مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
ترجمه مکالمه 7:
معلم: سلام عليکم، هل أنتم بخير؟
دانشآموزان: عليکِ السلام السيدة، شکراً، و کيف حالُکِ؟
معلم: الحمد لله، أنا بخير، طيِّب، أينَ وصلنا من الدرس أو أين کان درسُنا؟
محمد: أيّتُها السيدة کان الدرس في بحث «المثنی»
معلم: إن کان عندکم سؤال عن الدرس السابق إسألوه.
مجيد: أيتها السيدة، أنا ما تعلَّمتُ درس المثنی جيداً. لا أستطيعُ تَثنيةَ الاسم المفرد.
معلم: لا بأس، استمع جيداً حتی تعلَّمَ يا محمد، هل تستطيعُ أن تُعرِّفَ المثنی؟
محمد: نعم، سيدتي، الاسم المثنی کلمةٌ تَدُلُّ علی اثنينِ من الانسان أو من الحَيَوان أو من الأشياءِ
معلم: يا أحمدُ، کيفَ نُحَوِّلُ الاسمَ من المفرد الی المثنَی؟
أحمد: يُصاغُ المثنّی بزيادة «الفٍ و نونٍ» أو «ياء و نون» علی الاسم المفرد
معلم: يا عليُّ برأيُک هل هناک طريقان لصياغة الاسم المثني؟
علی: نعم سيدتي بسبب وجود بحث الاعراب في اللغة العربية، يُضافُ «الف و نون» في حالة الرفع و «ياء و نون» في حالة النصب و الجر الی الاسم المفرد.
معلم: أحسَنتَ يا عليُّ، رائع جداً. هل بامکانِک أن تقولَ ما هو حرکة حرف ما قبل الألف و الياء؟
علی: نعم يا سيدتي قبل الألف و الياء يکون مفتوحتين.
معلم: أحسنتْ، کما يَبدو أنَّکم تعلَّمتُم هذا البحثَ جيداً. يا حسن، قُل الجملتين اللتينِ فيها الاسم المثنی.
حسن: في الغرفة سريران. اشترَی محمدٌ قفصَانِ للعُصفورَينِ.
معلم: أحسَنتْ يا حسن، عندک خطأٌ بسيطٌ. من يستطيعُ أن يقول ما کان الخطأُ؟
حسين: سيدتي، کلمةُ «قفص» مفعول به و يجب أن يُثنَّی ب«ياء و نون».
معلم: نعم، صحيح، کلُّکم أجبتُم جيداً و رائعاً.
مجيد: أشکرکِ يا سيدتي، أنا تعلَّمتُ.
معلم: لو سألتَ من أصدقاءک قبل الصَّفِّ لَتعلَّمتَ قطعاً. المباحثة العلميَّة جيد جدّاً
دانش آموزان: قد دُقَّ الجرسُ
معلم: طيِّب، في أمان الله، راقبوا أنفسکم عند اللعب
للتعريب 7:
عبارات زير را به عربی بنويسيد.
کمال: سلام عليکم، حال شما چطور است؟
سمير: من خوبم خدا را شکر، از ديدن شما خيلی خوشحالم
کمال: شما أهل کجا هستيد؟
سمير: من لبنانی هستم، شما أهل کجا هستيد؟
کمال: من ايرانی هستم و در پايتخت زندگی میکنم.
سمير: پايتخت ايران خيلی بزرگ است. شغل شما چيست؟
کمال: من استاد دانشگاه هستم و در هفته چهار روز تدريس میکنم.
سمير: چه خوب، من هم در دانشگاه تهران در رشته «زبان و ادبيات فارسی» تحصيل میکنم.
کمال: چند سال است که در تهران درس میخوانيد؟
سمير: سه سال است.
کمال: به همين دليل است که به زبان فارسی مسلط هستيد؟
سمير: بله، زندگی در کشور ايران و خواندن روزنامههای ايرانی و گوش سپردن به راديو به فهم زندگی ايرانی کمک میکند.
کمال: کجا زندگی میکنيد؟
سمير: من در آپارتمان کوچکی در خيابان کارگر زندگی میکنم. آنجا را برای چهار سال اجاره کردهام.
کمال: بسيار خوب اگر چيزی لازم داشتيد به من بگوئيد.
سمير: لطفاً چند کتاب به زبان فارسی به من معرفی کنيد.
کمال: حتماً با کتابهای «گلستان، بوستان، شاهنامه، …» آشنا هستيد.
سمير: بله اين کتابهای بسيار خوب را در دانشگاه خواندهام.
کمال: پس من يک شب به ديدن شما میآيم تا در باره آنها بحث کنيم. البته چند کتاب هم برای شما میآورم.
سمير: خيلی از لطف شما ممنونم. اگر شماره تلفن به من بدهيد، آدرس را برای شما پيامک میکنم.
کمال: حتماً، بفرما اين شماره من است. ببخشيد من الآن کلاس دارم بايد به دانشگاه بروم. به امید ديدار
سمير: به سلامت، از آشنايی با شما خيلی خوشحال شدم
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1396/02/25 ساعت 11:56:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |