در پرتو تعلیمات نبی

از اهمال بپرهیز که تو برای امروز زنده ای نه برای فردا اگر فردائی بود فردا نیز مثل امروز باش و اگر فردائی نبود از اهمال و سستی امروز پشیمان نخواهی بود.

«نهج الفصاحه،حدیث 1006».

    یکی از خصوصیاتی که برای انسان نتیجه خوبی را به همراه ندارد سستی است؛

این خصوصیت ابتدا به ساکن انسان را تحریک می­کند که بعدآ انجام می­دهم! شاید کسی به کمکم بیاید! اصلأ وظیفه­ فلانی است که انجام بدهد! وقت بسیار است! باید مقدماتش را فراهم کنم پس الآن نمی­توانم انجام دهم! بلد نیستم، اگر شروع به انجام دادن کار کنم، کارم محکوم به شکست است! خودم هنوز خوب یاد نگرفته­ ام، بگذار اول یاد بگیرم بعد انجام می­دهم! اگر انجام بدهم و موفق نشوم چه کار کنم، پیش همه سر افکنده می­شوم! و خلاصه بهانه­ های مختلفی که هر کدام از آن­ها کافی است تا کاری که به عهده­ ما است، توان انجامش از دست برود و شخص دچار مشکل «فردا» بشود؛

مشکل فردا انجامش می­دهم یا بعدآ، الآن امکانش نیست یا به اصطلاح قرآنی اهل سوف شدن باعث می­شود که انسان لحظه و دم را از دست بدهد.

خدا در قرآن برای کسانی که اهل سوف و بعدآ بعدآ می­شوند چند خصوصیت یا مقدمه را بیان می­کند،

در سوره حدید آیه 14 می­فرماید:

«ینادونهم الم نکن معکم قالوا بلی و لکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امر الله و غرکم بالله الغرور»

« باز منافقان ندا کنند که آخر نه ما هم با شما بودیم آن­ها جواب دهند بلی راست می­گویید لیکن شما خود را چنین به فتنه افکندید و انتظار داشتید و در کار دین به شک و ریب بودید و آرزوهای دنیا فریبتان داد تا وقتی که امر خدا فرا رسید و شیطان فریبنده شما را تا دم مرگ از خدا غافل و مغرور گردانید».

    ناباورانه باید دید که کسانی که کار را به بعد موکول می­کنند در بیان قرآن به صفت منافق شمرده شده­ اند!!!

و باز ناباورانه باید پذیرفت کسانی که در کنار ما هستند و ما برای آن­ها ارزشی قائل نمی­شویم، در روز قیامت گوی سبقت را ربوده ­اند و ما دنبال جواب این سؤال می­گردیم که مگر ما با شما نبودیم؟ پس چگونه است که شما در بهشت هستید و ما معذب؟!!!

و جواب بهشتیان به این منافقان چنین است:

بله ما با شما و در کنار شما بودیم ولی شما خود، خودتان را گول زدید و خود، خود را در معرض فتنه و آزمایش قرار دادید، اهل سوف بودید و کار را به آینده سپردید، و در شک و تردید فرو رفتید و مشغول آرزوها شدید!!!

و این نحو زندگی باعث شد شیطان تا دم مرگ شما را از خدا غافل  و مغرور گرداند، تا جایی که امر خدا فرا رسید و فرصت زندگی در دنیا و عمل کردن و ساخته شدن از شما گرفته شد!!!

    این همان فریفتگی است که باید از آن گریخت و مراقب بود، باید به علامت­های آن دقت کرد و در صدد از بین بردن آن­ها تمام تلاش را به کار گرفت.

راهکار:

    چه باید کرد؟ چه می­شود که انسان در همان موقع مشخص، کار خاص همان موقع را انجام نمی­دهد؟

گویی سنگین می­شود، هزار کار نکرده همین موقع که می­خواهد کاری انجام گیرد به ذهن خطور می­کند و وسوسه­ ی انجام همه ی آن­ها تمام وجود انسان را پر می­کند!

و این جا است که انسان دچار سردرگمی می­شود که کدام را انجام دهد، عصبانی می شود و تمام اطرافیان را مقصر می پندارد! که اگر با من همکاری می کردند، من وقت کم نمی آوردم! و این ابتدای بد خلقی و طلبکاری از اطرافیان و منزه و مظلوم دانستن خود است!

با بد خلقی چیزی حل نمی شود و این خلق تنگی و ناراحتی و بی انگیزگی و سردرگمی باعث می شود که متأسفانه کاری که مخصوص همین زمان حاضر است از دست برود، و قتش به پایان برسد و کدورت انجام ندادن وظیفه بیش تر از پیش بر تارک قلب انسان بنشیند!

چه باید کرد؟ بهتر نیست که برای خود برنامه ریزی کرد و اهم و مهم را در زندگی تشخیص داد، در حال زندگی کرد و در گذشته و آینده نماند؟!

آیا اگر کار الآن در وقت خودش انجام شود باعث آرامش نمی شود؟

قطعا به موقع و به جا انجام گرفتن عملی باعث ایجاد آرامش و نشاط در زندگی می گردد. همین به موقع کار انجام دادن به خصوص خواندن نماز در اول وقت خیال انسان را راحت کرده و وقت انسان را وسعت می بخشد تا انسان بتواند به مرور کارهای عقب مانده را هم، به نوبت و باز هم بر طبق اهم و مهم انجام دهد.

    پس می توان با کمی دقت از گروه منافقان در آمد البته فقط قسمت اهل سوف بودن توضیح داده شد در قسمت دیگر ان شاالله بقیه ی علت ها توضیح داده خواهد شد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.