مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
شنبه 95/02/04
تسلیت
ــ شهادت جانسوز صدف دریای ایثار و عصمت، پرورش یافته دامان ولایت، محبوب مصطفی(ص) و نور دیده مرتضی(ع)، سکاندار کربلا و عطر خوش زهرا(س) و الگوی عفاف و پاکی را به راهیان عشق و شیفتگان راه سرخ شهادت تعزیت می گوییم.
ــ سالروز شهادت زینب کبری(س)، دخت علی مرتضی، پیام آور کربلا، الگوی شکیبایی و تقوا، عابده آل علی(ع) و عقیله بنی هاشم را به تمام پویندگان راه ولایت و عاشقان خط سرخ شهادت تسلیت می گوییم.
ــ شهادت صدیقه صغری، محبوب آل عبا، زینت علی مرتضی(ع)، غمخوار حسن مجتبی(ع)، رهرو راه سیدالشهدا و خواهر گرامی قمر بنی هاشم، علمدار کربلا، را به عاشقان راه حق و حقیقت و دوستداران آل محمد(ص) تسلیت می گوییم.
پنجشنبه 95/02/02
روز چهارشنبه 95/02/02 مراسم ولادت حضرت علی علیه السلام در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد. این مراسم همراه بود با سخنرانی درباره زندگی امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ، خواندن فضایل آن حضرت توسط یکی از طلاب ومدیحه سرایی در مدح آن حضرت… واین مراسم با پذیرایی وبرپایی نماز جماعت ظهر پایان پذیرفت.
پنجشنبه 95/02/02
پرسش:
چرا ولادت امام علی(ع) در داخل کعبه تحقق یافت و به عنوان کرامت اختصاصی آن حضرت مشهور گردید؟
پاسخ:
حقیقت آن است که کرامت در دو امر وجود دارد: یکی مربوط به خود کرامت و دیگری مربوط به صاحب کرامت است.
اما اول: کرامت باید به نحوی باشد که ارزش و اثرش در اجتماع حفظ شود؛ از این رو اگر زیاد اتفاق بیفتد و افرادی که آن عمل را انجام دادهاند زیاد باشند، از ارزش آن کرامت کاسته شده و آن مسئله امر عادی تلقی خواهد شد و دیگر آن اثر اول را نخواهد داشت.
امر دوم: زمانی که کرامت از کسی صادر میشود چنین چیزی در حقیقت از بهره مندی صاحب آن از توانایی الهی، جایگاه بلند ایمانی، از ایمانی که در آینده در انتظار او است و از مقدار مسئولیتی که در زمینه دین و دنیا بر عهده اش است خبر میدهد؛ از این رو میفهمیم که چرا خداوند باری تعالی علی (ع) را به این کرامت اختصاص داد تا اینکه از جهتی آن کرامت بر تأثیرش باقی باشد. و از جهتی دیگر از جایگاه ویژه علی(ع) در بین امامان(ع) خبر دهد.
بر این اساس میبینیم عدهای برای اینکه از منزلت ولادت امام علی(ع) در خانه کعبه بکاهند گفتند: این از مختصّات و ویژگیهای امام(ع) نبوده است، بلکه دیگران؛ مثل حکیم بن حزام بن خویلد نیز در این امر با او(ع) شریک هستند به نحوی که مادرش وارد کعبه شد و پسرش در داخل آن به دنیا آمد. (الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج 1، ص 106)
بدیهی است این قضیه – اگر هم درست باشد- به هیچ وجه کرامت شمرده نمیشود؛ زیرا با توجه به منابعی که از کیفیت تولد حضرت علی(ع) به ما خبر میدهند فرق بین این حادثه بر فرض صحت و ولادت حضرت در کعبه واضح است.
ابن شاذان میگوید: ابراهیم بن علی به اسنادش از ابی عبدالله جعفر بن محمد از پدرانش نقل میکند که فرمودند: عباس بن عبد المطلب و یزید بن قعنب بین گروهی از بنی هاشم و عبد العزّی در کنار خانه خدا نشسته بودند، در این هنگام فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین که در ماه نهم حاملگی بود و زمان وضع حملش فرارسیده بود وارد شد و گوشه پرده خانه را گرفت و بالا انداخت و عرض کرد: خداوندا من به تو و به چیزی که فرستاده ات آورده و به همه پیامبران و همه کتابهایی که فرستادی و به سخنان جدّم ابراهیم که خانه عتیق را بنا نهاد، ایمان دارم، پس به حق این خانه و کسی که آن را بنا نهاد و به حق این فرزندی که در شکم دارم که با من حرف میزند و با صحبت هایش همدم شدم و من ایمان دارم که او یکی از نشانهها و حجتهای تو است، از تو میخواهم که این زایمان را بر من آسان گردانی.
عباس بن عبد المطلب و یزید بن قعنب گفتند: زمانی که فاطمه این گونه سخن گفت و دعا نمود خانه خدارا دیدیم که از پشت باز شد و فاطمه به درون رفت و از چشم ما ناپدید شد دوباره آن جا به هم آمد و بسته شد، ما خواستیم که در را باز کنیم که برخی از زنان وارد شوند نتوانستیم دانستیم که این امر خداوند است. فاطمه سه روز در آن جا ماند و اهل مکه و زنانشان همه از این سخن میگفتند بعد از سه روز خانه از همان محل که وارد شده بود دوباره باز شد و فاطمه در حالی که علی را در بغل داشت خارج شد. (فضائل امیرالمؤمنین، جواد کاظم منشد، ص 161)
این کجا و وارد شدن شخصی بطور طبیعی (از در آن) و زایمان کردن آن کجا؟
بنابراین خدای متعال خواست که این کرامت ویژه امام علی(ع) باشد، و این اعجاز ولادت علی(ع) را هم منابع اهل سنت و هم شیعیان بدون تردید و اجماعا نقل کردهاند، و به قولی سند اعجاز ولادت امیرالمؤمنین شکافی است که در خانه خدا بر رکن یمانی ایجاد شده و همچنان اثر آن باقی مانده است.
به نقل از معارف کیهان
چهارشنبه 95/02/01
بعد از هجده جلسه سیر مطالعاتی، نوزدهمین یا اولین جلسه سطح 2 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری روز سه شنبه 95/01/31 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد .این دوره با کتاب ده گفتار استاد شروع شد قسمت اول :تقوا ،با عناوین:معنای لغوی و اصطلاحی،انواع،رابطه ازادی،آثار دنیوی و اخروی تقوا…
سه شنبه 95/01/31
روز دوشنبه 95/01/30 مراسم ولادت امام جواد علیه السلام در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد. در این مراسم ابتدا یکی از طلاب درباره زندگی امام جواد علیه السلام به سخنرانی پرداختند سپس یکی از طلاب سروده های خود را درباره امام جواد علیه السلام خواند سپس مناظرات امام جواد علیه السلام را به بحث گذاشتند ودر پایان مراسم یکی از طلاب به مولودی خوانی پرداختند واین مراسم با پذیرایی وبرپایی نماز جماعت ظهر پایان پذیرفت.
یکشنبه 95/01/29
در مطلب حاضر نویسنده با اشاره به حدیثی از امام جواد(ع) به آرایههای برخی مکارم اخلاقی پرداخته است.
***
انسانها به اخلاق و ادب است که آراسته میشوند. البته برخی از صفات، فضایل و منشهای اخلاقی از برخی دیگر برجستگی ویژهای دارند که موجب آراستگی بیشتر انسان می شود. امام جواد(ع) در سخنی این آرایههای اخلاقی را چنین بیان میکند: التواضع زینه الحسب، و الفصاحه زینه الکلام، و العدل زینه الایمان، والسکینه زینه العباده، والحفظ زینه الروایه، و خفض الجناح زینه العلم، وحسن الادب زینه العقل، و بسط الوجه زینه الحلم؛ تواضع و فروتنی زینت بخش حسب و شرف، فصاحت زینت بخش کلام، عدالت زینتبخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت بخش اعمال و عبادات، و دقت در ضبط و حفظ زینتبخش نقل روایت و سخن، و خاکساری و فروتنی زینتبخش علم و دانش، و ادب داشتن و اخلاق نیک، زینتبخش عقل و خوشرویی با دیگران زینتبخش حلم و بردباری است. (کشفالغمه، ج 2، ص 347)
پس اگر انسانی دارای حسب اصیل است و از نظر اجتماعی دارای اعتبار و جایگاه بلند اجتماعی است، این بزرگی حسب خود را باید با تواضع و فروتنی به نمایش بگذارد و آن را به چنین صفت و فضیلتی بیاراید؛ زیرا اگر به بزرگی حسب بسنده کند و یا بخواهد با بزرگی آن، تکبر را همراه سازد، به یقین حسب خویش را کوچک کرده و از منزلت خویش کاسته و آن بزرگی حسب خود را نیز از دست می دهد.
فصاحت، زینت کلام
فصاحت و بلاغت به معنای شیوایی و شیرینی، از آرایههای سخن گفتن است. اگر در آیات و روایات برای سخن صفاتی چون راستی، استواری (نساء، آیه 9؛ احزاب، آیه 70)، رسایی (نساء، آیه 63)، آسانی (اسراء، آیه 28)، نرمی (طه، آیه 44)، متانت (مزمل، آیه 5)، نیکی (فصلت، آیه 33) کرامت (اسراء، آیه 23) و برهانی و استدلالی بودن و مانند آن گفته شده است، همه اینها اگر با آرایهای چون فصاحت و شیوایی جمع شود بسیار خوب است. این فصاحت به معنای بلاغت هم هست، یعنی هم شیوایی و هم شیرینی در سخن وجود داشته باشد. این گونه است که کلام حتی اگر از نظر محتوا موجب آزرده خاطری شود و در آن امر و نهی باشد که میل آدمی نمیکشد، ولی با فصاحت و شیوایی در سخن و شیرینی در کلام میتوان آن زهر تلخ را در کام، به گونهای شیرین ریخت؛ زیرا بسیاری از داروهائی که درمانگر خوب است، تلخ و زهراگین میباشد. این داروی تلخ و زهرآگین را میبایست در قالب شیرین و شیوا ریخت و با آرایههایی زیبا به خورد گوش جان دیگران داد.
همچنین ایمان امری بسیار پسندیده است که جلوههای آراستگی آن را باید در عدلی جست که جتی اگر بر خود و خویشان اجرا میشود، لذتبخش باشد. اگر کسی مدعی ایمان باشد ولی بهرهای از عدل در حق خود و خویشان نداشته باشد و همواره قیام به عدالت نکند، چنین ایمانی از لذت آرایههای پسندیده و جذاب الهی بیبهره است.
عبادت هم در سایه آرامش و سکونت نفس است که معنا مییابد. از این رو در این روایت امام جواد(ع) زینت عبادت را آرامش روح شخص دانسته است.
در نقل قول از دیگران هرچند که بیان مضمون و محتوا نیز کفایت میکند، زیرا بیان محتوا و مضمون سخن، صداقت در نقل قول را تامین میکند، ولی شکی نیست که نقل قول عین عبارت و حفظ تمام ویژگیهای کلامی، اوج صداقت و وثاقت را تضمین میکند. از این رو امام(ع) حفظ کلام دیگران و نقل عین عبارت را اوج روایت و نقل میداند و آن را از آرایههای روایت میشمارد.
خاکساری، زینت علم
از نظر امامجواد(ع) علم خوب است ولی اوج کمال دانش عالم در رفتار متواضعانه او است که بالهای خود را برای دیگران میگستراند تا همگان بر سر سفره دانش او بنشینند و از آن بهرهمند شوند. عالم چون مرغ مادری است که بال میگستراند تا همه جوجهها در زیر بال او قرار گیرند و در امنیت و آرامش و آسایش باشند و از هرگونه آسیب جوی و تهدید دشمنان در امان بوده و بستر کمالی برای آنها فراهم شود. پس عالم با علم خود فروتنانه برای همگان چون مادری دلسوز و مشفق، نگران دیگران است و میکوشد تا همه را در زیر بال محبت خویش درآورد. این تعبیر امام(ع) از آیاتی چون 88 سوره حجر و 24 سوره اسراء گرفته شده است. در تعابیر قرآنی بر ذلت و خواری تاکید شده که البته خواری و ذلت ناپسند نیست، بلکه همان معنای فروتنی است. اگر عالم همانند درخت سیب افتاده نباشد و چون سر و قد بکشد جز برخی افراد اندک، کسی نمیتواند از میوههای علمی او بهرهمند شود؛ اما اگر با عزت نفسی که دارد خود را خم کند و به زیر آورد تا حتی کودکان خردسال جهالت نیز از او بهرهمند شوند، آن موقع است که عزت باطنی و واقعی یافته و جایگاه علم را به خوبی مشخص و معین ساخته است.
امام جواد(ع) درباره عقل نیز ادب نیک را آرایه آن میداند. میدانیم که عقل که خود یکی از مهمترین نعمتهای الهی است، حقیقت انسان را نشان میدهد؛ چرا که حیا و اخلاق و دینداری انسان در گرو عقل و تعقل اوست. (اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل) هر چه انسان از حقایق و خداشناسی و بندگی و اخلاق و قانون و عدالت و مانند آن دارد، سرچشمه و خاستگاه همه آنها عقل اوست. حال اگر بخواهد عقل دیندار و اخلاقمدار را به چیزی بیاراید و کمال و تمام عقلانیت را به چیزی زینت بخشد میبایست به ادب نیک خود را متخلق کند؛ زیرا ادب به معنای رعایت لطائف و ظرافت رفتاری و کرداری مبتنی بر هر مجلس و منزلت و مکانی است. اینکه انسان نیک رفتاری را با همه ظرافتها و لطائف به نمایش گذارد این همان ادب است. پس ادبورزی آرایهای است که عقل بدان آراسته میشود.
حقیقت ادب
امام جواد(ع) در بیان حقیقت ادب میفرماید: و حقیقه الادب: اجتماع خصال الخیر، و تجافی خصال الشر، و بالادب یبلغ الرجل مکارم الاخلاق فیالدنیا و الاخره، و یصل به الی الجنه؛ حقیقت ادب و تربیت عبارت است از: دارا بودن خصلتهای خوب، خالی بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسیله ادب- در دنیا و آخرت- به کمالات اخلاقی میرسد؛ و نیز با رعایت ادب به بهشت دست مییابد. (ارشاد القلوب دیلمی، ص 160)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر تعریف ادب در نزد مردم را نقد میکند و نگرش خود را نسبت به ادب مطلوب تبیین مینماید، چنانکه میفرماید: مفهوم و معنای ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریه قابل توجه نیست تا مادامی که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند. بنابراین ادب یعنی رعایت احکام و مسائل دین، پس با عمل کردن به دستورهای الهی و ائمه اطهار (علیهمالسلام)، ادب خود را آشکار سازید. (ارشاد القلوب دیلمی، ص 160)
گشادهرویی، زینت حلم
حلم در فرهنگ اسلامی و قرآنی همان نتیجه عقلانیت در رفتار همراه با بردباری و شکیبایی است و انسان حلیم، عاقل، بردبار و شکیبایی است که در مقام عمل و رفتار فشارهای درونی و بیرونی او را به ستوه نمیآورد و از دایره عقلانیت بیرون نمیبرد و گرفتار جهالت نمی شود، چنین شخصی اگر بخواهد حلم خویش را بیاراید میبایست گشادهرویی داشته باشد؛ زیرا گشادهرویی موجب می شود که حلم و بردباری خود را آنگونه که هست به نمایش بگذارد و اوج این صفت را نشان دهد. انسان گرفته رو و گرفته خو، نمیتواند حقیقت حلم را به نمایش گذارد؛ زیرا حلم به طور طبیعی نوعی عقلانیت خشن را به نمایش میگذارد و همراه با استقامت است، اما اگر این عقلانیت با گشادهرویی و خوشرویی همراه شود، عقل و قلب، عدل و احسان، استواری و نرمی را با خود به همراه خواهد داشت.
آن حضرت(ع) در سخنی دیگر درباره آرایههای برخی دیگر از فضایل و اعمال نیک و عبادی میفرماید: الخشوع زینه الصلاه، و ترک ما لا یعنی زینه الورع؛ خشوع، زینتبخش نماز و رها کردن آنچه (برای دین و دنیا و آخرت) سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقوای انسان است. (بحارالانوار، ج 75، ص 80)
پس تمامیت نماز در خشوع است که زیباترین حالت انسانی است؛ چنان که اوج ورع و پرهیزگاری را میبایست در ترک بیهودههایی جست که برای دنیا و آخرت هیچ سودی ندارد و به قول قرآن، لهو و لعب است. (مائده، آیه 58؛ انعام، آیه 32)
به نقل ازمعارف کیهان
یکشنبه 95/01/29
پرسش:
چرا امام رضا(ع) زندگی فرزند گرامی خود امام جواد(ع) را پر خیر و برکتتر از دیگران اعلام فرموده است؟
پاسخ:
در خانواده امام رضا(ع) و در محافل شیعه، از حضرت جواد(ع)، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مى شود. چنانکه «ابو یحیاى صنعانى» مى گوید: روزى در محضر امام رضا(ع)، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است». (الارشاد، شیخ مفید، ص 347)
گویا امام، به مناسبت هاى مختلف، از فرزند ارجمند خود با این عنوان یاد مىکرده و این موضوع در میان شیعیان و یاران امام رضا(ع) معروف بوده است، به گواه اینکه دو تن از شیعیان بنام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» مىگویند: در محضر امام رضا(ع) بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آرى، این همان مولودى است که در اسلام با برکتتر از او زاده نشده است». (بحارالانوار، ج 50، ص 20)
شاید در بدو نظر تصور شود که مقصود از این احادیث این است که امام جواد(ع) از همه امامان قبلى براى شیعیان، با برکتتر بوده است، در حالى که چنین مطلبى قابل قبول نیست، بلکه بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قراین، نشان مى دهد که ظاهراً مقصود از این احادیث این است که تولد حضرت جواد در شرایطى صورت گرفت که خیر و برکت خاصّى براى شیعیان به ارمغان آورد، بدین معنا که عصر امام رضا(ع) عصر ویژهاى بوده و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفى امام بعدى، با مشکلاتى روبرو بوده که در عصر امامان قبلى، بى سابقه بوده است؛ زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهى که به «واقفیّه» معروف شدند، براساس انگیزه هاى مادى، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوى دیگر امام رضا(ع) تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر گرامی(ص) حاکى از آن بود که امامان دوازده نفرند که نُه نفر آنان از نسل امام حسین(ع) خواهند بود، فقدان فرزند براى امام رضا(ع)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سوال مى برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده و امامت حضرت رضا(ع) را انکار مى کردند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطى» به امام هشتم(ع) در این مورد و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است، طى نامه اى به امام رضا(ع) او را متهم به عقیمى کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟!
امام در پاسخ نوشت: از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند. (اصول کافی، ج 1، ص 320)
این شگرد تبلیغى از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده است، بلکه این معنا به مناسبتهاى مختلف و در موارد گوناگون تکرار مى شده و امام رضا(ع) همواره سخنان و دلایل آنان را رد مىکرده است، تا آنکه تولد حضرت جواد(ع) به این سم پاشیها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیّع بالا رفت.
وسوسه هاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد(ع) که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا(ع) طبعاً بر اساس حسدورزیها و تنگ نظریها گستاخى را به جایى رساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست!!
آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشههاى پنهانى خویش، جز شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره! چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد(ع) را بهانه قرار داده گفتند: در میان ما، امامى که گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام(ص) با قیافه شناسى داورى کرده است، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمى کنم اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کرده اید…
یک روز براساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(ع) در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامهاى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان باغ به بیل زدن مشغول شد، گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد.
آنگاه حضرت جواد(ع) را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارداما این شخص عموى پدرش و این عموى خود او و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است؛ زیرا ساق پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(ع) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است!
در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا(ع) از جا برخاست و بوسه برلب هاى حضرت جواد(ع) زد و عرض کرد: گواهى مى دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى. (اصول کافی، ج 1، ص 322) بدین ترتیب یکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت براى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت. (سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 530)
به نقل ازمعارف کیهان
شنبه 95/01/28
هشتمین جلسه نشست امربه معروف ونهی از منکر روز شنبه 95/01/28 باسخنرانی استاد تقوی در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد استاد تقوی به ادامه بحث امر به معروف ونهی از منکر پرداختند درباره برخی شیوه های انجام امربه معروف ونهی از منکر وبعضی موانع انجام آن ، فرهنگ امربه معروف ونهی از منکر ، آسیب شناسی آن به ایراد سخنرانی پرداختند.