مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
شنبه 95/04/19
تاکنون دیده اید که مردهشور چگونه مرده را میشوید و کفن میکند. مرده روی سنگ یا تخت افتاده و این مرده شور است که او را هرطوری که میخواهد میگرداند و جابهجا میکند. دستهایش را بالا میآورد، پایش را باز و بسته میکند. مرده را به پشت و پهلو میگرداند و سرش را به هر سمتی میچرخاند. مرده هم راحت خوابیده و کاری نمیکند.
اگر انسان بخواهد در زندگیاش موفق باشد، باید خودش را این گونه به خداوند بسپارد. قرآن درباره سپردن و واگذار کردن خود به خدا میفرماید: وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ؛ اموراتم را به خدا واگذار میکنم؛ زیرا خداوند بصیر و بینا به بندگان است. (غافر، آیه44)
اگر کسی این گونه خودش را به خدا بسپارد و واگذار کند، خداوند او را مردهای میبیند و خودش اموراتش را انجام میدهد.اصولا مومن باید این گونه باشد. پیامبر گرامی(ص) فرموده است: «موتوا قبل ان تموتوا؛ بمیرید پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرید؟» (بحارالانوار، ج 72، ص 59)
اگر در همین دنیا بمیریم (که منظور از آن، کشتن نفس سرکش اماره و زیر پا گذاشتن هوسها و خواستههای نفسانی است) و خودمان را در دستان خدا قرار دهیم، اوست که امور ما را به عهده میگیرد. این همان مقام فنایی است که هر کسی دوست دارد به آن برسد. در این مقام فنا که در سایه خداوندی خواهیم بود، هر کاری که انسان انجام میدهد، کاری است که خداوند در جهت مقدرات وسرنوشت اوانجام میدهد. پس اگر شخص میگیرد، این خداست که میگیرد نه خودش؛ زیرا مرده که نمیتواند چیزی را بگیرد. سخن و نطقش، نطق خدا است(نجم، آیات 3 و 4) و وقتی تیر میاندازد، خداست که تیر میاندازد (انفال، آیه 17) و وقتی مایوس میشود خداست که مایوس میشود. (زخرف، آیه 55)
مومن وقتی به مرگ اختیاری میمیرد و خودش را دراختیارخدا قرار میدهد؛ دیگر اختیاری از خود ندارد و هر کاری که خدا خواست و اراده کرد به وسیله قلب و بدن و اعضای این مومن مرده به مرگ اختیاری، انجام میگیرد.
پس انسان پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرد و اختیار خودش را از دست دهد، باید به مرگ اختیاری بمیرد و اختیارش را به دست خدا بسپارد تا خداوند با سرانگشتان حکمت و قدرت و علم خویش او را به سر منزل مقصد و مقصود برساند.
معارفی از کیهان
شنبه 95/04/19
امام علی(ع) فرمود: جمع الخیر کله فی ثلاث خصال: النظر و السکوت و الکلام. همه خوبیها در سه خصلت خلاصه میشود: 1) نظر کردن 2) سکوت و خاموشی 3) سخن گفتن
و در ادامه فرمود: هر نگاه و نظری که در آن عبرت و پندآموزی نباشد، فراموشی و بازی و سهو است. هر سکوتی که در آن اندیشه و فکر نباشد، در واقع نوعی غفلت و بیخبری است و هر سخنی که در آن ذکر و یاد حق نباشد، عملی بیهوده و باطل محسوب میشود.
خوشا به حال انسانی که نگاهش عبرتخیز و سکوتش اندیشهآمیز و کلامش یادآوری و ذکر باشد. چنین کسی بر گناه خود گریه میکند و مردم از شر او آسودهخاطر هستند. (خصال ج1 ص120)
از امام رضا(ع) نقل است که سکوت یکی از درهای حکمت است، زیرا محبت دیگران را جلب میکند و آدمی را به هر امر نیکی رهنمون میشود. (اصول کافی ج3 ص174)
فواید سکوت و خاموشی
ضد همه آفات زبان و مفاسد آن، خاموشی است. رسول خدا(ص) فرمود: من صمت نجی- هر که سکوت را شیوه خود کرد نجات مییابد. نیز فرمود: هر کس که به خدا و رسول(ص) ایمان آورد، باید هر سخنی که میگوید خیر باشد یا خاموش نشیند.
از عیسی(ع) مروی است که: عبادت ده جزء است: نه جزء آن خاموشی است و یکی از آن فرار از مردم میباشد. لقمان(ع) به پسرش گفت: ای فرزند اگر گمان میکنی که سخن گفتن نقره است بدان که سکوت طلاست. از امام باقر(ع) است که: شیعتنا خرس؛ شیعیان و دوستان ما لال هستند. (معراجالسعاده ص 489)
لقمان حکیم(ع) بر حضرت داود(ع) وارد شد. دید مشغول ساختن زره است. لقمان(ع) که قبلا زره ندیده بود، تعجب کرد و تصمیم گرفت راجع به آن سوال کند، ولی حکمتش اجازه نداد. وقتی داود(ع) زره را تمام کرد آن را پوشید و گفت برای جنگ بسیار خوب است. سپس لقمان فرمود: سکوت حکمت است ولی انجامدهنده آن کم است. آنچه میخواستم بدون سوال فهمیدم. گفتهاند: لقمان(ع) تا یک سال تمام برای دانستن این موضوع پیش داود(ع) میرفت اما چیزی نمیپرسید.
سکوت یا سخن گفتن؛ کدام بهتر است؟
از امام سجاد(ع) پرسیدند: سکوت بهتر است یا سخن گفتن؟ فرمود: هر یک از این دو آفاتی دارند. در صورتی که هر دو عاری از آفات باشند، سخن گفتن بهتر است، زیرا خداوند انبیا و اوصیا را مبعوث کرد تا سخن بگویند نه آنکه ساکت باشند. هیچ کسی با سکوت مستحق بهشت و مستوجب دوستی خدا نمیشود و کسی به وسیله سکوت از آتش و غضب خدا در امان نمیماند. همه اینها با سخن میسر میشود. من نمیتوانم ماه را با خورشید مقایسه کنم. تو اگر بخواهی فضیلت خاموشی را بیان کنی، از کلام استفاده میکنی در حالی که فضیلت کلام را نمیتوان با سکوت بیان کرد. (اخلاق بشر ص 225-226) البته این در صورتی است که در سخن گفتن فوایدی وجود داشته باشد اما اگر باعث مشکل و تفرقه و گناه باشد، مسلما سکوت افضل است.
همانطور که امام علی(ع) در حدیث بالا فرمود، سکوتی خوب است که در آن اندیشه و فکر باشد و الا صرف خاموشی ارزش ندارد. سکوتی که در آن فکر باشد میتواند بسیاری از بداخلاقیها و آفات زبانی و گناهان بزرگ را مانع شود. از جمله غیبت کردن، تهمت، فحش، دروغ، تمسخر، سرزنش، مجادله، سخن باطل، افشای اسرار دیگران، سوگند و…
مرحوم آیتالله سیدمحمد حسینی همدانی نقل میکنند که: مرحوم سیدعلی قاضی دائمالسکوت بود. روزی متوجه شدم که داخل دهان ایشان کبودرنگ است. بعد از مدتها اصرار که از علت آن جویا شدم در خلوت فرمودند: آقا سیدمحمد، سیر و سلوک سختیهای فراوان دارد و از بسیاری از مطالب باید گذشت. من در ابتدای راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسارگسیختگی زبانم را بگیرم مدت 26 سال ریگ در دهان گذاشتم که از سخنفرسایی خودداری کنم، اینها از ثمرات آن دوران است. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 48)
سخن گرچه هر لحظه دلکشتر است
چه بینی خموشی از آن بهتر است
در فتنه بستن دهان بستن است
که گیتی به نیک و بد آبستن است
پشیمان ز گفتار دیدم بسی
پشیمان نگشت از خموشی کسی
(امیرخسرو به نقل از منتهیالامال ج2 ص 425)
محمدمهدی رشادتی معارفی از کیهان
چهارشنبه 95/04/16
شب اول
از جمله ليالى شريفه است و در فضيلت و ثواب عبادت و احياى آن احاديثبسيار وارد شده و روايتشده است كه آن شب كمتر از شب قدر نيست و از براى آن چند عمل است:
اول غسل است در وقتى كه غروب كرد آفتاب.
دوم احيا آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بيتوته در مسجد.
سوم آنكه بخواند در عقب نماز مغرب و عشا و نماز صبح و عقب نماز عيد الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.
چهارم آنكه چون نماز مغرب و نافله آن را خواند دستها را بسوى آسمان بلند كند و بگويد يا ذا المن و الطول يا ذا الجود يا مصطفي محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لي كل ذنب احصيته و هو عندك في كتاب مبين پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگويد اتوب الى الله پس هر حاجت كه دارد از حق تعالى بخواهد كه ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد و در روايتشيخ است كه: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگويد يا ذا الحول يا ذا الطول يا مصطفيا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لي كل ذنب اذنبته و نسيته انا و هو عندك في كتاب مبين پس بگو صد مرتبه اتوب الى الله.
پنجم زيارت كند امام حسين عليه السلام را كه فضيلتبسيار دارد و زيارت مخصوصه اين شب در باب زيارات بيايد ان شاء الله.
ششم ده مرتبه بگويد ذكر يا دائم الفضل را كه در اعمال شب جمعه گذشت.
هفتم بجا آورد ده ركعت نمازى كه در شب آخر ماه رمضان گذشت.
هشتم بجا آورد دو ركعت نماز در ركعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحيد و در دوم يك مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه بگويد اتوب الى الله پس بگويد يا ذا المن و الجود يا ذا المن و الطول يا مصطفي محمد صلى الله عليه و آله صل على محمد و آله و افعل بي كذا و كذا و به جاى آن حاجات خود را بطلبد و روايت است كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام اين دو ركعت را به اين كيفيتبجا مىآورد پس سر از سجده برمىداشت و مىفرمود به حق آن خداوندى كه جانم به دست قدرت او است هر كه اين نماز را بكند هر حاجت از خدا بطلبد البته عطا كند و اگر به عدد ريگهاى بيابان گناه داشته باشد خدا بيامرزد و در روايت ديگر به جاى هزار مرتبه توحيد صد مرتبه وارد شده لكن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن بايد بجا آورد و شيخ و سيد بعد از اين نماز اين دعا را نقل كرده اند
يا الله يا الله يا الله يا رحمان يا الله يا رحيم يا الله يا ملك يا الله يا قدوس يا الله يا سلام يا الله يا مؤمن يا الله يا مهيمن يا الله يا عزيز يا الله يا جبار يا الله يا متكبر يا الله يا خالق يا الله يا بارئ يا الله يا مصور يا الله يا عالم يا الله يا عظيم يا الله يا عليم يا الله يا كريم يا الله يا حليم يا الله يا حكيم يا الله يا سميع يا الله يا بصير يا الله يا قريب يا الله يا مجيب يا الله يا جواد يا الله يا ماجد يا الله يا ملي يا الله يا وفي يا الله يا مولى يا الله يا قاضي يا الله يا سريع يا الله يا شديد يا الله يا رءوف يا الله يا رقيب يا الله يا مجيد يا الله يا حفيظ يا الله يا محيط يا الله يا سيد السادات يا الله يا اول يا الله يا آخر يا الله يا ظاهر يا الله يا باطن يا الله يا فاخر يا الله يا قاهر يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا ودود يا الله يا نور يا الله يا رافع يا الله يا مانع يا الله يا دافع يا الله يا فاتح يا الله يا نفاح [نفاع ]يا الله يا جليل يا الله يا جميل يا الله يا شهيد يا الله يا شاهد يا الله يا مغيثيا الله يا حبيب يا الله يا فاطر يا الله يا مطهر يا الله يا ملك [مليك ]يا الله يا مقتدر يا الله يا قابض يا الله يا باسط يا الله يا محيي يا الله يا مميتيا الله يا باعثيا الله يا وارث يا الله يا معطي يا الله يا مفضل يا الله يا منعم يا الله يا حق يا الله يا مبين يا الله يا طيب يا الله يا محسن يا الله يا مجمل يا الله يا مبدئ يا الله يا معيد يا الله يا بارئ يا الله يا بديع يا الله يا هادي يا الله يا كافي يا الله يا شافي يا الله يا علي يا الله يا عظيم يا الله يا حنان يا الله يا منان يا الله يا ذا الطول يا الله يا متعالي يا الله يا عدل يا الله يا ذا المعارج يا الله يا صادق يا الله يا صدوق يا الله يا ديان يا الله يا باقي يا الله يا واقي يا الله يا ذا الجلال يا الله يا ذا الاكرام يا الله يا محمود يا الله يا معبود يا الله يا صانع يا الله يا معين يا الله يا مكون يا الله يا فعال يا الله يا لطيف يا الله يا غفور يا الله [يا جليل يا الله ]يا شكور يا الله يا نور يا الله يا قدير [قديم ]يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله اسالك ان تصلي على محمد و آل محمد و تمن علي برضاك و تعفو عني بحلمك و توسع علي من رزقك الحلال الطيب و من حيث احتسب و من حيث لا احتسب فاني عبدك ليس لي احد سواك و لا احد اساله غيرك يا ارحم الراحمين ما شاء الله لا قوة الا بالله العلي العظيم پس به سجده مىروى و مىگويى يا الله يا الله يا الله يا رب يا رب يا رب يا منزل البركات بك تنزل كل حاجة اسالك بكل اسم في مخزون الغيب عندك و الاسماء المشهورات عندك المكتوبة على سرادق عرشك ان تصلي على محمد و آل محمد و ان تقبل مني شهر رمضان و تكتبني من الوافدين الى بيتك الحرام و تصفح لي عن الذنوب العظام و تستخرج لي يا رب كنوزك يا رحمان.
نهم چهارده ركعت نماز كند
بخواند در هر ركعتى حمد و آية الكرسي و سه مرتبه قل هو الله احد تا براى او باشد به هر ركعتى ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر كه روزه گرفته و نماز خوانده در آن ماه.
دهم شيخ در مصباح فرموده كه در آخر شب غسل كن و بنشين در جاى نماز خود تا طلوع فجر.
روز اول
روز عيد فطر است و اعمال آن چند چيز است:
اول آنكه بخوانى بعد از نماز صبح و نماز عيد آن تكبيراتى را كه در شبش بعد از نماز فريضه مىخواندى.
دوم آنكه بخوانى بعد از نماز صبح دعايى را كه سيد روايت كرده اللهم اني توجهت اليك بمحمد امامي الخ.
و شيخ اين دعا را بعد از نماز عيد ذكر فرموده.
سوم بيرون كردن زكات فطره است از هر سرى صاعى پيش از نماز عيد به تفصيلى كه در كتب فقهيه است و بدان كه زكات فطره واجب مؤكد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال ديگر است و حق تعالى آن را مقدم بر نماز ذكر فرموده در اين آيه شريفه قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى.
چهارم غسل است. و بهتر آن است كه اگر ممكن شود از نهر غسل كنى و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان به جا آوردن نماز عيد چنانچه شيخ فرموده و در جزء روايتى است كه غسل را در زير سقفى بكن و چون خواستى غسل كنى بگو اللهم ايمانا بك و تصديقا بكتابك و اتباع سنة نبيك محمد صلى الله عليه و آله پس بسم الله بگو و غسل كن و چون از غسل فارغ شدى بگو اللهم اجعله كفارة لذنوبي و طهر ديني اللهم اذهب عني الدنس.
پنجم پوشيدن جامه نيكو و بكار بردن بوى خوش و رفتن به صحرا در غير مكه براى نماز كردن در زير آسمان.
ششم پيش از نماز عيد در اول روز افطار كنى. و بهتر آن است كه به خرما يا به شيرينى باشد و شيخ مفيد فرموده مستحب است تناول كردن مقدار كمى از تربتسيد الشهداء عليه السلام كه شفا است از براى هر دردى.
هفتم آنكه چون مهيا شدى از براى رفتن به نماز عيد بيرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنكه بخوانى دعايى را كه سيد در اقبال نقل كرده (از جمله از ابو حمزه ثمالى روايت كرده از حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: بخوان در عيد فطر و قربان و جمعه وقتى كه مهيا شدى به جهتبيرون رفتن به نماز اين دعا را اللهم من تهيا في هذا اليوم او تعبا او اعد و استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطاياه فان اليك يا سيدي تهيئتي و تعبئتي و اعدادي و استعدادي رجاء رفدك و جوائزك و نوافلك و فواضلك و فضائلك و عطاياك و قد غدوت الى عيد من اعياد امة نبيك محمد صلوات الله عليه و على آله و لم افد اليك اليوم بعمل صالح اثق به قدمته و لا توجهتبمخلوق املته و لكن اتيتك خاضعا مقرا بذنوبي و اساءتي الى نفسي فيا عظيم يا عظيم يا عظيم اغفر لي العظيم من ذنوبي فانه لا يغفر الذنوب العظام الا انتيا لا اله الا انتيا ارحم الراحمين.
هشتم خواندن نماز عيد است. و آن دو ركعت است در ركعت اول حمد و سوره اعلى بخواند و بعد از قرائت پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير اين قنوت را بخواند
اللهم [انت اهل ] اهل الكبرياء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوى و المغفرة اسالك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و مزيدا ان تصلي على محمد و آل محمد و ان تدخلني في كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجني من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتك عليه و عليهم اجمعين اللهم اني اسالك خير ما سالك منه عبادك الصالحون و اعوذ بك فيه مما استعاذ منه عبادك الصالحون المخلصون
پس تكبير ششم بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع و سجود برخيزد به ركعت دوم و بعد از حمد سوره و الشمس بخواند پس چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبيرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تكبير پنجم گويد و به ركوع رود پس نماز را تمام كند و بعد از سلام تسبيح زهرا عليها السلام بفرستد و بعد از نماز عيد دعاهاى بسيار وارد شده است و شايد بهترين آنها دعاى چهل و ششم صحيفه كامله باشد [72]و مستحب است كه نماز عيد در زير آسمان و بر روى زمين بدون فرش و بوريا واقع شود و آنكه برگردد از مصلى از غير آن راهى كه رفته بود و دعا كند از براى برادران دينى خود به قبولى اعمال.
نهم زيارت كند امام حسين عليه السلام را.
دهم بخواند دعاى ندبه را كه بعد از اين بيايد ان شاء الله تعالى و سيد بن طاوس فرموده كه چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگويد اعوذ بك من نار حرها لا يطفى و جديدها لا يبلى و عطشانها لا يروى پس بگذارد گونه راست را و بگويد الهي لا تقلب وجهي في النار بعد سجودي و تعفيري لك بغير من مني عليك بل لك المن علي پس بگذارد گونه چپ را و بگويد ارحم من اساء و اقترف و استكان و اعترف پس برگردد به حال سجده و بگويد ان كنتبئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك يا كريم پس بگويد العفو العفو صد مرتبه آنگاه سيد فرموده و لا تقطع يومك هذا باللعب و الاهمال و انت لا تعلم ا مردود ام مقبول الاعمال فان رجوت القبول فقابل ذلك بالشكر الجميل و ان خفت الرد فكن اسير الحزن الطويل.
روز بيست و پنجم
سنه صد و چهل و هشتبه قول بعضى وفات امام جعفر صادق عليه السلام واقع شده و بعضى روز وفات را نيمه رجب گفته اند و سبب وفات آن حضرت زهرى بوده كه در انگور به آن حضرت خورانيده بودند (و روايتشده كه: چون هنگام وفات آن حضرت شد چشمهاى خود را گشود و فرمود كه خويشان مرا جمع كنيد چون همه جمع شدند بسوى ايشان نظر كرد و فرمود شفاعت ما نمىرسد به كسى كه نماز را سبك بشمارد و اعتنا به شان او ننمايد).
aviny.com
سه شنبه 95/04/15
مروری بر زندگی پربار بانوی مجتهده، زینتالسادات علوی همایونی
اشاره:
علم و عالم دو مقوله به هم پيوستهاند كه حيات جامعه به آن وابسته است و «طلب العلم فريضه ًْ علي كل مسلم» آموختن علم بر هر مرد مسلمان واجب است و «مسلمه ًْ»! و بر هر زن مسلماني نيز آموختن علم واجب است. بخش اخير، يعني «و مسلمه ًْ» بخش محذوف روايت است در ساليان طولاني.
هرچند عالمان حقيقي، با مجاهدت بسيار، بيش از چهارده قرن است احاديث و علوم را سينه به سينه به نسلهاي پس ازخود منتقل كردهاند و هريك متناسب با عصر خود منشأ خيرات كثير بودهاند اما اينكه چرا اين بخش از روايت، سالهاي سال حتي در بين جامعه متدين حذف شد، دلايل و توجيهات منطقي يا غيرمنطقي بسيار دارد. اتفاقات قرنهاي اخيرنشان ميدهد جريانهاي نفوذي، متحجرين خشك مغز و بيسوادان پرادعا در آن سالها با حذف جامعه زنان - مربيان اصلي جامعه، من المهد الي اللحد- از چرخه علمآموزي و توليد علم، نه تنها جامعه مترقي مسلمين كه بشريت را از حركت در مسير هموار و مستقيم فطرت و پيشرفت، محروم كرده اند.
در اين ميان تعداد زنان عالمه، بسيار به شرايط زماني و مكاني بستگي داشته است.كمااينكه سير تحصيلات زنان و بالطبع زنان عالمه، در صدوپنجاه سال گذشته با خيانت شاهان و ندانمكاري فعالان اجتماعي- مذهبي رو به افول گذاشته بود. اما با تلاش بيوقفه بانويي اصفهاني؛ بانو مجتهده امين(ره) و كسب علم وتعليم وتعلم حقيقي به زنان، بار ديگر اين حركت انسانساز هرچند به ظاهر آهسته، اما رو به رشد، آغاز شد و طي سالها ثمرههاي بسيار به جامعه عرضه كرده است؛ و يكي از بهترين ثمره هايش؛ فخر زنان ايران، بانو زينتالسادات علويه همايوني است كه اين روزها به گمان باطلمان جاي خالياش را با ذكر يادش پرميكنيم غافل از آن كه: «اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمهًْ لایسدها شیء» وقتی عالمی فقیه، فوت كند در اسلام رخنه و حفرهای ایجاد میشود كه هیچ چیزی نمیتواند جای آن را پر کند.
آنچه درپی میآید اشارهای گذرا به زندگانی و فعالیتهای این عالمه پر تلاش است که از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
***
سال 1265 هجري شمسي، درست در سالهايي كه پادشاهان قاجار، بيش از پيش غرق لذات پست نفساني، از وضع عامه جامعه غافل بودند و فقر، فساد، بيماري و بيسوادي در ايران بیداد ميكرد، دختري از نسل پيامبر در خانواده امينالتجار اصفهاني متولد و سيده نصرت ناميده شد. او در حالي كه اكثريت مردان نيز بيسواد بودند، به واسطه تدين و درك درست خانواده و علاقه وافرش به آموختن، در خانه به فراگيري دانش مشغول شد و پس از ازدواج نيز در كنار تمام وظايف خطير و سنگين مادري و همسري با تمام تلاش، تعليم و تعلم خود را ادامه داد تا به درجه اجتهاد نائل آمد.
خانهاش محل تعليم و تعلم دختران جوان و زنان بود كه در آن سالهاي خفقان و استبداد، به روي خوش معلم پاكدامن و مهذبشان پناه آورده بودند. زينتالسادات علويه همايوني؛ دختر 16 ساله، دوست بانو امين از جمله اين دختران تشنه علم بود كه از سال1313 تا زمان وفات آن بانو در خدمتش بود و از او بهرهها برد.
تحصيل
زینتالسادات همایونی تحصیلات ابتدایی را در منزل نزد مادر آغاز کرد و ضمن تحصیل خانگی، هنرهای زنانۀ متداول در زمان خود را نیز فراگرفت. در سال ۱۳۱۳ به شاگردی بانو امین پرداخت. او به جز تحصیل نزد بانو امین، ادبیات عرب و منطق را نزد حیدر علی محقق خواند. مدتی نیز نزد صدر کوپایی منطق و شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب مغنی و معالم و شرح لمعه خواند. او مدتی نیز نزد آیتالله نورالدین اشنی (قودجان) اسفار اربعه ملاصدرا را خواند.
كودكي زينتالسادات در دوره رضاخان؛ تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهی و تبلیغات وسیع اسلامزدایی، خصوصا در اصفهان بود. در آغاز این دوره، خانم امین 35 ساله بودند و اصفهان هم در آن ایام حوزههای علمیه [بسیار] داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهای تجددخواهی بعضی از بانوان، قرارگرفت.
مجری این فعالیتها، صدیقه دولت آبادی بود كه میگفتند حتی 15 سال قبل از جریان كشف حجاب، بهطور رسمی، حجاب خود را برداشته بود. دولت آبادی، كانونی هم به نام«كانون بانوان» دایركرده بود كه بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملأ عام، مردم این كانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولت آبادی كم نبودند.
زينت السادات چون استادش پس از ازدواج نيز به تعليم و تعلم ادامه داد تا آنكه با امتحاني سخت یعنی فوت همسر مواجه شد. در سال ۱۳۴2 ه.ش که همسر بانو همایونی فوت کرد، او به اصرار برادرش در امتحان طلاب در مدرسۀ سپهسالار شرکت کرد. گفته شده است در آن زمان جز بانو امین زن دیگری در حوزۀ علوم دینی وجود نداشت و تا آن روز هیچ زنی در آزمون مدرسه سپهسالار شرکت نکرده بود. امتحان در دو رشتۀ منقول و معقول برگزار میشد. از ۳۷۰ نفری که داوطلب شرکت در امتحان بودند، تنها پنج نفر در رشتۀ معقول ثبتنام کرده بودند.
او با وجود قبولی در این امتحان، در دانشکده وعظ و تبلیغ تهران (دانشکده الهیات کنونی) نیز ثبتنام کرد و در امتحان ورودی آنجا نیز پذیرفته شد. تا دو سال او تنها زنی بود که در میان طلاب مرد در کلاسها شرکت میکرد. با این حال تحصیل او در دانشکده وعظ و تبلیغ ناتمام ماند. این به آن دلیل بود که تا آن زمان دانشکده، هیچ زنی را پذیرش نکرده بود و بعد از پذیرش زینت السادات همایونی دیگر زنان نیز به دانشکده مراجعت کرده و خواستار تحصیل در آنجا بودند. در این میان نامهای از مسئولین دانشگاه به دست زینت السادات همایونی رسید با این پیشنهاد که مابقی دوران تحصیل خود را در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه اصفهان بگذراند. او هم که در تحصیل به دنبال مدرک نبود، از ادامۀ تحصیل در دانشگاه انصراف داد.
زمينهسازی تحصيل دختران
بانو امین با اینکه تمام تحصیلات، تحقیقات و تالیفاتش را در محیط خانه به انجام رسانید، اما برای دختران جامعه که اگر میخواستند تحصیل کنند، باید به مدارس استثمارگران انگلیسی با آموزگاران مسیحی میرفتند ،دبیرستانی را تأسیس کرد تا خانوادههای مذهبی با خیال راحت دخترانشان را به مدرسه بفرستند. برای ترویج علوم الهی نیز «مکتب فاطمیه» را بنا گذاشت.
بانو امین با ورقۀ اجتهاد خود برای هر دو مدرسه مجوز گرفت. مجوز مدرسۀ دینی بانوان با عنوان جواز تاسیس کلاس قرآن و رساله صادر شد. این نام به این دلیل بود که تا پیش از این مدرسهای با این ماهیت سابقه نداشت.
دستور خرید خانهای به عنوان محل مدرسه از جانب بانو امین صادر شد و امورات مربوط به آن به وکیل بانو امین، میرزا علیخان تابش و عروس بانو امین، فروغالسادات سپرده شد. به این ترتیب دبیرستان دخترانۀ امین و مکتب فاطمه(س) در سال تحصیلی ۴۵-۱۳۴۴ تاسیس شد. پس از آن بانو امین کلیۀ امور مربوط به مکتب را به بانو همایونی واگذار کرد. او نیز با الهام از برنامۀ درسی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، برای مکتب فاطمه برنامۀ درسی نوشت. اساتید آن هم از میان شاگردان بانو امین انتخاب شدند و کار اولین حوزۀ علمیّه بانوان با عنوان مکتب فاطمه با ۶۰ نفر بانویی که شوق آموختن علوم دینی داشتند، آغاز شد. بعد از مدتي بانو امین دبیرستان را به وزارت فرهنگ بخشید و بخش حوزوی را گسترش داد.
اجازه نقل روایت
بانو همایونی در تاریخ ۱۳۵۵ ه.ش از جانب بانو امين اجازه نقل روايت دریافت کرد. متن اجازه بانو امین چنين است:
«و امابعد، سیدۀ جلیله، عاملۀ فاضله، زینتالسادات همایونی، فرزند مرحوم سید رحیم، از حقیر اجازه خواست. پس در اجازه دادن به او از خدا استخاره کردم و به او اجازه دادم که از طریق من، از مشایخ بزرگوارم به روشهای مخصوصی که در محل خودش روشن و ثبت شده است، تمام روایاتی را که برای من صحیح میباشد، نقل روایت کند، از کتب تفسیر، ادعیه، حدیث و فقه و غیراینها از مصنفات شیعه و روایات اهل سنت.»
تلاش برای ارتقای فکری وعلمی بانوان
يكی از اقدامات فرهنگی بانو همايونی، پايهگذاری مكتبی بود كه قبل از انقلاب و اوج تسلط بيگانگان كه فراگيری علوم عاليه با رعايت شئونات اسلامی ميسر نبود زمينه تحصيلات عاليه را در ادبيات عربی و فارسی و معارف اسلامی فراهم آوردند و دختران و بانوان با كمال نجابت و اخلاق اسلامی در اين مكتب از چنان عمق علمی برخوردار شدند كه هر كدام که تاكنون برای ادامه تحصيل يا آزمايش علمی يا تدريس در هر حوزه و دانشگاه و كانون علمی میروند مايه افتخار و تحسين و تمجيد قرار میگيرند و در پيشرفت علمی تا مدرك دكترا و پژوهشگر و محقق رسيدهاند. ايشان در اين مكتب زمينه رشد فكری را در مسائل اجتماعی و امور سياسی برای بانوان فراهم میكردند و با ايجاد گردهمايی و دعوت مهمانان خارجی و داخلی و سخنرانیهای متنوع، بانوان را با مسائل روز آشنا میكردند. ايشان در جهت رشد فكری بانوان و جوانان و رفع موانع آن، نهايت سعی خود را کرده وبرای ارتقای سطح علمی خواهران در حوزهها و رسيدن به درجه اجتهاد و قدرت استنباط در امور فقهی مربوط به خودشان به علما و مسئولان مربوط نامه میفرستادند و درخواست میكردند كه زمينه رشد علمی را برای آنان فراهم كنند. برای حقوق تضييع شده بانوان به علما نامه مینوشتند تا آن حضرات با تجديد نظر و فتوا از حقوق آنان دفاع كنند.
تشكيل جامعه ًْ الزهرا
به مرور ایدۀ تاسیس مدرسۀ دینی بانوان به دیگر شهرها و كشورها هم رفت. در نجفآباد مکتب الزاهرا،در قم مکتب توحید ،در چین مکتب فاطمه(س) و در پاکستان و… بعدها در سال ۱۳۶۵ به فرمان امام خمینی مکاتب کوچک و پراکنده گرد هم آمدند و جامعهًْالزهرا تاسیس شد که مدتی هم بانو همایونی به عنوان استاد مدعو در آنجا تدریس میکرد.
بانو همایونی در سال ۱۳۷۱ مکتب فاطمه را وقف کرد و پس از آن در منزل به ترجمه و تالیف کتب پرداخت. آثار مكتوب منتشر شده از اين بانوي مجتهده به اين شرح است:
- ترجمۀ اربعینالهاشمیه اثر بانو امین
- زن مظهر خلافتالله
- ترجمۀ بخشی از اسرارالآیات ملاصدرا
- عشق ذوی القربی دربارۀ حضرت زهرا(س)
- نسیم ولایت دربارۀ حضرت علی(ع)
- زندگانی بانوی ایرانی دربارۀ بانو امین
- سفرنامه علویه همایونی که زندگینامه خودنوشت است
چهره ماندگار
بانو علويه همایونی در سال ۱۳۸۸ به عنوان چهره ماندگار جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. همچنین در سال ۱۳۹۰ در همایش «امینه امین» که در اصفهان برگزار شد، از مقام ايشان تجلیل شد. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیامی که برای این همایش ابلاغ کرده بودند، بانو همایونی را از مفاخر جامعۀ زنان ایران اسلامی خواندند.
سرانجام این بانوی عالمه در 10 تيرماه 1395 نداي حق را لبيك گفت و جهان اسلام را عزادار خود كرد.
زهرا رئیسی معارفی از کیهان
سه شنبه 95/04/15
بررسی جایگاه عید فطر دراسلام
فطر تولدی دوباره از جنس معنویت
در نوشتار حاضر نویسنده ضمن تبیین دو واژه «عید» و «فطر» به تحلیل حقیقت این عید و امتیازات آن نسبت به اعیاد دیگر پرداخته و جایگاه عید فطر را در اسلام بررسی کرده است.
اهمیت عید فطر
عید فطر به این مناسبت است که در پرتو اطاعت یک ماهه در شبها و روزهای رمضان، صفا و پاکی فطری نخستین، به روح و جان بازمیگردد و آلودگیهایی که برخلاف فطرت است، از میان میرود. عید فطر روزی است که خداوند آن را از میان روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت حق تعالی گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند و ادب بندگی بجای آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهای خویش پوزش خواهند، نیازهای خویش به نزد او آرند و آرزوهای خویش از او خواهند. عید، عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است.
در فرهنگ اسلامی اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت به فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباطهای پیدرپی با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگیهای ظاهری و باطنی که برخلاف فطرت آنهاست، خود را پاک کرده و به فطرت واقعی خود برمیگردند. امیر مومنان علی(ع) نیز از همین زاویه به عید فطر مینگرد و با اشاره به روز عید میفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصی الله فهو عید(1)؛ این عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است».
پس روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتیها و پلیدیها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است. عید فطر روز بازگشت به فطرت است، این معنا را میتوان از واژه «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معنای بازگشت و «فطر» به معنای «فطرت و طبیعت» است.
مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانی خداوند به صفای باطن دست یافته و در حقیقت، شخصیت واقعی خویش را بازیافتهاند. آری، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهای جهل و نادانی و غفلت به انواع گناهان و معصیتها مبتلا شده و از حقیقت خود دور میشود و در نتیجه دچار خودفراموشی و خدافراموشی میگردد. اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضای معنوی آن ماه و تلاشهای خویش به یک زندگی نوین دست مییابد، که میتوان آن را «بازگشت به خویشتن» نامید.
در روز عید فطر گویی یک مسلمان از نو متولد میشود، چرا که طبق گفتار امیرمومنان(ع) روزهداران در شب عید فطر از تمام آلودگیها و پلیدیها پاک می شوند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت میکنند. آن حضرت چنین میفرماید: ای بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزهدار است، این است که فرشتهای در روز آخر ماه مبارک رمضان به آنها ندا میدهد: ای بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد.»(2)
شیخ مفید مینویسد: اینکه روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان برای قبول اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اینکه خداوند متعال گناهشان را بخشیده و بر عیبهای آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثوابهای بسیاری برای روزهداران عطا خواهد کرد و از اینکه مومنین در اثر تلاشهای شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شدهاند، حالت سرور و نشاط دارند. در این روز عمل معین شده و این علامت پاکی از گناهان است، عطر زدن و بوی خوش استعمال کردن و لباس زیبا و تمیز پوشیدن و به صحرا رفتن و زیر آسمان نماز خواندن همهاش علامت شادی و سرور و از روی حکمت میباشد.(3)
معنی و مفهوم «عید» و «فطر»
1. عید در لغت:
این واژه در لغت به معنای: خوی گرفته، هر چه باز آید از اندوه و غم و اندیشه و مانند آن، روز فراهم آمدن قوم، مطلق روز جشن و روز مبارکی که در آن روز مردم شادی کنند و به یکدیگر تبریک گویند، به کار رفته است.(4)
برخی برآنند که اصل این لغت از ماده عود - بازگشتن- بوده ولی برخی دیگر بنابر نقل ابنمنظور در لسان العرب معتقدند که اصل واژه عید از عادت میباشد، به دلیل آنکه مردم در روز عید، عادت به جمع شدن کنار یکدیگر نمودهاند.(5)
2. عید در اصطلاح
از دیدگاه علامه طباطبایی؛ عید در نزد هر قوم و ملتی، عبارت است از: روزی که در آن به افتخار موهبتی اختصاصی نائل آمده باشند.(6)
بر این اساس اعیاد ملتها نسبت به یکدیگر متفاوت خواهد بود؛ چنانکه بسیاری از آنها روز استقلال و رهایی خویش از بند استعمار را به عنوان روز عید ملی تلقی کرده و در آن روز به شادی میپردازند.
بنابر این باید گفت: عید به معنای اصطلاحیاش یک سنت بشری است که جهت بزرگداشت حوادث مهم و سرنوشتساز، هر سال تکرار میگردد.
3. منشأ عید و معیار ارزشگذاری در آن
دقت در معنای اصطلاحی عید، بیانگر آن است که منشأ عید در نزد ملتها، پیدایش تحولی مثبت و سازنده در سیر تکاملی آنان میباشد؛ از این رو به حوادث ذلتبار یا غمانگیز که ایامش هر سال تکرار میشود به دیده «عزا» - در برابر عید - می نگرند.
نکته مهم در این زمینه، نحوه نگرش ملتها در معیار ارزشگذاری اعیاد میباشد؛ بدیهی است اختلاف در نوع نگرش آنها با یکدیگر در این زمینه، تاثیر فراوان در تعیین «عید» خواهد داشت.
4. عید در اسلام، قرآن و روایات
در اسلام معیار ارزشگذاری برخی ایام به عنوان «عید»، از سه جنبه مورد عنایت قرار گرفته است:
الف- ولادت رهبری از رهبران الهی - نظیر عید ولادت امامان معصوم(ع).
ب- انتصاب رهبری از رهبران الهی به مقامی بزرگ، نظیر عید مبعث و عید غدیر.
ج- دگرگونی و تحولی سازنده در افکار و آرمان انسانها؛ نظیر عید فطر.
در قرآن کریم «واژه عید»نسبت به روز نزول مائده آسمانی که موهبتی ویژه از ناحیه خداوند متعال به عیسی(ع) و پیروانش بود، اطلاق گردیده است:
الهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا.(7)
خداوندا فرو فرست بر ما خوانی از آسمان تا برای همه ما از اولین و آخرین، عیدی باشد.(8)
نکته مهم آنکه در این آیه شریفه، کلمه «عید»، به عنوان فلسفه و علت برای نزول مائده آسمانی آمده است.
به دیگر سخن چون فلسفه نزول مائده آسمانی، اطمینان قلب و زدودن وساوس نفسانی و تقرب بیشتر به ساحت الهی بود، عید بودن چنین روزی نیز که هر سال تکرار میشود، همین ویژگیها را نیز در بر خواهد داشت.
در روایات نیز واژه «عید» به مواردی اطلاق شده است که انسان به مرتبتی از کمال یا تقرب الهی نائل آمده باشد. سخن معروف حضرت امیر(ع) که فرمود:
«کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید»(9)
باید به همین معنای عام دانست.
5. فطر:
این واژه در لغت به معنای: گشایش روزه، روزه گشادن، مقابل صوم، به کار رفته است.(10)
ضمنا توجه به این نکته لازم است که فطر - به فتح ف - به معنای آفریدن و شکافتن بوده و با فطر از نظر مفهومی متفاوت میباشد.(11)
روز اول شوال را نیز بدان سبب عید فطر خواندهاند که در این روز، امر امساک از خوردن و آشامیدن از انسان برداشته شده و از مومنان خواسته شده است که در آن روز، روزهشان را شکسته، افطار کنند.
حقیقت عید فطر
در روایات متعدد از عید فطر به عنوان «یوم الجوائز» یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «وقتی اول شوال فرا میرسد منادی ندا بر میآورد، ای مومنان، اول صبح به سوی جایزههایتان بشتابید.» سپس فرمود: «ای جابر، جوائز خداوند همانند جایزههای پادشاهان نیست». آنگاه فرمود: این روز، روز جائزه است.(12)
عالم وارسته، میرزا جواد آقاملکی تبریزی(ره) در این رابطه میفرماید:
«عید، زمانی است که خداوند متعال برای جایزه دادن و بهرهمند کردن بندگان از نعمتها، آن را در میان روزها انتخاب میکند تا برای گرفتن خلعتها و عطایا، جمع شوند و به همگان اعلام کرده است که به درگاه او روی آورده و با اعتراف به بندگی و آمرزش خواستن از گناهان و عرضه نیازها و آرزوهایشان، برای او تواضع نمایند. خداوند نیز در تمام این موارد به آنان وعده اجابت و اعطایی بالاتر از آرزوهایشان بلکه بالاتر از آنچه در دل بشری خطور کرده، داده است. خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه عبادت خود قرار داده و بندگانش را در روز عید فرا خوانده تا برای گرفتن جوایز و هدایا جمع شوند.» (13)
طبق این بیان، عید فطر، صرف بزرگداشت یک روز و تکرار یک خاطره نبوده بلکه واقعیتی است که هر سال در اول ماه شوال، عده بسیاری از بندگان خداوند که در مسابقه عبادت ماه رمضان تلاش نمودند، موفق به اخذ جوایز الهی و درجات عالی میشوند. بنابراین عید فطر، تنها اختصاص به کسانی خواهد داشت که تن به عبودیت الهی داده و خالصانه سر به آستان معبود نهادند و آنان که بیتفاوت از کنار این مائده عظیم الهی عبور کرده و یا تنها به ظواهر برخی عبادات بسنده کردند، محروم از حقیقت این عید خواهند بود.
در کلمات گهربار امیرمومنان نیز، «عید فطر» تنها به کسانی اختصاص یافته که موفق به پیمودن مسیر مسابقه عبادت در ماه رمضان گردیده و نشان قبولی را از ناحیه خداوند متعال دریافت کردهاند:
انما هو عید لمن قبلالله صیامه و شکر قیامه. (14)
انما هذا عید من غفر له. (15)
و فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) نیز غافلان از این مائده عظیم الهی را بینصیب از برکات عید فطر میداند. آن حضرت در روز عید فطر وقتی عدهای را دید که میخندیدند و بازی میکردند، رو به همرهان خود کرد و فرمود:
خدای عزوجل ماه رمضان را آفرید تا میدان مسابقهای برای خلقش باشد که در آن با طاعت و رضایت او با یکدیگر مسابقه بدهند. عدهای سبقت گرفته و سعادتمند شدند و عدهای عقبافتاده و ناامید شدند. شگفتا از کسی که در این روز میخندد و بازی میکند. روزی که نیکوکاران در آن پاداش یافته و کوتاهیکنندگان زیان میبینند. به خدا سوگند! اگر پردهها فرو افتد نیکوکار میاندیشد که چرا بیشتر عمل نیک انجام ندادم و بدکار میگوید: چرا بد میکردم و از شانه کردن مو و صاف کردن لباس خود باز میمانند. (16)
بنابراین عید فطر برخلاف اعیاد دیگر، عمومی و همگانی نبوده و تنها مختص عدهای خاص خواهد بود.
امتیازات عید فطر نسبت به دیگر اعیاد
اعیاد اسلامی نظیر عید قربان، عید مبعث، عید ولادت امامان(ع) و… بیانگر وقایع و خاطرات مسرتبخش و تکاملی برای مسلمانان میباشند، اما در بین آنها عید فطر از امتیازات خاصی برخوردار است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تشریع، از ناحیه خداوند متعال
از برخی منابع دینی از جمله دعای قنوت نماز عید فطر چنین برمیآید که نامگذاری اول شوال به عنوان «عید» از ناحیه خداوند متعال انجام گرفته است:
«اسئللک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا»
این فراز از دعا، بیان میکند که عید فطر همانند ماه رمضان، ضیافتی دیگر از سوی ربالعالمین بوده که بندگانش را پس از یک ماه طاعت و اخلاص به سوی خویش فرا خوانده تا مزد فرمانبرداریشان را به آنها عنایت کند.
2. پیروزی ایمان و عقل دوراندیش بر نفس اماره
شکی نیست که شرط اصلی هر نوع اصلاحات اجتماعی و غلبه بر نیروهای مهاجم خارجی، موفقیت در برابر قوای ویرانگر داخلی است.
انسان تا زمانی که از درون ساخته نشود، قدرت پیکار با عوامل بیگانه را نخواهد داشت.
عید فطر، نشانه شکست قوای ویرانگر و ضد تکاملی داخلی و غلبه ایمان و عقل است.
در روز عید فطر، فردی که موفق به طاعت الهی و تعدیل غرایز سرکش در ماه رمضان شده است، پیروزمندانه از خانه بیرون آمده و همچون سربازی که خصم را کوبیده، باچهرهای باز دیگر سربازان را به آغوش میکشد و بر این پیروزی خدای را سپاس گفته و سجده شکر بجا میآورد.
توجه به این نکته مهم در اینجا لازم است که در عید فطر برخلاف دیگر اعیاد که غالباً اموری غیر اختیاری هستند- هر فرد روزهدار میتواند در تحقق این عید و پیروزی بزرگ- که مبدأ پیروزیهای دیگر است سهیم باشد؛ چون رمضان، ماه مبارزه با شیاطین داخلی و قوای سرکشی است که قصد سلطه بر عقل را دارند و عید فطر روز اعلام پیروزی عقل بر شیطان است. بنابراین هر فردی که توانست در این عرصه پیکار موفق شود، در تحقق این عید نقش داشته است؛ در حالی که در دیگر اعیاد، افراد غالباً نقشی در تحقق آنها ندارند، بلکه تنها شاهد پیروزی هستند.
3. وصول، به عالیترین مرتبه کمال
در ماه رمضان، دلهای عارفان به حقایق آن، سرشار از عبادت و اخلاص میشود: «اللهم اشحنه بعبادتنا ایاک» و برخی از آنان گوی سبقت را از همگان حتی ملائک مقرب الهی میربایند: «و ان نتقرب الیک… حتی لا یورد علیک احد من ملائلتک»(17)
از این رو، عید فطر برای آنان زمان وصول به عالیترین مرتبه کمال است.
در توضیح بیشتر این نکته باید گفت:
قطعاً برترین ایام برای هر انسان، ایامی است که انسان موفق به کسب بیشترین سرمایهها بشود. سرمایهای که تضمین کننده نیازهای مادی و معنویاش در طول سال باشد.
با توجه به این نکته میبینیم در بین تمام ایام سال، تنها ماه رمضان است که انسانها فرصت کافی برای کسب چنین سرمایه و سود ارزشمندی را مییابند. امام سجاد(ع) در این زمینه میفرماید:
و اربحنا افضل ارباح العالمین(18)
ماه رمضان برترین سودهای جهانیان را به ما ارزانی داشت.
در سیره اولیاء الهی و عالمان وارسته نیز میبینیم که نهایت اهتمام را در قدردانی از یام ماه مبارک مبذول داشته و مراقبتهای ویژه را از آن به عمل میآوردند؛ آیت الله جوادی آملی در این رابطه میفرماید:
از ابن طاوس نقل شده است که فرمود: عدهای اول سالشان اول فروردین است. یک نوجوان اول سال او اول فروردین است که تلاش میکند لباس نو در برکند… اول سال یک کشاورز، اول پاییز است که درآمد مزرعه را حساب میکند. اما آنها که اهل سیر و سلوکند، اول سالشان، ماه مبارک رمضان است؛ حسابها را از ماه مبارک تا ماه مبارک بررسی میکنند که ماه رمضان گذشته چه درجهای داشته و امسال چه درجهای دارند؟ چقدر مطلب فهمیده و چقدر مسائل برای آنها حل شده است؟ ماه مبارک رمضان برای سالکان الیالله، ماه محاسبه است. لذا امام سجاد(ع) فرمود: هیچ کسی در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد.(19)
بعد از بیان مطالب فوق میگوئیم: وقتی ماه رمضان از خاصیتی اینچنین والا برخوردار بود طبعاً روز عید فطر، که نتیجه و محصول چنین ماهی میباشد، مظهر نیل انسانهای موفق به برترین کمالات خواهد بود.
4. شادی، در سایه بندگی
بسیاری از شادیها و لذتها، مبنای صحیحی نداشته و معلول برخی توهمات ساختگی است. بدیهی است شادیهایی که مبتنی بر احساسات زودگذر و هیجانات نفسانی باشد، اثری جز غفلت و مستی به دنبال نخواهد داشت و انسان را به تدریج از حقایق دور خواهد ساخت.
عید فطر نیز روز شادی است، اما شادی و سروری که ناشی از پیروزی در مسابقه عبادت و بندگی خداوند میشود. مسلمانی که توانسته است ماه رمضانش را با موفقیت سپری کند، در روز عید فطر با دو عامل خرسند کننده مواجه میشود.
یکی انجام واجبات و دیگری انتظار پاداش
چنین شخصی این روز را جشن میگیرد، چون از زنجیرهای بردگی خدایان دروغین رهایی یافته و تن به معبود حقیقی سپرده است. در حقیقت جشن او، جشن رهایی، جشن استقلال و جشن بندگی خدا خواهد بود.
5. اعلان آمادگی
فرد و جامعهای که در ماه رمضان موفق به اصلاحات فردی و درونی شده و بر قوای مهاجم داخلی پیروز گردیدهاند، با برگزاری روز عید، آمادگی خویش را برای اصلاحات اجتماعی و مبارزه با دشمنان خارجی آماده میکنند. آنان خود را مهیای پیمودن راههای دشوارتر کرده و روز عید را مقدمه این سفر طولانی میدانند.
بنابراین روز عید، در حالی که روز شکرگزاری در برابر نعمت عظیم پیوستن انسان به حق در سایه بندگی میباشد، سرآغاز هجرتی از حق به سوی خلق نیز خواهد بود.
6. کمک اقتصادی
از ویژگیهای دیگر عید فطر آن است که قبل از برپایی نماز عید و ملاقات با حقتعالی، مسلمانان مکلفند با پرداختن زکات فطرت در رفع نیاز فقیران جامعه اقدام کنند. معنای این دستور آن است که مسلمان راستین شایسته نیست شادیاش را در چنین روزی، با بیتفاوتی در برابر محرومان جامعه برگزار کند، توجه به نیازمندان، که از فقیران خویشاوند شروع میشود، سهیم کردن آنان در شادی عید است و این کار باید قبل از حضور در مصلی و اقامه نماز، صورت پذیرد.
7. عید فطر، عید بعد از عید
ماه رمضان، ماهی است که بندگان حق به ضیافت الهی دعوت شدهاند. از همین رو در زبان پیشوایان الهی با عنوان عید به آن خطاب شده است.
امام سجاد(ع) میفرماید:
السلام علیک یا شهر الله الاکبر، و یا عید اولیائه(20)
سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و سلام بر تو ای عید اولیاء الهی.
از طرفی، نخستین روز ماه شوال را نیز عید فطر نامیدهاند. جمع این دو با هم، مبین آن است که اولاً ضیافت الهی در ماه رمضان، لقاءالله را در پایان رمضان، به دنبال دارد. بنابراین اولاً عظمت چنین روزی، به عظمت ماه رمضان برمیگردد، نه ماه شوال.
ثانیاً از قرار گرفتن این دو عید در کنار یکدیگر میتوان برتری عید فطر را نسبت به اعیاد دیگر استنباط کرد؛ چون وقتی ماه رمضان برترین ماه سال بود؛ طبعاً عید فطر نیز که محصول و نتیجه آن است برترین عید خواهد بود، در نتیجه کسانی که از برکات این دو عید بیبهره باشند زیانکارترین انسانها خواهند بود؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
فان الشقی من حرم غفران الله فی هدا الشهر العظیم(21)
انسان شقی- و بدبخت- کسی است که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود.
این سخن پیامبر(ص) هر چند نسبت به ماه رمضان وارد شده است اما از آنجا که عید فطر، عصاره و نتیجه ماه رمضان است، شامل آن نیز میشود.
ـــــــــــــــــــــــــ
1- نهجالبلاغه، حکمت 428.
2- امالی شیخ صدوق، ص 100
3- مسار الشیعهًْ، ص 30.
4- لغتنامه دهخدا، ج 10، ص 14524.
5- المیزان، ج 6، ص 235.
6- لسان العرب، ج 4،ص 459.
7- مائده، 114.
5- مسیحیان از آن زمان تاکنون، روز نزول مائده را که یکشنبه اتفاق افتاد به دیده احترام نگریسته و آن روز را روز تعطیل خودشان در طول هفته برگزیدهاند.
6- نهجالبلاغه، حکمت 428.
10 و 11- لغتنامه دهخدا، واژه فطر.
12- من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 323.
13- المراقبات ، ترجمه ابراهیم محدث، صص 334-333، نشر اخلاق، چاپ پنجم.
14- نهجالبلاغه، حکمت 428.
15- بحارالانوار، ج 40، ص 326.
16- من لایحضره الفقیه، ج1، ص 324
17 و 18. صحیفه سجادیه، دعای 45 و دعای وداع ماه مبارک رمضان.
19. ره توشه راهیان نور، ص 217-218 مقاله وداع با ماه خدا- ویژه ماه رمضان 1378.
20. صحیفه سجادیه، دعای 45
21. بحارالانوار، ج 96، ص 356
محسن مطلبی جونقانی در معارفی از کیهان
جمعه 95/04/11
حضرت آیتالله خامنهای:
« بهشتى بىشک در ايران، در شخصيتهاى سياسى ايران شخصيت اول بود. نه در آن روزى كه شهيد شد؛ از اول اينجور بود. در شوراى انقلاب از اول كار، هنوز قبل از اينكه امام تشريف بياورند به ايران و بعد از ورود امام و تشكيل دولت_موقت، آن عنصر محورى مركزى فعال در شوراى انقلاب او بود؛ همه اين را قبول داشتند. بىانصاف و ظالم هست اگر كسى از افراد آن روز شوراى انقلاب اين حقيقت آشكار را منكر بشود.»
«امام فرمودند شهید بهشتی مظلوم بود. ما هم یادمان هست که او چقدر مظلوم بود؛ اما این مظلومیت از سوی چه کسانی بر او تحمیل میشد؟ از جمله کسانی که باید پاسخ مظلومیت این شهید عزیز را بدهند، اینهایی هستند که حاضر نبودند قضای اسلامی را در جامعه ایران اسلامی تحمّل کنند.» ۱۳۸۰/۰۴/۰۷
«تصور من از آقاى بهشتى اين است كه گناه نمى كرد… البته نمى خواهم در مقام مبالغه بگويم ايشان معصوم تالى تلو معصوم بود اما مى خواهم بگويم برخوردش با ماها و ارتباطش با دوستان به طورى بود كه گمان گناه را براى او در ذهن معاشرينش خيلى ضعيف مى كند و من تصور مى كنم ايشان اصلا گناه نمى كرد.»
«مگر چند نفر امثال شهید بهشتی یا آن چهرههای مبارز و آن افراد مخلص و پاکباز، در یک کشور و در میان یک ملت به ظهور میرسند؟ ضربه خیلی سنگین بود، ولی نظام ایستاد.» ۱۳۷۰/۰۴/۰۸
پنجشنبه 95/04/10
پای صحبت کارشناسان به مناسبت سی و هشتمین سالگرد روز جهانی قدس
فلسطین در گفتار و اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) جایگاه خاصی داشت و ایشان اهتمام ویژهای به این مسئله داشتند. امام خمینی تنها رهبری بود که حمایت دائمی خود را از انقلابیون فلسطینی با اختصاص وجوهات شرعی و زکات در راه مبارزه با اسرائیل ابراز داشتند. وقوع انقلاب اسلامی و به تبع آن نفوذ معنوی و شخصیت امام خمینی و مواضع وی جزو عوامل اوجگیری مبارزات و سرانجام پیدایش انتفاضه بود.
بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر بهسزایی در شکلگیری گروههای مقاومت فلسطین و مبارزه ملت فلسطین با اشغالگران صهیونیست داشته است و با گذشت ۳۸ سال از پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) گستره این انقلاب در سطح جهان بیشتر و بیشتر میشود و این زمینه در جنبشهای اسلامی و مقاومت منطقه بیشتر نمود پیدا میکند.برای این منظور شخصیتها و کارشناسان مختلف سیاسی و فرهنگی جهان به توصیف انقلاب اسلامی ایران و جایگاه شخصیت بزرگوار امام خمینی(ره) و نگاه ایشان به مسئله فلسطینپرداختهاند که با هم میخوانیم:
«… امام خمینی(ره) مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد، امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملت ایران این مکتب را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد. ادامه این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه راه شناخته بشود، بدون اینکه امام را درست بشناسیم این نقشه راه شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است، بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست. بحث بر سر شاکله اصلی تفکر امام بزرگوار ما است…»
رهبرمعظم انقلاب
ندای وحدتبخش
«خالد جرادات» از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شخصیت والای امام خمینی(ره) تاکید میکند: «امام خمینی(ره) از اندیشه سیاسی، فکری، عقیدتی، راهبردی بهرهمند بودند و با توجه به همین مسئله درباره خطرات پیشروی فلسطین و منطقه سالها پیش هشدار دادند.»
وی اضافه میکند: «یکی از علل اصلی نفوذ گروههای تروریستی، تکفیری به منطقه طی سالهای اخیر تلاش برای مواجهه با همین تفکرات امام خمینی(ره) در زمینه وحدت کشورهای اسلامی بود و این گروهها نهایت تلاش خود را برای ایجاد فتنه مذهبی و از بین بردن وحدت در بین مسلمین به کار گرفتند. امام خمینی(ره) تاکید داشتند که مسلمانان وحدت اسلامی را حفظ کنند و بدانند که دشمن اصلی در جای دیگری است بنابراین همه مسلمانان باید در برابر سیاست استکباری آمریکا و غرب یکپارچه شوند به همین دلیل روز قدس را به عنوان نماد وحدت و همبستگی مسلمانان و حمایت از مردم فلسطین اعلام کردند.»
کلید برقراری صلح
پروفسور «کوین برت» پژوهشگر و تحلیلگر سرشناس آمریکایی در مورد تاثیر روز جهانی قدس در سایه تحولات کنونی منطقه میگوید: «روز قدس به ما یادآوری میکند که آزادی فلسطین تنها موضوعی است که بیشترین وحدت را میان مسلمانان دنیا ایجاد میکند و از طرفی دیگر، روز قدس کلید برقراری صلح در خاورمیانه و جهان است.»
وی از امام خمینی(ره) به عنوان رهبری دوراندیش که اصول واقعی اسلامی حمایت از عدالت و مبارزه علیه ستمگری را در خود داشت یاد میکند و میافزاید: «امام خمینی حامی اتحاد اسلامی و مقاومت اسلامی علیه امپریالیسم و صهیونیسم بودند. روز قدس به یاد میآورد که کار ایشان هنوز تکمیل نشده است و اتحاد و وحدت سیاسی میان مسلمانان برای آرمان عدالت و مقاومت علیه ظلم و ستم هنوز میبایست ادامه داشته باشد.»
پروفسور برت میگوید: «آزادی فلسطین هنوز به سرانجام نرسیده است به همین ترتیب هر سال در آخرین جمعه ماه رمضان، روز قدس به یاد مسلمانان و مردم جهان میاندازد که باید خودمان را به این اهداف نجیب و شریف اختصاص دهیم و برای تحقق آن بکوشیم.
پروفسور کوین برت به شخصیت رهبر معظم انقلاب نیز اشاره میکند و میگوید: «در زمانهای که اکثریت رهبران دنیا، اسیر نظم نوین جهانی بانکداری صهیونیستی هستند و برای ظلم و ستم بر مردم خودشان و همچنین مردم دنیا تبانی میکنند، رهبری جمهوری اسلامی ایران یک استثنا و الهامدهنده است.»
بسیج همه قوای اسلامی
«خضر عدنان» از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شخصیت والای امام خمینی(ره) میگوید: «ما با تقدیر و احترام به اقدامات اساسی امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی ایران در پشتیبانی و حمایت از مسئله فلسطین مینگریم، ایشان همواره بر لزوم بسیج همه قوای اسلامی به سوی مسئله فلسطین و تلاش در راستای آزادسازی این سرزمین از چنگال صهیونیستهای غاصب تاکید داشتند.» وی اضافه میکند: «من اکنون از کرانه باختری با شما سخن میگویم و تاکید میکنم که ملت فلسطین قدردان حمایتهای ایران از مسئله فلسطین به عنوان قضیه اصلی جهان اسلام است.»
این رهبر جهاد اسلامی همچنین درخصوص استمرار انتفاضه قدس میگوید: «ملت فلسطین هرگز تسلیم نخواهد شد و پرچم مبارزه را بر زمین نخواهد گذاشت، انشاءالله در روزهای آینده شاهد اتفاقات و وقایع بزرگی خواهیم بود که استمرار انتفاضه در مواجهه با دشمن صهیونیستی را به رخ خواهد کشید.
فراموش نشدن مسئله فلسطین
پروفسور «لارنس دیویدسون» نویسنده و مورخ آمریکایی و استاد دانشگاه وست چستر آمریکا درباره برگزاری روز جهانی قدس و تاثیر بالای آن در حفظ مسئله فلسطین میگوید: «اگر جوامع بینالمللی با بزرگداشت روزهایی همانند روز قدس به درد و رنج فلسطینیان توجه کنند صهیونیستها قادر نخواهند بود تا فلسطین را از خاطر ما پاک کنند.»
وی اضافه میکند « برگزاری چنین روزی در ایران و همچنین کشورهای دیگر بسیار با اهمیت و موثر است زیرا هدف صهیونیستها این است که در نهایت فلسطینیانی که از اراضی خود بیرون رانده شدهاند از سوی دنیا به فراموشی سپرده شوند.» استاد دانشگاه وستچستر میگوید: بهترین مثال در این مورد سرخپوستان و بومیان آمریکایی است که سرنوشت آنها اکنون از سوی بسیاری به دست فراموشی سپرده شده و یا نادیده گرفته میشوند.
دیوید سون با اشاره به نگرانیهای امام خمینی(ره) در رابطه با مسئله فلسطین خاطر نشان میکند: «قدس، فلسطین و سرزمین مقدس در کل بخش اصلی را در تاریخ ادیان ابراهیمی به ویژه اسلامی ایفا میکند. به دلیل اینکه نگرانیهای امام خمینی(ره) فراتر از ایران بود تمرکز بر مسئله فلسطین نیز منطقی و ضروری است.
بنیانگذار روز جهانی قدس
«مانوئل گالیا ناروس» نویسنده اسپانیایی با اشاره به شخصیت آزادیخواه امام راحل(ره) میگوید: «هیچ شکی نیست که در امام خمینی مشخصهای وجود داشت که باعث جستوجوی ایشان برای آزادی، حقیقت و عدالت میشد در حقیقت بنیان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی این موارد را ثابت میکند وی اضافه میکند: حتی تصورش سخت است اگر امام انقلاب اسلامی ایران را بنیان نمیگذاشت به احتمال فراوان دیگر هیچ آزادی، حتی در حد صحبت کردن درباره موضوعی وجود نداشت و اگر امام خمینی این انقلاب را به پیروزی نمیرساند احتمال تشکیل یک محور مقاومت علیه صهیونیسم وجود نداشت کما اینکه اکنون این محور علیه رژیم صهیونیستی در حال مبارزه است.
مبارزه با استکبار جهانی
«خالد بطش» از رهبران ارشد جنبش جهاد اسلامی فلسطین در رابطه با مواضع امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت فلسطین میگوید: «گروههای فلسطینی همواره با احترام و تقدیر به مواضع امام خمینی(ره) به ویژه در ارتباط با فلسطین نگاه میکنند چرا که دیدگاه ایشان باعث شد که حامیان فلسطین ادامهدهنده راه ایشان در مقابله با استکبار جهانی باشند.» وی اضافه میکند: «امام خمینی(ره) همواره در مسیر حرکتی خود بر وحدت کلمه در برابر دشمنان اسلام تاکید داشت و در نگاه ایشان قدس مرکز اصلی مواجهه با صهیونیسم بود به همین دلیل با درک اهمیت والای بیتالمقدس، آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان در هر سال را به عنوان روز جهانی قدس اعلام نمودند.
نماد آزادیخواهی و عدالتطلبی
«ریچارد فالک» پروفسور بازنشسته حقوق بینالملل در دانشگاه پرینستون و گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین با اشاره به ویژگی بزرگ آزادیخواهی امام خمینی(ره) میگوید: «به اعتقاد من ایشان همواره دغدغه وحدت مسلمانان سراسر دنیا را داشتند چرا که این مسئله، زندگی بخش قابل توجهی از جامعه اسلامی را که تحت ظلم و ستم بودند برای افکار عمومی جهان برجسته کرد.»
وی ادامه میدهد: «هیچ شکی نیست که انقلاب اسلامی ایران یک اتفاق بزرگ در اواخر قرن 20 میلادی بود که باعث بیداری جهان اسلام شد. این انقلاب هم بر دولتهای مستبد سکولار کنونی که آلوده به فساد هستند و هم بر ملتها برای آزادی خواهی و زندگی توأم با آزادی تأثیرگذار بود.»
پروفسور مالک خاطرنشان میکند: «انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) باعث الهامبخشی بسیاری از کشورها شد و به آنها روحیه ای تازه و مضاعف داد تا به دنبال آزادی خود باشند که البته همه آنها مانند ایران در این راه موفق نشدند.»
وی میگوید: «با توجه به حملات 51 روزه اسرائیل به نوار غزه در سال 2014 اکنون هیچ چیز دیگری مهمتر از حمایت از مبارزه فلسطینیان نیست و برگزاری روز قدس برای اعلام همبستگی با فلسطینیها ضروری است.
احیاگر مفهوم وحدت امت اسلامی
«شیخ علی دعموش» مسئول روابط خارجی حزبالله با اشاره به ابتکار عمل امام راحل(ره) در اعلام روز جهانی قدس تأکید میکند که ایشان با این اقدام راهبردی قطبنمای اصلی حرکت امت اسلامی را مشخص کرد و همگان باید تلاش کنیم اهداف والای مد نظر شخصیت عالیقدر امام خمینی را احیا کنیم. وی اضافه میکند: «کشورهای اسلامی باید نسبت به تحرکات خطرناک برای به فراموش سپردن دشمن صهیونیستی هوشیار شوند، ما به دشمن صهیونیستی میگوییم که سرسوزنی از مسئله فلسطین و مقدسات اسلامی کوتاه نخواهیم آمد. مسئول روابط خارجی حزبالله همچنین تصریح میکند: «امام خمینی(ره) به معنای واقعی احیاگر مفهوم وحدت امت اسلامی در برابر استکبار جهانی بود و با نگاه وسیعی که از آن بهرهمند بودند معضل اساسی جهان اسلام را تشخیص داده و در راستای برطرف کردن آن گام برداشتند.
امید مستضعفین جهان
پروفسور «رادنی شکسپیر» تحلیلگر برجسته انگلیس درباره شخصیت والای امام خمینی(ره) میگوید: «شخصیت امام خمینی(ره) به گونهای بود که برای تمامی انسانها، استقلال سیاسی، مذهبی، فرهنگی و ملی میخواست و معتقد بود که هیچ ملتی نباید تحت ظلم و ستم قرار گیرد.»
وی اضافه میکند: «ظلم و ستمی که بر مردم فلسطین روا داشته میشود آشکارترین نمونه از ظلم و ستم سیاسی و ملی است و میتوان آن را به گونهای ظلم و ستم فرهنگی و مذهبی نیز دانست، چرا که هدف اسرائیل از ظلم و ستم حذف تمامی فلسطینیان از سرزمین فلسطین است.
این پروفسور انگلیسی معتقد است، اگر انقلاب اسلامی ایران رخ نمیداد، وضعیت جهان بسیار بدتر از زمان کنونی بود زیرا وجود یک ایران دموکراتیک که از انقلاب اسلامی ایران به وجود آمده است از لحاظ روانی و فیزیکی امیدهای مستضعفین جهان و البته مردم فلسطین را زنده نگه داشته است.
وی همچنین تأکید میکند: «ایران دنیا را به سمت یک دیپلماسی نوین، معقولانه و متعادل هدایت میکند که این دیپلماسی برپایه حسن نیت، رفتار مناسب و همکاری متقابل با کشورهای دیگر بنا شده است و باید به این دیپلماسی پیشرفته آفرین گفت.
تنها راه آزادی فلسطین
«غالب قندیل» مدیرمرکز مطالعات استراتژیک عربی و بینالمللی لبنان معتقداست، روز جهانی قدس به نماد نجات ملتهای عربی و اسلامی منطقه تبدیل شده است چرا که پیش از آنکه حضرت امام خمینی(ره) روز جهانی قدس را اعلام کنند رژیم صهیونیستی یکهتاز منطقه بود و هر کاری دلش میخواست انجام میداد ولی از زمانی که روز جهانی قدس از سوی امام اعلام شد مسلمانان جهان و طرفداران فلسطین در سراسر جهان در لوای این روز ضمن فریاد آزادی ملت فلسطین برخورد منفعلانه را با صهیونیستها کنار گذاشته و همصدا و هماهنگ با فلسطینیها، نابودی رژیم اشغالگر را خواستار شدهاند.
وی هدف روز جهانی قدس را تقویت آگاهیهای مردم و بیداری اسلامی در قبال فلسطین عنوان میکند و میگوید: «ابتکار امام در نامگذاری روز جهانی قدس تنها ارائه یک ایده و نظریه نبود بلکه این ابتکار باعث شده است هر روز جبهه مقاومت جان تازهای بگیرد و دستاوردهای جدیدی به دست آورد.
حفظ جایگاه قدس و مسجدالاقصی
«محمد الرنتیسی» یکی از پزشکان بیمارستان غزه و برادر شهید عبدالعزیز الرنتیسی رهبر جنبش حماس درباره جایگاه قدس در میان مسلمانان میگوید: «قدس در قلب و جان ملت فلسطین و جهان اسلام جا دارد و روز جهانی قدس نقش مهمی در حفظ جایگاه قدس و مسجدالاقصی نزد جامعه فلسطینی و دیگر جوامع اسلامی ایفا میکند.»
وی اضافه میکند: «زمانی که روز جهانی قدس فرا میرسد بار دیگر موضوع قدس و مسجدالاقصی را برای جامعه جهانی احیا و زنده میکند و این امر بسیار مثبت و مطلوبی است. ما از خداوند تبارک و تعالی میخواهیم تا احیای مراسم مربوط به روز بزرگ جهانی قدس به ما در آزادی قدس از چنگال رژیم اشغالگر کمک کند.
الرنتیسی همچنین تأکید میکند که ما به یک نهضت و قیام مردمی گسترده در روز جهانی قدس نیاز داریم تا این پیام را به جامعه جهانی برسانیم که قدس منتظر کسانی است تا آن را از لوث وجود صهیونیستها پاک کند به خصوص که رژیم صهیونیستی همچنان به شهرکسازیها ادامه میدهد و از فشارها و مخالفتها هراسی ندارد.
پایتخت ابدی فلسطین
نبیل سیف روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی مصری میگوید: «روز جهانی قدس دژی مستحکم در مقابل سیاستهای یهودیسازی و تخریب آثار اسلامی فلسطین اشغالی توسط رژیم صهیونیستی است.»
وی برگزاری باشکوه مراسم روز جهانی قدس در کشورهای اسلامی را فرصتی با ارزش برای ملتهای اسلامی جهت یادآوری وظایف خود در خصوص مسئله قدس شریف و مسجدالاقصی عنوان میکند و میافزاید: «حضرت امام خمینی(ره) با اعلام روز جهانی قدس این شهر را پایتخت ابدی فلسطینیها برای جهانیان معرفی کرده است.»
این روزنامهنگار تأکید میکند: «اعلام روز قدس از سوی امام خمینی(ره) بسیاری از معادلات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها را برهم ریخت و باعث شد تا مسلمانان جهان با مشارکت در این روز، همبستگی خود را با ملت فلسطین به اثبات برسانند و متقابلاً انزجار خود را از رژیم صهیونیستی نشان دهند.»
احیا کننده مسئله فلسطین در جهان
«انیس فوزی قاسم» حقوقدان اردنی با اشاره به اعلام روز جهانی قدس از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران میگوید: «روز قدس را با نام امام خمینی(ره) میشناسیم چرا که امام خمینی با این ابتکار تاریخی خود مسلمانان سراسر جهان را به حمایت از فلسطین و قدس فرا خواند.»
وی اضافه میکند: «مسئله فلسطین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روح تازهای به خود گرفته است و قطعاً میتوان گفت که انقلاب اسلامی ایران عامل پیدایش جنبشهای مقاومت در منطقه به ویژه فلسطین بوده است. حمایت از فلسطین از اولویتهای اصلی انقلاب اسلامی ایران بوده و دولتهای منطقه نیز باید ایران را الگوی خود در حمایت از فلسطین قرار دهند.»
به گفته این حقوقدان اردنی، روز قدس امسال با توجه به تحولات منطقه، مسلماً با شکوهتر از سالهای پیش برگزار خواهد شد به خصوص که انتفاضه سوم یا انتفاضه قدس هم درجریان است و ملت مظلوم فلسطین برای احقاق حقوق از دست رفته خود مبارزه میکند.
قدس قبله نخست مسلمانان
«امین محمد حطیط» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در تشریح اهمیت روز جهانی قدس در سال جاری با توجه به توطئه جدید رژیم صهیونیستی که با حمایت آمریکا صورت میگیرد برای مصادره اراضی فلسطینی باقی مانده و توسعه شهرکسازیها میگوید: «مسلماً اقدامات رژیم صهیونیستی در فلسطین علیه همین سرزمین مقدس و تاریخی نیست بلکه آنان امت اسلامی را نشانه گرفتهاند و ابتکار امام خمینی(ره) در نامگذاری روز جهانی قدس در واقع با هدف بسیج نیروها حول یک محور برای مقابله با تجاوزگری صهیونیستها و خصومت غربیها بود.
وی اضافه میکند: «قدس قبله نخست مسلمانان است بنابراین روز جهانی قدس از دو بعد دینی و مردمی بسیار مهم است، ما معتقدیم که احیای روز قدس و گرامیداشت آن در واقع زنده کردن موضوع بازگشت حقوق غصب شده فلسطینیان از سوی اشغالگران و پایبندی به آرمان فلسطین است.
به گفته این کارشناس مسائل استراتژیک، روز جهانی قدس بهترین زمان برای انزجار امت اسلامی و عربی از صهیونیستها و مستکبران است و در این روز است که اهداف عالی مقدس اسلام محقق میشود. بنابراین روز جهانی قدس از اهمیت راهبردی زیادی برخوردار است، گذشت زمان این اهمیت را نه تنها کهنه نکرده است بلکه نیاز به آن هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
روز آزادی قدس
امام خمینی(ره) با نامگذاری جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، حمایت از قدس و فلسطین را جهانی کرد.
اختر مهدی اندیشمند هندی اعلام روز جهانی قدس را میراث گرانبهای امام خمینی(ره) برای ملتهای مسلمان جهان برای تحقق آزادی قدس و فلسطین میداند و میگوید: «امام خمینی(ره) با نامگذاری جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، حمایت از قدس و فلسطین را جهانی کرد.
اختر مهدی اضافه میکند: اندیشههای امام خمینی امروز در حال تجلی در کشورهای منطقه است.
وی با توجه به فرمایشات امام خمینی مبنی بر اینکه اگر مسلمانان وحدت داشته باشند به همه چیز دست پیدا خواهند کرد تأکید میکند که راه امام نباید فراموش شود. امام خمینی(ره) علیه ظلم و ستم ایستاد و خواهان عدالت در جهان بود و انشاءالله به زودی ریشه ظلم و استعمار برچیده خواهد شد.
تهیه و تنظیم: فریده شریفی درمعارفی از کیهان
سه شنبه 95/04/08
رهبر معظم انقلاب درباره شهید آیتالله بهشتی فرمودند: «اگر کسی شهید بهشتی را میشناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز میدانست، خوب میفهمید که حذف یک چنین شخصیتی از مجموعه مدیریتی کشور چه معنایی میدهد. شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام میداد؛ تولید انرژی میکرد، کار راه میانداخت، پیش میرفت و فکر تولید میکرد».(بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی،۷/۳/۱۳۸۳)
نوشتار حاضر، بیانات آن شهید مظلوم و عالم ربانی و فرزانه در سال 1344 در مركز اسلامى هامبورگ است که در پایگاه اطلاعرسانی بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر
سید محمد حسینی بهشتی انتشار یافته و به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت ایشان تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
مفهوم قدر
در قرآن كريم در اين سوره معروف كه «سورة القدر» نام دارد، تعبير شب قدر و ليلهًْالقدر آمده است. در اين سوره درباره شب قدر اين مشخصات ذكر شده است: 1- شب قدر شبى است كه قرآن در آن نازل شده: ما قرآن را در شب قدر فرستاديم. 2- شب قدر، شبى است كه از هزار شب بهتر است. 3- در اين شب فرشتگان به همراه روح - در آياتى ديگر روحالامين هم آمده (و به فرمان خدا) به هر فرمان خدا - فرو مىآيند. 4- شبى است كه تا سپيده دم، شب سلام، شب سلم و شب سلامت است. اين آن چيزى است كه از سوره قدر درباره شب قدر مىفهميم. يكى از مشكلات فنّ مطالعات اسلامى اين است كه معمولاً يك مطالعهكننده بيايد و فقط يك آيه يا دو آيه، يا يك حديث يا دو حديث، را درباره يك مطلب ببيند و از آيات و روايات و مطالب ديگرى كه درباره همان موضوع آمده غفلت كند، يا حوصله تحقيق و تتبعش كم باشد، آن وقت اظهارنظرى كند كه اين غالباً خام است. يكى از مشكلات فن اسلامشناس همين نداشتن تتبع تام، تفحص كامل و حوصله فراوان در بررسى دلايل و مآخذ يك مطلب و يك موضوع در اسلام است. متأسفانه نه تنها آنها كه در خارج از سَمت روحانيت و علماى اسلامى هستند، بلكه آنها هم كه در زمره علماى اسلامى هستند خيلىها به اين كمحوصلگى گرفتارند.
باز متأسفانه خيلى از اين آقايانى هم كه به نام شرقشناس و خاورشناس يا اسلامشناس در اين قرنهاى اخير درباره اسلام مطالعاتى كردهاند و مطالبى نوشتهاند، به اين مشكل گرفتارند. به هر حال، درباره شب قدر در قرآن كريم مطلب به همين سوره ختم نمىشود. در سوره دُخان چند آيه ديگر داريم كه خواه و ناخواه به شب قدر مربوط مىشود. در سوره دخان چنين آمده: «بسمالله الرحمن الرحيم. حم. وَ الكِتابِ المُبينِ. اِنّا اَنزَلناهُ فى ليلهًِْ مُباركهًْ اِنّا كُنّا مُنذرينَ. فيها يُفْرَقُ كُلُّ اَمْرٍ حَكيمٍ. امراً مِنْ عِندنا انّا كُنّا مُرسَلينَ.» در اين آيات كلمه قدر نيامده است، ولى اين آيات مىگويد: «ما قرآن را در شب مبارك و پربركتى فرستاديم؛ شبى كه در آن شب، هر امر محكمى به صورت قاطع معين مىشد؛ شبى كه در آن شب به فرمان ما حكم قاطع هر مطلبى روشن مىشد، و در اين شب ما مىفرستاديم فرستادگان (رسول و پيامبر) را.» ملاحظه مىكنيد كه اين آيات درست با آياتى كه در سوره قدر است مربوط به يك موضوع است. البته در اينجا كلمه قدر نيست.
در سوره قدر مىگفت ما قرآن را در شب قدر فرستاديم، اينجا مىگويد ما قرآن را در شبى مبارك فرستاديم. اين شب مبارك همان شب قدر است. در آنجا مىگفت در اين شب فرشتگان به همراه روحالامين با هر فرمان و از روى هر فرمان مىآمدند، و در اينجا مىگويد در اين شب هر امرى به صورت محكم مشخص مىشود و به صورت قاطع معين مىگردد. در سوره نحل آيهاى هست كه مخصوص شب قدر نيست، ولى مربوط به مطلب كلى شب قدر است: «يُنَزِّلُ المَلائكهًْ بِالرُّوح من امره عَلى مَن يَشاءُ من عِبادِهِ اَن انذروا اَنَّهُ لاالهَالاّ اَنا فاتّقونِ. خدا كسى است كه فرشتگان را به همراه روحالامين مىفرستد، بر هر يك از بندگانش كه بخواهد؛ و به آنها مأموريت مىدهد كه برويد پيام يكتاپرستى را به مردم برسانيد و به آنها اعلام كنيد كه جز خداى آفريدگار جهان خدايى نيست، پس جانب خداى يكتا را نگه داريد.» در اينجا هم صحبت از فرستادن فرشتگان به همراه روحالامين و فرستادن رسولان و پيامبران به سوى مردم است.
اين كلىِ مطلب شب قدر است. اين است آنچه در قرآن كريم درباره موضوع و مطلب شب قدر آمده است. حالا ما از اين چه مىفهميم؟ آيا از اين آيات قرآن اينطور فهميده مىشود كه شب قدر شبى است كه مقدّرات اشخاص و مردم معين مىشود؟ شب قدر است يعنى شب تقدير است؟ آن هم تقديرات مردم و سرنوشت مردم؟ آن هم براى چه مدتى: يك سال، كمتر، بيشتر؟
اين يك احتمال در معنى كلمه قدر. احتمال ديگر در معنى كلمه قدر اين است كه شب قدر است يعنى حسابها روشن مىشود، اما نه سرنوشت افراد و مردم؛ بلكه حكم قاطع هر مطلبى روشن مىشود. چون در شب قدر قرآن كريم نازل شد و پيغمبر اسلام به پيغمبرى مبعوث شد و خدا احكام حلال و حرام و بد و خوب را در قرآن كريم به صورتى قاطع و ابدى فرستاد و فرشتگان به همراه روحالامين حامل پيام الهى بعثت و حامل كتاب الهى قرآن براى پيغمبر بودند. بنابراين شب قدر است يعنى شبى است كه اندازه و قدر هر مطلبى به صورتى قاطع روشن شده است. در اين معنا ديگر بحثى از سرنوشت اشخاص، چه يك شب و چه يك سال و چه يك عمر، در ميان نيست. معنى سوم اينكه اصلاً كلمه قدر به معناى ارزش و منزلت باشد، نه به معناى ارزيابى. يعنى ما قرآن را فرستاديم در شبى ارزنده؛ شبى كه بايد قدردانى شود؛ شبى كه از هزار ماه بهتر است. دليل بهتر بودن اين شب از هزار ماه و دليل قدر و منزلتش نيز اين است كه شب بعثت پيغمبر اكرم است. از قرآن كريم و آيات قرآن كريم نمىتوانيم بفهميم كه آيا حتماً معنى اول مراد است يا دو معنى ديگر.
ولى آنچه مسلم است اين است كه از آيات قرآن كريم اين مقدار استفاده مىشود كه شب قدر شب بعثت پيغمبر و شب فرستادن قرآن كريم و شب مباركى است. شب پربركتى است. شبى است كه تا سپيده دم و تا صبحگاه، شب سلام براى بشريت و انسانيت است. شبى است كه فرشتگان به همراهى روحالامين بر پيغمبر آمدهاند و هر مطلبى كه بايد و شايد بر پيغمبر خواندهاند. اينها از قرآن به طور مسلم استفاده مىشود؛ اما درباره بيش از اين، به حساب قرآن نه مىتوانيم بگوييم بله، و نه مىتوانيم بگوييم نه. اين شب قدر از نظر قرآن كريم.
علماى شيعه، مخصوصاً در كتابهاى ادعيه و همچنين در كتابهاى حديث درباره شب قدر روايات بسيارى نقل كردهاند. ماحصل روايات و مطالبى كه علماى شيعه دارند اين است كه در اين شب مستحب و بجاست كه هر مسلمانى بيشتر وقتش را به دعا و توجّه به خدا بگذراند، و اگر بتواند شب را احياء كند. احياء كلمه عربى است كه فارسى دقيق آن كلمه، شب زندهدارى است. احياء يعنى شب زندهدارى. خوب است هر مسلمانى در اين شبها شب زندهدارى كند، اما شب زندهدارى به دعا، توجّه به خدا، محاسبه نفس، پاك كردن دل و پاك كردن روح از آلودگيها و ناپاكيها. آماده كردن روح براى بهتر عمل كردن به وظايفى كه خدا براى ما مقرر كرده است. اين روح مطلب و خلاصه آنچه كه در احاديث و كتابهاى شيعه آمده است. در اين زمينه دعاهاى زيادى هست. البته بسيار خوب است كه انسان در اين شب دعا كند. در ضمن مطالبى كه مربوط است به دعاى در اين شب، بعضى از محدثين، از جمله مرحوم محدث قمى و مرحوم مجلسى و ديگران، از اينكه اين شب شبى است كه مقدرات يك سال در آن معين مى شود نيز صحبت كرده اند؛ ولى اين گوشه مطلب يك گوشه اساسى از مطلب شب قدر نيست. همانطور كه ملاحظه فرموديد ما از قرآن شروع كرديم، رواياتى را كه از پيغمبر نقل شده ذكر كرديم و بعد به آنچه كه از سنت اهل بيت و از مطالب ديگر در اين باره استفاده مى شود اشاره كرديم. آن قسمت اصلى مطلب اين است كه اين شب، شب پربركتى است؛ شب پرارزشى است؛ شب فرو آمدن قرآن بر پيغمبر است؛ شبى است كه فرشتگان به همراه روح الامين بر پيغمبر آمدهاند شب سلامت است؛ شب رسيدن به سلامت؛ اين در حدّ قرآن. شب دعاست، شبى است كه خوب است هر كسى درباره خودش و ديگران دعا كند؛ شب را به عبادت زنده نگه دارد و شب زندهدارى كند؛ اين در حدود رواياتى كه از پيغمبر نقل شده است. بسيارى از روايات ائمه هم مؤيد همين است. دعاهاى زيادى هم در اين زمينه هست. بعد قدرى كه پايينتر مىآييم مىرسيم به آنچه به تعيين مقدرات يك سال مربوط است.
مفهوم تعیین مقدرات یک ساله
هيچ عالم شيعى و غير شيعى نگفته است كه بعد از شب قدر ديگر انسان دعا نكند. پس اينكه امشب شب تعيين مقدرات يك ساله است بايد معنى و مفهوم ديگرى داشته باشد كه با استحباب و تأكيد به دعا در شبها و روزها و هر ساعتى از ساعتهاى سال كاملاً سازگار باشد. آن تفسير و تعبيرى كه ما مىتوانيم براى اين مطلب بكنيم اين است كه آدمى در دوره زندگى يك سالهاش خوب است يك شب، دو شب، سه شب را به جنبه هاى معنوى خودش و به رسيدگى به خودش اختصاص بدهد.
نه تنها يك مؤسسه اقتصادى در روزهاى آخر سال يا اول سال نو بايد كارهاى جارىاش را كم بكند و به حساب سال بپردازد، بلكه يك انسان هم خوب است در دو – سه شب يا در دو – سه روز از يك سال، كارهاى عادى را كم بكند و به حساب خودش بپردازد. ببيند در گذشته چه كرده و در آينده چه مىخواهد بكند. به راستى بسيار بجاست كه هر انسانى چنين يك يا دو يا سه روز و يا چند روزى در زندگىاش داشته باشد. شكى نيست كه وقتى انسان قرار گذاشت در يك، دو، سه، چهار روز و شب از سال بيشتر به خودش برسد، اين رسيدگى در تعيين مقدرات او، لااقل تا يك سال ديگر، تأثير فراوان دارد. اگر من امشب، ديشب، فردا شب، چند شب، چند روز، مدتى را اختصاص دادم به اينكه به خودم برسم و ببينم در گذشته چه راهى را رفتهام، چه گناهى كردهام، چه كار خيرى كردهام و بعد، از گناهى كه كردهام از خدا طلب مغفرت و آمرزش كنم، توبه كنم، برگردم و خواه ناخواه تصميم بگيرم نسبت به سال آينده و نسبت به آينده ام بهتر بشوم و ديگر اين گناهها را مرتكب نشوم و آنها را تكرار نكنم و به درگاه خدا دعا كنم و از خدا مدد بخواهم و توفيق بخواهم… اگر هيچ كس هيچ مطلبى هم نگفته بود و ما خودمان حساب مىكرديم مىگفتيم بله، اين دو – سه شب در تعيين سرنوشت و روش و رفتار و مقدرات يك ساله من تأثير بسزايى خواهد داشت. چون آثار روحى اين بررسى و اين مطالعه، اين توجه، اين محاسبه، اين دعاى به درگاه خدا بدون شك تا سال آيندهاى كه باز چنين محاسبهاى تكرار خواهد شد، در روح من به طور خودآگاه و به طور ناخودآگاه آثار ارزندهاى خواهد داشت. اين آن مفهوم معقول دلچسبى است كه من براى شب قدر براى خودم دارم؛ حالا آيا برادران و خواهران ما هم اين مفهوم معقول را مىپذيرند و مىپسندند يا نه، نمىدانم. اين بود آنچه كه درباره شب قدر و مسئله قدر و معنى قدر و احياء قرار بود عرض كنم.
مفهوم دعا و مراتب آن
وقتى انسان كسى را صدا مىزند و مىخواهد او را به سمت خودش بخواند، اگر به صورت عادى صدا بزند مىگويند «دعاهُ» اگر قدرى با صداى بلندتر صدا كند مىگويند «ناداهُ». هر انسانى كه به خدا معتقد و مؤمن باشد، يا اگر هم به خدا اعتقاد محكمى ندارد اما در مواقع ناراحتى و نگرانى و التهاب بالاخره يك «يا خدايى» مىگويد، در حالتهاى گوناگون خدا را مىخواند و صدا مىزند؛ مىگويد اى خدا! بنابراين، دعا يعنى اى خدا گفتن و از خدا چيز خواستن و با خدا راز و نياز كردن. منتها اى خداهايى كه ما انسانها مىگوييم خيلى متنوع و گوناگون است. مريضى است، بيمار است، رنج مىبرد، دوران بيمارىاش ممتد شده، كمى از بهبود خودش مأيوس شده، مىگويد اى خدا! اين فرد در آن موقع كه با تمام دل اى خدا مىگويد، از خدا بهبودى و راحتى و خلاص از چنگال بيمارى را مىخواهد. درماندهاى است كه زندگىاش تباه شده و به هم خورده، در شدايد و سختى گير افتاده، به هر درى زده راه حلى پيدا نكرده، در زير فشار مشكلات پشتش خم شده، او هم از صميم قلب مىگويد اى خدا. او هم در اين حالت وقتى مىگويد اى خدا، خدا را براى حل مشكل خودش مىخواهد.
او از خدا براى حل مشكلش كمك مىخواهد. مردى عابد، منظورم از عابد كسى نيست كه بيست و چهار ساعت روى سجاده نشسته و تسبيح مىگرداند؛ عابد يعنى كسى كه سراسر وجودش را توجه به خدا و اطاعت از خدا و بندگى خدا فرا گرفته، به طورى كه در زندگى همواره به سوى خدا توجه دارد؛ نه درد دارد، نه بيمارى دارد، نه مشكل دارد و نه گرفتارى؛ زندگىاش هم بسيار سر به راه و راضى است، او مىگويد خدايا! تو را شكر مىكنم. الهى شكر! اين هم دعا مىكند. او هم خدا را مىخواند، اما خدا را براى شكر و سپاسگزارى مىخواند. در آن حالت، در حالت درخواست چيزى از خدا نيست؛ در حال شكرگذارى خداست. آدمى است كه بينشش درباره جهان و خدا از اين هم بالاتر است مىبينيد شكرش را هم كرده، سپاسگزارىاش را هم كرده، درد و رنجى هم ندارد، مشكلى هم ندارد، ناراحتى هم ندارد، اما در عين حال مىگويد خدايا! اين فرد كيست؟ كسى است كه وقتى مىگويد اى خدا، گفتار اى خدا، اداى كلمه «اى خدا» از ته دل و قلب او، به صورت عشق به معبود و عشق به خداست. يعنى او اصلاً از توجّه به خدا لذتى معنوى، نشاطى روحانى، انبساط و گشايش قلب و دل و جانى پيدا مىكند كه لذت میبرد بگويد اى خدا. اين هم يك نوع دعاست.
ملاحظه مىفرماييد در همه اين مراحل دعا يعنى خدا را خواندن و خدا را صدا زدن. يا به عنوان كمك گرفتن؛ خدا را صدا مىزنيم همچنان كه يك كسى را به كمك خودمان صدا مىزنيم. خدا را به عنوان شكرگزارى صدا كردن. خدا را چون عاشقى دلباخته صدا كردن. اين عالىترين مرحله دعاست. بايد عرض كنم كه بيشتر دعاهايى كه از ائمه ما، مخصوصاً از امام سجاد و از مولاى متقيان اميرالمؤمنين على(ع) رسيده، جنبه معاشقه با خدا دارد. اصلاً امام سجاد در بيشتر دعاهاى صحيفه سجاديه چنان سخن مىگويد كه گويى دلباخته و دلدادهاى با محبوب خودش سخن مىگويد. از اين انس لذت مىبرد. با خدا انس مىگيرد. اين دعاست. بنابراين، دعا مخصوص آدمهاى درمانده و محتاج نيست. دعا مخصوص آدمهاى مشكلزده هم نيست. عاليترين درجه دعا مال آنهايى است كه از اين مراحل، بالا آمده باشند و وقتى به سوى خدا مىروند يا براى شكر و يا از شكر بالاتر، براى انس، دل به سوى خدا دارند. اما در قرآن كريم: در قرآن كريم بيشتر آيات دعا مربوط به آن قسم اول و دوم، و آيات كمترى مربوط به قسم سوم است. چون آيات قرآن روى حساب سطح عموم مردم است و چون توجّه عموم مردم به خدا بيشتر براى مشكلگشايى و يارىخواهى است، يا از اين بالاتر، براى شكرگزارى است، بيشتر آيات دعا در قرآن در اين مورد آمده است. ولى آيات كمترى نيز كه مربوط به خواص و زبدگان است در قرآن آمده است، كه در آنها هم دعا معناى انس با خدا را دارد. آن آيات بيشتر با كلمه ذكر و تذكر و ياد خداست. دعا در آن آيات بيشتر با اين كلمه بيان شده است.
دعا پناهگاه عالی سعادت انسان
مطلب ديگرى كه لازم است درباره دعا عرض كنم اين است كه بدون ترديد براى كسانى كه تربيتشان، اعتقادشان، عادتشان، راه دعا را به روى آنها در زندگى نبسته و پيوند قلبى ميان آنها و ميان كسى كه به او دعا گويند گسسته و بريده نشده، دعا يكى از پناهگاههاى عالى سعادتبخش در زندگى است. آنهايى كه پناه دعا را از دست ندادهاند، نعمتى بزرگ دارند كه بايد قدرش را بشناسند؛ ولى مبادا درباره اين پناهگاه بد فكر كنيم. دعا پناهگاه پرارزشى است براى مردمى كه بفهمند دعا يعنى چه و چه جور بايد دعا كرد و كجا بايد دعا كرد. و دعا لغزشگاه خطرناكى است براى فرد و امتى كه ميزان و حد دعا را نشناسد؛ كما اينكه امت ما در مورد دعا به چنين لغزشى دچار شده است. در اين مورد بايد يك جمله عرض كنم، و آن اين است كه دعا به هيچ صورت براى آن نيست كه دعاكننده ذرهاى از كوشش و تلاش خودش براى رسيدن به آن مطلبى كه درباره آن مطلب دعا مىكند خوددارى كند.
تلاش و حرکت لازمه دعا
اگر دعاكنندهاى دعا كرد و خودش حركت نكرد، يا حركت كرد ولى به اندازه كافى حركت نكرد، انسان جاهل و نادانى است. بيماردارى است، پدرى يا مادرى كه كودك بيمارش كه او را بسيار عزيز مىدارد جلويش در بستر خوابيده، ناله مىكند؛ آن پدر، مادر، آن بيماردار ناراحت مىشود و مىگويد خدا، كودك من را شفا بده! اما همان وقت كه مىگويد خدا كودك من را شفا بده، بايد به اين حساب برسد كه آيا آنچه از دستش در معالجه اين كودك بيمار برمىآمده، كردهاند يا نه. اگر ذرهاى در معالجه و درمان آن بيمار فروگذارى و كوتاهى كرده باشند و بگويند اى خدا، خدا را بد شناختهاند؛ غلط شناختهاند؛ دعا را هم بد و غلط شناختهاند. اگر امتى، اجتماعى، كه در لابلاى چرخهاى پيچيده زندگى اجتماعى گير افتاده و از هر سو فشار مىگيرد، دست به دعا بردارد و از خدا خلاص و نجات و رهايى خودش را از شرايط و مشكلات بخواهد، بسيار بجاست؛ بسيار خوب است؛ اما قبلاً بايد از اين امت پرسيد آيا همه راههاى عقلايى تلاش و كوشش براى نجات و اصلاح خودش را طى كرده يا نه. اگر قدمى در اين راه كوتاهى كرده باشد و دعا كند، دعايى جاهلانه است و منتظر اجابت هم نباشند. دعا را از آن سر معنى كردم: عشق به خدا، پيوند با خدا؛ اجازه بدهيد آن را از اين سر هم معنى كنم. معناى دعا از اين سر اين است كه اگر فرد يا جامعه تمام تلاشهاى عادى را كرد ولى با تلاشش به جايى نرسيد، دچار يأس و نااميدى نشود؛ بداند و ايمان داشته باشد كه دستگاه الهى از حوزه تلاش او بسى وسيعتر است و چه بسا راههاى تلاش ناشناخته اى وجود داشته باشد كه در آينده به رويش باز شود و مسيرى تازه و نو براى تلاش و كوشش پيش پايش بگذارد.
بنابراين ملاحظه مىكنيد اصلاً در مفهوم دعا، مخصوصاً در اسلام،… مبادا دعاى اسلام در حد دعاى اديان ديگر، اديان خرافى ديگر، يا آلوده به خرافات، تنزل كند؛ كما اينكه متأسفانه بايد بگويم تنزل كرده. ملاحظه مىكنيد در مفهوم دعا در اسلام اصلاً آمادگى براى تلاش و كوشش بىپايان نهفته است. يعنى آدمى نه تنها بايد در حدودى كه عقلش رسيده كار كرده باشد، بلكه بايد در حدودى كه عقلش هنوز نرسيده نيز به راههاى نشناخته نو براى تلاش و كوشش اميد داشته باشد. اين كجا و آن تنبلى و كنار زدن تلاش و كوشش به اميد دعا كجا؟! خيلى فاصله دارد! بنابراين، ما كه دعا مىكنيم، معنى دعا اين است كه از آن طرف پيوند با بىنهايت، پيوند با خداى بىنهايت و قدرت بىنهايت او را، همواره براى خودمان محفوظ نگه مىداريم. و از اين طرف معنايش اين است كه بر خودمان نهيب مىزنيم مبادا دچار يأس و نااميدى باشيم. بكوش؛ اميدوار باش؛ اميد است از راههايى كه حتى به فكرت نمىرسد به هدف و مقصود و آمال و آرزويت برسى.
شب قدر و توجه به کتابالله و عترتی
مراسم دعاى امشب، مخصوصاً در ميان شيعه، معمولاً توأم است با توجّه بيشتر به دو دستاويز بزرگ كه پيغمبر به ما معرفى كرد. پيغمبر در روزهاى آخر زندگىاش فرمود من مىروم، ولى دو وسيله سعادت و خوشبختى و هدايت و ارشاد در اختيار امت باقى مىماند: كتاب و اهل بيت من. در مراسم دعاى شب قدر، ما هم به قرآن بيشتر توجّه مىكنيم، هم به پيغمبر و اهل بيت پيغمبر. در عين حال كه به خدا و به درگاه خدا دعا مىكنيم، پاى قرآن و پاى پيغمبر و امامان را در ميان مىكشيم. اين امر نكته لطيفى دارد. آن نكته لطيف اين است كه در اسلام دعا كردن نه تنها با تلاش و كوشش در راه همان مطلبى كه دعا مىكنيم، بلكه با تلاش و كوشش براى انجام همه وظايف الهى همراه است. ما كه در شبهاى قدر قرآن به دست مىگيريم، يا قرآن به سر مىگيريم، و بعد از نام خدا اسماء مقدسه پيغمبر و اهل بيت پيغمبر را به زبان مىآوريم و به اين ترتيب رو و دل به سوى خدا مىآوريم، معنايش اين است ما با تسليم در عمل كردن به قرآن و اطاعت از پيغمبر و خاندان او، به سوى خدا مىرويم و از او مدد مىخواهيم و هدايت مىطلبيم و او را سپاس مىگزاريم و اگر قدر و لياقت اين را داشته باشيم با او مؤانست كرده، دل با خدا مأنوس مىكنيم. اين نكته لطيف بايد همواره مورد توجّه ما باشد.
من معمولاً مطالبى را كه در عموم صحبتهايم عرض مىكنم، هميشه عبارت است از آن چيزى كه خود در انجام واجبات يا كنار گذاردن محرمات يا عمل به مستحبات فهميدهام. من از پيش كشيدن قرآن كريم و پيغمبر(ص) و خاندان پيغمبر در شبهاى قدر و شبهاى احياء اينطور مىفهمم كه ما مىخواهيم با قرآن و با معلمان قرآن تجديد عهد كنيم و تصميم بگيريم به قرآن و به معلمان قرآن يعنى پيغمبر و خاندانش نزديكتر شويم و بهتر بفهميم آنها چه گفتهاند و بهتر عمل كنيم.
آیت الله شهید بهشتی معارفی از کیهان