مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
چگونه فکر کنیم؟
در علم منطق برای فکر کردن، مراحل پنجگانهای در نظر گرفتهاند که به ترتیب عبارتند از:
1ـ مواجهۀ با مشکل
2ـ تشخیص نوع مشکل
3ـ مطابق با نوع مشکل رجوع به اطلاعات آماده در ذهن
4ـ گردش در بین اطلاعات و انتخاب اطلاعات مناسب با مشکل
5ـ انتخاب اطلاعاتی که مشکل را حل میکند
برای اینکه مسیر فکر کردن معلوم شود باید هر کدام از این 5 مرحله کاملآ تحلیل شود.
1ـ مواجهه با مشکل:
اولین قدم به عنوان مقدمه برای فکر کردن این است که: باید بدانیم و بفهمیم که مشکلی وجود دارد، و این مشکل قابل حل شدن است.
تصویری که ما از مشکل در ذهن خود داریم شاید فقط مربوط شود به بیماری،رفتار بد و ناهنجار اطرافیان، حقکشی مدیر یا مسئول و شاید نرسیدن به خواستهها و آرزوها، اما مشکل می تواند چیزهای دیگری هم باشد، شاید راحت تر این باشد که بگوییم هر چیزی که برایمان ایجاد سؤال کند و برای انجام آن کار احتیاج به فکر کردن داشته باشیم و در ذهنمان انواع راه حل ها به وجود بیاید آن مطلب مشکل نام دارد و ما برای فکر کردن در اولین قدم باید با این مطلب مواجه شویم و در صدد رفع آن برآییم.
2ـ تشخیص نوع مشکل:
حال که مشکل معلوم شد باید نوع این مشکل معلوم شود که از چه گروهی است؛ منظور از گروه دسته بندی هایی است که برای اطلاعات ذهنی خود درست کرده ایم، پردازش ذهنی ما اطلاعات را به دینی، اخلاقی، هنری، فقهی، اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و… تقسیم می کند که انسان اطلاعات خود را تحت آن مجموعه ها قرار میدهد؛ مهم است که بتوانیم تشخیص دهیم این مشکل زیر مجموعۀ کدامیک از آن مجموعه ها است، با پیدا کردن اصل هر مشکل میدانیم از چه نوع اطلاعاتی باید بهره ببریم تا مسیر حرکت برای برطرف شدن راه حل را پیدا کنیم، اگر مشکل ما مثلآ از نوع ارتباطی باشد و ما برای رفع آن سراغ مبانی اعتقادی و یا دینی برویم، نه تنها جوابی از تلاشمان برای رفع مشکل نمیگیریم بلکه حالتی حق به جانب پیدا میکنیم که ما درست رفتار کردهایم و طرف مقابل دچار خطایی فاحش بیدینی شده است، ما حق هستیم و او باطل و برای این تفکر هم دلایل متعدد فقهی و اخلاقی و قرآنی میآوریم؛ اما کسی نیست او را متنبه کند که اگر کار تو حق است و درست چرا نتیجه نمیدهد؟ چرا هر چه در این مسیر حرکت میکند کمتر به مقصود خود میرسد؟ آیا هیچوقت لازم نیست انسان نتیجۀ اعمال و بازخوردهای کارهایش را بررسی کند، خوب و بد آن را پیدا کند، مسیر حرکتش را بازبینی کند! این شرط عقل است که قبل از هر تصمیم و نتیجه گیری و متهم کردن دیگران، نوک پیکان را به طرف خود بگیرد.
مسیر درست برای حل مشکل انسان را برای شناسایی عواملی که باعث این ناهنجاری شدهاند کمک میکند، وقتی عوامل و مقدمات معلوم شد، بهتر و راحتتر میتوان راهکاری درست را پیدا کرد، خوب دیدن و خوب تحلیل کردن رمز موفقیت است.
چگونه میتوان به این مهارت دست یافت؟
هیچ امری به اندازۀ صبر در این مهم به انسان کمک نمیکند! در هنگام مواجهۀ با مشکل ابتدا قوۀ غضبۀ انسان فعال میشود تا این ناراحتی را از خود دور کند و نحوۀ بروز این واکنش در افراد مختلف متفاوت است، از غرغر کردن گرفته تا داد و بیداد، قهر، جنجال به پا کردن و حداقل این عکس العملها خودخوری کردن است، خود را مغبون و ستمدیده دیدن، دیگران را به بیمهری متهم کردن، از زندگی سیر شدن و عالم را ظالم دانستن….
آیا زندگی کردنی سختتر و دردناکتر از این میتوان تصور کرد؟ زندگی در کنار ناامیدی، بیاعتمادی، ترس از خطر، به موفقیت و نتیجه نرسیدن، مورد احترام واقع نشدن و از همه کشندهتر اینکه کسی مرا دوست ندارد!!! چه کار میتوان کرد این زندگی است، مگر نه این است که لقد خلقنا الانسان فی کبد! این چه زندگی زهری است که باید ادامه داد؟ چرا باید اینطوری زندگی کرد؟ شاید ابتدا این سؤال ذهن انسان را غلغلک دهد که چرا خدا ما را خلق کرده که بعد ما دچار این همه مکافات غیر قابل حل شویم؟ چرا هر چه تلاش میکنیم تا به نتیجه برسیم کمتر موفق میشویم و این نحوه تفکرات آغاز ناامیدی میشود!!!
اما نه، میخواند:
در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است
پس هنوز امیدی هست، اما کجا ، به چه چیزی میشود چنگ زد؟ به کجا میتوان پناه برد؟ میگویند انواری مقدس هستند که کار را به سامان میرسانند، نشدنیها در ید ایمانی، طهارت و امامت آنها رام هستند، آنها میتوانند در کل عالم تصرف کنند! پس با تمام خلوص متوجه ائمه علیهم السلام میشود نذر میکند و منتظر میماند، اگر کار به انجام رسید که مقصود حاصل شده است، اما اگر با تمام دعا کردن و نذر کردن مشکل حل نشود چه!!! نا امیدی بود توجه به امام هم از بین میرود!!!!!
من میمانم و وحشت، ترس از آیندهای نامعلوم، تنهایی، حس بدی که هیچکس مرا دوست ندارد، چرا خدا مرا خلق کرده است؟
افراد در برخورد با این حس کشنده به سه دسته تقسیم میشوند:
1ـ گروهی نا امید میشوند و گوشهگیری اختیار میکنند، با همۀ عالم قهر میشوند و از همۀ عالم طلبکار میگردند، به نظر این گروه همه میخواهند حق آنها را بخورند و باید از همه فاصله بگیرند شاید در این زندگی بی حاصل کمتر آسیب ببینند.
2ـ گروهی عصبانیت خود را حفظ کرده، بعضی پرخاشگر گردیده و بعضی بزهکار میشوند و انجام خلاف برایشان یک راهی است تا انتقام خود را از عالم بیوفا وغدار بگیرند.
3ـ و گروهی هم به آیۀ قرآن اعتماد میکنند، میپذیرند که هر چه از خوب و بد به آنها میرسد از جانب خود آنها است و به واسطۀ عملشان ایجاد شده است؛ سعی در اصلاح کار خود میکنند و پیام مشکلات را پیدا میکنند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حوزه علمیه ولی عصر (عج) در 1395/06/17 ساعت 07:34:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |