعین» و «حسبی اللّه».

 

سیمای ظاهری امام حسن علیه السلام
امام مجتبی علیه السلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم با نظاره جمال و کمال او فرمود: 10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.» ابن صبّاغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّة» چهره شکوهمند امام مجتبی علیه السلام را این گونه به تصویر کشیده است: «امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونه هایش هموار، موی وسط سینه اش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پرمُو، بینی اش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانه هایش از یکدیگر دور، بود. انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب می کرد. مویش پر چین و کوتاه و قامتش رسا بود.»

همسران و فرزندان امام حسن علیه السلام
از امام مجتبی علیه السلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از:

-زید، امّ الحسن و امّ الحسین؛ از مادری به نام «بشیر» بنت ابی مسعود. -حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام «خولة» بنت منصور. -قاسم، عبداللّه و عمر؛ از مادر کنیز. -عبدالرحمن؛ از مادر کنیز. -حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام «امّ اسحاق» بنت طلحة بن عبداللّه. -فاطمه، رقیّه و امّ سلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است. بر اساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بوده اند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیه السلام نسلی باقی نمانده است.

زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام
امام حسن عليه السلام سال سوم هجرت در مدينه متولد شد و هفت سال و اندى جد خود را درك نمود و در آغوش مهر آن حضرت به سر برد و پس از رحلت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كه با رحلت حضرت فاطمه سه ماه يا شش ماه بيشتر فاصله نداشت تحت تربيت پدر بزرگوار خود قرار گرفت.

امام حسن عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصيت آن حضرت، به امامت و خلافت رسيد و نزديك به شش ماه به اداره امور مسلمين پرداخت و در اين مدت معاويه كه دشمن سرسخت امام على و خاندان او بود و سال‏ها به طمع خلافت جنگيده بود به عراق كه مقر خلافت امام حسن عليه السلام بود لشكر كشيد و جنگ آغاز كرد واز سوى ديگر سرداران لشكريان امام حسن را تدريجاً با پول‏هاى گزاف و نويدهاى فريبنده اغوا نمود و لشكريان را بر آن حضرت شورانيد. بالاخره آن حضرت به صلح مجبور شده خلافت ظاهرى را با شرايطى (به شرط اين‏كه پس از درگذشت معاويه دوباره خلافت به امام حسن عليه السلام برگردد و خاندان و شيعيانش از تعرض مصون باشند) به معاويه واگذار نمود. معاويه به اين ترتيب خلافت اسلامى را قبضه كرد و وارد عراق شده و در سخنرانى عمومى رسمى شرايط صلح را الغاء نموده و از هر راه ممكن استفاده كرده سخت‏ترين فشار و شكنجه را بر اهل بيت و شيعيان ايشان روا داشت. امام حسن عليه السلام در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد در نهايت شدت و اختناق زندگى كرد و هيچ‏گونه امنى حتى درداخل خانه خود نداشت و بالاخره در سال پنجاه هجرى به تحريك معاويه به‏دست همسر خود مسموم و شهيد شد. (برگرفته از شیعه در اسلام علامه طباطبایی(ره))

 

پیش از امامت
امام حسن هفت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد. امام حسن علاوه بر درک محضر پیامبر در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بود، مانند حادثه مباهله. آن حضرت مشمول حدیث کسا و آیه تطهیر شد که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن همراه برادرش حسین در بیعت رضوان حاضر بود. امام حسن به همراه برادرش، امام حسین، بالای سر آن حضرت هنگام رحلت حاضر بود. هنگامی که ابوموسی اشعری فرماندار کوفه با فرستادگان امام علی (ع) برای مقابله با شورش داخلی (برپاکنندگان جنگ جمل) همکاری نکرد، امام علی فرزند خود امام حسن را به همراه عمار یاسر با نامه‌ای به کوفه اعزام کرد. آن حضرت با سخنرانی خود در مسجد کوفه توانست حدود ده هزار نفر را به میدان جنگ علیه ناکثین بکشاند.

امام حسن قبل از جنگ جمل سخنرانی کرد و امیرالمؤمنین وی را در این جنگ به میمنه (سمت راست) سپاه فرستاد. برخی گفته‌اند که در این جنگ، حضرت علی (علیه السلام) به محمد حنفیه فرمود: این نیزه را بگیر و جمل [منظور شتر عایشه است که عده بسیاری در مقابل آن کشته شدند] را پی کن. محمد حنفیه رفت و از شدت تیرباران بازگشت. پس از او حسن نیزه را گرفت و شتر را پی کرد.(برگرفته از ویکی شیعه)

امامت و خلافت
امام حسن (ع) ، مسئولیت خلافت را در جوی مضطرب و نا آرام و در وضعی بسیار پیچیده و پر کشاکش که در پایان زندگانی پدر بزرگوارش امام علی (ع) بروز کرده و شعله ور شده بود به عهده گرفت. امام حسن (ع) حکومت خود را با مردمی شروع کرد که به مکتبی بودن مبارزه و هدفهای آن ، ایمان واضح و کاملی نداشتند و آنان را از جنبه دینی و اسلامی با خواسته های مبارزه هماهنگی نبود و در آن هنگام به چهار حزب تقسیم شده بودند که از این قرار بود :

الف - حزب امویان. این حزب از گروههای قومی تشکیل شده بود که از نفوذ بسیار بر خوردار بودند و پیروان فراوان داشتند . آنها در محیط شیعیان امام حسن برای پیروزی معاویه کار و فعالیت داشتند و به منزله جاسوسان و ماموران مخفی، حرکات امام را زیر نظر داشتند.

ب - خوارج. بیشتر اهل کوفه به جنگ اصرار داشتند تا جائی که وقتی می خواستند با امام حسن (ع) بیعت کنند، با آن بزرگوار شرط کردند که باید با این تجاوز کنندگان گمراه حکومت بجنگند اما امام نپذیرفت. سپس به خدمت امام حسین (ع) رفتند تا با او بیعت کنند و او به آنان گفت: «معاذ الله که تا حسن زنده است با شما بیعت کنم» . آنگاه چاره ای ندیدند جز آنکه با امام حسن بیعت کنند. آنان در زمینه توطئه گریهای خطرناک و مبارزه با برنامه و نقشه امام حسن (ع) با حزب اموی همکاری داشتند.

ج - شکاکان. آنان کسانی بودند که دعوت خوارج در آنان تاثیر گذاشته بود، بی آنکه از آنان باشند. اینان افرادی فرصت طلب و مذبذب بودند و خوی فرار بر طبیعت آنان غالب بود.

د - حمراء (سرخ). آنان پاسبانان «زیاد» بودند و میخواستند که سربازان شخص پیروز و شمشیرهای شخص غالب باشند. کارشان به جائی رسید که کوفه را بخود نسبت دادند و گفتند: «کوفه حمراء». اما پیروان امام حسن (ع) کسانی بودند که پس از شهادت پدر بزرگوارش علی (ع)، به بیعت با او شتافتند و در کوفه عده آنان بسیار بود. اما دسیسه ها و فتنه گری دیگران، پیوسته هر حرکتی را که از اینان سر می زد، با شکست روبرو میکرد و خنثی می نمود.

صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
یکی از کارهای مفید برای اسلام و مسلمین صلح امام حسن (ع) با معاویه است. این عمل مفید برای کسانی که آگاهی تاریخی و اسلامی ندارند، مورد شک است که چرا حضرت حسن با معاویه صلح کرد و چرا مثل امام حسین قیام ننمود؟!

مطلبی که قبل از هر چیز لازم می دانیم متذکر شویم، این است که قیام امام حسین (ع) بعد از گذشت بیست سال از صلح امام حسن واقع شده است. امام حسین، ده سال با حضرت امام حسن بود و باید تابع حضرت امام حسن باشد. او ده سال بعد از امام حسن، امام بود و در رهبری اختیار تام داشت؛ ولی قیام نکرد، و قیام ایشان پس از ده سال از امامت او به وقوع پیوست. اگر ایرادی باشد- که قطعاًنیست- بر هر دو وارد است. خود این مطلب دلیل است که قیام، زمینه و اقتضاء می خواهد و در آن بیست سال چنین زمینه و اقتضایی نبوده است.

 

فضایل و مناقب امام حسن مجتبی علیه السلام
از برجسته ترین فضایل امام مجتبی علیه السلام این است که او جزو اصحاب کساء و آل عبا و از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است. آیه تطهیر از جمله آن آیات است: عمر بن ابی سلمه (پسر همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم) می گوید: پیامبر در خانه امّ سلمه حضور داشت که این آیه نازل شد: «انّما یُریدُ اللّه لیُذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد. در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواند و عبائی را بر سرآنها افکند و در حالی که علی پشت سر او ایستاده بود، فرمود: «اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاَذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً؛ پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان». امّ سلمه از آن حضرت پرسید: آیا من نیز جزو آنان هستم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ داد: «تو در جایگاه خودت هستی، جایگاه تو بسیار نیکو است».

حضور امام مجتبی علیه السلام در جریان «مباهله» نیز نشانه اعتبار و اهمیّتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای امام مجتبی علیه السلام قائل شده است. و نیز حضور آن حضرت در «بیعت رضوان» و بیعت نمودن پیامبر با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان می دهد.

hawzah.net

سوم خردادفتح خون و حماسه

صدر حکیمان الهی

صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی(متوفی ۱۰۵۰ ق) فیلسوف، عارف و مفسر شیعی. وی به ملاصدرا، صدرالحکما و صدر المتألهین معروف است. او شاگرد میر داماد و شیخ بهایی است و فیض کاشانی نیز معروف‌ترین شاگرد اوست…

ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه به عنوان سومین مکتب مهم فلسفی در جهان اسلام است. او نظام فلسفی خود را در کتاب «الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیه» معروف به اسفار تبیین کرده است. اول خرداد به روز بزرگداشت این حکیم الهی نامگذاری شده است.

 

شناسنامه ملاصدرا
 

محمدبن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدر المتالهین یا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری دیده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار، دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود.

 

میرزا ابراهیم از كارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش كوشید و در آموزش علوم متعارف زمان كوتاهی نكرد تا آنكه در 16 سالگی او را به كار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی كه آنجا بود به زیارت عتبات نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیدگی به امور داراییهای پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاك پدر به دایی خود كه مردی درستكار بود برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد.

 

همان گونه كه روال عادی حوزه های علمیه آن زمان بوده است به احتمال قوی صدرا علاوه بر فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی متعارف، علوم دیگری چون ریاضیات و نجوم و طب و هیئت و… بخصوص منطق و فلسفه را در شیراز آغاز نموده و به مرحله ای رسانده كه مجبور شده است برای تكمیل رشته های مورد علاقه خود به مسافرت و حضور در محضر اساتید مشهور نواحی دیگر اقدام نماید.

hawzah.net

فضیلت واعمال ماه مبارک رمضان

در فضیلت ماه مبارک رمضان

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود :

خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود :

اَیها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شما را در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن .

به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّق کنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه او را ندا کنند و مستجاب مى گرداند

هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ  کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت .

ادامه »

اعمال روزهای پایانی ماه شعبان

 

اباصلت هروی گوید: در آخرین جمعه از ماه شعبان نزد امام رضا(ع) رفتم؛ حضرت فرمود: ‌ای اباصلت، بیشتر ماه شعبان گذشته و این آخرین جمعه از آن است، پس کوتاهی‌های گذشته خود در این ماه را تدارک کن و بر این کارها بیفزا:
- دعا
- استغفار
- تلاوت قرآن
- توبه از گناهان
- امانت‌هایی که به گردن داری ادا کن
- کینه‌هایی که از مؤمنان به دل داری، از دل بشو
- تقوای الهی پیشه کن
- در همه امور آشکار و پنهانت به خدا توکل کن
- و این دعا را بسیار بخوان:
اللّهُمَّ انْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِيَ مِنْهُ.
خداوند در این ماه به حرمت [ورود به] ماه رمضان بسیاری را از آتش جهنم نجات می‌دهد.
- کتاب اقبال الاعمال

معارفی از کیهان

پاسبان فرهنگ شیعه(بزرگداشت شیخ کلینی رحمة الله علیه)

ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به «‌کلینی رازی‌« (متوفا: ۳۲۸ق.)، از محدثان بزرگ شیعه است. اثر گرانقدر او کتاب کافی است که معتبرترین مجموعه روایی شیعه است و از کتب اربعه به حساب می‌آید. 19 اردیبهشت مزین به نام این محدث بزرگ می باشد

زندگی نامه شیخ کلینی(ره)
مشهورترین دانشمند فقیه و محدّث نامی شیعه، در نیمه اول سده چهارم هجری، ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، معروف به کلینی یا «شیخ کلینی» است. کلینی، اصالتاً ایرانی و از روستای کلین واقع در 38 کیلومتری شهر ری و ناحیه جنوب غربی جاده قم ـ تهران، نزدیک حسن آباد کنونی است. به همین جهت، او را به لقب رازی، منسوب به ری هم می خوانند.

ثقة الاسلام کلینی در عصر امام حسن عسکری(ع) متولد شد، و با چهار سفیر و نماینده خاص امام زمان(عج) که در طول غیبت کوتاه آن حضرت، رابط بین شیعیان و امام زمان(عج) بودند، هم عصر بود. با این که آن چهار تن، از فقها و محدثان بزرگ شیعه بودند و شیعیان آنها را به جلالت قدر می شناختند، ولی کلینی، مشهورترین شخصیت عالی مقامی بود که در آن زمان، میان شیعه و سنی با احترام می زیست و به صورت آشکار به ترویج مذهب حق و نشر معارف و فضایل اهل بیت(ع) همت می گماشت.

کلینی، در امانت و عدالت، تقوا و فضیلت، حفظ و ضبط احادیث ـ که همه از شرایط یک فرد محدّث موثّق جامع الشرایط بوده است ـ مانند نداشت. به گفته علاّمه محمّد تقی مجلسی: وی، در میان تمام دانشمندان ما و آنها که از او روایت کرده اند، همچنین در نظم و ترتیب کتابش الکافی» بی نظیر بوده، و این مزایا دلیل است که وی از جانب خداوند متعال تاییدات خاصی داشته است.

تالیفات شیخ کلینی(ره)
1- کتاب «رسائل الائمة» - درود بر آنان - که سید - بن طاووس مطالبی از آن را در کتاب «کشف المحجة» آورده است.

2- کتاب «الرد علی القرامطة».

3- کتاب «ما قیل فی الائمة من الشعر».

4- کتاب «الرجال».

5- کتاب «تعبیر الرؤیا».

6- کتاب «الکافی» .علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب «الذریعة »، ج 17، ص 245 به توصیف کتاب «الکافی» پرداخته و چنین گفته است:

این کتاب یکی از مهمترین کتابهای چهارگانه است که مبتنی بر اصول قابل اعتماد است و کتابی همانند آن در نقل و روایت احادیث از پیامبر اکرم و امامان - درود خدا بر آنان - به رشته تحریر در نیامده است.

این کتاب مشتمل برسی و چهار رساله و سیصد و بیست و شش باب است که شیخ کلینی آن را در دوران غیبت صغرای امام زمان - درود بر وی - در طول مدت بیست سال تالیف کرده است.

کتاب مذکور دارای سه بخش است:

1- اصول کافی 2- فروغ کافی 3- روضه کافی

کلینی از نظر علمای بزرگ اسلام
نجاشی می گوید: او در زمان خود، شیخ و پیشوای شیعه بود در ری، و حدیث را از همه بیشتر ضبط کرده و بیشتر از همه مورد اعتماد است.

ابن طاووس حلی می گوید: توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است.

ابن اثیر صاحب کتاب الکامل فی التاریخ می گوید: او به فرقه امامیه در قرن سوم هجری زندگی تازه ای بخشید و پیشوا و عالم بزرگ و فاضل و مشهور در آن مذهب است.

ابن حجر عسقلانی می گوید: کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی.

ملا محمد تقی مجلسی می گوید: حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است، و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی یابد که او از جانب خداوند تباک و تعالی مؤید بوده است.

hawzah.net

میلاد کوثر ثانی حضرت رقیه علیها سلام

هوا گرم بود و سکوت، خیره خیره، پرده سیاه شب را تماشا می کرد. شهر در تاریکی فرو رفته بود. پنجره خانه ای در شهر، گرم انتظار و محو گفت و گوی شب با ستارگانش بود. نسیم، بر دیوارهای آفتاب خورده خانه می وزید. قلب شهر، از تنها پنجره باز و روشن خود می تپید و همه به انتظار نشسته بودند که ناگاه صدای گریه نوزادی خجسته، احساس شب را به بازی گرفت. اشک شوق بر گونه ها غلتید و لب ها، یک صدا، ترانه لبخند سرودند.

غنچه ای دیگر، به باغ حسین (علیه السلام) روییده بود و همه بر گلبرگ رخش، غنچه های عاطفه نثار می کردند. رقیه (علیهاالسلام) در آن شب شکفت، و مادر تاریخ، کتاب کهن خویش را گشود و بر صفحه ای مبهم از آن، قلم را به تکاپو واداشت. ولی آن صفحه مبهم تاریخ، در کوران تاخت و تازهای روزگار، از دفتر گذار زمان جدا گشت و از حافظه آن ناپدید گردید. در کتابچه کوچک زندگانی رقیه (علیهاالسلام)، لحظه روییدنش بدون هیچ سطری، سفید ماند و نام هیچ روزی به عنوان زادروزش ثبت نگردید.

درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) نیز در میان تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ایشان را بپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.

 

مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)

بر اساس نوشته های بعضی کتاب های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است.1 مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.2

نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) در بعضی کتاب ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی می کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار می آید.3

این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد (علیه السلام) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را 23 سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال 37 ه .ق دانسته اند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل می باشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد (علیه السلام)) است.

 

نام گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.4 گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیه السلام) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) باشد، وجود دارد.5 در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه السلام) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد.

گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیه السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیه السلام) وی را علی می نامید».6 گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.4 گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیه السلام) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) باشد،
نام رقیه در تاریخ

این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نیز این نام در جزیرة العرب رواج داشته است. به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر (صلی الله علیه وآله)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه ، پدر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به شمار می آید.7

نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و حضرت خدیجه بود. پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نام های خوب و زینت بخش اسلامی درآمد.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز یکی از دخترانش را به همین اسم نامید که این دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) درآمد. این روند ادامه یافت تا آن جا که برخی دختران امامان دیگر مانند امام حسن مجتبی (علیه السلام)،8 امام حسین (علیه السلام) و دو تن از دختران امام کاظم (علیه السلام) نیز رقیه نامیده شدند. گفتنی است، برای جلوگیری از اشتباه، آن دو را رقیه و رقیه صغری می نامیدند.

tebyan.net

عنایت و توجه امام زمان (عج) به شیعیان


امام مهدی (عج)فرمود:

انا خاتم الاوصیاء و بی یرفع‌الله البلاء عن اهلی و شیعتی-

من آخرین وصی پیامبر اسلام (ص) هستم و به وسیله من خداوند بلا و گرفتاری را از خانواده خود و شیعیانم دور می‌سازد. (فرهنگ سخنان امام مهدی (عج) ص 358)


آن حضرت در نیایشی می‌فرماید:

پروردگارا، شیعیان ما از پرتو وجود ما و باقیمانده سرشت ما خلق شده‌اند. اما آنان به خاطر مغرور گشتن به دوستی با ما و داشتن ولایت و از روی غفلت، گرفتار گناهان بسیاری گشته‌اند. حال اگر گناهانی که مرتکب شده‌اند، جزو گناهانی است که بین تو و آنها باید حل و فصل شود (حق‌الله)، پس به خاطر ما آنها را ببخش و ما هم از آنها راضی هستیم و چنانچه گناهانی که انجام داده‌اند، حق الناس بوده و جزو گناهانی است که بین خودشان است و باید حق دیگران پرداخت شود، برای پرداخت بدهی آنان، از خمسی که در اموال برای ما مقرر فرمودی، به عنوان تقاص و تاوان از بدهی‌یشان برداشت کن و به طلبکاران بده و آن شیعیان را وارد بهشت کن و از آتش دوزخ دورساز و آنها را با دشمنان ما که گرفتار غضب تو هستند، در یک مکان قرار نده. (همان،‌صص 188-187)


باید توجه داشت گناهانی که مشمول رحمت و شفاعت امام (ع) قرار می‌گیرد، شامل گناهانی می‌شود که جنبه شخصی و مالی و این قبیل مشکلات جزئی دارد. اما افرادی که مرتکب گناهان عمومی و حقوقی می‌شوند. مورد شفاعت قرار نخواهند گرفت. مانند: خیانت، جاسوسی، قتل نفس، تهمت و افتراء به دیگران، رباخواری، همکاری با دشمنان،‌ تجاوز به نوامیس مردم، مخالفت با امام، پرده‌دری، و آبروی دیگران را حراج کردن و….


عنایت امام زمان به حرعاملی
شیخ حرعاملی درکتاب اثبات الهدی می‌نویسد: حدود ده ساله بودم که به بیماری سختی مبتلا شدم، به گونه‌ای که همه بستگانم کنار بسترم بودند و مطئمن شدندکه تا شب از دنیا می‌روم. در این ساعات من در بین خواب وبیداری بودم که پیامبر اکرم (ص) و همه امامان (ع) را دیدم و بر یک‌یک آنها سلام نموده و با ایشان روبوسی کردم. وقتی با امام صادق (ع) روبوسی کردم به من سخنانی فرمود که یادم نماند، جز اینکه به یاد دارم برایم دعا کرد. همچنین امام عصر (عج) هم برایم دعا نمود. چون وقتی به آن حضرت رسیدم و با او دست دادم و روبوسی کردم، گریه کرده و گفتم: ای مولای من، می‌ترسم با این مرض بمیرم و به نهایت مطلوب خود یعنی علم و عمل نرسم. حضرت به من فرمود: نترس، در این بیماری از دنیا نمی‌روی بلکه خداوند تو را شفا داده و عمری طولانی خواهی داشت. بعد آقا کاسه‌ای را به دستم داد و من از آب آن نوشیدم و در همان لحظه بیماری‌ام برطرف شده و شفا گرفتم. فورا از بسترم برخاستم و در حضور بستگانم نشستم. همگی تعجب می‌کردند. اما من چیزی نگفتم. تا اینکه پس از چند روز جریان ملاقتم را با معصومین (ع) برایشان تعریف کردم. (همان، صص 260-259)


تا کی زائران مرا آزار می‌دهی؟
مرحوم میرزا حسین نوری، از قول آقا محمد، مسئول بخشی از امور حرم عسکریین و سرداب مقدس نقل کرده است که:

شخصی به نام مصطفی الحمود از اهل سنت، جزو خادم‌های حرم بود و اغلب به آزار زائران می‌پرداخت و با حیله و نیرنگ، از آنان پول می‌گرفت و چون بیشتر زیارت‌نامه‌ها را حفظ بود، به منطقه سرداب مقدس، پشت پنجره‌ای می‌آمد و از زائران که بیشترشان در موقع دعا خواندن، برخی عبارات را غلط می‌خواندند، اشکال می‌گرفت و به عبارت صحیح تکرار می‌کرد و با این کار حواس زائران را پرت می‌کرد و آنها را از حال دعا خارج می‌نمود. تا اینکه شبی حضرت صاحب‌الزمان (عج) را در خواب دید که به او می‌فرماید: تا کی زوار من را آزار می‌دهی و نمی‌گذاری زیارت بخوانند، تو را چه به مداخله در این کار، بگذار هر چه می‌خوانند، بخوانند. او پس از بیدار شدن متوجه شد که هر دو گوشش کر است و دیگر خواندن زائران را نمی‌شنید. (همان،‌ص359)


مرحوم آیت‌الله بهجت می‌فرمود:

چقدر بگوییم که حضرت صاحب‌الزمان(عج) در دل هر شیعه‌ای، یک مسجد دارد. اگر ما مانند امام زمان (عج) به اندازه توان خود درهدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عین‌الله الناظر» (چشم بینای خدا) امام مهدی (عج) نباشیم؟

اگر در راه آن حضرت باشیم چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا تمسخر کنند،‌ نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در راه حق ثابت قدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.

روزی مرحوم شیخ انصاری در اثنای درس دید یکی از شاگردانش که همواره در درسش حاضر می‌شد و مطالب را درک نمی‌کرد، آن روز درس را می‌فهمد و گاهی هم به استاد اشکال می‌کند. بعد از پایان درس از کنار او گذشت و به او فرمود: همان آقا که در گوش تو «بسم‌الله» خوانده برای من تا آخر حمد تلاوت کرده است (نکته‌های ناب، صص90-43-34)

محمدمهدی رشادتی- معارفی از کیهان

نهم اردیبهشت روز ملی شوراها گرامی باد

فرارسیدن9 اردیبهشت ماه، سالروز صدور فرمان تاریخی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) مبنی برتشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا گرامی باد.

مشورت یکی از ارکان مهم سلامت تصمیم گیری هاست. بنا به فرمایش پیامبر اعظم (ص) « هیچ قومی مشورت نکردند جز آنکه به بهترین امور هدایت یافتند».


این روز با شکوه را به همه ی اعضای محترم شوراها که با وظیفه شناسی و توجه به اصل دانش محوری در حل مشکلات شهر و روستا تلاش می نمایند و با امانت، کفایت، درایت و کیاست و حسن سلوک برای نیل به جامعه ی شهروند مدار خالصانه و عاشقانه کوشش می نمایند تبریک و تهنیت عرض می گوییم .

11شعبان ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر (ع) در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود

حضرت علی اکبر فرزند امام حسین علیهما السلام در ۱۱ شعبان ,در بین سال های 33 تا 35 ه از مادری به نام لیلا دختر ابی مرّه در شهر مدینه چشم به جهان گشود. وی در مکتب انسان ساز پدر شیوه های صحیح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت و حمایت از آرمان های مقدس آن را آموخت. او در روز عاشورا اولین نفر از بنی هاشم بود که پس از مبارزه جانانه جام شهادت سر کشید. روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام به روز جوان نامگذاری شده است.

شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.

مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید “هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه…».

حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .

زینت عبادت کنندگان امام سجاد علیه السلام

امام سجاد عیه السلام، در روز 5 شعبان سال 38 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. مادرش شهربانو دختر یزدگرد بود.امام سجاد وقتی به نماز می ایستاد، بدنش می لرزید، رنگش تغییر می کرد و چون سعف نخل از ترس خدا به لرزه می افتاد. امام سجاد دعوت هیچ کس را رد نمی کرد و همواره با مستمندان و محرومان هم غذا می شد. امام سجاد شب ها بر دوش خود طعام حمل می کرد، و در خانه ی فقرا را می زد و بر آنها تقسیم می نمود. امام سجاد بیست سال بر پدرش گریست و هیچ وقت غذائی برای او نیاوردند، جز اینکه گریه کرد.

شناسنامه امام سجاد علیه السلام
حضرت علی بن حسین(ع) ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. مادر گرامی ایشان شهربانو دختر یزدْگِرد (آخرین پادشاه ساسانی) است. امام سجاد (ع) دوران رشد خود را در عهد امامت امام مجتبی (ع) و پدر خود حسین بن علی (ع) سپری کرد. در کربلا حاضر شد، اما به دلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند. پس از آن قریب سی و چهار سال، یعنی تا سال 94 قمری، رهبری شیعه را بر عهده داشت. ابوالحسن و ابومحمد از کنیه های مشهور امام سجاد(ع) است و القاب مشهوره آن حضرت: زین العابدین و سید الساجدین و العابدین و زکی و امین و سجّاد و ذوالثّفنات و نـقـش نـگـیـن آن جناب به روایت حضرت صادق(ع) «اَلْحَمْدُللّهِ الْعَلِی» بوده و به روایت امام محمد باقر(ع) «اَلْعِزَّةُ لِلِّه» و به روایت حضرت ابوالحسن موسی کاظم(ع)، «خَزِی وَ شَقِی قاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلی علیه السلام» بوده است. امام سجاد (ع) در سال 94 ق. به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم گردید و به شهادت رسید و در کنار امام مجتبی (ع) در بقیع مدفون شد.

 

شهربانو سلام الله علیها، مادر امام علی بن الحسین علیهما السلام
مادر امام زین العابدین علیه السلام شهربانو، ملکه ایران، دختر یزدگرد است که دست تقدیر او را از ایران دست به دست به مدینه رسانید. این بانوی ایرانی و ملکه اسلامی در دوران زندگانی زناشویی بسیار معزّز و محترم و مورد علاقه خاندان ولایت و مکتب امامت بود و یگانه فرزندی که از او به دنیا آمد، همانا حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام است. از امام باقر علیه السلام روایت می کنند که چون فاتحان ایران، دختر یزدگرد را اسیر کرده به نزد عمر آوردند، این ملکه عفیفه در گوشه ای قرار گرفت و از شدت ناراحتی گفت: «اف بیروج باداهرمز». یعنی سیاه باد روز هرمز که اولادش چنین اسیر و دستگیر شده است. عمر گمان کرد او را دشنام می دهد، امر کرد او را اذیت کردند امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر بود. فرمود: تو حق نداری او را اذیت کنی. او شاهزاده محترم است. او دشنام نمی دهد؛ بلکه می گوید سیاه باد روز هرمز که دخترش به چنین روزی افتاده است و بهتر آن است که او را آزاد بگذاری هر که را خواست، به شوهری انتخاب کند. با این پیشنهاد موافقت شد و این بانو سه بار اطرافِ مجلس گردش کرد تا گمشده خود را که در خواب هم چهره زیبای او را دیده بود، پیدا کرد و حسین بن علی علیه السلام را انتخاب کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا فرمود: «حسینم! از این بانو برای تو بهترین مردانِ روی زمین متولّد خواهد شد.» و لذا علی بن الحسین را ابن الخیرتین گفتند.

برگی هایی از دفتر فضائل امام سجاد علیه السلام
امام سجاد(ع) در عین آن که زینت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان وسجده بود، مجاهد بزرگ فی سبیل الله بود، او در عین آن که کانون علم و اندیشه ومعرفت بود، تواضع ویژه ای داشت، و در عین آن که شکوه و جلال و ابهت خاصی داشت، دارای حلم و بردباری و سعه صدر مخصوصی بود، و در یک کلمه کانون همه کمالات انسانی و ارزش های والای معنوی بود. آن حضرت با عنوان زین العابدین و سجاد خوانده می شود،چرا که او قبل از هر چیز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجده های طولانی او، هربیننده را به سوی خدا و پرستش خدا جذب می کرد. خداوند در حدیث لوح که آن نامه ای از سوی خدا به پیامبر اکرم(ص) است او راچنین معرفی کرده است: «سید العابدین و زین اولیائی الماضین؛ او آقای عبادت کنندگان و زینت اولیای پیشین من است.»

اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام سجاد علیه السلام
امام سجاد (ع) با شش خلیفه معاصر بود که هیچ یک بااهل بیت (علیهم السلام) مهر نورزیدند. این خلفا عبارتند از: 1.یزید بن معاویه 2.عبدالله بن زبیر 3.معاویه بن یزید 4.مروان بن حکم 5.عبدالملک بن مروان 6.ولیدبن عبدالملک امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر، درایام اسارت و در شرایط اختناق، امامت را به عهده گرفت. این شرایط سخت تا پایان امامت وی ادامه یافت. مسعودی نوشته است: «قام ابومحمد علی بن الحسین(ع) بالامر مستخفیا علی تقیه شدیده فی زمان صعب؛ حضرت سجاد(ع) امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و درزمانی دشوار عهده دار گردید.»

 

سیره سیاسی امام سجاد علیه السلام
بیشترین دوران امامت حضرت سجاد (ع) مصادف بود با دوران خلافت عبدالملک بن مروان که مدت 21 سال طول کشید. با توجه به فضای سیاسی آن زمان که رعب و اختناق شدیدی در جامعه حکم فرما شده بود و با کنترل و تسلط شدیدی که حکومت جبار اموی برقرار ساخته بود، مسلّماً هرگونه جنبش و حرکت مسلّحانه، محکوم به شکست بود و لذا امام سجاد (ع) با تدبیری سنجیده کوشید احساسات سطحی مردم را مهار کند و سعی داشت تا ابتدا مقدمات لازم را فراهم آورد و عناصری صالح را برای شروع کاری بزرگ (تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه اسلامی) تأمین کند و جان خود و تعداد بسیار معدود یاران قابل اتکای خود را حراست نماید و میدان را در برابر حریف رها نکند. تا زنده است و تا از چشم جست وجوگر و هراسان دستگاه بنی امیّه پنهان است، به مبارزه ای بی امان، ولی پنهان مشغول باشد و آن گاه ادامه این راه را که بی گمان به سرمنزل مقصود بسیار نزدیک تر بود، به امام پس از خود بسپارد. امام چهارم با یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و تربیتی، مبارزات غیر مستقیم خود را آغاز کرد و امامت را به صورت مخفی و با تقیّه و در زمانی دشوار عهده دار گردید.

سیره فرهنگی امام سجاد علیه السلام
حضرت امام سجاد علیه السلام را می توان احیاگر فقه و علوم آل محمد صلی الله علیه وآله و زمینه ساز و در واقع بنیان گذار مراکز علمی و مکاتب فرهنگی و فکری شیعه دانست؛ مکاتب و مراکزی که توسط شاگرد و فرزندش، امام باقر علیه السلام گسترش یافته، علوم اهل بیت علیهم السلام را در جهان آن عصر، منتشر کردند. امام سجاد علیه السلام، با فقهای مذاهب مختلف اموی، عثمانی، زبیری و… جلسة مذاکره، مباحثه و مناظرة علمی برقرار می کرد و تعالیم حیات بخش اسلامی را برای آنان، بیان می کرد. آن حضرت با ستایش علم و تکریم عالمان و تربیت آنها زمینه های نهضت علمی – فرهنگی، معرفتی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را مهیا کرد. نشر صحیح احکام و حلال و حرام های الهی، بیان معارف الهی، تربیت شاگردان و نیروهای عالم و شایسته، درس صبر و تحمل و مدارا، بی اعتنایی به دنیا، توجه به خداوند و راز و نیاز با خداوند، بخشی از معارف معرفتی و فرهنگی امام سجاد علیه السلام بوده است. امام سجاد علیه السلام با بیان حلال ها و حرام های الهی، احیای مبانی دینی، اخلاق، دعا، تفسیر و تبیین قرآن و روایات پیامبر صلی الله علیه وآله، وظیفة فرهنگی و علمی و معرفتی خود را انجام داد.

امام سجاد علیه السلام و زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا
از آن جا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز برای این که این تراژدی غم بار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال می کرد. ظمت حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند. هر وقت امام می خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب می افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می شد. هنگامی که سبب گریه آن حضرت را می پرسیدند می فرمود: «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.» بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام، با سخنرانی و خطبه های آتشین خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است.

دعا و نیایش، استراتژی فرهنگی امام سجاد علیه السلام
امام† در شرایط خفقان اموی و مروانی می بایست شیوه ای نوین برای مبارزه در پیش گیرد تا بتواند آن محیط تاریک و ظلمانی و آن مردم غافل و بی خبر را از چنگ شهوات و نیز ازتسلّط دستگاه های اهریمنی خلاص کند؛ شیوه ای که هم بتواند مردم را با حقایق و معارف دین آشنا سازد و انقلابی در دنیای اسلام ایجاد کند و هم بهانه دست دشمن ندهد. این بود که برای بیان مفاهیم مورد نظرشان از دو شیوه استفاده کرد که عبارت اند از: الف-شیوه دعا که در صحیفه سجّادیه متجلی است. ب-شیوه موعظه که در قالب سخنان و روایات آن حضرت تبلور یافته است. از میان این دو شیوه حکیمانه، بهره گیری از شیوه دعا طرحی نو در تبیین عقاید و معارف ناب اسلام و مبارزه ای نامرئی بر ضد دستگاه حاکم بود. با این شیوه مردم آرام آرام به بهترین شکل با اندیشه های ناب دینی آشنا شدند و یک مجموعه مؤمن، علاقه مند و صالح برای کارهای آینده به وجود آمد. دعاهای امام در عین اینکه حرکتی اخلاقی بود، مبارزه ای آرام در برابر قدرتهای اهریمنی، ولی ریشه کن کننده بود. او با این عمل و برنامه خود نشان داد که راه مبارزه در شمشیر منحصر نمی شود؛ زیرا در بعضی شرایط، شمشیر کارایی خود را به کلّی از دست می دهد و حتی نتیجه عکس می دهد.

سیره اخلاقی امام سجاد علیه السلام
همه نشانه هایی را که برای بندگان کامل پروردگار «عباد الرحمن» معین شده در علی بن الحسین(ع) آشکار است. در چنان دوره تاریک برای جویندگان انسانیت به حقیقت چراغی روشن بود. با رفتار و گفتار خود سیرت فراموش شده جد و پدر و خاندان رسالت را زنده کرد.و مردمی که سالها با عصر نبوت فاصله داشتند نمونه تربیت اسلامی را بچشم خود دیدند. پرستش خدا، نرم خوئی، محاسبه نفس تا حد ریاضت. خود شکنی برای حق، دستگیری مستمندان، بخشش، پرهیزگاری. و… جاحظ در رساله ای که در فضائل بنی هاشم نوشته در باره او گفته است: «اما علی بن الحسین(ع)، در باره او خارجی را چون شیعه و شیعه را چون معتزلی و معتزلی را چون عامی و عامی را چون خاص دیدم و کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.»

صحیفه سجادیه، زبور آل محمد علیهم السلام
دعاها و مناجات های این امام همام، به نام صحیفه سجادیه معروف است و پس از قرآن و نهج البلاغه، بزرگ ترین و غنی ترین گنجینه حقایق و معارف الهی به شمار می رود، به طوری که بزرگان شیعه آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت(ع) و زبور آل محمد(ص) نامیده اند. مرحوم مجلسی در مورد دلیل نام گذاری صحیفه به زبور آل محمد(ص) و انجیل اهل بیت(ع) چنین می نگارد: «همان طور که زبور و انجیل از جانب خداوند متعال بر زبان داود(ع) و عیسی بن مریم(ع) جاری شد، صحیفه نیز از جانب خداوند متعال بر زبان سید ساجدین، علی بن الحسین زین العابدین(ع) جریان یافت». برخی مباحث صحیفه به قرار زیر است: 1.مسائل اعتقادی: «توحید خالص، اسماء الله، نبوت و محبت به نبی مکرم(ص)، امامت، معاد»؛ 2. اسلام؛ 3. فرشتگان؛ 4. مباحث اخلاقی؛ 5. طاعات؛ 6. ذکر و دعا؛ 7. سیاست؛ 8. اقتصاد؛ 9. مسائلی درباره انسان و جهان؛ 10. مسائل اجتماعی؛ 11. علم؛ 12. تاریخ؛ 13. مسائل مربوط به بهداشت و سلامت جسم و آرامش روانی؛ 14. مسائل نظامی و یک سلسله مباحث دیگر.

hawzah.net

ماه شعبان

چهارم شعبان ولادت حضرت قمربنی هاشم

????

امشب شب میلاد علمدار حسین است
میلاد علمدار وفادار حسین است

گر بود عـــلی محرم اسرار محمد
عباس علی محرم اسرار حسین است

✨میلاد حضرت ابوالفضل علیه السلام مبارک باد

فضیلت و اعمال ماه شعبان


 
فضیلت و اعمال مشترکه ماه شعبان
فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌كرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من است هر كه یك روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است كه چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟

 

این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى‌فرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى كه جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى‌كنم كه از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم كه فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام كه هر كه روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت كرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند.

شیخ از صفوان جمال روایت كرده كه گفت :

حضرت صادق علیه السلام به من فرمود كسانى را كه در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آن چیزى هست؟ فرمود: بله همانا كه رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه هلال ماه شعبان را مى‌دید به مُنادیى امر مى‌فرمود كه در مدینه ندا مى‌كرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شما.

ایشان مى‌فرماید آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه یارى كند مرا بر ماه من یعنى روزه در آن ماه روزه بگیرد.

سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مى‌فرمود:

از زمانى كه شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا كرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى كه حیات دارم ان شاء الله تعالى.

سپس مى‌فرمود كه روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.

 

اعمال مشتركه ماه شعبان
1 - مناجات شعبانيه ، مناجات معروفى است و اهلش به خاطر آن با ماه شعبان ماءنوس شده و به همين جهت منتظر و مشتاق اين ماه هستند. سزاوار است كه اين مناجات در تمام ماه خوانده شود.

2 - از اعمال مهم در اين ماه ، روزه است ؛ به اندازه اى كه با حال انسان مناسب باشد. امام صادق (عليه السلام ) فرمود:

((كسى كه روز اول ماه را روزه بگيرد، حتما وارد بهشت مى شود و كسى كه دو روز را روزه بگيرد، خداوند در هر شب و روزى (به چشم رحمت ) به او مى نگرد و در بهشت نيز به اين نگاه ادامه مى دهد؛ كسى كه سه روز روزه بگيرد، با خداوند در عرش و بهشت او ديدار مى كند.))

همچنین روایت شده كه در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌كنند. پس ملائكه عرض مى‌كنند خداوندا بیامرز روزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در روایت نبوى آمده است كه هر كه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگیرد حقّ‌تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

3 - در هر روز از شعبان در هنگام ظهر و در شب نیمه آن صلوات هر روز شعبان که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده، خوانده شود که به شرح ذیل است :

اَللّهُمََّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَامَنُ مَنْ رَكِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً كَثیرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضاً وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَ قَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِ الاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِكَ وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِكَ وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ اَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هذا شَهْرُ نَبِیِّكَ سَیِّدِ رُسُلِكَ شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذى كانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فى لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فى اِكْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ.

اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ وَ نَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَ طَریقاً اِلَیْكَ مَهیَعاً وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً حَتّى اَلْقاكَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَ اَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الاْخْیارِ .

 

4 - هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود و همچنین در این ماه صلوات بسیار فرستاده شود .

5 - از اعمال مهم اين ماه ، عمل كردن به روايت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است كه فرمودند:

((در هر پنج شنبه از ماه شعبان ، آسمانها زينت شده و آنگاه فرشتگان عرض مى كنند: خداى ما! روزه داران شعبان را ببخش و بيامرز و دعايشان را اجابت فرما!))

بنابراين كسى كه دو ركعت نماز به جا آورد كه در هر ركعت سوره فاتحه را يك بار و توحيد را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن ، صد بار نيز صلوات بفرستد، خداوند تمام خواسته هاى دينى و دنيايى او را برآورده مى فرمايد و كسى كه يك روز از آن را روزه بگيرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام مى كند.

6- هر روز هفتاد مرتبه ذکر « اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. و در بعضى روایات “الْحَىُّ الْقَیُّومُ” پیش از “الرَّحْمنُ الرَّحیمُ” است و عمل به هر دو خوبست و از روایات استفاده مى‌شود كه بهترین دعاها و ذكرها در این ماه استغفار است و هر كس هر روز در این ماه هفتاد مرتبه استغفار كند مثل آن است كه هفتاد هزار مرتبه در ماه‌هاى دیگر استغفار كند.

7- صدقه دادن در این ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند.

از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است كه آن حضرت در باب فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان؟ راوى عرض كرد یابن رسول الله چه ثوابی دارد كسى كه یك روز از شعبان را روزه بگیرد؟

حضرت فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست.

عرض كرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: صدقه دادن و استغفار . هر كس  در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد همچنان كه یكى از شما شتر تازه متولد شده‌ای را تربیت مى‌كند تا آن كه در روز قیامت به صدقه دهنده برسد در حالتى كه به اندازه كوه اُحُد شده باشد.

8- در کل این ماه هزار بار ذکر « لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ » را كه ثواب بسیار دارد؛ گفته شود.

از جمله آن كه عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.

aviny.com

 

بعثت انبیاء از نگاه وحی و عقل

 

مسائل و مباحث كلامى و اعتقادى از جهت روش شناسى، يكسان نيستند. پاره‌اى از آنها فقط با استدلال عقلى و برخى ديگر فقط با دلايل نقلى و دسته سوم، با براهين عقلى و دلايل نقلى اثبات‌پذيرند.

مسئله ضرورت بعثت انبياء تنها با برهان عقلى اثبات می‌شود.

اگر با آيات و روايات و دلايل نقلى به اثبات آن بپردازيم، مشكل دور لازم می‌آيد؛ زيرا در اين صورت اثبات ضرورت بعثت انبياء بر آيات و روايات توقف دارد و اثبات حجّيت آيات و روايات نيز به ضرورت بعثت انبياء متوقف است.
اين مطلب مورد اتفاق متكلمان شيعه و معتزله است؛ ولى اشاعره كه منكر حسن و قبح عقلى‌اند به استدلال عقلى در اين مسئله توجه نكردند، زيرا لازمه اين استدلال قبول حسن و قبح عقلى است.


شايان ذكر است كه تمسك ما به آيات قرآن و روايات پيشوايان دين در مسئله ضرورت بعثت انبياء ، از باب تعبد و استدلال به دلايل نقلى نيست، بلكه گاه می‌توان از اين آيات و روايات براهين عقلى استخراج كرد. به عبارت ديگر، با نگاه بيرون دينى به قرآن، نيازمندى به پيامبر را به صورت عقلى می‌پذيريم؛ به هر حال، قرآن از زواياى گوناگونى بعثت انبياء را لازم و ضرورى شمرده است و مسائلى همچون: تثبيت و تكميل توحيد، اميدوارى به قيامت، رفع اختلاف، فصل خصومت، اجراى عدالت در جامعه بشرى، اتمام حجت، تزكيه، تعليم كتاب و حكمت و … را به عنوان فلسفه بعثت پيامبران بيان کرده است.

ادامه »

غریب بغداد (ویژه نامه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام)

 

شناسنامه امام موسی بن جعفر علیهما السلام
امام موسی بن جعفر علیه السلام در سپیده دم روز یکشنبه یا سه شنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 هجری قمری در «ابواء» - محلی میان مکه و مدینه - از کنیزی از سرزمین بربر (مغرب) یا اندلس (اسپانیا) به نام «حمیده» معروف به «حمیده بربریه، حمیده مغربیه، حمیده مصفاة» زاده شد و شهادت آن حضرت بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق و به نقلی 186 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشید و به دستور وی بوده است. کنیه امام هفتم شیعیان جهان، ابوالحسن، ابوالحسن الاول، ابوالحسن الماضی، ابو ابراهیم، ابو اسماعیل، ابو علی و لقب آن بزرگوار، عبد صالح، راهب بنی هاشم، الامین، الصابر، زین المجتهدین، باب الحوائج،…و مشهورترین آن «کاظم» و در لوح محفوظ «المنتخب» است. امام موسی بن جعفر دارای قامتی استوار، اندامی لاغر، چهره ای زیبا و گندمگون، ریشی انبوه و مشکین بود. نقش نگین انگشتری اش «حسبی الله» و یا «الملک لله وحده» بود.

اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام موسی کاظم علیه السلام
از سال 148 که امام صادق(ع) به شهادت رسید دوران امامت حضرت کاظم آغاز گردید. آن حضرت در این دوران با خلفای زیر معاصر گردید:منصور دوانیقی (136 – 158) محمد معروف به مهدی ( 158 – 169) هادی (169 – 170) هارون (170 193) هنگام رحلت امام صادق(ع) منصور دوانیقی خلیفه ی ستمگر عباسی، در اوج قدرت و تسلط بود. منصور برای تثبیت پایه های حکومت خود انسان های فراوانی را به قتل رسانید، او در این راه نه تنها شیعیان، بلکه فقها و شخصیت های بزرگ جهان تسنن را نیز که با او مخالفت می ورزیدند سخت مورد آزار قرار می داد.

سیره سیاسی امام موسی کاظم علیه السلام
امام موسی ابن جعفر(ع) مناظرات گوناگونی با هارون الرشید خلیفه عباسی داشته اند که در قسمتی از آن طرد حکومت هارونی و آرمان تشکیل حکومت الهی به رهبری امامان معصوم به صراحت بیان شده است. در تاریخ می خوانیم: روزی هارون به امام کاظم می گوید که مرزهای فدک را معلوم کن تا آن را به تو برگردانم. امام(ع) از جواب امتناع می کند. هارون پیوسته اصرار می ورزد. امام(ع) می فرماید: من آن را جز با حدود واقعی اش نخواهم گرفت. هارون که به اصرار خواستار تعیین حدود می شود. امام می فرماید: اگر من حدود آن را باز گویم مسلما موافقت نخواهی کرد. هارون سوگند یاد می کند که درصورت تعیین حدود آن را برمی گردانم. امام(ع) فرمود: اما حد اول آن سرزمین عدن است. در این هنگام هارون چهره اش دگرگون گشت و با شگفتی گفت: ادامه بده. امام(ع) فرمود: و حد دوم آن سمرقند است. برای بار دوم ناراحتی هارون بیشتر گشت. امام فرمود و حد سوم آن آفریقا.

در حالی که صورت هارون از شدت ناراحتی سیاه شده بود، حضرت فرمود: و حد چهارم آن سواحل دریای خزر و ارمنستان. حضرت حدود کشور اسلامی که آن روز، هارون برآن حکومت داشت بیان کرد. هارون گفت: پس چیزی برای ما باقی نماندبرخیز جای من بنشین. امام فرمود: من به تو گفتم، اگر حدود آن را تعیین کنم هرگز آن را نخواهی داد.

 

سیره هدایتی امام موسی کاظم علیه السلام
از سال 148 ه.ق که امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، بنا بر وصیت و نص پدر تا سال 183 ه.ق عهده دار سرپرستی و امامت شیعیان گردید و دوران 35 ساله امامتش در محیطی پراختناق و خفقان و همراه با تقیه گذشت. در چنین محیطی، حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام علاوه بر مسئولیت امامت و رهبری جامعه اسلامی، موفق به تربیت شاگردان زیادی گردید و با وجود اختناق حاکم، عده زیادی از دانشمندان و بزرگان شیعه از علم و دانش آن حضرت استفاده کردند و روایات زیادی را در زمینه های مختلف از آن بزرگوار نقل نمودند. کثرت روایات فقهی ایشان بعد از امام باقر و امام صادق علیهما السلام مؤیدی بر این ادعا است.

سیره اخلاقی و عبادی امام موسی بن جعفر علیهما السلام
زیاد بن ابی سلمة از دوستداران امام کاظم «علیه السلام» بود، ولی با دستگاه هارون الرشید نیز ارتباط داشت. روزی امام او را دید و از او پرسید: شنیده ام تو برای هارون الرشید کار می کنی و با آنان همکاری داری؟! گفت: بله سرورم! امام پرسید: چرا؟ عرض کرد: مولای من! من تهیدستی آبرومندم. مجبورم برای تأمین نیازهای خانواده ام کار کنم. امام با چهره ای عبوس گفت: اما اگر من از بلندی بیفتم و قطعه قطعه شوم، برایم بهتر است که عهده دار کاری از کارهای ظالمان شوم یا گامی بر روی فرش های آنان گذارم، مگردر یک صورت. می دانی آن در چه صورتی است؟ گفت: نه فدایت شوم! امام گفت: من هرگز با آنان همکاری نمی کنم مگر آن که یا غمی را از دل مؤمنی با رفع مشکلش بردارم یا با پرداختن قرض او، ناراحتی را از چهره اش بزدایم. ای زیاد! بدان پروردگار کمترین کاری که با یاوران ظالمان انجام می دهد این است که آنان را در تابوتی از آتش قرار می دهد تا روز حساب باز رسد. ای زیاد! هرگاه عهده دار شغلی از شغل های این ظالمان شدی، به برادرانت نیکی کن تا کفاره این کارت باشد. وقتی قدرتی به دست آوردی بدان خدای تو نیز در روز قیامت قدرت دارد و بدان که نیکی های تو می گذرد و ممکن است دیگران آن را فراموش کند، ولی در نزد خدا و برای روز قیامت تو باقی خواهد ماند.

رنج ها و مصیبت های امام موسی بن جعفر علیهما السلام
امام کاظم(ع) در شرایط دشوار حکومت عباسیان می زیست که دستگیری و آزار هواداران اهل بیت، سیاست رایج خلفا بود و طبیعی بودکه آن حضرت نیز، از سوی هارون الرشید، دچار زندان و شکنجه گردد. به گواهی تاریخ، امام موسی بن جعفر(ع)، قربانی بیم و هراسی شد که هارون نسبت به از دست دادن حکومت خویش داشت، نیز قربانی سخن چینی ها و گزارشهای دروغ بدخواهان و متملقان گردید.

سندی بن شاهک، رئیس پلیس هارون در بغداد بود، بسیار خشن و سختگیر و سنگدل واز جلادان و آدم کشان بود. سندی حضرت را تحویل گرفت، به کند و زنجیر بست، بر او سخت گرفت و حتی امام را مورد توهین و ضرب قرار داد و در نهایت، امام را به شهادت رساند، با خرمای زهرآلود، حضرت را مسموم کرد. پس از سه روز، روح پاک امام، از جسد مطهرش پرگشود و امام در 25 رجب سال 183 هجری به خدا پیوست و آسمان بغداد، با غروب این خورشید فروزان، تیره گشت.

 

برگی از دفتر فضائل امام موسی کاظم علیه السلام
موسی بن جعفر علیه السلام در قدر و مقام بزرگوارترین فرزندان حضرت صادق علیه السلام و در مرتبه والاتر از آنان بود و آوازه بزرگواری اش بیش از برادران بود. در زمان آن حضرت با سخاوت تر و گرامی تر و خوش معاشرت تر از او دیده نشد، و در عبادتْ سرآمد مردم آن زمان و پرهیزکارترین آنان و در جلالت مقام و فهم و دانش برتر از همگان بود.

و عموم شیعیانِ پدرش امام صادق علیه السلام معتقد به امامت آن بزرگوار گشته و سر تعظیم در برابرش فرود آورده، تسلیم دستورات او شدند و از پدر بزرگوارش درباره امامت و جانشینی آن جنابْ نصوص و روایات و اشاره های زیادی روایت کرده اند و معالم و فرامین دین خود را از او گرفتند و آنقدر نشانه و معجزات از آن حضرت روایت کرده اند که موجب قطع بر حجّیت و امامت او خواهد شد.

داستان هایی از امام موسی کاظم علیه السلام
امام کاظم در زمینی که متعلق به شخص خودش بود مشغول کار و اصلاح زمین بود. فعالیت زیاد عرق امام را از تمام بدنش جاری ساخته بود. علی بن ابی حمزه بطائنی در این وقت رسید و عرض کرد: «قربانت گردم، چرا این کار را به عهده دیگران نمی گذاری؟»

- چرا به عهده دیگران بگذارم؟ افراد از من بهتر همواره از این کارها می کرده اند.

- مثلا چه کسانی؟

- رسول خدا و امیر المؤمنین و همه پدران و اجدادم. اساسا کار و فعالیت در زمین از سنن پیغمبران و اوصیای پیغمبران و بندگان شایسته خداوند است.

در سایه سار کلام نورانی امام کاظم علیه السلام
لَا تَمْنَحُوا الْجُهَّالَ الْحِكْمَةَ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُم‏ حکمت را به افراد نادان نیاموزید؛ زیرا به آن ستم می کنید و از اهلش دریغ ندارید که به آن ستم روا داشته اید. عَلَيْكَ بِالرِّفْقِ فَإِنَّ الرِّفْقَ يُمْنٌ وَ الْخُرْقَ شُؤْمٌ إِنَّ الرِّفْقَ وَ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‏ نرم خو و ملایم باش؛ زیرا نرمش، نیکو و کج خلقی، شوم و مذموم است، به درستی که نرمش و نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه را آباد می کند و بر روزی می افزاید. أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر برترین چیزی که بنده به وسیله آن به خداوند نزدیک می شود، پس از شناخت خدا نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودپسندی و تکبر است.

یاران و شاگردان امام موسی بن جعفر علیهما السلام
گروه کثیری از عالمان و راویان حدیث، پیرامون امام موسی کاظم(ع) گرد آمدند و آن حضرت با توانایی بسیار آراء خردمندانه ای در دانش های گوناگون دینی ابراز کرد.

با آنکه صدها نفر از محضر پر فیض امام موسی کاظم(ع) بهره برده و اخبار و احادیث او را نقل می کردند، اما در میان اصحاب، حدیث هیجده نفر به صدق و امانت مشهور گردیده و منقولات آنان مهر اعتبار و اطمینان خورده و همگان بر صدق گفته هایشان اعتراف کرده اند. شش نفر از آنان شاگردان امام باقر(ع)، شش نفر از اصحاب امام صادق(ع) و بقیه هم از خواص تربیت یافتگان حضرت امام کاظم(ع) بوده اند. اسامی آنان به این شرح است: یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن المغیره، حسن بن محبوب السراد، احمد بن ابی نصر بزنطی. به این افراد اصحاب اجماع می گفتند. شاگردان زبده دیگری در مکتب علمی - تربیتی و سرشار از معنویت هفتمین امام پرورش یافتند از جمله؛ محمد بن خلاد، عبدالرحمن بجلی، علی بن جعفر، اسحاق بن عمار صیرفی، اسماعیل بن موسی بن جعفر، حسین بن علی بن فضال، داود رقی، عبدالسلام بن صالح حصروی، موسی بن بکیر و اسماعیل بن مهران.

در حریم کاظمین علیهماالسلام
زیارت امام هفتم به زیارت رسول اکرم تشبیه شده است؛ از جمله در حدیثی از امام رضا (ع) چنین آمده است:

«من زار قبر أبی ببغداد کان کن زار قبر رسول الله و قبر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، إلا أنّ الرسول و لأمیرالمؤمنین صلوات الله علیهما فضلهما؛ کسی که قبر پدرم را در بغداد زیارت کند، مانند کسی است که قبر رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را زیارت کرده، جز برتری رسول خدا و امیرمؤمنان که به جای خود محفوظ است. عن داود الصیرفی قال: قلت له -ابالحسن العسکری(ع): إنّی زرت أباک و جعلت ذلک لک؛ فقال: «لک من الله اجر و ثواب عظیم و منّا المحمدة» داود صیرفی گوید: به امام هادی (ع) عرض کردم: من پدر شما را زیارت نمودم و ثواب آن را به شما هدیه کردم؛ امام (ع) فرمود: برای تو اجر و پاداش بسیاری است و ما هم سپاس گزار خواهیم بود.

کتابشناسی امام کاظم علیه السلام
امام موسی بن جعفر (ع) اسطوره مبارزه و قهرمان مقاومت و پایداری عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، انتشارات نوید اسلام، بی تا، رقعی، 286 ص.

امام موسی کاظم(ع) مصطفی زمانی (1356 1411 ق)، قم، بنیاد فرهنگی اسلام، 1370، رقعی، 147 ص.

امام موسی کاظم(ع) گروه کودکان و نوجوانان، بازنویسی: مهدی رحیمی، چاپ دوم، تهران، بنیاد بعثت، 1374، رقعی، 92 ص.

امام موسی کاظم (ع) سید کاظم ارفع، تهران، موسسه انتشاراتی فیض کاشانی، 1370، رقعی، 67 ص (از سری سیره عملی اهلبیت 9)

بدایع الانوار فی احوال سابع الائمه الاطهار میرزا سید مهدی حسینی وکیل(ملقب به بدایع نگار) (م 1279 ق)، چاپ تهران، 1306 ق، وزیری، 341 ص (چاپ سنگی).

بر امام صادق و امام کاظم (ع) چه گذشت؟ سید محمد حسن موسوی کاشانی، قم [انتشارات زاهدی]، 1373 ش / 415 ق، وزیری، 223ص.

hawzah.net

مادر خوبی ها به بهانه میلادحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا (ص) و خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود. فاطمه کوچک ترین دختر رسول خدا (ص) و محبوب ترین آنان در نزد وی بود. سلاله رسول خدا (ص) جز از فاطمه، از دیگر دخترانش منقطع شد. آن حضرت پنج سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادی الاخر، در شهر مکه پا به عرصه وجود گذاشت. سالروز میلاد ام ابیها و ام الائمه که مزین به نام روز مادر گردیده، بر همگان مبارک.

صفات آسمانی ریحانه النبی صلی الله علیه و آله
ارزش انسانها مسلماً یکسان نیست، بعضی از مقربترین فرشتگان الهی برترند، و بعضی از درنده ترین حیوانات پائین تر، و آنچه به این انسان ارزش می دهد بر اساس معرفی قرآن و اسلام همان «علم و ایمان و تقوی و ملکات فاضله انسانی است.»

با توجه به این معیارها بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) برترین زنان جهان - در لسان پیامبر(ص) - معرفی شده است.

در روایات فراوانی که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان بود، آن سخنی است که پیغمبر اکرم (ص) آنرا به تعبیرات مختلف بیان فرموده است.

در یک جا می فرماید:

«ان افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بن محمد(ص) و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم؛ برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد(ص) و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم[همسر فرعون] است.»

حضرت فاطمه سلام الله علیها در آینه قرآن واحادیث
کوثر یک معنای جامع و وسیع دارد و آن «خیر کثیر و فراوان» است و مصادیق آن زیاد است. اما بسیاری از بزرگان علمای شیعه و اهل سنّت، یکی از روشن ترین مصادیق آن را وجود مبارک فاطمه زهرا علیهاالسلام دانسته اند. در شأن نزول سوره کوثر آمده است:

مشرکان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را متّهم کردند که فاقد نسل است. قرآن ضمن نفی سخن آنها، می گوید: «ما به تو کوثر دادیم.» از این تعبیر استفاده می شود که این خیر کثیر همان فاطمه زهرا علیهاالسلام است. نسل و ذریّه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به وسیله همین دختر گرامی در جهان انتشار یافت؛ نسلی که علاوه بر اینکه فرزندان جسمانی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بودند، آیین و ارزش های اسلام را حفظ کردند.

مفسّران یادآور شده اند: اینکه این سوره خبر می دهد که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بی فرزند نخواهد بود و نسل و دودمان او فراوان در جهان وجود خواهد داشت، یکی از جهت های اعجاز قرآن محسوب می شود.

سیره و آموزه های رفتاری فاطمه زهرا سلام الله علیها
از خصوصیات اسوه های الهی این است که همواره از سایر افراد بشر در مراتب کمال انسانی پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتی است که بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد کند، بازهم نمی تواند بی نیاز از آنان باشد. ما انسان ها هرچه سعی و تلاش کنیم، به افق فضائل آنان نمی رسیم و نمی توانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل کنیم، ولی باید در محدوده توان و استعداد خود در مسیر آنان حرکت نماییم.

 

این که می گوییم فاطمه علیهاالسلام یا سایر حضرات معصومان علیهم السلام الگوی همگانند، بدان معنا نیست که باید فاطمه علیهاالسلام یا علی علیه السلام شد، بلکه مقصود «فاطمه وار بودن و فاطمه گونه زیستن» است… .

 

در سخنی از صادق آل محمّد علیه السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روح های تان و بوی خوش تان را دوست می دارم. ما را در این جهت با پرهیزکاری و تلاش خود یاری کنید. هرگز به ولایت ما نمی رسید جز با کوشش و تقوا. و کسی که دیگری را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.

بانوی آفتاب در کلام دیگران
تمام ابعادی که برای زن متصوّر است و برای یک انسان متصوّر است، در فاطمه زهرا علیهاالسلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان [بوده] تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان [است]. او زن معمولی نیست او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است… تمام هویّت های کمالی که در انسان متصوّر است و در زن تصوّر دارد، تمام در این زن است… زنی که تمام خاصّه های انبیا در اوست؛ زنی که اگر مرد بود، نبیّ بود؛ زنی که اگر مرد بود به جای رسول اللّه بود… انسانی است به تمام معنی انسان، زنی است به تمام معنی زن. صدیقه طاهره… از مرتبه طبیعت شروع کرده است [و] حرکت کرده است؛ حرکت معنوی با قدرت الهی، با دست غیبی. با تربیت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبه ای که دست همه از او کوتاه است

hawzah.net

13جمادی الثانی رحلت حضرت ام البنین علیها السلام

ام البنین دختر حزام بن خالد، همسر امام علی «علیه السلام» بود، مادرش ام لیلی نام داشت. نام این بانو فاطمه و کنیه اش ام البنین است. این بانو گرچه در کربلا حضور نداشت ولی چهار فرزند رشیدش به نام های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان در حادثه عاشورا در راه یاری امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند.

زندگینامه حضرت ام البنین علیها السلام
فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعة بن عامر، معروف به وحید بن کلاب بن عامر بن صعصعه، و مادرش لیلی دختر مالک بن جعفر بن کلاب، و عمویش لبید شاعر است. فرزندانش عبارت بودند از عباس، جعفر، عبد الله و عثمان که همگی با امام حسین علیه السّلام در کربلا شهید شدند.(تاریخ طبری: 3، 162 و 262 و 343؛ بحار الانوار: 42، 91؛ تنقیح المقال: 3، 70(تاریخ طبری نسب حزام را چنین نوشته است: ابو المجل بن خالد بن ربیعه بن الوحید بن کعب بن عامر بن کلاب)).

ام النبین در سال 70 ق رحلت کرد.

روایت شده است که امیر المؤمنین علیه السّلام به برادرش عقیل- که انساب عرب را خوب می دانست و از احوال خانوادگی آنها آگاه بود- فرمود: می خواهم زنی برایم خواستگاری نمایی که از خاندان شجاعت و شیردلان باشد تا فرزند سوارکار شجاعی به دنیا آورد. عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفی نمود و گفت: در میان عربها خاندانی شجاعتر از خانواده وی سراغ ندارم. علی بن ابی طالب علیه السّلام با وی ازدواج کرد و عباس، عبد الله، جعفر و عثمان به دنیا آمدند. این مادر پسرانش را چنان تربیت کرد که همه شیفته برادر بزرگوارشان امام حسین علیه السّلام بودند و در رکاب آن حضرت شهید شدند. (محدثات شیعه، ص: 53؛ غروی نایینی، نهله)

همسر آفتاب، مادر ماه
تأثیر کیمیاگون صفات و روحیات مادر در تربیت فرزند، علی(ع) را بر آن داشت، برادر خود عقیل را طلبیده و از وی بخواهد تا از بلندای «علم انساب» نگاهی به قبایل مختلف بیفکند؛ خانواده ای اصیل و دودمانی شجاع انتخاب کند تا از بانویی منسوب به آنان، فرزندانی دلاور، شیردل و قوی پنجه در پیکار با دشمنان اسلام به وجود آید. پس از مدتی تحقیق، عقیل، «فاطمه کلابیه» یا «ام البنین» را برگزید. بانویی که شمامه یا «لیلی» افتخار مادری اش را داشت و «حزام بن خالد» پدر او بود. در دیباچه اجداد و نیاکان وی، دلیرمردی، حماسه آفرینی و ستم سوزی بسیاری دیده می شد به طوری که سلاطین زمان در برابر اینان سر تسلیم فرود می آوردند.

ابوبراد علم بن خالد، شخصیتی بود که شجاعترین فرد عرب محسوب می شد و جد مادری فاطمه کلابیه بود، با پنجاه رزم آور مقابله می کرد و لقب «بازی کننده با نیزه ها» را به خود اختصاص داده بود. از این رو عقیل رو به امیرالمؤمنین(ع) کرد و گفت:

«شجاعترین و زیرک ترین مردمان عرب این قبیله هستند.»

افزون بر صفات نیاکان و پدر و مادر، ام البنین خود از بانوان فرزانه و ارجمندی بود که به اهل بیت علیهم السلام، معرفتی والا داشت و از اخلاص و صفا در ولایت بهره مند بود. شناخت عمیق او از ژرفای وجود و شیفتگی فراوان وی به فرزندان فاطمه علیهاالسلام، او را بانویی محبوب و مورد احترام نزد فرزندان آن حضرت ساخته بود به گونه ای که زینب کبرا علیهاالسلام در ایام عید به دیدار وی می شتافت. (پیام زن، شماره 81)

آموزگار عشق و ارادت
ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت و هنگامی که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وی دهد ام البنین گفت: درباره ابو عبد الله، حسین علیه السّلام برایم بگو. بشیر قتل فرزندانش را یکایک به او خبر داد. ام البنین گفت: رگ قلبم را پاره کردی. بچه هایم و آنچه زیر آسمان است فدای ابا عبد اللّه علیه السّلام. از حسین برایم بگو.

مامقانی پس از نقل حال ام البنین هنگام ورود بشیر می گوید: علاقه و ارادتش به حسین علیه السّلام به سبب امر امامت بود (حسین امام و پیشوایش بود) و اینکه به شرط سلامت حسین، مرگ چهار فرزندش را بر خود آسان گرفت؛ نشان درجه عالی ایمان اوست.(محدثات شیعه، ص 53؛ غروی نایینی، نهله)

عالم فرهیخته، زین الدین عاملی، معروف به شهید ثانی، این بانو را این گونه معرفی می کند: «ام البنین علیها سلام از بانوان با معرفت و پرفضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و بی اندازه داشت و احترام ویژه می گذاشتند. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می رفتند و به ایشان ادای احترام می کردند.»

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعة خود نوشته: «ام البنین علیها سلام شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.»

علی محمد دخیل، نویسنده عرب زبان معاصر است. نظر او دربارة این بانو چنین است: «بزرگواری این زن (ام البنین) هنگامی روشن می شود که بدانیم وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامتی حضرت امام حسین علیهم السلام می پرسد؛ گویی حسین علیهم السلام فرزند او است نه آنان».(امان فروردین و اریبهشت 1392، شماره 41)

سلاح اشک
این بانو گرچه در کربلا حضور نداشت ولی چهار فرزند رشیدش در حادثه عاشورا در راه یاری امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. او مأوای زنانی بود که برای عزاداری امام حسین «علیه السلام» جمع می شدند. او که از حضرت علی «علیه السلام» دارای چهار پسر به نام های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود و همگی در کربلا شهید شدند، شیوه عزاداری را برای مبارزه انتخاب کرد تا ابعاد مختلف و ناگوار جنایات کربلا در یادها بماند و دشمنان سرمست از پیروزی را شرمنده و مطرود سازد.

حضرت ام البنین که دارای ذوق و قریحه شعر بود، هر روز با عبدالله فرزند حضرت ابوالفضل «علیه السلام» به بقیع می رفت و به یاد چهار فرزندش به گریه و زاری می پرداخت به گونه ای که مردم دور او جمع می شدند و عزاداری می کردند و به نوحه و سوگواری او گوش می دادند؛ حتی مروان بن حکم نیز که به دشمنی با بنی هاشم شهرت داشت در آن صحنه حضور می یافت و گریه می کرد.

در مورد ابوالفضل العباس «علیه السلام» فرزندش سروده که:

یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد

و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد

انبئت ان ابنی اصیب براسه مقطوع ید

ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد

لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد

ای آن که عباس را دیدی، که بر گروه بیچارگان حمله می کرد، و دنبال او از فرزندان حیدر (علی علیه السلام) جنگاورانی بودند، که هر یک یال و کوپالی داشتند، خبردار شدم که بر سر پسرم آسیب وارد شد، در آن حال که دستش قطع بود، وای بر من که ضربه عمود سرش را خم کرد، (عباسم) اگر شمشیرت در دستت بود، هرگز کسی به تو نزدیک نمی شد. (بانوان عالمه و آثار آنها، معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران)

روز تكريم مادران و همسران شهدا
مادر، آن واژه پر رمز و راز هستی است که دل را از وصلش آرامشی دیگرگونه فرا می گیرد و در فراقش، غمی متفاوت همه وجود را پرمی کند. رابطه ای چنین عمیق را باید در رازهای خلقت جست و نمی توان مدلّل به ادله عقلانی اش کرد. انسانی که شیره جانش را به فرزندش خورانده و از همه لذایذش برای رشد کودکش می گذرد، ایثارگری بزرگ و شخصیتی قابل احترام است؛ شایسته آنکه به توصیه کتاب الهی، حتی کلمه نسنجیده کوتاهی نشنود و جز با احترام نامش برده نشود.

در این میان، رابطه ای عمیق تر و اساسی تر، بین شهید و مادرش برقرار است. نیم نگاهی به حالات و خاطرات شهدا، به خوبی این رابطه عمیق را نشان می دهد. بررسی حالات و روحیات مادران شهدا نیز نشانگر عمق پیوند ایشان با فرزندان گرانقدرشان است. ارادت شهید به والدین، به طور ویژه به مادرش، ریشه در چه مسائلی دارد؟ آیا این رابطه همچون رابطه همة فرزندان با مادرانشان است یا عطری دیگر و رنگی متفاوت بر آن نقش بسته است؟

زمزمه های شهدا در وصیت نامه هایشان آنگاه که خطاب به مادرانشان سخن می گویند، به واقع رنگ و بویی دیگر می یابد؛ چونان که گویی حس نویسنده از درون کلمات با دل خواننده نیز بازی می کند. چگونه است که عاطفی ترین و عمیق ترین واژه های آخرین کلمات شهید برای مادر او به کار برده شده است؟ چرا در اشعار شهیدان و نوشته های مربوط به آنها، پر است از دل گویه های شهید با مادرش؟

بر بال قلم
این جا بقیع است. .. و این مزار مادری که شیرزن بود و شیرپرور؛ دلیر بود و دلیرپرور، غیور بود و غیور پرور، مادری که اگرچه درکربلا نبود اما دلش را برای همیشه در کربلا گذاشت!

این جا مزار مادری است که آموزگار عشق و ارادت بود و آن گاه که قدم به خانه علی(ع) نهاد، سایه مهربانی اش را پناه کودکان داغدیده زهرا(س) کرد. آمده بود تا نه بانوی خانه که کنیز کودکان یتیم فاطمه(س) باشد و این خاکساری عاشقانه، ادب و عشق را به دردانه هایش بیاموزد تا در قیام سرخ عاشورا سهیم باشد…

این جا بقیع است و این فرار مادری که عمری فاطمی زیست و اکنون همه تاریخ به ادب و نجابت و وقارش سوگند می خورد. هنوز طنین صدایش را می توان شنید.

لاتَدعُونّی ویکَ ام البنین، تذکّرینی بلیوث العرین

کانت بنونَ لی اُدعی بِهِم، وَالیَوْمَ أصبحتُ وَلا مِن بَنین

أربعةُ مِثلَ نُسورُ الرّبی، قَد وَاصَلوا الموَتَ بِقطعِ الوَتین

ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.

من فرزندانی داشتم که به خاطر آن ها مرا ام البنین می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام. آری، من چهار باز شکاری داشتم که آن ها را هدف تیر قرار دادند و سر از تنشان جدا کردند…

هنوز کوچه های مدینه، مرثیه سرایی اندوه سترگ او را در خاطر دارند که چگونه دلش در گودال قتلگاه به جا نهاده بود و زبانش در بقیع به بیان مظلومیت حق و حقیقت می پرداخت…

نگاه کن، از پشت این پنجره ها و گوش بسپار به صدای مرثیه مکرری که نبض عاشورا را در مدینه به جریان می اندازد. نگاه کن اکنون دیگر نه خود را به جای می آوری و نه جز اشک، چیزی را می نگری… (نامه جامعه خرداد 1388 - شماره 57)

hawzah.net

هم ناله با علی(ع) در فراق زهرا(س)

 

باید کتاب زرین زندگی زهرا(س) را که هر لحظه‌اش قرین حماسه حق‌طلبانه بوده، پیش روی نسل‌های حال و آینده باز کرد، تا هم از این شجره، طیبه توشه انسان زیستن را برگیرند و هم ابوهریره‌های جعال نتوانند تاریخ زندگی مظلومانه‌اش را تحریف کنند، هر چند نوشتن از زندگی این اسوه حسنه فوق‌العاده دشوار است و نه هیچ قلمی قدرت تصویر آن همه رنج و مشقتی که بر او رفته است را دارد و نه صفحه کاغذ تحمل بارش سرشک مداوم قلم در سوک فاطمه را، ولی محب او بودن علیرغم عجز و درماندگی در مقابل عظمت زهرا، اجازه نمی‌دهد حتی در سالگرد شهادت مظلومانه‌اش هر کس به اقتضای استعدادش آنهایی که دستی برای نوشتن و ذوقی برای سرودن و زبانی برای ستودن دارند، دست روی دست بگذارند، لذا به بهانه سالگرد شهادت مظلومانه این اولین مدافع اسلام امامت در مقابل اولین پایگاه اسلام خلافت، مروری گذرا بر آخرین صفحه صحیفه مظلومیتش را تقدیم می‌کنم به آنهائی که قرن‌ها است از درخانه زهرا به هیچ قبله‌ای روی برنگردانیده، همچنان سربر دیوار خانه گلین او نهاده در مظلومیتش به درد می‌نالند و به زندگی سراپا عزتش می‌بالند.

روزی که خورشید عمر زهرا غروب کرد
فشار بین در و دیوار و ضربات تازیانه و غلاف شمشیر و مرگ پدر و خانه‌نشینی علی، فداکارترین مجاهد اسلام، فاطمه را به بستر مرض افکنده است.
حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن
مزد زحمات شب و روز پدرش بود
نود و پنج روز از فراق پدرش می‌گذرد، زهرا احساس کرد که در گذرگاه عمر به سرمنزل نهائی رسیده است، فرستاده «ام رافع» آمد، از او خواست در شستشو کمکش کند، سپس جامه‌های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده، سیاه پوشیده بود را به تن کرده از عزای پدر بیرون آمد، چون می‌داند خورشید عمرش امروز غروب خواهد کرد و به دیدار پدر خواهد شتافت، بعد از شستشو، بی‌رمق در بستر، خوابیده حالش نگران کننده است، علی(ع) جز برای کارهای ضروری از کنار بستر فاطمه جدا نمی‌شود.
به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش
ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش
علی از چشم زهرا چشم خود را برنمی‌دارد
مجسم می‌کند عشق و فداکاری و ایثارش


فاطمه گاهی از شدت مرض بیهوش می‌شود و گاهی چشمهایش را باز می‌کند، مولا(ع) نگاهش را به صورت سیلی خورده همسر مظلومه‌اش دوخته، در چشم‌انداز رنج‌های آینده‌اش دنیائی سراپا تنهائی را می‌بیند و اشک‌هایش آرام آرام برگونه‌اش سرازیر است، زهرا(س) بار دیگر به هوش آمد، اشکهای علی را با دستان تازیانه خورده‌اش که می‌داند بعد از او خشک نخواهد شد برای آخرین بار پاک کرد.


کند اشک علی را پاک با آن دست بشکسته
نخواهد اشک مظلومی فرو ریزد به رخسارش


زهرا چشمان نگرانش را با حسرت بر چهره مظلوم و غمگین علی(ع) که می‌داند بعد از او تمام چاه‌ها از شنیدن آوای مظلومیتش عاجز خواهند شد دوخته است و به فکر این فداکارترین مجاهد اسلام است که بعد از او سخت تنها خواهد ماند.
زهرا(س) برای اینکه آخرین تیر ترکش عمرش را نیز برای دفاع از حق و رسوائی همیشگی غاصب رها کند، با لبهائی که هر وقت باز می‌شد با غنچه‌های کلامش مفتاح دردهای بسته همسر مظلومش بود اشاره کرد، علی جان وصیتی دارم، با شنیدن این کلمه آسمان بر سر مولا آوار شده، با چشمانی نمناک و قلبی غمناک فرمود:
زهرا جان بگو که مطمئن باش به وصیت تو عمل خواهم کرد.


علی جان، فرزندانم یتیم می‌شوند، با آنان مدارا کن، برای دلجوئی آنان یک شب نزد آنها و یک شب نزد همسرت باش.
یا علی «غسلنی فی‌اللیل و کفنی فی‌اللیل و دفنی فی‌اللیل و لا تعلن احدا»


علی جان مرا شبانه غسل بده، شبانه کفن کن و به خاک بسپار، دلم می‌خواهد قبرم گمنام باشد و کسی آن را نشناسد، چون از مردم دوروی این زمانه که قلب و زبانشان یکی نیست متنفرم و نمی‌خواهم بر مزارم نوحه‌سرائی کنند.
بعد از اینکه وصیتش تمام شد، برای آخرین بار با هزاران حسرت، کودکانش را یکایک بوسیده و وداع کرد، اینک لحظه وداع با علی است که باید در این دنیا بماند، بدون زهرائی که معراجهای بزرگ و پروازهای ماورائی را گام به گام و بال در بال هم پیموده‌اند، زهرا(س) برای اینکه سخن تسلی‌بخش خدا به کمکش بیاید تا در این دردناک‌ترین لحظه، راحت بتواند علی را برای همیشه وداع کند، از قرآن ناطق خواست تا برایش قرآن بخواند:
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
صوت قرآن غمین علی(ع) همراه با نوای حزین کودکانش کشتی عمر فاطمه را تا ساحل آرامش همراهی کردند، زبان عدالتخواهی چون شمعی از آتش و رنج، در خانه علی(ع) خاموش شد، زهرا راحت شد، ولی سهمگین‌ترین ضربه‌ای را که طبیعت در توان داشت با دردناکترین حالت بر علی فرود آورده است، کودکان یتیم زهرا همان گوهرهائی که در صدف پرمهرش پرورش یافته بودند و بعدها زیباترین ارزشهای انسانی را در تاریخ به نمایش گذاشتند خود را روی جنازه مادر انداخته ناله می‌کردند، حسن(ع) می‌گفت: «یا اماه کلمینی قبل ان تفارق روحی بدنی» مادر عزیزم با من سخن بگوی قبل از آنکه روح از بدنم مفارقت کند.


حسین(ع) پاهای مادر مظلومه‌اش را می‌بوسید و می‌گفت:
«یا اماه انا ابنک الحسین کلمینی قبل ان ینصدع قلبی ناموت» مادر عزیزم، من حسین تو هستم با من حرف بزن قبل از آنکه قلب من در فراق تو از کار بایستد.
زینب می‌گفت: مادر رفتی ولی ما را به دست غم سپردی، دنیا طلبانی که حق را تنها گذاشتند، با بی‌شرمی از کنارش به عافیت گذشته بودند با ترنم غمناکترین گریه‌های یتیمان زهرا در فقدان اولین مظلومه عالم از شهادت دختر پیامبر با خبر شده، دوباره به درب خانه فاطمه، خانه‌ای که برای حکومتهای غاصب در طول تاریخ کانون خطر بود و روزی جمع شده به آتش کشیده بودند، آمده‌اند تا جنازه‌ همای پرسوخته مظلومه علی(ع) را تشییع کنند.

ولی هیهات که زهرای هوشیار حقشناس اجازه دهد آنهائی که بلندای طوبای قامتش را در هم شکسته‌اند و نوباوه نارسیده‌اش را نابهنگام از شجره طیبه وجودش جدا کرده‌اند، با دستان خود کنج تابوتش را لمس کنند. فرصت‌طلبان منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که ابوذر یار با وفای رسول خدا که در وفاداری‌اش به خاندان پیامبر، پایدار مانده از خانه بیرون آمد و خطاب به مردم گفت: دفن زهرا به تأخیر افتاد، که با شنیدن خبر، امت بی‌وفای پیامبر، علی را با غمهایش تنها گذاشته، بدنبال راحتی و رفاه خود حرکت کردند و از دور خانه تنگ و تاریک فاطمه که از تمام تاریخ بزرگتر است پراکنده شدند.
در صحن حیاط در کنار بستر یگانه دختر پیامبر غوغائی برپاست، علی مظهر عدالت مظلوم، زانوی غم در بغل گرفته، سردر گریبان غمهای عمیق خویش فرو برده، آهسته آهسته اشک می‌ریزد.


کودکان مادر از دست داده خود را روی جسد زهرا انداخته با دردناکترین حالت،‌او را صدا می‌زنند، «ام ایمن» و «اسماء بنت عمیس» با چشمانی اشک‌آلود وسائل غسل دختر پیامبر را آماده می‌سازند، چند نفر از اصحاب با وفای پیامبر، همانهایی که در لحظه هولناک و سیاه و دشوار تاریخ علی را انتخاب کردند، و آنهم در زمانی که هرلبی که بنام او باز می‌شد می‌دوختند و خونی را که با مهر او گرم می‌شد می‌ریختند، حتی اگر یگانه دختر پیامبر باشد، در گوشه حیاط، کوهی از اندوه را درجان عزادارشان حس کرده بر رنج‌های گذشته فاطمه و آینده علی اشک می‌ریزند، فضای لاجوردی، با ستارگانش که انبوه حوادث را دیده و خم به ابرو نیاورده بود با حالت رقت‌باری نظاره‌گر اشک‌های گرم علی است در فراق زهرا.
شب پاس به پاس می‌خزد و اصحاب پیمان‌شکن پیامبر فارغ از عظمت درد علی درخوابند و شاهدخت اسلام را علی(ع) غسل می‌دهد و برجسم زهرا آب و بر جگر خود آتش می‌ریزد.


علی قامتی را غسل می‌دهد که در جای جایش نیلوفران کبودی به نماز ایستاده‌اند که زهرا تا زنده بود از علی پنهان داشته است و همه آن آثار مظلومیت در بدن زهرا پاداشی بود که مردم قدرشناس آن زمان به تنها بازمانده پیشوای اسلام هدیه کرده‌اند، بدن زخمدار زهرا را غسل داد و از باقیمانده حنوط رسول خدا حنوط کرده و کفن پوشاند، وقتی خواست بند کفن را ببندد، دید کودکان زهرا چنان با حسرت آخرین نگاه‌ها را به صورت سیلی‌خورده زهرا دوخته‌اند که نزدیک است روح از بدنشان خارج شود با بیانی که اندوه عالم را با خود داشت صدا زد:


حسن جان، حسین جان، زینبم، کلثومم «هلموا تزوّدوا مِن امکم» … بیایید از دیدار مادرتان توشه برگیرید که وقت فراق است.
یتیمان زهرا صورت به صورت مادر گذاشتند، گریه می‌کردند و می‌بوئیدند و برای روزگار بی‌مادری توشه برمی‌گرفتند که علی(ع) می‌فرماید همان موقع:


من خدا را گواه می‌گیرم که فاطمه(س) ناله جانکاه کشید و دست‌های خود را دراز کرد و فرزندانش را مدتی به سینه‌اش چسبانید، آنگاه شنیدم هاتفی در آسمان صدا زد:


«یا اباالحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا و الله ملائکه‌السماء» ای علی، حسن و حسین را از سینه مادرشان بلند کن که سوگند به خدا حالت آنها فرشتگان آسمان را به گریه انداخت.


بدن مطهر زهرا(س) کسی که نسل پاک پیامبر تنها از او در جهان باقی مانده و به منزله روزنه‌ای، نور پاک رسالت پیامبر را به بشریت انتقال داده است در بستر تابوت شهادت با تمام مظلومیت آرمیده، روی دوش چند نفر از اصحاب باوفای پیامبر که از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کنند به طرف قبر نامعلومش برده می‌شود.
بر سر دوش، جسم بی‌جانی
حمل می‌شد به نقطه‌ای مرموز
زینب(س) به دنبال جنازه آن مسافر ملکوتی از چشمانش که هیچ‌وقت بعد از آن نخشکید آب می‌پاشید و خطاب به چشمه جوشان چشمش که راه آخرین دیدار را می‌بست می‌گوید:
بگذار ببینمش اکنون که می‌رود
ای اشک از چه راه تماشا گرفته‌ای
جنازه زهرا از جلو هر در و دیواری که می‌گذشت سلام‌های آخرین وداع به گوشش می‌خورد، برخلاف خانه غمین فاطمه، قسمتی از خاک مدینه با سرور و شادمانی انتظار مقدم دُر گرانبهایی را می‌کشد که در دریای نبوت و در صدف عصمت پرورده شده است.


مویه‌های علی(ع) در فراق فاطمه(س)
علی بدن تازیانه‌خورده و مجروح تنها یاورش را تا دروازه بهشت بدرقه نموده، کنار قبر رسول‌خدا (ص) نشسته با دل پرسوز و گدازش سخن می‌گوید: درود بر تو ای رسول خدا، از من و از دخترت که در جوارت فرود آمد و زود به تو پیوست، یا رسول‌الله، شکیبایی‌ام از دوری برگزیده‌ات کم شد و تاب و توانم از دست برفت، این مصیبت آنچنان برایم سنگین است که از این پس دیگر هرگز اندوهم را پایانی نخواهد بود. و شبهایم همواره به بیداری خواهد گذشت. یا رسول‌الله، اینک دخت دلبندت را به تو باز می‌سپارم، این امانت را بازگیر که لختی نخواهد گذشت که دخت والاتبارت از امتت به تو خواهد گفت.
مدینه در دل شب فرو رفته است و مسلمانان بی‌درد همه خفته‌اند و سکوت مرموز شب همچنان گوش به گفت‌وگوی علی(ع) دارد که خطاب به فاطمه(س) می‌فرماید:
زهرا جان، درست است که از کنار من و از چشم من دور شده‌ای اما هرگز از دل من بیرون نخواهی شد، رفتن تو از کنار علی، رفتن از دیده است نه از دل، علی(ع) برای عمل کردن به وصیت زهرا هم که شده مجبور است برای تسلی کودکان یتیم فاطمه جوان‌مرگ شده از کنار مزار او به خانه غمکده خویش بازگردد، خطاب به زهرا دردمندانه می‌گوید:
زهرا جان من از کنار مزار تو اگر می‌روم نه بدین علت است که از جوار تو سیر شده باشم، اگر هم در کنار مزارت مسکن گزینم نه بدان نظر است که شکیبایی را از دست داده‌ام و به وعده‌ای که خدا به شکیبایان در برابر مصیبت داده است بی‌اعتنا باشم، بر تو و پدر بزرگوارت درود باد.
علی که جان کندن برایش از دل کندن از قبر فاطمه آسان‌تر است، اولین بار بدون بدرقه فاطمه از کنار او جدا شده رو به سوی خانه‌ای دارد که اولین بار است زهرا به استقبالش نخواهد آمد، علی(ع) با قلبی داغدار به خانه بدون فاطمه که ماتمکده‌ای بیش نیست بازمی‌گردد، همان خانه‌ای که هر موقع با کوهی از غم و اندوه به آنجا بازمی‌گشت غم‌هایش درمقابل گرمی آفتاب محبت‌های زهرا آب می‌شد، خانه، سراپا خاطرات حق‌طلبی و درد و رنج زهرا است و دهشتناک و آه و ناله هر شب فاطمه مظلوم که بهترین لالائی اطمینان وجود مادر برای کودکانش بود دیگر امشب به گوش نمی‌رسد، علی یتیمان خسته و عزادار زهرا(س) را که از بس روی جنازه مادر بال و پر زده و ناله سر داده بودند خوابانید، مولا که سخت تنها مانده است هم در شهر و هم در خانه بی‌پیغمبر(ص) و زهرا دوباره از سر درد برگشته روی قبر فاطمه با دریایی از غم نشسته است. شب، خاموش و غمگین گوش به زمزمه‌های دردآلود علی(ع) دارد، با قبر زهرا، که می‌گوید:
سر از خشت لحد بردار و احوال علی را پرس
که بی‌رویت نمانده بر تنم تاب و توان امشب
نه طاقت آورم در خانه جای خالیت بینم
نه دل برمی‌کشم از قبرت آرام جان امشب
رگبار سرشک از چشمان حق‌بینش بر خاک نهال تازه غرس کرده‌اش می‌بارد و می‌گوید فاطمه جان بر مرگ جانگداز تو نمی‌گریم، گریه من از بیم آن است که مبادا پس از تو زندگی طولانی گردد.
دیشب که خاک، فاطمه در بین ما فکند
پنداشت آسمان که شب آخر من است
دیروز بود آرزویم طول عمر تو
امروز مرگ، آرزوی دیگر من است


زهرا راحت شد، اما آنچه معلوم است، رنج علی است امشب بر گور فاطمه و درد محبانش در طول تاریخ که رگبار سرشکی به پهنای گونه تاریخ گریسته‌اند ولی هنوز نمی‌دانند که بدن یگانه دختر پیامبرشان را کدام قسمت از خاک یثرب در بر گرفته است و در سوگ او بر پای کدام نهال سرشک غم ببارند.

اسفندیار مبتکر سرابی. معارفی از کیهان

اعمال ماه جمادی الثانی

تقويم اين ماه:


سوم و چهارم و پنجم:

طبق بعضى از روايات مصادف با ايّام شهادت حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) است،و بزرگان و علما به آن اهمّيّت خاصى مى دادند.
روز بيستم:

روز ولادت باسعادت حضرت زهرا(عليها السلام) در سال دوم بعثت يا پنجم بعثت است.
از آن جا كه ماه جمادى الثّانى بيش از هر ماه ديگر، آميخته با نام مبارك بزرگترين بانوى جهان، سيدة نساء العالمين من الاوّلين و الآخرين حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) مى باشد، پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) در روزهاى آغازين ماه، بساط غم و اندوه مى گسترانند، و در روز بيستم، غرق امواج سرور و شادى هستند و غرض از همه اين مراسم آگاهى بيشتر از فضايل و مناقب آن بانو و اقتباس از خلق و خو، و رنگ و بوى معنوى آن حضرت است، و چه زيبا و الهام بخش است زندگى اين بانوى نمونه، در آن خانواده نمونه براى همه، مخصوصاً بانوان. 

اعمال اين ماه:

روز اوّل

خواندن دعايى كه مرحوم سيّد در «اقبال» نقل كرده است


1ـ چهار ركعت نماز: مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در اين ماه - هر وقت كه باشد; هر چند روز اوّل بهتر است - چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام)، در ركعت اوّل، پس از سوره «حمد» يك مرتبه «آية الكرسى» و بيست و پنج مرتبه «انّا انزلناه» ; در ركعت دوم «حمد» و يك مرتبه سوره «الهيكم التّكاثر» و بيست و پنج مرتبه سوره «توحيد»; در ركعت سوم «حمد» و يك مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» و بيست و پنج مرتبه سوره «فلق»; و در ركعت چهارم «حمد»و يك مرتبه سوره «نصر» و بيست و پنج مرتبه سوره «ناس» را بخواند. 

پس از پايان نماز، هفتاد مرتبه بگويد: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ. و هفتاد مرتبه بگويد: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد; پس از آن سه مرتبه بگويد: اَللّهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ; آنگاه سر به سجده بگذارد و سه مرتبه بگويد: يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَاالْجَلالِ وَ الاْكْرامِ، يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ; در پايان هر حاجتى كه دارد از خداوند عزّوجلّ طلب نمايد، (اميد است اجابت گردد)، در اين روايت آمده است: هر كس اين نماز را با اين كيفيّت انجام دهد، خداوند خودش و مال و زن و فرزندان او را و همچنين دين و دنياى او را تا سال ديگر حفظ فرمايد، و اگر در اين سال بميرد، پاداش شهيدان دارد.(2)

روز سوم
در اين روز به مناسبت شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) زيارت آن حضرت مطلوب و مناسب است.
مرحوم سيّد در «اقبال»، اين زيارت را براى آن حضرت ذكر كرده است: 

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ الْحُجَجِ

سلام بر تو اى بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى مادر حجتهاى الهى

عَلَى النّاسِ اَجْمَعينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها،

بر مردم همگى سلام بر تو اى ستم ديده اى كه از حق او جلوگيرى كردند

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى اَمَتِكَ وَابْنَةِ نَبِيِّكَ، وَزَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِيِّكَ، صَلاةً تُزْلِفُها

خدايا درود فرست بر كنيزت و دختر پيامبر و همسر وصى پيامبرت درودى كه منزلت و

فَوْقَ زُلْفى عِبادِكَ الْمُكَرَّمينَ، مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الاَْرَضينَ.

مقامى به او دهد برتر از منزلت بندگان گراميت از اهل آسمانها و اهل زمين.

سپس مرحوم سيّد اضافه مى كند: «روايت شده است، هر كس با اين عبارات، آن حضرت را زيارت كند و از خدا طلب آمرزش نمايد، خداوند گناهانش را مى بخشد و او را داخل بهشت مى كند».


روز بيستم

در اين روز كه مصادف با ولادت حضرت زهرا(عليها السلام) است چند عمل مناسب است:
الف) روزه.
ب) خيرات و صدقات بر مؤمنين.
ج) زيارت آن حضرت (كه در بخش زيارات، صفحه 235 ذكر شد).


به نقل از دارالقرآن الکریم
منبع:مفاتيح نوين

ویژه نامه انقلاب اسلامی ایران (بمناسبت 22 بهمن)

پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع عصر تازه ای در تاریخ ایران به شمار می رود.کشوری که چندین هزار سال تحت سلطه ی شاهان و استعمارگران قرار داشت از بند زنجیر اسارت رها شده و سرنوشت آن را مردم مسلمان و انقلابی رقم زدند.در یک کلام،ظهور انقلاب اسلامی ایران حاصل زحمتهای اولیای دین برای اجرای قوانین اسلام و برپایی حکومت عدل الهی بود.

ریشه های انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران که بدون وابستگی به شرق و غرب در 22 بهمن 1357 ه.ش،به پیروزی رسیده بود، معادلات سیاسی استکبار جهانی را بر هم ریخت. انقلابی نوپا که کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شد.(انقلاب سال های 1978،1979 (1357) و پیامدهای آن برای نخستین بار در خلال 25 سال،توجه وسیع همگانی، همراه مقدار زیادی سرگردانی و ابهام را نسبت به ایران جلب نمود. این انقلاب حتی با الگوها و انتظارات کسانی که به نسبت خوبی از اوضاع ایران مطلع بودند،نیز سازگار نبود.) بی شک، چنین حادثه ای بزرگ، مسایل بی شماری در پی داشت، چنان که برخی، روزهای انقلاب را در مقابل تحولات سال های اولیه ی بعد از پیروزی ناچیز می شمارند. انقلاب اسلامی ایران در عمر کوتاه خود مراحل متعدد و سرنوشت سازی را سپری کرده است.

اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی
با نگاهی گذرا بر تاریخ، روند و بستر شکل گیری و تکوین انقلاب اسلامی، هدف اصلی و اصیل این نظام نوین، احیای اسلام و ارزشهای دینی و حاکمیت بخشیدن به دین الهی، فارغ از هر گونه گرایش و تأثیر پذیری از مکتب های بشری، در جامعه بود. جامعه ای که سالهای سال زیر سلطه و اقتدار صاحبان زر و زور قرار داشت.

البته در کنار این آرمان بزرگ، اهدافی مانند عدالت اجتماعی، آزادی خواهی، استقلال در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فکری و …، نیز وجود داشت، که همه این اهداف نیز در قالب اسلام، معنای واقعی خود را در انقلاب اسلامی پیدا می کند.

روند تاریخی انقلاب اسلامی ایران
16 مهر 1340 ش.========تصویب قانون انجمن های ایالتی و ولایتی.

8 آذر 1341 ش.========لغو قانون انجمن های ایالتی و ولایتی .

19 دی 1341 ش.========اعلام انقلاب سفید.

2 بهمن 1341 ش.========تظاهرات مردم در تهران.

1 فروردین 1342 ش.========اعلام عزای عمومی در عید نوروز.

2 فروردین 1342 ش.========تهاجم رژیم پهلوی به مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه.

13 خرداد 1342 ش.========دستگیری حضرت امام خمینی.

عوامل پیروزی انقلاب اسلامی
اولین شگفتی انقلاب اسلامی نوع ایدئولوژی آن و تغییری بود که درنسل انقلاب ها ایجاد کرد.

پاسخ به این پرسش که چرا انقلاب اسلامی توانست درمدتی نسبتا کوتاه بر یک رژیم مقتدر پیروز شود نیز تاحد زیادی به همین مسأله یعنی نوع ایدئولوژی و ماهیت انقلاب اسلامی باز می گردد. زیرا به دلیل سنخیت این ایدئولوژی با تاریخ، فرهنگ و آموزه های دینی مردم ایران، به سرعت خیابان ها از جمعیت پر گردیده، حرکت سراسر کشور را فراگرفته و توان هر گونه ایستادگی ازرژیم پهلوی و حامیان خارجی اش سلب گردید.

نوع ایدئولوژی، ماهیت و رهبری هر انقلابی تاثیر آشکاری نیز برشرایط و حوادث پس از وقوع انقلاب به جای می گذارد. اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت قانون اساسی کشور تدوین و نظام جدید با اتکا بر نقش مردم مستقر گردیده ثبات و تعادل لازم پدید آمد، بدون شک این امر ناشی از ایدئولوژی اسلامی انقلاب و رهبری حضرت امام بود.

ایمان و معنویت در انقلاب اسلامی
مـتـفـکـران و نـظـریـه پـردازان بـزرگ جـهـان ، مـقـالات و کـتـابـهـای بـسـیـاری دربـاره “عوامل موثر در پیروزی انقلاب اسلامی” نوشته و اعتراف کرده اند که وقوع انقلاب در ایـران در سـال 1357 ش / 1979 م آنـان را بـه تـغـیـیر و تصحیح نظریاتشان درباره چگونگی شکل گیری، رهبری و پیروزی انقلاب ها واداشته است.

امام خمینی (ره ) که آگاه ترین مردم به اوضاع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در سـال اوج گـیـری نـهـضـت و قـبـل از آن بـود، مـهـم تـریـن عـامل پیروزی و رمز موفقیت را همانا “تحولی الهی” می داند که در روح مردم ایجاد شده بـود. مـردم بـا سـخـنـان حـضـرت امـام مـتـحـول شـدنـد و بـا تـوجـه بـه خـداونـد و اتـکـال بـه ذات قـادر مـتـعـال، تـرس از رژیـم را به کناری نهادند و با شجاعت تمام در مـقابل اسلحه سنگین حاکمان ظالم ایستادند. آنان برای خدا قیام کردند و کشته شدن در این راه را شـهـادت و فـوز عـظـیـم دانـسـتـنـد. مـجـمـوعـه ایـن عـوامـل ، مـعـنـویـتـی در کـشـور حـاکـم سـاخـت کـه ثـمـره آن نزول امدادهای غیبی، وحدت همه اقشار مردم و سرانجام پیروزی معجزه آسا بود.

ماهیت مردمی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران برخلاف انقلابها و جنبشهای معاصر ایران، انقلابی فراگیر و شامل بود و این از دو جنبه قابل اشاره است، هم به لحاظ هدفها و آرمانها و هم به لحاظ شرکت آحاد مردم در آن که حول یک هدف بلند و همه جانبه گرد آمده بودند. همان گونه که انقلاب اسلامی ناشی از همکاری علل و عوامل گوناگون بود، هدف و آرمان آن نیز فراگیر و گسترده بود، یعنی در عین اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و انسانی، دارای هدفهای اسلامی و مذهبی نیز بوده است.

بر این اساس، مبارزه ملت ایران تنها قیام علیه استیلای سیاسی، استعمار اقتصادی، استبداد داخلی، فقدان توسعه، جدایی دین از سیاست، نظام طبقاتی و فرهنگ و ایدئولوژیهای غربی نبود، بلکه انقلابی علیه همه اینها و به منظور استقرار نظام مستقل، اسلامی، مردمی و ملی بود و مردم در شعارهای خود، همه هدفها و آرمانهای خود را مشخص کرده، مهر فرهنگ و هویت خود را به آن می زدند.انقلاب اسلامی، در پی عدالتخواهی، آزادیخواهی، استقلال طلبی، اثبات هویت خودی، تثبیت ارزشها و معیارهای مکتبی، استقرار نظام حکومتی اسلام و…بود.

رهبری امام خمینی(ره)
تحلیل ماهیت این انقلاب از تحلیل رهبری انقلاب جدا نیست و این مسئله در ارتباط با مسئله خودیابی ملت ما مطرح میشود.باید پرسید که چه شد امام خمینی رهبر مطلق شد،آن چنان که حتی آنهائیکه از نظر ایده و هدف در قطب مخالف ایشان جای داشتند،چاره ای جز اذعان به رهبری ایشان نداشتند.چرا سخنان امام اینهمه موج میآفرید؟چرا اعلامیه های ایشان با نبودن امکانات و وسائل و با بودن اختناقها و شکنجه ها و خطر مرگها به سرعت در سراسر کشور پخش می شد؟

بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم،و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است، و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابو ذر…و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند.

دستاوردهای انقلاب اسلامی
دست آوردهای داخلی را در چهار محور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می توان بررسی کرد:

الف ـ دست آوردهای سیاسی

۱. سرنگونی نظام شاهنشاهی
۲. استقرار نظام جمهوری اسلامی
۳. افزایش آگاهی و بینش سیاسی مردم
۴. استقلال و دگرگونی اصول سیاست خارجی
ب ـ دست آوردهای فرهنگی

رژیم پهلوی، برنامه ی ایده آل خود را برای آینده ی ایران بر پایه ی استقرار رژیمی به سبک غرب بنا نهاده بود.

انقلاب اسلامی که در درجه ی اول، یک انقلاب فرهنگی بود، با تعمیم خود باوری فرهنگی و گسترش شعایر دینی، زمینه را برای تقویت پایه های ایمانی مردم، کاهش بزه کاری و خطاهای اجتماعی و پرورش نسل های خودباور فراهم کرد.

ج ـ دست آوردهای نظامی

انقلاب اسلامی، با بسیج مردم به پیروزی رسید و با پشتیبانی آنان توانست از جنگ تحمیلی گسترده و تحرک های تجزیه طلبانه، سربلند بیرون آید. بدین ترتیب، جمهوری اسلامی به ثبات و امنیت ملی و اعتبار بین المللی دست یافت.

 

انقلاب اسلامی از نگاه امام و یاران انقلاب
انقلاب ما عظیم است و متکی به هیچ قدرتی نیست نه قدرت شرق و نه قدرت غرب، انقلاب هایی که در دنیا می شود به یکی از این دو ابرقدرت متکی است ولی انقلاب مردم ما انقلابی است متکی به خود مردم، پس مردم باید از پیامدهای انقلابشان گله نداشته باشند. (صحیفه نور، جلد19، صفحه 58، شماره 3، تاریخ 18 / 3 / 63)

اکنون مسلمانان باید با دقت مسایل را بررسی کنند و انقلاب های غیراسلامی را به انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنند، انقلاب اسلامی در عین حال که وارث یک کشور صددرصد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود … . دشمنان ما باید بدانند که هیچ انقلابی در جهان همانند انقلاب اسلامی ما با ضایعه ای کم و ره آوردی عظیم همراه نبوده است و این نیست جز به برکت اسلام. (صحیفه نور، جلد13، صفحه 82، شماره 29، تاریخ 21 / 6 / 59)

انقلاب اسلامی از نگاه جامعه شناسان غربی
جامعه شناسان کلاسیک، پدیده های اجتماعی ازجمله انقلاب را با دیدگاهی خاص مورد بررسی قرار داده اند که به طور کلی می توان آنها را در پنج چشم انداز نظری بررسی کرد: نظریه مبارزه طبقاتی (کارل مارکس)، همبستگی اجتماعی (امیل دورکیم)، کاریزما و جنبش اجتماعی (ماکس وبر)، رئالیسم یا واقع گرایی سیاسی (ویلفردو پارتو) و نظریه روان شناختی فردگرایانه (دوتوکویل).

امّا جامعه شناسان معاصر، با الهام گرفتن از کلاسیک ها و تلفیق نظریات آنها و تحت تاثیر تحولات دنیای معاصر، مباحث مربوط به انقلاب را با عناوینی چون تحولات و دگرگونی ها بررسی کرده اند و در بطن موضوع هایی نظیر جهانی شدن، مدرنیسم و پست مدرنیسم مورد توجه قرار داده اند. آنها به مرزبندی دگرگونی ها توجهی نمی کنند و ارزش های جهان غرب را همراه با یک سری اصلاحات، شایسته گسترش می دانند.

آسیب شناسی انقلاب اسلامی
شناخت آسیبها و آفتهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کنند، نخستین و اساسی ترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب هاست و تلاش لازم برای پویایی سیر تکاملی انقلاب اسلامی را قوت می بخشد. دشمن می کوشد از همه امکانات خود استفاده کند تا در راه تشخیص حق از باطل و حرکتِ بدون لغزش در مسیر مستقیم دین و انقلاب اسلامی، خدشه و انحراف و ابهام ایجاد کند. امام محمدباقر(ع) حفظ عمل و استمرار آن را از خود عمل مهم تر و دشوارتر برمی شمارد:

اَلاِبْقاءُ عَلی الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ

امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار انقلاب اسلامی که انقلاب را از فراز و نشیبهای فراوان و امواج متلاطم فتنه های شکننده به سلامت عبور داده، درباره سختی و مشقت حفظ دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید:

بدانید که حفظ یک پیروزی مشکل تر است از پیروزی به دست آوردن، کشور گشایی از حفظ کشور آسان تر است. الان ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم، یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدایی بود گذشت و پیروز شدید بحمدالله؛ لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهایی که شما به دستتان آمد امروز مشکل تر از خود آن پیروزی است که به دستتان آمده؛ نگهداری اش مشکل تر است.

انقلاب اسلامی و نسل سوم
انقلاب اسلامی از آغاز شکل گیری تاکنون، با چهار نسل مواجه است:

۱. نسل اول، کسانی هستند که در سال 1342 جوان بودند و بخشی از عمر خود را در مبارزه با استبداد رژیم منفور سابق گذراندند و به همراه امام (ره) موجب به وجود آمدن انقلاب اسلامی شدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند.
۲. نسل دوم که پرورده نسل اول است، کسانی هستند که موتور حرکت انقلاب اسلامی بودند و جنگ تحمیلی را اداره کردند و با کمترین امکانات، توانستند بر ارتش مزدور صدام پیروز شوند و حماسه های جاودانه ای از خود به یادکار بگذارند و در واقع نسل انقلاب و جنگ نام دارند.
۳. نسل سوم، فرزندان نسل دوم هستند و تجربه پیش از انقلاب، انقلاب و جنگ را ندارند. آینده کشور در اختیار همین جوانان نسل سوم انقلاب است . از این رو، شناخت صحیح این نسل و ویژگی های آنان، از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار بوده و ضرورت توجه به آن را در بخش های سیاستگذاری و اجرایی کشور خاطر نشان می سازد.

هنر و ادبیات انقلاب اسلامی
هنر در نظام قدیم،مظلوم بود،چون از ارزشها و آرمانهای انسانی جدایش کرده بودند…آنها که به زور و زر تکیه داشتند،ابزاری برای استوار ماندن تخت و قدرت خود می خواستند.هنر محکوم بود که در خدمت هدفهای زورگویان و زراندوزان در آید،هر جا لازم شد توجیه گر راه و کار آنها و هر گاه نیاز افتاد حربه ای بر ضد ارزشهای اصیل و در همه حال مخدر و گمراه کننده باشد.تنها هنگامی که ایمان و گستاخی در هنرمندی به هم می رسید،هنر در خدمت اصالتها و ارزشهای حقیقی در می آمد و این بسی کمیاب و زودگذر بود.

انقلاب اسلامی،زنجیر ستم را از گردن هنر هم گشوده است.اما طوق فرهنگ منحط و اغواگر غربی را از گردن آنها که به آن خو گرفته و دل بسته اند،به آسانی نمی توان گشود.هنرمندان تربیت یافته در نظام منحط ستمشاهی از این جمله اند و چنین است که امروز هم باید هنر روئیده در گلخن ارزش های طاغوتی را به چشم یک خطر دید.

hawzah.net

راز ماندگاری انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در آغاز ورود به دهه پنجم خود هنوز هویت «انقلاب»ی خود را حفظ کرده و «نظام اسلامی» برآمده از آن هنوز در کار تکمیل و تداوم ایده‌های انقلاب 1357 می‌باشد. هیچکدام از اصول و اهداف انقلاب اسلامی دگرگون نشده و موضوعیت خود را از دست نداده است. رهبری و مردم انقلابی هنوز راه انقلاب را با حرارت ادامه می‌دهند و از این رو جهان هنوز چشم انتظار اتفاقات راهبردی تازه‌ای است که این انقلاب در کار تحقق آن است. این مهمترین و اساسی‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌هایی است که طی سیصد سال گذشته در اندازه‌ای جهانی یا داخلی به وقوع پیوسته‌اند. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:


وقتی سخن از انقلاب در مفهوم شناخته شده آن می‌کنیم، در سیصد سال گذشته به انقلاب‌هایی نظیر انقلاب (1789-1799) فرانسه، انقلاب (اکتبر 1917) روسیه، انقلاب (1949) چین، انقلاب (1947) هند و انقلاب (1954-1962) الجزایر می‌رسیم که هر کدام با اهداف معینی و علیه رژیمی خاص به وجود آمده و به پیروزی رسیدند. هیچکدام از این انقلاب‌ها و انقلاب‌های مشابه دیگر در یک دوره طولانی باقی نمانده و خطوط اساسی آن در یک زمان کوتاه دستخوش دگرگونی شده است. از این نظر انقلاب اسلامی ایران یک استثنا به حساب می‌آید.


