مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
جمعه 96/06/17
روز چهارشنبه 96/06/15 به مناسبت 18 ذی الحجه عید غدیر خم جشن باشکوهی در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد …
ورود به مراسم به همراه اهداء بروشور به مناسبت غدیر
قرائت قرآن توسط سرکار خانم حسینی
کلیپ شعر خوانی صابر خراسانی با موضوعیت غدیر
سخنرانی طلبه سال پنجم سرکار خانم موسوی
مداحی در وصف اهل بیت علیهم السلام توسط سرکار خانم زنگنه
اهداء هدایا به طلاب شرکت کننده در جشن توسط مدیریت
برگزاری مسابقه از بروشور های اهدایی ابتدای جلسه و اهداء جوایز
این مراسم با پذیرایی و برپایی نماز جماعت ظهر و عصر خاتمه یافت.
سه شنبه 96/06/14
اشاره
خانواده دیرپاترین و مناسبترین نهاد اجتماعی در تاریخ زندگی انسان بر روی کره خاکی است، که همواره بار رویش، پرورش و تداوم نسل انسانی را بر دوش خود برداشته است. امروزه کمتر نظریهپرداز و متفکر اجتماعی را میتوان سراغ گرفت که از ضرورت و اهمیت نهاد خانواده سخن نگوید. حتی نظریهپردازان فمینیست، که روزگاری با شدت و هیجان از برچیدن نهاد خانواده سخن میگفتند، اکنون به مدافعان خانواده تبدیل شدهاند.
بر اساس تحقیقات پردامنه و متنوع در حوزههای گوناگون روانشناسی، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی، یکی از عوامل مهم اختلالات روانشناختی و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، ناکارآمدی و کژکاری خانواده است.خانواده با پیوند یک مرد و یک زن آغاز شده و با پیدایش فرزندان، سیر پویایی، بالندگی و کمال خود را تداوم میبخشد. در فرهنگهای گوناگون، همواره اصلیترین و شاید تنها صورت تشکیل خانواده، ازدواج رسمی بوده و هست؛
از این رو راهها و شکلهای جایگزینی که هر از گاه پدید میآید، ماندگار نبوده و مقبولیت عام نمییابد. توجه خاص به نهاد خانواده و به تبع آن، پیوند ازدواج، در همه فرهنگها و تمدنها، برخاسته از اهمیت این دو پدیده اجتماعی و نقش حساس و سرنوشتساز آن در سلامت فرد و جامعه و استمرار و تکامل نسل انسانی است.پدیده ازدواج و خانواده مانند دیگر پدیدههای انسانی ممکن است دچار نابسامانیها و مشکلات گوناگونی شود. شناسایی، توصیف، تبیین و مطالعه راهبردها و راهکارهای مؤثر پیشگیری و درمان آسیبهای موجود و اجتماعی، یکی از تکالیف همیشگی اندیشمندان و مصلحان اجتماعی است.
در نوشتار حاضر به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از عوامل آسیبزایی که امروزه نهاد خانواده و پیوند شکوهمند ازدواج در جامعه ما را دستخوش بحران و آسیب جدی کرده است،اشاره و با واکاوی عناصر و عوامل دخیل و تبیین پیامدهای زیانبار آن، به پارهای از راهکارهای رفع آسیبها و ترمیم زخمهای پدیدآمده بر پیکر جامعه پرداخته شده است.
ادامه »سه شنبه 96/06/14
1.غدیر؛ تجلی ولایت سیاسی و حکومت
اثبات ولایت سیاسی حضرت علی علیه السلام به عنوان پیام اصلی واقعه غدیر پی میگیریم.
الهی و آسمانی بودن حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
2.با اثبات الهی بودن حکومت پیامبر اکرم (ص) که در ادامه به آناشاره خواهیم کرد و تصریح آیات و روایات بر ولایت و جانشینی حضرت (ع)، جایی برای برخی ادعاها باقی نمیماند،
زیرا اگر از حکومت و حاکم اسلامی سخن میگوییم، باید به الزامات آن نیز توجه داشته باشیم، نه اینکه بر پایه مبانی غربی و اندیشه سکولاریستی، به دنبال بازسازی آن در مورد حکومت دینی باشیم، چنانکه ادعا کرده اند:
« منشأ قدرت سياسي ،مردم و زمين است و نه آسمان و دين و شريعت.» لکن بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست، چنین اعتقادی ایجاب میکند که تصرف در امور مخلوقات با اذن خداوند صورت گیرد و از آنجا که حکومت و تنظیم قوانین، مستلزم تصرف در امور انسان هاست، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد،
وقتی خداوند که منشأ حقوق است ، بر اساس آیات و روایات ، حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر، امامان معصوم علیهمالسلام و یا جانشین معصوم واگذار کرده است، او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند، چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبیها از اوست،(13) بنابر این در بینش دینی حق حاکمیت از آن خداست، همه چیز مملوک اوست و هیچ کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خداوند ندارد و حاکمیت بر مردم در صورتی مشروع خواهد بود که با اذن خداوند همراه باشد، و بر اساس آموزههای دینی ،خداوند این اذن را به پیامبر و امامان معصوم(ع) و نائبان آنها واگذار کرده است،
البته این به معنای نادیده گرفتن جایگاه و نقش مردم در حکومت دینی نیست، بلکه مردم در حکومت دینی از جایگاه ویژهای برخوردار هستند و تحقق و عینیت بخشیدن به حکومت اسلامی در گرو همراهی مردم است و بدون آنان حکومت اسلامی اساساً تحقق و فعلیت پیدا نخواهد کرد، امّا در عین حال حیطه حق حکومت ، خارج از حقوق مخلوقات بوده و مربوط به خالق هستی و مشروط به اذن از ناحیه اوست.
ادامه »سه شنبه 96/06/14
امام هادی علیه السلام در مدینه متولد شد. مشهورترین القاب ایشان هادی و نقی، است. در 8 سالگی به امامت رسید. و 33 سال امامت را عهده دار بود. خلفای معاصر ایشان معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بودند. امام هادی علیه السلام نمونه ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود.
شناسنامه امام هادی علیه السلام
حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه، سال 212 هجری در «صریا» متولد شد. نام مبارکش «علی »، کنیه اش «ابوالحسن »، و القابش: «نجیب »، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «مؤتمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» می باشد و مشهورتر از همه «هادی» و «نقی» است. پدر آن گرامی، پیشوای نهم، حضرت جواد علیه السلام و مادرش بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام «سمانه مغربیه » است که به «سیده ام الفضل » معروف بود.
عمر آن حضرت اندکی کمتر از چهل سال یا 41 سال و شش و یا هفت ماه بوده است. از این مدت، شش سال و پنج ماه با پدرش و 33 سال و چند ماه، به قولی نه ماه، پس از وی زیسته که این مدت را دوران امامت و خلافت آن حضرت محسوب کرده اند.
ادامه »دوشنبه 96/06/13
روز یکشنبه96/06/12 اولین جلسه اساتید به مناسبت شروع سال تحصیلی 97-96 با حضور موسس، مدیریت و اساتید مدرسه برگزار شد.
در این جلسه پس از تلاوت قرآن، مدیریت درباره راهکارهای بهتر برای آموزش طلاب، استفاده بهینه از ساعت های آموزشی، و برنامه هایی که مدرسه برای اساتید در نظر دارند از جمله نوشتن مقاله و …به سخنرانی پرداختند اساتید نظرات خودشون مطرح کردند و پس از بحث و مشورت این مراسم با پذیرایی پایان یافت.
یکشنبه 96/06/12
[همان گونه رسولی از خودتان به میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی دانستید به شما یاد دهد.]
دو عامل در تربیت انسان مؤثر است، عاملی مربوطه به درون انسان می باشد و عاملی نیز از بیرون وجود او در وی اثر می گذارد؛ عامل درونی همان وراثت است که از طریق ژنها، خصوصیات والدین و نسلهای گذشته به آیندگان منتقل می شود، عامل بیرونی سلسله عللی هستند که، قبل و بعد از تولد در تکوین شخصیت آدمی می توانند مؤثر باشند.
ادامه »شنبه 96/06/11
پاسخ:
از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود که هرگونه شکست و ناکامی نصیب ما شود معلول یکی از دو چیز است: یا در جهاد کوتاهی کردهایم، و یا اخلاص در کار ما نبوده است، و اگر این دو باهم جمع شود بنا به وعده مؤکد الهی، پیروزی و هدایت حتمی است. و اگر درست بیندیشیم میتوانیم سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامی را در همین امر پیدا کنیم.
چرا مسلمانان پیشرو دیروز، امروز عقب ماندهاند؟
چرا دست نیاز در همه چیز حتی در فرهنگ و قوانین خویش به سوی بیگانگان دراز میکنند؟
چرا برای حفظ خود در برابر طوفانهای سیاسی و هجومهای نظامی باید به دیگران تکیه کنند؟
چرا یک روز دیگران، ریزهخوار خوان نعمت علم و فرهنگ آنها بودند اما امروز باید بر سر سفره دیگران بنشینند؟
و بالاخره چرا در چنگال دیگران اسیرند و سرزمینهای آنها در اشغال متجاوزان؟!
تمام این «چراها» یک پاسخ دارد و آن اینکه یا جهاد را فراموش کردهاند و یا نیتها آلوده شده است. آری جهاد در صحنههای علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی به دست فراموشی سپرده شده، حب نفس و عشق به دنیا و راحتطلبی و کوتهنگری و اغراض شخصی بر آنها چیره شده، تا آنجا که کشتگانشان به دست خودشان بیش از کشتگانی است که دشمن از آنها قربانی میگیرد!
خودباختگی گروهی غربزده و شرقزده، خودفروختگی جمعی از زمامداران و سران، و یأس و انزوای دانشمندان و متفکران، هم جهاد را از آنها گرفته، و هم اخلاص را.
هرگاه مختصر اخلاصی در صفوف ما پیدا میشود و مجاهدان ما تکانی به خود میدهند پیروزیها پشت سر یکدیگر فرامیرسد. زنجیرهای اسارت گسسته میشود. یأسها تبدیل به امید و ناکامیها مبدل به کامیابی، ذلت به عزت و سربلندی، پراکندگی و نفاق به وحدت و انسجام تبدیل میگردد، و چه عظیم و الهامبخش است قرآن که در یک جمله کوتاه هم درد و هم درمان را بیان کرده! آری آنها که در راه خدا جهاد میکنند مشمول هدایت الهی هستند و بدیهی است که با هدایت او گمراهی و شکست مفهومی ندارد.
به هرحال هر کس این حقیقت قرآنی را به روشنی در تلاشها و کوششهایش لمس میکند که وقتی برای خدا و در راه او به تلاش و پیکار برمیخیزد درهای (رحمت و خیر و برکت) به روی او گشوده میشود، و مشکلات آسان و سختیها قابل تحمل میگردد. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تفسیر نمونه، ج16، ص350
معارفی از کیهان
شنبه 96/06/11
حضرت علی علیه السلام در حکمت31 نهج البلاغه درباره شناخت پایه های ایمان میفرماید:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد.
صبر خود بر چهار پایه قرار دارد:شوق، هراس، زهد و انتظار.
آن کس که اشتیاق بهشت دارد شهوتهایش کاستی میگیرد. شهوت در اصطلاح به معنای طلب و میل به چیزی است، و هر چیزی که علاقهی داشتن آن وجود دارد و برخی اوقات برای بهدست آوردنش تلاش میشود. قوهای که تکفل این میل را دارد قوهی احساسات است که منبأ دوست داشتنها یا دوست نداشتنهای انسان است. این قوه نیز ذاتیاتی دارد که بواسطهی آنها تحریک میشود و البته تحریک بر سه نوع است یا تحریک افراطی است(حد خود و حد دیگران به زیاده خواهی شکسته شود) یا تحریک تفریطی است(حد خود و دیگران به کم خواهی شکسته شود) یا تحریک تعادلی است( همهی عکس العملها بر طبق عقل و شرع باشد).
بر طبق کلام امیر المؤمنین علیه السلام اگر بخواهیم ایمان داشته باشیم حتما باید یکی از ارکان آن که صبر است فراهم گردد و برای آنکه صبر تحقق پیدا کند، شوق نیز باید در شخص مؤمن بوجود آید و ایجاد شوق یعنی به دنبال خواسته ها رفتن کم شود،
البته خواستههایی که تعلق مرا به دنیای ناسوتی رشد میدهد یا مرا به این دنیا وابستهتر میکند و الا خواستههایی که به این دنیا اصلا تعلقی ندارد و انسان را به ملکوت و عالم اعلی حرکت میدهد خوب است و باید برای بهدست آوردن آن تلاش کرد.! لازم به ذکر است عمل در ظاهر یک چیز است اما با نوع نیت، عمل تغییر ماهیت میدهد، یک خوردن است که با دید مادیگری و رسیدن به دنیا عملی مزاحم رشد و بدست آوردن ایمان میشود و همان خوردن اگر با دیدن نیرو گرفتنی باشد که بواسطهی این نیرو انسانیتف اخلاص، خدایی بودنرد کند خوب است و خود خوردن باعث همر ایمان میشود. نمیشود انسان در طول زندگیش مدام دنبال میخواهم نمیخواهم باشد و ادعای ایمان و صبر داشتن هم بکند! نمیشود انسان از خواسته هایش برای بقاء دین دست برندارد و باز ادعای ایمان کند! نمیشود انسان در ارتباط با دیگران فقط به فکر رسیدن خود به خواستههایش باشد و رحم و گذشت و فداکاری ودلسوزی نسبت به دیگران نداشته باشد و باز ادعای ایمان و صبر نماید.
حضرت علی علیه السلام خود مصداق بارز این معنای شوق هستند که خداوند در سورهی دهر میفرمایند: علی علیه السلام و و خانوادهاش طعام خود را بخاطر حب به خدا به مسکین و اسیر و یتیم بخشیدند و این نهایت ایثار است که چیزی را که خود نیاز دارند به دیگران بدون هیچ چشمداشتی میبخشند. این بخشش، گذشت و ایثار ممکن نیست مگر با کنترل شوق و شهوت. ایمان حاصل نمیشود، صبر تحقق نمییابد مگر با گذشتن از خواستهها و کنترل آن هر چه بیشتر درجهی ایمان و صبر هم بیشتر می گردد.
پنجشنبه 96/06/09
قربان، عید تسلیم وتعظیم شعایر الهی
آن روز، صحنه رقابت آسمان با زمین بود . ابراهیم باید میان اسماعیل و پروردگارش، یکى را بر مى گزید.
چرا که محبوب ، تحفه اى از او خواسته ؛ هدیه اى به نازکى حلق مبارک اسماعیل و ارادهاى به استحکام تیزترین شمشیرها.
و اینجا نقطه رویارویى همه انسان با شیطان است؛
این عید قربان است؛ عیدى که در آن، توحید ابراهیم، در دو راهى انتخابى سخت مىایستد و ملائک، نفسها را براى تماشا حبس مىکنند.
اسماعیل و ابراهیم به راه افتاده اند. سجادهاى به وسعت تمامى زمین، در قربانگاه پسر، رو به راه شده است.
ابراهیم در برابر رسالت خویش، رکوع مىکند تا تیزى شمشیر خویش را دو برابر کند و تحفه اى را که براى اثبات صداقت خویش پیشکش آورده است، تقدیم کند؛
ولى شمشیر با حلق اسماعیل در نمىآمیزد و سرانجام، سربلندى انسان در بلندترین قله تاریخ دلدادگانش اتفاق مى افتد.
ندا آمد: ابراهیم! امتحان تو، بلنداى سقف عشق را در معمارى بندگى نشان دادی و خدا تو را استعاره ای براى عبرت مدعیان ایمان قرار داد.
منبع:برگرفته از پایگاه اندیشه وران حوزه
چهارشنبه 96/06/08
حضرت مسلم برادرزاده امام علی (ع)، صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. امام حسین ع او را به کوفه فرستاد. چندین هزار نفر با او بیعت نمودند، اما عبیدالله بن زیاد با وعده و تهدید آنان را متفرق کرد.مسلم تنها ماند و دستگیر شد وغریبانه به شهادت رسید.
شناسنامه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
جناب مسلم بن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی هاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد . اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.
مسلم بن عقیل پیش از واقعه عاشورا
بنابر شهادت منابع تاریخی اهل سنت، مسلم در عنفوان جوانی بود و حدود هجده سال داشت که پدرش عقیل بدرود زندگانی گفت و خانواده پر جمعیت خود را بدون سرپرست گذاشت و از دنیا رفت و از آن پس سرپرستی خانواده به دوش مسلم علیه السلام و برادرانش افتاد. عقیل در روزگاری که معاویه خلافت جامعه مسلمانان را به دست گرفته بود، چشم از جهان فرو بست. برخی تاریخ درگذشت او را به سال 50 هجری نگاشته اند.