ارتباط «بهشت» و«جهنم» با «اعمال» انسان

در «أمالي‌» صدوق‌ با سند متّصل‌ خود روايت‌ مي كند از علاء بن‌ محمّد بن‌ فضل‌ از پدرش‌ از جدّش‌ كه‌ او گفت‌:

قَيس‌ بن‌ عاصِم‌ گفت‌:

من‌ با جماعتي‌ از بني‌ تميم‌ بر رسول‌ خدا (صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌) به‌ عنوان‌ ميهمان وارد شديم‌. چون‌ من‌ داخل‌ بر آن‌ حضرت‌ شدم‌، ديدم‌ صَلْصال‌ بْن‌ دَلَهْمَس‌ نيز در حضور آن‌ حضرت‌ نشسته‌ است‌.عرض‌ كردم‌:

اي‌ پيغمبر خدا! ما را موعظه‌اي‌ فرما كه‌ از آن‌ نفع‌ ببريم‌، چون‌ ما قومي‌ هستيم‌ كه‌ در صحرا زندگي‌ مي‌كنيم‌ و خدمت‌ شما كمتر مي رسيم‌!


رسول‌ خدا فرمود:

«اي‌ قيس‌! به درستي‌ كه‌ با هر عزّتي‌ ذلّتي‌ است‌، و با زندگي‌ مرگ‌ است‌، و با دنيا آخرت‌ است‌، و براي‌ هرچيزي‌ حسابگري‌ است‌، و بر هر چيزي‌ مراقب‌ و پاسداري‌ است‌، و براي‌ هر كار نيكوئي‌ ثوابي‌ است‌، و براي‌ هر كار زشتي‌ عِقابي‌ است‌، و براي‌ هر أجلي‌ كتاب‌ و تقديري‌ است‌. اي‌ قيس‌! حتماً و حقّاً بدون‌ شكّ با تو همدمی است‌ كه‌ با تو دفن‌ مي شود و او زنده‌ است‌ و تو نيز با او دفن‌ مي‌شوي‌ در حالی که تومرده‌ هستي‌. پس‌ اگر آن‌ همدم، كريم‌ باشد، تو را از گزند حوادث‌ مصون‌ خواهد داشت‌ و گرامي‌ خواهد داشت‌ و اگر لئيم‌ باشد تو را دستخوش‌ خطرات‌ و آفات‌ نموده‌ به‌ طوفان‌ بلا خواهد سپرد. او در روز قيامت‌ محشور نمي‌شود مگر با تو، تو نيز برانگيخته‌ نخواهي‌ شد مگر با او، از تو بازپرسي‌ نخواهد شد مگر از او، پس‌ او را صالح‌ قرار بده‌، چون‌ اگر صالح‌ باشد با او انس‌ خواهي‌ گرفت‌ و اگر فاسد باشد از هيچ‌ چيز وحشت‌ نداري‌ مگر از او؛ آن همدم،‌ كردار و عمل‌ تو است‌.»

قيس‌ عرض‌ كرد: ‌ای پیامبر خدا! دوست‌ دارم‌ كه‌ اين‌ مواعظ‌ شما در ابياتي‌ از شعر درآيد تا ما با اين‌ أشعار بر افرادي‌ از عرب‌ كه‌ به‌ ما حكومت‌ كنند افتخار كنيم‌ و آنها را حفظ‌ نموده‌ و از نفائس‌ ذخائر خود قرار دهيم‌. رسول‌ خدا(ص)‌ به‌ يكي‌ از حضّار امر فرمودند كه‌ برود و حسّان‌ بن‌ ثابت‌ را بياورد.
قيس‌ مي گويد: همين‌كه‌ منتظر آمدن‌ حسّان‌ بوديم‌، در اين‌ فاصله زمانی‌ ،در تفكّر فرو رفتم‌ كه‌ اين‌ مواعظ‌ را خودم به‌ شعر درآورم‌. شعرها را ساخته‌ و پرداخته‌ و جزماً آماده‌ ساختم‌ و قبل‌ از اينكه‌ حسّان‌ برسد عرض‌ كردم‌: يا رسول‌ الله‌ من‌ شعرها را خودم‌ سرودم‌ و چنين‌ گمان‌ دارم‌ كه‌ مطابق‌ پسند شما باشد و براي‌ آن‌ حضرت‌ خواندم‌:


تَخَيَّرْ خَليطًا مِنْ فِعالِكَ إنَّما
قَرينُ الْفَتَي‌ في‌ الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَل‌
وَ لابُدَّ بَعْدَ الْمَوْتِ مِنْ أنْ تُعِدَّه
لِيَوْمٍ يُنادَي‌ الْمَرْءُ فيهِ فَيَقْبَلُ
فَإنْ كُنْتَ مَشْغولاً بِشَيْءٍ فَلا تَكُن
بِغَيْرِ الَّذي‌ يَرْضَي‌ بِهِ اللَهُ تَشْغَلُ
فَلَنْ يَصْحَبَ الإنْسانُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ
وَ مِنْ قَبْلِهِ إلاّ الَّذي‌ كانَ يَعْمَلُ
ألا إنَّما الإنْسانُ ضَيْفٌ لاِهْلِهِ
يُقيمُ قَليلاً بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَرْحَلُ


- از اعمالت همدمى انتخاب كن كه در قبر، فقط وفقط عمل، همدم و همراه انسان است.
- و چاره‌ای نیست پس از مرگ از اینکه آماده کنی آن را برای روزی که انسان را ندا می‌زنند و او می‌آید.
- پس، اگر مى‏خواهى مشغول كارى شوى، به كارى بپرداز كه خشنودى خدا در آن است.
- همراه انسان در حيات و ممات، چیزی جز كردارش نخواهد بود.
- بدان كه انسان در اين دنيا نزد خانواده‌اش براى اندك مدتى ميهمان است و پس از آن بايد به سوى قرارگاه اصلى خود کوچ کند.
اين‌ روايت‌ را مجلسي‌ در «روضۀ بحار» از «أعلام‌ الدّين‌» ديلمي‌ نقل‌ كرده‌ است‌ با اين‌ اختلاف‌ كه‌ طبق‌ اين‌ نقل، سرايندۀ ‌اشعار شخصي‌ از اصحاب‌ بوده‌ كه‌ در مجلس‌ حضور داشته‌ و او را صَلْصَال‌ مي‌گفتند.
*کتاب معادشناسي، آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني ،ج سوم، ص296؛ معانى الاخبار، ص‏233؛ الخصال، ج‏1، ص‏115

معارفی از کیهان

در کارهای خدایی اختلاف معنی ندارد

در محضر امام خمینی(ره)

در نجف دوستانی بودند که از ایران آمده بودند به عشق امام و احیاناً کسانی بودند که در ایران نمی‌توانستند بمانند و تحت تعقیب بودند، همه در نجف جمع شده بودند و آنجا، هم تحصیل می‌کردند و هم به مبارزه علیه دولت ایران ادامه می‌دادند، یک مدتی بین این برادرها یک سری اختلاف سلیقه‌هایی بودکه طبعاً منجر شده بود به یک سری برخوردهای لفظی، که این مسئله به گوش امام رسیده بود.
یک روز دیدیم که برای ما - ظاهراً آقا شیخ‌ عبدالعلی بود - پیغام داد که امام دعوت کرده که این برادران بیایند، امام می‌خواهند برادران را ببینند. شاید ما در حدود بیست نفر بودیم که خدمت امام رسیدیم و نشستیم و امام یک سری مطالبی را برای ما فرمودند، امام شاید یک ربع ساعت نصیحت کردند و مطالبی فرمودند که تقریباً یک برنامه عملی برای همه رفقای ما بود که انجام بدهند.
ایشان فرمودند که اصولا چه دسته‌ای در مبارزه پیروز می‌شوند و چه دسته‌ای هستند که ناکام می‌مانند؟ اگر کسانی‌که می‌خواهند کار بکنند، صرفاً سیاسی باشند و کارهایشان هم جز از چارچوب سیاست تجاوز نکند، اینها پیروز نمی‌شوند و ما در تاریخ ایران و فعالیت‌هایی که در ایران شده این مسئله را با تجربه دیدیم؛ کسانی بودند که صددرصد سیاسی بودند و سیاستمدار بزرگی هم بودند، دیدیم که آنها پس از پیروزی، از صحنه سیاست خارج شدند و به کلی فراموش شدند، حتی درمیان مردم و کسانی‌که طرفدار آنها بودند؛

پس کاری که شما می‌خواهید بکنید، اگر صرفاً سیاسی باشد چنین حالتی پیدا می‌کند، ممکن است که برای شما جلوه‌ای داشته باشد و پیش برود، اما این ادامه ندارد. ولی اگر این سیاست و فعالیت‌های سیاسی، منظم بشود به رنگ دین و آن «صبغه‌الله» با آن باشد که سیاست دینی باشد، سیاستی که خدا خواسته باشد، این استمرار پیدا می‌کند و مستمر خواهد بود، چون یک طرفش بسته است به خدا و این همیشگی است، هم به نفع مسلمان‌هاست و هم به نفع آن کسی است که داخل این کار و فعالیت شده، اگر این‌طور شد هیچ‌وقت اختلافی بین شما برادرها پیدا نمی‌شود، برای این‌که کار می‌شود کار خدایی و آن جایی که می‌بینید اختلاف پیدا می‌شود، آن جاهایی است که این حالت از آن گرفته می‌شود. حالت خدایی و برای خدا بودن و بستگی به خدا پیدا کردن. شما که آواره شدید، آمدید بیرون، از پدر و مادر و دوستان و برادران جدا شدید، برنامه‌هایتان باید برنامه‌های خدایی باشد. آن جلسه بسیار روی برادران اثر گذاشت.
* سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام(ره)، ج 1، حجت‌الاسلام محتشمی، ص 36

معارفی از کیهان

حوادث و گردش روزگار مایه عبرت و تجربه

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الثمّالی، قال:… واللهِ انّ لکم ممّا فیها علیهِا لدَلیلاً و تنبیهاً و مَثلاتهِا و تلاعبهِا بأهلهِا من تصریفِ أیاّمها و تغیرّ انقلابهِا[1]
به خدا سوگند كه در خود اين دنيا چيزهائى است كه شما را به بى ‏اعتبارى آن راهنمائى كرده و آگاه می‌سازد، از گردش روزهاى آن وتغییر یافتن دگرگونى‌های آن.
***
دنبالۀ بیان شریف امام سجاد (ع) و آن مکتوبی که ابی حِمزۀ ثمالی از ایشان نقل می‌کند. حضرت سوگند می‌خورند که از خود حوادث دنیا می‌توانید بر ضدّ دنیا ادّعانامه صادر کنید!
آنچه در حوادث دنیا مشاهده می‌کنید، از میان آنها می‌توانید دلائلی را علیه دنیا پیدا کنید. دگرگونیِ روزها؛ یومٌ لک و یومٌ علیک. دگرگونی‌هایی در دنیا مشاهدِه می‌کنید، از بیماری و صحّت، ذلتّ و عزّت، فقر و غنا، اینها تغییرّات دنیاست، پس نمیِ‌شود به آن اطمینان کرد.
از جملۀ آن چیزهایی که در دنیا هست، مثلات دنیاست. مثلات جمع مثله است، به معنای حوادث تلخ و بلایا و مشکلاتی که اتفاق افتاده است و از آنها مطلع می‌شوید [و قد خَلت منِ قبلهِم المثلات][2]حوادثی که اتفاق افتاده، مایۀ عبرت و تجربه است.
امیرالمؤمنین در خطبۀ نهج‌البلاغه می‌فرماید:

انَّ مَن صَرّحت له ِالعبرَ عمّا بین یدَیه من المَثلُات حَجَزته التقّوی عن تقحّم الشبهات،

هر که عبرت بگیرد، مثلات و حوادث گوناگونی را که اتفاق افتاده ببیند، تقوا و خودنگهداری و هوشیاری موجب می‌شود که در جاهای شبهه‌ناک پا نگذارد تا دچار آن حوادث نشود. اینها همه‌اش درس است.


بی‌اعتمادیِ به حوادث دنیا، به پیشامدهای دنیا به دلیل خود آنچه در دنیا اتفاق افتاده است. حضرت می‌خواهد غرور را در ما از بین ببرد، می‌خواهد رکونِ الی الدنیا را در ما از بین ببرد. عرض کردیم مثل چکشی که فیل‌بان دست گرفته، مرتب بر سرِ فیل می‌کوبد تا او را از تعرّض و تجاوز حفظ کند. این فیلِ مستی که در درون ماست، احتیاجِ به این چکشِ دائمی دارد.
*شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 8/2/92 به نقل از مشرق
______________
[1] - الشافی، ص 845
[2] - رعد، آیه 6

برپایی غرفه درمراسم22بهمن

اساتید ،مدیریت ،کارمندان و طلاب مدرسه علمیه حضرت ولیعصر (عج)، در راهپیمایی پرشور22 بهمن ماه شرکت نمودند. مدرسه نیز در غرفه فرهنگی –تبلیغاتی مرکز مدیریت حوزه های علمیه استان تهران ،واقع در ضلع شمالی خیابان آزادی ،روبروی پارک اوستا ، حضور یافته و ضمن معرفی مدرسه پاسخگوی سؤالات مردمی در باره فعالیت ها و نحوه ثبت نام در حوزه های علمیه بودند.

برگزاری مراسم جشن 22 بهمن

مراسم جشن پیروزی انقلاب اسلامی ،روز شنبه 96/11/21 با حضور طلاب در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر(عج) برگزار شد.در این مراسم بعد از تلاوت قرآن ابتدا سرکار خانم میرخان ضمن ایراد سخنانی،به بیان خاطرات آن دوران پرداختند.سپس نماز جماعت اقامه شد ومراسم با همخوانی سرود توسط تعدادی از طلاب و پذیرایی پایان یافت .

حسن خلق یعنی کمک به مردم

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فى الكافي، عن الباقر: قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم):… طوبي لمَن حَسُن مع الناس خُلقُه و بذَل لهم معونتَه و عدل عنهم شرّه.[1]


]امام باقر(ع)به نقل از رسول خدا (ص) فرمود:خوشا به حال کسی که اخلاقش را با مردم نیکو گرداند و توان (و نیروی) خویش را برای آنان بذل کند و شرارتش را از آنان باز دارد[.


خُلق در اينجا طبعا به معناي اخلاقِ رفتاري است، يعني برخورد او با مردم، برخوردِ ناشي از حُسن اخلاق باشد؛ تندي، تلخي، جفا، بي‌اعتنايي نسبت به امر مردم در او وجود نداشته باشد.
حُسن خلق فقط لبخند زدن نيست اگرچه لبخند زدن هم يکي از اجزاء حُسن خلق است. علاوه‌بر اين، کمک هم به مردم بکند؛ چه کمکِ مالي، چه کمکِ آبروئي، چه احياناً کمک بدني و جسمي.


درِ احوال مرحوم آقاي حاج ميرزا علي آقاي قاضي (رضوان الله عليه)، اين مرد بزرگ، ديدم که ايشان، بعد از ظهر گرم تابستان در يکي از کوچه‌هاي نجف ايستاده بودند. کسي که اين را نقل مي‌کند، مي‌گويد: من ديدم ايشان ايستاده و يک بچه اي دو مشک بزرگ آب را سوار الاغ مي‌آورد. آن وقت در نجف آب کم بود، از بيرون، از کوفه، جاي ديگر آب مي‌آوردند. ريسمان مشک‌ها باز شد، هر دو روي زمين افتاد. اين بچه که نمي‌توانست هر دو مشک آب را بردارد و سوارِ الاغ کند، ببندد، آن راوي که يکي از علماست مي‌گويد: چشم آقا که به من افتاد، فرمود: بياييد به اين بچه کمک کنيم! گفتم: اينجا اين مشک به اين سنگيني روي زمين افتاده، گل‌آلود، لباسهايمان گِلي مي‌شود! خصوصاً لباس ايشان؛ چون مرحوم آقا ميرزا علي آقا لباسِ سفيد مي‌پوشيدند. مي‌گويد من حاضر نبودم. آنقدر اصرار کردند که من قبول کردم. سپس آمديم و مشک را با زحمت روي الاغ گذاشتيم و بستيم و به بچه گفتيم بردار ببر!
آن عالم، حاج ميرزا علي آقاي قاضي را نشناخته بود، بعد نشانه‌هاي او را از بعضي از دوستانش پرسيده بود، آنها گفته بودند بله، اين شخص، حاج ميرزا علي آقاي قاضي است.

 


خدمت به مردم يکي از امهّات کارِ بزرگانِ عالم، فقيهِ عارفي مثل مرحوم قاضي طباطبايي بوده است، يکي از مهم‌ترين ارکان سلوکشان همين بوده که در هواي گرم نجف، بعد از ظهر، در کوچه پس کوچه، کمک به يک پسر بچه‌اي که آنجا در مانده، اين برايش از همه چيز مهم‌تر است، حتيّ در کمک جسمي مثل اين مورد.
کمکِ آبروئي آسان‌تر است، کمک مالي آسان‌تر است. خوشا به حال کسي که شرّش را هم از آنها باز بدارد. چون هر انساني يک شرّي هم دارد، ماها منشأ شرور هم هستيم، ممکن است منشأ خيرات هم باشيم، اخلاقمان بد است، غضب غلبه مي‌کند، اميال گوناگون غلبه مي‌کند، خودخواهي‌ها غلبه مي‌کند. اينها در رفتار بيروني ما بروز و ظهور پيدا مي کند. اين بروز و ظهور را از مؤمنين، از مردم باز بداريم، نگذاريم آنچه از شرور نفس برمي‌خيزد، از برخي از اغراض غلط ما، از بعضي از صفات و ضعف‌هاي اخلاقيِ ما بر‌می‌خیزد، نگذاريم که اين روي مردم سرريز بشود و به آنها ضرر برساند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج ، 8/8/91 به نقل از مشرق
___________________
[1] - الشافی، ص 821

معارفی از کیهان

ویژه نامه انقلاب اسلامی ایران (بمناسبت 22 بهمن)

پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع عصر تازه ای در تاریخ ایران به شمار می رود.کشوری که چندین هزار سال تحت سلطه ی شاهان و استعمارگران قرار داشت از بند زنجیر اسارت رها شده و سرنوشت آن را مردم مسلمان و انقلابی رقم زدند.در یک کلام،ظهور انقلاب اسلامی ایران حاصل زحمتهای اولیای دین برای اجرای قوانین اسلام و برپایی حکومت عدل الهی بود.

ریشه های انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران که بدون وابستگی به شرق و غرب در 22 بهمن 1357 ه.ش،به پیروزی رسیده بود، معادلات سیاسی استکبار جهانی را بر هم ریخت. انقلابی نوپا که کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شد.(انقلاب سال های 1978،1979 (1357) و پیامدهای آن برای نخستین بار در خلال 25 سال،توجه وسیع همگانی، همراه مقدار زیادی سرگردانی و ابهام را نسبت به ایران جلب نمود. این انقلاب حتی با الگوها و انتظارات کسانی که به نسبت خوبی از اوضاع ایران مطلع بودند،نیز سازگار نبود.) بی شک، چنین حادثه ای بزرگ، مسایل بی شماری در پی داشت، چنان که برخی، روزهای انقلاب را در مقابل تحولات سال های اولیه ی بعد از پیروزی ناچیز می شمارند. انقلاب اسلامی ایران در عمر کوتاه خود مراحل متعدد و سرنوشت سازی را سپری کرده است.

اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی
با نگاهی گذرا بر تاریخ، روند و بستر شکل گیری و تکوین انقلاب اسلامی، هدف اصلی و اصیل این نظام نوین، احیای اسلام و ارزشهای دینی و حاکمیت بخشیدن به دین الهی، فارغ از هر گونه گرایش و تأثیر پذیری از مکتب های بشری، در جامعه بود. جامعه ای که سالهای سال زیر سلطه و اقتدار صاحبان زر و زور قرار داشت.

البته در کنار این آرمان بزرگ، اهدافی مانند عدالت اجتماعی، آزادی خواهی، استقلال در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فکری و …، نیز وجود داشت، که همه این اهداف نیز در قالب اسلام، معنای واقعی خود را در انقلاب اسلامی پیدا می کند.

روند تاریخی انقلاب اسلامی ایران
16 مهر 1340 ش.========تصویب قانون انجمن های ایالتی و ولایتی.

8 آذر 1341 ش.========لغو قانون انجمن های ایالتی و ولایتی .

19 دی 1341 ش.========اعلام انقلاب سفید.

2 بهمن 1341 ش.========تظاهرات مردم در تهران.

1 فروردین 1342 ش.========اعلام عزای عمومی در عید نوروز.

2 فروردین 1342 ش.========تهاجم رژیم پهلوی به مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه.

13 خرداد 1342 ش.========دستگیری حضرت امام خمینی.

عوامل پیروزی انقلاب اسلامی
اولین شگفتی انقلاب اسلامی نوع ایدئولوژی آن و تغییری بود که درنسل انقلاب ها ایجاد کرد.

پاسخ به این پرسش که چرا انقلاب اسلامی توانست درمدتی نسبتا کوتاه بر یک رژیم مقتدر پیروز شود نیز تاحد زیادی به همین مسأله یعنی نوع ایدئولوژی و ماهیت انقلاب اسلامی باز می گردد. زیرا به دلیل سنخیت این ایدئولوژی با تاریخ، فرهنگ و آموزه های دینی مردم ایران، به سرعت خیابان ها از جمعیت پر گردیده، حرکت سراسر کشور را فراگرفته و توان هر گونه ایستادگی ازرژیم پهلوی و حامیان خارجی اش سلب گردید.

نوع ایدئولوژی، ماهیت و رهبری هر انقلابی تاثیر آشکاری نیز برشرایط و حوادث پس از وقوع انقلاب به جای می گذارد. اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت قانون اساسی کشور تدوین و نظام جدید با اتکا بر نقش مردم مستقر گردیده ثبات و تعادل لازم پدید آمد، بدون شک این امر ناشی از ایدئولوژی اسلامی انقلاب و رهبری حضرت امام بود.

ایمان و معنویت در انقلاب اسلامی
مـتـفـکـران و نـظـریـه پـردازان بـزرگ جـهـان ، مـقـالات و کـتـابـهـای بـسـیـاری دربـاره “عوامل موثر در پیروزی انقلاب اسلامی” نوشته و اعتراف کرده اند که وقوع انقلاب در ایـران در سـال 1357 ش / 1979 م آنـان را بـه تـغـیـیر و تصحیح نظریاتشان درباره چگونگی شکل گیری، رهبری و پیروزی انقلاب ها واداشته است.

امام خمینی (ره ) که آگاه ترین مردم به اوضاع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در سـال اوج گـیـری نـهـضـت و قـبـل از آن بـود، مـهـم تـریـن عـامل پیروزی و رمز موفقیت را همانا “تحولی الهی” می داند که در روح مردم ایجاد شده بـود. مـردم بـا سـخـنـان حـضـرت امـام مـتـحـول شـدنـد و بـا تـوجـه بـه خـداونـد و اتـکـال بـه ذات قـادر مـتـعـال، تـرس از رژیـم را به کناری نهادند و با شجاعت تمام در مـقابل اسلحه سنگین حاکمان ظالم ایستادند. آنان برای خدا قیام کردند و کشته شدن در این راه را شـهـادت و فـوز عـظـیـم دانـسـتـنـد. مـجـمـوعـه ایـن عـوامـل ، مـعـنـویـتـی در کـشـور حـاکـم سـاخـت کـه ثـمـره آن نزول امدادهای غیبی، وحدت همه اقشار مردم و سرانجام پیروزی معجزه آسا بود.

ماهیت مردمی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران برخلاف انقلابها و جنبشهای معاصر ایران، انقلابی فراگیر و شامل بود و این از دو جنبه قابل اشاره است، هم به لحاظ هدفها و آرمانها و هم به لحاظ شرکت آحاد مردم در آن که حول یک هدف بلند و همه جانبه گرد آمده بودند. همان گونه که انقلاب اسلامی ناشی از همکاری علل و عوامل گوناگون بود، هدف و آرمان آن نیز فراگیر و گسترده بود، یعنی در عین اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و انسانی، دارای هدفهای اسلامی و مذهبی نیز بوده است.

بر این اساس، مبارزه ملت ایران تنها قیام علیه استیلای سیاسی، استعمار اقتصادی، استبداد داخلی، فقدان توسعه، جدایی دین از سیاست، نظام طبقاتی و فرهنگ و ایدئولوژیهای غربی نبود، بلکه انقلابی علیه همه اینها و به منظور استقرار نظام مستقل، اسلامی، مردمی و ملی بود و مردم در شعارهای خود، همه هدفها و آرمانهای خود را مشخص کرده، مهر فرهنگ و هویت خود را به آن می زدند.انقلاب اسلامی، در پی عدالتخواهی، آزادیخواهی، استقلال طلبی، اثبات هویت خودی، تثبیت ارزشها و معیارهای مکتبی، استقرار نظام حکومتی اسلام و…بود.

رهبری امام خمینی(ره)
تحلیل ماهیت این انقلاب از تحلیل رهبری انقلاب جدا نیست و این مسئله در ارتباط با مسئله خودیابی ملت ما مطرح میشود.باید پرسید که چه شد امام خمینی رهبر مطلق شد،آن چنان که حتی آنهائیکه از نظر ایده و هدف در قطب مخالف ایشان جای داشتند،چاره ای جز اذعان به رهبری ایشان نداشتند.چرا سخنان امام اینهمه موج میآفرید؟چرا اعلامیه های ایشان با نبودن امکانات و وسائل و با بودن اختناقها و شکنجه ها و خطر مرگها به سرعت در سراسر کشور پخش می شد؟

بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم،و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است، و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابو ذر…و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند.

دستاوردهای انقلاب اسلامی
دست آوردهای داخلی را در چهار محور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می توان بررسی کرد:

الف ـ دست آوردهای سیاسی

۱. سرنگونی نظام شاهنشاهی
۲. استقرار نظام جمهوری اسلامی
۳. افزایش آگاهی و بینش سیاسی مردم
۴. استقلال و دگرگونی اصول سیاست خارجی
ب ـ دست آوردهای فرهنگی

رژیم پهلوی، برنامه ی ایده آل خود را برای آینده ی ایران بر پایه ی استقرار رژیمی به سبک غرب بنا نهاده بود.

انقلاب اسلامی که در درجه ی اول، یک انقلاب فرهنگی بود، با تعمیم خود باوری فرهنگی و گسترش شعایر دینی، زمینه را برای تقویت پایه های ایمانی مردم، کاهش بزه کاری و خطاهای اجتماعی و پرورش نسل های خودباور فراهم کرد.

ج ـ دست آوردهای نظامی

انقلاب اسلامی، با بسیج مردم به پیروزی رسید و با پشتیبانی آنان توانست از جنگ تحمیلی گسترده و تحرک های تجزیه طلبانه، سربلند بیرون آید. بدین ترتیب، جمهوری اسلامی به ثبات و امنیت ملی و اعتبار بین المللی دست یافت.

 

انقلاب اسلامی از نگاه امام و یاران انقلاب
انقلاب ما عظیم است و متکی به هیچ قدرتی نیست نه قدرت شرق و نه قدرت غرب، انقلاب هایی که در دنیا می شود به یکی از این دو ابرقدرت متکی است ولی انقلاب مردم ما انقلابی است متکی به خود مردم، پس مردم باید از پیامدهای انقلابشان گله نداشته باشند. (صحیفه نور، جلد19، صفحه 58، شماره 3، تاریخ 18 / 3 / 63)

اکنون مسلمانان باید با دقت مسایل را بررسی کنند و انقلاب های غیراسلامی را به انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنند، انقلاب اسلامی در عین حال که وارث یک کشور صددرصد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود … . دشمنان ما باید بدانند که هیچ انقلابی در جهان همانند انقلاب اسلامی ما با ضایعه ای کم و ره آوردی عظیم همراه نبوده است و این نیست جز به برکت اسلام. (صحیفه نور، جلد13، صفحه 82، شماره 29، تاریخ 21 / 6 / 59)

انقلاب اسلامی از نگاه جامعه شناسان غربی
جامعه شناسان کلاسیک، پدیده های اجتماعی ازجمله انقلاب را با دیدگاهی خاص مورد بررسی قرار داده اند که به طور کلی می توان آنها را در پنج چشم انداز نظری بررسی کرد: نظریه مبارزه طبقاتی (کارل مارکس)، همبستگی اجتماعی (امیل دورکیم)، کاریزما و جنبش اجتماعی (ماکس وبر)، رئالیسم یا واقع گرایی سیاسی (ویلفردو پارتو) و نظریه روان شناختی فردگرایانه (دوتوکویل).

امّا جامعه شناسان معاصر، با الهام گرفتن از کلاسیک ها و تلفیق نظریات آنها و تحت تاثیر تحولات دنیای معاصر، مباحث مربوط به انقلاب را با عناوینی چون تحولات و دگرگونی ها بررسی کرده اند و در بطن موضوع هایی نظیر جهانی شدن، مدرنیسم و پست مدرنیسم مورد توجه قرار داده اند. آنها به مرزبندی دگرگونی ها توجهی نمی کنند و ارزش های جهان غرب را همراه با یک سری اصلاحات، شایسته گسترش می دانند.

آسیب شناسی انقلاب اسلامی
شناخت آسیبها و آفتهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کنند، نخستین و اساسی ترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب هاست و تلاش لازم برای پویایی سیر تکاملی انقلاب اسلامی را قوت می بخشد. دشمن می کوشد از همه امکانات خود استفاده کند تا در راه تشخیص حق از باطل و حرکتِ بدون لغزش در مسیر مستقیم دین و انقلاب اسلامی، خدشه و انحراف و ابهام ایجاد کند. امام محمدباقر(ع) حفظ عمل و استمرار آن را از خود عمل مهم تر و دشوارتر برمی شمارد:

اَلاِبْقاءُ عَلی الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ

امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار انقلاب اسلامی که انقلاب را از فراز و نشیبهای فراوان و امواج متلاطم فتنه های شکننده به سلامت عبور داده، درباره سختی و مشقت حفظ دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید:

بدانید که حفظ یک پیروزی مشکل تر است از پیروزی به دست آوردن، کشور گشایی از حفظ کشور آسان تر است. الان ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم، یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدایی بود گذشت و پیروز شدید بحمدالله؛ لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهایی که شما به دستتان آمد امروز مشکل تر از خود آن پیروزی است که به دستتان آمده؛ نگهداری اش مشکل تر است.

انقلاب اسلامی و نسل سوم
انقلاب اسلامی از آغاز شکل گیری تاکنون، با چهار نسل مواجه است:

۱. نسل اول، کسانی هستند که در سال 1342 جوان بودند و بخشی از عمر خود را در مبارزه با استبداد رژیم منفور سابق گذراندند و به همراه امام (ره) موجب به وجود آمدن انقلاب اسلامی شدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند.
۲. نسل دوم که پرورده نسل اول است، کسانی هستند که موتور حرکت انقلاب اسلامی بودند و جنگ تحمیلی را اداره کردند و با کمترین امکانات، توانستند بر ارتش مزدور صدام پیروز شوند و حماسه های جاودانه ای از خود به یادکار بگذارند و در واقع نسل انقلاب و جنگ نام دارند.
۳. نسل سوم، فرزندان نسل دوم هستند و تجربه پیش از انقلاب، انقلاب و جنگ را ندارند. آینده کشور در اختیار همین جوانان نسل سوم انقلاب است . از این رو، شناخت صحیح این نسل و ویژگی های آنان، از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار بوده و ضرورت توجه به آن را در بخش های سیاستگذاری و اجرایی کشور خاطر نشان می سازد.

هنر و ادبیات انقلاب اسلامی
هنر در نظام قدیم،مظلوم بود،چون از ارزشها و آرمانهای انسانی جدایش کرده بودند…آنها که به زور و زر تکیه داشتند،ابزاری برای استوار ماندن تخت و قدرت خود می خواستند.هنر محکوم بود که در خدمت هدفهای زورگویان و زراندوزان در آید،هر جا لازم شد توجیه گر راه و کار آنها و هر گاه نیاز افتاد حربه ای بر ضد ارزشهای اصیل و در همه حال مخدر و گمراه کننده باشد.تنها هنگامی که ایمان و گستاخی در هنرمندی به هم می رسید،هنر در خدمت اصالتها و ارزشهای حقیقی در می آمد و این بسی کمیاب و زودگذر بود.

انقلاب اسلامی،زنجیر ستم را از گردن هنر هم گشوده است.اما طوق فرهنگ منحط و اغواگر غربی را از گردن آنها که به آن خو گرفته و دل بسته اند،به آسانی نمی توان گشود.هنرمندان تربیت یافته در نظام منحط ستمشاهی از این جمله اند و چنین است که امروز هم باید هنر روئیده در گلخن ارزش های طاغوتی را به چشم یک خطر دید.

hawzah.net

شاخص‌های خوشبختی


خوشبختی چیست وشاخص‌های آن از منظر آموزه‌های وحیانی کدام است؟


پاسخ:

1- صبر، تحمل و توکل: صبر و تحمل دربرابر تلخی‌ها و ناراحتی‌های دوران زندگی، رمز موفقیت و خوشبختی است. استقامت در مسیر سعادت، آن‌گاه استمرار دارد که طالب خوشبختی، در اثر ایمان، روح و روان خویش را به صبر و تحمل عادت دهد. انسان باید بداند که هیچ پناهگاهی دربرابر حوادث ناگوار روزگار، ایمن‌تر از پناهندگی به خدای مهربان نیست. انسان متوکل، ضمن تلاش و تکاپوی بسیار، خود را صاحب تمام توان‌ها و صلاحیت‌ها نمی‌داند، با دیده‌ای فراتر از چشمان ظاهری، کارهای خود را به دست کارساز آفرینش و توفیق‌آفرین هستی می‌سپارد و با نشاط روحی و قوت قلب در عرصه سعادت و سلامت فعالیت می‌کند.


2- نیت الهی داشتن در کارها: خلوص نیت به پروردگار متعال، راه وصول به خواست‌ها و اهداف است؛ زیرا جهان هستی با تمام خصوصیاتش تحت سیطره و اراده اوست و هیچ عاملی نمی‌تواند بدون اراده خداوند، مفید یا مضر به حال کسی باشد، و خداوند اراده کرده است آنانی را که با نیت خالص عمل کنند، سعادتمند سازد.


3- دانش و بینش: دانش، مشعل فروزان دیدن است، و بینش، روشنگر خوب دیدن، درست دیدن و به جا دیدن. انواع دارایی‌های مادی و معنوی و تمام امکانات رهیابی، در صورتی زمینه‌ساز نیک‌انجامی و خوشبختی خواهند بود که در مسیر انسانی و انگیزه الهی به کار گرفته شوند. دانش و بینش، لحظه‌های زندگی را صفحات زرینی می‌کنند که همه نعمت‌ها، به کیمیایی ارزشمند، تبدیل شده، در راه رسیدن به خوشبختی و سعادت رقم می‌خورند.


4- رهایی از اسارت‌های ذلت‌بار: غبارروبی ضریح وجود از دلبستگی‌های پوچ و بی‌محتوا و پاک کردن آیینه نفس از وابستگی‌های پست، زمینه‌ساز رویش زلال عشق و معرفت بر صفحه دل و رواق دیده می‌شود. ارمغان هدایتی که رسولان الهی نخستین وظیفه خود را در انجام دادن آن بیان کرده‌اند، تهذیب نفس و رهایی از اسارت ذلت‌بار است. بی‌شک، هرچه زنجیر‌های وابستگی به تعلقات مادی و هوس‌های حیوانی کمتر باشد، قدرت پرواز و شکوفایی بیشتر خواهد شد و این، رمز سعادت و راز خوشبختی حقیقی در گذر زندگی دنیوی است.


5- اخلاق شایسته: گام دیگر در دستیابی به قله رفیع خوشبختی آن است که در عرصه زندگی در مدار حق و بندگی، اخلاق شایسته پیدا کنیم. رویی گشاده، اخلاقی ملایم و سخنانی زیبا و مهذبانه داشته باشیم، از سلیقه‌های شخصی‌ای که آنها را به نام دین جا می‌زنیم، دوری کنیم، خودسازی را در خمودی، بی‌حالی، بداخلاقی و سکوت بی‌جا ندانیم، و از آن سو، خوش‌اخلاقی را در شکستن حریم الهی و دریدن مرزهای دین نبینیم.


اخلاق در نگاه پاک معصومان(ع) خوشبختی جاودان معرفی شده است. رسول اکرم(ص) فرمود: «کسی که این ویژگی‌های شایسته را دارا باشد، نیکبختی دنیا و آخرت را از آن خود کرده است: اخلاق نیک که با آن در بین مردم و با آنان زندگی کند؛ قلب خاشع و سپاسگزار از تمامی نعمت‌های الهی؛ زبانی که به ذکر خداوند مشغول است.» (بحارالانوار، ج 93، ص 311)
و چون شخصی از رسول‌الله(ص) دستورالعملی خواست تا با عمل بدان محبت خدا، خلق خدا، افزایش مال و دارایی، طولانی شدن عمر و محشور شدن با پیامبر(ص) را - که دستاوردی جز خوشبختی دنیا و نیکبختی آخرت نخواهد داشت - به دست آورد، حضرت فرمود: «اگر محبت خداوند می‌خواهی، پرهیزکار و متقی باش، اگر علاقه مردم را می‌جویی به آنان نیکی کن و از آنچه در دستشان می‌بینی، روی بگردان، اگر افزایش دارایی خود را طلب می‌کنی، آن را از حقوق الهی و مردم، پاک کن. اگر سلامت تن می‌خواهی، بسیار صدقه بده. اگر بلندی عمر می‌جویی، صله رحم کن و اگر به دنبال محشور شدن با من هستی، سجده‌هایت را طولانی نما.» (همان، ج 85، ص 164)

معارفی ازکیهان

کدام تقوا به درد می‌خورد ؟

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

فی الکافی، عن الثمّالی، قال:… انهّا لتَرفعُ الخَمیل و تضَع الشریفِ و توُردِ اقواماً الی النار غداً فَفی هذا مُعتبَرٌ و مُختبَر و زَواجِرُ لمِنتبَهِ.[1]


[دنیا] انسان پست را بلندمرتبه کرده و انسان شریف را خوار می‌گرداند و اقوامی را در آینده به جهنم وارد می‌سازد. در این مطلب، عبرتی و آزمونی و بازدارنده‌ای برای اهل بصیرت و خرد است.


دنباله فرمایش مکتوب امام سجاد (ع) است که ابی‌حمزۀ ثمالی نقل می‌کند. ضمیر آنها به دنیا برمی‌گردد، خمیل یعنی آدمِ غیرمعروف منزوی، خامل الذکر یعنی: کسی که شناخته نمی‌شود، او را نمی‌شناسند، ناگهان می‌بینید یک انسان گمنام را حوادث دنیا و صروف دهر[گردش روزگار] بالا می‌آورد! گاهی به عکس، یک انسان شریف را که در جامعه شرافتی دارد، احترامی دارد، او را پایین می‌آورد! همه این‌ها خلاف قواعد متعارفی است که انسان در ذهن خود برای امور جاری فرض می‌کند، اما دنیا این کار را می‌کند، طبیعت دنیا این است. از این‌ها بالاتر این است که یک مردمی را، گروه‌هایی را فردا به سمت آتش می‌کشاند!


جاذبه‌های چرب و شیرین دنیا، افرادی را چنان گرفتار می‌کند که سرنوشتشان آتش است. نتیجه این است که ما اگر موقعیتی داریم، مقام و جایگاهی داریم، اسمی و اعتباری داریم، تصور نکنیم این یک امر دائمی و تضمین شده است. وقتی که این تصور را نکردیم، چکار می‌کنیم؟ آنجا هر قدمی که می‌خواهیم برداریم، مراقبت می‌کنیم که درست برداریم. وقتی انسان خاطرش جمع بود، همین طور چشمش را روی هم می‌گذارد، فرض کنید یک جاده آسفالته اتوبان عریضی است، شما هم پشت فرمان نشسته اید، اصلاً احتیاج به نگاه‌کردن نیست. چون جاده صاف است، اما اگر احتمال دادید که جاده هموار نیست، بی‌مانع نیست، طبعا چشم را باز می‌کنید، مراقبت می‌کنید.


این، یعنی تقوا، تقوا یعنی بازکردن چشم، جمع کردن حواس، مراقب بودن پیش پا که ناگهان لغزشی پیدا نکنید، ناگهان ضربه‌ای نخورید! نکته مهم اینجاست. حال که می‌خواهیم مراقب باشیم، از چه حیث مراقبت بکنیم؟ گاهی انسان مراقب کارهایش است که مبادا خلاف نظر زید باشد، مبادا امر زید زمین بماند. گاهی تقوای انسان یا آن مراقبتی که انسان می‌کند، به ملاحظۀ هوس‌ها و شهوات نفسیِ خودش است؛ مبادا طوری عمل بکنم که درآمدم کم بشود! یا دوستی که به من اطمینان کرده، پولش را در اختیار من گذاشته، نسبت به من بدبین بشود! این تقواها به درد نمی‌خورد، این‌ها همه‌اش مظاهر دنیاست.
آنچه لازم است، تقوَی الله است، تقوَی الله یعنی: انسان در همۀ امور مراقبت کند در هر قدمی که می‌خواهد بردارد، ببیند واقعا این کار مورد رضای خدا هست یا نیست؟ البته به ما دستور ندادند وسواس به خرج بدهیم، شبهه‌های کوچک را قوی بگیریم، جای جریان اصول و عمل به امارات عقلائی و این حرف‌هاست، یعنی شرع مقدس زندگی را بر انسان سخت نکرده است. عرض کردیم بزرگی به ما نوشته بود: مراقب باشید کار حرام انجام ندهید، کار واجب انجام بدهید. مراقبت یعنی همین، آنچه از ما خواستند، این است. این چیزهایی که گفتیم، از صروف دهر و حوادث دنیا و ثابت نبودنِ جریان زندگی در این عالم و این تغییر و تبدیل‌ها، در این‌ها اعتباری است برای انسان که انسان عبرت بگیرد، جای آزمایش است و هشدارهایی هست، نه برای غافل، بلکه برای کسی که بیدار باشد، حواسش جمع باشد، یک اشاره کوچک، او را متوجه می‌کند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 10/2/92 به نقل از مشرق
[1]. الشافی، ص 845.

معارفی از کیهان

راز ماندگاری انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در آغاز ورود به دهه پنجم خود هنوز هویت «انقلاب»ی خود را حفظ کرده و «نظام اسلامی» برآمده از آن هنوز در کار تکمیل و تداوم ایده‌های انقلاب 1357 می‌باشد. هیچکدام از اصول و اهداف انقلاب اسلامی دگرگون نشده و موضوعیت خود را از دست نداده است. رهبری و مردم انقلابی هنوز راه انقلاب را با حرارت ادامه می‌دهند و از این رو جهان هنوز چشم انتظار اتفاقات راهبردی تازه‌ای است که این انقلاب در کار تحقق آن است. این مهمترین و اساسی‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌هایی است که طی سیصد سال گذشته در اندازه‌ای جهانی یا داخلی به وقوع پیوسته‌اند. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:


وقتی سخن از انقلاب در مفهوم شناخته شده آن می‌کنیم، در سیصد سال گذشته به انقلاب‌هایی نظیر انقلاب (1789-1799) فرانسه، انقلاب (اکتبر 1917) روسیه، انقلاب (1949) چین، انقلاب (1947) هند و انقلاب (1954-1962) الجزایر می‌رسیم که هر کدام با اهداف معینی و علیه رژیمی خاص به وجود آمده و به پیروزی رسیدند. هیچکدام از این انقلاب‌ها و انقلاب‌های مشابه دیگر در یک دوره طولانی باقی نمانده و خطوط اساسی آن در یک زمان کوتاه دستخوش دگرگونی شده است. از این نظر انقلاب اسلامی ایران یک استثنا به حساب می‌آید.


انقلاب فرانسه که در اواخر قرن هجده علیه دودمان سلطنتی «بوربون» برپا شد در سال 1793 یعنی چهار سال پس از پیروزی توسط گروهی به رهبری «روبسپیر» به پایان رسید و نظام سلطنتی بازگشت. کمی بعد جنگ داخلی فرانسه که به بعضی کشورهای بزرگ اروپایی‌هم سرایت و جنبه‌ای خارجی هم پیدا کرد، در گرفت و 13 سال به درازا کشید و به جنگ‌های ناپلئونی شهرت یافت. در جریان این جنگ‌ها 2/567/000 نفر از نظامیان و شهروندان فرانسه، اسپانیا، انگلیس و ایتالیا کشته شدند که تعداد قربانیان فرانسوی 1/836/000 نفر بود. در آن زمان جمعیت فرانسه بین 15 تا 17 میلیون نفر بوده است. انقلاب فرانسه اگرچه در ابعاد فرهنگی استمرار پیدا کرد و هنوز هم در سطح جهانی اثرگذار است اما ماهیت مردمی آن که برهم زننده روابط گروه‌های پرقدرت بود و نیز عدالت‌گرایی آن کاملاً از بین رفت و هویت استعماری و جنگ‌طلبی دوره بوربون‌ها باز تولید گردید. انقلاب فرانسه در بعد فرهنگی نیز به فروپاشی اخلاق، خانواده و حقوق فردی منجر گردید. کتاب‌هایی که اندیشمندانی نظیر «دوتوکویل» و «فرانتس فانون» درباره انقلاب فرانسه نوشته‌اند بیانگر آن است که اهداف انقلاب 1789 فرانسه چند سال بیشتر دوام نیاورد و از بین رفت. الکسی دوتوکویل (1805-1859) که یکی از مؤسسین جامعه‌شناسی و علم سیاست امروزی است و کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» را نوشته است، می‌گوید انقلاب فرانسه در سال 1789 از بین رفت و بیش از یکسال دوام نیاورد.


انقلاب اکتبر روسیه در پی یک سلسله درگیری‌های طولانی در حد فاصل 1905 تا 1917 با غلبه بر تزارها به پیروزی رسید. در این انقلاب طبقات کارگری و فرودست روسیه به رهبری «لئون تروتسکی» (1879-1940) بر ارتش سفید تزارها که تحت حمایت انگلیس و فرانسه بود غلبه کرد و با کنار زدن تزار نیکلای دوم رمانف به پیروزی رسید. تروتسکی 130 روز بعد کنار گذاشته شد و «ولادیمیر لنین» رهبری انقلاب را بدست گرفت. او در اوایل سال 1924 بعد از سه سال بیماری که این اواخر او را از رهبری و اداره امور ناتوان کرده بود از دنیا رفت و اداره امور بدست «ژوزف استالین» افتاد که تا زمان مرگش در سال 1953 استمرار پیدا کرد. همه کسانی که درباره انقلاب روسیه قلم زده‌اند با صراحت نوشته‌اند انقلاب کارگری روسیه از 1922 که لنین از اداره امور ناتوان شد و کار بدست نخست‌وزیر او استالین افتاد، از بین رفت و به ضد خود تبدیل گردید. پس از آن میلیون‌ها کارگر که خواستار بهبود شرایط زندگی بودند به اردوگاه‌های کار اجباری در معادن سیبری گسیل می‌شده و بسیاری از آنان بدلیل شرایط سخت کار از بین می‌رفتند. انقلاب سوسیالیستی اکتبر که نوید جهانی آزاد و خالی از طبقه چیره‌دست می‌داد از بین رفت و «شوروی» تبدیل به یک قطب استعماری گردید. در جریان این انقلاب و شورش‌هایی که در حد فاصل 1917 تا 1922 به وقوع پیوست، بیش از 20 میلیون نفر کشته شدند که 13 میلیون نفر از آنان مربوط به پنج سال پس از پیروزی انقلاب بود. وقتی استالین روی کار آمد تمام آموزه‌های سیاسی و اجتماعی و در واقع میراث مارکس و لنین و تروتسکی را کنار گذاشت و دیکتاتوری مطلق و در واقع بازسازی رژیم تزاری رومانف جای آن را گرفت.


انقلاب کشاورزان چین از 1921 آغاز گردید و در سال 1949 یعنی پس از نزدیک به 30 سال به رهبری «مائو زئونگ» به پیروزی رسید. شعار و هدف آن در بعد داخلی برچیدن رژیم طبقاتی و احقاق حقوق کشاورزان و در بعد خارجی مبارزه با سیطره آمریکا و شوروی بود. انقلاب چین در دهه اول درگیر جنگ داخلی بود و به مرگ چندین میلیون نفر منجر گردید. مائو در سال 1958 با هدف اصلاح وضع زندگی مردم، برنامه «جهش بزرگ به پیش» را به اجرا گذاشت که رویکردی مالکانه داشت و با شعارهای انقلاب او تطبیق نمی‌کرد. این برنامه به بروز قحطی گسترده در چین انجامید و موجب مرگ بیش از چهل میلیون نفر گردید. مائو اگرچه در سال 1976 یعنی 33 سال پس از پیروزی انقلاب از دنیا رفت، اما چین در دهه آخر عمر رهبر انقلاب خود به او پشت کرد. «انقلاب فرهنگی چین» که اساساً ماهیتی سیاسی و اقتصادی داشت و نه فرهنگی از اوایل دهه 1970 آغاز شد و در واقع بساط انقلاب چین را در زمان حیات رهبر آن در هم پیچید. از این زمان چین «سرمایه‌داری» را جایگزین سوسیالیسم کرد و برقراری رابطه همه‌جانبه با آمریکا که در ادبیات آن «امپریالیسم» خوانده می‌شد در دستور کار قرار داد و در واقع از بعد سیاست خارجی در آمریکا هضم شد کما اینکه هنوز چینی‌ها در مسائل سیاست خارجی خود را در نقطه «تعارض» با آمریکا قرار نمی‌دهند و هویت متمایزی ندارند. چین البته در دهه‌های اخیر در بعد اقتصادی رشد فراوانی کرد ولی اصالت چین مخدوش گردید.


انقلاب الجزایر طی مبارزاتی که مردم الجزایر در حد فاصل 1954 تا 1962 علیه استیلای فرانسه دنبال کردند به پیروزی رسید. هدف آن رسیدن به استقلال سیاسی و حکومتی مردمی بود اما این انقلاب سه سال بیشتر دوام نیاورد و بار دیگر در قالب «جمهوری الجزایر» و حزب «جبهه آزادیبخش میهنی» و به شکل غیرمستقیم تحت سیطره فرانسه بازگشت. در جریان این انقلاب بیش از یک میلیون نفر از شهروندان الجزایری که تعداد کل جمعیت آن به 10 میلیون نفر نمی‌رسید، کشته شدند. در واقع کمتر از پنج سال پس از پیروزی جز نامی از این انقلاب باقی نماند.


در یک جمعبندی می‌توان گفت انقلاب‌های دنیا اعم از آنان که داعیه‌ای جهانی داشتند و آنان که داعیه‌ای داخلی داشتند، در یک دوره کوتاه در شرایط بین‌المللی یا داخلی هضم شده و از میان رفتند. این در حالی است که انقلاب اسلامی ایران پس از چهل سال هنوز استمرار دارد و در پی تحقق اهداف بلندی در سطح داخلی و سطح بین‌المللی است. انقلاب ایران اصالت، اهداف و شعارهای خود را حفظ کرد. اما چرا و چطور؟


انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب دینی بود و توسط بزرگترین رهبران دینی هدایت شد. دین به دلیل برخورداری از ارزش‌های بنیادین سبب دوام اصول و اهداف انقلاب و نظام برآمده از آن است. رهبری دینی نیز سبب حفظ میراث انقلاب و استمرار خط «بنیانگذار» گردیده است. رهبر دوم انقلاب اسلامی برخلاف رهبران دوم انقلاب‌های دیگر، پس از به قدرت رسیدن به بازنگری دست نزد بلکه بیش از دیگران بر استمرار آن تاکید ورزید این درحالی است که در طول این دوران - یعنی دوران رهبری دوم - در متن جامعه و در سطح رهبران میانی و مدیران اجرایی شخصیت‌هایی بروز و ظهور پیدا کردند که درصدد تغییر مسیر انقلاب برآمدند و ما می‌توانیم فهرست بلندبالایی از آنان را نشان دهیم که البته به دلیل توجه توده‌های میلیونی انقلابی به لزوم حفظ انقلاب و اصول آن به جایی نرسید و انقلاب راه خود را ادامه داد.


در این بین نقش حضرت امام خامنه‌ای - دامت برکاته - تاثیر بسیار حیاتی در حفظ انقلاب داشته است. ایشان در طول دوران رهبری خود، تغییر در هیچکدام از هدف‌گذاری‌های حضرت امام خمینی - قدس سره - را برنتافته و در مقابل همه افراد و خطوطی که داعیه تغییر داشته‌اند، ایستادگی کرد. ایشان در اولین روزهای پس از شروع رهبری خود، راز ایستادگی بر خط امام را اینگونه تبیین کرده است: «شخصیت امام با هیچکدام از رهبرهای دنیا قابل مقایسه نیست او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان می‌توان مقایسه کرد. او شاگرد و دنباله‌رو آنها بود و به همین خاطر نمی‌توان با رهبرهای سیاسی دنیا مقایسه‌اش کرد.» و با افتخار می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنیم که با همه وجودمان سخن او را باور کردیم و پشت سر او حرکت کردیم و متوقف نشدیم و در نیمه، راه او را رها نکردیم.»


انقلاب اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. این درحالی است که بعد از انقلاب، درآمدهای دراختیار دولت در مقایسه با درآمدهایی که در رژیم پیشین دراختیار دولت بود به دلیل دشمنی‌هایی که علیه انقلاب و مردم ایران به راه افتاد، بسیار کمتر بود و این درحالی بود جمعیتی که انقلاب اسلامی بهبود وضعیت آنان را در دستور کار خود قرار داد به چندبرابر جمعیت تحت پوشش رژیم گذشته رسید. انقلاب اسلامی شرایط عمومی زندگی مردم را به‌ طور اساسی بهبود بخشید هرچند به دلایلی که بخش عمده آن به ضعف مدیران کشور بازمی‌گردد، به تامین همه آنچه برای مردم مدنظر داشت نایل نگردید و در کار تامین آن است.


انقلاب اسلامی در محیط منطقه‌ای استمرار دارد کما اینکه در آستانه ورود به چهل سالگی شاهد پیشرفت‌های عمده‌ای که ناشی از این انقلاب است در بسیاری از کشورهای منطقه‌ای هستیم. امروز رجوع ملت‌های منطقه به ایران برای حل مسائل غامضشان نشان می‌دهد، انقلاب در منطقه ادامه دارد و شاید بتوان گفت شتاب آن در منطقه بیش از اولین دهه‌ای است که انقلاب اسلامی در آن پدید آمده است.

سعدالله زارعی، kayhan.ir