مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
یکشنبه 95/10/05
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
کل عین باکیه یومالقیامه الا ثلاث اعین:
عین بکت من خشیهالله و عین غضت عن محارمالله و عین باتت ساهره فی سبیلالله. همه چشمها روز قیامت گریانند مگر سه چشم:
1) چشمی که از ترس خدا گریه کرده است.
2) چشمی که به خاطر نگاه نکردن به حرام بسته شده است.
3) چشمی که برای رضای خدا شب را تا به صبح بیدار مانده است. (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص)، ص267)
از جمله گناهان خطرناک نگاههای حرام است. منشأ این ناهنجاری و بیماری، در اصل بیتقوایی و از نظر روانشناختی صفت تنوعطلبی و خواستههای سیریناپذیر دل است که چنانچه مهار نشود، پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت.
آسیبهای نگاه حرام
نگاه حرام از حیث فردی و اجتماعی آسیبهای فراوانی به جای میگذارد، از جمله: در دنیا ابتدا موجب افزایش هوسها و تحریک شهوتها میشود و سپس فساد و گناه در پی داشته و کمکم زمینههای فروپاشی خانوادهها را فراهم میسازد. از لحاظ روانشناختی غفلت از خدا و حسرت دائمی در شخص پیدا میشود و در آخرت نیز گرفتار خشم خدا و پر شدن چشمانی گناهکار از آتش خواهد شد. و به این ترتیب به فرموده امیرالمومنین(ع) انسان در دام شیطان قرار میگیرد. العیون مصائدالشیطان. (میزانالحکمه، ج2 ص999)
برخی بزرگان ما آنقدر تمرین کرده بودند که چشم به هنگام برخورد با نامحرم خود به خود فرو میافتاد. شهید مطهری از مرحوم شیخ عبدالکریم حائری نقل میکند که من حتی اگر در خواب هم نامحرم ببینم، چشم میپوشم. حجتالاسلام مسعود عالی مینویسد: از یکی از شاگردان آیتالله حاجآقا رحیم ارباب شنیدم که میگفت: آقای ارباب قسم میخورد که من حدود نود سال عمر از خدا گرفتم و یک نگاه حرام در زندگی نداشتم. این چشمها روز قیامت خوش و خندان هستند: ضاحکه مستبشره (عبس/ 39)
منظور از چشمپوشی از حرام، هر نگاه حرامی است. داخل خانه مردم را هم بیاجازه نباید نگریست. نامه یا دفتر خاطرات خصوصی کسی را نیز بدون اجازه نمیتوان خواند. کسی داشت نامهای به دوستش مینوشت. دید شخصی که کنار اوست، دارد زیرچشمی نگاه میکند، نویسنده بدون اینکه چیزی بگوید، نوشت: دوست عزیزم، میخواستم یک مطلبی برایت بنویسم، ولی چون فضولی دارد نگاه میکند، دیگر نمینویسم. آن شخص کناری عصبانی شد و گفت: چرا تهمت میزنی؟ (سرنوشت انسان، ج2 ص278)
آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید:
«من به خانوادهام میگفتم که: ما پنجاه سال پیش به مدت شش سال در یک خانهای مستاجر بودیم. در این مدت هرگز من زن صاحبخانه را ندیدم نه عمدا و نه سهوا. شما هم باید اینطور باشید اگر در خانهای نامحرمی هست، دقت کنید دقت کنید.
در حدیث داریم:
نگاه به نامحرم تیری است از تیرهای شیطان اگر کسی از ترس خدا روی برگرداند، خداوند به او ایمانی میبخشد که شیرینی آن را در قلبش مییابد. البته نگاه نکردن به نامحرم فقط شامل مردها نمیشود بلکه زنها نیز باید به مردان نگاه نکنند.» (در محضر مجتهدی ج1 ص178)
در روایتی پیامبر(ص) میفرماید: غفوّا ابصارکم ترون العجایب. چشمهای خود را از حرام فرو بندید تا شگفتیها ببینید. (میزانالحکمه ج2 ص999)
پاداش اجتناب از حرام
نقل میکنند:
در مدینه مرد پارچهفروشی که از او بوی خوشی همیشه به مشام میرسید، میگفت: روزی یک زن و کنیز همراه او به بهانه تحویل پارچهها و گرفتن پول آن مرا به خانه خود بردند. بعد از پذیرایی، زن حجاب از سر برداشت. بسیار زیبا بود. کنارم نشست و با نهایت نرمش مرا به خود دعوت میکرد. نزدیک بود تسلیم او شوم که
ناگاه الهامی از غیب این آیه را برایم تلاوت کرد:
و اما من خاف مقام ربه و نهیالنفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی. و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس خود را از هوس دور ساخت، بهشت جایگاه اوست. (نازعات/40)
به خود لرزیدم و تصمیم گرفتم دامن آلوده نکنم. لذا به خواستهاش بیتوجهی کردم. دست و پایم را بستند و آنقدر زدند تا خون از بدنم جاری شد. نقشهای کشیدم. فریاد زدم راضی شد. به بهانهای به دستشویی رفتم و خود را به نجاست آلوده کردم. آنها از من فراری شدند و من نیز از درب فرار کردم. در کنار آبی بعد از شستوشوی خود و لباسهایم، ناگاه شخصی آمد و لباسهای نیکویی به من داد که بپوشم و بعد بوی خوشی به آنها مالید و گفت:
ای پرهیزگار، چون پا روی نفس خود نهادی و از آتش دوزخ ترسیدی تو را از این بلا نجات دادیم. دل خوشدار که این لباس هرگز کهنه و چرک نمیشود و این بوی خوش هیچ وقت از بین نمیرود. لذا از آن روز تاکنون نه لباسم چرک شده و نه بوی خوش آن برطرف گردیده است. (هزار و یک حکایت اخلاقی، ص 370)
علی(ع) میفرماید:
هرگاه یکی از شما زنی را دید و از او خوشش آمد، برود و با همسر خود همبستر شود. زیرا آنچه دیده است در همسر خود او نیز هست. شیطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند و اگر زن ندارد دو رکعت نماز بخواند و بسیار حمد خدا گوید و بر پیامبر و آل او صلوات فرستد و آنگاه از خدا مسئلت کند که از فضل خویش عطایش فرماید. خداوند از روی مهر و رأفت خود نیاز او را برطرف خواهد کرد. (میزانالحکمه، همان ص 1001)
* محمدمهدی رشادتی معارفی از کیهان
شنبه 95/10/04
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
نکته 11:
با توجه به قواعد و تمارینی که در باره صفت و موصوف گفته شد، مشاهده میشود گاهی موصوف علاوه بر صفت، مضاف اليه هم دارد.
برای مثال در عبارت
«يَتَمَتَّعُ الجبَلُ بِمناظِرِه الجميلةِ و مُناخِهِ الجَيِّدِ»
کلمه «مناظر و مُناخ» موصوف و «الجميلة و الجيِّد» صفت آنها میباشند ولی آنها علاوه بر صفت به ضمير «ه» نيز اضافه شدهاند. به اين گونه ترکيبها «ترکيب وصفی اضافی گفته» میشود. اين دو ترکيب در فارسی به صورت «مناظر زيبای آن و آب و هوای خوب آن» ترجمه میشود.
برای ترجمه اين ترکيبها به زبان عربی ابتدا مضاف و مضاف اليه نوشته میشود بعد صفت مضاف آورده میشود. چون در زبان عربی مضاف و مضاف اليه از هم جدا نمیشوند. گاهی برای ترجمه اين ترکيبات مضاف و صفت به صورت ترکيب وصفی نوشته میشود و مضاف اليه با حرف جرّ «لام» به دنبال آنها آورده میشود. برای مثال «درخت کوچک خانه» به صورت «شجرةُ البيتِ الصغيرةُ» و «الشجرةُ الصغيرةُ للبيتِ» ترجمه میشود.
و برای ترجمه از عربی به فارسی صفت بين مضاف و مضاف اليه واقع میشود. برای مثال «شجرةُ البيتِ الصغيرةُ» و «الشجرةُ الصغيرةُ للبيتِ» هر دو به صورت «درخت کوچک خانه» ترجمه میشوند.
تمرين 11: ترکيبهای وصفی اضافی زير را به عربی برگردانيد.
درختان بلند جنگل/ کتابِ ارزشمند من/ ديوان مشهور حافظ/ مقاله سياسی محمد/ برگ سفيد کتاب/ زندگی فرهنگی مردم/ خطبههای گرانقدر امام/ مناطق شمالی کشور/ جمهوری اسلامی ايران/ انقلاب اسلامی ما/ نقش مهم ايران/ واحد مرکزی خبر.
درختان: الأشجار/ بلند: الباسِق و الباسقة/ جنگل: الغابة/ کتاب: الکتاب، جمع آن الکُتُب/ ارزشمند: القَيِّم و القيِّمَة/ ديوان: الديوان/ مقاله: المقالة/ سياسي: السياسيّ و السياسيَّة/ برگ: الورقة/ سفيد: الأبيَض و البيضاء/ زندگی: الحياة/ فرهنگی: الثقافيّ و الثقافيَّة/ مردم: النّاس/ خطبهها: الخُطَب/ گرانقدر: القَيِّم و القيِّمَة/ امام: الإمام/ مناطق: المناطق/ شمالی: الشمالي و الشماليَّة/ جمهوری: الجمهوريَّة/ اسلامی: الاسلاميّ و الاسلاميَّة/ انقلاب: الثورة/ نقش: دَور/ مهم: الهامّ و الهامَّة/ واحد: الوحدة/ مرکزی: المرکزيّ و المرکزيَّة/ خبر: الخبر و الأخبار
شنبه 95/10/04
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روز شنبه 95/10/04 دوازدهمین جلسه سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری در سال تحصیلی 96-95 توسط آقای دکتر هوشنگی درمدرسه برگزار شد
موضوع این جلسه ادامه تعدد زوجات
شبهات:
1. اشکال روحی ، تجزیه ناپذیری عشق
2. اشکال تربیتی ،ایجاد دشمنی در خانواده
3. اشکال اخلاقی، مجوز شهوترانی
4. اشکال حقوقی ، تسلیم دل به زن اول توسط مرد
5. اشکال فلسفی ، رعایت نشدن تساوی مرد و زن
6. تعدد زوجات مجوز حرم سرا
پنجشنبه 95/10/02
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
تحمل و بردباری دارای مراتبی است و هر انسانی میزانی از فشار سختیها و مصیبتها را بر میتابد. تحمل شخص میتواند در چند سطح صبر، صبر جمیل، حلم و مانند آن بر اساس آموزههای وحیانی قرآن تفسیر و تعبیر شود. در مطلب حاضر که در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز میشود چیستی و انواع صبر و راههای افزایش آستانه تحمل با استناد به آیات قرآن تبیین شده است.
***
روانشناسی آستانه تحمل انسان
آستانه تحمل به حوزه روان شناسی رفتار بازمیگردد و در روان شناسی اجتماعی خودش را نشان میدهد. بر اساس آیه 84 سوره اسراء رفتار هر انسانی بازتابی از شاکله شخصیتی اوست. بنابراین باید دید شاکله شخصیتی هر فردی از چه مبانی، بینشها و نگرشها شکل گرفته است؛ زیرا بازتاب آن در رفتارهای فردی و اجتماعی آن ظهور و بروز میکند. کسی که از آستانه تحمل بالا و پایین یا میانهای برخوردار است نشان میدهد که از نظر بینشی و نگرشی، به هستی و خودش چگونه مینگرد و چه انتظاراتی از دیگران دارد.
بیگمان شخصیتی که مغرور و متکبر است و خیالبافی و تفاخر، شاکله شخصیتی او را شکل داده است، با کوچکترین نقد و انتقاد از کوره به درمیرود و با عصبانیت برخورد میکند. انسان متواضع کمتر تحت تاثیر انتقادات هیجانزده میشود؛ زیرا حتی اگر نقد نادرست باشد این احتمال را میدهد که مواضع و رفتارش بد دیده شده یا فهمیده شده یا حتی ممکن است دارای اشکالاتی باشد که شخص خود متوجه نشده و ملتفت این معنا نبوده است. از این رو واکنشهای او نسبت به کنشهای انتقادی دیگران همراه با عصبانیت نیست بلکه با طمانینه و صبر جمیل با موضوع برخورد میکند.
همچنین کسی که از نظر بینشی و نگرشی بر این باور است که همه هستی در چارچوب سنتهای الهی قرار دارد و خداوند علیم و حکیم برای تحقق اهدافی در مخلوقات بدون هیچگونه عجز و بخلی روندی را در پیش گرفته که بخشی از آن همراه با مصیبتها و از دست رفتنها خواهد بود تا حکمت آفرینش کلی و جزیی تحقق یابد،
هر گاه با پیش آمد و حادثهای دردناک و مصیبتی در خود و خویشان یا در بدن یا زمین مواجه میشود، با صبر و حلم برخورد میکند و با حادثه و مصیبت به طوری کنار میآید که بیرون از هیجانات تند عاطفی و احساسی حزن و خوف است.(حدید، آیات 22 و 23)
بنابراین، برای درک و فهم نوع واکنشهای انسان در برابر مشکلات، مصائب و حوادث غیرمترقبه و غیرمنتظره در تن و روان و جامعه و جهان باید به درک درستی از روان شناسی شخصیت هر فرد پرداخت و بینشها و نگرشها و نیز پرورشها و تربیتهای او را مورد تحلیل قرار داد و توصیههایی در همان سطح تحلیلی و بر اساس آن ارائه کرد.
سطوح و درجات متفاوت آستانه تحمل
با توجه به آن چه گذشت میتوان گفت که آستانه تحمل هر انسانی نسبت به دیگری متفاوت است، بلکه حتی باید گفت آستانه تحمل هر انسانی در زمانهای گوناگون با توجه به تغییرات فرآیندی در روان آدمی، متغیر و متفاوت است.
خداوند در آیات قرآن بیان میکند که روان آدمی هماره در حال تغییر است و این تغییر بازتابهایی را در رفتار فردی و اجتماعی موجب میشود که به تغییر در جامعه و حتی جهان میانجامد.(انفال، آیه 53؛ رعد، آیه 11)
از آنجا که بینشها و نگرشهای هر انسانی بویژه در دهههای قبل از چهل سالگی به سرعت در حال تغییر است و شکل و شاکله ثابتی به خود نگرفته است، میتوان از تفاوت سطوح آستانه تحمل در دورههای گوناگون سنی افراد سخن گفت؛
اما زمانی که شاکله شخصیتی، شکل گرفت و ثابت شد، آستانه تحمل شخص در یک سطح، ثابت خواهد ماند، به طوری که پس از میزانی از فشار همانند درهای زودپز به صدا درمیآید و اگر فشار بیش از حد آستانه باشد، منفجر شده و رفتارهایی به شدت همراه با عصبانیت غیر قابل مهار و مدیریت از خود بروز میدهد.
آستانه تحمل هر کسی همانند آستانه تحمل دیگهای زودپز با توجه به ظرفیت، خلوص و ناخالصی، آلیاژهای به کار رفته و مانند آنها است. بر اساس آیات و روایات انسانها همانند معادن گوناگون هستند؛ به این معنا که جنس انسانها میتواند زر، سیم، مس، آهن و مانند آنها باشد:
اَلّناسُ معادِنُ كَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِصَّهِ مردم مانند معادن طلا و نقره هستند.( كافى، ج 8، ص 177؛
این تفاوتها تفاوت در شاکله شخصیت و رفتارها و کنشها و واکنشها را موجب میشود. بنابراین، نمیتوان از همگان این انتظار را داشت که در برابر فشار مشکلات و مصیبتها واکنش یکسانی داشته باشند، بلکه برخی در برابر فشار مرگ پدر و مادر دچار افسردگی میشوند و برخی دیگر به سادگی ازاین فشار عبور میکنند. برخی در برابر کوچکترین بیاحترامی چون تو گفتن، از کوره در میروند و برخی دیگر گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و آب از آب تکان نخورده است.
در آیات قرآنی چند سطح برای تحمل افراد بیان شده که نشان میدهد آنان تا چه میزانی میتوانند فشارهای مصیبتها و مشکلات و انتقادات و مانند آن را تاب آورند.. در آیات قرآن برای هر سطح از تحمل آدمی نسبت به فشارها، عنوان و اصطلاح قرار داده شده که توجه به آنها میتواند در بازشناسی فهم تفاوت سطوح آستانه تحمل و نیز شناخت راههای افزایش تحمل افراد مفید و ارزنده باشد. مهمترین، اساسیترین و کلیترین این سطوح عبارتند از:
1. صبر:
صبر یا شکیبایی نقيض جزع و بىتابى است(ترتيب العين، ج 2، ص 966، «صبر».)
صبر در لغت به سه معنا آمده است:
1. حبس و نگهدارى.
2. قسمت بالاى يك چيز.
3. نوعى از سنگ سخت.( معجم مقاييس اللّغه، ج 3، ص 329، «صبر».)
اما صبر در اصطلاح قرآنی عبارت است از
امساك در تنگناها و خويشتندارى به مقتضاى عقل و شرع يا حبس نفس از چيزى كه عقل و شرع حبس نفس از آن را اقتضا كند.(مفردات، ص 474، «صبر».)
خداوند در آیه 186 سوره آلعمران، با ذكر صبر پيش از ذكر تقوا به این نکته توجه میدهد که گاه انسان صبر مى كند تا از چيزهايى در امان باشد كه شايسته نيست. (التّفسير الكبير، ج 9 - 10، جزء 9، ص 105)
در روایتی از پیامبر گرامی(ص) و امیرمومنان علی(ع) متعلق صبر را سه امر گرفتهاند. به این معنا که انسان در زندگی اش با سه امر مواجه میشود که میبایست صبر کند. در واقع حقیقت صبر یک امر است اما با توجه به متعلقات آن به سه قسم اصلی تقسیم میشود. آن بزرگواران فرموده اند:
«صبر یا صبر بر بلیّه و مصیبت یا صبر بر اطاعت و بندگى و عبودیت یا صبر از گناه و معصیت است و این قسم سوم از دو قسم اول بالاتر و پرارزش تر است».( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 1، صفحه 319؛ میزان الحکمهًْ، جلد 5، صفحه 267.2).
علامه طباطبایی در تبیین مفهوم قرآنی صبر مینویسد:
صبر عبارت است از اينكه انسان در قلب خود استقامتى داشته باشد كه بتواند كنترل نظام نفس خود را- كه استقامت امر حيات انسانى و جلوگيرى از اختلال آن بستگى به آن نظام دارد- در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و نسيان تدبير و خبط فكر و فساد رأى جلوگيرى كند. صابران آنهايى هستند كه در مصائب، استقامت به خرج داده و از پا درنمىآيندو هجوم رنجها و سختيها پايشان را نمىلغزاند، به خلاف غير صابران كه در اولين برخورد با ناملايمات قصد هزيمت مىكنند و آنچنان فرار مىكنند كه پشت سر خود را هم نگاه نمىكنند.
از همين جا معلوم مىشود كه صبر چه فضيلت بزرگى است و چه راه خوبى است براى مقاومت در برابر مصائب و شكستن شدت آن، ولى با اين حال به تنهايى كافى نيست كه عافيت و سلامت را كه در مخاطره بوده برگرداند،
در حقيقت صبر مانند دژى است كه انسان از ترس دشمن بدان پناهنده شود، ولى اين دژ نعمت امنيت و سلامتى و حريت حيات را به انسان عودت نمىدهد و چه بسا محتاج به سبب ديگرى شود كه آن سبب رستگارى و پيروزى را تامين نمايد.
اين سبب در آئین توحيد عبارت است از
خدا- عز سلطانه. يك نفر موحد وقتى ناملايمى مىبيند و مصيبتى به او روى مىآورد نخست خود را در پناه دژ محكم صبر قرار داده، بدين وسيله نظام عبوديت را در داخل خود در دست گرفته و از اختلال آن و متلاشى شدن قوا و مشاعرش جلوگيرى مىكند و سپس بر پروردگار خود كه فوق همه سببها است توكل جسته، اميد مىدارد كه او وى را از شرى كه روى آورده حفظ كند و همه اسباب را به سوى صلاح حال او متوجه سازد، كه در اين صورت كار او كار خود خداى تعالى شده و خدا هم كه بر كار خود مسلط است، اسباب را هر چند سبب بيچارگى او باشد به سوى سعادت و پيروزى او جريان مىدهد.(المیزان، ذیل آیه 18 سوره یوسف)
2. صبر جمیل:
یکی از مراتب صبر، صبر جمیل است.
خداوند حضرت یعقوب(ع) را در دو آیه 18 و 83 سوره یوسف به این نوع صبر ستوده است. تفسیر نمونه جمیل بودن این صبر را به شکرگزاری و سپاس نسبت میدهد و مینویسد:
و با اينكه قلبش آتش گرفته بود و جانش مىسوخت اما هرگز سخنى كه نشانه ناشكرى و ياس و نوميدى و جزع و فزع باشد بر زبان جارى نكرد، بلكه گفت: من صبر خواهم كرد، صبرى جميل و زيبا، شكيبائى توام با شكرگزارى و سپاس خداوند… از او مى خواهم تلخى صبر را در كام من شيرين كند و به من تاب و توان بيشتر دهد تا در برابر اين طوفان عظيم، خويشتندارى را از دست ندهم و زبانم به سخن نادرستى آلوده نشود. (نمونه، ذیل آیه 18 سوره یوسف).
ویژگی صبر جمیل
مفسران تفسیر نمونه درباره چیستی صبر جمیل مینویسند: شكيبائى در برابر حوادث سخت و طوفانهاى سنگين، نشانه شخصيت و وسعت روح آدمى است ، آنچنان وسعتى كه حوادث بزرگ را در خود جاى مى دهد و لرزان نمىشود. يك نسيم ملايم مى تواند آب استخر كوچكى را به حركت درآورد، اما اقيانوسهاى بزرگ همچون اقيانوس آرام، بزرگترين طوفانها را هم در خود مىپذيرند و آرامش آنها بر هم نمىخورد.
گاه انسان ظاهرا شكيبائى مى كند ولى چهره اين شكيبائى را با گفتن سخنان زننده كه نشانه ناسپاسى و عدم تحمل حادثه است زشت و بدنما مى سازد. اما افراد با ايمان و قوىالاراده و پرظرفيت كسانى هستند كه در اينگونه حوادث هرگز پيمانه صبرشان لبريز نمىگردد و سخنى كه نشاندهنده ناسپاسى و كفران و بىتابى و جزع باشد بر زبان جارى نمىسازند، صبر آنها، «صبر زيبا» و «صبر جميل» است .
اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه در آيات ديگر اين سوره مى خوانيم يعقوب آنقدر گريه كرد و غصه خورد كه چشمانش را از دست داد، آيا اين منافات با صبر جميل ندارد؟!
پاسخ اين سؤال يك جمله است و آن اينكه : قلب مردان خدا كانون عواطف است، جاى تعجب نيست كه در فراق فرزند، اشكهايشان همچون سيلاب جارى شود، اين يك امر عاطفى است، مهم آن است كه كنترل خويشتن را از دست ندهند؛ يعنى سخن و حركتى برخلاف رضاى خدا نگويند و نكنند. از احاديث اسلامى استفاده مى شود كه اتفاقا همين ايراد را به هنگامى كه پيامبر اكرم(ص) بر مرگ فرزندش ابراهيم اشك مىريخت به او كردند كه شما ما را از گريه كردن نهى كردید اما خود شما اشك مىريزيد؟ پيامبر در جواب فرمود:
چشم مىگريد و قلب اندوهناك ميشود ولى چيزى كه خدا را به خشم آورد نمىگويم.در جاى ديگر مىخوانيم فرمود: ليس هذا بكاء، ان هذا رحمهًْ؛ اين گريه (بىتابى ) نيست، اين رحمت (گريه عاطفى ) است. اشاره به اينكه در سينه انسان قلب است نه سنگ و طبيعى است كه در برابر مسائل عاطفى واكنش نشان مىدهد و ساده ترين واكنش آن جريان اشك از چشم است، اين عيب نيست اين حسن است،
عيب آن است كه انسان سخنی بگويد كه خدا را به غضب آورد.(تفسیر نمونه، ذیل آیه 18)
خداوند در آیه 5 سوره معارج فرمان به صبر جمیل میدهد که همراه با سپاس و توکل بر خدا و به دور از کفران است.
3. حلم:
مرتبه عالی صبر که ترکیبی کامل از عقل و قلب، خرد و عاطفه است، حلم و بردباری است. حلیم صبوری است که بر اساس عقلانیت، عواطف خود را مهار و مدیریت میکند نه آنکه آن را سرکوب کند. او باری فزونتر را بر دوش میکشد؛ زیرا با علم و آگاهی به جزئیات مصیبتها و مشکلات صبوری میکند. خداوند با آنکه دانایی به گناه خلق و توانایی به عقوبت آنان دارد، با حلم خویش آن را به تاخیر میافکند و بردباری میورزد و بر عقوبت گناهکاران شتاب نمیگیرد. از این رو در آیات قرآن به این نام ستوده شده است. (مجمعالبيان، ج 1 ـ 2، ص 569؛
و نگاه کنید: بقره ، آیات 225 و 235 و 263 ؛ آلعمران، آیه 155)
حلیم همانند کسی است که بار اضافی را تحمل میکند که از عهده هر کسی ساخته نیست. از آنجا که حلیم با عقل مسلط، خویشتنداری میکند در فرهنگ و ادبیات عرب و قرآن، حلیم به معنای عاقل و حلم به معنای عقل به کار رفته است. به سخن دیگر، حلم به معناى نگهدارى نفس و طبع از هيجان غضب است، ولی به طور مجازی به معناى عقل نيز آمده است. تفسير آن به عقل، در حقيقت از اين جهت است كه مسبَّب عقل و از دستاوردهاى آن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 253، «حلم».)
* منصور خلیلی معارفی از کیهان
سه شنبه 95/09/30
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
هل إيمان الملائکة يَزيدُ و يَنقُصُ
هل الأجلُ يَزيدُ و يَنقُصُ
هل ايمان الأنبياء يَزيدُ و يَنقُصُ
الأسعارُ تَزيدُ و تَنقُصُ فمتی تَزيدُ و متی تَنقُصُ
الاشتباکاتُ تَزيدُ و تَنقُصُ وضِّح بأيِّ شيءٍ تحصلُ زيادتها و نُقصانُها
الايمان قول و عملٌ يَزيدُ و يَنقُصُ يَزيدُ بالطاعة و يَنقُصُ بالمعصية
لماذا يَنقُصُ وزن رضيعي و لا يزيدُ بصورة طبيعيَّة؟
رغم کلَّ ما أفعلُه إلاّ أنَّ وزني ثابتٌ لا يَزيدُ و لا يَنقُصُ
الحُبُّ في الله يَزيدُ في البِرِّ و يَنقُصُ بالجفاء
يبيعُ الحذّاءُ الحذاءَ بثمنٍ مُحدَّد لا يَزيدُ و لا يَنقُصُ
الشهرُ القمريُّ ثلاثون يوماً أو تسعةٌ و عشرونَ يوماً فقط لا يَزيدُ و لا يَنقُصُ ( لا أکثَرَ من ذلکَ و لا أقَلَّ منه)
سه شنبه 95/09/30
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
وقتی سپاه اسلام به نزدیکی مکه رسید، «سعد بن عباده» که پرچم سپاه اسلام را در دست داشت، این شعر را میسرود:
«الیوم یوم الملحمه، الیوم تستحل الحرمه، الیوم اذلالله قریشاً» امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال شمرده میشود، امروز روز ذلت قریش است.»
حضرت محمد(ص) از شنیدن این سخن، بسیار ناراحت شدند و برای اینکه ياس و ناامیدی در میان مردم مکه راه نیابد، بلافاصله فرمودند:
«الیوم یوم المرحمه، الیوم اغرالله قریشاً، الیوم یعظم الله فیه الکعبه» امروز روز رحمت است، امروز روز عزت قریش است، امروز روزی است که خداوند به کعبه عظمت بخشید.
سپس سعد را از مقام خود عزل کردند و امام علی(ع) را به جای او منصوب نمودند. سرانجام ارتش اسلام با پرچمداری امامعلی(ع) و شعار رحمت، وارد مکه شد. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- سیره ابن هشام، ج 4، ص 49
سه شنبه 95/09/30
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روزدوشنبه 95/09/29 کلاس سبک زندگی اسلامی در برنامه صبح گاه مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد استاد این کلاس سرکار خانم سلیمانی مقدم استاد پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند
ایشان در ضمن سخنان خود درباره برنامه ریزی صحبت کردند
برای برنامه ریزی ابتدا باید هدف ها ،خواسته ها و هر آنچه را که دوست داریم رابنویسیم و لیست کنیم .
برای برنامه ریزی کردن باید دقت شود که تمام مراتب انسانی از بدن و پنج حس آن ( بویایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بینایی) خیال و احساسات و عقل را هر کدام جدا و مجزا در نظر گرفته شود و نیازش معلوم شود و در هر مرتبه ای هر آنچه که دوست داریم و دوست نداریم معلوم شود
این شناسایی باید به ترتیب باشد یعنی اول بدن نیازش را بشناسیم ، علاقه خود را در آن زمینه تشخیص دهیم آن علاقه را با عقل و شرع و عرف عاقل محک بزنیم بعد که فهمیدیم چه نیاز است و چه درست است حال برای آن برنامه بریزیم یک برنامه موفق باید همه موارد را شامل بشود . نمی شود فقط به بدن رسید یا فقط به احساسات پرداخت در برنامه روزانه همه مراتب انسان باید دیده شود.
در برنامه ریزی روزانه برای همه مراتب باید نسبت اهم و مهم را در نظر گرفت در هر روز برنامه برای اهم های زندگی در نظر گرفته می شود
دوشنبه 95/09/29
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
جلسه نوزدهم مقدمات رد شبهه با حضور استاد سلیمانی مقدم روز یکشنبه 95/09/28در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد.
در این جلسه در دنباله بحث كنترل خيال صحبت شد در جلسه گذشته خيال سالم و مريض بيان شد و اين جلسه در دنباله كنترل خيال مريض راه كنترل بيان شد .
راه كنترل:هر موقع خيال مريضوار عمل كرد بايد توجه خيال را به خاطرات خوبي كه داشته ايم منحرف كنيم انقدر در ان خاطرات غرق شويم تا ان فكر مسموم از بين برود و اگر موفق نشويم به سراغ تخيلات ميرويم تخيلاتي كه خطا و گناه نباشد و ما را از واقعيت جدا كند و اگر نشد سراغ تخيلاتي ميرويم كه شايد بعدا بتواند درعالم خارج موجود شود اگر اين هم اثر نكرد سراغ كارهاي عملي و واقعي ميرويم از پياده روي،مطالعه’كارهاي بدني سخت كه همه وقت انسان را پر كند وتمام توان و انرژی انسان را تخليه كند تا ذكر گفتن تا صلوات فرستادن خلاصه هر چيزي كه ان خيال مسموم يا خطا را در ذهن از بين ببرد و اگر هيچ راهي اثر نكرد انموقع است كه عاجزانه و مستاصل به سراغ جناب صاحب عصر و زمان حضرت حجت عج الله می رويم مشكل رابيان مبكنيم و اين دعاي مستجاب اقا نجات بخش هستند اقا درمان هستند اقا راهبر هستند و اقا يار انسان در مسيرهاي سخت مبارزه با شيطان ميباشند موفق باشيد
دوشنبه 95/09/29
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
نکته 10:
برخی از ترکيبهای وصفی در زبان عربی به صورت ترکيب اضافی در فارسی ترجمه میشود.
مانند «الجامعة اللبنانيَّة، العالم الاسلاميِّ» که به صورت «دانشگاهِ لبنان و جهانِ اسلام» ترجمه میشود.
در زبان عاگر صفت و موصوفربی نکره باشد،
در ترجمه به زبان فارسی علامت نکره را میتوان به صفت يا به موصوف اضافه کرد.
برای مثال «طفلٌ صغيرٌ، قلمٌ کبيرٌ» را میتوان به صورت «کودکی خردسال يا کودک خردسالی و قلمی بزرگ يا قلمی بزرگ» ترجمه کرد.
تمرين 10: تَرجِمْ النَّص التالي الی الفارسيَّة
لقَد حقَّقَ الانسانُ في القرون الأخيرةِ تقدُّماً باهراً في مختلفِ المَجالاتِ بحيثُ لا يُمکنُ المُقارَنَةُ بينَ مُکتسباتِهِ في هذه القرون و ما اکتسَبَهُ في العُصور الماضيةِ من التَقَدُّمِ و الإزدهارِ، فإنَّ الإنجازاتِ العلميَّةَ و الصِّناعيَّةَ في القرنِ العشرينِ وحدَهُ تَفُوق جميعَ إنجازاتٍ حَصَلَتْ في التأريخ البشريِّ.
و من جهةٍ أُخرَی شَهِدَ العالمُ في القرنِ الأخير انفجاراً سُکّانيّاً هائلاً لَمْ يَسبِقْ لهُ مَثيلٌ في القُرون الماضيَّة قطُّ. و ذلک لأسبابٍ،
منها التَّقدُّمُ في المجالات الصِحيَّةِ و تطوُّرُ الأجهِزَةِ و الأساليبِ الطبيَّةِ للعلاجِ و تحَسُّنُ النظامِ الغذائيِّ علی الصعيدِ العالميِّ،
ممّا أتحَفَ الانسانَ بحياة أحسنَ يتمتَّعُ فيها بالرَّخاءِ و الرَّفاهيَّة، أکثرَ من أيِّ عصرٍ مَضَی.
حقَّقَ: بدست آورد، تحقق بخشيد/
تقدُّم: پيشرفت/
باهِر: خيره کننده، حيرت آور/
بحيثُ: بطوری که/
المقارَنة: مقايسه/
مکتسبة: دستاورد، جمع آن مکتسبات/
الإزدهار: شکوفائی/
تفُوقُ: برتری میيابد/
حصَلَ: حاصل شد، بدست آمد/
من جهةٍ أُخرَی: از سوی ديگر/
شهِدَ: ديد، شاهد بود/
انفجاراً سُکانيّا: انفجار جمعيت/
لم يَسبق: سابقه نداشت/
مثيلٌ: مثل و مانند/
قطُّ: هرگز، برای زمان گذشته بکار میرود/
تطوُّر: پيشرفت، تکامل/
الأجهزَة: دستگاهها، مفرد آن الجِهاز/
تحسُّن: بهبودی/
أتحَفَ الانسانَ بـ: پيش کش کرد به انسان … را/
يتمتَّعُ: بهرهمند میشود/
مَضَی: گذشت.
یکشنبه 95/09/28
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روز سه شنبه 95/09/23 جشن پر محتوایی به مناسبت هفته پژوهش با حضور موسس، مدیریت، اساتید و طلاب در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد.
این مراسم با قرائت قرآن آغاز شد سپس یکی از طلاب که شاعر هم هستند شعر خودشان را خواندند .
سپس معاون پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند و هفته پژوهش را تبریک گفتند ودرباره مقاله ای که به نقد گذاشته بودند با عنوان (علت خلقت شیطان بر مبنای فلسفه و عرفان اسلامی) صحبت کردند.
این مقاله در جشنواره کنگره ملی پیشگامان پیشرفت به عنوان مقاله پوستری انتخاب شده بود . سپس موسس ، مدیرت اساتید و طلاب به نقد این مقاله پرداختند نقدها در دو جنبه ویرایش و مفهومی صورت گرفت ومعاون پژوهش هم پاسخگوی نقدها بودند .
ودر پایان هم دادن جایزه به طلابی که در جشنواره رشد شرکت کرده بودند و طلابی که برای فصلنامه حوزه مقاله نوشته بودند . این مراسم با پذیرایی از طلاب پایان پذیرفت.