احاديث پزشكي

امام صادق عليه السلام پرسيد: «آيا گمان مي كني از كتاب هاي طب، چيزي فرا گرفته ام؟»

گفت: آري.

 فرمود: «به خداوند سوگند، نه. جز از خداوند سبحان نگرفته ام. اينك بگو كه آيا من به طب آگاه ترم يا تو؟»

گفت: تو نه، بلكه من.

 امام صادق عليه السلام فرمود: «آيا از تو چيزي بپرسم؟»

 گفت: بپرس.

 فرمود: «اي هندي! به من بگو كه چرا در سر، رخنه ها و لايه هاست؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا پيشاني از مو تهي است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا پيشاني داراي چين و چروك است؟»

 گفت: نمي دانم.

 گفت: «چرا ابروها در بالاي چشم ها قرار دارند؟»

 گفت: نمي دانم.

 گفت: «چرا چشم ها همانند بادام قرار داده شده اند؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا بيني در ميان دو چشم، قرار داده شده است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا سوراخ بيني در پايين آن است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا لب و سبيل، بالاي دهان قرار داده شده است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا دندانهاي پيشين، تيز است، دندان هاي جانبي پهن است و دندان نيش، بلندتر است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد: «چرا ريش براي مردان قرار داده شده است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا كف دستان، از مو تهي است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا ناخن و مو، فاقد حيات است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا قلب، همانند دانه صنوبر است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا ريه دو پاره است و حركت آن، تنها در جاي ثابت خويش قرار داده شده است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا كبد، قوسدار است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا كليه، همانند دانه لوبيا است؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا زانو به عقب تا مي خورد؟»

 گفت: نمي دانم.

 پرسيد:«چرا كف پا داراي گودي است؟»

 گفت: نمي دانم.

 در اين هنگام، امام صادق عليه السلام فرمود: «اما من مي دانم.»

 آن مرد گفت: پس خود پاسخ بده.

 امام صادق عليه السلام فرمود: «در سر، رخنه ها و لايه هاست؛ چون هر چيز درون تهي، هرگاه يك پارچه باشد، شكستن، زودتر به سراغش آيد و چون چند تكه قرار داده شود، شكستگي از آن دورتر است.

 موي سر، در قسمت بالاي آن قرار داده شده است تا با ريشه هايش چربي را به مغز برساند و سر موها، بخار را از مغز بيرون ببرد و سرما و گرمايي را كه بدان مي رسد، از آن دفع كند.

 پيشاني از مو تهي است، از آن رو كه محل رسيدن نور به چشمان است، و در آن، چين و چروك قرار داده شده است، بدان سبب كه عرق فرو ريخته از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود تا بدان وقت كه انسان، عرق خويش را پاك كند، آن سان كه نهرها در زمين آب ها را در خود محبوس مي سازند.

 ابروها در بالاي چشمان قرار داده شده اند تا نور را به اندازه كافي به چشمان راه دهند. اي هندي! مگر نمي بيني آن كه نور بر وي چيره شود، دست خويش را بر فراز چشمان مي گيرد تا نور به اندازه كافي از زير آن به چشمان راه بگشايد.

 بيني درميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم به دو بخش مساوي قسمت كند.

 چشم، همانند بادام است تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيماري (عفونت) از آن بيرون آيد. اگر چشم، مربع شكل يا دايره اي بود، نه ميل در داخل آن حركت مي كرد، نه دارو به همه ي آن مي رسيد، و نه بيماري از درون آن خارج مي شد.

 سوراخ بيني در پايين آن قرار داده شده است تا بيماري هايي (عفونت هايي) كه از مغز فرو مي آيد، از آن پايين آيد و بوها از آن بالا رود و به مشام رسد، در حالي كه اگر اين سوراخ، در بالاي بيني بود، نه بيماري اي از آن به زير مي آمد و نه بويي را حس مي كرد.

 سبيل و لب، در بالاي دهان قرار گرفته است تا مانع رسيدن آنچه از مغز فرو مي ريزد، به دهان شود، مبادا كه طعم خوراك و نوشيدن بر انسان مكدر گردد و آن را از خودش دور كند.

 ريش، تنها براي مردان قرار داده شده است تا بدين وسيله از زنان متمايز گردند و نيازي به باز گشودن (همه چهره و ملاحظه آن براي شناسايي) نباشد.

 دندان جلو، تيز قرار داده شده است؛ زيرا به واسطه آن، كار گاز گرفتن صورت مي پذيرد و دندان هاي جانبي پهن قرار داده شده است؛ زيرا آسياب كردن و جويدن به كمك آنها انجام مي گيرد و نيش، بلندتر است تا تكيه گاه دندان جانبي و دندان جلو باشد، به سان ستون در يك بنا.

 كف دستان از مو تهي است، چون به كمك آنها كار لمس انجام مي گيرد؛ اما اگر در آنها مو وجود داشت، انسان نمي دانست آنچه پيش روي اوست و آن را لمس مي كند، چيست.

 مو و ناخن، فاقد حيات است؛ زيرا بلند شدن آنها مايه ي كثيفي و زشتي است و كوتاه كردنشان پسنديده است. پس اگر در آنها حيات وجود مي داشت، انسان به هنگام كوتاه كردن آنها احساس درد مي كرد.

 قلب، به شكل دانه ي صنوبر است؛ زيرا وارونه است و يك سر قلب، باريك قرار داده شده تا لابه لاي ريه برود و با سردي آن، خنك شود، مبادا كه مغز از گرماي آن بسوزد.»

 ريه، دو پاره قرار داده شده است تا قلب در لابه لاي فشارگاه هاي آن قرار گيرد و به كمك حركت آن، خنك شود.

 كبد، قوسدار است تا معده را سنگيني كند و به تمامي بر روي آن قرار گيرد و آن را بفشرد و در نتيجه، بخاري كه در آن هست، بيرون برود.

 كليه، به شكل دانه لوبيا قرار داده شده است؛ زيرا مسير ريزش مني، نقطه به نقطه ي آن عضو است. پس اگر كليه به شكل مربع يا دايره بود، نقطه نخست، مانع رسيدن مني به نقطه دوم مي شد و موجود زنده نمي توانست با خروج آن، احساس لذت كند؛ چه اين كه مني از ستون فقرات به سمت كليه فرو مي آيد و آن (كليه) نيز به كِرمي مي ماند كه جمع مي شود و باز مي شود و تدريجاً مني را به سوي مثانه مي راند، به سان تيري كه از كمان رها شود.

 تا خوردن زانو به سمت عقب قرار داده شده است؛ چرا كه انسان به سمت جلو راه مي رود و حركات او با تعادل همراه است، اما اگر اين نبود، انسان در هنگام راه رفتن (بر زمين) مي افتاد.

 در كف پا گودي اي قرار داده شده است؛ زيرا هر چيز به تمامي سطح بر زمين قرار گيرد، به اندازه سنگ آسياب سنگين مي شود، اگر با لبه اش بر روي زمين باشد، يك كودك هم مي تواند آن را (از جاي خويش) براند. اگر هم چيزي به روي بر زمين قرار گيرد، جابه جا كردن آن، حتي بر يك مرد، سنگين مي آيد.

 در اين هنگام، مرد هندي پرسيد: اين دانش براي تو از كجا حاصل آمده است؟

 فرمود: «آن را از پدرانم، از پيامبر خدا، از جبرئيل عليه السلام، از پروردگار جهانيان جلّ جلاله-، يعني همو كه تنهاست و جان ها را آفريده، فرا گرفته ام.

 پس آن هندي گفت: راست گفته اي و من نيز گواهي مي دهم كه خدايي جز الله نيست و محمد، پيامبر خدا و بنده ي اوست و تو آگاه ترين كسان روزگار خويش هستي.»

 برگرفته از كتاب دانش نامه احاديث پزشكي، محمدي ري شهري، ترجمه دكتر حسين صابري، ص 35-47

 

صفحات: · 2

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.