کلام امیر علیه السلام خطبه 11



تزول الجبال و لا تزل! عضَ علی ناجذک. اعر الله جمجمتک. تد فی الارض قدمک. ارم ببصرک اقصی القوم، و غضَ بصرک، ان النصر من عند الله.


آموزش نظامی از منظر مولی علی علیه السلام:
اگر کوه¬ها از جا کنده شوند تو ثابت و استوار باش. دندان¬ها را بر هم بفشار. کاسه¬ی سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم بپوش، و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.
این سخنان را امام معصوم علیه السلام در جنگ جمل سال 36 هجری روز پنجشنبه 15 جمادی الآخر هنگام دادن پرچم به دست فرزندش محمد حنفیه فرمودند؛ جنگ جمل جنگ با خودی است، کسانی که به ظاهر هم کیش و آیین هستند، ادعای خدا باوری دارند و فریاد بر می¬آورند که برای اسلام جان می¬دهند و برای عمل به دستوراتش از هر کوششی کوناهی نمی¬کنند!
چگونه می¬شود که این همه ادعای دین¬داری در تشخیص امام و نائب پیامبر صلی الله علیه و اله عقیم می¬ماند و صف به صف در مقابل قرآن ناطق می¬ایستند! اینان کسانی هستند که پینه¬های پیشانی دلالت بر سجده¬های طولانی دارد و عبادت¬های بیشمار آنان را در جامعه خاص کرده است، حافظ قرآن هستند! اما آیا این همه در کنار قرآن و سجاده بودن بینشی صحیح هم به آن¬ها داده است؟! درایت و تعقل و فهمی که بتوانند در مشکلات و توطئه¬ها درست را از غلط و حق را از ناحق تشخیص دهند؟! نه چنین است!!! تاریخ شاهد است که دین اسلام از عابدان مقدس نمای بد فهم و یا حتی نفهم چه بسیار ضربه خورده است! نمی¬بینند، حق را ضایع می¬کنند و گمان هم می¬برند که کار درست انجام می¬دهند! تا جایی که امام صادق علیه السلام می¬فرماید:«قطع ظهری اثنان:عالم متهتک و جاهل متنسک، هذا یصد الناس عن علمه بتهتکه و هذا یصد الناس عن نسکه بجهله»« دو کس پشت مرا شکستند، دانشمند پرده¬ در و عابد نادان، آن یکی با زشت¬کاری¬های خود مردم را از علمش باز می¬دارد و این یکی با نادانی خود آن¬ها را از عبادتش باز می¬دارد»«میزان الحکمة، ج 8 . منیة المرید، ص 181». در این آشفته بازار تفکرات مختلف و القاهای نظرات ظاهرا زیبا و در باطن شیطانی، در این تبلیغات توجه به دنیا و اومانیسم و انسان خدایی، در این بیداد کردن تحریف¬های دین! چه کاری مهم¬تر از مبارزه با تمام جرثومه¬های فساد، تباهی، شهوترانی و استبداد و استئمار فکری، سیاسی ، اجتماعی و دینی می¬تواند باشد؟!!!
الان موقع جنگ است، جنگی نرم که استراتژی و برنامه می¬خواهد، برنامه¬ای که همه جانبه باشد، همه¬ی نیازها را پشتیبانی کند، شبهات را بتواند پاسخ بدهد، هماهنگ با علم روز معارف صحیح را بیان نماید، ایجاد حساسیت نکند و شوق و شور حرکت و به کمال رسیدن و پاکی و انسانیت را جلوه دهد. این نوع حرکت تلاشی خاص می¬طلبد که نوع آن را امیر المؤمنین علیه السلام بیان می¬کنند که:


1ـ باید در کارها و تصمیم گیری¬ها ثابت قدم باشید هیچ چیز نتواند شما را متزلزل کند.
2ـ کاسه¬ی سرت را به خدا بسپار! چگونه می¬شود که انسان کاسه¬ی سرش را به خدا بسپارد؟

الا اینکه توکل به خدا کند که و علی الله فالیتوکل المؤمنون« باید مؤمنان به خدا توکل کنند»«سوره ، آیه » یا خداوند در سوره¬ی طلاق می¬فرماید و «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شئ قدرا»« و هر کس تقوی پیشه کند خداوند راه خروج از مشکلات و سختی¬ها را به او می¬دهد و و از جایی که گمان نمی¬کند به او روزی می¬دهد و کسی که به خدا توکل کند پس خدا برای او کافی است که خدا امرش( بر همه عالم) نافذ و روان است و بر هر چیز قدر و اندازه¬ای مقرر داشته است».انسان در زندگی روزمره با مسائل مختلفی روبرو می-شود که برای هر کدام از آن¬ها باید یک عکس العمل مناسبی انجام دهد و بدون توکل به یک منبع عالم قادر غنی که انسان بتواند با خیال راحت به او تکیه کند، اما دلهره¬ها، نیازها و خواسته¬های مختلف اجازه نمی¬دهد انسان با طیب خاطر تصمیم بگیرد و مطابق آن عملی درست انجام دهد. کلید موفقیت فقط و فقط بر تکیه بر خداست آن هم به نوعی خاص! به نحوی باید اعتماد و تکیه بر خدا عمیق باشد که بتوانی در قبال فرامین و دستورات الهی حاضر به جان دادن باشی!
3ـ مراقب وسوسه¬های شیطان باید بود زیرا شیطان به انحاء مختلف در منحرف کردن انسان تلاش می¬کند، حضرت علی علیه السلام کارهای شیطان را تشریح می¬کنند که:


1ـ شیطان منحرفان را دام خود قرار می¬دهد.
2ـ در دل¬های آن¬ها تخم می¬گذارد.
3ـ جوجه¬های خود را در دامان آن¬ها پرورش می¬دهد.
4ـ شیطان با چشم¬های آن¬ها می¬نگرد.
5ـ با زبان¬های آن¬ها سخن می¬گوید.
6ـ به واسطه¬ی آن¬ها شیطان بر مرکب گمراهی سوار می¬شود.
7ـ کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه می¬دهد به نحوی که در حکومت شیطان شریک می¬شوند و با زبان شیطان سخن باطل می¬گویند.


آنچه از این توصیف¬ها به ذهن متبادر می¬شود آن است که باید مراقب بود به واسطه¬ی متابعت از هوی و هوس¬ها تحت تصرف شیطان قرار نگرفت تا او بتواند از انسان به عنوان منبع مقاصد خود استفاده کند.
پس باید محکم بود و مصمم، از دشمن نهراسید ، با نیرویی وصف ناشدنی به صفوف دشمن نگاه کرد و دل به پروردگار سپرد و امید به نصرت الهی بست. ثابت قدم بود و حرکت کرد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.