سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری15

روز شنبه 95/11/30 پانزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه

مسئله حجاب
مقدمه:


1.عبارت حجاب(پوشش ،ستر)
2. فلسفه پوشش
3. مبانی آثار پوشش
●فردی :آرامش روانی،حفظ حیثیت و احترام زن،تمایز انسان و حیوان
●خانوادگی استحکام پیوند خانواده
●اجتماعی: استواری اجتماع
4. تاریخچه پوشش:
●در ادیان الهی
●در آیین های بشری
●ملل مختلف:
1. در دوران باستان
2. در دوران معاصر

فن ترجمه19

با جمله اسميه و ارکان آن و همچنين با انواع خبر و ضمير رابط آشنا شديم.

در جمله اسميه اصل بر اين است که مبتدا در اول کلام و خبر پس از آن ذکر شود؛ اما گاهی خبر بر مبتدا مقدم می­شود و گاهی اين تقدم واجب است.

برای مثال اگر مبتدا نکره محضه و خبر ظرف يا جار و مجرور باشد، يا مبتدا محصور فيه باشد؛ يعنی بعد از «الاّ، يا انمّا» ذکر شود، «ما عادلٌ الاّ الله، انّما عادلٌ اللهُ» يا به آن ضميری متصل شود که مرجع آن ضمير خبر باشد، «في الدار صاحبُها»، تقدم خبر بر مبتدا واجب است

و اگر اين تقدم حاصل نشود، عبارت اشتباه خواهد بود.

گاهی نيز به علت صدارت طلب بودن خبر، خبر وجوباً مقدم می­شود. مانند «أينَ الطريقُ». منشأ اين تقدم گاهی دستور زبان عربی است که در ترجمه عبارات به زبان فارسی رعايت اين قواعد دستوری ضروری نيست؛ زيرا اين قواعد در زبان فارسی وجود ندارد.

برای مثال در «في الدار رجلٌ» چون مبتدا نکره محضه و خبر جار و مجرور است؛ خبر بر مبتدا (گزاره بر نهاد) مقدم شده است؛ ولی تقدم گزاره بر نهاد در فارسی وجود ندارد؛ لذا عبارت به صورت «مردی در خانه است» ترجمه می­شود؛ زيرا  اگر دستور زبان عربی رعايت شود ترجمه فارسی «در خانه مردی است» مناسب نخواهد بود.

گاهی منشأ تقدم رعايت اصول بلاغی است که پس از تشخيص بايد در ترجمه از عربی به فارسی و از فارسی به عربی رعايت شود.

برای مثال در «لله ملک السموات و الأرض» علت تقدم خبر تأکيد و حصر است پس در ترجمه بايد از ادات حصر و تأکيد استفاده کرد. يعنی «پادشاهی آسمان­ها و زمين فقط از آن خداست».

تمرين 19: عبارات زير را با توجه به موارد تقدّم خبر بر مبتدا ترجمه کنيد.

قلمی روی ميز و دختری زير درخت است. چند کتاب در کيف و چند کتاب روی صندلی است. تو يک ماشين داری و راننده آن در ماشين است. يک گنجشک روی شاخه است. هر اتاقی يک در دارد. اين کيست؟ امتحان کي است؟ کانون زبان کجاست؟ کتاب کجاست؟ فقط سعيد در امتحان قبول شد. فقط مادر مهربان است. فقط خدا روزی دهنده است. فقط علی کوشاست.

کلمات: المفردات

قلمی: قلمٌ/ دختری: بنتٌ/ چند کتاب: کتُبٌ/ صندلي: کرسي، الکرسي/ داری: لکَ/ يک ماشين: سيّارةٌ/ راننده: سائق/ يک گنجشک: عُصفورٌ/ شاخه: الغُصن/ در: بابٌ/ هر اتاقی: کل غرفةٍ/ کيست؟: مَن؟/ کي است؟ متی؟/ کانون زبان: معهد اللغات/ کجاست؟: أينَ؟/ فقط: ما … الاّ … و انّما …، …/ قبول: ناجح/ مهربان: حنونة، عطوفة/ روزی دهنده: رزاق/ کوشا: مجتهد.

 

پژوهشی درنکته های سبک زندگی اسلامی

روزدوشنبه 95/11/25 کلاس سبک زندگی اسلامی در برنامه صبح گاه مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد استاد این کلاس سرکار خانم سلیمانی مقدم استاد پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند ایشان در ضمن سخنان خود درباره آیه قران: «و ثیابک فطهر والرجز فاهجر» صحبت کردند…
 
 برمبنای آیات قران وتوضیحی که علامه حسن زاده آملی حفظه الله در کتاب صد و ده اشاره فرمودند:

تنها راه نظافت است هر چه برای نظافت بکوشید به حقیقت نزدیک­تر هستید،  نباید برای شما فرق کند که خانه­ خودتان است یا ماشینف اداره است یا خیابان فرقی نباید بکند. از کوزه همان برون تراود که در اوست .

    برای رسیدن به حقیقت قران هم راه طاهر بودن است که «لایمسه الا المطهرون».  

    پس باید برای نظافت و پاک بودن باید برنامه ریزی کرد مطابق علاقه نیاز و ارجحیت بهترین برنامه ریزی را که کمترین مشکل را ایجاد می­کند باید انتخاب کرد.

برگزاری جلسه بیستم مقدمات ردشبهه

جلسه بیستم مقدمات رد شبهه با حضور استاد سلیمانی مقدم روز یکشنبه 95/11/24در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد

در این جلسه پس از مرور کنترل خیال و اثرات آن، کنترل احساسات بیان شد،

برای کنترل احساسات اولین قدم باید ذاتیات و نیازهای آن مورد دقت و شناخت قرار گیرد، کار احساسات ادراک جزئیاتی است که خیال آن­ها را به تصویر کشیده است، بعد این جزئیات را با هم مقایسه می­ کند و از میان آن­ها همانی که مطابق خواسته­ های ذاتی احساسات است انتخاب می­کند، در واقع احساسات منبع و محل صدور دوست داشتن­ها و دوست­ نداشتن­ها می­ باشد، جایگاه جذب­ ها ودفع­ ها است، محل میل­ها و طردها است. این جذب و دفع به واسطه ذاتیاتی است که این قوه دارد از حب ذات، ارزشمند بودن خود، قانع نبودن به حالتی  یا خصوصیتی که دارد زیبایی شناسی، کنجکاوی، حس پرستش، حس نیاز به احترام، حس نیاز به محبت، اظهار وجود دارد

که هر کدام از این ذاتیات به سه شکل ظهور پیدا می­کند:

1ـ به شکل افراطی یعنی حد خود و دیگران به زیاده خواهی شکسته می­شود

2ـ تفریط یعنی حد خود و دیگران به کم خواهی شکسته می­شود 

3ـ تعادلی که نه حد خود و نه حد دیگران شکسته نمی­ شود بلکه کل تصمیم­ گیری­ها بر مبنای عقل، شرع و عرف عاقل ایجاد خواهد شد؛

اگر تصمیم گیری بخواهد برمبنای عقل باشد باید بتوان یک قانون کلی از مطلب مورد نظر ایجاد کند که اگر هزار بار در این مورد خاص قرار بگیرد باز هم مطابق همین تصمیم را می­گیرد و اگر هزار نفر دیگر هم دراین موقعیت قرار بگیرند باز هم همین تصمیم را می­گیرد.

    برای کنترل احساسات اول باید ذاتیات آن را شناخت، نوع تغذیه­ هر کدام از آن ذاتیات را پیدا کرد، موانع و مشکلات را فهمید، بعد از این اطلاعات و عمل مطابق آن یعنی حب ذات باید غذای لایق خود را بخورد انوقت بخواهیم تکبر نکند؛ آنوقت در هجوم و فشار وسوسه­ ها می­توان احساسات خود را کنترل کرده و به راه صواب هدایت کرد.

انواع نگاه­‌ها به صدقه

افراد در دادن صدقه و انفاقات مالی، دارای چند نگاه و نیت هستند:


نوع اول تاجرانه است. عده­‌ای که از پرداخت صدقه، چشم به برکتی دوخته­‌اند که از پَسِ صدقه در مالشان حاصل می­‌شود. یکی می­‌دهند، تا دوتا به آنها برگردد.


نوع دوم، هوشمندانه و از سر ترس است. کسانی که در پرداخت صدقه، هدف دفع ضرر احتمالی دارند. پرداخت این صدقه وقتی جدی می‌­شود که احتمال ضرر محسوس­تر شود. مصداق شایع آن، سفر و رانندگی در جاده است که تاکنون برای بسیاری از نزدیکان و آشنایان اتفاقات خطرناکی رقم زده و شاید برای ما هم…


نوع سوم، احساسی است، که فوران حسِ ترحمّ آدمی ، انگیزه‌­ای برای پرداخت صدقه می­‌شود. مثلا پس از صرف غذا در گرانترین رستوران و پرداخت مبالغ سنگین برای یک وعده غذا، در راه برگشت، اگر فقیری دیده شود، به­ شرط آنکه رنگ رخسارش از شدت گرسنگی کامل زرد شده باشد، شیشه­ ماشین به اندازه­ 5 سانت پائین می‌آید و هزار تومان به او داده می­‌شود تا بتواند امشب یک قرص نان خالی بخورد.


نوع چهارم، ریاکارانه است. صدقه­‌ای است که برای ابراز قدرت و ثروت هزینه می‌­شود. برخی برای مانور قدرت در بین قشر فقیری که وی را می‌شناسند، به صدقه دادن رو می‌­آورد تا بلکه شأن او را از آنچه هست، پله‌ای بالاتر گمان کنند. البته این صدقه حتی خالی از ثواب است.


اما نوع پنجم، نگاه شریکانه است. کسانی هستند که نه دنبال برکت مال و دفع ضرر احتمالی هستند و نه فوران حس ترحم و هزینه برای قدرت، بلکه از این رو که تنهاخوری را شایسته نمی­‌دانند، بر خود وظیفه و واجب کردند که در پی هر لقمه‌­ای که می­‌خورند، با دیگری شریک باشند. باورشان این است: «تا زمانی که گرسنه‌­ای وجود دارد، سیر خوردن حرام است.»

چون خدای رحمان حکم کرده: «وفی اموالهم حق للسائل و المحروم»(ذاريات آیه ۱۹ ) و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود! خوشا به سعادتشان.

هادی چیت­‌ساز.معارفی از کیهان

هم نشینی با کلام امیر علیه السلام: حکمت 2...

    و قال (علیه السلام): ازری بنفسه من استشعر الطمع و رضی بالذل من کشف عن ضره و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه.

و درود خدا بر او فرمود: آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختی­های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است.

    انسان بر مبنای قوانین و دلیل­های فلسفی موجودی مجرد است و نیز بر مبنای قوانین و استدلال­های عرفانی تجلی حق است؛ و بر این مبنا که هر موجودی ذاتیات خود را ظاهر می­سازد، پس تجلی هم باید ذاتیات اصل خود را ظاهر سازد، بنابر این اگر انسان تجلیی از حق است باید نمودی از بی­نهایت ذات حق در این انسان هم ظاهر شده باشد؛ و این بی­نهایت بودن در مراتب مختلف وجودی انسان خود را به شکل­های مختلف نشان می­دهد، در مرحله و مرتبه احساسات این بی­نهایت خود را به شکل زیاده طلب کردن نشان می­دهد، همه چبز می­خواهد، هیچ حد و مرزی برای این دوست داشتن و خواستنش وجود ندارد، این یک حس طبیعی است که با کلام حضرت علی علیه السلام مؤدب می­شود اگر این حس به حال خود رها شود نتیجه­ ای جز پست شدن و حقیر شدن در جمع چیزی را برایش به ارمغان نمی­ آورد، به همین دلیل

امیرالمؤمنین علیه السلام می­فرماید: جان خود را با طمع نپوشانید که شما را پست می­گرداند.

    رضی بالذل من کشف عن ضره

آن که راز سختی­های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده.

    یکی از مسائل مهم هر انسان در زندگی نوع ارتباطی است که در زندگی با دیگران برقرار می­کند؛ در ارتباط با دوستان و همنوعان، صحبت کردن جایگاه مهمی دارد، چه بگوییم ، از کجا بگوییم، چطور بگوییم چه نگوییم، چه چیزی را اگر بگوییم باعث می­شود که ارتباط به جای اینکه محکم شود سست­ تر می­شود؛

حضرت علی علیه السلام می­فرماید:

در ارتباطات و صحبت کردن­های خود باب گله و شکایت را باز نکنید، از مشکلاتی که در زندگی پیش آمده است صحبت نکنید، اظهار عجز و ناتوانی نکنید، زیرا این نحو ارتباط و برخورد با دیگران باعث می­شود که در نظر دیگران خوار شود.

    مقایسه کردن خود با دیگران یکی از خصوصیاتی است که انسان­ها دارند وقتی فرد در ارتباط با دوستان و آشنایانش مشکلات، ناکامی­ها، زجرها و بدبختی­هایش را با آب و تاب مطرح می­کند نا خودآگاه شنونده شخص را با یک حالت ایده­آل و با خود مقایسه می­کند و این مقایسه برای مخاطب دور بودن  گوینده را از کمال زندگی واضح می­کند و مطابق شخصیت مخاطب یک دیدگاهی در ذهن شنونده شکل می­گیرد؛ اگر مخاطب متکبر باشد از دید بالا به این انسان نگاه می­کند و مای­ی تحقیر می­شود که این آدم چقدر بدبخت است و من از او بهترم و با دید حقارت به او نگاه می­کند و این همان فرموده­ی مولی الموحدین است که اگر رازت را و مشکلت را بگویی خوار می­شوی!

    و اما اگر مخاطب حسود باشد دوباره خود را مقایسه می­کند و با یک دید تحقیری به گوینده می­نگرد و او را ضعیف و پایین­تر از خود می­یابد و در این صورت هم باز باعث تحقیر متکلم می­شود و نتیجه همان است که امیر المؤمنین علیه السلام فرموده­اند که بیان کردن ناملایمات و ناراحتی­ها باعث خواری می­شود.

    و اما اگر مخاطب خود کم بین باشد در این صورت هم وقتی نقص و ضعف شما را ببیند شاید در بعضی موارد برای برطرف کردن حس حقارت و خود کم بینی خود به نحوی با شما ارتباط برقرار می­کند که خود را حلال مشکلات و بزرگ جلوه دهد و تو که گرفتار هستی همانند خودش تحقیر شده و مقصر نشان می­دهد و این نوع از همه­ی انواع دیگر پر خطرتر است زیرا رسما شخصیت شما مبهم و خرد می­شود و چیزی که شما نیستید و ندارید را به شما القاء می­کند یعنی در این نوع ارتباط هم تحقیر و خوار کننده است. پس باز هم می­رسیم به کلام حضرت علی علیه السلام که بیان سختی­ها و مشکلات به دیگران شما را خوار می­کند.

اگر عزت نفس می­خواهید باید دست از درد دل کردن بردارید و با صاحب مشکلات بیان سختی­ها را کنید و از او راه حل بگیرید  

برگزاری کلاس آیات الاحکام توسط استاد خانم میرخان

روز سه شنبه95/11/26 کلاس آیات الاحکام توسط استاد خانم میرخان در مدرسه برگزار شد.


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن …(آیه 6 سوره نساء)


این آیه درباره غسل و وضو و تیمم آمده است.
52 یا53 کتاب فقهی داریم.


واجب:
1.نفسی: به خودی خود واجب است مثل نماز.
2.غیری: به واسطه چیز دیگری واجب می شود مثل وضو که برای نماز و طواف و لمس آیات قرآن واجب شده.
تمام دنیا در سیستم اجتماعی احکامی دارد که در تمام این موارد احکام فقهی آن آمده…

احسان به پدر و مادر فرمان قرآنی

 

در آیات و روایات بر احسان به والدین بسیار تأکید شده است. احسان به معنای نیکی کردن، مصادیق و نمودهای فراوانی دارد که از آن جمله کمک‌های مالی بدون منت گذاشتن است.

امام صادق(ع) درباره شرایط کمال احسان می‌فرماید:

احسان به مردم به کمال نمی‌رسد جز با سه خصلت: 1- شتاب کردن در آن 2- کم شمردن بسیار آن 3- منت نگذاشتن با آن به مردم. (تحف‌العقول صفحه337)


خداوند فرمان می‌دهد در کارهای خیر از جمله احسان سرعت و سبقت بجوئیم (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه48)

و کارهای خیر و نیکی کردن‌های خودمان را بزرگ نشماریم بلکه کم شمرده و منتی نگذاریم. (مدثر، آیه6) با این شیوه است که می‌توانیم به همان کمال احسانی برسیم که خداوند فرمان داده که نسبت به والدین به جا آوریم.


عفو و گذشت از خطاها و اشتباهات پدر و مادر از دیگر تجلیات احسان است. والدین هر خطایی کردند می‌بایست نادیده بگیریم و بر ایشان خرده نگیریم و عذر و بهانه‌شان را بپذیریم. (تغابن، آیه14)


اطاعت بی‌چون و چرا از ایشان نیز از مصادیق و تجلیات احسان است. بر اساس آموزه‌های قرآنی در همه چیز جز شریک برای خدا قرار دادن، می‌بایست اطاعت کنیم. (عنکبوت، آیه8؛ لقمان، آیه 15)

ادامه »

نماذج للتدريب «سواء»

النَّبيُّ عزيزٌ عند الله سواءً کنتَ مطيعاً له أو غير مطيع

تأکَّدْ من أنَّک ستَشربُ من الکأس الذي سقيتْ به غيرک سواء کان حلواً أو مرّاً

کيف تتصرفُ إذا في حالة شرقَة الأکلِ سواء أنت أو أحد أفراد أُسرتک

الولادة سواء کانت طبيعيَّة أو قيصريَّة فترة تعرف بالنفاس

فلانٌ سيَرحلُ سواء بالعمل السياسي أو العسکري

أيِّ شخصٍ يتوقف عن التعليم هو عجوزٌ سواء کان في العشرين أو الثمانين

المعروف يجعل المرء يشعر بالراحة سواء کان هو الفاعل أو المتلقي

الحياةُ مستمرَّة سواء ضحکتَ أم بکيتَ

يبقَی الماءُ ماءً سواء قدَّمته في أکواب من الذهب أو أکواب من الفضَّة

ستستمرُّ الحياة سواء تغَيَّروا أشخاص علينا أو بَقَوا مَعنا

سواء کنتَ ناجحاً أو فاشلاً الناسُ قد يتحدَّثوا عنک بالسوء فلا تُبالي

ندعَمُ الفلانَ سواء شارکَ بمحادثات أم لا

أمريکا اتَّخَذَتْ قرار غزو العراق سواء کانت بريطانيا معها أو لا

نرفُضُ کسر هيبة الدولة سواء من النواب المعتصمين أو متظاهرين

نُريد الفوزَ علی الأرجنتين سواء بتواجد ميسي أم لا

الکلُّ متحمس لطرح … سواء مواطنين أو مهتمين بالاقتصاد

هم نشینی باکلام امیرعلیه السلام:حکمت2

و قال (علیه السلام): ازری بنفسه من استشعر الطمع و رضی بالذل من کشف عن ضره و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه.

 

و درود خدا بر او فرمود:

آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختی­های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است.

    انسان بر مبنای قوانین و دلیل­های فلسفی موجودی مجرد است و نیز بر مبنای قوانین و استدلال­های عرفانی تجلی حق است؛

و بر این مبنا که هر موجودی ذاتیات خود را ظاهر می­سازد،

پس تجلی هم باید ذاتیات اصل خود را ظاهر سازد، بنابر این اگر انسان تجلیی از حق است باید نمودی از بی­نهایت ذات حق در این انسان هم ظاهر شده باشد؛ و این بی­نهایت بودن در مراتب مختلف وجودی انسان خود را به شکل­های مختلف نشان می­دهد، در مرحله و مرتبه­ ای احساسات این بی­نهایت خود را به شکل زیاده طلب کردن نشان می­دهد، همه چبز می­خواهد، هیچ حد و مرزی برای این دوست داشتن و خواستنش وجود ندارد، این یک حس طبیعی است که با کلام حضرت علی علیه السلام مؤدب می­شود اگر این حس به حال خود رها شود نتیجه ­ای جز پست شدن و حقیر شدن در جمع چیزی را برایش به ارمغان نمی­آورد، به همین دلیل

امیرالمؤمنین علیه السلام می­فرماید:

جان خود را با طمع نپوشانید که شما را پست می­گرداند.