انقلاب فرانسه که در اواخر قرن هجده علیه دودمان سلطنتی «بوربون» برپا شد در سال 1793 یعنی چهار سال پس از پیروزی توسط گروهی به رهبری «روبسپیر» به پایان رسید و نظام سلطنتی بازگشت. کمی بعد جنگ داخلی فرانسه که به بعضی کشورهای بزرگ اروپایی‌هم سرایت و جنبه‌ای خارجی هم پیدا کرد، در گرفت و 13 سال به درازا کشید و به جنگ‌های ناپلئونی شهرت یافت. در جریان این جنگ‌ها 2/567/000 نفر از نظامیان و شهروندان فرانسه، اسپانیا، انگلیس و ایتالیا کشته شدند که تعداد قربانیان فرانسوی 1/836/000 نفر بود. در آن زمان جمعیت فرانسه بین 15 تا 17 میلیون نفر بوده است. انقلاب فرانسه اگرچه در ابعاد فرهنگی استمرار پیدا کرد و هنوز هم در سطح جهانی اثرگذار است اما ماهیت مردمی آن که برهم زننده روابط گروه‌های پرقدرت بود و نیز عدالت‌گرایی آن کاملاً از بین رفت و هویت استعماری و جنگ‌طلبی دوره بوربون‌ها باز تولید گردید. انقلاب فرانسه در بعد فرهنگی نیز به فروپاشی اخلاق، خانواده و حقوق فردی منجر گردید. کتاب‌هایی که اندیشمندانی نظیر «دوتوکویل» و «فرانتس فانون» درباره انقلاب فرانسه نوشته‌اند بیانگر آن است که اهداف انقلاب 1789 فرانسه چند سال بیشتر دوام نیاورد و از بین رفت. الکسی دوتوکویل (1805-1859) که یکی از مؤسسین جامعه‌شناسی و علم سیاست امروزی است و کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» را نوشته است، می‌گوید انقلاب فرانسه در سال 1789 از بین رفت و بیش از یکسال دوام نیاورد.


انقلاب اکتبر روسیه در پی یک سلسله درگیری‌های طولانی در حد فاصل 1905 تا 1917 با غلبه بر تزارها به پیروزی رسید. در این انقلاب طبقات کارگری و فرودست روسیه به رهبری «لئون تروتسکی» (1879-1940) بر ارتش سفید تزارها که تحت حمایت انگلیس و فرانسه بود غلبه کرد و با کنار زدن تزار نیکلای دوم رمانف به پیروزی رسید. تروتسکی 130 روز بعد کنار گذاشته شد و «ولادیمیر لنین» رهبری انقلاب را بدست گرفت. او در اوایل سال 1924 بعد از سه سال بیماری که این اواخر او را از رهبری و اداره امور ناتوان کرده بود از دنیا رفت و اداره امور بدست «ژوزف استالین» افتاد که تا زمان مرگش در سال 1953 استمرار پیدا کرد. همه کسانی که درباره انقلاب روسیه قلم زده‌اند با صراحت نوشته‌اند انقلاب کارگری روسیه از 1922 که لنین از اداره امور ناتوان شد و کار بدست نخست‌وزیر او استالین افتاد، از بین رفت و به ضد خود تبدیل گردید. پس از آن میلیون‌ها کارگر که خواستار بهبود شرایط زندگی بودند به اردوگاه‌های کار اجباری در معادن سیبری گسیل می‌شده و بسیاری از آنان بدلیل شرایط سخت کار از بین می‌رفتند. انقلاب سوسیالیستی اکتبر که نوید جهانی آزاد و خالی از طبقه چیره‌دست می‌داد از بین رفت و «شوروی» تبدیل به یک قطب استعماری گردید. در جریان این انقلاب و شورش‌هایی که در حد فاصل 1917 تا 1922 به وقوع پیوست، بیش از 20 میلیون نفر کشته شدند که 13 میلیون نفر از آنان مربوط به پنج سال پس از پیروزی انقلاب بود. وقتی استالین روی کار آمد تمام آموزه‌های سیاسی و اجتماعی و در واقع میراث مارکس و لنین و تروتسکی را کنار گذاشت و دیکتاتوری مطلق و در واقع بازسازی رژیم تزاری رومانف جای آن را گرفت.


انقلاب کشاورزان چین از 1921 آغاز گردید و در سال 1949 یعنی پس از نزدیک به 30 سال به رهبری «مائو زئونگ» به پیروزی رسید. شعار و هدف آن در بعد داخلی برچیدن رژیم طبقاتی و احقاق حقوق کشاورزان و در بعد خارجی مبارزه با سیطره آمریکا و شوروی بود. انقلاب چین در دهه اول درگیر جنگ داخلی بود و به مرگ چندین میلیون نفر منجر گردید. مائو در سال 1958 با هدف اصلاح وضع زندگی مردم، برنامه «جهش بزرگ به پیش» را به اجرا گذاشت که رویکردی مالکانه داشت و با شعارهای انقلاب او تطبیق نمی‌کرد. این برنامه به بروز قحطی گسترده در چین انجامید و موجب مرگ بیش از چهل میلیون نفر گردید. مائو اگرچه در سال 1976 یعنی 33 سال پس از پیروزی انقلاب از دنیا رفت، اما چین در دهه آخر عمر رهبر انقلاب خود به او پشت کرد. «انقلاب فرهنگی چین» که اساساً ماهیتی سیاسی و اقتصادی داشت و نه فرهنگی از اوایل دهه 1970 آغاز شد و در واقع بساط انقلاب چین را در زمان حیات رهبر آن در هم پیچید. از این زمان چین «سرمایه‌داری» را جایگزین سوسیالیسم کرد و برقراری رابطه همه‌جانبه با آمریکا که در ادبیات آن «امپریالیسم» خوانده می‌شد در دستور کار قرار داد و در واقع از بعد سیاست خارجی در آمریکا هضم شد کما اینکه هنوز چینی‌ها در مسائل سیاست خارجی خود را در نقطه «تعارض» با آمریکا قرار نمی‌دهند و هویت متمایزی ندارند. چین البته در دهه‌های اخیر در بعد اقتصادی رشد فراوانی کرد ولی اصالت چین مخدوش گردید.


انقلاب الجزایر طی مبارزاتی که مردم الجزایر در حد فاصل 1954 تا 1962 علیه استیلای فرانسه دنبال کردند به پیروزی رسید. هدف آن رسیدن به استقلال سیاسی و حکومتی مردمی بود اما این انقلاب سه سال بیشتر دوام نیاورد و بار دیگر در قالب «جمهوری الجزایر» و حزب «جبهه آزادیبخش میهنی» و به شکل غیرمستقیم تحت سیطره فرانسه بازگشت. در جریان این انقلاب بیش از یک میلیون نفر از شهروندان الجزایری که تعداد کل جمعیت آن به 10 میلیون نفر نمی‌رسید، کشته شدند. در واقع کمتر از پنج سال پس از پیروزی جز نامی از این انقلاب باقی نماند.


در یک جمعبندی می‌توان گفت انقلاب‌های دنیا اعم از آنان که داعیه‌ای جهانی داشتند و آنان که داعیه‌ای داخلی داشتند، در یک دوره کوتاه در شرایط بین‌المللی یا داخلی هضم شده و از میان رفتند. این در حالی است که انقلاب اسلامی ایران پس از چهل سال هنوز استمرار دارد و در پی تحقق اهداف بلندی در سطح داخلی و سطح بین‌المللی است. انقلاب ایران اصالت، اهداف و شعارهای خود را حفظ کرد. اما چرا و چطور؟


انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب دینی بود و توسط بزرگترین رهبران دینی هدایت شد. دین به دلیل برخورداری از ارزش‌های بنیادین سبب دوام اصول و اهداف انقلاب و نظام برآمده از آن است. رهبری دینی نیز سبب حفظ میراث انقلاب و استمرار خط «بنیانگذار» گردیده است. رهبر دوم انقلاب اسلامی برخلاف رهبران دوم انقلاب‌های دیگر، پس از به قدرت رسیدن به بازنگری دست نزد بلکه بیش از دیگران بر استمرار آن تاکید ورزید این درحالی است که در طول این دوران - یعنی دوران رهبری دوم - در متن جامعه و در سطح رهبران میانی و مدیران اجرایی شخصیت‌هایی بروز و ظهور پیدا کردند که درصدد تغییر مسیر انقلاب برآمدند و ما می‌توانیم فهرست بلندبالایی از آنان را نشان دهیم که البته به دلیل توجه توده‌های میلیونی انقلابی به لزوم حفظ انقلاب و اصول آن به جایی نرسید و انقلاب راه خود را ادامه داد.


در این بین نقش حضرت امام خامنه‌ای - دامت برکاته - تاثیر بسیار حیاتی در حفظ انقلاب داشته است. ایشان در طول دوران رهبری خود، تغییر در هیچکدام از هدف‌گذاری‌های حضرت امام خمینی - قدس سره - را برنتافته و در مقابل همه افراد و خطوطی که داعیه تغییر داشته‌اند، ایستادگی کرد. ایشان در اولین روزهای پس از شروع رهبری خود، راز ایستادگی بر خط امام را اینگونه تبیین کرده است: «شخصیت امام با هیچکدام از رهبرهای دنیا قابل مقایسه نیست او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان می‌توان مقایسه کرد. او شاگرد و دنباله‌رو آنها بود و به همین خاطر نمی‌توان با رهبرهای سیاسی دنیا مقایسه‌اش کرد.» و با افتخار می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنیم که با همه وجودمان سخن او را باور کردیم و پشت سر او حرکت کردیم و متوقف نشدیم و در نیمه، راه او را رها نکردیم.»


انقلاب اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. این درحالی است که بعد از انقلاب، درآمدهای دراختیار دولت در مقایسه با درآمدهایی که در رژیم پیشین دراختیار دولت بود به دلیل دشمنی‌هایی که علیه انقلاب و مردم ایران به راه افتاد، بسیار کمتر بود و این درحالی بود جمعیتی که انقلاب اسلامی بهبود وضعیت آنان را در دستور کار خود قرار داد به چندبرابر جمعیت تحت پوشش رژیم گذشته رسید. انقلاب اسلامی شرایط عمومی زندگی مردم را به‌ طور اساسی بهبود بخشید هرچند به دلایلی که بخش عمده آن به ضعف مدیران کشور بازمی‌گردد، به تامین همه آنچه برای مردم مدنظر داشت نایل نگردید و در کار تامین آن است.


انقلاب اسلامی در محیط منطقه‌ای استمرار دارد کما اینکه در آستانه ورود به چهل سالگی شاهد پیشرفت‌های عمده‌ای که ناشی از این انقلاب است در بسیاری از کشورهای منطقه‌ای هستیم. امروز رجوع ملت‌های منطقه به ایران برای حل مسائل غامضشان نشان می‌دهد، انقلاب در منطقه ادامه دارد و شاید بتوان گفت شتاب آن در منطقه بیش از اولین دهه‌ای است که انقلاب اسلامی در آن پدید آمده است.

سعدالله زارعی، kayhan.ir

ورود امام خمینی به میهن اسلامی 12 بهمن 1357

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.

این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.

انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.

 


به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند. امام« قدس سره» در روز پنج شنبه پنجم بهمن که از بازگشت ایشان به ایران جلوگیری شد، ضمن مصاحبه ای فرمود:(1)

 

من از ایرانیانی که با من همراهی کرده اند متشکرم. من می خواستم فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه ی فرودگاه های ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاه ها، بلافاصله به ایران خواهم رفت  به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد. باری اینها باید بدانند که وقت آن که قلدری بکنند گذشت. من ملت ایران را به ادامه ی نضهت دعوت می کنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند. من از همه ی ملت ایران تشکر می کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم. خداوند همه ی شما را توفیق بدهد، ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است، به ایل خودش خیانت می کند. آن ایلی که پشتوانه ی ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای در آورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش خیانت می کند. باید ایل بختیاری بداند که این اشخاص را که به آنها خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند و به آنها کمک نکنند. باید همه ی ایران بدانند که توطئه ای در کار است. از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین بر می دارند و ما ان شاء الله این قدم را هم می شکنیم و پیش شما می آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.»از امام« قدس سره» سؤال شد: چه وقت تصور می کنید که خواهید توانست به ایران بروید؟ فرمود:

هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاه ها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوان های ایران بریزد. ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم.» 


از ایشان سؤال شد: آیا توصیه می کنید که مردم با برداشتن سلاح فرودگاه را برای بازگشت شما باز کنند؟ امام خمینی پاسخ دادند:

 

عجالتاً بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم. هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند.»از امام« قدس سره» سؤال شد: ممکن است به یک فرودگاه کشور نزدیک ایران بروید و از آنجا عازم ایران شوید؟ ایشان پاسخ دادند:

 

باید مطالعه شود.»پرسیده شد: با توجه به این که بازگشت شما ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود، آیا باز هم اصرار به بازگشت خواهید داشت؟ امام خمینی فرمودند: «

من باید پیش برادرهایم باشم.»و در پاسخ به این پرسش که آیا این آغاز یک جهاد جدید است؟ فرمود: «

ممکن است.»بختیار مدعی می شود که به امام قدس سره نزدیک شده و قرار ملاقات با ایشان دارد. امام بلافاصله ادعای وی را تکذیب و عموم را از فریبکاری های او بر حذر داشتند. در همین زمان رییس شورای سلطنت در پاریس ضمن استعفا اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است.

 

تحصن در دانشگاه تهران
بازماندگان رژیم، بازگشت امام قدس سره را به مصلحت خود نمی دانستند، و مسأله مراجعت رهبر در رأس همه مسایل قرار گرفت و اولین خواست اجتماعات و تظاهرات عظیم گردید. مسجد دانشگاه تهران به مرکز ثقل این تقاضا تبدیل شد. تحصن علما و روحانیون و مدرسین حوزه ها در دانشگاه تهران مبارزه را شدیدتر کرد.سرانجام این تحصن و دیگر حوادث روزهای بعد، دولت غیر قانونی بختیار را مجبور به گشودن فرودگاه های کرد.

 

پر شکوه ترین استقبال تاریخ

پس از فرار شاه، ملت منتظر بازگشت امام خمینی« قدس سره» بودند. برای مردم آمدن امام قدس سره پیروزی بزرگی بود و برای تشکیل حکومت اسلامی حضور ایشان را الزامی می دانستند. قبلاً دولت بختیار سعی داشت این بازگشت را با تأخیر مواجه کند تا دولت سوسیال دمکرات بختیار فرصت پیدا کند و بر اوضاع مسلط گردد و به همین علت امام« قدس سره» می خواست هر چه زودتر در تهران باشد. کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده اند. فرودگاه مهرآباد آماده ی استقبال از پرواز انقلاب بود.

سرانجام روزنامه های عصر 11 بهمن خبر دادند

امام فردا در تهران است». اما قطعی نبود. از دیگر شهرها هم هزاران نفر به تهران آمده بودند.روز بعد به ناگاه بلندگوها خبر دادند هواپیمای ایرفرانس حامل امام« قدس سره» به تهران نزدیک می شود. فرستنده تلویزیون آماده پخش مستقیم مراسم استقبال بود و لحظه ورود ایشان را به معرض نمایش گذاشت. که ناگهان با اشغال تلویزیون توسط گارد برنامه سیما قطع و سرود شاهنشاهی پخش شد که این امر خشم عمومی را برانگیخت.

 


امام قدس سره اولین سخنرانی خود را در فرودگاه مهرآباد با تشکر از ملت ایران ایراد کرد و در فرازهایی از آن فرمود:(2)

 

ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه ی علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمزی پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادی وابسته به آنها را خواهان هستم.»امام« قدس سره »از فرودگاه مستقیماً به بهشت زهرا رفتند. دریایی از انسان ها همه جا موج می زد و اتومبیل با کندی می توانست حرکت کند. ساعت ها طول کشید تا این فاصله 33 کیلومتر طی شد. اتومبیل حامی امام را ده ها موتور سوار حفاظت می کرد. بر سقف آن جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم درخواست می کردند که راه را باز نمایند. صدها خبرنگار و عکاس در جلو، با اتومبیل های دیگر عکس می گرفتند تا هر چه زودتر این حادثه تاریخی را مخابره نمایند. جمیعت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بین 4 تا 8 میلیون نفر یعنی، بیش از جمعیت آن زمان تهران تخمین زدند. ده ها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا از تهرانی ها در این استقبال عقب نمانند. ورود اتومبیل حامل امام« قدس سره» به بهشت زهرا امکان پذیر نبود لذا از هلیکوپتر استفاده شد. امام« قدس سره» در بهشت زهرا و در جایی که هزاران شهید خفته بودند به فریاد آمد و فرمود:

«من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم.»

 


فریاد الله اکبر به آسمان بلند شد… این فریاد میلیون ها مردمی بود که حق خود می دانستند که حکومت را خود برگزینند و اینک در مقام آن بودند تا با انقلاب قدرت سیاسی را به دست گیرند. ایشان در این سخنرانی، که یکی از پرجمیعت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح کردند و مصایبی که مستقیماً ناشی از رژیم طاغوتی است بر شمردند و خطوط آینده انقلاب را ترسیم نمودند.

روحش شاد وراهش پر رهرو باد

پی نوشتها:

1-صحیفه ی نور ، جلد 4، ص 266-267، 5/11/1357.

2-صحیفه ی نور، جلد 4، ص 280، 12/11/1357.

tebyan.net

سوگنامه یاس کبود(ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

حضرت زهرا سلام الله علیها ریحانه نبی، همسر علی علیه السلام و مادر امامان معصوم است که نقش زیادی در پیشبرد مسیر اسلام و تشیع بر عهده داشت. از مقام و فضایل او نمی توان سخن گفت چرا که او دریای بیکران کوثر است و سرانجام در راه حمایت از ولایت و امامت به شهادت رسید.

برترین بانوی گیتی
ارزش انسانها مسلماً یکسان نیست، بعضی از مقربترین فرشتگان الهی برترند، و بعضی از درنده ترین حیوانات پائین تر، و آنچه به این انسان ارزش می دهد بر اساس معرفی قرآن و اسلام همان «علم و ایمان و تقوی و ملکات فاضله انسانی» است.

با توجه به این معیارها بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) برترین زنان جهان - در لسان پیامبر(ص) - معرفی شده است.

در روایات فراوانی که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان بود، آن سخنی است که پیغمبر اکرم (ص) آنرا به تعبیرات مختلف بیان فرموده است:

در یک جا می فرماید:

«ان افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بن محمد(ص) و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم:

برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد(ص) و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم است.»

در حدیث دیگری می خوانیم پیغمبر اکرم (ص) در بیماری وفاتش هنگامی که بیتابی فاطمه را مشاهده کرد، فرمود:


«یا فاطمة الا ترضین ان تکونی سیدة نساء العالمین، و سیدة نساء هذه الامة، و سیدة نساء المؤمنین؟

ای فاطمه! آیا راضی نیستی که تو برترین بانوی زنان جهان، و بانوی زنان این امت، و بانوی زنان با ایمان باشی؟»

منقبت فاطمی
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

او در عظمت و بزرگی نسب خانوادگی شهره جهان است؛ زیرا پدری چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله - اولین فرد جهان هستی در کمال و فضائل - و مادری چون خدیجه کبری علیها السلام - یکی از زنهای کامله جهان هستی و دومین مسلمان، و فداکارترین فرد در راه اسلام - و همسری چون امیرمؤمنان علی علیه السلام - که به منزله جان پیامبر صلی الله علیه و آله و برترین انسان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد - و فرزندانی چون حسنین علیهما السلام و زینبین علیهما السلام دارد. اگر محصول تربیت زهرا علیه السلام فقط زینب علیها السلام بود، در افتخار و عظمت حضرت زهرا علیها السلام کفایت می کرد. راستی کجا می توان خانواده ای یافت که مانند خانواده زهرا علیها السلام پدر معصوم، همسر معصوم، فرزندان ذکور معصوم و خود خانم نیز معصومه باشند و کجا می توان خانه ای یافت که چنین انسانهای بزرگی در آن جمع شوند، جز خانه گلی فاطمه.

و او در اوج فضایل قرار دارد به حدی که شناخت او جز برای معدودی از انسانها غیرممکن است .

امام صادق علیه السلام فرمود:

«و هی الصدیقة الکبری وعلی معرفتها دارت القرون الاولی ؛ او صدیقه کبری است که بر محور شناخت او قرنهای گذشته دور زده است.»

چگونه می توان او را شناخت، در حالی که خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما؛ ای پیامبر! اگر تو نبودی هستی را نمی آفریدم، و اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمی کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را به وجود نمی آوردم .»

منزلت علمی فاطمه زهرا سلام الله علیها
فاطمه زهرا علیهاالسلام نه تنها در آغاز با علم لدُنّی از مسائل آگاه بود، بلکه در طول حیاتش ملائکه با او حرف می زدند و او را از مسائل آینده آگاه می کردند.

حضرت صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللّهِ کانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَکُنْ نَبِیَّةً اِنَّما سُمِّیَتْ فاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِاَنَّ الْمَلائکَةَ کانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّماءِ فَتُنادِیها کَما تُنادی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرانَ…؛ فاطمه، دختر رسول خدا، محدّثه بود؛ نه پیامبر. فاطمه را از این جهت محدّثه نامیده اند که فرشتگان از آسمان بر او نازل می شدند و با او همانند مریم دختر عمران گفتگو داشتند.»

امام صادق علیه السلام سخن خود را چنین ادامه می دهد که «شبی حضرت صدیقه به فرشتگان هم کلام خویش فرمود: آیا آن زن که بر جمیع زنان عالم برتری دارد، مریم دختر عمران نیست؟ جواب دادند: نه؛ زیرا مریم فقط سیده زنان عالم در زمان خودش بود؛ ولی خدای متعال تو را سیده زنهای عالم خودت و هم عالم زمان مریم و اوّلین و آخرین قرار داده است (یعنی تو را بانوی بانوان جهان قرار داد).»

همچنین فرمود که فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 75 روز بیشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود. به این جهت، جبرئیل پی درپی به حضورش می رسید و او را در عزای پدر تسلیت می گفت. آن حضرت در ادامه فرمود: «وَ یُخْبِرُها عَنْ اَبِیها وَمَکانَهُ، وَیُخْبِرُها بِما یَکُونُ بَعْدَها فی ذُرِّیَتِها وَکانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَکْتُبُ ذلِکَ فَهذا مُصْحَفُ فاطِمَةَ علیهاالسلام ؛ و او را از پدرش و مقام و منزلتش [در بهشت] و نیز به حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد خواهد گشت، خبر می داد. علی علیه السلام نیز آنچه را جبرئیل گزارش می داد، می نوشت. پس این [مجموعه] همان مصحف [معروف] فاطمه زهرا است.»

کوثر قرآن در آیینه معصومین علیهم السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار؛

هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.»

اطاعت از فاطمه علیها السلام

امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«… ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة … ؛

اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.»

بانوی سیاست
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین رسالتهای جامعه نو پای اسلام و وظیفه خطیر کسانی بود که علیرغم مشکلات و تنگناهای موجود به حقانیت پیامبر و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و تواناییهای دیگر خود، بیشتر به این امر می پرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا علیهاالسلام بود. بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با پیش آمدن حوادث ناگوار، این رسالت ابعاد دیگری به خود گرفت و از جمله آنها، حمایت و دفاع از امامت و جانشینی به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. تنی چند از مسلمانان راستین و بیشتر از همه آنها بانوی عالی مقام جهان اسلام بود که در انجام این رسالت نهایت تلاش را نمود.

سبک زندگی فاطمی
احترام به همسر و رعایت حقوق همسر و همسردوستی و فرزند دوستی و سخت کوشی در امور خانه و تبدیل خانه به مدرسه و تبدیل بخشی از خانه به مسجد و عبادت گاه و برنامه ریزی در کار خانه و رعایت حق خدمت کار و آموزش قرآن و اخلاق به خدمت کار از ویژگی های حضرت زهرا(س) بود چنان که تبدیل خانه به سنگر جهاد و مبارزه بر علیه ستمگران و دفاع از ولایت را در راستای وظایف خویش می دانست، همچنین توجه به دعا در حق همسایه و قانع بودن به خانه اجاره ای در اول زندگی و ایجاد روحیه عبادت و انفاق گروهی و خانوادگی در بین اعضا و و رعایت تفاهم با همسر و قبول مسئولیت شخصی در تربیت فرزندان و تقسیم کار در امور خانه و مشورت در امور و بردباری و تحمل فقر خانوادگی و مشکلات خانوادگی و فرمان پذیری از همسر، از اخلاق و روحیات خاص حضرت زهرا(س) بود.

فصل فراق
فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس » را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد.

اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.

غربت خورشید فاطمی
فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.

از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند:

«ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته اند.»

hawzah.net

پنجم جمادی الاول ولادت عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبرا سلام الله علیها

پنجم جمادی الاولی میلاد شخصیت بزرگی است که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی؛ نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری. زاد روز فرخنده او را «روز پرستار» نام نهاده اند و چه مناسبت پرشکوهی! ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را به پرستاران کشور عزیزمان ایران اسلامی تبریک می گوییم.

برگی هایی از دفتر زندگانی حضرت زینب سلام الله علیها
از تلاقی دو دریای نور و معرفت علی و فاطمه(ع) گوهری پا به عرصه وجود نهاد که این نوگل روییده در گلزار عترت، عطر محمد(ص)، خوی علی(ع) و خُلق فاطمه(س) داشت؛ با تولدش فصلی جدید در تاریخ «عفاف» رقم خورد … .

زینب کبری(س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت، بر شاخه وجود فاطمه(س) جوانه زد و پیامبر اکرم(ص) نام او را زینب نهاد؛ یعنی زینت پدر! محیط خانوادگی او از لحاظ شرف، فضیلت و انسانیت بی نظیر بود. نگین عترت در دامان پر مهر و آغوش گرم علی و فاطمه پرورش یافت و از جدش رسول خدا(ص) فضایل بی شماری اخذ کرد. از همان دوران طفولیت، چهره ای نورانی و باوقار داشت و در حیا و عصمت همچون زهرای مرضیه بود و در شیوایی و فصاحت کلام، همچون علی مرتضی!

حضرت زینب سلام الله علیها، عقیله بنی هاشم
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب می کنند، ولی در جریان ولادت حضرت زینب علیها السلام والدین او این کار را به پیامبر اسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند . پیامبر صلی الله علیه و آله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است برای این دختر انتخاب نمود.

حضرت زینب سلام الله علیها، عالمه غیر معلمه
مراتب علمی و کمالات والای حضرت زینب(س)، قدرت آن بزرگوار در تفسیر آیات وحی، و بیان احکام و فصاحت و بلاغت آن بانو که بدون تردید رنگ و بوی فصاحت و بلاغت پدر بزرگوارش را داشته، از شاخص ترین ابعاد وجودی آن حضرت است.

مستند این ادعا را در چند کلمه از امام سجاد(ع) تقدیم می کنیم:

پس از آن که حضرت زینب(س) در کوفه، خطبه معروف خود را خواند، امام سجاد(ع) خطاب به آن بانو فرمود: «یا عمه! اسکت انت بحمدالله عالمه غیرمعلمه و فهیمه غیرمفهمه؛ ای عمه! سکوت اختیار کن! تو به حمدالله دانشمندی هستی بدون آموزگار و دانایی هستی بدون یاد دهنده.

با عنایت به این که امام سجاد(ع) براساس تعارفات معمولی چنین لقبی را به کسی هرچند به عمه خود عطا نمی کند؛ بدون تردید، رمز و رازی در عالم بودن زینب بدون معلم و آگاه بودن ایشان بدون یاد دهنده و استاد نهفته است.

حضرت زینب سلام الله علیها، الگوی ماندگار
یکی از چهره های برجسته جهان اسلام، به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصر به فرد در تمام زمینه ها می تواند یک الگو به تمام معنی در همه اعصار مطرح شود، حضرت زینب علیها السلام است.

همان گونه که این بانوی گران قدر در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ اسلام، از طریق تدبیر و فداکاری و شهامت وانست خطری را که متوجه کیان اسلام بود، برطرف سازد. امروز نیز بانوان جامعه اسلامی می توانند از طریق اقتدا به سیره و عملکرد و فضایل شیرزن کربلا حضرت زینب کبری علیها السلام همه دسیسه های ناجوان مردانه استکبار جهانی را خنثی نمایند.

جرعه هایی از کلام حضرت زینب سلام الله علیها
حمد و ستایش خداوند را و درود و صلوات بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او. ای مردم کوفه! ای صاحبان مکر و خدعه! آیا بر ما گریه می کنید؟ هرگز آب دیدگان شما فرو نایستد و ناله های شما ساکت نگردد. مثل شما مثل زنی است که رشته های خود را نیکو ببافد و سپس از هم باز کند. شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساختید و رشته ایمان را بستید و دو مرتبه باز کردید. در میان شما جز خودستایی و تملقی چون تملق کنیزان و غمازی با دشمنان، خصلتی نیست. شما مانند گیاههای زباله دانها هستید که قابل خوردن نیستند و به نقره ای می مانید که زینت قبور باشد و از آن استفاده نمی گردد و عذاب جاویدان برای شما آماده شد.

در ترنم شعر
در گلشن فضیلت و تقوا گلی شکفت

بفزود نور دیده مولا و مام خویش

بشکفته شد چو آن گل زیبای فاطمی

بنهاد سر، به حکم امام همام خویش

چون دیده باز کرد شجاعت به ارث برد

از مرتضی علی پدر ذولکرام خویش

پرورده شد، به دامن عصمت به دست وحی

بگرفت و ریخت شهد ولایت به کام خویش

در شوکت و جلالت زینب بس است این

کز بارگاه وحی گرفته است نام خویش

hawzah.net

 

ماه جمادی الاول

فضيلت و اعمال ماه جمادي الاول


بسم الله الرّحمن الرّحيم

جُمادی‌الاَوَّل یا جَمادی‌الاولی، پنجمین ماه سال هجری قمری است.

جمادی‌ از ریشه ‌جمادا (جَمُدَ) به ‌معنای ‌انجماد، سرمای ‌سخت ‌و یخ‌ زدن‌ است. این ‌ماه‌ را از آن ‌رو جمادی ‌نامیده‌اند كه در زمان نامگذاری، ‌آب ‌در این‌ ماه‌ منجمد می‌شده است.
مسعودی، ج۲، ص۱۸۹

در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس برای آغاز ماه جمادی الاول دعایی ذکر کرده است که فرازی از آن را می‎آوریم:

اللهمَّ اَنتَ اللهُ وَ اَنتَ الرَّحمانُ الرَّحیمُ، وَ انتَ المَلِکُ القُدوُسُ، وَ انتَ (اللهُ) السَّلامُ المُومنُ،

وَ انتَ المُهَیمِنُ، و انتَ العَزیزُ و انتَ الجَبّارُ، و انتَ المُتَکَبِّر، و انتَ الخالِقُ، و انتَ البارِیءُ، و انتَ المُصَوِّرُ،

و انتَ العَزیزُ الحَکیمُ، و انتَ الاَولُ و الآخِرُ، و الظّاهِرُ و الباطِنُ، لَکَ الاَسماءُ الحُسنی.

اَسالُکَ یا رَبِّ بِحَقِّ هذِهِ الاَسماء، و بِحَقِّ اَسمائِکَ کُلِّها، اَن تُصَلّیَ عَلی مُحمدٍ و عَلی آلِ مُحمد،

و آتِنا اللهُمََّ فِی الدُّنیا حَسَنَةً، وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَاختِم لَنا بِالسَّعادَةِ و الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ،

و عَرِّفنا بَرَکَةَ شَهرِنا هذا و یُمنَهُ، وَارزُقنا خَیرَهُ، وَاصرِف عَنّا شَرَّهُ، وَ اجعَلنا فِیهِ مِنَ الفائِزِینَ،

و قِنا بِرَحمَتِکَ عَذابَ النّار، یا اَرحَمَ الرّاحِمین، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر. …

برای قرائت ادامه دعا به کتاب اقبال الاعمال رجوع کنید.

 
اهمّيت / فضيلت :
دهه ي اوّل فاطميه در اين ماه است و اقامه ي عزاي سيده نساء عالمين حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام و ابراز همدردي با اهل بيت عليهم السّلام

لازم است.
…………………………………………………………………….
آداب و اعمال :
روز سيزدهم : به روايتي روز شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام مي باشد. زيارت و اقامه ي عزا : در روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه، زيارت حضرت فاطمه زهرا صلوات الله عليها و اقامه ي ماتم آن مظلومه مناسب است (مفاتيح الجنان . فصل دهم . در اعمال ماه جمادي الأوّل ).
…………………………………………………………………….

 

وقايع :


5 جمادي الأولي سال 5 ه.ق ؛ ولادت باسعادت و با برکت حضرت زينب عليها السّلام .


13 جمادي الأولي سال 11 ه.ق ؛ به روايتي شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام در سنّ 18 سالگي ؛ آغاز دهه ي اوّل فاطميه .

 

کتاب شريف (( مفاتيح الجنان )) تأليف محدّث بزرگ حاج شيخ عبّاس قمي رحمه الله مي باشد.

27دیماه شهادت شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام

نوّاب صفوی بنیانگذار اولین سازمان انقلابی مکتبی به نام «فدائیان اسلام» بود. این سازمان مکتبی راهگشای مبارزات مسلّحانه اسلامی به شمار می رفت و هدف از تشکیل آن استقرار حکومت اسلامی در ایران بود. شهید نوّاب به همراه شهید سیدّ محمّد واحدی، شهید مظفّر ذوالقدر و شهید خلیل طهماسبی در سپیده دم 27 دی ماه سال 1334 در حالی که هر چهار تن غسل شهادت کرده بودند به جوخه اعدام سپرده شدند و روحشان از قفس در فضای باز و بی کران ملکوت اعلی به پرواز درآمد.

زندگینامه شهید نواب صفوی
در سال 1303 هجری شمسی سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی، در محله خانی آباد تهران، در خانواده ای متدین به دنیا آمد. پدرش، سید جواد، از خاندان میرلوحی و خود در کسوت روحانیون بود و مادرش را از دودمان صفوی دانسته اند. سید مجتبی هنوز کودک بود که پدرش، به دنبال فرمان رضاشاه مبنی بر ممنوعیت لباس روحانیت به منظور کاستن نفوذ و اقتدار علما لباس روحانی را رها کرده و به وکالت در عدلیه پرداخت و به هنگام اشتغال به همین شغل بود که گفته می شود روزی با علی اکبر داور وزیر وقت عدلیه درگیر شد و در نتیجه به دستگیر شده به تحمل سه سال زندان محکوم گردید.

وی کوته زمانی پس از انقضای مدت محکومیت و آزادی از دنیا رفت و سرپرستی سید مجتبی که در این زمان نه سال داشت بر عهده دایی او سید محمود نواب صفوی قرار گرفت که او نیز در عدلیه کار می کرد و از همین زمان است که احتمالا برای درامان ماندن مجتبی از تبعات فرزندی یک محکوم، نام خانوادگی مادرش را بر او نهاد و او با عنوان نواب صفوی شهره شد.

بینش ها و تفکرات شهید نواب صفوی
شهید نواب صفوی، اندیشه و بینش سیاسی خاصی داشت که برگرفته از آموزه های اسلام بود. نواب همچون سیدجمال الدین اسدآبادی، به جهان وطنی معتقد بود. او هر مکانی را که آماده شنیدن سخن حق و حرکت اسلامی می دید، بی هیچ تردیدی، پایگاه جهاد با کفر قرار می داد. در پیمان سنتو که از سوی امریکا و انگلیس بر ایران تحمیل شده بود، تلاش بر این بود که ایران را به صورت پایگاه نظامی امریکا و در راه تقویت غرب درآورند.

نواب صفوی با بینش سیاسی الهی خویش دریافته بود که این پیمان، به صلاح امت اسلامی نیست. از این رو، با انتشار بیانیه ای، مخالفت خویش را آشکار کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «مصلحت مسلمین دنیا، پیوستن و تمایل به هیچ یک از دو بلوک نظامی جهان و پیمان های دفاعی نبوده، باید برای حفظ تعادل نیروهای دنیا و استقرار صلح و امنیت، یک اتحادیه دفاعی و نظامی مستقلی تشکیل داد». (گلبرگ، شماره 82)

مبارزات شهید نواب صفوی
شهید نوّاب صفوی در واقع مبارزه خود را در سنین شانزده و هفده سالگی، از مدرسه صنعتی تهران شروع کرد. او و دوستانش تظاهراتی علیه نظام شاه به راه انداختند و به طرف مرکز شهر حرکت کردند و در مسیر راه مردم بسیاری به آنان ملحق شدند و جمعیت انبوهی را تشکیل دادند. نوّاب در جمع تظاهرکنندگان خشم و نفرتش را علیه حکومت مستبد شاه ابراز داشت. با مداخله پلیس جمعیت پراکنده شد و نوّاب صفوی به جرم تحریک احساسات مردم تحت تعقیب قرار گرفت؛ امّا تلاش جدّی و عملی او بعد از مراجعت از نجف اشرف شروع شد. او به منظور از بین بردن احمد کسروی و مبارزه با ظلم و دفاع از ارزش های دینی حرکتی نو را شروع کرد. (گلبرگ، شماره 24)

یاران شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام
بعد از شهریور 1320، وقتی که احمد کسروی در جهت ترویج فرهنگ غربی به جان مسلمانان افتاده بود نواب صفوی ابتدا به سراغ کسروی رفته او را از بابت کتاب هایی که می نویسد و مطالبی که به اسلام نسبت می دهد نهی می کند که بی تاثیر می ماند. سرانجام او موجودیت فدائیان اسلام را از طریق اعلامیه رسمی با جمله «هوالعزیز» و تیتر «دین و انتقام » اعلام کرد. او در نخستین اقدام، کسروی را به هلاکت رساند. بعدها نیز این گروه «هژیر» را اعدام انقلابی می کنند. اعدام انقلابی «رزم آرا» نیز از سایر اقدامات این گروه بود. البته این گروه کارهای فرهنگی ارزنده ای نیز انجام می دادند که از آن جمله تشکیل جلسه های تفسیر قرآن و اسلام شناسی بر اساس مکتب تشیع بود.

شهید نواب صفوی ـ رهبر جمعیت فداییان اسلام ـ روحانی متعهد و مسئولی بود که سرانجام در پی مجاهدت ها و رنج و اسارت ها و شکنجه های فراوان، در 27 دی ماه 1334 به همراه سه تن از یاران فداکارش، شهید خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفر ذوالقدر به درجه والای شهادت رسیدند.

شهید نواب صفوی از نگاه دیگران
یکی از چیزهایی که در تاریخ معاصر ما متأسفانه به کلی به دست فراموشی سپرده شده همین است که تأثیر جریان نواب و حضور نواب را در روی کار آمدن حکومت ملی دکتر مصدق ندیده گرفته. این را بدانید که اگر مرحوم نواب نبود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم میکرد البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه میداد یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی، این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعه ی مصدق و کاشانی بوجود میآمد و منعکس میشد در خارج.

در سایه خاطرات
نواب یک سفر آمد مشهد. برای اولین بار نواب را آنجا شناختیم و فکر می کنم که سال 31 یا 32 بود. ما شنیدیم که نواب صفوی و فداییان اسلام آمده اند مشهد و در مهدیه عابدزاده از اینها دعوت کرده بودند.

یک جاذبه پنهانی مرا به طرف نواب می کشاند و بسیار علاقه مند شدم که نواب را ببینم. خواستم بروم مهدیه ولی نتوانستم بروم چون مهدیه را بلد نبودم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد بیاید بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم. ما آن روز مدرسه را آب و جارو و مرتب کردیم. یادم نمی رود که آن روز جزو روزهای فرا موش نشدنی زندگی من بود.

مر حوم نواب آمد. یک عده هم از فداییان اسلام با او بودند که با کلاهشان مشخص می شدند. کلاههای پوستی بلندی سرشان می گذاشتند و با آن مشخص می شدند. اینها هم دور و برش را گرفته بودند و همراه با جمعیتی وارد مدرسه سلیمان خان شدند. راهنماییشان کردیم و آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا هم گرم بود. تابستان بود ظاهرا یا پاییز، درست یادم نیست. آفتاب گرمی بود. ایشان هم شروع به سخنرانی کردند.

رشحاتی از قلم
صدای رگبار گلوله در محوطه تاریک و وحشت آور زندان پیچید و بوی باروت، فضا را در بر گرفت. سحرگاه 27 دی ماه 1334، شاهد پرواز ابدی پرندگانی بود که بال های سپیدشان، با گلوله های خشم ناجوانمردان زمان، زخم برداشت؛ مسافرانی آزاده که خویشتن را به پرخطرترین جاده ها سپردند تا فرزندان این سرزمین، طعم آزادی را از پس سال ها استبداد و تیرگی بچشند. فدائیانی که اسلام را برگزیدند و در راه به بار نشستن این نخل تناور، با جان و دل، مجاهده کردند.

شهیدان سرافراز، نواب صفوی، ذوالقدر، برادران واحدی و طهماسبی، نستوه مردانی بودند که شهادت را به بندگی و اسارت طاغوت ترجیح دادند و بهار شکوهمند بهمن 57 ریشه در خون پاک آنان دارد.

hawzah.net

26 دی ماه فرار شاه معدوم از ایران

26 دی ماه، یادآور فرار آخرین دیکتاتور پهلوی بود که آغازی بر پایان عمر 2500 ساله رژیم فاسد شاهنشاهی به حساب می آید؛ با فرار شاه از ایران، فصلی خواندنی و عبرت آموز از سرگذشت و فرجام حاکمان خودکامه پیش روی ملتهای ستمدیده به ویژه ملت مسلمان این مرز و بوم گشوده شد و شمارش معکوس حکومت شاه در ایران شروع شد و نهایتاً در 22 بهمن 57 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

فرار شاه از ایران
26 دی ماه، یادآور فرار آخرین دیکتاتور پهلوی بود که آغازی بر پایان عمر 2500 ساله رژیم فاسد شاهنشاهی به حساب می آید و این فرار، زمینه را برای پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن 57 فراهم نمود.

شاید آمادگی و اشتیاق شاه برای فرار در مواقع بحرانی، چندان غریب نباشد. وی در کارنامه پیش از فرار آخر خود، تجربه دیگری نیز داشت که این تجربه برای او موفقیت آمیز بود و با بازگشت او به قدرت، با حمایت آمریکایی ها همراه شد. این تجربه، مربوط به جریان کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332ش. بود که شاه برای درامان ماندن از عواقب شکست کودتا، با وحشت از ایران فرار کرد.

بر اساس همین تجربه موفقیت آمیز بود که شاه گمان می کرد شاید خروج او از کشور، بار دیگر زمینه را برای بازگشت و تحکیم دوباره قدرت او با کمک دوباره آمریکا و غرب فراهم نماید؛ اما شرایط بهمن 57، غیر از شرایط مرداد 32 بود و این بار ملت ایران با بیداری اسلامی خود، خواب بازگشت پهلوی ها و غربی ها به ایران را بدون تعبیر گذاشت؛ چنان که آخرین اقدامات آمریکایی ها در طراحی کودتای آمریکایی، برای شکست انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن 57 که با حضور مخفیانه ژنرال هایزر در تهران رقم خورد، با درایت رهبران انقلاب و به ویژه فرمان امام خمینی، مبنی بر لزوم شکستن حکومت نظامی و هوشیاری مردم، ناکام ماند.

عوامل سقوط شاه
رژیم های خودکامه و دست نشانده، عموما دارای دو خصلت «استبداد و فساد» می باشند. استبداد و فساد، لازم و ملزوم یکدیگرند.اما هنگامی که «فساد» از «استبداد» پیشی گرفت، و خواسته های مشروع و منطقی قشرهای وسیعی از جامعه، با بی اعتنائی روبه رو شد، فریاد اعتراض توده ها، به حرکت تبدیل می شود و چنانچه این «حرکت » به وسیله مردان شایسته و مورد اعتماد مردم رهبری گردد، به پیروزی منتهی می گردد.

رژیم شاه، در اوایل دهه 1350 ظاهر استوار و نیرومندی داشت، ولی از درون خراب بود و بسان سد خاکی می ماند، که دیر یا زود در برابر فشار امواج دریا، فرو می ریخت. فساد، با ابعاد وحشتناکی در آن ریشه دوانده بود. انتقاد، نارضائی و سرخوردگی حتی در میان نخبگان سیاسی و دست اندرکاران اداره مملکت ظاهر شده بود. پرویز راجی، سفیر «شاهنشاه آریامهر» در لندن، در گفتگو با امیر اصلان افشار، که او نیز سالها در آمریکا و کشورهای اروپا سفیر بوده است، از بیدادگری رژیم انتقاد می کند و می گوید:

«…چرا هر جا، نام ایران به میان می آید، بلافاصله کلماتی مانند «ساواک »، «شکنجه » و «فساد» به دنبال آن گفته می شود. من از مشاهده این اوضاع احساس حقارت می کنم و نمی دانم تا چه حد در مقابل این گونه انتقادها، می توان خاموش ماند…»

ادامه »

19دیماه 1356سال روز قیام مردم قم علیه رژیم شاهنشاهی

19 دی سالروز قیام خونین مردم قم است؛ همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم روزنه ها را به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. این روز بزرگ و به یاد ماندنی را گرامی می داریم و بر شهیدان و ایثار گران این حماسه جاوید درود می فرستیم.

حماسه 19 دی 1356
حادثه ای که مشعل انقلاب را روشن ساخت و عامل شتاب زای انقلاب گردید، انتشار مقاله ای توهین آمیز نسبت به امام خمینی ره در سالروز کشف حجاب با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق در 17 دی ماه 56 بود.

شاه برای گروه های چریکی که گاه دست  به عملیات تروریستی می  زدند یا گروه های روشن فکری که اغلب با لحن تمسخر آمیزی از آن ها سخن می  گفت اهمیت زیادی قایل نبود و از میان نیروهای مخالفش تنها از آیت الله خمینی واهمه داشت.

بدین جهت مبارزه با ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور به منظور تحقیر و بی اعتبار کردن ایشان آغاز کرد. رژیم شاه با این اقدام وارد مهلکه  ای آن چنان خطرناک شد که وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شکستن پایه  های نظام شاهنشاهی در ایران گردید.

اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور، در مرکز انقلاب - قم - منعکس گردید. در روز انتشار مقاله، هنگامی که کامیون حامل روزنامه  های اطلاعات برای قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر می  شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند به کامیون  هجوم برده، روزنامه  ها را به آتش کشیدند.

فردای آن روز(18 دی ماه)، طلاب کلاس های درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست  به تجمع زدند. طی این روز زد و خوردهای پراکنده ای رخ داد ولی حرکت اصلی مردم در روز 19 دی شکل گرفت.

19 دی 1356 و اوج گیری انقلاب
در چهلم شهدای قم در 29 بهمن 56 مردم تبریز به پا خاستند و کنترل شهر را تا مدتی از دست ماموران رژیم خارج کردند.مردم با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشی ها و مقر حزب رستاخیز، خشم خود را نسبت به رژیم بروز دادند و سر انجام ارتش با کامیون های سرباز و تانک های خود، صحنه ای خونین به وجود آورده ده ها نفر را به شهادت رساند.

پس از این حادثه، امام خمینی با فرستادن پیامی به مردم تبریز و آذربایجان فرمود:

«سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز…خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد…اهالی معظم و عزیز آذربایجان بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند. شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه (قم) مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک اند…»

بر ساحل بیعت
این حادثه از ابعاد مختلفی قابل توجه و تأمل است: هم بصیرت در این حادثه موج می زند، هم موقع شناسی، هم دشمن شناسی، هم مجاهدت و اقدام و فداکاری؛ اینها ابعاد این حادثه ی عظیمی است که در نوزدهم دی سال 56، به وقوع پیوسته است. از طرف دیگر، همین حادثه، مبدأ یک تحول، یک حرکت، یک جریان عظیم و جهت داری در ملت ایران شد. پس حادثه، حقیقتاً حادثه ی مهمی است. آن روز هم تأثیر گذاشت؛ امروز هم که شما یاد آن حادثه را و یاد شهدای روحانی و غیر روحانیِ آن حادثه را گرامی می دارید، باز تأثیر می گذارد؛ درس میدهد، بصیرت می دهد و جهت حرکت را به ما نشان می دهد.

نثر ادبی
ابرها، جریان گرفته اند؛ مشتاق تر از تمامی رودها. ابرها، جریان گرفته اند تا به بلندای تمامی آبشارها ببارند. ابرها آمده اند تا ببارند یک عمر خفقان را، یک عمر سکوت را. آمده اند تا ببارند روزهای سراسر بی عدالتی را. ابرها که راه می افتند، خاک، بوی عشق می گیرد. خاک تشنه، عطر باران های موسمی را خوب می شناسد. خاک کویری قم تشنه است؛ این را غنچه های سرخی که تا چند ساعت دیگر بر سنگ فرش خیابان ها خواهند رویید، خوب می دانند.

رودها تا خیابان های قم دویده اند. امروز، فریادها روی پیرهن ها گل خواهند داد. سینه ها به گلوله گل تعارف خواهند کرد. از پاییز تا بهار، چند گلوله گل بیشتر نمانده است. چند ساعت دیگر، چه پیرهن ها که باغچه های پر از گل خواهند شد! ساعت ها لحظه شماری می کنند ثانیه هایی را که 19 دی، با خون کبوترها ثبت خواهد شد.

hawzah.net

13 دیماه1367 .ش. سال روز ابلاغ پیام امام خمینی (ره) به گورباچف

از مهمترین اقدامات سیاسی در دهه های اخیر، ارسال پیام حضرت امام به گورباچف است. ایشان با درایت و هوشمندی و با اتکاء به تعالیم وحی در پیامی به گورباچف، فراتر از تحلیل های سیاسی روزمره و معمول به ترسیم این رویداد و حوادث آینده آن و نیز به تبیین غنای فرهنگ و معارف دین مبین اسلام می پردازند.

متن نامه امام خمینی(ره) به گورباچف
«جناب آقای گورباچف!

باید به حقیقت رو آورد، مشکل اصلی کشور شما مساله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خدا است، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید، مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است…»


تحلیل نامه امام خمینی(ره) به گورباچف
پیام تنها پنج صفحه بود و توسط مردی به رشته تحریر درآمده بود که هیچ گاه اجازه نداد نوشتارهایش تایپ و سپس امضاء شود. حتی در سن پیری هم ترجیح می داد عبارت های ساده، رسا و ژرف پیام هایش را به خط زیبای خود بنگارد.

این بار صدر هیات رئیسه یکی از دو بلوک قدرتمند جهان مخاطب پیام پنج صفحه ای او بود.

پیام امام درست پس از پذیرش صلح از سوی وی صادر شد و از این منظر به نامه پیامبر اکرم (ص) به سران ابرقدرت های عصر خویش پس از پذیرش صلح حدیبیه شباهت دارد.

هیاتی که در راس آن فیلسوفی متاله و مفسری چون آیت الله جوادی آملی قرار داشت. به وسیله زنی انقلابی چون خانم دباغ که سال ها شکنجه و زندان نظام وابسته به بلوک سرمایه داری را تجربه کرده بود، همراهی می شد، وظیفه انتقال پیام را به عهده گرفت. گزینش این هیات خود پیامی دیگر برای صاحبان اندیشه و مبارزات قهرآمیز علیه استکبار جهانی به شمار می آمد.

پیام با «بسم الله الرحمن الرحیم » آغاز و با «والسلام علی من اتبع الهدی » پایان می یابد . در این پیام دو نکته قابل توجه می نماید.

تحقق پیش بینی امام خمینی(ره)
پیش بینی های این فیلسوف و عارف الهی مبنی بر فروپاشی بلوک شرق یعنی شوروی و از بین رفتن اردوی سرمایه داری جای تفکر بسیار دارد. امام خمینی در نامه تاریخی خود به میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی قبل از متزلزل شدن پایه های اردوی کمونیستی، در سایه دوراندیشی خود تأکید کرده بود که موازنه قدرت در دنیا رو به تغییر است و این تغییرات به فروپاشی کمونیسم و بلوک شرق خواهد انجامید

مصاحبه و گفت و گو
خانم مرضیه دباغ: در دورانی که مسئولیت زندانهای زنان استان تهران را بر عهده داشتم، یکروز مرحوم حاج احمد آقا (رضوان الله تعالی علیه) تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام نامه ای برای آقای گورباچف دارند. شما از بین خانمها و همچنین آیت الله جوادی آملی و آقای دکتر لاریجانی انتخاب شده اید و آماده باشید تا هر زمان که حضرت امام فرمودند، این پیام را برای آقای گورباچف ببرید. حقیقتاً شوکی بر من وارد شد. شوروی ابرقدرتی بود که در زمان خودش در مقابل آمریکا، خود را قطب بزرگ می پنداشت. برایم کار بسیار سختی بود. با مرحوم حاج احمد آقا ملاقات کردم و پرسیدم جریان کامل موضوع چیست؟ فرمودند: مأموریتی برای شما مشخص شده ممکن است که فردا یا روز بعد باشد و باید به اتفاق آیت الله جوادی آملی و دکتر لاریجانی آن را انجام دهید.

متن ادبی
جناب آقای گورباچف!

هشدار، هشدار مرگ نزدیک است و پاهای شرق هنوز در زنجیر شیطان گرفتار؛ زنجیرهایی که جز به نام خدا گشوده نمی شود.

کیست تا روزی، ساعتی یا لحظه ای، انجماد سرد زنجیر زمان را از پاهای شرق بگسلد؟

کیست که آواز خوب خدا را بر ذهن خالی شرق بریزد؟ کیست تا لایه های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ بزداید؟ که بود آن پیشگوی فراتر از زمان؟

همه در انتظار، که دستی برخاست؛ دستی برخاست و حصارهای نقشه جغرافیا را در هم شکست؛ دستی به رنگ نور، خواب شکن صبح، تا چشمان آن سوی اقیانوس های رنگ به رنگ شرق را از خواب برخیزاند.

دستی گویی از آسمان بر زمین آمد، در این اندیشه تا حروف ترسوی کمونیسم را در خویش مچاله کند و سقوط فریادهای مارکسیسم را از پله های قرن، به نظاره بنشیند، آن گاه، چه شیرین است شنیدن صدای بلند اذان از گلدسته های بلند شرق.

hawzah.net

 

نهم دیماه پیوند عاشورائی امام و امت

حماسه نهم دی خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیال های باطل کسانی که تصور می کردند که رهبری از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه انقلاب بکار بردند. اما زهی خیال باطل، امت حزب الله یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان سرباز ولایت بوده و در این راه کوچک ترین تردیدی به خود راه نخواهد داد. حماسه 9 دی حرکت عظیم ملت، تجلی دست قدرت خدا، اتمام حجتی برای همه و و حرکتی ماندگار در انقلاب است و نظام اسلامی را بیمه کرد.

فتنه، اسلحه جنگ نرم
در دوران استعمار کهنه، استعمارگران از طریق لشکرکشی‌های نظامی و با تکیه بر قدرت نظامی خود به تسخیر سرزمین‌های دیگر می‌پرداختند. در استعمار نو، از طریق حکومت‌های دست‌نشانده و مزدوران داخلی و قوانین و مقررات بین‌المللی اهداف استعماری خود را دنبال می‌کردند و در استعمار فرانو از طریق تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و یا به اصطلاح جدیدتر و کامل‌تر، از طریق جنگ نرم به فعالیت می‌پردازند.

تقابل «فتنه» و «قتل» و شدیدتر و بزرگ‌تر دانستن فتنه از قتل در آیات191«وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» و 217 «وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» سوره بقره، حاکی از خطرناک‌تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ‌های سخت می‌باشد. قتل، مربوط به جنگ‌های سخت و عملیات‌های نظامی است، اما فتنه از شگردها و لوازم جنگ نرم است؛ زیرا در فتنه‌ها، به ویژه فتنه‌های دینی و اعتقادی، باورها و ارزش‌های مردم مورد هجوم قرار می‌گیرند و با ترفندهای مختلف شیطانی، تضعیف و تحقیر می‌شوند.

تجربه‌ تاریخی بشر، نشان داده است که جنگ‌های سخت و نیمه‌ سخت، کارایی چندانی ندارند. تأثیرگذاری آنها کوتاه‌ مدت و لغزنده می‌ باشد و هزینه‌های فراوانی برای مهاجمان در پی دارند. محصول جنگ‌های نیمه‌ سخت نیز معمولاً برپایی یک دیکتاتوری تمام عیار است و در بسیاری از موارد، موجب جنگ‌های خیابانی و ناامنی‌های درازمدت اجتماعی می‌ شود. دست‌ کم این که امنیت روانی و استقرار فکری جامعه را از بین می‌ برد. به همین دلیل، استعمارگران به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بخواهند به طور کامل بر مخالفان خود غلبه کنند و سیطره‌ طولانی‌مدت خود را حفظ کنند، باید شیوه‌ استعماری خود را تغییر دهند. راه تثبیت سیطره بر یک کشور، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم است.

بصیرت، سلاح اهل ایمان
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را- چنان که هست- در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.

اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ». انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.

عوامل و موانع بصیرت
از دیدگاه روایات راه های متعددی برای کسب بصیرت و رسیدن به بینایی عمیق و استوار وجود دارد که به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود:

یاد خدا: یکی از راه های کسب بصیرت، یاد و ذکر خدای بزرگ است؛ خدایی که حاضر و ناظر بر همه اعمال، گفتار و پندار ماست و هیچ چیز از دید او پنهان نیست و به حساب همه اعمال انسان از ریز و درشت رسیدگی خواهد کرد

بهره گیری از قرآن: قرآن کریم خود نور است و برای نورانی کردن دل انسان و بینایی و بصیرت آن تأثیر بسیار شگرفی دارد.

پیروی از پیامبرصلی الله وعلیه وآله: پیامبران الهی به طور عام و پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله به طور خاص موجب بصیرت انسان ها می باشند. هر کس به آنها ایمان و راه و سنت آنها را در زندگی خویش به کار گیرد، بینا و دانا می گردد.

ولایت پذیری: همان گونه که ایمان به انبیای الهی موجب نورانیت دل و بصیرت انسان می گردد ولایت پذیری نیز موجب بصیرت انسان می گردد.

عبرت گیری: حوادث تاریخی آثار گذشتگان اگر به چشم عبرت گیری مورد مطالعه قرار گیرد سبب بصیرت و بینایی انسان می گردد چون گاهی حوادث همگون و مشابه در دوران های مختلف پیش می آید که دانستن حوادث گذشته موجب بصیرت انسان می گردد تا انسان از تکرار آنها خودداری کند یا عملی شایسته و بایسته در مقابل آن انجام دهد.

بصیرت در قرآن و احادیث معصومان علیهم السلام


مفسران سه معنا برای واژه بصیرت در قرآن برشمرده اند:

1.یقین و اطمینان: «أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ» (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلان می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می سازد، به خدا دعوت می کند.

2.شاهد: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» (قیامت: 14) در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه 24 سوره نور دارد و به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضاء و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.

3.دلایل روشن: «قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ»(انعام: 104) و نیز (اعراف: 203؛ اسراء: 102 و جاثیه: 20) بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر یا موجب علم و آگاهی می شود. از آن جهت به نشانه و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته اند که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می شود.

بصیرت در کلام بزرگان
انسان با روحْ انسان است؛ با بصیرتْ انسان است. ما همه، با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم، دست داریم. اما این مناط انسانیت نیست. آنی که انسان را از همه موجودات جدا می کند، از همه موجودات طبیعی جدا می کند، آن قلب انسان است؛ آن بصیرت انسان است. شما بصیرت داشته باشید انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد ابو جهل چشم داشت، اما انسان نبود. بعضی از انبیا هم چشم نداشتند و نبی بودند میزان در انسانیتْ معنویت انسان است. کوشش کنید که خودتان را با محتوا کنید. معنویت در خودتان ایجاد بکنید. و از این هیچ باکی نداشته باشید که انسان دست ندارد، پا ندارد، چه ندارد.

اهل بصیرت در تاریخ
در عالم هستی برخی انسانها به واسطه استعدادها و تواناییهای مادی و معنوی، از جایگاه خاصی در جامعه بهره مند می شوند، رفتار و عملکرد آنها مورد توجه عامه مردم قرار می گیرد و در رفتار و کردار آنها تاثیر می گذارد؛ این افراد برجسته «خواص» هستند. خواص همواره الگوی عوام می باشند و سرنوشت عوام به طور عجیبی با گفتار و رفتار این گروه گره خورده است و همین مسئله مسئولیت آنها را سنگین و لغزششان را نابخشودنی کرده است. خواص به دو بخش طرفدار حق و طرفدار باطل تقسیم می شوند. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرماید: «خواص طبعا دو جبهه هستند؛ خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل. یک عده ای اهل فکر و فرهنگ و معرفت اند، برای جبهه حق دارند کار می کنند. فهمیدند حق با این طرف است، حق را شناختند. دارند برای حق حرکت می کنند. اینها یک دسته اند. یک دسته هم نقطه مقابل حق اند. ضد حق اند.» خواص طرفدار حق که به سلاح «بصیرت و آگاهی» مجهز بودند، جریان حق را شناختند و تا آخرین لحظه بر حمایت و پشتیبانی از آن استوار ماندند. پرچمداران بصیرت که انگیزه و نیتی جز رضای پروردگار نداشتند، چونان مشعلهای هدایت الهی پرتوافشانی میکردند تا عامه مردم در پرتو انوار پاکشان صواب را از ناصواب باز شناسند و منحرف نشوند.

نهم دی 1388، تجلی بصیرت در سایه ولایت
روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسان ها هستند، این اراده ها و مجاهدت هاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمی کشد و آن را مشخص می کند، متمایز میکند، متفاوت می کند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی علیه السّلام است که به این روز جان میدهد، معنا می دهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدت های یاران حسین بن علی علیه السّلام است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دی هم همین جور است، روز نهم دیِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دی با دهم دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دیِ قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته ی از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است -روز نهم دی را هم متمایز می کنند. مطمئن باشید که روز نهم دیِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد.

کتاب شناسی بصیرت
بروز فتنه ی بزرگ و سازمان یافته ی 1388 که دشمنان قسم خورده ی این انقلاب و سرزمین سال ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند،کشور و همه آحاد جامعه را در معرض آزمونی بزرگ و سرنوشت ساز قرار داد. در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ماهیت “فتنه بودن” این واقعه و توطئه ی عظیم تاکید شده است. در کلام الله مجید نیز جایگاه “فتنه” در سوره ی بقره آیه 191(و الفتنة اشد من القتل) و آیه 217(و الفتنة اکبر من القتل) به روشنی بیان گردیده است و این نکته ای است که در بررسی وقایع فتنه و مطالعه کتاب، پیش و بیش از نکات دیگر، باید مورد توجه و مد نظر قرار گیرد. کتاب “نقشه  نقشه بر آب” حاوی فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ی فتنه ی عظیم سال 1388 است، فتنه ای که به مدد و لطف الهی و با رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب و برکات خون شهیدان و بصیرت، مقاومت و غیرت ملت بزرگ و سربلند ایران، طومار آن در هم پیچیده شد و انقلاب اسلامی در سیر تاریخی خود پیروزمندانه این گردنه ی دشوار را پشت سر نهاد.

hawzah.net

دهم ربیع الثانی رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها

بانوی اهل قم، فاطمه ثانی، همچون نگینی درخشان در آسمان ایران می درخشد. به مناسبت وفات فاطمه معصومه سلام الله علیها موضوعاتی در این باره ارایه شده است. بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ کس و حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

برگی از دفتر زندگانی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
درخشانترین ستاره در میان بانوان هفتمین منظومه ولایت، فاطمه کبری فرزند پاکیزه موسی بن جعفر(ع) است. حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) هر دو از یک مادر به نام «نجمه» (ستاره)متولد شده اند. در کتابهای تاریخی برای مادر حضرت ده نام و لقب ذکر شده است که عباتند از: نجمه، تکتم، خیزران مرسیه، اروی، ام البنین، طاهره، سکن،سمانه، شقرا، صقر.

مؤلف «مستدرک سفینة البحار» در تعیین سال ولادت حضرت معصومه(ص) می نویسد: «فاطمة المعصومة المولودة فی غرة ذی القعدة سنة 173؛ فاطمه معصومه در اول ذیقعده 173هجری دیده به جهان گشود.»

نویسنده تاریخ قم تنها به سال وفات (201 ه. ق) حضرت معصومه(س) اشاره کرده است. برخی دیگر از متاخرین، دهم ربیع الثانی را روز ارتحال آن حضرت ذکر کرده اند.

تاریخچه هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها
هجرت امام رضا(ع) از مسیر بصره، اهواز و فارس به مرو صورت گرفت؛ در حالی که، هجرت حضرت فاطمه معصومه(س) یک سال پس از آن، از مسیر دیگری انجام شد. حسن بن محمد بن حسن قمی می نویسد: «از سادات حسینیه از فرزندان موسی بن جعفر(علیهما السلام) که به قم آمدند فاطمه دختر موسی بن جعفر(علیهما السلام) بود. چنین گویند بعضی از مشایخ قم که چون امام علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود از برای عقد بیعت به ولایت عهد برای او فی سنة ماتین،خواهر او فاطمه بنت موسی بن جعفر(علیهم السلام) در سنه احدی و ماتین به طلب بیرون آمد چون به ساوه رسید، بیمار شد. پرسید که میان من و میان شهر قم چقدر مسافت است؟ او را گفتند که ده فرسخ است. خادم خود را بفرمود تا او را بردارد و به قم برد. خادم او را به قم آورد…»

اقامتگاه حضرت معصومه سلام الله علیها در قم
سرای «موسی بن خزرج » که حضرت معصومه (س) چند صباحی در آنجا به سر برد، به مدرسه معروف «ستیه» است. این سرا در محله «میدان میر» وسط شهر قم در یکی از محله های قدیمی بود و عبادتگاه آن حضرت به نام «بیت النور» در وسط آن، قرار داشت. موسی بن خزرج پس از رحلت آن بانوی گرانقدر، محراب ایشان را به همان حال باقی گذارد، و دیگر نقاط خانه خویش را نیز به احترام ایشان، مسجد کرد .اصل محراب فاطمه معصومه(س) که در نزد عوام به «تنور» مشهور است تاکنون پابرجاست و مردم از قدیم الایام تاکنون برای تیمن و تبرک و خواندن زیارت و دعا بدان جا می روند. محراب مزبور که غرفه کوچکی بیش نبوده، تجدید بنا شده و به صورتی زیبا در آمده است. و در کنار آن، مدرسه ای برای طلاب علوم دینی ساخته شده که به «مدرسه ستیه» معروف است.

فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها
بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. و گستردگی آن با جمله بلند: «ولسوف یعتیک ربک فترضی» بیان گردیده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فراگیرد:

1-خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

2-شفیعه روزجزا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها.

در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله علیها همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پیک وحی طاقه ابریشمی از جانب پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باکلک تقدیر نقش بسته بود. این حدیث از طریق اهل سنت نیز آمده است. بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ کس و حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم : با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها
محدث قمی در فوائد رضویه در شرح حال ملاصدرا می نویسد: «ایشان به جهت برخی از ابتلائات از محل اقامت خود (شیراز) به به قریه ای از قرای قم به نام کَهَک در چهار فرسخی قم مهاجرت کرد که عش آل محمد است و حرم اهل بیت علیهم السلام.

هنگامی که برخی مطالب علمی بر او مشکل می شد از کَهَک به زیارت حضرت سیده جلیله، فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مشرف می شد و از آثار فیض آن حرم مطهر بر او افاضه می شد و مشکلش حل می گردید».

آیت الله فاضل لنکرانی نیز یکی از این نوع کرامت های حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را که برای خودش روی داده این گونه نقل می کند: «موضوعی برای من پیش آمد که مربوط به سال ها قبل است. من هر وقت به این آیه شریفه«…إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» می رسیدم این سؤال در ذهنم می آمد. این مطلب سال ها ذهن مرا مشغول کرده بود و به صورت یک مشکل علمی در آمده بود تا آن که متوسل به حضرت معصومه علیها السلام شدم. بعد از این که زیارت را خواندم، عرض کردم: من امروز آمده ام و هیچ حاجتی مثل پول و منزل و…ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که در فهم آیه تطهیر مورد عنایت شما واقع شوم. آیه تطهیر را درست بفهمم و بنویسم و حل مشکل کنم. بعد آمدیم و شروع کردیم به نوشتن آیه تطهیر. یک مسائلی و یک مطالبی به برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای ما روشن شد که اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندیم آن مطالب برای ما روشن نمی شد.

در حریم نور
سلام می کنم به تو ای دختر فرستاده خدا، ای دختر فاطمه و خدیجه، ای دختر پیشوای مومنان، ای دختر حسن و حسین، ای دختر سرپرست الهی امت، ای خواهر سرپرست الهی امت، ای عمه سرپرست الهی امت، ای دختر موسی بن جعفر؛ و پیشکش تو باد مهر و افزون بخشی خداوند! سلام می کنم به تو و امید می ورزم که خدا ما و شما را در بهشت به هم بازشناساند و ما را در میانه شما برانگیزاند و در آن آبگیر که از آنِ پیام آورشماست، ما را بار دهد و به آن جام که از آن هموست، ما را بنوشاند همان که جام گردانش علی باشد، زاده ابوطالب و پیشکش همه شما باد، هر چه سلام خداوند است! و نیاز خواه ام از خدا که شادمانی و گشایش را در میانه شما به ما بنمایاند و ماو شما را با نیایتان، محمد(ص)، یک جا گرد آورد و بهره آشنایی با شما را از مابازنستاند و همانا خدا، سرپرستی است توانا. من به خدا نزدیکی می جویم با مهر ورزیدنم به شما و با کناره جستنم از دشمنان شما و با سرسپردنم به خداوند و به این شیوه بسی خرسندم بی آنکه ناباوری به خویش راه دهم و بزرگی بفروشم و به آنچه محمد ارمغان آورد، باور دارم و خشنودم.

با خادمان حضرت معصومه سلام الله علیها
..اولین بار با مرحوم حضرت آیت الله نجفی مرعشی (ره) آشنا شدم. ما معمولا نگهبان شب بودیم. درب حرم را باز می کردیم و می بستیم. درب حرم را که بازمی کردیم، اولین کسی که وارد می شد آیت الله نجفی بود. ایشان از نظر تقوی نمونه بودند. یکی از هم ولایتی های من که می خواست به مکه برود، آمد قم می خواست پیش آقای نجفی حساب مال کند. مرا در حرم پیدا کرد. با همان لباس خدام او راپیش آقا بردم. از او پرسیدند: اهل کجا هستی؟ اهل ساوه، دهات …من در جوانی به آنجا آمده ام. مردمان مهربانی دارد. آیت الله مرعشی بعد از گفتن این سخن نگاهشان را به من دوختند و فرمودند: «شما جوان هستید. وقتی در حرم می خواهید جارو کنید، یک نیت هم بکنید و بگویید: یا فاطمه معصومه این جارو را برای رضای شما می کشم این نیت را که کردید حضرت معصومه به شما علاقه پیدا می کند. هر چه قدر که می توانید بیشتر جارو کنید و نیت هم بکنید. من خودم هر وقت گرفتاری داشته باشم می آیم اینجا. شما هم باید اینطور باشید.»

قم و اهل بیت علیهم السلام
در احادیث فراوانی از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان چهارم به رسول اکرم(ص) ارائه شده است. امیرمومنان(ع) به اهالی قم درود فرستاده و از جای پای جبرئیل در آن سخن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفی کرده وخاک آن را پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. امام کاظم(ع) قم را عش آل محمد (آشیانه آل محمد(ص)) نامیده و یکی از درهای بهشت را از آن اهل قم دانسته. امام هادی(ع) اهل قم را «مغفور لهم» (آمرزیده) تعبیر کرده و امام حسن عسکری(ع) از حسن نیت آنهاتمجید کرده و با تعبیرات بلندی اهالی قم را ستوده است.اینها و دهها حدیث دیگری که در قداست و شرافت قم و اهل قم ازپیشوایان معصوم به ما رسیده، فضیلت و عظمت این سرزمین را برای همگان روشن می سازند، جز این که باید دید راز و رمز این همه شرافت و قداست چیست؟

حدیثی که پیرامون ارتحال حضرت معصومه(س) به عنوان پیشگوئی از امام صادق(ع) نقل شده، از راز و رمز آن پرده بر می دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت، از ریحانه پیامبر،کریمه اهلبیت، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه(س) سرچشمه می گیرد، که در این سرزمین دیده از جهان فرو بسته، گردو خاک این سرزمین را توتیای دیدگان حور و ملائک نموده است.

hawzah.net

 

خورشید یازدهم، ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

حضرت امام حسن عسگری(ع) به روایت مشهور در هشتم ربیع الثانی در سال 232 هجری قمری در مدینه متولد شدند. ایشان در سال 235 ه . ق که چهارساله بودند، با پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام به سکونت در سامرا مجبور شد و حدود نوزده سال با پدر خویش در این شهر ساکن بود. پس از شهادت پدر، به مدت شش سال امامت کرد و در این مدت به علت سخت گیری بیش از حد عباسیان، با تقیه بسیار رفتار می کرد و جز یاران نزدیک، کسی را برای ملاقات نمی پذیرفت.

برگی از دفتر آفتاب
هشتم ربیع الثانی سال 232 ه . ق، خورشید مدینه طلوع دیگرگونه ای داشت. خانه امام هادی علیه السلام غرق شادی و نور بود و فرشتگان برای طواف دور گهواره امام حسن عسکری علیه السلام صف کشیده بودند. آن امام والامقام، پس از پدربزرگوارش، در 22 سالگی به امامت رسید و پس از شش سال امامت، در 28 سالگی شربت شهادت نوشید. مادر امام حسن عسکری علیه السلام حُدَیث، حُدَیثه، سوسن و به قولی سلیل نام داشت. او از زنان پرهیزکار روزگار و دارای عالی ترین فضیلت ها بود. در روایت آمده است که وقتی مادر امام حسن عسکری علیه السلام نزد امام هادی علیه السلام آمد، ایشان فرمود: «سلیل، از آفت ها، پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است.» سپس رو به او کرد و ادامه داد: «به همین زودی، خداوند حجت خود را به تو عطا می کند».

تاریخ زندگی امام حسن عسکری علیه السلام
پس از حضرت موسی بن جعفر(ع) سالهای بسیار در سیاهچالهای هارون به سربرد، چنان می نماید که امام دیگری جز امام حسن عسکری(ع) به این سرنوشت دچارنشد. امام عسکری(ع) از سال 254 تا 260 سخت ترین روزهای زندگی اش را زیر نظر سه خلیفه غاصب (معتز و مهتدی و معتمد) گذراند.

آنان هرگز به زندان بسنده نکردند؛ بلکه بارها اندیشه پلید از میان بردن حضرت در سر پروراندند و در پرتو قدرت الهی که با خلع از خلافت، قتل و یا دیگرمشکلات روبرو شدند.

ادامه »

سال روز ولادت حضرت عیسی مسیح علیه السلام

حضرت عیسی علیه السلام از پیامبران بزرگواری است که نامش در قرآن کریم، با فضیلت و عظمت همراه گشته و به عنوان عبدالله، کلمه خدا، روح خدا و تأیید شده به روح القدس مفتخر گشته است. در 45 جای قرآن نام عیسی آمده و در چند جا با لقب مسیح از آن حضرت یاد شده است. مادرش مریم، دختر عمران یکی از زنان برگزیده و پاک دامن عالم است که به مقام قرب حق تعالی رسید. این بانوی بزرگوار که فرشتگان الهی و در پیشاپیش آنها جبرئیل، بر وی نازل گشته و او را به ولادت فرزندش مسیح مژده دادند، یکی از چهاربانوی مقدس و برگزیده عالم است که فضیلت های بی شماری دارد.

برگی از دفتر زندگانی حضرت عیسی علیه السلام
حضرت عیسی بن مریم(ع)، پیامبر بزرگ الهی، در روز ۲۵ دسامبر سال اول میلادی یعنی ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر بزرگ اسلام(ص)، در بیت لحم واقع در سرزمین فلسطین به دنیا آمد؛ امّا با این حال تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) دقیق نبوده و در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. در این ایام مسیحیان جهان؛ به دلیل آغاز سال نو میلادی و سال روز میلاد حضرت عیسی علیه السلام؛ در جشن و سرور و شادی به سر می برند. حضرت عیسی علیه السلام چهارمین پیامبر اولوالعزم است. پیامبری که علاوه بر موعظه کردن، بیماران را شفا می داد و ارواح خبیث را از روان جن زدگان بیرون می راند؛ یاور مستضعفان و محرومان اجتماعی بود، به زنان و کودکان بسیار احسان می کرد و با سختگیری های برخی از فریسیان و تندروی های انقلابی متعصبان مخالف بود.

آشنایی با آئین مسیحیت
ادیان الهی مدافع توحید هستند. مسیحیت هم یکی از ادیان توحیدی است اما وقتی مسیحیت را یکی از سه دین ابراهیمی می دانیم. ادیان مسیحیت، یهودیت و اسلام ادیان ابراهیمی هستند. ادیان ابراهیمی توحید را بیان می کنند.

اگر مسیحیت امروز به تثلیث معتقد است، به نظر می رسد در یک مقطع تاریخی این موضوع از مسیر اصلی خود منحرف شده؛ البته مسیحیان مدعی هستند برداشت آن ها از تثلیث با توحید سازگاری دارد.

قرآن کریم تفسیر مسیحیان از تثلیث را به شدت رد می کند. باید متوجه این نکته بود که نوع گفتمان مسیحیت از تثلیث، گزاره ای عقل ستیز است؛ چراکه گزاره های دینی یا عقل پذیرند و مشکلی ندارند و یا عقل گریزند که عقل به توجیه و تعدیل آن ها پرداخته و مشکل را حل می کند، پس برخی گزینه ها عقل ستیز هستند و اعتقاد به تثلیث نیز از گزاره های عقل ستیز است. اینکه عدد سه مساوی با عدد یک شود، با نوع نگاه و تفسیری که مسیحیان دارند، یک گزاره عقل ستیز است. لذا بعد از همه تلاش هایی که مسیحیت برای دفاع از این اعتقاد ارائه می دهد می گوید: اعتقاد به تثلیث یک راز است.

کتاب مقدس
انجیل کلمه ای یونانی به معنی مژده است و مسیحیان از این جهت آن را مژده می دانند که به اعتقاد آن ها، حضرت عیسی(ع) خود را فدای مردم کرد تا همه مردم را از آتش دوزخ بخرد و این کتب اناجیل آن ها، مژده بهشت است. نام این کتاب دوازده بار در قرآن مجید ذکر شده است. قرآن انجیل را کتاب خدا می داند، ولی آن انجیلی را کتاب آسمانی می خواند که مشتمل بر احکام و تکالیف بشر باشد؛ زندگی او را تنظیم کند و سر و سامان بخشد؛ چنان که شأن ادیان الهی است. انجیل های کنونی نزد مسیحیان، چهار انجیل است: انجیل مَرقُس که از همه اناجیل قدیمی تر است و به احتمال قوی در شهر انطاکیه در حدود سال های 65-70 میلادی به رشته تحریر درآمده است. انجیل متی و لوقا پس از مَرقُس و انجیل یوحنّا شصت سال پس از مسیح یعنی سال 93 میلادی نوشته شده است. لازم به ذکر است که مسیحیان در کنار این چهار انجیل، به مجموعه ای دیگر از مکتوبات و رسالات اعتقاد دارند که به مجموعه آن ها عهد جدید اطلاق می شود. آنچه که برای هدایت انسان ها توسط حضرت عیسی(ع) آورده شده، از دسترس ما خارج است و آنچه که به نام اناجیل در کتاب مقدس دیده می شود، محصول تلاش مسیحیان و رسولان دوره اول مسیحیت می باشد.(تفسیر نمونه، ج2، ص421، به نقل از نامه جامعه، شماره 60)

بشارت مسیح علیه السلام
حضرت مسیح بشارت به آمدن «فارقلیط» داد. این واژه یونانی و در اصل «پرکلیتوس» است (به کسر پ و ر) چون معرب شد «فارقلیط» شد. پرکلیتوس کسی است که نام او بر سر زبان ها باشد و همه کس او را ستایش کنند، و معنای «احمد» همین است. حتی معنای تفضیلی که در «احمد» (یعنی ستوده تر) است و در «محمد» نیست، از کلمه «پرکلیتوس» یونانی نیز فهمیده می شود. مسیحیان امروز به جای این کلمه در ترجمه های انجیل «تسلی دهنده» می آورند و خوانندگان هر جا این کلمه را دیدند بدانند در اصل انجیل به جای آن کلمه «فارقلیط» است و به عقیده مسیحیان کلمه «پرکلیتوس» (به فتح پ و ر) است. گفته اند اگر به کسر این دو حرف بود به معنای «احمد» بود چون به فتح است به معنای تسلی دهنده است.

«تسلی بخش» کیست یا چیست؟ کشیشان و شارحان انجیل بر این باورند که این تسلّی بخش همان موجود پاک آسمانی است که روح القدس نامیده می شود، اوست که مسیحیان را آموزش می دهد، ایمانشان را تقویت می کند و در برابر شیطان از آنان دفاع خواهد کرد! ولی دو پرسش باقی می ماند: اول آنکه مسیح از خداوند خواسته که «تسلّی بخش دیگری» به مردم بدهد، بنابراین تسلّی بخش آینده باید کسی مانند مسیح باشد! دوم آنکه آمدن تسلّی بخش پس از رفتن مسیح است، در حالی که روح القدس از ابتدای پیامبری بر مسیح فرستاده شد. بلکه با هر کسی که به مسیح ایمان می آورد، همراه می شد! و پیش از تولد مسیح، برمادرش مریم فرستاده شد! پس تسلّی بخش روح القدس نیست! کسی مانند مسیح است که پس از رفتن او می آید، همچون مسیح، مردم را آموزش می دهد و گفته های مسیح را به یادشان می آورد!

مسیح علیه السلام در قرآن
قرآن مجید با صراحت دامان حضرت مسیح(ع) را از هر گونه ادّعای ناروا در زمینه الوهیت پاک می شمرد و با صراحت می گوید:

«وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‏ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي‏ بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في‏ نَفْسي‏ وَ لا أَعْلَمُ ما في‏ نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ*ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني‏ بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني‏ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ»

به خاطر بیاور هنگامی را که خداوند (در روز قیامت) به عیسی بن مریم(ع) می گوید آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را معبود قرار دهید،عیسی(ع) می گوید:خداوندا منزهی،من هرگزحق ندارم آنچه شایسته من نیست بگویم اگر چنین گفته بودم تو می دانستی، آنچه را در دل من است میدانی و من آنچه در ذات تو است نمی دانم و تو دانای اسرار پنهانی ـ من به آنها چیزی نگفتم جز آنچه به من امر فرمودی که (تنها) خدا را بپرستید که پروردگار من و شما است و تا زمانی که من در میان آنها بودم گواه ایشان بودم (تا از سیر توحید به سوی شرک منحرف نشوند)اما هنگامی که مرا بازگرفتی تو مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی.(مائده/117 ـ 116)

داستانهایی از مسیح علیه السلام
عیسی علیه السلام به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می دهید آن را برآورید بگویم.» حواریین گفتند: «هر چه امر کنی اطاعت می کنیم.»

عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریین در خود احساس ناراحتی می کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همینکه کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می شستیم نه تو پای ما را.»

عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده دار تعلیم و ارشاد مردم می شوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می روید نه در زمین سخت کوهستان.» (وسائل، ج 2/ص 457، به نقل از مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18)

عروج مسیح علیه السلام
حضرت عیسی که معتقدیم نزد خدا عروج کرده و زنده است، عروجش به صورت جسمانی بوده است؟ با توجه به آیه 55 سوره آل عمران: «إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَي‏» زنده بودن ایشان مورد سؤال است.

نخست باید دانست کلمه «متوفیک» - چنان که ابن فارس در کتاب معجم مقاییس اللغه می نویسد - از فعل وفی یوفی به معنای گرفتن کامل است و در قرآن تنها در مورد مرگ به کار نرفته، به معنای دیگری مانند «گرفتن و حفظ کردن» نیز آمده است که آیه 55 سوره آل عمران نمونه ای از آن است. بنابراین، با توجه به معنای صحیح «متوفیک» و تامل در آیات 157 - 159 سوره نساء، مراد از «انی متوفیک و رافعک الی » آن است که خداوند حضرت عیسی (ع) را از میان مردم بنی اسرائیل گرفت و از دیدگان آنان مخفی ساخت و به جایگاهی رفیع نزد خود بالا برد. از این رو، احتمال زنده بودن ایشان فراوان است و مطابق برخی از روایات، همراه با امام زمان (عج) ظهور خواهد کرد. نظر بسیاری از مفسران، از جمله علامه طباطبایی، در مورد عروج حضرت عیسی (ع) و عبارت «رافعک الی» آن است که چون مکانی برای خداوند متصور نیست، عروج حضرت عیسی (ع) عروجی معنوی و بالا رفتن مقام قرب وی در نزد خدا است نه بالا رفتن فیزیکی به سمت بالا یا آسمان، چنان که مسیحیان بدان معتقدند; و جمله «مطهرک من الذین کفروا» به روشنی بر این سخن دلالت دارد. (پرسمان شهریور 1382، شماره 12)

موعود و مسیح علیهما السلام
ضرورت همة ادیان الهی ظهور منجی حقیقی در آخرالزمان است و وعده خداوند و پیامبران بزرگ الهی در ظهور آن بزرگوار و برقراری صلح و عدالت در جهان است.

قرآن کریم و روایات اسلامی نیز بر این معنا تأکید و تصریح دارد که صالحان، وارثان زمین خواهند شد.

آری مهدی(عج) دوازدهمین امام از اهل بیت عصمت و طهارت است. خصوصیات آن بزرگوار از لحاظ پدر، مادر، ولادت، نواب خاص و عام، زمان ولادت، کیفیت ولادت، غیبت صغری و کبرای آن بزرگوار، شرایط عصر غیبت و عصر ظهور، و ده ها مسئله دیگر توضیح داده شده است.

در زمان ظهور آن حضرت، مسیح(ع) نزول خواهند کرد و در رکاب آن بزرگوار و پشت سر آن بزرگوار اقامه نماز خواهند نمود و این به مفهوم خاتمیت و خاتم الاوصیاء بودن آن بزرگوار است و در روایت آمده که آن بزرگوار به حضرت مسیح(ع) احترام نموده و مسیح(ع) گوید، کسی را نرسد که بر ائمه اهل البیت(ع) تقدم بجوید و حق تقدم با شماست. کتاب منتخب الاثر 25 حدیث در این رابطه نقل نموده است. و در بحارالانوار از جابر نقل شده که امام عصر(عج) به حضرت عیسی(ع) می گوید: بیایید بر ما امامت کنید.

و حضرت عیسی(ع) می گوید:

بعضی از شما بر بعضی دیگر امارت دارد و این عنایت خداوند نسبت به این امت است.

همگرایی اسلام و مسیحیت
صلوات و سلام خدای بزرگ بر حضرت عیسی بن مریم، روح اللّه و پیامبر عظیم الشأن که مردگان را احیا و خفتگان را بیدار فرمود. صلوات و سلام خدای بزرگ بر مادر عظیم الشأنش، مریم عذرا و صدیقه حورا که با نفخه الهی، چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم نمود. درود بر روحانیون، احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح، نفس سرکششان را به آرامی دعوت می کنند. درود بر ملت آزاده مسیح که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخوردارند. (پيام تبريك به مسيحيان جهان به مناسبت ميلاد حضرت عيسى «ع»؛ صحيفه امام، ج‏5، ص: 272)

من متأسفم كه شما غربيها معنويات را فداى ماديات كرديد و مصالح مادى را بر معنويات مقدم داشتيد. همين امر موجب اين بدبختيهاست. آنچه بشر را مترقى مى‏كند معنويات است. معنويات مى‏تواند بشر را سعادتمند كند و آرامش ايجاد كند. ماديات است كه بشر را به جان هم انداخته. من توصيه مى‏كنم كه شما غربيها به معنويات توجه كنيد. شما مدعى هستيد كه مسيحى هستيد؛ ببينيد سيره حضرت مسيح چه بوده است. سيره حضرت مسيح را روش خود قرار دهيد تا سعادت براى شما حاصل شود. ما مى‏خواهيم رژيمى ايجاد كنيم كه روش حضرت مسيح در آن مورد توجه است. (مصاحبه با خبرنگار فرانسوى؛ صحيفه امام، ج‏5، ص: 543)

در سایه سار قلم
مسیح(ع) نه نخستین پیام آور خدا بود، و نه آخرین فرستاده آسمان؛ بلکه روحی لطیف در کالبد همه زمان هاست و نامش، بهارِ مهربانی در خزان زندگانی است.

دل هایی که زنگاری نشده اند، از نام او آرامش می یابند و به اطمینان می رسند.

او عصاره افلاک در میان خاکیان بود و جز پیام دوستی و شفقت، سخنی با مردم خود نگفت.

مهربانانه ترین پیام او با جهانیان، بشارت ظهور پیامبری بود که راه او را به مقصد رساند و نام او را از صلیب جهل و کینه، بر عرش سینه ها نشاند.

عیسی(ع) شادترین کلمه خدا با غمگینان خاکی بود و همو این شادی را نذر محمّد(ص) کرد و خود بر آستان او بوسه امتنان زد. (اشارات، شماره 15)

hawzah.net

آبروی ری ، حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام

حضرت عبدالعظیم حسنی قدس سره از مشهورترین امامزادگان مدفون در ایران است؛ عصر امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درک نمود و ایمان خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه کرد. مقام معظم رهبری در سخنی جالب، او را «آبروی ری» می‏ خوانند و می‏ فرماید: «..جناب عبدالعظیم ـ با اینکه اهل ری نیست، اما حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حقّ عظیمی به گردن همه‌ تهرانی‏ ها و اهل ری دارد.»

زندگی نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
حضرت عبدالعظیم حسنی معروف به «سیدالکریم» فرزند عبدالله، فرزند علی بن حسن، فرزند حسن بن زید، فرزند زید بن حسن، فرزند علی ابن ابی طالب است که با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام و با پنج واسطه به حضرت علی علیه السلام می رسد.

پدر بزرگوارش عبدالله و مادرش گرامی اش فاطمه دختر «عقبة بن قیس» است.ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شد و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم، یعنی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمّد تقی و امام علی النّقی علیهم السلام مقارن بود. آن حضرت محضر مبارک امام رضا، امام محمّد تقی و امام هادی علیهم السلام را درک و احادیث فراوانی از آنان رویت کرد.

زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السلام از مدینه به ری و سکونت در دیار غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ در چینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد که این داستان معروف، خود به تنهایی بیانگر ایمان و تدّین والای اوست.

دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السلام، به خلیفه گزارش داده و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر شد، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان داشت و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به شهرستان «ری» رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد.

ادامه »

27آذرماه شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه

آیة الله مفتح از جمله اندیشمندانی است که سخن گفتن از زندگی و مبارزاتش در واقع وصف اندیشه، فرهنگ و معنویت جامعه اسلامی است. در حوزه و دانشگاه مشغول به تدریس و تبلیغ شد و از مبارزین بود. از مؤسسین روحانیت مبارز و مبتکرین پیوند حوزه و دانشگاه بود. سرانجام توسط منافقین به شهادت رسید.

تاریخ شهادت: 27 آذر سال 1358 شمسی

زندگی شهید آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)
محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانه ای سرشار از تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود. از هفت سالگی به مدرسه پای گذاشت و تحصیل دروس ابتدایی را پی گرفت. از همان کودکی گاه گاهی همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانی می رفت و در مواقعی پس از اتمام سخنان گرم و دلپذیر پدر از بین جمعیت برمی خاست و با صدایی زیبا و نافذ به ذکر مصیبت اهل بیت - علیهم السلام - می پرداخت. وی در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) در حجره ای محقر و نمناک و در نهایت قناعت، همچون دیگر جویندگان دانش دینی در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و با جدیت و تلاش وافر به کسب معارف پرداخت.

مفتح، بخشی از رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و نیز قسمتی از اصول دروس خارج را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره) فراگرفت و در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف عالی قدر علامه طباطبائی (ره) تلمذ نمود. مدتی نیز در مکتب حضرت آیة الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی از پرتو فروغ اندیشه این دو استوانه استوار فقه بهره مند گردید و بعداز آن تحصیلات دانشگاهی را به موازات کسب دانش حوزه پی گرفت و به دریافت درجه دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد و در فقه به چنان تبحری دست یافت عنوان اجتهاد را احراز نمود.

دکتر مفتح با همکاری آیة الله خامنه ای (مقام معظم رهبری) و شهیدبهشتی «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» را در قم بنیان نهاد.

وحدت حوزه و دانشگاه
شهید آیت الله مفتح، از پیش کسوتان و منادیان وحدت حوزه و دانشگاه بود. وی به خوبی دریافته بود که دانشگاه و حوزه، دو بال برای پرواز در فضای عزتمندی، استقلال، دانش و معنویت هستند که اگر آسیبی به یکی از این دو بال وارد آید، یا اینکه این دو بال، با هم و هماهنگ نباشند، هم حوزه و هم دانشگاه و هم جامعه، لذت پرواز در اوج را از دست می دهند و از تعالی و کمال لازم باز خواهند ماند. بر این اساس، شهید آیت الله مفتح، بیشترین تلاش را برای نزدیک تر شدن این دو کانون دانش انجام داد و با ورود به فضای دانشگاه، نقبی به حوزه و دانشگاه زد و در زدودن احساس بیگانگی این دو کانون از یکدیگر تأثیر فراوانی گذاشت. از این رهگذر، امید آنانی که با دامن زدن به اختلاف و شکاف میان حوزه و دانشگاه، آهنگ ایستایی و رکود این مرز و بوم را بر لب داشتند، به ناامیدی تبدیل شد.

hawzah.net

بیست وپنجم آذرماه آغازهفته پژوهش

تعریف پژوهش

پژوهش، به معناي عام، بررسي يا كاوشي سخت كوشانه و به معناي خاص، تحقيق و تجربه‌اي جامع با هدف‌ كشف واقعيت‌هاي نو و تفسير درست اين واقعيت‌ها، تجديد نظر در نتيجه‌گيري‌ها، نظريه‌ها و قوانين پذيرفته شده در پرتو واقعيت‌هاي كشف شده و به كارگيري عملي نتيجه‌گيري‌ها، نظريه‌ها و قوانين جديد است. در معنايي ديگر، پژوهش فرايند رسيدن به راه حل‌هاي قابل اطمينان از طريق گردآوري، تحليل و تفسيرداده‌ها به گونه‌اي برنامه‌ريزي شده و نظام‌منداست. اهميت پژوهش: پژوهش يكي از اساسي‌ترين نيازها براي نيل به پيشرفت و توسعة همه جانبة يك كشور است و قدرت و استقلال هر كشوري بر پژوهش و توليد علم استوار است. بنابر اين نوع و سطح فعاليت‌هاي پژوهشي يكي از شاخص‌هاي اصلي توسعه و پيشرفت محسوب مي‌شود.

موفقيت در تمام فعاليت‌هاي مربوط به توسعه از جمله صنايع، كشاورزي و خدمات به نحوي به گسترش فعاليت‌هاي پژوهشي بستگي دارد. پژوهش يكي از محورهاي مهمي است كه ضامن پيشرفت و توسعة پايدار در هر كشور به شمار مي‌آيد. اگر پژوهشي صورت نگيرد، دانش بشري افزايش نخواهد يافت و دچار سكون و ركود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشي نيز از پويايي و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاين رو يكي از عوامل اساسي پيشرفت در كشورهاي توسعه يافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پيشرفت و توسعه، ارتباط مستقيمي با تحقيقات علمي دارد و رشد و توسعة كشورهاي پيشرفته در نتيجة سرمايه‌گذاري در بخش پژوهش است. حجم وسيع پژوهش‌هاي علمي در كشورهاي توسعه يافتة صنعتي گوياي اين واقعيت است.

منطق پژوهش:

پژوهش، فرايندي منطقي و معقول است كه هدف آن كشف روابط بين پديدارها است. به دليل نظم و ترتيب حاكم بر پديدارها و رويدادها، امكان تنظيم قوانين، اصول و نظريه‌ها در رشته‌هاي گوناگون فراهم شده است و اين قوانين و اصول و نظريه‌ها، به نوبة خود گوياي نظم و همساني موجود در پديده‌هاست.

اهمیت پژوهش

پژوهش يكي از اساسي‌ترين نيازها براي نيل به پيشرفت و توسعة همه جانبة يك كشور است و قدرت و استقلال هر كشوري بر پژوهش و توليد علم استوار است. بنابر اين نوع و سطح فعاليت‌هاي پژوهشي يكي از شاخص‌هاي اصلي توسعه و پيشرفت محسوب مي‌شود. موفقيت در تمام فعاليت‌هاي مربوط به توسعه از جمله صنايع، كشاورزي و خدمات به نحوي به گسترش فعاليت‌هاي پژوهشي بستگي دارد. پژوهش يكي از محورهاي مهمي است كه ضامن پيشرفت و توسعة پايدار در هر كشور به شمار مي‌آيد. اگر پژوهشي صورت نگيرد، دانش بشري افزايش نخواهد يافت و دچار سكون و ركود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشي نيز از پويايي و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاين رو يكي از عوامل اساسي پيشرفت در كشورهاي توسعه يافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پيشرفت و توسعه، ارتباط مستقيمي با تحقيقات علمي دارد و رشد و توسعة كشورهاي پيشرفته در نتيجة سرمايه‌گذاري در بخش پژوهش است. حجم وسيع پژوهش‌هاي علمي در كشورهاي توسعه يافتة صنعتي گوياي اين واقعيت است.

منطق پژوهش

پژوهش، فرايندي منطقي و معقول است كه هدف آن كشف روابط بين پديدارها است. به دليل نظم و ترتيب حاكم بر پديدارها و رويدادها، امكان تنظيم قوانين، اصول و نظريه‌ها در رشته‌هاي گوناگون فراهم شده است و اين قوانين و اصول و نظريه‌ها، به نوبة خود گوياي نظم و همساني موجود در پديده‌هاست.

کارکرد پژوهش

پژوهش دانش نو مي‌آفريند. -پژوهش امكان كشف كاربرد تازة دانش كهن را فراهم مي‌سازد. - پژوهش به آموزش بهتر مي‌انجامد، چرا كه دانش نو و برنامه‌هاي آموزشي، مكمل يكديگرند. - پژوهش مي‌تواند منبع درآمد باشد. پژوهشي كه سرمايه‌اي براي انجام آن در نظر گرفته مي‌شود يك منبع مالي است. - پژوهش موجب حل مسأله‌ها و تضادهاي جامعه مي‌شود. -پژوهش به بشر اين توانايي را مي‌دهد كه بهتر با دنياي پيرامون خود رابطه برقرار كند و به اهدافش دست يابد. -پژوهش موجب پيشرفت جامعه مي‌شود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به منظور گسترش فرهنگ پژوهش در جامعه، روز ‪25 ‬آذر از سوي «شوراي فرهنگ عمومي كشور» به نام روز پژوهش نام‌گذاري شد. وزارت علوم تحقيقات و فناوري نيز از سال ‪1379 ‬چهارمين هفته آذر ماه را به نام هفتة پژوهش نام‌گذاري كرد و از سال ‪1384‬ اين نام به «هفته پژوهش و فناوري» تغيير يافت .ارج نهادن به مقام شامخ پژوهشگران و تجليل از پژوهشگران برتر، شناسايي و طرح مشكلات و چالش‌هاي پيش روي و ارتقاء سطح پژوهش و فناوري در كشور از جمله اهداف اين اقدام بود. در اين راستا هر سال مراسم هفتة پژوهش با مشاركت بيشتر دستگاه‌هاي اجرايي كشور برگزار مي‌شود. تقدير از مقالات برتر، تقدير از پژوهشگران‌ نمونه، تقدير از مدير تحقيق نمونه، تقدير از پروژه‌هاي برتر و انتشار كارنامه پژوهشي در هر سال از مهم‌ترين برنامه‌هاي اين هفته است.

 منابع

كريشان كومار، روش هاي پژوهش در كتابداري و اطلاع رساني، ترجمةفاطمه رهادوست با همكاري فريبرزخسروي، تهران :كتابخانةملي جمهوري اسلامي،1374 ،صص5-7. سايت هاي اينترنتي: سايت روز نامه كيهان2-سايت روزنامه ابتكار3-خبر گزاري جمهوري اسلامي4 -سايت تخصصي دانايي-5-com.-www.nedyazd6-www.kshdoc.ir(دبيرخانه دائمي ستاد ملي برگزاري مراسم هفتة وفناوري).7سايت ايرنا

nlai.ir آرشیو کتابخانه ملی

 

بیست و سوم ربیع الاول سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیهابه شهرقم

زندگی نامه حضرت معصومه سلام الله علیها
حضرت فاطمه معصومه(س) از فرزندان امام کاظم(ع) و شخصیت های برجسته خاندان موسوی است که دو امام را در عصر خویش درک کرده و از رهنمودهای آن بزرگان بهره برده است.

برخی به نقل از کتاب “نزهة الابرار فی نسب اولاد ائمة الاطهار” و کتاب “لواقع الانوار فی طبقات الاخیار” ولادت ایشان را در مدینه اول ذیقعده سال 173هجری می دانند، چنانکه میرزا ابوطالب تبریزی گوید:«… از کتاب نزهة الابرار فی نسبة اولاد الائمه الاطهار نقل شده، در روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از سال یکصدوهفتادوسه متولدشده و در دهم ماه ربیع الثانی سال دویست ویک در قم وفات کرده.»

هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
هجرت حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) از مدینه به مرو، هجرتی اجباری بود که هر نوع تصمیم گیری را از وی سلب کرده بود. لذا خاندان پیامبر و خاصان امام که بی فروغ او زندگی برایشان مفهومی نداشت، قصد هجرت به ایران کردند و لیکن مخالفت دستگاه خلافت باعث شد تا هجرت حضرت فاطمه معصومه(س) با یکسال تاخیر صورت پذیرد.

حسن بن محمد بن حسن قمی گوید:«از سادات حسینیه از فرزندان موسی بن جعفر علیهما السلام که به قم آمدند، فاطمه بود دختر موسی بن جعفر علیها السلام. چنین گوید بعضی از مشایخ قم که چون امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود از برای عقد بیعت به ولایت عهد برای او سنة ماتین، خواهر او فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام در سنه احدی و ماتین به طلب او بیرون آمد..»

ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
فاطمه معصومه(س) برای اطلاع از حال برادر در سال 201 هجری از مدینه به طرف خراسان حرکت کردند، در بین راه در ساوه بیمار شدند و به خادم خود گفتند ایشان را به قم که محل سکونت شیعیان و حامیان علی (ع)بود، ببرد.

در کتاب تاریخ قم آمده است که چون مردم قم از خبر ورود فاطمه معصومه(س)به ساوه آگاه شدند؛ آل سعد اشعری اتفاق کردند که از ایشان درخواست کنند به قم آید؛ از میان ایشان موسی بن خزرج بیرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه معصومه(س) رسید زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشیدد و به سرای خود در میدان میر قم فرود آورد.

فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها
محکم ترین دلیل برای شناسایی مقام معنوی حضرت معصومه علیها السلام، وصف مستقیم ائمه علیهم السلام نسبت به جایگاه ایشان می باشد. این معرفی از چند لحاظ مورد توجه است. اول اینکه از میان امام زادگان و اولاد مستقیم ائمه علیهم السلام، فقط در مورد زیارت ایشان سفارش و تأکید صورت گرفته است؛ به طوری که حتّی از حدود سی و شش برادر و خواهر نیز، فقط ایشان توجه امام رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام، و امام صادق علیه السلام را به خود جلب کرده است؛ آن گونه که امام صادق علیه السلام با تجلیل از تولّد او خبر داده و ثواب زیارت توأم با معرفت او را بهشت معرفی نموده و شفاعتش را شامل حال تمام شیعیان دانسته است.

حضرت معصومه سلام الله علیها از نگاه دیگران
فقیه گرانمایه، اسوه تقوا و فضیلت، مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانی 1406 ه. ق.)، فرزند آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره)، در ضمن یادداشتهای خود آورده است: شبی خواب عجیبی دیدم که سه نفر از مردمان بیابان گرد، که یکی از آن سه بزگوار معلوم بود که امام عصر(عج) بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله، در طرف سر مبارک ایستاده اند و زیارت می کنند - به حسب ظاهر - یعنی معلوم بود که برای زیارت ایستاده اند؛ ولی من کلمات آنها را نمی شنیدم.

بعداً من به روایت “سعد"، که سند زیارت آن وجود مبارک است، مراجعه کردم، دیدم: «عند الرأس مستقبل القبلة؛ نزد سر رو به قبله»، و عبارت “فوق الرأس” به معنای بالا سر را ندارد، و نزد سر، رو به قبله، با توجه به عرفیت سلام، که باید روبه جانب بدن مطهر باشد، منطبق بر همان موضع است که در عالم خواب، امام(عج) و دو نفر از یاران آن بزرگوار ایستاده بودند.

در حریم نور
حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر، کریمه اهل بیت علیهم السلام شفیعه شیعیان، عالمه و محدّثه خاندان وحی، معصومه و مبرّا از گناه، طاهره حمیده، تقیه نقیه و… است. آن حضرت جایگاه ممتاز ویژه ای در میان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد و معصومین علیهم السلام توجّه و عنایت مخصوصی به ایشان دارند. به همین جهت، خبر از رحلت او در قم داده و شیعیان را به زیارت آن حضرت سفارش کرده اند.

یکی از تأکیدات مهم این احادیث، زیارت حضرت معصومه علیها السلام با شناخت و درک مقام و عظمت آن حضرت و علم به شأن و بزرگی او است. جناب آقای خسروشاهی می گوید: روزی از آیت الله بهجت(ره) سؤال کردم: اینکه درباره زیارت حضرت معصومه علیها السلام آمده است: «مَنْ زارَها عارفاً بِحَقّها وَجبت لَهُ الجَنَّةُ؛ هر کس با شناخت به حق او حضرتش را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد». جمله «عارفاً بحقّها» چه معنی دارد؟ در یک جمله فرمودند: «مقام ایشان را از مقام معصومین علیهم السلام پایین تر و از دیگران بالاتر بداند.»

حضرت معصومه سلام الله علیها در شعر و ادب
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا

بی اختیار سمت حرم می کشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل می کند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست می دهد

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

hawzah.net

بیستم آذرماه سالگرد شهادت معلم اخلاق آیت الله دستغیب(ره)

بیستم آذرماه، یادآور شهادت عالم مبارز و پرهیزکار، حضرت آیةاللّه سید عبدالحسین دستغیب قدس سره در سال 1360 است که به دست منافقین کوردل صورت گرفت. عالم بزرگواری که امام خمینی(ره) از او تعبیر به معلم اخلاق، مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی کردند و رهبر معظم انقلاب درباره ایشان گفتند: شهید دستغیب از نخستین کسانی بود که پرچم تبلیغ انقلاب اسلامی را در سخت ترین شرایط در استان فارس برافراشت.

زندگینامه حضرت آیت الله دستغیب(ره)
حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب(ره)، دومین شهید محراب انقلاب اسلامی و ازخاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله شیراز می باشد و با سی واسطه نسبت ایشان به حضرت سجاد علیه السلام می رسد.

تحصیلات مقدماتی را نزد اساتید مشهور آنزمان همچون ملا احمد دارابی و آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی بپایان آورد و نزد اساتید بزرگ نجف اشرف مانند شیخ محمدکاظم شیرازی و ضیاء الدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بپایان آورد و به درجه اجتهاد نائل گردید.

آیت الله دستغیب(ره) مسجد جامع عتیق شیراز را که خرابه ای بیش نبود مرمت کرد و دراین کار مأمونین را بخدمت و حتی خود در این خدمات شرکت می کرد تا این بنا که سابقه هزارساله دارد دوباره آباد شد و وی تا مرز شهادت دراین مجلس نه تنها نماز جماعت داشت بلکه درتمام شبها به وعظ و اندرز مردم می پرداخت حتی زمانیکه از ناحیه طاغوت منبر رفتن او ممنوع بود بعد از نماز عشا روی برطرف مامونین می کرد و مطالبی آموزنده می فرمود. وی با پیروی انقلاب به امام جمعه شیراز منصوب شد وسپس به نمایندگی مجلس خبرگان ازطرف مردم شیراز منصوب گردید و در تصویب و تدوین قانون اسلامی جمهوری اسلامی و تصویب اصل ولایت فقیه نقش بسزایی داشت.

در روز جمعه 20 آذر ماه 1360 هنگام عزیمت برای اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهید محمد تقی دستغیب و هشت نفر از یاران با وفا بشهادت رسید.

مرقد ایشان در حرم مطهر سید میرمحمد بن موسی بن الکاظم می باشد که مورد توجه و زیارتگاه مردم شیراز است. (برگرفته از پایگاه اینترنتی حضرت شاهچراغ علیه السلام)

ادامه »

شانزدهم آذر روز دانشجو را گرامی می داریم

از مهمترین حركتهای  سیاسی، اعتراض دانشجویان در16 آذر1332، به ورود معاون رئیس جمهورآمریكا بود ونقطه اوج آن  را می توان در اشغال لانه جاسوسی آمریكا در13 آبان 1358، مشاهده كرد.این حركت كه توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آغازشد و مورد تایید امام نیز قرارگرفت، نشانه طرد تفكرلیبرالی وماركسیستی در دانشگاههای كشور وغلبه گسترش   اسلام خواهی بود. جنبش دانشجویی را می توان در سه مرحله چنین تبیین  كرد :

مرحله اول
دراین مرحله جنبش دانشجویی با جریان  روشنفكری پیوند خورده، و ازاین منبع برخاسته و به آن وابسته است. البته حركت دانشجویی، درعین وابستگی و یا ارتباط  با جریان روشنفكری، ویژگیهای خاص خود را نیز داشت، ویژگیهایی كه برخاسته از شرایط و روحیات نسلی كه به واسطه جوانی، دارای التهابهای خاص خود بود و به خاطر روح پاك، از صداقت  بیشتری  برخوردار و ازخدعه ها و فریبهای سیاسی كاران  پیچیده  به دور بود. مقام معظم رهبری درباره این مرحله می فرمایند: روشنفكران، رهبرا ن گروهها و احزاب و حتی  دانشجویان، به شعار و مقابله سیاسی  و احیانا جنگ وگریز درمقابل نظام حاكم می پرداختند وعلی اختلاف مراتبهم، دانشجویان خیلی بیشتر، صمیمانه تر و صادقانه ترعمل  می كردند. اما رهبران احزاب و گروهها، نه  به این حد از صداقت و نه به این حد از پیگیری  مبارزه می كردند .

ادامه »

ویژه نامۀ ولادت امام جعفر صادق علیه السلام

ششمین اخترتابناک آسمان امامت حضرت امام جعفر صادق(ع) درروز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. امام صادق(ع) مدت 12 تا 15 سال بنابر اختلاف با امام سجاد(ع) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت 19 سال با امام باقر(ع) زندگی کرد مدت امامت ایشان 34 سال به طول انجامید که 18 سال در دوره اموی و 16 سال در دوره عباسی بوده است.

شناسنامه امام جعفر صادق علیه السلام
جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق » است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل.

ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص) ، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت .مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.

نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است.

چنان که مشهور است فرزندان آن حضرت ده تن بوده اند، هفت پسر به نامهای اسماعیل، عبد الله، موسی، اسحاق، محمد، عباس و علی و سه دختر به نامهای ام فروه، اسماء و فاطمه.

 

ادامه »

17 ربیع الاول

1 3