اخلاق انتخاباتی نامزدها و معیار تقدم خود بر دیگران

درآمد
جمهوریت یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده نظام مقدس جمهوری اسلامی است که در جهت عینیت بخشیدن به آن، همه ساله، انتخابات متعدد و مهمی برگزار می گردد و مقام های عالی رتبه و منصب های مهمی به وسیله مردم، با واسطه یا بدون واسطه انتخاب می شوند. در هر انتخابات، افراد و گروه های مختلف با افکار و اهداف متفاوت می کوشند با ارائه شایستگی های خود، در رقابتی طاقت فرسا، آرای مردم را از آن خود کنند تا توفیق خدمت هر چه بیشتر به مردم و نظام اسلامی و رضایت خدا را به دست آورند.

به همین دلیل، از آغاز تا پایان تبلیغات و از پیروزی یا شکست تا پس از آن، افراد و گروه ها، نامزدها و هوادارانشان و پیروز شدگان و شکست خوردگان در انتخابات باید، در همه حال، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت کنند و از انصاف و عدالت خارج نشوند که توفیق خدمت و رضایت خداوند جز از این طریق به دست نمی آید. بنابراین، تبیین انتخابات با تمامی مراحل و جنبه های آن از دیدگاه احادیث و آیات الهی امری بسیار ارزشمند و پسندیده است تا با عمل به آن الگویی مناسب در اختیار جهانیان و همه پویندگان راه حق قرار دهیم و راه و روش خود را از جویندگان زر و زور و قدرت جدا کنیم که «ما تشنگان خدمتیم، نه شیفتگان قدرت» و خداخواهیم، نه دنیاطلب و خودخواه.

 

اخلاق انتخاباتی نامزدها و معیار تقدم خود بر دیگران
آنان که در صدد ورود به عرصه انتخابات هستند و قصد نامزدی و تصدی پست های مهم در نظام اسلامی را دارند لازم است معیارهایی را در وجود خود جستجو کنند و در صورت وجود چنین ملاک ها و صفاتی وارد عرصه انتخابات گردند آن معیارها عبارت اند از:

1. عبادت و بندگی خدا کردن
وی باید «در تمام مشغولیت (شبانه روز) در اجرای اوامر الهی و (ترک کننده) آن چیزی هایی باشد که خداوند آنها را نهی کرده است.» با یاد خدا، قلبش به مقام اطمینان و آرامش برسد و در تمامی مراحل زندگی از یاد خدا غافل نشود. اگر در همه لحظه ها، خود را در محضر خداوند - سبحانه و تعالی - دید، تمامی کارهایش رنگ و بوی خدایی می گیرد که: «صبغة الله و من أَحسنُ مِن اللّه صبغة». در اینجاست که شیفته جاه و مقام دنیا و رزق و برق این عروس هزار داماد نخواهد شد؛ عبادت را جز در خدمت به خلق نخواهد دید و در نتیجه، انجام کارهای مدیریتی و حکومتی را وسیله ای برای قرب به پروردگار می بیند. یاد خدا، به آدمی بینش می دهد و او را در مشکلات یاری می کند و موجب موفقیت در کارها می شود. اگر نامزدی برای تصدی امور ملت وارد عرصه رقابت انتخاباتی شد، در حالی که دنیا او را به خود مشغول کرده و از یاد خدا غافل شده است، این غفلت به سقوط او در منجلاب نیستی و ورود او به زندان دنیا می انجامد.

ادامه »

رحلت حضرت زینب سلام الله علیها

حضرت زینب (س) تندیس عفت و حیا و پیام آور عاشورا است. فرازهای زندگانی وی دارای آموزه های تربیتی و الگویی ناب برای بانوان است. یک سال و نیم پس از حادثه عاشورا در 56 سالگی از دنیا رفت و به دیدار برادر شتافت.

تاریخ وفات: 15 رجب 62 هجری قمری      

شناسنامه حضرت زینب علیها السلام
حضرت زینب علیها السلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود. مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها و پدرش امام علی علیه السلام بود.

پیامبر اکرم بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است‏ برای این دختر انتخاب نمود.

نیز او را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می‏نامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود.

حضرت زینب در پنج‏ سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت ‏با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با برکت ‏خویش، مشکلات و رنج‏های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختی‏ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود 

عقیله بنی هاشم و همسر و فرزندان
عبدالله از جمله خواستگارانی بود که به خانه علی علیه السلام رفت و آمد می کرد. و آرزو داشت با حضرت زینب علیها السلام دختر عموی خود ازدواج کند. اما شرم و حیا می کرد که خواسته خود راباعمویش مطرح کند. طولی نکشید که عبدالله قاصدی را به قصد خواستگاری به خانه علی علیه السلام فرستاد. قاصد به عرض رسانید: علی جان! شما خوب می دانید که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به فرزندان جعفر علاقه فراوانی داشت، حتی یک روز خطاب به آنان فرمود:

«بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا»؛ دختران ما،متعلق به پسران ما و پسران ما، متعلق به دختران ما می باشند. پیشنهاد می کنم و شایسته خواهد بود که دختر گرامی خود، زینب علیها السلام را به ازدواج عبدالله، فرزند برادر خویش در آوری و مهریه را هم مانند مهریه مادرش، فاطمه علیها السلام قرار دهی.

حضرت علی علیه السلام هم که غیر از جهت خویشاوندی و اصالت خانوادگی، در وجود عبدالله اخلاق و فضیلت و ارزش های انسانی و معنوی زیادی سراغ داشت، خواستگاری راپذیرفت. و حضرت زینب علیها السلام، دختر والاگهر خویش را در حالی که سن او ده سال ازعبدالله کم تر بود، به ازدواج وی در آورد. ثمره این ازدواج، سه پسر و یک دختر بود.

حضرت زینب در واقعه کربلا
از جمله حوادث خونبار و دردناک اجتماعی ـ سیاسی تاریخ اسلام، حادثه جانسوز کربلاست که از سویی نشان دهنده نقطه اوج روح و تعالی انسان است و از سوی دیگر نمایانگر فرود روح آدمی در پَست ترین دَرکات. نهضت عاشورا یک نهضت ارزشی بر علیه ضد ارزشها بود که اگر به وقوع نمی پیوست، با طرحهایی که بنی امیه ریخته بودند، دیگر اثری از ارزشهای اسلامی و انسانی باقی نمی ماند.

در این رویداد عظیم، همه گونه طبقات اجتماعی از آزاد و بنده، پیر و جوان و کودک، و مرد و زن سهیم بوده و هر کدام نقش به سزایی ایفا کرده اند. در این میان، نقش برخی از زنان به خصوص حضرت زینب علیهاالسلام بسیار حسّاس و مهم بوده است. زینب علیهاالسلام از همان ابتدای ورود به کربلا حضوری فعّال و سازنده داشت، امّا آنچه که به این حضور، جلوه دیگری می بخشد و آن را پُر رنگ تر می سازد نقش ویژه آن حضرت بعد از واقعه عاشورا است که به همراه زنان دیگر در دو مرحله رهبری کاروان اُسرا و تبلیغ دین و ترویج عاشورا به تصویر کشیده شده است.

خطبه های حضرت زینب
حضرت زینب(س) با احاطه کامل بر جریان های سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهی بخشی مردم و رسوا کردن این خاندان بود. او این رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و کفر می دانست و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشن می کرد. از نگاه حضرت زینب(س) حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) و اسارت خاندان نبوی همگی جز محصول عقده گشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست؛ زیرا این خاندان، ضربه های مهلکی از آموزه های نظام اسلام خورده اند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شده اند. به همین دلیل حضرت زینب(س) در شیوه تبلیغی خود، به ویژه در خطبه هایش می کوشد ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت، پرده از نفاق امویان بردارد و با استنادهای تاریخی خود، خاندان اموی را رسوا و ادعاهای پوچ و بی اساس آنها را در تاریخ برملا کند. حضرت زینب(س) تباهی، فساد و فسق آن خاندان را که به نوعی تداوم روحیه ها و هویت جاهلی است، آشکار می کند.

تاریخ وفات و مرقد مطهر حضرت زینب
نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین علیه‏السلام بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در 15 رجب سال 62 هجری قمری، در 56 سالگی از دنیا رفت و مرقد مطهر ایشان در سوریه می باشد.

hawzah.net

مکالمه حضوری درس 4

مکالمه 4

ترجمه مکالمه 3

سامر: ببخشيد، سالن انتظار کجاست؟

سامر: عفوّاً، أينَ تقَعُ قاعة الانتظار أو صالة الانتظار؟

هند: نمی­دانم. از مسؤول اطلاعات بپرسيد.

هند: لا أدري إسألْ موَظَّفَ الاستعلامات.

سامر: ممنون خانم، حتماً می­پرسم.

سامر: شکراً سيدتي، سأسألُ حتماً.

هند: برای چه به ايران آمديد؟

هند: لماذا جئتَ أو جئتُم الی ايرانَ؟

سامر: آمدم در مؤسسه زبان ايران زبان عربی تدريس کنم و الآن برای ديدن خانواده­ام به قاهره می­روم. شما برای چه به ايران آمديد؟

سامر: جئتُ لأدرِّسَ اللغةَ العربيَّةَ بمعهد اللغات و الآنَ أذهبُ الی القاهرة لزيارة أسرتي. أنتِ لماذا جئتِ الی ايران؟

هند: من به ايران آمدم تا زبان فارسی را ياد بگيرم.

هند: أنا جئتُ الی ايرانَ لأتَعلَّمَ اللغةَ الفارِسيَّةَ.

سامر: چه خوب، ياد گرفتيد؟

سامر: جيِّد جداً، هل تعلَّمتِ؟

هند: بله، الآن می­توانم به زبان فارسی صحبت کنم.

هند: نعم، الآن أستطيعُ أن أتکلَّمَ باللغة الفارسية.

سامر: چند سال طول کشيد؟

سامر: کم سنةً استغرقَ من الوقت؟

هند: چهار سال طول کشيد. آه ببخشيد شما صدای گوينده را می­شنويد؟

هند: استغرقَ اربع سنواتٍ. آه، عفواً هل تسمع صوتَ المُذيعِ؟

سامر: بله، می­گويد: هواپيمای شماره 198 بزودی پرواز می­کند لطفاً برای سوار شدن آماده شويد.

سامر: نعم، هو يقول: الطائرةُ المُرقَّمةُ مائة و ثمانٍ و تسعين ستُقلِعُ فاستعدّوا للرکوب.

هند: از کدام در بايد بيرون برويم؟

هند: من أيِّ بوّابةٍ يجبُ أن نَخرُجَ؟

سامر: فکر کنم از در شماره دو بايد خارج شويم. عجله کنيد به اتوبوس نقل مسافر برسيم.

سامر: أظُنُّ يجبُ الخروج من البوّابة رقم اثنين. أسرعي لنَصلَ الی حافلة نقل الرُکّاب.

هند: شما برويد من با مادرم می­آيم. به اميد ديدار

هند: إذهَب أنتَ أنا سأجيءُ مع أميّ. الی اللقاء

سامر: به اميد ديدار

سامر: الی اللقاء

 

للتعريب 4: گفتگوی زير را به زبان عربی برگردانيد.

سمير: سلام سميرة، خواهر عزيزم

سميرة: سلام سمير، برادر عزيزم

سمير: کی به خانه رسيدی؟

سميرة: يک ساعت قبل رسيدم.

سمير: با چه کسی آمدی؟

سميرة: با دوستانم جميله، رجاء، نُهی، و سُعاد آمدم. تو با چه کسی آمدی؟

سمير: من هم با دوستانم سليم، جميل و طارق آمدم.

سميرة: راستی سليم بلند قد است؟

سمير: بله او بلند قد، گندمگون و مو مشکی است.

سميرة: إإإ..، پس کاملاً شبيه خواهرش سُعاد است؛ زيرا او نيز بلند قد، گندمگون و مو مشکی است.

سمير: کداميک بزرگتر است؟ سليم يا سُعاد؟

سميرة: گمان کنم سُعاد بزرگتر است؛ چون او دوست من و سليم دوست توست.

سمير: راستی به مزرعه رفتيد؟

سميرة: بله، ديروز بعد از مدرسه رفتيم.

سمير: آنجا چه بود؟

سميرة: در مزرعه يک شتر نر و يک شتر ماده و يک ماده اسب سفيد و يک خروس زيبا بود.

سمير: يعنی درخت نبود؟

سميرة: چرا، يک درخت سيب و يک درخت هلو بود. گلهای زيبايی هم آنجا وجود داشت.

سمير: ببخشيد، من خسته­ام و می­خواهم کمی استراحت کنم. شب بخير

سميرة: اشکالی ندارد. من هم می­خواهم بخوابم. شب بخير

برگزاری مراسم ولادت حضرت علی علیه السلام

روز دو شنبه 96/01/21 به مناسبت ولادت حضرت علی علیه السلام مراسم جشن و سرور در مدرسه برگزار شد. این مراسم با دکلمه خوانی یکی از خواهران طلبه شروع شد.سپس طلاب به مولودی خوانی و مدیحه سرایی در فضائل حضرت علی علیه السلام پرداختند وموسس محترم سرکار حاجیه خانم میرخان تفسیر حدیثی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام از امالی شیخ صدوق را بیان فرمودند. این مراسم با اقامه نماز ظهر و عصر و پذیرایی پایان یافت.

فصلی برای رویش (آغاز ایام اعتکاف)

در قرآن و روایات به اعتکاف اشاره شده است. اعتکاف در لغت به معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی است با تعظیم و تکریم؛ در اصطلاح، به معنای توقف و ماندن سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع می باشد. اعتکاف آداب و احکام و زمان ویژه ای دارد که در روایات به آن اشاره شده است.

حقیقت و مفهوم اعتکاف
اعتکاف از ماده «عکف» در لغت به معنای اقبال و روی آوردن به چیزی و ملازمت آن بر سبیل تعظیم است .

اعتکاف در شرع، به معنای التزام به توقف و درنگ در مسجد به قصد قربت است.

در یک تعریف جامع اعتکاف عبارتست از: «اقامت کردن برای حداقل سه روز در مسجد به قصد عبادت با مراعات شرایط لازم .»

ارکان عبادت، یعنی اجزایی که اگر به طور عمد یا به طور سهو ترک شوند، عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از : 1. نیت، 2. توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهارگانه معروف، 3. کمتر از سه روز نبودن اعتکاف، 4. روزه دار بودن معتکف در ایام اعتکاف.

فلسفه و آثار اعتکاف
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیدة عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می­کند و فرصت و مجالی می­دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روز­مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره گر باشد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

«فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوبٌ يَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي أَمْلَأْ قَلْبَكَ غِنًى وَ لَا أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ وَ عَلَيَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَك‏؛در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و من خود را ملتزم می دانم که حوائج تو را برطرف نمایم.»

زمان اعتکاف
اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت ‏خاص نیست، تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازی انسان بری درک لیلة القدر و بهره برداری از فیض ین شب گران قدر، بی‏ارتباط نیست. در کشور ما اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتکاف در دهه پایانی ماه رمضان رواج دارد.

اسرار و آداب اعتکاف
اعتکاف گرچه ایوان رفیعی دارد برای پرواز، اما رخصت پرواز برای آن دلی صادر می گردد که از چند سد گذشته باشد برای پرزدن.

سدّ اول که بس بلند و محکم است، سدّ تو در توی نفس و نبود اخلاص است. یعنی که جز او میزبانی برای خود فرض کنیم در حالی که نه در این ضیافت سه روزه، بلکه همه ی عمر برسفره ی رنگین میزبانی واحد نشسته ای، باید بدانی در نجوایت فقط کسی را بخوانی که تو را برای تطهیر صحیفه ی اعمالت انتخاب نموده است و این را که آمدنت و بودنت دلیلی جز او و نزدیکی به او نداشته است، اما اگر در هوایی غیر از هوای او تنفس کنی باید بدانی که فرست روییدنی دوباره را از خود گرفته ای و برای این خشکسالی کسی را جزخودت ملامت نکن.

گذشتن از مانع دوم که معاصی و گناهان است. اگر چه در این سه روزه، معتکف از معصیت اجتناب می کند، اما باید قصد کند این دوری را تا ملاقات محبوبش ادامه دهد، چرا که در این ایام ضیافت، به بند کشیدن هواها و کنترل اعضا را به دست آورده است و آن چیزی جز یاد میهمان دار مهربانش نیست، آنکه که او رابه این فضای روشن و معطر دعوت کرده است، آنکه به او اجازه داده است سه روز خودش را وقف دیدار و دلبری کند، آنکه خواسته است این عطر ملکوتی تاآخر عمر در مشام بنده اش بماند تا هروقت رایحه ی مرموزی خواست ذائقه اش را تغییر دهد و یاد آن مشک، او را به خود آورد؛ و مانع آخر دنیا و جلوه های رنگین آن است زهد در عین مکنت و دارایی، آزمایشی برای مدعیان دنیا گریزی و تلنگری برای کسانی که گمان می کنند اگر در زمان پیامبران و ائمه ی اطهار (ع) بودند از هرآنچه داشتند برای یاری و نصرت آنها دریغ نمی ورزیدند.

اعتکاف از نگاه بزرگان
هیچ وقت در این کشور در طول سالهای گذشته، از دوران جوانی و نوجوانی ما به یاد نداریم که در ماه رمضان، در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند.

در ایام البیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما شمار معدودی در قم دیده بودیم که اعتکاف می کردند؛ آن هم غالباً طلبه ها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایام اعتکاف، دانشگاه ها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملو از معتکفین است؛ افزون بر آن، در دهه آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند.

چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزن ها؟ نه، همین جوانها، جوان ترین ها. این دیگر در دنیا نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزشهای انقلابی، وجه غالب جامعه است.

رشحاتی از قلم
فرمود: اگر بی خویشتن نیستی، با خویشتن هم مباش، تنها با من باش، با من! که تو را بیشتر از خودت دوست می دارم.

با من باش، اگر شده حتی، سه روز! سه روز از ماهی که متعلق به من و به نام من است! پس بخوان! بخوان با تمام نیازت:

يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ ضَمِيرَ الصَّامِتِينَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيد

هر چند اعتکاف در «حرم دل» نیاز به زمان و مکان ندارد و این حرم ایمن تنها با وضوی اخلاص در کوثر عشق و سجود در مطرب ارادت، امکان پذیر است؛ امّا چه زمانی بهتر از نیمه ی رجب و چه مکانی بهتر از مسجد حریم کوی یار، که آکنده از حضور مشتاقان وصال است.

اَللَّهُمَّ يَا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ وَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِب‏..

کتابشناسی اعتکاف
آداب اعتکاف، غلامرضا عبادین زاده، رشت، کتیبه گیل، اول، 1383.

آداب الاعمال، علی عطایی اصفهانی، قم، امیرالعلم و نورالنور، اول، 1390.

اثرات و برکات اعتکاف، معصومه حیدری، تهران، ناشر معصومه حیدری، سوم، 1389.

احکام اعتکاف، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، اول، 1384.

احکام اعتکاف، محمد انجم شعاع، بی جا، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1380.

احکام اعتکاف، محمد حسین فلاح زاده، قم، دلیل ما، پنجم، 1389.

اعتکاف آداب و شرایط آن، محمد علی خالدی، بی جا، احسان، 1382.

hawzah.net

برگزاری جلسه5 سبک زندگی اسلامی با استاد خانم چینی چیان

روز یکشنبه 96/01/20پنجمین کلاس اخلاق با سرکار خانم چینی چیان در سال تحصیلی 96-95 برگزار شد. موضوع این جلسه:

قناعت شکر ایثار

ایثار: بتوانی از خودت بگذری

شکر: امسال را سال شکر قرار بدهید به نداشته هامون فکر نکنیم  هرروز صبح از خواب بیدار شویم و چندتا از نعمت هایی را که خدا به ما داده به زبان بیاوریم و شکر کنیم

قناعت خواهرزاده شکراست

کسی که به حلال کم خدا راضی باشه خدا از عمل کمش راضی می شه

قناعت در حرف زدن به گفتنی های حلال خدا بسنده کنیم غیبت نکنیم

مقابل قناعت حرص و طمع هست

 

سیرمطالعاتی کتب شهید مطهری18

روز شنبه 96/01/19 هجدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد موضوع این جلسه: ادامه مسئله حجاب… ادامه شبهات…

 


حجاب امری فردی و جزء حریم خصوصی:


• معنا و اثر تفکیک
• اجتماعی و عمومی بودن حجاب(خلط میان عفاف و حجاب، حوزه تاثیر گذاری حجاب ،سلیقه ای یا واقعی بودن حجاب،برخورد با حجاب در غرب)
• اطلاق یا تقیید حریم خصوصی

الزامی نبودن حجاب در صدر اسلام:


۱. میزان تاثیر فقدان گزارش تاریخی


•    عدم تساوی فقدان گزارش با فقدان الزام


•عدم نیاز به گزارش تاریخی برای اجرای احکام


•گزارش الزام حجاب


۲. تفاوتهای صدر اسلام و حال


• ترکیب زنان
• فضای ذهنی پیشینی
• مفهوم و محدوده خودآرایی
• ماهیت حجاب
• مساله میزان تصدی حاکمیت


۳. مصالح و مفاسد واقعی احکام
۴. حکم اشاعه فحشاء


• اعلام بدی دیگران
• تظاهر کردن گناه
• زمینه سازی گناه
• ترویج گناه
۵. مفهوم الزام حکومتی

20فروردین ماه روز ملی فناوری هسته ای ایران

نیستید که ببینید چگونه عکستان در برق شیشه ها پیداست و جایتان در جان زندگی سبز است. درختی که با دستان خود کاشته اید و با خون خویش آبیاری نموده اید، تا ابد مقصود دانشمندان این مرز و بوم است. صفحات این ویژه نامه، عطر حضور لحظه های پربار زندگی شهیدان دانشمند هسته ای را دنبال می کند.

شهیدان ستاره های درخشانی هستند که با نور خود، راه هدایت و کمال را روشن نگه می دارند. هر یک از این ستارگان درخشان(شهدا)، می تواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است. اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال شهیدان مسئولیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه الصّلاه والسّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روش ها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.»

ادامه »

فن ترجمه23

نکته 23:

انسان هميشه مقصود خود را با جمله بيان می­کند. جمله يک يا مجموع چند کلمه است که با هم يک معنای کامل را به شنونده منتقل می­کند. جمله در زبان فارسی و عربی به دو قسم فعليه و اسميه تقسيم می­شود.

جمله فعليه در زبان فارسی به جمله­ ای گفته می­شود که فعل ربطی نداشته باشد. برای مثال جمله «مادر لباس­ها را روی طناب آويزان کرد.» يک جمله فعليه است.

در زبان فارسی جمله­ ای که فعل آن فعل ربطی (است، بود، شد، گشت، …) باشد، جمله اسميه ناميده می­شود. برای مثال جمله «هوا سرد است» يک جمله اسميه است.

در زبان عربی به جمله­ ای که با فعل شروع شده باشد جمله فعليه و به جمله­ ای که با اسم شروع شده باشد، جمله اسميه گفته می­شود. برای مثال جمله «علَّقَتْ الأمُّ الثيابَ علی الحَبلِ» جمله فعليه و «الجوُّ باردٌ» جمله اسميه است.

بحث در باره جمله اسميه در نکات گذشته تا حدودی مورد بررسی قرار گرفت. در زبان فارسی و عربی رکن اصلی کلام در جمله فعليه «فعل» است و ماده آن در تمام صيغه­ها ثابت می­باشد.

فعل در هر دو زبان نياز به فاعل دارد. فاعل در زبان فارسی به «گوينده، شنونده يا ديگر کس» تقسيم می­شود، که ممکن است مفرد يا جمع باشند، بنابراين فاعل به شش صورت ظاهر می­شود که به آنها شناسه فاعلی گفته می­شود.

فاعل در زبان عربی نيز به «متکلم، مخاطب يا غايب» تقسيم می­شود که با وجود صيغه مثنی و مؤنث در زبانی عربی به چهارده صورت ظاهر می­شود که به آنها ضماير فاعلی گفته می­شود.

بنابراين در ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس در مقابل برخی از صيغه­ها احتمال چند ترجمه وجود دارد. برای ترجمه صحيح نياز به قرينه است.

برای مثال:

آمدم: «جئتُ»                                    آمديم «جئنا»

آمدی «جئتَ و جئتِ»                            آمديد «جئتُما، جئتُم، جئتُما جئتُنَّ»

آمد «جاء، جاءتْ»                               آمدند «جاءا، جاؤوا، جاءَتا، جئنَ»

 

تمرين 23: عبارات زير را به عربی ترجمه کنيد.

شيری در بيشه خفته بود. موشی بر پشت او جست. شیر از خواب پرید. موش زبان به عذر خواهی گشود، و گفت مرا ببخش. شیر عذر او را پذیرفت، و از او گذشت. پس از چند روز شیر به دام صیادی افتاد و هر چند کوشید نتوانست بندهای دام را بگسلد. در این هنگام همان موش سر رسید. و بی­درنگ به جویدن بندها پرداخت، و آنها را پاره کرد، و شیر را نجات داد. شیر در دل خود گفت: گاهی از موش ناتوان کاری ساخته است که از شیر توانا ساخته نیست.

کلمات: المفردات

شير: أسد، الأسد/ بيشه: غابة، الغابة/ خفته: نائم/ موش: فأرة، الفأرة/ پشت: ظهر/ پريد: وثبَ، فزَّ/ زبان به عذر خواهی گشود: أخذَت تعتَذِرُ/ مرا ببخش: إصفَحْ عنِّي/ پذيرفت: قَبِلَ عذرها/ در گذشت: عفا عنها، صفح عنها/ پس از چند روز: بعد عدَّة أيام/ افتاد: وقَعَ/ دام: فَخّ/ صياد: صياد/ هر چند: کُلَّما/ کوشيد: حاول/ بندها: حِبال/ بگسلد: يقطَعُ/ در اين هنگام: عندئذٍ/ بي درنگ: فوراً، لَم تلبَث+ فعل/ جويدن: قَرض/ نجات داد: نَجَّیٰ/ گاهی: قد+ فعل مضارع/ موش ناتوان: الفأرة العاجزة/ کار: عَمَل.

تاملی بر آموزه‌های اجتماعی امام جواد(علیه السلام)

مطلب حاضرمروری است بر برخی آموزه‌های اجتماعی امام جواد (ع) از زبان آیت‌الله مکارم شیرازی که با استفاده از آثار قلمی ایشان تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.
***
باید اذعان کرد در مسیر پرفراز و نشيبى كه انسان در زندگى در پيش دارد براى اينكه بتواند از خطرات بيشمارى كه سعادت او را تهديد مى ‏كند رهائى يابد و موجودى مفيد و مؤثر در اجتماع شود، در درجه اول نياز به يك ارتباط معنوى و روحانى با پروردگار دارد كه از ذات پاكش مدد گيرد و سپس وجدانى بيدار و آگاه از درون، او را موعظه كند و پس از آن گوش‏هائى شنوا كه از افكار، راهنمائى‏‌ها، اندرزها و مشورت‌هاى ديگران استفاده كند،[1]

لذا امام جواد عليه السلام مى‏ فرمايد:«المؤمن يحتاج إلى ثلاث خصال:توفيق من الله‏؛و واعظ من نفسه‏ وقبول ممن ينصحه‏[2]؛

افراد با ايمان نيازمند به سه چيزند، توفيق پروردگار، و واعظى از درون جان و دل، و پذيرشى از اندرز دهندگان»[3].

ادامه »