حلول ماه شعبان و ایام فرخنده شعبانیه مبارک.

سلسله مباحث امربه معروف ونهی از منکر در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج)

دهمین جلسه نشست امربه معروف ونهی از منکر روز شنبه 95/02/18 باسخنرانی استاد تقوی در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد استاد تقوی به ادامه بحث امر به معروف ونهی از منکر پرداختند درباره ویژگی های شایسته آمر و ناهی(واجب نیست ،اما شایسته است ) ظرافت های امر به معروف و نهی از منکر در بیانات رهبری -ظرافت های احکام شرعی امر به معروف و نهی از منکربه ایراد سخنرانی پرداختند.

مکارم اخلاقی هدف بعثت نبی اکرم صلی الله وعلیه وآله

بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، مکارم اخلاقی هدف غایی بعثت پیامبران(ص) است، چنانکه آیات قرآن و روایات بر آن تاکید دارد. اما پرسش این است که مکارم اخلاقی چیست؟ مصادیق آن چیست؟ به چه چیزی به عنوان مکارم اخلاقی گفته می‌شود. شخصی که مکارم اخلاقی دارد، چگونه آدمی است و چگونه رفتار می‌کند؟ نویسنده در این مطلب به این پرسش‌ها پاسخی بر اساس آیات و روایات داده است.
***
اخلاق و تزکیه، هدف بعثت
خداوند در آیات قرآن به تعلیم و تزکیه به عنوان فلسفه بعثت پیامبران از جمله پیامبر گرامی اسلام تاکید دارد. (بقره، آیات 129 و 151؛ آل‌عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
تزکیه به معنای پاک کردن و پاک‌سازی است. پاکسازی به معنای تغییر افکار و عقایدو رفتار فاسد و غلطی است که انسان را از حقیقت دور می‌سازد. این خودسازی و پاکسازی با اموری چون تقوای الهی، دادن زکات و انفاقات مالی و مانند آن انجام می‌گیرد. البته بر اساس آیات قرآن، انسان باید تلاش کند تا خودسازی نماید؛ اما باید بداند که بدون تزکیه الهی، تزکیه انسانی به نتیجه‌ای نمی‌رسد. (نساء آیه 49؛ نور، آیه 21)
اما باید این را دانست که دنیا دارالاسباب است و خداوند هر چیزی را بر اساس اسباب آن انجام می‌دهد. از این رو فرشتگانی مانند چهار فرشته برتر یعنی جبرئیل، میکائیل، عزرائيل و اسرافیل به عنوان مدبرات امور و دیگران به عنوان مقسمات و مانند آن عمل می‌کنند.
تعلیم و تزکیه بشریت با اسباب انجام می‌گیرد و بر اساس آیات پیش گفته در فلسفه بعثت این معنا به دست می‌آید که اسباب تزکیه و پاکسازی بشر، پیامبران از جمله پیامبر(ص) است. از این رو خداوند می‌فرماید: خذ من اموالهم صدقهًْ تطهرهم و تزکیهم بها و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم و الله سمیع علیم؛ از اموال آنان صدقه‌ای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزه‌شان سازی و برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است و خدا شنوای داناست.
پس پیامبر(ص) سبب الهی برای تزکیه و تطهیر انسان‌هاست و هرکسی که بخواهد به تزکیه و خودسازی و پاکسازی دست یابد باید به پیامبر(ص) توسل جوید و از ایشان به عنوان سبب بهره‌گیرد.
البته برخی از خودبینان گمان می‌کنند که خودشان با کارهایشان تزکیه را انجام می‌دهند. بدترین این افراد کسانی هستند که یک کار خوب خودشان را مبنای پاکسازی و خودسازی دانسته و به خودستایی خویش می‌پردازند. از نظر قرآن بدترین افراد کسانی هستند که با زبان، خودستایی کرده و تزکیه نفس زبانی دارند در حالی که در عمل کاری نمی‌کنند. (نجم، آیه 32)
به هر حال، آنچه هدف بعثت است اصولی چون تعلیمات معرفتی و آموزه‌های دستوری به عنوان مقدمه، و تزکیه و تصرف در دیگران با دیگرسازی از سوی پیامبر(ص) است که به عنوان تزکیه الهی در آیات قرآن مطرح شده است.
اوج این تزکیه که در حوزه اخلاق و رفتار انجام می‌گیرد، تزکیه درحد و اندازه مکارم اخلاقی است.

چیستی مکارم اخلاقی
اما پرسش این است که مکام اخلاقی چیست که به عنوان هدف بعثت خاص پیامبر(ص) از سوی خود ایشان معرفی می‌شود؛ چنانکه حضرت می‌فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام. (مکارم الاخلاق طبرسی ص 8)
امیرمومنان امام علی‌(ع) درباره جایگاه و اهمیت و ارزش مکارم اخلاقی می‌فرماید: علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعهًْ و ایاکم و الاخلاق الدنیهًْ فانها تضع الشریف و تهدم المجد؛ به مکارم اخلاق پایبند باشید که آن مایه سربلندی است و از اخلاق‌پست دوری کنید که آن، انسانهای شریف را پست و بزرگواری را از بین می‌برد. (تحف‌العقول ص 215)
برای شناخت مکارم اخلاقی می‌توان به مصادیقی که در آیات و روایات بیان شده اشاره کرد؛ زیرا این روش بهتر می‌تواند حقیقت و چیستی مکارم اخلاقی را بنمایاند.
از جمله روایات مهم، روایات امام صادق(ع) در بیین برخی از مهم‌ترین مصادیق مکارم اخلاقی است. ایشان (ع) می‌فرماید: «و قد سئل عن مکارم الاخلاق: العفو عمن ظلمک و صله من قطعک و اعطاء من حرمک و قول الحق و لو علی نفسک؛ درباره مکارم الاخلاق سوال شد، فرمودند: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه با کسی که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد. (منهاج البراعه، خوئی، ج 6، ص 218)

آنچه حضرت(ع) در تبیین مصادیق مهم آن بیان کرده عبارتند از:

1. عفو از ظلمی که شده: گذشت در آیات قرآن بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. این عفو شامل عفو خداوند (بقره، ‌آیه 52)، عفو از اهل کتاب (بقره، آیه 109)، عفو در مسئله انفاق (بقره، آیه 21‍9)، عفو در طلاق و مسئله مهریه (بقره، آیه 237) و مانند آنها می‌شود. از نظر قرآن گذشت از دیگری یکی از مهم‌ترین راه‌های دست‌یابی انسان به تقوا است. می‌دانیم که انسان برای عبادت آفریده شده است (ذاریات، آیه 56) و هدف از عبادت دست‌یابی به تقوای الهی است (بقره، آیه 21) تا این‌گونه، انسان به مقام علم و تزکیه‌ای دست یابد که زمینه خلافت او است. از نظر قرآن وقتی نزدیک‌ترین راه دست‌یابی به تقوای الهی، عفو است، پس باید گفت که عفو و گذشت از مهم‌ترین عبادت‌هایی است که انسان می‌تواند در زندگی داشته باشد.
انسان در زندگی همواره با گناه و اشتباه و خطا مواجه است. بنابراین، باید آنچه را برای خود می‌پسندد برای دیگری بپسندد و آنچه را برای خود نمی‌پسندند برای دیگران هم روا نداند.
این بدان معنا است که اگر دوست داری دیگران نسبت به تو اهل گذشت و عفو باشند، خودت نیز اهل گذشت باش. به هر حال، اگر با بدی در زندگی از سوی دیگران مواجه شدیم، گذشت کنیم تا اهل مکارم اخلاقی باشیم. (نساء، آیه 149) البته باید توجه داشت که عفو و گذشت در مسایل شخصی غیر از عفو و گذشت نسبت به مسایل اجتماعی است؛ و به همان اندازه که در مسائل فردی بر عفو و گذشت تاکید شده در مسائل اجتماعی بر رفتارهای عادلانه و جلوگیری از ظلم و ستم و مجازات خاطیان تاکید گردیده است.

2. صله رحم نسبت به قاطع آن: بر اساس اصل عقلایی مقابله به مثل، این حق برای هرکسی ثابت است که اگر دیگری کار بدی در حق تو کرد تو نیز حق داری همان‌رویه را در پیش‌گیری (بقره، آیه 194؛ انعام، آیه 160؛ یونس، آیه 27؛ غافر، آیه 40) پس اگر کسی صله رحم انجام نمی‌دهد و قاطع آن است، این حق بر تو ثابت است تا صله رحم نکنی، اما بر اساس مکارم اخلاقی نباید ترک صله نسبت به کسی کرد که حق صله رحم را به جا نیاورد. بنابراین، اصولا انسان اخلاقی در برابر کنش‌های ضداخلاقی، واکنش‌های اخلاقی انجام می‌دهد؛ چون اگر این گونه عمل نکند چه تفاوتی میان او و آدم غیراخلاقی است. از سوی دیگر، صله رحم کردن برای انسان آثار و برکاتی دارد که از جمله آن افزایش عمر و برکت در رزق و روزی است. پس حتی اگر این آثار نباشد، انسان باید برای اینکه در مسیر تزکیه نفس و تقوای واقعی گام بردارد، از دیگری بگذرد و صله‌رحم انجام دهد و با شخص بدکار چنان رفتار کند که انگار اصلا گناهی را مرتکب نشده است. از این رویه به عنوان صفح در آیات قرآن تعبیر شده است. صفح یعنی ورق زدن صفحه زندگی؛ پس با کسی که قاطع رحم است چنان رفتار کن که گویی امروز اولین روز صله رحم کردن است و تاکنون هیچ حرکت و کنش و واکنشی انجام نشده است. پس،‌از قاطع رحم درگذر و صفحه را ورقه بزن (بقره، آیه 109)

3. حق‌گویی حتی علیه خود: انسان باید حق طلب و حق‌گو باش! البته سخت است که انسان در همه جا حق را مدار و محور قرار دهد؛ زیرا در بسیاری از موارد حق‌گویی و حق‌طلبی علیه خود شخص تمام می‌شود. اما انسانی که در مرتبه مکارم اخلاقی است، خود را نمی‌بیند چنانکه در مسئله ایثار این‌گونه است و از خود برای اهداف متعالی چون رضایت الهی در می‌گذرد. این‌گونه است که همواره رضایت خدایی را در نظر می‌گیرد و از خود عبور می‌کند حتی اگر در دنیا به ضرر و زیانش باشد در مواردی انسان ممکن است دست از حق‌گویی بردارد. از جمله زمانی است که شخص منافع خود را در نظر می‌گیرد و می‌بیند که اگر سخنی بگوید علیه خودش تمام می‌شود. خداوند می‌فرماید بهتر آن است که این گونه رفتار نکنید، بلکه برای رسیدن به حق مطلق حتی اگر شده حق را بگویید هرچند به نفع شما نباشد و حتی به ضررتان تمام شود و به مال یتیم - جز به نحوی [هر چه نیکوتر] - نزدیک‌ مشوید، تا به حد رشد خود برسد. و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمائید خداوند می‌فرماید: هیچ‌کس را جز بقدر توانش تکلیف نمی‌کنیم و چون [به داوری یا شهادت] سخن گوئید دادگری کنید، هرچند [درباره] خویشاوند [شما] باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید. (انعام،‌آیه 152) از دیگر مواردی که انسان از حق‌گویی دست برمی‌دارد، زمانی است که با دشمنی درگیر است. خداوند در این باره نیز می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است. (مائده،‌ آیه 8) پس کسی که اهل مکارم اخلاقی است به جای این که منافع شخصی را در نظر بگیرد دنبال منافع برتر الهی می‌رود و رضایت خداوند را می‌جوید حتی اگر به ضرر خود وحتی به نفع دشمن باشد. این اوج مکارم اخلاقی است که در آیات قرآن و روایات بیان شده است.

4. بخشش به کسی که از ما دریغ داشته است: ما در زندگی معمولا در قبال کسانی که به ما بخشش و احسانی کرده‌اند مقابله به مثل می‌کنیم و در قبال آنچه بخشیده‌اند و هدیه داده‌اند ما نیز هدیه یا هدایایی به آنان پیش‌کش می‌کنیم. این رفتار از نظر عقلی و دینی رفتاری درست و منطقی است که به آن سفارش شده است. اما وقتی از طرف مقابل با عدم بخشش مواجه شدیم ما نیز تصمیم می‌گیریم چون او رفتار کنیم اما بر اساس سفارش امام صادق(ع) از مکارم اخلاق این است که اگر کسی حتی به ما سخاوتمندی نکرد و از بذل و هدیه خود ما را محروم ساخت ما برعکس او عمل کنیم و به او بذل و بخشش کنیم و در قبال خساست او سخاوت نشان دهیم تا مکارم اخلاق خود را اینگونه به نمایش بگذاریم و نگوئیم که او برای من چیزی نیاورد من هم مثل خودش عمل می‌کنم.
آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از مکارم اخلاقی است که در آیات و روایات اسلامی آمده است. از همین چند نمونه می‌توان دریافت که مکارم اخلاقی چیست و چگونه می‌توان خود را از رذایل اخلاقی به مکارم اخلاقی و اوج اخلاق انسانیت رسانید.
در آیات قرآن نمونه‌های بسیاری درباره مکارم اخلاقی پیامبر(ص) بیان شده است. با نگاهی به روایات می‌توان نمونه‌های بیشتری به دست آورد. با این نمونه‌ها می‌توان سبک زندگی قرآنی و اسلامی را شناخت و خود را به آن متخلق کرد. تخلق به مکارم اخلاقی، جامعه اسلامی را می‌سازد که الگو و سرمشق بشریت خواهد بود. این‌گونه است که اهداف بعثت برآورده می‌شود.

به نقل از معارف کیهان

برگزاری هفتمین جلسه حلقه صالحین در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج)

هفتمین جلسه حلقه صالحین روز چهارشنبه 95/02/15باحضور طلاب واستاد سرکار خانم نصور برگزار شد در این روز 2حلقه صالحین با نام حلقه شهید باقرالنمر و شهید علم الهدی به مناسبت مبعث حضرت رسول صلی الله علیه وآله به صورت ترکیبی برگزار شد با محوریت آیه 24 تا 26 سوره ابراهیم وخطبه 94 در نهج البلاغه با موضوع بعثت رسول گرامی اسلام ودر انتها نیز روایتی در باب صلوات از حضرت رسول گفته شد….

برگزاری مراسم عید مبعث

روز چهارشنبه 95/02/15 مراسم عید مبعث با حضور طلاب مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد این مراسم با قرائت قرآن توسط یکی از اساتید مدرسه شروع شد سپس طلاب به خواندن مطالبی درباره زندگی پیامبر پرداختند در ادامه سرکار خانم یوسف زاده درباره اعمال روز مبعث وشخصیت پیامبر صلی الله وعلیه وآله به سخنرانی پرداختند این مراسم با پذیرایی از طلاب وبرگزاری نماز جماعت ظهر به پایان رسید.

برگزاری بیست ویکمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری

بیست ویکمین یا سومین جلسه سطح 2 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری روز سه شنبه 95/02/14 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد . این جلسه کتاب ده گفتار استاد قسمت احیای تفکر دینی عناوین متعلق احیا ،انحراف متحمل،انواع اِحیا،آثار ، علائم حیات و مردگی جامعه چرایی وجوب ،محدودیت ، علل متروک شدن علم….مورد بحث قرار گرفت.

بیست وهفتم ماه رجب مبعث حضرت رسول صلی الله علیه وآله بر همه شیعیان مبارک باد.

ماه پربركت رجب فضايل فراواني دارد؛ شما كه اعتكاف داشتيد و ايامي را با روزه گذرانديد روزه بيست و هفتم ماه پربركت رجب را هم فراموش نكنيد كه معادل با روزه ايام سال است [و] آن دعاي شب بيست و هفتم و روز بيست و هفتم را حتماً بخوانيد ببينيد كه در آن دعا، انسان خدا را سوگند مي دهد و عرض مي كند: «اللهم إنّي اسئلك بالتجلّي الأعظم في هذه الليلة»؛ سراسر عالم تجلي حق است: «الحمد لله المُتَجَلّي لِخَلقِهِ بِخَلقه» اما هيچ تجلّي به اندازه تجلّي بعثت خاتم انبيا كه اولين و آخرين انسانها در پيشگاه او خاضع و خاشع اند نيست، لذا در دعاي شريف بيست و هفتم رجب آمده است كه تو را به تجلي اعظمي كه در اين شب اتفاق افتاده است مورد سؤال قرار مي دهم و ازتو چيزی مي طلبم.????بعضي از بزرگان احتمال دادند كه شب قدر از همان بيست و هفتم شروع مي شود [يعني] بيست و هفتم ماه رجب است و نيمه ماه شعبان است و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان؛ مي گويند اين پنج شب از اطراف علم اجمالي است كه احتياط اين است كه انسان اين پنج شب را دريابد تا توفيق ادراك ليله قدر را پيدا كند.
منبع: در محضر استاد علامه جوادی آملی

 

شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام بر عموم شیعیان حضرتش تسلیت باد

شهادت جانسوز هفتمین اختر تابناک آسمان امامت وولایت حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام بر عموم شیعیان وشیفتگان حضرتش تسلیت وتعزیت باد.

راهنمای سنجش اخلاص

اخلاص، نقش تعیین‌کننده‌ای در ارزشمندی اعمال انسان دارد و محکی است برای سنجش میزان خلوص رفتار و کردار آدمی.
بر طبق آیات و روایات فراوان، ملاک قبول اعمال بشر در نزد خداوند تنها و تنها اخلاص است و کسانی که رفتارشان با شائبه‌ای همراه باشد نباید به نتیجه و آینده اعمال خود امیدوار باشند.
از نظر خداوند عملی که با اغراض مختلف جز کسب رضایت الهی انجام شود ذره‌ای ارزش نخواهد داشت و تاثیر و ماندگاری آن یا هیچ یا بسیار اندک خواهد بود. اما کسانی که اعمال خود را با اخلاص تمام و فقط برای به دست آوردن رضایت پروردگار انجام می‌دهند می‌توانند امیدوار باشند که عمل فانی و موقت آنان به ذخیره‌ای ماندگار و ابدی تبدیل خواهد شد که گفته‌اند: ‌«اخلاص فانی را باقی می‌کند.»
سؤالات زیر راهنمایی است برای خودسنجی میزان اخلاص و پیدا کردن انگیزه‌های مخفی خود از فعالیت‌های خیر و نیکوکارانه که هر فرد با مراجعه به آنها و اندیشیدن در این باره می‌تواند میزان اخلاص را محک بزند تا متوجه شود که اگر به خیال خود راهی را درست می‌رفته و کارش برای خدا بوده در حالی که در اصل برای خدا نبوده، بتواند از نیمه راه برگردد و باقی راه را با اخلاص تمام در جهت کسب رضای حق قدم بردارد.

*‌آیا شما دنبال شهرت یا کسب وجهه هستید؟
- فرد مخلص از شهرت دوری جسته و از آن ترس دارد و واقعا اعتقاد دارد که خداوند افراد را به نیات و اعمالشان امتحان می‌کند نه به ظاهرشان و اینکه شهرت در روزی که انسان به نتیجه اعمالش می‌رسد هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت. البته باید در خاطر داشته باشیم که دانستن چنین مفهومی ما را به ترک جمع و گوشه‌گیری توصیه نمی‌کند. این توصیه‌ها تنها زنگ خطری هستند در مورد خواسته‌های پنهانی نفس ما و هشداری علیه راه‌هایی که شیطان برای نفوذ در قلب مردم دنبال می‌کند. بدون شک نکته منفی خاصی در خود شهرت نیست چرا که حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) از مشهورترین آدمیان بوده و هستند. نادرست زمانی است که شهرت و نام و نشان‌خواهی، هدف زندگی بشود یا برای یک فرد یا گروه اولویت اول را داشته باشد.

* آیا شما کارهای خیر را در حضور جمع بهتر انجام می‌دهید؟
- افراد مخلص ترجیح می‌دهند کار خیر را در خفا انجام دهند تا در آشکار. در مثل آنها می‌خواهند مثل ریشه درخت باشند که دیده نمی‌شود ولی علت اصلی باقی‌ماندن درخت و حیات آن هستند.
* آیا انگیزه و اشتیاق شما نسبت به کار خیر وقتی که مدیر باشید یا نباشید تغییر می‌کند؟
- افراد مخلص نسبت به مقام خود حساس نیستند که آیا فرمانده هستند یا فرمانبر. هدف آنها خدمت به الله(جل و علا) و به تبع آن بندگان او و کار خیر است. به همین خاطر حب ریاست بر قلب آنها چیره نشده است. آنها مقام یک سرباز را به مقام فرمانده ترجیح می‌دهند آن هنگام که بدانند وظایف یک فرمانده را نمی‌توانند به انجام برسانند. آنها دنبال این نیستند که رئيس باشند ولی وقتی در آن موقعیت قرار گرفتند از خداوند برای انجام وظایف و مسئولیت‌ها کمک می‌طلبند.

* آیا وقتی مردم از کار شما راضی هستند احساس شادی می‌کنید؟
- افراد مخلص کمترین توجهی به رضایت مردم زمانی که در مقابل رضایت الله (جل جلاله) قرار بگیرد ندارند. مردم در مشی، اهداف و افکار، مختلف هستند و کسی قادر نیست همه آنها را راضی کند. به این خاطر مخلصین واقعی، دنبال جلب نظر مردم نیستند و کسب رضایت خدا را به‌عنوان هدف دنبال می‌کنند.
* اگر حرکات و گفتار عده‌ای، شما را رنج بدهد آیا فعالیت را ترک خواهید کرد؟
- حب و بغض، خرج و ذخیره کردن، خوشحالی و ناراحتی افراد مخلص همه برای خداوند کریم و دین اسلام است. متاسفانه برخی افراد تنها با کمی ناراحتی از حرف و عمل دیگران کار کردن در راه خدا را ترک می‌کنند. ولی مخلص واقعی در مقابل زحمات و ناراحتی‌ها سر خم نمی‌کند چرا که نیت او برای الله (جل جلاله) است نه برای خود یا خانواده. دعوت در راه خدا یک وظیفه مشترک است و از دلایل بخصوصی سرچشمه نمی‌گیرد. به همین خاطر صحیح نیست کسی به خاطر حرف‌ها و نیات نادرست عده دیگری، خدمت را ترک کند و اصولا افراد مخلص، چون نیتشان فقط جلب رضای حق است و لذا اخم و ناراحتی دیگران و یا تشویق و تحسین و سوت و کف آنان، به حالشان تاثیری ندارد.
آنان در کارهای مخلصانه‌شان این آیه کریمه را مدنظر خود دارند که: «انما نطعمکم لوجه‌الله لا زید منکم جزاء و لا شکورا» «ما فقط برای رضای خود شما را اطعام می‌کنیم و از شما توقع پاداش و یا تشکر نداریم.»‌(انسان/9) و در یک کلام آنان برای نام و نان خدمت و عمل نمی‌کنند.
* آیا راه دراز پیش رو یا موانع آن شما را ناامید و سرافکنده می‌کند؟
- افراد مخلص به خاطر طول راه یا موانع آن، تنبلی و سستی را تجربه نمی‌کنند. هدف آنها پیروزی یا موفقیت تنها نیست بلکه امید اصلی آنها به رضایت ‌الله(جل جلاله) قبل از هر چیز دیگری است. در واقع خداوند کریم در روز قیامت از علت پیروز شدن آنها سؤال نخواهد کرد بلکه از اعمال و نیاتشان پرسش خواهد نمود.

* در یک کلمه فرمول اخلاص چیست؟
- فرمول اخلاص به طور اختصار این است که اگر آدمی در کاری که برای دیگری یا دیگران انجام می‌دهد، توقع پاداش، تشکر، جایزه، جبرانی و مسائلی از این قبیل داشته باشد، باید بداند که عمل او با اخلاص قرین نبوده و نمی‌تواند ادعا کند که برای خدا کار کرده است اما اگر هیچ کدام از این انگیزه‌ها و حالات، مورد انتظار او نباشد، باید امیدوار باشد که کار را صرفا برای رضای خدای متعال انجام داده است و عمل او به‌عنوان زاد و توشه آخرت ذخیره شده است. برای تکمیل این بحث حکایت زیرا از علامه جعفری می‌تواند برای طالبان اخلاص بسیار راهگشا و آموزنده باشد تا با تأسی به اینگونه بزرگان، اعمال و رفتار خود را با رنگ اخلاص جلا دهیم.

به نقل از معارف کیهان

فلسفه و چرایی جواز تقلید در فروع دین

لزوم و فلسفه تقلید و دلایل عقلی و منطقی آن چیست؟ و چرا تقلید در اصول دین جایز نیست اما در فروع دین جایز است؟ و به چه دلیل باید از اعلم تقلید کرد؟

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در مقاله حاضر به تبیین این مباحث پرداخته است.
***
پذیرش اصول دین، عقلی است نه تقلیدی؛ یعنی هرکس باید در شناخت خداوند تعالی و صفات او و نیز در نبوت، امامت و معاد، در فراخور توانش مجتهد باشد و اما فروع دین چطور؟
لزوم تقلید
حق هرکس بلکه وظیفه او این است که احکام اسلام را به دست آورده و به آن عمل کند. بنابر این تقلید راسا واجب نیست. علامه حلی بعد از اینکه در مسائل اصول دین، تقلید را حرام می‌داند می‌فرماید:‌«و اما المسائل افروعیه فقد خفف‌الله تعالی عن عباده فیها بقبول التقلید للحق» قبول تقلید توسط خداوند در فروع دین، تخفیفی است که خداوند به بندگانش داده است.(1)
بنابراین شما می‌توانید خودتان احکام اسلام را به دست آورده و به آن عمل نمایید. ولی سؤال این است که شما از کجا می‌خواهید احکام خداوند را به دست بیاورید؟
1. عقل به تنهایی همه احکام مورد نیاز بشر را نمی‌تواند به دست آورد. عقل حداقل در مورد مسائل مربوط به جهان آخرت نمی‌تواند حکم صادر کند؟ چون قابل تجربه برای عقل نیست. بنابراین ناگزیر باید به قرآن و روایات برای کشف حکم واقعی مراجعه کند.
2. زبان قرآن و روایات عربی است بنابراین برای این کار آشنایی کامل با زبان عربی و ظرایف آن نیاز است.
3. علاوه بر آن باید منطق و معانی بیان و سایر دانش‌های مورد نیاز در ادبیات عرب را آموخت.
4. در خیلی از موارد روایاتی وجود دارد که جعلی است و یا سند قابل اعتمادی ندارد. چگونه روایات صحیح را از اینگونه روایات می‌توان تشخیص داد؟ راویانی که ثقه و قابل اعتماد نیستند را از راویان ثقه چگونه باید تشخیص داد؟ این نیز ضوابط و قواعدی دارد که در علمی به نام علم رجال قابل دستیابی است.
5. آیات نیز محکم و متشابه دارد. چگونه آیات محکم و متشابه آن قابل تشخیص است؟(2)
6. چگونه در متن روایات و آیات بین نص و ظاهر، مطلق و مقید، عام و خاص و… تشخیص داده و موارد متعارض را چگونه جمع‌بندی می‌کنیم؟ این هم نیازمند اصول و قواعدی است که در دو علم اصول و فقه باید آموخت.
7. آموختن همه موارد فوق چیزی نزدیک به بیست سال کمتر یا بیشتر به طول می‌انجامد. اگر می‌توانید و استعداد لازم را دارید بسم‌الله بر شما هم واجب است همین کار را کنید.(3) و الا چاره‌ای ندارید که سراغ کسانی بروید که همه این مسیر را طی کرده و به احکام خداوند دست پیدا کرده‌اند(که آنها را مجتهد می‌نامیم) و از آنها احکام خداوند را بپرسید.
چرا که می‌دانیم در دین اسلام، واجب و حرام‌هایی وجود دارد که خدای حکیم، آنها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان قرار داده است؛ واجبات و محرماتی که اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به خوشبختی و سعادت مطلوب می‌رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها- در صورت مخالفت- در امان است.

سه گزینه پیش روی مکلف
در چنین حالتی، مکلف خود را در برابر سه راه می‌بیند.
راه اول اینکه انسان بتواند احکام را با مراجعه به منابع دست اول آن به دست آورد؛ بدیهی است دستیابی به چنین کاری مستلزم سال‌ها تلاش و مصروف داشتن وقت، آن هم با عزمی استوار و اراده‌ای پولادین است؛ زیرا باید در این راه به اندازه‌ای تلاش کرد که به درجه استنباط که از آن به اجتهاد تعبیر می‌شود، رسید. در این صورت از دو راه بعدی بی‌نیاز می‌شود.(اگر چه تا رسیدن به اجتهاد، ناگزیر از یکی از دو راه دیگر است).
دوم اینکه در هر کاری نظرات موجود بین مراجع را مطالعه کرده، به‌گونه‌ای عمل کند که طبق همه آرا و نظرات، عمل او صحیح باشد(یعنی احتیاط کند)؛ این راه نیازمند اطلاعات کافی از آرای موجود در هر مسئله و روش‌های احتیاط است و در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، ممکن است زندگی عادی او را مختل کند.
و سوم اینکه از رای کسی که این علوم را کاملا آموخته و در شناخت احکام شرعی کارشناس و از بقیه ماهرتر و عالمتر است، بهره ببرد.
لزوم تقلید در رشته‌ها و زمینه‌های دیگر
این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احکام شرعی ندارد و در هر مسئله تخصصی دیگر وجود دارد. مثلا یک مهندس متخصص را فرض کنید که بیمار می‌شود. او برای درمان بیماری خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده و به‌گونه‌ای عمل کند که بعدا پشیمان نشود، و یا به یک پزشک متخصص رجوع کند. راه اول، او را به درمان سریع نمی‌رساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از کار تخصصی خود، که مهندسی است، بازمی‌دارد. لذا او بی‌درنگ از یک پزشک متخصص کمک می‌گیرد و رای او را عمل می‌کند. بنابراین ما در تمام اموری که تخصص نداریم اگر آن امر برایمان دارای اهمیت باشد از متخصصین در آن امر، تقلید می‌کنیم. تقلید در احکام شرعی از مجتهد نیز همین حالت را دارد.
در مثال فوق مهندس در عمل به رای پزشک متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات می‌دهد، بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می‌شود. مکلف نیز در عمل به رای مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات می‌دهد، بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می‌یابد.
در زمان حضور معصومان علیهم‌السلام، مرجع احکام در مرحله نخست امامان می‌باشند در صورت عدم دسترسی به آنها، عالمان و خبرگان دین، مرجع احکام هستند.
هر مسلمان مکلفی اگر مجتهد نباشد- یعنی نتواند خودش احکام شرعی را از کتاب و سنت به دست آورد- باید از یکی از مراجع که شرایط علم، عدالت، پرهیزگاری، زهد و تقوا را دارد پیروی کند.

تقلید از مجتهد اعلم
هرگاه انسان بین رجوع و انتخاب شخصی دانا و داناتر و ارجاع امور به یکی از آن دو و عمل کردن طبق دستور آن یکی، مخیر شود، عقل حکم می‌کند که امور را به شخصی داناتر ارجاع داده و از او پیروی نموده و طبق دستورات وی عمل کند، زیرا نظر او و سخن او به واقع نزدیک‌تر و مورد اطمینان بیشتر است.(4)
ثانیا سیره و بنای عقلاء بر این جریان دارد که در هر فن و حرفه‌ای به داناترین فرد همان فن و حرفه مراجعه می‌کنند.(5) مثلا بیماری که به بیماری ناشناخته و صعب‌العلاج گرفتار است، برای تشخیص و درمان بیماری و یا انجام عمل جراحی، به حکم عقل به داناترین و حاذق‌ترین پزشک مراجعه می‌کند و نسخه درمان بیماری خود و یا دستور عمل را از او گرفته و به دستورات وی عمل می‌کند، چون تشخیص او را صحیح‌تر و دستورات او را برای درمان بیماری خود مفیدتر می‌داند. همین طور در مورد خیاط و نجار و بنا و غیره نیز عقل و عقلا حکم می‌کنند که به داناترین و ماهرترین فرد، به منظور رفع نیاز باید مراجعه کرد.
بر این اساس عقل در امور دینی و استنباط احکام شرعی که دقت و احتیاط زیاد را می‌طلبد، نیز حکم می‌کند که مکلف به منظور دریافت نسخه صحیح و اطمینان‌بخش احکام شرعی و مسائل دینی، باید به مجتهد اعلم و داناتر مراجعه کرده و از وی تقلید و به دستورات وی عمل نماید.
برای یافتن مجتهد اعلم هم یا شخص باید خود اهل تشخیص باشد و یا دو نفر خبره عادل، اعلمیت یکی از مجتهدین را گواهی کنند به شرطی که دو نفر عادل دیگر با گفته آنها مخالفت نداشته باشند و یا عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنها اطمینان حاصل شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.(6)

ادله وجوب یا جواز تقلید
صرف‌نظر از آیاتی مثل آیه شریفه«… فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون».(7) «اگر نمی‌دانید از آنان که به یاد دارند، بپرسید.» که بیانگر جواز رجوع غیر عالمان به عالمان است و روایاتی که در زمینه وجوب تقلید و مراجعه به فقهاء وجود دارد، یکی از دلایلی که برای جواز تقلید ذکر شده است، حکم فطرت انسان است. وقتی کسی از دانش و تخصصی برخوردار است و دیگران از آن محروم هستند فطرت انسان او را به پیروی از عالم در زمینه تخصصش دعوت می‌کند.
کسانی که وظایف دینی و احکام شرعی را نمی‌دانند به مقتضای فطرت خود سراغ کسانی می‌روند که در مسائل دینی تخصص دارند و به درجه اجتهاد و فقاهت نایل آمده‌اند و از آنان تقلید می‌کنند.
از این رو جواز تقلید بدیهی و فطری است و نیاز به دلیل ندارد، زیرا هر جاهلی به اقتضای فطرت خویش برای رفع جهل خود به عالم رجوع می‌کند.
دلیل دیگر این است که سیره و روش عقلا بر حسب دریافت عقلایی خویش، رجوع به متخصص در هر رشته است و از آنجا که شارع، این سیره را منع نکرده، مورد تایید اوست وگرنه برای شناخت احکام و اطاعت از دستورهای دین راه دیگری معرفی می‌کرد.
____________
1. علامه حلی، الرساله السعدیه، ص: 16.
2. محکم، آیه‌ای است که دلالتش بر مقصود روشن و عاری از ابهام است و متشابه به آیه‌ای می‌گویند که چند احتمال در مفاد آن متصور است؛ به طور طبیعی این‌گونه آیات نیازمند تفسیر و توضیح می‌باشند و تفسیر آن مطابق مذهب جعفری بر عهده معصومان(ع) است.
3. فعلا واجب کفایی است.
4. محقق اردبیلی، مجمع الفائده، ج 12، شرح ص 21.
5. خوئی، سیدابوالقاسم، کتاب الاجتهاد و التقلید، شرح ص 142.
.6 ر.ک توضیح‌المسائل دوازده مرجع، مسائل 2 و 3
.7نحل/43

به نقل از معارف کیهان