استعمالات «بينما و بينا» للتدريب

بينما هُم علی هذه الحالِ مِن الإرتباک وإذا بالسَّماءَ تَتلَبَّدُ بالغُيومِ.


بينما أنا سائرٌ رأيتُ حادثاً في الطّريق.


بَيْنَمَا نَحْنُ جُلُوسٌ إِذْ طَلَعَ عَلَيْنَا رَجُلٌ کريمٌ.


بَيْنَمَا نَحْنُ نَسيرُ إذْ دَقَّ الجَرَسُ.


بينما أنا أقرأ سمعت صوتا.

 

تحدث أمريكا عن حقوق الإنسان بينما تعارض حقوق الفلسطينيين.


يدعو النَّاسَ إلى الكرم بينما هو أبخل البخلاء .


بَيْنَا أنَا أُفَكِّرُ إذْ سَمِعْتُ صَوْتاً يَئِنُّ.


بَيْنا محمد في المكتبة إذ دخل عليه صديقه .

چگونه فکر کنیم؟ (2)

چگونه فکر کنیم؟

    در علم منطق برای فکر کردن، مراحل پنجگانه­ای در نظر گرفته­اند که به ترتیب عبارتند از:

1ـ مواجهۀ با مشکل

2ـ تشخیص نوع مشکل

3ـ مطابق با نوع مشکل رجوع به اطلاعات آماده در ذهن

4ـ گردش در بین اطلاعات و انتخاب اطلاعات مناسب با مشکل

5ـ  انتخاب اطلاعاتی که مشکل را حل می‌کند

    برای این‌که مسیر فکر کردن معلوم شود باید هر کدام از این 5 مرحله کاملآ تحلیل شود.

1ـ مواجهه با مشکل:

    اولین قدم به عنوان مقدمه برای فکر کردن  این است که: باید بدانیم و بفهمیم که مشکلی وجود دارد، و این مشکل قابل حل شدن است.

 تصویری که ما از مشکل در ذهن خود داریم شاید فقط مربوط شود به بیماری،رفتار بد و ناهنجار اطرافیان، حق‌کشی مدیر یا مسئول و شاید نرسیدن به خواسته‌ها و آرزوها، اما مشکل می تواند چیزهای دیگری هم باشد، شاید راحت تر این باشد که بگوییم هر چیزی که برایمان ایجاد سؤال کند و برای انجام آن کار احتیاج به فکر کردن داشته باشیم و در ذهنمان انواع راه حل ها به وجود بیاید آن مطلب مشکل نام دارد و ما برای فکر کردن در اولین قدم باید با این مطلب مواجه شویم و در صدد رفع آن برآییم.

2ـ تشخیص نوع مشکل:

    حال که مشکل معلوم شد باید نوع این مشکل معلوم شود که از چه گروهی است؛ منظور از گروه دسته بندی هایی است که برای اطلاعات ذهنی خود درست کرده ایم، پردازش ذهنی ما اطلاعات را به دینی، اخلاقی، هنری، فقهی، اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و… تقسیم می کند که انسان اطلاعات خود را تحت آن مجموعه ها قرار می­دهد؛ مهم است که بتوانیم تشخیص دهیم این مشکل زیر مجموعۀ کدام­یک از آن مجموعه­ ها است، با پیدا کردن اصل هر مشکل می­دانیم از چه نوع اطلاعاتی باید بهره ببریم تا مسیر حرکت برای برطرف شدن راه حل را پیدا کنیم، اگر مشکل ما مثلآ از نوع ارتباطی باشد و ما برای رفع آن سراغ مبانی اعتقادی و یا دینی برویم، نه تنها جوابی از تلاشمان برای رفع مشکل نمی­گیریم بلکه حالتی حق به جانب پیدا می­کنیم که ما درست رفتار کرده­ایم و طرف مقابل دچار خطایی فاحش بی­دینی شده است، ما حق هستیم و او باطل و برای این تفکر هم دلایل متعدد فقهی و اخلاقی و قرآنی می­آوریم؛ اما کسی نیست او را متنبه کند که اگر کار تو حق است و درست چرا نتیجه نمی­دهد؟ چرا هر چه در این مسیر حرکت می­کند کمتر به مقصود خود می­رسد؟ آیا هیچوقت لازم نیست انسان نتیجۀ اعمال و بازخوردهای کارهایش را بررسی کند، خوب و بد آن را پیدا کند، مسیر حرکتش را بازبینی کند! این شرط عقل است که قبل از هر تصمیم و نتیجه گیری و متهم کردن دیگران، نوک پیکان را به طرف خود بگیرد.

    مسیر درست برای حل مشکل انسان را برای شناسایی عواملی که باعث این ناهنجاری شده­اند کمک می­کند، وقتی عوامل و مقدمات معلوم شد، بهتر و راحت­تر می­توان راهکاری درست را پیدا کرد، خوب دیدن و خوب تحلیل کردن رمز موفقیت است.

چگونه می­توان به این مهارت دست یافت؟

    هیچ امری به اندازۀ صبر در این مهم به انسان کمک نمی­کند! در هنگام مواجهۀ با مشکل ابتدا قوۀ غضبۀ انسان فعال می­شود تا این ناراحتی را از خود دور کند و نحوۀ بروز این واکنش در افراد مختلف متفاوت است، از غرغر کردن گرفته تا داد و بیداد، قهر، جنجال به پا کردن و حداقل این عکس العمل­ها خودخوری کردن است، خود را مغبون و ستمدیده دیدن، دیگران را به بی­مهری متهم کردن، از زندگی سیر شدن و عالم را ظالم دانستن….

آیا زندگی کردنی سخت­تر و دردناک­تر از این می­توان تصور کرد؟ زندگی در کنار ناامیدی، بی­اعتمادی، ترس از خطر، به موفقیت و نتیجه نرسیدن، مورد احترام واقع نشدن و از همه کشنده­تر این­که کسی مرا دوست ندارد!!! چه کار می­توان کرد این زندگی است، مگر نه این است که لقد خلقنا الانسان فی کبد! این چه زندگی زهری است که باید ادامه داد؟ چرا باید این­طوری زندگی کرد؟ شاید ابتدا این سؤال ذهن انسان را غلغلک دهد که چرا خدا ما را خلق کرده که بعد ما دچار این­ همه مکافات غیر قابل حل شویم؟ چرا هر چه تلاش می­کنیم تا به نتیجه برسیم کمتر موفق می­شویم و این نحوه تفکرات آغاز ناامیدی می­شود!!!

     اما نه، می­خواند:

در نا امیدی بسی امید است                       پایان شب سیه سفید است

پس هنوز امیدی هست، اما کجا ، به چه چیزی می­شود چنگ زد؟ به کجا می­توان پناه برد؟ می­گویند انواری مقدس هستند که کار را به سامان می­رسانند، نشدنی­ها در ید ایمانی، طهارت و امامت آن­ها رام هستند، آن­ها می­توانند در کل عالم تصرف کنند! پس با تمام خلوص متوجه ائمه علیهم السلام می­شود نذر می­کند و منتظر می­ماند، اگر کار به انجام رسید که مقصود حاصل شده است، اما اگر با تمام دعا کردن و نذر کردن مشکل حل نشود چه!!! نا امیدی بود توجه به امام هم از بین می­رود!!!!!

من می­مانم و وحشت، ترس از آینده­ای نامعلوم، تنهایی، حس بدی که هیچ­کس مرا دوست ندارد، چرا خدا مرا خلق کرده است؟

    افراد در برخورد با این حس کشنده به سه دسته تقسیم می­شوند:

1ـ گروهی نا امید می­شوند و گوشه­گیری اختیار می­کنند، با همۀ عالم قهر می­شوند و از همۀ عالم طلبکار می­گردند، به نظر این گروه همه می­خواهند حق آن­ها را بخورند و باید از همه فاصله بگیرند شاید در این زندگی بی حاصل کمتر آسیب ببینند.

2ـ گروهی عصبانیت خود را حفظ کرده، بعضی پرخاشگر گردیده و بعضی بزهکار می­شوند و انجام خلاف برایشان یک راهی است تا انتقام خود را از عالم بی­وفا وغدار بگیرند.

3ـ و گروهی هم به آیۀ قرآن اعتماد می­کنند، می­پذیرند که هر چه از خوب و بد به آن­ها می­رسد از جانب خود آن­ها است و به واسطۀ عملشان ایجاد شده است؛ سعی در اصلاح کار خود می­کنند و پیام مشکلات را پیدا می­کنند.

 

 

جلسه دوم دور دوم کارگاه مقاله نویسی

جلسه دوم دور دوم کارگاه مقاله نویسی روز شنبه 95/06/13 در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تشکیل شد در این جلسه به شکل کارگاهی و عملی به انتخاب موضوع پرداخته شد.یکی از نکات مهم انتخاب موضوع آن است که بتوانیم دغدغه ذهنی خود را از کلی به جزئی یا از جزئی به کلی پردازش کنیم مثلا موضوع طبیعت در شعر فارسی خیلی کلی است پس باید جزئی شود به شکل جزئی تر می شود طبیعت در شعر حافظ جزئی تر می شود گل در شعر حافظ ( این موضوع برای پایان نامه یا کتاب مناسب است ) جزئی تر می شود لاله در شعر حافظ ( این موضوع برای مقاله مناسب است)……….

ماه ذي الحجه

 

ماه ذي الحجه االحرام


ذي الحجه ، يکي از بهترين ماه هاي سال !
________________________________________
ماه ذي الحجه براي خودسازي خيلي مهم است ماه، ماه دعا است، ماه راز و نياز با خدا است و يک قدري بيشتر نه فقط روز عرفه، نه فقط دهه اول اصلاً اين ماه، ماه دعا، ماه رابطه، ماه خودسازي است .
در يک کلام (به قول بزرگان و عارفان )مي توان گفت که مي توان در اين ماه راه صد ساله را يک ماهه طي نمود البته به شرطها و شروطها!
________________________________________


فضيلت ماه ذى الحجّه
ماه «ذى الحجّه»، آخرين ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسيار پربرکت. بزرگان دين هنگامى که اين ماه وارد مى شد، اهمّيّت ويژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل اين ماه.(زادالمعاد، ص 240)


در بعضى از روايات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و ليال عشر» به آن سوگند ياد کرده است، شب هاى دهه اوّل اين ماه شريف است،و اين سوگند به خاطر عظمت آن است.(تفسير قمى، ج 2، ص 419)


خداوند در سوره حج آيه 28 ضمن بيان فريضه بزرگ «حج» سخن از «أيّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان بايد در آن به ياد خدا باشند. يکى از تفسيرهاى معروفِ «أيّام مَعْلُومات» که در روايات نيز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است.( مصباح المتهجّد، صفحه 671.) بنابراين، هم شب هاى آن عزيز است و هم روزهاى آن.


روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روايتى از امام موسى کاظم(عليه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نويسد
در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که عبادت و کار نيک در هيچ ايّامى به اندازه اين ايّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضيلت ندارد.(اقبال، ص 317)


وجود دو «عيد» مهمّ اسلامى عيد قربان (عيد اضحى) و عيد غدير (عيد ولايت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجيب و بسيار گرانبهاى امام حسين(عليه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّى به اين ماه بخشيده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل) از فضاى آکنده از معنويّت اين ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذيب نفس بکوشند که به پيشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند.
 

صفحات: 1· 2

ارکان توبه در کلام امام جواد علیه السلام

انسان به علل و عواملی ناچار است که توبه کند و به مسیر درست بازگردد. بازگشت به مسیر درست از همان جایی که خطا و اشتباه و گناه کرده، نیازمند زمینه‌هایی است که در کلام امام جواد(ع) به آن اشاره شده است. نویسنده در این مطلب به این موضوع پرداخته است.
***


توبه خدا و توبه بنده
توبه از واژه عربی «توب» و به معنای رجوع و بازگشت است. (معجم مقاییس‌اللغه، ج1، ص357، «توب») در فرهنگ قرآن، توبه نخست به خدا نسبت داده شده و سپس به بنده و سپس به خدا، این بدان معناست که توبه دارای سه مرحله بازگشت رحمت خداوندی، توفیق توبه از سوی بنده و قبول آن از سوی خداست. خداوند در آیه 37 سوره بقره می‌فرماید: فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛ آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد، پس خداوند توبه‌اش را پذیرفت و بر او بخشید؛ چرا که خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.


از آموزه‌های قرآنی به دست می‌آید که توبه از سوی بنده، همان بازگشت از معصیت و خطا و پشیمانی از آن است؛ و توبه از جانب خدا، به معنای فراهم‌آوری زمینه و بستر توبه برای بنده و توفیق توبه و همچنین پذیرفتن توبه او است. (نگاه کنید: مجمع‌البیان، ج2-1، ص200؛ لسان‌العرب، ج2، ص61، «توب»)
باید توجه داشت که در زبان عربی هرگاه لفظ توبه به خدا نسبت داده شود، با حرف «علی» و هرگاه به بنده نسبت داده شود با حرف «الی» به کار می‌رود مثل: اتوب الی‌الله.


فلسفه توبه
یکی از بهترین و مهم‌ترین آموزه‌های دینی اسلام توبه است؛ توبه ظرفیتی بی‌پایان برای تحول کمالی انسان است؛ زیرا توبه به انسان اجازه می‌دهد تا همواره در خوف و رجا باشد و امید را در دل‌ها زنده می‌کند و نومیدی را می‌زداید؛ براساس آموزه‌های قرآنی انسان از هر چیزی می‌تواند توبه کند و به مسیر درست بازگردد، تو گویی تازه از مادر زاده شده و پیش از آن هیچ مسیر خطا و گناه و اشتباهی را نپیموده است.
در آیات قرآن بر این نکته تأکید شده که انسان حتی از کفر و شرک که بزرگترین گناهان هستند (لقمان، آیه13) می‌تواند توبه کند بی‌آنکه آثار و پیامدهای رفتار زشت و اسرافی گذشته در او باقی بماند. خداوند در آیه 53 سوره زمر این بشارت را به همه گناهکاران در هر درجه و مرتبه‌ای می‌دهد که توبه آنان پذیرفته خواهد شد: بگو: «ای بندگان من- که بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
پس توبه به همه بشر این اماکن را می‌دهد که در مسیر کمال قرار گیرند و دوباره از نو شروع کنند و نیازی نیست که از رحمت الهی نومید شوند و به دلیل نومیدی دست به گناهان بزرگی بزنند و وضعیت خود را بدتر کنند.
البته درهای رحمت الهی برای پذیرش توبه و توفیق بدان تا پیش از احتضار و مرگ است؛ اما زمانی که مرگ رویت شد دیگر این امکان برداشته می‌شود و دیگر توبه کسی پذیرفته نیست؛ چنانکه توبه فرعون هنگام غرق پذیرفته نشد. (یونس، آیات 90 و 98)

صفحات: 1· 2

سی ام ذی القعده شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد.

برگزاری دفاعیه سه نفر از طلاب

روز چهارشنبه 95/06/10 دفاعیه از پایان نامه سه نفر از طلاب خانمها نیتی ناظری و خیام با حضور استادان راهنما به ترتیب خانمهاکرات سید فاطمی میرجلیلی وحضور مدیریت واساتید محترم مدرسه و طلاب برگزار شد.عنوان پایان نامه ها عبارت بودند از سبک زندگی توحیدی، نقش فرهنگي مساجد از ديدگاه امام خميني و رهبري، بررسي دعاي عرفه از نظر خلقت انسان…

تست تصویر

سالک قبل از تعلیم و تعلم باید خود را تزکیه کند!

(بدان ای سالک راه خدا!) کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید، قبل از اینکه تعلیم و تعلم باشد… والا… بدون تزکیه و بدون اینکه تصفیه نفس بشود برای بشر… نفع نخواهد آورد، بلکه ضرر دارد. تمام این ضررهایی که بشر می‌بیند، تمام این خسران‌هایی که بشر در این سیاره می‌بیند، از دست همین عالم‌هایی هستند که تخصص را دارند، لکن تربیت را ندارند… خود انسان، دشمن بزرگ خود انسان است… ما اگر خودمان را تربیت بکنیم مشکلاتمان، همه رفع می‌شود. (1)
____________________
1- صحیفه امام، ج 13، ص507

95/02/07 جلسه بیستم

امر به معروف و نهی از منکر

ریشه : حب و وداد دینی

رابطه محبت آمیز و وداد گونه آحاد مومنین و مومنات نسبت به همدیگر آنها را وا می دارد که امر به معروف و نهی از منکر

کنند.

وقتی خداوند می خواهد صحبت از ارسال پیامبران برای هدایت جامعه انجام دهد می فرماید: “و ارسلنا الیهم اخاه … ” لفظ اخاه را می آورد یعنی رابطه محبت آمیز است. و این خیلی در نحوه امر به معروف و نهی از منکر و خروجی آن موثر است.

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر :

نظری

الف- آیات :

در آیات داریم “كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ ، شما بهترین امتید” به شرط اینکه “أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ
،امر به معروف  و نهی از منکر کنند". شرط اینکه امت ما ،امت خیر وسط و مطلوب باشد این است که امر به معروف و نهی از منکر کنیم .

میزان و ملاک سنجش اقوام ،جوامع و ملل در این است که چقدر پایبند امر به معروف و نهی از منکر هستند.

ب- روایات :

-        “سعادت امت ها در گرو امر به معروف و نهی از منکر است” یعنی اگر امتی می خواهد به سعادت برسد لاجرم باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر امتی امر به معروف و نهی از منکر نکند دچار شقاوت می شود. در مثال تاریخی : قوم لوط ،ثمود و بقیه قوم هایی که دچار عذاب شدند، همه مردم گناه کار نبودند بلکه تعدادی از آنها گناهکار بودند و آنهایی که گنهکار نبودند هم عذاب می شدند چون آنها یا سکوت کردند یا راضی بودند.

-        در روایتی دیگر است که “اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید بَدان امت بر شما مسلط می شوند و دعای خوبان امت ،دیگر مستجاب نمی شود” امر به معروف و نهی از منکر در واقع سنت الهی است.

-        از این دست روایات زیاد داریم که  امر به معروف و نهی از منکر عامل امنیت کسب و کار حلال است.

ج- عقل :

عقل حکم می کند برای اینکه ارزشها پا برجا باشد و ضد ارزشها اجرا نشود و ارزشها و ضد ارزشها جایشان با هم عوض نشود باید امر به معروف و نهی از منکر اتفاق بیافتد و این از آن جهت است که امر به معروف و نهی از منکر یک امر درون دینی نیست.درست است که دین  امر به معروف و نهی از منکر را سازمان و ساختار داده ولی امر به معروف و نهی از منکر امری فراتر از دین است.نویسنده امریکایی به نام مایکل هوک کتابی دارد به نام امر به معروف و نهی از منکر.او دلیل نوشتن این کتاب را در مقدمه اینطور نوشته که یک روز در مترو فردی به یک زن تعرض می کند ولی کسی چیزی نگفت ومن به فکر فرو رفتم که چرا جامعه ما این طور شده و چه کار می شود کرد و رفتم دنبال جواب و دیدم آنچیزی که در اسلام به عنوان امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است، این دوا و راه حل چیزی است که دیدم . و این خیلی مسئله مهمی است که در جامعه غیر دینی امر به معروف و نهی از منکر جایگاه دارد.

صفحات: 1· 2