مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
پنجشنبه 96/09/02
حضرت سکینه علیهاالسلام یکی از بانوان بافضیلت، و از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب و عفت می باشد. او پرورش یافته پدری چون امام حسین علیه السلام و مادری فداکار چون رباب، و تحت حمایت و تربیت عمه ای چون زینب کبری علیهاالسلام و برادر بزرگواری همانند امام سجاد علیه السلام بود و توانست از برترین زنان عصر خویش گردد.
حضرت سکینه در طول زندگی خویش، حوادث و تحولات گوناگون سیاسی و اجتماعی، از جمله واقعه عظیم عاشورا را به چشم دید و به عنوان یکی از بازماندگان خاندان امامت، پیام رسان اهداف و احکام والای اسلام به شمار می آمد. وی با برگزاری محافل و مجالس علمی و ادبی، و نیز تبیین معارف بلند دینی در قالب اشعار نغز و فصیح و کم نظیر خویش، خدمت بسیار ارزشمندی به عالم اسلام نمود و الگوی بسیار خوبی برای همه بانوان جهان گردید.
ولادت حضرت سکینه
در تاریخ درباره سال ولادت حضرت سکینه علیهاالسلام خبر دقیقی نیامده است، ولی با توجه به سال وفات آن حضرت (سال 117ق) که همه تاریخ نگاران بر آن اتفاق نظر دارند، وی در سال 47 ق چشم به جهان گشوده است.
پدر بزرگوارش امام حسین علیه السلام از خاندان امامت و مادرش رباب دختر امرء القیس بن عدی (شاعر معروف و بزرگ عرب) بود که از زنان فاضل و شاعر زمان خویش به شمار می آمد. وی در جریان کربلا حضور داشت و یک سال بعد از آن حادثه، در مدینه از شدت حزن جان باخت.
علاقه و محبت امام حسین علیه السلام به سکینه
امام حسین علیه السلام علاقه بسیار زیادی به دخترش سکینه علیهاالسلام داشت، به طوری که این محبت و دوستی را در قالب شعری به این مضمون ابراز می نمود: «خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب من در آن خانه باشند. من آن ها را خیلی دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آن ها می کنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند، خواه در حیات یا در ممات من».
سکینه و حمایت از ولایت
حضرت سکینه علیهاالسلام همواره از حریم امامت و ولایت دفاع می کرد. هنگامی که خالدبن عبدالملک والی مدینه بود، در روزهای جمعه به سخنرانی می پرداخت و به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام دشنام می فرستاد و جسارت می کرد. این خبر به حضرت سکینه علیهاالسلام رسید. وی هر هفته در روزهای جمعه به همراه کنیزان خود در محل حضور پیدا می کرد و در مقابل بی حرمتی ها وهتک حرمت خالد می ایستاد و با کنیزان خویش، او را نفرین می کرد. خالد چون جرأت آزار و اذیت آن حضرت را نداشت، به اطرافیان خود دستور می داد تا به کنیزان آن حضرت حمله کنند و آن ها را متفرق سازند.
سکینه و شکایت از مردم کوفه
حضرت سکینه علیهاالسلام هیچ گاه بی وفایی مردم کوفه و وعده های دروغینی را که به پدرش امام حسین علیه السلام داده بودند، فراموش نکرد. زمانی عده ای از مردم کوفه نزد آن حضرت آمدند تا بر او سلام نمایند. او در کمال نارضایتی و حزن و اندوه به آن ها چنین فرمود: «خدا می داند که من از شما خشمگینم. شما جدم علی علیه السلام را به قتل رساندید؛ عمویم حسن و پدرم حسین و برادرم علی و همسرم مُصعب را کشتید. شما مرا در کودکی یتیم کردید و در بزرگسالی بیوه نمودید».
ازدواج و فرزندان حضرت سکینه
حضرت سکینه علیهاالسلام در زمان پدرش با پسرعمویش عبداللّه اکبر فرزند امام حسن علیه السلام ازدواج کرد که وی در واقعه عاشورا به شهادت رسید. پس از او، با مصعب بن زبیر والی بصره ازدواج کرد و برادرش امام سجاد علیه السلام عقدشان را جاری ساخت. مصعب، مهریه او را بیش از هزار درهم قرار داد. پس از کشته شدن مصعب توسط عبدالملک بن مروان، عده ای از مردم کوفه به خواستگاری حضرت سکینه برای عبدالملک رفتند که بامخالفت شدید ایشان مواجه شدند. بنا به روایتی، آن حضرت دو فرزند، یکی پسر و دیگری دختر داشت که در کودکی از دنیا رفتند.
حضرت سکینه، بانوی فضیلت ه
حضرت سکینه علیهاالسلام ، بانویی بود که در طول زندگی پربرکت خویش، درب خانه فضیلت و سیادت را گشوده داشت و آستان کمال و بلاغت را در اجرای احکام شریعت بر روی همه باز نمود و پیام نبوت و امامت را به مردمان رساند. حضرت سکینه علیهاالسلام ، با توجه به تغییرات اجتماعی، موضع گیری کرده و در تحولات بزرگی چون حادثه کربلا، انقلاب بزرگ و بی سابقه کوفه و شام، قتل عام مردم مدینه، آتش زدن مکه و… و از فرصت استفاده کرده و اخبار آل محمد صلی الله علیه و آله را با بهره گیری از فنون ادبی، به گوش همگان رسانید.
مسافرت های حضرت سکینه
حضرت سکینه علیهاالسلام به همراه پدر از مدینه به مکه رفت و از آن جا، به کربلا قدم نهاد. بعد از شهادت پدر و نزدیکانش، با حزن و اندوه بسیار و تحمل سختی های فراوان، به همراه کاروان اسیران به کوفه و از آن جا به شام رفت. او سپس برای وداع دوباره با پدربزرگوار و دیگر شهدا، در اربعین حسینی به کربلا بازگشت و از آن جا به طرف مدینه حرکت کرد. او در این مسافرت پر فراز و نشیب، آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشت و همگان را از قدرت استعداد و فصاحت و بلاغت خویش، آگاهی بخشید. حضرت سکینه علیهاالسلام چندین سفر به حج رفت که بزرگان اهل مکه، از او به بهترین شیوه استقبال می کردند و به هر منطقه ای که قدم می گذاشت، مایه خیر، برکت و افتخار افراد آن منطقه می شد و از ایشان به نحو شایسته ای استقبال می کردند.
شکیبایی حضرت سکینه
حضرت سکینه علیهاالسلام در حالی که دوران نوجوانی را سپری می کرد، در واقعه عظیم عاشورا، صحنه های شهادت برادران و پدر را از نزدیک نظاره گر بود، ولی به سفارش پدر بزرگوارش گوش جان سپرد و همه رنج ها و سختی ها را با صبر و بردباری تحمل نمود. زمانی که امام حسین علیه السلام برای وداع با اهل بیت به سوی خیمه ها آمد، نزد پدر رفت و صدا زد: بابا! آیا تسلیم مرگ شده ای، بعد از تو به چه کسی پناه ببرم؟ امام حسین علیه السلام او را دلداری داده، چنین فرمود: «ای نور چشم من، چگونه کسی که یار و یاور ندارد، تسلیم مرگ نشود. ولی بدان که رحمت و یاری خدا در دنیا و آخرت از شما جدا نمی گردد. دخترم، بر قضای الهی صبر کن و شکایت منما. دنیا محل گذر است، ولی آخرت خانه همیشگی است». او بعد از واقعه عاشورا به همراه عمه بزرگوارش، مراقبت از کودکان و اسیران را بر عهده گرفت و با گفتار و کردار صبورانه خویش، اهداف و آرمان های عالی قیام پدر را به بهترین صورت در میان مردم بازگو کرد.
حضرت سکینه و حفاظت از حریم عفاف
حضرت سکینه علیهاالسلام آن چنان به پوشش و حجاب اهمیت می داد که وقتی از منزل خارج می شد، حتی دربان خانه اش نمی دانست که خانم بیرون رفته یا کنیزی از منزل خارج شده است. امام باقر علیه السلام نیز در این باره می فرماید: «هر گاه حضرت سکینه علیهاالسلام می خواست از راهی عبور کند، جوانان بنی هاشم مسیر راه را محافظت می کردند تا کسی چشمش به جمال و قامت او نیفتد». پس از جریان عاشورا و در سفر اسارت نیز، آن حضرت همیشه در اندیشه رعایت حجاب و اجرای رسالت دینی خویش بود.
دانش حضرت سکینه
حضرت سکینه علیهاالسلام علاقه زیادی به شعر داشت و افزون بر این که خود شعر می سرود، منزلش نیز محفلی برای نقد و بررسی اشعار شاعران بزرگ و معروف عرب به شمار می آمد. هرگاه اختلاف نظری بین شاعران پدیدار می گشت، نزد آن حضرت می رفتند و داوری او را ملاک قبولی یا رد اشعار خود می دانستند. آن حضرت در پشت پرده قرار می گرفت و توسط کنیزی که او نیز در ادبیات مهارت داشت، اشعار را دریافت می کرد. بعد حضرت با توجه به شعر شاعران، جوایزی برای شعر آن ها در نظر می گرفت. محققان، اندیشمندان و راویان حدیث، برای برطرف ساختن شبهه ها و پرسش های علمی و فقهی خود، به منزل حضرت سکینه علیهاالسلام مراجعه می کردند. هم چنین آن حضرت، منزل خود را، محفل زنان و دختران عرب قرار داده بود و تبلیغ دین خدا را از راه این محفل ادبی انجام می داد.
وفات حضرت سکینه
حضرت سکینه علیهاالسلام پس از حدود هفتاد سال عمر سراسر پرافتخار و عظمت، سرانجام در ظهر روز پنجشنبه، پنجم ربیع الاول سال 117ق، در مدینه جان به جانان سپرد. پس از رحلت آن حضرت، خالد بن عبدالملک، حاکم مدینه، با عده زیادی از مردم در محل حضور یافت و ابتدا براساس رسم آن زمان، بر پیکر پاک آن حضرت نماز خواند و سپس مردم دسته دسته بر او نماز خواندند. آن گاه امام زین العابدین علیه السلام امر فرمود تا مقدار زیادی عطر و عود تهیه کردند و آنها را در اطراف جنازه گذاشتند و شمع های زیادی افروختند و تا صبح روز بعد، در آن جا به قرائت قرآن پرداختند. سپس امام سجاد علیه السلام بر جنازه آن حضرت نماز خواند و آن بدن پاک را در مدینه منوره به خاک سپرد.
.hawzah.net
پنجشنبه 96/09/02
پاسخ رهبر انقلاب به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامهی سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دربارهی پایان سیطرهی شجرهی خبیثهی داعش تأکید کردند: شما با متلاشی ساختن تودهی سرطانی و مهلک داعش نهفقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید.
متن کامل پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامهی سردار سلیمانی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار پر افتخار اسلام و مجاهد فی سبیلالله آقای سرلشکر حاج قاسم سلیمانی (دام توفیقه)خدای بزرگ را با همهی وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانهی شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجرهی خبیثهای را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح، در کشور سوریه و عراق ریشهکن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛ ضربهی سختتر به سیاست خباثتآلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولتهای مستقل را به وسیلهی رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و رژیمهای وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همهگونه پشتیبانی کردند تا سلطهی نحس خود را در منطقهی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلّط سازند. شما با متلاشی ساختن این تودهی سرطانی و مهلک، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملّتها و به بشریّت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لٰکِنَّ اللهَ رَمیٰ» بود که بهخاطر مجاهدت شبانهروزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.
اینجانب صمیمانه به شما تبریک میگویم و با این حال تأکید میکنم که از کید دشمن غفلت نشود. آنهایی که با سرمایهگذاری سنگین، این توطئهی شوم را تدارک دیده بودند آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر دوباره به جریان افکنند. حفظ انگیزه، حفظ هوشیاری، حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک، کار فرهنگی بصیرتافزا و خلاصه، آمادگیهای همهجانبه نباید فراموش شود. شما را و همهی برادران مجاهد از کشورهای عراق و سوریه و دیگران را به خدای بزرگ میسپارم و به همهی شما سلام و دعا میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۳۰ آبانماه ۱۳۹۶
سیّدعلی خامنهای
khamenei.ir
پنجشنبه 96/09/02
سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی نامهای به محضر رهبر انقلاب اسلامی، پایان سیطرهی شجرهی خبیثهی داعش را اعلام و این پیروزی بزرگ را به حضرت آیتالله خامنهای و جهان اسلام تبریک گفته بود.
متن نامهی سردار سلیمانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انّافَتَحنا لَکَ فتحاً مُبینا
محضر مبارک رهبر عزیز و شجاع انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظلهالعالی
سلام علیکم
شش سال قبل فتنهای خطرناک شبیه فتنههای زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که فرصت و حلاوت درک حقیقی اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) را از مسلمانان سلب نمود این بار پیچیده و آغشته به سمّ صهیونیسم و استکبار همچون طوفانی ویرانگر، عالم اسلامی را درنوردید.
این فتنهی خطرناک و مسموم با هدف آتشافروزی وسیع در عالم اسلامی و درگیر نمودن مسلمانان با یکدیگر، توسط دشمنان اسلام ایجاد گردید. حرکت خبیثانهای که تحت نام “حکومت اسلامی عراق و شام” در همان ماههای اولیه موفق شد با اغفال دهها هزار جوان مسلمان، دو کشور بسیار اثرگذار و سرنوشتساز عالم اسلامی “عراق” و “سوریه” را دچار بحران بسیار خطرناکی کند و صدها هزار کیلومتر مربع از اراضی این کشورها را همراه با هزاران روستا، شهر و مراکز مهم استانی به تصرف درآورد و هزاران کارگاه و کارخانه و زیرساختهای مهم این کشورها از جمله، راهها، پلها، پالایشگاهها، چاهها و خطوط نفت و گاز و نیروگاههای برق و موارد دیگری از این نوع را تخریب نمودند و شهرهای مهمی همراه با آثار گرانبهای تاریخی و تمدن ملی آنها را با بمبگذاری از بین برده و یا سوزاندند.
اگرچه آمار خسارتهای وارده قابل احصاء نیست اما بررسیهای اولیه حاکی از پانصد میلیارد دلار میباشد.
در این حادثه، جنایات بسیار دردناکی که غیر قابل نمایش است رخ داد؛ از جمله: سربریدن کودکان یا پوست کندن زندهزندهی مردان در مقابل خانوادههای خود، به اسارت گرفتن دختران و زنهای بیگناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زندهزندهی افراد و ذبح دستهجمعی صدها جوان.
مردم مسلمان این کشورها متحیر از این طوفان مسموم، بخشی گرفتار خنجرهای برندهی جنایتکاران تکفیری گردیدند و میلیونها نفر دیگر خانه و کاشانهی خود را رها کرده و آوارهی شهرها و کشورهای دیگر شدند.
در این فتنهی سیاه، هزاران مسجد و مراکز مقدس مسلمانان تخریب و یا ویران گردید و بعضاً مسجد را به همراه امام جماعت و نمازگزاران آن با هم منفجر نمودند.
بیش از شش هزار جوان فریبخورده به نام دفاع از اسلام بهصورت انتحاری با خودروهای پر از مواد منفجره خود را در میادین، مساجد، مدارس، حتی بیمارستانها و مراکز عمومی مسلمانها منفجر کردند؛ که در نتیجهی این اعمال جنایتکارانه دهها هزار مرد، زن و کودک بیگناه به شهادت رسیدند.
تمامی این جنایتها بنا به اعتراف عالیترین مقام رسمی آمریکا که هماکنون ریاست جمهوری این کشور را بر عهده دارد توسط رهبران و سازمانهای مرتبط با آمریکا طراحی و اجرا گردیده است کما اینکه همچنان این روش توسط رهبران کنونی آمریکا در حال طراحی و اجرا است.
آنچه پس از لطف خداوند سبحان و عنایت خاص رسول معظم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت گرانقدرش باعث شکست این توطئهی سیاه و خطرناک گردید، رهبری خردمندانه و هدایتهای حکیمانهی حضرت مستطاب عالی و مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی سیستانی بود که موجب بسیج کلیهی امکانات برای مقابله با این طوفان مسموم گردید.
یقیناً پایداری دولتهای عراق و سوریه و پایمردی ارتشها و جوانان این دو کشور خصوصاً حشدالشعبی مقدس و دیگر جوانان مسلمان سایر کشورها با حضور مقتدرانه و محوری حزبالله به رهبری سید پر افتخار آن، جناب سید حسن نصرالله (حفظهاللهتعالی) نقش تعیینکنندهای در به شکست کشاندن این حادثهی خطرناک داشتند.
قطعاً نقش ارزشمند ملت و دولت خدمتگزار جمهوری اسلامی خصوصاً ریاست محترم جمهوری اسلامی، مجلس، وزارت دفاع و سازمانهای نظامی و انتظامی و امنیتی کشورمان در حمایت از دولتها و ملتهای کشورهای فوقالذکر قابل تقدیر است.
حقیر بهعنوان سرباز مکلفشده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعهی داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطرهی این شجرهی خبیثهی ملعونه را اعلام میکنم و به نمایندگی از کلیهی فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریهای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند، این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشتساز را به حضرتعالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملتهای مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض مینمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانهی این پیروزی بزرگ بر زمین میسایم.
و مَا النَّصرالّا مِن عِندِالله العَزِیزِ الحَکِیم
فرزند و سربازتان
قاسم سلیمانی
khamenei.ir
سه شنبه 96/08/30
روان شناسان غربی نفس انسانی را گاه در ذات و سرشت اصلی، شرور دانسته و گاه دیگر نیک نهاد و خیر دانسته اند؛ اما بر اساس روان شناسی قرآنی، نفس انسانی در حالتی از اعتدال و استوا قرار دارد.
خدا میفرماید:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛
سوگند به نفس و آن کسی که او را در حالت اعتدال و استوا آفرید؛ پس به آن نفس، فجور و تقوایش را الهام کرد.(شمس، آیات 7 و 8)
اقتضای این اعتدال و استوا آن است که با دارا بودن همه علل و عوامل خیر و شر از عقل و شهوت و غضب، اصولا گرایش ابتداییاش به خیر و دوری از شرور است.
به سخن دیگر، نفس ملهمه به الهامات الهی، در حالت اعتدالی است که عوامل بعدی از جمله آموزشهای والدین، محیط زیست و مانند آنها گرایش به خیر و شر را در او تقویت میکند و به یک سمت متمایل میشود. این تمایل نه یک دفعه بلکه تدریجی است. از این رو
پیامبر(ص) میفرماید:
کُلُّ مَولودٍ یُولَدُ على الفِطرَهًِْ، و إنّما أبَواهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنَصِّرانِهِ؛
هر مولودى بر فطرت (توحید) زاده مى شود و این پدر و مادر او هستند که وى را یهودى و نصرانى بار مىآورند.(شرح نهجالبلاغهًْ: ابن ابی الحدید، ج 4، ص 114)
نیز فرمودهاند:
کُلُّ مَولودٍ یُولَدُ على الفِطرَهًِْ، فما یَزالُ علَیها حتّى یُعْرِبَ عَنها لِسانُهُ، فأبَواهُ یُهَوِّدانِهِ أو یُنَصِّرانِهِ أو یُمَجِّسانِهِ؛ هر مولودى بر اساس فطرت (توحید) به دنیا مى آید و پیوسته بر آن است تا آنکه زبانش از آن پرده بر مىدارد، اما پدر و مادرش او را یهودى یا نصرانى و یا مجوسى بار مىآورند. (کنز العمّال ، الهندی: 11730)
خداوند در تبیین گرایش به بدی نیز میفرماید
که این گرایش موجب نمیشود تا اصل آن فطرت تبدیل و تحویل یابد؛ زیرا سنتها و قوانین الهی از جمله فطرت که در ذات هر چیزی به شکل قانون نهادینه میشود، تبدیل و تحویل نمییابد.(روم، آیه 30) پس با گناه، آن ذات اصلی تغییر نمیکند بلکه نوعی دفن انجام میشود : وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛ بتحقیق نومید شد و در زندگی گرفتار باخت شد کسی که آن نفس را دفن کند.(شمس، آیه 10) این دفن کردن موجب میشود تا برقلب آدمی مهر زده شود و با بسته شدن و تغییر طبیعت، آن فطرت نتواند ظهور و بروزی داشته باشد. اما امکان آن هست تا با توبه آن فطرت آشکار شود و گرایش به خیر در انسان دوباره پدیدار و ظاهر شود.
به هر حال، برخلاف دیدگاه مطرح در روان شناسی غربی ذات انسانی گرایش به شرور نداشته بلکه در حالت استوایی است که گرایش به خیر در آن قویتر و روشنتر است، هر چند که قوای غضب و شهوت گرایشهای به شر را بروز میدهند ولی چنان قوی نیست تا آن تعادل را از میان بردارد. در ضمن هرگز ذات انسانی تبدیل و تحویل نمییابد.
معارفی از کیهان
سه شنبه 96/08/30
مجلس ختمی درروز چهارشنبه 96/08/29 در مسجد حضرت ولیعصر(عج) با حضور خانواده آن مرحوم،مسئولین حوزه و مکتب وجمعی از طلاب برگزار گردید.
این مراسم با تلاوت قرآن شروع شد سپس آقای نوش آبادی به مداحی پرداختند و در پایان هم هدایای فرهنگی به یاد آن مرحوم به حاضران تقدیم شد …
دوشنبه 96/08/29
تو را با بوی عطر، با مهربانی، تو را با لبخند شراکت شادی ها شناختیم. سایه بان حمایت تو را هرگز هیچ خسته ای کم نیاورد و در انزوای غربت هیچ تنهایی، پس از بردن نام تو بی نصیب از شوق نماند. تو آمده بودی تا سلام کردن را حتی به کبوتران بیاموزی. بیشتر از باران برای تشنگی ها حقیقت داشتی.
پیامبرمهربانی صلی الله علیه و آله، در قرآن و سیره
یکی از ویژگیهای رسول گرامی اسلام، رحمت عام و فراگیر آن گرامی نسبت به تمام اهل عالم است. ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله درخشش نور رحمت و محبّت بر سر تا سر گیتی بود. خدای تعالی از مادری همانند حضرت آمنه علیهاالسلام بزرگ ترین ارمغان بشریت و مظهر عطوفت و رحمت را به انسانهای خسته از خشونت و کینه و عداوتهای شیطانی تقدیم داشت.
خدای عالمیان در مورد پیامبرش فرمود: «وَما أرْسَلْناکَ إلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»؛ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إنَّما بُعِثْتُ رَحْمَةً؛ من برای رحمت مبعوث شده ام.»
به راستی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جلوه بارز زیباترین صفات الهی از جمله رحمت، محبت، شفقت، مودّت، رأفت و عطوفت است.
ادامه »دوشنبه 96/08/29
ماه “ربیع الاول” همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛
به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است.
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله، اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
ماه “ربیع الاول” همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها می باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست.
در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و می توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است. چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او می باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست. و گویا روزی است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفی ترین اسرار در آن پی ریزی شده است.
پس بر انسان مسلمان که برتری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش می باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارزانی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما “آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم“.
ادامه »شنبه 96/08/27
چکیده پایان نامه خانم فاطمه علیرضایی
روابط کلامي همسران در بهبود زندگي زناشويي اهمیت دارد. چراکه از مهمترين عوامل اختلاف در زندگي و يا حتي طلاق عدم اصلاح ارتباط کلامي و غيرکلامي ميان همسران است که از آن غفلت بسيار ميشود؛ پس با ارائه راهکارهاي عملي بر طبق رهنمودهاي ائمه اطهار علیهم السلام و علم روان شناسي زوجين را در جهت رسيدن به پايداري و صميميت در روابط و بخصوص روابط کلامي ياري می رساند.
ارتباط به معنای به طناب بستن، مقید شدن و رابطه داشتن است و واژه های مرابطه، اتصال، لقی، عاشر صفح به عنوان مترادف ارتباط به کار می روند. ارتباط همسران به صورت کلامی و غیر کلامی مطرح می گردد که انواع غیر کلامی آن حالات مختلف افراد که شامل شکل نشستن و ایستادن، طرز قرار گرفتن دست ها، ارتباط چشمی، بوی خوش و پوشش ظاهری می باشد. روابط سالم و سازنده بین زوجین دارای ویژگی های خاصی است که شامل سخن گفتن مؤدبانه و محبت آمیز،پاسخ منطقی به عیب جویی های دیگران،روحیه دادن در مشکلات، استقبال و بدرقه همسر، خوشرویی، خوش اخلاقی و معاشرت نیکو و درست تقاضا کردن می باشد. همچنین برای داشتن رابطه درست و مؤثر بین همسران راهکار هایی وجود دارد که می توان به راهکار های انتقاد سازنده، مشکل گشایی، بیان تذکر صحیح، بینشی – شناختی و حفظ ریاست مردان که شامل پذیرش مدیریت شوهر و اطاعت از او، احترام به رأی وسلیقه همسر و حفظ آبروی وی، اشاره کرد.
واژگان کلیدی: همسران، ارتباط کلامی ، ارتباط غیر کلامی ، اسلام ،روانشناسی
شنبه 96/08/27
پرسش:
به چه دلیل امام، لقب «رضا» را داراست و چه کسی این لقب را برای امام نهاده است؟
پاسخ:
این لقب ریشه الهی دارد؛ امام کاظم(ع) پیوسته فرزند خود را رضا خطاب میکرد و میفرمود: «قلت لولدی الرضا؛ من او را رضا میخوانم.» (بحارالانوار، ج 49، ص 4)
درباره لقب رضا، برخی معتقد بودند که مأمون عباسی، امام را ملقب به «رضا» کرد! و بر این اساس تعدادی از مورخان نیز آن را نقل کردهاند. (تجارب الامم، ج 4، ص 131)
ابن خلدون مینویسد: چون مأمون، علیبن موسیالکاظم(ع) را به ولایتعهدی برگزید و با او بیعت کرد، او را به «الرضا من آل محمد» لقب داد. (1)
در پاسخ میتوان به این روایت استناد کرد:
احمد بزنطی به حضرت جواد(ع) عرض کرد: عدهای از مخالفان شما خیال میکنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زیرا آن حضرت ولایتعهدی او را پذیرفت و متعهد خواسته او شد.
امام فرمود: به خدا سوگند اینان مردمی بدکار و دروغگو هستند و خیال نابجایی کردهاند، بلکه خدای متعال او را رضا نامیدهاند؛ زیرا آن حضرت در آسمان مرضی خدا و در زمین مورد خشنودی حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) بود. بزنطی پرسید:
از کجا چنین لقبی مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنکه پدران و اجداد شما همگی مرضی خدا و رسول و ائمه طاهرین بودهاند؟ فرمود: علت اینکه پدر من از میان تمام ائمه بدین پایه ارتقا یافته، این بود که دوست و دشمن از وی خرسند بودند، لیکن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضایتی نداشتند. (معانیالاخبار، ج 1، ص 13)
البته ناگفته نماند در بین امامان معصوم(ع) بیشترین لقبها، از آن امام علی(ع) و سپس به امام رضا(ع) اختصاص دارد، بیش از پنجاه لقب برای امام رضا(ع) ذکر شده است که هر کدام از این لقبها نکات خاص خود را دارد که لقب رضا یکی از آنها است، و لقبهای دیگر مانند: قبله هفتم، غریب الغربا و عالم آل محمد نیز مشهورترین آنها است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 262
معارفی از کیهان
پنجشنبه 96/08/25
اینک «پدری مهربان» از دنیا می رود، پدری بی مانند جهان را ترک می گوید و آنگاه که بی تابی و بی قراری دخترش را نظاره می کند خطاب به او چنین می فرماید: «فاطمه عزیزم، غصه به خود راه مده که تو اوّلین کسی هستی که به دیدار من می شتابی.
برگی از دفتر زندگانی پیامبر اعظم، حضرت محمد صلی الله علیه و آله
پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبداللّه (ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال 570 بعد از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت مبعوث گشت. سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت کرد و سختی ها و مشکلات فراوان متحمل شد و در این مدت گروهی زبده تربیت کرد و پس از آن به مدینه مهاجرت نمود و آنجا را مرکز قرار داد.
ده سال در مدینه آزادانه دعوت و تبلیغ نمود و با سرکشان عرب نبرد کرد و همه را مقهور ساخت. پس از ده سال همه جزیرة العرب مسلمان شدند. آیات کریمه قرآن تدریجا در مدت بیست و سه سال بر آن حضرت نازل شد. مسلمین شیفتگی عجیبی نسبت به قرآن و هم نسبت به شخصیت رسول اکرم نشان می دادند.
رسول اکرم در سال یازدهم هجری، یعنی یازدهمین سال هجرت از مکه به مدینه که بیست و سومین سال پیامبری او و شصت و سومین سال از عمرش بود درگذشت در حالی که جامعه ای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی می کرد تأسیس کرده و باقی گذاشته بود.
ادامه »