13آبان سال روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و روز دانش آموز

یکی از مبارزات تاریخساز و پیروز، که به رغم تواناییهای غیر قابل انکار استکبار، پیروزی از آن جبهه مستضعفین گردید انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بود، و در تکمیل و تعمیق این پیروزی اشغال لانه جاسوسی در سیزدهم آبانماه 1358 بود. صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان گروه گروه وارد دانشگاه می شوند، آنها مدارس را تعطیل کرده و رو به سوی دانشگاه تهران نهاده اند تا بار دیگر اطاعت از رهبر خود امام خمینی(ره) را نشان دهند و اعتراض خود را از حکومت دیکتاتوری شاه و اربابش آمریکا به گوش جهانیان برسانند.

دستگیری امام خمینی (ره)
شب 13 آبانماه 1343 صدها کماندو و چتر باز مسلح خانه قائد بزرگ را در قم محاصره کرده از بام و دیوار وارد منزل شدند و جهت دستگیری ایشان به جستجوی و ضرب و شتم خدام منزل پرداختند. امام خمینی که در آن ساعت در یکی از اطاقهای اندرون به نماز و دعا مشغول بود از سر و صداها و جست وخیزها دریافت که چکمه پوشان رژیم به منزل یورش آورده اند که بی درنگ لباس بر تن کرده خواست از در اندرون به بیرونی برود لیکن دری که اندرون را به بیرونی متصل می ساخت بسته و کلید آن که در مضر خود ایشان بود در آن لحظه گم شده بود.

دژخیمان شاه پس از پرس و جو در بیرونی از آنجا که دریافتند امام خمینی در اندرون به سر می برد به درب اندرون یورش برده چون در را بسته یافتند با مشت و لگد به جان آن افتادند! امام خمینی چندین بار بانگ زد که «وحشیگری در نیارید الان در را باز می کنم» لیکن مزدوران شاه بی توجه به تذکر ایشان به مشت کوفتن و لگد زدن خود ادامه می دادند تا سرانجام قسمتی از در را شکستند!

امام خمینی که از پیدا کردن کلید ناامید شده بود از در دیگر اندرون که به کوچه باز می شد خارج شد و در وقت بیرون رفتن مهر امضای خود را به رسم امانت به «بانو خمینی» سپرد و فرمود «شما را به خدا می سپارم». کماندوها و دژخیمان شاه که سراسر کوچه را اشغال کرده بودند به محض خارج شدن قائد بزرگ از منزل ایشان را محاصره کرده به ماشینی که در درب منزل آورده بودند سوار کردند و ماشین با شتاب هر چه بیشتر به حرکت در آمد.

روز دانش آموز
صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان گروه گروه وارد دانشگاه می شوند، آنها مدارس را تعطیل کرده و رو به سوی دانشگاه تهران نهاده اند تا بار دیگر اطاعت از رهبر خود امام خمینی(ره) را نشان دهند و اعتراض خود را از حکومت دیکتاتوری شاه و اربابش آمریکا به گوش جهانیان برسانند.

دانش آموزان، دانشجویان و گروهی دیگر از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کرده اند، برخی به تماشای نمایشگاه عکس مشغولند و برخی نیز به سخنرانی گوش می دهند. مأموران شاه دانشگاه رادر محاصره خود در آورده اند تا هر گونه فریاد به حق و حرکتی ازاین موج جوشان را سرکوب سازند. فریاد مقدس «اللّه اکبر» دانش آموزان فضا را می شکافد و در پاسخ به این فریاد گلوله های گاز اشک آور مأموران شاه بین جمعیت پرتاب می شود. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشند، صدای خود را رساتر می کنند تا فریاد اللّه اکبر تا فاصله های دور طنین انداز شود و لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه بیفکند.

بالاخره تیراندازی آغاز می شود، اجتماع کنندگان سراسیمه به سوی درب ورودی دانشگاه می دوند ولی به هر سو می روند با تیراندازی سربازان مواجه می شوند. در این صحنه جنگ و گریز دانش آموزان بسیاری بر زمین می افتند و در خون خود می غلتند

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
تاریخ دویست ساله اخیر مشحون از مبارزات مستمر و پیگیر و موثر مستضعفین علیه مستکبرین بوده است، این مبارزات که از افت و خیزهای فراوانی برخوردار بوده است اغلب به نامرادی و ناکامی مستکبرین انجامیده است. این وضعیت تا پیدایش سلاحهای مدرن امروزین ادامه داشت، ولی پس از تکمیل سلاحهای کلاسیک و کشتار جمعی، این معادله تا حد زیادی به هم خورد و جبهه کفر تقویت گردید.

یکی از مبارزات تاریخساز و پیروز، که به رغم تواناییهای غیر قابل انکار استکبار، پیروزی از آن جبهه مستضعفین گردید انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بود، و در تکمیل و تعمیق این پیروزی اشغال لانه جاسوسی در سیزدهم آبانماه 1358 بود.

اشغال لانه جاسوسی امریکا از ابعاد مختلف حایز اهمیت است، ولی به نظر می رسد که اهمیت این کار عظیم از نظر سیاسی بیشتر قابل توجه باشد.

روز مبارزه با استکبار جهانی
انقلاب خونین ملت ایران سرگذشت پر فراز و پرنشیبی دارد و در این رهگذر مردم خویش متحمّل مشقّت های زیادی شدند به همین دلیل همه اوقاتش برای این مرز و بوم مقدس، لیکن بعضی از ایام از جهات وقوع حوادث و رخدادها عظیم تر و همین بزرگی و تقدیس است که روزی در تاریخ ملت ایران به عنوان نماد و سمبل غیرت و از خود گذشتگی به نام روز ملی مبارزه با استکبار ثبت و آن روز سیزده آبان و از ایام اللّه است.

13آبان در کلام امام و رهبری
سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی می کردند. ملتی که برای خدا قیام کرده و شهادت طلب می کند از هیچ نمی ترسد.

ما مدعی هستیم که اینجا سفارتخانه نیست، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعی هستیم که این آدمهایی که در اینجا بودند، اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما یک چیزی درست کردید که لانه جاسوسی است و بیایند ببینند که آیا این چیزهایی که در این سفارتخانه هست، اینها اسباب دست جاسوسهاست یا وسایلی است که سفارتخانه لازم دارد؟ ما که مرکز جاسوسی را گرفتیم نه سفارتخانه را.

مصاحبه ها و خاطرات
حضرت امام (س) قبل ازمحاسبه رایجی که معمولا مسئولین یک نظام برای بررسی پی آمد هر قضیه سیاسی می کنند متوجه این نکته بودند که آیا چنین اقدامی برای حیات و بقای انقلاب ضرورت داشته است و یا می تواند ادامه همان انقلاب به حساب آید. به همین علت حضرت ایشان در حمایت از اقدام دانشجویان یک لحظه فرصتی را از دست ندادند و چون پیامبری ناصح و رهبری دوراندیش جامعه را برای تداوم مبارزه و انقلاب را برای اعتلای ارزشها هدایت کردند. به نظر بنده آن حضرت با تبدیل اقدام دانشجویان که نوعی حرکت اعتراضی رادیکالی تعریف می شد به یک حرکت انقلابی، آن هم بزرگتر از انقلاب اول، خصومت و تضاد منافع (انقلاب اسلامی - امریکا) را از پوسته تدافعی وانفعالی بیرون کشیدند و به وضعیت ابتکاری و تهاجمی کشاندند.

رشحاتی از قلم
یک ملت بود و یک حرف ناگفته و یک دنیا عزتِ سرکوب شده که ناگهان و به عزمی ستودنی، بلندای بودن خویش را قصیده ای خواند.

یک سینه درد بود از دشنه های بیگانه و یک تاریخ، خاطره تلخ از شبیخون های نامردانه که ناگهان سر گشود و جمع پریشان و غافلِ شیطانک ها را به صلابت تباه کرد.

شیطانک های بی جرئت و جسارت، در لانه تاریک خویش، دزدانه مرگ آفتاب را پچ پچ می کردند، اما آفتاب تازه صبح، هنوز در خیال تولد شکوفه های دوباره بود و نور می پاشید و از شومیِ شیطانک ها، ملتهب و داغدار می شد و دم فرو می بست و صبوری می ورزید.

وقتِ گل دادنِ نهال های نوجوان نزدیک شده بود و شیطانک ها، مانع آفتاب و آب و هوا می شدند؛ مانع رشد و مانعِ رویش.

دیگر بیش از این، حبس نفس ها در سینه های زخم خورده میسر نبود. نبض اعتراض و فریاد، به تندی زد. انقلاب دوم و انفجارِ دوباره نور، شعله کشید و هرزه علف های مزدور و ناخوانده را در کام خویش مدفون کرد. سایه های سیاه و پنهانِ شیطانک ها با حضور یگانه و بی رقیبِ آفتاب، با اضطراب، رختِ رفتن پوشید و گریخت. حالا نوید سرفرازی ساقه های استقلال ملت، باز در این دل های بی تاب دمیده شده است.

hawzah.net

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.