مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
یکشنبه 95/07/04
مباهله چه روزي است ؟
اهميت واقعه مباهله
پس از فتح مكه در سال هشتم هجرى و درخشش قدرت اسلام در جزيرةالعرب، پيروان ديگر اديان و مذاهب و رهبران و رجال سياسى و مذهبى توجه خاصى به اسلام و مسلمانان و به كانون اين قدرت عظيم يعنى مدينةالرسول پيدا كردند. اين امر زمينه مناسبى را براى نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصى نقاط حجاز و حتى خارج از آن فراهم آورد و پيامبر اسلام توانست از اين فرصت بخوبى استفاده كند و با ارسال نامهها و نمايندگان ويژه به رؤساى بلاد و زمامداران كشورها آنها را به پذيرش اسلام و يا به رسميت شناختن دولت اسلامى و التزام به مقررات آن فرا خواند .
در سال نهم هجرى به تدريج هيئتهاى نمايندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسولخدا مىرسيدند و اين سال را مورخين «عام الوفود» نام نهادهاند. نامه رسولخدا به مسيحيان نجران از جمله نام هاى ارسالى آن حضرت بود كه گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدينه كشاند.
پيام اصلى اين نامه اعلام رسالت رسولخدا و دعوت از اسقف يا اسقفهاى نجران و مردم مسيحى آن منطقه به آيين اسلام بود. اما در صورتى از پذيرش اسلام امتناع ورزند يا بايد مقررات ويژه پرداخت جزيه به حكومت اسلامى را بپذيرند و يا آماده جنگ شوند.
در زمان كتابت نامه رسولخدا به اسقف نجران، مردم اين منطقه دو دسته بودند مسيحيانى كه پيامبر نمايندگان خود را به همراه نامهاى به سوى آنان فرستاد و مشركانى كه خالدبن وليد از جانب پيامبر به سوى آنها آمد و اين گروه از ساكنين نجران سرانجام مسلمان شدند و به حضور رسولخدا نيز رسيدند
مخاطب مستقيم اين نامه اسقف يا اسقفهاى نجران بودند و اين لفظ از آن رو بر آنها اطلاق مىشد كه سمت پيشواى دينى بودن مردم را بر عهده داشتند و اسم خاص براى شخص يا اشخاصى به شمار نمىآمد.
در زمان كتابت نامه رسولخدا به اسقف نجران، مردم اين منطقه دو دسته بودند مسيحيانى كه پيامبر نمايندگان خود را به همراه نامهاى به سوى آنان فرستاد و مشركانى كه خالدبن وليد از جانب پيامبر به سوى آنها آمد و اين گروه از ساكنين نجران سرانجام مسلمان شدند و به حضور رسولخدا نيز رسيدند. 1
اين هيئت بلندپايه چون در مذاكرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسيدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانعكننده ندانستند .
پيشنهاد ديگرى از سوى رسولخدا دريافتند مبنى بر اين كه اكنون كه هر طرف خود را محق و ديگرى را باطل مىشمارد بياييد عزيزان خود را جمع كنيم و دست به دعا برداريم و خداى خويش را بخوانيم و هر يك بر ديگرى نفرين كند تا ببينيم خداوند نداى كدام طرف را پاسخ مىدهد و آشكار شود چه كسى در ادعاى خود دروغگويى بيش نيست. اين عمل كه در لغت عرب مباهله ناميده مىشود، راهى جديد بود كه به نص آيه 61 سوره آلعمران انجام شد .
«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الكاذبين »
پيامبر اسلام از سوى خداوند بدان مأمور گشت و براى پايان بخشيدن به مجادلات هيئت نصارى با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسيحيان از هر منطق و استدلالى بهتر و رساتر بود. ولى به گواهى همه منابع تاريخى مسيحيان نجران پس از قبول اين پيشنهاد چون به ميعادگاه وارد شدند و نشانه هاى حقانيت رسولخدا را در دعوت خويش مشاهده كردند از اقدام بدين كار منصرف شدند و به پرداخت جزيه و امضاى صلحنامه اى كه رسولخدا شروط آن را مشخص مىساخت، تن در دادند.
مباهله در عرف و لغت عرب
واژه مباهله مشتق از ماده «بهل» است. گفته مىشود «بهلهالله» يعنى «لعنهالله» 2ولى مباهله با ملاعنه اين تفاوت را دارد كه «لعن » عبارت است از دعا به ضرر شخص كه از رحمت الهى دور باشد و «بهل» اجتهاد در لعن است و لذا كسى كه اصرار و التماس در دعا و نفرين داشته باشد «مبتهل» است.3
در ذيل آيه 61 سوره آلعمران در تفسير واژه «نبتهل» مفسرين متقدم گفتهاند كه در معناى ابتهال دو قول است : اول آن كه به معناى التعان است و دوم آن كه به معناى دعا كردن بر ضد شخص دروغگو و طلب هلاكت اوست كه اين شبيه لعن است. 4 و روشن است كه اين دو معنا بسيار نزديك به هم هستند.
مسيحيان توسل جستن به مباهله را از مختصات پيامبر اسلام به شمار نياورده بودند و او را در اين جهت دنبالهروى انبياء الهى مىدانستند.
اين معنا در عرف عرب و نزد پيروان اديان آسمانى معنايى كاملا شناخته شده بود و دعوت پيامبر اسلام از مسيحيان به مباهله دعوت به كارى بديع و فتح بابى جديد براى اثبات حق و ابطال باطل نبود. از اين رو مىبينيم كه مسيحيان نجران خيلى طبيعى با آن برخورد كردند و حتى وقتى پيامبر اسلام بر سر زانوان خود نشست و دست به دعا برداشت ابوحارثه اسقف بزرگ مسيحيان گفت :
«جثى والله كما جثى الانبياء للمباهلة ؛ او همانند انبيا براى مباهله نشسته است . »5
از اينجا معلوم مىشود كه مسيحيان توسل جستن به مباهله را از مختصات پيامبر اسلام به شمار نياورده بودند و او را در اين جهت دنبالهروى انبياء الهى مىدانستند.
در حقيقت «مباهله » واژه اي عربي است و معناي آن رها کردن و قيد و بندي را از چيزي برداشتن است. .6
امّا اين واژه در اصطلاح به معناي نفرين کردن دو نفر يا دو گروه به يکديگر است ؛ به گونه اي که افرادي که با هم درباره يک مسئله مهم ديني، مذهبي و… با يکديگر گفت وگو و اختلاف دارند، در يک جا جمع شوند و به درگاه الهي تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو يا ظالم را رسوا سازد و يا بر او عذابي نازل فرمايد.
مقطع زمانى واقعه مباهله
سيدبن طاووس در تعيين روز مباهله بيست و يكم و بيست و چهارم و بيست و هفتم ماه ذىحجة را نقل ياد كرده واصح آنها را بيست و چهارم ذىحجة دانسته است7 و سپس همين روز را به عنوان روز خاتم بخشى اميرالمؤمنين و نزول آيه ؛
«انما وليكم الله….» معرفي مي کند .
مناظره ي مسيحيان با پيامبر (ص)
مسيحيان نجران با آن حضرت به بحث و مناظره نشستند و مسائلى چند از آن حضرت پرسيدند .
از آن حضرت پرسيدند نظر شما درباره بزرگ ما حضرت مسيح چيست ؟ پيغمبر فرمود : او بنده خدا بود كه او را برگزيد و بهخود مخصوص گردانيد .
پرسيدند : آيا براى او پدرى سراغ دارى كه از او به وجود آمده باشد ؟ حضرت فرمود : وجود او به سبب زناشويى نبوده تا پدرى داشته باشد .
پرسيدند پس چگونه مىگويى كه او بنده آفريده شده خدا بود با اين كه تو تاكنون بنده آفريده شدهاى نديدهاى جز اين كه از راه زناشوئى به وجود آمده و داراى پدر مىباشد ؟
اينجا بود كه خداوند پاسخ آنها را داد و آياتى از سوره آلعمران بر پيغمبر نازل شد كه « ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون * الحق من ربك فلا تكن من الممترين * فمن حاجك… على الكاذبين » پس پيغمبر خدا آنان را به مباهله دعوت كرد و فرمود كه خداوند به من خبر داد كه پس از مباهله هر كسى كه بر باطل است عذاب بر او نازل خواهد شد و بدين وسيله حق از باطل جدا خواهد شد. 8
سرانجام قرار مباهله گذاشته شد و چنان كه ظاهر آيه مباهله نشان مىدهد و بيشتر منابع نيز تصريح دارند دعوت به مباهله از سوى پيامبر بود نه از سوى مسيحيان9 و در برابر اين پيشنهاد آنان به مشورت نشستند و نظرشان بر آن شد كه تا صبح روز ديگر از آن حضرت مهلت بگيرند پس چون به نزد همراهان خود بازگشتند اسقف آنان گفت فردا به محمد صلى الله عليه وآله وسلم بنگريد اگر با فرزندان و خاندان خود آمد از مباهله با او بپرهيزيد ولى اگر با اصحاب و ياران خود آمد با او به مباهله برخيزيد كه او بر چيزى نيست. 10
روز موعود
دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت و رسول خدا بدانان فرمود كه چون من دعا كردم شما آمين بگوييد. 11
مسيحيان نجراني وقتي حقانيت رسول را مشاهده کردند ، از مباهله خودداري کرده و به مصالحه راضي شدند .
فرآوري : زهرا اجلال – گروه دين وانديشه تبيان
پىنوشتها:
1) احمدى ميانجى / على / مكاتيب الرسول / ج 2 / ص 492
2) الطريحى / شيخ فخرالدين / مجمعالبحرين / ماده «بهل»
3) جزائرى / سيد نورالدين و ابوهلال عسكرى/ معجمالفروق اللغوية / ص 466
4) الطوسى / التبيان فى تفسير القرآن / مجمعالبيان
5) شيخ طبرسى / مجمعالبيان / ذيل آيه مباهله
6) راغب الاصفهاني / مفردات الفاظ القرآن / ص149(مادّه بهل)
7)الارشاد / ج 1 / ص 515
8) شيخ مفيد / الارشاد / ج 1 / ص 222
9) سيدبن طاووس / اقبال الاعمال / ص 511
10) همان / ص 612
11) زمخشرى / الكشاف / ذيل آيه مباهله ؛ تفسير ثعلبى / ذيل آيه مباهله
منابع :
1 – مجله ي طلوع / ش 10 و 11
2- فصلنامه مشکوة / ش83
3- مجله ي مبلغان / ش 40
یکشنبه 95/07/04
روز یکشنبه 95/07/04 همایش افتتاحییه حوزه های علمیه خواهران با حضور شش مدرسه وسخنرانی دکتر عباسی در لانه جاسوسی برگزار شد ایشان با سلام و درود به ارواح طیبه شهدا و امام راحل سخنان خود را آغاز نمودند و با تجلیل از هفته جنگ و دفاع مقدس یاد آن مردان بزرگ را گرامی شمردند در ادامه به نقد و بررسی علوم انسانی از دیدگاه غرب و اسلام و تفاوت اساسی و ریشه ای این دو دیدگاه پرداختند و با اشاره به اشکالات دیدگاه غربی و اثر مخرب و ویرانگر آن بر روی روح و ایمان و اندیشه مسلمانان به بیانات مقام معظم رهبری تمسک جسته و گفتند تغییر علوم انسانی غربی در دانشگاهها و جایگزین نمودن علوم انسانی اسلامی و الهی به جای آن کاری ضروری و واجب است که به دست ما باید صورت گیرد … این مراسم ساعت 8 شروع و در ساعت 11 خاتمه یافت.
یکشنبه 95/07/04
لابُدَّ من الاجتهاد
لابُدَّ أن يکونَ الطالبُ مُؤَدَّباً
لابُدَّ أن يکونَ له مساعدٌ
لابُدَّ أن يکونَ لَه واهبُ رشادٍ
لابُدَّ أن تُفَتِّشَ عن رجلٍ أمينٍ
لابُدَّ أن نَطمَئِنَّ اليه
لابُدَّ أن نَختارَه لحملِ تلکَ الأمانة
لابُدَّ لشبه الجملة من متعلّق يتعلّق به
لابُدَّ من إضافة جميع هذه الألفاظ إلى ضمير يطابق المؤكّد
لابُدَّ لهذه الجملة من رابط يربطها بصاحب الحال
لابُدَّ في الجملة، من أمرين معا هما: التركيب، و الإفادة المستقلّة
لابُدَّ من لقاء البنت
لابُدَّ أن تَعودَ اليَّ
لابُدَّ أنَّک متعَبٌ من العمل طولَ النهار هل أذهبُ و اشتري طعاماً مُعَدّاً
لابُدَّ أنّک تشعُر بالوحدة أيضاً
لابُدَّ لديه سبب ما
لابُدَّ من سببٍ لذلك
لابُدَّ أنه مصرِفُها لا زوجها
لابُدَّ أنك حَزِنتَ عليها
لابُدَّ خالة شيرين قد وصلَت منزلها
شنبه 95/07/03
روز شنبه 95/07/03 اولین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی جدید توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه اخلاق جنسی در اسلام و غرب بود درباره مباحث زنان(حقوق زنان) صحبت شددر غرب تفریط و افراط است که مبنا ،ریشه و ثمره اش هر کدام بررسی شد…
چهارشنبه 95/06/31
در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز کرد.
صدام حسين رييس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربينهاي تلويزيون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزاير، آغاز تجاوز رژيم بعثي به خاک ايران را اعلام کرد . جنگي نابرابر در شرايطي به ايران اسلامي تحميل شد که از جانب استکبار جهاني بويژه آمريکا تحت فشار شديدي قرار داشت و در داخل کشور نيز جناح هاي وابسته به غرب و شرق، با ايجاد هياهوي تبليغاتي و ايجاد درگيريهاي نظامي در صدد تضعيف نظام بودند و نيروهاي نظامي نيز به خاطر تبعات قهري انقلاب، هنوز مراحل بازسازي و ساماندهي را به طور کامل پشت سر ننهاده بودند.
آمريکا براي به سازش کشاندن جمهوري اسلامي و در نهايت تسليم آنها حمايت پنهان و آشکار خود را در کليه زمينههاي سياسي، نظامي، اقتصادي و … از رژيم بعثي عراق به اجرا گذاشت. از سوي ديگر نيز ابرقدرت ديگر جهان يعني شوروي که متحد عراق محسوب ميشد، خصومتش را با نظام اسلامي که شعار نه شرقي و نه غربي را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در جريان اشغال افغانستان توسط شوروي، اين تجاوز را محکوم کرده بود، بيش از پيش نمود. ارتش عراق که بر اساس محاسبات خود از وضعيت داخلي و خارجي ايران، فتح يک هفتهاي تهران را در سر ميپرورانيد، در روزهاي نخست تجاوز، بدون مانعي جدي در مرزها تا دروازههاي اهواز و خرمشهر پيش تاخت.
تحت چنين شرايطي امام خمینی (ره) به خروش آمد و نداي ملکوتيش دلهاي شيفتگان انقلاب و نظام را متوجه دفاع از کيان جمهوري اسلامي نمود؛ بطوريکه، نيروهاي مردمي بدون امکانات و تجهيزات و حتي آموزشهاي نظامي به مقاومت پرداختند. عليرغم کارشکنيهاي رييس جمهور وقت بنيصدر، دفاع مقدس مردم مسلمان و انقلابي ايران شکل گرفت و نيروهاي جوان و شهادت طلب به جبههها شتافتند. پس از شکلگيري اتحاد و انسجام در ميان نيروهاي انقلابي و طرد نيروهاي وابسته، حماسهاي مقدس شکل گرفت که در تاريخ ايران اسلامي بيسابقه بود.
حماسه دفاع مقدسی که برکات و دستاوردهاي بينهايتي را براي ملت ايران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ايمان و مخلص اين سرزمين ، ستونهاي نظام اسلامي را تا مدتها مستحکم نمود. به مناسبت بزرگداشت اين همه مجاهدت و ايثار هرسال 31 شهريور تا ششم مهرماه به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاري شده است.
دوشنبه 95/06/29
وزارت یکی از مناصب سیاسی و دنیوی است. وزیر در حقیقت معاونی است که بار گرانی که بر دوش امیر و حاکم است بر میدارد و خود آن را تحمل میکند.
براساس آموزههای قرآنی، وزارت اختصاص به امور مادی یا دنیوی نداشته بلکه به امور معنوی نیز مربوط میشود. حال باید دید این وزارت در امور دینی و معنوی چگونه اتفاق میافتد؟ شرایط وزارت در امور دینی و دنیوی چیست؟ نویسنده در این مطلب، تحلیل قرآن از مفهوم وزارت و شرایط آن و وزارت امام علی (ع) نسبت به پیامبر (ص)را تبیین کرده است.
***
مفهوم شناسی وزارت
واژه وزارت از لغت عربی وزر گرفته شده است. وزر به بارگران و سنگین گفته میشود (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 868؛ نثر طوبی، ج 2، ص 548 ذیل واژه وزر؛ مجمع البیان، ذیل آیه 164 سوره انعام) گناه را از آن جهت، وزر گفتهاند که بار و سایه سنگین آن همواره بر دوش و گرده شخص است (نگاه کنید: تفسیر نمونه، ج 27، ص 125)
علامه طباطبایی در ذیل آیه 164 سوره انعام درباره وزر بودن گناه مینویسد: هر کس هر چه میکند مانند سایهای به دنبالش هست و از او به دیگری تجاوز نمیکند.
در آیات قرآن، وزر بارها تکرار شده و خداوند آن را در معنای بارگران و سنگین که کمر را خم میسازد (انشراح، آیات 2 و 3) و نیز بار سنگین و کمر شکن گناه (انعام، آیه 164) به کار برده است. واژه وزیر صفت مشبه به معنی معاون، کمک کار، همپشت و مددکار نیز بکار رفته است.
وزارت به عنوان یک مقام اجتماعی و شغل سیاسی از گذشته وجود داشته است. وزیر کسی است که بارگران و سنگین حکومت و امارت امیر خود را تحمل میکند و بر دوش میگیرد. (معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 10، ص 344)
در عرف سیاسی، وزیر، صاحب منصب عالیرتبه و عضو قوه مجریه است که ریاست بخشی از امور عمومی را به عهده دارد و در رأس یک وزارتخانه قرار گرفته و دارای اختیاراتی مطابق قانون است (فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، ص 260، ذیل واژه وزیر)
واژه وزیر دوبار در قرآن به کار رفته است: یک بار در آیات 29 سوره طه که گزارشی از درخواست حضرت موسی(ع) و نیایش آن حضرت (ع) را بیان میکند؛ و یک بار دیگر در آیه 35 سوره فرقان است. در این آیه خداوند بیان میکند که درخواست و نیایش آن حضرت(ع) پذیرفته شده و حضرت هارون(ع) به عنوان وزیر حضرت موسی(ع) انتخاب میشود.
آنچه در این مطلب مورد نظر است، همان معنای معاونت و منصب و مقام است.
شرایط عمومی وزارت
وزیر همانند خلیفه (جانشین) است؛ زیرا نوعی تفویض و واگذاری اختیارات در آن لحاظ شده است. بر این اساس، شرایطی که وزیر میبایست دارا باشد، همان خصوصیات و صفاتی است که در امیر و مستخلف عنه وجود دارد؛ هر چند که نیازی نیست تا در همان حد کمالی، آن صفات و خصوصیات را دارا باشد.
صفحات: 1· 2
شنبه 95/06/27
روز شنبه 95/06/27 مراسم عید ولایت عید غدیر در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد این مراسم با تلاوتی چند از آیات کلام ا… مجید آغاز شد سپس آیت ا… میرخان راجع به علم و دستیابی به علم مخصوصا توی فضای مکتب صحبت کردند بعد از سخنرانی مراسم مولودی خوانی توسط طلاب برگزار شد و در انتها این مراسم با پذیرایی و برگزاری نماز جماعت پایان پذیرفت
جمعه 95/06/26
انسان در طول زندگی کوتاه خود با بسیاری از مصیبتها در خود و خویشان مواجه میشود. از دست دادن والدین و همسر و فرزندان بسیار سخت است. برای برخی از دستدادن عضوی از بدن یا مالی چنان دشوار مینماید که گویی دنیا به آخر رسیده و دیگر تاب و توان تحمل این مصیبت را ندارند. نویسنده با مراجعه به سخنان گرانبار امامعلی النقی الهادی(ع) به تبیین راه سبکسازی و آسانسازی مصیبتها و ناگواریها پرداخته است.
***
زندگی سرشار از مصیبتها
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، نظامی که دنیا براساس آن ساخته و مدیریت میشود، عادلانه است و خداوند مقرر کرده تا هر چیزی را در جایگاه شایسته و بایستهاش قرار دهد. از این رو، دنیا دارای نظامی بسیار محکم و استوار و براساس اصول بنیادین عدالت ساخته شده است.
اما در این میان اموری است که انسان را با پرسشهایی مواجه میسازد؛ زیرا انسان همواره در زندگیاش مصیبتهایی رادر خود و خویشان و دیگران میبیند که توان ترجمان و تفسیر آن را ندارد و نمیتواند با هاضمه عقلی خویش آن را تجزیه و تحلیل کرده و حل و فصل نماید.
خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار هستی در آموزههای قرآن پاسخی شایسته و در خور به این پرسشها داده و سنت حاکم بر جهان و جان و جامعه انسانی را تبیین کرده است. از سنتهای حاکم بر هستی، سنت اراده و اختیاری است که به انسان داده شده است. این امر موجب میشود تا انسان برخلاف دیگر آفریدههای هستی بتواند در محدودهای همراه با محدودیتهای جبری حاکم بر هستی، رفتارهای متقابلی را با اراده و اختیار در پیش گیرد که موجب به هم خوردن بخشی از این تعادل حاکم بر هستی میشود. پس انسان در نظام هستی تصرفاتی را با اراده و اختیار خویش دارد که آثار و تبعات آن میتواند مثبت و در راستای عدالت حاکم بر هستی، یا منفی و برخلاف عدالت باشد و از مصادیق ظلم و ستم شمرده شود.
از آنجایی که یکی از سنتها و قوانین حاکم بر هستی، سنت بقای اعمال و آثار آن است و
خداوند میفرماید: و نکتب ما قدموا و آثارهم؛ و ما هر آنچه کردید و آثارشان را مینویسیم (یس، آیه 12)،
باید پذیرفت که هر عملی که انسان در جهان در جهت موافق و یا مخالف عدالت انجام میدهد، بازتاب و آثاری دارد که براساس عمل و عکسالعمل به خود شخص در وهله نخست و دیگران در وهله دوم باز میگردد.
به سخن دیگر، هر کاری که انسان انجام میدهد در خط تولید میافتد و تولیدات دیگر و بازتولیدهایی دارد که برخی از آنها جزو لوازم ذاتی و برخی دیگر از لوازم غیر و بعید آن خواهد بود؛ ولی با این همه جزو بازتابها و پیامدها و به
تعبیر قرآنی «ذنب» و دنبالههای خواسته و ناخواسته آن است که تنها خداوند باید ما را از شر دنبالههای آن نگه دارد. (فتح، آیات 2 و 3)
براساس آموزههای قرآن، سنت دیگری که برجان و جامعه انسانی حاکم است، سنت فتنه (عنکبوت، آیات 2 و 3)،
سنت ابتلاء (لنبلون فیاموالکم و انفسکم: بقره، آیه 155؛ انسان، آیه 2)، امتحان با محنتها (حجرات، آیه 3) و گرفتار شدن به انواع مصیبتها (حدید، آیه 21 و 22؛ تغابن، آیه 11) است؛
به طوری که روزی نیست که انسان به یک یا چند مصیبت و ناگواری گرفتار نشود. البته در این میان مؤمنان و مدعیان اسلام و ایمان، بیشتر در معرض این گونه سنتها هستند؛ زیرا هر کسی مدعی است باید آماده امتحان و آزمون الهی باشد.
خداوند میفرماید: عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگوئید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلبهای شما نشده است»! (حجرات، آیه 14)
اما خداوند کافران و منافقان را که شاگردان تنبل کلاس تربیتی دنیاهستند، هر ساله یک یا دو بار امتحان میکند و اما آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزوده و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند. آیا آنها نمیبینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش میشوند؟! بازتوبه نمیکنند و متذکر هم نمیشوند! (توبه، آیات 125 و 126)
این امتحانها و آزمونها در بیشتر موارد شامل مصیبتهایی است که به روح و جسم خود شخص یا فرزندی که عزیزتر از جان میداند و یا همسر و خویشان و مال و منال وارد میشود. این گونه است که روزی نیست که دچار نقص و کمبودی نشود یا بلا و مصیبتی نبیند.
فلسفه مصیبتها و امتحانها
در آیات قرآن برای مصیبتها فلسفهها و اهدافی بیان شده که از مهمترین آنها ظرفیت بخشی به افراد است. انسانها در مصیبتها و مشکلات است که به فکر میافتند تا آن را برطرف کرده یا جلوی آن را بگیرند تا دوباره گرفتار چنین مصیبتی نشوند. انسان در هنگام مصیبت و پس از آن به فکر چاره و ساز وکاری میافتد که موجب بهرهگیری از تعقل و تفکر میشود. وقتی انسان به چیزی به شکل ضروری و اضطرار نیازمند شد به فکر چاره میافتد و این گونه است که گفتهاند: احتیاج مادر اختراع و ابتکار است.
دستیابی انسان به کمالات فردی و اجتماعی در گرو همین مصیبتها و عبور از بحران و مشکلات است. خداوند پس از آزمونها و ابتلائات بسیاری حضرت ابراهیم(ع) را به مقام امامت رساند (بقره، آیه 124)
همچنین کسانی که ادعائی داشته باشند باید در آزمونی سخت بتوانند آن ادعای خود را اثبات کنند. از همین روست که سنت ابتلا و امتحان از چنین افرادی در دستور کار قرار گرفته است و خداوند به بادیهنشینان عرب که مدعی ایمان بودند، میگوید شما با شهادتین اسلام آوردهاید و تا رسیدن به مقام ایمان باید خطرها و مصیبتها را از سر بگذرانید تا نشان دهید که واقعاً ایمان در جان شما رسوخ کرده است یا نه؟ (حجرات، آیه 14)
البته برخی از مصیبتها بازتاب اعمال نادرستی است که انسان انجام میدهد؛ زیرا خداوند بر آن است تا انسان را در دنیا پرورش دهد و تزکیه کرده و به کمالات بایسته و شایسته برساند که همان خلافت عمومی است. لذا او را دچار انواع مصیبتها میکند که پیامد اعمال و رفتار خود و دیگران است. خداوند میفرماید: ظهر الفساد فیالبر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون؛ فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند! (روم، آیه 41)
در این آیه بصراحت بیان شده که مصیبتهایی که انسانها در محیط زیست خویش با آن مواجهاند، نتیجه برخی از اعمال بدی است که انجام دادهاند؛ و اگر خداوند میخواست پیامدهای همه این اعمال بد را نشان دهد، وضعیت بشر بدتر از این میبود. پس خداوند به انسانها بسیار مهربان است که این گونه نکرده است.
در همین آیه همچنین تبیین شده است که هدف از چشاندن برخی از پیامدهای زشت عمل، در راستای توبه و بازگشت انسان به مسیر درست است. پس اگر انسان به مصیبتی گرفتار میآید برای آن است تا متذکر شده و رفتار و رویه خود را تغییر دهد.
سبکسازی مصیبتها و ناگواریهای دنیوی
با آنکه مصیبتها دارای ابعاد و اقسام گوناگونی است و همه آنها به شکلی برای انسان مفید و سازنده است، اما انسان دوست ندارد که همواره گرفتار مصیبت باشد و اگر مصیبتی وارد شده و چارهای نیست تا آن را تحمل کند، دوست میدارد به گونهای شرایط باشد که بتواند بار مصیبت را به آسانی تحمل کند.
به سخن دیگر، براساس اصل حاکم بر هستی و سنت الهی، مصیبتها هیچگاه از زندگی بشر رخت برنمیبندند و انسان تا در دنیا است به انواع واقسام مصیبتها گرفتار است. بنابراین، تنها چارهای که برای آدمی میماند، سبکسازی و آسانسازی تحمل مصیبتها است به طوری که بتواند به سادگی بار سنگین مصیبت را تحمل کرده وبیآنکه اندوه و حزنی در دل داشته باشد بتواند از آن عبور کند و بدون اضطراب و افسردگی و یاس و ناامیدی به زندگی خویش ادامه دهد.
امام هادی(ع) در تبیین راهآسانسازی و سبکسازی مصیبتها میفرماید: من کان علی بینهًْ من ربه هانت علیه مصائب الدنیا ولو قرض و نشر؛ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گرچه تکهتکه شود (تحف العقول، ص 511)
در این راهکار اصل سبکسازی و آسانسازی به وجود بینهای از پروردگار استناد داده شده است.
پرسش این است که «بینه من ربه» چیست؟
در آیات قرآن، معجزات الهی و آیات روشن خداوند به عنوان بینات (بقره، آیه 99؛ اسراء، آیه 101؛ قصص، آیه 36) و بصائر (انعام، آیه 104؛ اعراف، آیه 203؛ قصص، آیه 43) مطرح شده است.
همچنین خداوند آیات قرآن را به عنوان آیات بینات مطرح کرده است (یونس، آیه 15)؛ زیرا این آیات حقایق هستی را به شکل روشن تبیین کرده و ابعاد و جهات مختلف و متفاوت آن را بیان نموده است به طوری که هر یک از این آیات همانند قوانین فیزیک و شیمی، حقیقتی از حقایق هستی را روشن میکند و انسان را نسبت به وضعیت خود، خدا و جهان و جامعه آگاه میسازد و شناخت واقعی و حقیقی از هستی، خدا و نفس انسانی به دست میدهد و راههای برونرفت و یا دستیابی به حقیقت را بیان کرده و ساز و کارهای رسیدن به کمالات و رهایی از عیوب و نواقص را در قالب احکام تشریعی تشریح میکند.
خداوند در آیات 22 و 23 سوره حدید در تبیین حقیقت مصیبتهایی که برانسان وارد میشود
میفرماید: هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر برای خدا آسان است! این به خاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ خیال باف متکبر فخرفروشی را دوست ندارد!
این آیه تبیین میکند که هر چیزی که از مصیبت به انسان در جان خود و فرزندان و خویشان میرسد یا در زمین و اموال و مانند آنها با آن مواجه میشود، از پیش تعیین شده است و هر کسی طبق یک برنامهریزی الهی باید با این امور مواجه شود و آن را از سربگذراند؛ زیرا تنها راه دسترسی هر کسی به کمال، این راه است؛ چنانکه هر کسی اگر مدعی چیزی است یا میخواهد به چیزی برسد باید از این راه بگذرد و با این روش حجت بر او تمام میشود و کسی نمیتواند مدعی شود که زمینه رشد یا بازگشت و توبه برایش فراهم نبوده است؛ زیرا خداوند با انواع و اقسام مصیبتها، هم او را ظرفیت بخشی میکند و هم زمینه را برای بازگشت در صورت اشتباه و خطا و گناه فراهم میآورد و هم پیامد برخی از اعمالش را در همین دنیا میبیند تا در آخرت پاک و پاکیزه در پیشگاه خداوند حاضر شود.
اگر کسی به این حقیقت شناخت علمی حصولی داشته باشد، میتواند مصیبتها را آسانتر بر دوش کشد و بار آن برایش سبکتر خواهد بود.
البته اگر انسان به جایی برسد که این شناخت، شهودی و لدنی باشد، در این صورت چون ملکوت (باطن) اعمال و مصیبتها برایش روشن است، بسیار آسان و سبکتر میتواند با مصیبتی مواجه شود.
این مرتبه از علم که از آن به علم شهودی و حضوری یا در مرتبه عالی علم لدنی تعبیر میشود، در روایت امام هادی(ع) به عنوان «بینه من ربه» تعبیر شده است.
ممکن است گفته شود که بسیاری از مردم در این مرتبه نیستند و نمیتوانند مصیبتها را برای خویش سبکسازی و آسانسازی کنند؟ ولی باید توجه داشت که راه رسیدن به این مرتبه و مرحله برای همگان باز است؛ زیرا خداوند در آیات قرآن راه رسیدن به آن را عبادت خالصانه و قلب و نیتی پاک میداند که شخص با اعمال صالح عبادی خویش راه تقوا را برای خویش باز میکند (بقره، آیه 21) و با بهرهگیری از این تقوا زمینه را برای تعلیم مستقیم الهی فراهم میآورد؛ زیرا خداوند فرموده است: واتقواالله و یعلمکم الله؛ تقوای الهی پیشه گیرید تا خداوند افزون بر چیزهای دیگر، به تعلیم شما نیز بپردازد (بقره، آیه 282).
پس راه سبکسازی از طریق دستیابی به «بینه من ربه» برای همگان باز است. از سوی دیگر دانستن همین حقایق قرآنی که در آیات بینات بیان شده به انسان کمک میکند تا بتواند مصیبتها را آسانسازی کند و با درک حقایقی چون وجود مصیبتها در زندگی انسان و ابتلاء همگانی و نیز دانستن فلسفهها و اهداف وجود مصیبت، میتواند مصیبت را سبکسازی کرده و تحمل آن را برای خویش آسان سازد.
محمد مهدی مرادی معارفی از کیهان