موضوع: "مقاله"

فرهنگ مواجهه با بدپوششی در سیره اهل بیت(ع)


 علیرغم ادعای برخی مبنی بر اینکه در سیره اهل‌بیت(ع) مواجهه با بدحجابی یافت نمی‌شود، این نوشتار به صورت تخصصی اولا به اثبات اصل مواجهه و عکس‌العمل حضرات معصومین(ع) در مقابل این منکر و ثانیا به تبیین انواع مواجهه ائمه هدی(ع) با آن پرداخته است.  مفاهیمی نظیر پوشش، بدپوششی، مواجهه، سیره، روش اجتهادی تجمیع ظنون و موضوع روش‏ شناسی تعیین شیوه برخورد معصومین(ع) با مقوله پوشش تحلیل و تبیین می‌‎شود.

«پوشش» یکی از شاخص‏های وجودی آدمی، و وجه ممیز او از دیگر موجودات بوده، جزو نیازهای فطری انسان به شمار می‏رود. این مهم در منطق الهی از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که قرآن كريم ضمن نعمت و هديه الهی خواندن پوشش، به كاركردهاى مختلف آن‌اشاره کرده، مى‏فرمايد: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستاديم كه اندام شما را مى‏پوشاند و مايه زينت شما است… اين از آيات خداوند است؛ باشد كه متذكر شده، پند گيريد» (اعراف ـ 27)


نشانه دیگر اهمیت «پوشش» در حیات انسانی- اسلامی آدمی، تلاش شیطان و اولیای او برای برکَندن پوشش از تن آدمی و سوق دادن او به سوی عریانی و برهنگی در بیشینه، و یا ایجاد انحراف در مقدار و نحوه پوشش در کمینه آن است. چنانکه قرآن کریم تلاش شیطان برای برکَندن پوشش از تن آدم و حوا و اخراج آن دو از بهشت بَرین را این‌گونه به تصویر می‏کشد: «اى فرزندان آدم! مبادا شيطان شما را بفريبد، آن‏چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباس‏شان را از تن‏شان بيرون آورد» (اعراف: 27)


بر همین اساس خدای متعال انسان را بر اساس جنسیت به پوشش مناسبِ شأن، ترغیب و توصیه کرده و عدم پوشش و عاری بودن از لباس مناسب را نوعی ناهنجاری و از علائم بدویت و جاهلیت برشمرده است. (ن.ک. طباطبائی، المیزان (ترجمه)، ج8، ص 108)


اهمیت مقوله پوشش در بیان فوق، حاصلِ «رهیافت وحیانی» به آن است. کندوکاو از طریق «رهیافت تجربی» نیز بیانگر آثار انسان‏پرور و جامعه‏ساز «پوشش» از سویی، و عواقب انسان‏سوز و جامعه‏براندازِ «بی‏پوششی» و «بدپوششی» از سوی دیگر است.
بدیهی است مقوله‏ای با این درجه از اهمیت و تاثیرگذاری در حیات انسانی، از نگاه مکتبی که داعیه جامعیت، جاودانگی و جهان‏شمولی دارد، بایسته و شایسته غفلت و یا کم‏توجهی نیست؛ چونانکه سیری اجمالی در بیان و بنان (قول و فعل) شارع مقدس و مبیّنان معصوم شریعت(ع)، در حوزة تکوین و تشریع، بیانگر اهتمام و توجه وافر ایشان به مقوله «پوشش» است.
آفریدگار آدمی در مرحله تکوین، نیاز به پوشش را در درون آدمی به صورت نیازی فطری به ودیعت نهاده (ن.ک. اعراف: 22)، در مقام تشریع نیز او را ملزم به رعایت پوشش انسانی- الهی نموده است (ن.ک. نور: 30-33؛ احزاب: 33، 35، 53، 55، 59 و…)، و حتی فواید پوشش، منابع تهیه و شیوه‏های ساخت ابزار پوشش و در نهایت حدود آن را مورد توجه و تأکید قرار داده است. (ن.ک. نحل: 5، 14، 80-81؛ فاطر: 12 و…)

ادامه »

صبر و بردباری

خداوند متعال زندگی دنیا را چنان مقرر فرموده است که لذت آن همواره با رنج و کوشش همراه باشد. در این دنیا کامیابی بدون رنج، سلامتی بدون بیماری، شادمانی بدون اندوه، رفاه بدون دردسر، دیدار بدون فراق، وصل بدون هجران و آرامش بدون هراس وجود ندارد. اگر جز این باشد، با طبیعت زندگی دنیا و نقش انسان در جهان ناسازگار است. جالب این که واژه «شدت» با تمام مشتقاتش 102 بار و به همین تعداد واژه صبر و مشتقاتش در قرآن آمده است. می توان این طور برداشت کرد که خداوند به همان اندازه که شدت می دهد، صبرش را هم می دهد.

تعریف صبر
زندگی انسان در دنیا آمیخته با مشکلات عجیبی است که اگر در مقابل آن بایستد و شکیبایی و مقاومت به خرج دهد، به یقین پیروز خواهد شد و اگر ناشکیبایی کند و در برابر حوادث زانو زند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید.

منظور از صبر همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن «جزع» و بی تابی است که به معنای از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است.

در قرآن نزدیک صد آیه از صبر سخن به میان آمده، در حالی که هیچ یک از فضایل انسانی به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان می دهد که قرآن برای صبر اهمیت ویژه و برای صابران اجر فراوانی قائل شده است و می فرماید:

إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ[1]

و کلید ورود به بهشت صبر و استقامت شمرده شده است؛ آنجا که می فرماید: فرشتگان بر در بهشت به استقبال صابران می آیند و به آنها می گویند:

سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ[2]

سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، که سرانجام چه نیکو منزلگاهی یافتید.

از مؤمنان خواسته است که صبر پیشه کنند و یکدیگر را به صبر دعوت کنند[3] و از صبر کمک بجویند.[4]

انسان بدون صبر و استقامت، هم در جهت مثبت به جایی نمی رسد و هم در برابر عوامل منفی، مصائب و آفات، قادر به ایستادگی نیست. به همین دلیل، کلید اصلی پیروزی ها، صبر و شکیبایی است. علی علیه السلام می فرماید:

الصبر الظفر[5]

صبر، پیروزی است.

در سخنی دیگر می فرماید:

لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان[6]

انسان شکیبا و مقاوم هرگز از دست یافتن به مقصد و آرمان خود محروم نخواهد ماند اگرچه پس از گذشت دورانی طولانی باشد.

صبر نیرویی است که یک نفر را توانایی مقابله با بیست نفر و بیست نفر را توانایی مقابله با دویست نفر می دهد.[7] استاد شهید مرتضی مطهری در توضیح حدیث فوق می فرماید:

هرکس مطلوبی دارد و دائماً در اندیشه است که چه وسیله ای او را یاری خواهد کرد که موفق شود و به مطلوب خود برسد. برخی تصور می کنند یگانه چیزی که باید به یاری آنها بشتابد بخت و شانس است، نه چیز دیگر؛ برخی دیگر در جست وجوی ظفر و پیروزی هستند، اما نه از ناحیه خود، بلکه با کمک دیگران. فقط دیگران را به حساب می آورند، می خواهند با پارتی و توصیه دیگران تلاش کنند. داستان این افراد داستان همان فردی است که ماری بر سکویی خفته دید و گفت: دریغ از مردی و سنگی، چیزی را که به حساب نمی آورند همان شخصیت خودشان است و برخی از مردم به خود تکیه دارند و روی خود حساب می کنند. راه صحیح آن است که انسان شخصیت خود و استعدادهای مکتوم خود را فراموش نکند، بداند که درست است که عالم، عالم اسباب است، اما در این عالم اسباب، از همه اسباب مهم تر و بهتر همان اسبابی است که همراه وجود خود ماست. خداوند هر موجودی را که آفریده او را مجهز ساخته به استعدادهایی که جزء شخصیت خود اوست.

یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارهاست، حوصله و صبر زیاد است؛ کم حوصلگی و کم صبری مانع رشد و کمال است. آدم کم حوصله کارها را ناقص و ناتمام می گذارد و دائما از این شاخه به آن شاخه می پرد و از این کار به آن کار رو می آورد، در نتیجه هیچ کاری را کامل انجام نمی دهد و دیگری در اثر مداومت و صبر و حوصله زیاد ترقی می کند. اگر صبر و حوصله باشد بی استعدادترین افراد هم می توانند به هدف برسند.[8]

افراد سست اراده و کم حوصله بسیار زود از میدان حوادث می گریزند، یا در برابر حجم مشکلات زانو می زنند. نه دنیا را بدون صبر و استقامت به انسان می دهند و نه آخرت را.

ادامه »

روشهای تهیه و حفظ لقمه حلال

برای ثبات و پایداری در راه کسب حلال و تهیه لقمه پاک، راهکار هائی را از کلمات معصومین (علیهم السلام) بیان می کنیم:

سفر برای کسب حلال
علاء بن کامل یکی از یاران حضرت صادق (ع) روزی به محضرش شتافت و التماس دعا گفت، و اضافه نمود که: ای پسر پیامبر (ص) از خداوند متعال بخواه که زندگی راحت و مرفهی داشته باشم! امام (ع) پاسخ داد:

لَا أَدْعُو لَک اطْلُبْ کمَا أَمَرَک اللَّهُ عَزَّ وَ جَل؛[1]

من برایت دعا نمی کنم، تو زندگی مرفه و راحت را از همان راهی بخواه که خداوند متعال به تو فرمان داده است. یعنی از راه تلاش و کوشش بهبود بخشیدن به وضع زندگی و تدارک برخی از برنامه های اقتصادی در جامعه نه تنها نقص و عیبی برای یک انسان مسلمان به حساب نمی آید، بلکه ناشی از قوت ایمان و اراده استوار او در راه رسیدن به اهداف والای معنوی است. رئیس مذهب جعفری (ع) بر این اندیشه پای می فشرد که:

ینْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یرَی ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیرِ ذَاتِ مُحَرَّم؛[2]

کوچیدن برای یک مسلمان عاقل شایسته نیست مگر در سه مورد: بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی (سفرهای تجارتی و..).، کسب توشه آخرت (سفرهای زیارتی)، رسیدن به لذتهای حلال (سفرهای تفریحی).

زمان شناسی
پیشوای ششم (ع) از افرادی که در ظاهر زهد فروشی کرده، مردم مسلمان را به بهانه تقوا و ترک دنیا از فعالیتهای اقتصادی منع می کردند انتقاد می نمود وشیوه غلط آنان را تخطئه می کرد. سفیان ثوری از عالمان زهد فروش و ظاهر سازی بود که علاوه بر مردم عادی، امام صادق (ع) را نیز از مظاهر دنیوی منع کرد. او زمانی مشاهده کرد که امام صادق (ع) لباس نو و مناسبی پوشیده است، به امام (ع) گفت: تو نباید خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی! برای تو زهد و تقوا و دوری از دنیا و مظاهر آن شایسته است!

امام صادق (ع) با پاسخهای منطقی خویش وی را به اشتباهات خود واقف ساخت و از تفکرات صوفی مآبانه و انحرافی وی به شدت انتقاد نمود و فرمود: می خواهم به تو سخنی بگویم، خوب توجه کن، سخن من به دنیا و آخرتت مفید خواهد بود. ای سفیان! رسول گرامی اسلام در زمانی زندگی می کرد که عموم مردم از نظر اقتصادی در مضیقه بودند و پیامبر (ص) خود را با آنان در زندگی ساده و فقیرانه هماهنگ می کرد، اما اگر روزگاری وضع معیشتی مردم بهتر شد اهل ایمان و نیکان و خوبان روزگار به بهره گیری از آن سزاوارترند نه انسانهای فاجر و منافق و کافر. ای ثوری! به خدا سوگند! در عین حالی که وضع معیشتی خوبی دارم و از نعمتها و موهبتهای خداوند متعال کمال بهره را می برم، اما از روزی که خود را شناخته ام شب و روزی بر من نمی گذرد مگر آنکه حقوق مالی خود را بر طبق فرمان خداوند متعال که بر من واجب کرده است، ادا می کنم و به مصرف مناسبش می رسانم.[3]

استحکام در کارها
از دیگر ویژگی های کاسبان وظیفه شناس، انجام دادن کار با دقت، حوصله و علاقه است. رعایت کیفیت و استحکام کالاهای تولیدی و هم چنین دقت درکارهای خدماتی، می تواند ادامه کار را برای کارگر تضمین کرده و به کارفرما نیز امکان دهد تا زمینه بیشتر و بهتری را برای کارهای آینده فراهم سازد. رسول گرامی اسلام (ص)، پیوسته مسلمانان را به دقت و استحکام در کارها سفارش می کردند. آن حضرت در گفتاری حکیمانه فرموده اند:

اللَّهَ یحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْکمَه؛[4]

خداوند متعال بنده ای را دوست دارد که وقتی کاری را انجام می دهد، با دقت و استحکام آن را به سامان برساند.

بهره گیری از تجربه
بدون تردید تجربه کاری هر انسانی، او را در برنامه ریزیهای آینده اش مدد می کند و هر قدر تجربه های زندگی بیشتر باشد و انسان آنها را در زندگی اش به کار گیرد، مسلم است که توفیقات بیشتری در این زمینه خواهد داشت. امیر مؤمنان (ع) فرمود:

الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِب؛[5]

از نشانه های خرد، نگه داری تجربه هاست. و در این زمینه مسعود سعد زیبا گفته:

 

ای مبتدی، تو تجربه، آموزگار گیر

زیرا که بِه، ز تجربه، آموزگار نیست

                                                                          

امام صادق (ع) در این زمینه رهنمود راهگشایی را به رهروان حقیقت طلب ارائه می دهد و تاکید می کند که:

الْمُؤْمِنُ حَسَنُ الْمَعُونَةِ خَفِیفُ الْمَئُونَةِ جَیدُ التَّدْبِیرِ لِمَعِیشَتِهِ لَا یلْسَعُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَین[6]؛

مؤمن در یاری کردن زیباست (به زیباترین صورت دیگران را یاری می کند)، کم تکلف است (برای دیگران زحمت ساز نیست) و زندگی اش را خوب اداره می کند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. (تجربه بار اول برایش کافی است)

استفاده از فرصتها
در زندگی گاهی فرصتهایی به دست می آید که شخص می تواند از آن فرصت به نحو شایسته ای برای بهبودی دین و دنیای خویش بهره گیرد. تیزبینی و آینده نگری افراد موجب می شود که این فرصتهای طلایی عاملی برای ارتقای جایگاه معنوی و اجتماعی آنان گردد. بدون شک از دست دادن چنین فرصتهایی موجب غم و اندوه و پشیمانی خواهد بود.

 

سعدیا، دی رفت و فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن فرصت شمار امروز را

                                                                          

امام صادق (ع) در این زمینه می فرمود:

الْأَیامُ ثَلَاثَةٌ فَیوْمٌ مَضَی لَا یدْرَک وَ یوْمٌ النَّاسُ فِیهِ فَینْبَغِی أَنْ یغْتَنِمُوهُ وَ غَداً إِنَّمَا فِی أَیدِیهِمْ أَمَلُهُ؛[7]

روزها سه گونه اند: یا روزی است که گذشته و دیگر به دست نمی آید و یا روزی است که مردم در آن به سر می برند و شایسته است که آن را غنیمت شمارند و یا آینده ای است که آرزوی رسیدن به آن را دارند.

پیشوای ششم (ع) در سخن دیگری ضرورت بهره گیری از فرصتها را یادآور شده، می فرماید: «هر کس فرصتی را به دست آورد و با این حال منتظر فرصت بهتری باشد، روزگار آن فرصت به دست آمده را از دستش خواهد گرفت؛ زیرا عادت روزگار سلب فرصتها و رسم زمانه از بین بردن موقعیتهاست.[8]

پشتکار و کوشش مداوم
از مهم ترین رموز توفیق در زندگی، تلاش دائم و پایداری در راه هدف می باشد. تحرک و پویایی که از اعتقاد راسخ انسان به مقاصد خویش سرچشمه می گیرد، در راه رسیدن به مراد ضروری ترین عامل به شمار می آید. انسان مسلمان برای رسیدن به سعادت اخروی باید در امور دنیوی خویش نیز تلاش کند و آن را به عنوان وسیله و پلی برای وصال به مطلوب بنگرد.

علی بن عبدالعزیز می گوید: امام صادق (ع) روزی از من احوال عمر بن مسلم را پرسید. عرضه داشتم: فدایت شوم او از تجارت دست برداشته و به عبادت و نماز و دعا روی آورده است. امام فرمود: وای بر او! آیا او نمی داند که هر کس به دنبال دنیا و کسب روزی حلال نرود، دعایش مستجاب نخواهد شد. سپس امام افزود: هنگامی که آیه وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب[9]؛ هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه خروج از مشکلات را برایش قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی اش می دهد.

نازل شد، تنی چند از اصحاب پیامبر (ص) از کسب و کار دست کشیده و درها را به روی خود بسته، مشغول عبادت شدند تا خداوند متعال روزی آنان را از طریق عبادت برساند. هنگامی که رسول اکرم (ص) خبردار شد، آنان را احضار نمود و فرمود: شما به چه انگیزه ای از کسب و کار دست کشیده و از جامعه فاصله گرفته و به عبادت پرداخته اید؟! گفتند: یا رسول الله! خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما هم به عبادت او روی آورده ایم! رسول خدا (ص) فرمود:

إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِک لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ عَلَیکمْ بِالطَّلَبِ؛

هر کس چنین کند دعای او پذیرفته نخواهد شد، بر شما باد به کسب روزی و درآمد.[10]

حضرت امام صادق (ع) در سخن دیگری توضیح می دهد که برخی از افراد دعایشان هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید، و از جمله فرمود:

رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیتِهِ یقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْک بِالطَّلَب؛[11]

مردی در خانه اش نشسته و مدام می گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته می شود: آیا تو را فرمان ندادم به طلب روزی؟!

در هر صورت، برای رسیدن به مقصود باید تلاش نمود و در راه آن مشکلات و سختیها را تحمل کرد تا اینکه از دیگران بی نیاز شده، به استقلال اقتصادی برسیم. عطار نیشابوری می گوید:

 

به یک باری نیاید کارها راست

به باید کرد ره را بارها راست

 

به یک ضربت نخیزد گوهر از سنگ

به یک دفعت نریزد شکر از تنک

 

نگردد پخته هر دیگی به یک سوز

نیاید پختگی میوه به یک روز

                                                                          

برنامه ریزی و رعایت اعتدال
 

خواهی اگر که حفظ کنی آبروی خویش         

بردار لقمه لیک به قدر گلوی خویش

                                                                          

رعایت اعتدال و میانه روی در مخارج و درآمدهای زندگی موجب آسایش و رفاه خواهد بود. اسراف و تبذیر، سخت گیری و تنگ نظری و بخل و طمع ورزی موجب اختلال در نظم زندگی می شود و چه بسا جایگاه اجتماعی فرد را متزلزل نموده و گاهی آبرو و شخصیت او را از بین می برد. معمولا افرادی که ولخرجی می کنند، دچار تنگدستی و فقر می شوند و سپس از گردش ناملایم روزگار شکایت کرده، از شانس بد خود گلایه می کنند. امام صادق (ع) می فرماید:

إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَی[12]

؛ اسراف موجب فقر و میانه روی سبب توانایی می شود.

و سعدی گفته:

 

چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن

که می گویند ملاحان سرودی

 

اگر باران به کوهستان نبارد

به سالی دجله گردد خشکرودی

                                                                          

عبدالله بن سنان می گوید:

امام صادق (ع) هنگامی که آیه وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک؛ را تفسیر می کرد، انگشتان دست خود را کاملا بسته و دست خود را مشت نمود و به ما فرمود: «یعنی این چنین نکنید که این نهایت خست و بخل است و در معنی آیه وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ؛ دست خود را کاملا باز کرد و فرمود: این چنین هم درست نیست؛ یعنی انسان هر چه دارد خرجش کند و چیزی در کف دستش نماند.[13]

در نتیجه، این آیه شریفه افراط و تفریط در مصرف مال دنیا را نفی کرده، به اعتدال سفارش می کند.

ادامه »

مکتب تکفیر و مکتب اربعین

رَبّ أدخلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ أخرِجنی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لّی مِن لّدُنکَ سُلطاناً نصیراً. مقاله ای که پیش رو دارید، شمّه ای است از معالی و مکارم انسانیت در جنة الطّریق؛ راهی به سوی بهشت که مسافرانش عشق را به دوش می کشند تا عظمت و علو بشریت را به نمایش بگذارند؛ راهی که تجلی قیام شعور و فهم و قیام ایمان و قیام نادیدنی ها و ناشنیدنی هاست؛ راهی که در آن روح و ریحان است، آسمان و زمین است، راهی که مهربانی باران های بهاره حسین(ع) را در وجودمان سبز می کند؛ راهی که رفتن است و رسیدن. همان راهی که اربعین را نشانه رفته است!

از زمان سقوط رژیم استبدادی و سرکوبگر صدام حسین در عراق تاکنون، پدیده زیارت اربعین امام حسین(ع) در کربلای معلی در بیستم صفر هر سال، در حال گسترش سریع ونهاد سازی است. پیاده روی برای زیارت امام حسین(ع) در زمان حاکمیت حزب بعث در عراق (19682003م. ) ممنوع بود و کسانی که از این دستور سرپیچی می کردند، به صورت میدانی از سوی نیروهای مستقر در طول مسیر کشته می شدند. پس از سقوط نظام صدام، این راه پیمایی عظیم به گونه ای از سر گرفته شد که در طول تاریخ نزدیک به ۱۴۰۰ سال گذشته شباهت ندارد. رشد جمعیت شرکت کننده در این راه پیمایی به صورت جهشی بالا می رود و نهادسازی مردمی برای اداره آن نیز به شکل بی سابقه ای در حال رشد است.

ادامه »

مصادیق باقیات صالحات چیست؟

 

نگاه انسان به هستی و اصالت بخشی به دنیا و یا آخرت نقش تاثیرگذاری در سبک زندگی افراد و اعمال و رفتار آنان دارد. اگر کسی اصالت را به آخرت می دهد و باور و اعتقاد دارد که دنیا، مزرعه ای برای آخرت است، به طور طبیعی دنبال اعمالی می رود که آخرتش را درست کند. مقصود از باقیات صالحات آن اعمال صالح ماندگار و باقیمانده است.

از مصادیقی که به عنوان باقیات صالحات مطرح شده است، مواردی است که پیامبر اکرم(ص) در این حدیث بیان فرموده است: ایشان می فرماید: اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له؛ هرگاه انسان بمیرد، عملش هم قطع می شود، مگر از سه راه: صدقه جاریه، یا عملی که از آن سود می برند، یا فرزند شایسته ای که برای او دعا می کند.

از نظر قرآن انسانیت انسان در ایمان و عمل صالح است که زمینه ساز تقوای الهی و بهره مندی از مقامات بسیار از جمله خلافت الهی می شود و انسان را در دنیا و آخرت رستگار می سازد. دست یابی به کرامت در کنار شرافت برای انسان سخت نیست، بلکه بسیار آسان است به شرط آنکه تقوای الهی را پیشه گیرد و تسلیم محض خدا بوده و به بایدها و نبایدهای الهی توجه داشته باشد.

البته انسان با مرگ خویش توان عمل را از دست می دهد و در عالم برزخ نمی تواند کاری انجام دهد که موجبات رشد و افزایش درجات و کمالات او شود، مگر آنکه اعمالی صالح در قالب باقیات صالحات داشته باشد که حتی پس از مرگ نیز ادامه می یابد و او را از فواید و آثارش بهره مند می سازد. نویسنده در مطلب پیش رو درباره اهمیت باقیات صالحات و برخی مصادیق آن سخن گفته است.

ادامه »

اولین زائر امام حسین علیه السلام

جابر عبدالله انصاری، پس از وفات پیامبر اسلام (ع)، به یاری علی (ع) پرداخت و در بسیاری از جنگ ها در سپاه امام علی (ع) حضور داشت و جنگید. جابر اولین زائر امام حسین (ع) است. روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا صلوات الله علیه از مدینه برای زیارت قبر امام (ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد.

جابر بن عبداللّه انصاری، از صحابی پیامبر اسلام (ص) بود که دوران پنج امام معصوم را درک نمود. او پس از واقعه عاشورا، در اربعین امام حسین (ع) به کربلا آمد و به همین سبب از او به عنوان اولین زائر امام حسین (ع) یاد می گردد. جابر، چهارده سال قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) در قبیله خزرج متولد شد و یک سال پیش از هجرت پیامبر به یثرب، به همراه پدر خود و هفتاد نفر از مردم یثرب به حج آمد و در منا با پیامبر اسلام (ص) دیدار و بیعت نمود، در حالی که او هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود.

ادامه »

اخلاق حضرت علامه طباطبایی(ره)

علامه طباطبایی(ره) همواره تأکید می کردند که دین و عقل با هم سازگاری دارند؛ در جایی که فکرمان از عهده فهم بعضی از مسائل برنیاید، در آن جا حقیقت دینی را پذیرفته، استدلال عقلی را به یک سو می نهیم.

در مورد معاد جسمانی یا معاد روحانی و عقلانی نظرشان این بود که اگر ما در مواردی نتوانستیم حقیقتی را درک کنیم، تابع محض قرآن کریم و دین خواهیم بود، و در حقیقت پای عقل را در برابر وحی، مستحکم و قویم و متین نمی دانستند تا بتواند در جایی که یک سلسله جزییاتی که دین درباره آنها نظر دارد، مداخله نماید؛ این نکته در تفسیرالمیزان بسیار مشهود است.

تأثیری که علامه طباطبایی بر روح ماه و بر تمام زندگی علمی و اجتماعی شاگردانش گذاشت بسیار بود. و بنده قطره ای و فردی ناچیز بودم که شاید استعداد و شایستگی نداشتم که آن چنان که می بایست از محضر استاد استفاده کنم ولی همان مقدار ناچیز، که در حد من ناتوان بود، بسیار زیاد اثر بخش بود. بنده نمی توانم راجع به فضائل ایشان صحبتی کنم فقط به چند مورد اشاره می کنم. از خصال و ویژگی های اخلاقی استاد دو نکته را به عنوان مثال ذکر می کنم تا شاید انشاء الله سرلوحه کار ما قرار گیرد:

ادامه »

منطق حاکم بر احتجاجات امام سجاد علیه السلام پیرامون نهضت عاشورا

احتجاجات امام سجاد از نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن قیام عاشورا و اهداف نهضت امام حسین است. آن حضرت از عصر عاشورا تا بازگشت و استقرار در مدینه احتجاج هایی با عوامل حکومتی و مردم شهرهای مختلف از جمله کوفه و شام داشته اند که بر این احتجاجات منطقی خاص حاکم بوده و باعث رسوایی دستگاه بنی امیه در جامعه آن روز و تاثیر و ماندگاری قیام عاشورا بعد از شهادت امام حسین شده است این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای به تحقیق و بررسی احتجاجات امام سجاد پیرامون نهضت عاشورا جهت کشف و استخراج منطق حاکم بر این احتجاجات پرداخته است.

ادامه »

عوامل مؤثر در تربیت

 

[همان گونه رسولی از خودتان به میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی دانستید به شما یاد دهد.]

دو عامل در تربیت انسان مؤثر است، عاملی مربوطه به درون انسان می باشد و عاملی نیز از بیرون وجود او در وی اثر می گذارد؛ عامل درونی همان وراثت است که از طریق ژنها، خصوصیات والدین و نسلهای گذشته به آیندگان منتقل می شود، عامل بیرونی سلسله عللی هستند که، قبل و بعد از تولد در تکوین شخصیت آدمی می توانند مؤثر باشند.

ادامه »

سیره سیاسی امام رضا علیه السلام

واکاوی حیات سیاسی امام رضا(ع) و بررسی شاخص های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام، نقشه راهی برای شناخت حقایقی است که ما را در تفکر،اندیشیدن و بازآموزی شیوه و سیره رفتاری ائمه اطهار(ع) و بهره مندی از آن رهنمون می شود.

آیا می توانیم برای مکتب سیاسی امام رضا علیه السلام تعبیر فلسفه سیاسی امام رضا علیه السلام را بکار ببریم؟
 

برای تبیین این مسئله ابتدا باید تعریفی از فلسفه سیاسی ارائه دهیم. فلسفه سیاسی (قید وصفی) یا فلسفه سیاست (قید اضافی) عنوان «مشیر» است. وقتی که یک متفکر یا یک مکتب بر اساس پیش فرض های خود از جامعه و زندگی سیاسی انسان ها بحث می کند و به چیستی و چرایی های آن می پردازد. پیرامون بایستگی ها و شایستگی ها و کاستی ها و نقصان های آن می اندیشد و از ضرورت قدرت، دولت و حکومت، نظم مطلوب و سیاست مطلوب می گوید و در مناسبات پیچیده در روابط اجتماعی به اهمیت و ویژگی های دین و اخلاق می اندیشد.

و از عمیق ترین لایه ها و شالوده های دولت و توجیه اخلاقی آن گفتگو می کند و در مقوله شهریاری و شهروندی به رابطه الزام و اطاعت می رسد و در آیین سعادت و خوشبختی و کمال و فضیلت و خیرات و چگونگی دستیابی به آن ها تأمل می کند. و بر مبنای مطلوبیت هایی که برای انسان و جامعه انسانی دارد، نسخه مطلوب و متناسب خویش را برای جوامع انسانی و جامعه خود تجویز می کند. در این صورت چنین متفکریا چنین مکتب و آیینی، دارای فلسفه سیاسی است. بنابراین «فلسفه سیاسی» مجموعه ای از تأملات عقلانی پیرامون زندگی سیاسی است.

خواه این تأملات ریشه در وحی داشته باشند یا ناشی از عقل بشری و یا تلفیقی از عقل و نقل و عرفان و اجتهاد و اعتقاد باشند. لذا فلسفه سیاسی با هر پیش فرضی از چرایی و چگونگی زندگی انسان ها در جامعه سیاسی بحث می کند.و به دنبال این است که « بهترین نوع زندگی اجتماعی» و «بهترین رژیم سیاسی» و «بهترین تعامل اجتماعی»کدام است. شاید به همین دلیل، پرسش درباره قدرت و استمرار آن و نهادهای مدنی را که با خود به همراه دارد، در تاریخ از پرسش های کلیدی فلسفه سیاسی محسوب می شود.

ادامه »