مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
مشروعیت تبرک در سنت پیامبر(ص)
بررسی زندگانی پیامبراکرم(ص) و کیفیت رفتار یاران آن حضرت با ایشان حاکی از آن است که صحابه به آثار آن حضرت تبرک میجستند. ما در اینجا چند نوع از این تبرک جستنها را یادآور میشویم:
1- تبرک به آب وضوی پیامبر.
2- تبرک به بازمانده از آب آشامیدنی حضرت.
3- تبرک به ظرف غذا و آب و جای لبهای حضرت.
4- تبرک به منبر حضرت.
5- تبرک به دینارهایی که آن حضرت لمس کرده.
6- تبرک به قبر حضرت.
7- تبرک به لباسها و عصا و انگشتر و اشیای متعلق به حضرت.
8- تبرک به نقاطی که پیامبراکرم(ص) در آنجا نماز گزارده.
اینها چیزهایی است که صحابه با آنها تبرک میجستند و ما برای هر یک نمونهای را یادآور میشویم، زیرا نقل همه آنچه در این موارد هشتگانه وارد شده است، از گنجایش این مقاله بیرون است.
1- تبرک به آب وضوی آن حضرت:
عروه بن مسعود ثقفی نماینده قریش برای نوشتن صلحنامه با پیامبر در حدیبیه بود. او وقتی به سوی قریش رفت، گفت: محمد(ص) آنگاه که وضو میگیرد، یارانش برای تبرک به آب وضوی او بر یکدیگر پیشی میگیرند و مویی از سر او بر زمین نمیافتد مگر اینکه برای برداشتن آن بر یکدیگر سبقت میجویند. (6)
2- تبرک به بازمانده از آب آشامیدنی پیامبر(ص):
ام هانی دختر ابوطالب و خواهر علی(ع) میگوید: «پیامبر(ص) در سال هشتم هجری در فتح مکه به خانه من آمد. برای پیامبر(ص) نوشیدنی آوردم، حضرت نوشید و کمی از آن بر جای ماند، من با اینکه روزه بودم، ترجیح دادم برای تبرک جستن به باقیمانده نوشیدنی، روزه خود را بشکنم. پیامبر پرسید چه کردی؟ گفتم: ای پیامبر! من خواستم که پسمانده نوشیده شما را از دست ندهم.»(7)
3- تبرک به ظرف آب و جای لبهای پیامبر(ص).
ابوبرزه میگوید: «عبداللهبن سلام به ما گفت: آیا علاقهمندید شما را با ظرفی که پیامبر(ص) از آن نوشیده است، سیراب کنم؟»(8)
سهلبن سعد میگوید: «پیامبر(ص) وارد سقیفه بنیساعده شد و پیامبر از سعد آب خواست، من با این ظرفی که در دست دارم، به پیامبر(ص) آب دادم و او از آن نوشید. راوی میگوید: ما نیز به دست سهل از همان ظرف آب نوشیدیم. پس از چندی او آن ظرف را به عمربن عبدالعزیز بخشید.»(9)
4- تبرک به منبر پیامبراکرم(ص):
ابراهیمبن عبدالرحمان میگوید: «من دیدم که عبداللهبن عمر دست بر جایگاه پیامبر در منبر نهاد و سپس دست خود را بر صورت خود کشید(10)
یزیدبن عبدالملکبن قسیط میگوید: من گروهی از یاران رسول خدا را دیدم که چون مسجد خلوت میشد، جایگاه دست پیامبر در منبر را میبوسیدند، آنگاه رو به قبله ایستاده، دعا میکردند. (11)
عبداللهبن احمدبن حنبل میگوید: از پدرم پرسیدم: کسی دست به منبر پیامبر میکشد و به آن تبرک میجوید و آن را میبوسد و با قبر پیامبر همین کار را میکند و با آن تبرک میجوید، پدرم در جواب گفت: اشکالی ندارد. (12)
عینی میگوید: استادم زینالدین از ابوسعید علایی نقل کرد که من نوشتهای به خط ابن ناصر دیدم از احمد سؤال شد؟ آیا بوسیدن قبر پیامبر(ص) و منبر او چگونه است؟ او فرمود: مانعی ندارد. من آن را به احمدبن تیمیه گفتم و او در شگفت ماند و گفت: احمد نزد من مقام والایی دارد. من به او گفتم: شگفتی برای چه؟ احمد آنگاه که پیراهن شافعی را شست، آب آن را نوشید. اگر تعظیم دانشمندان در این حد جایز باشد، مقام پیامبران و آثار آنان چگونه است؟ (13)
5- تبرکی به دینارهایی که آن حضرت لمس کرده:
بخاری نقل میکند که رسول خدا(ص) شتر جابربن عبدالله انصاری را خرید، آنگاه به بلال گفت: چهار دینار به او بده و قیراطی نیز اضافه کند.
جابر میگوید: من هیچگاه این قیراط را از کیسه خود دور نکردم، مگر روزی که اهل شام به مدینه حمله کردند و آن را از من به غارت بردند. (14)
6- تبرک به قبر پیامبراکرم(ص):
تبرک به قبر پیامبر(ص) از سنن رایج پس از دفن رسول خداست و روایات در این مورد به قدری فراوان است که نمیتوان حتی مختصری از آنها را در اینجا نوشت و تنها به نقل اندکی بسنده میکنیم: اوس بن عبدالله میگوید: خشکسالی عجیبی به مدینه روی آورد. مردم به خانه عایشه آمدند و جریان را گفتند، او گفت: به قبر پیامبر بنگرید و سوراخی باز کنید. به گونهای که بین قبر و آسمان، حائلی نباشد، مردم این کار را انجام دادند. ریزش باران به قدری فراوان بود که گیاهان روییدند و شتران چاق شدند.
سمهودی از عالمی به نام «الزین المراغی» نقل میکند: گشودن سوراخ در هنگام قحطی یکی از سنتهای اهل مدینه است و حتی امروز هم در هنگام قحطی، سوراخی باز میکنند که به طرف قبله باشد، هرچند سقف بین قبر و آسمان حائل باشد.(15)
مروانبن حکم وارد مسجد شد، دید مردی چهره بر قبر پیامبر(ص) نهاده است، به او گفت: میدانی چه میکنی؟ چون نیک نگریست، دید او ابوایوب انصاری میهماندار پیامبر است. وی در پاسخ گفت: من متوجه سنگ و گل نیستم، من به سراغ پیامبر(ص) آمدهام، ولی از پیامبر شنیدم هرگز از مردم نگران نباشید آنگاه که افراد شایسته متصدی اور باشند، ولی آنگاه بر دین گریه کنید که نااهلان متولی امور دینی باشند. (16)
7- تبرک به لباس و عصای پیامبر و اشیای متعلق به آن حضرت:
عبدالله بن انیس آنگاه که از جهاد پیروزمندانه بازگشت، پیامبر به عنوان تشویق و جایزه، عصایی به او داد. او این عصا را پیوسته نگهداری میکرد، آنگاه که مرگ او فرا رسید، وصیت کرد که عصای پیامبر را با او دفن کنند(17) آنگاه که فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان درگذشت، رسول خدا(ص) با پیراهن خود او را پوشاند و در قبر او خوابید. آنگاه فرمود: کسی پس از ابوطالب نسبت به من چون این مادر نیکی نکرده است. پیراهن خودم را بر او پوشاندم تا خدا او را با لباسهای بهشت بپوشاند و در قبر او خوابیدم تا وحشت قبر او برای او آسان شود. (18)
دلالت این حدیث بر تبرک به پیراهن پیامبر با تأمل روشن میشود، زیرا پیامبر خواست به وسیله این سبب (پیراهن) به او خیری برساند و او را از وحشت قبر ایمنی بخشد. کعببن زهیر آنگاه که قصیده خود را درباره پیامبر(ص) در حضور او خواند، حضرت به او یک برده (عبا) داد که پیوسته بر دوش او بود. معاویه از او خواست که آن برده را به ده هزار درهم بفروشد. او نپذیرفت ولی معاویه پس از مرگش آن را از وارثان او به بیست هزار درهم خرید. (19)
8- تبرک به نقاطی که پیامبر در آنجا نماز گزارده:
بخاری بابی تحت عنوان مساجدی که در راه مدینه قرار دارد و پیامبر در آنها نماز خوانده، باز کرده و از موسیبن عقبه نقل میکند که سالمبن عبدالله بن عمر را دیدم اماکنی که پیامبر(ص) در آنها نماز گزارده را جستوجو میکند و گفت: پدرم در همه این جاها نماز میخواند. آنگاه مساجدی را که پدر و پسر در آنها نماز گزاردهاند، نام میبرد. (20)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 227- لسانالعرب، ج 2، ص 395 - النهایه فی غریب الحدیث، ج 1، ص12
(2). الموسوعه الفقهیه الکونیه، ج 7، ص 488.
(3). الموسوعه الفقهیه الکبری، ج 10، ص 69.
(4). بقره: 248- مجمعالبیان، ج 1، ص 353-350 - الدر المنثور، ج 1، ص 749-758.
5- تفسیر طبری، ج9، ص277- مجمعالبیان، ج3، ص460-459.
6- سیره ابن هشام، ج3، ص343.
7- مسند احمد، ج10، ص391.
8- صحیح بخاری، ج7، ص113.
9- صحیح بخاری، ج7، ص113- فتحالباری، ج10، ص98 و 99.
10- طبقات الکبری، ج1، ص13.
11- ابن ابیشیبه، المصنف، ج4، ص121- ابن تیمیه، الجواب الباهر لزوار المقابر، ص31.
12- العلل و معرفهالرجال، ج2، ص492، شماره3243.
13- عمدهالقاری، جزء9، ج6، ص241.
14- مسند احمد، ج3، ص314.
15- وفاء الوفاء، ج2، ص56.
16- مستدرک حاکم، ج4، ص515.
17- مسند احمد، ج3، ص496.
18- الاستیعاب در حاشیهالاصابه، ج4، ص370.
19- السیرهالنبویه، ج4، ص157.
20- صحیح بخاری، حدیث 483.
معارفی ازکیهان آیتالله جعفر سبحانی
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1395/07/29 ساعت 09:40:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |