مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
برای ثبات و پایداری در راه کسب حلال و تهیه لقمه پاک، راهکار هائی را از کلمات معصومین (علیهم السلام) بیان می کنیم:
سفر برای کسب حلال
علاء بن کامل یکی از یاران حضرت صادق (ع) روزی به محضرش شتافت و التماس دعا گفت، و اضافه نمود که: ای پسر پیامبر (ص) از خداوند متعال بخواه که زندگی راحت و مرفهی داشته باشم! امام (ع) پاسخ داد:
لَا أَدْعُو لَک اطْلُبْ کمَا أَمَرَک اللَّهُ عَزَّ وَ جَل؛[1]
من برایت دعا نمی کنم، تو زندگی مرفه و راحت را از همان راهی بخواه که خداوند متعال به تو فرمان داده است. یعنی از راه تلاش و کوشش بهبود بخشیدن به وضع زندگی و تدارک برخی از برنامه های اقتصادی در جامعه نه تنها نقص و عیبی برای یک انسان مسلمان به حساب نمی آید، بلکه ناشی از قوت ایمان و اراده استوار او در راه رسیدن به اهداف والای معنوی است. رئیس مذهب جعفری (ع) بر این اندیشه پای می فشرد که:
ینْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یرَی ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیرِ ذَاتِ مُحَرَّم؛[2]
کوچیدن برای یک مسلمان عاقل شایسته نیست مگر در سه مورد: بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی (سفرهای تجارتی و..).، کسب توشه آخرت (سفرهای زیارتی)، رسیدن به لذتهای حلال (سفرهای تفریحی).
زمان شناسی
پیشوای ششم (ع) از افرادی که در ظاهر زهد فروشی کرده، مردم مسلمان را به بهانه تقوا و ترک دنیا از فعالیتهای اقتصادی منع می کردند انتقاد می نمود وشیوه غلط آنان را تخطئه می کرد. سفیان ثوری از عالمان زهد فروش و ظاهر سازی بود که علاوه بر مردم عادی، امام صادق (ع) را نیز از مظاهر دنیوی منع کرد. او زمانی مشاهده کرد که امام صادق (ع) لباس نو و مناسبی پوشیده است، به امام (ع) گفت: تو نباید خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی! برای تو زهد و تقوا و دوری از دنیا و مظاهر آن شایسته است!
امام صادق (ع) با پاسخهای منطقی خویش وی را به اشتباهات خود واقف ساخت و از تفکرات صوفی مآبانه و انحرافی وی به شدت انتقاد نمود و فرمود: می خواهم به تو سخنی بگویم، خوب توجه کن، سخن من به دنیا و آخرتت مفید خواهد بود. ای سفیان! رسول گرامی اسلام در زمانی زندگی می کرد که عموم مردم از نظر اقتصادی در مضیقه بودند و پیامبر (ص) خود را با آنان در زندگی ساده و فقیرانه هماهنگ می کرد، اما اگر روزگاری وضع معیشتی مردم بهتر شد اهل ایمان و نیکان و خوبان روزگار به بهره گیری از آن سزاوارترند نه انسانهای فاجر و منافق و کافر. ای ثوری! به خدا سوگند! در عین حالی که وضع معیشتی خوبی دارم و از نعمتها و موهبتهای خداوند متعال کمال بهره را می برم، اما از روزی که خود را شناخته ام شب و روزی بر من نمی گذرد مگر آنکه حقوق مالی خود را بر طبق فرمان خداوند متعال که بر من واجب کرده است، ادا می کنم و به مصرف مناسبش می رسانم.[3]
استحکام در کارها
از دیگر ویژگی های کاسبان وظیفه شناس، انجام دادن کار با دقت، حوصله و علاقه است. رعایت کیفیت و استحکام کالاهای تولیدی و هم چنین دقت درکارهای خدماتی، می تواند ادامه کار را برای کارگر تضمین کرده و به کارفرما نیز امکان دهد تا زمینه بیشتر و بهتری را برای کارهای آینده فراهم سازد. رسول گرامی اسلام (ص)، پیوسته مسلمانان را به دقت و استحکام در کارها سفارش می کردند. آن حضرت در گفتاری حکیمانه فرموده اند:
اللَّهَ یحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْکمَه؛[4]
خداوند متعال بنده ای را دوست دارد که وقتی کاری را انجام می دهد، با دقت و استحکام آن را به سامان برساند.
بهره گیری از تجربه
بدون تردید تجربه کاری هر انسانی، او را در برنامه ریزیهای آینده اش مدد می کند و هر قدر تجربه های زندگی بیشتر باشد و انسان آنها را در زندگی اش به کار گیرد، مسلم است که توفیقات بیشتری در این زمینه خواهد داشت. امیر مؤمنان (ع) فرمود:
الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِب؛[5]
از نشانه های خرد، نگه داری تجربه هاست. و در این زمینه مسعود سعد زیبا گفته:
ای مبتدی، تو تجربه، آموزگار گیر
زیرا که بِه، ز تجربه، آموزگار نیست
امام صادق (ع) در این زمینه رهنمود راهگشایی را به رهروان حقیقت طلب ارائه می دهد و تاکید می کند که:
الْمُؤْمِنُ حَسَنُ الْمَعُونَةِ خَفِیفُ الْمَئُونَةِ جَیدُ التَّدْبِیرِ لِمَعِیشَتِهِ لَا یلْسَعُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَین[6]؛
مؤمن در یاری کردن زیباست (به زیباترین صورت دیگران را یاری می کند)، کم تکلف است (برای دیگران زحمت ساز نیست) و زندگی اش را خوب اداره می کند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. (تجربه بار اول برایش کافی است)
استفاده از فرصتها
در زندگی گاهی فرصتهایی به دست می آید که شخص می تواند از آن فرصت به نحو شایسته ای برای بهبودی دین و دنیای خویش بهره گیرد. تیزبینی و آینده نگری افراد موجب می شود که این فرصتهای طلایی عاملی برای ارتقای جایگاه معنوی و اجتماعی آنان گردد. بدون شک از دست دادن چنین فرصتهایی موجب غم و اندوه و پشیمانی خواهد بود.
سعدیا، دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
امام صادق (ع) در این زمینه می فرمود:
الْأَیامُ ثَلَاثَةٌ فَیوْمٌ مَضَی لَا یدْرَک وَ یوْمٌ النَّاسُ فِیهِ فَینْبَغِی أَنْ یغْتَنِمُوهُ وَ غَداً إِنَّمَا فِی أَیدِیهِمْ أَمَلُهُ؛[7]
روزها سه گونه اند: یا روزی است که گذشته و دیگر به دست نمی آید و یا روزی است که مردم در آن به سر می برند و شایسته است که آن را غنیمت شمارند و یا آینده ای است که آرزوی رسیدن به آن را دارند.
پیشوای ششم (ع) در سخن دیگری ضرورت بهره گیری از فرصتها را یادآور شده، می فرماید: «هر کس فرصتی را به دست آورد و با این حال منتظر فرصت بهتری باشد، روزگار آن فرصت به دست آمده را از دستش خواهد گرفت؛ زیرا عادت روزگار سلب فرصتها و رسم زمانه از بین بردن موقعیتهاست.[8]
پشتکار و کوشش مداوم
از مهم ترین رموز توفیق در زندگی، تلاش دائم و پایداری در راه هدف می باشد. تحرک و پویایی که از اعتقاد راسخ انسان به مقاصد خویش سرچشمه می گیرد، در راه رسیدن به مراد ضروری ترین عامل به شمار می آید. انسان مسلمان برای رسیدن به سعادت اخروی باید در امور دنیوی خویش نیز تلاش کند و آن را به عنوان وسیله و پلی برای وصال به مطلوب بنگرد.
علی بن عبدالعزیز می گوید: امام صادق (ع) روزی از من احوال عمر بن مسلم را پرسید. عرضه داشتم: فدایت شوم او از تجارت دست برداشته و به عبادت و نماز و دعا روی آورده است. امام فرمود: وای بر او! آیا او نمی داند که هر کس به دنبال دنیا و کسب روزی حلال نرود، دعایش مستجاب نخواهد شد. سپس امام افزود: هنگامی که آیه وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب[9]؛ هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه خروج از مشکلات را برایش قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی اش می دهد.
نازل شد، تنی چند از اصحاب پیامبر (ص) از کسب و کار دست کشیده و درها را به روی خود بسته، مشغول عبادت شدند تا خداوند متعال روزی آنان را از طریق عبادت برساند. هنگامی که رسول اکرم (ص) خبردار شد، آنان را احضار نمود و فرمود: شما به چه انگیزه ای از کسب و کار دست کشیده و از جامعه فاصله گرفته و به عبادت پرداخته اید؟! گفتند: یا رسول الله! خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما هم به عبادت او روی آورده ایم! رسول خدا (ص) فرمود:
إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِک لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ عَلَیکمْ بِالطَّلَبِ؛
هر کس چنین کند دعای او پذیرفته نخواهد شد، بر شما باد به کسب روزی و درآمد.[10]
حضرت امام صادق (ع) در سخن دیگری توضیح می دهد که برخی از افراد دعایشان هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید، و از جمله فرمود:
رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیتِهِ یقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْک بِالطَّلَب؛[11]
مردی در خانه اش نشسته و مدام می گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته می شود: آیا تو را فرمان ندادم به طلب روزی؟!
در هر صورت، برای رسیدن به مقصود باید تلاش نمود و در راه آن مشکلات و سختیها را تحمل کرد تا اینکه از دیگران بی نیاز شده، به استقلال اقتصادی برسیم. عطار نیشابوری می گوید:
به یک باری نیاید کارها راست
به باید کرد ره را بارها راست
به یک ضربت نخیزد گوهر از سنگ
به یک دفعت نریزد شکر از تنک
نگردد پخته هر دیگی به یک سوز
نیاید پختگی میوه به یک روز
برنامه ریزی و رعایت اعتدال
خواهی اگر که حفظ کنی آبروی خویش
بردار لقمه لیک به قدر گلوی خویش
رعایت اعتدال و میانه روی در مخارج و درآمدهای زندگی موجب آسایش و رفاه خواهد بود. اسراف و تبذیر، سخت گیری و تنگ نظری و بخل و طمع ورزی موجب اختلال در نظم زندگی می شود و چه بسا جایگاه اجتماعی فرد را متزلزل نموده و گاهی آبرو و شخصیت او را از بین می برد. معمولا افرادی که ولخرجی می کنند، دچار تنگدستی و فقر می شوند و سپس از گردش ناملایم روزگار شکایت کرده، از شانس بد خود گلایه می کنند. امام صادق (ع) می فرماید:
إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَی[12]
؛ اسراف موجب فقر و میانه روی سبب توانایی می شود.
و سعدی گفته:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که می گویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشکرودی
عبدالله بن سنان می گوید:
امام صادق (ع) هنگامی که آیه وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک؛ را تفسیر می کرد، انگشتان دست خود را کاملا بسته و دست خود را مشت نمود و به ما فرمود: «یعنی این چنین نکنید که این نهایت خست و بخل است و در معنی آیه وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ؛ دست خود را کاملا باز کرد و فرمود: این چنین هم درست نیست؛ یعنی انسان هر چه دارد خرجش کند و چیزی در کف دستش نماند.[13]
در نتیجه، این آیه شریفه افراط و تفریط در مصرف مال دنیا را نفی کرده، به اعتدال سفارش می کند.
کار برای خدا
از منظر اسلام فعالیتهای اقتصادی زمینه ساز کمالات و فضائل انسانی است و اگر فردی با این انگیزه به عرصه اقتصاد وارد شود، افزون بر منافع مادی و ظاهری به بهره های معنوی نیز نایل خواهد شد. عبدالله بن ابی یعفور می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودم که مردی از وی پرسید: به خدا قسم! ما به دنبال دنیا می رویم و دوست داریم آن را به دست آوریم. امام (ع) فرمود: تو می خواهی با دنیاطلبی و کسب درآمد چه کنی؟ او گفت: می خواهم نیازهایم را برطرف کنم، به خانواده ام رسیدگی نمایم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. امام صادق (ع) فرمود: اینکه دنیاطلبی نیست؛ این به دنبال آخرت و ثوابهای الهی رفتن است.[14]
کسب درآمد و به دنبال منافع مادی رفتن انسان، باید با انگیزه های الهی باشد و آن را وسیله ای برای رسیدن به مقاصد الهی قرار دهد وگرنه دنیاطلبی امری زشت و ناپسند خواهد بود؛ چنان که برخی افراد به دنبال جمع ثروت و ذخایر دنیوی هستند، در حالی که هیچ انگیزه خیر و معنوی را مدنظر ندارند. گاهی این گونه افراد چنان حریص به جمع آوری مال دنیا هستند که حتی سلامتی خانواده و تمام هستی خود را در راه ثروت اندوزی از دست می دهند.
امام صادق (ع) به چنین کسانی هشدار داده، می فرماید:
لَیسَ فِیمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ… إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ؛[15]
در آنچه که بدن را اصلاح می کند اسراف نیست؛ اسراف در جایی است که مال انسان از بین برود و به جانش نیز لطمه بخورد.
از منظر فرهنگ حیاتبخش اسلام بین کسی که از دنیا به عنوان وسیله ای برای کسب آخرت بهره می گیرد و بین کسی که دنیا پرستی و جمع مال را پیشه خود نموده است، تفاوت واضح وجود دارد. به این جهت از سویی دلبستگان به مال دنیا و دنیاپرستان ظاهربین را لعن می کند و می فرماید:
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَبَدَ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَمَ[16]؛
مورد لعن خداست کسی که بنده دینار و درهم باشد. و از سوی دیگر به دوستدارانش توصیه می کند:
لَا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ فَإِنَّهُ عَوْنٌ لَک عَلَی دِینِک[17]؛
طلب روزی از راههای حلال را هرگز رها نکن؛ چرا که مال حلال یاور تو در دینت خواهد بود.
مولوی این مضامین را در قالب شعر بیان می کند:
چیست دنیا از خدا غافل بدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالحٌ خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی پشتی است
چونکه مال و ملک را از دل براند
زآن سلیمان خویش جز مسکین نخواند
گرچه جمله این جهان ملک وی است
ملک در چشم دل او لاشی است
داشتن پس انداز حلال
امام صادق (ع) همواره توصیه می کرد که هر شخصی باید برای آینده خود پس انداز داشته باشد تا اگر خدای ناکرده مشکلی برایش پیش آمد یا نیازی به پول پیدا کرد محتاج دیگران نباشد. یکی از یاران امام به نام «مسمع» می گوید: روزی با مولایم حضرت صادق (ع) مشورت کرده، عرض کردم: سرورم! من زمینی دارم که مشتری خوبی برایش آمده و به قیمت مناسب از من می خواهد. امام فرمود: ای ابا سیار! آیا می دانی که هر کس ملک خود را بفروشد مال او از بین خواهد رفت. عرض کردم: فدایت شوم، من آن را به قیمت خوبی می فروشم و زمین بزرگ تری را می خرم. امام (ع) فرمود: در این صورت اشکالی ندارد.[18]
آن حضرت می فرمود: از نزدیک ترین یاران پیامبر (ص) که شما آنها را به فضل و زهد و تقوا می شناسید، سلمان و ابوذر هستند. شیوه سلمان چنین بود که هرگاه سهمیه سالانه اش را از بیت المال دریافت می کرد، مخارج یک سالش را ذخیره می نمود تا زمانی که در سال آینده نوبت سهمیه اش برسد. به او اعتراض کردند که تو با این همه زهد و تقوا در فکر ذخیره آینده ات هستی! شاید امروز و فردا مرگ تو برسد! سلمان در جواب می فرمود: شما چرا به مردن فکر می کنید و به باقی ماندن نمی اندیشید؟ ای انسانهای جاهل! شما از این نکته غفلت می کنید که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد، در اطاعت حق کندی و کوتاهی می کند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست می دهد؛ ولی همین قدر که به اندازه نیازش وسیله و مال دنیا فراهم شد با اطمینان و آرامش بیشتری به اطاعت حق می پردازد.[19]
امام صادق علیه السلام فرمود:
لَا خَیرَ فِی مَنْ لَا یحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ یکفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ یقْضِی بِهِ دَینَهُ وَ یصِلُ بِهِ رَحِمَه؛[20]
کسی که از راه حلال و به انگیزه حفظ آبرو و ادای قرض و رسیدگی به خانواده و فامیل، به دست آوردن مال را دوست نداشته باشد، در او هیچ گونه خیری نیست.
آشنائی با مفاسد بیکاری
کار مناسب ترین بسترها را در زمینه سعادت دنیوی و اخروی انسان فراهم می آورد، لذا گاهی یک کار دنیوی ساده، آرامش روانی در این جهان و بالاترین درجات را در جهان آخرت به دنبال خود دارد. رسول بزرگوار اسلام (ص) می فرماید: کسی که برای تأمین مخارج زندگی خانواده اش از راه حلال می کوشد، همانند مجاهد در راه خداست.[21]
تأمین مخارج زندگی، تقویت روابط اجتماعی سالم، ایجاد نظم و انضباط در رفتارهای فردی و اجتماعی، آرامش روح و وجدان، بیداری روح خلاقیت و ابتکار، تثبیت موقعیت اجتماعی، استقلال و عزت نفس و جلوگیری از مفاسد و انحرافات، از جمله ره آوردهای کار و تلاش سالم می باشد.
اساساً کار عامل قدرتمندی در تأمین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و روانی انسان و جلو گیری از جرم و گناه در جامعه می باشد. انگیزه های غیر اقتصادی کار- که برای بسیاری از افراد ناشناخته یا بی اهمیت است- از منظر اسلام از ارزش والایی برخوردار است، چرا که کار و فعالیت های یک مسلمان با انگیزه های مقدس، علاوه بر تأمین نیازهای مادّی زندگی، و جلو گیری از جرم و گناه؛ خود نوعی ارتباط با پروردگار نیز محسوب می شود. علاوه بر آن، کار پاسخگوی بسیاری از نیازهای روحی- روانی بشر نیز هست که برخی از آنان عبارتند از: نیاز به کسب موفقیت؛ نیاز به تأیید وپذیرش دیگران؛ نیاز به ایجاد روابط شخصی و اجتماعی؛ نیاز به مفید بودن و خدمت به دیگران؛ احساس ارزشمندی و مسئولیت پذیری؛ کسب هویت و احتراز از پوچی و واپس گرایی و بی خاصیت بودن در جامعه؛ نیاز به داشتن پایگاه اجتماعی و…
«پاسکال» فیزیکدان معروف فرانسوی در این زمینه سخنی دارد که خالی از فایده نیست. او گفته است: مصدر کلیه مفاسد فکری و اخلاقی و بزهکاری بیکاری است. هر کشوری که می خواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع کند، باید مردم خود را به کار وا دارد تا آن آرامش عمیق روحی که عدّه معدودی از آن برخوردارند، در عرصه وجود افراد دیگر نیز برقرار شود.[22]
علم و حکمت زاید از لقمه حلال
عشق و رقّت آید از لقمه حلال!
لقمه تخم است و بَرش اندیشه ها
لقمه بحر و گوهرش اندیشه ها
در سیره پیامبر اکرم (ص) فعالیت های عرصه اقتصادی را اقتصادی افراد و کسب لقمه حلال، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در چنان تشویق می کند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی ترین رکن جامعه، یعنی تإمین کنندگان حیاتی ترین کالای اقتصادی، قائل نشده اند.
انس بن مالک می گوید: هنگامی که پیامبر (ص) ازجنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول الله با او دست داد، لمس دست های زبر و خشن مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیإ را تحت تإثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دست های تو این چنین کوفته و خشن می باشد؟ آیا ناراحتی خاصی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله ی آن ها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تإمین می نمایم.
پیامبراکرم دست او را بوسیده و فرمود:
هذه ید لا تمسها النار؛[23]
این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.
پی نوشت ها
[1] الكافى، ج 5، ص 78.
[2] الكافى، ج 5، ص 87.
[3] الكافى، ج 5، ص 65.
[4] وسائل الشيعة، ج 3، ص 230.
[5] بحارالأنوار، ج 1، ص 160.
[6] الكافى، ج 2، ص 241.
[7] بحارالأنوار، ج 75، ص 237؛ تحف العقول، ص 322.
[8] همان، ص 381.
[9] طلاق، 2 و 3.
[10] تهذيب الأحكام ج: 6 ص 323.
[11] الكافى ج 2، ص 511.
[12] من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 174.
[13] وسائل الشيعة، ج 17، ص 66.
[14] همان، ص 34.
[15] همان ج 21، ص 555.
[16] مستدرك الوسائل، ج 12، ص 64
[17] وسائل الشيعة، ج 17، ص 34.
[18] الكافى، ج 5، ص 92.
[19] وسائل الشيعة، ج 17، ص 435.
[20] الكافى، ج 5، ص 72.
[21] من لايحضره الفقيه، ج 3، 168.
[22] برنامه ريزى شغلى و تحصيلى، ص 16.
[23] اسد الغابه، ج 2، ص 269.
hawzah.net
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/10/14 ساعت 07:12:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |