مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
دوستان خوبم سلام،
دنباله بحث در مورد شناخت هدف است؛
دیدید برای اینکه بتوان صبر کرد باید خود را شناخت.
در این مدت خود را واکاوی کردید؟
برای صبوری باید هدف خود را هم معلوم کنید، یعنی شما از زندگی خود چه میخواهید؟
چه چیزی را در زندگی خود از همه بیشتر دوست دارید؟ بیشتر از همه جذب چه چیزی میشوید؟
یک سؤالی مطرح میشود،
به نظر شما آیا هدف زندگی را با مقایسهی با دیگران یا با افرادی که ما به عنوان سنبل میشناسیم انتخاب کردن درست است؟!!!
واقعا هدف زندگی را چگونه باید بدست آورد؟
در اینجا کمی صبر لازم است تا بتوان به دقت، خواستهها، علایق، نیازها، حساسیتها و هر آنچه که انسان به آن جذب میشود را پیدا کرد، خیلی مهم است که انسان خودش برای خودش آشکار گردد، اگر انسان نتواند کتاب خود را ورق زده سطور آن را بازخوانی کند، در زندگی شخصی خود حیران و سرگردان است، از همه متوقع میشود به همه بدبین میگردد، گاهی خود را از همه بالاتر مییابد و گاهی خود را از همه پستتر در نظر میگیرد، نظم و نسق خاصی را برای خود نمیتواند در نظر بگیرد، خود را نمیتواند محک بزند، نمیداند چه میخواهد، نمیداند واقعا چه چیزی او را خوشحال یا ناراحت میکند، گاهی در عرش سیر میکند و گاهی در نازلترین حالتها، خلاصه چه میتوان گفت انسانی است که هیچ آرامشی را نمیتواند تجربه کند آنچه دارد نمیبیند و آنچه ندارد را مدام جستجو میکند، اما حتی نمیداند آنچه میخواهد را باید دقیقا از کجا تدارک کند، بعضی وقتها شانسی تیرش به هدف میخورد و خیلی وقتها هم نه به مقصود نمیرسد!!!
در هر حال یک چنین شخصی حساب کارش با خودش صاف نیست و نمیداند از زندگی چه میخواهد، یک چنین آدمی نه از خوشحالی خود درس میگیرد و انه از ناراحتیهای خود عبرت! او فقط هست و نفس میکشد و همیشه نالان و نگران و غر زنان به زندگی بیثمر و بیهدف خود ادامه میدهد، همه را در زندگیش مؤثر و مقصر میداند و هیچوقت هیچ سهمی برای خود در قبال آنچه برایش پیش آمده است قایل نیست!!!
چه میتوان کرد ، به این انسان دردمند، گرفته و نالان چه راهی میتوان نشان داد!!! یک راه بیشتر نیست:
« صبورانه بدون دخالت دادن دیگران، بدون انتظار از دیگران، بدون توجه به اینکه چه کسی چه چیزی دارد، چکار میکند،، چه ارتباطی با دیگران دارد، دیگران در چه زمینهای رشد کردهاند، از او جلوتر هستند یا عقبتر،با خود صادق باشد یک ساعتی را در کل زندگیی که بر باد داده است به خود اختصاص دهد و فکر کند که: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است« قال امیر المؤمنین علیه السلام: تفکر ساعه افضل من عباره سبعین سنه…نور البراهین، السید نعمه الله جزایری، ج ۱، ص ۷۹».
فکر کند که کیست؟ چه چیزی را واقعا دوست دارد، برای زندگی خود مطابق شرایطی که دارد چه برنامهای را میخواهد داشته باشد.
و این آغاز زندگی کردن و آغاز صبر کردن است. این انسان دیگر میداند چه میخواهد، و برای بدست آوردن خواستهاش باید بداند کسی او را همراهی نمیکند او باید اول بفهمد چه میخواهد و بعد برای براورده شدن خواستهاش برنامه بچیند، تلاش کند، در مقابل موانع سر خم نکند، تلاشی مضاعف به قدر همت و طلبش را از خود نشان دهد و در راه رسیدن به هدف خودش صبوری کند تا شاهد وصال به خواستهاش را در آغوش کشد، خسته نشود و خسته نشود و خسته نشود و بداند در این مسیر خدا هم یار او خواهد بود که« کلا نمد هؤلاء و هؤلاء…» سوره اسراء آیه۲۰
پس دوستان برای صبوری کردن اول باید بدانیم چه میخواهیم و هدف ما چیست ؟ و این صبر را برای چه امری اعمال میکنیم.
شما را تا قسمت بعد به خدا میسپارم و از ایزد منان میخواهم تا شما را یاری دهد که بدانید که هستید؟ چه میخواهید؟
هدفتان در زندگی چیست؟ و چه چیزی در زندگی شما را راضی و خوشحال میکند تا بتوانید در قبالش صبوری کنید و خم به ابرو نیاورید.
شاد و پیروز باشید.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1395/11/13 ساعت 01:19:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |