مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
در مطلب حاضر نویسنده با اشاره به اهمیت امنیت فردی و اجتماعی و نگاه اسلام به این مقوله، درباره راهکارهای اولیه و اصلی تامین امنیت براساس آیات قرآن و روایات سخن گفته است.
***
امنیت از مهمترین دغدغههای بشر است؛ زیرا حفظ و بقای جان آدمی به امنیت بستگی دارد و مهمترین چیزی که انسان از آن می هراسد و میترسد، ترس از دست دادن جان است.
البته هر انسانی میداند و میبیند که مرگ جان آدمی را میگیرد و جسدی بیجان را به جا میگذارد. پس در زندگی دنیوی، ترس از مرگ حقیقت و واقعیتی گریز ناپذیر است و انسان در نهایت باید این دنیای فانی را به سوی آخرت ابدی ترک کند و رحل اقامت در سرای دیگر افکند؛ اما تلاش انسان همواره معطوف به این معنا است که خود را در شرایطی قرار دهد که بیشترین عمر ممکن را بکند و اگر توانست تا هزار سال عمر کند.
خداوند درباره گرایش یهودیان به زندگی دنیوی و فرار از مرگ به هر طریقی می فرماید:
وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاهًٍْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهًْ؛
و آنان را مسلما آزمندترين مردم به زندگى و حتى حريصتر از كسانى كه شرك مى ورزند خواهى يافت هر يك از ايشان آرزو دارد كه كاش هزار سال عمر كند.(بقره، آیه 96)
مهمترین مساله در امنیت فردی تامین و حفظ جان و بقای آن در حالت مطلوب و آرمانی است؛ زیرا انسان مال را برای حفظ و بقای جان خویش می خواهد و آن را مایه بقای حیات خود میداند. البته در مرتبه دوم، از نظر هر فرد انسانی، مال تامین کننده آسایش و رفاه در زندگی است؛ ولی در گام نخست مهمترین ارزشی که برای مال قائل است همان تامین و حفظ حیات و جان خویش است.
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و تنها از طریق اجتماع و بده و بستانهای اجتماعی است که می تواند برخی از نیازهای مهم بویژه عاطفی خویش را برطرف کند، ناچار است تا از این جهت نیز احساس امنیت بکند و در جامعه کوچک خانواده که گاه ترکیبی از همسر و گاه همسر و فرزندان است، احساس امنیت بکند و بتواند در اجتماع و از طریق آن، نیازهای عاطفی و معنوی خویش را برآورده سازد و به کمالاتی دست یابد که جز از راه اجتماع دست یافتنی نیست.
البته آنچه از امنیت اجتماعی در متون اسلامی و غیر اسلامی مراد است، امنیت اجتماعی فراتر از اجتماع خانوادگی است؛ زیرا مراد و مفهوم از امنیت اجتماعی، همان امنیت جان، مال، آبرو و موقعیت شخص از جانب عوامل اجتماعی است. هر شخصی دارای موقعیت های اجتماعی است و دوست می دارد تا از سوی اجتماع به گونه ای با او رفتار شود که جان و مال و عرض او در امان و امنیت باشد و چیزی آن را به مخاطره نیندازد.
باید توجه داشت که امنیت اجتماعی در این مفهوم، از فراگیری و جامعیتی برخوردار است که دیگر اقسام و انواع امنیت را نیز دربر میگیرد؛ زیرا امنیت سیاسی، امنیت نظامی، امنیت انتظامی، امنیت شغلی، امنیت اخلاقی و دیگر امنیت ها از مصادیق امنیت اجتماعی است؛ چرا که هر یک از این اقسام و انواع تامین کننده امنیت جان، مال و عرض شخص است که مهمترین دغدغه اجتماعی انسان است. بنابراین، مباحث امنیت در دو قسم اصلی امنیت فردی و امنیت اجتماعی محدود می شود.
نقش ایمان و عمل صالح در تامین امنیت
از نظر قرآن، مهمترین عامل در تامین امنیت، ایمان است. از این رو واژه «امن» در دو امر ایمان و امنیت به کار گرفته شده است. به سخن دیگر، تنها کسی احساس امنیت و امان خواهد کرد که دارای ایمان باشد و کسی که فاقد ایمان است، فاقد امنیت خواهد بود.(فصلت، آیه 40) پس اگر فاقد ایمان، احساس امنیت کند، باید آن را از مصادیق احساس امنیت کاذب و دروغین دانست که شخص را گرفتار توهم احساس امنیت کرده است.
باید گفت ارتباط ایمان و امنیت، ارتباط لازم و ملزومی است که هیچ گونه جدایی از هم ندارد. پس هر جا امنیتی هست ایمان نیز وجود دارد و هر جایی که ایمان باشد امنیت است. از این رو خداوند در آیات بسیاری بیان میکند که اهل ایمان، هرگز گرفتار خوف و ترسی از آینده نیستند؛ چنانکه حزن و اندوهی نسبت به گذشته ندارند؛ زیرا ایمان ایشان تامین کننده امنیت کاملی است که هر گونه حزن و خوفی را برمیدارد.
البته باید توجه داشت که این ایمان نمیتواند یک عقد قلبی و عقیده بیعمل باشد، بلکه چون عقیده و عقد قلب است، به طور طبیعی همراه با عمل است. از این رو، در هر جایی که سخن از ایمان است، سخن از عمل صالح نیز هست و از نظر قرآن، فرد تنها در چنین حالتی است که احساس امنیت جامع و مطلق و کامل می کند.(بقره، آیات 112 و 262 و 277 ؛ آل عمران، آیه 170)
ایمان حالتی در انسان است که تمام فکر و عمل او را تحت تاثیر قرار می دهد. برای دستیابی به چنین ایمانی سازوکارهایی در آیات و روایات بیان شده است که باید بدان عمل کرد. از مهمترین این ساز و کارها دستیابی به عبودیتی است که از راه عمل به آموزه های وحیانی و شرعی اسلام ایجاد می شود و موجب دستیابی انسان به تقوایی میشود(بقره، آیه 21)
که تعلیمات مستقیم الهی را در پی خواهد داشت(بقره، آیه 282؛ انفال، آیه 29؛ طلاق، آیات 2 و 3)
و انسان را به یقین و شاخه های سه گانه آن می رساند.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95)
به عنوان نمونه از نظر امام صادق (ع) ورع و پارسایی، ایمان را در بنده، استوار کرده و طمع و آزمندی، ایمان را از دل بیرون میکند؛ همچنان که علایم پنجگانه مؤمن از دیدگاه امام سجاد(ع)، پارسایی در خلوت، صدقهدادن هنگام تنگدستی، صبر هنگام مصیبت، حلمورزی هنگام عصبانیت و صداقت در زمان خوف(میزان الحکمه، محمدی ریشهری، 1362، ج1: 34) موجب می شود تا انسان در چنین مرتبه ای از تقوای عملی و ایمانی قرار گیرد.
بر اساس آموزه های اسلام، کسب امنیت کامل و مطلق و جامع تنها در ایمان همراه با عمل صالح است. برای به دست آوردن آن نیز سازوکارهایی بیان شده که برخی از آنها عبارتند از: عبادت شرعی، تقوای الهی، اقامه عدالت و قسط، رعایت حرمت و حقوق انسانها، دفاع از مظلومان، برخورد با مفسدان و مجرمان، رفع فقر از جامعه، تأمین رفاه و معیشت مردم، حفظ آزادیهای مشروع، حاکمیت عادلانه، حقانی و قانونی و همه آن چیزی که در قالب احکام پنج گانه شرعی (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) بیان شده است.
از نظر اسلام، نگاه شخص به مفهوم کرامتی انسان موجب می شود تا فراتر از «حیوان ناطق» او را «موجود متاله» و خدایی ببیند و در جایگاه خلیفهًْ الله و جانشین خدا با او تعامل داشته باشد. بر این اساس، هر کسی خود را موظف می داند تا دیگری را به عنوان خلیفهًْ الله بشناسد و با او رفتار و معاشرت داشته باشد. کسی که اهل ایمان است و به عنوان مومن شناخته می شود، دارای ارزش و جایگاهی برتر است و باید به گونهای دیگر با او برخورد کرد و معاشرت داشت.
امام صادق (ع) در تبیین کرامت اکتسابی مومن میفرماید:
« المؤمن اعظم حرمهًْ من الکعبه ؛ حرمت مؤمن از کعبه بیشتر است» (بحارالانوار، ج67: 71 و ج68: 16).
روایت شده که پیامبر اکرم (ص) به کعبه نگاه کرد و فرمود:
« آفرین به تو خانه؛ چقدر نزد خدا ارجمند و محترمی! اما بهخدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است؛ زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام کرد و از مؤمن سه چیز را: مالش را، خونش را و گمان بد بردن به او را. (همان، ج 67: 71)
ایشان همچنین فرمودند: همانگونه که مرد را زن و فرزندانش میشناسند، مؤمن در آسمان شناخته میشود. او نزد خدا، از فرشته مقرب، گرامیتر است» (همان، ج 68: 19).
بر اساس آموزه های اسلام، هر انسانی دارای یک کرامت تکوینی است. (اسراء، آیه 70)
در این میان کسی که شهادتین را بر زبان راند و در جامعه اسلامی به عنوان شهروند امت اسلام شناخته شد، از یک درجه برتری از کرامت برخوردار خواهد بود که کرامت اکتسابی است. بنابراین، شهادت گو در اسلام دارای کرامت اکتسابی است و درجه او برتر از کسی است که تنها از کرامت تکوینی برخوردار است. در همین چارچوب هر مسلمانی به عنوان اهل اسلام از امنیت فراگیری در جامعه برخوردار بوده و امت و امام باید حافظ این امنیت باشند. پیامبر(ص) می فرماید: « کل المسلم علی المسلم حرام ماله و عرضه و دمه، حسب امرء من الشرّ ان یحقر اخاه المسلم؛ همه چیز مسلمان، از مال و آبرو و خونش بر مسلمان حرام است. برای مرد همین شر بس که برادر مسلمان خویش را تحقیر کند» (نهج الفصاحه، تنکابنی، 1374: 138).
بنابراین، کسی نمی تواند متعرض امنیت مومن شود و با ادعای تکفیر امنیت او را به خطر افکند. از آنجا که اسلام و ایمان امری باطنی و درونی است کسی نمی تواند مدعی شود که چه کسی در کدام مرتبه است؟ یا کسی را متهم به شرک و کفر و نفاق کند، مگر آنکه خداوند باشد یا علائم و نشانه های قطعی در کار نمایان گردد. خداوند به صراحت در این باره به مسلمانان هشدار میدهد و می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاهًِْ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَهًْ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا؛
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون در راه خدا سفر مى كنيد، خوب رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مى كند، مگوييد: تو مؤمن نيستى! تا بدين بهانه متاع زندگى دنيا را بجوييد؛ چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست.
قبلا خودتان نيز همين گونه بوديد و خدا بر شما منت نهاد و مسلمان و مومن شدید. پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام میدهيد آگاه است.(نساء، آیه ۹۴)
در آیات قرآن بیان شده که اسلام گام نخست است که با شهادتین آغاز می شود و سپس با آزمونهای الهی این اسلام در قلب چنان رخنه میکند که ایمان تحقق می یابد و با عبادت و اعمال صالح این ایمان رشد میکند. خداوند میفرماید: برخى از اعراب و باديه نشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم؛ و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از ارزش كردههايتان چيزى كم نمىكند. خدا آمرزنده مهربان است.(حجرات، آیه 14)
از نظر قرآن، مراتب ایمان و تقوای سه گانه سه نوع یقین را نیز به دنبال خواهد داشت. خداوند می فرماید: لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ؛ بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، گناهى در آنچه قبلا خورده اند، نيست در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند. سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.(مائده، آیه ۹۳)
پس مرتبه سوم از ایمان و تقوا مرتبه احسان و دستیابی به مقام محسنان است که در این مرتبه حق الیقین نصیب شخص می شود.
حرمت اذیت مومنان و انسانها
به هر حال، هر انسانی به سبب کرامت ذاتی و تکوینی دارای امنیت است و به سبب کرامت اکتسابی از امنیت فراگیری در دنیا و آخرت بهرهمند خواهد شد. بنابراین، اذیت و آزار مسلمان و مومن جایز نیست و مسلمان و مومن نباید دیگری را آزار رساند و سلب امنیت کند. در بسیاری از روایات، حفظ امنیت سایر افراد و بهتعبیر دیگر، عدم آزاررسانی از نشانههای مؤمنین شمرده شده است؛ تا جایی که صفاتی مانند تعرض، خشونت، آبروریزی سایرین، ایجاد ناامنی و رعب و هراس در تقابل کامل با ایمان و رفتار مؤمنانه بهحساب آمده است. امام حسین (ع) در این باره فرمودند: «مؤمن کسی است که همسایهاش از شرّ او در امان باشد. راوی از امام پرسید: منظور از شر چیست؟ امام فرمود: یعنی از ظلم و جور و غضب او ایمن باشد» (وسایل الشیعه، الحر العاملی، 1409ق، ج12: 126).
پیامبر اکرم (ص) نیز میفرماید:
« الا اُنَبئکم لم سمّی المؤمن مؤمناً؟ لایمانه الناس علی انفسهم و اموالهم ؛
آیا به شما بگویم که چرا مؤمن، مؤمن نامیده شده است؛ چون جان و مال مردم از (تعرض) او در امان است»(همان، ج67: 60).
همچنین آن حضرت (ص) فرمودهاند:
«روا نیست که مسلمانی مسلمان دیگر را بترساند… مسلمان را مترسانید که ترسانیدن مسلمان، ستمی بزرگ است…. هر که به خدا و روز جزا مؤمن است، مسلمانی را نترساند…. هر که مؤمنی را بترساند بر خدا واجب است روز قیامت ایمنش نکند» (نهج الفصاحه، تنکابنی، ص139).
ملاحظه میشود که امنیت در تفکر اسلامی، نهتنها در مورد جان و مال و عمل و حقوق و آزادیهای مربوط به این موارد صادق است، بلکه شامل شخصیت و شرف و حیثیت نیز می شود؛ تا جایی که پیامبر خاتم(ص) فرموده است: «من اهان مؤمناً فقد بارزنی بالحرب ؛ کسی که به مؤمنی اهانت کند، بهتحقیق با من به جنگ پرداخته است» (تفسیر قمی، ج1: 41)
اینگونه احادیث بهطور کامل و صریح بر حرمت و حفظ امنیت اشخاص تأکید دارند؛ بهگونهای که حتی لطمهواردکردن به حیثیت، شرف و شخصیت مؤمن برای خودش نیز جایز نیست. در روایت است: ان الله فوض الی المؤمن اموره کلها و لم یفوض الیه ان یکون ذلیلاً ؛ خداوند امور مومن را به خودش واگذار کرده است ولی به او اجازه نداده تا خود را ذلیل و خوار کند.(وسایل الشیعه، الحر العاملی، 1409ق، ج11: 424).
چنان که گفته شد، کرامت انسانی از نوع ذاتی برای همگان است و باید به پاس این کرامت ، هر کسی در امنیت باشد. بنابراین حرمتداشتن امنیت فردی و اجتماعی افراد، تنها مختص مسلمانان نیست؛ بلکه تمامی کسانی که در پناه کشور اسلامی زندگی میکنند؛ اعم از مسلمان یا غیر مسلمان را شامل می شود.
بهترین نمونه این نگرش، اظهار ناراحتی و تأسف امام علی (ع) از تعدی به زنان مسلمان و غیر مسلمانی است که در جنگ مورد هجوم قرار گرفته و زیورها و خلخالهای آنان توسط مهاجمین ربوده شده بود. امام از نبردهای موسوم به غارات (شبیخونها) به دلیل آنکه حرمت انسانها، از مسلمان و غیر مسلمان شکسته میشد، رنج میبرد. آن حضرت هنگامی که نیروهای فرماندار معاویه (سفیان بن عوف غامدی) به شهر انبار حمله کردند و پس از قتل فرماندة منطقه (اشرش)، دست به تعدی و تجاوز نسبت به مردم زدند، چنین فرمود: «و اینک، فرماندة معاویه (مرد غامدی) با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرمانده [منصوب] من (حسان بن حسان بکری) را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است. به من خبر رسید که مردی از لشکر شام به خانة زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را بهغارت برده است؛ در حالی که هیچ وسیلهای برای دفاع، جز گریه و التماسکردن نداشتهاند…. اگر برای این حادثة تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است» (نهج البلاغه، خطبه 27).
پس برای تامین امنیت افراد انسانی باید بر اصل کرامت و ارزش والای انسان و حفظ حرمت، شرافت، شخصیت، حیثیت و حریم او در همه ابعاد فردی و اجتماعی تاکید کرد و از هرگونه تعدی به این کرامت و حرمت جلوگیری کرد.
با توجه به اینکه اسلام و آموزه های آن، خاستگاه امنیت را خدا و ریشه و اساس آن را ایمان همراه با عمل صالح می داند، باید برای دستیابی به این مهم بسترسازی انجام گیرد. در این راستا، بسترسازی حیات معنوی و حیات مادی افراد جامعه و تلاش در جهت تقویت، بالندگی و تکامل ایمان مردم در حیات فردی و اجتماعی و افزایش تربیت، تهذیب و تزکیة آحاد اجتماع و تشویق آنها به انجام اعمال صالح، مانند: ایثارگری، امانتداری، آبروداری، خیرخواهی، سودرسانی، ملایمت در رفتار، رازپوشی، چشمپوشی از انتقام و مسالمتجویی حتی در برخورد با جاهلان می تواند به عنوان سازوکاری برای تامین امنیت در فرد و اجتماع مد نظر قرار گیرد. در همین ارتباط، تأمین نظم متکی بر عدالت که در آن حقوق انسانها از هر نوع تجاوز و تعرضی مصون باشد؛ و نیز مقابله با ظلم، فساد و اِفساد و ایجاد هر نوع بینظمی و اختلال در روابط فردی و اجتماعی و محیط نظام سیاسی و مقابلة قانونی با خائنین، منافقین، مجرمین، بزهکاران و توطئهگران و تهدیدکنندگان امنیت باید در دستور کار قرار گیرد. بدیهی است که نظام سیاسی، وظیفه دارد تا با انجام بهینه وظایف محوله و با برنامهریزیهای صحیح و وضع قوانین تشویقی و تنبیهی، زمینههای لازم برای تحقق این راهکارها را در حوزه امنیت فردی و اجتماعی فراهم کند.
علی پوریا. معارفی از کیهان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/04/14 ساعت 02:14:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |