مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
بسمه تعالی
دوستان خوبم سلام ، امیدوارم برای صبر کردن وقت گذاشته باشید و تا اینجا کار را دنبال کرده باشید. در بحث امروز در دنبالهی مطلب، انسانهای صبور باید بدانند چه میخواهند ،مطلب به شناخت مسیر رسید.
شناخت مسیر
لازمهی هر مسیری وجود مبدأ و مقصد است، اگر هدف را شناخته باشیم در مرتبهی بعدش باید مسیر رسیدن به این هدف را بررسی کنیم پس مقصد رسیدن به هدف است که این هدف با علاقههای ما همخوانی دارد، اما مبدأ از کجاست؟ این مسألهای است که باید دقیق بررسی شود، این مسألهای است که وابستگی صد در صد با شناخت انسان از خود را میطلبد، این مسألهای است که اگر درست و آشکار پردازش شود انسان میتواند مطمئن باشد که در هنگام حرکت به طرف هدف و مقصد هر چه به جلو پیش میرود لذت رسیدن و نزدیک شدن به هدف را بیشتر میچشد!!!
چه میشود بر ما که ادعای رسیدن به خدا را داریم، تمام عمر میخواهیم به بهشت وارد شویم، تلاش مضاعفی داریم تا امام زمان عج را از خود راضی و خشنود کنیم، در آرزوی موفقیتهای اجتماعی سرخوشیم، برای یک ارتباط مناسب با همسر و فرزند هر کار درست و غلط را تجربه میکنیم، برای عالم شدن و مدرک گرفتن و باسواد شدن به هر دری میزنیم و کلاسهای مختلف را با هزینههای گزاف تحمل میکنیم و هزاران تصمیم جور و واجور که روزانه به سراغ ما میآیند و دمی ما را شاد میکنند و نوید رسیدن به مقصد را به ما میدهند و پر انرژی حرکتی ضربتی به طرف هدف را در ما زنده میکنند و بعد از یک مدت کوتاه … خستگی و کسالت عارض میشود، دیگر هیچ نشاطی برای ادامهی کار و انجام برنامهای که برای خود ترسیم کردهایم وجود ندارد، انسان میماند و یک کار نیمه کاره که شروع شده اما الان حتی نمیداند برای چه شروع شده و این کار به چه دردش میخورد!!!
پس دوباره ذهن مشغول میشود و به دنبال یه راهی میگردد تا او را به مقصد برساند و از این بلا تکلیفی و از این بی هدفی نجاتش بخشد و دوباره همان مسیر گذشته تکرار میشود به یک کار دیگر مشغول میشود و فکر میکند آن کار قبلی غلط بود این کار دیگر همان کار نجات بخش است و باز برای مدتی مشغول میشود و بعد زمانی کوتاه خستگی و رها کردن کار و دچار افسردگی شدن و ناله و نفرین به دنیا و به گردن اطرافیان انداختن ناکامیها و خلاصه احساس تنهایی و کسی مرا دوست ندارد و چه زندگی مرگباری و شکست در زندگی و افسوس و افسوس و افسوس که اگر که و که و که با من همراه بودند و اگر شرایط بر وفق مراد بود و … من موفق میشدم!!!!!!
دوستان واقعا این چه نحو حرکت به طرف خواستهها است!؟ واقعا کسانی که در زندگی پیروز شدهاند هم همینگونه رفتار کردهاند؟ این همه بی فکر و باری به هر جهت و متنوع و متشتت!!!
واقعا باید پیگیر، دنبال یک کار را گرفت و بی وقفه و بدون خستگی عمل کرد و سختیها را بر خود هموار نمود، تا به نتیجه رسید!!!`
با شما دوست عزیز میگویم: برای رسیدن به مقصد، بعد از مشخص کردن هدف، هدفی که مورد علاقه باشد و نبود این هدف در زندگی یک کمبود اساسی و باور نکردنی در زندگی ایجاد کند هدفی که بدون آن نتوان زندگی را سر کرد! بعد از پیدا کردن این هدف باید مسیر رسیدن به این هدف را مطابق شرایطی که وجود دارد پیدا نمود و ترسیم کردد، در ذهن برای خود راه بچینیم و با خیال پردازی تا ته مسیر را برویم و به هدف برسیم خیلی خوش باوری است، اگر مسیر با واقعیت موجود هماهنگی نداشته باشد در ذهن، انسان به خواستهاش رسیده است اما در واقعیت خارجی، چون مسیری که انتخاب کرده با شرایطی که دارد هماهنگی ندارد به مقصود نمیرسد و دچار پارادکس و تناقضی کشنده میشود از یک طرف به چیزی که میخواهد رسیده و از یک طرف نرسیده، از یک طرف خوشحال است و از یک طرف ناراحت این ضد و نقیض بودن درون و بیرون روح انسان را خسته میکند و کاری را که شروع کرده رها مینماید!!!! اما چون انسان کمال طلب است به خاطر این ناکامی دست از تلاشش بر نمیدارد و دوباره و دوباره همین مسیر خسته کننده و کشنده را ادامه میهد!!!
راه حل ساده است باید بعد از بدست آوردن هدف مورد علاقه، مسیر حرکت و نقشهی راه برای عمل اعم از مقدمه چینی کردن، آماده کردن وسایل، تعیین زمان و مکان، نوع ارتباطات، بر طرف کردن مانعها و خلاصه هر چیزی که کمک میکند به پیروزی و رسیدن به هدف و هر چیزی که مانع است و انسان را از رسیدن به مقصد باز میدارد کاملا واضح، مشخص شود و مطابق این واقعیت کاری انجام گیرد و حرکتی صورت پذیرد؛ فقط در این صورت است که انسان با هر حرکتی متوجه میشود که به مقصود نزدیکتر شده، و اگر در این مسیر دچار خستگی بشود باز آن انگیزهای که او را وادار به حرکت کرده بود، به حرکتش میاندازد و از خستگی و دل زدگی دور میماند و از آفت تغییر مدام کارها ایمن میشود، در این صورت هماهنگی عمل با واقعیت است که ولو آهسته اما پیوسته بالاخره به مقصود میرسد و میتواند اعتماد به نفس خود را بالا ببرد.
دوستان سخن به درازا کشید جمع بندی بکنم، انتخاب مسیر باید هماهنگ با هدفی باشد که مورد علاقه و نیاز انسان است و از طرف دیگر انتخاب مسیر باید هماهنگ با واقعیت موجود در زندگی و شرایط انسان باشد مطابق باشد با وضعیتی که در آن زندگی میکند از شرایط خوب و بد، هماهنگی این دو عنصر باعث میشود انسان مقدمات صحیحی را فراهم کند و خسته نشود و چیزهایی را که مورد نیاز نیست را مورد توجه قرار ندهد.
موفق و شاد و پیروز باشید.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/02/03 ساعت 07:30:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |