مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
پنجشنبه 95/09/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
در مطلب حاضر ضمن تشریح چیستی سنت و تاکید قرآن بر اسوه قرار دادن رسول اکرم(ص) ٬ به برخی از سنتهای نیک اخلاقی و اجتماعی آن حضرت اشاره شده است.
***
اخلاق به صفات باطنی انسان اطلاق میشود. شجاعت، سخاوت، عدالت، حسادت و خساست از جمله صفات اخلاقی است که در افعال و رفتار آدمی تأثیر میگذارد. بنابراین اخلاق آدمی شامل دو دسته صفات پسندیده و ناپسند است؛ اما ادب تنها براخلاق و صفات لطیف و ظریفی اطلاق میشود که در بهترین شکل از انسان صادر میشود. از این رو، به اخلاق و صفات و رفتارهای ناپسند ادب اطلاق نمیشود؛
بلکه تنها به رفتارهای بسیار پسندیده و لطیف اطلاق میگردد که زینت انسان و بازتابی از کمال عقل است. پیامبر(ص) میفرماید؛ حسنالأدب زینهًْالعقل؛ ادب نیک زینت عقل آدمی است. (بحارالانوار، ج 1، ص 131)
امیر مؤمنان علی(ع) نیز میفرماید:
الآداب حلل مجددهًْ؛ آداب آرایههای نوکننده یا نوشونده است. (نهجالبلاغه، حکمت 5)
امام حسن مجتبی(ع) نیز میفرماید:
لاادب لمن لا عقل له؛ کسی که عقل ندارد ادب هم ندارد. (کشف الغمه، ج 1، ص 571).
اما واژه و اصطلاح سنت،
تنها به صفات فعل انسان اطلاق میشود و سنت شخص مجموعهای از صفارت رفتار مثبت و منفی است که از شخص صادر میشود. بنابراین امانت و خیانت و دروغ و راست و بخل و سخاوت و مانند آنها که در رفتار شخصی دیده میشود، سنتهای آن شخص است. هر کسی براساس شخصیت و شاکله وجودی خودش رفتار میکند و رفتارهای شخص که در قالب آداب و سنتها بروز و ظهور میکند، بازتابی از عقاید و افکار و روحیات و معنویات آن شخص است.
خداوند میفرماید:
کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی براساس شاکله شخصیتی خودش رفتار و عمل میکند. (اسراء، آیه 84)
همچنین سنتها و آداب هر جامعهای، بیانگر میزان روحیات و معنویات آن جامعه است؛ زیرا سنتها و آداب بازتاب دهنده فضایل اخلاقی، افکار و عقاید آن جامعه است.
در آیات قرآن از سنتها و آداب پیامبران سخن به میان آمده و خداوند آنان را با عناوینی چون محسنان و صالحان و موحدان ستوده و از پیامبر(ص) خواسته تا به سنت آنان اقتدا کند:
اولئکالذین هدی الله فبهدا هم افتده؛ آنان کسانی هستند که خداوند آنان را هدایت کرده است. پس به هدایت آنان اقتدا کن! (انعام، آیه 84 تا 90)
پنجشنبه 95/09/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
سبک زندگی امامان معصوم از جمله امام صادق(ع) شامل حوزه شخصی و فردی و اجتماعی است. همانطوری که آنان در خلوت خدا رفتاری را به ما میآموزند که موجب کمالیابی ماست.در جلوت خلق نیز بر آن هستند تا راه کمال را به ما بیاموزند. حجم عظیمی از رفتار اجتماعی ایشان را میتوان در احادیث و روایات یافت، اما بیان همه آنها امکانپذیر نیست و تنها به برخی از آنها به صورت فهرستوار اشاره میشود.
***
1- رسیدگی به نیازمندان
از جمله فعالیتهای اجتماعی امام صادق(ع) همانند همه معصومان(ع) بر اساس آموزههای وحیانی قرآن، رسیدگی به نیازمندان بود.
هشام بن سالم از یاران آن حضرت میگوید:
چون پارهای از شب میگذشت امام صادق(ع) کیسهای انباشته از پول و نان و گوش بر دوش میکشید و به سراغ نیازمندان شهر مدینه میرفت و بین آنان تقسیم میکرد و آنها هیچگاه او را نمیشناختند و چون امام درگذشت و این بخششها قطع شد فهمیدند آن شخص امام صادق(ع) بوده است. (کافی4: 8ح1، بحارالانوار 47: 38 ح47)
همین سیره کمک خالصانه به محرومان و انفاق به صورت ناشناس، در سیره امامان معصوم از جمله امام علی(ع) و حسنین(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) نقل شده و وجود داشته است. البته مردم زمانی متوجه این خدمترسانی میشدند که امام(ع) به شهادت میرسید و آنگاه معلوم میشد که این حمایتها از سوی حضرت بوده است.
2- احسان و اکرام
احسان و اکرام به دیگران در دستور کار آن حضرت(ع) بود.
این بخشش چنان گسترده میبود که حتی به ایثار میرسید و ایشان نیز چون پیشوایان معصوم(ع) دیگر، خود را به رنج میافکند و ایثار میکرد؛
چنانکه در آیات 5 تا 12 سوره انسان درباره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) آمده است.
سخاوت و احسان و اطعام، از فضیلتهای اخلاقی است که در پیامبران و اولیای الهی تجلی یافته است. حضرت ابراهیم(ع) هم پیوسته سر سفره خودش مهمان داشت. برخی به خاطر بخل و خست نفس، اهل طعام و مهماننوازی نیستند. بعضی هم دوست دارند همیشه مهمان بر سر سفره آنان بنشیند و میان این دو گروه، فاصله بسیار است. امام صادق(ع) از جمله آنان بود که علاقه داشت در غذا و طعام خود دیگری را شریک کند و از تنها خوردن پرهیز داشت.
مفضل یکی از یاران امام صادق(ع) میگوید از آن حضرت شنیدم که میفرمود:
هیچ غذایی نمیخورم مگر اینکه دوست دارم انسان دیگری نیز در خوردن غذا با من همراه شود. (کافی ج6 ص 353 ح6)
3- تلاش برای کسب رزق حلال
انسان نباید سربار مردم باشد. باید خود تلاش کند تا رزق و روزی حلال را کسب نماید.
امام صادق(ع) با کشاورزی برای روزی حلال تلاش میکرد.
چنانکه در اینباره فرمود است:
من در برخی زمینهای کشاورزیام کار میکنم تا حدی که عرق میکنم، در حالی که افرادی هستند که به جای من کار کنند و مرا از کار کردن بینیاز کنند، ولی من کار میکنم تا خداوند بزرگ بداند که من برای روزی حلال تلاش میکنم. (وسائلالشیعه، ج12، ص 23 ح8)
باید توجه داشت که کار و تلاش برای زندگی هیچ منافاتی با عبادت ندارد؛
زیرا در روایات است که عبادت، ده قسم است که نه قسم آن طلب روزی حلال است. نگاه اسلام به کار و تولید و فعالیتهای اقتصادی، نگاهی مثبت و جهتدهنده است.
پیامبر خدا(ص) دست کارگر را میبوسید تا نشان دهد که کار و تلاش برای تامین معاش خود و خانواده از راه حلال امری مقدس و ستودنی است. کار، عار نیست، بلکه بیکاری و تنپروری ننگ و عار است. طبق حدیث نبوی، خداوند، جوان بیکار را دشمن میدارد.
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 95/09/25
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روز نهم ربیع الاول مصادف با آغاز ولایت امام زمان(عج) و روز کشته شدن «عمر بن سعد» است. به همین دلیل پیروان اهل بیت (ع) از گذشته دور این روز را جشن میگرفتند. اما این جشنها نیز از اشتباه مصون نمانده و دچار انحرافاتی شده است. یکی از آنها برگزاری مجلس «لعن و توهین» و دیگری بیان «حدیث رفع القلم» در چنین روزی است. در این یادداشت کوتاه به بررسی ماهیت این دو مقوله میپردازیم که چرا نباید این دو موضوع را باور کرد.
مجلس تفرقه برانگیز
همه ساله در تاریخ نهم ربیع الاول مراسم لعن و توهین از سوی برخی شیعیان سنتی برگزار میشود.
در حالی که بنابر اسناد تاریخی نهم ربیعالاول روز کشته شدن «عمر بن سعد» از قاتلین امام حسین(ع) است.
بنابر نقل اهل تسنن و شيخ مفيد در مسار الشيعه خلیفه دوم «عمر بن الخطاب» در روز بیست و ششم ذیالحجه از دنیا رفته است.جالب است بدانید که برگزاری چنین مراسمی مربوط به این سالها نبوده و از قرن هفتم هجری به بعد، به خصوص در عصر صفویان، در میان شیعیان رواج داشته است. برخی شیعیان تندرو به دلیل اینکه کشته شدن خلیفه دوم مصادف با ابتدای محرم و صفر بود و این دو ماه برایشان از اهمیت بسیاری برخوردار بود، بعد از محرم و صفر و روز شهادت امام عسکری(ع) این مراسم را برگزار کردند. مراسمی که با روح تشیع و سیره اهل بیت(ع) فاصله دارد و نه تنها برگزاری آن از سوی بزرگان و عالمان دینی نهی شده بلکه امری خلاف قانون عقل و شرع نیز محسوب میشود و در شرایط کنونی به اختلافات بیشتر میان شیعه و سنی دامن میزند.
حدیث رُفِعَالقلم و دلایل بطلان آن
در برخی از مجالسی که در این روز گرفته میشود، حدیثی به نقل از پیامبر اسلام(ص) بیان میشود که به «رفع القلم» شهرت دارد و به همین دلیل به این روز «روز رفع القلم» هم گفته میشود و به واسطه این حدیث افرادی گناه کردن در این روز را بر خود جایز میدانند. البته برخی با استناد به این حدیث گناه کردن تا سه روز را بلااشکال میدانند.
اما مضمون این حدیث چیست؟
علامه مجلسی(ره) آن روایت را چنین نقل میکند که:
«دو نفر از شیعیان، در روز نهم ربیعالاول خدمت امام حسن عسکری(ع) رسیدند، در حالی که آن حضرت مشغول غسل عید بودند، وقتی از حضرت سؤال شد که اعیاد شیعه فقط قربان، فطر، غدیر و جمعه است.
حضرت فرمودند:
بزرگترین عید روز نهم ربیعالاول است. سپس از قول پدر بزرگوارشان نقل نمودند که حذیفه بن یمان، در روز نهم ربیعالاول بر پیامبر(ص) وارد شد در حالی که امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(ع) نزد حضرت نشسته و در حال تناول غذا بودند. رسول الله(ص) به چهره آنان با تبسم نظر میکرد و به آنان فرمود:
بخورید، گوارایتان باد به برکت امروز، که دعای مادرتان مستجاب میشود. امروز روزی است که خداوند قبول میکند اعمال شیعیان و محبین شما را… و در آن شوکت دشمن جدتان شکسته میشود و فرعون اهل بیت من و ظالم و غاصب حقشان از بین میرود.
خداوند به من فرموده:
به ملائکهام امر نمودهام که این روز را، برای شیعیان و محبین شما عید قرار دهند و به آنها امر کردهام که کرسی کرامتم را محاذی بیت المعمور نصب و مرا حمد و ثنا نموده و برای شیعیان و محبین شما از بنی آدم استغفار نمایند و به فرشتگان کرامالکاتبین امر نمودم، تا قلم تکلیف را از تمامی خلق از این روز به مدت سه روز بردارند و به احترام تو و وصی تو، هیچ چیزی از خطاهایشان بر آنان نوشته نخواهد شد. ای محمد، همانا من این روز را برای تو و اهل بیتت و کسانی از مؤمنین که از آنان پیروی میکنند و شیعیان آنان عید قراردادهام.»در ادامه این روایت، حذیفهبن یمان میگوید:
«روزی که عُمَر کشته شد، برای عرض تبریک خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدم و
حضرت به من فرمود:
این روز هفتاد و دو نام دارد که دوست دارم اسامی این روز را از من بشنوی. سپس حضرت به بیان اسامی این روز پرداختند و فرمودند امروز روز استراحت، روز برطرف شدن ناراحتیها، غدیر دوم، …روز برداشته شدن قلم …روز عید اللّه الأکبر… روز شادی شیعه و روز توبه و انابه و… روز سُرور اهل بیت است.» برخی شیعیان تندرو با تکیه بر همین حدیث بدون سند و با برگزاری مراسم جشن باعث تفرقه میان شیعه و سنی شده و به اسم دین کاری را انجام میدهند که دقیقا نقطه مقابل سیره اهل بیت(ع) است. چرا که در تمامی سالهای عمر شریف اهل بیت(ع) هیچ سندی از اختلاف میان شیعه و سنی دیده نمیشود. البته در این میان اختلافات فقهی، روایی و تاریخی میان شیعه و سنی وجود دارد که مسئلهای طبیعی بوده و از قرن دوم و سوم هجری به وجود آمده است. آنچه اهمیت دارد این است که این اختلافات فقهی و تاریخی نباید باعث درگیری میان شیعه و سنی شود. بلکه باید با تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها باعث تعامل هر چه بیشتر این دو گروه و در نتیجه قدرت مسلمانان شد.
صفحات: 1· 2
چهارشنبه 95/09/24
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
عبدالله بن شریک می گوید: (در روز صفین) حجربن عدی عمر بن حمق، آشکارا به برائت و لعن شامیان پرداختند.
حضرت علی (ع) پیام فرستاد و آنها را از این کار باز داشت. آنها نزد حضرت آمدند و پرسیدند:
ای امیرالمومنین! آیا ما برحق نیستیم؟
حضرت فرمود هستیم.
پرسیدند:
آیا آنها اهل باطل نیستند؟
فرمود: هستند.
گفتند: پس چرا ما را از شتم و لعن آنها باز می داری؟
حضرت فرمود: من خوش ندارم که شما لعن کننده و شتم کننده باشید که ایشان نیز شما را شتم کنند و بیزاری بجویند.»
و در ادامه به ارائه راهکاری مناسب و کارساز پرداخته، فرمود:
«اما اگر بدی عمل آنها را گوشزد نمایید و سیره و عمل ناپسند آنها را برشمرده، متذکر شوید، هم سخن به صواب گفته اید و هم دارای عذری موجه هستید و چه نیکوست به جای نفرین و لعن آنان، چنین دعا کنید:
خدایا جان ما و ایشان را حفظ کن و بین ما و ایشان را اصلاح نما… این برای شما و نزد من بهتر و نیکوتر است.» (1)
____________________________________________________
1- وقعه الصفین، نصربن مزاحم منقری، ص 103
چهارشنبه 95/09/24
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
یک. در روایات موجود در مجامع روایی، جایی که به نام خلفای اهل سنت تصریح شده باشد وجود ندارد. وجود الفاظی چون «فلان و فلان» (ن.ک. بصائرالدرجات، ج 1، ص 34)
و یا با تعبیراتی چون «الجبت و الطاغوت» (ن.ک. بصائرالدرجات، ج 1، ص 33)
و یا «الاول و الثانی و الثالث» (کافی، ج 1، ص 426)
در منابع دست اول شیعه نیز تصریح به نام کسی نیست. در برخی از منابع متاخر اما، نویسندگان بدون هیچ دلیل قانعکنندهای و قرینهای محکمه پسندی نام خلفای ثلاثه را جایگزین آن الفاظ کرده و یا از ایشان به عنوان مصداقی از مصادیق این اصطلاحات یاد کردهاند. (ن.ک. بحارالانوار، ج 30، ص، 171، ترجمه نفحات اللاهوت، صفحات متعدد).
دو. عاملی در الانتصار مینویسد:
«إنّه لایوجد حدیث بسند صحیح ولاضعیف یأمر بلعن ابیبکر و لاعمر و لاعثمان، نعم روت مصادرنا و مصادرکم أنّ علیّاً کان یلعن فی قنوته معاویه و عمربن العاص و اباموسی و اباالاعور و غیرهم و قد علله بعض الفقها بأنّه کان معهم فی حاله حرب؛
روایت صحیح و یا ضعیفی که در آن به لعن ابوبکر و عمر و عثمان امر شده باشد، یافت نمیشود. بله! در منابع ما و اهل سنت روایت شده است که حضرت علی(ع) در قنوت خویش معاویه، عمروعاص، ابوموسی اشعری و ابالاعور و غیر آنها را لعن میکرد. بعضی از فقهاء علت این کار را جنگ فیمابین آنها دانسته اند.» (الانتصار، ج 1، ص 56).
یکی دیگر از اندیشمندان معاصر، وجود هرگونه لعن و شتم صریح و با نام و نشان در سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) را نفی کرده، مینویسد:
«بسیار دشوار است که بپذیریم چنین شخصی (اشاره به حضرت رسول) مخاطب خویش هر چند کافر و مشرک را سب و شتم گفته و یا او را به صراحت لعن کرده باشد. البته لعنتهایی نیز که از زبان مبارک ایشان نقل شده، به هیچ رو صریح نبوده و بر عناوین عام تعلق گرفته است. بنابراین در مواردی که لعنت با نام و نشان آمده، باید تأمل بیشتری نمود؛ چرا که این امر با شخصیتی که از حضرت ترسیم کرده و همچنین با سیره ایشان، همخوانی ندارد.» (بنیانگذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام، فصلنامه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال اول، ش 4، ص 194).
سه. دسته ای از این روایات، در جلد سیام بحارالانوار گردآوری شده است. در تحقیق جامعی که پیرامون روایات این جلد از بحارالانوار صورت پذیرفته است، مشخص شده است که از مجموعه 172 روایت گرد آمده، فقط شش روایت معتبر و مورد اعتناست و شواهد و قرائن بر جعلی بودن جملهای از آنها حکایت میکند! دیگر اینکه هیچ یک از این شش روایت نیز، دلالت روشنی بر مقصود و عنوان این کتاب ندارد. (مشرعه بحارالانوار، ج 2، ص 38-40).
چهار. جدای از ارزیابیهای سندی و دلالی و بحث و بررسی صحت و سقم «روایاتنماهای» مورد سؤال، درباره انتساب برخی از این مطالب به ائمه(ع)، فرضیهای به ذهن میرسد که برای اثباتش به شواهد تاریخی بسیار نیاز است، اما نمیتوان از آن چشم پوشید، چه اینکه مؤیداتی از روایات برای این فرضیه وجود دارد. این فرضیه را اینگونه میتوان مطرح کرد:
دشمنی بنیامیه با خاندان پیامبر بر کسی پوشیده نیست. پس از رحلت رسول خدا(ص) در همه حوادث تلخی که بر خاندان پیامبر(ص) گذشت، ردپای بنیامیه به ویژه معاویه به روشنی دیده میشود. بحرانهای دوران حکومت امام علی(ع)، شهادت حضرتش و نیز شهادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به دسیسههای معاویه بازمیگردد. (نویسنده در مقالهای تحت عنوان «جریانشناسی ترور در صدر اسلام» به تفصیل این موضوع را به بررسی نشسته است).
صفحات: 1· 2
چهارشنبه 95/09/24
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روزدوشنبه 95/09/22 کلاس سبک زندگی اسلامی در برنامه صبح گاه مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد
استاد این کلاس سرکار خانم سلیمانی مقدم استاد پژوهش مدرسه به ایراد سخنرانی پرداختند.
ایشان در ضمن سخنان خود فرمودند:
برای زندگی باید برنامه ریزی کرد ابتدای برنامه ریزی باید اولویت ها را مشخص کرد : (اهم، مهم و معمولی).
برنامه زندگی باید شناور باشد برنامه زندگی و کلا برنامه باید هدفمند باشد این هدف یا الهی است یا غیر الهی و برنامه وسط وجود ندارد.
برنامه را باید در حد توان خودمان بریزیم . اگر یک روز را در هفته برای برنامه ریزی در نظر بگیریم و برای کل هفته برنامه ریزی کنیم در طول هفته دغدغه فکری برای برنامه هایمان نداریم .
حضرت آقا فرمودند:
هر کاری می کنید عمل جهادی انجام دهید (مضمون).
برنامه باید ( شناور، هدفمندو در حد توان متناسب با فرد باشد).
سه شنبه 95/09/23
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
جلسه هجدهم مقدمات رد شبهه با حضور استاد سلیمانی مقدم روز یکشنبه 95/09/21در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد.
در این جلسه درباره در حال زندگی کردن صحبت شد جسم سالم برای فعالیت بهتر (بدن ورزیده داشتن است).
تنها عذاب وجدان کافی نیست باید تحلیل کرد
خمیر انسان با شادی و آرامش بسته شده است، عذاب وجدان این آرامش را از بین می برد هرکسی در خودش تغییری ایجاد کند (حتی یک نفر ) موج آن تغییر در جهان نمود دارد.
حیرانی و سرگردانی نتیجه عدم اتکا به خداوند است ترس های ما باعث تحریک احساسات می شودتحریک احساسات افراط یا تفریط باعث تسلط شیطان می شود
راه حل های مقابله با ترس
1. توکل بر خدا ( پایه عقلی - احساسی و عملی دارد.
2. توسل به امام .راه حل های کمک دهنده دیگر: عبادت - نماز- تلاش. با عمل به در حال زندگی کردن به دست می یاد
دوشنبه 95/09/22
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
جزاكم الله خيرا
جزاکَ ربِّي الفردَوس الأعلی
جزاك الله خير الجزاء حقيقة أستفدت منه جدا
جزاكم الله خير الجزاء هذا البحث هو أفضل ما قرأت في علامات الترقيم
جزاكم الله كل خير هذا الموقع رائع و أکثر من رائع
جزاک الله خيراً و بارک الله فيک و أثابک الله الجنَّةَ إن شاء الله
جزاک الله خيراً و جعلَها في ميزان حسناتکم
جزاک الله ألفَ خيرٍ و بارک فيک و جعله في موازين حسناتک
جزاک الله الجنَّةَ و نعيمَها و کفاک من النّار
جزاک الله جنات تجري من تحتها الأنهارُ، بيَّض الله وجهک يوم الدين و متَّعَکَ بالنظر الی وجهه الکريم
جزاک الله خيراً و أکثَرَ من أمثالک
جزاک الله في الدارَين خيراً
جزاكم الله خيرا, و اسأل الله الكريم, رب العرش العظيم, أن يجعله في موازين حسناتكم
جزاک الله کلَّ خير و نسأل الله لک التوفيق لرفع رأية العلم و الدين و شکراً
احسن الله جزاك
احسنتم جزاكم الله خيراً أفدتموني كثيراً
لا تقَل «جزاک الله ألفَ خيرٍ» بل قُل «جزاک الله خيراً» فإذا قلتَ ألف خير حَصَرتَ الخير في ألفٍ و خير الله واسعٌ لا حصرَ له
الله يجزيك الخير ويجعلها في ميزان حسناتك
جُزيتَ خيرٌ يا غاليَّةُ
جُزيتَ الفردُوسَ أختُنا الغاليَّة
کلمةُ «شکراً» لا تکفي جزاک الله الفردَوس الأعلی
لا يسعني إلا أن أقول؛ جزاكم الله خيرا
دوشنبه 95/09/22
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
نکته 9
دانستيم در زبان عربی صفت با موصوف مطابقت میکند.
گاهی برای جمعهای مکسر و جمعهای مؤنث سالم و غير عاقل صفت به صورت مؤنث آورده میشود.
اين صفت به صورت جمع نيز بکار میرود.
مانند «القصائِد الطويلة يا الطِوال».
گاهی برای تقويت معنا صفت از لفظ موصوف آورده میشود.
برای ترجمه اين ترکيبها بايد از کلمات تأکيدی استفاده کرد. برای مثال :
«بَذَلَ الجُهدَ الجَهيدَ» چنين ترجمه میشود «نهايت تلاش خود را بکار برد».
گاهی نيز برای مبالغه مصدر به عنوان صفت آورده میشود و با موصوف نيز مطابقت نمیکند.
جاءَ رجلٌ عدلٌ، رجلانِ عدلٌ، رجالٌ عدلٌ، إمرأةٌ عدلٌ/ جاءَ رجلٌ ثقةٌ، رجلانِ ثقةٌ، رجالٌ ثقةٌ، إمرأةٌ ثقةٌ
تمرين 8: با استفاده از کلمات داده شده، ترکيبهای وصفی زير را به عربی ترجمه کنيد.
سال تحصيلي/ چشمه مجاور/ صخره صاف/ در قرنهای أخير/ عصرهای گذشته/ در قرن بيستُم/ انفجاری شگفت آور/ زمينههای بهداشتی/ روشی طبي/ رژيم غذايی/ سطح جهانی/ کلاغی تشنه/ دستاوردهای علمی و صنعتی/ چند کتاب تاريخی/ کيکی بزرگ.
سال: عام/ کتاب: کتاب/ صاف: أملس، مَلساء/ قرن: قَرن/ دستاورد: انجاز، جمع آن انجازات/ بهداشتی: صِحيّ/ صخرة: صخره/ شگفت آور: هائِل/ تشنه: عَطشان، عطشَی/ تحصيلی: دراسي/ بزرگ: کبير/ بيستُم: عشرين/ زمينه: مَجال، جمع آن مجالات/ مجاور: مجاور/ رژيم: النظام/ علمی:علميّ/ روش: أسلوب، جمع آن أَساليب/ کيک: کَعکَة/ گذشته: ماضي/ چشمه: نَبْع/ تاريخی: تاريخی/ عصرها: عُصُور/ سطح: صعيد/ غذائي: غذائي/ انفجار: انفجار/ جهاني: عالميّ/ کلاغ: غُراب/ أخير: أخير/ صنعتی: صناعيّ.