مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
نکته 23:
انسان هميشه مقصود خود را با جمله بيان میکند. جمله يک يا مجموع چند کلمه است که با هم يک معنای کامل را به شنونده منتقل میکند. جمله در زبان فارسی و عربی به دو قسم فعليه و اسميه تقسيم میشود.
جمله فعليه در زبان فارسی به جمله ای گفته میشود که فعل ربطی نداشته باشد. برای مثال جمله «مادر لباسها را روی طناب آويزان کرد.» يک جمله فعليه است.
در زبان فارسی جمله ای که فعل آن فعل ربطی (است، بود، شد، گشت، …) باشد، جمله اسميه ناميده میشود. برای مثال جمله «هوا سرد است» يک جمله اسميه است.
در زبان عربی به جمله ای که با فعل شروع شده باشد جمله فعليه و به جمله ای که با اسم شروع شده باشد، جمله اسميه گفته میشود. برای مثال جمله «علَّقَتْ الأمُّ الثيابَ علی الحَبلِ» جمله فعليه و «الجوُّ باردٌ» جمله اسميه است.
بحث در باره جمله اسميه در نکات گذشته تا حدودی مورد بررسی قرار گرفت. در زبان فارسی و عربی رکن اصلی کلام در جمله فعليه «فعل» است و ماده آن در تمام صيغهها ثابت میباشد.
فعل در هر دو زبان نياز به فاعل دارد. فاعل در زبان فارسی به «گوينده، شنونده يا ديگر کس» تقسيم میشود، که ممکن است مفرد يا جمع باشند، بنابراين فاعل به شش صورت ظاهر میشود که به آنها شناسه فاعلی گفته میشود.
فاعل در زبان عربی نيز به «متکلم، مخاطب يا غايب» تقسيم میشود که با وجود صيغه مثنی و مؤنث در زبانی عربی به چهارده صورت ظاهر میشود که به آنها ضماير فاعلی گفته میشود.
بنابراين در ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس در مقابل برخی از صيغهها احتمال چند ترجمه وجود دارد. برای ترجمه صحيح نياز به قرينه است.
برای مثال:
آمدم: «جئتُ» آمديم «جئنا»
آمدی «جئتَ و جئتِ» آمديد «جئتُما، جئتُم، جئتُما جئتُنَّ»
آمد «جاء، جاءتْ» آمدند «جاءا، جاؤوا، جاءَتا، جئنَ»
تمرين 23: عبارات زير را به عربی ترجمه کنيد.
شيری در بيشه خفته بود. موشی بر پشت او جست. شیر از خواب پرید. موش زبان به عذر خواهی گشود، و گفت مرا ببخش. شیر عذر او را پذیرفت، و از او گذشت. پس از چند روز شیر به دام صیادی افتاد و هر چند کوشید نتوانست بندهای دام را بگسلد. در این هنگام همان موش سر رسید. و بیدرنگ به جویدن بندها پرداخت، و آنها را پاره کرد، و شیر را نجات داد. شیر در دل خود گفت: گاهی از موش ناتوان کاری ساخته است که از شیر توانا ساخته نیست.
کلمات: المفردات
شير: أسد، الأسد/ بيشه: غابة، الغابة/ خفته: نائم/ موش: فأرة، الفأرة/ پشت: ظهر/ پريد: وثبَ، فزَّ/ زبان به عذر خواهی گشود: أخذَت تعتَذِرُ/ مرا ببخش: إصفَحْ عنِّي/ پذيرفت: قَبِلَ عذرها/ در گذشت: عفا عنها، صفح عنها/ پس از چند روز: بعد عدَّة أيام/ افتاد: وقَعَ/ دام: فَخّ/ صياد: صياد/ هر چند: کُلَّما/ کوشيد: حاول/ بندها: حِبال/ بگسلد: يقطَعُ/ در اين هنگام: عندئذٍ/ بي درنگ: فوراً، لَم تلبَث+ فعل/ جويدن: قَرض/ نجات داد: نَجَّیٰ/ گاهی: قد+ فعل مضارع/ موش ناتوان: الفأرة العاجزة/ کار: عَمَل.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/01/19 ساعت 09:44:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |