مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
چهارشنبه 95/09/03
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
امام صادق(ع) به یکی از شاگردانش به نام مفضل فرمود:
تو را به شش چیز وصیت می کنم که آنها را به شیعیان من برسانی،
مفضل عرض کرد؛ ای آقای من آنها چیست؟ حضرت فرمود:
1- پرداخت امانت به هر کس که امانتی به تو داد.
2- برای برادرت بخواهی، آنچه را که برای خود می خواهی.
3- بدان که کارها سرانجامی دارد، از سرانجام آنها برحذر باش.
4- کارها حوادث ناگهانی هم در پیش دارد، از آنها نیز برحذر باش.
5- بپرهیز از رفتن بر بالای کوهی آسان که سرازیریش در بازگشت دشوار و مشکل است.
6- به برادرت وعده ای مده که وفای به آن وعده در اختیار تو نیست. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تحف العقول، ص 367
معارفی از کیهان
سه شنبه 95/09/02
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
کثرما أرشَدتُک (بسيار در گذشته)
کثُرَما قلناهم أُدرُسوا جيداً
کثُرَما درسناه في مدرسةٍ واحدةٍ
کثرما قضيتُ أوقاتي بالتَفکير
کثرما قرأتُ قصصاً عربياً
کثرما دعوتُه الی الطلاةِ و الزکاة
کثرما تلَّقَيتَ مبادئ الدينِ عن الرسول الکريم
كثرما حمدتُ لكَ الوفاء
کثُرما شاهدناه في شاشة التلفزيون
کثُرَما طالعتُ کتباً تاريخيّاً
کثرما عُدتُ الی نفسي
کثُرَما راجعتُ دروسي في الليلِ
بانتظار مشاركاتكم
سه شنبه 95/09/02
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها
برای پیروزی وسیلهای جز صبر در ابتدای راه وجود ندارد، حتمأ شنیدهاید که
صبر بر سه قسم تقسیم میشود:
صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت و صبر بر معصیت؛
آیا واقعأ اینها سه چیز جدا از هم هستند، جدا به نحوی که هیچ ارتباطی با هم ندارند؟
ظاهرأ اینگونه به نظر میآید اما هنگام عمل مییابیم که اینطور نیست!
اصلأ چرا باید صبر کرد حالا یک چیز باشد یا سه تا چه فرقی دارد!
وقتی انسان آدمهای با اراده را میبیند که چطور به هر چه میخواهند میرسند
در حالی که گوی موفقیت را در دست دارند و از هیچ چیز واهمه ندارند
میخواهند و مثل بولدوزر همۀ موانع را کنار میزنند
و به آنچه میخواهند میرسند،
برای انسان خیلی جالبتر میشود که از آنها الگو بگیرد و مثل آنها گام بردارد و مثل آنها موفق بشود!
اما چه میشود که هنگام عمل هزار مشکل پیش میآید و
هزار مانع که از رسیدن ما به مقصود جلوگیری میکند، اشکال
کجاست؟
وقتی به بعضی از دینداران اطرافمون نگاه میکنیم چیزی جز بیحالی و کسالت و تنبلی دشت نمیکنیم!
انگار همه منتظرند تا کسی بیاید و همه چیز را درست کند!
اگر با مشکل و مکافاتی روبرو شوند که دیگر اول غم و افسردگی و فشارهای عصبی و مذمت همۀ عالم و بدخلقی است،
همه مقصر هستند،
هر کس اگر کار وظیفهاش را درست انجام میداد کار به اینجا نمیرسید، به نظر میآید که همه چیز تمام
شده است و راه برگشتی نیست!!!
تمام تجربۀ خود را در طبق اخلاص برایتان میگویم تا به اندازۀ آنچه از زیباییهای صبر دیدهام بازگو کنم:
انسان خام است و پر آرزو، پر نشاط است و پر هیجان،
زندگی در ابتدا با انسان اینقدر سر ناسازگاری ندارد!
بخصوص در زمانۀ کنونی که پدر و مادری هستند که با تمام وجود در خدمتند
(البته برای آنها که این وضعیت صادق است و الا خیلی افراد هستند که این نعمتها را ندارند)
انسان باورش میآید این روند خواستهها و برآورده شدنشان برای همیشه است؛
هر چه سن بالاتر میرود و ارتباطهای انسان بیشتر میشود،
بیشتر درک میکند که ایام خوش کودکی و نوجوانی سپری شده است
و من چرا نمیدانم با موقعیتجدید چه کنم؟ از کجا راه بیابم؟ به چه کسی پناه ببرم؟
کلافی سردر گم، که سر نخ گم شده و راهی جز قیچی کردن و پاره پاره شدن نیست،!!!
آیا کسی هست که یاریم کند، کسی هست که حرفم را بفهمد، کسی که مرا قضاوت نکند،
همانکه میگویم بشنود، چیزی به شنیدههایش اضافه یا کم نکند؟ کجا بروم ؟
امام سجاد در دعای ابو حمزۀ ثمالی میفرمایند خدایا حاجتم را پیش هر کس بردم ، خواستهام را که اجابت نکرد هیچ
به من توهین کرد و مرا از خود راند!!!
او میگوید ما چه کنیم، گویا از زبان ما میگوید
هر که شنید سر را فاش کرد، تحقیر کرد و زبان گرفت، مشکل کم بود این هم شد قوز بالا قوز!
راه کحاست، چگونه میتوان رفت بیخطر، آرام و موفق, آیا راهی هست؟
بله راهی هست زیبا، دلنشین و صد در صد موفق
برایت میگویم اما در نوبتی دیگر.
موفق و شاد و آرام باشید.
دوشنبه 95/09/01
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
نکته 6:
«لمّا» ظرف و به معنی «حين يا إذا» میباشد. اسم شرط غير جازم است و اختصاص به فعل ماضی دارد.
جواب آن اکثراً فعل ماضی و گاهی فعل مضارع يا جمله اسميه مقرون به «إذا فجائيه يا فاء» است.
فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ«الاسراء/ 67»
فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ«العنكبوت/ 65»
فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ«لقمان/ 32»
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا«هود/74»
برخی از کلمات ابتدا بصورت نکره بکار میروند؛ ولی در عبارات بعدی درجهای از تعريف را کسب میکنند.
به همين جهت همراه «الف و لام تعريف» ذکر میشوند. به اين «الف و لام تعريف»، «أل عهديه» گفته میشود
و چون اسم محلَّی به آن قبلاً ذکر شده است «أل عهد ذکری» ناميده میشود.
اين کلمات ابتدا بصورت نکره سپس بصورت معرفه ترجمه میشوند.
تمرين 6:
داستان زير را ترجمه کنید. فعل و انواع فاعل، مبتدا و خبر را در آن مشخص کنيد. دوباره داستان را به عربی بنويسيد.
وَجَدَ فلاّحٌ في الشِّتاءِ ثُعْباناً، قَدْ يَبِسَ منَ البَردِ. فتَألَّمَ لحالِهِ و أخذَهُ،
و وضَعَهُ بينَ ثيابِهِ. فلَمّا أحَسَّ الثُّعبانُ بالدِّفْءِ، رَجَعَتْ إليهِ قُوَّتُهُ و وحشيَّتُهُ.
فَعَضَّ الفلاّحَ، و أفرَغَ في جسمِه السُّمَّ. فماتَ الرجلُ و هو يَقُولُ:
هذا جزاءُ مَنْ يَصنَعُ المعروفَ مع مَنْ لا يَستَحِقُّهُ.
لغات:
/ثُعبان: مار، جمع آن ثعابین
/ قد یَبِسَ من البَرد: از سرما خشک شده بود
/ تألَّمَ لِحاله: ناراحت شد از حال او أخذَه: برداشت او را
/ وضعَه بینَ ثیابه: قرار داد بین لباسهایش
/ ثِیاب جمع ثوب: لباسها
/ فلمّا أحَسَّ: پس هنگامی که احساس کرد
/ بالدِّفء: به گرما
/ رجعَت الیه قوَّتُه و وحشیَّتُه: برگشت به او قوت و وحشی گری او
/ عَضَّ الفلاحَ: گزید کشاورز را
/ أفرَغَ فی جسمه السُّمَّ: خالی کرد در جسم او سَم را
/ یَصنَع: عمل میکند، انجام میدهد
/ المَعروفَ: خیر و نیکی
/ لا یستَحِقُّه: استحقاق ندارد آن را، سزاوار آن نیست.
پنجشنبه 95/08/27
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
خداوند در آیات قرآن بر اهمیت و ارزش استغفار بسیار تاکید کرده است.
در اهمیت استغفار همین بس که استغفار پیامبر(ص) میتواند بلا را دفع و یا رفع کند و نعمت را بر بشر ارزانی دارد؛
البته خداوند به پیامبر(ص) هشدار داده که تاثیر این استغفار درباره کافران و مشرکان لجوج نیست؛
زیرا اگرحتی هفتاد بار استغفار برای آنان داشته باشد، تاثیری نخواهد داشت.
خداوند میفرماید: چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى، يكسان است حتى اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى، هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند.(توبه، آیه 80)
از این آیه به دست میآید که هفتاد بار استغفار پیامبر(ص) نقش بسزایی دارد. از همین رو عدد هفتاد برای استغفار روزانه معروف و مورد عمل است؛ چنانکه استغفار هفتاد مرتبه در نماز شب نیز آمده است.
خداوند درباره تاثیر استغفار مردم در دفع و رفع عذاب میفرماید:
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛
و تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه آنها را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مى كنند خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود. (انفال، آیه 33)
از این آیه همچنین فهمیده میشود که پیامبر(ص) نقش کلیدی در دفع عذاب و رفع آن دارد و میتوان با صلوات و توسل، از این حضور ایشان در قالب امام زمان(عج) همچنان بهره مند شد؛
زیرا امروز اوست که دافعه عذاب از انسانها است؛ چرا که نفس پیامبراست. (آل عمران، آیه 61)
از طرفی از آیه فهمیده میشود که استغفار مردم باید دائمی باشد؛ زیرا فعل مضارع آمده که دلالت بر استمرار در حال و آینده دارد.
البته خداوند به پیامبر(ص) فرمان داده که برای خودش نیز استغفار کند:
وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ؛ (محمد(ص)- ۱۹) و براى ذنب(گناه )خود آمرزش بخواه.(غافر، آیه 55)
البته از آنجا که پیامبر(ص) ازگناه مبرا و پاک است، مراد از این استغفار به قصد دفع است نه رفع؛ یعنی پیش از آنکه بلایی بیاید آن را با استغفار دفع کن.
همچنین باید توجه داشت که ذنب غیر از گناه است، بلکه تبعات و پیامدها و دنبالههای عمل است. (ذنب در عربی به معنی دم و دنباله است). در حقیقت به پیامبر(ص) هشدار میدهد که هر کاری دنباله و پیامدهای مثبت و منفی دارد که برای رهایی از دنبالههای منفی عمل ، بهتر است که استغفار کنی تا اینها از تو دفع شود.
در آیات آغاز سوره فتح نیز از غفران ذنب سخن به میان آمده است؛
زیرا جهادهای پیامبر(ص) موجب کشته شدن مشرکان شده بود و به طور طبیعی آنان پیامبر(ص) را مذنب و قاتل میدانستند، با استغفار، چنین روحیهای دفع و آثار و تبعات منفی فتح مکه دفع میشود.
همچنین در آیات دیگر از قرآن بیان شده که برای کسب منفعت و جلب آن نیز میتوان به استغفار پناه برد تا از برکات آن بهره مند شد.
معارفی از کیهان
پنجشنبه 95/08/27
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
قلَّما دخلَ في الغيبوبةِ (کمتر بيهوش شده است)
قلَّما کان مريضاً
قلَّما فعلتُ ذلک
قلَّما تکاسلتُ
قلّما رأيتُ رجلاً يستحقها إلا وهو لا يحتاج إليها
قلَّما أخَّرتَ زيارةَ واجبک
قلما زارنا
قلّما يُخْلِفُ النبيل وعْدَه
قلّما تجد الصديقَ الوفيّ
قلَّما نجعلُ من الکتاب خيرَ جليس
وقلما يفعل
هو الذي قلَّما رأهُ يوسفُ من قبل (کمتر در گذشته)
قلَّ ما سافرنا
سه شنبه 95/08/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روزدوشنبه 95/08/24 کلاس سبک زندگی اسلامی در برنامه صبح گاه مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد
استاد این کلاس سرکار خانم سلیمانی مقدم استاد پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند ایشان در جواب سوال یکی از طلاب که چگونه در حال زندگی کنیم توضیح دادند که
اگر بخواهیم در حال زندگی کنیم باید تعلق خود را از هر چیز غیر از خدا از بین ببریم
به فرموده حضرت علی علیه السلام : احبب ما شئت فانک مفارقه ، هر چیزی را که می خواهی دوست داشته باش اما بدان از آن جدا خواهی شد.
پس اگر بخواهیم در افسوس گذشته و در انتظار و حسرت آینده نمانیم باید رابطه خود را با خدا اصلاح کنیم و درباره اعتقاداتمان دوباره بررسی انجام بدهیم.
سه شنبه 95/08/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
جلسه پانزدهم مقدمات رد شبهه با حضور استاد سلیمانی مقدم روز یکشنبه 95/08/23در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد
در این جلسه نحوه کارکرد خیال بیان گردید که خیال در یک صورت به نحو درست عمل انجام می دهد
و در غیر این صورت خیال مریض شده است و بر خلاف رشد انسانی کار می کند
بیان شد که اصل خلقت خیال برای آن است که برای هر تصمیمی که انسان می خواهد بگیرد باید قبل از عمل کردن بتواند راه های مختلف را در تصویر خود پردازش کند و انسان بتواند در قوه خیال خود به تصویر بکشد که این کار از کجا شروع می شود ، چه مسیری را طی می کند و به کجا خاتمه می یابد ،
اگر انسان بتواند برای هر عملی که انجام بدهد حداقل چند راه را به تصویر بکشد و بعد در بین این راه ها کدام یک از راه ها مطابق عقل است ( یعنی بتواند از آن راه یک قانون کلی درآورد) و مطابق شرع باشد و هماهنگ با عرفی باشد که عقل و شرع آن را تایید کند در این صورت انسان قدرت پیدا می کند که مطمئن باشد کاری که انجام می دهد درست است
اما در غیر این صورت تمام تصاویری که به ذهن خطور می کند خطرناک است و در بعضی از اوقات شامل این آیه می شود که فاجتنبوا کثیرا من الظن ، ان بعض الظن اثم……
سه شنبه 95/08/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
آیتالله سیدعلی خامنهای
آنچه در پی میآید بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولی امر و خانوادههای آنان در مشهد است که در تاریخ ششم فروردین 82 ایراد شده است. ایشان در این دیدار با اشاره به لزوم بهره گیری از زیارتنامههای معروف ائمه(ع) در مشاهد مشرفه، ایجاد ارتباط قلبی و روحی و اتصال دل به هنگام زیارت امام معصوم را زمینهساز دریافت فیض الهی برشمردند. مطلب حاضر که از سایت رهبر معظم انقلاب انتخاب شده، تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
خداوند زیارتهای شما را قبول کند و قبولی زیارت هم معنایش این است که آن فیضی که از ملاقات این ولیّ خدا به ملاقاتکننده میرسد، آن فیض به شما برسد؛ این معنای قبولی زیارت است. اگر بخواهید این فیض به شما برسد، شرط اوّل این است که با حضرت «ملاقات» کنید؛ یعنی رفتنِ حرم و آمدن، صِرف رفتن به یک مکان و بیرون آمدن نباشد؛ آنجا یک موجودی و یک روح والایی حضور دارد؛ به این حضور توجّه بکنید؛ ولو حالا شما آن شخص زیارتشده را -یعنی آن کسی که میخواهید با او ملاقات کنید- به چشم نمیبینید، لیکن «به چشم دیدن» که لازمه ملاقات نیست؛ او هست و سخن شما را میشنود، حضور شما را میبیند، شخص شما را میبیند، با او حرف بزنید؛ این شد زیارت. زیارت یعنی همین ملاقات. ما وقتی میآییم سراغ شما و خانه شما، [در واقع] آمدهایم به زیارت شما؛
معنای زیارت این است. انسان وقتی به ملاقات کسی می رود، با او احوالپرسی میکند، به او سلام میکند؛ همین، در ملاقات روح مطهّر ائمّه(علیهمالسّلام) و اولیاء الهی [هم] لازم است؛ باید رفت، سلام کرد، عرض ادب کرد.
]زیارت] به هر زبانی هم میشود؛ [اگر] به همین زبان معمولی خودمان - اگر فارسیم، اگر تُرکیم، اگر گیلکیم، هر چه هستیم- حرف بزنیم، این آداب ملاقات و زیارت صورت گرفته. البتّه اگر بخواهیم با یک بیان شیوا و با مضامین خوبی حرف بزنیم، آن همین زیارتهایی است که خود ائمّه به ما یاد دادهاند؛ مثل زیارت امینالله - که در واقع عمدهاش هم دعا است؛ چند کلمه اوّلش زیارت است، بقیّهاش دعا است- یا زیارت جامعه که بسیار زیارت پُرمضمون و پُرمطلبی است. اگر اینها را بخوانید و به معنایش توجّه کنید و با حضرت با این بیان حرف بزنید، عیبی ندارد.
مثل این است که میخواهید بروید دیدن یک بزرگی، یک جمعی هستید، بعد مثلاً یک متن زیبایی را یکیتان مینویسید، میروید آنجا، یکیتان از طرف بقیّه این متن را میخواند؛ این زیارتها مثل همان متنی است که برای شما نوشتهاند؛ میگویند اگر این متن را خواندید، حرفی که باید به حضرت بزنید، زدهاید؛ این شد زیارت. حالا اگر معنایش را ندانستید و سختتان بود - این زیرنویسهای مفاتیحها هم غالباً کامل نیست؛ من نگاه کردهام، اینهایی که همین حالا هم هست، انصافاً کار خوبی در این زمینه صورت نگرفته که یک زیرنویسِ درستِ حسابیای باشد که آن معنا را برساند؛ خیلی ناقص است- و این هم نشد و نخواستید، به زبان خودتان با حضرت حرف بزنید. این حرف زدن هم حتّی اگر با لبِ تنها باشد، اشکال ندارد. گفت:
گوش کن با لبِ خاموش سخن میگویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست(1)
ضرورت ایجاد ارتباط قلبی در زیارت
با دل حرف بزنید. البتّه طبعاً دل باید جمع باشد و مشغول به همین مخاطب باشد؛ اگر به جاهای دیگر اشتغال پیدا کرد - سرگرم دُوروبر و آئینهکاری و بالا و پایین و این آمد و فلانی رفت و مانند اینها شد- دیگر دل وصل نمیشود. سعی کنید ولو دو دقیقه، ولو پنج دقیقه، دل را فارغ کنید از بقیّه شاغلها و متّصل کنید به معنویّتی که در آنجا حضور دارد و حرفتان را بزنید.
بعد که این حرف را با زبان خودتان یا با توجّه به این متنی که دست شما است زدید -یعنی همین زیارت جامعه مثلاً یا زیارت مخصوصه امام رضا یا زیارت امینالله؛ اینها مضامین خوبی دارد، ولو درست هم معنایش را نفهمید، ]امّا] یک مقدار هم از آن بخوانید؛ زیارت جامعه مثلاً شش هفت صفحه است، وقت کردید همهاش را بخوانید، وقت نکردید یک صفحهاش یا نصف صفحهاش را بخوانید؛ عیب ندارد؛
امّا توجّه داشته باشید که این یک متنی است که خیلی خوب تنظیم شده، زیبا تنظیم شده- و در حالیکه متن را میخوانید، ولو معنایش را هم ندانید، متوجّه باشید دارید خطاب به چه کسی میخوانید. اگر این شد، آن وقت می شود زیارت؛ زیارت کامل هم که شنیدهاید، همینها است. البتّه کمال هم درجاتی دارد؛ بعضیها هستند که از ما خیلی بالاترند؛ برای ماها همین زیارتی که گفتم، یک زیارت خوب است. اگر اینجور سلام کردید و اینجور زیارت کردید، آن وقت انشاءالله امیدِ اینکه قبول بشود خیلی زیاد است، یعنی فیض این زیارت به شما میرسد.
وصل دل
البتّه در حرم مطهّر، چه داخل خودِ حرم، چه بیرون حرم در رواقها و صحنها، اگر بتوانید دل را وصل کنید، هر جا باشید، نزدیکی هست؛ هرجا باشید. بعضیها خیال میکنند باید بروند حتماً به ضریح بچسبند! اینها چون دلهایشان وصل نمیشود، میخواهند جسمها را وصل کنند؛ چه فایده دارد؟ بعضیها همان دمِ ضریح هستند و چسبیدهاند به ضریح، امّا دلشان اصلاً متّصل به امام رضا نیست؛ یکی هم ممکن است دورتر باشد، امّا دلش متّصل باشد؛ این خوب است. اگر اینجور زیارت کردید، این خوب است.
آنوقت در این حرم یا داخل رواق یا صحن مطهّر، عبادت خدا هم -یعنی با خدا هم که حرف میزنید- ثوابش بیش از جاهای دیگر است. ثواب که میگویم یعنی همان فیضی که بر اثر ارتباط با ذات مقدّس پروردگار به انسان میرسد؛ این همان ثواب است؛ یک فیضی انسان میبرد. ما انسانها مثل یک ظرف خالی هستیم؛ یک ظرف خالی باید پُر بشود. با چه آن را پُر خواهیم کرد؟ با فیض الهی، یعنی همان قطره قطره معنویّت و روحانیّت و نورانیّت و مانند اینها که در این ظرف همینطور تدریجاً ریخته بشود. [البتّه] بهشرطی که یکباره خالیاش نکنیم؛ ]چون] گناه که بکنیم، همه این لطفهای الهی خالی میشود.
بایستی این ظرف وجود را با تفضّلات الهی پُر کرد. بنابراین در داخل حرم نماز بخوانید، نماز قضا بخوانید، نماز واجب بخوانید، نماز مستحبّی بخوانید، نماز برای پدر و مادر بخوانید، ذکر بگویید -لاالهالّاالله بگویید، تسبیحات اربعه بگویید ]یعنی] نشسته باشید آنجا و ذکر بگویید؛ به شرطی که -شرط اصلیاش چیست؟ همان که اوّل گفتم- دل وصل باشد؛ اگر دل وصل نباشد، فایدهای ندارد. اگر دل متصّل بود، کمترین عملی هم برای شما فایده میدهد.
__________________
1. هوشنگ ابتهاج
معارفی از کیهان