مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
چهارشنبه 95/03/19
مروری بر توصیههای رسول اکرم(ص)به روزهداران
رسول گرامي اسلام(ص) در آخرين روزهاي ماه شعبان با ايراد خطبه اي نوراني که به خطبه شعبانیه معروف است، وظايف روزهداران را در ماه مبارك رمضان مشخص كردند. در اين خطبه حضرت به بيان فضايل و اهميت اين ماه شريف و بايدها و نبايدهاي آن پرداختند و منشور اخلاقي اين ماه را تبيين فرمودند.
***
اي مردم!
ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما روكرده است. ماهي كه نزد خدا، بهترين ماههاست و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست؛ ماهي كه در آن شما را به مهماني خدا دعوت كردهاند و شما در آن از اهل كرامت خدا شدهايد.
نفسهای شما در آن ثواب تسبيح و ذكر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت. اعمال شما در آن پذيرفته است و دعاهاي شما مستجاب؛ پس از پروردگار خويش با نيتهای راستين و دلهای پاك، بخواهيد كه توفيق روزه اين ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنايت فرمايد. شقي و بدبخت، كسي است كه در اين ماه بزرگ، از آمرزش خدا بي بهره باشد.
دراين ماه با گرسنگي و تشنگيتان، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را به ياد آوريد. به فقيران و درماندگان كمك و تصدق كنيد. به پيران و كهنسالان احترام و ارج بنهيد. به كودكانتان ملاطفت و مهرباني كنيد. با خويشاوندان ارتباط داشته باشيد. زبان خود را از گفتار ناشايست نگاه داريد. ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهای خود را از شنيدن آنچه نادرست است، بازداريد. با يتيمان مردم مهرباني كنيد تا بعداز شما با يتيمان شما مهرباني كنند. از گناهان خود به سوي خدا توبه و بازگشت كنيد. در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا برداريد، زيرا كه وقت نماز، بهترين ساعتهاست و در اين اوقات، حق تعالي با رحمت، به بندگانش مينگرد و اگر با او مناجات كنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا كنند لبيكشان گويد و اگر از او بخواهند عطا كند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.
اي مردم!
جان هايتان در گرو اعمال شماست، پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج كنيد.
پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طول دادن سجدهها، آنها را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجدهكنندگان دراين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ درامان دارد.
اي مردم!
هر كه از شما روزه دارمؤمني را دراين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزادكردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت. برخي از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزهداران، از آتش جهنم بپرهيزيد، اگرچه به نصف دانه خرما و يا يك جرعه آب باشد.
اي مردم!
هر كه اخلاق خود را در اين ماه نيكو كند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز كه قدمها، برآن بلغزد. هر كه دراين ماه كارهاي غلامان و مستخدمان خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان كند. هر كه در اين ماه از آزار رساندن به مردم خودداري كند، حق تعالي، روز قيامت، خشم خود را از او باز دارد. هر كه در اين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند. هر كه در اين ماه صله رحم كند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هركه در اين ماه رابطه اش را با خويشان قطع كند، خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد. هر كه دراين ماه نماز مستحبي بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و كسي كه نماز واجبي بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای ديگر را به او عطا كند. هر كه دراين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند كفه سبك اعمال او را سنگين گرداند. كسي كه در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثواب كسي را دارد كه در ماههای ديگر قرآن را ختم كرده باشد.
اي مردم!
درهاي بهشت دراين ماه گشوده است. از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد و درهاي جهنم دراين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين دراين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند.
علي(ع) مي فرمايد: در اين حال از جا برخاسته و عرض كردم، اي پيامبرخدا! برترين اعمال در اين ماه چيست؟
حضرت فرمود: اي اباالحسن! برترين اعمال دراين ماه پرهيز از محرمات است.
(وسایل الشیعه –کتاب روزه ؛ بحارالانوار، ج 96، ص157)
معارفی از کیهان
دوشنبه 95/03/17
در فضیلت ماه مبارک رمضان
شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شما را در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن .
به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّق کنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه او را ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت .
ایها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم . حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد .
اَیها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خود را ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله و احسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد .
اَیها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید از پروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤ ال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا .
فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِ
امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود
رَمَضانَ لَمْ یغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یشْهَدَ عَرَفَةَ
تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود
و نگاه دارد خود را از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به نحوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد و نیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزه نگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگر نزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبر کنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید .
بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خود را خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آن در آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن و ثواب آن .
به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن . زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است .
و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارد از حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ، فرمود : اى جابر چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم و بالجمله اعمال این ماه شریف در دو مطلب و یک خاتمه ذکر مى شود.
در اعمال مشترکه ماه رمضان
ادامه »
دوشنبه 95/03/17
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، بهار قرآن و ماه تزکیه روح و جان در راه است و به شرط توفیق و حیات و عافیت تا دو روز دیگر وارد این میهمانی عاشقانه میشویم. به همین مناسبت رهتوشههایی ناب از بیانات و سبک زندگی پیر جماران، امام خمینی(ره) در این ماه مبارک که در پایگاه اطلاعرسانی حوزه انتشار یافته، تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
***
شهر امامان
اکنون در آستانه شهرالله و مقام ضیافتالله هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم. شهر شعبانالمعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم برای شهرالله. دعاها را گاهی با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزی حاصل نشد در این آخر شهر عرض میکنم اَللهُمَ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فِیما مَضی مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرلَنا فِیما بَقِی مِنه از رحمت حق تعالی مایوس نیستم و مباش در دنیا [مباد] روزی که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مایوس شویم.
صحیفه امام، ج 20، ص253، اردیبهشت 66
اصلاح باطن و تهذیب نفس
این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد، ما نمیتوانیم از عهده شکر یکیاش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.
صحیفه امام، ج 20، ص53، خرداد ماه 65
و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستیم، محتاج به تهذیب نفس هستیم، تا آن دم آخر ما محتاجیم. پیغمبرها هم محتاجند. انبیای بزرگ هم محتاجند، منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیدهاند و دنبالش عمل کردهاند و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم. امیدوارم که انشاءالله این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنابراین بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید.
صحیفه امام، ج 18، ص 480، خرداد63
مائده های آسمانی
در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماهها و دنبال این باشیم که انشاءالله «لیلهًْالقدر» را دریابیم، برکات «لیلهًْالقدر» را که قرآن در آن نازل شده است، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شبهای عالم بالاتر است، این را بتوانیم ادراک بکنیم، درک بکنیم، خداوند انشاءالله، شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در «ضیافتالله» بشوید و از آن مائدههای آسمانی که قرآن و ادعیه است انشاءالله همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمی وارد بشویم و «لیلهًْالقدر» [را] هم دریابیم، سَلامُ هِی حَتی مَطْلَعِ الفَجْرِ.
صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر59
ادامه »
شنبه 95/03/15
بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مدرک الهاربین، نکال الظالمین، صریخ المستصرخین، موضع حاجات الطالبین و معتمد المؤمنین. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیین المعصومین المکرٌمین، سیّما بقیّة الله فی الأرضین.
الّلهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات و اغفر لشهدائنا الابرار الاخیار.
الّلهم صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.
قال الله الحکیم فی کتابه: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین، لو انفقت ما فی الأرض جمیعاً، ما ألّفت بین قلوبهم و لکن الله ألّف بینهم»(۱)
و قال تعالی «یا ایّها النّبىّ حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین.»(۲)
دفعهی گذشتهای که پس از ماهها توفیق شرکت در این اجتماع عظیم الهی و مردمی دست داد، مصادف با آستانهی عید بود و خداوند آن عید را با عیدهای متوالی دیگر، چه در صحنههای نبرد و چه در میدان فعالیتهای داخلی همراه کرد. این دفعه مصادف با سالگرد خاطرهی پرشکوه نیمهی خرداد است. نیمهی خرداد هم اگر چه به اعتباری یک عزای فراموش نشدنی است، اما به اعتباری یک عید فراموش نشدنی و تاریخساز است.
ماه خرداد ماه خاطرههاست؛ نیمهی خرداد ۱۳۴۲، نیمهی خرداد ۱۳۵۴ که حادثهی خونین مدرسهی فیضیه برای دومین بار پیش آمد، و حوادث خرداد سال گذشته که سرآغاز انقلاب سوم ملت ایران بود؛ کور کردن خط نفاق و التقاط و نفوذ و بیرونراندن خیانتکارانی که فرصتطلبانه بر این مردم جفا میکردند.
از تصادفهای شگفتآور یکی این است که قیام میرزا کوچکخان جنگلی در پنجاه سال قبل تقریباً، که یک قیام اسلامی و مردمی بود، در خرداد واقع شده است. همچنین درگیری غمانگیز میان اسرائیل و اعراب در سال ۱۳۴۶، که مصادف با ۱۹۶۷ مسیحی است، در خرداد واقع شد.
امسال خرداد ما خاطرههای دیگری هم دارد. اوّلاً مصادف شد طلیعهی خرداد با بزرگترین پیروزیهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و فتح خرمشهر. این خاطره هم در لیست خاطرههای خرداد ثبت شد. و بالاخره خرداد امسال با سالگرد ولادت حضرت بقیةاللهالاعظم حضرت مهدی «روحیفداه و عجلاللهفرجه» مقترن و برابر است.
همهی این خاطرهها به نحوی به یکدیگر مربوط میشود، اما من مایلم دربارهی حادثهی ۱۵ خرداد قدری صحبت کنم، چون از خاطرههای بسیار مهم و تعیینکنندهی انقلاب ماست و بعد، مطلبی را که در انقلاب ما و در ۱۵ خرداد به وضوح دیده شده است و قرآن هم به این مطلب اشاره دارد، برای شما برادران و خواهران عزیز مطرح کنم تا برای خط مشی آیندهی ما، ملت و هم دولت، درسی باشد.
ادامه »
پنجشنبه 95/03/13
امام خمینی(ره) به تنهایی یک ملت بود. ایشان در همه ابعاد خود را تا جایی رساند که بتواند مظاهر اسمای الهی باشد. او در همان حال که زاهد شب بود، شیر غران روز علیه مستکبران بود. عبد خالص و مخلص خدا، علامه ذوفنون، عارف سالک الیالله، مرجع و فقیه دین و دنیا، شجاع در میدان استکبارستیزی و ستمستیزی، پدری دلسوز و مهربان برای مستضعفان و پابرهنگان با صدها صفات الهی که خاص سابقون میادین تقوا و جهاد و اجتهاد و ویژه متقین کرام ابرار و عبادالرحمن است.
در مطلب حاضر به برخی تأکیدهای امام راحل در خصوص تهذیب نفس و خودسازی اشاره شده است.
***
عرفان اجتماعی جمع خودسازی و دیگرسازی
عرفان به معنای معرفت الله یکی از علوم قرآنی اسلامی است. اگر فلسفه، ناظر به هستی و وجود و موجود، مسایل را در قالب علوم تحلیل و تبیین میکند؛ و اگر اخلاق، به فضایل و رذایل اخلاقی میپردازد؛ عرفان اسلامی در قالب حکمت قرآنی، جامع هر سه بلکه حتی امر چهارمی چون کلام الهی است.
حکیم متاله و عارف بالله سالک الیالله کسی است که در درجه بالاتری میکوشد تا در قالب عرفان نظری، فیلسوفانه از منظر عقل، وجود و موجود را تحلیل و تبیین کند، صفات الهی را در الهیات به معنای خاص و فلسفه الهی را در کلیاتش بشناسد، مسیر شدنهای کمالی هستی و خود را بداند و در قالب متکلم، هستی به معنای خاص را با شناخت صفات خداوند از منظر نقل به طور جزیی بشناسد و از جزئیاتی که عقل بدان دسترسی ندارد، آگاهی یابد و در قالب ایمان، به دفاع از حقیقت مطلق و صفاتش بپردازد و چراغی را در سایههایی که عقل بدان راه نیافته بیفروزد و آنگاه در قالب انسانی اخلاقی، فضایل را با عقل و نقل بشناسد و کمالات را دریابد و در اخلاق عملی خود را متخلق بدان فضایل کمالی ساخته و از رذایل اخلاقی دور سازد و آنگاه فراتر از همه اینها، عارفانه همه چیز را فروگذارد و فرار به سوی مطلق هستی نماید (ذاریات، آیه50) و وجود موجود را در وحدتی برخاسته از خدایی بیابد که صیرورت همه هستی به سوی اوست چنانکه از او بر آمده است و با تقوای الهی در چارچوب شریعت، طریقت سلوکی را بپیماید که نهایت رجعت و منتهای سیر و سلوک آن (علق، آیه8؛ نجم، آیه42) انقلاب به سوی هستی مطلق (زخرف، آیه14) و قرب معنوی در مقام فنای فیالله و بقای بالله است (انفال، آیه17) به طوری که متاله به صفات الهی (بقره، آیه138)، مظهر اسمای الهی، در مقام مظهریت ربوبیت در مقام ربانی (آلعمران، آیه79) دستگیر خلق و مخلوق شود و آنان را به کمالات بایسته و شایسته برساند. (بقره، آیه30)
پس چنین حکیم عارفی، از رهبانیت (حدید، آیه27) گوشهگیری از اجتماع به دور است؛ زیرا تنها راه رهایی از خسران و زیان نسبت سرمایههای وجودی که خداوند در هر انسانی به ودیعت گذاشته را در خودسازی و دیگرسازی میداند چنانکه خداوند در آیات سوره عصر بیان کرده است. او میداند که نمیتوان تنها با خودسازی از خسران و زیان رهایی یابد، بلکه همانطوری که خود را رهانیده، باید با توصیه دیگران به حق و صبر، مسئولیت خلافت الهی خویش را در دایره دیگرسازی انجام دهد و آنان را نیز در مسیر حق رهنمون سازد، هرچند که ممکن است این دیگران به سفارشهای او که در قالب امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود، گوش فراندهند و همان مسیر باطل و صیرورتهای خسرانی را در پیش گیرند و گرفتار «بئس المصیر» و بدترین سرنوشت (بقره، آیه126) شوند.
پس حکیم عارف متاله کسی است که کمال رهایی از خسران را در خودسازی و دیگرسازی میداند و مییابد و برای آن تلاش میکند. این همان عرفان اجتماعی است که با زهدورزی به معنای متعارف و مصطلح آن نه مصطلح قرآنی در تضاد است؛ چنانکه با تصوف اجتماعی که خود نوعی شریعت و رهبانیت خودساخته بشری است در تضاد است؛ زیرا صوفی و متصوف، اوراد و اذکار و حتی شریعتی را برای خود ساخته است که با شریعت وحیانی قرآنی اسلامی گاه در تضاد آشکار است؛ درحالی که حکیم و عارف متاله قرآنی، دستیابی به حقیقت را تنها از طریق شریعت اسلام ممکن دانسته و بر همان اصولی تأکید دارد که خداوند در آیات قرآنی بیان کرده است. او میداند که باید برای آنکه متاله شود باید عبادت را فلسفه و هدف اصلی خلقت خویش بداند (ذاریات، آیه56) و این عبادت تنها در سایه شریعتی تحقق مییابد که از آن به اسلام یاد میشود (آلعمران، آیات 19 و 85) و همه شرایع از نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) و نیز شریعت محمد مصطفی(ع) در سایه آن اصل کلی معنا مییابد که صراط مستقیم است. (شوری، آیه13) پس برای آنکه عبادت خدا کند، در صراط مستقیم اسلام در قالب شریعت محمدی(ص) به عبادت مشغول میشود تا بدان وسیله با انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات، تقوایی را کسب کند (بقره، آیه21) که خروجی آن علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین است (بقره، آیه 282؛ طلاق، آیات 2 و 3؛ انفال، آیه29؛ تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95).
اهداف تزکیه نفوس از نظر امام خمینی(ره)
آنچه عارف با عرفان و حکمت نظری و عملی براساس آیات سوره لقمان انجام میدهد، شامل معرفت نسبت به خدا و سپس خدایی شدن و کسب صفات و اسمای الهی از طریق عبادت تقواسازی است که از آن به «تزکیه» یاد میشود. تزکیه به معنای رشد و نمو است. به این معنا که انسان باید عبادتی را انجام دهد که زمینه ظهور و بروز و فعلیت یابی اسما و صفات الهی را فراهم میکند.
از نظر قرآن، هر انسانی در حال صیرورت است که در دو طرف متضاد انجام میگیرد:
1- صیرورتی که با از دست دادن سرمایههای وجودی اتفاق میافتد و فطرت انسانی و صفات سرشته، با گناه دفن میشود (شمس، آیات 7 تا 10) و انسان در بدترین صیرورتی قرار میگیرد (بقره، آیه 126) که او را از آدمیت به کالانعام و چارپایان بلکه پست تر یعنی به گیاه و سپس جماد فرو میکشد (اعراف، آیه 179)؛
2- و یا صیرورتی که با ظهور اسماء او را در جایگاه مظهریت ربوبیت مینشاند و خلیفه خداوندی میگردد. (فاطر، آیه 10؛ بقره، آیه 30؛ آل عمران، آیه 79)
پس اگر انسان این مسیر رفعت و بالارونده را در صیرورت بپیماید در مسیر رشد و تزکیه قرار گرفته است. پیامبر(ص) مأموریت داشته تااین زمینه را برای آدمی فراهم آورد. البته کاری که انسان انجام میدهد همانند کسی است که کشت میکند. او زمین را آماده کرده و بذر تقوا را میپاشد؛ اما کسی که واقعا این کشت را ورز میآورد و کشاورز است همان خداوند است؛ از این رو خداوند عنوان زارع و کشاورز را به خود میدهد (واقعه، آیه 64)، همچنین کاری که بشر انجام میدهد تزکیه نیست بلکه ایجاد بستری برای تزکیه است؛ زیرا رشد و نمو را خداوند میدهد. لذا خداوند به صراحت تزکیه را از انسان سلب کرده و آن را به خود نسبت میدهد و میفرماید: ولولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء والله سمیع علیم؛ اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچکس از شما رشد نمیکرد و پاک نمیشد، ولی این خداست که هر کس را بخواهد رشد میدهد و پاک میگرداند و خداست که شنوای داناست. (نور، آیه 21 و نیز نساء،آیه 49)
امام خمینی(ره) در تبیین فلسفه بعثت به فلسفه تزکیه از سوی پیامبر(ص) اشاره میکند و برای آن اهدافی چون فهم کتاب و حکمت دانسته و میفرماید: انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها، قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند. انگیزه، تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت. هر نفسی نمیتواند این نوری را که از غیب متجلی شده است و متنزل شده است و به شهادت رسیده است ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست؛ باید تزکیه بشود نفوس از همه آلودگیها؛ که بزرگترین آلودگی عبارت است از آلودگی نفس انسان و هواهای نفسانیه که دارد. (صحیفه امام، ج 14؛ مورخه 11 خرداد 1360)
ایشان در جایی دیگر، از جمله اهداف تزکیه را نجات از طغیانگری دانسته و فرموده است: در اولین نزول وحی، این آیه در این سوره وارد شده است که «کلا ان الانسان لیطغی، ان رآه استغنی» معلوم میشود که طغیان و طاغوت بودن از اموری است که در رأس امور است و برای طاغوتزدایی باید تعلیم «کتاب» و «حکمت» و تعلم «کتاب» و «حکمت» کرد و «تزکیه» کرد. انسان این طوری است، وضع روحی همه انسانها این طور است که تا یک استغنایی پیدا میکند طغیان میکند؛ استغنای مالی پیدا میکند، به حسب همان مقدار، طغیان پیدا میکند، استغنای علمی پیدا میکند، به همان مقدار، طغیان پیدا میکند، مقام پیدا میکند، به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان میکند. فرعون را که خدای تبارک و تعالی «طاغی» میگوید هست برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزه الهی در او نبود و این مقام، او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهایی که مربوط به دنیاست و آنها را بدون تزکیه نفس پیدا میکنند، هرچه پیدا بکنند، طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاریهای انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا. انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیانها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری میشود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق، تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشهاش همان طغیانی است که در نفس هست، ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمیشود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز میشود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل میشود و این فرق نمیکند، از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. از مرتبه نازلی که در یک روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ریشه آن همین طغیان است، تا مرتبه بالاتر و هرچه بالاتر برود طغیان زیادتر میشود. فرعونی که طغیان کرد «وانا ربکم الاعلی» گفت، این انگیزه در همه است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سرخود بگذارند، «انا ربکم الاعلی» خواهد گفت. انگیزه بعثت این است که این نفوس سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و آن طغیان و از آن یاغیگری کنترل کند و تزکیه کند نفوس را. (صحیفه امام، ج 14؛ مورخه 11 خرداد 1360)
ضرورت تزکیه برای دولتمردان و مسئولان و عالمان
از نظر امام خمینی(ره) منشأ بسیاری از مشکلات و اختلافات به ویژه در میان دولتمردان به عدم تزکیه نفوس بازمیگردد که زمینه طغیان ورزی و اختلاف افکنی را فراهم میآورد. ایشان میفرماید: «اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته میشود. اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه با هم اختلاف نمیکنند؛ برای اینکه تزکیه شدهاند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شدهاند، تربیت نشدهاند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشدهاند و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد میشود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است، غایت آمدن انبیا این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم. اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحید، در صحنه معارف الهی، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سیاست، در هر صحنهای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطراینها بر بشر خطرهای بزرگ است و باید کسانی که میخواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلا خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند و کسانی که در بشر میخواهند زمامداری کنند اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند، بایدتزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین است که همگان را تزکیه کند.
و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولتها و برای سردمداران، بیشتر لازم است تا برای مردم عادی، اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. یک نفر در بازار یا یک نفر در روستا اگر طغیان بکند، یک نقطه محدودی را به فساد ممکن است بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفتهاند، درعالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفتهاند، در سلطانی شد که مردم آن سلطان را پذیرفتهاند، در روسایی شد که مردم آنها را پذیرفتهاند، این گاهی یک کشور را به فساد میکشد و گاهی کشورها را به فساد میکشد. این طغیانها که موجب این است که کشورهایی به تباهی کشیده بشود… و اگر این طغیان در رئیسهای جمهور بزرگ دنیا باشد، اگر رئیسجمهور آمریکا طغیان بکند طغیان او یک کشورهای بسیار را به فساد میکشد. جنگهای بزرگی که در دنیا واقع شد، مثل جنگ اول و جنگ دوم، برای همین بود که طغیان در آن طبقه بالا بود. آن طبقه بالا که مهذب نبودند طغیان کردند و کشورهای بزرگ را به فساد کشاندند… کسانی که در یک مقامی هستند، چه مقامهای پایین و چه مقامهای بالا، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود، اگر بخواهند این کشور آرامش پیدا بکند، آنها باید آرامش را از بالا شروع کنند؛ از پایین آرامش نمیشود حاصل بشود. باید اشخاصی که زمامدار امور هستند، هر نحو زمامداری، باید از آنجا آرامش را شروع کنند. آرامش آنها کشور را به آرامش میکشد و اگر خدای نخواسته طغیان کنند، طغیان آنها کشور را به هلاکت میکشاند. (صحیفه امام، ج 14؛ مورخه 11 خرداد 1360)
خودبینی منشأ تمام فسادهای عالم
ایشان به مردم و مسئولان هشدار میدهد که تزکیهنفس کنند و خود را فقیر واقعی بشمارند و دست از استغنا در برابر خداوند بردارند. کسی که خود را غنی و بینیاز دید از خداوند دور میشود و فقر هویتی خویش را نمیبیند (فاطر، آیه 15) و اینگونه است که مانند ابلیس به سبب غرور و خودبزرگبینی و خودبرتربینی به دام فساد و تباهی میافتد ایشان با اشاره به خودبینی به عنوان خاستگاه تمام فسادهای عالم میفرماید: قرآنکریم در قصه آدم - که باید گفت یک قصه رمزی است، لکن بسیار آموزنده - به ما یک دستوراتی داده است که اگر به آن دستورات، بشر عمل بکند، حل همه مشکلات میشود.
قبل از اینکه آدم را خلق بکند به ملائکه میفرماید که میخواهم یک همچو کاری بکنم. ملائکه جنبه تقدس خودشان را نظر میکنند و جنبه فساد آدم را. از این جهت، میگویند که شما چرا خلق میکنی یک جمعیتی را که در زمین فساد کنند «و سفک دماء» کنند؟ ما تقدیس تو را میکنیم.
خدای تبارک و تعالی هم بهشان میفرماید که شما نمیدانید، شما همان خودتان را می بینید، خودبین هستید و از آدم کمالات را نمیدانید و بعد هم قصه را تمام میکند که به آدم «اسما» را که واقعش «اسماءالله» است- همه چیز اسماءالله است - تعلیم میکند، و بعد میگوید عرضه کنید! آنها میبینند که عاجزند. آنها، خوب! عقبنشینی میکنند. بعد از این که خلق میکند آدم را، امر میکند که سجده کنند، «ملائکهالله» همه سجده میکنند، لکن ابلیس نمیکند.
نکته اینکه ابلیس نمیکند، این است که خودبین است. میگوید: خلقتنی من نار و خلقته من طین؛ من از آتش خلق شدم، او از خاک خلق شده است؛ او پستتر از من است،من بالاتر از او هستم. آن هم جنبه خودبینی دارد و روی این زمینه سجده نمیکند و مطرود میشود.
ما از اینجا میفهمیم که قضیه خودبینی، ارث شیطان است، از صدر عالم این قضیه بوده است. وقتی هم که وسوسه میکند به آدم، باز آدم را اغوا میکند به اینکه تو را میخواهند اینجا کانه حبس کنند. تو اگر حرف من را بشنوی، بیشتر از اینها داری. آدم هم به آن جنبه دیگری از او قبول میکند. این یک تعلیم عمومی است که از قبل از خلقت آدم تا حالا باید برای ما عبرت باشد؛ بدانیم که ارث شیطان، خودبینی است. تمام فسادهایی که در عالم واقع میشود، چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومتها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است و تمام مفسدههایی که در عالم پیدا میشود، از این بیماری خودبینی است. چه در کنج خانه کسی نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبینی بکند، ارث شیطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، این هم اگر فسادی از آن حاصل بشود، از خودخواهی و خودبینی خودش است و چه حکومتهایی که در عالم حکومت میکنند، از اولی که حکومت در دنیا تاسیس شده است تا حالا، هر فسادی واقع شده از این خصیصه است. (صحیفه امام، ج 19 تاریخ نامشخص)
مجید پازوکی معارفی از کیهان
پنجشنبه 95/03/13
آیت الله ابراهیم امینی
نوشتار حاضر که با موضوع «سیره امام خمینی(ره) در معیشت» از کتاب انضباط اقتصادی اثر آیت الله ابراهیم امینی انتخاب شده و در خبرگزاری حوزه انتشار یافته، به تبیین گوشههایی از سیره و منش امامخمینی(ره) در مسائل اقتصادی میپردازد.
***
* معلوم نیست فرش خانه امام زمان(ع) چگونه است
من از سال 1326 ش، با امام راحل آشنا شدم. شاگردشان بودم اما رابطه ما از رابطه شاگردی و استادی بیشتر بود و جنبه مراد و مریدی داشت. شدیدا به حضرت امام رحمتالله علیه علاقهمند بودم. به منزلشان رفت و آمد داشتم و با زندگی ایشان مأنوس بودم. امام راحل سالها در خانه اجارهای زندگی میکرد، بعدا دستور دادند ملکی را که از پدرِ بزرگوارشان به ارث برده بودند، فروختند و با پول آن خانهای را در شهر مقدس قم خریدند. منزل امام رحمتالله علیه در قم خانهای متوسط با مساحت 250 تا 300 متر، با خشت و گل بود. امام تا زمانی که در ایران تشریف داشتند، سالها در آنجا زندگی کردند. خانه معمولاً با فرشهای تمیز و زیبا و ساده و متوسط فرش میشد. امام سالها با همان فرشها زندگی کرد. از جهت خورد و خوراک، احساس من این بود که در زندگی شخصیاش صرفهجویی میکرد. بعد از تبعید ایشان به نجف، از دوستان مورد اطمینان با خبر شدم در نجف خانهای اجاره کرده که محلّ سکونتشان بود. آن منزل بنابر عرف علما، یک بیرونی داشت که از صد متر کمی بیشتر بود با چند اتاق و فرشهای قدیمی و زیلو و فرشهای کهنهای هم در اندرونی خانه پهن بود. نقل کردند: زمانی عدهای خدمت امام رحمتالله عرض کردند: اجازه بفرمایید فرشی برای قسمت بیرونی منزل تهیه کنیم. امام فرمود: لازم نیست. اصرار کردند؛ آقا فرمود: مگر من صدراعظم هستم که میخواهید منزل را اینگونه فرش کنید؟ عرض کردند: آقا! مقام شما بسیار بالاتر است. شما نایب امام زمان علیهالسلام هستید. امام فرمود: معلوم نیست فرش خانه امام زمان هم چگونه است که شما میخواهید زندگی من به عنوان آبروی امامزمان علیهالسلام چنین باشد!
نقل میکردند: قسمت بیرونی منزلشان خراب شده و گچهایش ریخته بود. بعضی افراد خدمت ایشان عرض کردند: اجازه بدهید دیوارها را رنگ کنیم. امام فرمودند: اجازه نمیدهم از بیتالمال خرج کنید. یکی از علما نقل میکند: تابستان من رفتم منزل امام. امام در قسمت بیرونی مشغول مطالعه بود و از شدّت گرما عرق میریخت. عرض کردم: آقا! شما با این سن و سال و وضع جسمیتان چرا اجازه نمیدهید یک کولر برایتان تهیه کنند؟ اصرار کردم. آقا فرمود: فلانی! من از شما انتظار ندارم که بیایید و به من این توصیه را بکنید. مگر همه طلاب نجف کولر دارند که من هم تهیه کنم؟ هر وقت آنها هم پیدا کردند، من هم تهیه میکنم و عاقبت هم قبول نکرد که کولر (خنککننده آبی) بخرد.
*امام و احتیاط در مصرف
شخصی میگفت که روزی در بین راه با امام میرفتم، که به من فرمود: فلانی! چرا احتیاط نمیکنی؟ عرض کردم: در چه موردی؟ فرمود: وقتی میشود روی کاغذ کوچک بنویسی، چرا روی کاغذ بزرگ مینویسی؟ اگر میشود روی کاغذ کوچک بنویس یا کاغذ باطله، و بیتالمال را ضایع نکن!
*منزل 45 متری فرزند امام درنجف
در مورد فرزند امام حاج آقا مصطفی در نجف هم وضعیت همینگونه بود. کسانی که نجف رفته بودند ملاحظه کردند که فرزند امام یک خانه 45 متری داشت که فرشهایش زیلو بود. حاج آقا مصطفی وقتی از دنیا رفت، هفتاد دینار پول داشت. در وصیتنامهاش نوشته بود: «من نه پول دارم (غير از هفتاد دينار) نه خانه، فقط چند جلد كتاب دارم.»
امام قبل از رحلت در ایام بیماری وصیت کرده بود اموالی که در اختیار من و پولهایی که در بانک است، از وجوهات است و چند قطعه زمین است، که بعد از مرگم همه را در اختیار حوزه علمیه قم قرار بدهید. بعد از ارتحال ایشان همه را به حوزه علمیه قم دادند و حتی یک تومان هم برای خودش و ورثهاش باقی نماند. ایشان نفرمودند اموال را به ورثهام یا طلبهها بدهید. اینکه فرمود اموال را به مدیریت حوزه علمیه تحویل بدهید، دارای نکته اخلاقی ظریفی است. نفرمود از طرف من اموال را به طلبهها بدهید که درِ خانهام باز باشد و اسم «من» مطرح باشد، بلکه فرمودند به حوزه و مراجع بعدی بدهید؛ آنها خود مسئول هستند.
* امام اسوه و آبروی روحانیت است
امام در طول زندگیاش خیلی کم کتاب داشت، چون یکی از آفتهای بعضی کسان این است که کتاب زیاد تهیه میکنند در صورتی که لازم ندارند. کتابهای امام در قم آن قدر کم بود که گاهی میفرمود: فلان کتاب را برایم امانت بگیرید و بیاورید. وقتی هم که از دنیا رفت، برخی موثّقین بیت امام رحمتالله علیه میگفتند بیش از سی جلد کتاب در خانه نداشت. امام از دنیا رفت و تنها مِلکی که برای ورثه گذاشت همین خانه در محله یخچال قاضیِ قم بود. زندگی این عالم وارسته شبیه زندگی پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بود؛ شخصیتی که این همه بیتالمال در دستش بود. شاید در مرجعیت کسی مانند ایشان نباشد. حقا امام رحمتالله علیه اسوه و آبروی روحانیت است.
* تاثیر زندگی ساده امام در خارج از کشور
من سفری به خارج کشور رفته بودم، شخصی آمد از امام تعریف و تمجید میکرد. امام هنوز زنده بود. زندگی ساده امام را وصف میکرد و میگفت: «چنين افرادى هستند كه مىتوانند نهضت و انقلاب به پا كنند.» اگر امامرحمتالله علیه این همه محبوب بود و مردم به او علاقهمند بودند، به واسطه این قبیل صفات ممتازش بود. ما طلبهها باید سعی کنیم زندگیمان شبیه زندگی امام راحل باشد. تجملگرایی با حیثیت روحانیت و معنویت سازگاری ندارد و آفتی بزرگ برای روحانیت است.ای کاش همه مسئولان نظام اسلامی با تمسک به شیوه زندگی امام رحمتالله علیه سادهزیست و حافظ منابع ملّی و صیانت از حقوق محرومان جامعه باشند.
* در زشتی اسراف و تبذیر، کم و زیاد تفاوت ندارد
امام خمینی رحمتالله علیه در صرفهجویی در مصرف نیز نمونه و اسوه بود، حتی در مورد کاغذ چندان مقید بود که یکی از کارگزارانشان را مورد عتاب قرار داده، فرمودند: چرا برای نوشتن چند خط، از یک کاغذ بزرگ استفاده میکنی؟ چرا روی کاغذ باطله یا کاغذ کوچکتر نمینویسی؟ خودشان نیز در نوشتن از همین روش استفاده میکردند. ممکن است کسی بگوید یک صفحه کاغذ چه ارزشی داشت که امام اینقدر حساس بودند! در جواب عرض میکنیم: اوّلاً در زشتی اسراف و تبذیر، کم و زیاد تفاوت ندارد. به علاوه این روش ائمه علیهمالسلام بوده که در همه چیز مقید بودند اسراف نشود و از آنچه میتوان در جایی مصرف کرد، استفاده کنند. از جمله در روایات چنین آمده است: بشیر بن مروان گوید: ما بر امام صادق علیهالسلام وارد شدیم، امام خرمای رطب خواست. بعضی افراد پس از خوردن خرما هستهاش را پرت میکردند. امام، دست یکی از آنها را گرفت و فرمود: این کار را نکن، چون اسراف است و خداوند تباهی را دوست ندارد.
*ما واقعا یک ملت اسرافکاریم!
امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند میانهروی را دوست دارد و اسراف مورد خشم اوست، حتی انداختن هسته خرما، زیرا آن هم قابل استفاده است و حتی ریختن آبی که از خوردن، اضافه میآید نیز اسراف است. خداوند در قرآن فرمود: اسراف نکنید که خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد و فرمود: اسرافکنندگان برادران شیطان هستند. همین امور کوچک را وقتی نسبت به یک جامعه بزرگ حساب کنیم، قابل توجه میشود. حساب کنید جامعه ما در صرف کاغذ چقدر اسراف و تبذیر میکند؟ در بخش کارتها (برگههای تبریک) گرانقیمت به مناسبت اعیاد دینی و ملّی، دعوت به مجالس، سمینارها، کارتهای گرانقیمت، کارت تبریک جشنها، خبرنامهها و نشریههای تکراری و غیرمفید، کتابهای درسی یکسال مصرف، و دهها و صدها مورد دیگر. ما واقعا یک ملت اسرافکاریم!
کشورهای غنی که خود صادرکننده کاغذند، چنین اسراف نمیکنند. از یکی از مسئولان در یکی از کشورهای اروپایی شنیدم که گفت: «از كتابهاى درسى دانشآموزان بايد حدّاقل دو يا سه سال استفاده كنند» اگر ما هم این رویّه را در کتابهای درسی انجام میدادیم، هر سال چقدر میتوانستیم در خرید کاغذ از خارج صرفهجویی کنیم؟ به مسئولان چاپ کتابهای درسی توصیه میشود در این باره مطالعه کنند. چرا نباید دانشآموزان را به صرفهجوییِ کتاب و کاغذ و دفتر عادت دهیم؟ در کشورهای اروپایی از کاغذهای باطله هم کاملاً استفاده میکنند. در بعضی کشورها زبالهها را در سه پاکت جداگانه میریزند: 1. کاغذ، پلاستیک و مقوا؛ 2. شیشه و قوطی؛ 3. مواد زاید خوراکی. شهرداری هم آنها را میبَرد و استفاده میکند. چرا شهرداریهای ما تازه به فکر استفاده از زبالهها افتادهاند؟ چرا هنوز هم چنین روشی در همه اُستانها اجرا نمیشود؟ مایه تأسّف است که تأکیدات اسلام را درباره اجتناب از اسراف و تبذیر نادیده میگیریم و این همه اسراف میکنیم. اگر ما فقط در مصرف کاغذ میانهروی و صرفهجویی را رعایت کنیم، نیازمان به خرید کاغذ از خارج کم میشود.
در موضوع آگهیهای دیواری به ویژه زمان انتخابات، خیلی اسراف میشود. در هند و آفریقا دوره ابتدایی روی لوح چوبی مینویسند و بارها از آن استفاده میکنند تا در کاغذ اسراف نشود و در کشورهای اروپایی غربی، آمریکا، و کانادا حتی گاهی تا نه سال از آنها استفاده میکنند.
اگر در ایران حدّاقل دو سال یک بار استفاده میشد، هر دو سال میلیاردها تومان صرفهجویی میشد. این موضوع نیاز به همکاری اولیای دانشآموزان و معلمان دارد که صرفهجویی و پاکیزه نگه داشتن کتابها را به دانشآموزان یاد بدهند.
معارفی از کیهان
چهارشنبه 95/03/12
روی عن الصادق(ع) قال:«يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ اَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِاَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِمْ.»(1)
در معارفمان داریم: هر عملی که از ما صادر میشود، اثر وضعی برای انسان دارد. ولو اینکه خود او هم نفهمد. برایتان مثالی میزنم: اگر شما یک مایعی که در ظرفی است و خیال کردی آب است و تشنه بودی و خوردی و بعد معلوم شد آب نبود بلکه خمر و مشروب الکلی بود، دانستن و ندانستن تو روی این اثری ندارد و مست میشوی این مستی را اثر وضعی میگویند. چه بدانی، چه ندانی، این خوراک، این اثر را دارد. البتّه احکام شرعی بحث دیگری است و چون نمیدانستی جهنّم ندارد. این مطلب را گفتم تا بدانید اثر وضعی یعنی چه؟
هر عملی که در این عالم انجام میدهیم، اثر وضعی دارد و روی عمر ما اثر میگذارد، مهم این است. یک سنخ اعمال روی عمر انسان اثر میگذارند. چطور؟ این سنخ اعمال تقدیرهای عمر، که خدا تقدیر فرموده را تغییر میدهند. این حرفها بسیار مهمند. در روایات داریم که یک سنخ از اعمال، موجب طول عمر میشوند.مثلاً فرض کنید صله رحم مستحب است، روایات میگویند: طول عمر میآورد. اگر عمر من مشخّص است، طول عمر یعنی چه؟ معلوم میشود، با عمل خودم تغییر میکند. میتوانم با یک سنخ اعمال طولانیاش کنم و از آن طرف میتوانم کوتاهش کنم. چگونه؟ مثال میزنم. در روایات داریم، نعوذ بالله، زِنا مرگ ناگهانی میآورد. بسیاری از سکتهها به خاطر چیست؟ رواج زنا در جامعه.
«يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ اَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِاَعْمَارِهِمْ»، طول عمر زندگی مردم به سبب اثر وضعی احسانها و نیکوکاریهایی که میکنند، بیشتر است از طول زندگی آنها به اعمار؛ یعنی مقدّراتشان در عمر. از آن طرف مرگ انسانها به سبب گناهانشان بیشتر است از مرگ آنها به سبب مقدّراتشان. یعنی زندگیهایی که در دنیا به سبب عمل نیک میشود و مرگهایی که به سبب عمل زشت وگناه به وجود میآیند، بیشترند از آن چیزی که از نظر عمر برایت مقدّر شده است. امیدوارم بترسید از اینکه گناه، عمرتان را کوتاه کند از آن طرف، امیدوار شوید که اطاعت و احسان، عمرتان را طولانی کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1)بحارالانوار ج5 ص 140
* پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)