مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
دوشنبه 96/09/27
روز یکشنبه 96/09/26 بعد از نماز ظهر و عصر به مناسبت هفته پژوهش مناظره ای با موضوع ولایت فقیه در مدرسه حضرت ولی عصر (عج) اجرا شد .
این مناظره را طلاب سال دوم بر اساس درسی که داشتند اجرا کردند.
استاد ناظر و کمک کننده ها هر دو گروه موافقین بودند و استاد محترم سرکار خانم حیدری فر در گروه مخالفین بودند.
دوشنبه 96/09/27
روز شنبه 96/09/25 بین نماز ظهر و عصر نشستی با طلاب در مدرسه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد .
در این نشست استاد محترم سرکار خانم طباخی در باره پایان نامه خود با موضوع (جن) توضیحاتی دادند و در پایان به سوالات طلاب در این زمینه پاسخ دادند.
یکشنبه 96/09/26
جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب
کان فی وصیهًْالنبی (صلیالله علیه و آله وسلم) لعلی (علیهالسلام):
و عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ اللَّيْلِ و عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ الزَّوَالِ، و عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ الزَّوَالِ و عَلَيْكَ بِصَلوَهًِْ الزَّوَالِ[1]
در وصیت پیامبر اکرم(ص) بر امیرالمؤمنین علی(ع) آمده است:
بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی، و سه مرتبه ديگر گفتند كه بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی و بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی و بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی.
فقراتی از وصیت نبی مکرم به امیرالمؤمنین(ع) را قبلا خواندیم، در ادامه حضرت سه مرتبه این جمله را تکرار میفرمایند: نافلۀ شب را بجا بیاور! معلوم میشود خصوصیاتی در بلند شدن در نیمه شب، سحرخیزی و عبادت کردن وجود دارد که در هیچیک از نمازهای بیست و چهار ساعت دیگر، این خصوصیات وجود ندارد؛ لذاست که بر آن تأکید شده است.
نقل قولی را از مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوانالله علیه) نقل کردند:
اوائلی که مرحوم آقای طباطبایی به نجف رفته و با ایشان آشنا شده بودند، ایشان میگفتند: در بین راه، به آقای قاضی برخورد کرد، ایشان به آقای طباطبایی اینطور توصیه میکنند: پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان! اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! یعنی اولین توصیه مرحوم میرزا علی آقای قاضی به این شاگردِ برگزیده برجسته همین نماز شب بود، دوستان بخصوص افرادی که بنیه جوانی دارند، این سفارش بسیار مهم را رعایت کنند، نگذارند نماز شب ترک بشود.
یعنی رفتار با نماز شب باید مثل نماز فریضه باشد، مادامی که قادرید و میتوانید و محذور ندارید، اضطراری ندارید، حتما مقید باشید که نماز شب را بجا بیاورید. این را بایستی همه رعایت کنند. سپس فرمودند: علیک بِصَلوَهًْ الزوال، این را هم سه مرتبه فرمودند؛ به نظر میرسد، به قرینه صَلوَهًِْ اللیل که قبل فرمودند، نافله ظهر است نه نماز ظهر.
نماز ظهر، فریضه است، این تأکید مربوط به نافله ظهر است. اینجاهم مرحوم آقای قاضی (رضوانالله علیه) در یکی از مکتوباتی که به بعضی از تلامذه خودشان دارند، بر نافله ظهر خیلی تکیه میکنند، میفرمایند: این صَلوَهًِْ الأوابین است. تعبیر مرحوم آقای قاضی است که نافله ظهر، صَلوَهًِْ الأوابین است. این هم جزو نوافل بسیار مهم است.
_________________
[1] - الشافی، ص 829
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 18/1/92 به نقل از مشرق
معارفی از کیهان
یکشنبه 96/09/26
اضطراب حالتی است که شخص سکونت و آرامش خود را از دست میدهد و به تلاطم میافتد. این حالت عامل بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی است. نویسنده در این مطلب درباره عوامل و راههای درمان اضطراب سخن گفته است.
اضطراب عامل بسیاری از بیماریها
اضطراب در لغت به معناى پريشانى، بیتابى و سراسيمگى است (فرهنگ فارسى معين) و در اصطلاح روانشناسى، حالتى همراه با احساس بيم و نگرانى است و با نشانههاى جسمانى كه از وجود فعّاليت مفرط دستگاه عصبى حكايت دارد، به صورت خود كار مشخّص مىشود. (چكيده روانپزشكى بالينى، کاپلان – هرولدسادوک - بنجامین، مترجم: پورافکاری - نصرتالله، تهران، سال ۱۳۷۸، ص110 ـ 111)
خداوند نشانهها و آثاری را برای اضطراب بیان کرده که از جمله آنها میتوان به پيدايش حالتهاى غيرعادى از آثار اضطراب و وحشت شديد (احزاب، آیات 10 و 11)، آرزوى مرگ (مریم، آیات 23 و 25)، افشاى رازها (قصص،آیه 10)، سقط شدن جنين (حج، آیات 1 و 2)، فرار (توبه، آیات 25 و 26 و 56 و 57؛ حج، آیات 1 و 2) و درخواست مرگ و راحت شدن از اضطراب شدید و عوامل آن (مریم، آیات 23 تا 25) اشاره کرد.
اضطراب نقش بسیار مهم و اساسی در بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی بشر دارد و حتی میتواند عامل مرگ و میر زودرس بشر باشد. بنابراین شناخت عوامل ایجادی و راههای درمان حالات روانی و نفسانی اضطراب بسیار مهم است؛ چرا که انسان بدون داشتن امنیت و آرامش هرگز رنگ خوشبختی و سعادت را نخواهد چشید. از این رو برای انسان شناخت عوامل سلب آرامش و امنیت و نیز درمان و رهایی از اضطراب و اندوه در راستای رسیدن به آرامش و سکونت بسیار مهم است.
عوامل اضطراب و راههای درمان آن
از نظر قرآن مهمترین عوامل اضطراب در نگرشهای انسان نهفته است؛ زیرا اضطراب ریشه در نگاه انسان به امور هستی دارد؛ اگر انسان خود را در خلأ ببیند به گونهای که جای پای محکم و استواری نداشته باشد، با کوچکترین عامل درونی و بیرونی به تشویش و اضطراب میافتد.
انسانها از آنجا که موجوداتی فقیر و وابسته ذاتی به موجود دیگری چون خدا هستند (فاطر، آیه 15) اگر خود را به خدا ربط ندهند، همواره در اضطراب و تکانهای شدید خواهند بود و رنگ سکونت و آرامش و اطمینان را نخواهند دید. از نظر قرآن، وجود فقری بشر زمانی به آرامش میرسد که با وجود غنی خداوند ربط و پیوند داشته باشد و قلب انسانی با ذکر الهی و یاد خداوندی به خدا پیوند خورده باشد. در حقیقت کشتی توفان زده بشر را تنها لنگر یاد و ذکر الهی است که نگه میدارد و چون لنگری استوار آن را به آرامش میرساند و از تلاطم و اضطراب در امان نگه میدارد. از این رو در آیه 10 سوره قصص به اضطراب مادر موسی(ع) اشاره میکند که ربط با لنگر الهی موجب شده تا دل مضطرب آرام گیرد و به اطمینان برسد و رفتارهای نامناسب و اعمال افشاگرانه نداشته باشد.
همچنین در آیه 14 سوره کهف بیان میکند که همین ربط و ارتباط با خداوند موجب شده تا مومنان استوار بمانند.
بنابراین، اگر بخواهیم مهمترین عامل اضطراب در بشر را معرفی کنیم، عدم ربط و ارتباط با خداوند است. قلبهایی که با ذکر الهی با خداوند پیوند و ربط نخوردهاند و لنگری به نام خدا ندارند، همواره در اضطراب دائمی خواهند بود. اما دلهایی که با خداوند ربط پیدا کرده و پیوند خورده اند، در اطمینان هستند؛از این رو خداوند به صراحت در آیه 28 سوره رعد ذکر الله را عامل اطمینان و رهایی از اضطراب برمیشمارد.
البته امور دیگری چون جنگ (توبه، آیه 25)، زلزله (نازعات، آیات 6 تا 8)، شایعات (احزاب، آیه 60)، توفانهای دریایی (یونس، آیات 22 و 23)، محاصره (احزاب، آیات 9 و 10)، گرفتاریها و مشکلات (بقره، آیه 214؛ انعام، آیات 63 و 64) به عنوان عوامل اضطراب بیان شده است، اما اگرکسی با خدا ربط پیدا کرده است این عوامل چنان تاثیری در شخص نخواهد داشت و موجب اضطراب واقعی و دائمی نخواهد بود؛ بلکه چنانکه از آیاتی چون 12 و 13 سوره انفال و 2 و 4 سوره حشربر میآید مخالفت با خدا و پیامبر(ص) و ترک ذکر الله و ارتباط با خداوند مهمترین و اصلیترین عامل اضطراب در بشر است.
پس باید راه درمان اضطراب را در همان ایجاد پیوند و ربط با خداوند دانست؛ چرا که ارتباط با خداوند چنان لنگری مستحکم و استوار برای بشر ایجاد میکند که هیچ عاملی حتی جنگ و محاصره دشمن نمیتواند دلش را مضطرب کند و او را به تلاطم افکند و قدرت تفکر و رفتار متعادل را از او سلب کند.
از همین رو خداوند به مومنان به شکلی تعریض میزند که دل هایشان را با یاد خداوند استوار نساختهاند که هنگام محاصره یا جنگ و مانند آن مضطرب میشوند (توبه، آیات 25 و 26؛ احزاب، آیات 9 تا 11) چرا که اگر ذکر الهی در جانشان جاگیر شده بود، قلب به آرامش و اطمینان میرسید و هیچگونه اضطرابی نداشتند.(رعد، آیه 28)
معارفی از کیهان، حمید درودی
شنبه 96/09/25
با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
آقا خودشان هم به ورزش علاقه دارند و هم اهل ورزش هستند. میگفتند که والیبال بازی میکردند و والیبالشان هم خیلی خوب بود. میگفتند در نوجوانی و حتی با همان لباس طلبگی، والیبال بازی میکردند. به ورزش باستانی هم علاقه داشتند و کار میکردند. ایشان در مراسم مختلف ورزش باستانی که دعوت میشدند، حضور مییافتند. به کوهنوردی هم بسیار علاقه دارند.
یادم میآید در اوایل انقلاب یک روز به من گفتند من نذری دارم و میخواهم به امامزاده داوود(ع) بروم. ما هم برنامهریزی کردیم و همراه چند تن از محافظها و آقای راشد یزدی به سمت امامزاده داوود حرکت کردیم. ایشان لباس پاسداری پوشیدند و صورتشان را با چفیه بستند. آقای راشد هم با لباس عادی روحانیت آمده بود. جالب اینکه در راه همه فکر میکردند ایشان محافظ آقای راشد است، چون ما با لباس کوهنوردی و تجهیزات آمده بودیم. من به سبب تخصصم در کوهنوردی، سنگنوردی و صخرهنوردی، خوب میدانستم که راهپیمایی یک کوهنورد حرفهای به چه شکل است و میدیدم که آقا کاملاً حرفهای و خیلی راحت، مسیر را به سمت بالا طی میکردندو بدنشان بسیار روی فرم بود.
ورزش دیگری که حضرت آقا بسیار انجام میدهند، پیادهروی است؛ پیادهروی تند، بین نیم ساعت تا سه ربع. من صبحهای زود که سر کار میآمدم، میدیدم ایشان در حال پیادهروی هستند. حتی این پیادهروی در سفرهای خارج از کشور ایشان هم قطع نمیشد.
اگر در زمان ریاست جمهوری به مراسم ورزشی هم دعوت میشدند، معمولاً شرکت میکردند؛ مثلاً مراسم ورزشی آموزش و پرورش یا سازمان تربیتبدنی. بیشتر مراسم سالن 12 هزار نفری آزادی را میرفتند. با نشاط هم میرفتند. یک بار ایشان را برای برگزاری مسابقاتی در سالن شهید افراسیابی دعوت کرده بودیم، اصلاً باورمان نمیشد، اما آمدند. در زمان ریاست جمهوری بارها بچههای تیم جانبازان به ملاقات ایشان میآمدند.
