کلام امیرعلیه السلام:ادامه حکمت2

 

الله الله فی القران لا یسبقنکم بالعمل به غيركم


 كلام مبارك حضرت علي عليه السلام که در باره قران و عمل به ان است.


خدا را خدا را در قران سبقت نگیرند غير شما در عمل به قران


ما را چه می شود!حیران و سرگردان،نا امید و نگران،مثل بچه های گم شده و دور از مادر افتاده با چشم هایی نگران و ترسان و مضطرب هر اسان وحشت زده به سویی می نگریم که آیا راه فراری هست؟

آیا گوش شنوایی هست تا دردم را بشنود،راهی نشان دهد تا از این فشار و تنگی نجات بیابم!!!!ا

یا واقعا نجاتی هست تا از این فشارو تنگی،از این چه کنم چه کنم نجات بیابم؟

چه می شود مرا که می سوزم از این همه نا ملایماتی که هر زمان نو به نو بر من وارد می شود!

واقعا در زندگی دنبال چه می گردیم؟ ایا زندگی یک حرکت دورانی بی در و پیکر است که از نا کجا آباد شروع شده است و به نا کجا آباد خاتمه می یابد! هیچ در هیچ!نابودی در نا بودی!بی هدف و بی برنامه!

وقتی زندگی خود را تحلیل می کنیم،می یابیم که در بعضي موارد خود براي رسيدن به راه حل مي توانيم از ابتدا تا انتهای مطلب را همراه نتیجه آن در ذهن خود ترسیم کنیم و راه های مختلف را برای رسیدن به نتیجه در ذهن خود بازسازی کرده و به کمک توانایی عقل در تشخیص خوب و بد درست و غلط آن را بشناسیم و بدون هیچ دغدغه اي از این که نکند این کار اشتباه باشد بر طبق آنچه فهمیده ایم عمل کنیم و از عمل خود لذت ببریم!


این فقط در مواردی اتفاق می افتد که پای دیگران،اشخاص یا عوامل بیرونی و محیطی در کار نباشد و الا خیلی وقت ها می شود که انسان گمان می برد کارش صحیح است اما در هنگام عمل به این نتیجه می رسد که کارش اشتباه بوده و نتیجه عکس خواسته اش را بدست آورده است!!


پس در زندگی انسان موقعیت ها و شرایطی وجود دارد که با تکیه به دانسته ها و نیازها و خوب و بدهایی که میشناسیم نمی توانیم عمل درست را تشخیص دهیم آنوقت برای پیدا کردن راه حل به چه کنم چه کنم می افتیم!حیران و سرگردان می مانیم هر کار میکنیم به نتیجه ی درست نمی رسیم و به حس خوشایند موفقیت دست پیدا نمیکنیم!!!

واقعا راه حل کجاست،ما حداقل در سه جا خود نمیتوانبم راه را تشخیص دهیم

1-کمال ابدی من به عنوان بک انسان چیست؟

البته این در صورتی ایجاد میشود که خودرا بک موجود مادی و فناپذير ندانم

2-من می فهمم عالم خالق و خدایی دارد،ارتباط صحیح من با این مبدء آفرینش چگونه باید باشد؟

3- من در زندگی روزمره نیازمند ارتباط با دیگران هستم،بهترین رفتار با دیگران برای اینکه من کمال ابدی پیدا کنم چیست؟


اینها سؤالهایی است که انسان به تنهایی نمی تواند جوابش را پیدا کند!و بایدکسی به کمک بیاید که مسلط به بیرون و درون هر چه هست باشد و بتواند بهترین عمل را که انسان را به کمال ابدیش می رساند  به او آموزش دهد!

در فلسفه اسلامی ثابت شده است که عالم بر مبنای وحدت تشکیکی استوار است و بر طبق ابن قاعده فقط خدا است که این تسلط را دارد پس خدا می داند و برای هدایت بشر پیامبران را هادی فرستاده است و خاتم پیامبران حضرت محمد صلی الله علیه و اله را با معجزه اش قران فرستاده است تا هر انچه از رفتن به این مسیر که انسان نمی داند از حکم های فقهی و اخلاقی و اعتقادی در آن موجود است و خلاصه هر آنچه انسان نیاز دارد را در این قرآن بیان کند چرا که قران تبیان لکل شئ است همه چیز را بیان کرده است و معصومین علیهم السلام مفسرین آن هستند


پس ما هستیم و یک قرآن برای اطمینان کامل داشتن از یک راه درست ،در این قرآن احکام فقهی به عنوان تعبد بدون توضيح بيان شده است و احکام اعتقادی با مثال آسان و روان معرفی گردیده است و اما احکام اخلاقی کامل و مفصل شرح شده از نظر اینکه این عمل خوب یا بد از چه پیش زمینه ای ایجاد شده چگونه عمل شده و چه نتیجه خوب یا بد را به بار آورده است.

چگونه می شود این عمل را تغییر داد و … خلاصه هر چه انسان از لحاظ اخلاقی اعم از اخلاق فردی،خانوادگی،اجتماعی و غير این ها نیاز دارد در قرآن موجود است و به انسان طالب راهکار می دهد و جالب است که هیچ کدام از آیات متشابه از آن احکام ضروری برای شناخت عمل نیست بلکه به گفته قرآن آیات متشابه برای شناخت مؤمن ازغير مؤمن می باشد، حال ما انسانهای نیازمند به راهبری و هدایت دستور هدایتگر به دستمان رسیده اما

واویلا که خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی!!!!

انسان درگیر رورمرگی و احساسات می شود،دچار مقایسه و خود کم بینی می گردد، و به علت کار نکردن و به خواسته هانرسیدن دچار افسردگی،حیرانی و بعضی وقتها تنبلی شده از کار باز میماند!!!و انسان کمال گرایی که در چمبره ناراحتی ها گیر افتاده است فقط دست به شکایت برمی دارد و دیگران را مقصر در ناکامیها می داند، چه باید کرد؟

در آن دور باطل ماند و یا مطابق دستور عمل کرد!!! بعضي وقتها انسانهایی که فقط موفقیت را می خواهند حرف حق را می گیرند ولو اصلپیامبرصلی الله علیه واله را هم قبول ندارند و قرآن را بلد نیستند و قبول ندارند اما با انسانها برخورد دارند و حرف حق را می شنوند و عمل می کنند و نتیجه مثبت و موفقیت را هم در آغوش می کشند!!!!!!ا

ما که قران را قبول داریم فدایی پیامبر صلی الله للیه واله هستیم غافل می شویم از این نور از آن راهگشا و دور خود حیران و سرگردون می چرخیم و میگردیم و می گردیم و چنگ به قران نجات بخش نمیزنیم!!!

صد هزاران خلق چونان کرم زرد زار میمیرند در دنیا به درد!!


 حضرت علی علیه السلام به این معضل اشاره میکنند الله الله در قران نکند که دبگران در عمل به قران از شما سبقت بگیرند.

  که در آن صورت آنها شاهد موفقیت را در آغوش می گیرند و شما حسرت آنها را می خورید که آنها اینطوری هستند و ما اینطوری،آنها موفق هستند و ما را خدا رها کرده،و سؤالهای آنچنانی که چرا خدا آنها را که هیچ چیز را قبول ندارند موفق می کند و ما را نه!!!
ما را چه می شود اصل هدایت دست مااست و برای موفقیت و حس خوشبختی داشتن چاره ای نیست جز به قران عمل کردن.
با خود قراری بگذاریم یک قرار معنوی که به قران عمل کنیم ان شاءالله.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.