صبر و بردباری

خداوند متعال زندگی دنیا را چنان مقرر فرموده است که لذت آن همواره با رنج و کوشش همراه باشد. در این دنیا کامیابی بدون رنج، سلامتی بدون بیماری، شادمانی بدون اندوه، رفاه بدون دردسر، دیدار بدون فراق، وصل بدون هجران و آرامش بدون هراس وجود ندارد. اگر جز این باشد، با طبیعت زندگی دنیا و نقش انسان در جهان ناسازگار است. جالب این که واژه «شدت» با تمام مشتقاتش 102 بار و به همین تعداد واژه صبر و مشتقاتش در قرآن آمده است. می توان این طور برداشت کرد که خداوند به همان اندازه که شدت می دهد، صبرش را هم می دهد.

تعریف صبر
زندگی انسان در دنیا آمیخته با مشکلات عجیبی است که اگر در مقابل آن بایستد و شکیبایی و مقاومت به خرج دهد، به یقین پیروز خواهد شد و اگر ناشکیبایی کند و در برابر حوادث زانو زند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید.

منظور از صبر همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن «جزع» و بی تابی است که به معنای از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است.

در قرآن نزدیک صد آیه از صبر سخن به میان آمده، در حالی که هیچ یک از فضایل انسانی به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان می دهد که قرآن برای صبر اهمیت ویژه و برای صابران اجر فراوانی قائل شده است و می فرماید:

إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ[1]

و کلید ورود به بهشت صبر و استقامت شمرده شده است؛ آنجا که می فرماید: فرشتگان بر در بهشت به استقبال صابران می آیند و به آنها می گویند:

سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ[2]

سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، که سرانجام چه نیکو منزلگاهی یافتید.

از مؤمنان خواسته است که صبر پیشه کنند و یکدیگر را به صبر دعوت کنند[3] و از صبر کمک بجویند.[4]

انسان بدون صبر و استقامت، هم در جهت مثبت به جایی نمی رسد و هم در برابر عوامل منفی، مصائب و آفات، قادر به ایستادگی نیست. به همین دلیل، کلید اصلی پیروزی ها، صبر و شکیبایی است. علی علیه السلام می فرماید:

الصبر الظفر[5]

صبر، پیروزی است.

در سخنی دیگر می فرماید:

لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان[6]

انسان شکیبا و مقاوم هرگز از دست یافتن به مقصد و آرمان خود محروم نخواهد ماند اگرچه پس از گذشت دورانی طولانی باشد.

صبر نیرویی است که یک نفر را توانایی مقابله با بیست نفر و بیست نفر را توانایی مقابله با دویست نفر می دهد.[7] استاد شهید مرتضی مطهری در توضیح حدیث فوق می فرماید:

هرکس مطلوبی دارد و دائماً در اندیشه است که چه وسیله ای او را یاری خواهد کرد که موفق شود و به مطلوب خود برسد. برخی تصور می کنند یگانه چیزی که باید به یاری آنها بشتابد بخت و شانس است، نه چیز دیگر؛ برخی دیگر در جست وجوی ظفر و پیروزی هستند، اما نه از ناحیه خود، بلکه با کمک دیگران. فقط دیگران را به حساب می آورند، می خواهند با پارتی و توصیه دیگران تلاش کنند. داستان این افراد داستان همان فردی است که ماری بر سکویی خفته دید و گفت: دریغ از مردی و سنگی، چیزی را که به حساب نمی آورند همان شخصیت خودشان است و برخی از مردم به خود تکیه دارند و روی خود حساب می کنند. راه صحیح آن است که انسان شخصیت خود و استعدادهای مکتوم خود را فراموش نکند، بداند که درست است که عالم، عالم اسباب است، اما در این عالم اسباب، از همه اسباب مهم تر و بهتر همان اسبابی است که همراه وجود خود ماست. خداوند هر موجودی را که آفریده او را مجهز ساخته به استعدادهایی که جزء شخصیت خود اوست.

یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارهاست، حوصله و صبر زیاد است؛ کم حوصلگی و کم صبری مانع رشد و کمال است. آدم کم حوصله کارها را ناقص و ناتمام می گذارد و دائما از این شاخه به آن شاخه می پرد و از این کار به آن کار رو می آورد، در نتیجه هیچ کاری را کامل انجام نمی دهد و دیگری در اثر مداومت و صبر و حوصله زیاد ترقی می کند. اگر صبر و حوصله باشد بی استعدادترین افراد هم می توانند به هدف برسند.[8]

افراد سست اراده و کم حوصله بسیار زود از میدان حوادث می گریزند، یا در برابر حجم مشکلات زانو می زنند. نه دنیا را بدون صبر و استقامت به انسان می دهند و نه آخرت را.

پرسش: اگر صبر و پایداری موجب رسیدن انسان به هدف است؛ و اگر این یک حکم کلی و قانون همیشگی و تخلف ناپذیر است، چرا در طول تاریخ افراد و گروه هایی را می بینیم که با وجود آن که در میدان های شرف، پایداری و مقاومت کرده اند، به منظور و هدف خود نائل نشده اند؟

پاسخ: جواب این سؤال با اندکی دقت روشن خواهد شد. هدف ها از لحاظ دیررس یا زودرس بودن متفاوتند. بعضی در زمانی کوتاه و برخی در زمان های طولانی تأمین می شوند. مثلًا غرس کردن یک نهال و پرداختن و رسیدگی و فراهم کردن سایر موجبات باروری، همه مقدمات لازم برای برخورداری از میوه آن نهال است. اگر این مقدمات فراهم شود و در تهیه آن کوتاهی نشود، به طور مسلّم میوه به دست خواهد آمد، ولی زمان معین و یکسانی در همه جا وجود ندارد. گاهی میوه مورد نظر در مدت یک سال به دست می آید و گاه نوع درخت و میوه به صورتی است که زودتر از ده سال نمی توان امید و انتظار ثمره داشت. به یقین مقصود نهایی از تربیت نهالی که پس از ده سال بارور خواهد شد، همانا گرفتن ثمره دلخواه از آن است، ولی هدف از کوششی که در هر یک از این سالیان به کار می رود آن است که نهال یک گام به سوی باروری نزدیک شود و وقتی یک سال بدون سستی و تنبلی بر باغبان گذشت او می تواند مطمئن باشد که زحمات یکساله او به نتیجه رسیده و نهالش یک سال و یک مرحله به باروری نزدیک تر شده است. اگر بیننده ای که از دور یا نزدیک کوشش های یکساله باغبان زحمتکش و صبور را دیده، پس از پایان سال اول، چون میوه ای بر شاخه های درخت مشاهده نمی کند از روی نومیدی و بی اعتمادی دستی بر هم ساییده، شعر معروف «بر اثر صبر نوبت ظفر آید» را به باد تخطئه بگیرد و به تجربه ناقص خود در مورد این باغبان استدلال نماید، همه او را به تنگ نظری و کم حوصلگی منسوب می کنند.

صبر در بهداشت و سلامت جسم بسیار مؤثر است. افراد ناشکیبا عمری کوتاه و توأم با انواع بیماری ها دارند که مهم ترین آنها بیماری های قلبی و عصبی است. در حالی که شکیبایان از عمر طولانی و توأم با سلامت نسبی برخوردارند. علی علیه السلام فرمود:

مَن احَبَّ البَقاء فلیعِدَّ لِلمَصائب قلباً صبوراً[9]

کسی که دوست دارد عمر طولانی داشته باشد باید قلب صبوری در برابر مصائب آماده کند.

معنای صبر
راغب اصفهانی می فرماید:

صبر، یعنی خویشتن داری و حبس نفس بر چیزی که عقل و دین تقاضا می کند و خویشتن داری و حبس نفس از چیزی که شرع و عقل از آن نهی می کند. به عبارت دیگر، صبر، یعنی وارد کردن خویشتن بر تبعیت از دستورات عقل و دین.[10]

راه های دستیابی به صبر
1- شناخت طبیعت زندگی دنیا
مهم ترین پشتوانه صبر، برداشت درست انسان از زندگی است و این که به ماهیت و حقیقت زندگی پی ببرد. زندگی دنیا بهشت عنبر سرشت و خلد برین و جاودانه نیست؛ سراسر گرفتاری و تکلیف است. انسان برای این آفریده شده است که در این زندگی دنیا آیینه وجودش را صیقل دهد و در گیرودار این آزمون ها برای زندگی جاودانه و ابدی سرای دیگر آماده گردد. کسی که زندگی را این گونه دید، حوادث گوناگون آن برای او ناگهانی جلوه نمی کند.

اما کسانی که زندگی را باغستانی پرگل و لاله تصور می کنند، و انتظار دارند که راه هموار زندگی شان از میان گل ها و شکوفه های رنگارنگ بگذرد، کوچک ترین پیشامد زندگی هر قدر هم کم و ناچیز باشد، برایشان سخت و ناگوار و غیر قابل تحمل جلوه می کند چون به هیچ وجه فکرش را نمی کرده و انتظارش را نداشته اند.

قرآن درباره طبیعت زندگی انسان می فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ[11]

ما اصولًا نوع بشر را در رنج و زحمت آفریده ایم.

درباره طبیعت جهان و تغییرات و تحولات آن نیز اشاره به ثابت نبودن اوضاع و احوال روزگار دارد.

خداوند متعال زندگی دنیا را چنان مقرر فرموده است که لذت آن همواره با رنج و کوشش همراه باشد. در این دنیا کامیابی بدون رنج، سلامتی بدون بیماری، شادمانی بدون اندوه، رفاه بدون دردسر، دیدار بدون فراق، وصل بدون هجران و آرامش بدون هراس وجود ندارد. اگر جز این باشد، با طبیعت زندگی دنیا و نقش انسان در جهان ناسازگار است. جالب این که واژه «شدت» با تمام مشتقاتش 102 بار و به همین تعداد واژه صبر و مشتقاتش در قرآن آمده است. می توان این طور برداشت کرد که خداوند به همان اندازه که شدت می دهد، صبرش را هم می دهد.[12]

2- خداباوری
اگر انسان بداند که آغاز و انجامش در اختیار خداوند است و اوست که از نیستی به هستی آورده و به زندگانی اش حس و حرکت بخشیده است.

اگر سلامتی دارد از جانب اوست و اگر نیرویی دارد، آن نیز از آن اوست.

اگر ثروتی و همسری و فرزندی دارد، همه از اوست:

وَ ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ…[13]

هر نعمتی که از آن برخوردارید از خداوند است.

بدین ترتیب، انسانی که همه چیز را از آن خداوند می داند، اگر پیشامدی برای او رخ دهد، و چیزی از او گرفته شود، گویا اتفاقی نیفتاده است. صاحب و بخشنده اصلی، قسمتی از آنچه را که داده بود، گرفته است. چقدر نابه جا و زشت است که انسان چیزی را که از کسی به عاریت گرفته است، از این که صاحبش بیاید و آن را بازپس گیرد، به خشم آید؛ سخنان ناروا گوید و صاحب امانت را ناسزا نثار کند. از این روست که خداوند بزرگ، پروردگار انسان و جهان، به انسان ها می آموزد که در هنگام بروز مصیبت و پیشامدهای ناگوار، بر یقین خویش با تلقین بیفزایند و زبان را همراز و همراه دل پاک خویش گردانند و گفتار و پندار را یکی کنند و به عنوان شعاری که جلوه گاه کردارشان است، این عبارت را بر زبان آورند:

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ[14]

ما از خداوندیم و به سوی او باز می گردیم.

3- باور داشتن پاداش خداوندی
از جمله چیزهایی که انسان را بر عملی تشویق می کند و آدمی را به مقاومت و استقامت وامی دارد و تمایل و حرص انسان را در کارها می افزاید، آن است که به پاداش ارزنده ای که می بیند، اطمینان کامل داشته باشد. این، همان کاری را می کند که در مقیاس کوچک تری جایزه ها و بورس های ملی و دولتی و بین المللی می کنند.

قرآن بارها به این مطلب اشاره می کند که صابران بهترین پاداش را نزد خداوند متعال دارند، و آن زمان که به سوی او باز می گردند و در برابرش می ایستند، این پاداش عظیم را دریافت می دارند. در حدیث آمده است:

کسانی که از سلامتی و رفاه کامل در دنیا برخوردارند، وقتی در روز قیامت می بینند که تا آن اندازه پاداش اهل بلا در این سرای دنیا، ارزنده و چشمگیر است، آرزو می کنند که ای کاش در دنیا بدنشان را تکه تکه کرده بودند.

در قرآن هیچ عمل صالح و هیچ صفت و خصلتی را نمی یابیم که همانند صبر برایش پاداش عظیم در نظر گرفته شده باشد. بنگرید و بسنجید که خداوند با چه عظمتی از پاداش صابران سخن می گوید:

… نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ* الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلَی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ[15]

پاداش انسان های پرتلاش صابر که همواره در همه امور امید به خدا بسته اند، بسیار خوب است.

صبر تنها سرمایه ای است که زیان ندارد، و به علاوه، سود آن در بالاترین حد ممکن است:

وَ لَنَجْزِینَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ[16]

و البته کسانی را که در دنیا صبر پیشه کنند به بهترین وجهی پاداش خواهیم داد، و بهترین عمل های آنان را محور پاداش و جزایشان قرار می دهیم.

خداوند، دستمزد صابران را با شماره و اندازه نمی دهد و پاداششان بی حساب است:

إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ[17]

خداوند صابران را [استثنائاً] بی حساب، پاداش خواهد داد.

وقتی پاداش صابران نزد خداوند این چنین باشد، کافی است مؤمن در هنگام برخورد با پیشامدهای ناخوشایند و گرفتاری های روزگار، این حقیقت را به یاد داشته باشد که هر قدر زندگی اش به طول بینجامد، بالاخره بازگشتش به سوی خداوند است و پاداشی که نزد او دارد هرگز از میان نخواهد رفت. از این رو، قرآن آنجا که می فرماید:

«و بشّر الصّابرین»

در آیه بعد از آن کسانی سخن می گوید که در برابر دشواری های زندگی سخنشان این است: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ».

وقتی می گویند: «إِنَّا لِلَّهِ» به یاد ماهیت حقیقی خود می افتند که مملوک خداوندند، و وقتی می گویند: «وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ» به یاد پاداش نیکی که نزد پروردگارشان دارند، می افتند. این دو یادآوری همانند دو بال، مرغ بلند پرواز صبرشان را به پرواز در می آورد و از آنان قهرمانان صبر و بردباری می سازد.

علی علیه السلام به اشعث بن قیس که به مصیبت از دست دادن فرزند گرفتار شده بود فرمود:

یا اشعث! ان صبرت جری علیک القدر و انت مأجور و ان جزعت علیک القدر و انت مأزور[18]

اگر صبر کنی، تقدیر الهی بر تو جاری می شود و تو اجر خواهی برد و اگر بی تابی کنی، باز هم تقدیر الهی جاری خواهد شد، ولی تو نزد خدا گنهکار محسوب می شوی.

4- امید قطعی به گشایش
انسان یقین داشته باشد که خداوند پس از هر تنگنا، گشایشی، پس از هر بلا، عافیتی، به دنبال هر دشواری و تنگدستی، کامیابی و رفاهی و پس از هر سختی، آسایشی مقرر فرموده است.

در این رابطه قرآن مجید می فرماید:

سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْراً[19]

خداوند به زودی بعد از هر سختی، آسانی قرار می دهد.

نیز می فرماید:

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً[20]

پس همانا با هر سختی آسانی* و با هر سختی آسانی هست.

خداوند در این دو آیه نفرموده است که آسانی پس از سختی و به دنبال آن می آید؛ بلکه همین مضمون را به این صورت بیان کرده است که «با هر سختی، آسانی است» این تغییر در اسلوب بیان، به دو منظور صورت گرفته است:

1- آن چنان آمدن آسانی از پس سختی، فوری و بی درنگ است که گویا همراه یکدیگرند.

2- اصولًا همراه هر سختی، آسانیی نیز هست، گاهی آشکار و دیدنی و گاهی ناپیدا و پنهان، آن چنان که حتی نتوان گمان برد.

انسان باید یقین داشته باشد که وعده های خداوند حتمی است. و از سوی دیگر، در مضامین آیات قرآن درباره صبر دقت کند که خداوند به صابران و متقیان وعده داده است که هر قدر مسیر زندگی آنان پر از خارهای جانگداز باشد، و هر اندازه در گیرودار زندگی دنیا سختی و مشقت تحمل کنند، عاقبتشان به خیر است و فرجام نیک زندگی آنان حتمی است.

حضرت موسی علیه السلام در برابر طاغوت منشی ها و آزارهای فرعون و فرعونیان، به بنی اسرائیل درس مقاومت می دهد. و می فرماید:

اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُها مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ[21]

از خداوند یاری بخواهید و صبر کنید که زمین ملک خداوند است و او به هرکس از بندگانش که بخواهد وامی گذارد و حسن عاقبت و پیروزی حتمی از آن اهل تقواست.

در آخر سوره یوسف نیز قرآن این مدد غیبی را که از جانب او به صابران می رسد، یک سنت خداوندی قلمداد می کند و می فرماید:

حَتَّی إِذَا اسْتَیأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّی مَنْ نَشاءُ وَ لا یرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ[22]

تا آن جا که رسولان مأیوس شده، گمان کردند وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد. در آن حال وقت یاری ما فرا رسید تا هرکه را خواهیم نجات بخشیم و قهر و انتقام ما از بدکاران باز نگردید.

5- امید به جبران محرومیت ها
خداوند، هرگز محرومیت های مؤمنان صابر و پارسایان شاکر را بدون جبران رها نخواهد کرد و از پاداش نیکوکاران ذره ای فروگذار نخواهد کرد، بلکه چندین برابر خواهد گردانید، هم در دنیا و هم در آخرت. در دنیا هرچه را از دست داده اند، بهتر و بالاترش را به آنان خواهد داد و شکست های آنان را با پیروزی جبران خواهد فرمود و در آخرت نیز اجر بی حساب به آنان عنایت خواهد نمود.

خداوند، درباره مهاجرانی که در راه او از وطن و دارایی های خود دست کشیده و به همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه هجرت کرده اند، تا بنای باشکوه حکومت اسلامی را در شهر یثرب که سال ها زیر سلطه یهودیان به سر برده است، پی ریزی کنند، می فرماید:

وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ* الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ[23]

و آنان که در راه خداوند مهاجرت کردند پس از آن که سال ها در وطن خویش از کافران ستم دیده بودند، در این دنیا به آنان جایگاه نیکویی خواهیم بخشید و البته پاداش آخرت بزرگ تر است. کاش می توانستند بفهمند و بدانند!

این مهاجرانند که در زندگی صبر پیشه کرده و با امید به خداوند، تمام این مسیر را طی کرده اند.

ام سلمه یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می گوید:

از آن حضرت شنیدم که می فرمود: هر بنده ای که به هنگام پیشامد مصیبتی برای او بگوید: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ؛ اللهم ائجرنی فی مصیبتی واخلف لی خیراً منها» (ما از آن خداییم و به سوی او در حرکتیم؛ خداوندا! به من عوض این محرومیت را بده و بهتر و بالاتر از آن چه از دستم رفته است به من عنایت فرما) خداوند پاداش کامل به او عنایت می فرماید و بهتر از آنچه از دستش رفته است، در همین دنیا به او می بخشاید. وقتی همسرم (ابوسلمه) از دنیا رفت، همین دعا را خواندم، اما هرگز باورم نمی شد که همسری بهتر از ابوسلمه پیدا کنم. خداوند از دست رفتن شوهرم را به بهترین وجهی جبران کرد و به همسری پیامبر گرامی اش درآمدم.[24]

6- یاری خواستن از خداوند
از دیدگاه قرآن، مهم ترین پشتوانه صبر یاری خواستن از خداوند است که بدون آن هیچ بشری نمی تواند صبر را به نهایت درجه برساند و در مقام صبر هم چنان باقی بماند تا به مقصود برسد. در سوره بقره دوبار «صبر» و «صلاة» در کنار هم آمده اند. در آیه 45 می فرماید:

وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ…

از صبر و نماز کمک بجویید.

و در آیه 153 می فرماید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ

ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند با صابران است.

قرآن در آیه ای دیگر از زبان مؤمنان استوار در میدان کارزار می فرماید:

رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَینا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ[25]

پروردگارا! به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم بدار و بر شکست کافران یاری فرما.

7- زنده نگهداشتن خاطره قهرمانان صبر
یکی دیگر از راه های تقویت نیروی صبر در وجود انسان مطالعه زندگی صابران راستین است، که چه بلاهای گوناگون و سختی های رنگارنگی را تحمل کرده اند؛ به ویژه فرستادگان خداوند که هر لحظه از زندگی آنان درس جداگانه ای از مقاومت و استقامت است. از این رو قرآن به ویژه در آیاتی که در مکه نازل شده است، در بیان داستان های پیامبران اصرار بیشتری نشان می دهد، و در برخی از سوره ها قسمتی از این داستان ها را بیان می کند تا پیامبر اسلام و مسلمانان آرام گیرند و دل قوی دارند و در برابر دشمنان اسلام پایدار بمانند و کثرت عِدّه و عُدّه دشمن را به هیچ انگارند.

قرآن می فرماید:

وَ کلًّا نَقُصُّ عَلَیک مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَک[26]

و داستان یکایک پیامبران گذشته را برای تو بازگو می کنیم تا اراده تو را استوار گردانیم.

در آیه دیگر می فرماید:

وَ لَقَدْ کذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِک فَصَبَرُوا عَلی ما کذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَک مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ[27]

فرستادگان ما را پیش از تو، چه بسیار تکذیب کردند، اما پیامبران ما در برابر تکذیب مردم صبر و استقامت پیش گرفتند و آن قدر آزار دشمنان را تحمل کردند تا لحظه ای که یاری ما رسید. سخن خداوند تغییرپذیر نیست و این سنت خداوند است که همواره بر یک منوال بوده و خواهد بود…

در جای دیگر از زبان پیامبران الهی می فرماید:

وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیتَوَکلِ الْمُتَوَکلُونَ[28]

چرا بر خداوند توکل نکنیم که همه راه و چاه زندگی را به ما نشان داده است؟ و حال که این طور است در برابر آزارهای شما صبورانه ایستادگی خواهیم کرد. زیرا می دانیم که هرکس بخواهد تکیه گاهی راستین داشته باشد، باید بر خداوند توکل کند.

قرآن خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

فَاصْبِرْ کما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ…[29]

ای رسول! صبور باش مانند پیامبران اولواالعزم و بر امت به عذاب تعجیل مکن.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هرگاه می خواست سررشته صبر را از دست بدهد و از زخم زبان ها و کردارهای ناروای مردم دلتنگ، یا به خاطر جهالت مردم اندوهناک می شد و از توطئه های دشمن به تنگ می آمد، داستان های صبر انبیای الهی، او را استوارتر می ساخت و غم و اندوه او را از میان می برد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این تعلیم الهی را عیناً به یارانش منتقل می کرد و برای تقویت و تثبیت خصلت صبر در وجود آنان، نمونه هایی از درگیری ها و مصایب مؤمنان امت های پیشین را بیان می فرمود که چگونه با انواع بلاها دست و پنجه نرم می کردند و به یاری صبر، بر آنها پیروز می شدند تا زندگی این قهرمانان برای مسلمانان الگو باشد و دریابند که در صف مبارزه با کافران و در طی مراحل ابتلا تنها نیستند.

8- ایمان به قضا و قدر
یکی دیگر از مسایلی که به انسان کمک می کند تا در برابر دشواری ها، صبر و استقامت کند، ایمان به قضا و قدر الهی است. انسانی که معتقد است آن چه بر او فرود می آید، از جانب خداوند است و هر پیشامدی به خواست اوست، آن چنان روحیه مقاومی پیدا می کند که به سادگی می تواند محرومیت ها را تحمل کند و تحت تأثیر هیچ کس و هیچ چیز از راه مستقیم صبر منحرف نمی گردد.

قرآن در این باره می فرماید:

ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکمْ إِلَّا فِی کتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِک عَلَی اللَّهِ یسِیرٌ[30]

به هیچ کس مصیبتی نمی رسد و برایش پیشامدی نمی شود، مگر آن که پیش از این که در دنیا بیاید، در کتابی نوشته شده است. همانا این کار بر خدا آسان است و چنین محاسبه ای جز از علم و احاطه خداوندی بر نمی آید.

در آیه بعد بلافاصله عکس العملی که باید بر این طرز تفکر مترتب باشد، متذکر می گردد و می فرماید:

لِکیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ…

[این را بدانید] تا نه برای از دست رفته تأسف بخورید و نه به خاطر به دست آمده فوق العاده شادمان گردید.

با این توضیح که این طرز فکر و این گونه باور داشتن قضا و قدر در صورتی درست و رواست که انسان در آنها دستی نداشته و در اختیار انسان نباشد، نه در مواردی که می تواند با اندیشه و تلاش آن مشکل را از سر راه خویش بردارد.

9- هماهنگی با صابران
هرگاه انسان در ظاهر، خود را به صفتی بیاراید، هرچند در باطن چنین نباشد، به تدریج در باطنش نفوذ کرده و به آن متخلق می گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

مَن یتَصَبَّر یصبّره الله[31]

کسی که خود را به چهره صابران درآورد- و جزع و فزع را ترک گوید- خداوند روح صبر را به او می بخشد و او را مقاوم و نیرومند می سازد.

10- تمرین صبر
دست یابی به صبر، مانند کسب هر کمالی در سایه ممارست و روبرو شدن با حوادث گوناگون حاصل می شود. علی علیه السلام فرمود:

من توالت علیه نکبات الزمان اکسبته فضیلة الصبر؛[32]

کسی که پی در پی حوادث ناخوشایندی برایش حادث می شود، فضیلت صبر برایش فراهم می گردد.

11- معجون صبر
در تاریخ آمده است: انوشیروان به بوذر جمهر خشمگین شد و دستور داد او را در اتاق تاریکی زندانی کنند. چند روزی گذشت، انوشیروان کسی را فرستاد تا از وضع و حال او جویا شود. فرستاده انوشیروان، بوذر جمهر را خوشحال و شاداب دید، پرسید: چگونه در حالی که زندان هستی، خوشحال به نظر می رسی؟ بوذر جمهر گفت: من همه روزه از معجونی که از شش ماده ترکیب شده است استفاده می کنم. و این معجون مرا شاداب نموده است.

او پرسید: ممکن است این معجون را به ما معرفی کنی تا در مشکلات به آن پناه بریم؟

بوذر جمهر گفت: ماده اول توکل به خداست؛ دوم، آنچه مقدر است، خواه ناخواه رخ می دهد و بی تابی در برابر آن مشکلی را حل نخواهد کرد؛ سوم، صبر و شکیبایی بهترین چیزی است که در آزمون های الهی به کمک انسان می شتابد؛ چهارم، اگر صبر نکنم چه کنم؟ پنجم، از مشکلی که من دارم مشکلات سخت تری نیز وجود دارد، پس خدا را شاکرم که به آنها گرفتار نشده ام؛ ماده ششم، ستون به ستون فرج است.

این جریان که به گوش انوشیروان رسید، بوذر جمهر را آزاد کرد و وی را گرامی داشت.[33]

12- نگاه مثبت به بلاها
بلاها و مشکلات را وسیله کمال خود بدانیم. همچون کوه نورد و ورزشکار و سربازی که تمام محرومیت ها و سختی ها و مشکلات را زمینه رشد خود دانسته و تحمل می کند.

راهکارهای دیگری به صورت کاربردی برای تقویت صبر وجود دارد. همچون:

اشتغال به فعالیت های سخت و دشوار.

دوری از اموری که موجب سستی و ضعف اراده می شود. مانند خواب و بیکاری.

مداومت و مقاومت در جهت خلاف تمایلات نفسانی.

روزه داری.

ورزش کوه نوردی.

افزایش کارهای ارادی و.. .

پی نوشت ها

[1] . زمر/ 10

[2] . رعد/ 24

[3] . آل عمران/ 200

[4] . بقره/ 153

[5] . غررالحكم، ح 213

[6] . نهج‏ البلاغه، قصار/ 153

[7] . انفال/ 60

[8] . حكمتها و اندرزها، استاد مطهرى، ص 212

[9] . ميزان الحكمه، ج 2، ح 10128

[10] . مفردات راغب، لغت صبر

[11] . بلد/ 4

[12] . اعجاز عددى قرآن، ص 155

[13] . نحل/ 53

[14] . بقره/ 156

[15] . عنكبوت/ 58 و 59

[16] . نحل/ 96

[17] . زمر/ 10

[18] . مستدرك، ج 2، ص 357؛ بحارالانوار، ج 34، ص 309 و ج 79، ص 134

[19] . طلاق/ 7

[20] . انشراح/ 5 و 6

[21] . اعراف/ 128

[22] . يوسف/ 110

[23] . نحل/ 41 و 42

[24] . مسكن القواد، ص 48 و 111

[25] . اعراف/ 126

[26] . هود/ 120

[27] . انعام/ 34

[28] . ابراهيم/ 12

[29] . احقاف/ 35

[30] . حديد/ 22

[31] . ميزان الحكمه، ج 2، ح 10128

[32] . شرح نهج ‏البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 20، ص 322

[33] . سفينة البحار، ج 2، واژه صبر

منبع : عجله و شتاب زدگی، ص: 91 , اکبری، محمود

.hawzah.net

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.