تداوم این دیدارها در زمان رهبری
در زمان رهبری هم هر تیمی که از مسابقات برمیگشت، ایشان اظهار محبت داشتند. در سال 1372 که از انگلیس برگشتیم، آقای گلپایگانی را به استقبال ما فرستادند. بعد هم آن سخنان معروف «فتحالفتوح» را بیان کردند. در آن پیام اشاره کردند علیرغم اینکه میگویند بچههای مسلمان نمیتوانند کار کنند، بچهها فتحالفتوح میکنند. فردای استقبال هم دیداری با ایشان داشتیم که گفتند: من میخواستم خودم بیایم فرودگاه، اما بچههای حفاظت صلاح ندانستند. لذا آقای گلپایگانی را به نمایندگی فرستادم.
(خاطرات ورزشی آقای خسرویوفا- رئیس کمیته ملی پارالمپیک- به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای)
معارفی از کیهان
شنبه 96/09/25
آیة الله مفتح از جمله اندیشمندانی است که سخن گفتن از زندگی و مبارزاتش در واقع وصف اندیشه، فرهنگ و معنویت جامعه اسلامی است. در حوزه و دانشگاه مشغول به تدریس و تبلیغ شد و از مبارزین بود. از مؤسسین روحانیت مبارز و مبتکرین پیوند حوزه و دانشگاه بود. سرانجام توسط منافقین به شهادت رسید.
تاریخ شهادت: 27 آذر سال 1358 شمسی
زندگی شهید آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)
محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانه ای سرشار از تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود. از هفت سالگی به مدرسه پای گذاشت و تحصیل دروس ابتدایی را پی گرفت. از همان کودکی گاه گاهی همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانی می رفت و در مواقعی پس از اتمام سخنان گرم و دلپذیر پدر از بین جمعیت برمی خاست و با صدایی زیبا و نافذ به ذکر مصیبت اهل بیت - علیهم السلام - می پرداخت. وی در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) در حجره ای محقر و نمناک و در نهایت قناعت، همچون دیگر جویندگان دانش دینی در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و با جدیت و تلاش وافر به کسب معارف پرداخت.
مفتح، بخشی از رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و نیز قسمتی از اصول دروس خارج را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره) فراگرفت و در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف عالی قدر علامه طباطبائی (ره) تلمذ نمود. مدتی نیز در مکتب حضرت آیة الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی از پرتو فروغ اندیشه این دو استوانه استوار فقه بهره مند گردید و بعداز آن تحصیلات دانشگاهی را به موازات کسب دانش حوزه پی گرفت و به دریافت درجه دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد و در فقه به چنان تبحری دست یافت عنوان اجتهاد را احراز نمود.
دکتر مفتح با همکاری آیة الله خامنه ای (مقام معظم رهبری) و شهیدبهشتی «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» را در قم بنیان نهاد.
وحدت حوزه و دانشگاه
شهید آیت الله مفتح، از پیش کسوتان و منادیان وحدت حوزه و دانشگاه بود. وی به خوبی دریافته بود که دانشگاه و حوزه، دو بال برای پرواز در فضای عزتمندی، استقلال، دانش و معنویت هستند که اگر آسیبی به یکی از این دو بال وارد آید، یا اینکه این دو بال، با هم و هماهنگ نباشند، هم حوزه و هم دانشگاه و هم جامعه، لذت پرواز در اوج را از دست می دهند و از تعالی و کمال لازم باز خواهند ماند. بر این اساس، شهید آیت الله مفتح، بیشترین تلاش را برای نزدیک تر شدن این دو کانون دانش انجام داد و با ورود به فضای دانشگاه، نقبی به حوزه و دانشگاه زد و در زدودن احساس بیگانگی این دو کانون از یکدیگر تأثیر فراوانی گذاشت. از این رهگذر، امید آنانی که با دامن زدن به اختلاف و شکاف میان حوزه و دانشگاه، آهنگ ایستایی و رکود این مرز و بوم را بر لب داشتند، به ناامیدی تبدیل شد.
hawzah.net
پنجشنبه 96/09/23
ملا صالح مازندرانى در آغاز تحصیل بسیار تهیدست بود که با وضعى رقتبار به تحصیل میپرداخت، حتى قادر نبود چراغى براى مطالعه خویش بخرد. ملا صالح به اصفهان آمد و در سایه کوشش و پشتکار زائدالوصف خود، دروس مقدماتى را به پایان برد. شور و شوق آن محصل جوان علوم دینى چنان او را به کمال رساند که توانست در حوزه درس ملا محمدتقى مجلسى، دانشمند بزرگ عهد صفوى حضور بهم رساند و در اندک زمانى مورد توجه خاص استاد نامور خود واقع شود و بر تمام شاگردان وى فائق آید.
ملاصالح سنین جوانى را پشت سر میگذاشت و همچنان مجرد میزیست. استادش علامه مجلسى متوجه شد این دانشمند نابغه که از مفاخر شاگردان اوست، شایسته نیست مجرد باشد. روزى بعد از پایان تدریس،به وى گفت: اجازه میدهی دخترى را براى شما عقد کنم که با ازدواج با وى بتوانى تشکیل خانه و خانواده بدهى و از رنج تنها زیستن آسوده شوى؟ ملا صالح سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت.
علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمندش را که در علوم دینى و ادبى به سر حد کمال رسیده بود، طلبید و به وى گفت: دخترم! شوهرى برایت پیدا کردهام که در نهایت فقر و تنگدستى و منتهاى فضل، صلاح و کمال است؛ ولى منوط به اجازه توست، منتظرم نظر خود را اعلام کنى.
آن دختر دانشمند و پاک سرشت در پاسخ پدرش گفت: پدر! فقر و تنگدستى عیب مردان نیست و بدین گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت و عقد آن دو در ساعتى بعد بسته شد.(1)
_____________________
1. با اقتباس و ویراست از کتاب: داستانهای ما به نقل از حوزه نیوز
معارفی از کیهان
پنجشنبه 96/09/23
تعریف پژوهش
پژوهش، به معناي عام، بررسي يا كاوشي سخت كوشانه و به معناي خاص، تحقيق و تجربهاي جامع با هدف كشف واقعيتهاي نو و تفسير درست اين واقعيتها، تجديد نظر در نتيجهگيريها، نظريهها و قوانين پذيرفته شده در پرتو واقعيتهاي كشف شده و به كارگيري عملي نتيجهگيريها، نظريهها و قوانين جديد است. در معنايي ديگر، پژوهش فرايند رسيدن به راه حلهاي قابل اطمينان از طريق گردآوري، تحليل و تفسيردادهها به گونهاي برنامهريزي شده و نظاممنداست. اهميت پژوهش: پژوهش يكي از اساسيترين نيازها براي نيل به پيشرفت و توسعة همه جانبة يك كشور است و قدرت و استقلال هر كشوري بر پژوهش و توليد علم استوار است. بنابر اين نوع و سطح فعاليتهاي پژوهشي يكي از شاخصهاي اصلي توسعه و پيشرفت محسوب ميشود.
موفقيت در تمام فعاليتهاي مربوط به توسعه از جمله صنايع، كشاورزي و خدمات به نحوي به گسترش فعاليتهاي پژوهشي بستگي دارد. پژوهش يكي از محورهاي مهمي است كه ضامن پيشرفت و توسعة پايدار در هر كشور به شمار ميآيد. اگر پژوهشي صورت نگيرد، دانش بشري افزايش نخواهد يافت و دچار سكون و ركود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشي نيز از پويايي و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاين رو يكي از عوامل اساسي پيشرفت در كشورهاي توسعه يافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پيشرفت و توسعه، ارتباط مستقيمي با تحقيقات علمي دارد و رشد و توسعة كشورهاي پيشرفته در نتيجة سرمايهگذاري در بخش پژوهش است. حجم وسيع پژوهشهاي علمي در كشورهاي توسعه يافتة صنعتي گوياي اين واقعيت است.
منطق پژوهش:
پژوهش، فرايندي منطقي و معقول است كه هدف آن كشف روابط بين پديدارها است. به دليل نظم و ترتيب حاكم بر پديدارها و رويدادها، امكان تنظيم قوانين، اصول و نظريهها در رشتههاي گوناگون فراهم شده است و اين قوانين و اصول و نظريهها، به نوبة خود گوياي نظم و همساني موجود در پديدههاست.
اهمیت پژوهش
پژوهش يكي از اساسيترين نيازها براي نيل به پيشرفت و توسعة همه جانبة يك كشور است و قدرت و استقلال هر كشوري بر پژوهش و توليد علم استوار است. بنابر اين نوع و سطح فعاليتهاي پژوهشي يكي از شاخصهاي اصلي توسعه و پيشرفت محسوب ميشود. موفقيت در تمام فعاليتهاي مربوط به توسعه از جمله صنايع، كشاورزي و خدمات به نحوي به گسترش فعاليتهاي پژوهشي بستگي دارد. پژوهش يكي از محورهاي مهمي است كه ضامن پيشرفت و توسعة پايدار در هر كشور به شمار ميآيد. اگر پژوهشي صورت نگيرد، دانش بشري افزايش نخواهد يافت و دچار سكون و ركود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشي نيز از پويايي و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاين رو يكي از عوامل اساسي پيشرفت در كشورهاي توسعه يافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پيشرفت و توسعه، ارتباط مستقيمي با تحقيقات علمي دارد و رشد و توسعة كشورهاي پيشرفته در نتيجة سرمايهگذاري در بخش پژوهش است. حجم وسيع پژوهشهاي علمي در كشورهاي توسعه يافتة صنعتي گوياي اين واقعيت است.
منطق پژوهش
پژوهش، فرايندي منطقي و معقول است كه هدف آن كشف روابط بين پديدارها است. به دليل نظم و ترتيب حاكم بر پديدارها و رويدادها، امكان تنظيم قوانين، اصول و نظريهها در رشتههاي گوناگون فراهم شده است و اين قوانين و اصول و نظريهها، به نوبة خود گوياي نظم و همساني موجود در پديدههاست.
کارکرد پژوهش
پژوهش دانش نو ميآفريند. -پژوهش امكان كشف كاربرد تازة دانش كهن را فراهم ميسازد. - پژوهش به آموزش بهتر ميانجامد، چرا كه دانش نو و برنامههاي آموزشي، مكمل يكديگرند. - پژوهش ميتواند منبع درآمد باشد. پژوهشي كه سرمايهاي براي انجام آن در نظر گرفته ميشود يك منبع مالي است. - پژوهش موجب حل مسألهها و تضادهاي جامعه ميشود. -پژوهش به بشر اين توانايي را ميدهد كه بهتر با دنياي پيرامون خود رابطه برقرار كند و به اهدافش دست يابد. -پژوهش موجب پيشرفت جامعه ميشود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به منظور گسترش فرهنگ پژوهش در جامعه، روز 25 آذر از سوي «شوراي فرهنگ عمومي كشور» به نام روز پژوهش نامگذاري شد. وزارت علوم تحقيقات و فناوري نيز از سال 1379 چهارمين هفته آذر ماه را به نام هفتة پژوهش نامگذاري كرد و از سال 1384 اين نام به «هفته پژوهش و فناوري» تغيير يافت .ارج نهادن به مقام شامخ پژوهشگران و تجليل از پژوهشگران برتر، شناسايي و طرح مشكلات و چالشهاي پيش روي و ارتقاء سطح پژوهش و فناوري در كشور از جمله اهداف اين اقدام بود. در اين راستا هر سال مراسم هفتة پژوهش با مشاركت بيشتر دستگاههاي اجرايي كشور برگزار ميشود. تقدير از مقالات برتر، تقدير از پژوهشگران نمونه، تقدير از مدير تحقيق نمونه، تقدير از پروژههاي برتر و انتشار كارنامه پژوهشي در هر سال از مهمترين برنامههاي اين هفته است.
منابع
كريشان كومار، روش هاي پژوهش در كتابداري و اطلاع رساني، ترجمةفاطمه رهادوست با همكاري فريبرزخسروي، تهران :كتابخانةملي جمهوري اسلامي،1374 ،صص5-7. سايت هاي اينترنتي: سايت روز نامه كيهان2-سايت روزنامه ابتكار3-خبر گزاري جمهوري اسلامي4 -سايت تخصصي دانايي-5-com.-www.nedyazd6-www.kshdoc.ir(دبيرخانه دائمي ستاد ملي برگزاري مراسم هفتة وفناوري).7سايت ايرنا
nlai.ir آرشیو کتابخانه ملی
سه شنبه 96/09/21
زندگی نامه حضرت معصومه سلام الله علیها
حضرت فاطمه معصومه(س) از فرزندان امام کاظم(ع) و شخصیت های برجسته خاندان موسوی است که دو امام را در عصر خویش درک کرده و از رهنمودهای آن بزرگان بهره برده است.
برخی به نقل از کتاب “نزهة الابرار فی نسب اولاد ائمة الاطهار” و کتاب “لواقع الانوار فی طبقات الاخیار” ولادت ایشان را در مدینه اول ذیقعده سال 173هجری می دانند، چنانکه میرزا ابوطالب تبریزی گوید:«… از کتاب نزهة الابرار فی نسبة اولاد الائمه الاطهار نقل شده، در روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از سال یکصدوهفتادوسه متولدشده و در دهم ماه ربیع الثانی سال دویست ویک در قم وفات کرده.»
هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
هجرت حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) از مدینه به مرو، هجرتی اجباری بود که هر نوع تصمیم گیری را از وی سلب کرده بود. لذا خاندان پیامبر و خاصان امام که بی فروغ او زندگی برایشان مفهومی نداشت، قصد هجرت به ایران کردند و لیکن مخالفت دستگاه خلافت باعث شد تا هجرت حضرت فاطمه معصومه(س) با یکسال تاخیر صورت پذیرد.
حسن بن محمد بن حسن قمی گوید:«از سادات حسینیه از فرزندان موسی بن جعفر علیهما السلام که به قم آمدند، فاطمه بود دختر موسی بن جعفر علیها السلام. چنین گوید بعضی از مشایخ قم که چون امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود از برای عقد بیعت به ولایت عهد برای او سنة ماتین، خواهر او فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام در سنه احدی و ماتین به طلب او بیرون آمد..»
ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
فاطمه معصومه(س) برای اطلاع از حال برادر در سال 201 هجری از مدینه به طرف خراسان حرکت کردند، در بین راه در ساوه بیمار شدند و به خادم خود گفتند ایشان را به قم که محل سکونت شیعیان و حامیان علی (ع)بود، ببرد.
در کتاب تاریخ قم آمده است که چون مردم قم از خبر ورود فاطمه معصومه(س)به ساوه آگاه شدند؛ آل سعد اشعری اتفاق کردند که از ایشان درخواست کنند به قم آید؛ از میان ایشان موسی بن خزرج بیرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه معصومه(س) رسید زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشیدد و به سرای خود در میدان میر قم فرود آورد.
فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها
محکم ترین دلیل برای شناسایی مقام معنوی حضرت معصومه علیها السلام، وصف مستقیم ائمه علیهم السلام نسبت به جایگاه ایشان می باشد. این معرفی از چند لحاظ مورد توجه است. اول اینکه از میان امام زادگان و اولاد مستقیم ائمه علیهم السلام، فقط در مورد زیارت ایشان سفارش و تأکید صورت گرفته است؛ به طوری که حتّی از حدود سی و شش برادر و خواهر نیز، فقط ایشان توجه امام رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام، و امام صادق علیه السلام را به خود جلب کرده است؛ آن گونه که امام صادق علیه السلام با تجلیل از تولّد او خبر داده و ثواب زیارت توأم با معرفت او را بهشت معرفی نموده و شفاعتش را شامل حال تمام شیعیان دانسته است.
حضرت معصومه سلام الله علیها از نگاه دیگران
فقیه گرانمایه، اسوه تقوا و فضیلت، مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانی 1406 ه. ق.)، فرزند آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره)، در ضمن یادداشتهای خود آورده است: شبی خواب عجیبی دیدم که سه نفر از مردمان بیابان گرد، که یکی از آن سه بزگوار معلوم بود که امام عصر(عج) بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله، در طرف سر مبارک ایستاده اند و زیارت می کنند - به حسب ظاهر - یعنی معلوم بود که برای زیارت ایستاده اند؛ ولی من کلمات آنها را نمی شنیدم.
بعداً من به روایت “سعد"، که سند زیارت آن وجود مبارک است، مراجعه کردم، دیدم: «عند الرأس مستقبل القبلة؛ نزد سر رو به قبله»، و عبارت “فوق الرأس” به معنای بالا سر را ندارد، و نزد سر، رو به قبله، با توجه به عرفیت سلام، که باید روبه جانب بدن مطهر باشد، منطبق بر همان موضع است که در عالم خواب، امام(عج) و دو نفر از یاران آن بزرگوار ایستاده بودند.
در حریم نور
حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر، کریمه اهل بیت علیهم السلام شفیعه شیعیان، عالمه و محدّثه خاندان وحی، معصومه و مبرّا از گناه، طاهره حمیده، تقیه نقیه و… است. آن حضرت جایگاه ممتاز ویژه ای در میان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد و معصومین علیهم السلام توجّه و عنایت مخصوصی به ایشان دارند. به همین جهت، خبر از رحلت او در قم داده و شیعیان را به زیارت آن حضرت سفارش کرده اند.
یکی از تأکیدات مهم این احادیث، زیارت حضرت معصومه علیها السلام با شناخت و درک مقام و عظمت آن حضرت و علم به شأن و بزرگی او است. جناب آقای خسروشاهی می گوید: روزی از آیت الله بهجت(ره) سؤال کردم: اینکه درباره زیارت حضرت معصومه علیها السلام آمده است: «مَنْ زارَها عارفاً بِحَقّها وَجبت لَهُ الجَنَّةُ؛ هر کس با شناخت به حق او حضرتش را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد». جمله «عارفاً بحقّها» چه معنی دارد؟ در یک جمله فرمودند: «مقام ایشان را از مقام معصومین علیهم السلام پایین تر و از دیگران بالاتر بداند.»
حضرت معصومه سلام الله علیها در شعر و ادب
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا
بی اختیار سمت حرم می کشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل می کند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست می دهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
hawzah.net
دوشنبه 96/09/20
چنانکه می دانیم به پیروان امیرالمومنین علی(علیه السلام) شیعه می گویند؛ با این وجود، جریان شیعه به شیعه جعفری معروف شده است. در این مقاله برآنیم در این باره بیشتر به کنکاش پرداخته و به دو دلیل برای نامیدن شیعه به شیعه جعفری اشاره کنیم.
دلیل اول: زمینه برای رشد جبهه فرهنگی در زمان امام صادق(علیه السلام)
در زمان حضرت علی(علیه السلام)، میدان برای گسترش فرهنگ شیعه چندان مهیا نبود؛ نه در زمان حاکمیت خلفا، و نه در دوره خلافت ایشان. در دوره خلفا که ظلمهای بیشماری در حق حضرت روا داشته شد و به تعبیر حضرت، در گلوی او استخوان و در چشم او خار بود[1]
و مردم از او رویگردان بودند؛ در زمان خلافت نیز بواسطه تحمیل شدن جنگهای نظامی و فتنه داخلی، حضرت نتوانست چنان که باید و شاید، فرهنگ شیعی را نهادینه کند. اما در زمان امام صادق(علیه السلام) زمینه برای فعالیتهای فرهنگی مساعد بود؛ زیرا که با گسترش حکومت اسلامی، زمینه برای تضارب آراء فراهم شده بود و دانشمندان ملیتهای مختلف به حضور امام رسیده و سوالات خویش را می پرسیدند و حتی بعضا نیز مسلمان می شدند[2]
حضرت امام صادق(علیه السلام) با تربیت شاگردان بسیاری، آحاد جامعه و مخصوصا پیروان خود را نسبت به علم و دانش ترغیب می کرد و می فرمود که دوست دارم شما، یا دانشمند باشید یا دانشجو[3]
آن امام همام با تعلیم شگفتیهای آفرینش به یکی از شاگردان خود به نام مفضل بن عمر، نکاتی از اسرار آفرینش و طب را به ایشان آموخت که پس از دوازده قرن، مطالب آن برای دانشمندان کشف شد(مثل کشف جریان خون)[4]
بنابراین امام صادق(علیه السلام) پایه های مکتب شیعه را با علم و حکمت مستحکم نمود و شیعه را هویتی علمی بخشید، و به پاس خدمات گرانقدر آن امام همام در راه مکتب تشیع، مکتب شیعه به نام شیعه جعفری منسوب شد.
ادامه »