26رجب رحلت حضرت ابوطالب علیه السلام سید بطحاء

حضرت ابوطالب علیه السلام، بعد از رحلت پدرش حضرت عبدالمطلب علیه السلام، سرپرستی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به عهده گرفت و بعد از بعثت پیامبر(ص) با تمام وجود از ایشان حمایت کرد. ایشان ایمان خویش را مکتوم نگه داشت تا سروری او در میان مشرکین محفوظ باشد و بهتر بتواند از پیامبر(ص) دفاع کند. رحلت ایشان در روز 26 رجب، و به نقلی هفتم یا دهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاد و پیامبر(ص) را در غم و اندوه فرو برد.

سیمای درخشان حضرت ابوطالب علیه السلام
نام ابوطالب، «عمران» است و بعضی او را «عبدمناف» نامیده اند. چون فرزند بزرگش «طالب» بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در مکه معظمه در خانواده ای برجسته و خدا شناس دیده به جهان گشود. او با عبدالله پدر پیامبر(ص) برادر بود. پدرش «عبدالمطلب» جد پیامبر اسلام است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می شناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین توحید ابراهیم یاد می کردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب «سید البطحاء» آقای سرزمین مکه و حومه آن و «ساقی الحجیج» آب دهنده حاجیان خانه خدا و «ابوالساده» پدر بزرگواریها و «حافر الزمزم» ایجاد کننده چاه زمزم می خواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(ص) بسیار کوشا بود. شیعه و اهل سنت بر این حقیقت معترف اند.

همسر و فرزندان حضرت ابوطالب علیه السلام
فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف علیهاالسلام، با ابوطالب علیه السلام همسر و عموزاده اش و با رسول خدا صلی الله علیه و آله از یک تیره بودند. او نخستین زن هاشمی ای بود که همسرش نیز از خاندان هاشم بود. وی از زنان سابقه دار و مؤثّر در تاریخ اسلام به شمار می آمد، او از حیث ایفای نقش مادری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ایمان و مقاومت در راه هدف توحیدی و الهی و هجرت از مکّه به مدینه سرآمد و نمونه بود.

ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او عقیل و سومین آنها جعفر معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را «ام هانی» می خواندند و دختر دیگرش «ریطه» یا «اسماء» است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند.

حضرت ابوطالب علیه السلام و سرپرستی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در کودکی
ابو طالب با عبد الله -پدر رسول خدا (ص) -از طرف پدر و مادر برادر بود و از عموهای دیگرآنحضرت نسبت به آنحضرت مهربانتر و علاقه مندتر بود.

و شاید به همین سبب نیز بود که عبد المطلب چه در زمان سلامت و چه در هنگام بیماری و احتضار سفارش آنحضرت را به ابو طالب کرده و بالاخره هم کفالت آنحضرت را پس از مرگ خود به ابو طالب سپرد.

در اسد الغابة چند قول در این باره نقل کرده مانند اینکه چون هنگام مرگ عبد المطلب فرا رسید پسرانش را جمع کرده وسفارش رسول خدا را به آنها کرد، و بدنبال آن زبیر و ابو طالب - دو تن از پسران عبد المطلب - درباره کفالت رسول خدا (ص) قرعه زدند و قرعه به نام ابو طالب در آمد، و قول دیگر آن است که این انتخاب را خود عبد المطلب کرد و ابو طالب را برای کفالت آن حضرت انتخاب نمود چون ابو طالب در میان عموهای آنحضرت مهربانتر از دیگران نسبت به او بود، و قول سوم آن است که عبد المطلب در این باره مستقیما به ابو طالب وصیت کردو محمد (ص) را تحت کفالت او قرار داد.

حضرت ابوطالب علیه السلام یاور و حامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
حمایت ابوطالب از پیامبر صلی الله علیه و آله در دوران بعثت از آن جا آغاز شد که وقتی در روزهای آغازین انتشار اسلام، پیامبر صلی الله علیه و آله و پیروانش در حال نماز خواندن بودند. ابوطالب جعفر را هم به تبعیت از آنان فرستاد.

در طول سال های دعوت پنهان، مشکلات قابل توجهی برای پیامبر صلی الله علیه و آله پیش نیامد؛ اما به هنگام دعوت آشکار، از سال سوم به بعد،نقش ابوطالب در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله نمود بیشتر و مصادیق بارزی یافت. دشمنی قریش با پیامبر صلی الله علیه و آله از زمانی آغاز شد که پیامبر صلی الله علیه و آله در مقاطع مختلف مردم را به اسلام دعوت می کرد و به بدگویی بتان می پرداخت. از این رو، قریشیان زبان به گلایه گشودند و به شکایت از پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ابوطالب آمدند و ابوطالب هر بار به شکلی با قریش سخن گفت و آنها را برگرداند.

ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام
در برخی از کتب اهل تسنن جملاتی درمورد ابوطالب دیده می شود که حکایت از کم لطفی یا بی لطفی یا کینه نویسندگان آن کتاب ها نسبت به شخصیت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگریک دهم گواه هایی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است، درباره یک فرد دیگرآمده بود، همگی از سنی و شیعه، بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق می کردند؛

اشعار و سروده های ابوطالب کاملا بر ایمان و اخلاص او گواهی می دهد. اشعار ابوطالب گنجینه ای علمی و ادبی است که دارای مضامین عالی توحیدی می باشد.

لیعلم خیارالناس ان محمدا

نبی کموسی و المسیح بن مریم

اتانابهدی مثل ما اتیا به

فکل بامرالله یهدی و یعصم.

اشخاص شریف و فهمیده بدانند که محمدصلی الله علیه وآله بسان موسی و مسیح، پیامبراست. او هدایت را برای ما به ارمغان آورد،همان گونه که مسیح و موسی و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه بازمی دارند.

پایه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن حد است که او را همراه خود به مصلی برد و خدارا به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید. وی در راه حفظ رسول خداصلی الله علیه وآله از پای ننشست و سه سال زندگی در شکاف کوه واعماق دره را بر ریاست و سیادت مکه ترجیح داد، تا آن جا که این وضعیت او را فرسوده ساخت و باعث رحلت او گردید.

رحلت حضرت ابوطالب علیه السلام
پیامبر و مسلمانان پس از سه سال تبعید و رنج، از «شِعب ابی طالب» بیرون آمدند و راه خانه های خویش را در پیش گرفتند. وضع مسلمانان داشت سر و سامانی پیدا می کرد که ناگهان پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله با پیشامد بسیار تلخی روبه رو گردید. این مصیبت جانگداز، وفات ابوطالب عموی گرامی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله بود که اثر ناگواری در روحیه مسلمانان بی پناه گذارد.

آری پیامبر، حامی و طرفداری را از دست داد که از هشت سالگی تا آن روز ـ که پنجاه سال از عمر گرامی اش می گذشت ـ سلامت خود را در پناه او می دید.

ابوطالب، هنگام مرگ به فرزندان خود چنین گفت:

شما را به توجه به محمد وصیت می کنم؛ از او پیروی کنید و آیین او را گرامی بدارید. او امین قریش و راستگوی عرب و دارنده تمامی کمالات است.

اشعار و سخنان حضرت ابوطالب علیه السلام
ابن شهر آشوب نقل می کند که آن دسته از اشعار ابو طالب که بر ایمان وی دلالت دارد زاید بر سه هزار بیت است. از امام صادق علیه السلام روایت است که امیر المؤمنین علیه السلام خوش می داشت که شعر ابو طالب روایت و تدوین گردد و می فرمود: آن را بیاموزید و به فرزندانتان یاد دهید زیرا ابو طالب بر آیین خداوندی بود و در شعر او دانش فراوان است.

بسیاری از حوادث مکه و صدر اسلام در اشعار ابو طالب منعکس گشته است و این امر بر اهمیت دیوان وی می افزاید. در اینجا به برخی از آن وقایع، فهرست وار، اشاره می شود:

1-داستان صحیفۀ قریش و مناظرۀ ابو طالب با سران مکه.

2-تحریض نجاشی، حاکم حبشه بر حمایت از فرزندش جعفر.

3-ولادت حضرت علی علیه السلام.

4-سفر به شام و ملاقات با تجیرای راهب.

5-واقعۀ شقّ القمر.

6-دفاع از پیامبر(ص)در موارد متعدد.

7-تکریم و بزرگداشت خانۀ خدا.

مشهورترین قصیدۀ ابو طالب قصیدۀ لامیۀ اوست که بسیاری آن را نقل و شرح کرده اند.

حضرت ابوطالب علیه السلام در کلام دیگران
یعقوبی مورخ نامور می نویسد: ابوطالب سه روز بعد از خدیجه وفات یافت، و در آن هنگام هشتاد و شش سال داشت، و گفته اند که نود ساله بود. چون به پیغمبر خبر دادند که ابوطالب وفات یافته است، سخت دلتنگ شد و به شدت منقلب گردید.

سپس برخاست و به خانه ابوطالب آمد و چهار بار دست به سمت راست پیشانی و سه بار به سمت چپ پیشانی او کشید، آن گاه گفت: ای عمو! خردسالی را پرورش دادی، و یتیمی را پرستاری نمودی، و چون او بزرگ شد، یاریش کردی. خدا از جانب من به تو پاداش دهد. سپس به دنبال جنازه اش به راه افتاد، در حالی که می گفت: پیوند خویش را به خوبی رعایت نمودی و پاداش نیکی گرفتی.

hawzah.net

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.