دهه پر برکت کرامت و مشق کرامت

سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه و وجود مبارک امام هشتم (سلام الله علیهما) این دهه، دهه کرامت است؛

یعنی در این دهه می توان فرشته شد،

چون کرامت در شناسنامه ملائکه است. وقتی ذات اقدس الهی فرشته ها را معرفی می کند در سوره مبارکه «انبیاء» می فرماید:

﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾[1]

فرشته را بندگان کریم می داند و معرّفی این کرامت را به این دو عنصر محوری قرار می دهد که نه اهل افراط اند نه اهل تفریط اند. این جمله ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ این به منزله حدّ تامّ کرامت است؛ ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ﴾ چرا؟ چون ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ نه جلو می‎افتند نه دنبال، این اصل اوّل که ذات اقدس الهی در سوره «انبیاء» فرشته ها را به عنوان بندگان مکرّم معرفی می کند.

اصل دوم اینکه:

در زیارت «جامعه» وجود مبارک امام هادی (سلام الله علیهم اجمعین) ائمه اهل بیت را به عنوان عباد مُکرم معرفی می کند. وجود مبارک امام دهم در زیارت «جامعه» که در هر مشهدی از مشاهد مشرّفه می شود این زیارت ها را قرائت کرد، به بارگاه ملکوتی ائمه (علیهم السلام) عرض می کنیم «السلام علیک یا عبادِ» خدا! ای کسانی که بندگان مکرّم الهی هستید. این عباد مکرّم در زیارت «جامعه» وصف ائمه(علیهم السلام) است؛[2]

یعنی اینها هم ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾.

اصل سوم آن است که:

این زیارت ها درس کرامت به ما می دهد؛ یعنی می توان به مقام کرامت رسید، به مقام فرشتگان رسید؛ البته فرشته ها درجاتی دارند، برخی حاملان عرش الهی اند، بعضی در قلب پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثّناء) جای دارند ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمین * عَلی قَلْبِک﴾[3]

برخی هم جزء مدبّرات امرند، این طور نیست که همه ملائکه در یک رشته باشند.

اصل چهارم آن است که:

ذات اقدس الهی انسان ها را به عنوان بندگان کریم معرفی کرد ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم﴾[4]

اگر کسی فرزند آدم بود، فرزند خلیفةالله بود و خلافت را به ارث برد، او هم سهمی از کرامت دارد. اینکه خدای سبحان می فرماید: ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم ﴾ برای آن است که انسان ذاتاً کریم نیست ﴿أَ لَمْ یک نُطْفَةً مِنْ مَنِی یمْنی﴾[5]

چنین موجودی نمی تواند کریم باشد؛ ولی وقتی ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً﴾[6]

شد ائمه(علیهم السلام) بالاصاله، شاگردان آنها بالتبع خلیفه الله شدند، هر خلیفه ای حرف مستخلف عنه را می زند اوّلاً؛ حوزه استخلافی خود را در می یابد ثانیاً؛ چون حرف مستخلف عنه را می زند نه حرف خود را، حرف کریمانهٴ کریم را می زند و چون حوزه استخلافی خود را در می یابد کار کریمانه می کند، می شود کریم. اگر خدا در قرآن کریم انسان ها را، جامعه انسانی و دینی را، جامعه کریم معرفی کرد فرمود: ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم﴾؛ چون این کریم این انسان، خلیفه الله است یک؛ الله هم ذاتاً کریم است دو؛ هر خلیفه ای باید حرف مستخلف عنه را بزند، سه؛ حرف او را در حوزه استخلافی خود پیاده کند، چهار؛ می شود کریم ﴿لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم ﴾. اگر ـ معاذ الله ـ این امور اربعه را رعایت نکرد ﴿إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعام ﴾[7]

اگر کسی نان خلافت را خورد، حرف خودش را زد، امضای از طرف او را محترم شمرد، ولی کار خودش را انجام داد، این خود را می پرستد نه الله را، بنابراین راه برای فرشته شدن باز است.

پی نوشت ها

[1] سوره انبياء، آيات26 و 27.

[2] المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص525.

[3] سوره شعراء، آيات193 و 194.

[4] سوره اسراء، آيه70

[5] سوره قيامة ، آيه37.

[6] سوره بقره، آيه30.

[7] سوره فرقان، آيه44.

hawzah.net

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.