مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
ترجمه مکالمه 5:
عبارات زير را به عربی بنويسيد.
سلوَیٰ: سلام عليک
حارس الفُندُوق: عليک السلام يا أختي أهلاً و سهلاً
سلوی: شکراً، أينَ مکتب الاستقبال؟
الحارس: مکتب الاستقبال أمامکِ
سلوی: شکراً يا أخي هل هذا الفندوق نظيفة و طيِّبة و مريحة؟
الحارس: نعم بالطبع و أنا في خدمتکِ دائماً
سلوی: أرجو ذلک، أشکرک.
سلوی: سلام عليک
مُوَظَّفُ الاستقبال: و عليک السلام، تفضَّلي
سلوی: أريد غرفةً لشخصٍ واحد و مُطِلَّة علی الحديقة المجاورة
الموظف: آسف، حُجِزَتْ هذه الغرفة و لکن عندي غرفةٌ ذاتُ سريرَينِ المُطلَّة علی الحديقة نفسها
سلوی: هل يختلف سعرُهما
الموظف: الفرقُ خمسةُ جُنيهات. غرفة لشخصٍ واحد سعرُها ثلاثونَ جُنيهاً و غرفة لشخصَينِ سعرُها خمسةٌ و ثلاثون جُنيهاً.
سلوی: حسناً، لا بأس أريدها
الموظَّف: من فضلکِ أُکتُبي هنا اسمکِ الشريف و عنوانَکِ و وظيفتَکِ و جنسيَّتَکِ و رقمَ جواز سفرکِ و رقمَ هاتفٍ
سلوَی: طيِّب، عفواً، ما في الغرفة؟
الموظف: في الغرفة حمامٌ و سريرينِ و خِزانةُ الملابس و کرسيٌّ و طاولةٌ و علی الطاولةِ هاتفٌ و مذياعٌ و تلفزيون
سلوی: هل في الغرفة جهاز فيديو؟
الموظف: آسف، ليس هناک جهاز فيديو؟
سلوی: و الإينتيرنت؟
الوظف: نعم الاينتيرنت موجودٌ في کل الفُندُوق.
سلوی: حسناً، بأيِّ لغةٍ أکتُبُ اسمی و ما تريده؟
الموظف: بالعربية رجاءً
سلوی: تفضَّل کتبتُ ما تريد.
الموظف: شکراً جزيلاً لکِ و هذا مفتاحُ غرفة رقم مائةٍ و اثني عشر. إنَّها غرفة جميلة و مُريحة.
سلوی: أرجو ذلک
الموظف: و أنا أرجو تُعجبُکِ
سلوی: شکرا جزيلاً، الی اللقاء
الموظف: في أمان الله و حفظه
للتعريب 6: عبارات زير را به عربی بنويسيد.
راننده: سلام عليکم، خوش آمديد.
جهانگرد: عليک سلام، ممنون. ببخشيد، اينجا مترو داره؟
راننده: نه، مترو اينجا هنوز آماده نشده.
جهانگرد: ايستگاه اتوبوس کجاست؟
راننده: ایستگاه روبروی فرودگاه بين المللی است. ولی اتوبوس چند دقيقه قبل حرکت کرد.
جهانگرد: چطور میتونم به يک هتل بروم؟
راننده: من راننده تاکسی هستم شما رو با ماشينم میبرم.
جهانگرد: ممنونم، کيف و دوربينم رو کجا بگذارم؟
راننده: لطفاً روی صندلی عقب بگذاريد.
جهانگرد: لطفاً از سمت چپ تا چهار راه بريد.
راننده: شما اهل کجا هستيد؟ قبلاً اينجا بوديد؟
جهانگرد: من آلمانی هستم. قبلاً اينجا نبودم ولی يک نقشه دارم.
راننده: چرا میخواهيد از سمت چپ بريد؟
جهانگرد: میخوام از مناظر زيبای اونجا عکس بگيرم.
راننده: چشم، حتماً
جهانگرد: من کنار باغ پياده میشم تا چندتا عکس بگيرم.
راننده: باشه من هم پياده میشم تا برای بچههام مقداری خوراکی بخرم بعد حرکت میکنيم.
جهانگرد: از لطف شما ممنونم.
راننده: خوراکی ميل داريد؟
جهانگرد: نه، ممنون، خيلی خسته شدم، کی به هتل میرسيم؟
راننده: إن شاء الله نيم ساعت ديگه
جهانگرد: «إن شاء الله» يعنی چی؟
راننده: يعنی اگر خدا بخواهد و مشکلی پيش نياد.
راننده: بفرمائيد رسيديم.
جهانگرد: خيلی ممنون، کرايه چقدر شد؟
راننده: پنج دلار
جهانگرد: دست شما درد نکنه، بفرما، خداحافظ
راننده: خدا حافظ و به امید ديدار
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/02/12 ساعت 06:47:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |