تداوم انقلاب انبیا به دست امام خمینی(ره)

بدون شک جریانی که پیامبران الهی در زندگی بشر به راه انداخته‌اند، اصیل‌ترین، دیرپاترین و ماندگارترین جریان فکری و اجتماعی در تاریخ زندگی بشر است.

انبیای الهی با تکیه بر آموزه توحید و مخاطب قرار دادن عقل و فطرت انسان‌ها و بسیج کردن انگیزه‌های اصیل و ریشه‌دار در عقل و جان آدمیان نه تنها جوامع را علیه ستم و فساد شوراندند، بلکه ابتدا خود حقیقی انسان‌ها را علیه خود جعلی و کاذبشان به مبارزه طلبیدند.

در اکثر انقلاب‌هایی که در چندقرن اخیر در کشورها و جوامع مختلف روی داده است، نوعا انگیزه‌های طبقاتی، سودطلبانه و اجتماعی، شورش و سرنگونی نظام حاکم را موجب شده و از این رو نظام‌هایی که پس از انقلاب به قدرت رسیده‌اند، اکثرا همان ستم‌ها و اهداف ستمکارانه پیشینیان را در صورت‌های جدید و فریبکارانه ادامه داده‌اند. اما انقلاب‌هایی که در طول تاریخ به دست انبیا و اولیای الهی پدید آمده است، ریشه در فطرت توحیدی انسان‌ها داشته و بر انگیزه‌های عمیق دینی و انسانی آدمیان تکیه داشته است.

از این رو هرگز به ضد خود تبدیل نشده است و با ماهیتی انسان‌دوستانه ادامه یافته، مقاطع مختلف تاریخ بشر را درنوردیده و هنوز هم روشنی بخش دنیای پراز ظلم و جور کنونی است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس‌سره) انقلابی در امتداد انقلاب جهانی پیامبران ارزیابی می‌شود.

نهضت امام خمینی، به عنوان رهبری مذهبی، متکی بر آموزه‌های دینی بود و در طول دوران رهبری انقلاب و رهبری نظام برآمده از آن، بر همان آموزه‌ها متکی مانده است. از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، دشمنان دانا با تجاهل و دوستان نادان، با غفلت از بنیادها و ریشه‌های عمیق فکری و انگیزشی انقلاب اسلامی ایران، آن را به این یا آن جریان غربی یا شرقی منتسب کرده و می‌کنند تا به زعم خود از قداست، ژرفا و اصیل بودن آن بکاهند.

در نوشتار حاضر به یکی از این دست تحلیل‌های ناصواب اشاره و آن را نقد خواهیم کرد.

ادامه »

نماذج للتدريب «المطلوب»

ليس المطلوب منک وجود مصحفٌ في جيبک بل المطلوب منک وجود آية في أخلاقک

ليس المطلوب توحيد المعارضة و إنَّما توحيد الهدف

ليس المطلوب من الجميع هو القيام بما يُشبِه المعجزة بل المسألةُ تتحقَّقُ بالإرادة

ليس المطلوب هو ارغام الزوجة بل المطلوب الإخلاص لها

ليس المطلوب منا الوصول الی الکمال و لکن المطلوب منّا السعي المستمرّ نحوه

ليس المطلوب منا الصمت في الصف بل المطلوب منا الانتباه للدرسِّ

ليس المطلوب منک أن تَکتُب بل المطلوب منک أن تَقولَ

فن ترجمه 17

نکته 17:

با انواع خبر آشنا شديم. خبر می­تواند به صورت مفرد (جامد و مشتق)، شبه جمله (ظرف و جار و مجرور)، جمله خبری (اسميه و فعليه) مطلبی را در باره مبتدا به مخاطب بگويد. بنابراين بايد خبر با مبتدا ارتباط داشته باشد. اين ارتباط اکثراً با ضمير برقرار می­شود. اين ضمير می­تواند ضمير بارز، مستتر، يا ضمير محذوف باشد. گاهی نيز ارتباط با غير ضمير برقرار می­شود. اين ضمير در تعداد و جنس بايد با مبتدا مطابق باشد.

 

تمرين 17: در عبارات زير رابط جمله را پيدا کنيد، سپس آنها را به فارسی ترجمه کنيد.

العلم نورٌ/ الأخبارُ ثلاثةٌ/ الخبرُ المفردُ نوعان/ الجملةُ اربعةُ انواعٍ/ الکلمة لفظٌ// هو أسدٌ في الحربِ/ المنافقُ ثعلبٌ// الرجلُ معلِّمٌ/ الرجلُ في الحديقة جالسٌ/ عليٌّ کاتبٌ/ فاطمةُ کاتبةٌ/ العلوم نافعةٌ/ الأسدُ مُفترسٌ/ الأُسْدُ مفترسةٌ/ المعلمون قائمون/ الرجال قادمون/ الطالباتُ جالساتٌ/ الطالباتُ في الحديقة جالساتٌ/ الغاباتُ کثيرةُ الأشجار/ سعيدٌ جبانٌ في الحرب/ هندٌ معلمٌ أبوهُ/ الزيدون عالمةٌ أمُّهُم// متی الامتحانُ؟/ عليٌّ مع الحقِّ/ الشمسُ بينَ السحابِ/ الأميرُ بينَ انصاره/ أينَ محمدٌ؟/ عندک قلمٌ/ الأميرُ عندک// الرجل في الدار/ الرجلُ في الحديقة/ علی المنضدةِ کتابٌ مفيدٌ/ العُصفُورُ فوقَ الشجرةِ/ البرتقالٌ کيلواً بثلاثة آلاف تومانٍ/ في الدار امرأتانِ// الکسلُ عاقبتُه الفقرُ/ أساسُ الاسلامِ حُبُّنا أهلَ البيتِ/ المنافقُ قولُهُ جميلٌ/ المؤمنُ حُزنُه في قلبِه// الرجلُ قلبُه طاهرٌ/ الحديقةُ أشجارُها جميلةٌ/ الطفلُ ثوبُه نظيفٌ/ الکتابُ مَباحثُهُ نافعةٌ/ طهرانُ سُکّانُها کثيرون// النّاسُ في الشوارع/ عليٌّ في المدرسة يَدرُسُ/ العُصفُورُ فوق الغُصن يُغرِّدُ/ الشارعُ يزدحم بالسيارات يومَ الخميس/ الرجلُ خرج من الدار// أن تصوموا خيرٌ لکم/ عندي أنَّ الصادقَ فائزٌ/ جميلٌ أن تتصفَّحَ الناسَ کالکتاب/ عجيبٌ أن يکون للصوت صدَیٰ// هل عارفٌ أنتما بحالي/ ما عالمٌ أخوکَ بالأمر/هل قادمٌ المسافرُ/ ما قادمان المسافرانِ، هل راحلون أنتم/ أخائفون الطلابُ؟// السبُّورة خضراءُ اللونِ خلفَ المعلم يُمسحُها تلميذٌ الآنَ// الشمسُ و القمرُ آيتانِ من آيات الله//

المفردات/ کلمات

ثَعلَب: روباه/ مفتَرس: درنده/ الغابات: جنگل­ها/ جبانٌ: ترسو، بزدل/ السحاب: ابر/ المنضدة: ميز/ ثلاثة آلاف: سه هزار/ الکسل: تنبلی/ يَمشُون: راه می­روند/ يُغرِّدُ: می­خواند/ يَزدَحِمُ: شلوغ می­شود/ تتصفَّح: ورق بزنی/ صدیٰ: انعکاس، پژواک/ يُمسحُ: پاک می­کند.

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری13

 

روز شنبه 95/11/16 سیزدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه ادامه تعدد زوجات…
 

1.الگوی مطلوب اسلام:


● فزونی تعداد زنان به مردان(شرط لازم)
● تمایل زنان به استفاده از حق تاهل
● وجوب کفایی تعدد زوجات برای مردانی که دارای شرایط هستند(مالی،جسمی،عدالت روحی)
● عمل به تکلیف از سوی مردان که آسیب کمتری دارند.


2.تکمیلی:


1.جمع میان دو آیه
2. مساله تعدد زوجات پیغمبر
●تعداد همسران
●ریشه تعدد زوجات (1.نظر مستشرقین، 2.واقعیت امر)

اختتامییه جشنواره علامه حلی

همزمان با ایام الله دهه مبارکه فجر اختتامیه ششمین جشنواره استانی علامه حلی ره در مجموعه فرهنگی غدیر (فتح المبین) تهران روز پنجشنبه ۱۴ بهمن برگزار شد. در این مراسم از پژوهشگران برگزیده طلبه تقدیر شد. یادآور می شود این جشنواره پژوهشی هرساله با رقابت بین طلاب حوزه های علمیه خواهران و برادران در دو سطح کشوری و استانی برپا می شود.

مراسم ساعت9 صبح روز پنج شنبه با تلاوت قرآن شروع شد و بعد از سرود جمهوری اسلامی و خوش امد گویی و خیر مقدم ،مولودی خوانی به مناسبت میلاد حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شد.

برنامه بعدی گزارش از روند جشنواره علامه حلی توسط دبیر جشنواره ،آقای رنجبر ارائه شد.

 

ایشان درباره تعداد آثار ارسال شده به جشنواره و موضوعاتی از این قبیل صحبت کردند.

سپس آیت الله صدیقی سخنرانی ایراد فرمودند:

 

که اهم مباحث ایشان به این شرح است:

1.توصیه به خود شناسی 

2. رجوع به قرآن و تدبر در آن 

3.صاحبدل بودن و کنار زدن ححاب های غفلت

  4. توصیه به تعریق(ریشه دار کردن) علم و کلام بر اساس آیه کلمه طیبه…  

5.و به قلم آوردن علم بر اساس آیه ن والقلم ما یسطرون

  6. توصیه به اینکه طلاب به گونه ای درس بخوانند که قابلیت تدریس آن را پیدا کنند و حتما تدریس داشته باشند تا از برکات آن بهره مند شوند.که این توصیه ای است که آیت الله بهجت همواره بر آن تاکید می کردند.

  7. ترزیق ابعاد مختلف فقه حکومتی به جامعه باید توسط طلاب صورت بگیرد. 

8 توصیه به اینکه امروز به ندای هل من ناصر امام خمینی (ع)با پژوهش و بارور کردن فقه پاسخ گفته شود.


سخنران بعدی آیت الله رشاد به بیان مصالبی پرداختند

 

از جمله لزوم اینکه قدر دان انقلاب اسلامی بوده و روحیه انقلابی خود را حفظ کنیم.

اهم مباحث ایشان تبیین جایگاه پژوهش در تعلیم و تعلم بود و توصیه به اینکه شیوه آموزشی از سبک فعلی به سبک پژوهش کشیده شود.

دیگر اینکه حوزه تهران با توجه به امکانات و ظرفیت و شرایطی که دارد باید قطب پژوهش حوزه های علمیه باشد.چرا که تهران شهر دانشگاهی و علم است و تهران مرکز هجوم شبهات و بسیار سوال خیز است.

در حال حاضر حوزه تهران در پژوهش رتبه اول کمی و سوم کیفی را داراست اما کافی نیست و باید موقعیت قطب پژوهش حوزه های کشور را احراز کند.

توصیه نمودند طلاب سازماندهی شوند تا در حوزه علوم انسانی اسلامی به مطالعه بپردازند.


سخنران بعدی آیت غروی عضو شورای عالی حوزه های علمیه سراسر کشور هم به ایراد سخنرانی پرداختند که موضوع آن با توجه به مناسبت ایام الله دهه مبارک فجر و انقلاب بود.

و اشاره ایشان به نقش روحانیت در شکل گیری و حدوث انقلاب و نیز حفظ و بقای آن بود.
در پایان از برگزیدگان جشنواره با اهدای جوایز تقدیر شد.که یکی از این مدارس برگزیده مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) بود.

همایش طلیعه حضور

همایش طلیعه حضور ویژه طلاب سال اول ورودی سال تحصیلی ۹۶-۹۵ حوزه های علمیه خواهران استان تهران، روز سه شنبه 95/11/12 در شهر مقدس قم مجتمع فرهنگی-آموزشی یاوران حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه)برگزار شد هدف از برگزاری این همایش وظایف فرهنگی و تبلیغی طلبه و انتظارات مردم از روحانیت، ویژگی های اخلاقی و معنوی، وظایف و شئون طلبگی، جنگ نرم، بصیرت مقابله با آن و وظایف طلاب در برابر آن از جمله اهداف برگزاری همایش طلیعه حضورمی باشددر این همایش تعدادی از طلاب سال اول به همراه معاون فرهنگی مدرسه شرکت داشتند این مراسم روز پنج شنبه 95/11/14 پایان پذیرفت

زینت پدر، بررسی شخصیت و مقام حضرت زینب علیهاالسلام

پنجم جمادی الاولی میلاد شخصیت بزرگی است که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی؛ نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری. زاد روز فرخنده او را «روز پرستار» نام نهاده اند و چه مناسبت پرشکوهی! ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را به پرستاران کشور عزیزمان ایران اسلامی تبریک می گوییم.
شخصیت حضرت زینب (علیهاالسلام)
روان شناسان می گویند: عوامل وراثت، تربیت، و محیط، در تکوّن و ساختار پایه های شخصیت آدمی نقش بنیادی، دارند. درباره زینب (علیهاالسلام) سه اصل اساسیِ فوق جایگاه ویژه ای داشت:

الف: وراثت
او از سرچشمه نبوّت و ولایت، نشأت گرفت. جدش خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) است که زینب از خمیره ذات او آفریده شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وُلْدُ فاطِمَةَ فَانَا وَ لِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی…»؛ «فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم) که من ولی و سرپرست نَسَبی آن ها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده اند…»

بنابراین زینب (علیهاالسلام) ژِن رسول خدا را در خود دارد و او وارث خاتم پیامبران می باشد و شخصیت او از خمیر مایه وجود رسول اللّه ریشه گرفته است.

مادر این بانو دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و بهترین زنان عالم است و پدرش مولای متقیان (علیه السلام) وصی رسول خدا می باشد، از این رو شخصیت نازنین زینب (علیهاالسلام) آمیزه ای از حالات ملکوتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی و فاطمه (علیهماالسلام) است، و این بانو مراتب کمال خویش را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.

ب: تربیت
زینب از آغاز ولادت تا حدود شش سالگی در دامان پُر مهر پیامبر و علی تربیت یافت. او از سینه زهرا (علیهاالسلام) شیر نوشید و در پرتو وجود علی (علیه السلام) و نظارت دقیق وی رشد نمود.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَدا نَحْلاً، اَفضَلُ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ»؛ «هدیه ای از سوی پدر به فرزند، بهتر از حُسن ادب وتربیت نیک نمی باشد.»

تربیت زینب، توسط پیامبر و علی، و مادری چون زهرا و برادرانی همانند حسن و حسین (علیهم السلام) سبب شد که این شخصیت والامقام به عنوان سوّمین بانوی جهان اسلام بعد از حضرت خدیجه و فاطمه (علیهماالسلام) به شمار آید.

ج: محیط
یکی دیگر از پایه های مهم ساختمان شخصیت آدمی محیط است. زینب (علیهاالسلام) در محیطی که کانون فضایل، صفا و صمیمیت بود، رشد و نمو یافت. محیط زندگی زینب، در شهر مدینه، خانه علی، فاطمه، حسن و حسین بود؛ همان خانه ای که کعبه آمال و محبوب دل های مؤمنان بوده و هست. چنین محیط نورانی و خانه با برکت، ارزش های والای دینی و انسانی را در وجود پر برکت زینب بارور و شکوفا ساخت.

 

د: شخصیت حضرت زینب (علیهاالسلام)
از این عوامل مهم تر شخصیت ذی جود خود ایشان است که در دنباله مقاله بدان پرداخته می شود.

حضرت زینب (علیهاالسلام) در کودکی
از دوران کودکی، نبوغ بی نظیر و درک فوق العاده در وجود بانوی قهرمان کربلا به ویژه در مسائل اعتقادی مشاهده می شد، یک بار پدرش امیر المؤمنین (علیه السلام) وی را روی زانوی خویش نشانید و به او فرمود: بگو «احد» یعنی یکی، زینب (علیه السلام) گفت: احد، سپس علی (علیه السلام) فرمود: بگو: «اثنین» یعنی دو تا، زینب ساکت شد، مولای متقیان فرمود: سخن بگو، زینب گفت: زبانی که به گفتن «یک» گردش نموده چگونه «دو تا» بگوید، امام (علیه السلام) از پاسخ عمیق زینب مسرور شد، و او را به نشانه محبت و تجلیل به سینه چسبانید و بوسید.

بار دیگر زینب خردسال از پدر پرسید: پدر جان! آیا ما فرزندانت را دوست داری؟ علی (علیه السلام) فرمود: آری «اَولادُنا اَکبادُنا»؛ «فرزندان ما، پاره های جگر ما هستند.»

زینب عرض کرد: ای پدر! «حُبّان لا یَجتَمِعَانِ فِی قَلبِ المُؤمن»؛ «دو محبت در دل مؤمن یکجا جمع نمی شود.»

«وَ اِنْ کانَ لابُدَّ، فَالشَّفَقَهُ لَنُا وَ الحُبُّ للّه خالِصَا، فَازْ دَادَ عَلِیٌ حُبُّا»؛ «و اگر به این محبت چاره نیست، باید به ما دلسوزی داشته باشی و محبت مخصوص خداوند باشد. به خاطر تیزفهمی و درک عالی زینب (علیهاالسلام) امیر مؤمنان، محبت خود را نسبت به دخترش بیشتر کرد.»

زینب (علیهاالسلام) با این سخن به توحید خالص، اشاره کرد که همانا دلبستگی و دوستی حقیقی برای خداست، ولی دوستی فرزندان، به معنی مهربانی و دوستی ظاهری است.

آری زینب (علیهاالسلام)، که در پرتو تعلیمات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و در آغوش زهرا (علیهاالسلام) و در کنار حسن و حسین (علیهم السلام) تربیت و رشد یافته، چرا این گونه نباشد؟!

فضایل و مناقب عقیله بنی هاشم (علیهاالسلام)
زینب کبری (علیهاالسلام) دارای فضایل و مناقب فراوان بود. همان گونه که اشاره رفت، این بانوی باعظمت را عالمه غیر معلّمه، عقیله بنی هاشم، معصومه صغری، امینة الله، نائبة الزهراء، نائبة الحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، عابده آل علی، فاضله، شریکة الحسین… لقب داده اند، که توضیح هر کدام فرصتی دیگری را می طلبد.

ادامه »

پذیرش سراسری حوزه های علمیه خواهران سال تحصیلی 97-96

نماذج للتدريب «ينبغي»

ينبغي عدم الابتداء في أي مشروع إلاّ بعد دراسته بدقّة

يَنْبَغِي أَنْ يَكونَ مُتَوَفِّراً على شُروطِ التَّسْجيلِ

يَنْبَغِي أَنْ يَحْضُرَ أَوَّلاً

ينبغي الأمرُ

يَنْبَغِي لفلان أن يعمل كذا

ينبغي مساعدة المحتاجين

ينبغي نشر السّلام

 ينبغي عليه أن ينشر السّلام

 ينبغي له أن ينشر السّلام

كما ينبغي

يُمَثِّلُ دورَهُ کما ينبغي

چگونه صبر کنیم؟ قسمت7

دوستان خوبم سلام،

دنباله بحث در مورد شناخت هدف است؛

دیدید برای اینکه بتوان صبر کرد باید خود را شناخت.

در این مدت خود را واکاوی کردید؟

برای صبوری باید هدف خود را هم معلوم کنید، یعنی شما از زندگی خود چه می‌خواهید؟

چه چیزی را در زندگی خود از همه بیشتر دوست دارید؟ بیشتر از همه جذب چه چیزی می‌شوید؟

یک سؤالی مطرح می‌شود،

به نظر شما آیا هدف زندگی را با مقایسه‌ی با دیگران یا با افرادی که ما به عنوان سنبل می‌شناسیم انتخاب کردن درست است؟!!!

واقعا هدف زندگی را چگونه باید بدست آورد؟

در اینجا کمی صبر لازم است تا بتوان به دقت، خواسته‌ها، علایق، نیازها، حساسیت‌ها و هر آنچه که انسان به آن جذب می‌شود را پیدا کرد، خیلی مهم است که انسان خودش برای خودش آشکار گردد، اگر انسان نتواند کتاب خود را ورق زده سطور آن را بازخوانی کند، در زندگی شخصی خود حیران و سرگردان است، از همه متوقع می‌شود به همه بدبین می‌گردد، گاهی خود را از همه بالاتر می‌یابد و گاهی خود را از همه پست‌تر در نظر می‌گیرد، نظم و نسق خاصی را برای خود نمی‌تواند در نظر بگیرد، خود را نمی‌تواند محک بزند، نمی‌داند چه می‌خواهد، نمی‌داند واقعا چه چیزی او را خوشحال یا ناراحت می‌کند، گاهی در عرش سیر می‌کند و گاهی در نازلترین حالت‌ها، خلاصه چه می‌توان گفت انسانی است که هیچ آرامشی را نمی‌تواند تجربه کند آنچه دارد نمی‌بیند و آنچه ندارد را مدام جستجو می‌کند، اما حتی نمی‌داند آنچه می‌خواهد را باید دقیقا از کجا تدارک کند، بعضی وقت‌ها شانسی تیرش به هدف می‌خورد و خیلی وقت‌ها هم نه به مقصود نمی‌رسد!!!

در هر حال یک چنین شخصی حساب کارش با خودش صاف نیست و نمی‌داند از زندگی چه می‌خواهد، یک چنین آدمی نه از خوشحالی خود درس می‌گیرد و انه از ناراحتی‌های خود عبرت! او فقط هست و نفس می‌کشد و همیشه نالان و نگران و غر زنان به زندگی بی‌ثمر و بی‌هدف خود ادامه می‌دهد، همه را در زندگیش مؤثر و مقصر می‌داند و هیچوقت هیچ سهمی برای خود در قبال آنچه برایش پیش آمده است قایل نیست!!!

چه می‌توان کرد ، به این انسان دردمند، گرفته و نالان چه راهی می‌توان نشان داد!!! یک راه بیشتر نیست:

« صبورانه بدون دخالت دادن دیگران، بدون انتظار از دیگران، بدون توجه به اینکه چه کسی چه چیزی دارد، چکار می‌کند،، چه ارتباطی با دیگران دارد، دیگران در چه زمینه‌ای رشد کرده‌اند، از او جلوتر هستند یا عقب‌تر،با خود صادق باشد یک ساعتی را در کل زندگیی که بر باد داده است به خود اختصاص دهد و فکر کند که: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است« قال امیر المؤمنین علیه السلام: تفکر ساعه افضل من عباره سبعین سنه…نور البراهین، السید نعمه الله جزایری، ج ۱، ص ۷۹».

فکر کند که کیست؟ چه چیزی را واقعا دوست دارد، برای زندگی خود مطابق شرایطی که دارد چه برنامه‌ای را می‌خواهد داشته باشد.

و این آغاز زندگی کردن و آغاز صبر کردن است. این انسان دیگر می‌داند چه می‌خواهد، و برای بدست آوردن خواسته‌اش باید بداند کسی او را همراهی نمی‌کند او باید اول بفهمد چه می‌خواهد و بعد برای براورده شدن خواسته‌اش برنامه بچیند، تلاش کند، در مقابل موانع سر خم نکند، تلاشی مضاعف به قدر همت و طلبش را از خود نشان دهد و در راه رسیدن به هدف خودش صبوری کند تا شاهد وصال به خواسته‌اش را در آغوش کشد، خسته نشود و خسته نشود و خسته نشود و بداند در این مسیر خدا هم یار او خواهد بود که« کلا نمد هؤلاء و هؤلاء…» سوره اسراء آیه۲۰

پس دوستان برای صبوری کردن اول باید بدانیم چه می‌خواهیم و هدف ما چیست ؟ و این صبر را برای چه امری اعمال می‌کنیم.

شما را تا قسمت بعد به خدا می‌سپارم و از ایزد منان می‌خواهم تا شما را یاری دهد که بدانید که هستید؟ چه می‌خواهید؟

هدفتان در زندگی چیست؟ و چه چیزی در زندگی شما را راضی و خوشحال می‌کند تا بتوانید در قبالش صبوری کنید و خم به ابرو نیاورید.

شاد و پیروز باشید.