مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
شهید آیةالله قاضی طباطبایی(ره) متون اولیه حوزوی را در حوزه علمیه تبریز فراگرفت و برای تکمیل مبانی علمی در سطوح عالی به قم و سپس به نجف اشرف مشرف شد و و با کوله باری از علم و دانش و معرفت با زادگاه خود بازگشت. این عالم مجاهد با عزمی راسخ و ایمانی قوی و همتی والا، در راه تحقق اهداف امام خمینی قدس سره که اعتلای اسلام بود، زندان، تبعید و شکنجه را به جان می خرید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی(ره) به امامت جمعه منصوب شد و در همین سمت نیز به افتخار شهادت با عنوان اولین شهید محراب نائل گردید.
زندگینامه شهید آیت الله قاضی طباطبائی(ره)
شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی، مطابق نوشته پدر بزرگوارش آیت الله حاج میرزاباقر قاضی طباطبایی (رحمه الله) قبل از ظهر یکشنبه ششم جمادی الاول سال 1331(ه. ق) در تبریز دیده به جهان گشود. پس از رشد و تربیت در کنار پدر ارجمندش که علاقه سرشار و محبت بسزایی به معظم له داشت، اساتید خصوصی جهت تدریس ایشان گماشته شد.
این شهید بزرگوار پس از گذراندن دروس مقدماتی حوزه در نزد اساتید مبرز و دروس ادبیات نزد پدر فاضلش درسال 1347 ه. ق هنگام قیام اهالی تبریز به دستور حکومت دست نشانده و تحمیلی رضاخان پهلوی با پدر معظمش به تهران تبعید گردید و پس از دو ماه به مدت یک سال به مشهد تبعید شد. در این زمان به دستور رضاخان پهلوی خانه ایشان را بدون پرداخت پولی خراب کرده و به خیابان تبدیل نمودند. در طی این جریانات والد گرامیشان به رحمت ایزدی پیوست و وی نیز بعد از اتمام تبعید به تبریز مراجعت کردند.
آیت الله شهید قاضی طباطبایی در سال 1359 ه. ق برای تکمیل مبانی علمی خود به قم مشرف شده و در دروس اساتیدحاضر و از محضر آنها استفاده شایان و قابل توجهی نمود. ایشان در سال 1369 ه.ق به نجف اشرف رفته و از محضر آیات عظام حکیم، شیخ عبدالحسین رشتی، میرزاباقر زنجانی، بجنوردی و حاج شیخ محمد حسین کاشف العظاء بهره های فراوانی در خارج فقه و اصول و حکمت برد.
شهید آیت الله قاضی طباطبایی، بنا به وصیت پدر ارجمندش بعد از بازگشت از نجف، در وطن اجداد خود مشغول درس،بحث، تالیف و تربیت شاگردان مبارز و اقامه نماز جماعت و مبارزه با استبداد و زورگویی دولت طاغوت گردید و تا آخرین نفس دست از هدف خود برنداشت و یک لحظه منصرف نگردید و بالاخره در دهم آبان ماه 1358 چون جد بزرگوارش علی «علیه السلام» با فرق شکافته بسوی “جنات عدن” شتافت. (مجله مشکوة النور، شماره 6)
خاندان قاضی طباطبائی
شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، در باره خاندان قاضی طباطبایی چنین می نگارد که: این خاندان از خاندان های قدیمی و تاریخی ایران است که در کتب تاریخ و رجال مورد اعتنا قرار گرفته و مورخین ایرانی با نظر عظمت و بزرگی به این خانواده توجه کرده و در اظهارات شان از آنها به عنوان خاندان سادات عبدالوهابیه نام برده اند و از آل امیر عبدالوهاب طباطبایی هستند. آل امیر عبدالوهاب از بزرگ ترین خانواده ای هستند که در ایران، به ویژه در آذربایجان سکونت اختیار کردند و از چند قرن پیش، اصل آن شجره علوی در این مملکت شاخ و برگ انداخت و به اصالت، نجابت، صحت نسب، شرافت و بزرگی مشهور و به جلالت و عظمت معروف شدند. این خاندان از ذریه حضرت امام حسن مجتبی(ع) از نسل حسن مثنی و اولاد ابراهیم طباطبا هستند.
جد اعلای اسوه العارفین حاج میرزا علی قاضی، جد اعلای علامه طباطبایی و جد اعلای آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی -که اخیراً کتاب شیدای گمنامی در جلالت شأن ایشان به چاپ رسیده است - و نیز جد اعلای شهید محراب آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی با چند واسطه به شخصیت بلند مرتبه سید میرزا محمدتقی قاضی طباطبایی متولد 1322ق. می رسد.(خبرگزاری فارس)
حیات علمی و آثار
یکی از ابعاد شخصیتی آیت الله قاضی طباطبایی، بعد علمی ایشان است. از ویژگیهای قابل توجه وی، دارا بودن مقام برجسته در زمینة علوم اسلامی توام با پیشقدمی در مبارزات نهضت اسلامی است. همه تلاشهای وی در حوزه های علمیه تبریز، قم و نجف آثار متعددی است که از ایشان در شاخه های مختلف اسلامی (رجال، کلام، فلسفه، تاریخ، تفسیر) بر جای مانده است. گذشته از این آثار که هر یک در جای خود قابل توجه و دقت است، ایشان در مجامع علمی اسلامی (داخل وخارج ) نیز اعتبار و مقام ارجمندی داشت.
چاپ مقالات متعدد وی در مجلات معتبر عربی، چون العرفان و المواهب ورسالة الاسلام، حکایت از سطح علمی بالای ایشان داشت. با توجه به این امر که وی آذربایجانی و زبان مادریش آذری بود و زبان عربی، زبان دوم وی به شمارمی رفت. در سفری که سردبیر و مدیر مسئول مجلة العرفان به ایران داشت. در تبریز به دیدار آیت الله قاضی رفت. در سفری دیگر که دکتر محمدباقر صدری مهربانی در سال 1351 ه. ش به کشورهای اسلامی (از جمله به مصر) داشت، از جانب آیت الله قاضی نامه ای به دانشگاه الازهر مصر برده بود. در جواب نامه، دانشگاه الازهر از وی برای تدریس در آن مرکز علمی دعوت به عمل آورده بود. در سال 1348 ه. ش هنگامی که وی در تبعید در بافت کرمان به سر می برد، از طرف دانشگاه مشهد کنگره ای به مناسبت هزاره شیخ طوسی (ره) تشکیل شد از وی هم برای شرکت و ایرادسخنرانی و ارایه مقاله دعوت به عمل آمد، امّا با ممانعت ساواک موفق به شرکت درآن کنگره نشد.
مبارزات سیاسی
با آغاز دوره جدید مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) در سال 1342 شمسی، شهید قاضی نیز به عنوان یکی از ارکان مبارزه، رهبری مردم غیور آذربایجان را در آن سالها به عهده گرفت. وی در آن دوران که حتی ذکر نام امام خمینی(ره) جرم محسوب می شد، در منابر و سخنرانی های خود از امام یاد و علناً از رژیم انتقاد می کرد.
به دنبال سخنرانی های آتشین و افشاگرانه آیت الله قاضی طباطبایی ساواک 13 آذر1342 او را دستگیر و به همراه برخی علمای تبریز راهی زندان قزل قلعه کرد و با گذشت دو ماه و 15 روز به سلطنت آباد تهران برده و بعد از چند روز با ضمانت برادرشان مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد می شود.
پس از چهارماه به ساواک خبر می رسد که آیت الله قاضی به شهر مقدس قم رفته و با امام خمینی(ره) دیدار کرده است. وی پس از دیدار با امام برای زیارت حضرت رضا(ع) به شهر مقدس مشهد مشرف شد و بعد از آن به رغم اینکه در تبعید بود، بدون اجازه رژیم، تهران را ترک و به تبریز بازگشت.
سیره عملی و اخلاقی
التزام عملی به ساده زیستی و ساده پوشی داشت تا جایی که برخلاف تمکن مادی و مالی در سطح بسیاری از افراد عادی و حتی محروم می زیست، از تجمل گریزان بود و افراد کم بضاعت در برخورد با وی احساس حقارت نمی کردند، درب خانه اش بر روی همه باز بود. نیکی و خدمت را اگر چه اندک بود بزرگ جلوه می داد و آن را فراموش نمی کرد، با سخاوت تمام درصدد بود که احسان و خوبی افراد را نسبت به خود یا اسلام و یا مردم جبران کرده مورد تقدیر و تشکر قرار دهد. به پایبندی به قول و قرار و حاضر گردیدن در موعد مقرر بسیار اهمیت می داد. با هر کس رفت و آمد داشت تا آخر در دوستی و رفاقت خود وفادار بود به هیچ کس اجازه نمی داد دستش را ببوسد و اگر فردی به این قصد دستش را می گرفت به شدت آن را عقب می کشید و ناراحت می شد. (زندگی و مبارزات شهید قاضی، ص143-142(
فوز شهادت
هنوز مردم، اولین سالگرد انقلاب و پیروزی خود را جشن نگرفته بودند؛ هنوز سه ماهِ تمام نبود که جمعه های تبریز، به حکم امام خمینی(قدس سره) با نفس گرم و زندة شاگردِ امام، آیت الله قاضی، اقامة نماز را می دید، که دست خداوند برای آن فقیه عالی قدر، حکم زندگی جاوید را امضا نمود. و کسانی را که در ر اه خدا کشته شدند، مرده نپندارید.
شهادت دست مزد سبکبالی و عاشقی است، دست مریزاد خداوند است به مردان هنرمند، همان که پیر مرادمان گفت: شهادت هنر مردان خداست.
و این سیّد طباطبایی تبریزی، عاشق شهادت بود. از وقتی خبر شهادت آیت الله مطهری(قدس سره) را شنید، همواره به اطرافیان می گفت: کاش من هم مثل شهید مطهری به فیض شهادت می رسیدم.
هنوز 6 ماهِ تمام از این آرزوی خالصانه نگذشته بود که در جوار خداوند، همسایة آن معلم شهید شد. زمانی که دیگر قفس دنیا برایش خیلی تنگ شده بود و تن سنگینی می کرد.
از نگاه دیگران
با کمال تأسف ضایعه ناگوار شهادت عالِم مجاهد، حجت الاسلام و المسلمین، آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی- رحمة اللَّه علیه- را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض، و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.
..شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسه اسلام بزرگ الگو بگیرند؛ و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، و به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهیدِ سعید طباطبایی خواستارم. (صحیفه امام، ج 10، ص: 420)
تبریز در بین شهدای محراب این امتیاز را دارد که دو شهید محراب دارد؛ یعنی مرحوم آقای قاضی (رضوان الله علیه) را هم واقعاً فراموش نکنیم و از یاد نبریم؛ آن مرد بزرگ، مرد روشنفکر، مرد اهل قلم، اهل مبارزه، که ایشان هم بایستی همیشه در یادها زنده باشند. او اوّلین کسی بود که این جور در تبریز در موضع منبر انقلاب ایستاد و حقیقتاً کاری را که باید بکند، کرد. خب، خیلی با آقای قاضی هم مقابله و معارضه شده بود. بنده قبل از انقلاب رفته بودم تبریز و اوضاع تبریز را میدانستم چه جوری است و آقای قاضی (رحمةالله علیه) هم خیلی رنج کشید. شهید اوّل محراب در تبریز آقای قاضی است، شهید دوّم هم آقای مدنی است، که هر کدام واقعاً برجستگی هایی دارند. (بیانات مقام معظم رهبری 12/ 06/ 1380)
hawzah.net
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/08/09 ساعت 09:43:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |