جایگاه تبرک در ادیان الهی

پیوند: http://valiasr.whc.ir/

یکی از موضوعات و شبهاتی که وهابیان، آن را مطرح می‌کنند، بدعت بودن تبرک است، آنان بی‌اطلاع از مستندات قرآنی و حدیثی تبرک، آن را محکوم کرده درباره آن تبلیغات به راه می‌اندازند و ابزاری برای حمله تبلیغاتی بر ضد شیعه قرار می‌دهند. در مقاله حاضر موضوع تبرک به صورت علمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته که بخش نخست آن را از نظر می‌گذرانیم، گفتنی است این مطلب از ماهنامه مکتب اسلام سال 50 شماره اول انتخاب شده است.»

«تبرک» در لغت، درخواست برکت است و «برکت» به معنای نمو و افزایش می‌باشد

و در زبان عربی می‌گویند: «بارک‌الله الشییء و بارک فیه و علیه» یعنی خدا در آن برکت نهاد،

و «تبریک» درخواست برکت برای دیگری است و «مبارک» چیزی است که در آن برکت باشد،

چنان که می‌فرماید: «هذا کتاب انزلناه مبارکاً» (انعام / 94)

و اطراف مسجدالقصی با جمله بارکنا حوله(اسراء/2) توصیف شده است و مفاد آن این است که خداوند به آن سرزمین، برکت (نعمت) بیشتری بخشیده است. بنابراین وجه توصیف کعبه (آل عمران/96) و عیسای مسیح(مریم/31) و شب قدر (دخان/3) به مبارک بودن، این است که از همه اینها خیر کثیر می‌تراود.

قراء معتقد است که «برکت» به معنی خوشبختی و نیکبختی به کار می‌رود و مقصود از واژه «برکاته» در سلام نماز (السلام علیک ایها النبی و رحمهًْ‌الله و برکاته) همان سعادت و نیکبختی است(1).

و تبرک در اصطلاح، طلب برکت از خدا از طریق یکی از اسباب است مانند پیامبر؛ خواه آن برکت دنیوی باشد، مانند افزایش روزی یا اخروی مانند علو درجات(2)

و گاهی گفته می‌شود تبرک، طلب خیرالهی است که در آن شیء نهاده است(3)

با توجه به این دو تعریف می‌توان گفت: تبرک آن است که انسان از خداوند به طور مستقیم یا از طریق پیامبران و امامان و اولیای الهی و یا آثار برجای مانده از آنها، درخواست خیر کند.

تبرک در شرایع پیشین
از آیات و احادیث اسلامی استفاده می‌شود که تبرک به آثار پیامبران، یک رسم رحمانی در میان پیروان شرایع پیشین بوده و پیوسته به آثار آنان تبرک می‌جستند و انتظار رحمت و خیر فراوان از خداوند متعال از طریق این وسائل داشتند، تمام دیدگان به درگاه الهی دوخته شده و آثار انبیا را وسیله‌هایی برای نزول رحمت از جانب خدا می‌شمردند. رحمت حق گاهی از مجاری طبیعی نازل می‌شود و گاهی از مجاری غیرطبیعی به دست می‌آید. بشر، اسباب طبیعی را شناخته و به دنبال آن می‌رود، ولی اسباب غیرطبیعی را کمتر شناخته و در نتیجه از آن کمتر بهره گرفته است. و تنها آگاهان به آنها تمسک می‌جسته‌اند.

دیار بکری در «تاریخ الخمیس» رویدادی رانقل می‌کند که حاکی از آن است که پیروان حضرت مسیح به آثار بازمانده از وی تبرک می‌جستند.

او می‌نویسد: در دوران خلافت «المتقی بالله ابواسحاق ابراهیم المقتدر»، پادشاه روم نامه‌ای به او نوشت و گفت: در میان شما دستمالی هست که حضرت مسیح آن را به صورت خود مالیده است. اگر این دستمال را برای من بفرستید، ده هزار اسیر مسلمان را آزاد می‌کنم. خلیفه با فقیهان مشورت کرد، همگی گفتند: هر چه زودتر بفرستید تا اسیران آزاد شوند (تاریخ الخمیس ج 2 ص 352) این رویداد به روشنی ثابت می‌کند که تبرک به آثار پیامبران، یک سنت دینی بوده و پیروان شرایع پیشین به آن اعتقاد راسخ داشته‌اند.

مشروعیت تبرک در قرآن مجید
«تبرک» به معنی اصطلاحی، مورداتفاق همه مسلمانان است و هیچ عالم برجسته‌ای آن را مکروه و حرام نشمرده است، زیرا چنان که خواهد آمد، یاران پیامبر در حال حیات او، از آب وضو و دیگر امور وابسته به آن حضرت تبرک می‌جسته‌اند و اگر اختلافی هست، تبرک در مواردی مانند ضریح و در و دیوار مسجدالنبی و یا مسجدالحرام است.

برای روشن شدن مطلب، دلائل مشروعیت آن را از قرآن و سنت یادآور می‌شویم:

1. تبرک یعقوب به پیراهن یوسف
یعقوب پیامبر(ع) بر اثر اندوه فراوان و گریه‌های طولانی دچار نابینایی شد. فرزندش یوسف(ع)، پیراهن خود را فرستاد تا پدر، آن را برچشم‌های خود بگذارد و از این طریق، بینایی خود را باز یابد. پیک یوسف، همراه با پیراهن رسید و آن را بر صورت یعقوب افکند و یعقوب به یک باره بینایی خود را باز‌یافت (یوسف/ 93 تا 96)

این رویداد می‌رساند که رحمت حق یعنی بازیابی بینایی یعقوب از مجرایی غیر طبیعی که پیراهن یوسف بود، به وی داده شد. اینکه گاهی گفته می‌شود: چرا بدون واسطه این رحمت به وی نرسید، حاکی از عدم آگاهی از سنت‌های الهی است، زیرا سنت خداوند بر این است که آثار و پدیده‌ها از طریق اسباب و علل ویژه به افراد برسد، خواه این اسباب، مادی باشند یا معنوی.

2. تبرک به صندوق عهد
«تابوت» در لغت به معنی صندوقی است که از چوب ساخته شود و در لغت اختصاص به صندوق مردگان ندارد، بلکه هر نوع صندوق چوبی را دربر می‌گیرد. موسی(ع) در روزهای واپسین عمر خود، الواح مقدس که احکام خدا بر آن نوشته شده بود رابه ضمیمه زره و کفش و پیراهن و عصای خود در آن نهاد و به وصی خویش یوشع بن نون سپرد. این صندوق در نظر بنی‌اسرائیل بسیار مقدس بود و در جنگ‌هایی که میان آنان و دشمنان بت‌پرست واقع می‌شد، آن را با خود می‌بردند و به آن تبرک می‌جستند و تا زمانی که این صندوق در میان آنان بود، با سربلندی زندگی می‌کردند، ولی آنگاه که از نظر اخلاقی و ایمان دینی سست شدند، ‌دشمنان بر آنان چیره شدند و صندوق را از آنان گرفتند. پس از مدتی پیامبر آنان به نام اشموئیل به آنان وعده کرد که اگر همراه طالوت به جنگ دشمنان بت‌پرست بروید، به زودی صندوق عهد به شما باز خواهد گشت(4)

و قرآن در شأن این صندوق چنین می‌گوید: «…فیه سکینه من ربکم و بقیه مما ترک آل موسی و آل هارون تحمله الملائکهًْ…» (بقره/ 248): «…در آن آرامشی از جانب پروردگارتان و برخی از یادگارهای خاندان موسی و هارون است که فرشتگان آن را برمی‌دارند…». در جایگاه و ارزش این یادگار نبوت، کافی است که قرآن، حاملان آن را فرشتگان معرفی می‌کند و اگر تبرک با آن منافی توحید بود، چگونه فرشتگان آن را حمل می‌کردند؟

۳. تبرک به مسجد اصحاب کهف
داستان اصحاب کهف، در سوره مبارکه کهف، ضمن آیات 9 تا 26 آمده است. اصحاب کهف، گروهی از خداپرستان بودند که برای حفظ ایمان خود و دوری از بت‌پرستی، که زمامدار آن روز، مردم را به آن وادار می‌کرد، خانه و کاشانه خود را رها کردند و به غاری پناه بردند. مشیت خدا بر آن تعلق گرفت که این گروه، سیصد و اندی سال در همان غار به حالت خفته بمانند، آنگاه که از خواب بیدار شدند، یکی از آنها برای تهیه غذا به شهر رفت و اوضاع را کاملاً دگرگون یافت. سرانجام مردم به راز آنها پی بردند. از این رو آنان از خدا خواستند که به زندگی ایشان پایان دهد و چنین شد. در این موقع مردم در برابر غار جمع شدند. گروهی بت‌پرست که در اقلیت بودند، گفتند: در غار را با ساخت و ساز بپوشانید، خدا از وضع آنان آگاه‌تر است.

قرآن نظر این گروه راچنین نقل می‌کند:
«اذ یتنازعون بینهم امرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم اعلم بهم…» جمله ربهم اعلم بهم حاکی از تحقیر واقعیت این گروه است.
گروه دوم که در اکثریت و خداپرست و پیرو آیین مسیح بودند، پیشنهاد کردند که در کنار مدفن آنان مسجد و معبدی ساخته شود تا خدا را در این مسجد پرستش نمایند و به مدفن آنان تبرک بجویند. قرآن نظر آنان را چنین نقل می‌کند:
«… و قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجداً…» (کهف/ 21).
این آیه دو نکته را دربر دارد و آن اینکه: تبرک به آرامگاه مردان خدا و همچنین مسجدسازی برروی آنها، سنت رایج در شرایع پیشین بوده است.(5)

صفحات: 1·

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.