استفتاء از رهبر معظم انقلاب اسلامی

وضعیت انگشتان در سجده
س) آیا در سجده، انگشتان نیز جزئی از کف دست محسوب می‌شود و لازم است بر زمین قرار گیرند؟
ج) انگشتان جزئی از کف دست است و در سجده بنابر احتیاط واجب باید کف دست به گونه‌ای بر روی زمین گذاشته شود که عرفاً صدق کند تمامی کف دست روی زمین است.


رعایت قبله در نماز مستحب
س. آیا در خواندن نمازهای مستحب واجب است که رو به قبله باشیم؟
ج. در نمازهای مستحبی نیز باید رو به قبله بود؛ مگر اینکه نمازگزار در حال حرکت باشد، مثل اینکه در حال راه رفتن یا در حال حرکت ماشین نماز بخواند.


دوچرخه‌سواری بانوان
س) حکم دوچرخه‌سواری برای بانوان چیست؟
ج) دوچرخه‌سواری زنان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم است، جایز نیست.


تطهیر موکت
س) کیفیت تطهیر موکت چسبیده به زمین چگونه است؟
ج) بعد از زوال عین نجاست، آب لوله را به جای نجس وصل کند به‌گونه‌ای که همه آن محل را فرا گیرد و بنا بر احتیاط واجب با جابه‌جا شدن آب در حین اتصال به کر هرچند با فشار آب و یا دست کشیدن، پاک می‌شود.


حضور کودکان در مسجد
س) آیا بردن بچه‌های کوچک به مسجد کراهت دارد؟
ج) راه دادن بچه به مسجد اگر به گونه‌ای باشد که موجب مزاحمت برای نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را نجس کند مکروه است و در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه‌مندی آنان به مسجد و نماز شود مستحسن و نیکو است.


عدم تخلیه ملک پس از پایان اجاره
س) اگر کسی ملکی را اجاره کرد و پس از مدت تعیین شده تخلیه نکرد، چه حکمی دارد؟
ج) بدون اجازه مالک، بعد از مدّت اجاره، حکم غصب را دارد.

معارفی از کیهان

استفاده از گوشت یخ‌زده و برنج کوپنی


با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)


اوایل ریاست‌جمهوری رهبر معظم انقلاب بود که خدمت ایشان رسیدم، دو نکته برای من بسیار قابل توجه بود، اول اینکه ایشان اظهار داشتند که از همان گوشت یخ‌زده و برنج کوپنی که سایر مردم استفاده می‌کنند، می‌خرند و نکته دیگر اینکه تنها در یکی از اتاق‌هایشان قالی نخ‌نمایی پهن بود که آن هم جهیزیه همسرشان بود و حتی پیشنهاد خانواده همسرشان مبنی بر تعویض فرش را نپذیرفته بودند، در حالی که خانواده همسرشان از تجار فرش بودند.
___________________
* آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در جمع همسران کارمندان و دانش‌پژوهان این موسسه، رجانیوز سه‌شنبه، 2 اردیبهشت 1393، 15:30.

مرحوم حاج اسماعیل دولابی

خاطرات سفیر


روایت خاطرات دوران تحصیل #بانوی_نخبه و محجبه ایرانی در #فرانسه
کتابی که رهبر انقلاب توصیه‌ کردند همه خانم‌ها بخوانند
جذاب و خواندنی برای همه، بلاخص بانوان در تمامی سنین، مخصوصا نوجوانان و جوانان

@ketabresan ?

عاقبت شگفت انگیز

خیلی ها آرزو دارند که عاقبت به خیر شوند، امّا گاهی برخی افراد بر اساس عملکردهای ناپسند خود عاقبت کارشان به خیر ختم نمی شود. در داستان زیر قرآن کریم یکی از این افراد را معرفی می کند:

خداوند متعال در سوره طه در این مورد می فرماید:

اذْ رَآ نَاراً فَقَالَ لَاهْلِهِ امْکثُوا إِنی آنَست نَاراً لَّعَلی آتِیکم مِّنهَا بِقَبَسٍ اوْ اجِدُ عَلی النَّارِ هُدًی[1]

«هنگامی که موسی (ع) آتشی (از دور) مشاهده کرد، به خانواده خود گفت اندکی مکث کنید که من آتشی دیدم شاید شعله ای از آن را برای شما بیاورم، یا به وسیله این آتش راه را پیدا کنم.»

در این آیه به همسر موسی (ع)، صفورا اشاره شده است و آن در هنگامی است که موسی (ع) مدت قراردادش با شعیب در مدین پایان یافته بود، همسر و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و خانواده اش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه آتش روشن نشد. در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد.

طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که، شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود، موسی به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد.[2]

اما این زن با اینکه دختر پیامبر و همسر پیامبر بود بعدها بر اثر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی از جاده مستقیم هدایت منحرف شده و بعد از وفات حضرت موسی (ع) با وصی و خلیفه آن حضرت، [یوشع بن نون ] به مبارزه برخاست و به همراهی منافقان بنی اسرائیل بر علیه یوشع خروج کرد. امّا یوشع بن نون بر آنان غلبه کرد، عده ای از آنان کشته شدند و عده ای گریختند و صفورا دختر شعیب اسیر شد. اطرافیان گفتند که: ای وصی پیامبر! این زن را مجازات کن! امّا او به صفورا گفت: که در دنیا تو را عفو کردم و در روز قیامت در حضور حضرت موسی (ع) از تو و همراهانت شکایت خواهم کرد.

صفورا با اظهار شرمندگی گفت: واویلا! به خدا سوگند! اگر خداوند بهشت را برای من مباح کند که داخل شوم البته که شرم خواهم کرد که در آن جا پیامبر خدا را ببینم در حالی که پرده او را دریده و بر وصی او خروج کرده ام.[3]

پی نوشت ها

[1] طه/ 10.

[2] تفسير نمونه، ج 13، ص 168.

[3] حياة القلوب، ج 1، ص 301. رياحين الشريعه، ج 5، ص 294.

hawzah.net. منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ آموزه های وحی در قصه های تربیتی، ص: 113

 

‼️بازی با ورق و حضور در مجالس آن

 

استفتائات_امام_خامنه‌ای_مدظله_العالی

س 177: آیا اگر افراد بدون شرط‌ بندی و قصد قمار و بُرد و باخت و کسب درآمد بلکه فقط برای سرگرمی و مشغول بودن، مبادرت به بازی با ورق کنند، آن افراد مرتکب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازی با ورق برای تفریح چه حکمی دارد؟

ج: بازی با ورقی که عرفاً از آلات قمار محسوب می شود، به‌طور مطلق حرام است و جایز نیست انسان با اختیار در مجلس قمار یا بازی با آلات قمار شرکت کند.

اخبار گذشته دانش آینده، درمان دردها و نظم اجتماعی در قرآن

قال‌الامام‌علی(ع): «الا ان فیه علم مایأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم مابینکم»
امام علی(ع) فرمود: آگاه باشید که دانش آینده، اخبار گذشته و درمان دردهایتان و نظم (فردی واجتماعی) میان شما در قرآن است. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهج‌البلاغه، خطبه 158

قهرمان علم و جهاد (31خردادسال روز شهادت دکتر مصطفی چمران)

شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 متولد شد. ایشان دارای مدرک دکترا در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود. در سال 1349 به دعوت امام موسی صدر و مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه «امل» را تأسیس نمود. وی بعد از انقلاب از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب گشت و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت نمود و با همکاری مقام معظم رهبری ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. سرانجام در 31 خرداد 1360 در دهلاویه شربت شهادت نوشید.

زندگینامه شهید چمران
دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 چشم به روی دنیا گشود. او پنج برادر داشت که همراه پدر و مادرش در یکی از محله‏های قدیمی تهران به نام سر پولک زندگی می‏کردند. پدر او کارگر ساده و زحمت‏کشی بود که در حلال و حرام دقت زیادی داشت. او با شغل جوراب‏بافی، هزینه زندگی را تأمین می‏کرد؛ در حالی که همواره پول کمتری از مشتری‏ها می‏گرفت تا مطمئن باشد حق دیگران در روزی او آمیخته نیست. مادر مصطفی زن آگاهی بود که افزون بر رسیدگی به امور خانواده و تربیت فرزندان، از رشد علمی و سیاسی خود نیز غافل نبود. او اهل مطالعه و بحث درباره مسائل روز جامعه بود و همواره از اخبار و پیشامدهای کشورش خبر داشت.

هوش و نبوغ چمران، زبانزد دوست و آشنا بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه‏اش را در مدارس انصاریه، دارالفنون و البرز تهران گذراند و در سال 1332، موفق شد برای ادامه تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشکده فنی تهران شود. چمران، سه سال بعد با رتبه دانشجوی ممتاز، دانش آموخته گردید و با استفاده از بورس تحصیلی، عازم آمریکا شد. شهید چمران دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تگزاس گذراند و مدرک دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا دریافت نمود. او که با نمره‏های عالی تحصیلات خود را به پایان رسانده بود، مدتی را در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام زمان خود، در یکی از مراکز تحقیقاتی به کار پرداخت.

در لبنان
پس از قیام خونین پانزده خرداد 1342، پیشگامان مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی، به این نتیجه رسیدند که برای توسعه و تشدید ابعاد مبارزه بر ضد رژیم، به یک مبارزه سازمان‏دهی شده نیاز می‏باشد. از این رو، دکتر چمران به همراه بعضی دوستان مؤمن و هم‏فکر خود، به مصر می‏روند و سخت‏ترین دوره‏های جنگ‏های چریکی و پارتیزانی را که هم‏زمان با حکومت جمال عبدالناصر بود، فرا می‏گیرند.

دکتر چمران پس از بازگشت از مصر، برای مدتی به امریکا رفت و سپس به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از آمریکا به سوی لبنان هجرت کرد. ایشان درباره سفر خود به لبنان می‏گوید: «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم واز همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم». شهید چمران در لبنان با فراهم ساختن فعالیت‏های چریکی و تربیت جوانان جنوب لبنان، کوشید توانایی رزمی برادران لبنانی خود را برای مقابله با اشغالگران صهیونیست بالا برد.

وجود سرداری چون چمرانِ عارف و مجاهد و برخورداری او از خلوص و ایثار، امام موسی صدر را بر آن داشت که حرکت مسلمانان مبارز لبنان را سازمان‏دهی کند و به جوانان محروم و مستضعف آن دیار، هویتی تازه بخشد تا مبارزات آنان، رنگ تازه‏ای به خود گیرد.

حماسه پاوه
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏ وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏ اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏ تر مسئله کردستان را فیصله دهد؛ تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان، ارادة آهنینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد. در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‏ عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندی‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزدیک‏تر می‏شد. باران گلوله می‏بارید و می‏رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت، شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‏مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‏ زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام‏ خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.

 

حماسه سوسنگرد
پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین ‏بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‏های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند. دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‏الله خامنه‏ ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین ‏بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‏‏ آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جادة اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‏شتافت که در محاصرة تانک‏های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة محاصرة دشمن انداخت؛

هرچه تنور جنگ گرم‏تر می‏شد و آتش حمله بیشتر زبانه می‏کشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر می‏شد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید.

دهلاویه، حماسه آخر
آن شب، آخرین شبی بود که نوازش نسیم بهار برگونه های گلهای دشت بوسه می کاشت و برای سبزه ها غزل وداع می سرود و می رفت تا آمدنی دیگر. و اهواز زیر سایه سکوت شب، رؤیاهای شیرین پیروزی می دید. کسی چه می دانست فردا در «دهلاویه» چه خواهد گذشت؟ فقط خدا می دانست و شاید هم خاکریزهای دهلاویه! شب آبستن حادثه ای تلخ بود و گویی در سکوتی مرگبار منتظر خبری از نسیم صبح. و او بی اعتنا به تمام سیاهیها، اشکهایش را برای بارها و بارها پای ضریح سجاده به قربانگاه راز و نیاز می برد و می رفت تا آخرین نیایشهایش را بر صفحه صحیفه عشق، جاودانه سازد:

«خدایا! تو را شکر که مرا در آتش عشق گداختی. احساس می کنم این دنیا دیگر جای من نیست. خدایا! به سوی تو می آیم و از عالم و عالمیان می گریزم. تو مرا در جوار رحمت خود سُکنی ده».

ویژگی های شخصیتی شهید چمران
شهید دکتر مصطفی چمران که همه زندگی، درس و دانشگاه را رها کرده و آمده بود جبهه، تا به عشق خدا و کشور، با دشمن بجنگد، در یکی از عملیات ها، در شبی مهتابی، همراه دوستان خود داشتند به دشمن شبیخون می زدند. در حین رفتن، ناگهان چمران می ایستد و رو به همراهان می گوید: به زیر پاهای خود نگاه کنید. آن ها نگاه می کنند، زمین پوشیده از گل های شقایق است. شهید چمران آن دشت را دور می زند و همراه یاران، از نقطه ای دیگر به دشمن حمله می کند. شهید چمران آن روز به دوستان خود چنین می گوید: ما نباید آن گل ها را زیر پای مان له کنیم. حال آن که عراقی ها آن جا را با تیر و خمپاره شخم می زدند. وقتی این ماجرا به گوش امام خمینی(ره) می رسد، امام می فرماید: «من چمران را دوست داشتم، اما الآن بیشتر دوست دارم.» (رسانیوز)

پرتوهایی از کلام شهید چمران
خدایا می ‏خواهم فقیر بی ‏نیاز باشم که جاذبه‏ های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند، خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.

خسته شده ‏ام، پیر شده ‏ام، دل شکسته ‏ام.

ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

خدایا به سوی تو می ‏آیم از عالم و عالمیان می ‏گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.

(بخشی از نیایش شهید دکتر مصطفی چمران)

hawzah.net

آقا تنها نیست :

?درد دل رهبر عزیزمان امام خامنه ای با من و شما که مدعی انقلابی بودنیم.

?ایشان با حزنی عجیب ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :

❗️… ﻏﺼّﻪ‌ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﻣﻦ اصلا نمی ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﺼّﻪ ‌ﻫﺎ ﻭ ﻏﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﻢ . ??

❗️ﺑﺤﻤﺪﺍلله ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺍﻭ ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭانند !!

❗️ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ‌ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ … ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ‌ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ !!…

❗️ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ، ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ‌ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ‌ ﺷﮑﻨﺪ ﺑﻪ ‌ﺧﺎﻃﺮ ﺍینکه ﭼﺮﺍ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ …

❗️ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍئمه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺣﺎﻻ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﺸﯽ می ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺳﯿﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ …

❗️ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ ﺑﺰﻧﻨﺪ … !!

❗️ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﻋﻘﺪﻩ ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮐﯿﻨﻪ ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮔﻠﻪ‌ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻪ ‌ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻭ ﯾﮏ ﮐﯿﻨﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ مسئوﻟﯿﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ مثلا ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ‌ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﻣﯽ ‌ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ‌ﺯﻧﻨﺪ ، ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ، ﻣﻮﺿﻌﯽ ﻣﯽ‌ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ?

b.tollab@

عید سعید فطر

 
مداحی های محرم