مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
یکشنبه 95/12/01
روز شنبه 95/11/30 پانزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه
مسئله حجاب
مقدمه:
1.عبارت حجاب(پوشش ،ستر)
2. فلسفه پوشش
3. مبانی آثار پوشش
●فردی :آرامش روانی،حفظ حیثیت و احترام زن،تمایز انسان و حیوان
●خانوادگی استحکام پیوند خانواده
●اجتماعی: استواری اجتماع
4. تاریخچه پوشش:
●در ادیان الهی
●در آیین های بشری
●ملل مختلف:
1. در دوران باستان
2. در دوران معاصر
یکشنبه 95/12/01
با جمله اسميه و ارکان آن و همچنين با انواع خبر و ضمير رابط آشنا شديم.
در جمله اسميه اصل بر اين است که مبتدا در اول کلام و خبر پس از آن ذکر شود؛ اما گاهی خبر بر مبتدا مقدم میشود و گاهی اين تقدم واجب است.
برای مثال اگر مبتدا نکره محضه و خبر ظرف يا جار و مجرور باشد، يا مبتدا محصور فيه باشد؛ يعنی بعد از «الاّ، يا انمّا» ذکر شود، «ما عادلٌ الاّ الله، انّما عادلٌ اللهُ» يا به آن ضميری متصل شود که مرجع آن ضمير خبر باشد، «في الدار صاحبُها»، تقدم خبر بر مبتدا واجب است
و اگر اين تقدم حاصل نشود، عبارت اشتباه خواهد بود.
گاهی نيز به علت صدارت طلب بودن خبر، خبر وجوباً مقدم میشود. مانند «أينَ الطريقُ». منشأ اين تقدم گاهی دستور زبان عربی است که در ترجمه عبارات به زبان فارسی رعايت اين قواعد دستوری ضروری نيست؛ زيرا اين قواعد در زبان فارسی وجود ندارد.
برای مثال در «في الدار رجلٌ» چون مبتدا نکره محضه و خبر جار و مجرور است؛ خبر بر مبتدا (گزاره بر نهاد) مقدم شده است؛ ولی تقدم گزاره بر نهاد در فارسی وجود ندارد؛ لذا عبارت به صورت «مردی در خانه است» ترجمه میشود؛ زيرا اگر دستور زبان عربی رعايت شود ترجمه فارسی «در خانه مردی است» مناسب نخواهد بود.
گاهی منشأ تقدم رعايت اصول بلاغی است که پس از تشخيص بايد در ترجمه از عربی به فارسی و از فارسی به عربی رعايت شود.
برای مثال در «لله ملک السموات و الأرض» علت تقدم خبر تأکيد و حصر است پس در ترجمه بايد از ادات حصر و تأکيد استفاده کرد. يعنی «پادشاهی آسمانها و زمين فقط از آن خداست».
تمرين 19: عبارات زير را با توجه به موارد تقدّم خبر بر مبتدا ترجمه کنيد.
قلمی روی ميز و دختری زير درخت است. چند کتاب در کيف و چند کتاب روی صندلی است. تو يک ماشين داری و راننده آن در ماشين است. يک گنجشک روی شاخه است. هر اتاقی يک در دارد. اين کيست؟ امتحان کي است؟ کانون زبان کجاست؟ کتاب کجاست؟ فقط سعيد در امتحان قبول شد. فقط مادر مهربان است. فقط خدا روزی دهنده است. فقط علی کوشاست.
کلمات: المفردات
قلمی: قلمٌ/ دختری: بنتٌ/ چند کتاب: کتُبٌ/ صندلي: کرسي، الکرسي/ داری: لکَ/ يک ماشين: سيّارةٌ/ راننده: سائق/ يک گنجشک: عُصفورٌ/ شاخه: الغُصن/ در: بابٌ/ هر اتاقی: کل غرفةٍ/ کيست؟: مَن؟/ کي است؟ متی؟/ کانون زبان: معهد اللغات/ کجاست؟: أينَ؟/ فقط: ما … الاّ … و انّما …، …/ قبول: ناجح/ مهربان: حنونة، عطوفة/ روزی دهنده: رزاق/ کوشا: مجتهد.
یکشنبه 95/12/01
روزدوشنبه 95/11/25 کلاس سبک زندگی اسلامی در برنامه صبح گاه مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد استاد این کلاس سرکار خانم سلیمانی مقدم استاد پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند ایشان در ضمن سخنان خود درباره آیه قران: «و ثیابک فطهر والرجز فاهجر» صحبت کردند…
برمبنای آیات قران وتوضیحی که علامه حسن زاده آملی حفظه الله در کتاب صد و ده اشاره فرمودند:
تنها راه نظافت است هر چه برای نظافت بکوشید به حقیقت نزدیکتر هستید، نباید برای شما فرق کند که خانه خودتان است یا ماشینف اداره است یا خیابان فرقی نباید بکند. از کوزه همان برون تراود که در اوست .
برای رسیدن به حقیقت قران هم راه طاهر بودن است که «لایمسه الا المطهرون».
پس باید برای نظافت و پاک بودن باید برنامه ریزی کرد مطابق علاقه نیاز و ارجحیت بهترین برنامه ریزی را که کمترین مشکل را ایجاد میکند باید انتخاب کرد.
شنبه 95/11/30
جلسه بیستم مقدمات رد شبهه با حضور استاد سلیمانی مقدم روز یکشنبه 95/11/24در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد
در این جلسه پس از مرور کنترل خیال و اثرات آن، کنترل احساسات بیان شد،
برای کنترل احساسات اولین قدم باید ذاتیات و نیازهای آن مورد دقت و شناخت قرار گیرد، کار احساسات ادراک جزئیاتی است که خیال آنها را به تصویر کشیده است، بعد این جزئیات را با هم مقایسه می کند و از میان آنها همانی که مطابق خواسته های ذاتی احساسات است انتخاب میکند، در واقع احساسات منبع و محل صدور دوست داشتنها و دوست نداشتنها می باشد، جایگاه جذب ها ودفع ها است، محل میلها و طردها است. این جذب و دفع به واسطه ذاتیاتی است که این قوه دارد از حب ذات، ارزشمند بودن خود، قانع نبودن به حالتی یا خصوصیتی که دارد زیبایی شناسی، کنجکاوی، حس پرستش، حس نیاز به احترام، حس نیاز به محبت، اظهار وجود دارد
که هر کدام از این ذاتیات به سه شکل ظهور پیدا میکند:
1ـ به شکل افراطی یعنی حد خود و دیگران به زیاده خواهی شکسته میشود
2ـ تفریط یعنی حد خود و دیگران به کم خواهی شکسته میشود
3ـ تعادلی که نه حد خود و نه حد دیگران شکسته نمی شود بلکه کل تصمیم گیریها بر مبنای عقل، شرع و عرف عاقل ایجاد خواهد شد؛
اگر تصمیم گیری بخواهد برمبنای عقل باشد باید بتوان یک قانون کلی از مطلب مورد نظر ایجاد کند که اگر هزار بار در این مورد خاص قرار بگیرد باز هم مطابق همین تصمیم را میگیرد و اگر هزار نفر دیگر هم دراین موقعیت قرار بگیرند باز هم همین تصمیم را میگیرد.
برای کنترل احساسات اول باید ذاتیات آن را شناخت، نوع تغذیه هر کدام از آن ذاتیات را پیدا کرد، موانع و مشکلات را فهمید، بعد از این اطلاعات و عمل مطابق آن یعنی حب ذات باید غذای لایق خود را بخورد انوقت بخواهیم تکبر نکند؛ آنوقت در هجوم و فشار وسوسه ها میتوان احساسات خود را کنترل کرده و به راه صواب هدایت کرد.
پنجشنبه 95/11/28
افراد در دادن صدقه و انفاقات مالی، دارای چند نگاه و نیت هستند:
نوع اول تاجرانه است. عدهای که از پرداخت صدقه، چشم به برکتی دوختهاند که از پَسِ صدقه در مالشان حاصل میشود. یکی میدهند، تا دوتا به آنها برگردد.
نوع دوم، هوشمندانه و از سر ترس است. کسانی که در پرداخت صدقه، هدف دفع ضرر احتمالی دارند. پرداخت این صدقه وقتی جدی میشود که احتمال ضرر محسوستر شود. مصداق شایع آن، سفر و رانندگی در جاده است که تاکنون برای بسیاری از نزدیکان و آشنایان اتفاقات خطرناکی رقم زده و شاید برای ما هم…
نوع سوم، احساسی است، که فوران حسِ ترحمّ آدمی ، انگیزهای برای پرداخت صدقه میشود. مثلا پس از صرف غذا در گرانترین رستوران و پرداخت مبالغ سنگین برای یک وعده غذا، در راه برگشت، اگر فقیری دیده شود، به شرط آنکه رنگ رخسارش از شدت گرسنگی کامل زرد شده باشد، شیشه ماشین به اندازه 5 سانت پائین میآید و هزار تومان به او داده میشود تا بتواند امشب یک قرص نان خالی بخورد.
نوع چهارم، ریاکارانه است. صدقهای است که برای ابراز قدرت و ثروت هزینه میشود. برخی برای مانور قدرت در بین قشر فقیری که وی را میشناسند، به صدقه دادن رو میآورد تا بلکه شأن او را از آنچه هست، پلهای بالاتر گمان کنند. البته این صدقه حتی خالی از ثواب است.
اما نوع پنجم، نگاه شریکانه است. کسانی هستند که نه دنبال برکت مال و دفع ضرر احتمالی هستند و نه فوران حس ترحم و هزینه برای قدرت، بلکه از این رو که تنهاخوری را شایسته نمیدانند، بر خود وظیفه و واجب کردند که در پی هر لقمهای که میخورند، با دیگری شریک باشند. باورشان این است: «تا زمانی که گرسنهای وجود دارد، سیر خوردن حرام است.»
چون خدای رحمان حکم کرده: «وفی اموالهم حق للسائل و المحروم»(ذاريات آیه ۱۹ ) و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود! خوشا به سعادتشان.
هادی چیتساز.معارفی از کیهان
پنجشنبه 95/11/28
و قال (علیه السلام): ازری بنفسه من استشعر الطمع و رضی بالذل من کشف عن ضره و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه.
و درود خدا بر او فرمود: آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختیهای خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است.
انسان بر مبنای قوانین و دلیلهای فلسفی موجودی مجرد است و نیز بر مبنای قوانین و استدلالهای عرفانی تجلی حق است؛ و بر این مبنا که هر موجودی ذاتیات خود را ظاهر میسازد، پس تجلی هم باید ذاتیات اصل خود را ظاهر سازد، بنابر این اگر انسان تجلیی از حق است باید نمودی از بینهایت ذات حق در این انسان هم ظاهر شده باشد؛ و این بینهایت بودن در مراتب مختلف وجودی انسان خود را به شکلهای مختلف نشان میدهد، در مرحله و مرتبه احساسات این بینهایت خود را به شکل زیاده طلب کردن نشان میدهد، همه چبز میخواهد، هیچ حد و مرزی برای این دوست داشتن و خواستنش وجود ندارد، این یک حس طبیعی است که با کلام حضرت علی علیه السلام مؤدب میشود اگر این حس به حال خود رها شود نتیجه ای جز پست شدن و حقیر شدن در جمع چیزی را برایش به ارمغان نمی آورد، به همین دلیل
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: جان خود را با طمع نپوشانید که شما را پست میگرداند.
رضی بالذل من کشف عن ضره
آن که راز سختیهای خود را آشکار سازد خود را خوار کرده.
یکی از مسائل مهم هر انسان در زندگی نوع ارتباطی است که در زندگی با دیگران برقرار میکند؛ در ارتباط با دوستان و همنوعان، صحبت کردن جایگاه مهمی دارد، چه بگوییم ، از کجا بگوییم، چطور بگوییم چه نگوییم، چه چیزی را اگر بگوییم باعث میشود که ارتباط به جای اینکه محکم شود سست تر میشود؛
حضرت علی علیه السلام میفرماید:
در ارتباطات و صحبت کردنهای خود باب گله و شکایت را باز نکنید، از مشکلاتی که در زندگی پیش آمده است صحبت نکنید، اظهار عجز و ناتوانی نکنید، زیرا این نحو ارتباط و برخورد با دیگران باعث میشود که در نظر دیگران خوار شود.
مقایسه کردن خود با دیگران یکی از خصوصیاتی است که انسانها دارند وقتی فرد در ارتباط با دوستان و آشنایانش مشکلات، ناکامیها، زجرها و بدبختیهایش را با آب و تاب مطرح میکند نا خودآگاه شنونده شخص را با یک حالت ایدهآل و با خود مقایسه میکند و این مقایسه برای مخاطب دور بودن گوینده را از کمال زندگی واضح میکند و مطابق شخصیت مخاطب یک دیدگاهی در ذهن شنونده شکل میگیرد؛ اگر مخاطب متکبر باشد از دید بالا به این انسان نگاه میکند و مایی تحقیر میشود که این آدم چقدر بدبخت است و من از او بهترم و با دید حقارت به او نگاه میکند و این همان فرمودهی مولی الموحدین است که اگر رازت را و مشکلت را بگویی خوار میشوی!
و اما اگر مخاطب حسود باشد دوباره خود را مقایسه میکند و با یک دید تحقیری به گوینده مینگرد و او را ضعیف و پایینتر از خود مییابد و در این صورت هم باز باعث تحقیر متکلم میشود و نتیجه همان است که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودهاند که بیان کردن ناملایمات و ناراحتیها باعث خواری میشود.
و اما اگر مخاطب خود کم بین باشد در این صورت هم وقتی نقص و ضعف شما را ببیند شاید در بعضی موارد برای برطرف کردن حس حقارت و خود کم بینی خود به نحوی با شما ارتباط برقرار میکند که خود را حلال مشکلات و بزرگ جلوه دهد و تو که گرفتار هستی همانند خودش تحقیر شده و مقصر نشان میدهد و این نوع از همهی انواع دیگر پر خطرتر است زیرا رسما شخصیت شما مبهم و خرد میشود و چیزی که شما نیستید و ندارید را به شما القاء میکند یعنی در این نوع ارتباط هم تحقیر و خوار کننده است. پس باز هم میرسیم به کلام حضرت علی علیه السلام که بیان سختیها و مشکلات به دیگران شما را خوار میکند.
اگر عزت نفس میخواهید باید دست از درد دل کردن بردارید و با صاحب مشکلات بیان سختیها را کنید و از او راه حل بگیرید
سه شنبه 95/11/26
روز سه شنبه95/11/26 کلاس آیات الاحکام توسط استاد خانم میرخان در مدرسه برگزار شد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن …(آیه 6 سوره نساء)
این آیه درباره غسل و وضو و تیمم آمده است.
52 یا53 کتاب فقهی داریم.
واجب:
1.نفسی: به خودی خود واجب است مثل نماز.
2.غیری: به واسطه چیز دیگری واجب می شود مثل وضو که برای نماز و طواف و لمس آیات قرآن واجب شده.
تمام دنیا در سیستم اجتماعی احکامی دارد که در تمام این موارد احکام فقهی آن آمده…
سه شنبه 95/11/26
در آیات و روایات بر احسان به والدین بسیار تأکید شده است. احسان به معنای نیکی کردن، مصادیق و نمودهای فراوانی دارد که از آن جمله کمکهای مالی بدون منت گذاشتن است.
امام صادق(ع) درباره شرایط کمال احسان میفرماید:
احسان به مردم به کمال نمیرسد جز با سه خصلت: 1- شتاب کردن در آن 2- کم شمردن بسیار آن 3- منت نگذاشتن با آن به مردم. (تحفالعقول صفحه337)
خداوند فرمان میدهد در کارهای خیر از جمله احسان سرعت و سبقت بجوئیم (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه48)
و کارهای خیر و نیکی کردنهای خودمان را بزرگ نشماریم بلکه کم شمرده و منتی نگذاریم. (مدثر، آیه6) با این شیوه است که میتوانیم به همان کمال احسانی برسیم که خداوند فرمان داده که نسبت به والدین به جا آوریم.
عفو و گذشت از خطاها و اشتباهات پدر و مادر از دیگر تجلیات احسان است. والدین هر خطایی کردند میبایست نادیده بگیریم و بر ایشان خرده نگیریم و عذر و بهانهشان را بپذیریم. (تغابن، آیه14)
اطاعت بیچون و چرا از ایشان نیز از مصادیق و تجلیات احسان است. بر اساس آموزههای قرآنی در همه چیز جز شریک برای خدا قرار دادن، میبایست اطاعت کنیم. (عنکبوت، آیه8؛ لقمان، آیه 15)
دوشنبه 95/11/25
النَّبيُّ عزيزٌ عند الله سواءً کنتَ مطيعاً له أو غير مطيع
تأکَّدْ من أنَّک ستَشربُ من الکأس الذي سقيتْ به غيرک سواء کان حلواً أو مرّاً
کيف تتصرفُ إذا في حالة شرقَة الأکلِ سواء أنت أو أحد أفراد أُسرتک
الولادة سواء کانت طبيعيَّة أو قيصريَّة فترة تعرف بالنفاس
فلانٌ سيَرحلُ سواء بالعمل السياسي أو العسکري
أيِّ شخصٍ يتوقف عن التعليم هو عجوزٌ سواء کان في العشرين أو الثمانين
المعروف يجعل المرء يشعر بالراحة سواء کان هو الفاعل أو المتلقي
الحياةُ مستمرَّة سواء ضحکتَ أم بکيتَ
يبقَی الماءُ ماءً سواء قدَّمته في أکواب من الذهب أو أکواب من الفضَّة
ستستمرُّ الحياة سواء تغَيَّروا أشخاص علينا أو بَقَوا مَعنا
سواء کنتَ ناجحاً أو فاشلاً الناسُ قد يتحدَّثوا عنک بالسوء فلا تُبالي
ندعَمُ الفلانَ سواء شارکَ بمحادثات أم لا
أمريکا اتَّخَذَتْ قرار غزو العراق سواء کانت بريطانيا معها أو لا
نرفُضُ کسر هيبة الدولة سواء من النواب المعتصمين أو متظاهرين
نُريد الفوزَ علی الأرجنتين سواء بتواجد ميسي أم لا
الکلُّ متحمس لطرح … سواء مواطنين أو مهتمين بالاقتصاد
یکشنبه 95/11/24
و قال (علیه السلام): ازری بنفسه من استشعر الطمع و رضی بالذل من کشف عن ضره و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه.
و درود خدا بر او فرمود:
آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختیهای خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است.
انسان بر مبنای قوانین و دلیلهای فلسفی موجودی مجرد است و نیز بر مبنای قوانین و استدلالهای عرفانی تجلی حق است؛
و بر این مبنا که هر موجودی ذاتیات خود را ظاهر میسازد،
پس تجلی هم باید ذاتیات اصل خود را ظاهر سازد، بنابر این اگر انسان تجلیی از حق است باید نمودی از بینهایت ذات حق در این انسان هم ظاهر شده باشد؛ و این بینهایت بودن در مراتب مختلف وجودی انسان خود را به شکلهای مختلف نشان میدهد، در مرحله و مرتبه ای احساسات این بینهایت خود را به شکل زیاده طلب کردن نشان میدهد، همه چبز میخواهد، هیچ حد و مرزی برای این دوست داشتن و خواستنش وجود ندارد، این یک حس طبیعی است که با کلام حضرت علی علیه السلام مؤدب میشود اگر این حس به حال خود رها شود نتیجه ای جز پست شدن و حقیر شدن در جمع چیزی را برایش به ارمغان نمیآورد، به همین دلیل
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
جان خود را با طمع نپوشانید که شما را پست میگرداند.