مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) تهران
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
مقام معظم رهبری: طلبه باید منشا امید وشور ونشاط و تحرک باشد.
یکشنبه 95/09/07
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
روز بیست وهشتم ماه صفر
وفات رسول اکرم (ص)که عمرشان 63سال بوده ودرچهل سالگی به رسالت مبعوث گردیده وپس از سیزده سال رسالت در مکه به مدینة النبی هجرت نموده ویازده سال نیز در آن شهر به انجام رسالت الهی پرداخته ودر نهایت درسال یازدهم هجری قمری در مدینة النبی در خانه خویش به عالم بقا شتافته وروحشان به عالم ملکوت پرواز کردند. امیرالمومنین(ع)امر تجهیز وتدفین آنجناب را انجام داده وبرایشان نماز گزاردند وایشان را در حجره طاهره اش مدفون نمودند.
همچنین روز شهادت امام حسن(ع),سبط رسول اکرم(ص)را بر اثر زهر جفا مسموم گردیده وبه شهادت رسیدند وهنگامی که می خواستند ایشان را به حرم جدشان برای تدفین برند,بنی مروان لعنة الله مانع گردیده وجنازه مطهرش را تیر باران کردند و امام حسین (ع)امرکردند آنجناب را به قبرستان بقیع برده ودر آنجا دفن نمودند.
ویژه نامه رحلت نبی اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) وسبط اکبر ،امام حسن مجتبی (ع)
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 95/08/20
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام میدهند، واقعاً دارند حسنهای را انجام میدهند. این یک شعار بزرگ است، این بلاشک جزو شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از اینجور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً».
رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج فقه مورخ 9/9/94 مطالبی در تجلیل از حرکت عظیم پیاده روی اربعین بیان فرمودند که نظر به اهمیت آن ، به نقل ازسایت حفظ ونشرآثار معظمله از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
***
… این روزها روزهای نزدیک به اربعین است. پدیده بینظیر و بیسابقهای هم در این سالهای اخیر بهوجود آمده و آن، پیادهروی میان نجف و کربلا یا بعضی از شهرهای دورتر از نجف تا کربلا است؛ بعضی از بصره، بعضی از مرز، بعضی از شهرهای دیگر، پیاده راه میاُفتند و حرکت میکنند. این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه میکنیم به این حرکت و غبطه میخوریم به حال آن کسانی که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند:
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوئیم
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی(۱)
این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام میدهند، واقعاً دارند حسنهای را انجام میدهند. این یک شعار بزرگ است،
لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله،(۲) این بلاشک جزو شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از اینجور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً»(۳)
ترکیب عشق و عقل ویژگی مکتب اهل بیت(ع)
همانطور که عرض کردیم، این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ هم در آن ایمان و اعتقاد قلبی و باورهای راستین، تحریککننده و عملکننده است؛ هم عشق و محبّت. تفکّر اهلبیت و تفکّر شیعی همینجور است؛ ترکیبی است از عقل و عاطفه، ترکیبی است از ایمان و عشق؛ ترکیب این دو. این آنچیزی است که در سایر فِرَق اسلامی، خلأ آن محسوس است؛ سعی هم میکنند گاهی به یک نحوی این خلأ را پُر کنند، [امّا] نمیشود؛ چه کسی مثل خاندان پیغمبر -این عناصر برجسته، ممتاز، نورانی، ملکوتی- وجود دارد در بین معتقَداتِ(۴)
شُعبِ دیگرِ اسلامی، که اینجور مردم به آنها عشق بورزند، به آنها تعامل کنند، با آنها حرف بزنند، به آنها سلام کنند و از آنها انشاءالله جواب بشنوند؛ چهکسی دیگر وجود دارد؟
این است که این یک فرصتی است در اختیار پیروان اهلبیت؛ این زیارت ائمّه (علیهمالسّلام)، این معاشقه معنوی با این بزرگواران، این زیارتهای سرشار از مفاهیم عالی و ممتاز که در اختیار ما است.
بعضی دنبال سند میگردند برای بعضی از این زیارتها؛ من عرض میکنم بدون سند هم این زیارتها را میشود خواند. ما وقتی بخواهیم با اینها حرف بزنیم، با چه زبانی حرف بزنیم؟ کِی میتوانیم با این فصاحت، با این بلاغت، با این شیوایی کلمات پیدا کنیم، ترکیبات پیدا کنیم، مفاهیم پیدا کنیم در ذهن خودمان و با اینها حرف بزنیم؟
این زیارتها خیلی خوب است. البتّه این مانع از این نمیشود که انسانها همینطور [به شکل] دلی هم با این بزرگواران حرف بزنند -مثل کسی که با پدر خود یا با عزیز خود حرف میزند و شکایت میکند و حرف میزند- مانع از آنها نیست
امّا این زیارتها و زیارتنامههایی که در اختیار ما هست هم واقعاً یکی از چیزهای مغتنمی است که بحمدالله در مکتب ما وجود دارد.
بههرحال کار بسیار مهمّی است، کار بزرگی است؛ این حرکت عظیمِ مردم از ایران، از کشورهای دیگر اسلامی، از هند، از اروپا، حتّی از آمریکا و کشورهای دیگر، از راههای دور، افرادی میآیند در این راهپیمایی شرکت میکنند؛ دو روز، سه روز بیشتر یا کمتر - در این راه، پای پیاده حرکت میکنند؛ مردم عراق هم انصافاً با کمال بزرگواری و محبّت پذیرایی میکنند از اینها؛ خیلی حرکت عظیم و پرمعنا و پرمغزی است و کسانی که موفّق میشوند باید مغتنم بشمارند.
ضرورت رعایت ضوابط و قوانین در سفر اربعین
البتّه این عرایض ما موجب نشود که بعضیها خارج از مقرّرات بخواهند بلند شوند راه بیفتند و حرکت کنند؛ نه، طبق همان مقرّراتی که دولت اسلامی معیّن کرده است؛ خب، دوستان ما در دولت نشستهاند فکر کردهاند، مقرّرات و ضوابطی برای این کار در نظر گرفتهاند، این ضوابط حتماً مراعات بشود؛ جوری نباشد که کسانی خارج از این ضوابط بگویند «برویم همینطور حرکت کنیم، سر به بیابان بگذاریم -مثلاً- برویم»، اینجوری مطلوب نیست؛ این ضوابط را حتماً بایستی رعایت کنند. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.
_______________
۱.حافظ (با اندکی تفاوت)
2. (سوره مائده، بخشی از آیه ۲؛ «…حرمت شعائر خدا را نگه دارید…»)
3. (ای کاش با شما میبودیم و به فوز عظیم میرسیدیم).
4. (اعتقادات)
معارفی از کیهان
جمعه 95/08/14
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
چهارشنبه 95/08/12
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
???? سه حادثه در یک روز؛ هر سه مربوط به آمریکا!
رهبرانقلاب: «[حوادث ۱۳ آبان] سه حادثه است؛ هر سه حادثه به نحوی مربوط میشود به دولت #ایالات_متحده _آمریكا .
????در سال ۴۳ امام (رضوان الله تعالی علیه) به خاطر اعتراض علیه #كاپیتولاسیون - كه به معنای حفظ امنیّت مأموران آمریكایی در ایران و مصونیّت قضایی آنها بود - #تبعید شدند؛ پس قضیّه مربوط شد به آمریكا.
????در سال ۵۷ رژیم وابسته ی به آمریكا در خیابانهای تهران #دانش_آموزان را به #قتل رساند و آسفالت خیابانهای تهران به #خون نوجوانان ما رنگین شد، برای دفاع از رژیم وابسته ی به آمریكا؛ این هم مربوط شد به آمریكا.
????در سال ۵۸ ضربتِ متقابل بود؛ یعنی جوانان شجاع و مؤمن دانشجوی ما به #سفارت_آمریكا حمله كردند و حقیقت و هویّت این سفارت را كه عبارت بود از #لانه_جاسوسی كشف كردند و در مقابل چشم مردم دنیا گذاشتند.» ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
@khamenei_history
سه شنبه 95/08/11
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
اعمال ماه صفر
ماه صفر
علت نامگذاری ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری است که برای آغاز آن اعمالی ذکر شده از جمله نماز، روزه و خواندن قرآن .
در نامگذاری این ماه دو جهت ذکر شده است، یکی اینکه از “صُفْرَة(زردی)” گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
دلیل دیگر اینکه از “صِفْر(خالی)” گرفته شده، زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، روانه جنگ میشدند و شهرها خالی میشد.
علت نامگذاری ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز مینامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست میکشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی میآوردند و خانهها خالی میماند؛ از این رو به آن صفر گفتهاند.
حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
اول صفر : وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام ، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)
دوم صفر : مجلس یزید لعنتالله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام ( به روایت دیگر)
سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام 57 هجری قمری به روایتی.
چهارم صفر : وفات آیتالله محمد علی شاه آبادی (1369 هجری)
پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و لعنةالله علی قاتلیها، 61 هجری.
ششم صفر : صدور توقیع امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به حسین بن روح.
هفتم صفر : ولادت امام موسی کاظم علیه السلام 128 هجری، شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بنابر نقل بحار، وفات آیتالله العظمی مرعشی نجفی 1411 قمری.
هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمّدی ) رضیالله عنه 35 هجری قمری
نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضیالله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.
دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی علیهماالسلام.
سیزدهم صفر : اختیار حکمین در صفین و حیله عمروعاص.
چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبکر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)
شانزدهم صفر : شهادت آیتالله سید حسن اصفهانی فرزند آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی 1349 قمری.
هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.
اربعین
بیستم صفر : اربعین حسینی.
بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری.
بیست و سوم صفر : پی کردن ناقه حضرت صالح نبی علیه السلام توسط قومش - گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی.
بیست و چهارم صفر : شدّت یافتن بیماری حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم.
بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم برای نوشتن وصیّت نامه و منع عمر (لعنة الله علیه) از این کار.
بیست و ششم صفر : دستور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حکومت امویان.
بیست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اکبر امام مجتبی علیه السلام 50 قمری.
(سیام / بیست و نهم ) صفر : شهادت امام رضا علیه السلام 203 هجری قمری
این ماه، معروف به نحوست است. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره ماه صفر چنین نقل شده است: هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او میدهم .
اعمال مشترک اول هر ماه
قرآن
دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ به شهرِ کَذا.
بهترین دعای زمان رؤیت هلال دعای 43 «صحیفه سجادیه» است.
قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».
روزه
از أموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علامه مجلسی» در «زادالمعاد» میگوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.
نماز
شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.
روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سی مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سی مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.
اعمال ماه صفر
هر یک از روزهای سال، روز خداست و انسان میتواند در آن روز برای موفقیت خویش، تلاش کند و برای نزدیکی به خدای سبحان و فراهم آوری خرسندی وی، عبادت کند، تصدّق نماید و خدمت به مردم کند.
در این جا، متن گفتار محدث بزرگ حضرت آیت الله شیخ عباس قمی پیرامون اعمال ماه صفر را از وقایع الایّام بیان میکنیم:
بدان که این ماه (صفر) معروف به نحوست است و شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام (ذی قعده، ذی حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال مینمودند و خانه و منازل از اهلش خالی میشد. و این هم یک سبب است در وجه تسمیه آن، به صفر.
به هر حال، از برای رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسی خواهد محفوظ بماند از بلاهای نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایی را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود:
یا شدید القوی، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنی شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّی کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ
من الغمّ، و کذلک ننجیِ المؤ منین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین.
حضرت رقیه
ماه صفر در نزد شیعیان
شیعیان إثنی عشری و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگواری سال میدانند. زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحی و روانی و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طوری که یکی از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختیهای طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.
بنا به روایت علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگواری میپردازند. در بسیاری از مراسمها و محافل مذهبی، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامی میدارند و در آنها به عزاداری مشغول میباشند.
ولیکن، اکثر مورخان اهل سنت، رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را در ماه ربیع الاول میدانند. بدین جهت برای این ماه برنامه ویژه ای ندارند.
منابع:
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 63؛
مفاتیح الجنان، ص 532
کتاب روزشمار تاریخ اسلام “ماه صفر"، تالیف سید تقی واردی
پنجشنبه 95/08/06
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
پنجشنبه 95/07/22
پیوند: http://valiasr.whc.ir/
پرسش:
فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع) چیست و شکل آن تا چه اندازه پشتوانه عقلی و نقلی دارد؟
پاسخ:
فلسفه عزاداری
مسئله گریه و عزاداری بر حضرت سیدالشهدا(ع) از افضل قربات است و دلایل سازنده و تربیتی متعددی دارد از جمله:
1. توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیای ارزشهای دینی و جلوگیری از انحراف بود.
2. زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی.
3. الهام بخش روح انقلابی و ستم ستیزی.
4. پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین.
5. اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن تودههای مردم با معارف دینی.
6. پالایش روح وتزکیه نفس.
7. اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و…
اصل و شکل عزاداری
اما اصل عزاداری و سوگواری از خود اهل بیت(ع) شروع میشود ولی چگونگی آن تا حدود زیادی با شیوههای قومی و ملی عجین شده است و این آمیزش تا زمانی که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالی ندارد.
اما صورت عزاداری به شکل معین مثلاً در قالب سینهزنی و زنجیرزنی و… به نحوه مستقیم ریشهروایی ندارد و گویا شکل برپایی مراسم عزاداری، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلی دین و راهنمایی ائمه اطهار(ع) و بزرگان دین با عرف محلی، تکریم و تجلیل شایسته از ائمه معصومین(ع) بجا آورند، و راه افتادن دستههای سینه زنی از زمان آل بویه در میان شیعیان رایج گردید. در عصر صفوی نیز دستههای سینهزنی همراه با خواندن اشعار با آهنگ یک نواخت- که در سوگ امام حسین(ع) سروده شده بود- در کوچهها و خیابان میگشتند. در این عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دستههای عزاداری، نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی- که در میدان رزم کاربرد داشت- به این گونه مجالس راه یافت. شیپورزنی، علم گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (فلسفه شهادت و عزاداری امام حسین، سید عبدالحسین شرفالدین)
عزاداری ائمه(ع)
داستان گریه و عزاداری پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) از سوی امامان(ع) داستان دامنهداری است که در اینجا به مواردی اشاره میشود:
1. امام چهارم(ع) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک حسین(ع) و یاران فداکار او بود و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانی که در قید حیات بودند یعنی مدت 34 سال طبق برخی روایات برای پدر و عزیزان خویش گریه و سوگواری میکرد، (بحارالانوار، ج 46، ص 108 و 109).
گریههای امام سجاد(ع) در سختترین شرایط علاوهبر جنبه عاطفی، یکی از راههای مهم مبارزه و افشاگری بود.
2. امام صادق(ع) به ابوهارون مکفوف دستور میدهد مرثیه بسراید و آنگاه که وی مرثیه خود را میخواند مشاهده مینماید امام(ع) سخت گریه میکند متوجه میشود از صدای گریه امام صادق(ع) زنانی که پشت پرده حضور داشتهاند صدای خود را به گریه و شیون بلند کردند، (کاملالزیارات، این قولویه، نقل از ره توشه راهیان نور، ویژه محرم 1376)
3. امام رضا(ع) دعبل خزایی شاعر را در ایام سوگواری حضرت حسین(ع) به حضور میپذیرد به او عنوان یاری دهنده اهل بیت، خوشآمد میگوید و از وی میخواهد در روزهای غم و اندوه اهلبیت؛ یعنی عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(ع) مرثیه بسراید، (بحارالانوار، ج 45، ص 257).
در مورد سینهزنی نیز برخی از منابع تاریخی نشان میدهد که وقتی بنیهاشم برای اولین بار از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزاداری زنانشان دست به سینه میزدند.
سید بن طاوس مینویسد:
هنگامی که زنان و فرزندان حسین از شام برگشتند و به عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از طریق کربلا ببر. وقتی به موضع قتلگاه رسیدند جابر بن عبدالله انصاری را با گروهی از بنی هاشم و مردی از آل رسولالله یافتند که برای زیارت امام حسین(علیهالسلام) وارد شده بودند. همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و لطمه به صورت زدند. ماتمی بپا کردند که فوقالعاده دلخراش و جگرسوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و عموماً چند روزی عزاداری کردند.
انسان به هنگام مصیبت دیدن عکسالعملهای متفاوتی را از خود نشان میدهد که یکی از آنان زدن بر سر، صورت و سینه است. این عمل از گذشتههای بسیار دور در میان سایر ملل و اقوام بشر رایج بوده است. در واقعه عاشورا نیز زنان و فرزندان بر جای مانده از سیدالشهدا (و پس از آنان سایر شیعیان) با دیدن بدنهای غرقه به خون آنان به سر و صورت و سینه خویش میزدند لذا این عمل نه تنها امری است متداول بین سایر ابناء بشر بلکه این گونه خاص به سینهزدن در عصر حاضر تبدیل به سمبلی برای عزاداری سیدالشهدا شده است.
معارفی از کیهان
سه شنبه 95/07/13
اعمال ماه محرّم
بدانکه این ماه ، ماه حُزن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ایشان است و از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت است که چون ماه محرّم داخل مى شد پدرم را کسى خندان نمى دید و اندوه و حُزن پیوسته بر او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و مى فرمود امروز روزى است که حسین علیه السلام شهید شده است .
اعمال شب و روز اول محرم
شب اوّل سید در اقبال براى این شب چند نماز ذکر فرموده :
اوّل : صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند .
دوّم : دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یس .
سوّم : دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود .
ادامه »
یکشنبه 95/07/04
مباهله چه روزي است ؟
اهميت واقعه مباهله
پس از فتح مكه در سال هشتم هجرى و درخشش قدرت اسلام در جزيرةالعرب، پيروان ديگر اديان و مذاهب و رهبران و رجال سياسى و مذهبى توجه خاصى به اسلام و مسلمانان و به كانون اين قدرت عظيم يعنى مدينةالرسول پيدا كردند. اين امر زمينه مناسبى را براى نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصى نقاط حجاز و حتى خارج از آن فراهم آورد و پيامبر اسلام توانست از اين فرصت بخوبى استفاده كند و با ارسال نامهها و نمايندگان ويژه به رؤساى بلاد و زمامداران كشورها آنها را به پذيرش اسلام و يا به رسميت شناختن دولت اسلامى و التزام به مقررات آن فرا خواند .
در سال نهم هجرى به تدريج هيئتهاى نمايندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسولخدا مىرسيدند و اين سال را مورخين «عام الوفود» نام نهادهاند. نامه رسولخدا به مسيحيان نجران از جمله نام هاى ارسالى آن حضرت بود كه گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدينه كشاند.
پيام اصلى اين نامه اعلام رسالت رسولخدا و دعوت از اسقف يا اسقفهاى نجران و مردم مسيحى آن منطقه به آيين اسلام بود. اما در صورتى از پذيرش اسلام امتناع ورزند يا بايد مقررات ويژه پرداخت جزيه به حكومت اسلامى را بپذيرند و يا آماده جنگ شوند.
در زمان كتابت نامه رسولخدا به اسقف نجران، مردم اين منطقه دو دسته بودند مسيحيانى كه پيامبر نمايندگان خود را به همراه نامهاى به سوى آنان فرستاد و مشركانى كه خالدبن وليد از جانب پيامبر به سوى آنها آمد و اين گروه از ساكنين نجران سرانجام مسلمان شدند و به حضور رسولخدا نيز رسيدند
مخاطب مستقيم اين نامه اسقف يا اسقفهاى نجران بودند و اين لفظ از آن رو بر آنها اطلاق مىشد كه سمت پيشواى دينى بودن مردم را بر عهده داشتند و اسم خاص براى شخص يا اشخاصى به شمار نمىآمد.
در زمان كتابت نامه رسولخدا به اسقف نجران، مردم اين منطقه دو دسته بودند مسيحيانى كه پيامبر نمايندگان خود را به همراه نامهاى به سوى آنان فرستاد و مشركانى كه خالدبن وليد از جانب پيامبر به سوى آنها آمد و اين گروه از ساكنين نجران سرانجام مسلمان شدند و به حضور رسولخدا نيز رسيدند. 1
اين هيئت بلندپايه چون در مذاكرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسيدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانعكننده ندانستند .
پيشنهاد ديگرى از سوى رسولخدا دريافتند مبنى بر اين كه اكنون كه هر طرف خود را محق و ديگرى را باطل مىشمارد بياييد عزيزان خود را جمع كنيم و دست به دعا برداريم و خداى خويش را بخوانيم و هر يك بر ديگرى نفرين كند تا ببينيم خداوند نداى كدام طرف را پاسخ مىدهد و آشكار شود چه كسى در ادعاى خود دروغگويى بيش نيست. اين عمل كه در لغت عرب مباهله ناميده مىشود، راهى جديد بود كه به نص آيه 61 سوره آلعمران انجام شد .
«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الكاذبين »
پيامبر اسلام از سوى خداوند بدان مأمور گشت و براى پايان بخشيدن به مجادلات هيئت نصارى با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسيحيان از هر منطق و استدلالى بهتر و رساتر بود. ولى به گواهى همه منابع تاريخى مسيحيان نجران پس از قبول اين پيشنهاد چون به ميعادگاه وارد شدند و نشانه هاى حقانيت رسولخدا را در دعوت خويش مشاهده كردند از اقدام بدين كار منصرف شدند و به پرداخت جزيه و امضاى صلحنامه اى كه رسولخدا شروط آن را مشخص مىساخت، تن در دادند.
مباهله در عرف و لغت عرب
واژه مباهله مشتق از ماده «بهل» است. گفته مىشود «بهلهالله» يعنى «لعنهالله» 2ولى مباهله با ملاعنه اين تفاوت را دارد كه «لعن » عبارت است از دعا به ضرر شخص كه از رحمت الهى دور باشد و «بهل» اجتهاد در لعن است و لذا كسى كه اصرار و التماس در دعا و نفرين داشته باشد «مبتهل» است.3
در ذيل آيه 61 سوره آلعمران در تفسير واژه «نبتهل» مفسرين متقدم گفتهاند كه در معناى ابتهال دو قول است : اول آن كه به معناى التعان است و دوم آن كه به معناى دعا كردن بر ضد شخص دروغگو و طلب هلاكت اوست كه اين شبيه لعن است. 4 و روشن است كه اين دو معنا بسيار نزديك به هم هستند.
مسيحيان توسل جستن به مباهله را از مختصات پيامبر اسلام به شمار نياورده بودند و او را در اين جهت دنبالهروى انبياء الهى مىدانستند.
اين معنا در عرف عرب و نزد پيروان اديان آسمانى معنايى كاملا شناخته شده بود و دعوت پيامبر اسلام از مسيحيان به مباهله دعوت به كارى بديع و فتح بابى جديد براى اثبات حق و ابطال باطل نبود. از اين رو مىبينيم كه مسيحيان نجران خيلى طبيعى با آن برخورد كردند و حتى وقتى پيامبر اسلام بر سر زانوان خود نشست و دست به دعا برداشت ابوحارثه اسقف بزرگ مسيحيان گفت :
«جثى والله كما جثى الانبياء للمباهلة ؛ او همانند انبيا براى مباهله نشسته است . »5
از اينجا معلوم مىشود كه مسيحيان توسل جستن به مباهله را از مختصات پيامبر اسلام به شمار نياورده بودند و او را در اين جهت دنبالهروى انبياء الهى مىدانستند.
در حقيقت «مباهله » واژه اي عربي است و معناي آن رها کردن و قيد و بندي را از چيزي برداشتن است. .6
امّا اين واژه در اصطلاح به معناي نفرين کردن دو نفر يا دو گروه به يکديگر است ؛ به گونه اي که افرادي که با هم درباره يک مسئله مهم ديني، مذهبي و… با يکديگر گفت وگو و اختلاف دارند، در يک جا جمع شوند و به درگاه الهي تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو يا ظالم را رسوا سازد و يا بر او عذابي نازل فرمايد.
مقطع زمانى واقعه مباهله
سيدبن طاووس در تعيين روز مباهله بيست و يكم و بيست و چهارم و بيست و هفتم ماه ذىحجة را نقل ياد كرده واصح آنها را بيست و چهارم ذىحجة دانسته است7 و سپس همين روز را به عنوان روز خاتم بخشى اميرالمؤمنين و نزول آيه ؛
«انما وليكم الله….» معرفي مي کند .
مناظره ي مسيحيان با پيامبر (ص)
مسيحيان نجران با آن حضرت به بحث و مناظره نشستند و مسائلى چند از آن حضرت پرسيدند .
از آن حضرت پرسيدند نظر شما درباره بزرگ ما حضرت مسيح چيست ؟ پيغمبر فرمود : او بنده خدا بود كه او را برگزيد و بهخود مخصوص گردانيد .
پرسيدند : آيا براى او پدرى سراغ دارى كه از او به وجود آمده باشد ؟ حضرت فرمود : وجود او به سبب زناشويى نبوده تا پدرى داشته باشد .
پرسيدند پس چگونه مىگويى كه او بنده آفريده شده خدا بود با اين كه تو تاكنون بنده آفريده شدهاى نديدهاى جز اين كه از راه زناشوئى به وجود آمده و داراى پدر مىباشد ؟
اينجا بود كه خداوند پاسخ آنها را داد و آياتى از سوره آلعمران بر پيغمبر نازل شد كه « ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون * الحق من ربك فلا تكن من الممترين * فمن حاجك… على الكاذبين » پس پيغمبر خدا آنان را به مباهله دعوت كرد و فرمود كه خداوند به من خبر داد كه پس از مباهله هر كسى كه بر باطل است عذاب بر او نازل خواهد شد و بدين وسيله حق از باطل جدا خواهد شد. 8
سرانجام قرار مباهله گذاشته شد و چنان كه ظاهر آيه مباهله نشان مىدهد و بيشتر منابع نيز تصريح دارند دعوت به مباهله از سوى پيامبر بود نه از سوى مسيحيان9 و در برابر اين پيشنهاد آنان به مشورت نشستند و نظرشان بر آن شد كه تا صبح روز ديگر از آن حضرت مهلت بگيرند پس چون به نزد همراهان خود بازگشتند اسقف آنان گفت فردا به محمد صلى الله عليه وآله وسلم بنگريد اگر با فرزندان و خاندان خود آمد از مباهله با او بپرهيزيد ولى اگر با اصحاب و ياران خود آمد با او به مباهله برخيزيد كه او بر چيزى نيست. 10
روز موعود
دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت و رسول خدا بدانان فرمود كه چون من دعا كردم شما آمين بگوييد. 11
مسيحيان نجراني وقتي حقانيت رسول را مشاهده کردند ، از مباهله خودداري کرده و به مصالحه راضي شدند .
فرآوري : زهرا اجلال – گروه دين وانديشه تبيان
پىنوشتها:
1) احمدى ميانجى / على / مكاتيب الرسول / ج 2 / ص 492
2) الطريحى / شيخ فخرالدين / مجمعالبحرين / ماده «بهل»
3) جزائرى / سيد نورالدين و ابوهلال عسكرى/ معجمالفروق اللغوية / ص 466
4) الطوسى / التبيان فى تفسير القرآن / مجمعالبيان
5) شيخ طبرسى / مجمعالبيان / ذيل آيه مباهله
6) راغب الاصفهاني / مفردات الفاظ القرآن / ص149(مادّه بهل)
7)الارشاد / ج 1 / ص 515
8) شيخ مفيد / الارشاد / ج 1 / ص 222
9) سيدبن طاووس / اقبال الاعمال / ص 511
10) همان / ص 612
11) زمخشرى / الكشاف / ذيل آيه مباهله ؛ تفسير ثعلبى / ذيل آيه مباهله
منابع :
1 – مجله ي طلوع / ش 10 و 11
2- فصلنامه مشکوة / ش83
3- مجله ي مبلغان / ش 40
چهارشنبه 95/06/31
در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز کرد.
صدام حسين رييس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربينهاي تلويزيون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزاير، آغاز تجاوز رژيم بعثي به خاک ايران را اعلام کرد . جنگي نابرابر در شرايطي به ايران اسلامي تحميل شد که از جانب استکبار جهاني بويژه آمريکا تحت فشار شديدي قرار داشت و در داخل کشور نيز جناح هاي وابسته به غرب و شرق، با ايجاد هياهوي تبليغاتي و ايجاد درگيريهاي نظامي در صدد تضعيف نظام بودند و نيروهاي نظامي نيز به خاطر تبعات قهري انقلاب، هنوز مراحل بازسازي و ساماندهي را به طور کامل پشت سر ننهاده بودند.
آمريکا براي به سازش کشاندن جمهوري اسلامي و در نهايت تسليم آنها حمايت پنهان و آشکار خود را در کليه زمينههاي سياسي، نظامي، اقتصادي و … از رژيم بعثي عراق به اجرا گذاشت. از سوي ديگر نيز ابرقدرت ديگر جهان يعني شوروي که متحد عراق محسوب ميشد، خصومتش را با نظام اسلامي که شعار نه شرقي و نه غربي را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در جريان اشغال افغانستان توسط شوروي، اين تجاوز را محکوم کرده بود، بيش از پيش نمود. ارتش عراق که بر اساس محاسبات خود از وضعيت داخلي و خارجي ايران، فتح يک هفتهاي تهران را در سر ميپرورانيد، در روزهاي نخست تجاوز، بدون مانعي جدي در مرزها تا دروازههاي اهواز و خرمشهر پيش تاخت.
تحت چنين شرايطي امام خمینی (ره) به خروش آمد و نداي ملکوتيش دلهاي شيفتگان انقلاب و نظام را متوجه دفاع از کيان جمهوري اسلامي نمود؛ بطوريکه، نيروهاي مردمي بدون امکانات و تجهيزات و حتي آموزشهاي نظامي به مقاومت پرداختند. عليرغم کارشکنيهاي رييس جمهور وقت بنيصدر، دفاع مقدس مردم مسلمان و انقلابي ايران شکل گرفت و نيروهاي جوان و شهادت طلب به جبههها شتافتند. پس از شکلگيري اتحاد و انسجام در ميان نيروهاي انقلابي و طرد نيروهاي وابسته، حماسهاي مقدس شکل گرفت که در تاريخ ايران اسلامي بيسابقه بود.
حماسه دفاع مقدسی که برکات و دستاوردهاي بينهايتي را براي ملت ايران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ايمان و مخلص اين سرزمين ، ستونهاي نظام اسلامي را تا مدتها مستحکم نمود. به مناسبت بزرگداشت اين همه مجاهدت و ايثار هرسال 31 شهريور تا ششم مهرماه به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاري شده است.
جمعه 95/06/26
انسان در طول زندگی کوتاه خود با بسیاری از مصیبتها در خود و خویشان مواجه میشود. از دست دادن والدین و همسر و فرزندان بسیار سخت است. برای برخی از دستدادن عضوی از بدن یا مالی چنان دشوار مینماید که گویی دنیا به آخر رسیده و دیگر تاب و توان تحمل این مصیبت را ندارند. نویسنده با مراجعه به سخنان گرانبار امامعلی النقی الهادی(ع) به تبیین راه سبکسازی و آسانسازی مصیبتها و ناگواریها پرداخته است.
***
زندگی سرشار از مصیبتها
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، نظامی که دنیا براساس آن ساخته و مدیریت میشود، عادلانه است و خداوند مقرر کرده تا هر چیزی را در جایگاه شایسته و بایستهاش قرار دهد. از این رو، دنیا دارای نظامی بسیار محکم و استوار و براساس اصول بنیادین عدالت ساخته شده است.
اما در این میان اموری است که انسان را با پرسشهایی مواجه میسازد؛ زیرا انسان همواره در زندگیاش مصیبتهایی رادر خود و خویشان و دیگران میبیند که توان ترجمان و تفسیر آن را ندارد و نمیتواند با هاضمه عقلی خویش آن را تجزیه و تحلیل کرده و حل و فصل نماید.
خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار هستی در آموزههای قرآن پاسخی شایسته و در خور به این پرسشها داده و سنت حاکم بر جهان و جان و جامعه انسانی را تبیین کرده است. از سنتهای حاکم بر هستی، سنت اراده و اختیاری است که به انسان داده شده است. این امر موجب میشود تا انسان برخلاف دیگر آفریدههای هستی بتواند در محدودهای همراه با محدودیتهای جبری حاکم بر هستی، رفتارهای متقابلی را با اراده و اختیار در پیش گیرد که موجب به هم خوردن بخشی از این تعادل حاکم بر هستی میشود. پس انسان در نظام هستی تصرفاتی را با اراده و اختیار خویش دارد که آثار و تبعات آن میتواند مثبت و در راستای عدالت حاکم بر هستی، یا منفی و برخلاف عدالت باشد و از مصادیق ظلم و ستم شمرده شود.
از آنجایی که یکی از سنتها و قوانین حاکم بر هستی، سنت بقای اعمال و آثار آن است و
خداوند میفرماید: و نکتب ما قدموا و آثارهم؛ و ما هر آنچه کردید و آثارشان را مینویسیم (یس، آیه 12)،
باید پذیرفت که هر عملی که انسان در جهان در جهت موافق و یا مخالف عدالت انجام میدهد، بازتاب و آثاری دارد که براساس عمل و عکسالعمل به خود شخص در وهله نخست و دیگران در وهله دوم باز میگردد.
به سخن دیگر، هر کاری که انسان انجام میدهد در خط تولید میافتد و تولیدات دیگر و بازتولیدهایی دارد که برخی از آنها جزو لوازم ذاتی و برخی دیگر از لوازم غیر و بعید آن خواهد بود؛ ولی با این همه جزو بازتابها و پیامدها و به
تعبیر قرآنی «ذنب» و دنبالههای خواسته و ناخواسته آن است که تنها خداوند باید ما را از شر دنبالههای آن نگه دارد. (فتح، آیات 2 و 3)
براساس آموزههای قرآن، سنت دیگری که برجان و جامعه انسانی حاکم است، سنت فتنه (عنکبوت، آیات 2 و 3)،
سنت ابتلاء (لنبلون فیاموالکم و انفسکم: بقره، آیه 155؛ انسان، آیه 2)، امتحان با محنتها (حجرات، آیه 3) و گرفتار شدن به انواع مصیبتها (حدید، آیه 21 و 22؛ تغابن، آیه 11) است؛
به طوری که روزی نیست که انسان به یک یا چند مصیبت و ناگواری گرفتار نشود. البته در این میان مؤمنان و مدعیان اسلام و ایمان، بیشتر در معرض این گونه سنتها هستند؛ زیرا هر کسی مدعی است باید آماده امتحان و آزمون الهی باشد.
خداوند میفرماید: عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگوئید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلبهای شما نشده است»! (حجرات، آیه 14)
اما خداوند کافران و منافقان را که شاگردان تنبل کلاس تربیتی دنیاهستند، هر ساله یک یا دو بار امتحان میکند و اما آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزوده و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند. آیا آنها نمیبینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش میشوند؟! بازتوبه نمیکنند و متذکر هم نمیشوند! (توبه، آیات 125 و 126)
این امتحانها و آزمونها در بیشتر موارد شامل مصیبتهایی است که به روح و جسم خود شخص یا فرزندی که عزیزتر از جان میداند و یا همسر و خویشان و مال و منال وارد میشود. این گونه است که روزی نیست که دچار نقص و کمبودی نشود یا بلا و مصیبتی نبیند.
فلسفه مصیبتها و امتحانها
در آیات قرآن برای مصیبتها فلسفهها و اهدافی بیان شده که از مهمترین آنها ظرفیت بخشی به افراد است. انسانها در مصیبتها و مشکلات است که به فکر میافتند تا آن را برطرف کرده یا جلوی آن را بگیرند تا دوباره گرفتار چنین مصیبتی نشوند. انسان در هنگام مصیبت و پس از آن به فکر چاره و ساز وکاری میافتد که موجب بهرهگیری از تعقل و تفکر میشود. وقتی انسان به چیزی به شکل ضروری و اضطرار نیازمند شد به فکر چاره میافتد و این گونه است که گفتهاند: احتیاج مادر اختراع و ابتکار است.
دستیابی انسان به کمالات فردی و اجتماعی در گرو همین مصیبتها و عبور از بحران و مشکلات است. خداوند پس از آزمونها و ابتلائات بسیاری حضرت ابراهیم(ع) را به مقام امامت رساند (بقره، آیه 124)
همچنین کسانی که ادعائی داشته باشند باید در آزمونی سخت بتوانند آن ادعای خود را اثبات کنند. از همین روست که سنت ابتلا و امتحان از چنین افرادی در دستور کار قرار گرفته است و خداوند به بادیهنشینان عرب که مدعی ایمان بودند، میگوید شما با شهادتین اسلام آوردهاید و تا رسیدن به مقام ایمان باید خطرها و مصیبتها را از سر بگذرانید تا نشان دهید که واقعاً ایمان در جان شما رسوخ کرده است یا نه؟ (حجرات، آیه 14)
البته برخی از مصیبتها بازتاب اعمال نادرستی است که انسان انجام میدهد؛ زیرا خداوند بر آن است تا انسان را در دنیا پرورش دهد و تزکیه کرده و به کمالات بایسته و شایسته برساند که همان خلافت عمومی است. لذا او را دچار انواع مصیبتها میکند که پیامد اعمال و رفتار خود و دیگران است. خداوند میفرماید: ظهر الفساد فیالبر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون؛ فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند! (روم، آیه 41)
در این آیه بصراحت بیان شده که مصیبتهایی که انسانها در محیط زیست خویش با آن مواجهاند، نتیجه برخی از اعمال بدی است که انجام دادهاند؛ و اگر خداوند میخواست پیامدهای همه این اعمال بد را نشان دهد، وضعیت بشر بدتر از این میبود. پس خداوند به انسانها بسیار مهربان است که این گونه نکرده است.
در همین آیه همچنین تبیین شده است که هدف از چشاندن برخی از پیامدهای زشت عمل، در راستای توبه و بازگشت انسان به مسیر درست است. پس اگر انسان به مصیبتی گرفتار میآید برای آن است تا متذکر شده و رفتار و رویه خود را تغییر دهد.
سبکسازی مصیبتها و ناگواریهای دنیوی
با آنکه مصیبتها دارای ابعاد و اقسام گوناگونی است و همه آنها به شکلی برای انسان مفید و سازنده است، اما انسان دوست ندارد که همواره گرفتار مصیبت باشد و اگر مصیبتی وارد شده و چارهای نیست تا آن را تحمل کند، دوست میدارد به گونهای شرایط باشد که بتواند بار مصیبت را به آسانی تحمل کند.
به سخن دیگر، براساس اصل حاکم بر هستی و سنت الهی، مصیبتها هیچگاه از زندگی بشر رخت برنمیبندند و انسان تا در دنیا است به انواع واقسام مصیبتها گرفتار است. بنابراین، تنها چارهای که برای آدمی میماند، سبکسازی و آسانسازی تحمل مصیبتها است به طوری که بتواند به سادگی بار سنگین مصیبت را تحمل کرده وبیآنکه اندوه و حزنی در دل داشته باشد بتواند از آن عبور کند و بدون اضطراب و افسردگی و یاس و ناامیدی به زندگی خویش ادامه دهد.
امام هادی(ع) در تبیین راهآسانسازی و سبکسازی مصیبتها میفرماید: من کان علی بینهًْ من ربه هانت علیه مصائب الدنیا ولو قرض و نشر؛ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گرچه تکهتکه شود (تحف العقول، ص 511)
در این راهکار اصل سبکسازی و آسانسازی به وجود بینهای از پروردگار استناد داده شده است.
پرسش این است که «بینه من ربه» چیست؟
در آیات قرآن، معجزات الهی و آیات روشن خداوند به عنوان بینات (بقره، آیه 99؛ اسراء، آیه 101؛ قصص، آیه 36) و بصائر (انعام، آیه 104؛ اعراف، آیه 203؛ قصص، آیه 43) مطرح شده است.
همچنین خداوند آیات قرآن را به عنوان آیات بینات مطرح کرده است (یونس، آیه 15)؛ زیرا این آیات حقایق هستی را به شکل روشن تبیین کرده و ابعاد و جهات مختلف و متفاوت آن را بیان نموده است به طوری که هر یک از این آیات همانند قوانین فیزیک و شیمی، حقیقتی از حقایق هستی را روشن میکند و انسان را نسبت به وضعیت خود، خدا و جهان و جامعه آگاه میسازد و شناخت واقعی و حقیقی از هستی، خدا و نفس انسانی به دست میدهد و راههای برونرفت و یا دستیابی به حقیقت را بیان کرده و ساز و کارهای رسیدن به کمالات و رهایی از عیوب و نواقص را در قالب احکام تشریعی تشریح میکند.
خداوند در آیات 22 و 23 سوره حدید در تبیین حقیقت مصیبتهایی که برانسان وارد میشود
میفرماید: هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر برای خدا آسان است! این به خاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ خیال باف متکبر فخرفروشی را دوست ندارد!
این آیه تبیین میکند که هر چیزی که از مصیبت به انسان در جان خود و فرزندان و خویشان میرسد یا در زمین و اموال و مانند آنها با آن مواجه میشود، از پیش تعیین شده است و هر کسی طبق یک برنامهریزی الهی باید با این امور مواجه شود و آن را از سربگذراند؛ زیرا تنها راه دسترسی هر کسی به کمال، این راه است؛ چنانکه هر کسی اگر مدعی چیزی است یا میخواهد به چیزی برسد باید از این راه بگذرد و با این روش حجت بر او تمام میشود و کسی نمیتواند مدعی شود که زمینه رشد یا بازگشت و توبه برایش فراهم نبوده است؛ زیرا خداوند با انواع و اقسام مصیبتها، هم او را ظرفیت بخشی میکند و هم زمینه را برای بازگشت در صورت اشتباه و خطا و گناه فراهم میآورد و هم پیامد برخی از اعمالش را در همین دنیا میبیند تا در آخرت پاک و پاکیزه در پیشگاه خداوند حاضر شود.
اگر کسی به این حقیقت شناخت علمی حصولی داشته باشد، میتواند مصیبتها را آسانتر بر دوش کشد و بار آن برایش سبکتر خواهد بود.
البته اگر انسان به جایی برسد که این شناخت، شهودی و لدنی باشد، در این صورت چون ملکوت (باطن) اعمال و مصیبتها برایش روشن است، بسیار آسان و سبکتر میتواند با مصیبتی مواجه شود.
این مرتبه از علم که از آن به علم شهودی و حضوری یا در مرتبه عالی علم لدنی تعبیر میشود، در روایت امام هادی(ع) به عنوان «بینه من ربه» تعبیر شده است.
ممکن است گفته شود که بسیاری از مردم در این مرتبه نیستند و نمیتوانند مصیبتها را برای خویش سبکسازی و آسانسازی کنند؟ ولی باید توجه داشت که راه رسیدن به این مرتبه و مرحله برای همگان باز است؛ زیرا خداوند در آیات قرآن راه رسیدن به آن را عبادت خالصانه و قلب و نیتی پاک میداند که شخص با اعمال صالح عبادی خویش راه تقوا را برای خویش باز میکند (بقره، آیه 21) و با بهرهگیری از این تقوا زمینه را برای تعلیم مستقیم الهی فراهم میآورد؛ زیرا خداوند فرموده است: واتقواالله و یعلمکم الله؛ تقوای الهی پیشه گیرید تا خداوند افزون بر چیزهای دیگر، به تعلیم شما نیز بپردازد (بقره، آیه 282).
پس راه سبکسازی از طریق دستیابی به «بینه من ربه» برای همگان باز است. از سوی دیگر دانستن همین حقایق قرآنی که در آیات بینات بیان شده به انسان کمک میکند تا بتواند مصیبتها را آسانسازی کند و با درک حقایقی چون وجود مصیبتها در زندگی انسان و ابتلاء همگانی و نیز دانستن فلسفهها و اهداف وجود مصیبت، میتواند مصیبت را سبکسازی کرده و تحمل آن را برای خویش آسان سازد.
محمد مهدی مرادی معارفی از کیهان
پنجشنبه 95/06/18
انسان، موجودی اجتماعی و نیازمند معاشرت با دیگران است. زندگی در اجتماع و در خانواده بزرگی به نام جامعه، آداب و شرایط و اصولی دارد که بدون درنظر گرفتن آنها، معاشرت انسان دچار اختلال و مشکل و تنگنا خواهد شد.
در مطلب حاضر اصول معاشرت با مردم از دیدگاه امام باقر(ع) بررسی و واکاوی شده است.
* * *
اصول معاشرت با مردم
معاشرت و تعامل با مردم اصولی دارد که مراعات آن میتواند زمینه بهرهمندی دوسویه را فراهم آورد و هر کسی از توانایی و ظرفیتهای دیگری بهره گرفته و نواقص و معایب خود را برطرف ساخته یا بپوشاند و در مسیر تکامل گامهای رشد و بالندگی را بردارد.
در آیات قرآن اصولی به عنوان آداب معاشرت بیان شده که شامل بنیانهای اصول اخلاقی است.
به عنوان نمونه در گام نخست از انسانها خواسته شده در معاشرت با دیگران از برخی امور اجتناب کرده و در گام دوم برخی از امور را مراعات کنند تا زندگی شیرین شود و تلخی مشکلات و مصیبتها از میان برود و شادی و سرور جای غم و اندوه را بگیرد. از جمله این موارد اجتنابی میتوان به اجتناب از دروغ، غیبت، تهمت، افترا، بهتان، خیانت و مانند آنها اشاره کرد؛ از طرف دیگر قرآن به اموری چون صداقت، امانت، تعاون و همکاری، عفو و گذشت، احسان و اکرام و مانند آنها در جهت اثباتی اشاره میکند و از مردم میخواهد تا با مراعات این امور گامی بلند برای تعالی اخلاقی و اجتماعی بردارند.
امام باقر(ع) بر اساس آموزههای قرآن، پنج اصل را به عنوان اصول اساسی در معاشرت اجتماعی بیان کرده تا انسان با مراعات آن بتواند در ابعاد فردی و اجتماعی موفق شده و زندگی شاد و سالم داشته باشد.
این اصول پنجگانه عبارتند از:
1- ترک مقابله به مثل نسبت به ظالم:
یکی از اصولی که امام باقر(ع) به عنوان اصل در معاشرت اجتماعی بیان کرده است، ترک مقابله به مثل نسبت به ظالم در حوزه فردی و شخصی است. تاکید بر «ظلم در حوزه فردی» در اینجا- در حالی که امام باقر(ع) چنین قیدی را نیاورده-، به سبب اصول اساسی حاکم قرآنی بر معاشرتها و ارتباط اجتماعی است؛ زیرا قرآن برای ظلم در حوزه اجتماعی مبانی و اصولی دیگر تعریف کرده است.
به عنوان نمونه اسلام هرگونه ارتباط نزدیک و دوستانه با دشمنان را رد میکند و اصل مدارا با دشمن را تنها با دشمنان در حوزه فردی میپذیرد؛ زیرا از نظر قرآن مدارا کردن با دشمنان اجتماعی و سیاسی و خارجی همانند کافران و مشرکان و حتی اهل کتاب به معنای کوتاهی نسبت به اصول توحیدی و ارزشی اسلام است که قابل پذیرش نیست. خداوند در آیات نخست سوره ممتحنه به مومنان هشدار میدهد که حتی با اهل کتاب ارتباط دوستانه و پنهانی نداشته باشند و به آنان اعتماد نکنند. بر اساس همین اصل، خداوند مقابله به مثل با دشمنان را تشریع کرده و فرموده است: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم؛ پس هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید! (بقره، آیه 194) و نیز میفرماید: و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به؛ هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید! (نحل، آیه 126 و نیز نگاه کنید: حج، آیه 60)
بنابراین، اصل مقابله به مثل در خصوص ظلم اجتماعی، برقرار است؛ از همین رو، اگر در جامعه اسلامی مسلمان و مومنی ظلمی را در حق شخصی مرتکب شود که جنبه اجتماعی آن برجستهتر باشد، باید برای حفظ اجتماع اصل مقابله به مثل مراعات شود و برای جنایات و بغی مجازاتی در نظر گرفته شود تا امنیت اجتماعی حفظ و حقوق اجتماع ادا شود. اما اگر این ظلم، فردی بود و آثار و تبعات اجتماعی نداشت یا بسیار کم داشت، اصل در معاشرت اجتماعی، اجتناب از اصل مقابله به مثل است. از این رو امام باقر(ع) میفرماید: «اوصیک بخمس: ان ظلمت فلا تظلم؛ تو را به پنج چیز سفارش میکنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن. (بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج75، ص 167) این سخن امام باقر(ع) معانی دیگر نیز دارد که یکی از مهمترین آنها توجه به قاعده طلایی است که اگر چیزی را به خود نمیپسندی نسبت به دیگران نیز مپسند. در روایت آمده که: شخصی از پیامبر اسلام پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن عمل و بهشت فاصلهای نباشد.» پیامبر فرمود: «عصبانی مشو و از مردم چیزی طلب مکن و نیز برای مردم بپسند آنچه را برای خود میپسندی.» (امالی طوسی، ص 507؛ مستدرکالوسائل، ج7، ص 222؛ بحارالانوار، ج27، ص 72 و ج47، ص 47، ص 125)
در روایات است که: عرب بادیهنشینی نزد پیامبر آمد، رکاب شتر پیامبر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، چیزی به من یاد بده که به وسیله آن وارد بهشت شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا دار و آنچه را که ناپسند میداری دیگران نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن را در حق آنان انجام مده. حال، رکاب شتر را رها کن! (کافی، ج2 ص 146)
پیامبر اسلام در نصیحتی به علیبن ابیطالب فرمود: ای علی! هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند و آنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه؛ در این صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریات یکساننگر خواهی بود و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا- به خواست خدا- به خاطر سپار. (تحفالعقول، ص 113؛ بحارالانوار، ج 47، ص 86).
2- اصل ترک خیانت:
از مهمترین اصول اخلاقی، صداقت و امانت است. در آیات قرآنی صادقین اهل بهشت و اصحاب نعمتهای خاص الهی مطرح شدهاند. اصولا از نظر قرآن، کسانی پیامبران را تصدیق میکنند و آنان را راستگو و صادق میشمارند که خود اهل صداقت و راستی باشند. از اصول اخلاقی جهانی که فطری و مطابق اصول اساسی اسلام است، اصل صداقت و امانت است. در آموزههای اسلامی بر امانتداری به عنوان جلوهای از صداقت در عمل تاکید شده است؛ زیرا انسانی که در منش و رفتار خویش صادق است، در امانت خیانت نمیکند. در آیات قرآن بیان شده که خداوند خیانت را گناه کبیر دانسته و نسبت به خائن خشم میگیرد. (آل عمران، آیات 161 و 162) از همین آیه و آیات دیگر به روشنی حرمت خیانت به دست میآید. خداوند به صراحت در آیات 105 و 107 سوره نسا و 27 سوره انفال از خیانت برحذر داشته است؛ زیرا نه تنها موجب خشم خدا بلکه موجب محرومیت از محبت خدا (نسا، آیه 107؛ انفال، آیه 58؛ حج، آیه 38)، رسوایی (نسا، آیات 107 و 108)، شکست (انفال، آیه 71)، محرومیت از دفاع (حج، آیه 38) و مانند آنها شده و به نوعی از مصادیق خیانت به خویشتن است. (نسا، آیه 107) یعنی کسی که به دیگری خیانت میکند در حقیقت نخست به خویش خیانت ورزیده است. بر این اساس اصل، در امانت بوده و خیانت در تقابل با این اصل اخلاقی است. حال اگر کسی در رفتار اجتماعی به شما خیانت کرده است نباید به مقابله به مثل بپردازید و خیانت کنید؛ زیرا این نوع عمل موجب میشود تا انسان به خیانت عادت کند و زمینه برای تغییر خلق و خو در شخص فراهم شود.
بنابراین، اگر دیدید که دیگری خیانت میکند، اصل را در زندگی امانتداری قرار دهید و نگویید چون به من خیانت شده پس من هم نسبت به این شخص یا کسانی دیگر خیانت میورزم. باید همواره امانتداری را در هر حال در دستور کار قرار داد و در تعامل اجتماعی نه تنها نسبت به دیگران خیانت نورزید بلکه حتی نسبت به کسی که به ما خیانت کرده بر اساس اصل تقاص و مقابله به مثل عمل نکنیم تا زندگی سالم و شادی داشته باشیم؛ چنانکه امام باقر(ع) در سفارشهای پنجگانه خویش به این نکته توجه داده و میفرماید: و ان خانوک فلا تخن، اگر به تو خیانت کردند تو خیانت مکن.
3- اصل خشمخوری:
انسان در تعاملات و معاشرتهای اجتماعی همواره با کسانی مواجه میشود که سخنان راست و رفتار درست وی را تکذیب میکنند و او را دروغگو میشمارند. در مباحث علمی و یا بیان اخبار و اطلاعات از جامعه ممکن است کسانی سخن وی را نپذیرند و گاه حتی به صراحت وی را تکذیب کرده و دروغگو بشمارند. باید توجه داشت که پیامبران(ع) با همه ادله و بینات روشن و مستدلی که با معجزه و بصائر همراه بود، مورد تکذیب امت قرار گرفتند و مردم آنها را دروغگو شمرده و رسالت و پیامبری ایشان را تایید نکردند. بنابراین، نباید توقع داشت که همگان شما را در گفتار و رفتار تایید کرده و به تصدیق شما بپردازند، بلکه گاه بیشتر مردم به عللی چون حسادت و جهالت و مانند آن ممکن است به تکذیب شما بپردازند و حتی شما را دروغگو دانسته و زمینه سلب اعتماد اجتماعی را برای شما فراهم آورند. انسان مومن باید در تعاملات اجتماعی و معاشرت با مردم، توجه داشته باشد که در صورت تکذیب، خشمگین نشود بلکه با فرو بردن خشم خویش، رفتاری را بروز دهد تا اعتماد دیگران را به خود جلب کند. کسی که در برابر تکذیب دیگران خشمگین میشود، رفتار و گفتاری را بروز میدهد که پشیمانی به دنبال میآورد و دیگران را نیز از وی دور میسازد و زمینه برای جلب و جذب دیگران را از دست میدهد. از این رو امامباقر(ع) سفارش میکند در تعاملات با مردم در برابر تکذیب ایشان خشمگین مشوند بلکه با کظم الغیظ و فروخوری خشم زمینه را برای تعاملات فراتر و برتر اجتماعی فراهم آورند. امامباقر(ع) میفرماید: و ان کذبت فلا تغضب، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو. باید توجه داشت که در هنگام خشم انسان حالت طبیعی نداشته و رفتار و گفتاری را بروز میدهد که جز ضرر و زیان چیزی به دنبال ندارد و پشیمانی که به دنبال آن پدید میآید نیز سودی نمیرساند؛ زیرا واکنش ابتدایی فرد مورد داوری و سنجش دیگران قرار میگیرند.
4. ترک سرخوشی از ستایش:
انسان موجودی است که دوست دارد به کمال برسد و دیده شود و برجستگیهای اخلاقی و فضایل رفتاری او آشکار شده و مورد ستایش قرار گیرد. اصولا حمد و ستایش امر خوبی است؛ اما اگر این حمد و ستایش به مدح برسد گاه ممکن است انسان را سرمست و سرخوش کند. از نظر قرآن و روایات معصومان(ع) و سنت سیره ایشان، حمد در برابر هر امر نیک اختیاری است که مورد پسندهمگانی است و مدح، ستایش چیز نیکی است که خارج از اختیار شخص باشد.
(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 19،)
پس اگر کسی حمد میکند نسبت به کارها و چیزهای اختیاری نیک است؛ اما مدحکاری به اختیاری بودن ندارد و هر چیز نیکی است که در شخص از صورت زیبای غیر اختیار ممدوح و سیرت زیبا اختیاری ممدوح وجود دارد. پس وقتی شخص، ممدوح واقع میشود و کسی از او مدح میکند، از چیزهایی سخن میگوید که ربطی به خود شخص ندارد مثلا چهره زیبا و اندام کشیده و بلند و مانند آنها اما انسان به طور طبیعی از مدح و ستایش خوشش میآید؛ در حالی که نباید این ستایش و مداحی دیگران موجب شود که خود را گم کند و به تعبیر قرآنی و روایی گرفتار مرح و فرح شود. فرح به حالت افراطی از سرور و شادی اشاره دارد؛ زیرا فرحناک کسی است که سرمست و سرخوش از شادی است. از این رو خداوند در دنیا فرحناکی را نمیپسندد و آن را غیر ممدوح دانسته و میفرماید لاتفرح ان الله لا یحب الفرحین، سرخوش و سرمست از شادی مشو که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد. (قصص، آیه 76) اگر مدح و ستایشی میشود باید مسرور و شاد شد ولی به حد هیجانی نرسد که مایه سرخوشی و سرمستی است و آدمی را از حالت طبیعی بیرون میبرد و شخصیت انسان را دچار خدشه میسازد؛ زیرا سرخوشی و فرحناکی موجب رفتارها و گفتارهایی میشود که انسان را از حالت تعادل خارج میسازد. از همین رو امامباقر(ع) به انسانها در رفتارهای اجتماعی و معاشرت با مردم هشدار داده و میفرماید: و ان مدحت فلا تفرح؛ اگر مدحت کنند شاد مشو.
5. ترک بیتابی در وقت سرزنش:
همانطوری که مدح و ستایش دیگران نباید موجب سرخوشی انسان شود، هنگام سرزنش و بدگویی دیگران نیز نباید از حالت تعادل خارج شده و به جزع و فزع بپردازد.
امامباقر(ع) میفرماید:
و ان ذممت فلا تجزع؛ و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن؛ چرا که اصولا مد و ذم مردمان از کسی در بسیاری از موارد بیپایه و اساس است. پس نه باید به مدح و ثنای آنان سرخوش شد و دلخوش کرد و نه به ذم و سرزنش ایشان بیتابی کرد. اصولا کسانی اینگونه رفتار میکنند که از تعادل شخصیتی برخوردار نیستند؛ اما کسانی که دارای شخصیت متعادل هستند در برابر اینگونه کنشهای دیگران واکنشی متناسب و متعادل دارند و اگر کسی حتی آنها را مذموم دانست با صبر و بالاتر از آن با حلم رفتار میکنند و از هرگونه جزع و فزع پرهیز نمایند از نظر قرآن کسی که با شری چون ذم دیگران مواجه شد باید به جای جزع و فزع و بیتابی و ناله کردن، صبوری کند، همانطوری که اهل نماز اینگونه هستند؛ زیرا تکیهگاه ایشان خداوند است و دلخوش به مدح و ثنای خدا و رضایت او بوده و با آخرت نگری کارهایشان را انجام میدهند و مدح و ذم دیگران اگر در چارچوب اصول شریعت نباشد به آن توجهی نمیکنند؛ زیرا آنان دلنگران آخرت و عذاب الهی هستند و میزان سنجش اعمال خویش را موازین شرعی حق میدانند. (نگاه کنید: معارج،آیات 19 تا 27)
امام علی(ع) به مردم هشدار میدهد تا مواظب تملق دیگران باشند که به اهدافی خاص مانند کسب مال و ثروت و مقامات دنیوی انجام میگیرند نه برای تشویق و ترغیب دیگران به کارهای خیر و اعمال پسندیده و نیک. همانطوری که ذم ایشان نیز مبانی درستی ندارد و به سبب بغض و کینه و مانند آن است.
محمودسلطان محمدی معارفی از کیهان
شنبه 95/06/13
ماه ذي الحجه االحرام
ذي الحجه ، يکي از بهترين ماه هاي سال !
________________________________________
ماه ذي الحجه براي خودسازي خيلي مهم است ماه، ماه دعا است، ماه راز و نياز با خدا است و يک قدري بيشتر نه فقط روز عرفه، نه فقط دهه اول اصلاً اين ماه، ماه دعا، ماه رابطه، ماه خودسازي است .
در يک کلام (به قول بزرگان و عارفان )مي توان گفت که مي توان در اين ماه راه صد ساله را يک ماهه طي نمود البته به شرطها و شروطها!
________________________________________
فضيلت ماه ذى الحجّه
ماه «ذى الحجّه»، آخرين ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسيار پربرکت. بزرگان دين هنگامى که اين ماه وارد مى شد، اهمّيّت ويژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل اين ماه.(زادالمعاد، ص 240)
در بعضى از روايات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و ليال عشر» به آن سوگند ياد کرده است، شب هاى دهه اوّل اين ماه شريف است،و اين سوگند به خاطر عظمت آن است.(تفسير قمى، ج 2، ص 419)
خداوند در سوره حج آيه 28 ضمن بيان فريضه بزرگ «حج» سخن از «أيّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان بايد در آن به ياد خدا باشند. يکى از تفسيرهاى معروفِ «أيّام مَعْلُومات» که در روايات نيز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است.( مصباح المتهجّد، صفحه 671.) بنابراين، هم شب هاى آن عزيز است و هم روزهاى آن.
روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روايتى از امام موسى کاظم(عليه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نويسد
در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که عبادت و کار نيک در هيچ ايّامى به اندازه اين ايّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضيلت ندارد.(اقبال، ص 317)
وجود دو «عيد» مهمّ اسلامى عيد قربان (عيد اضحى) و عيد غدير (عيد ولايت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجيب و بسيار گرانبهاى امام حسين(عليه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّى به اين ماه بخشيده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل) از فضاى آکنده از معنويّت اين ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذيب نفس بکوشند که به پيشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند.
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 95/06/11
انسان به علل و عواملی ناچار است که توبه کند و به مسیر درست بازگردد. بازگشت به مسیر درست از همان جایی که خطا و اشتباه و گناه کرده، نیازمند زمینههایی است که در کلام امام جواد(ع) به آن اشاره شده است. نویسنده در این مطلب به این موضوع پرداخته است.
***
توبه خدا و توبه بنده
توبه از واژه عربی «توب» و به معنای رجوع و بازگشت است. (معجم مقاییساللغه، ج1، ص357، «توب») در فرهنگ قرآن، توبه نخست به خدا نسبت داده شده و سپس به بنده و سپس به خدا، این بدان معناست که توبه دارای سه مرحله بازگشت رحمت خداوندی، توفیق توبه از سوی بنده و قبول آن از سوی خداست. خداوند در آیه 37 سوره بقره میفرماید: فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛ آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد، پس خداوند توبهاش را پذیرفت و بر او بخشید؛ چرا که خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.
از آموزههای قرآنی به دست میآید که توبه از سوی بنده، همان بازگشت از معصیت و خطا و پشیمانی از آن است؛ و توبه از جانب خدا، به معنای فراهمآوری زمینه و بستر توبه برای بنده و توفیق توبه و همچنین پذیرفتن توبه او است. (نگاه کنید: مجمعالبیان، ج2-1، ص200؛ لسانالعرب، ج2، ص61، «توب»)
باید توجه داشت که در زبان عربی هرگاه لفظ توبه به خدا نسبت داده شود، با حرف «علی» و هرگاه به بنده نسبت داده شود با حرف «الی» به کار میرود مثل: اتوب الیالله.
فلسفه توبه
یکی از بهترین و مهمترین آموزههای دینی اسلام توبه است؛ توبه ظرفیتی بیپایان برای تحول کمالی انسان است؛ زیرا توبه به انسان اجازه میدهد تا همواره در خوف و رجا باشد و امید را در دلها زنده میکند و نومیدی را میزداید؛ براساس آموزههای قرآنی انسان از هر چیزی میتواند توبه کند و به مسیر درست بازگردد، تو گویی تازه از مادر زاده شده و پیش از آن هیچ مسیر خطا و گناه و اشتباهی را نپیموده است.
در آیات قرآن بر این نکته تأکید شده که انسان حتی از کفر و شرک که بزرگترین گناهان هستند (لقمان، آیه13) میتواند توبه کند بیآنکه آثار و پیامدهای رفتار زشت و اسرافی گذشته در او باقی بماند. خداوند در آیه 53 سوره زمر این بشارت را به همه گناهکاران در هر درجه و مرتبهای میدهد که توبه آنان پذیرفته خواهد شد: بگو: «ای بندگان من- که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را میآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
پس توبه به همه بشر این اماکن را میدهد که در مسیر کمال قرار گیرند و دوباره از نو شروع کنند و نیازی نیست که از رحمت الهی نومید شوند و به دلیل نومیدی دست به گناهان بزرگی بزنند و وضعیت خود را بدتر کنند.
البته درهای رحمت الهی برای پذیرش توبه و توفیق بدان تا پیش از احتضار و مرگ است؛ اما زمانی که مرگ رویت شد دیگر این امکان برداشته میشود و دیگر توبه کسی پذیرفته نیست؛ چنانکه توبه فرعون هنگام غرق پذیرفته نشد. (یونس، آیات 90 و 98)
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 95/05/14
عمال و مناسبتهای ماه ذی القعده
ماه حرام
ماه ذی القعده یکی از ماههای حرام است که خداوند متعال در قرآن از آنها یاد کرده است. ماههای حرام عبارتند از ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب.
از خصوصیات ماههای حرام این است که ثواب عمل خیر مضاعف و عقاب عمل حرام نیز دو چندان میگردد وجه تسمیه این ماهها به حرام بودن، این است که در این ماه هرگونه خونریزی و کشتاری متوقف میگردد. این حرمت را اعراب جاهلیت نیز برای این ماهها قائل بودند و در این ماهها از هر گونه جنگ و ستیزی خودداری میکردند اسلام این آئین را امضاء کرد و مهر تاییدی بر آن زد.
شیخ عباس قمی (رحمة الله تعالی علیه) در مفاتیح الجنان قسمت اعمال ماه ذی القعده می فرماید: بدان که روایت شده که هر که در یکی از ماههای حرام سه روز متوالی که پنج شنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد ثواب نهصد سال عبادت برای او نوشته می شود و هم چنین در بخش اعمال ذی القعده مضاعف شدن ثواب و عقاب اعمال در ماههای حرام را که به آن اشاره شد ذکر می نماید.
