دومین جلسه شورای پژوهشی در سال 96

روز یکشنبه 96/02/17 جلسه شورای پژوهشی در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تشکیل شد.

در این جلسه موسس مدیریت معاون پژوهش و اساتید محترم شرکت داشتند .

در این شورا اصلاحات طرح تفضیلی یکی از طلاب برای بار دوم بررسی شد و موضوع تحقیق پایانی اصلاح گردید.

در این جلسه طرح اجمالی شش گروه رشد بررسی شد.

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری22

روز شنبه 96/02/16 بیست ودومین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه رابطه حجاب و عفاف…

رابطه عفاف و حجاب …


•نگاه کردن
• غض( در قران غض امده(نگاه کردن) / غمض ( ندیدن)
• خود داری از افراط و تفریط
• راه رفتن
• حرف زدن
• آرایش کردن

استثناهای حجاب:


۱. ناظر به محرم:
• زنان ( مسلمان)
• مملوکان
• طفیلیان
• کودکان(ممیز ، غیر ممیز)


۲. ناظر به خود زن:
• زنان نا امید از ازدواج
• زنان اهل ذمه
• زنان بادیه نشین
• زنان دیوانه
• کنیزان


ریشه های بی حجابی:


مستقیم:


۱. عوامل( فردی ، خانوادگی، اجتماعی)


۲. نکات:


• ما بد حجاب نداریم یا بی حجاب یا با حجاب
• وضع موجود با وضع مطلوب

فن ترجمه27

نکته 27:

         دانستيم در زبان فارسی و عربی برای برقراری ارتباط بين دو جمله مستقل از کلمات ربط استفاده می­شود. يکی از کلمات ربطی در زبان فارسی «به محض اينکه» می­باشد. برای مثال: «به محض اينکه از مدرسه خارج شدم بياد آوردم که کلاس دارم.» اينگونه عبارات گاهی با عبارت «هنوز نه» به هم ارتباط پيدا می­کنند. «هنوز از مدرسه خارج نشده بودم که بياد آوردم کلاس دارم.».

در زبان عربی به جای اين کلمه ربطی از اسلوب «جمله اول منفی + حتی+ جمله دوم» استفاده می­شود. برای مثال عبارت بالا بصورت «ما خرجتُ من المدرسة حتی تذَکَّرتُ عندي صفٌ يا لم أخرُج من المدرسة حتی تذکَّرتُ عندی صفٌ».

برای برقراری ارتباط بين دو کار همزمان گاهی از کلمه «هنگامی که، وقتی که، هر وقت» استفاده می­شود. برای مثال «هنگامی که از ماشين پياده شد، روی صندلی پشتی يک دور بين گرانبها ديد.» در زبان عربی اينگونه عبارات با «عندما» با هم ارتباط پيدا می­کنند. «عندما نزل من السيارة رأی علی المقعد الخلفي آلةَ تصويرٍ ثمينة».

تمرين 27: عبارات زير را با کلمات ربطی به عربی و فارسی برگردانيد. 

«هنگامی که کودک بودم فکر می­کردم مرگ متعلق به افراد مسن است. به محض اينکه بزرگ شدم حقيقت را فهميدم. وقتی که برای خواستگاری رفتم پدرش نپذيرفت. هر وقت محمد از سفر برگردد کار را شروع خواهد کرد. به محض اينکه پياده شد، ديد مسافر دور بين خود را جا گذاشته است.»

«عندما توقفتُ من البکاء قالوا قاس. عندما وصل الی الفُندُوق حجَزَ غرفةً. لم يَصِلْ الی الغرفة حتی نامَ.

ما اقترحَ بالمکافأَةِ حتی رَفَضَه. ما تسلَّمَ أجرتَه حتی انصرفَ. ما وصل الی محطَّة القطار حتی تحرّک القطارُ»

کلمات: المفردات

«کودک بودم: کنتُ صغيراً/ فکر می­کنم: أفکِّرُ، أتخَيَّلُ/ افراد مسن: المسنُّون، المسنِّين/ بزرگ شدم: کَبُرتُ/ فهميدم: أدرَکتُ، فهِمتُ/

خواستگاری: طلب يد فلانة/ نپذيرفت: رفضَ/ برگردد: عاد يعُودُ/ شروع خواهد کرد: سيبدأٌ/ پياده شد: نزَلَ/ جا گذاشته: ترکَ، نسِيَ/

توقَّفتُ: باز ايستادم/ البکاء: گريه/ قاسٍ: قسیّ القلب/ حَجَزَ: رزرو کرد/ اقترَحَ: پيشنهاد کرد/ پاداش/ نامَ: المکافأة: خوابيد/

انصرَفَ: برگشت، رفت/ محطَّة: ايستگاه/ تحرَّک: حرکت کرد.»

یوسف آل عبا» حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان

حضرت علی اکبر فرزند امام حسین علیهما السلام در بین سال های 33 تا 35 ه از مادری به نام لیلا دختر ابی مرّه در شهر مدینه چشم به جهان گشود. وی در مکتب انسان ساز پدر شیوه های صحیح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت و حمایت از آرمان های مقدس آن را آموخت. او در روز عاشورا اولین نفر از بنی هاشم بود که پس از مبارزه جانانه جام شهادت سر کشید. روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام به روز جوان نامگذاری شده است.

شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.

مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید “هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه…».

حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است

ادامه »

مشارکت مردم در سرنوشت خود از منظر قرآن

مشارکت در سرنوشت فردی و جمعی از نظر اسلام، نه تنها یک حق بلکه یک وظیفه شرعی است و عقل و نقل به عنوان ابزارهای شناخت احکام الهی به این مطلب توجه می‌دهد. بنابراین، حضور در امور اجتماعی از جمله انتخابات و تعیین سرنوشت جامعه همانند امر به معروف و نهی از منکر یک تکلیف و وظیفه شرعی است و کسانی که از این مسئولیت شانه خالی می‌کنند، باید در روز قیامت پاسخگوی عدم مشارکت فعال خویش در صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه باشند؛ زیرا سرنوشت جمعی انسان همانند کشتی‌نشینان به دست همگی رقم می‌خورد و سعادت و بدبختی انسان‌ها و رهایی از خسران در مشارکت فعال اجتماعی آنان است. در مطلب حاضر اهمیت این موضوع واکاوی شده است.
***
مشارکت اجتماعی، تکلیف شرعی
از نظر قرآن، هر انسانی نسبت به سرنوشت خود و دیگران تکالیف و وظایفی دارد که عدم انجام آن به معنای سقوط و عذاب الهی است؛

زیرا همان طوری که شخص نسبت به سرنوشت خود، مسئول است؛ نسبت به سرنوشت جمعی نیز مسئول است. پس از نظر قرآن و اسلام، نه تنها تعیین سرنوشت جمعی و مدیریت و تغییر آن، همانند تعیین سرنوشت شخصی خویش یک حق الهی است؛ بلکه یک مسئولیت و تلکیف الهی و شرعی هم می‌باشد؛ زیرا انسان هر چند می‌تواند حق فردی و اجتماعی خود را نادیده بگیرد، ولی نمی‌تواند از تکلیف فردی و اجتماعی خویش بگذرد؛

زیرا مسئولیت به معنای بازخواست و پاسخگویی است و شخص باید پاسخگوی هر انتخاب و رفتاری باشد که در حوزه تکالیف و وظایف و مسئولیت‌ها انجام می‌دهد.

ادامه »

«شکر نعمت و کفران نعمت»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح یکشنبه گذشته (۱۳۹۶/۲/۱۰) در ابتدای درس خارج فقه خود در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) به بیان شرح حدیثی تربیتی از حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در موضوع «شکر نعمت و کفران نعمت» پرداختند.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خلاصه‌ای از متن بیانات معظم‌له در این باره را تقدیم مخاطبان می‌کند.

عَن أَبِی عَبدِاللهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلَامُ) قَالَ: طُوبىٰ لِمَن لَم یُبَدِّل نِعمَةَ اللهِ کُفراً  طُوبىٰ لِلمُتَحابّین فِی الله. (۱)

طُوبىٰ لِمَن لَم یُبَدِّل نِعمَةَ اللهِ کُفراً
 این بسیار مطلب مهمّی است: مسئله‌ی تبدیل نعمت خدا به کفران؛… گاهی خدای متعال نعمتی به انسان داده است؛ فرض بفرمایید نعمت «بیان»، خب نعمتی است؛ میتوان این نعمت را در راه ترویج معارف الهی به کار برد، میتوان هم آن را در جهت عکس به‌کار برد؛ این نعمت را اگر کسی در جهت عکس مقاصد الهی به کار ببرد، کفران این نعمت را کرده، نعمت را تبدیل کرده است به کفر.

فرض بفرمایید داشتن مال دنیا یک نعمت است؛ مال دنیا، نعمتی است که خداوند به بعضی عنایت میکند؛ میتوان با این نعمت، درجات عالیه را کسب کرد -صدقه  داد، انفاق کرد، کسانی را از بدبختی و از هلاکت و گرسنگی نجات داد- میتوان هم بعکس، این پول را در راه‌های فساد، در راه‌های حرام،  در راه اشاعه‌ی محرّمات، در راه افساد خود و دیگران به کار برد؛ این کفران نعمت الهی است.

قدرت و توانایی مدیریّت و احراز مناصب مدیریّتی یک نعمت است؛ یک روزی بود که ما و شما باید همین‌طور در جریان تصمیم مدیران جامعه -که به دشمنان دین و دشمنان کشور وابسته بودند- حرکت میکردیم، بدون اینکه اختیاری داشته باشیم؛ امروز، بسیاری از خود ما جزو مدیران کشور هستیم -در هر بخشی که هستیم، در هر حدّی که هستیم- و قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است. این نعمت را چه‌جور مصرف میکنیم؟ اگر در جهت خدمت به مردم و هدایت جامعه به آن سمتی که مطلوب دین خدا است این مدیریّت به‌‌کار رفت، خب این شکر نعمت است؛ اگر چنانچه در این جهت به‌کار نرفت، معطّل ماند یا عکسش به‌کار رفت، این کفر نعمت است. گاهی این کفران نعمتها، به‌حدّی است که قابل جبران هم نیست…


۱) امالی طوسی، مجلس اوّل، ص ۲۱

 از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) روایت شده است که حضرت فرمودند: خوشا به حال کسی که نعمت خداوند را به کفران [نعمت] تبدیل نکند و خوشا به حال آنان‌که براى خدا به یکدیگر علاقه دارند.

kHAMENEI.IR

چهل نکته قرآنی در انتخاب مدیران اصلح

رهبری و مدیریت در جوامع انسانی یکی از مهم‌ترین عوامل رشد و توسعه آنها به شمار می‌آید. چه بسا کشورهایی که به لحاظ منابع انسانی و مالی غنی هم هستند اما به جهت فقدان رهبری و مدیریت صحیح و کارآمد و عدم استفاده بهینه از این منابع به آن درجه از رشد و توسعه‌یافتگی مطلوب نرسیده‌اند. مطلب حاضر در مقام بیان این مطلب است که از منظر قرآن با چه ویژگیها و شاخص‌هایی می‌توان رهبران و مدیران اصلح جامعه را انتخاب کرد تا آن کشور بتواند به آرمان‌ها و اهداف الهی و انسانی مطلوب خود که همان رشد تعالی و تکامل باشد، برسد.
***


1- مدیر‌، رشد دهنده همه افراد در همه سطوح
- مدیر باید رشید و مرشد باشد و در مقام مرشد ( رشد دهنده) نباید بین افراد ( کارکنان) تبعیض قائل شود بلکه باید همه را در هر سطح و مرتبه‌ای که هستند، رشد دهد و به کمال برساند ( با توجه به مفهوم رب العالمین) چنانچه خداوند که مربی و مرشد تمام موجودات عالم امکان است، همه موجودات را رشد داده و به کمال مطلوب خود می‌رساند (ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ، ثم هدی – (طه/ 50)). پروردگار من کسی است که خلقت هر چیزی را عطا کرده و سپس (آنها را) هدایت می‌کند.

ادامه »

چگونه صبر کنیم؟قسمت 9

سلام دوستان

اما مطلب تا به آنجا رسیده بود که مسیر رسیدن به هدف را باید تشخیص می‌دادیم، و اکنون موانع مسیر یابی برایتان بیان می‌شود:

۱ـ مقایسه کردن

۲ـ احساس حقارت و خود کم بینی

۳ـ توقع از دیگران

۴ـ بد فهمی از دین، دعا و اجابت دعا

۱ـ مقایسه کردن:

    وقتی برای خود هدفی را مشخص کردیم،باید برای رسیدن به آن هدف مسیری را تعریف نمود و برای حرکت در آن مسیر باید مراقب موانع حرکت بود. یکی از آن موانع مقایسه کردن است، برای مقایسه کردن ابتدا باید کسی یا چیزی را از خود بالاتر دید، آن برتری را پسندید و علاقه در بدست آوردن آن برتری را در خود ایجاد کرد؛ خیلی مهم است که انسان بداند در مراتب مختلف زندگیش چه کمالات و برتری‌هایی را برای مدت عمر خود در نظر گرفته است!!!

مشکل عمده در جایی بوجود می‌آید که در خیالات خود یک نوع کمال انسانی در نظر گرفته شود، اما در مقام عمل خود را با هر شخصی، با هر اندیشه و عملی مقایسه کند؛ ناراحت می‌شود چرا چیزی را که او دارد من ندارم!!!

جای تعجب است ، زیرا خواسته‌های هر کدام با هم فرق می‌کند، مسیر و هدفی که تعیین کرده‌اند با هم فرق می‌کند، اما باز هم می‌خواهد همان چیزی که او دارد این هم داشته باشد!!!!

عجیب‌تر آنکه برای رسیدن به چیزی که دیگران دارند و او هم خوشش آمده(اما اگر بپرسی حاضری با هر قیمتی به این خواسته‌ات برسی؟ حتی اگر قرار باشد خطا کنی یا آخرتت را از دست بدهی یا ارتباطت با خدا قطع شود، به هیچ عنوان حاضر نمی‌شود و مصرانه می‌خواهد که خطا نکند و یا ارتباطش با خدا قطع نشود اما چیزی مثل دارائی این شخص را هم داشته باشد!!!)

پای خدا و ائمه علیهم السلام را هم وسط می‌کشد، نذر می‌کند، دعاهای مختلف را تجربه می‌کند و وقتی به مقصود نرسید با کمال ناباوری خدایی که همه‌ی شادیش و همه‌ی خالص ارتباطش با او بوده، متهم ردیف اول زندگیش می‌شود، با خدا قهر می‌کند، برای ابراز ناراحتی خود نماز را ترک می‌کند!!!! و وقتی هیچ چیز فایده نکرد دچار افسردگی می‌گردد و دست از زندگی کردن و انجام وظایفی که دارد می‌شوید!!! واقعا به این انسان باید گفت:

ای صد دله‌ی یک دله                           دل یک دله کن

بهتر نیست انسان تکلیف خود را با خود مشخص کند که از زندگی خود چه می‌خواهد، چه می‌طلبد، چه می‌جوید، چه چیزی را دوست دارد، واقعا چه کمال و برتری را برای خود می‌پسندد!!!

اگر برای خود شخص معلوم شود جزء چه گروه و دسته می‌رود دیگر دچار این دوگانگی نمی‌شود، دیگر از هر چیزی خوشش نمی‌آید، خود را با هر کسی مقایسه نمی‌کند، هر تحقیری او را دچار تشویش نمی‌گرداند؛ پس اول باید برای رفع موانع با خود خلوت کند تا معلوم شود خدا و قوانینش، آخرت و کمال انسانی که قرآن مشخص کرده در زندگیش جایی دارد یا نه، و اگر نه، چه چیزی را غیر خدا برای خود برگزیده، پول، مقام، حد اقل و تنیلی، باری به هر جهت بودن، از زحمات دیگران استفاده کردن و خلاصه چه نوع زندگی را برای خود ترسیم کرده است!!!

هر انتخابی تبعاتی برای خود دارد و مسیری برای خود می‌طلبد نمی‌شود خدا را بخواهد اما مثل کسی زندگی کند که مقام یا پول می‌خواهد!!! نمی‌شود خدا را بخواهد اما خود را با افرادی که دنیا، ثروت و… می‌خواهند مقایسه کند!!!

واقعآ یک بام و دو هوا گول زدن خود است و در مسیری دایره وار دور خود چرخیدن!!!! نرسیدن به مقصد می‌آورد و سرکوب شدن احساسات، سر در گمی می‌آورد و مقایسه‌های کشنده!

آیا بهتر نیست قدری صبر کرد و لختی تأمل ورزید، آیا بهتر نیست شکیبایی به خرج داد و با خود خلوت کرد تا با حوصله خواسته‌ی خود را مشخص کرد و مسیر را تعیین نمود و برای رسیدن به هدف خود خواسته، دست از حرکت در مسیر معین بر نداشت!

    دوستان جانی لختی صبر چاره‌ی کار است!

با خود غریبه نباشیم و خود را آزار ندهیم بکوشیم و بجوشیم و شاداب، آینده‌ی بالنده و زیبای خود را خود رقم بزنیم، همانطور که تفکر ساعه افضل من عباده سبعین سنه( یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است)

(حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم:مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۱۰۵).

    پس یکی از موانع مسیر مقایسه کردنی است که با هدف انسان هماهنگی نداشته باشد و انسان را دچار دوگانگی کند و چاره‌ی کار فکر کردن و مشخص کردن هدف است.

 

اصول و قواعد مناظرات انتخاباتی از دیدگاه قرآن


هر کاری دارای اصول و قواعدی است که باید مراعات شود. انتخابات و نیز مناظرات انتخاباتی نیز از جمله کارهایی است که دارای اصول و قواعدی است. برخی از این قواعد از قواعد اخلاقی عام است که اختصاصی به مسلمان یا کشور و نظام اسلامی ندارد؛ اما برخی از اصول و قواعد در چارچوب فعالیت‌های یک مسلمان در یک نظام اسلامی مطرح است که به فلسفه و سبک زندگی اسلامی ارتباط دارد و مسلمان نمی‌تواند فارغ از آنها عمل و رفتار کند. در حقیقت فقه اسلامی ناظر به همه رفتارهای مکلفان مسلمانی است که می‌خواهند بر اساس فلسفه و سبک زندگی اسلامی زندگی کنند و جامعه‌ای قرآنی - اسلامی را در دنیا بسازند و سعادت دنیا و آخرت خویش را بدان تضمین کنند.


نویسنده در مطلب حاضر به برخی از اصول و قواعد مناظرات انتخاباتی براساس آیات قرآن اشاره کرده است.
***
اهداف مناظره
مناظره به هر هدفی شکل گرفته باشد، بی‌گمان به سبب ریشه واژه باید ناظر به نظر افراد باشد که از سوی هر یک ارائه می‌شود. در حقیقت نظر هر کسی در تقابل و گاه در برخی از موارد در تایید نظر دیگری مطرح است. بنابراین، در اغلب موارد، دو سویه مناظره، نظری موافق یکدیگر نداشته و هر یک در اندیشه آن است تا نظر خویش را تبیین کرده و ادله و شواهدی به نفع نظر خویش و علیه نظر دیگری بیان کند و نقص و نقیضی بر نظر دیگری وارد سازد.


به نظر می‌رسد که مناظرات، در بسیاری از موارد در ساختار جدال و مجادله انجام می‌گیرد. جدال، گفتگويى توأم با نزاع و غلبه جستن يك طرف بر ديگرى است(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌189، «جدل». و به قصد منصرف كردن وى از رأى و نظرش انجام می‌گیرد.(مجمع‌البيان، ج‌5‌-‌6‌، ص‌237).


البته در مناظره‌های انتخاباتی، شخص نمی‌خواهد رای و نظر خویش را بر طرف دیگر چنان تبیین کند که نظرش برگردد و با او موافق و هم‌داستان شود؛ بلکه می‌خواهد با تبیین ادله و شواهدی، نظر خویش را حق و درست جلوه داده و با نقص و نقیض، نظر دیگری را نادرست بنمایاند تا پیروان و هواداران بیشتری را به سوی خود جلب کند. در حقیقت مخاطب این گونه مناظرات، کسانی هستند که آرای آنان در رسیدن افراد به جایگاه مدیریتی موثر است و آنان می‌توانند در آینده بر اساس این آرا و مدیریتی که به دست می‌آورند، نظرات و مواضع خویش را در سیاست‌های داخلی و خارجی عملیاتی سازند؛ هر چند که برخی خلاف آن عمل می‌کنند، که جای خود بماند؛ چنان‌که برخی در مناظرات با آنکه حق را می‌یابند و می‌شناسند، ولی بر باطل خود، اصرار می‌ورزند. البته برخی نیز لجوج هستند و بر این باورند که نظر و رای خودشان درست است. از این‌رو، هرگز از مواضع و موضع‌گیری‌های خود کوتاه نمی‌آیند.

ادامه »

انواع سبك هاي ارتباطي

انواع سبك هاي ارتباطي


ارتباطات به عنوان فرايندي آگاهانه يا ناآگاهانه كه احساسات و نظرات منبع پيام را به گيرنده انتقال مي دهد، ممكن است به صورت كلامي، غيركلامي، عاطفي و يا جنسي باشد.

ارتباط کلامی
ارتباط كلامي، تبادل معاني ميان افراد است كه از طريق زبان حاصل مي شود[1]. که شامل ار سال و در یافت پیام های کلامی است که کانال‌های مهم آن صحبت کردن و گوش دادن است.

 روابط كلامي
صحبت كردن مهم‌ترين شكل ارسال پيام است كه انسان‌ها با آن افكار و عقايد، احساسات و خواسته‌هاي خود را بيان مي‌كنند. استفاده‌ي مناسب از اين كانال ارتباطي نقش بسيار زيادي در بهبود روابط بين فردي دارد اما عدم آشنايي با اصول درست صحبت كردن، ايجاد سوء تفاهم و تعارض مي‌شود. [2]

در زندگي زناشويي نيز شيوه‌ي اصلي ارتباط زوج‌ها با هم صحبت كردن است. وقتي گفت‌و گوي بين آن ها دوست داشتني و رضايت‌بخش است، رابطه‌ نيز خوب احساس مي‌شود و وقتي گفت‌وگو سلطه جويانه، گستاخانه است، رابطه نيز ناخوشايند احساس مي‌شود. [3]

مولي اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «همانا اين دل‌ها همانند بدن‌ها افسرده مي‌شوند، پس براي شادابي دل‌ها، سخنان زيباي حكمت‌آميز را بجوييد.» [4]

لازم به ذکر است كه فشارهاي ناشي از كلمات نامناسب و سخنان روح‌آزار، امواج مغزي را به شدت تحت تأثيرقرار می‌دهد. اين امواج، آرامش فرد را مختل و رفتار وي را از حالت عادي خارج مي‌كند و اين آغازی برای تنش و اختلاف است.



 -[1] آر.پي، تانجلا، فرهنگ توصيفي علوم رفتاري، ترجمه فاطمه كريمي-موسي كافي، انتشارات جهاد دانشگاهي واحد استان گيلان، ص94.
-[2]  فهیمه، لواسانی، همان، ص 22.
[3] - هيتلر، سوزان، معجزه گفت و گوي، اكرم كرمي، صابرين، 1388، ص 11.
[4] - نهج البلاغه، حكمت 91، ص 459.