نماز یکشنبه ذی القعده
در ماه ذی القعده عملی وارد شده که فضیلت بسیار دارد که بدین شرح است: در یکی از روزهای یکشنبه این ماه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بگذارد (دو نماز دو رکعتی) و در هر رکعت حمد یک مرتبه و اخلاص سه مرتبه و معوذتین (فلق و ناس) را یک مرتبه بخواند پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند و استغفار را به ذکر شریف «لاحول و لاقوّة الّا بالله العلی العظیم» ختم نماید سپس بگوید «یا عزیز یا غفّار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانّه لایغفر الذّنوب الّا انت»
برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده از جمله اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر که این نماز را بجا آورد: توبه اش مقبول، گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان بمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نشود؛ قبرش گشاده و نورانی گردد؛ والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریّه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد و … .
میلاد امام رضا علیه السلام
روز یازدهم این ماه (ذی القعده) میلاد با سعادت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام است.
شب نیمه ماه ذی القعده
شب مبارکی است و خداوند متعال نظر رحمت می فرماید بر بندگان خود و روایت نبوی در این زمینه داریم که مضمون آن چنین است: کسی که در این شب (شب نیمه ماه ذی القعده) به طاعت حق تعالی مشغول باشد برای او باشد اجر صد نفر روزه داری که ملازم شب باشد در این شب عظیم هر که حاجتی از خداوند متعال طلب کند به او اعطا خواهد شد ان شاء الله.
دحو الارض
روز 25 ماه ذی القعده روز دحو الارض است که یکی از چهار روزی که در تمام سال به فضیلت روزه مشهور است و ثواب روزه در این روز معادل ثواب هفتاد سال روزه داری است و به روایتی کفاره هفتاد سال گناه می باشد.
امید است که جوانان مؤمن خود را از ثواب روزه داری و مناجات در شب و روز دحو الارض محروم ننمایند. در مفاتیح الجنان ذیل اعمال ذی القعده برای شب و روز بیست و پنجم این ماه که دحو الارض است اعمالی ذکر شده که علاقمندان می توانند به این کتاب شریف مراجعه نمایند.
شهادت امام جواد علیه السلام
روز آخر این ماه روز سوگ و ماتم اهل بیت علیهم السلام می باشد از آنجا که جواد الائمه علیه السلام در این روز به زهر معتصم عباسی علیه اللعنه به شهادت رسیدند، امام محمد تقی علیه السلام معروف به جواد الائمه علیه السلام در کاظمین کنار جد بزرگوارشان باب الحوائج موسی بن جعفر علیهما السلام به خاک سپرده شدند و مرقد مطهرشان زیارتگاه عاشقان و محبان است خداوند ما را از پیروان واقعی اهل بیت علیهم السلام قرار دهد.
نقل از دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
پنجشنبه 95/05/14
حضرت فاطمه(س) در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسیبن جعفر(ع) و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره میگفتند، امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی میدرخشد و همواره فیضبخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی است. آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوهای از وجود حضرت زهرا(س) بود، در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والا داشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را معصومه خواند و فرمود: «من زارالمعصومهًْ بقم کمن زارنی»؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است.
یکی از سوالاتی که درباره این بانوی بزرگ پرسیده میشود این است که چرا حضرت معصومه(س) را کریمه اهل بیت مینامند؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم اینچنین پاسخ میدهد:
حضرت فاطمه معصومه(س) کریمه اهل بیت(ع)، دختر امام هفتم حضرت موسیبن جعفر(ع) است. امام موسیبن جعفر(ع) دختران زیادی داشت، علمای شیعه حضرت معصومه(س) را افضل از سایر دختران آن حضرت میدانند، به عنوان نمونه «شیخ عباس قمی» در منتهیالامال مینویسد: «… بر حسب آنچه به ما رسیده افضل آنها(1)
سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسی(ع) معروف به حضرت معصومه است.» (2)
حضرت معصومه دارای القاب زیادی هستند (3)،
دو لقب مشهور آن حضرت «معصومه» و «کریمه اهل بیت» است. در رابطه با لقب «کریمه اهل بیت» در کتاب «در حریم حضرت معصومه(س)» اینگونه آمده است که در ایام محبوس بودن پدر بزرگوارش حضرت موسیبن جعفر(ع) و در روزگار مسافرت برادرش حضرت رضا(ع)، در دفاع از حریم ولایت و پاسداری از خط امامت، آنچنان نقش موثری ایفا کرد که به «شفیعه روز محشر» و «کریمه اهل بیت پیامبر» اشتهار یافت. (4)
در کتاب «فروغی از کوثر» ذیل عنوان «کریمه اهل بیت» آمده است که اولیای الهی منشأ کرامات و عنایاتی بودهاند که آثار یک عمر اخلاص و وارستگی آنهاست، از دیرزمان، آستان قدس فاطمی منشأ هزاران کرامت و عنایت ربانی بوده است… (5)
اما به نظر میرسد، شهرت این لقب برای حضرت معصومه(س) به واسطه رویای صادقهای است که از مرحوم آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی(ره) نقل شده است. داستان به این صورت است که مرحوم سیدمحمود مرعشی نجفی متوفای 1328 هجری قمری بسیار علاقهمند بود که به هر طریقی شده، محل قبر شریف حضرت صدیقه طاهر(س) را به دست آورد، برای این مقصود، ختم مجربی انتخاب کرده، چهل شب به آن مداومت کرد تا شاید خداوند به طریقی او را از محل قبر شریف حضرت زهرا(س) آگاه فرماید، شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان استراحت کرد. در عالم رویا به محضر مقدس حضرت باقر(ع) یا حضرت صادق(ع) مشرف شد. (6)
امام(ع) به ایشان فرمود: «علیک بکریمهًْ اهلالبیت»؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن، ایشان به تصور اینکه منظور امام(ع) از «کریمه اهل بیت» حضرت زهرا(س) است، عرضه داشت: بلی قربانت گردم، من نیز این ختم را برای همین گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را به صورت دقیقتر بدانم و به زیارتش مشرف شوم. امام(ع) فرمودند. منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است، مرحوم آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی هنگامی که از خواب برخاست تصمیم گرفت که رخت سفر ببندد و به قصد زیارت حضرت معصومه(س) رهسپار ایران شود.(7)
این جریان در کتاب «کریمه اهل بیت» نقل شده است. مولف بعد از نقل این جریان در پاورقی کتابش اضافه میکند این داستان را مرحوم آیتالله مرعشی(8)
چندینبار در ملاقاتهای اینجانب با ایشان از پدر بزرگوارشان نقل کردند و حقیر آن را بدون هیچگونه تصرفی در اینجا آوردم. (9)
یکی از شاگردان آیتالله نجفی میگفت: ایشان در درس خود میفرمود: علت آمدن من به قم، همین مطلب بود (10)
و در مورد رویای مذکور ایشان مینویسد: با توجه به اینکه مرجع تقلیدی این رویا را از پدر مجتهدش نقل میکند و خواب دیدن امام معصوم(ع)، دلیل بر صدق آن خواب است. (11)
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که شهرت لقب «کریمه اهل بیت» برای حضرت فاطمه(س) بعد از رویای صادقهای است که مرحوم آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی آن را نقل کرده است.
از: فارس
پینوشتها:
1- دختران امام موسیبن جعفر(ع)
2- قمی، عباس، منتهیالامال، قم، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1412ه، ج2، ص 430.
3- در کتاب «انوارالمشعشعین» به غیر از دو لقب «معصومه» و «کریمه اهل بیت» ده لقب دیگر در زیارتنامهای، برای حضرت معصومه(س) نقل شده است. مراجعه شود به کتاب: مهدیپور، علیاکبر، کریمه اهل بیت، قم، نشر حاذق، چاپ اول، 1374، به نقل از انوارالمشعشعین، ج1، ص211.
4- مهدیپور، علیاکبر، در حریم حضرت معصومه(س)، انتشارات رسالت، چاپ دوم، 1417ه، ص11.
5- محمدبیگی، الیاس، فروغی از کوثر، قم، انتشارات زائر، چاپ دوم، 1379، ص 43.
6 و 7- مولف مینویسد: این تردید از مرعشی نجفی است مراجعه شود به مهدیپور، علیاکبر، کریمه اهل بیت، قم، نشر حاذق، چاپ اول، 1374، ص43.
8- مرعشی نجفی، سیدشهابالدین که در کتابخانه بینظیرش در قم مدفون است.
9- مهدیپور، علیاکبر، پیشین، ص 45.
10- همان، ص 140.
11- همان، ص 141.
جمعه 95/05/08
یکی از بارزترین امتیازهای جوامع ایدهآل، داشتن اقتصادی سالم، پویا و وجود مجریان فعال، متعهد و کاردان در عرصههای اقتصادی است. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادی مردم و آبادانی و آسایش آنان به وسیله توزیع عادلانه امکانات، سرمایهها، ایجاد زمینههای مناسب، اطلاعرسانی همگانی و بالاخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمترسانی کوشیدهاند تا مردم را به سوی سعادت و نیکبختی سوق دهند. این تلاشها که در جهت تحقق بخشیدن به مقاصد الهی و اهداف آسمانی ادیان توحیدی و پیامبران و فرستادگان از سوی خداوند متعال انجام میگیرد، به منظور فراهم کردن زمینههای عبودیت و قرب الهی برای عموم انسانهای سعادتطلب و حقیقتخواه میباشد.
در نوشتار حاضر که از تبیان انتخاب شده، به بررسی برخی از اندیشههای اقتصادی امام صادق(ع) در عرصه جامعه اسلامی پرداخته شده است.
ارزش کارهای اقتصادی
حضرت صادق(ع) کار و تلاش در راه تأمین نیازهای ضروری زندگی را همسان با جهاد در راه خدا قلمداد میکرد و میفرمود: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیلالله؛(1) آن که برای تأمین معاش خانوادهاش تلاش کند، همانند رزمنده در راه خدا است…»
از منظر پیشوای ششم افراد سست عنصر و بیکار و بی تفاوت، مورد خشم و غضب الهی هستند؛ چنانکه میفرماید: «ان الله عز وجل یبغض کثرهًْالنوم و کثرهًْ الفراغ؛(2) خداوند متعال زیادی خواب و بیکار بودن را دشمن میدارد…»
علاءبن کامل یکی از یاران آن حضرت روزی به محضرش شتافت و التماس دعا گفت و اضافه کرد: ای پسر پیامبر! از خداوند متعال بخواه که زندگی راحت و مرفهی داشته باشم! امام صادق(ع) پاسخ داد: «لا ادعولک، اطلب کما امرک الله عز وجل؛(3) من برایت دعا نمیکنم، تو ]زندگی مرفه و راحت را[از همان راهی بخواه که خداوند متعال به تو فرمان داه است ]یعنی از راه تلاش و کوشش[…»
بهبود بخشیدن به وضع زندگی و تدارک برخی از برنامههای اقتصادی در جامعه نه تنها نقص و عیبی برای یک انسان مسلمان به حساب نمیآید، بلکه ناشی از قوت ایمان و اراده استوار او در راه رسیدن به اهداف والای معنوی است. رئیس مذهب جعفری بر این اندیشه پای میفشرد که: «کوچیدن برای یک مسلمان عاقل شایسته نیست مگر در سه مورد: بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی (سفرهای تجارتی و…). کسب توشه آخرت (سفرهای زیارتی)، رسیدن به لذتهای حلال (سفرهای تفریحی)…»(4)
امام صادق(ع) افزون بر ترغیب بندگان صالح به سوی فعالیتهای اقتصادی، خود نیز به غلامش، مصادف، چنین دستور میداد: «مکانی پر درخت و یا ملک ثابت و غیرمنقولی به دستآور! چرا که هر گاه برای شخصی حادثهای یا مصیبتی رخ نماید و احساس کند که برای تأمین خانواده خود پشتوانهای دارد، روح ]و جانش[ راحتتر خواهد بود…»(5)
پیشوای ششم از افرادی که در ظاهر زهد فروشی کرده، مردم مسلمان را به بهانه تقوا و ترک دنیا از فعالیتهای اقتصادی منع میکردند انتقاد مینمود و شیوه غلط آنان را تخطئه میکرد. سفیان ثوری از عالمان زهد فروش و ظاهرسازی بود که علاوه بر مردم عادی، امام صادق را نیز از مظاهر دنیوی منع میکرد. او زمانی مشاهده کرد که امام لباس نو و مناسبی پوشیده است، به حضرت گفت: تو نباید خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی! برای تو زهد و تقوا و دوری از دنیا و مظاهر آن شایسته است. امام صادق(ع) با پاسخهای منطقی خویش وی را به اشتباهات خود واقف ساخت و از تفکرات صوفی مآبانه و انحرافی وی به شدت انتقاد کرد و فرمود: «میخواهم به تو سخنی بگویم، خوب توجه کن، سخن من برای دنیا و آخرتت مفید خواهد بود. ای سفیان! رسول گرامی اسلام در زمانی زندگی میکرد که عموم مردم از نظر اقتصادی در مضیقه بودند و پیامبر خود را با آنان در زندگی ساده و فقیرانه هماهنگ میکرد، اما اگر روزگاری وضع معیشتی مردم بهتر شد اهل ایمان و نیکان و خوبان روزگار به بهرهگیری از آن سزاوارترند نه انسانهای فاجر و منافق و کافر. ای ثوری! به خدا سوگند! در عین حالی که وضع معیشتی خوبی دارم و از نعمتها و موهبتهای خداوند متعال کمال بهره را میبرم، اما از روزی که خود را شناختهام شب و روزی بر من نمیگذرد مگر آنکه حقوق مالی خود را بر طبق فرمان خداوند متعال که بر من واجب کرده است، ادا میکنم و به مصرف مناسبش میرسانم…»(6)
رعایت اصول کاربردی اقتصادی
یک فرد دوراندیش در طول زندگی خود تلاش میکند که با بهرهگیری از اصول کاربردی اقتصادی بر رفاه و آسایش خود و خانوادهاش بیفزاید و زندگی آرام و راحتی را برای پیمودن راه سعادت داشته باشد.
امام صادق(ع) برخی از این اصول را چنین مطرح میکند:
الف) بهرهگیری از تجربه
بدون تردید تجربه کاری هر انسانی، او را در برنامهریزیهای آیندهاش مدد میکند و هر قدر تجربههای زندگی بیشتر باشد و انسان آنها را در زندگیاش به کار گیرد، مسلم است که توفیقات بیشتری در این زمینه خواهد داشت. امیر مؤمنان فرمود: «العقل حفظ التجارب؛(7) از نشانههای خرد، نگهداری تجربههاست…» و در این زمینه مسعود سعد زیبا گفته:
امام صادق(ع) در این زمینه رهنمود راهگشایی را به رهروان حقیقتطلب ارائه میدهد و تأکید میکند که «المؤمن حسن المعونهًْ، خفیف المؤونهًْ، جید التدبیر لمعیشتهًْ، لا یسلع من حجر مرتین؛ (8) مؤمن در یاری کردن زیباست (به زیباترین صورت دیگران را یاری میکند)، کم تکلف است (برای دیگران تکلف ساز نیست) و زندگیاش را خوب اداره میکند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود (تجربه بار اول برایش کافی است)…»
ب) استفاده از فرصتها
در زندگی گاهی فرصتهایی به دست میآید که شخص میتواند از آن فرصت به نحو شایستهای برای بهبودی دین و دنیای خویش بهره گیرد. تیزبینی و آیندهنگری افراد موجب میشود که این فرصتهای طلایی عاملی برای ارتقای جایگاه معنوی و اجتماعی آنان گردد. بدون شک از دست دادن چنین فرصتهایی موجب غم و اندوه و پشیمانی خواهد بود.
امام صادق(ع) در این زمینه میفرمود: «روزها سه گونهاند: یا روزی است که گذشته و دیگر به دست نمیآید و یا روزی است که مردم در آن به سر میبرند و شایسته است که آن را غنیمت شمارند و یا آیندهای است که آرزوی رسیدن به آن را دارند.»(9)
پیشوای ششم در سخن دیگری ضرورت بهرهگیری از فرصتها را یادآور شده، میفرماید: «هرکس فرصتی را به دست آورد و با این حال منتظر فرصت بهتری باشد، روزگار، آن فرصت به دست آمده را از دستش خواهد گرفت؛ زیرا عادت روزگار سلب فرصتها و رسم زمانه از بین بردن موقعیتهاست.»(10)
ج) تلاش و کوشش
از مهمترین رموز توفیق در زندگی، تلاش دائم و پایداری در راه هدف است. تحرک و پویایی که از اعتقاد راسخ انسان به مقاصد خویش سرچشمه میگیرد، در راه رسیدن به مراد ضروریترین عامل به شمار میآید. انسان مسلمان برای رسیدن به سعادت اخروی باید در امور دنیوی خویش نیز تلاش کند و آن را به عنوان وسیله و پلی برای رسیدن به مطلوب بنگرد.
علیبن عبدالعزیز میگوید: امام صادق(ع) روزی از من احوال عمر بن مسلم را پرسید. عرضه داشتم: فدایت شوم او از تجارت دست برداشته و به عبادت و نماز و دعا روی آورده است. امام فرمود: «وای بر او! آیا او نمیداند که هرکس به دنبال دنیا و کسب روزی حلال نرود، دعایش مستجاب نخواهد شد.» سپس امام افزود: «هنگامی که آیه «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب.»؛(11) «هرکس تقوای الهی پیشه کند (خداوند) راه خروج از مشکلات را برایش قرار میدهد و از جایی که گمان میبرد روزیاش میدهد.» نازل شد، تنی چند از اصحاب پیامبر(ص) از کسب و کار دست کشیده و درها را به روی خود بسته، مشغول عبادت شدند تا خداوند متعال روزی آنان را از طریق عبادت برساند. هنگامی که رسول اکرم خبردار شد، آنان را احضار کرد و فرمود: شما به چه انگیزهای از کسب و کار دست کشیده و از جامعه فاصله گرفته و به عبادت پرداختهاید؟! گفتند: یا رسولالله! خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما هم به عبادت او روی آوردهایم! رسول خدا فرمود: «انه من فعل ذلک لم یستجب له،علیکم بالطلب؛ هر کس چنین کند دعای او پذیرفته نخواهد شد، بر شما باد به کسب ]روزی و درآمد[…»(12)
حضرت امام صادق(ع) در سخن دیگری توضیح میدهد که برخی از افراد، دعایشان هیچگاه به اجابت نخواهد رسید، و از جمله فرمود: «مردی در خانهاش نشسته و مدام میگوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته میشود: آیا تو را فرمان ندادم به طلب]روزی[…»(13)
در هر صورت، برای رسیدن به مقصود باید تلاش کرد و در راه آن، مشکلات و سختیها را به جان خرید تا از دیگران بینیاز شده، به استقلال اقتصادی برسیم. عطار نیشابوری میگوید:
د) اعتدال
رعایت اعتدال و میانهروی در مخارج و درآمدهای زندگی موجب آسایش و رفاه خواهد بود. اسراف و تبذیر، سختگیری و تنگنظری و بخل و طمعورزی موجب اختلاف در نظم زندگی میشود و چه بسا جایگاه اجتماعی فرد را متزلزل کرده و گاهی آبرو و شخصیت او را از بین میبرد. معمولاً افرادی که ولخرجی میکنند، دچار تنگدستی و فقر میشوند و سپس از گردش ناملایم روزگار شکایت کرده، از شانس بد خود گلایه میکنند. امام صادق(ع) میفرماید: «ان السرف یورث الفقر و ان القصد یورث الغنی؛(14) اسراف موجب فقر و میانهروی سبب توانایی میشود…» و سعدی گفته است:
عبدالله بن سنان میگوید: امام صادق(ع) هنگامی که آیه «و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک.»(15) را تفسیر میکرد، انگشتان دست خود را کاملاً بسته و دست خود را مشت کرد و به ما فرمود: «یعنی این چنین نکنید که این نهایت خست و بخل است.» و در معنی آیه «و لا تبسطها کل البسط.»(16) دست خود را کاملاً باز کرد و فرمود: «این چنین هم درست نیست؛ یعنی انسان هر چه دارد خرجش کند و چیزی در کف دستش نماند…»(17)
در نتیجه، این آیه شریفه افراط و تفریط در مصرف مال دنیا را نفی کرده، به اعتدال سفارش میکند.
تقسیمبندی مشاغل
فردی که در جامعه اسلامی دنبال شغلی میرود و یکی از کارهای درآمدزای اقتصادی را انتخاب میکند، لازم است قبل از ورود به میدانهای کار، چگونگی آن را بررسی کند و نظر اسلام و رهبران معصوم علیهمالسلام را در مورد آن شغل مد نظر داشته باشد تا اینکه در آینده دچار تشویش خاطر و ناراحتی درونی نگردد؛ چرا که از منظر اسلام قبل از آنکه درآمد و جایگاه اقتصادی هر شغلی مد نظر باشد، مسائل معنوی، فرهنگی و سیاسی آن مورد توجه است و فرهنگ مبین اسلام قبل از آنکه به بهرههای فردی هر شغلی بنگرد، به مصلحت جامعه مسلمین و کشورهای اسلامی میاندیشد. بدین جهت، مشاغل رایج در هر اجتماعی را در قالب شغلهای حلال و حرام دستهبندی کرده، به مسلمانان ارائه میکند. امام صادق(ع) میفرماید: «در یک تقسیمبندی کلی تمام شغلهای موجود در جامعه به چهار نوع تقسیم میشود:
1- تجارت و معاملات؛ 2- صناعات و حرفهها؛ 3- کارگزاران حکومتی و کارمندان؛ 4- اجارات (درآمد املاک و کارگران روزمزد)…»
سپس امام این چهار نوع شغل را به دو دسته حلال و حرام تقسیم کرده و میفرماید:
«خداوند متعال واجب کرده است که بندگانش در موارد حلال اقدام کنند و از مشاغل حرام دوری گزینند…» در اینجا به چکیده سخنان امام صادق(ع) در مورد ملاک تعیین مشاغل حلال و حرام اشاره میکنیم:
معیار حلیت و حرمت در تجارت این است که هر کالایی که برای عموم مردم نیاز است و مصلحت و نفع جامعه در خرید و فروش آن میباشد، تجارت آن حلال است و هر معاملهای که موجب فساد در جامعه و به ضرر جامعه اسلامی است، حرام میباشد، همانند: معاملات ربوی، خرید و فروش و انبار کردن کالاهایی که از منظر اسلام مشروع نیستند (گوشت غیر مذکی، گوشت خوک، گوشت و پوست حیوانات درنده، شراب، آلات قمار، آلات لهو و لعب و…)، فروختن سلاح به دشمنان اسلام و هر معاملهای که موجب تقویت جبهه باطل باشد (مانند: جاسوسی و فروش اطلاعات به دشمن) و معاملاتی که همراه با فریبکاری و دروغپردازی انجام شود.
در صناعات و حرفهها نیز معیار مصلحت جامعه اسلامی است؛ یعنی هر صنعت و حرفهای که موجب تقویت جامعه اسلامی شود و صلاح، رشد و تعالی مسلمانان را به ارمغان میآورد، از منظر امام صادق(ع) مجاز است و هر حرفهای که موجب مفسده و تضعیف جامعه باشد، ممنوع است. شرابسازی، جادوگری، صنایعی که موجب ترویج فساد و فحشا باشند، وسایلی که موجب تضعیف و یا تخریب اعتقادات مسلمانان شوند، همکاری با ستمگران، سرقت و… از قبیل صنایع و حرفههای حرام است.
اگر کارگزاران و کارمندان حکومتی تحت نظر حاکم عادل و امامان معصوم علیهمالسلام و وکلای آنان انجام وظیفه کنند، درآمد و حقوقشان حلال است وگرنه حرام میباشد؛ مگر اینکه کارمندان زمامدار غیر عادل، با اجازه از حاکم شرع و یا اینکه به خاطر مصالح مسلمانان وارد دستگاه حکومتی شده باشند.
در مورد اجارهها و درآمد املاک و کارگران نیز قضیه همین است؛ یعنی اولا، صلاح و فساد جامعه مدنظر میباشد و ثانیا، کالاها و انگیزههای حلال و حرام سرنوشتساز است. (18)
مشاغل برتر از نظر امام ششم(ع)
حضرت صادق(ع) پیروان خود را همواره به انتخاب کسبهای حلال و مورد نیاز جامعه توصیه میکرد و اما در میان آنها برخی از مشاغل را بیشتر میپسندید که به چند نمونه اشاره میکنیم:
باغداری و کشاورزی
ششمین ستاره آسمان ولایت در تفسیر آیه «و علی الله فلیتوکل المتوکلون»(19) فرمود: «بارزترین مصداق انسانهای متوکل، کشاورزان هستند.»(20)
ابن هارون واسطی میگوید: روزی از امام صادق(ع) در مورد کشاورزان پرسیدم. امام فرمود: «کشاورزان گنجینه الهی در روی زمین هستند.» سپس اضافه کرد: «و ما فی الاعمال شیء احب الی الله من الزراعهًْ و ما بعث نبیا الا زراعا الا ادریس فانه کان خیاطا؛ (21) از میان کارها چیزی در نزد خداوند محبوبتر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه کشاورز بود، به جز ادریس که خیاط بود.»
امام صادق(ع) نه تنها مسلمانان را به کشاورزی و درختکاری ترغیب میکرد، بلکه خود نیز عملا به این کار مشغول بود.
ابو عمر شیبانی میگوید: روزی امام صادق(ع) را مشاهده کردم که در یکی از باغهای خود لباس کار پوشیده و بیل به دست گرفته و مشغول فعالیت است. آن حضرت چنان با جان و دل کار میکرد که بدن مبارکش خیس عرق بود. پیش رفتم و عرضه داشتم: جانم به فدایت، اجازه بفرمائید من به جای شما بیل بزنم و این کار سخت را انجام دهم. امام از پذیرش پیشنهاد من امتناع کرده و فرمود: «انی احب ان یتاذی الرجل بحر الشمس فی طلب المعیشهًْ؛ (22) دوست دارم انسان برای به دست آوردن درآمد حلال در مقابل آفتاب آزرده شود.»
آری، بهترین و پاکیزهترین درآمدهای انسان، زمانی است که با عرق جبین و کد یمین به دست آمده باشد و رسول گرامی اسلام اولین شخص عالم امکان، دست چنین فردی را میبوسید و میفرمود: «هذه ید لا تمسهاالنار؛(23) این دستی است که آتش جهنم به آن نخواهد رسید.»
بازرگانی و تجارت
از دیگر مشاغلی که امام صادق(ع) به آن تاکید میکند، تجارت و معاملات حلال است. آن حضرت بر این باور بود که تجارت علاوه بر بهرههای سرشار اقتصادی که دارد، موجب زیادی عقل و افزایش قدرت تفکر و تدبیر و تجربه نیز هست. بدین جهت میفرمود: «التجارهًْ تزید فی العقل؛ (24) داد و ستد موجب افزایش نیروی عقلانی است.»
اسباط بن سالم گفته است: روزی به حضور امام شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمر بن مسلم چه میکند؟ گفتم: حالش خوب است، اما دیگر تجارت نمیکند. امام فرمود: ترک تجارت کار شیطانی است. این جمله را سه بار تکرار کرد - آنگاه حضرت ادامه داد: رسول خدا با کاروانی که از شام میآمد معامله میکرد و با بخشی از درآمد آن معامله، قرضهای خود را ادا میکرد و بخشی دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مینمود. امام در ادامه فرمود: خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا میفرماید: «رجال لا تلهیهم تجارهًْ و لا بیع عن ذکر الله.» (25) «مردانی که داد و ستد و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمیکند.» (26)
در سیره اقتصادی امام ششم(ع)، بازرگانان امین و راستگو جایگاه والایی دارند. عبدالرحمن بن سیابه میگوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسهای که محتوی هزار دهم بود، به من تحویل داد و گفت: این سرمایه را خوب حفظ کن و از سود آن زندگی خود را اداره کن! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازهای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم.
قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرضهای فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پولها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس میدهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون میخواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد.
عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام خیلی شلوغ بود. من که در آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسشهایشان را نیز دریافت میکردند.
هنگامی که مجلس خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمود: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمود: پدرت چه کار میکند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستاد. آنگاه از من پرسید: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم.
هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسید: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یابن رسولالله! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفت: احسنت! سپس فرمود: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییام کنید! امام فرمود: «علیک بصدق الحدیث و اداء الامانهًْ تشرک الناس فی اموالهم هکذا و جمع بین اصابعه؛ بر تو باد راستگویی و امانتداری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را درهم فرو برد و فرمود: اینچنین…» عبدالرحمن بن سیابه میگوید: در اثر عمل به سفارش امام، آنچنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. (27)
پسانداز برای آینده
امام صادق(ع) همواره توصیه میکرد که هر شخصی باید برای آینده خود پسانداز داشته باشد تا اگر خدای ناکرده مشکلی برایش پیش آمد یا نیازی به پول پیدا کرد محتاج دیگران نباشد. یکی از یاران امام به نام «مسمع» میگوید: روزی با مولایم حضرت صادق(ع) مشورت نموده عرض کردم: سرورم! من زمینی دارم که مشتری خوبی برایش آمده و به قیمت مناسب از من میخواهد. امام فرمود: ای ابا سیار! آیا میدانی که هرکس ملک خود را بفروشد مال او از بین خواهد رفت. عرض کردم: فدایت شوم، من آن را به قیمت خوبی میفروشم و زمین بزرگتری میخرم. امام فرمود: در این صورت اشکالی ندارد. (28)
آن حضرت میفرمود: از نزدیکترین یاران پیامبر(ص) که شما آنها را به فضل و زهد و تقوا میشناسید، سلمان و ابوذر هستند. شیوه سلمان چنین بود که هرگاه سهمیه سالانهاش را از بیتالمال دریافت میکرد، مخارج یک سالش را ذخیره مینمود تا زمانی که در سال آینده نوبت سهمیهاش برسد. به او اعتراض کردند که تو با این همه زهد و تقوا در فکر ذخیره آیندهات هستی! شاید امروز و فردا مرگ تو برسد! سلمان در جواب میفرمود: شما چرا به مردن فکر میکنید و به باقی ماندن نمیاندیشید؟ ای انسانهای جاهل! شما از این نکته غفلت میکنید که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد، در اطاعت حق کندی و کوتاهی میکند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست میدهد؛ ولی همین قدر که به اندازه نیازش وسیله و مال دنیا فراهم شد با اطمینان و آرامش بیشتری به اطاعت حق میپردازد. (29)
امام صادق(ع) فرمود: «لاخیر فیمن لایحب جمعالمال من حلال یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه؛ (30) کسی که از راه حلال و به انگیزه حفظ آبرو و ادای قرض و رسیدگی به خانواده و فامیل به دست آوردن مال را دوست نداشته باشد، در او هیچگونه خیری نیست.»
مهمترین شرط فعالیتهای اقتصادی
از منظر اسلام فعالیتهای اقتصادی زمینهساز کمالات و فضائل انسانی است و اگر فردی با این انگیزه به عرصه اقتصاد وارد شود، افزون بر منافع مادی و ظاهری به بهرههای معنوی نیز نایل خواهد شد.
عبدالله بن ابییعفور میگوید: در محضر امام صادق(ع) بودم که مردی از ایشان پرسید: به خدا قسم! ما به دنبال دنیا میرویم و دوست داریم آن را به دست آوریم. امام فرمود: تو میخواهی با دنیاطلبی و کسب درآمد چه کنی؟ او گفت: میخواهم نیازهایم را برطرف کنم، به خانوادهام رسیدگی نمایم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. حضرت فرمود: اینکه دنیاطلبی نیست؛ این به دنبال آخرت و ثوابهای الهی رفتن است. (31)
کسب درآمد و به دنبال منافع مادی رفتن انسان، باید با انگیزههای الهی باشد و آن را وسیلهای برای رسیدن به مقاصد الهی قرار دهد وگرنه دنیاطلبی امری زشت و ناپسند خواهد بود؛ چنانکه برخی افراد به دنبال جمع ثروت و ذخایر دنیوی هستند، در حالی که هیچ انگیزه خیر و معنوی را مد نظر ندارند. گاهی اینگونه افراد چنان حریص به جمعآوری مال دنیا هستند که حتی سلامتی خانواده و تمام هستی خود را در راه ثروتاندوزی از دست میدهند. امام صادق(ع) به چنین کسانی هشدار داده، میفرماید: «لیس فیما اصلح البدن اسراف، انما الاسراف فیما اتلف المال و اضر بالبدن؛(32) در آنچه که بدن را اصلاح میکند اسراف نیست؛ اسراف در جایی است که مال انسان از بین برود و به جانش نیز لطمه بخورد.»
از منظر امام صادق(ع) بین کسی که از دنیا به عنوان وسیلهای برای کسب آخرت بهره میگیرد و بین کسی که دنیاپرستی و جمع مال را پیشه خود کرده است، تفاوت واضح وجود دارد. به این جهت از سویی دلبستگان به مال دنیا و دنیاپرستان ظاهربین را لعن میکند و میفرماید: «ملعون ملعون من عبدالدینار و الدرهم؛ (33) مورد لعن خداست کسی که بنده دینار و درهم باشد.» و از سوی دیگر به دوستدارانش توصیه میکند: «لا تدع طلب الرزق من حله فانه عون لک علی دینک؛ (34) طلب روزی از [راههای] حلال را هرگز رها نکن؛ چرا که مال حلال یاور تو در دینت خواهد بود.»
پینوشت:
1) وسائل الشیعه، ج 17، ص 66.
2) الکافی، ج 5، ص 84.
3) همان، ص 78.
4) وسائل الشیعه، ج 17، ص 63.
5) الکافی، ج 5، ص 92.
6) همان: ج 5، کتاب المعیشه، ح 1.
7) نهجالبلاغه، نامه 31.
8) وسائل الشیعه، ج 15، ص 193.
9) تحفالعقول، ص 322.
10) همان، ص 381.
11) طلاق/ 2 و 3.
12) تهذیب الاحکام، ج 6، ص 323.
13) اصول کافی، باب من لا تستجاب دعوته، حدیث 2.
14) من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 174.
15 و 16) اسراء/ 29.
17) وسائل الشیعه، ج 17، ص 66.
18) تفصیل فرمایشات آن حضرت را میتوان در کتاب وسائل الشیعه، ج 17، ص 83 و تحفالعقول ص 331، 338 مطالعه کرد.
19) ابراهیم/ 12.
20 و 21) وسائل الشیعه، ج 17، ص 42.
22) وسائل الشیعه، ج 17، ص39.
23) اسدالغابه، ج 2، ص 169.
24) وسائل الشیعه، ج 17، ص 17.
25) نور/ 37.
26) وسائل الشیعه، ج 17، صص 14 و 15.
27) الکافی، ج 5، ص 134؛ بحارالانوار، ج 47، ص 384.
28) الکافی، ج 5، ص 92.
29) وسائل الشیعه، ج 17، ص 435.
30) الکافی، ج 5، ص 72.
31) وسائل الشیعه، ج 17، ص 34.
32) تهذیب الاحکام، ج 1، ص 377.
33) اصول کافی، باب الذنوب، حدیث9.
34) وسائل الشیعه، ج 17، ص 34.
عبدالکریم پاک نیا معارفی از کیهان
چهارشنبه 95/04/16
شب اول
از جمله ليالى شريفه است و در فضيلت و ثواب عبادت و احياى آن احاديثبسيار وارد شده و روايتشده است كه آن شب كمتر از شب قدر نيست و از براى آن چند عمل است:
اول غسل است در وقتى كه غروب كرد آفتاب.
دوم احيا آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بيتوته در مسجد.
سوم آنكه بخواند در عقب نماز مغرب و عشا و نماز صبح و عقب نماز عيد الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.
چهارم آنكه چون نماز مغرب و نافله آن را خواند دستها را بسوى آسمان بلند كند و بگويد يا ذا المن و الطول يا ذا الجود يا مصطفي محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لي كل ذنب احصيته و هو عندك في كتاب مبين پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگويد اتوب الى الله پس هر حاجت كه دارد از حق تعالى بخواهد كه ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد و در روايتشيخ است كه: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگويد يا ذا الحول يا ذا الطول يا مصطفيا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لي كل ذنب اذنبته و نسيته انا و هو عندك في كتاب مبين پس بگو صد مرتبه اتوب الى الله.
پنجم زيارت كند امام حسين عليه السلام را كه فضيلتبسيار دارد و زيارت مخصوصه اين شب در باب زيارات بيايد ان شاء الله.
ششم ده مرتبه بگويد ذكر يا دائم الفضل را كه در اعمال شب جمعه گذشت.
هفتم بجا آورد ده ركعت نمازى كه در شب آخر ماه رمضان گذشت.
هشتم بجا آورد دو ركعت نماز در ركعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحيد و در دوم يك مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه بگويد اتوب الى الله پس بگويد يا ذا المن و الجود يا ذا المن و الطول يا مصطفي محمد صلى الله عليه و آله صل على محمد و آله و افعل بي كذا و كذا و به جاى آن حاجات خود را بطلبد و روايت است كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام اين دو ركعت را به اين كيفيتبجا مىآورد پس سر از سجده برمىداشت و مىفرمود به حق آن خداوندى كه جانم به دست قدرت او است هر كه اين نماز را بكند هر حاجت از خدا بطلبد البته عطا كند و اگر به عدد ريگهاى بيابان گناه داشته باشد خدا بيامرزد و در روايت ديگر به جاى هزار مرتبه توحيد صد مرتبه وارد شده لكن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن بايد بجا آورد و شيخ و سيد بعد از اين نماز اين دعا را نقل كرده اند
يا الله يا الله يا الله يا رحمان يا الله يا رحيم يا الله يا ملك يا الله يا قدوس يا الله يا سلام يا الله يا مؤمن يا الله يا مهيمن يا الله يا عزيز يا الله يا جبار يا الله يا متكبر يا الله يا خالق يا الله يا بارئ يا الله يا مصور يا الله يا عالم يا الله يا عظيم يا الله يا عليم يا الله يا كريم يا الله يا حليم يا الله يا حكيم يا الله يا سميع يا الله يا بصير يا الله يا قريب يا الله يا مجيب يا الله يا جواد يا الله يا ماجد يا الله يا ملي يا الله يا وفي يا الله يا مولى يا الله يا قاضي يا الله يا سريع يا الله يا شديد يا الله يا رءوف يا الله يا رقيب يا الله يا مجيد يا الله يا حفيظ يا الله يا محيط يا الله يا سيد السادات يا الله يا اول يا الله يا آخر يا الله يا ظاهر يا الله يا باطن يا الله يا فاخر يا الله يا قاهر يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا ودود يا الله يا نور يا الله يا رافع يا الله يا مانع يا الله يا دافع يا الله يا فاتح يا الله يا نفاح [نفاع ]يا الله يا جليل يا الله يا جميل يا الله يا شهيد يا الله يا شاهد يا الله يا مغيثيا الله يا حبيب يا الله يا فاطر يا الله يا مطهر يا الله يا ملك [مليك ]يا الله يا مقتدر يا الله يا قابض يا الله يا باسط يا الله يا محيي يا الله يا مميتيا الله يا باعثيا الله يا وارث يا الله يا معطي يا الله يا مفضل يا الله يا منعم يا الله يا حق يا الله يا مبين يا الله يا طيب يا الله يا محسن يا الله يا مجمل يا الله يا مبدئ يا الله يا معيد يا الله يا بارئ يا الله يا بديع يا الله يا هادي يا الله يا كافي يا الله يا شافي يا الله يا علي يا الله يا عظيم يا الله يا حنان يا الله يا منان يا الله يا ذا الطول يا الله يا متعالي يا الله يا عدل يا الله يا ذا المعارج يا الله يا صادق يا الله يا صدوق يا الله يا ديان يا الله يا باقي يا الله يا واقي يا الله يا ذا الجلال يا الله يا ذا الاكرام يا الله يا محمود يا الله يا معبود يا الله يا صانع يا الله يا معين يا الله يا مكون يا الله يا فعال يا الله يا لطيف يا الله يا غفور يا الله [يا جليل يا الله ]يا شكور يا الله يا نور يا الله يا قدير [قديم ]يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله يا رباه يا الله اسالك ان تصلي على محمد و آل محمد و تمن علي برضاك و تعفو عني بحلمك و توسع علي من رزقك الحلال الطيب و من حيث احتسب و من حيث لا احتسب فاني عبدك ليس لي احد سواك و لا احد اساله غيرك يا ارحم الراحمين ما شاء الله لا قوة الا بالله العلي العظيم پس به سجده مىروى و مىگويى يا الله يا الله يا الله يا رب يا رب يا رب يا منزل البركات بك تنزل كل حاجة اسالك بكل اسم في مخزون الغيب عندك و الاسماء المشهورات عندك المكتوبة على سرادق عرشك ان تصلي على محمد و آل محمد و ان تقبل مني شهر رمضان و تكتبني من الوافدين الى بيتك الحرام و تصفح لي عن الذنوب العظام و تستخرج لي يا رب كنوزك يا رحمان.
نهم چهارده ركعت نماز كند
بخواند در هر ركعتى حمد و آية الكرسي و سه مرتبه قل هو الله احد تا براى او باشد به هر ركعتى ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر كه روزه گرفته و نماز خوانده در آن ماه.
دهم شيخ در مصباح فرموده كه در آخر شب غسل كن و بنشين در جاى نماز خود تا طلوع فجر.
روز اول
روز عيد فطر است و اعمال آن چند چيز است:
اول آنكه بخوانى بعد از نماز صبح و نماز عيد آن تكبيراتى را كه در شبش بعد از نماز فريضه مىخواندى.
دوم آنكه بخوانى بعد از نماز صبح دعايى را كه سيد روايت كرده اللهم اني توجهت اليك بمحمد امامي الخ.
و شيخ اين دعا را بعد از نماز عيد ذكر فرموده.
سوم بيرون كردن زكات فطره است از هر سرى صاعى پيش از نماز عيد به تفصيلى كه در كتب فقهيه است و بدان كه زكات فطره واجب مؤكد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال ديگر است و حق تعالى آن را مقدم بر نماز ذكر فرموده در اين آيه شريفه قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى.
چهارم غسل است. و بهتر آن است كه اگر ممكن شود از نهر غسل كنى و وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زمان به جا آوردن نماز عيد چنانچه شيخ فرموده و در جزء روايتى است كه غسل را در زير سقفى بكن و چون خواستى غسل كنى بگو اللهم ايمانا بك و تصديقا بكتابك و اتباع سنة نبيك محمد صلى الله عليه و آله پس بسم الله بگو و غسل كن و چون از غسل فارغ شدى بگو اللهم اجعله كفارة لذنوبي و طهر ديني اللهم اذهب عني الدنس.
پنجم پوشيدن جامه نيكو و بكار بردن بوى خوش و رفتن به صحرا در غير مكه براى نماز كردن در زير آسمان.
ششم پيش از نماز عيد در اول روز افطار كنى. و بهتر آن است كه به خرما يا به شيرينى باشد و شيخ مفيد فرموده مستحب است تناول كردن مقدار كمى از تربتسيد الشهداء عليه السلام كه شفا است از براى هر دردى.
هفتم آنكه چون مهيا شدى از براى رفتن به نماز عيد بيرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنكه بخوانى دعايى را كه سيد در اقبال نقل كرده (از جمله از ابو حمزه ثمالى روايت كرده از حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود: بخوان در عيد فطر و قربان و جمعه وقتى كه مهيا شدى به جهتبيرون رفتن به نماز اين دعا را اللهم من تهيا في هذا اليوم او تعبا او اعد و استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطاياه فان اليك يا سيدي تهيئتي و تعبئتي و اعدادي و استعدادي رجاء رفدك و جوائزك و نوافلك و فواضلك و فضائلك و عطاياك و قد غدوت الى عيد من اعياد امة نبيك محمد صلوات الله عليه و على آله و لم افد اليك اليوم بعمل صالح اثق به قدمته و لا توجهتبمخلوق املته و لكن اتيتك خاضعا مقرا بذنوبي و اساءتي الى نفسي فيا عظيم يا عظيم يا عظيم اغفر لي العظيم من ذنوبي فانه لا يغفر الذنوب العظام الا انتيا لا اله الا انتيا ارحم الراحمين.
هشتم خواندن نماز عيد است. و آن دو ركعت است در ركعت اول حمد و سوره اعلى بخواند و بعد از قرائت پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير اين قنوت را بخواند
اللهم [انت اهل ] اهل الكبرياء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوى و المغفرة اسالك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و مزيدا ان تصلي على محمد و آل محمد و ان تدخلني في كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجني من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتك عليه و عليهم اجمعين اللهم اني اسالك خير ما سالك منه عبادك الصالحون و اعوذ بك فيه مما استعاذ منه عبادك الصالحون المخلصون
پس تكبير ششم بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع و سجود برخيزد به ركعت دوم و بعد از حمد سوره و الشمس بخواند پس چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبيرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تكبير پنجم گويد و به ركوع رود پس نماز را تمام كند و بعد از سلام تسبيح زهرا عليها السلام بفرستد و بعد از نماز عيد دعاهاى بسيار وارد شده است و شايد بهترين آنها دعاى چهل و ششم صحيفه كامله باشد [72]و مستحب است كه نماز عيد در زير آسمان و بر روى زمين بدون فرش و بوريا واقع شود و آنكه برگردد از مصلى از غير آن راهى كه رفته بود و دعا كند از براى برادران دينى خود به قبولى اعمال.
نهم زيارت كند امام حسين عليه السلام را.
دهم بخواند دعاى ندبه را كه بعد از اين بيايد ان شاء الله تعالى و سيد بن طاوس فرموده كه چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگويد اعوذ بك من نار حرها لا يطفى و جديدها لا يبلى و عطشانها لا يروى پس بگذارد گونه راست را و بگويد الهي لا تقلب وجهي في النار بعد سجودي و تعفيري لك بغير من مني عليك بل لك المن علي پس بگذارد گونه چپ را و بگويد ارحم من اساء و اقترف و استكان و اعترف پس برگردد به حال سجده و بگويد ان كنتبئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك يا كريم پس بگويد العفو العفو صد مرتبه آنگاه سيد فرموده و لا تقطع يومك هذا باللعب و الاهمال و انت لا تعلم ا مردود ام مقبول الاعمال فان رجوت القبول فقابل ذلك بالشكر الجميل و ان خفت الرد فكن اسير الحزن الطويل.
روز بيست و پنجم
سنه صد و چهل و هشتبه قول بعضى وفات امام جعفر صادق عليه السلام واقع شده و بعضى روز وفات را نيمه رجب گفته اند و سبب وفات آن حضرت زهرى بوده كه در انگور به آن حضرت خورانيده بودند (و روايتشده كه: چون هنگام وفات آن حضرت شد چشمهاى خود را گشود و فرمود كه خويشان مرا جمع كنيد چون همه جمع شدند بسوى ايشان نظر كرد و فرمود شفاعت ما نمىرسد به كسى كه نماز را سبك بشمارد و اعتنا به شان او ننمايد).
aviny.com
سه شنبه 95/04/15
بررسی جایگاه عید فطر دراسلام
فطر تولدی دوباره از جنس معنویت
در نوشتار حاضر نویسنده ضمن تبیین دو واژه «عید» و «فطر» به تحلیل حقیقت این عید و امتیازات آن نسبت به اعیاد دیگر پرداخته و جایگاه عید فطر را در اسلام بررسی کرده است.
اهمیت عید فطر
عید فطر به این مناسبت است که در پرتو اطاعت یک ماهه در شبها و روزهای رمضان، صفا و پاکی فطری نخستین، به روح و جان بازمیگردد و آلودگیهایی که برخلاف فطرت است، از میان میرود. عید فطر روزی است که خداوند آن را از میان روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت حق تعالی گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند و ادب بندگی بجای آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهای خویش پوزش خواهند، نیازهای خویش به نزد او آرند و آرزوهای خویش از او خواهند. عید، عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است.
در فرهنگ اسلامی اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت به فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباطهای پیدرپی با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگیهای ظاهری و باطنی که برخلاف فطرت آنهاست، خود را پاک کرده و به فطرت واقعی خود برمیگردند. امیر مومنان علی(ع) نیز از همین زاویه به عید فطر مینگرد و با اشاره به روز عید میفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصی الله فهو عید(1)؛ این عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است».
پس روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتیها و پلیدیها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است. عید فطر روز بازگشت به فطرت است، این معنا را میتوان از واژه «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معنای بازگشت و «فطر» به معنای «فطرت و طبیعت» است.
مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانی خداوند به صفای باطن دست یافته و در حقیقت، شخصیت واقعی خویش را بازیافتهاند. آری، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهای جهل و نادانی و غفلت به انواع گناهان و معصیتها مبتلا شده و از حقیقت خود دور میشود و در نتیجه دچار خودفراموشی و خدافراموشی میگردد. اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضای معنوی آن ماه و تلاشهای خویش به یک زندگی نوین دست مییابد، که میتوان آن را «بازگشت به خویشتن» نامید.
در روز عید فطر گویی یک مسلمان از نو متولد میشود، چرا که طبق گفتار امیرمومنان(ع) روزهداران در شب عید فطر از تمام آلودگیها و پلیدیها پاک می شوند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت میکنند. آن حضرت چنین میفرماید: ای بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزهدار است، این است که فرشتهای در روز آخر ماه مبارک رمضان به آنها ندا میدهد: ای بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد.»(2)
شیخ مفید مینویسد: اینکه روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان برای قبول اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اینکه خداوند متعال گناهشان را بخشیده و بر عیبهای آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثوابهای بسیاری برای روزهداران عطا خواهد کرد و از اینکه مومنین در اثر تلاشهای شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شدهاند، حالت سرور و نشاط دارند. در این روز عمل معین شده و این علامت پاکی از گناهان است، عطر زدن و بوی خوش استعمال کردن و لباس زیبا و تمیز پوشیدن و به صحرا رفتن و زیر آسمان نماز خواندن همهاش علامت شادی و سرور و از روی حکمت میباشد.(3)
معنی و مفهوم «عید» و «فطر»
1. عید در لغت:
این واژه در لغت به معنای: خوی گرفته، هر چه باز آید از اندوه و غم و اندیشه و مانند آن، روز فراهم آمدن قوم، مطلق روز جشن و روز مبارکی که در آن روز مردم شادی کنند و به یکدیگر تبریک گویند، به کار رفته است.(4)
برخی برآنند که اصل این لغت از ماده عود - بازگشتن- بوده ولی برخی دیگر بنابر نقل ابنمنظور در لسان العرب معتقدند که اصل واژه عید از عادت میباشد، به دلیل آنکه مردم در روز عید، عادت به جمع شدن کنار یکدیگر نمودهاند.(5)
2. عید در اصطلاح
از دیدگاه علامه طباطبایی؛ عید در نزد هر قوم و ملتی، عبارت است از: روزی که در آن به افتخار موهبتی اختصاصی نائل آمده باشند.(6)
بر این اساس اعیاد ملتها نسبت به یکدیگر متفاوت خواهد بود؛ چنانکه بسیاری از آنها روز استقلال و رهایی خویش از بند استعمار را به عنوان روز عید ملی تلقی کرده و در آن روز به شادی میپردازند.
بنابر این باید گفت: عید به معنای اصطلاحیاش یک سنت بشری است که جهت بزرگداشت حوادث مهم و سرنوشتساز، هر سال تکرار میگردد.
3. منشأ عید و معیار ارزشگذاری در آن
دقت در معنای اصطلاحی عید، بیانگر آن است که منشأ عید در نزد ملتها، پیدایش تحولی مثبت و سازنده در سیر تکاملی آنان میباشد؛ از این رو به حوادث ذلتبار یا غمانگیز که ایامش هر سال تکرار میشود به دیده «عزا» - در برابر عید - می نگرند.
نکته مهم در این زمینه، نحوه نگرش ملتها در معیار ارزشگذاری اعیاد میباشد؛ بدیهی است اختلاف در نوع نگرش آنها با یکدیگر در این زمینه، تاثیر فراوان در تعیین «عید» خواهد داشت.
4. عید در اسلام، قرآن و روایات
در اسلام معیار ارزشگذاری برخی ایام به عنوان «عید»، از سه جنبه مورد عنایت قرار گرفته است:
الف- ولادت رهبری از رهبران الهی - نظیر عید ولادت امامان معصوم(ع).
ب- انتصاب رهبری از رهبران الهی به مقامی بزرگ، نظیر عید مبعث و عید غدیر.
ج- دگرگونی و تحولی سازنده در افکار و آرمان انسانها؛ نظیر عید فطر.
در قرآن کریم «واژه عید»نسبت به روز نزول مائده آسمانی که موهبتی ویژه از ناحیه خداوند متعال به عیسی(ع) و پیروانش بود، اطلاق گردیده است:
الهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا.(7)
خداوندا فرو فرست بر ما خوانی از آسمان تا برای همه ما از اولین و آخرین، عیدی باشد.(8)
نکته مهم آنکه در این آیه شریفه، کلمه «عید»، به عنوان فلسفه و علت برای نزول مائده آسمانی آمده است.
به دیگر سخن چون فلسفه نزول مائده آسمانی، اطمینان قلب و زدودن وساوس نفسانی و تقرب بیشتر به ساحت الهی بود، عید بودن چنین روزی نیز که هر سال تکرار میشود، همین ویژگیها را نیز در بر خواهد داشت.
در روایات نیز واژه «عید» به مواردی اطلاق شده است که انسان به مرتبتی از کمال یا تقرب الهی نائل آمده باشد. سخن معروف حضرت امیر(ع) که فرمود:
«کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید»(9)
باید به همین معنای عام دانست.
5. فطر:
این واژه در لغت به معنای: گشایش روزه، روزه گشادن، مقابل صوم، به کار رفته است.(10)
ضمنا توجه به این نکته لازم است که فطر - به فتح ف - به معنای آفریدن و شکافتن بوده و با فطر از نظر مفهومی متفاوت میباشد.(11)
روز اول شوال را نیز بدان سبب عید فطر خواندهاند که در این روز، امر امساک از خوردن و آشامیدن از انسان برداشته شده و از مومنان خواسته شده است که در آن روز، روزهشان را شکسته، افطار کنند.
حقیقت عید فطر
در روایات متعدد از عید فطر به عنوان «یوم الجوائز» یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «وقتی اول شوال فرا میرسد منادی ندا بر میآورد، ای مومنان، اول صبح به سوی جایزههایتان بشتابید.» سپس فرمود: «ای جابر، جوائز خداوند همانند جایزههای پادشاهان نیست». آنگاه فرمود: این روز، روز جائزه است.(12)
عالم وارسته، میرزا جواد آقاملکی تبریزی(ره) در این رابطه میفرماید:
«عید، زمانی است که خداوند متعال برای جایزه دادن و بهرهمند کردن بندگان از نعمتها، آن را در میان روزها انتخاب میکند تا برای گرفتن خلعتها و عطایا، جمع شوند و به همگان اعلام کرده است که به درگاه او روی آورده و با اعتراف به بندگی و آمرزش خواستن از گناهان و عرضه نیازها و آرزوهایشان، برای او تواضع نمایند. خداوند نیز در تمام این موارد به آنان وعده اجابت و اعطایی بالاتر از آرزوهایشان بلکه بالاتر از آنچه در دل بشری خطور کرده، داده است. خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه عبادت خود قرار داده و بندگانش را در روز عید فرا خوانده تا برای گرفتن جوایز و هدایا جمع شوند.» (13)
طبق این بیان، عید فطر، صرف بزرگداشت یک روز و تکرار یک خاطره نبوده بلکه واقعیتی است که هر سال در اول ماه شوال، عده بسیاری از بندگان خداوند که در مسابقه عبادت ماه رمضان تلاش نمودند، موفق به اخذ جوایز الهی و درجات عالی میشوند. بنابراین عید فطر، تنها اختصاص به کسانی خواهد داشت که تن به عبودیت الهی داده و خالصانه سر به آستان معبود نهادند و آنان که بیتفاوت از کنار این مائده عظیم الهی عبور کرده و یا تنها به ظواهر برخی عبادات بسنده کردند، محروم از حقیقت این عید خواهند بود.
در کلمات گهربار امیرمومنان نیز، «عید فطر» تنها به کسانی اختصاص یافته که موفق به پیمودن مسیر مسابقه عبادت در ماه رمضان گردیده و نشان قبولی را از ناحیه خداوند متعال دریافت کردهاند:
انما هو عید لمن قبلالله صیامه و شکر قیامه. (14)
انما هذا عید من غفر له. (15)
و فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) نیز غافلان از این مائده عظیم الهی را بینصیب از برکات عید فطر میداند. آن حضرت در روز عید فطر وقتی عدهای را دید که میخندیدند و بازی میکردند، رو به همرهان خود کرد و فرمود:
خدای عزوجل ماه رمضان را آفرید تا میدان مسابقهای برای خلقش باشد که در آن با طاعت و رضایت او با یکدیگر مسابقه بدهند. عدهای سبقت گرفته و سعادتمند شدند و عدهای عقبافتاده و ناامید شدند. شگفتا از کسی که در این روز میخندد و بازی میکند. روزی که نیکوکاران در آن پاداش یافته و کوتاهیکنندگان زیان میبینند. به خدا سوگند! اگر پردهها فرو افتد نیکوکار میاندیشد که چرا بیشتر عمل نیک انجام ندادم و بدکار میگوید: چرا بد میکردم و از شانه کردن مو و صاف کردن لباس خود باز میمانند. (16)
بنابراین عید فطر برخلاف اعیاد دیگر، عمومی و همگانی نبوده و تنها مختص عدهای خاص خواهد بود.
امتیازات عید فطر نسبت به دیگر اعیاد
اعیاد اسلامی نظیر عید قربان، عید مبعث، عید ولادت امامان(ع) و… بیانگر وقایع و خاطرات مسرتبخش و تکاملی برای مسلمانان میباشند، اما در بین آنها عید فطر از امتیازات خاصی برخوردار است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تشریع، از ناحیه خداوند متعال
از برخی منابع دینی از جمله دعای قنوت نماز عید فطر چنین برمیآید که نامگذاری اول شوال به عنوان «عید» از ناحیه خداوند متعال انجام گرفته است:
«اسئللک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا»
این فراز از دعا، بیان میکند که عید فطر همانند ماه رمضان، ضیافتی دیگر از سوی ربالعالمین بوده که بندگانش را پس از یک ماه طاعت و اخلاص به سوی خویش فرا خوانده تا مزد فرمانبرداریشان را به آنها عنایت کند.
2. پیروزی ایمان و عقل دوراندیش بر نفس اماره
شکی نیست که شرط اصلی هر نوع اصلاحات اجتماعی و غلبه بر نیروهای مهاجم خارجی، موفقیت در برابر قوای ویرانگر داخلی است.
انسان تا زمانی که از درون ساخته نشود، قدرت پیکار با عوامل بیگانه را نخواهد داشت.
عید فطر، نشانه شکست قوای ویرانگر و ضد تکاملی داخلی و غلبه ایمان و عقل است.
در روز عید فطر، فردی که موفق به طاعت الهی و تعدیل غرایز سرکش در ماه رمضان شده است، پیروزمندانه از خانه بیرون آمده و همچون سربازی که خصم را کوبیده، باچهرهای باز دیگر سربازان را به آغوش میکشد و بر این پیروزی خدای را سپاس گفته و سجده شکر بجا میآورد.
توجه به این نکته مهم در اینجا لازم است که در عید فطر برخلاف دیگر اعیاد که غالباً اموری غیر اختیاری هستند- هر فرد روزهدار میتواند در تحقق این عید و پیروزی بزرگ- که مبدأ پیروزیهای دیگر است سهیم باشد؛ چون رمضان، ماه مبارزه با شیاطین داخلی و قوای سرکشی است که قصد سلطه بر عقل را دارند و عید فطر روز اعلام پیروزی عقل بر شیطان است. بنابراین هر فردی که توانست در این عرصه پیکار موفق شود، در تحقق این عید نقش داشته است؛ در حالی که در دیگر اعیاد، افراد غالباً نقشی در تحقق آنها ندارند، بلکه تنها شاهد پیروزی هستند.
3. وصول، به عالیترین مرتبه کمال
در ماه رمضان، دلهای عارفان به حقایق آن، سرشار از عبادت و اخلاص میشود: «اللهم اشحنه بعبادتنا ایاک» و برخی از آنان گوی سبقت را از همگان حتی ملائک مقرب الهی میربایند: «و ان نتقرب الیک… حتی لا یورد علیک احد من ملائلتک»(17)
از این رو، عید فطر برای آنان زمان وصول به عالیترین مرتبه کمال است.
در توضیح بیشتر این نکته باید گفت:
قطعاً برترین ایام برای هر انسان، ایامی است که انسان موفق به کسب بیشترین سرمایهها بشود. سرمایهای که تضمین کننده نیازهای مادی و معنویاش در طول سال باشد.
با توجه به این نکته میبینیم در بین تمام ایام سال، تنها ماه رمضان است که انسانها فرصت کافی برای کسب چنین سرمایه و سود ارزشمندی را مییابند. امام سجاد(ع) در این زمینه میفرماید:
و اربحنا افضل ارباح العالمین(18)
ماه رمضان برترین سودهای جهانیان را به ما ارزانی داشت.
در سیره اولیاء الهی و عالمان وارسته نیز میبینیم که نهایت اهتمام را در قدردانی از یام ماه مبارک مبذول داشته و مراقبتهای ویژه را از آن به عمل میآوردند؛ آیت الله جوادی آملی در این رابطه میفرماید:
از ابن طاوس نقل شده است که فرمود: عدهای اول سالشان اول فروردین است. یک نوجوان اول سال او اول فروردین است که تلاش میکند لباس نو در برکند… اول سال یک کشاورز، اول پاییز است که درآمد مزرعه را حساب میکند. اما آنها که اهل سیر و سلوکند، اول سالشان، ماه مبارک رمضان است؛ حسابها را از ماه مبارک تا ماه مبارک بررسی میکنند که ماه رمضان گذشته چه درجهای داشته و امسال چه درجهای دارند؟ چقدر مطلب فهمیده و چقدر مسائل برای آنها حل شده است؟ ماه مبارک رمضان برای سالکان الیالله، ماه محاسبه است. لذا امام سجاد(ع) فرمود: هیچ کسی در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد.(19)
بعد از بیان مطالب فوق میگوئیم: وقتی ماه رمضان از خاصیتی اینچنین والا برخوردار بود طبعاً روز عید فطر، که نتیجه و محصول چنین ماهی میباشد، مظهر نیل انسانهای موفق به برترین کمالات خواهد بود.
4. شادی، در سایه بندگی
بسیاری از شادیها و لذتها، مبنای صحیحی نداشته و معلول برخی توهمات ساختگی است. بدیهی است شادیهایی که مبتنی بر احساسات زودگذر و هیجانات نفسانی باشد، اثری جز غفلت و مستی به دنبال نخواهد داشت و انسان را به تدریج از حقایق دور خواهد ساخت.
عید فطر نیز روز شادی است، اما شادی و سروری که ناشی از پیروزی در مسابقه عبادت و بندگی خداوند میشود. مسلمانی که توانسته است ماه رمضانش را با موفقیت سپری کند، در روز عید فطر با دو عامل خرسند کننده مواجه میشود.
یکی انجام واجبات و دیگری انتظار پاداش
چنین شخصی این روز را جشن میگیرد، چون از زنجیرهای بردگی خدایان دروغین رهایی یافته و تن به معبود حقیقی سپرده است. در حقیقت جشن او، جشن رهایی، جشن استقلال و جشن بندگی خدا خواهد بود.
5. اعلان آمادگی
فرد و جامعهای که در ماه رمضان موفق به اصلاحات فردی و درونی شده و بر قوای مهاجم داخلی پیروز گردیدهاند، با برگزاری روز عید، آمادگی خویش را برای اصلاحات اجتماعی و مبارزه با دشمنان خارجی آماده میکنند. آنان خود را مهیای پیمودن راههای دشوارتر کرده و روز عید را مقدمه این سفر طولانی میدانند.
بنابراین روز عید، در حالی که روز شکرگزاری در برابر نعمت عظیم پیوستن انسان به حق در سایه بندگی میباشد، سرآغاز هجرتی از حق به سوی خلق نیز خواهد بود.
6. کمک اقتصادی
از ویژگیهای دیگر عید فطر آن است که قبل از برپایی نماز عید و ملاقات با حقتعالی، مسلمانان مکلفند با پرداختن زکات فطرت در رفع نیاز فقیران جامعه اقدام کنند. معنای این دستور آن است که مسلمان راستین شایسته نیست شادیاش را در چنین روزی، با بیتفاوتی در برابر محرومان جامعه برگزار کند، توجه به نیازمندان، که از فقیران خویشاوند شروع میشود، سهیم کردن آنان در شادی عید است و این کار باید قبل از حضور در مصلی و اقامه نماز، صورت پذیرد.
7. عید فطر، عید بعد از عید
ماه رمضان، ماهی است که بندگان حق به ضیافت الهی دعوت شدهاند. از همین رو در زبان پیشوایان الهی با عنوان عید به آن خطاب شده است.
امام سجاد(ع) میفرماید:
السلام علیک یا شهر الله الاکبر، و یا عید اولیائه(20)
سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و سلام بر تو ای عید اولیاء الهی.
از طرفی، نخستین روز ماه شوال را نیز عید فطر نامیدهاند. جمع این دو با هم، مبین آن است که اولاً ضیافت الهی در ماه رمضان، لقاءالله را در پایان رمضان، به دنبال دارد. بنابراین اولاً عظمت چنین روزی، به عظمت ماه رمضان برمیگردد، نه ماه شوال.
ثانیاً از قرار گرفتن این دو عید در کنار یکدیگر میتوان برتری عید فطر را نسبت به اعیاد دیگر استنباط کرد؛ چون وقتی ماه رمضان برترین ماه سال بود؛ طبعاً عید فطر نیز که محصول و نتیجه آن است برترین عید خواهد بود، در نتیجه کسانی که از برکات این دو عید بیبهره باشند زیانکارترین انسانها خواهند بود؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
فان الشقی من حرم غفران الله فی هدا الشهر العظیم(21)
انسان شقی- و بدبخت- کسی است که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود.
این سخن پیامبر(ص) هر چند نسبت به ماه رمضان وارد شده است اما از آنجا که عید فطر، عصاره و نتیجه ماه رمضان است، شامل آن نیز میشود.
ـــــــــــــــــــــــــ
1- نهجالبلاغه، حکمت 428.
2- امالی شیخ صدوق، ص 100
3- مسار الشیعهًْ، ص 30.
4- لغتنامه دهخدا، ج 10، ص 14524.
5- المیزان، ج 6، ص 235.
6- لسان العرب، ج 4،ص 459.
7- مائده، 114.
5- مسیحیان از آن زمان تاکنون، روز نزول مائده را که یکشنبه اتفاق افتاد به دیده احترام نگریسته و آن روز را روز تعطیل خودشان در طول هفته برگزیدهاند.
6- نهجالبلاغه، حکمت 428.
10 و 11- لغتنامه دهخدا، واژه فطر.
12- من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 323.
13- المراقبات ، ترجمه ابراهیم محدث، صص 334-333، نشر اخلاق، چاپ پنجم.
14- نهجالبلاغه، حکمت 428.
15- بحارالانوار، ج 40، ص 326.
16- من لایحضره الفقیه، ج1، ص 324
17 و 18. صحیفه سجادیه، دعای 45 و دعای وداع ماه مبارک رمضان.
19. ره توشه راهیان نور، ص 217-218 مقاله وداع با ماه خدا- ویژه ماه رمضان 1378.
20. صحیفه سجادیه، دعای 45
21. بحارالانوار، ج 96، ص 356
محسن مطلبی جونقانی در معارفی از کیهان
پنجشنبه 95/04/10
پای صحبت کارشناسان به مناسبت سی و هشتمین سالگرد روز جهانی قدس
فلسطین در گفتار و اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) جایگاه خاصی داشت و ایشان اهتمام ویژهای به این مسئله داشتند. امام خمینی تنها رهبری بود که حمایت دائمی خود را از انقلابیون فلسطینی با اختصاص وجوهات شرعی و زکات در راه مبارزه با اسرائیل ابراز داشتند. وقوع انقلاب اسلامی و به تبع آن نفوذ معنوی و شخصیت امام خمینی و مواضع وی جزو عوامل اوجگیری مبارزات و سرانجام پیدایش انتفاضه بود.
بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر بهسزایی در شکلگیری گروههای مقاومت فلسطین و مبارزه ملت فلسطین با اشغالگران صهیونیست داشته است و با گذشت ۳۸ سال از پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) گستره این انقلاب در سطح جهان بیشتر و بیشتر میشود و این زمینه در جنبشهای اسلامی و مقاومت منطقه بیشتر نمود پیدا میکند.برای این منظور شخصیتها و کارشناسان مختلف سیاسی و فرهنگی جهان به توصیف انقلاب اسلامی ایران و جایگاه شخصیت بزرگوار امام خمینی(ره) و نگاه ایشان به مسئله فلسطینپرداختهاند که با هم میخوانیم:
«… امام خمینی(ره) مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد، امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملت ایران این مکتب را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد. ادامه این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه راه شناخته بشود، بدون اینکه امام را درست بشناسیم این نقشه راه شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است، بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست. بحث بر سر شاکله اصلی تفکر امام بزرگوار ما است…»
رهبرمعظم انقلاب
ندای وحدتبخش
«خالد جرادات» از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شخصیت والای امام خمینی(ره) تاکید میکند: «امام خمینی(ره) از اندیشه سیاسی، فکری، عقیدتی، راهبردی بهرهمند بودند و با توجه به همین مسئله درباره خطرات پیشروی فلسطین و منطقه سالها پیش هشدار دادند.»
وی اضافه میکند: «یکی از علل اصلی نفوذ گروههای تروریستی، تکفیری به منطقه طی سالهای اخیر تلاش برای مواجهه با همین تفکرات امام خمینی(ره) در زمینه وحدت کشورهای اسلامی بود و این گروهها نهایت تلاش خود را برای ایجاد فتنه مذهبی و از بین بردن وحدت در بین مسلمین به کار گرفتند. امام خمینی(ره) تاکید داشتند که مسلمانان وحدت اسلامی را حفظ کنند و بدانند که دشمن اصلی در جای دیگری است بنابراین همه مسلمانان باید در برابر سیاست استکباری آمریکا و غرب یکپارچه شوند به همین دلیل روز قدس را به عنوان نماد وحدت و همبستگی مسلمانان و حمایت از مردم فلسطین اعلام کردند.»
کلید برقراری صلح
پروفسور «کوین برت» پژوهشگر و تحلیلگر سرشناس آمریکایی در مورد تاثیر روز جهانی قدس در سایه تحولات کنونی منطقه میگوید: «روز قدس به ما یادآوری میکند که آزادی فلسطین تنها موضوعی است که بیشترین وحدت را میان مسلمانان دنیا ایجاد میکند و از طرفی دیگر، روز قدس کلید برقراری صلح در خاورمیانه و جهان است.»
وی از امام خمینی(ره) به عنوان رهبری دوراندیش که اصول واقعی اسلامی حمایت از عدالت و مبارزه علیه ستمگری را در خود داشت یاد میکند و میافزاید: «امام خمینی حامی اتحاد اسلامی و مقاومت اسلامی علیه امپریالیسم و صهیونیسم بودند. روز قدس به یاد میآورد که کار ایشان هنوز تکمیل نشده است و اتحاد و وحدت سیاسی میان مسلمانان برای آرمان عدالت و مقاومت علیه ظلم و ستم هنوز میبایست ادامه داشته باشد.»
پروفسور برت میگوید: «آزادی فلسطین هنوز به سرانجام نرسیده است به همین ترتیب هر سال در آخرین جمعه ماه رمضان، روز قدس به یاد مسلمانان و مردم جهان میاندازد که باید خودمان را به این اهداف نجیب و شریف اختصاص دهیم و برای تحقق آن بکوشیم.
پروفسور کوین برت به شخصیت رهبر معظم انقلاب نیز اشاره میکند و میگوید: «در زمانهای که اکثریت رهبران دنیا، اسیر نظم نوین جهانی بانکداری صهیونیستی هستند و برای ظلم و ستم بر مردم خودشان و همچنین مردم دنیا تبانی میکنند، رهبری جمهوری اسلامی ایران یک استثنا و الهامدهنده است.»
بسیج همه قوای اسلامی
«خضر عدنان» از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شخصیت والای امام خمینی(ره) میگوید: «ما با تقدیر و احترام به اقدامات اساسی امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی ایران در پشتیبانی و حمایت از مسئله فلسطین مینگریم، ایشان همواره بر لزوم بسیج همه قوای اسلامی به سوی مسئله فلسطین و تلاش در راستای آزادسازی این سرزمین از چنگال صهیونیستهای غاصب تاکید داشتند.» وی اضافه میکند: «من اکنون از کرانه باختری با شما سخن میگویم و تاکید میکنم که ملت فلسطین قدردان حمایتهای ایران از مسئله فلسطین به عنوان قضیه اصلی جهان اسلام است.»
این رهبر جهاد اسلامی همچنین درخصوص استمرار انتفاضه قدس میگوید: «ملت فلسطین هرگز تسلیم نخواهد شد و پرچم مبارزه را بر زمین نخواهد گذاشت، انشاءالله در روزهای آینده شاهد اتفاقات و وقایع بزرگی خواهیم بود که استمرار انتفاضه در مواجهه با دشمن صهیونیستی را به رخ خواهد کشید.
فراموش نشدن مسئله فلسطین
پروفسور «لارنس دیویدسون» نویسنده و مورخ آمریکایی و استاد دانشگاه وست چستر آمریکا درباره برگزاری روز جهانی قدس و تاثیر بالای آن در حفظ مسئله فلسطین میگوید: «اگر جوامع بینالمللی با بزرگداشت روزهایی همانند روز قدس به درد و رنج فلسطینیان توجه کنند صهیونیستها قادر نخواهند بود تا فلسطین را از خاطر ما پاک کنند.»
وی اضافه میکند « برگزاری چنین روزی در ایران و همچنین کشورهای دیگر بسیار با اهمیت و موثر است زیرا هدف صهیونیستها این است که در نهایت فلسطینیانی که از اراضی خود بیرون رانده شدهاند از سوی دنیا به فراموشی سپرده شوند.» استاد دانشگاه وستچستر میگوید: بهترین مثال در این مورد سرخپوستان و بومیان آمریکایی است که سرنوشت آنها اکنون از سوی بسیاری به دست فراموشی سپرده شده و یا نادیده گرفته میشوند.
دیوید سون با اشاره به نگرانیهای امام خمینی(ره) در رابطه با مسئله فلسطین خاطر نشان میکند: «قدس، فلسطین و سرزمین مقدس در کل بخش اصلی را در تاریخ ادیان ابراهیمی به ویژه اسلامی ایفا میکند. به دلیل اینکه نگرانیهای امام خمینی(ره) فراتر از ایران بود تمرکز بر مسئله فلسطین نیز منطقی و ضروری است.
بنیانگذار روز جهانی قدس
«مانوئل گالیا ناروس» نویسنده اسپانیایی با اشاره به شخصیت آزادیخواه امام راحل(ره) میگوید: «هیچ شکی نیست که در امام خمینی مشخصهای وجود داشت که باعث جستوجوی ایشان برای آزادی، حقیقت و عدالت میشد در حقیقت بنیان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی این موارد را ثابت میکند وی اضافه میکند: حتی تصورش سخت است اگر امام انقلاب اسلامی ایران را بنیان نمیگذاشت به احتمال فراوان دیگر هیچ آزادی، حتی در حد صحبت کردن درباره موضوعی وجود نداشت و اگر امام خمینی این انقلاب را به پیروزی نمیرساند احتمال تشکیل یک محور مقاومت علیه صهیونیسم وجود نداشت کما اینکه اکنون این محور علیه رژیم صهیونیستی در حال مبارزه است.
مبارزه با استکبار جهانی
«خالد بطش» از رهبران ارشد جنبش جهاد اسلامی فلسطین در رابطه با مواضع امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در حمایت از ملت فلسطین میگوید: «گروههای فلسطینی همواره با احترام و تقدیر به مواضع امام خمینی(ره) به ویژه در ارتباط با فلسطین نگاه میکنند چرا که دیدگاه ایشان باعث شد که حامیان فلسطین ادامهدهنده راه ایشان در مقابله با استکبار جهانی باشند.» وی اضافه میکند: «امام خمینی(ره) همواره در مسیر حرکتی خود بر وحدت کلمه در برابر دشمنان اسلام تاکید داشت و در نگاه ایشان قدس مرکز اصلی مواجهه با صهیونیسم بود به همین دلیل با درک اهمیت والای بیتالمقدس، آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان در هر سال را به عنوان روز جهانی قدس اعلام نمودند.
نماد آزادیخواهی و عدالتطلبی
«ریچارد فالک» پروفسور بازنشسته حقوق بینالملل در دانشگاه پرینستون و گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین با اشاره به ویژگی بزرگ آزادیخواهی امام خمینی(ره) میگوید: «به اعتقاد من ایشان همواره دغدغه وحدت مسلمانان سراسر دنیا را داشتند چرا که این مسئله، زندگی بخش قابل توجهی از جامعه اسلامی را که تحت ظلم و ستم بودند برای افکار عمومی جهان برجسته کرد.»
وی ادامه میدهد: «هیچ شکی نیست که انقلاب اسلامی ایران یک اتفاق بزرگ در اواخر قرن 20 میلادی بود که باعث بیداری جهان اسلام شد. این انقلاب هم بر دولتهای مستبد سکولار کنونی که آلوده به فساد هستند و هم بر ملتها برای آزادی خواهی و زندگی توأم با آزادی تأثیرگذار بود.»
پروفسور مالک خاطرنشان میکند: «انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) باعث الهامبخشی بسیاری از کشورها شد و به آنها روحیه ای تازه و مضاعف داد تا به دنبال آزادی خود باشند که البته همه آنها مانند ایران در این راه موفق نشدند.»
وی میگوید: «با توجه به حملات 51 روزه اسرائیل به نوار غزه در سال 2014 اکنون هیچ چیز دیگری مهمتر از حمایت از مبارزه فلسطینیان نیست و برگزاری روز قدس برای اعلام همبستگی با فلسطینیها ضروری است.
احیاگر مفهوم وحدت امت اسلامی
«شیخ علی دعموش» مسئول روابط خارجی حزبالله با اشاره به ابتکار عمل امام راحل(ره) در اعلام روز جهانی قدس تأکید میکند که ایشان با این اقدام راهبردی قطبنمای اصلی حرکت امت اسلامی را مشخص کرد و همگان باید تلاش کنیم اهداف والای مد نظر شخصیت عالیقدر امام خمینی را احیا کنیم. وی اضافه میکند: «کشورهای اسلامی باید نسبت به تحرکات خطرناک برای به فراموش سپردن دشمن صهیونیستی هوشیار شوند، ما به دشمن صهیونیستی میگوییم که سرسوزنی از مسئله فلسطین و مقدسات اسلامی کوتاه نخواهیم آمد. مسئول روابط خارجی حزبالله همچنین تصریح میکند: «امام خمینی(ره) به معنای واقعی احیاگر مفهوم وحدت امت اسلامی در برابر استکبار جهانی بود و با نگاه وسیعی که از آن بهرهمند بودند معضل اساسی جهان اسلام را تشخیص داده و در راستای برطرف کردن آن گام برداشتند.
امید مستضعفین جهان
پروفسور «رادنی شکسپیر» تحلیلگر برجسته انگلیس درباره شخصیت والای امام خمینی(ره) میگوید: «شخصیت امام خمینی(ره) به گونهای بود که برای تمامی انسانها، استقلال سیاسی، مذهبی، فرهنگی و ملی میخواست و معتقد بود که هیچ ملتی نباید تحت ظلم و ستم قرار گیرد.»
وی اضافه میکند: «ظلم و ستمی که بر مردم فلسطین روا داشته میشود آشکارترین نمونه از ظلم و ستم سیاسی و ملی است و میتوان آن را به گونهای ظلم و ستم فرهنگی و مذهبی نیز دانست، چرا که هدف اسرائیل از ظلم و ستم حذف تمامی فلسطینیان از سرزمین فلسطین است.
این پروفسور انگلیسی معتقد است، اگر انقلاب اسلامی ایران رخ نمیداد، وضعیت جهان بسیار بدتر از زمان کنونی بود زیرا وجود یک ایران دموکراتیک که از انقلاب اسلامی ایران به وجود آمده است از لحاظ روانی و فیزیکی امیدهای مستضعفین جهان و البته مردم فلسطین را زنده نگه داشته است.
وی همچنین تأکید میکند: «ایران دنیا را به سمت یک دیپلماسی نوین، معقولانه و متعادل هدایت میکند که این دیپلماسی برپایه حسن نیت، رفتار مناسب و همکاری متقابل با کشورهای دیگر بنا شده است و باید به این دیپلماسی پیشرفته آفرین گفت.
تنها راه آزادی فلسطین
«غالب قندیل» مدیرمرکز مطالعات استراتژیک عربی و بینالمللی لبنان معتقداست، روز جهانی قدس به نماد نجات ملتهای عربی و اسلامی منطقه تبدیل شده است چرا که پیش از آنکه حضرت امام خمینی(ره) روز جهانی قدس را اعلام کنند رژیم صهیونیستی یکهتاز منطقه بود و هر کاری دلش میخواست انجام میداد ولی از زمانی که روز جهانی قدس از سوی امام اعلام شد مسلمانان جهان و طرفداران فلسطین در سراسر جهان در لوای این روز ضمن فریاد آزادی ملت فلسطین برخورد منفعلانه را با صهیونیستها کنار گذاشته و همصدا و هماهنگ با فلسطینیها، نابودی رژیم اشغالگر را خواستار شدهاند.
وی هدف روز جهانی قدس را تقویت آگاهیهای مردم و بیداری اسلامی در قبال فلسطین عنوان میکند و میگوید: «ابتکار امام در نامگذاری روز جهانی قدس تنها ارائه یک ایده و نظریه نبود بلکه این ابتکار باعث شده است هر روز جبهه مقاومت جان تازهای بگیرد و دستاوردهای جدیدی به دست آورد.
حفظ جایگاه قدس و مسجدالاقصی
«محمد الرنتیسی» یکی از پزشکان بیمارستان غزه و برادر شهید عبدالعزیز الرنتیسی رهبر جنبش حماس درباره جایگاه قدس در میان مسلمانان میگوید: «قدس در قلب و جان ملت فلسطین و جهان اسلام جا دارد و روز جهانی قدس نقش مهمی در حفظ جایگاه قدس و مسجدالاقصی نزد جامعه فلسطینی و دیگر جوامع اسلامی ایفا میکند.»
وی اضافه میکند: «زمانی که روز جهانی قدس فرا میرسد بار دیگر موضوع قدس و مسجدالاقصی را برای جامعه جهانی احیا و زنده میکند و این امر بسیار مثبت و مطلوبی است. ما از خداوند تبارک و تعالی میخواهیم تا احیای مراسم مربوط به روز بزرگ جهانی قدس به ما در آزادی قدس از چنگال رژیم اشغالگر کمک کند.
الرنتیسی همچنین تأکید میکند که ما به یک نهضت و قیام مردمی گسترده در روز جهانی قدس نیاز داریم تا این پیام را به جامعه جهانی برسانیم که قدس منتظر کسانی است تا آن را از لوث وجود صهیونیستها پاک کند به خصوص که رژیم صهیونیستی همچنان به شهرکسازیها ادامه میدهد و از فشارها و مخالفتها هراسی ندارد.
پایتخت ابدی فلسطین
نبیل سیف روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی مصری میگوید: «روز جهانی قدس دژی مستحکم در مقابل سیاستهای یهودیسازی و تخریب آثار اسلامی فلسطین اشغالی توسط رژیم صهیونیستی است.»
وی برگزاری باشکوه مراسم روز جهانی قدس در کشورهای اسلامی را فرصتی با ارزش برای ملتهای اسلامی جهت یادآوری وظایف خود در خصوص مسئله قدس شریف و مسجدالاقصی عنوان میکند و میافزاید: «حضرت امام خمینی(ره) با اعلام روز جهانی قدس این شهر را پایتخت ابدی فلسطینیها برای جهانیان معرفی کرده است.»
این روزنامهنگار تأکید میکند: «اعلام روز قدس از سوی امام خمینی(ره) بسیاری از معادلات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها را برهم ریخت و باعث شد تا مسلمانان جهان با مشارکت در این روز، همبستگی خود را با ملت فلسطین به اثبات برسانند و متقابلاً انزجار خود را از رژیم صهیونیستی نشان دهند.»
احیا کننده مسئله فلسطین در جهان
«انیس فوزی قاسم» حقوقدان اردنی با اشاره به اعلام روز جهانی قدس از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران میگوید: «روز قدس را با نام امام خمینی(ره) میشناسیم چرا که امام خمینی با این ابتکار تاریخی خود مسلمانان سراسر جهان را به حمایت از فلسطین و قدس فرا خواند.»
وی اضافه میکند: «مسئله فلسطین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روح تازهای به خود گرفته است و قطعاً میتوان گفت که انقلاب اسلامی ایران عامل پیدایش جنبشهای مقاومت در منطقه به ویژه فلسطین بوده است. حمایت از فلسطین از اولویتهای اصلی انقلاب اسلامی ایران بوده و دولتهای منطقه نیز باید ایران را الگوی خود در حمایت از فلسطین قرار دهند.»
به گفته این حقوقدان اردنی، روز قدس امسال با توجه به تحولات منطقه، مسلماً با شکوهتر از سالهای پیش برگزار خواهد شد به خصوص که انتفاضه سوم یا انتفاضه قدس هم درجریان است و ملت مظلوم فلسطین برای احقاق حقوق از دست رفته خود مبارزه میکند.
قدس قبله نخست مسلمانان
«امین محمد حطیط» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در تشریح اهمیت روز جهانی قدس در سال جاری با توجه به توطئه جدید رژیم صهیونیستی که با حمایت آمریکا صورت میگیرد برای مصادره اراضی فلسطینی باقی مانده و توسعه شهرکسازیها میگوید: «مسلماً اقدامات رژیم صهیونیستی در فلسطین علیه همین سرزمین مقدس و تاریخی نیست بلکه آنان امت اسلامی را نشانه گرفتهاند و ابتکار امام خمینی(ره) در نامگذاری روز جهانی قدس در واقع با هدف بسیج نیروها حول یک محور برای مقابله با تجاوزگری صهیونیستها و خصومت غربیها بود.
وی اضافه میکند: «قدس قبله نخست مسلمانان است بنابراین روز جهانی قدس از دو بعد دینی و مردمی بسیار مهم است، ما معتقدیم که احیای روز قدس و گرامیداشت آن در واقع زنده کردن موضوع بازگشت حقوق غصب شده فلسطینیان از سوی اشغالگران و پایبندی به آرمان فلسطین است.
به گفته این کارشناس مسائل استراتژیک، روز جهانی قدس بهترین زمان برای انزجار امت اسلامی و عربی از صهیونیستها و مستکبران است و در این روز است که اهداف عالی مقدس اسلام محقق میشود. بنابراین روز جهانی قدس از اهمیت راهبردی زیادی برخوردار است، گذشت زمان این اهمیت را نه تنها کهنه نکرده است بلکه نیاز به آن هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
روز آزادی قدس
امام خمینی(ره) با نامگذاری جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، حمایت از قدس و فلسطین را جهانی کرد.
اختر مهدی اندیشمند هندی اعلام روز جهانی قدس را میراث گرانبهای امام خمینی(ره) برای ملتهای مسلمان جهان برای تحقق آزادی قدس و فلسطین میداند و میگوید: «امام خمینی(ره) با نامگذاری جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، حمایت از قدس و فلسطین را جهانی کرد.
اختر مهدی اضافه میکند: اندیشههای امام خمینی امروز در حال تجلی در کشورهای منطقه است.
وی با توجه به فرمایشات امام خمینی مبنی بر اینکه اگر مسلمانان وحدت داشته باشند به همه چیز دست پیدا خواهند کرد تأکید میکند که راه امام نباید فراموش شود. امام خمینی(ره) علیه ظلم و ستم ایستاد و خواهان عدالت در جهان بود و انشاءالله به زودی ریشه ظلم و استعمار برچیده خواهد شد.
تهیه و تنظیم: فریده شریفی درمعارفی از کیهان
دوشنبه 95/03/17
در فضیلت ماه مبارک رمضان
شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شما را در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن .
به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّق کنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه او را ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت .
ایها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم . حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد .
اَیها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خود را ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله و احسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد .
اَیها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید از پروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤ ال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا .
فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِ
امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود
رَمَضانَ لَمْ یغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یشْهَدَ عَرَفَةَ
تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود
و نگاه دارد خود را از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به نحوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد و نیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزه نگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگر نزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبر کنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید .
بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خود را خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آن در آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن و ثواب آن .
به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن . زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است .
و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارد از حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ، فرمود : اى جابر چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم و بالجمله اعمال این ماه شریف در دو مطلب و یک خاتمه ذکر مى شود.
در اعمال مشترکه ماه رمضان
ادامه »
شنبه 95/03/15
بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مدرک الهاربین، نکال الظالمین، صریخ المستصرخین، موضع حاجات الطالبین و معتمد المؤمنین. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیین المعصومین المکرٌمین، سیّما بقیّة الله فی الأرضین.
الّلهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات و اغفر لشهدائنا الابرار الاخیار.
الّلهم صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.
قال الله الحکیم فی کتابه: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین، لو انفقت ما فی الأرض جمیعاً، ما ألّفت بین قلوبهم و لکن الله ألّف بینهم»(۱)
و قال تعالی «یا ایّها النّبىّ حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین.»(۲)
دفعهی گذشتهای که پس از ماهها توفیق شرکت در این اجتماع عظیم الهی و مردمی دست داد، مصادف با آستانهی عید بود و خداوند آن عید را با عیدهای متوالی دیگر، چه در صحنههای نبرد و چه در میدان فعالیتهای داخلی همراه کرد. این دفعه مصادف با سالگرد خاطرهی پرشکوه نیمهی خرداد است. نیمهی خرداد هم اگر چه به اعتباری یک عزای فراموش نشدنی است، اما به اعتباری یک عید فراموش نشدنی و تاریخساز است.
ماه خرداد ماه خاطرههاست؛ نیمهی خرداد ۱۳۴۲، نیمهی خرداد ۱۳۵۴ که حادثهی خونین مدرسهی فیضیه برای دومین بار پیش آمد، و حوادث خرداد سال گذشته که سرآغاز انقلاب سوم ملت ایران بود؛ کور کردن خط نفاق و التقاط و نفوذ و بیرونراندن خیانتکارانی که فرصتطلبانه بر این مردم جفا میکردند.
از تصادفهای شگفتآور یکی این است که قیام میرزا کوچکخان جنگلی در پنجاه سال قبل تقریباً، که یک قیام اسلامی و مردمی بود، در خرداد واقع شده است. همچنین درگیری غمانگیز میان اسرائیل و اعراب در سال ۱۳۴۶، که مصادف با ۱۹۶۷ مسیحی است، در خرداد واقع شد.
امسال خرداد ما خاطرههای دیگری هم دارد. اوّلاً مصادف شد طلیعهی خرداد با بزرگترین پیروزیهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و فتح خرمشهر. این خاطره هم در لیست خاطرههای خرداد ثبت شد. و بالاخره خرداد امسال با سالگرد ولادت حضرت بقیةاللهالاعظم حضرت مهدی «روحیفداه و عجلاللهفرجه» مقترن و برابر است.
همهی این خاطرهها به نحوی به یکدیگر مربوط میشود، اما من مایلم دربارهی حادثهی ۱۵ خرداد قدری صحبت کنم، چون از خاطرههای بسیار مهم و تعیینکنندهی انقلاب ماست و بعد، مطلبی را که در انقلاب ما و در ۱۵ خرداد به وضوح دیده شده است و قرآن هم به این مطلب اشاره دارد، برای شما برادران و خواهران عزیز مطرح کنم تا برای خط مشی آیندهی ما، ملت و هم دولت، درسی باشد.
ادامه »
دوشنبه 95/03/03
همزمان با سوم خرداد سالروز عملیات افتخارآفرین بیتالمقدس و فتح خرمشهر، صبح امروز (دوشنبه) 95/03/03مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) با حضور حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطرهی شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشتند و از خداوند متعال، علوّ درجات آنان را مسئلت کردند.
فرمانده کل قوا سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین جانبازان سرافراز حاضر در میدان از جمله جانبازان فداکار مدافع حرم و چند تن از خانوادههای معظم شهیدان را مورد تفقد قرار دادند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنان مهمی به تبیین منطق قرآنی و اسلامی «جهاد کبیر» به معنای «ایستادگی و تبعیت نکردن از جبههی استکبار» و ابعاد و الزامات آن در نظام جمهوری اسلامی پرداختند و با اشاره به تلاشها و برنامهریزیهای گستردهی جبههی استکبار برای نفوذ و تغییر هویت نظام اسلامی، گفتند: مهمترین وظیفهی کنونی مراکز دانشگاهی و حوزوی، عناصر و جوانان مؤمن و انقلابی، و همچنین سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «اقدام سنجیده و هوشمندانه برای تبیین و روشنگریِ ژرفا و عمق شعارهای انقلاب» و «پرهیز از اقدامات سطحی»، «کادرسازی برای آینده»، و «تدوین علمی تجربههای متراکم و شگفتانگیز انقلاب در طول ۳۸ سال گذشته» است.
حضرت آیتالله خامنهای با تبریک ایام ولادت قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و همچنین گرامیداشت سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر، این روز را یکی از روزهای فراموشنشدنی در تاریخ انقلاب و نماد قدرت الهی دانستند و افزودند: در مورد عملیات آزادسازی خرمشهر و دیگر عملیاتهای دفاع مقدس، جزئیات فراوانی وجود دارد که شاید بسیاری از مردم و بهویژه نسل جوان، از آنها مطلع نباشند و بر همین اساس توصیه میشود که کتابهای مربوط به این عملیاتها، حتماً مطالعه شوند.
ایشان در بیان یکی از نکات مهم در عملیات آزادسازی خرمشهر به حمایت و دست قدرت الهی اشاره و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار، آن مردِ خدا و حکیم الهیِ واقعی فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در این منطق، هنگامی که همهی تلاشها و مجاهدتها انجام شده و همهی توان به میدان آورده و در نهایت به خدا توکل شود، دست قدرت الهی همچون پشتوانهای مستحکم به کمک خواهد آمد که نتیجهی آن، آزادسازی خرمشهر در مقابل دشمنی است که از همهی امکانات و تجهیزات برخوردار بود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: با این منطق، امکان آزادسازی همهی دنیای تحت سلطهی استکبار، امکان آزادسازی فلسطین، و امکان اینکه هیچ ملتی مستضعف نباشد وجود دارد.
ایشان تأکید کردند: هر ملتی که دارای این منطق باشد و تمام تلاش و مجاهدت خود را بهکار گیرد و به خدا توکل کند، قطعاً مرعوب قدرت نظامی، مالی، تبلیغاتی و سیاسی قدرتها نخواهد شد.
رهبر انقلاب با اشاره به تلاش ناموفق جبههی استکبار در طول ۳۸ سال گذشته برای شکست انقلاب اسلامی، بهرغم استفاده از ابزارها و توطئههای گوناگون، آن را نمونهی بارز پیروی از منطقِ مجاهدت و ایستادگی با توکل بر خدا برشمردند و تأکید کردند: ملت ایران همچنان در صحنه است و جوانان بسیاری حاضرند که جان خود را در راه انقلاب فدا کنند و این، همان چیزی است که قدرت خدا را جلب خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای این نوع رویارویی در مقابل جبههی استکبار را «جنگ نامتقارن» خواندند و گفتند: در این جنگ نامتقارن، هر دو طرف تواناییها و منابع قدرتی دارند که طرف مقابل از آنها برخوردار نیست و منبع قدرت نظام اسلامی، اعتماد و توکل به قدرت خدا، اعتماد به پیروزی و اعتماد به قدرت ارادهی انسانهای مؤمن است.
ایشان با تأکید بر اینکه جنگ نامتقارن، «جنگ ارادهها» است، خاطرنشان کردند: در میدان این جنگ، ارادهی هر یک از دو طرف سست شود، قطعاً شکست خواهد خورد، بنابراین باید مراقب بود تا تبلیغات و وسوسههای دشمن در ارادهی مستحکم ما خللی ایجاد نکند.
رهبر انقلاب، این جنگ را فراتر از جنگ نظامی و نوعی «جهاد» دانستند و افزودند: امروز برای کشور ما احتمال وقوع جنگ نظامیِ سنتی بسیار ضعیف است اما مسئلهی جهاد باقی است و این جهاد که منطقی قرآنی و اسلامی دارد، «جهاد کبیر» و به معنای «ایستادگی، مقاومت و پیروی نکردن از کفار و مشرکین» است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه جهاد کبیر در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری نیز تجلی و ظهور دارد، خاطرنشان کردند: در همهی این عرصهها، بهجای تبعیت از جبههی کافران و مشرکان، باید از برنامهی کاری اسلام و قرآن تبعیت کرد.
ایشان مسئلهی امروز جمهوری اسلامی و جبههی استکبار را موضوع «تبعیت» دانستند و گفتند: آنها تمام ابزارها، فشارها و تلاشهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی و عوامل خائن خود را بهکارگرفتهاند تا نظام اسلامی را به زانو درآورند و وادار به تبعیت کنند، اما آنچه که موجب عصبانیت شدید استکبار از ملت ایران شده، آن است که مردم بهخاطر مسلمان بودن حاضر به تبعیت از استکبار نیستند.
رهبر انقلاب، طرح موضوعاتی همچون انرژی هستهای، قدرت موشکی و حقوق بشر را بهانه خواندند و تأکید کردند: علت اصلی همهی این دشمنیها و بهانهتراشیها، تبعیت نکردن از استکبار است زیرا اگر ملت ایران حاضر به تبعیت بود، قطعاً با قدرت موشکی و انرژی هستهای کنار میآمدند و هیچگاه نامی از حقوق بشر نیز به میان نمیآوردند.
حضرت آیتالله خامنهای درخصوص موضوع موشکی یک نکته را متذکر شدند و تأکید کردند: اخیراً در مورد توان موشکی ایران جنجال بسیاری بهراهانداختهاند اما بدانند که این هیاهوها تأثیری نخواهد داشت و آنها هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
ایشان در ادامهی تبیین علت اصلی دشمنیِ استکبار با نظام اسلامی خاطرنشان کردند: آمریکاییها تلاش زیادی میکنند تا علت اصلی این دشمنی را بر زبان نیاورند اما گاهی نیز در اظهاراتشان این مسئله فاش میشود؛ همچنانکه چند روز پیش یک مسئول آمریکایی بعد از تکرار اتهامات همیشگی ضدّ ایران، ناخواسته به موضوع «ایدئولوژی» یعنی همان تفکر اسلامی اشاره کرد که موجب میشود ملت ایران زیر بار حرف زور جبههی کفر و استکبار نرود.
رهبر انقلاب، «ایستادگی»، «تبعیت نکردن از دشمن» و «حفظ هویت انقلابی و اسلامی» را عوامل اصلی اقتدار نظام اسلامی و ملت ایران دانستند و خاطرنشان کردند: آمریکا و دیگر قدرتها، از این موضوع بهشدت ناراحت هستند و چارهای هم ندارند و بر همین اساس تلاش زیادی کردند که شاید بتوانند مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور را در حیطهی قدرت خود درآورند اما نتوانستند و به توفیق الهی نخواهند توانست.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: وظیفهی اصلی سپاه، «پاسداری از انقلاب» است، بنابراین جهاد کبیر باید سرلوحهی برنامههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد.
ایشان با اشاره به هجمهها و تهمتهای فراوانی که علیه سپاه مطرح میشود، گفتند: علت اصلی این عصبانیتها، ایستادگی سپاه در مسیر انقلاب و حفظ جهتگیریها و روحیهی انقلابی و اسلامی است.
رهبر انقلاب خطاب به جوانان کشور و دانشجویان حاضر در مراسم خاطرنشان کردند: آیندهی انقلاب متعلق به شما است و شما هستید که باید این تاریخ را با عزت حفظ کنید و بدانید در آینده، خرمشهرها در پیش است؛ البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز بهدنبال دارد اما از جنگ نظامی سختتر است.
حضرت آیتالله خامنهای از همین زاویه به تبیین ابعاد مختلف «جهاد کبیر» در عرصههای اقتصاد، فرهنگ و اجتماع پرداختند و افزودند: «تأکید بر اجرای اقتصاد مقاومتی، بخش اقتصادی این جهاد است»؛ «تأکید بر این موضوع که جوانان مؤمن، حزباللهی و انقلابی به کارهای فرهنگی خودجوش با قدرت ادامه دهند و دستگاههای فرهنگی نیز در همین جهت حرکت کنند، بخش فرهنگی این جهاد است»؛ و «تأکید بر استفاده از همهی ظرفیتها و استعدادهای کشور در مسیر پیشرفت، بخش فعالیت اجتماعی این جهاد کبیر است».
ایشان با اشاره به اتهام ناروای برخی مخالفان این حرکت و ادعای اینکه استفاده از ظرفیتهای درونی بهمعنای قطع رابطه با دنیا است، افزودند: ما هیچگاه قائل به قطع رابطه با دنیا و حصار کشیدن به دور خود نیستیم بلکه میگوییم ارتباطات سیاسی و مبادلات اقتصادی داشته باشید، اما هویت و شخصیت اصلی خود را از یاد نبرید و هنگامی که میخواهید سخن بگویید و یا قرارداد امضا کنید، همچون نمایندهی ایران اسلامی و نمایندهی اسلام سخن بگویید و پشت میز قرارداد بنشینید و هوشمندانه اقدام کنید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جهاد کبیر نیازمند هوشمندی و اخلاص است، به تلاشها و امیدهای دشمن برای نفوذ اشاره کردند و گفتند: امروز دشمن از وارد کردن ضربهی اساسی به نظام اسلامی ناامید است اما با استفاده از ابزارهای مختلف و پیچیده درصدد نفوذ است تا هویت جوان ایرانی، هویت مورد پسند آمریکا و استکبار باشد زیرا در این صورت برای پیاده کردن اهداف و نقشههای خود مشکل و هزینهای نخواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای، شناخت ناقص آمریکا و جبههی استکبار از ملت ایران را منشأ محاسبات غلط آنان خواندند و خاطرنشان کردند: البته آنها از نفوذ ناامید نیستند و در چنین شرایطی، وظیفهی بزرگی بر دوش همهی غمخواران ملت ایران و نظام اسلامی از جمله سپاه پاسداران قرار دارد.
ایشان با تأکید بر اینکه سپاه باید همواره آمادگیهای نظامی خود را در بهترین و نوآورترین شکل حفظ کند، افزودند: اما وظیفهی سپاه فقط جنگ در میدان نظامی نیست بلکه در مقطع فعلی، یکی از وظایف مهم همهی دلسوزان، دوستداران و وفاداران به انقلاب از جمله سپاه، تبیین، روشنگری و آشنا کردن ذهنها با اعماق و ژرفای حقایق و شعارهای انقلاب است.
رهبر انقلاب همه را به اهتمام به موضوع تبیین و روشنگری و کارهای عمقی توصیهی مؤکد کردند و گفتند: تبیین شعارهای انقلاب و روشنگری نسبت به عمق این شعارها، از لوازم اساسی تحقق جهاد کبیر است زیرا شعارهای انقلاب، همچون نشانه و شاخص، مسیر صحیح انقلاب و صراط مستقیم را نشان میدهند.
حضرت آیتالله خامنهای، احساسات و عواطف را در دنبال کردن حقایق و شعارهای انقلاب لازم اما غیرکافی دانستند و تأکید کردند: اگر این مسائل با تعمیق و ژرفنگری تبیین شوند، قطعاً ایمان و باور افراد نسبت به این شعارها، از آنها جدا نخواهد شد و ثبات دائمی خواهد داشت.
ایشان، علت اصلی چرخشهای ۱۸۰ درجهای برخی افراد در مقاطع مختلف انقلاب را، نداشتن عمق، و نگاه سطحی آنان به مسائل دانستند و خاطرنشان کردند: باید در مسائل اصلی و شعارهای انقلاب به اعماق فکر و اندیشه رفت و از راهنماییهای اساتید صالح استفاده کرد.
رهبر انقلاب، «کادرسازی برای آینده» و «تدوین علمی تجربههای متراکم ۳۸ سالهی انقلاب اسلامی در فراز و نشیبهای شگفتانگیز» را از دیگر الزامات جهاد کبیر برشمردند و افزودند: در این خصوص، همهی مراکز دانشگاهی و حوزوی بهویژه دانشگاه امام حسین (علیهالسلام)، وظیفه و مسئولیت دارند.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین ضرورت اقدامات عمیق، از برخی اقدامات غیرمنطقی انتقاد و تأکید کردند: گاهی برخی افراد و جوانهایی که ممکن است صالح و مؤمن هم باشند، به دلیل مخالفت با یک فرد یا یک جلسهی سخنرانی، هیاهو و جنجال بهراه میاندازند و آن مجلس را بر هم میزنند، درحالیکه من از قدیم با این کارها که هیچ فایدهای نیز ندارد، موافق نبوده و نیستم، و معتقدم فایده در تبیین و کار درست و هوشمندانه است.
ایشان جوانان مؤمن و انقلابی را به هوشیاری فراخواندند و گفتند: البته گاهی برخی افراد از روی اغراض، این کارهای نادرست را انجام میدهند و سپس بهگونهای وانمود میکنند که کار عناصر حزباللهی و مومن است، بنابراین باید کاملاً هوشیار بود.
رهبر انقلاب، روشنگری عمیق و اقدامات صحیح و هوشمندانه را از وظایف اصلی برشمردند و تأکید کردند: همهی این اقدامات در صورتی تأثیرگذار خواهد بود که به خداوند متعال توکل و توسل کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنان خود، لازمهی استحکام رابطهی قلبی با خداوند را، «انس بیشتر با قرآن و تدبر در آیات الهی»، «توجه به نماز و ادای آن با حضور قلب» و «استفاده از فرصت ماههای شعبان و رمضان» دانستند.
در این مراسم سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عامل اصلی اقتدار نظام اسلامی را ایستادگی در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا دانست و گفت: سپاه برای خنثیسازی توطئههای دشمنان بر راهبردهایی همچون «تولید قدرت در جهت پاسداری از انقلاب»، «بازخوانی صورت و سیرت انقلاب اسلامی» و «انتقال تدابیر رهبر معظم انقلاب به سطوح عملیاتی» تمرکز کرده است.
فرمانده کل سپاه با اشاره به جنگافروزی نیابتی آمریکا از طریق رژیمهای مرتجع منطقه، خاطرنشان کرد: بیداری و مقاومت اسلامی همچنان ادامه دارد و تلاشهای نظام سلطه نمیتواند مانع استمرار انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی شود.
سرلشکر جعفری افزود: پاسداران جوان امروز آمادهاند تا در میدانهای دشوار و پیچیدهی آینده، از اسلام، انقلاب و عزت نظام اسلامی، جانانه دفاع کنند.
سردار دریادار پاسدار مرتضی صفاری فرمانده دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) نیز گزارشی از اقدامات و برنامههای علمی، فرهنگی، آموزشی و تقویت توان رزمی این دانشگاه ارائه کرد.
در این مراسم تعدادی از فرماندهان، مدیران، پژوهشگران و مبتکران، و نمایندهی دانشآموختگان و دانشجویان نمونهی دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) هدایای خود را از دست فرمانده معظم کل قوا دریافت کردند و نمایندهی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) نیز مفتخر به دریافت سردوشی شد.
اجرای طرح «عبادی الصالحون» ازجمله برنامههای مراسم امروز میثاق پاسداری دانشجویان دانشگاه افسری امام حسین (علیهالسلام) بود.
همچنین در این مراسم یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده کل قوا رژه رفتند.
kamenei.ir
شنبه 95/03/01
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255 يا 256 هجری بوده است .
پس از اينکه دو قرن و اندی از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسيد ، کم کم در بين فرمانروايان و دستگاه حکومت جبار ، نگراني هايی پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد يافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثی که بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود .
در اين زمان يعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمين خليفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . اين انديشه - که ظهور مصلحی پايه های حکومت ستمکاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيری کرد ، و حتی مادران بيگناه را کشت ، و يا قابله هايی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايری دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل مي کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه ای شگفت انگيز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهبانی حکومت به سر مي برد . ” به هنگامی که ولادت ، اين اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزديک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيری کنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پای نهاد ، او را از ميان بردارند . بدين علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديکان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمي ديد . آنان نيز مهدی را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادی ” .
در مدت ۴ سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حيات داشت ،شيعيان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) مي رسيدند . از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد .
-امام عسكري (ع) در مورد تبعيت از امام زمان (عج) چه فر مودند ؟
آنان پسری را ديدند که بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسکری فرمود : ” پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امر او را اطاعت کنيد ، از گرد رهبری او پراکنده نگرديد ، که هلاک مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد که شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينکه زمانی دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت کنيد ” . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شيعيان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت . يکی از متفکران و فيلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختی مي باشد .
هنگام وفات امام عسكري امام زمان (عج) چگونه خود را براي خواص آشكار نمودند ؟
باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامی ، مي بايست حضرت مهدی بر پيکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولايت دينی را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند کودکی همچون خورشيد تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بيرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پيکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
علت ضرورت غيبت امام زمان (عج)
بيرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد .کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند کمتر يافتند ، و در چنين شرايطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهی برای حفظ جان آن ” خليفه خدا در زمين ” نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حکمت الهی بر اين تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فيوضات ربانی ، بر اهل زمين سالم ماند .
منبع: پایگاه جامع اباصالح المهدی (عج)
سه شنبه 95/02/28
شعر ولادت حضرت علے اڪبر (ع)
رسیدہ بعد پیمبر پیمبرے دیگر
حسین دیگرے ودلرباترے دیگر
چہ جاے فاطمہ خالیست تا ببیند ڪہ
نزول ڪردہ زمین باز حیدرے دیگر
خدا نخواست زمان بے علے بماند پس
ڪشید عڪس خودش را بہ یڪ سرے دیگر
علے است نام خداوند اڪبر و آمد
دوبارہ نام علے قبل اڪبرے دیگر
پدر ڪنار علے و جهان شدہ خیرہ
بہ دلبرے ڪہ شدہ محو دلبرے دیگر
چہ ایدہ اے بہ سرش زد عمو ابالفضلش
علیِ اڪبر و یڪ آب آورے دیگر
بہ زوج اڪبر و عباس مے رسد آیا
اگر بہ معرڪہ آیند لشڪرے دیگر؟
همینڪہ او نوہ ے مرتضے است فتاح است
اگر ڪہ سد بشود باز خیبرے دیگر
قیاس ذرہ مع الفارغ است با خورشید
بہ حدّ او نرسد قدّ سرورے دیگر
بهشت در همہ جا زیر پاے مادرهاست
میان ڪرب وبلا زیر پاے یڪ باباست
سه شنبه 95/02/21
هر کسی میکوشد تا برای خود بهترین الگوها را انتخاب کند. برخی بر این باورند که انسان اگر سبک زندگی را بدرستی بیاموزد، بدرستی خواهد آموخت که چگونه سبک مرگ خویش را بیاموزد. انتخاب درست سبک زندگی به معنای انتخاب درست سبک مردن نیز میباشد؛ چرا که اگر کسی همه عمر در اندیشه دنیا و تکاثر ثروت و قدرت باشد، میکوشد تا با روشهای گوناگون از مرگ بگریزد و با دستکاری در ژن و یا یافتن اکسیر جوانی، عمر خویش را طولانی کند. دغدغه بقای در دنیا برای او، دغدغه دایمی است و از زندگی خویش لذتی نمیبرد، زیرا همواره مرگ را حاضر میبیند و زندگی اش را در آستانه نابودی مییابد. پس آرزو میکند عمر بلند داشته باشد که حداقل آن هزارسال باشد.(بقره، آیه 96)
واقعا بشریت خوشبخت شد که عمرها کوتاه است، وگرنه با نگاهی به همین زندگی کوتاه که بیش از صد سال نمیکشد، انسان چگونه دغدغه دریدن دیگران را دارد و مستکبران و ستمگران بر گرده انسانها چگونه سوار میشوند و هزاران نفر را برای ارضای خواهشهای نفسانی خویش میکشند و میلیونها نفر بیگناه از زن و کودک و پیر و جوان را در کشورهائی چون فلسطین، عراق، لبنان، افغانستان و سوریه ویمن به مسلخ میبرند و نیست و نابود میکنند. اگر عمر هزار ساله برای این گرگان انسان نما بود، ملتها هرگز دمی آرامش و آسایش نداشتند. کوتاهی عمر و فرصت اندک موجب میشود تا گرگان مستکبر و ستمگر نتوانند به آرزوی خویش دست یابند و ملتها را برای همیشه در بند کشند.
هر انسانی میبایست با توجه به عقل الهی خود بهترینها را برگزیند؛ زیرا در دنیایی که فرصت بقا و زندگی در آن کوتاه است، خوبها و نیکها بسیار است. پس میبایست بهترینها و نیکوترینها را برگزیند که انتخاب و بهره مندی از همین بهترینها نیز سخت و دشوار است؛ چرا که عمر بسیار کوتاه است.
قرآن به انسان میآموزد که به حکم عقل بهترینها و نیکوترینها را برگزیند. سبکی که سرمشقهای زندگی آن را انتخاب کردند. خداوند بارها در قرآن از مومنان میخواهد تا حتی در میان آموزههای اسلامی و وحیانی بکوشند تا بهترینها و نیکوترینها را برگزینند و عمل کنند. بنابراین هم در نیکی کردن باید شتاب ورزند و هم در مسابقه شتاب، نفر نخست باشند. این گرایش به برترینها و نیکوترینها میبایست در همه ابعاد زندگی صورت گیرد که از سلام کردن گرفته (نساء، آیه 86) تا دیگر اعمال و رفتارهای عبادی و اجتماعی که میبایست نیکوترین و بهترینها را انتخاب کند.(اعراف، آیه 145)
بهترین سبک زندگی و مردن
امام حسین(ع) به عنوان یکی از اسوههای کامل انسانیت و برگزیده و انتخاب شده از سوی خداوند برای این منظور، نشان میدهد که انسان میبایست در زندگی چنان بهترینها و نیکوترینها را برگزیند که انتخاب وی در سبک مردن نیز بهترینها و نیکوترینها باشد.
آن حضرت (ع) همانند دیگر انوار الهی، در تمام زندگی اش به عدالت و احسان زیست و مردم جز از وی احسان و نیکی ندیدند. اگر هر عملی خوب و نیک بود، او بهترینها و نیکوترینها را انجام میداد. با همان اندک اخباری که ازسیره آن حضرت(ع) به دست ما رسیده است میتوان این رفتار را در سبک زندگی ایشان شناسایی کرد. با آنکه تمام تلاش دشمنان اهل بیت(ع) در طول دوران خلافت سلطنتی خودشان این بوده است که نام و نشان اهل بیت(ع) را محو کنند، ولی رفتار برتر و سیره نیکوی آنان، چنان در جهان تاریک اموی میدرخشید که دشمنان نتوانستند با همه دشنامها و افتراها و بهتانها و کتمانها آن را بپوشانند.
زمانی که دشمنان در دربار خلافت سلطنتی بطور رسمی سلام بر سلطنت میدادند و خطاب به معاویه میگفتند: السلام علیک ایها الملک! امام حسین(ع) در تدارک این بود تا با خون خویش عدالت علوی(ع) و محمدی(ص) را زنده کند و انسانها را به حقیقت اسلام و ایمان یعنی قیام علیه بیعدالتی و برپایی عدالت دعوت و آنان را با خونش از خواب غفلت و جهالت بیدار کند و سحر سامریان اموی را ابطال نماید.
اینچنین بود که مردن خویش را به بهترین شکل رقم زد و با شهادت خونین خود، چهره دروغین امویان را آشکار و پرده فریب را از خلافت سلطنتی آنها بر گرفت و تودهها را با کشف الغطای خونین خویش به حقیقت شهود رسانید. بصیرتی که از درون فتنه سقیفه بنی ساعده با شهادت خونین اهل بیت(ع) پدید آمد مردم را آگاه کرد که جامه اسلام وارونه را بر تن جامعه پوشاندهاند و به نام عدالت، قاسطین عدالت خوار نشسته و اهل قسط و عدالت را خوار و ذلیل کردهاند.
امام حسین(ع) فرزانهای بود که به انسانها سبک درست چگونه زیستن و چگونه مردن را آموخت واینکه بهترین نوع زیستن ،به عدالت خواهی و احسان کردن است و نیکوترین مرگ، شهادت و ایثار در راه خدا و برپایی عدالت با جان و مال و اسارت است. از نظر ایشان، اسارت برای عدالت، عین آزادگی است و آزادی در جامعه قسط خواران، عین بردگی است.
حماسه حسینی، حماسه عرفان، شهود، عدالتخواهی، ایثار، شهادت و در یک کلمه حماسه الهی بود که وجه الله در آن بروز و ظهوری کامل یافت و بهترین نوع زندگی و نیکوترین مردن را به همه بشریت آموخت. کسی که با چنین پشتوانهای از گذشته برخوردارباشد، میداند که چگونه زیست کند و چگونه جان در طبق اخلاص نهد و شهادت را بر زندگی ننگین در زیر پرچم ظالمان و مستکبران برتری دهد.
به نقل از معارف کیهان
پنجشنبه 95/02/16
ماه پربركت رجب فضايل فراواني دارد؛ شما كه اعتكاف داشتيد و ايامي را با روزه گذرانديد روزه بيست و هفتم ماه پربركت رجب را هم فراموش نكنيد كه معادل با روزه ايام سال است [و] آن دعاي شب بيست و هفتم و روز بيست و هفتم را حتماً بخوانيد ببينيد كه در آن دعا، انسان خدا را سوگند مي دهد و عرض مي كند: «اللهم إنّي اسئلك بالتجلّي الأعظم في هذه الليلة»؛ سراسر عالم تجلي حق است: «الحمد لله المُتَجَلّي لِخَلقِهِ بِخَلقه» اما هيچ تجلّي به اندازه تجلّي بعثت خاتم انبيا كه اولين و آخرين انسانها در پيشگاه او خاضع و خاشع اند نيست، لذا در دعاي شريف بيست و هفتم رجب آمده است كه تو را به تجلي اعظمي كه در اين شب اتفاق افتاده است مورد سؤال قرار مي دهم و ازتو چيزی مي طلبم.????بعضي از بزرگان احتمال دادند كه شب قدر از همان بيست و هفتم شروع مي شود [يعني] بيست و هفتم ماه رجب است و نيمه ماه شعبان است و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان؛ مي گويند اين پنج شب از اطراف علم اجمالي است كه احتياط اين است كه انسان اين پنج شب را دريابد تا توفيق ادراك ليله قدر را پيدا كند.
منبع: در محضر استاد علامه جوادی آملی
دوشنبه 95/02/13
شهادت جانسوز هفتمین اختر تابناک آسمان امامت وولایت حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام بر عموم شیعیان وشیفتگان حضرتش تسلیت وتعزیت باد.
شنبه 95/02/04
تسلیت
ــ شهادت جانسوز صدف دریای ایثار و عصمت، پرورش یافته دامان ولایت، محبوب مصطفی(ص) و نور دیده مرتضی(ع)، سکاندار کربلا و عطر خوش زهرا(س) و الگوی عفاف و پاکی را به راهیان عشق و شیفتگان راه سرخ شهادت تعزیت می گوییم.
ــ سالروز شهادت زینب کبری(س)، دخت علی مرتضی، پیام آور کربلا، الگوی شکیبایی و تقوا، عابده آل علی(ع) و عقیله بنی هاشم را به تمام پویندگان راه ولایت و عاشقان خط سرخ شهادت تسلیت می گوییم.
ــ شهادت صدیقه صغری، محبوب آل عبا، زینت علی مرتضی(ع)، غمخوار حسن مجتبی(ع)، رهرو راه سیدالشهدا و خواهر گرامی قمر بنی هاشم، علمدار کربلا، را به عاشقان راه حق و حقیقت و دوستداران آل محمد(ص) تسلیت می گوییم.
پنجشنبه 95/02/02
پرسش:
چرا ولادت امام علی(ع) در داخل کعبه تحقق یافت و به عنوان کرامت اختصاصی آن حضرت مشهور گردید؟
پاسخ:
حقیقت آن است که کرامت در دو امر وجود دارد: یکی مربوط به خود کرامت و دیگری مربوط به صاحب کرامت است.
اما اول: کرامت باید به نحوی باشد که ارزش و اثرش در اجتماع حفظ شود؛ از این رو اگر زیاد اتفاق بیفتد و افرادی که آن عمل را انجام دادهاند زیاد باشند، از ارزش آن کرامت کاسته شده و آن مسئله امر عادی تلقی خواهد شد و دیگر آن اثر اول را نخواهد داشت.
امر دوم: زمانی که کرامت از کسی صادر میشود چنین چیزی در حقیقت از بهره مندی صاحب آن از توانایی الهی، جایگاه بلند ایمانی، از ایمانی که در آینده در انتظار او است و از مقدار مسئولیتی که در زمینه دین و دنیا بر عهده اش است خبر میدهد؛ از این رو میفهمیم که چرا خداوند باری تعالی علی (ع) را به این کرامت اختصاص داد تا اینکه از جهتی آن کرامت بر تأثیرش باقی باشد. و از جهتی دیگر از جایگاه ویژه علی(ع) در بین امامان(ع) خبر دهد.
بر این اساس میبینیم عدهای برای اینکه از منزلت ولادت امام علی(ع) در خانه کعبه بکاهند گفتند: این از مختصّات و ویژگیهای امام(ع) نبوده است، بلکه دیگران؛ مثل حکیم بن حزام بن خویلد نیز در این امر با او(ع) شریک هستند به نحوی که مادرش وارد کعبه شد و پسرش در داخل آن به دنیا آمد. (الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج 1، ص 106)
بدیهی است این قضیه – اگر هم درست باشد- به هیچ وجه کرامت شمرده نمیشود؛ زیرا با توجه به منابعی که از کیفیت تولد حضرت علی(ع) به ما خبر میدهند فرق بین این حادثه بر فرض صحت و ولادت حضرت در کعبه واضح است.
ابن شاذان میگوید: ابراهیم بن علی به اسنادش از ابی عبدالله جعفر بن محمد از پدرانش نقل میکند که فرمودند: عباس بن عبد المطلب و یزید بن قعنب بین گروهی از بنی هاشم و عبد العزّی در کنار خانه خدا نشسته بودند، در این هنگام فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین که در ماه نهم حاملگی بود و زمان وضع حملش فرارسیده بود وارد شد و گوشه پرده خانه را گرفت و بالا انداخت و عرض کرد: خداوندا من به تو و به چیزی که فرستاده ات آورده و به همه پیامبران و همه کتابهایی که فرستادی و به سخنان جدّم ابراهیم که خانه عتیق را بنا نهاد، ایمان دارم، پس به حق این خانه و کسی که آن را بنا نهاد و به حق این فرزندی که در شکم دارم که با من حرف میزند و با صحبت هایش همدم شدم و من ایمان دارم که او یکی از نشانهها و حجتهای تو است، از تو میخواهم که این زایمان را بر من آسان گردانی.
عباس بن عبد المطلب و یزید بن قعنب گفتند: زمانی که فاطمه این گونه سخن گفت و دعا نمود خانه خدارا دیدیم که از پشت باز شد و فاطمه به درون رفت و از چشم ما ناپدید شد دوباره آن جا به هم آمد و بسته شد، ما خواستیم که در را باز کنیم که برخی از زنان وارد شوند نتوانستیم دانستیم که این امر خداوند است. فاطمه سه روز در آن جا ماند و اهل مکه و زنانشان همه از این سخن میگفتند بعد از سه روز خانه از همان محل که وارد شده بود دوباره باز شد و فاطمه در حالی که علی را در بغل داشت خارج شد. (فضائل امیرالمؤمنین، جواد کاظم منشد، ص 161)
این کجا و وارد شدن شخصی بطور طبیعی (از در آن) و زایمان کردن آن کجا؟
بنابراین خدای متعال خواست که این کرامت ویژه امام علی(ع) باشد، و این اعجاز ولادت علی(ع) را هم منابع اهل سنت و هم شیعیان بدون تردید و اجماعا نقل کردهاند، و به قولی سند اعجاز ولادت امیرالمؤمنین شکافی است که در خانه خدا بر رکن یمانی ایجاد شده و همچنان اثر آن باقی مانده است.
به نقل از معارف کیهان
دوشنبه 95/01/23
از امام علیالنقی(ع) و امام حسنعسکری(ع) کمتر مطلبی گفته و نوشته میشود. شرایط زمانی آنان و حبس و بازداشت خانگی در منطقه نظامی و پادگان نظامیان عباسیان، به طور طبیعی محدودیتهایی را برای امامان(ع) ایجاد کرد. از همینرو، کمترین سخن و سیرهای از آنان نقل شده است. اما همین اندک نیز کمتر از سوی نویسندگان نقل و بررسی و تحلیل شده است. نویسنده در مطلب حاضر به تبیین برخی از ویژگیهای امام هادی(ع) و شرایط دشوار زمان آن حضرت اشاره کرده است.
***
شرایط سخت دوره امامت امام هادی(ع)
ویژگیهای امام معصوم، علم و عصمت و برخورداری از فضایل اخلاقی و قدرت تکوینی و برتری از همه افراد زمان خویش در همه خصلتهاست و اینها همه در وجود امام هادی علیهالسلام جمع بود. مسئولیت امام(ع) به عنوان حجت و خلیفه الهی بر زمین، محدودبه تبیینگری مسایل و تفسیر الهی از قرآن برای انسانها نیست؛ بلکه دایره مسئولیت آنان همه بشریت است. آنان همانند خورشیدی هستند که ماسوی الله را به عنوان خلیفه الهی ربوبیت میکنند؛ حال اگر برخیها خواسته و ناخواسته در برابر بهرهگیری ظاهری از نور هستیبخش آنان، حایل و دیواری کشیدهاند، به معنای عدم انجام مسئولیت نیست؛ بلکه آنان درباره همین افراد یعنی حتی دشمنان خویش از شیاطین جنی و انسی نیز نقش ربوبیت خویش را انجام میدهند و آنان را به کمال بایسته و شایستهشان میرسانند.
از نظر قرآن کمترین نقش ائمه اتمام حجت نسبت به دشمنان است تا کسی مدعی نشود که حق را ندیده و نمیشناخت و حجت بر او تمام نشده بود. خداوند میفرماید: و ما أهلکنا من قریه الا لها منذرون؛ و هیچ آبادی و شهری را هلاک نکردیم، مگر آنکه برای آن هشدار دهندگانی بود. (شعراء، آیه208)
امام علیالنقی(ع) یکی از انذارکنندگان الهی بود که وجودش انذاری برای شیاطین جنی و انسی از عباسیان و دیگران بود. ایشان همه خصوصیات امامت را داشت و به مسئولیت خویش در حد استطاعت عمل میکرد و میکوشید تا به اصلاح امور امت در حد توان بپردازد؛ چنان که همه پیامبران اینگونه عمل میکردند. این درحالی است که تقیه بر پیامبران(ع) جایز نیست درحالی که برای امامان تقیه جایز و بلکه در شرایطی واجب است؛ با این همه آنان به مسئولیت اصلاحگرانه خویش در امت اسلام میپرداختند و به تعبیر حضرت شعیب درحد استطاعت عمل میکردند (هود/88)
امام هادی(ع) در شهر سامرا در بازداشت زندگی میکرد. سامرا یک شهر نظامی و پایتخت بعضی از خلفای عباسی بود و انتقال امام به آن شهر، برای آن بود که آن حضرت و رفت و آمدها و روابطش را تحت کنترل داشته باشند. امام هادی(ع) را نیز عسکری میگویند؛ زیرا همانند فرزندش امام حسن عسکری(ع) در عسکر سامرا یعنی پادگان نظامی در بازداشت زندگی میکرد؛ از همینرو، در کتب روایی از آن دو امام(ع) به عنوان عسکریین(ع) یاد میشود.
البته برای جدا کردن آن دو بزرگوار و تشخیص آن دو از هم، در روایات به کنیه آنان اشاره میشود. مثلاً درباره امام علینقی هادی، کنیه و لقب: اباالحسن العسکری (وسائل الشیعه، ج4، ص750) و برای امام حسن عسکری(ع) کنیه و لقب: ابا محمدالعسکری (خرائج و جرائح، ج1، ص443) به کار میرفته است.
آن حضرت(ع) با آنکه در شرایط بازداشت سخت خانگی بود، با این همه در حد توان به مسئولیت خویش در برابر شیعیان عمل میکرد. این درحالی بود که همواره تهدید به قتل میشد.
شرایط سختی که آن حضرت(ع) در آن زندگی میکرد، در همه ابعاد زندگی ایشان نمود داشت. از آنجا که هر لحظه ممکن بود که عباسیان ایشان را به شهادت برسانند و بدگویان زمینه شهادت را فراهم آورند، تنها اعتماد و تکیه ایشان خداوند بود که بدان توکل کرده و خود را به ستون الهی حفظ و سرپا نگه میداشت ایشان با انتخاب شعاری برای نقش نگین انگشتری خویش سلامت از توطئههای دشمن را از خدا میخواست.
دو شعاری که برای نگین انگشتری ایشان نقل شده خود گواه روشنی از شرایط سخت زندگی ایشان در پادگان نظامی و بازداشت خانگی بود. کفعمی گوید: نقش خاتمه [الهادی علیهالسلام]: حفظ العهود من اخلاق المعبود و قیل: الله ربی هو عصمتی من خلقه؛ کفعمی گوید: نقش نگین انگشتری حضرت امام هادی(ع) چنین بود: «پایبندی به پیمان از اخلاق الهی است.» و نیز گفته شده چنین بود: «الله پروردگار من است و او نگهدار من از خلقش است.» (بحارالانوار، ج50، ص117 ح9)
در شعار نخست، به این نکته توجه داده میشود که وی عهد و پیمانی را با خدا بسته است و بدان وفادار است. خود را در مقام بنده خد ا نه بنده خلق میداند و پیش از آنکه به تعهدات خویش در قبال خلق و دولتمردان عمل کند، خود را متعهد میداند که به عهد خود با خدا وفا کند و در هر شرایط به مسئولیت عبودیت خویش یعنی تعلیم و تزکیه دیگران و مانند آنها بپردازد که مسئولیت امامت است.
اگر خلیفه غاصب وقت از او تعهد گرفته تا در مسایل اجتماعی و سیاسی دخالت نکند، وی به حکم عهد با خدا، مسئولیت دارد که به مسائل مردم رسیدگی کند. وی اخلاق بندگی را حفظ عهود میداند، ولی هرگز حاضر نمیشود عهد با خدا را برای رضایت مخلوقی بشکند.
شعار دوم انتخابی ایشان خود گواه روشنی از تهدیدهای دائمی میکند که از سوی حکومت و خلافت غاصب وقت انجام میگرفت و هر دم ممکن بود ایشان را به قتل برسانند. حضرت با تأکید بر عصمت و پناهجویی به عاصم حقیقی یعنی خداوند، سلامت خویش را در گرو مشیت و اراده الهی دانسته و بر آن تأکید میورزد.
آن حضرت با انتخاب این دو شعار و مهر کردن در زیر اوراق و نوشتهها، با این شعار به شیعیان خویش اصولی از مهمترین اصول زندگی را بیان میکرد. به اینکه شیعیان دریابند همواره تعهدات خویش را نسبت به خداوند انجام داده و اخلاق بندگی را فدای اخلاق اجتماعی و تعهداتی نکنند که به زور سر نیزه و شمشیر از ایشان گرفته میشود. دیگر آنکه تنها تکیهگاه خویش را خداوند قرار دهند و محفوظ بودن از بدی دشمنان را در اعتماد و توکل بر خدا بجویند.
به هرحال، امام علینقی(ع) چنان برخوردار از صفات و ویژگیهای امامت بود و در آن شرایط سخت مسئولیت خویش را انجام میداد که همه بالاتفاق، امامت ایشان را پذیرفته و بدان اقرار کردهاند. شیخ مفید در اینباره مینویسد: امام بعد از ابوجعفر(امام جواد) فرزندش ابوالحسن علیبن محمد (امام هادی) بود، به خاطر اینکه خصوصیات امامت در او جمع بود و در فضل، کامل بود و جز او، جایگاه پدرش را کسی وارث نبود. (ارشاد، مفید، ص327)
ویژگیهای امام هادی(ع)
در روایات به برخی از ویژگیها و خصوصیات فردی امام هادی(ع) اشاره شده است. این خصوصیات شامل دو دسته فضایل اکتسابی و غیراکتسابی میشود. کسانی که میخواهند ایشان را سرمشق قرار دهند باید از ویژگیهای اکتسابی ایشان بیاموزند و خود را همسان و همانند ایشان درحد توان کنند.
کسانی که امام را دیدهاند از فضل و نجابت حضرت سخن گفتهاند. عبیدالله بن یحییالخاقان میگوید: لو رأیت اباه رأیت رجلا جزلا نبیلا فاضلا؛ اگر پدر امام عسکری(ع) (یعنی امام هادی) را میدیدی او را شخص بسیار کریم و بخشنده، با نجابت و صاحب فضل مییافتی. (الارشاد، للمفید، ص339)
این روایت بیان میکند که امام هادی(ع) با آنکه در شرایط حبس خانگی بود و وجوهات و درآمد وی زیرنظر مستقیم دولتمردان و نظامیان عباسی قرار داشت، با این همه همان اندک چیزی که به دست ایشان میرسید در راه خدا به نیازمندان و سائلان میداد.
از دیگر خصوصیاتی که برای آن حضرت(ع) بیان میشود اینکه حضرت در علم دین، فقیه و از نظر علم به دین، متعبد بود. در حقیقت جمع علم و عمل داشته و به چیزی که میدانسته عمل میکرده است.
ابن العماد الحنبلی میگوید: ابوالحسن علیبن الجواد… کان فقیها، اماما، متعبدا؛ ابوالحسن علیبن الجواد(ع) فقیه، پیشوا و متعبد (پایبند به دستورهای الهی) بود، (شذرات الذهب، ج 2، 128)
تاکید بر عناصری چون فقیه بودن از آن روست که در آن دوران، نقش فقه و فقیه در جامعه بسیار برجسته بوده و مردم همه افکار و اندیشه و تکالیف خویش را از فقیه میگرفتند. فقیهان اهل سنت در دستگاه حکومت عباسی با نفوذی که داشتند، زمام امور را به شکلی در اختیار داشتند. تاکید بر عناصری از جمله فقه، امامت و تعبد برای آن است که برای مخاطب روشن شود که امام در فقه و علم دین سرآمد بود و به نقش پیشوایی خویش نیز عمل میکرده و با همه فشارها و سختیها هرگز از تعبد الهی دور نبود، این در حالی است که حاکمان عباسی یعنی مدعیان خلافت، از علم فقه بهرهای نبرده و ناتوان از امامت مردم بوده و به جای بندگی و تعبد به شرابخواری و کارهای زشت و نابهنجار که خلاف تعبد و عبودیت است رو آورده بودند.
در شرایطی که عسکریین میزیستند همانند عصر امام سجاد(ع) تنها راه بیان حقایق و هشدار به شیعیان، دعاها و نیایش بود. آن امامان در دعای خویش بر آن بودند تا راهنمای شیعیان باشند. البته بعد شخصی قضیه در جای خود محفوظ است ولی بعد اجتماعی و تزکیهای و تعلیمی را نمیتوان نادیده گرفت.
شرایط سختی که امام زندگی میکند، برای دشمنان هم معلوم بود. آنان با آنکه میدانستند شیعیان برای امام خویش وجوهات میفرستند و مالی عظیم در اختیار امام(ع) است، اما آن حضرت(ع) هرگز از ساده زیستی و زهد نسبت به دنیا بیرون نرفته است. در هجومهای ناگهانی که به منزل آن امام(ع) از سوی دولت غاصب انجام میگرفت، حقیقت زهدورزی آن حضرت(ع) برای دشمنان آشکار میشد. جالب این است که دشمنان به جایی حمله میکردند که در عسکر و پادگان نظامی بوده است و کمترین رفت و آمدها از نظر جاسوسان مخفی نبود. با این همه حتی آنان به خودشان نیز اعتماد نداشتند و گمان میکردند بخشی از همین نظامیان ممکن است از شیعیان بوده و در اشکال مختلف به امام(ع) امکانات و حتی ابزار و آلات نظامی برسانند.
این العماد الحنبلی میگوید: به متوکل گفته شد که در خانه حضرت امام هادی(ع) اسلحه و وسایل دیگر هست و او قصد قیام و خروج دارد. دستور داد کسانی به خانه او حمله بردند و حضرت را در اتاقی دربسته یافتند در حالی که لباس پشمی بر تن داشت و نماز میخواند و هیچگونه فرشی در زمین نبود. (شذرات الذهب، ج 2، ص 128)
در حقیقت محبوبیت امامان و توجه قلبی و عمیق مردم به آنان، سبب حسادت حاکمان ظالم میشد، گزارشهای مغرضانه و حسودانه مخالفان هم بر آن میافزود. از این رو به بهانههای مختلف، مأموران را به تفتیش خانه آنان میفرستادند و اغلب هم ناکام میشدند، چون سلاح و نامه و نشانههای قیام در آن نمییافتند. اما این حملات خود ابعادی از شخصیت امام(ع) را به مردم و شیعیان و حتی دشمنان آشکار میکرد که از جمله آنها زهدورزی و عبادت ایشان است.
ویژگیهای شخصیتی حضرت هادی(ع) با همه محدودیتهایی که اعمال میشد، از راههای گوناگون به مردم و شیعیان منتقل میشد و مردم از ایشان درس زندگی میگرفتند. به عنوان نمونه، مردم از صداقت، سکوت و کلام به جای امام هادی(ع) مطلع شده و از آن سرمشق میگرفتند.
ابن شهر آشوب درباره خصوصیات اخلاقی امام هادی(ع) میگوید: امام هادی کاملترین مردم از نظر خوشرویی و صادقترین آنان از جهت گفتار و با نمکترین آنها از نزدیک و کاملترین آنها از دور بود، وقتی ساکت میشد شکوه وقار بر او سایه میافکند و زمانی که سخن میگفت، عظمت و جلوهاش آشکار میباشد. (مناقب بن شهر آشوب 4: 401)
باید توجه داشت که اموری چون چهره گشاده، گفتار راست و شیرین، زیبایی و ملاحت، کمال و وقار از عوامل محبوبیت پیشوایان معصوم(ع) بود و همین، شکوه معنوی آنان را در دلها جای میداد و مایه عظمت اجتماعی آنان میشد.
اهتمام به مسایل اجتماعی و سیاسی
آن حضرت(ع) با آنکه در شرایط سختی بود ولی به مسایل اجتماعی و سیاسی جامعهاش توجه خاصی داشت. با همه محدودیتها و اعمال بازداشت خانگی و محاصره و تجسس و هجوم وقت و بیوقت به خانهاش، آن حضرت(ع) به اشکال گوناگون فضای سیاسی جامعه را تبیین می کرد و با راههای مختلف مردم را نسبت به ظلمی که در حق اهل بیت(ع) روا میشود، آگاه میساخت.
به عنوان نمونه ایشان در سلام خویش به حضرت علی(ع) به مسایل سیاسی و سیاستهای دولتهای باطل و طاغوتی گذشته و حال اشاره میکند: چنانکه در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) چنین میگفت: سلام بر تو باد ای ولیخدا! شهادت میدهم که تو نخستین مظلوم و اولین کسی هستی که حقش غصب شد. برای خدا صبر کردی تا آنکه یقین (وفات) تو را فرا رسید. (کامل الزیارات ص 94: ح 94)
در حقیقت بیان مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) در قالب زیارتنامه و از زبان امامان شیعه، برای آگاهی مردم و نسلهای آینده از ستمی است که از سوی مخالفان، بر خاندان عصمت و طهارت رفته است. اینگونه زیارتها، مثل خواندن اعلامیه افشاگرانه کنار مزار یک شهید است و گویای شدت جو خفقانی است که بر زمان ائمه(ع) حاکم بود و آنان ناچار با زبان دعا و زیارت به ظلمهای رفته بر اهل بیت اشاره میکردند.
به نقل از معارف کیهان
جمعه 95/01/20
اعمال ماه مبارک رجب
دعا و نیایش
فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمىرسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ میگردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.
و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مىگویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مىشود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفتهاى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمىداند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.
پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزهداران آن نائل مىگردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
دعا و نیایش
اعمال مشترك ماه مبارک رجب
اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :
1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:
“یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ .”
2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»
3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:
«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»
قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که میتوانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .
4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.
5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .
6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ” و پس از اتمام ذکر، دستها را بلند كند و بگوید: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .
7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .
8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.
9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیهای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .
10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماههاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.
11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شبهاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را میآمرزد.
هلال ماه
اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اول
این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .
1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مىدید مىگفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.
2- غسل.
حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرمودهاند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک میشود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
3- زیارت امام حسین علیه السلام .
4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.
5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:
در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
روز اول رجب
این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:
1- روزه .
روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .
2- غسل .
3- زیارت امام حسین علیه السلام.
از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.
برگرفته از مفاتیح الجنان
به نقل از سایت تبیان
یکشنبه 95/01/15
روز شنبه 95/01/14 به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مراسمی در سالن اجتماعات مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) برگزار شد در این مراسم سرکار خانم یوسف زاده در باره شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به ایراد سخنرانی پرداختند ونقش زنان را در زندگی وجامعه تبیین کردند این مراسم با پذیرایی از طلاب و برگزاری نماز جماعت پایان پذیرفت.
چهارشنبه 95/01/11
12فروردين ، روز انتخاب
«… مبارك باد بر شما چنين حكومتي كه در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و ترك و فارس و كرد و بلوچ مطرح نيست. همه برابرند و فقط در پناه تقوا و برتري به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوت بين زن و مرد و بين اقليت هاي مذهبي و ديگران در امر اجراي عدالت نيست…»
از پيام حضرت امام خميني قدس سره به مناسبت 12 فروردين 1358
نهال انقلاب اسلامي كه با نثار خون بهترين فرزندان ايران رشد كرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست، و با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل دولت موقت از سوي امام خميني« قدس سره» زمينه ي مهمترين همه پرسي تاريخ ايران زمين جهت تعيين نوع حكومت در ايران فراهم شد.
روز دوازده فروردين، روز ظهور شخصيت واقعي مردم ايران، روز پيروزي مستضعفين بر مستكبرين و روز تثبيت انقلاب اسلامي است كه بي هيچ ريب و شكي زمينه ساز حكومت عدل اسلامي در سراسر جهان خواهد بود.
اين روز مقدس، اين يوم الله پر بركت سرآغاز حيات واقعي اسلام در عصر دنيامداران و دنيا پرستان است كه از معنويت و روحانيت گسسته و سعادت خود را در پيروي از اميال و آرزوهاي حيواني خود مي دانند.
در اين روز عزيز ساختار جديد سياسي اجتماعي ايران بر مبناي آراي اكثريت قريب به اتفاق مردم يعني 2/98 درصد آراي ملت مسلمان ايران تثبيت شد.
در اين روز پر بركت نظامي متولد شد كه نور اسلام عزيز را پس از گذشت قرن هاي زياد ديگرباره نه تنها در ايران اسلامي بلكه در سراسر جهان متجلي ساخت. در اين روز مقدس حكومتي شكل گرفت كه شعار اصلي آن استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي بود.
اين عبارت ملكوتي كه به عنوان شعار اصلي انقلاب اسلامي و توسط ميليون ها ايراني آزاده و مسلمان در طول مبارزات درخشان ملت با سلطنت پهلوي همه روزه در جاي جاي ايران اسلامي فرياد كشيده شده بود، حكومتي را پايه ريزي كرد كه عدالت اسلامي يكي از اهداف عاليه ي آن بود. در اين شعار مقدس كلمه ي استقلال به عنوان نخستين هدف مطرح شده بود كه رساننده ي اين پيام به جهان و جهانيان بود كه امت مسلمان ايران مي خواهد «اراده ي ملي» خود را حاكم بر مقدرات خويش سازد تا بتواند از نفوذ و دخالت هاي بيگانگان رهايي يابد و چه زيبا و متين امام خميني قدس سره فرموده است:
«اگر استقلال كشور خودمان را تحصيل نكنيم ساير چيزها درست نخواهد شد.»
تشكيل جمهوري اسلامي نه تنها اراده ي ملي ايرانيان را بر سرنوشت خود تثبيت كرد و براي آنان استقلال و آزادي را به ارمغان آورد، بلكه اين بارقه ي اميد در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشيد كه بعد از قرن ها رنج و درد، جلوه اي از وعده ي خداوند تبارك وتعالي را شاهد باشند.
صفحات: 1· 2
سه شنبه 95/01/10
گوشه اى از زندگانى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)
- در بيستم جمادى الثانى سال دوم بعثت، از صلب پيامبر اكرم- صلى الله عليه و آله و سلم- و از رحم پاك و مطهر خديجه، دخترى پا به عرصه وجود نهاد، دخترى كه همتاى على (ع)، سرمنشأ و ريشه سلسله امامت و ولايت، و الگوى تمامى مؤمنين و موحدين است .
در يكى از ملاقاتها كه بين پيامبر و جبرئيل صورت گرفت، امين وحى الهى عرض كرد: اى محمد! خداوند على اعلى به تو سلام مىرساند و امر مىنمايد كه چهل روز از خديجه دورى كنى! آن حضرت 40 روز به خانه خديجه نرفت .
روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت حق تعالى مشغول بود و در اين مدت، در خانه فاطمه بنت اسد به سر مىبرد و هر شب، هنگام افطار، به على (ع) امر مىفرمودند در خانه را باز كنند تا هر كه مىخواهد داخل شود و از غذاى حضرت تناول كند .
پس از گذشتن مدت مقرر، جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند على اعلى سلام مىرساند و مىفرمايد: براى تحفه و كرامت من آماده باش! آنگاه ميكائيل طبقى از ميوههاى بهشتى را فرود آورد .
در آن شب، پيامبر (ص) به على (ع) فرمود تا در منزل را ببندند؛ زيرا خوردن اين غذا بر غير نبى خاتم (ص) روا نبود .
آنگاه پيامبر از آن غذا و آب تناول فرمودند و در آن شب، نطفه بهترين زنان جهان منعقد شد .
چون زمان ولادت فرا رسيد و خديجه درد زاييدن را احساس كرد، از زنان قريش و بنى هاشم، كسانى را طلبيد تا به كمك او بيايند .
اما آنان كه مىديدند ثروتمندترين زن مكه، بلكه حجاز، به ازدواج فقيرترين مرد، آن هم مردى كه سنتها را در هم مىشكند درآمده است، از او دورى كردند و پيغام دادند: تو به سخنان ما توجهى نكردى و همسر يتيم ابوطالب شدى كه هيچ ثروتى ندارد؛ ما را با تو كارى نيست! خديجه غمگين و افسرده شد! اما طولى نكشيد كه چهار زن داخل خانه شدند .
خديجه ترسيد، ولى يكى از آن زنان او را به آرامش دعوت كرد و گفت: نترس كه ما فرستادگان خداوند هستيم و براى كمك به تو آمدهايم .
من، ساره همسر ابراهيم هستم .
اين، آسيه دختر مزاحم و رفيق تو در بهشت است .
اين يكى مريم، دختر عمران و آن ديگرى كلثوم، دختر موسى بن عمران است .
آنگاه يكى سمت راست، ديگرى سمت چپ، سومى مقابل خديجه و چهارمى بالاى سر ايشان نشست و با كمك آنان، نوزاد متولد شد .
يكى از آنان نوزاد را با آب بهشتى شست و در جامهاى پيچيد و او را به سخن درآورد .
نوزاد به اذن خداوند به سخن درآمد و گفت: أشهد أن لا إله إلا الله و أن أبى رسول الله سيّد الأنبياء و أن بعلى سيّد الأوصياء و ولدى سادة الأسباط: گواهى مىدهم كه هيچ معبودى غير از خداوند نيست و پدرم، رسول خدا و سرور پيامبران است و شوهرم سرور اوصيا و جانشينان پيامبران و فرزندانم سرور فرزندان هستند .
از امام صادق- عليه السلام- روايت شده است كه فاطمه زهرا (س) نزد حق تعالى نه نام دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، و زهرا .
آن حضرت در خانه نبوت و رسالت رشد و نمو كرد، از شير طهارت نوشيد و دست و بازوى پدر بزرگوار خود گرديد تا جايى كه به واسطه شدت غمخوارى او براى پدر، به ايشان لقب ام ابيها دادند، يعنى مادر پدرش .
پيامبر اكرم- صلى الله عليه وآله- هم با گفتار و هم با عمل مراتب فضل و كمال دختر خود را به مردم نشان مىدادند .
هرگاه از سفرى برمىگشتند، ابتدا به منزل فاطمه زهرا- عليهما السلام- وارد مىشدند و مدتى مىنشستند، سپس به منزل خود مراجعت مىنمودند .
رواياتى كه در فضل آن حضرت نقل شده است، (چه در كتب اهل سنت و چه كتب اماميه) بسيار زياد است، از جمله اينكه فرمودند: فاطمة بضعة منى؛ يؤذينى ما آذاها و يريبنى ما أرابها: فاطمه پاره تن من است؛ هر كه سبب آزار او شود، مرا آزرده و هر كه به او بدى رساند، به من بدى رسانده است .
و فرمودند: يا فاطمة! إن الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك: فاطمه جان! خداوند به خاطر خشم تو، خشمگين مىشود و به خاطر خشنودى تو، خشنود مىگردد .
همچنين در فضيلت آن حضرت، آياتى نيز نازل شده است كه مرحوم سيد عبدالحسين شرفالدين آن آيات را در كتاب خود، موسوم به الكلمة الغرّاء فى تفصيل الزهراء (ع) آورده است .
حضرت فاطمه زهرا (س) بنا به روايتى در اول ذى حجه سال دوم هجرى با امير مؤمنان، على (ع) ازدواج كردند .
گرچه افراد ديگرى نيز خواستار اين ازدواج بودند، ولى پيامبر (ص) در اين باره منتظر وحى الهى بودند و سرانجام به اذن پروردگار، دختر خود را به نكاح على (ع) درآوردند .
حاصل اين وصلت فرخنده، دو فرزند پسر يعنى امام حسن مجتبى و امام حسين- عليهما السلام- و دو دختر به نامهاى زينب- سلام الله عليها- و ام كلثوم است .
نسل ائمه نيز از امام حسين- عليه السلام- به وجود آمدند .
زندگانى خانوادگى حضرت، با كمال توافق و مهربانى توأم بود .
كار بيرون از منزل به عهده على (ع) و كار داخل منزل به عهده حضرت زهرا (س) بود .
پس از مدتى فضه را نيز به عنوان خدمتكار به جمع خود پذيرفتند و كارهاى خانه بين آن دو نفر تقسيم شد .
بنا به سفارش پيامبر (ص)، حضرت زهرا (س) هيچگاه در خانه، از شوهر خود تقاضايى نكردند و همواره در سختيها و ناملايمات صبر و بردبارى پيشه مىكردند و هرگز از سختيهاى زندگى گله و شكايتى ابراز نداشتند .
بهيقين مىتوان گفت يكى از برجستهترين صحنههاى زندگى سياسى - اجتماعى آن حضرت، دفاع از حريم امامت و ولايت بود .
پس از رحلت پيامبر (ص) عدهاى در محلى بنام سقيفه اجتماع كردند و ادعا كردند پيامبر رحلت كرد و براى پس از خود جانشينى باقى نگذاشت؛ لذا با ابوبكر بيعت كردند .
مهمترين مانع بر سر راه تحكيم امر بيعت، اين بود كه اين مسأله مورد موافقت اهل بيت- عليهم السلام- نبود؛ لذا به پيشنهاد عمر بن خطاب، قنفذ را (كه مردى خشن بود) به خانه على (ع) فرستادند تا از ايشان بيعت بگيرد؛ ولى آن حضرت خواسته آنان را اجابت نكرده، از منزل خارج نشدند .
عمر دستور داد تا قنفذ بدون اجازه داخل منزل شود؛ ولى اين بار فاطمه زهرا (س) مانع شدند .
سپس عمر خود به منزل آمد .
بين او و فاطمه زهرا (س) سخنانى رد و بدل شد .
به دستور وى، پشت در خانه هيزم جمع كردند و تهديد كرد كه اگر على (ع) خارج نشود، خانه را آتش خواهد زد .
پس از گفت و گوهايى كه صورت گرفت، در خانه را آتش زده، به زور وارد شدند و حضرت على (ع) را به مسجد بردند .
بنا به نقل مورخين، در اين واقعه چون در خانه را به زور باز كردند، حضرت زهرا- سلام الله عليهما- بين در و ديوار قرار گرفته، بسختى مجروح شدند و فرزندى كه در شكم داشتند سقط شد و قنفذ نيز ضربهاى سخت به بازوى حضرت وارد آورد .
صفحات: 1· 2
یکشنبه 95/01/01
حضور و سخنرانی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی1395/01/01
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز از سال نو در اجتماع انبوه و پرشور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی علیهالسلام، در سخنان مهمی با تبیین معنای حقیقی و «اهداف پنهان و خطرناک تفکر تسلیمطلبانهای» که آمریکا و عدهای در داخل سعی میکنند با ارائهی یک دو راهی دروغین و مصنوعی، به ذهن نخبگان و افکار عمومی ملت ایران تزریق کنند، ده پیشنهاد اساسی برای «اقدام و عمل» در زمینهی اقتصاد مقاومتی بیان و تأکید کردند: این راه منطقی و در عین حال انقلابی، ایران عزیز را در مقابل تهدید و تحریم مصونیت میبخشد و دولت را قادر میکند در پرتو همدلی همگانی و کمک و هماهنگی سه قوه، در پایان سال جاری به مردم گزارش عینی و اعتمادآفرین ارائه دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک مجدد سال نو به ملت ایران، مصادف شدن ابتدا و انتهای سال ۹۵ را با میلاد حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها مایهی برکت کشور دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به تبیین شعار امسال یعنی «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» پرداختند.
ایشان با تأکید بر اینکه انتخاب شعار سال ۹۵، مبنای منطقی و استدلالی دقیق دارد، همهی مردم بهویژه جوانان را به تدبر و تعمق در این مبنای استدلالی فراخواندند و گفتند: شاید برخی ترجیح میدادند که شعار امسال، شعاری فرهنگی یا اخلاقی انتخاب شود اما با توجه به مجموع مسائل کشور، تصمیم بر این گرفته شد که همچون چند سال اخیر، یک شعار اقتصادی انتخاب شود تا به صورت «گفتمان عمومی» رواج پیدا کند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: انتخاب شعار امسال بر یک تحلیل و نگاه کلان به مسائل کشور مبتنی است.
ایشان در تشریح این نگاه کلان افزودند: در مقطع کنونی، آمریکاییها بهدنبال تزریق تفکر خاصی در میان نخبگان جامعه و سپس افکار عمومی کشور هستند مبنی بر اینکه ملت ایران بر سر یک «دو راهی» قرار دارد و چارهای جز انتخاب یکی از این دو راه ندارد!
پنجشنبه 94/12/20
تقويم اين ماه:
سوم و چهارم و پنجم: طبق بعضى از روايات مصادف با ايّام شهادت حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) است،و بزرگان و علما به آن اهمّيّت خاصى مى دادند.
روز بيستم: روز ولادت باسعادت حضرت زهرا(عليها السلام) در سال دوم بعثت يا پنجم بعثت است.
از آن جا كه ماه جمادى الثّانى بيش از هر ماه ديگر، آميخته با نام مبارك بزرگترين بانوى جهان، سيدة نساء العالمين من الاوّلين و الآخرين حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) مى باشد، پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) در روزهاى آغازين ماه، بساط غم و اندوه مى گسترانند، و در روز بيستم، غرق امواج سرور و شادى هستند و غرض از همه اين مراسم آگاهى بيشتر از فضايل و مناقب آن بانو و اقتباس از خلق و خو، و رنگ و بوى معنوى آن حضرت است، و چه زيبا و الهام بخش است زندگى اين بانوى نمونه، در آن خانواده نمونه براى همه، مخصوصاً بانوان.
اعمال اين ماه:
روز اوّل
خواندن دعايى كه مرحوم سيّد در «اقبال» نقل كرده است
1ـ چهار ركعت نماز: مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در اين ماه - هر وقت كه باشد; هر چند روز اوّل بهتر است - چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام)، در ركعت اوّل، پس از سوره «حمد» يك مرتبه «آية الكرسى» و بيست و پنج مرتبه «انّا انزلناه» ; در ركعت دوم «حمد» و يك مرتبه سوره «الهيكم التّكاثر» و بيست و پنج مرتبه سوره «توحيد»; در ركعت سوم «حمد» و يك مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» و بيست و پنج مرتبه سوره «فلق»; و در ركعت چهارم «حمد»و يك مرتبه سوره «نصر» و بيست و پنج مرتبه سوره «ناس» را بخواند.
خواندن دعايى كه مرحوم سيّد در «اقبال» نقل كرده است.
1ـ چهار ركعت نماز: مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در اين ماه - هر وقت كه باشد; هر چند روز اوّل بهتر است - چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام)، در ركعت اوّل، پس از سوره «حمد» يك مرتبه «آية الكرسى» و بيست و پنج مرتبه «انّا انزلناه» ; در ركعت دوم «حمد» و يك مرتبه سوره «الهيكم التّكاثر» و بيست و پنج مرتبه سوره «توحيد»; در ركعت سوم «حمد» و يك مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» و بيست و پنج مرتبه سوره «فلق»; و در ركعت چهارم «حمد»و يك مرتبه سوره «نصر» و بيست و پنج مرتبه سوره «ناس» را بخواند.
پس از پايان نماز، هفتاد مرتبه بگويد: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ. و هفتاد مرتبه بگويد: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد; پس از آن سه مرتبه بگويد: اَللّهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ; آنگاه سر به سجده بگذارد و سه مرتبه بگويد: يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَاالْجَلالِ وَ الاْكْرامِ، يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ; در پايان هر حاجتى كه دارد از خداوند عزّوجلّ طلب نمايد، (اميد است اجابت گردد)، در اين روايت آمده است: هر كس اين نماز را با اين كيفيّت انجام دهد، خداوند خودش و مال و زن و فرزندان او را و همچنين دين و دنياى او را تا سال ديگر حفظ فرمايد، و اگر در اين سال بميرد، پاداش شهيدان دارد.(2)
روز سوم
در اين روز به مناسبت شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) زيارت آن حضرت مطلوب و مناسب است.
مرحوم سيّد در «اقبال»، اين زيارت را براى آن حضرت ذكر كرده است:
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ الْحُجَجِ
سلام بر تو اى بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى مادر حجتهاى الهى
عَلَى النّاسِ اَجْمَعينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها،
بر مردم همگى سلام بر تو اى ستم ديده اى كه از حق او جلوگيرى كردند
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى اَمَتِكَ وَابْنَةِ نَبِيِّكَ، وَزَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِيِّكَ، صَلاةً تُزْلِفُها
خدايا درود فرست بر كنيزت و دختر پيامبر و همسر وصى پيامبرت درودى كه منزلت و
فَوْقَ زُلْفى عِبادِكَ الْمُكَرَّمينَ، مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الاَْرَضينَ.
مقامى به او دهد برتر از منزلت بندگان گراميت از اهل آسمانها و اهل زمين.
سپس مرحوم سيّد اضافه مى كند: «روايت شده است، هر كس با اين عبارات، آن حضرت را زيارت كند و از خدا طلب آمرزش نمايد، خداوند گناهانش را مى بخشد و او را داخل بهشت مى كند».
روز بيستم
در اين روز كه مصادف با ولادت حضرت زهرا(عليها السلام) است چند عمل مناسب است:
الف) روزه.
ب) خيرات و صدقات بر مؤمنين.
ج) زيارت آن حضرت (كه در بخش زيارات، صفحه 235 ذكر شد).
به نقل از دارالقرآن الکریم
منبع:مفاتيح نوين
جمعه 94/11/23
مختصری درباره ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن
زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)
ادامه »جمعه 94/11/23
فضيلت و اعمال ماه جمادي الاول
بسم الله الرّحمن الرّحيم
جُمادیالاَوَّل یا جَمادیالاولی، پنجمین ماه سال هجری قمری است.
جمادی از ریشه جمادا (جَمُدَ) به معنای انجماد، سرمای سخت و یخ زدن است. این ماه را از آن رو جمادی نامیدهاند كه در زمان نامگذاری، آب در این ماه منجمد میشده است.
مسعودی، ج۲، ص۱۸۹
در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس برای آغاز ماه جمادی الاول دعایی ذکر کرده است که فرازی از آن را میآوریم:
اللهمَّ اَنتَ اللهُ وَ اَنتَ الرَّحمانُ الرَّحیمُ، وَ انتَ المَلِکُ القُدوُسُ، وَ انتَ (اللهُ) السَّلامُ المُومنُ، وَ انتَ المُهَیمِنُ، و انتَ العَزیزُ و انتَ الجَبّارُ، و انتَ المُتَکَبِّر، و انتَ الخالِقُ، و انتَ البارِیءُ، و انتَ المُصَوِّرُ، و انتَ العَزیزُ الحَکیمُ، و انتَ الاَولُ و الآخِرُ، و الظّاهِرُ و الباطِنُ، لَکَ الاَسماءُ الحُسنی. اَسالُکَ یا رَبِّ بِحَقِّ هذِهِ الاَسماء، و بِحَقِّ اَسمائِکَ کُلِّها، اَن تُصَلّیَ عَلی مُحمدٍ و عَلی آلِ مُحمد، و آتِنا اللهُمََّ فِی الدُّنیا حَسَنَةً، وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَاختِم لَنا بِالسَّعادَةِ و الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ، و عَرِّفنا بَرَکَةَ شَهرِنا هذا و یُمنَهُ، وَارزُقنا خَیرَهُ، وَاصرِف عَنّا شَرَّهُ، وَ اجعَلنا فِیهِ مِنَ الفائِزِینَ، و قِنا بِرَحمَتِکَ عَذابَ النّار، یا اَرحَمَ الرّاحِمین، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر. …
برای قرائت ادامه دعا به کتاب اقبال الاعمال رجوع کنید.
اهمّيت / فضيلت :
دهه ي اوّل فاطميه در اين ماه است و اقامه ي عزاي سيده نساء عالمين حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام و ابراز همدردي با اهل بيت عليهم السّلام
لازم است.
…………………………………………………………………….
آداب و اعمال :
روز سيزدهم : به روايتي روز شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام مي باشد. زيارت و اقامه ي عزا : در روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه، زيارت حضرت فاطمه زهرا صلوات الله عليها و اقامه ي ماتم آن مظلومه مناسب است (مفاتيح الجنان . فصل دهم . در اعمال ماه جمادي الأوّل ).
…………………………………………………………………….
وقايع :
5 جمادي الأولي سال 5 ه.ق ؛ ولادت باسعادت و با برکت حضرت زينب عليها السّلام .
13 جمادي الأولي سال 11 ه.ق ؛ به روايتي شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام در سنّ 18 سالگي ؛ آغاز دهه ي اوّل فاطميه .
کتاب شريف (( مفاتيح الجنان )) تأليف محدّث بزرگ حاج شيخ عبّاس قمي رحمه الله مي باشد.
یکشنبه 94/11/11
* امام خمینی پس از سالها دوری و تبعید به كشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخیترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم كه صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاكی از عشق و علاقه بینظیر آنها به رهبر خویش بود. * حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشكر از آنها خداحافظی كردند. * امام خمینی پس از اقامه نماز در كف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود كه همه علاقمندان، دوستداران و نزدیكان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود كه همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود. * با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اكبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد.
ادامه »پنجشنبه 94/11/01
فضیلت زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
یکی از عبادات بزرگی که اهل بیت علیهم السلام باب آن را به روی ما باز کردند و یک سفر کامل به سوی خدا است یک سیر جامعی است زیارت است. به خصوص زیارت معصوم. زیارت معصوم سفر الی الله است که از وادی ولایت معصوم طی میشود. در آغاز بعضی از زیارات مثل زیارت امام رضا علیه السلام فرمودند هنوز از خانه تان بیرون نرفتید دم در خانه بایستید بگویید بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ در این مسیر تکیه گاه خداوند متعال است مقصد خدا است سفر ما سفر الی الله است زائر مهاجر الی الله است مسافر به سوی خدا است که وادی سیر الی الله از ولایت معصوم عبور میکند در زیارت معصومین که ثوابهای مخصوص ثواب گاهی هفتاد هزار حج و بیشتر ذکر شده که در هر قدمش گاهی ثواب یک حج عمره است یک سیر کامل معنوی اتفاق میافتد در مورد غیر معصوم دعوت به زیارت به شکل مخصوص بسیار محدود است یکی از موارد انگشت شمار که زیارت مخصوص داریم و دعوت به زیارت هم شده زیارت وجود مقدس فاطمهی معصومه سلام الله علیها در شهر قم است که قبل از تولدشان هم از امام صادق علیه السلام نقل شده این خبر را دادند که ایشان در قم دفن میشوند و دعوت کردند ما را به زیارت ایشان
ادامه »یکشنبه 94/01/23
احادیثی درباره زنان
امام صادق عليه السلام :
أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛
بيشترين خير و بركت در زنان است.
من لايحضره الفقيه، ج3، ص385، ح4352
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَينِ؛
زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است.
بحارالأنوار، ج103، ص238، ح39
امام على عليه السلام :
صيانَةُ المَرأَةِ أَنعَمُ لِحالِها وَأَدوَمُ لِجَمالِها؛
محفوظ بودن و پاكدامنى براى سلامتى زن مفيدتر است و زيبايى او را بادوام تر مى كند.
غررالحكم، ج4، ص200، ح5820
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إنَّ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى عَلَى الناثِ أَرأَفُ مِنهُ عَلَى الذُّكُورِ وَما مِن رَجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً عَلَى امرَأَةٍ بَينَهُ وَبَينَها حُرمَةٌ إِلاّ فَرَّحَهُ اللّه تَعالى يَومَ القيامَةِ؛
خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى كند.
كافى، ج6، ص6، ح7
امام على عليه السلام :
وَلاتُمَلِّكِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ وَلَيسَت بِقَهرَمانَةٍ… ؛
كارى كه در توان زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه قهرمان و كار فرما.
نهج البلاغه، نامه 31
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَيرا؛
يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.
بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744
یکشنبه 93/06/30
بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند:
«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
روز دحوالارض از روزهای پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله
در کتاب شریف «المراقبات» روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
در این روز، رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.
توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
شب و روز دحوالارض نمازها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آنها در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است.
معنای دحوالارض
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.
برنامه های معنوی
زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است. روز دحوالارض ـ روز گسترش زمین ـ روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه ای دارد؛ از جمله:
1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا.
4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.
دحوالارض در قرآن
در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
دعای روز دحوالأرض
یکی از برنامه های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
ذیقعده؛ ماه حرام
ماه ذیقعده اولین ماه از ماههای حرام است. ماههای حرام زمانهایی هستند که جنگ در آنها ممنوع بوده و احکام ویژهای نیز از جهت شرعی و فقهی دارند.
اما استفاده اخلاقی و تربیتی که از این حکم می توان كرد، این است که: «اگر جنگ و نزاع میان مردمان در این ماه حرام شده است» حتما منازعه و محاربه با خداوند باید بیشتر مورد نفرت قرار گیرد؛ بنابراین، شایسته است انسان مومن در این ماه ها بیشتر به فکر باشد تا اندیشه و اعضای او با گناه و معصیت، به مخالفت با خداوند برنخیزد.
مناسبت های دیگر این روز
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:
• میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.
• میلاد حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام.
• خروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی میکردند.
• در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی این روز است.
دوشنبه 92/08/20
خواهم ز خدا که بی حسینم نکند
غرق گنهم ولی رهایم نکند
یک خواسته دارم زخدایت ای حسین
در هر دو جهان از تو جدایم نکن
السلام علیک یا ابا عبدالله
شنبه 92/08/04
روز بيست و چهارم بنابر اَشْهر روزى است كه مُباهَلَه كرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله با نصاراى نجران و پيش از آنكه خواست مُباهله كند عبا بر دُوش مبارك گرفت و حضرت اميرالمؤ منين و فاطمه و حَسَن و حسين عَليهمُ السلام را داخل در زير عبا نمود و گفت پروردگارا هر پيغمبرى را اهل بيتى بوده است كه مخصوص ترين خلق بوده اند به او خداوندا اينها اهل بيت منند پس از ايشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ايشان را پاك كردنى پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير در شاءن ايشان آورد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بيرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد و حقّيّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده كردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزيه نمودند و در اين روز نيز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در حال ركوع انگشترى خود را به سائل داد و آيه اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ در شانش نازل شد و بالجمله اين روز روز شريفى است و در آن چند عمل وارد است :
اوّل : غسل
دوّم : روزه
سوّم : دو ركعت نماز و آن مثل روز عيد غدير است در وقت و كيفيّت و ثواب و آية الكرسى كه در نماز مباهله است تا هُمْ فيها خالِدُونَ است
دعای روز مباهله
چهارم : خواندن دعاى مباهله كه شبيه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شيخ و سيّد هر دو نقل كرده اند لكن مابين روايات آن دو بزرگوار اختلاف كثير است و من اختيار مى كنم روايت شيخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روايت شده با فضيلت آن از حضرت صادق عليه السلام مى گويى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهاَّئِكَ بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهاَّئِكَ بَهِىُّ
خدايا از تو خواهم از درخشنده ترين مراتب درخشندگيت و همه مراتب آن درخشنده است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ
خدايا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم از باشوكت ترين مراتب
بِاَجَلِّهِ وَكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ
جلالت و تمام مراتب جلال تو شوكتمند است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم از زيباترين مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زيباست خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ
از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعايم را به اجابت رسان
لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِاَعْظَمِها وَكُلُّ
چنانچه وعده ام دادى خدايا از تو خواهم از بزرگترين مراتب عظمتت و همه
عَظَمَتِكَ عَظَيمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُكَ
مراتب آن بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه عظمتت خدايا از تو خواهم
مِنْ نُورِكَ بِاَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ
از تابنده ترين مراتب روشنيت و همه مراتب آن تابنده است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب روشنيت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِاَوْسَعِها وَكُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ
خدايا از تو خواهم از وسيع ترين مراتب رحمتت و همه رحمت تو وسيع است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى
خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا تو را مى خوانم همچنانكه دستورم دادى
فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ
پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از كاملترين مراتب كمالت
وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن كامل است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب كمالت خدايا از تو
اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خواهم از تمامترين كلمات و سخنانت و تمام كلماتت تام و تمام است خدايا از تو خواهم
بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اَسْماَّئِكَ بِاَكْبَرِها وَكُلُّ
به كلماتت همگى خدايا از تو خواهم به بزرگترين نامهايت و همه
اَسْماَّئِكَ كَبيرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاَسْماَّئِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ
نامهايت بزرگ است خدايا از تو خواهم به نامهايت همگى خدايا من تو را مى خوانم
كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
چنانچه به من دستور دادى پس به اجابت رسان دعايم را چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به
عِزَّتِكَ باَعَزِّها وَكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها
عزيزترين مراتب عزتت و همه مراتب تو عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِاَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ
خدايا از تو خواهم به گذراترين اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتىِ
خدايا از تو خواهم به تمام مراتب اراده و خواستت خدايا از تو خواهم بدان قدرتت كه بوسيله آن بر همه چيز
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى كُلِّشَىْءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطيلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى
برترى گرفتى گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گيرنده است خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى
خواهم به تمام مراتب قدرتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى تو هم اجابتم كن چنانچه
كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِاَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ
وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از نافذترين مراتب دانشت با اين كه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِاَرْضاهُ
خدايا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى خدايا از تو خواهم از پسنديده ترين گفتارت
وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و تمام گفتار تو پسنديده است خدايا از تو خواهم به همه گفتارت خدايا از تو خواهم
مِنْ مَساَّئِلِكَ بِاَحَبِّهاَّ وَكُلُّها اِلَيْكَ حَبيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَساَّئِلِكَ
به محبوبترين چيزى كه از تو درخواست شده و همه آنها پيش تو محبوب است خدايا از تو خواهم به تمام آنچه از تو
كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى
درخواست شده خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ وَكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به شريفترين مراتب شرفت و تمامى مراتب شرف تو شريف است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ
از تو خواهم به مراتب شرفت همگى خدايا از تو خواهم به حق بادوامترين مراتب سلطنتت
وَكُلُّ سُلطانِكَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن دائمى است خدايا از تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى خدايا از تو
اَسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِاَفْخَرِهِ وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خواهم به گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت و تمام مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم
بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما
به تمام مراتب فرمانرواييت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَلاَّئِكَ بِاَعْلا هُ وَكُلُّ عَلاَّئِكَ ع الٍ
وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت و تمام مراتب بلندى تو والا است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَلاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اي اتِكَ
خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت همگى خدايا از تو خواهم به
بِاَعْجَبِها وَكُلُّ اياتِكَ عَجيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاياتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ
شگفت ترين آيات و نشانه هايت و همه آيات تو شگفت است خدايا از تو خواهم به آياتت همگى خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ وَكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
از تو خواهم به قديمترين نعمتت و همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم
بِمَنِّكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما
به همه اقسام نعمتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما اَنْتَ فيهِ مِنَ الشُّؤُنِ وَالْجَبَرُوتِ
وعده فرمودى خدايا و من از تو خواهم به آنچه تو در آنى از مقامات و قدرت و عظمتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكُلِّ شَاءْنٍ وَكُلِّ جَبَرُوتٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما
خدايا از تو خواهم به حق هر مقام و هر قدرت و عظمتى كه دارى خدايا و من از تو خواهم بدانچه
تُجيبُنى بِهِ حينَ اَسْئَلُكَ يا اَللّهُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِبَهآءِ لا اِلهَ
اجابتم كنى بدان هنگامى كه تورا خوانم اى خدا اى كه معبودى جز تو نيست از تو خواهم به درخشندگى (يا ارجمندى ) كلمه
اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِجَلالِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ
((لااله الا انت )) اى كه نيست معبودى جز تو از تو خواهم به جلال و شوكت كلمه ((لا اله الا انت )) اى كه معبودى جز تو نيست
اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى
از تو خواهم به كلمه ((لااله الاانت )) خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را
فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ باَعَمِّهِ
چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم از عمومى ترين اقسام روزيت
وَكُلُّ رِزْقِكَ عآمُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و تمام اقسام روزى تو عمومى است خدايا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو خدايا از تو خواهم
مِنْ عَطآئِكَ بِاَهْنَاِهِ وَكُلُّ عَطآئِكَ هَنيئٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَطآئِكَ
از گواراترين عطاياى تو و تمام عطاهايت گوارا است خدايا از تو خواهم به تمام عطايايت
كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ باَعْجَلِهِ وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به فورى ترين خير و نيكيت و تمام نيكيهاى تو فورى است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِاَفْضَلِهِ وَكُلُّ
از تو خواهم به تمام نيكيهايت خدايا از تو خواهم به فزونترين فضل تو و همه
فَضْلِكَ فاضِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ
فضل تو فزون است خدايا از تو خواهم به فضل تو همگى خدايا تو را خوانم
كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلَى الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ
و آل محمد و برانگيز مرا با داشتن ايمان به خودت و تصديق به رسولت - كه درود بر او
وَ الِهِ السَّلامُ وَالْوِلايَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وَالْبَرائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ
و آلش باد - و ولايت على بن ابيطالب و بيزارى از دشمنش
وَالاْيتِمامِ بِالاْئِمَّةِ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَاِنّى قَدْ رَضيتُ
و اقتدا به امامان از آل محمد عليهم السلام زيرا كه من خوشنودم
بِذلِكَ يا رَبِّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ فِى الاْوَّلينَ
بدين اى پروردگار من خدايا درود فرست بر محمد بنده و رسولت در زمره اولين
وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الاْخِرينَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمَلاَءِ
و درود فرست بر محمد در زمره آخرين و درود فرست بر محمد در عالم
الاْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمُرْسَلينَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّدا
بالا و درود فرست بر محمد در زمره مرسلين خدايا عطا كن به محمد مقام
الْوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضيلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْكَبيرَةَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
وسيله و شرف و فضيلت و درجه بزرگ را خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى وَبارِكْ لى فيما اتَيْتَنى
محمد و آل محمد و قانع كن مرا بدانچه روزيم كرده اى و بركت ده به من در آنچه به من داده اى
وَاحْفَظْنى فى غَيْبَتى وَكُلِّ غائِبٍ هُوَ لى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و نگهدارى كن مرا در غيبتم و هر غائبى كه مربوط به من است خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلىَ الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ اَللّهُمَّ
و آل محمد و برانگيزم بر ايمان به خودت و تصديق به رسولت خدايا
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَسْئَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوانَكَ وَالْجَنَّةَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و از تو خواهم خوبترين خوبها را كه خوشنودى تو و بهشت باشد
وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الشَرِّ سَخَطِكَ وَالنّارِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و پناه برم به تو از بدترين بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاحْفَظْنى مِنْ كُلِّ مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عُقُوبَةٍ
و آل محمد و محافظت كن مرا از هر پيش آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر شكنجه
وَمِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلاَّءٍ وَمِنْ كُلِّ شَرٍّ وَمِنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَمِنْ كُلِّ
و از هر فتنه و از هر بلاء و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصيبت و از هر
مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ افَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى هذِهِ
آفتى كه نازل شده يا بعد از اين از آسمان بزمين نازل شود در اين
السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَومِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى هذِهِ
ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در اين
السَّنَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاقْسِمْ لى مِنْ كُلِّ سُرُورٍ
سال خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و نصيبم كن از هر شادى
وَمِنْ كُلِّ بَهْجَةٍ وَمِنْ كُلِّ اسْتِقامَةٍ وَمِنْ كُلِّ فَرَجٍ وَمِنْ كُلِّ عافِيَةٍ وَمِنْ
و از هر خوشحالى و از هر پايدارى و از هر گشايشى و از هر تندرستى و از
كُلِّ سَلامَةٍ وَمِنْ كُلِّ كَرامَةٍ وَمِنْ كُلِّ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَيِّبٍ وَمِنْ
هر سلامتى و از هر كرامت و از هر روزى فراخ حلال پاكى و از
كُلِّ نِعْمَةٍ وِمَنْ كُلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى
هر نعمتى و از هر وسعتى كه نازل شده يا بعد از اين نازل شود از آسمان به زمين در
هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَوْمِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى
اين ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در
هذِهِ السَّنَةِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ ذُنُوبى قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ وَحالَتْ
اين سال خدايا اگر چنانچه گناهانم شرمنده كرده است چهره ام را پيش تو و حائل شد
بَيْنى وَبَيْنَكَ وَغَيَّرَتْ حالى عِنْدَكَ فَاِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى
ميان من و تو و حالم را پيش تو تغيير داده پس از تو خواهم به حق نور ذاتت كه
لا يُطْفَأُ وَبِوجْهِ مُحَمَّدٍ حَبيبِكَ الْمُصْطَفى وَبِوجْهِ وَلِيِّكَ عَلِىٍّ
خاموش نشود و به آبروى محمد مصطفى حبيب تو و به آبروى ولى تو على
الْمُرْتَضى وَبِحَقِّ اَوْلِيآئِكَ الِّذينَ انْتَجَبْتَهُمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
مرتضى و به حق اوليائت كه برگزيدى آنها را كه درود فرستى بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنْ ذُنُوبى وَاَنْ تَعْصِمَنى فيما
و آل محمد و بيامرزى برايم گذشته هاى از گناهانم را و نگاهم دارى در
بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَاَعُوذُ بِكَ اللّهُمَّ اَنْ اَعُودَ فى شَىْءٍ مِنْ مَعاصيكَ
آينده عمرم و پناه مى برم به تو خدايا از اينكه بازگردم به يكى از گناهان و نافرمانيهايت
اَبَداً مااَبْقَيْتَنى حَتّى تَتَوَفّانى وَاَنَا لَكَ مُطيعٌ وَاَنْتَ عَنّى راضٍ وَاَنْ
هرگز تا زنده ام (يعنى ) تا آنگاه كه مرا بميرانى و من فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشى و
تَخْتِمَ لى عَمَلى بِاَحْسَنِهِ وَتَجْعَلَ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما
به انجام رسانى عمل مرا به نيكوترين آن و پاداش آنرا برايم بهشت مقرر دارى و انجام دهى درباره من آنچه را
اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَهْلَ التَّقْوى وَيا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ
تو شايسته آنى اى اهل تقوى و اى شايسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
محمد و رحم كن به من به رحمت خويش اى مهربانترين مهربانان
پنجم : بخواند دعايى كه شيخ وَ سَيّد روايت كرده اند بعد از دو ركعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ است و شايسته است در اين روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امير المؤ منين عليه السلام و زيارت كردن آن حضرت و انسب خواندن زيارت جامعه است .
روز بيست و پنجم روز شريفى است و روزى است كه هَل اَتى در حقّ اهل بيت نازل شده به جهت آنكه سه روز روزه گرفتند و افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و به آب افطار نمودند و شايسته است كه شيعيان اهل بيت عَليهمُ السلام در اين ايّام خصوص در شب بيست و پنجم تاءسّى به موالى خود نمايند در تصدّق به مساكين و ايتام و سعى در اطعام ايشان و اين روز را روزه بدارند و چون بعض علماء اين روز را روز مباهله مى دانند مناسب است زيارت جامعه و دعاء مباهله را نيز در اين روز بخوانند روز آخر ذى الحجه كه آخر سال عرب است سيّد در اقبال موافق يك روايت ذكر كرده كه دو ركعت نماز كند در هر ركعت حمد يك مرتبه و ده مرتبه قُل هُواللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه آية الكرسى بخواند و بعد از نماز بگويد:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى
خدايا آنچه انجام دادم در
هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ
اين سال از اعمالى كه مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى و من آنرا فراموش كردم ولى تو فراموشش نكردى
وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَيْكَ اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ
و مرا به بازگشت بسويت خواندى پس از دليرى كردنم بر تو خدايا من از آن اعمال آمرزش مى طلبم
فَاغْفِر لى وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّى وَلا تَقْطَعْ
پس بيامرز آنها را و هر عملى كه انجام دادم از اعمالى كه مرا به تو نزديك گرداند پس آنرا از من قبول كن و قطع مكن
رَجآئى مِنْكَ ياكَريمُ
اميدم را از خودت اى بزرگوار
پس چون گفت اين را شيطان گويد واى برمن هرچه من تَعَب كشيدم در حق او در اين سال همه را خراب كرد به اين كلمات و شهادت دهد سال گذشته براى او كه سال خود را به خير ختم نمود.
سه شنبه 92/07/16
/grateful/actions-pilgrimage-month.html” target="_blank">ماه ذی الحجه از ماه های مقدس و شریف در نزد مسلمانان است. وقتی این ماه فرا می رسید مسلمانان اهتمام ویژه ای به عبادت داشتند به خصوص در دهه اول ماه ذی الحجه که در احادیث پیامبر(ص) بر فضیلت آن تاکید شده است. چنان که رسول ا… در حدیثی می فرمایند: «عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی در نزد حق تعالی محبوب تر از دهه اول ذی الحجه نیست.». در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است (تفسیر قمى، جلد 2، صفحه 419) و این سوگند به خاطر عظمت آن است.
برای این که بتوانیم بهره ای از این ایام عزیز ببریم به ذکر اعمال آن می پردازیم.
دهه اول این ماه ” ایام معلومات” نام دارد که در قرآن کریم ذکر آن شده است. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد حق تعالی محبوب تر از این دهه نیست. برای این دهه اعمالی ذکر شده است:
۱- روزه گرفتن ۹ روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.
۲- در تمام شبهای این دهه، ما بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز خوانده شود که در هر رکعت بعد از حمد یک بار آیه ” وَ واعَدنا مُوسی ثَلاثینَ لَیلَةً وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لأَخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ اَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبیلَ المُفسدِین.”
کسی که این نماز را بخواند با ثواب حاجیان شریک می شود.
۳- از روز اول تا عصر روزعرفه بعد از نماز صبح و پیش از مغرب دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خوانده شود.
” اللهم هذه الایام التی فضلتها علی الایام….
۴- در هر روز از دهه پنج دعایی را که حضرت جبرئیل از جانب خدای تعالی برای حضرت عیسی علیه السلام هدیه آورده، خوانده شود.
” اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له…”.
۵- در هر روز از این دهه تهلیلاتی را که از حضرت علی علیه السلام روایت شده را بخواند.
”لا اله الا الله عدد اللیالی و الدهور ….
6ـ امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ
و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او)
أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ
چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن
وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.
و از روش مفسدان پیروى منما.
اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.( اقبال، صفحه 317)
دوشنبه 92/06/25
راوی نقل می کند: در خدمت حضرت رضا ع بودم، آن موقعی که ولیعهد مأمون بود. مردی از خوارج که کاردی مسوم را در لباسش پنهان نموده بود، به دوستان خود گفت: «می روم پیش این کسی که مدعی است پسر پیغمبرم و ولی عهد مأمون شده ببینم چه دلیلی برای این کار خود دارد. اگر دلیل قانع کننده ای داشت قبول می کنم وگرنه مردم را از دستش آسوده نمایم.» وارد شد. قبل از ان که چیزی بپرسد، امام به او فرمود: «جواب سؤالت را می دهم مشروط بر این که یک شرط را بپذیری.» گفت:
«چه شرط؟» فرمود:
«به شرط این که اگر جواب سؤالت را دادم و قانع شدی کاردی که در آستین پنهان کرده ای بشکنی و دور بیندازی!» مرد خارجی مذهب متحیر ماند و کارد را خارج نموده دسته اش را شکست. آنگاه پرسید:
«چرا ولایتعهدی این ستمگر را پذیرفتی با اینکه آن ها را کافر می دانی؟ و تو پسر پیامبری، تو را چه بر این کار واداشت؟» فرمود:
«بگو ببینم این ها در نظر تو کافرند یا عزیز مصر و اطرافیانش؟ مگر این ها به وحدانیت خدا قائل نیستند؟ با این که آن ها نه خدا را می شناختند و نه موحد بودند، یوسف پسر یعقوب، که پیامبر بود و پدرش نیز پیامبر بود، به عزیز مصر که کافر بود گفت: «مرا وزیر دارایی خود قرار ده که مردی وارد و امین هستم.» و با فرعون ها نشست و برخاست می کرد. من از اولاد پیامبرم مرا به این کار مجبور کرد و به زور مرا وادار کرد چرا کار مرا نمی پسندی و از من خوشت نمی آید؟!» مرد خارجی مذهب گفت:
«ایرادی بر شما نیست من گواهی می دهم که تو پسر پیامبری و راست می گویی!»
محمد بن عرفه می گوید: به حضرت رضا ع عرض کردم:
«چه موجب شد که این کار را پذیرفتی؟» فرمود: «آن چه جدم امیرالمؤمنین را وادار نمود که در شورا وارد شود.» منظور شورای شش نفره ای است که عمر بن خطاب تعیین نمود تا خلیفه ی بعدی را از میان خود انتخاب نمایند و عبدالله فرزندش را هم مسئول این گروه قرار داد و به او سفارش نمود که اگر از تعیین خلفیه ی بعدی سرباز زدند آن ها را گردن بزن!
شنبه 92/04/29
افطار را باید با آرامش کامل و به دور از استرس و نگرانی میل کرد و هر یک از لقمههای غذا باید کاملاً جویده شود و اینطور نباشد که هنوز لقمه در دهان در حال جویدن است، لقمه بعدی را وارد دهان کنیم دکتر مجید امتیازی، متخصص طب سنتی، راز ماندگاری طب سنتی ایران را عقلانیت منطبق بر اخلاق و ادب موجود در این مکتب طبی دانست و اظهار داشت: تمام مواردی که به عنوان الگوی صحیح، قابلیت ماندگاری در ذهن تاریخی بشر را دارند تابع همین دو قاعده کلی هستند. وقتی که از این دو قاعده به عنوان اصل مهم و اساسی در طب سنتی ایرانزمین نام برده میشود، موجودیت آن را در تمام موارد و مبانی این مکتب طبی پویا میتوان مشاهده کرد. به طوری که در مباحث پیشگیری و درمان صحیح بیماریها هم این دو قاعده کلی به طور کامل رعایت شده است . دکتر مجید امتیازی خاطرنشان ساخت: بر این اساس بخشی از حفظ سلامتی انسان هم تابع رعایت اخلاق و ادب در خوردن و پرهیز کردن است. درست غذا خوردن و به موقع غذا خوردن هم شرط رعایت این دو قاعده در فرهنگ سنتی ما بوده است که الآن متأسفانه به دلایل نامشخص و بهانههای بیاساس رعایت نشده و حتی در مواردی خلاف آن را بهکار میبریم که یا به دلیل ندانستن موضوع است و یا پیروی کورکورانه. این متخصص طب سنتی به روزهداران توصیه کرد وعده غذای افطار و سحری جزو مواردی است که باید مصرف شوند ولی نوع غذا باید متناسب با وضعیت و مزاج بدن فرد باشد. وی افزود: فراموش نکنیم که سفره سحری و به طور ویژه سفره افطار، میدان مسابقه در خوردن نیست. دکتر امتیازی با تأکید بر اینکه از نوشیدن آب هنگام صرف هر یک از این وعدههای غذایی به شدت پرهیز شود ادامه داد:مناسبترین زمان نوشیدن آب حداقل یک ساعت و نیم بعد از خوردن است. این متخصص طب سنتی با تأکید بر اینکه وعده شام هم باید غذایی نسبتاً سبک باشد تصریح کرد: از خوردن غذاهای پر ادویه، شور و سرخ کردنیها پرهیز شود زیرا باعث شدت عطش میشوند وی متذکر شد: نوشیدن آب خیلی سرد و به قولی «تگری» حتی در این فاصله زمانی هم بسیار مضر و آسیب رساننده به سیستم گوارشی، کبدی و هضمی است. پس بعد از گذشتن زمان مناسب از غذا خوردن، نوشیدن آبی که خیلی سرد نباشد مانند نوشیدن برخی از شربتهای سنتی بلامانع است. دکتر امتیازی با اشاره به اینکه غذاها در هر یک از وعدهها باید با آرامش کامل و به دور از استرس و نگرانی میل شود، توصیه کرد: هر یک از لقمههای غذا باید کاملاً جویده شود و اینطور نباشد که هنوز لقمه در دهان در حال جویدن است، لقمه بعدی را وارد دهان کنیم. وی با تأکید بر اینکه از درهم خوری و خوردن چند نوع مختلف غذا در یک وعده غذایی پرهیز شود، گفت: در صورتی که میل به خوردن سالاد است باید با فاصله و قبل از غذای اصلی میل شود. البته زمان خوردن آن بسته به نوع مزاج فرد و شدت اشتها متفاوت است و از طرف دیگر مقدار آن هم نباید زیاد باشد که باعث اختلال هضم شود. دکتر امتیازی خطاب به روزهداران خاطرنشان ساخت: در صورتی که قصد، خوردن شام باشد باید با فاصله زمانی مناسب از خوردن افطاری باشد. اینطور نباشد که بلافاصله بعد از خوردن افطار اقدام به خوردن شام شود. این متخصص طب سنتی با تأکید بر اینکه وعده شام هم باید غذایی نسبتاً سبک باشد تصریح کرد: از خوردن غذاهای پر ادویه، شور و سرخ کردنیها پرهیز شود زیرا باعث شدت عطش میشوند
شنبه 92/04/29
«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى دادرس فریادخواهان!
دوشنبه 92/03/27
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه طوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی
هر شب نصیب سفره شهرمدینه شد
در کنج خانه نان تنوری که داشتی
صفحات: 1· 2
چهارشنبه 92/03/22
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
le="font-size: medium;">نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
صفحات: 1· 2
جمعه 92/03/17
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
ست.
ماه صفر یادآور اربعین حسینی و بوی شله زردهای نذری است که در آخر ماه صفر برای شهادت امام حسن مجتبی و پیامبر بین مردم پخش می شود. ماه رمضان نیز با دعای سحر و ربّنای هنگام افطار و شب های قدر در ذهن هر کدام از ما معنا می شود.
هر کدام از این لحظات و ایام فرصتی است برای کسب توشه؛ چرا که با هر قدم به مرگ نزدیک تر می شویم و هیچ کس ضمانتی نداده است که شعبان و رمضان بعدی نیز در این دنیا باشیم. فرصت ها زود می گذرند و بهترین راهکار، استفاده بموقع و مناسب از فرصت هاست.
هر چند که شعبان با نام نامی حضرت مهدی(عج) و زیارت امام حسین(ع) پیوند خورده است و در این ایام گرامی به خاطر ولادت پر سرور اهل بیت غرق شادی و شعف هستیم، اما نباید از خاطر برد که تمام این لحظات ناب فرصت است و باید از آن حداکثر استفاده را بکنیم.
صلوات شعبانیه، صلواتی است که از امام سجاد(ع) روایت شده؛ حضرت زین العابدین(ع) در متن این صلوات ماه شعبان را ماه پیامبر توصیف میکند و از خداوند درخواست می نماید که توفیق دهد تا روش پیامبر (ص) را در این ماه پیروى کنیم و به شفاعتى که نزد او است برسیم.
دقتی دوباره در مضامین صلوات شعبانیه می تواند رنگ و بوی شعبان امسال را از سال پیش متفاوت کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 92/03/02
روایت است كه هر صاحب غمى دعای روز نیمه رجب را بخواند حق تعالى او را از اندوه و غم، آسایش بخشد.
مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان، در شب سیزدهم دو رکعت نماز اقامه شود که در هر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تَبارَکَ المُلْکُ و توحید خوانده شود و در شب چهاردهم چهار رکعت یعنی دو نماز دو رکعتی به همان کیفیّت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همان کیفیّت
صفحات: 1· 2
پنجشنبه 92/02/12
امام سجاد (علیه السلام):
وَ أَمّا حَقّ سَائِسِكَ بِالْعِلْمِ فَالتّعْظِيمُ لَهُ وَ التّوْقِيرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَيْهِ وَ الْمَعُونَةُ لَهُ عَلَى نَفْسِكَ فِيمَا لَا غِنَى بِكَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرّغَ لَهُ عَقْلَكَ وَ تُحَضّرَهُ فَهْمَكَ وَ تُزَكّيَ لَهُ قَلْبَكَ وَ تُجَلّيَ لَهُ بَصَرَكَ بِتَرْكِ اللّذّاتِ وَ نَقْصِ الشّهَوَاتِ وَ أَنْ تَعْلَمَ أَنّكَ فِيمَا أَلْقَى إِلَيْكَ رَسُولُهُ إِلَى مَنْ لَقِيَكَ مِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ فَلَزِمَكَ حُسْنُ التّأْدِيَةِ عَنْهُ إِلَيْهِمْ وَ لَا تَخُنْهُ فِي تَأْدِيَةِ رِسَالَتِهِ وَ الْقِيَامِ بِهَا عَنْهُ إِذَا تَقَلّدْتَهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ.
(رساله حقوق امام سجاد (ع) – حق آموزگار)
و اما حق استاد علمآموزت بزرگداشت اوست و حفظ احترام مجلس او و نيك گوش دادن به گفتارش و توجه به او و يارى دادن وى به سود خودت تا بتواند دانشى را كه نياز دارى به تو بياموزد، بدين گونه كه ذهن خود را كاملا مصروف او سازى و فهمت را به او پردازى و پاكدلانه به او دل دهى و چشمت را به روشنى تمام ، با ترك لذتها و كاهش شهوتها (و آرزوهايى غير از تحصيل دانش) بر او دوزى. و اينكه بدانى در هر چه به تو آموزد بايد فرستاده او باشى كه آن را به نادانان برسانى و بر توست كه اين رسالت را از جانب او به بهترين گونهاى به آنان برسانى و در اداى رسالتش به وى خيانت نكنى و چون آن (رسالت) را بر عهده گرفتى به نيابت او بپردازى. و لا حول و لا قوه الا بالله.
دوشنبه 92/02/09
تقدیم به حضرت فاطمه ، صدیقه ی طاهره و همه مادرهای خوب و محب ایشون
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو لب نمیکنم باز
ای در شرف از همه فراتر بر جمله ی شیعیان تو مادر
بانوی شفاعت قیامت ای معنی صبر و استقامت
ای آیت فهم و درک و بینش خلق تو دلیل آفرینش
ای معنی دین ، تمام ایمان ای ترجمه ی تمام قرآن
تو روح عظیم کبریایی تو شیر زن شیر خدایی
ای بانوی بانوان عالم وی فضه ی تو شبیه مریم
در خطبه عشق ، ذوالفقاری چیزی ز علی تو کم نداری
بانو تو سراپا همه عشقی الگوی دو بانوی دمشقی
تو یاور سردار حسینی تو مادر زینب و حسینی
ای لشگر عشق را تو سردار ای قوت بازوی علمدار
ای اشک تو دانه های الماس ای ذکر شبانه روز عباس
ای بانوی پاک آسمانی آبی و زلال و بیکرانی
ای یاد تو مونس روانم ای مادر خوب و مهربانم
من عبد توام ببین اسیرم ای کاش برای تو بمیرم
من از ته دل زدم صدایت ای در دل من صحن و سرایت
ای رفته زفرش تا ثریا ای نام تو دلنواز زهرا
پنجشنبه 92/02/05
پيامبر اكرم(صلى الله عليه و سلم): :
فاطمة بضعة منى، فمن أغضبها أغضبني و يؤذيني ما آذاها(صحيح البخاري، ج4، ص210، 219 و ج6، ص158)
فاطمه، پاره تن من است. هر کس او را به غضب بياورد، مرا به غضب آورده است و هر کس او را بيازارد، مرا آزرده است.
یکشنبه 92/02/01
السلام علیک یا بنت نبی الرحمه ، یا فاطمه الزهرا
میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد.